بتهاي سخنگو ؟
تبهای اولیه
در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد
با سلام
وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَآؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ
همچنين ، کاهنان ، کشتن فرزند را در نظر بسياری از مشرکان بياراستند تاهلاکشان کنند و در باره دينشان به شک و اشتباهشان افکنند اگر خدا می خواست چنين نمی کردند پس با دروغی که می بافند رهايشان ساز
همان گونه كه تقسيم كشت و دام، ميان خدا و شريكان، در نظر مشركان جلوه داشت، عشق به بت و فرزندكشى در پاى بت را هم وسوسههاى شيطانى در نظرشان آراسته بود. «يُردُوهُم»:
از «ارداء» به معناى هلاك كردن است.
مشركان يا مىگويند: دختر ننگ است و زنده به گورش مىكنند، «أيمسكه على هون»
يا مىگويند: خرجى ندارم و بايد نابود شود، «خشية املاق» يا آن را نوعى قرب به بتها مىدانند، كه همهى اينها نوعى تزيين است.
1- بينش غلط و خرافى، سبب مىشود كه انسان، فرزند خود را پاى بت سنگى و چوبى قربانى كرده و به آن افتخار نمايد. «زَيَّن... قتل أودلاهم»
2- مجرمان، حتّى براى فرزندكشى هم توجيه درست مىكنند تا روان و وجدان خود را آرام كنند. «زَيَّن»
3- در انتقاد، انصاف را مراعات كنيم. «لكثير من المشركين» نه آنكه همه چنيناند.
4- توجيه گناه و آراستن زشتىها، عامل هلاكت و سقوط است. «زَيَّن... ليُردُوهم»
5 - خرافهگرايى، سبب التقاط و آميختگى دين با شبهات است. «وليلبسوا»
6- پيامبر، مسئول ابلاغ است نه اجبار، اگر مردم گوش نكردند، آنان را رها كرده و به سراغ دلهاى آماده مىرود. «فذرهم»
7- افكار و رفتار منحرفان، نبايد حقّجويان را دلسرد كند. «فذرهم و ما يفترون»
8 - شريك پنداشتن براى خداوند، افترا به اوست. «فذرهم و ما يفترون»
قرآن در اين آيه اشاره به يكى ديگر از زشتكاريهاى بت پرستان و جنايتهاى شرمآور آنها كرده مىگويد:" همانطور كه تقسيم آنها در مورد خداوند و بتها در نظرشان جلوه داشت و اين عمل زشت و خرافى و حتى مضحك را كارى پسنديده مىپنداشتند همچنين شركاى آنها قتل فرزندان را در نظر بسيارى از بت پرستان جلوه داده بود" تا آنجا كه كشتن بچههاى خود را يك نوع" افتخار" و يا" عبادت" محسوب مىداشتند (وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ).
منظور از" شركاء" در اينجا بتها هستند كه به خاطر آنان گاهى فرزندان خود را قربانى مىنمودند و يا نذر مىكردند كه اگر فرزندى نصيب آنها شد آن را براى بت قربانى كنند، همانطور كه در تاريخ بت پرستان قديم گفته شده است، و بنا بر اين نسبت" تزيين" به بتها به خاطر آن است كه علاقه و عشق به بت آنها را وادار به اين عمل جنايت بار مىكرد، و روى اين تفسير، قتل در آيه فوق با مسئله زنده به گور كردن دختران و يا كشتن پسران به خاطر ترس از فقر، ارتباطى ندارد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكدهها مردم را به اين كار تشويق مىكردند و خود را زبان بت مىدانستند زيرا نقل مىكنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مىگرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مىداد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مىساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مىشد و اين نشان مىدهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مىكردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه زنده به گور كردن دختران در ميان آنها كه طبق نقل تواريخ به عنوان بر طرف ساختن لكه ننگ در ميان طائفه" بنى- تميم" رائج شده بود به عنوان پيام بتها معرفى شده باشد، زيرا در تاريخ مىخوانيم كه" نعمان بن منذر" حمله به جمعى از عرب كرد و زنان آنها را اسير ساخت و در ميان آنها دختر" قيس بن عاصم" بود، سپس صلح در ميان آنها برقرار شد، و هر زنى به عشيره خود پيوست، به جز دختر قيس كه او ترجيح داد در ميان قوم دشمن بماند، و شايد با يكى از جوانهاى آنها ازدواج كند اين مطلب بر قيس بسيار گران آمد و سوگند (به عنوان بتها) ياد كرد كه هر گاه دختر ديگرى براى او متولد شود زنده به گورش كند و چيزى نگذشت كه اين عمل سنتى در بين آنها شد كه زير ماسك دفاع از ناموس دست به بزرگترين جنايت يعنى كشتن فرزندان بىگناه زدند
دو دوستی که جواب دادن شایسته تقدیرن اما این جواب کامل سوال من نبود
نمي دانم از چه جهت پاسخ سئوال خود را نگرفتيد و منظورتان از جواب كامل چيست .
