جمع بندی برزخ در قرآن

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برزخ در قرآن

سلام

کارشناس محترم در تاپیک:

سیاحت غرب چقدر واقعیت دارد؟

این مطلب را بیان نموده اند:


عمار;993608 نوشت:

اما در مورد این نظر شما باید عرض کنم دلیل بر وجود چنین جهانى که گاهى از آن تعبیر به «عالم قبر» و یا «عالم ارواح» مى شود، از طریق ادله نقلیه است، آیات متعددى از قرآن مجید داریم که بعضى ظهور و بعضى صراحت در این معنى دارد.
آیه 100 سوره«مومنون» مى فرماید: (و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند)؛ «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» ظاهر در وجود چنین عالمى است، ـ هر چند بعضى خواسته اند کلمه برزخ را در این آیه به معنى مانعى براى بازگشت به این دنیا معرفى کنند و گفته اند: مفهوم آیهاین است که پشت سر انسان مانعى است که او را از بازگشت به این جهان منع مى کند ـ .
ولى این معنى بسیار بعید به نظر مى رسد؛ زیرا تعبیر به «اِلى یَوْمِ یُبْعَثُون»؛ (تا روز رستاخیز) دلیل بر این است که: این برزخدر میان دنیا و آخرت قرار گرفته، نه میان انسان و دنیا.

ایشان برای اثبات وجود برزخ، به عنوان جهان قبر یا جهان ارواح، به چند آیه از قرآن اشاره فرموده اند.
اگر اجازه دهید می خواهم از اولین مورد شروع کنم و بعد بترتیب به موارد دیگر بپردازم.
همانگونه که اطلاع دارید، کلمه برزخ کلاً سه بار در قرآن بکار رفته که از این میان دوتای آن به یک حایل و فاصله بین آب شور و شیرین اشاره دارد. بطوری که در تصویر دیده می شود ، فاصله و حایل مذکور نسبت به پهنای دو دریا بسیار بسیار اندک است .


حالا می خواهم بگویم برزخی هم که در آیه 100 مومنون آمده از همین دست است و کنایه از یک فاصله کم و اندک می باشد. کسانی که بعد از مرگ( یا بهتر است بگویم در آستانه مرگ) از خداوند تقاضای بازگشت به دنیا می کنند در پاسخشان گفته می شود فقط در روز رستاخیز می توانند به دنیا باز گردند و تا آن روز تنها به اندازه برزخی ( زمان اندکی) باقی مانده است.

آیا این تفسیر خوبی است؟
اگر پاسختان منفی است اشکالش چیست؟

قرآن شش هزار و دویست و اندی آیه دارد که از این میان صدها آیه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به حیات دنیا و آخرت اشاره کرده اند اما در مورد حیات برزخی حتی یک آیه نیز نمی توان پیدا کرد. کسانی که به هر ترتیبی می خواهند حیات برزخی را نیز از قرآن استخراج کنند، چیزی نمی یابند جز همین چند موردی که پاسخگوی محترم به آنها اشاره کرده و من انشاء الله به شما نشان خواهم داد که اینها نیز ربطی به برزخ ندارند.
چرا قرآن درباره حیات دنیا که طول متوسط آن برای افراد به 80 سال نمی رسد صدهها آیه دارد اما در مورد حیات برزخی که برای هر شخص میلیونها بلکه میلیاردها سال بطول می انجامد سکوت کرده؟
چرا قوم پیامبر اینهمه از او درباره حیات آخرت سئوال می کنند اما کلمه ای درباره برزخ نمی پرسند؟ بخاطر اینکه برزخ یک جهان تخیلی است ، جهانی کاملاً خیالی و فانتزی که وجود خارجی ندارد. با این وجود تأثیر شگرفی در زندگی دنیوی و دینی ما گذاشته و ویرانیهای فراوانی از خود برجای گذاشته است.
من در اینجا قصد دارم به کمک آیات نورانی قرآن به شما نشان دهم در خارج از ذهن بشری، برزخی وجود ندارد و کسی که آن را اختراع کرده قصدش این بوده که بینایی و شنوایی مردگان و آمد و رفتشان را به جهان زندگان توجیه نماید.

تشابه مردگان و خفتگان در این است که هیچ کدام گذر زمان را احساس نمی کنند. شخصاً کسی را دیده ام که بیش از چهار ماه در کما بوده اما وقتی بهوش آمده ، احساسی از این مدت نداشته و تصور کرده فقط چند ساعت بیهوش بوده است. اصحاب کهف سیصد سال در غار خود خوابیدند اما در بیداری گمان می کردند روزی یا نصف روزی بیشتر در خواب نبوده اند. یا آنکس که خداوند بهمراه الاغش صد سال میراندش، هنگامی که زنده اش کرد و از او پرسید: چقدر درنگ کردی؟ پاسخ داد روزی یا پاره ای از یک روز!
در قرآن چندین آیه وجود دارند که در روز رستاخیز وقتی از مردگان سئوال می شود چند روز از مرگشان می گذرد پاسخ می دهند روزی یا بخشی از روز و حتی بعضی قسم می خورند ساعتی بیش نبوده که مرده اند.وقتی قوم پیامبر در باره زمان قیامت از وی سئوال می کردند، خداوند میعاد آنها را روز مرگشان معرفی می کرد. یا پاسخ می داد ای بسا که آن روز نزدیک باشد یا به آنها می گفت آن روز که محشورشان می کنند گویی جز ساعتی از مرگشان نگذشته است.
در آیه 100 سوره مومنون وقتی محتضر در سکرات موت از خداوند درخواست بازگشت به دنیا می کند خداوند پاسخ می دهند:
مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ در پیش روی خود تا رستاخیز و بازگشت به دنیا فقط برزخی( زمان کوتاهی) فاصله دارند.

حالا شما تا حدودی متوجه می شوید این زمان کوتاه مربوط به چیست؟

آری، کسی که می میرد مانند کسی است که خوابیده و طبیعی است که گذر زمان را احساس نکند بنابر این اگر میلیونها یا حتی میلیاردها سال از مرگش بگذرد، در بیداری و یا زنده شدن گمان می کند روزی یا ساعتی بیش نخوابیده یا نمرده است.
پس این جواب آیه 100 سوره مومنون که حالا انشاء الله متوجه شدید ربطی به جهان برزخ خیالی ندارد، تا بعد برویم سراغ آن چند آیه سوره آل عمران و غافر که به بهشت و جهنم برزخی ربطش داده اند.

اینک اجازه دهید ابتدا به آیات سوره غافر، که از روی آنها جهنم برزخی را شبیه سازی کرده اند، بپردازیم ؛ در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که از نظر مفهومی به آیات سوره غافر شباهت دارند و من الآن قصد ندارم به آنها اشاره کنم ولی از نظر جمله بندی می خواهم دو آیه معرفی کنم که دقیقاً شبیه دو آیه سوره غافز هستند:

سوره غافز:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر- 45) النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (46)

سوره کهف:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ( کهف – 32) كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًاوَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا (33)

اگر قسمت قرمز رنگ را از هر دو دسته آیه جدا کنیم به شکل زیر در خواهند آمد:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر- 45) وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (46)
خداوند او را از عواقب بد نقشه هایی که برایش می کشیدند حفظ کرد و عذاب بدی دامنگیر آل فرعون شد و روزی که رستاخیز برپا گردد به آل فرعون گفته شود: حالا در عذابی بدتر و شدید تر داخل شوید.

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ( کهف – 32) وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا (33)
و براى آنها مثل آن دو مرد را بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو را با درختان خرما پوشانديم، و ميان آن دو باغ را كشتزارى قرار داديم و از خلال آن دو نهرى روان كرده بوديم.

دو جمله قرمز رنگ در واقع معترضه می باشند و بطوری که ملاحظه کردید نقصان آنها اثری در رشته کلام نگذاشت و فقط در باره عذاب آخرت یا وضعیت و حالت آن دو باغ توضیحی اضافه می کردند. یکی تو ضیحی در باره آن عذاب شدید تری که قرار است آل فرعون به آن گرفتار شوند می داد و دیگری وضعیت باغ را توضیح می داد.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد میقات

[TD][/TD]

[="Tahoma"]با سلام و درود

در ابتدا و به عنوان کلیات و مقدمه گفتگو، نکاتی عرض می شود:

1. در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که می توان با آن ها وجود عالم برزخ را اثبات نمود؛ لذا برزخ، دلیل قرآنی دارد.

