بتهاي سخنگو ؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بتهاي سخنگو ؟

در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد

با سلام

وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَآؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ

همچنين ، کاهنان ، کشتن فرزند را در نظر بسياری از مشرکان بياراستند تاهلاکشان کنند و در باره دينشان به شک و اشتباهشان افکنند اگر خدا می خواست چنين نمی کردند پس با دروغی که می بافند رهايشان ساز

همان گونه كه تقسيم كشت و دام، ميان خدا و شريكان، در نظر مشركان جلوه داشت، عشق به بت و فرزندكشى در پاى بت را هم وسوسه‏هاى شيطانى در نظرشان آراسته بود. «يُردُوهُم»:
از «ارداء» به معناى هلاك كردن است.

مشركان يا مى‏گويند: دختر ننگ است و زنده به گورش مى‏كنند، «أيمسكه على هون»
يا مى‏گويند: خرجى ندارم و بايد نابود شود، «خشية املاق» يا آن را نوعى قرب به بت‏ها مى‏دانند، كه همه‏ى اينها نوعى تزيين است.
1- بينش غلط و خرافى، سبب مى‏شود كه انسان، فرزند خود را پاى بت سنگى و چوبى قربانى كرده و به آن افتخار نمايد. «زَيَّن... قتل أودلاهم»
2- مجرمان، حتّى براى فرزندكشى هم توجيه درست مى‏كنند تا روان و وجدان خود را آرام كنند. «زَيَّن»
3- در انتقاد، انصاف را مراعات كنيم. «لكثير من المشركين» نه آنكه همه چنين‏اند.
4- توجيه گناه و آراستن زشتى‏ها، عامل هلاكت و سقوط است. «زَيَّن... ليُردُوهم»
5 - خرافه‏گرايى، سبب التقاط و آميختگى دين با شبهات است. «وليلبسوا»
6- پيامبر، مسئول ابلاغ است نه اجبار، اگر مردم گوش نكردند، آنان را رها كرده و به سراغ دل‏هاى آماده مى‏رود. «فذرهم»
7- افكار و رفتار منحرفان، نبايد حقّ‏جويان را دلسرد كند. «فذرهم و ما يفترون»
8 - شريك پنداشتن براى خداوند، افترا به اوست. «فذرهم و ما يفترون»

قرآن در اين آيه اشاره به يكى ديگر از زشتكاريهاى بت پرستان و جنايتهاى شرم‏آور آنها كرده مى‏گويد:" همانطور كه تقسيم آنها در مورد خداوند و بتها در نظرشان جلوه داشت و اين عمل زشت و خرافى و حتى مضحك را كارى پسنديده مى‏پنداشتند همچنين شركاى آنها قتل فرزندان را در نظر بسيارى از بت پرستان جلوه داده بود" تا آنجا كه كشتن بچه‏هاى خود را يك نوع" افتخار" و يا" عبادت" محسوب مى‏داشتند (وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ).
منظور از" شركاء" در اينجا بتها هستند كه به خاطر آنان گاهى فرزندان خود را قربانى مى‏نمودند و يا نذر مى‏كردند كه اگر فرزندى نصيب آنها شد آن را براى بت قربانى كنند، همانطور كه در تاريخ بت پرستان قديم گفته شده است، و بنا بر اين نسبت" تزيين" به بتها به خاطر آن است كه علاقه و عشق به بت آنها را وادار به اين عمل جنايت بار مى‏كرد، و روى اين تفسير، قتل در آيه فوق با مسئله زنده به گور كردن دختران و يا كشتن پسران به خاطر ترس از فقر، ارتباطى ندارد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكده‏ها مردم را به اين كار تشويق مى‏كردند و خود را زبان بت مى‏دانستند زيرا نقل مى‏كنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مى‏گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مى‏داد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مى‏ساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مى‏شد و اين نشان مى‏دهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مى‏كردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه زنده به گور كردن دختران در ميان آنها كه طبق نقل تواريخ به عنوان بر طرف ساختن لكه ننگ در ميان طائفه" بنى- تميم" رائج شده بود به عنوان پيام بتها معرفى شده باشد، زيرا در تاريخ مى‏خوانيم كه" نعمان بن منذر" حمله به جمعى از عرب كرد و زنان آنها را اسير ساخت و در ميان آنها دختر" قيس بن عاصم" بود، سپس صلح در ميان آنها برقرار شد، و هر زنى به عشيره خود پيوست، به جز دختر قيس كه او ترجيح داد در ميان قوم دشمن بماند، و شايد با يكى از جوانهاى آنها ازدواج كند اين مطلب بر قيس بسيار گران آمد و سوگند (به عنوان بتها) ياد كرد كه هر گاه دختر ديگرى براى او متولد شود زنده به گورش كند و چيزى نگذشت كه اين عمل سنتى در بين آنها شد كه زير ماسك دفاع از ناموس دست به بزرگترين جنايت يعنى كشتن فرزندان بى‏گناه زدند