اما اينگونه كه شما از آيه برداشت مي كنيد صحيح نيست چون آيه ندارد كه بت ها سخن گفته اند !
بلكه آيه شريفه بت ها را موجب زنده بگور كردن دختر ها نزد اعراب جاهلي مي داند چون اطاعت آنها از بت ها به حدي بود كه هر كاري را حتي اين كار شنيع را در نظرشان خوب جلوه مي داد و اين مسئله همانطور كه دوستمان جناب اعتماد نقل كردند در تاريخ آمده است .
( البته عبارات ايشان از تفسير نمونه نقل شده بود كه ذكر منبع را فراموش كرده بودند - تفسير نمونه ج 5 ص 452)
ما هم در زندگي روزمره خود نمونه اين نسبت ها را داريم مانند اينكه پدري وقتي ببيند عشق افراطي فرزندش به فوتبال ، موجب ترك تحصيل او شده است مي گويد فوتبال ، پسرم را گمراه كرده است و اين بدان معنا نيست كه فوتبال با پسرش سخن گفته و با چرب زباني او را از تحصيل باز داشته است !
خدای متعال در آیه مذکور تزیین را به «شرکاءهم» نسبت داده است (و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل اولادهم شرکاءهم) یعنی علاقه و عشق به بتها، آنها را وادار به اين عمل جنايت بار مى كرد. بنابراین نسبت دادن تزیین به شرکاء مجاز است و در حقیقت علاقه به بتها قتل را برای آنها تزیین داده بود.
اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكدهها مردم را به اين كار تشويق مىكردند و خود را زبان بت مىدانستند زيرا نقل مىكنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مىگرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مىداد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مىساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مىشد و اين نشان مىدهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مىكردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
موفق باشید:Gol:
در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد
بت بوحده سخن نمیگوید.
ولی بتهائی بودند در جاهلیت که نماد شیاطین بودند. که نمونه هایشان را در هند امروز میتوانید ببینید.
بت به وحده قدرتی ندارد . آن جنی که باعث ارادت کفار و مشرکین به بتها میشدند بواسطه کاهنان از انها میخواستند که فرزندانشان را قربانی کنند.
نمونه هائی از احکامشان را هم رضای عزیز آورده اند.
مشركان يا مىگويند: دختر ننگ است و زنده به گورش مىكنند، «أيمسكه على هون»
يا مىگويند: خرجى ندارم و بايد نابود شود، «خشية املاق» يا آن را نوعى قرب به بتها مىدانند، كه همهى اينها نوعى تزيين است.
1- بينش غلط و خرافى، سبب مىشود كه انسان، فرزند خود را پاى بت سنگى و چوبى قربانى كرده و به آن افتخار نمايد. «زَيَّن... قتل أودلاهم»
2- مجرمان، حتّى براى فرزندكشى هم توجيه درست مىكنند تا روان و وجدان خود را آرام كنند. «زَيَّن»
3- در انتقاد، انصاف را مراعات كنيم. «لكثير من المشركين» نه آنكه همه چنيناند.