افزون بر آن، سنت (که یکی از مصادیق آن، روایات معصومین علیهم السلام است) که به فرمایش و توصیه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و در روایت مشهور و متواتر ثقلین، ثقل قرآن معرفی شده است، به طور روشن و صریح و با روایات بسیار زیاد، عالم برزخ را اثبات می کند.

2. خداوند متعال امر می کند، هر آن چه [اوامر و نواهی] رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می آورد را بگیرید و اطاعت کنید:

«مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ»
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است.(حشر: 59/ 7)

نکته:
این آیه بطور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی است و اطاعت از پیامبر را در راستای تقوای الهی قرار داده که تخلف از آن، موجب عقاب شدید است.

3. از طرفی خداوند متعال، رسول خدا را مفسر و تبیین کننده قرآن معرفی کرده و این وظیفه و مسئولیت را به ایشان واگذار فرموده است:

«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»
و ما این ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی.(نحل: 16/ 44)
«وَ مٰا أَنْزَلْنٰا عَلَيْكَ اَلْكِتٰابَ إِلاّٰ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ اَلَّذِي اِخْتَلَفُوا فِيهِ»
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی.(نحل: 16/ 64)

نکته:
نمی شود خداوند وظیفه تبیین قرآن را بر عهده پیامبر بگذارد [واجب کند]، ولی پیروی از پیامبر را برای مردم، اختیاری قرار دهد.

4. پیروی از سنت که یکی از مصادیق آن کلام پیامبر و سایر معصومین است، در راستای عمل به فرامین الهی در همین دو آیه فوق است.
لذا نمی توان ادعای پیروی از دستور خدا و اطاعت از پیامبر را داشت ولی حقیقت را نادیده گرفت و گفت من چیزی غیر از قرآن را قبول ندارم و فقط قرآن را قبول دارم.

بنابر این:
وجود عالم برزخ، ثابت و غیر قابل انکار است؛ زیرا هم مطابق با آیات قرآن است و هم سنت و کلام معصومین، در روایات بسیار زیادی، آن را اثبات می کند.

در ادامه راجع به آیات مورد نظر، گفتگو کرده و به ایرادات پاسخ داده می شود.

[="Tahoma"]

shahed1;993617 نوشت:
کنایه از یک فاصله کم و اندک می باشد.

بررسی لغوی:

«البَرْزَخُ‏ ما بين كل شيئين؛ و الميت في‏ البَرْزَخِ‏، لأنه بين الدنيا و الآخرة.»؛ برزخ، بین دو چیز را می گویند و کسی که می میرد در برزخ است، زیرا بین دنیا و آخرت است.(كتاب العين، ج ‏4، ص 338)

«الْبَرْزَخُ‏: الحاجز بين الشيئين... هو ما بين الدنيا و الآخرة من وقت الموت إلى البعث، فمن مات فقد دخل‏ الْبَرْزَخَ‏.»؛ برزخ، حائل و مانع بین دو چیز است... برزخ، حائل بین دنیا و آخرت است، از زمان مرگ تا قیامت. پس کسی که می میرد، داخل برزخ می شود.(مجمع البحرین، ج 2، ص 430)

«برزخ» به معنای حائل بین دو چیز است؛ به عالم مرگ، به این جهت برزخ گفته می شود که بین دنیا و آخرت، حائل شده است.(قاموس قرآن، ج 1، ص 181)

بنابر این:

به هر حائل و میانه بین دو چیزی، برزخ گفته می شود؛ و به عالم مرگ نیز به این جهت که میانه بین دو عالم دنیا و عالم آخرت است، برزخ می گویند.

در معنای لغوی، هیچ قیدی برای فاصله یا زمان کم و زیاد نیست، بلکه به مطلق و بدون قید، میانه بین دو چیز، برزخ گفته می شود، لذا نمی توان آن را به فاصله و یا زمان کم، مقید و محدود کرد.

[="Tahoma"]

shahed1;993718 نوشت:
اما در مورد حیات برزخی حتی یک آیه نیز نمی توان پیدا کرد.

قرآن کریم با این که بحث زیادى در مورد برزخ ندارد، ولى در برخی آیات تعبیرات صریح و روشنى در این زمینه بیان فرموده که مى تواند اصول کلى مربوط به جهان برزخ را روشن سازد.

در این آیات به زندگی پس از مرگ و آرزوی بازگشت، متنعم بودن و یا معذب بودن، زنده بودن و حیات داشتن، بهشت و جهنم و ... اشاره دارد، در حالی که هنوز زمان حسابرسی اصلی و قیامت و بهشت و جهنم فرا نرسیده است؛ لذا مراد از این ها، همان عالم برزخ است.

در ادامه به این آیات اشاره می شود:

«حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»
(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى ‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مى ‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى ‏گويند:) چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مى‏ گويد (و اگر بازگردد، كارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند! (مؤمنون: 23/ 99 و 100)

«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»
(اى پيامبر!) هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زنده ‏اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند. آنها به خاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند و به خاطر كسانى كه هنوز به آنها ملحق نشده ‏اند [مجاهدان و شهيدان آينده‏]، خوشوقتند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى‏ بينند و مى ‏دانند) كه نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت. (آل عمران: 3/ 169 و 170)

«وَلاَ تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لاَّ تَشْعُرُونَ»
و به آنها كه در راه خدا كشته مى ‏شوند، مرده نگوييد! بلكه آنان زنده ‏اند، ولى شما نمى ‏فهميد! (بقره: 2/ 154)

«النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَعَشِیّاً وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ وَإِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِّنْ النَّارِ»
عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى ‏شوند و روزى كه قيامت برپا شود (مى ‏فرمايد:) «آل فرعون را در سخت ‏ترين عذابها وارد كنيد!» به خاطر بياور هنگامى را كه در آتش دوزخ با هم محاجّه مى ‏كنند ضعيفان به مستكبران مى ‏گويند: ما پيرو شما بوديم، آيا شما (امروز) سهمى از آتش را بجاى ما پذيرا مى ‏شويد. (غافر: 40/ 46 و 47)

«مِّمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِّنْ دُونِ اللهِ أَنْصَاراً»
(آرى، سرانجام) همگى به خاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا ياورانى براى خود نيافتند! (نوح: 71/ 25)

«قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنْ الْمُکْرَمِینَ»
(سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى كاش قوم من مى ‏دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى ‏داشتگان قرار داده است!» (یس: 36/ 26 و 27)

«وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَة کَذَلِکَ کَانُوا یُؤْفَکُونَ»
و روزى كه قيامت برپا شود، مجرمان سوگند ياد مى‏ كنند كه جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نكردند! اين چنين از درك حقيقت بازگردانده مى‏ شوند. (روم: 30/ 55)

«قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوج مِّنْ سَبِیل»
آنها مى‏ گويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى اكنون به گناهان خود معترفيم آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟» (غافر: 40/ 11)

[="Tahoma"]

shahed1;993718 نوشت:
قرآن شش هزار و دویست و اندی آیه دارد که از این میان صدها آیه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به حیات دنیا و آخرت اشاره کرده اند اما در مورد حیات برزخی حتی یک آیه نیز نمی توان پیدا کرد.
......
چرا قرآن درباره حیات دنیا که طول متوسط آن برای افراد به 80 سال نمی رسد صدهها آیه دارد اما در مورد حیات برزخی که برای هر شخص میلیونها بلکه میلیاردها سال بطول می انجامد سکوت کرده؟

اولا موضوع برزخ، چندین آیه دارد.

در ثانی، قرار نیست اگر موضوعی کم آیه داشت و یا حتی آیه نداشت (مثل تعداد رکعات نمازها و شکیات نماز و...) آن را انکار کنیم و بگوییم وجود ندارد.

مطلب دیگر؛

این که برای دنیا بسیار آیه داریم، به خاطر این است که دنیا محل تکلیف و عمل است و انسان در این دنیا مسئولیت و اختیار دارد، لذا از او انتظار می رود؛ ولی پس از مرگ که انسان دیگر هیچ تکلیف و اختیاری ندارد، این همه تذکر و توجه نیز لازم ندارد، چون در آن عالم دیگر تکلیف نیست و انتظاری هم از انسان نیست تا او را به رعایت تکالیف و وظایفش متذکر شوند.

عالم آخرت نیز آیه زیاد دارد، زیرا سرانجام و حسابرسی نهایی و نیز زندگی ابدی و جاویدان در آن جا است، لذا اهمیتش زیاد است.