هیوا;33441 نوشت:
دو دوستی که جواب دادن شایسته تقدیرن اما این جواب کامل سوال من نبود

نمي دانم از چه جهت پاسخ سئوال خود را نگرفتيد و منظورتان از جواب كامل چيست .

اما اينگونه كه شما از آيه برداشت مي كنيد صحيح نيست چون آيه ندارد كه بت ها سخن گفته اند !

بلكه آيه شريفه بت ها را موجب زنده بگور كردن دختر ها نزد اعراب جاهلي مي داند چون اطاعت آنها از بت ها به حدي بود كه هر كاري را حتي اين كار شنيع را در نظرشان خوب جلوه مي داد و اين مسئله همانطور كه دوستمان جناب اعتماد نقل كردند در تاريخ آمده است .
( البته عبارات ايشان از تفسير نمونه نقل شده بود كه ذكر منبع را فراموش كرده بودند - تفسير نمونه ج 5 ص 452)

ما هم در زندگي روزمره خود نمونه اين نسبت ها را داريم مانند اينكه پدري وقتي ببيند عشق افراطي فرزندش به فوتبال ، موجب ترك تحصيل او شده است مي گويد فوتبال ، پسرم را گمراه كرده است و اين بدان معنا نيست كه فوتبال با پسرش سخن گفته و با چرب زباني او را از تحصيل باز داشته است !

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام

خدای متعال در آیه مذکور تزیین را به «شرکاءهم» نسبت داده است (و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم شرکاءهم) یعنی علاقه و عشق به بتها، آنها را وادار به اين عمل جنايت بار مى ‏كرد. بنابراین نسبت دادن تزیین به شرکاء مجاز است و در حقیقت علاقه به بتها قتل را برای آنها تزیین داده بود.
اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكده‏ها مردم را به اين كار تشويق مى‏كردند و خود را زبان بت مى‏دانستند زيرا نقل مى‏كنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مى‏گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مى‏داد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مى‏ساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مى‏شد و اين نشان مى‏دهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مى‏كردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
موفق باشید:Gol:



هوريا شاهويي;33180 نوشت:
در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد

بت بوحده سخن نمیگوید.

ولی بتهائی بودند در جاهلیت که نماد شیاطین بودند. که نمونه هایشان را در هند امروز میتوانید ببینید.

بت به وحده قدرتی ندارد . آن جنی که باعث ارادت کفار و مشرکین به بتها میشدند بواسطه کاهنان از انها میخواستند که فرزندانشان را قربانی کنند.

نمونه هائی از احکامشان را هم رضای عزیز آورده اند.

مشركان يا مى‏گويند: دختر ننگ است و زنده به گورش مى‏كنند، «أيمسكه على هون»
يا مى‏گويند: خرجى ندارم و بايد نابود شود، «خشية املاق» يا آن را نوعى قرب به بت‏ها مى‏دانند، كه همه‏ى اينها نوعى تزيين است.
1- بينش غلط و خرافى، سبب مى‏شود كه انسان، فرزند خود را پاى بت سنگى و چوبى قربانى كرده و به آن افتخار نمايد. «زَيَّن... قتل أودلاهم»
2- مجرمان، حتّى براى فرزندكشى هم توجيه درست مى‏كنند تا روان و وجدان خود را آرام كنند. «زَيَّن»
3- در انتقاد، انصاف را مراعات كنيم. «لكثير من المشركين» نه آنكه همه چنين‏اند.
4- توجيه گناه و آراستن زشتى‏ها، عامل هلاكت و سقوط است. «زَيَّن... ليُردُوهم»
5 - خرافه‏گرايى، سبب التقاط و آميختگى دين با شبهات است. «وليلبسوا»
6- پيامبر، مسئول ابلاغ است نه اجبار، اگر مردم گوش نكردند، آنان را رها كرده و به سراغ دل‏هاى آماده مى‏رود. «فذرهم»
7- افكار و رفتار منحرفان، نبايد حقّ‏جويان را دلسرد كند. «فذرهم و ما يفترون»
8 - شريك پنداشتن براى خداوند، افترا به اوست. «فذرهم و ما يفترون»

منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين است كه خدمه و متوليان بتكده‏ها مردم را به اين كار تشويق مى‏كردند و خود را زبان بت مى‏دانستند زيرا نقل مى‏كنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مى‏گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مى‏داد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مى‏ساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مى‏شد و اين نشان مى‏دهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مى‏كردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.

به نام یگانه هستی بخش

فرزندكُشي در جاهليت در سه مقطع و براي سه جهت بود: يكي به نام «وئد البنات» كه در خصوص دختران و بر اساس خيالِ خامِ جاهليِ ننگِ دامادگيري يا بيم از اسارت احتمالي آنان در جنگها بود. دوم كشتن فرزندان، اعم از دختر و پسر، در سال قحطي و از بيم ناداري و تنگي معيشت. سوم فداسازي براي بتها به عنوان قرباني.




قرآن كريم هر سه قسمِ مذكور را بازگو كرده كه برخي موارد آن به ترتيب ياد شده عبارت است از : ﴿و اذا بشّر احدهم بالانثي ظّل وجهه مسودّاً و هو كظيم ٭ يتواريٰ من القوم من سوء ما بشّر به ايمسكه عليٰ هونٍ ام يدسّه في التراب الا ساء ما يحكمون﴾ (سورهٴ نحل، آيات 58 ـ 59)، ﴿و لا تقتلوا اولادكم خشية املاق نحن نرزقهم و ايّاكم انّ قتلهم كان خطاً كبيرا﴾ (سورهٴ اسراء، آيهٴ 31) و ﴿و كذلك زيّن من المشركين قتل اولادهم شركاءهم﴾ (سورهٴ انعام، آيهٴ 137).



تفسیر تسنیم،ج8،ص276.

:Gol::Gol:

به نام یگانه هستی بخش

در ادامه بحث قبلی عرض می شود:

[=&quot]خداي سبحان در آياتي از قرآن كريم تزيين باطل را به شيطان نسبت مي‏دهد[=&quot]: ([=&quot]وإذ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أعْمَالَهُمْ وقالَ لاغالِبَ لَكُمُ اليَوم)سوره انفال، آيه 48. ؛ امّا همين كار را زير پوشش اصل كلّي به خود هم اسناد مي‏دهد: (كَذلِكَ زَيَّنّا لِكُلِّ أُمّةٍ عَمَلَهُم).سوره انعام، آيه 108[=&quot].



[=&quot]خداوند انسان را با فطرت نوراني آفريده و با عقل و وحي او را رهبري كرده و براي لغزش‏ها و انحرافات نيز راه توبه را به وي نشان داده است و اگر كسي راه مستقيم را در پيش نگيرد، از آن پس، در پوشش ولايت شيطان مي‏رود[=&quot]: ([=&quot]إنَّهُمُ اتَّخَذوا الشَّياطِينَ أولِياءَ مِن دونِ الله).سوره اعراف، آيه [=&quot]30



[=&quot]
از آنجا كه شيطان در نظام تكوين مأمور الهي است، خداوند كار او را به اذن و دستور خود اعلام مي‏دارد: (ألَم تَرَ أنّا أرسَلنَا الشَّيَاطِينَ)؛ يعني شيطان رسالت ما را انجام مي‏دهد؛ البته بر ضد كافران نه ديگران: (عَلَي الكافِرينَ تَؤُزُّهُم أزّا).سوره مريم، آيه 83



[=&quot]پيش از آنكه انسان به اين مرحله سقوط كند، شيطان تنها او را وسوسه مي‏كند[=&quot]. [=&quot]اصل وسوسه از نعمت‏هاي الهي است، زيرا انسان بي‏وسوسه او هرگز به «جهاد اكبر» دست نمي‏يابد و به مقام شامخ ولايت نمي‏رسد[=&quot].



