جمع بندی زندگی برای رسیدن به بهشت یا جهنم؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی برای رسیدن به بهشت یا جهنم؟


چه لزوم واهمیتی داردبنده ای خلق شود و آینده اش دربهشت یا جهنم باشد؟
چه لزوم واهمیتی داردکه بنده ای مراقب باشد تادردنیا و آخرت مجازات نشود؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Tahoma"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم


با عرض سلام و ادب

سوال اول شما را می توان اینطور مطرح کرد که چرا خداوند موجود مختاری مانند انسان خلق کرد؟ طبیعتا برخی از طریق این اختیار وارد بهشت می شوند و برخی هم با سوء اختیار وارد جهنم می شوند. بنابراین اصل خلقت انسان خیر است و به معنای دادن فرصت به موجودی برای رسیدن به کمال می باشد. اینکه شما برای رشد فردی یک موقعیت ایجاد کنید، مسلما مثبت و خیر است و البته ممکن است همین فرد، فرصت ایجاد شده را از دست بدهد یا حتی فرصتی را به مشکل و مصیبت تبدیل کند.

خداوند متعال با توجه به حکمت و فیاضیت مطلقش موجودی مانند انسان را خلق کرده و وسایل پیشرفت و کمال او را هم مهیا کرده است؛ هم عقل به او داده و هم رسول ظاهری برایش فرستاده است. بنابراین از نظر عقلانی خلق موجودی که قابلیت رسیدن به کمال را دارد نیکوست، خصوصا اینکه برای رسیدن او به کمال شرایط و لوازمی هم اندیشیده شود و به عبارت دیگر مسیر برای او هموار شود.
نکته: خداوند انسان خلق کرده است، نه انسان بهشتی یا انسان جهنمی؛ به عبارت دیگر این ما هستیم که عاقبت خود را رقم می زنیم و لذت و رنج اخروی هم چیزی جز اعمال ما نیست. باطن عمل در آخرت جلوه گر شده و انسان از آن لذت یا درد را حس می کند.

البته برای عنوان «چرایی خلقت انسان» تاپیک های زیادی در سایت وجود دارد؛ مانند:

1.
فلسفه خلقت انسان؛
2. علم خداوند و فلسفه خلقت انسان ها؛
3.
فلسفه خلقت انسان؛
4. هدف از خلقت انسان از دیدگاه امامیه؛
5.
هدف از آفرینش افراد جهنمی.

البته اگر منظور شما چیزی غیر از مطالب بالاست، دقیقا بفرمایید تا بحث ادامه پیدا کند.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
اما در مورد بخش دوم سوال؛

مسلما حیات ابدی انسان اهمیت زیادی دارد، چرا که حداقل هیچ انسان عاقلی نه تنها خود را به رنج و سختی نمی اندازد، بلکه طالب لذت بردن خود است. این حداقل هدفی است که انسان را نسبت به حیات اخروی خود حساس می کند. انسان ها در زندگی دنیا که مدت ناچیزی نسبت به آخرت دارد(1)، به دنبال اموری هستند که با طبع و نفس آنها ملائم باشد و به تعبیر دیگر لذت بخش باشد، حتی مشکلات و سختی هایی را متحمل می شوند که مدتی را در لذت و خوشی به سر ببرند، مانند کسی که یک هفته را سخت کار می کند تا آخر هفته را به تفریح بگذراند.

بنابراین کسب لذت و دفع ضرر، حداقلی ترین هدف انسان از اهمیت دادن به حیات اخروی است. البته در این زمینه روایاتی نیز وارد شده که عبادت انسان ها را دسته بندی کرده است، به عنوان مثال؛ امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرماید: «إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ»؛ عبادت کنندگان سه دسته اند: گروهی خداوند را از روی ترس می پرستند، این نوع عبادت، عبادت بندگان است. گروهی دیگر حق تعالی را برای کسب ثواب می پرستند، این گروه نیز مانند اجیر هستند. قوم دیگر خداوند را فقط به جهت محبت و علاقه می پرستند، پس این عبادت آزادگان است و بهترین نوع عبادت می باشد.(2)

پس همانطور که در این دنیا هیچ عاقلی جان خود را به مخاطره نمی اندازه و مثال عضو خود را قطع نمی کند، در امر آخرت که از اهمیت بیشتری برخوردار است، انسان باید دقیق تر باشد و این به معنای مراقب بودن اوست.