پس دنیا به خاطر محل تکلیف و عمل بودن، و آخرت به خاطر محاسبه اعمال و زندگی ابدی، اهمیت شان از برزخ بسیار بیشتر است، برزخی که نه محل تکلیف است و نه قرارگاه ابدی.

این کاملا معقول و منطقی است که آیات مربوط به دنیا و آخرت بیشتر باشد.

[="Tahoma"]

shahed1;993718 نوشت:
چرا قوم پیامبر اینهمه از او درباره حیات آخرت سئوال می کنند اما کلمه ای درباره برزخ نمی پرسند؟ بخاطر اینکه برزخ یک جهان تخیلی است ، جهانی کاملاً خیالی و فانتزی که وجود خارجی ندارد.

در باره برزخ روایت زیاد داریم.

یکی از روایات پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) بدین بیان است:

«إنَّ أَحَدَكُمْ إذا ماتَ عُرِضَ عَلَيْهِ مَقْعَدُهُ بالْغَداةِ وَ الْعَشِىِّ، إنْ كانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَمِنْ الجَنَّةِ وَ إنْ كانَ مِنْ أْهْلِ النارِ فَمِنْ النّارِ، يُقالُ هذا مَقْعَدُكَ حِيْنَ يَبْعَثُكَ اللَّهُ يَوْمَ القِيامَةِ»

هنگامى كه يكى از شما از دنیا برود جايگاه او صبح و شام به او عرضه مى ‏شود، اگر از اهل بهشت باشد جايگاهش در بهشت، و اگر از اهل دوزخ باشد جايگاهش در دوزخ است و به او گفته مى ‏شود اين جايگاه تو است هنگامى كه خداوند تو را در قيامت مبعوث مى‏ كند.(مجمع البیان، ج 8، ص 818)

این روایت، معنا و مفهوم آیه شریفه «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَ عَشِیّاً»(غافر: 40/ 46) که در باره فرعونیان است را بیشتر روشن و واضح می کند.

[="Tahoma"]

shahed1;993718 نوشت:
رزخی وجود ندارد و کسی که آن را اختراع کرده قصدش این بوده که بینایی و شنوایی مردگان و آمد و رفتشان را به جهان زندگان توجیه نماید.

تعالیم اسلام را بایستی از خرافات و ... جدا دانست. لذا تسخیر روح و احضار ارواح و...، هیچ گاه توصیه دین نبوده و ادیان الهی برای ارواح مؤمنان، احترام قائلند.

در قرآن آمده که خداوند ارواح انسان ها را پس از مرگشان، نگه می دارد:

«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى ‏كند، و ارواحى را كه نمرده ‏اند نيز به هنگام خواب مى ‏گيرد سپس ارواح كسانى كه فرمان مرگشان را صادر كرده نگه مى‏ دارد و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى ‏گرداند تا سرآمدى معيّن در اين امر نشانه ‏هاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مى ‏كنند.(زمر: 39/ 42)

[="Tahoma"]

shahed1;993720 نوشت:
در قرآن چندین آیه وجود دارند که در روز رستاخیز وقتی از مردگان سئوال می شود چند روز از مرگشان می گذرد پاسخ می دهند روزی یا بخشی از روز و حتی بعضی قسم می خورند ساعتی بیش نبوده که مرده اند.

در این زمینه در آدرس ذیل، مطالبی عرض کرده ام که می توانید مطالعه فرمایید:

شبهه در مورد عالم برزخ

[="Tahoma"]

shahed1;993720 نوشت:
خداوند پاسخ می دهند:
مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ در پیش روی خود تا رستاخیز و بازگشت به دنیا فقط برزخی( زمان کوتاهی) فاصله دارند.

این قید فقط را که در ترجمه اضافه فرموده اید از کدام قسمت آیه شریفه گرفته اید؟! آیه چنین قیدی ندارد.

به نظر می رسد این قید را برای این اضافه فرموده اید تا بتوانید آن را به «زمان کوتاهی» معنا کنید.

همان طور که عرض کردم، معنای برزخ از نظر لغوی، قیدی از نظر مقدار زمان، ندارد و مطلق است؛ لذا نمی توان مطابق با میل خودمان، آن را معنا کنیم.

از طرفی، شما منکر برزخ هستید، در حالی طبق نظر خودتان، خداوند برزخ به مقدار کوتاه را می فرماید؛ پس اصل برزخ ثابت است و با این بیان، شما آن را قبول دارید ولی در مقدار آن مشکل دارید.

این با ادعای اصلی شما که انکار کلی برزخ است، متغایر است.

[="Tahoma"]

shahed1;993720 نوشت:
پس این جواب آیه 100 سوره مومنون که حالا انشاء الله متوجه شدید ربطی به جهان برزخ خیالی ندارد،

جمله‏ «إلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (تا روز رستاخيز)، قرينه روشنى است بر اين كه عالم برزخ مرحله‏ اى قبل از روز رستاخيز و بعد از مرگ است.

اگر غیر از این است، شما این «الی...» (تا ...) را چگونه معنا می کنید؟

وقتی می فرماید تا قیامت، یعنی الآن (پس از مرگ) غیر از دنیا و غیر از قیامت است؛ این همان عالم برزخ است.

[="Tahoma"]

shahed1;993730 نوشت:

............
دو جمله قرمز رنگ در واقع معترضه می باشند و بطوری که ملاحظه کردید نقصان آنها اثری در رشته کلام نگذاشت ...

خیلی راحت صورت مسأله را پاک می کنید و سپس مطابق نظر خودتان، استدلال می کنید!!

مگر می شود کلام خداوند حکیم و علیم، معترضه باشد به گونه ای که بود و نبودش، فرقی نداشته باشد؟!

هیچ فرد ادیبی چنین سخن نمی گوید، چه برسد به خداوند عالمیان که حکمت و علمش، بی نهایت است.

همین که در آیه شریفه بین این عذاب برزخی و بین عذاب آخرت فرق گذاشته، معنایش این است که از دو مرحله سخن می گوید:

یکی مرحله بعد از مرگ و قبل از قیامت است (یعنی برزخ)، که در آن، سخن از عرضه آل فرعون بر آتش است: «النَّارُ يُعْرَضُونَ‏ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا»

یک مرحله هم در قیامت است که آن داخل شدن آل فرعون در آتش است و عذابش شدیدتر است: «وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ»

بنابر این:

این دو بیان، یکی نیست، بلکه یکی عرضه بر آتش است(در عالم برزخ)، و دیگری داخل شدن در آتش است(قیامت).

لذا کلام الهی این گونه نیست که براحتی بتوان بخشی از آن را حذف کرد و مدعی شد این بخش، فایده خاصی ندارد و بود و نبودش فرقی ندارد.

این ها نکته های علمی و دقیق است که البته عالمان و اندیشمندان دینی، با نگاه صحیح به جایگاه عظیم قرآن و کلام وحی، به فهم آن نائل شده اند.

[="Tahoma"]

shahed1;993617 نوشت:
کسانی که بعد از مرگ( یا بهتر است بگویم در آستانه مرگ) از خداوند تقاضای بازگشت به دنیا می کنند در پاسخشان گفته می شود فقط در روز رستاخیز می توانند به دنیا باز گردند و تا آن روز تنها به اندازه برزخی ( زمان اندکی) باقی مانده است.

shahed1;993718 نوشت:
اما در مورد حیات برزخی که برای هر شخص میلیونها بلکه میلیاردها سال بطول می انجامد

بالاخره کدام را قبول کنیم: فاصله بین دنیا و آخرت، اندک و کوتاه است، یا میلیون ها و میلیاردها سال، طول می کشد؟!

به نظر شما، کسانی که از زمان حضرت آدم (علیه السلام) تاکنون مرده اند، ارواحشان کجاست؟ زمانش اندک است یا نه؟ اگر اسمش برزخ نیست، چیست؟

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;993617 نوشت:
حالا می خواهم بگویم برزخی هم که در آیه 100 مومنون آمده از همین دست است و کنایه از یک فاصله کم و اندک می باشد. کسانی که بعد از مرگ( یا بهتر است بگویم در آستانه مرگ) از خداوند تقاضای بازگشت به دنیا می کنند در پاسخشان گفته می شود فقط در روز رستاخیز می توانند به دنیا باز گردند و تا آن روز تنها به اندازه برزخی ( زمان اندکی) باقی مانده است.