[=&quot]
مراحل نفوذ شيطان در انسان



[=&quot]
شيطان براي نفوذ در انسان چند مرحله را مي‏پيمايد[=&quot]:



[=&quot]1. [=&quot]تزيين: (لاُزَيِّنَنَّ لَهُم فِي الأرض)سوره حجر، آيه 39؛ (وإذ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أعْمَالَهُمْ).سوره انفال، آيه 48



[=&quot]2. [=&quot]افكندن آرزوهاي باطل در دل: (ولاُمَنِّيَنَّهُم).سوره نساء، آيه 119 شيطان پس از موفقيّت در مرحله «تزيين»، با آرزوسازي براي رسيدن به زينت‏هاي شيطاني كار را دنبال مي‏كند[=&quot].



[=&quot]3. [=&quot]وسوسه اكيد، تا دنبال آرزو رود و آن را به دست آورد: (ألَّذي يُوَسوِسُ في صُدورِ النّاس).سوره ناس،آيه5[=&quot].



[=&quot]4. [=&quot]تسويل يعني خوب را بد و بد را خوب جلوه مي‏دهد: (إنَّ الَّذينَ ارتَدّوا عَلي أدْبَارِهِمْ مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَي الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُم وأملي لَهُم).سوره محمد،آيه25



[=&quot]5. [=&quot]فرمانروايي: (إنَّما يَأ مُرُكُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ وأن تَقولوا عَلَي اللهِ ما لاتَعلَمون).سوره بقره،آيه169



[=&quot]
نظم ياد شده در هيچ آيه قرآن نيست؛ ليكن تقديم و تأخير لفظي در برخي آيات، مانند آيه 119 سوره «نساء» و نيز تحليل عقلي (نه ذوقي محض) مي‏تواند سند اين ترتيب باشد[=&quot].



[=&quot]خداي سبحان در آياتي از قرآن كريم تزيين باطل را به شيطان نسبت مي‏دهد: (وإذ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أعْمَالَهُمْ وقالَ لاغالِبَ لَكُمُ اليَوم)سوره انفال، آيه 48؛ امّا همين كار را زير پوشش اصل كلّي به خود هم اسناد مي‏دهد: (كَذلِكَ زَيَّنّا لِكُلِّ أُمّةٍ عَمَلَهُم).سوره انعام، آيه 108



[=&quot]خداوند انسان را با فطرت نوراني آفريده و با عقل و وحي او را رهبري كرده و براي لغزش‏ها و انحرافات نيز راه توبه را به وي نشان داده است و اگر كسي راه مستقيم را در پيش نگيرد، از آن پس، در پوشش ولايت شيطان مي‏رود: (إنَّهُمُ اتَّخَذوا الشَّياطِينَ أولِياءَ مِن دونِ الله). سوره اعراف،آيه30



[=&quot]از آنجا كه شيطان در نظام تكوين مأمور الهي است، خداوند كار او را به اذن و دستور خود اعلام مي‏دارد: (ألَم تَرَ أنّا أرسَلنَا الشَّيَاطِينَ)؛ يعني شيطان رسالت ما را انجام مي‏دهد؛ البته بر ضد كافران نه ديگران: (عَلَي الكافِرينَ تَؤُزُّهُم أزّا).(سوره مريم،آيه83) پيش از آنكه انسان به اين مرحله سقوط كند، شيطان تنها او را وسوسه مي‏كند. اصل وسوسه از نعمت‏هاي الهي است، زيرا انسان بي‏وسوسه او هرگز به «جهاد اكبر» دست نمي‏يابد و به مقام شامخ ولايت نمي‏رسد[=&quot].



[=&quot]ب. مراحل نفوذ شيطان در انسان



[=&quot]شيطان براي نفوذ در انسان چند مرحله را مي‏پيمايد[=&quot]:



[=&quot]1. [=&quot]تزيين: (لاُزَيِّنَنَّ لَهُم فِي الأرض)سوره حجر،آيه39؛ (وإذ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أعْمَالَهُمْ).سوره انفال،آيه48[=&quot].



[=&quot]2. [=&quot]افكندن آرزوهاي باطل در دل: (ولاُمَنِّيَنَّهُم)(سوره نساء،آيه119) شيطان پس از موفقيّت در مرحله «تزيين»، با آرزوسازي براي رسيدن به زينت‏هاي شيطاني كار را دنبال مي‏كند[=&quot].



[=&quot]3. [=&quot]وسوسه اكيد، تا دنبال آرزو رود و آن را به دست آورد: (ألَّذي يُوَسوِسُ في صُدورِ النّاس[=&quot]).