پی نوشت ها:
1. خداوند در قرآن تفاوت زندگی دنیا و زودگذر بودن آن را اینطور بیان می فرماید: «قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فىِ الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ * قَالُواْ لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسَئلِ الْعَادِّينَ * قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَّوْ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ (خداوند) مى ‏گويد: «چند سال در روى زمين توقّف كرديد؟» (در پاسخ) مى‏ گويند: «تنها به اندازه يك روز، يا قسمتى از يك روز! از آنها كه مى ‏توانند بشمارند بپرس!» مى ‏گويد: « (آرى،) شما مقدار كمى توقّف نموديد اگر مى ‏دانستيد!» (مومنون: 112-114)
2. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج2، ص84.

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

مخاطب;994079 نوشت:
چه لزوم واهمیتی داردبنده ای خلق شود و آینده اش دربهشت یا جهنم باشد؟
چه لزوم واهمیتی داردکه بنده ای مراقب باشد تادردنیا و آخرت مجازات نشود؟

سلام
بهشت و جهنم یک اتفاق نیستند تا اهمیت زندگی را با آن بسنجیم بلکه حاصل یک طرح و برنامه حکیمانه هدفمند و پرعظمت اند و البته پایان راه انسان هم نیستند. پایان راه انسان خداست...
و اما لزوم مراقبت از آنجاست که به ما اطلاع داده اند این دنیا دار آزمون است. کسی که می خواهد آزمون پس دهد لازم است که مراقب باشد و الا ممکن است مردود شود و امکان جبرانی نباشد...
یا علیم[/]

خدا بنده اش رامی شناسد چرااوراامتحان می کند فقط درسختی ها می خواهد فریاد بنده رابلند کندچرخدااهل معامله نیست این دنیا آزادی بی قید وشرط درآخرت عذاب مطلق چراخدانمی پذیرد؟

[="Tahoma"][="Black"]سلام

مخاطب;994203 نوشت:
خدا بنده اش رامی شناسد چرااوراامتحان می کند

این تاپیک که در پست 3 خدمت شما معرفی شد:
عامل;994157 نوشت:
2. علم خداوند و فلسفه خلقت انسان ها؛

به طور کامل به سوال شما پرداخته است.

مخاطب;994203 نوشت:
چرخدااهل معامله نیست

اتفاقا خدا اهل معامله است!
این هم دو نمونه از قرآن:

1. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»؛ خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار مى ‏كنند، مى‏ كشند و كشته مى‏ شوند اين وعده حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كرده ‏ايد و اين است آن پيروزى بزرگ!(توبه: 111)

2. «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في‏ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى ‏كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، دو يا چند برابر مى ‏كند و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسيع، و (به همه چيز) داناست.(بقره: 261)

معامله از این پر سودتر؟! معامله گر نیست، وگرنه خدا خردیدار خوبی است...
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

مخاطب;994203 نوشت:
خدا بنده اش رامی شناسد چرااوراامتحان می کند فقط درسختی ها می خواهد فریاد بنده رابلند کندچرخدااهل معامله نیست این دنیا آزادی بی قید وشرط درآخرت عذاب مطلق چراخدانمی پذیرد؟

سلام
داستان آفرینش چیزی غیر از این است که می پندارید
خداوند ما را نیافرید که به سختی بیندازد یا حتی آزمون به آن معنای متصور عادی از ما بگیرد
داستان این است که خدای متعال می خواست خود را نشان دهد ( احببت ان اعرف)
ما همه عاشقانه داوطلب شدیم تا عظمت های اورا نشان دهیم چون نور او ما را فرا گرفته بود ( الست بربکم قالوا بلی)
اما هرچه به این دنیا نزدیک شدیم و به آن علاقه بیشتر نشان دادیم فراموشکارتر شدیم و عهد فطری خود را نیز فراموش کردیم ( نسوالله فانساهم انفسهم)
اما ماموریت همچنان باقی است. (یا ایها الناس اعبدوا ربکم) در عین فراموشکاری ما باید ماموریت نشان دادن خوبی های اورا انجام دهیم و این سخت است. تا نور اورا در خود نبینیم قدرت و توان این کار را نخواهیم داشت. قدم اول در مشاهده این نور، ایمان است. ( الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور) وقتی مومن شدی و به سخن دلنشین پیامبران گوش دادی تازه جانت عهد و پیمان را یادآوری می کند. ( لیستادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته) از آن زمان است که عرصه زندگی با همه سختی ها و آسانی هایش برای تو چیزی جز محل انجام ماموریت بزرگ نیست.
آنانکه ماموریت را کلا فراموش می کنند و در مسیر کاملا متفاوت قدم برمی دارند وقتی با مرگ به خود می آید در عذاب این فراموشی و اعمال ناشایست خود آنقدر می مانند تا زمان رهایی برسد...وشاید خیلی خیلی دیر و دور ( فاتقوا النارالتی وقودها الناس)
داستان را دوباره بخوان و اگر باور کردی خودت را برایش مهیا ساز
علی ع : خداوند متعال عهد کرده به شما ظلم نکند اما عهد نکرده شما را نیازماید....
یا معین[/]