آیا این تفسیر خوبی است؟
اگر پاسختان منفی است اشکالش چیست؟


سلام
اساسا زمان در عالم ماوراء خود یک مساله است. وقتی حل شد می توان از کوتاهی و بلند بودنش حرف زد.
یا علیم[/]

میقات;993853 نوشت:
با سلام و درود

در ابتدا و به عنوان کلیات و مقدمه گفتگو، نکاتی عرض می شود:

1. در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که می توان با آن ها وجود عالم برزخ را اثبات نمود؛ لذا برزخ، دلیل قرآنی دارد.

افزون بر آن، سنت (که یکی از مصادیق آن، روایات معصومین علیهم السلام است) که به فرمایش و توصیه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و در روایت مشهور و متواتر ثقلین، ثقل قرآن معرفی شده است، به طور روشن و صریح و با روایات بسیار زیاد، عالم برزخ را اثبات می کند.

2. خداوند متعال امر می کند، هر آن چه [اوامر و نواهی] رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می آورد را بگیرید و اطاعت کنید:

«مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ»
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است.(حشر: 59/ 7)

نکته:
این آیه بطور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی است و اطاعت از پیامبر را در راستای تقوای الهی قرار داده که تخلف از آن، موجب عقاب شدید است.

3. از طرفی خداوند متعال، رسول خدا را مفسر و تبیین کننده قرآن معرفی کرده و این وظیفه و مسئولیت را به ایشان واگذار فرموده است:

«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»
و ما این ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی.(نحل: 16/ 44)
«وَ مٰا أَنْزَلْنٰا عَلَيْكَ اَلْكِتٰابَ إِلاّٰ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ اَلَّذِي اِخْتَلَفُوا فِيهِ»
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی.(نحل: 16/ 64)

نکته:
نمی شود خداوند وظیفه تبیین قرآن را بر عهده پیامبر بگذارد [واجب کند]، ولی پیروی از پیامبر را برای مردم، اختیاری قرار دهد.

4. پیروی از سنت که یکی از مصادیق آن کلام پیامبر و سایر معصومین است، در راستای عمل به فرامین الهی در همین دو آیه فوق است.
لذا نمی توان ادعای پیروی از دستور خدا و اطاعت از پیامبر را داشت ولی حقیقت را نادیده گرفت و گفت من چیزی غیر از قرآن را قبول ندارم و فقط قرآن را قبول دارم.

بنابر این:
وجود عالم برزخ، ثابت و غیر قابل انکار است؛ زیرا هم مطابق با آیات قرآن است و هم سنت و کلام معصومین، در روایات بسیار زیادی، آن را اثبات می کند.

در ادامه راجع به آیات مورد نظر، گفتگو کرده و به ایرادات پاسخ داده می شود.

سلام بر میقات گرامی

دوستان محترم وقتی مطالب بنده را به این تاپیک منتقل کردند نامش را برزخ در قرآن گذاشتند، چه نام زیبایی!
بنابر این در اینجا هدف این است که برزخ صرفاً از منظر قرآن مورد بررسی قرار گیرد تا ببینیم آیه واقعاً در قرآن چنین جهانی وجود دارد یا خیر . بنابراین بررسی برزخ از منظر احادیث و روایات خارج از موضوع این تاپیک بوده و من از حضور جنابعالی تقاضا می کنم فعلاً بحثهای مربوط سنت و عترت را پیش نکشید تا بیشتر بتوانیم روی آیات قرآن تمرکز کنیم.

[="Tahoma"]

shahed1;993913 نوشت:
سلام بر میقات گرامی

دوستان محترم وقتی مطالب بنده را به این تاپیک منتقل کردند نامش را برزخ در قرآن گذاشتند، چه نام زیبایی!
بنابر این در اینجا هدف این است که برزخ صرفاً از منظر قرآن مورد بررسی قرار گیرد تا ببینیم آیه واقعاً در قرآن چنین جهانی وجود دارد یا خیر . بنابراین بررسی برزخ از منظر احادیث و روایات خارج از موضوع این تاپیک بوده و من از حضور جنابعالی تقاضا می کنم فعلاً بحثهای مربوط سنت و عترت را پیش نکشید تا بیشتر بتوانیم روی آیات قرآن تمرکز کنیم.

با سلام و درود

در خدمتتان هستم.

مستحضرید که تمسک به سنت، دستوری قرآنی و مستند به آیات قرآن است:

نقل قول:

2. خداوند متعال امر می کند، هر آن چه [اوامر و نواهی] رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می آورد را بگیرید و اطاعت کنید:

«مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ»
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است.(حشر: 59/ 7)

نکته:
این آیه بطور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی است و اطاعت از پیامبر را در راستای تقوای الهی قرار داده که تخلف از آن، موجب عقاب شدید است.

3. از طرفی خداوند متعال، رسول خدا را مفسر و تبیین کننده قرآن معرفی کرده و این وظیفه و مسئولیت را به ایشان واگذار فرموده است:

«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»
و ما این ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی.(نحل: 16/ 44)
«وَ مٰا أَنْزَلْنٰا عَلَيْكَ اَلْكِتٰابَ إِلاّٰ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ اَلَّذِي اِخْتَلَفُوا فِيهِ»
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی.(نحل: 16/ 64)

نکته:
نمی شود خداوند وظیفه تبیین قرآن را بر عهده پیامبر بگذارد [واجب کند]، ولی پیروی از پیامبر را برای مردم، اختیاری قرار دهد.


میقات;993854 نوشت:

بنابر این:

به هر حائل و میانه بین دو چیزی، برزخ گفته می شود؛ و به عالم مرگ نیز به این جهت که میانه بین دو عالم دنیا و عالم آخرت است، برزخ می گویند.

متأسفانه من متوجه منظور شما نمی شوم؛ اینکه می گویید عالم مرگ یا برزخ بین عالم دنیا و آخرت قرار دارد یعنی چه؟
با توجه به اینکه کلمه عالَم را به جهان، دنیا، کیهان معنا کرده اند، جهان برزخ چگونه بین جهان دنیا و جهان آخرت قرار گرفته است؟ موقعیت جهان آخرت یا بگو عالم آخرت نسبت به عالم دنیا چگونه است؟
این چیزی است که از جمله شما نمایان است و به ذهن می رسد، اگر مراد شما از آن غیر از این ظاهر است لطفاً منظور خود را بگویید

[="Tahoma"]

shahed1;993917 نوشت:
متأسفانه من متوجه منظور شما نمی شوم؛ اینکه می گویید عالم مرگ یا برزخ بین عالم دنیا و آخرت قرار دارد یعنی چه؟
با توجه به اینکه کلمه عالَم را به جهان، دنیا، کیهان معنا کرده اند، جهان برزخ چگونه بین جهان دنیا و جهان آخرت قرار گرفته است؟ موقعیت جهان آخرت یا بگو عالم آخرت نسبت به عالم دنیا چگونه است؟
این چیزی است که از جمله شما نمایان است و به ذهن می رسد، اگر مراد شما از آن غیر از این ظاهر است لطفاً منظور خود را بگویید

با سلام و درود

کسی که می میرد، از این عالم دنیا خارج می شود؛ پس در عالم ماده و دنیا نیست.

هنوز هم که قیامت برپا نشده و عالم آخرت و حسابرسی اعمال، شروع نشده است. پس ارواح مؤمنان وارد قیامت و صحرای محشر نشده اند.

وقتی در دنیا نیستند و در آخرت هم نیستند، به عبارتی از دنیا خارج شده و به قیامت هم وارد نشده اند؛ این مابین، همان عالم برزخ است.

نکته:
عالم (جهان و هستی و...) منحصر به این دنیا و عالم مادی نیست. عوالم متعددی وجود دارد. عالم ماده و دنیا، یکی از آن هاست.

میقات;993919 نوشت:

با سلام و درود

کسی که می میرد، از این عالم دنیا خارج می شود؛ پس در عالم ماده و دنیا نیست.

هنوز هم که قیامت برپا نشده و عالم آخرت و حسابرسی اعمال، شروع نشده است. پس ارواح مؤمنان وارد قیامت و صحرای محشر نشده اند.

وقتی در دنیا نیستند و در آخرت هم نیستند، به عبارتی از دنیا خارج شده و به قیامت هم وارد نشده اند؛ این مابین، همان عالم برزخ است.

نکته:
عالم (جهان و هستی و...) منحصر به این دنیا و عالم مادی نیست. عوالم متعددی وجود دارد. عالم ماده و دنیا، یکی از آن هاست.