4- توجيه گناه و آراستن زشتىها، عامل هلاكت و سقوط است. «زَيَّن... ليُردُوهم»
5 - خرافهگرايى، سبب التقاط و آميختگى دين با شبهات است. «وليلبسوا»
6- پيامبر، مسئول ابلاغ است نه اجبار، اگر مردم گوش نكردند، آنان را رها كرده و به سراغ دلهاى آماده مىرود. «فذرهم»
7- افكار و رفتار منحرفان، نبايد حقّجويان را دلسرد كند. «فذرهم و ما يفترون»
8 - شريك پنداشتن براى خداوند، افترا به اوست. «فذرهم و ما يفترون»
منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين است كه خدمه و متوليان بتكدهها مردم را به اين كار تشويق مىكردند و خود را زبان بت مىدانستند زيرا نقل مىكنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مىگرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مىداد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مىساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مىشد و اين نشان مىدهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مىكردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد
[="]با سلام؛:Gol:[="] [="]
[="]نسبت" تزيين" به بت ها به خاطر آن است كه علاقه و عشق به بت، بت پرستان را وادار به اين عمل جنايت بار مىكرد، اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بت ها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكدهها مردم را به اين كار تشويق مىكردند و خود را زبان بت مىدانستند زيرا نقل مىكنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مىگرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مىداد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مىساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مىشد و اين نشان مىدهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مىكردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
[="] ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[="]ر ک تفسير نمونه، ج5، ص: 452
وَ كَذَالِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشرِْكِينَ قَتْلَ أَوْلَدِهِمْ شرَُكَاؤُهُمْ لِيرُْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْترَُونَ(137انعام)
و همچنين در نظر بسيارى از مشركان، عمل كشتن فرزندان را بتهاى ايشان نيكو جلوه داده تا آنكه آنان را با اين عمل هلاك سازند و در دين فطريشان به غلط و اشتباه اندازند. و اگر خدا مىخواست چنين نمىكردند، پس آنها را با آنچه (از خرافات) مىبافند واگذار.
منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكدهها مردم را به اين كار تشويق مىكردند و خود را زبان بت مىدانستند زيرا نقل مىكنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مىگرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مىداد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مىساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مىشد و اين نشان مىدهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مىكردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد
[="Arial Black"]منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بتها اين است كه خدمه و متوليان بتكدهها مردم را به اين كار تشويق مىكردند و خود را زبان بت مىدانستند زيرا نقل مىكنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مىگرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مىداد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مىساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مىشد و اين نشان مىدهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مىكردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
[="Arial Black"]با سلام؛
نسبت" تزيين" به بت ها به خاطر آن است كه علاقه و عشق به بت، بت پرستان را وادار به اين عمل جنايت بار مىكرد، اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از تزيين اين جنايت به وسيله بت ها اين باشد كه خدمه و متوليان بتكدهها مردم را به اين كار تشويق مىكردند و خود را زبان بت مىدانستند زيرا نقل مىكنند كه عربهاى زمان جاهليت براى انجام سفرهاى مهم و كارهاى ديگر از" هبل" (بت بزرگ آنها) اجازه مىگرفتند و طرز اجازه گرفتن آنها اين بود كه چوبهاى تيرى كه در كيسه مخصوصى مجاور هبل قرار داشت و روى بعضى از آنها" افعل" (انجام بده) و روى بعضى" لا تفعل" (انجام مده) نوشته شده بود تكان مىداد و چوبه تيرى را از ميان آنها خارج مىساخت و هر چه روى آن نوشته شده بود به عنوان پيام هبل! تلقى مىشد و اين نشان مىدهد كه از اين طريق نظر بتها را كشف مىكردند، هيچ بعيد نيست كه مسئله قربانى براى بت نيز از طريق خدمه، به عنوان يك پيام بت معرفى شده باشد.
در آيه 137 سوره انعام آمده كه بتها قتل اولاد مشركان را در نظر ايشان زيبا جلوه مي دادند لطفا در اين باره توضيح بدهيد. از طرفي قرآن مي گويد بتها سخن نمي توانند بگويند و كاري نمي توانند انجام دهند از سوي ديگر اين سخن را مي گويد . لطفا توضيح بفرماييد
سلام
منظور این است که زمینه فکری این عمل را وجود بتها در ایشان ایجاد می کرد بخصوص که توان جلوگیری از آدمیان را هم نداشتند .
والله الموفق
با سلام
در أيه 137 انعام أمده :
{وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَآؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ }الأنعام137
فاعل زین به شرکاء برمیگردد که چه در حالت معلوم وچه در حالت مجهول ، اما دست آخر به شیطان میرسد که همواره وسوسه وامر به بدیها دارد چه در ظاهر بت و چه در ظاهر نفس و ...:
وأخرج عبد بن حميد وابن أبي شيبة وابن المنذر وابن أبي حاتم وأبو الشيخ عن مجاهد في قوله وكذلك زين لكثير من المشركين قتل أولادهم شركاؤهم قال : شياطينهم يأمرونهم أن يئدوا أولادهم خيفة العيلة
وبنص قرآن :فانه يامر بالفحشاء و المنكر ...