[=&quot]4. [=&quot]تسويل يعني خوب را بد و بد را خوب جلوه مي‏دهد: (إنَّ الَّذينَ ارتَدّوا عَلي أدْبَارِهِمْ مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَي الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُم وأملي لَهُم).سوره محمد،آيه25[=&quot].



[=&quot]5. [=&quot]فرمانروايي: (إنَّما يَأ مُرُكُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ وأن تَقولوا عَلَي اللهِ ما لاتَعلَمون).سوره بقره،آيه169[=&quot].



[=&quot]نظم ياد شده در هيچ آيه قرآن نيست؛ ليكن تقديم و تأخير لفظي در برخي آيات، مانند آيه 119 سوره «نساء» و نيز تحليل عقلي (نه ذوقي محض) مي‏تواند سند اين ترتيب باشد.[تسنيم، جلد 13[=&quot] - [=&quot]صفحه 322-323[=&quot]]

:Gol::Gol:


هوريا شاهويي;33180 نوشت:
در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد

[=&quot]با سلام؛:Gol:[=&quot] [=&quot]
[=&quot]نسبت" تزيين" به بت ها به خاطر آن است كه علاقه و عشق به بت، بت پرستان را وادار به اين عمل جنايت بار مى‏كرد، اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بت ها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكده‏ها مردم را به اين كار تشويق مى‏كردند و خود را زبان بت مى‏دانستند زيرا نقل مى‏كنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مى‏گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مى‏داد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مى‏ساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مى‏شد و اين نشان مى‏دهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مى‏كردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
[=&quot] ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[=&quot]ر ک تفسير نمونه، ج‏5، ص: 452

وَ كَذَالِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشرِْكِينَ قَتْلَ أَوْلَدِهِمْ شرَُكَاؤُهُمْ لِيرُْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْترَُونَ(137انعام)
و همچنين در نظر بسيارى از مشركان، عمل كشتن فرزندان را بتهاى ايشان نيكو جلوه داده تا آنكه آنان را با اين عمل هلاك سازند و در دين فطريشان به غلط و اشتباه اندازند. و اگر خدا مى‏خواست چنين نمى‏كردند، پس آنها را با آنچه (از خرافات) مى‏بافند واگذار.
منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكده‏ها مردم را به اين كار تشويق مى‏كردند و خود را زبان بت مى‏دانستند زيرا نقل مى‏كنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مى‏گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مى‏داد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مى‏ساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مى‏شد و اين نشان مى‏دهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مى‏كردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد

[="Arial Black"]منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين است كه خدمه و متوليان بتكده‏ها مردم را به اين كار تشويق مى‏كردند و خود را زبان بت مى‏دانستند زيرا نقل مى‏كنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مى‏گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مى‏داد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مى‏ساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مى‏شد و اين نشان مى‏دهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مى‏كردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.

[="Arial Black"]با سلام؛
نسبت" تزيين" به بت ها به خاطر آن است كه علاقه و عشق به بت، بت پرستان را وادار به اين عمل جنايت بار مى‏كرد، اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بت ها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكده‏ها مردم را به اين كار تشويق مى‏كردند و خود را زبان بت مى‏دانستند زيرا نقل مى‏كنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مى‏گرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مى‏داد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مى‏ساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مى‏شد و اين نشان مى‏دهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مى‏كردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.

هوريا شاهويي;33180 نوشت:
در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد

سلام
منظور این است که زمینه فکری این عمل را وجود بتها در ایشان ایجاد می کرد بخصوص که توان جلوگیری از آدمیان را هم نداشتند .
والله الموفق


با سلام

در أيه 137 انعام أمده :

{وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَآؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ }الأنعام137


فاعل زین به شرکاء برمیگردد که چه در حالت معلوم وچه در حالت مجهول ، اما دست آخر به شیطان میرسد که همواره وسوسه وامر به بدیها دارد چه در ظاهر بت و چه در ظاهر نفس و ...:

وأخرج عبد بن حميد وابن أبي شيبة وابن المنذر وابن أبي حاتم وأبو الشيخ عن مجاهد في قوله وكذلك زين لكثير من المشركين قتل أولادهم شركاؤهم قال : شياطينهم يأمرونهم أن يئدوا أولادهم خيفة العيلة

وبنص قرآن :فانه يامر بالفحشاء و المنكر ...

موضوع قفل شده است