اگر این مابین بودن از نظر مکانی است، چگونه؟
عالم دنیا که همین جهان خودمان است، عالم آخرت از نظر مکانی کجا واقع شده تا ما بین آن مشخص شود؟

shahed1;993920 نوشت:
اگر این مابین بودن از نظر مکانی است، چگونه؟
عالم دنیا که همین جهان خودمان است، عالم آخرت از نظر مکانی کجا واقع شده تا ما بین آن مشخص شود؟

این موضوع و کیفیت آن را از بخش کلام و کارشناس آن پیگیری فرمایید. این قرآنی نیست.

فهم عرفی برزخ راحت است. همین که مردگان در بین ما نیستند و زندگی مادی ندارند، و همین که قیامت هم برپا نشده زیرا عالم دنیا هنوز باقی است؛ پس باید در جایی غیر از دنیا و غیر از آخرت باشند.

این همان برزخ (بین دنیا و آخرت) است؛ بله فهم فلسفی آن و چگونه و به چه کیفیت و شکل و...، موضوعاتی است که قرآن درباره اش چیزی نفرموده و در این تاپیک هم قرار است اصل وجود آن از نظر قرآن بررسی شود.

میقات;993923 نوشت:

این موضوع و کیفیت آن را از بخش کلام و کارشناس آن پیگیری فرمایید. این قرآنی نیست. فهم عرفی برزخ راحت است. همین که مردگان در بین ما نیستند و زندگی مادی ندارند، و همین که قیامت هم برپا نشده زیرا عالم دنیا هنوز باقی است؛ پس باید در جایی غیر از دنیا و غیر از آخرت باشند.

این همان برزخ (بین دنیا و آخرت) است؛ چگونه و به چه کیفیت و شکل و...، موضوعاتی است که قرآن درباره اش چیزی نفرموده و در این تاپیک هم قرار است اصل وجود آن از نظر قرآن بررسی شود.

اما شما مطلبی را به عنوان مفهوم برزخ در قرآن بیان کرده اید و آن را پایه و اساس کار خود قرار داده اید بدون اینکه منظورتان را مشخص کنید یا من از آن سر در بیاورم. حال اگر بنده بخواهم راجع به معنای قرآنی برزخ توضیح بدهم شما فوراً به مطلبی که هنوز صحت و سقمش مشخص نشده رجوع می کنید.

[="Tahoma"]

shahed1;993925 نوشت:
اما شما مطلبی را به عنوان مفهوم برزخ در قرآن بیان کرده اید و آن را پایه و اساس کار خود قرار داده اید بدون اینکه منظورتان را مشخص کنید یا من از آن سر در بیاورم. حال اگر بنده بخواهم راجع به معنای قرآنی برزخ توضیح بدهم شما فوراً به مطلبی که هنوز صحت و سقمش مشخص نشده رجوع می کنید.

من چیز خاصی عرض نکردم.

شما فرمودید برزخ یعنی زمان اندک و کوتاه؛ ولی من بر اساس معنای لغوی، گفتم برزخ به مطلق حائل بین دو چیز، اطلاق می شود، بدون قیدی برای مدت و... .

به برزخ نیز از این جهت که حائل و بین دنیا و آخرت قرار دارد، برزخ گفته می شود.

بالاخره بین دنیا و آخرت (بعد از مرگ تا برپایی قیامت) چیزی حائل و فاصل است، زیرا مرده نمی تواند به دنیا برگردد و قیامت هم برپا نشده است، این همان معنای مانع و حائل بودن است؛ شما اسم این را هر چه می خواهید بگذارید. در اصطلاح دینی این برزخ نامیده می شود.

این عرض من کاملا روشن و مشخص است. مطلبی خارج از موضوع تاپیک هم نیست.

میقات;993950 نوشت:

من چیز خاصی عرض نکردم.

شما فرمودید برزخ یعنی زمان اندک و کوتاه؛ ولی من بر اساس معنای لغوی، گفتم برزخ به مطلق حائل بین دو چیز، اطلاق می شود، بدون قیدی برای مدت و... .

به برزخ نیز از این جهت که حائل و بین دنیا و آخرت قرار دارد، برزخ گفته می شود.

بالاخره بین دنیا و آخرت (بعد از مرگ تا برپایی قیامت) چیزی حائل و فاصل است، زیرا مرده نمی تواند به دنیا برگردد و قیامت هم برپا نشده است، این همان معنای مانع و حائل بودن است؛ شما اسم این را هر چه می خواهید بگذارید. در اصطلاح دینی این برزخ نامیده می شود.

این عرض من کاملا روشن و مشخص است. مطلبی خارج از موضوع تاپیک هم نیست.

سلام

سلام
چیزی که شما فرمودید در واقع همان تعریف ومعنای سنتی بزخ است، اول آمده اند یک جهانی را بعنوان جهان ارواح یا عالم مرگ فرض گرفته و سپس آن را مابین دنیا و آخرت( بدون آنکه معنای قرآنی آخرت را دانسته باشند) قرار داده، بعد نامش را برزخ نهاده اند.

شما نوشته اید:

نقل قول:
نکته:
عالم (جهان و هستی و...) منحصر به این دنیا و عالم مادی نیست. عوالم متعددی وجود دارد. عالم ماده و دنیا، یکی از آن هاست.

با توجه به اینکه هستی عوالم متعددی دارد، و عالم برزخ جایی است که ارواح مردگان بعد از مرگ به آنجا می روند، شما بر چه اساسی می گویید آنجا بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار دارد؟ شاید بین عالم دنیا و یکی دیگر از عوالم وجود قرار داشته باشد!
مگر برزخ را با این استدلال معنا نکرده اید؛ عالمی بین دنیا و آخرت؟!
اصلاً شما چگونه بین یک عالم مادی و عوالم غیر مادی از نظر مکانی نسبت برقرار می کنید بعد می گویید برزخ بین دنیا و آخرت قرار گرفته است؟
خواهش می کنم به مطلب فوق سرسری نگاه نکن و اندکی در آن تأمل کن، باور کن قصد ندارم سرکارت بگذارم بلکه می خواهم به شما نشان دهم خیلی از مطالبی که در کتب لغوی و روایی به تعریف کلمات قرآن مبادرت می کنند، مبتنی برسنت هستند و هنگامی که به کنه آنها می نگری چیزی در آنجا پیدا نمی کنی درست مثل همین تعریفی که از برزخ کرده اند.

یا علیم

shahed1;993954 نوشت:
سلام

سلام
چیزی که شما فرمودید در واقع همان تعریف ومعنای سنتی بزخ است، اول آمده اند یک جهانی را بعنوان جهان ارواح یا عالم مرگ فرض گرفته و سپس آن را مابین دنیا و آخرت( بدون آنکه معنای قرآنی آخرت را دانسته باشند) قرار داده، بعد نامش را برزخ نهاده اند.

شما نوشته اید:

با توجه به اینکه هستی عوالم متعددی دارد، و عالم برزخ جایی است که ارواح مردگان بعد از مرگ به آنجا می روند، شما بر چه اساسی می گویید آنجا بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار دارد؟ شاید بین عالم دنیا و یکی دیگر از عوالم وجود قرار داشته باشد!
مگر برزخ را با این استدلال معنا نکرده اید؛ عالمی بین دنیا و آخرت؟!
اصلاً شما چگونه بین یک عالم مادی و عوالم غیر مادی از نظر مکانی نسبت برقرار می کنید بعد می گویید برزخ بین دنیا و آخرت قرار گرفته است؟
خواهش می کنم به مطلب فوق سرسری نگاه نکن و اندکی در آن تأمل کن، باور کن قصد ندارم سرکارت بگذارم بلکه می خواهم به شما نشان دهم خیلی از مطالبی که در کتب لغوی و روایی به تعریف کلمات قرآن مبادرت می کنند، مبتنی برسنت هستند و هنگامی که به کنه آنها می نگری چیزی در آنجا پیدا نمی کنی درست مثل همین تعریفی که از برزخ کرده اند.