[="Tahoma"][="Black"]
پرسش:
چرا مراقبت انسان برای نجات از مجازات اخروی اهمیت دارد؟

پاسخ:
مقدمه؛ خداوند متعال با توجه به حکمت و فیاضیت مطلقش انسان را خلق کرده و وسایل پیشرفت و کمال او را هم مهیا کرده است؛ هم عقل به او داده و هم رسول ظاهری برایش فرستاده است. بنابراین از نظر عقلانی خلق موجودی که قابلیت رسیدن به کمال را دارد نیکوست، خصوصا اینکه برای رسیدن او به کمال شرایط و لوازمی هم اندیشیده شود و به عبارت دیگر مسیر برای او هموار شود. به عبارت دیگر، خداوند «انسان» خلق کرده است، نه انسانِ بهشتی یا انسانِ جهنمی؛ پس این ما هستیم که عاقبت خود را رقم می زنیم و لذت و رنج اخروی هم چیزی جز اعمال ما نیست. باطن عمل در آخرت جلوه گر شده و انسان از آن لذت یا درد را حس می کند.

با توجه به مقدمه پیشین، مسلما حیات ابدی انسان اهمیت زیادی دارد، چرا که حداقل هیچ انسان عاقلی نه تنها خود را به رنج و سختی نمی اندازد، بلکه طالب لذت بردن خود است. این حداقل هدفی است که انسان را نسبت به حیات اخروی خود حساس می کند. انسان ها در زندگی دنیا که مدت ناچیزی نسبت به آخرت دارد(1)، به دنبال اموری هستند که با طبع و نفس آنها ملائم باشد و به تعبیر دیگر لذت بخش باشد، حتی مشکلات و سختی هایی را متحمل می شوند که مدتی را در لذت و خوشی به سر ببرند، مانند کسی که یک هفته سخت کار می کند تا آخر هفته را به تفریح بگذراند.

بنابراین کسب لذت و دفع ضرر، حداقلی ترین هدف انسان از اهمیت دادن به حیات اخروی است. البته در این زمینه روایاتی نیز وارد شده که عبادت انسان ها را دسته بندی کرده است، به عنوان مثال؛ امام صادق(علیه السلام) در این رابطه می فرماید: «إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ»؛ عبادت کنندگان سه دسته اند: گروهی خداوند را از روی ترس می پرستند، این نوع عبادت، عبادت بندگان است. گروهی دیگر حق تعالی را برای کسب ثواب می پرستند، این گروه نیز مانند اجیر هستند. قوم دیگر خداوند را فقط به جهت محبت و علاقه می پرستند، پس این عبادت آزادگان است و بهترین نوع عبادت می باشد.(2)

بنابراین همانطور که در این دنیا هیچ عاقلی جان خود را به مخاطره نمی اندازه و مثلا اعضاء خود را قطع نمی کند، در امر آخرت که از اهمیت بیشتری برخوردار است، انسان باید دقیق تر باشد و این به معنای مراقب بودن اوست.

پی نوشت ها:
1. خداوند در قرآن تفاوت زندگی دنیا و زودگذر بودن آن را اینطور بیان می فرماید: «قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فىِ الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ * قَالُواْ لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسَئلِ الْعَادِّينَ * قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَّوْ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ (خداوند) مى ‏گويد: «چند سال در روى زمين توقّف كرديد؟» (در پاسخ) مى‏ گويند: «تنها به اندازه يك روز، يا قسمتى از يك روز! از آنها كه مى ‏توانند بشمارند بپرس!» مى ‏گويد: « (آرى،) شما مقدار كمى توقّف نموديد اگر مى ‏دانستيد!» (مومنون: 112-114)
2. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج2، ص84.
[/]

موضوع قفل شده است