سلام علیکم
دوست عزیز توجه داشته باشید عالم برزخ و عالم آخرت هردو خارج از محسوسات و جهان مادی ما هستند؛ پس اصلا معنا نمیدهد بپرسیم کجا هستند. دنیایی هست، آخرتی هست، خب باید جایی باشد که کسانی که در هیچکدام نیستند بروند آنجا. به همین سادگی. اگر برزخی نیست، یا بقول شما تنها جلوه زمانی دارد، بگید ارواح الان کجا هستند؟آخرت که هنوز درش بسته است، دنیای مادی هم که نیستند، خب باید یک جایی باشند! حالا چون آنجا از لحاظ مفهومی(نه لزوما مکانی) بین دنیا و آخرت هست، میگوییم برزخ است.چون زمان بین دنیا و آخرت در برزخ(که یک مکان است) سپری میشود، میگوییم بین دو جهان است. اصلا ابهامی در کار نیست. تعجب میکنم از حرف شما.
در پناه حق

Sapere Aude;993957 نوشت:
یا علیم

سلام علیکم
دوست عزیز توجه داشته باشید عالم برزخ و عالم آخرت هردو خارج از محسوسات و جهان مادی ما هستند؛ پس اصلا معنا نمیدهد بپرسیم کجا هستند. دنیایی هست، آخرتی هست، خب باید جایی باشد که کسانی که در هیچکدام نیستند بروند آنجا. به همین سادگی. اگر برزخی نیست، یا بقول شما تنها جلوه زمانی دارد، بگید ارواح الان کجا هستند؟آخرت که هنوز درش بسته است، دنیای مادی هم که نیستند، خب باید یک جایی باشند! حالا چون آنجا از لحاظ مفهومی(نه لزوما مکانی) بین دنیا و آخرت هست، میگوییم برزخ است.چون زمان بین دنیا و آخرت در برزخ(که یک مکان است) سپری میشود، میگوییم بین دو جهان است. اصلا ابهامی در کار نیست. تعجب میکنم از حرف شما.
در پناه حق

سلام

ما فعلاً داریم گفتگو می کنیم تا ببینیم جایی که می گویند محل اقامت ارواح است چگونه بین دنیا و آخرت قرار گرفته و به همین دلیل برزخش نام نهاده اند

shahed1;993961 نوشت:
سلام

ما فعلاً داریم گفتگو می کنیم تا ببینیم جایی که می گویند محل اقامت ارواح است چگونه بین دنیا و آخرت قرار گرفته و به همین دلیل برزخش نام نهاده اند

7
با تشکر از توجه شما؛
حرف بنده هم همین است. دنیا و آخرت مثل دو شهر نیستند که بین آنها جاده ای باشد.برزخ لزوما در موقعیتی بین دنیا و آخرت نیست! علت برزخ نامیدن آن مکان این است که بعد از این دنیا و قبل از آن دنیا در آن اقامت میکنیم.
مثلا یک نقشه کیهانی درکار نیست، بگوییم اینجا دنیا و انجا آخرت، پس هرچه میان آندوست برزخ است.نباید در کهکشان کناری دنبال اینها بگردیم، در یک عالم دیگر هستند! سه عالم هستند، حالا از ما حتی در درک جهان خودمان مانده ایم چه انتظاری هست درک کاملی از عوالم دیگر داشته باشیم؟ ما میدانیم امروز این دنیاییم، بعد میرویم فلان جا، سرآخر هم جایی دیگر. حالا اسم یکی برزخ است، چون بین دو مقصد اصلی دنیا و آخرت قرار گرفته.
در پناه حق

[="Tahoma"]

shahed1;993954 نوشت:
اساسی می گویید آنجا بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار دارد؟ شاید بین عالم دنیا و یکی دیگر از عوالم وجود قرار داشته باشد!
مگر برزخ را با این استدلال معنا نکرده اید؛ عالمی بین دنیا و آخرت؟!

با سلام و درود

به این آیه توجه فرمایید:

«حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»
(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى ‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مى ‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى ‏گويند:) چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مى‏ گويد (و اگر بازگردد، كارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند! (مؤمنون: 23/ 99 و 100)

این بخش از آیه «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ» معنایش خارج شدن انسان (با مرگ) از عالم دنیاست، و الا معنا نداشت که تقاضای بازگشت به دنیا را داشته باشد.

این قسمت از آیه «إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» معنایش این است که قیامت انسان هنوز برپا نشده است زیرا می فرماید تا وقتی که مبعوث شود، یعنی هنوز نشده است.

نتیجه:
طبق آیه شریفه، بین دنیا و بین آخرت، حائل و مانعی است و این ها متصل به هم نشده اند.

آن حائل هر چه هست، در اصطلاح دینی، آن را برزخ می نامند: «وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ»

خلاصه:
طبق آیه شریفه، انسان بوسیله مرگ، از دنیا خارج و به عالم برزخ وارد می شود و تا «الی یوم یبعثون» که همان قیامت است، در برزخ است.

shahed1;993954 نوشت:
اصلاً شما چگونه بین یک عالم مادی و عوالم غیر مادی از نظر مکانی نسبت برقرار می کنید بعد می گویید برزخ بین دنیا و آخرت قرار گرفته است؟

دقت فرمایید!

فعلا به مکان برزخ و کجا بودن و چگونه بودن و... کاری نداریم. این ها برای مرحله بعد از اثبات برزخ است.

فعلا سخن روی اصل وجود یا عدم وجود برزخ است. اگر برزخ ثابت شد، بعد از آن، سخن از چگونگی و... می شود. لذا این مراحل را خلط نفرمایید.

shahed1;993954 نوشت:
خواهش می کنم به مطلب فوق سرسری نگاه نکن و اندکی در آن تأمل کن، باور کن قصد ندارم سرکارت بگذارم بلکه می خواهم به شما نشان دهم خیلی از مطالبی که در کتب لغوی و روایی به تعریف کلمات قرآن مبادرت می کنند، مبتنی برسنت هستند و هنگامی که به کنه آنها می نگری چیزی در آنجا پیدا نمی کنی درست مثل همین تعریفی که از برزخ کرده اند.

اگر دقت فرمایید عرائض بالا، دقیقا از آیه شریفه است.

با توجه به این آیه بفرمایید انسانی که پس از مرگ، از دنیا خارج شده و هنوز هم قیامت نشده، در چه مرحله ای است؟ وقتی نه دنیاست و نه قیامت، چیست؟

[="Tahoma"]

shahed1;993961 نوشت:
جایی که می گویند محل اقامت ارواح است چگونه بین دنیا و آخرت قرار گرفته

ببینید؛ مسیر انسان از دنیا به سمت آخرت است.

وقتی از دنیا خارج می شود و هنوز به آخرت وارد نشده است، در یک مرحله ای واقع شده که قرآن آن را برزخ می نامد، یعنی مرحله ای که حائل و مانع بین دنیا و آخرت است.

حالا کاری نداریم که بین عالم دنیا و بین عالم آخرت، یک عالم وجود دارد یا هزاران عالم وجود دارند، همین که انسان پس از مرگ، بین دنیا و آخرت قرار دارد، برای اثبات برزخ از نظر قرآن، کفایت می کند.

سخن از چگونگی و کدام عالم و کجا و... مرحله بعد از این است.

Sapere Aude;993963 نوشت:
7
با تشکر از توجه شما؛
حرف بنده هم همین است. دنیا و آخرت مثل دو شهر نیستند که بین آنها جاده ای باشد.برزخ لزوما در موقعیتی بین دنیا و آخرت نیست! علت برزخ نامیدن آن مکان این است که بعد از این دنیا و قبل از آن دنیا در آن اقامت میکنیم.
مثلا یک نقشه کیهانی درکار نیست، بگوییم اینجا دنیا و انجا آخرت، پس هرچه میان آندوست برزخ است.نباید در کهکشان کناری دنبال اینها بگردیم، در یک عالم دیگر هستند! سه عالم هستند، حالا از ما حتی در درک جهان خودمان مانده ایم چه انتظاری هست درک کاملی از عوالم دیگر داشته باشیم؟ ما میدانیم امروز این دنیاییم، بعد میرویم فلان جا، سرآخر هم جایی دیگر. حالا اسم یکی برزخ است، چون بین دو مقصد اصلی دنیا و آخرت قرار گرفته.
در پناه حق

سلام

در تعریف برزخ گفته شده : عالمی بین عالم دنیا و عالم آخرت. این درتعریف است ولی در تحقیق چنین عالمی یا موقعیتی، چه از نظر مکانی و چه از نظر زمانی، بین دنیا و آخرت نیست که نیست که نیست. از لحاظ مکانی شما چگونه می توانید نسبتی بین این دنیا و آن دنیا برقرار کنید که بعد میان آنها را برزخ نام گذاری کنید؟!
از نظر زمانی نیز به همین مشکل( که ملاحظه کردید جوابی برایش وجود ندارد) بر خواهید خورد چون بنا بر باور موجود: الآن که دنیا وجود دارد، برزخ هم وجود دارد و ساکنان آن می توانند مرتب به دنیا سرک بکشند و رفت و آمد کنند!

میقات;993966 نوشت:

این بخش از آیه «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ» معنایش خارج شدن انسان (با مرگ) از عالم دنیاست، و الا معنا نداشت که تقاضای بازگشت به دنیا را داشته باشد.

باسلام

من این استدلال شما را قبول ندارم، اینکه می گوید مرگ یکی از آنها فرار رسد لزوماً به معنی مردن نیست. در قرآن کریم مشابه این آیه چندین آیه دیگر نیز وجود دارند که چنین برداشتی از آنها نمی شود. آیه زیر تقریباً مشابه آیه 100 مومنون است و محتضر دارد از خداوند تقاضا می کند اجلش را به تاخیر بیندازد تا از صالحان باشد و عمل صالح انجام دهد:

وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ


و بدهید از آنچه روزی دادیم شما را پیش از آنکه آید یکی از شما را مرگ پس گوید پروردگارا کاش پس می‌انداختی مرا تا سرآمدی نزدیک تا تصدّق کنم و بشوم از شایستگان‌(63:10)

در جای دیگر می بینیم ملائکه با اشخاص در حال مرگ( نه آنکس که دیگر مرده) گفتگو می کنند و خطاب به آنها می گویند: أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ - جان خود را خارج سازید!

خداوند از این حالت که در آستانه مرگ است و لی هنوز مرگ اتفاق نیفتاده ، به عنوان غمرات موت یا سکرات موت یاد کرده است.

یا علیم

shahed1;994001 نوشت:
سلام

در تعریف برزخ گفته شده : عالمی بین عالم دنیا و عالم آخرت. این درتعریف است ولی در تحقیق چنین عالمی یا موقعیتی، چه از نظر مکانی و چه از نظر زمانی، بین دنیا و آخرت نیست که نیست که نیست. از لحاظ مکانی شما چگونه می توانید نسبتی بین این دنیا و آن دنیا برقرار کنید که بعد میان آنها را برزخ نام گذاری کنید؟!
از نظر زمانی نیز به همین مشکل( که ملاحظه کردید جوابی برایش وجود ندارد) بر خواهید خورد چون بنا بر باور موجود: الآن که دنیا وجود دارد، برزخ هم وجود دارد و ساکنان آن می توانند مرتب به دنیا سرک بکشند و رفت و آمد کنند!


سلام علیکم
متاسفانه شما فکر میکنید این عوالم خود در یک ظرفی، یک مکانی هستند... اصلا بین آخرت و دنیا چیزی به نام بین از لحاظ مکانی وجود ندارد.دنیا و آخرت همسایه نیستند یا اصلا هیچ ربطی به هم ندارند. بینشان اصلا چیز نیست.
به مسئله بی اهمیتی مثل بین بودن برزخ گیر داده اید! دنیا و آخر مثل دو تا توپ کنار هم نیستند، که یک تیله بین این دو را برزخ بنامیم، جهان های متفاوتی هستند! اصلا فکر نمیکنم معقول باشد از یک نسبت مکانی بین دو عالم مجزا صحبت کنیم!
به آن جهان حایل و برزخ میگویند چون بین حضورمان در دنیا و آخرت حادث شده.
هرچند، گمان کنم پاسخ دادن به شما فایده ای نداشته باشد، لطفا اول صراحتا مواضع خود را نسبت به پست اول کاربر تیزبین، جناب crash مشخص کنید، وگرنه ادامه کلام بیهوده است؛ وبر شما اتهامات ستگینی وارد شده! نه تنها مشکل عقیدتی، که بیشتر رنگ و بوی تخریب و دشمنی دارد... هرچند، سعی میکنم زود قضاوت نکنم. صرفا پیشگیرانه بگویم: اینکه کسی گمان کند میتواند دین خدا را بدون راهنمایی(یعنی سنت، یعنی سیره پیامبر و ائمه) بشناسد در غرور و گمراهی آشکاریست، و خود خدا در قرآن وضیفه تفسیر قرآن را بدوش پیامبر گذاشته. دور شدن از این راه همانا و آغاز بدعت و گمراهی همان. علم تفسیر،علم ظریفیست. در کلام شما با کمال وضوح میشود عدم تخصص در این زمینه را دید، گرچه حقیر نیز احاطه ای بر این علم ندارم. مثال از این بدعت ها دور و برمان کم نیست، نیم نگاهی بر وهابیت حاکی از همین است.
در پناه حق

shahed1;994003 نوشت:
باسلام

من این استدلال شما را قبول ندارم، اینکه می گوید مرگ یکی از آنها فرار رسد لزوماً به معنی مردن نیست. در قرآن کریم مشابه این آیه چندین آیه دیگر نیز وجود دارند که چنین برداشتی از آنها نمی شود. آیه زیر تقریباً مشابه آیه 100 مومنون است و محتضر دارد از خداوند تقاضا می کند اجلش را به تاخیر بیندازد تا از صالحان باشد و عمل صالح انجام دهد:

وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ

و بدهید از آنچه روزی دادیم شما را پیش از آنکه آید یکی از شما را مرگ پس گوید پروردگارا کاش پس می‌انداختی مرا تا سرآمدی نزدیک تا تصدّق کنم و بشوم از شایستگان‌(63:10)

با سلام و درود

«وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَني‏ إِلى‏ أَجَلٍ قَريبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحين‏»
از آنچه به شما روزى داده‏ ايم انفاق كنيد، پيش از آنكه مرگ يكى از شما فرا رسد و بگويد: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت كمى به تأخير نينداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»(منافقون: 63/ 10)

نکته:

اتفاقا این آیه مؤید همان آیه سوره مؤمنون است. می فرماید قبل از این مرگ شما برسد و تقاضای برگشت داشته باشید، در راه خدا انفاق کنید.

به بیان دیگر؛ شما پس از مرگ، تقاضای بازگشت می کنید، لذا همین الآن که در دنیا هستید، انفاق کنید.

لذا تصور و برداشت شما از این آیه اشتباه است و این آیه کاملا عکس نظر شما را می فرماید.

shahed1;994003 نوشت:
در جای دیگر می بینیم ملائکه با اشخاص در حال مرگ( نه آنکس که دیگر مرده) گفتگو می کنند و خطاب به آنها می گویند: أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ - جان خود را خارج سازید!

خداوند از این حالت که در آستانه مرگ است و لی هنوز مرگ اتفاق نیفتاده ، به عنوان غمرات موت یا سکرات موت یاد کرده است.

«وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ في‏ غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْديهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْم‏ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُون‏»
و اگر ببينى هنگامى كه (اين) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته ‏اند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مى‏ گويند: «جان خود را خارج سازيد! امروز در برابر دروغ هايى كه به خدا بستيد و نسبت به آيات او تكبّر ورزيديد، مجازات خواركننده‏ اى خواهيد ديد»(انعام: 6/ 93)

تفسیر:
این آیه شریفه، لحظه مرگ و سختی جان دادن کافران را بیان می کند، لذا مراد از «الیوم»، آن عذاب و سختی است که لحظه مرگ و جان دادن بر سر آن ها می آید.

نکته:
چه ملازمه ای وجود دارد که چون ملائکه در زمان جان دادن کافران، این گونه به آن ها خطاب می کنند؛ پس دیگر بعد از مرگ، نمی توانند به آنان سخن بگویند؟!!

آیا به نظر شما، ملائکه یا باید در زمان مرگ با کافران سخن بگویند و یا بعد از مرگ؛ و غیر از این امکان ندارد؟! یعنی نمی شود در هر دو زمان، سخن بگویند؟! این چه استدلالی است؟! از کجا چنین استدلالی می آورید؟

به نام خدا

سلام
بنده در این تاپیک سه پست دیگر را ارسال کرده بودم که دو پست را به اختیار خودم پاک کردم و یک پست هم گویا توسط یکی از مدیران انجمن پاک شد... دلیلی هم که برای پاک کردن پست نوشته اند که:ارتباطی به موضوع تاپیک نداشته است...

خواستم اعلام کنم که بنده در ابتدای تاپیک قبل از این که سوال به کارشناس مربوطه ارجاع داده شود در مورد موضوع تاپیک بحث کرده بودم که گویا به طور موقت حذف شده و دوباره تایید شد و دوباره به دلیل دیگر توسط خودم حذف شد...میتوانند متن های پاک شده بنده را مدیر سایت ببیند...

اگر آن مدیر گرامی که پست بنده را به دلیل بی ارتباط بودن موضوع پاک کرده بودند،کمی دقت داشتند به این نتیجه می رسیدند که بنده آنچنان پست بی ربطی را ارسال نکرده بودم... حذف دو پست دیگرم (توسط خودم که در باره ی برزخ هم بود)،بخاطر نتیجه ای بود که به آن رسیده بودم و بحث کردن را بیهوده میدانستم....

تا آنجا که میدانم پست های نامربوط و بی ربط زیادی در این سایت رد و بدل میشود ولی کسی نظارت آنچنان دقیقی به پست ها ندارد... شگفتا این وسط فقط پست بنده بی ربط ترین پست بودhappy.

خدا رو شکر میکنم،شاید بودن آن پست و نتیجه گیریم درست نبوده و من بی خبرم...به هر حال

حالا نظرم در مورد وجود برزخ...بنده نه وجود عالم برزخ را تکذیب میکنم و نه تایید...(هر چند با وجود احادیث و آیه هایی از قرآن که اینطور برداشت میشود که قبل از قیامت، چه شهدا که نزد خدا زنده هستند و چه آل فرعون که بنظر می رسد قبل از برپایی قیامت در عذابی گرفتار هستند، میتوان تا حدی احتمال وجود عالمی را قبل از برپایی قیامت پذیرفت) اما بنظرم آنچه که مسلم است بعد از قطع حیات دنیوی،دست همه ی ما از دنیا کوتاه بوده،بنابراین اینکه برزخی وجود داشته باشد یا خیر فرقی ندارد(از نظر بجا آوردن عمل صالح)، مهم نحوه عملکرد صحیح ما در دنیاست...اصول دین توحید ، معاد و نبوت است... همه ی ما مسلمانیم بدون هیچ پسوند و پیشوندی، یک خدا و یک قبله و تابع یک کتاب(قرآن) و آخرین رسول خدا و آل او هستیم... هرکسی حرف حق بزند و با قرآن مخالف نباشد، میپذیریم.

موفق باشید.

میقات;994019 نوشت:

با سلام و درود

«وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَني‏ إِلى‏ أَجَلٍ قَريبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحين‏»
از آنچه به شما روزى داده‏ ايم انفاق كنيد، پيش از آنكه مرگ يكى از شما فرا رسد و بگويد: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت كمى به تأخير نينداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»(منافقون: 63/ 10)

نکته:

اتفاقا این آیه مؤید همان آیه سوره مؤمنون است. می فرماید قبل از این مرگ شما برسد و تقاضای برگشت داشته باشید، در راه خدا انفاق کنید.

به بیان دیگر؛ شما پس از مرگ، تقاضای بازگشت می کنید، لذا همین الآن که در دنیا هستید، انفاق کنید.

لذا تصور و برداشت شما از این آیه اشتباه است و این آیه کاملا عکس نظر شما را می فرماید.

با سلام و تشکر

ترجمه ای که شما در ذیل آیه آورده اید مربوط به آقای مکارم شیرازی می باشد، جمله زیر نیز در تفسیر نمونه آمده که باز به قلم آقای مکارم است:

نقل از تفسیر نمونه

نقل قول:
جـمله (من قبل ان یاتى احدکم الموت ) اشاره به قرار گرفتن انسان در آستانه مرگ و ظـاهـر شـدن عـلائم آن اسـت ، زیـرا ایـن سـخـن را انسان بعد از مرگ نمى گوید بلکه در آستانه مرگ مى گوید.

این هم یکی دیگر از ترجمه های آیه:

از چیزهائی که به شما داده‌ایم بذل و بخشش و صدقه و احسان کنید، پیش از آن که مرگ یکی از شما در رسد و بگوید: پروردگارا! چه می‌شود اگر مدّت کمی مرا به تأخیر اندازی و زنده‌ام بگذاری تا احسان و صدقه بدهم و در نتیجه از زمره‌ی صالحان و خوبان شوم؟! [[«قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ ...»: مراد فرا رسیدن مقدّمات مرگ یا سکرات و غمرات آن است. «لَوْ لا»: حرفی است که دلالت بر طلب حصول مابعد خود دارد و فعل ماضی بعد از خود را از لحاظ معنی به مضارع تبدیل می‌نماید. «أَکُنْ»: عطف بر محلّ (أَصَّدَّقَ) است.]](63:10)

خواهش می کنم دیگر گفتگوی آیه 100 مومنون را به برزخ ربط نده و بگذار در باره کلمه برزخ که در آن آمده بیشتر گفتگو کنیم. بالاخره اگر برزخی در کار باشد، از میان شش هزار و دویست و اندی آیه بایدآیات دیگری نیز پیدا شوند که در آن شاهد حرف زدن مردگان باشیم.

Sapere Aude;994007 نوشت:
یا علیم

سلام علیکم
متاسفانه شما فکر میکنید این عوالم خود در یک ظرفی، یک مکانی هستند... اصلا بین آخرت و دنیا چیزی به نام بین از لحاظ مکانی وجود ندارد.دنیا و آخرت همسایه نیستند یا اصلا هیچ ربطی به هم ندارند. بینشان اصلا چیز نیست.
به مسئله بی اهمیتی مثل بین بودن برزخ گیر داده اید! دنیا و آخر مثل دو تا توپ کنار هم نیستند، که یک تیله بین این دو را برزخ بنامیم، جهان های متفاوتی هستند! اصلا فکر نمیکنم معقول باشد از یک نسبت مکانی بین دو عالم مجزا صحبت کنیم!
به آن جهان حایل و برزخ میگویند چون بین حضورمان در دنیا و آخرت حادث شده.

سلام بزرگوار

من از این رو به کلمه برزخ گیر داده ام که سخن قدما، معنی قرآنی آن را تغییر داده و از آن جهانی نو ظهور اختراع کرده است. اگر انشاء الله این گفتگو ادامه پیدا کند و شما فقط به قصد تکذیب نوشتار بنده را نخوانید، بیشتر با معنای قرآنی برزخ آشنایتان می کنم.
من با توجه به دانش مختصری که از قرآن پیدا کرده ام به هیچ وجه به برزخ معتقد نیستم تا چه رسد بخواهم برایش جا و مکان مشخص کنم. بنده به مدد آیات قرآن، مفهوم آخرت را دریافته ام و از خدا می خواهم آن را به شما نیز هدیه بدهد که اگر بدهد به پوچ بودن برزخ پی خواهید برد. اگر در انتظار چنین هدیه گرانبهایی هستید باید مرتب قرآن بخوانید و آن را صبح و شب در برنامه خود قرار دهید.
تصور می کنم عبارت آن دنیا برای جهان آخرت بسیار مناسب و پسندیده است چون آخرت بعد از فرو پاشی این دنیا و اعاده آن آغاز می شود و مرحله ای از قیامت بحساب می آید هرچند که قیامت در همین دنیا و در همین زمین با قیام مردگان آغاز خواهد شد.

shahed1;994052 نوشت:
سلام بزرگوار

من از این رو به کلمه برزخ گیر داده ام که سخن قدما، معنی قرآنی آن را تغییر داده و از آن جهانی نو ظهور اختراع کرده است. اگر انشاء الله این گفتگو ادامه پیدا کند و شما فقط به قصد تکذیب نوشتار بنده را نخوانید، بیشتر با معنای قرآنی برزخ آشنایتان می کنم.
من با توجه به دانش مختصری که از قرآن پیدا کرده ام به هیچ وجه به برزخ معتقد نیستم تا چه رسد بخواهم برایش جا و مکان مشخص کنم. بنده به مدد آیات قرآن، مفهوم آخرت را دریافته ام و از خدا می خواهم آن را به شما نیز هدیه بدهد که اگر بدهد به پوچ بودن برزخ پی خواهید برد. اگر در انتظار چنین هدیه گرانبهایی هستید باید مرتب قرآن بخوانید و آن را صبح و شب در برنامه خود قرار دهید.
تصور می کنم عبارت آن دنیا برای جهان آخرت بسیار مناسب و پسندیده است چون آخرت بعد از فرو پاشی این دنیا و اعاده آن آغاز می شود و مرحله ای از قیامت بحساب می آید هرچند که قیامت در همین دنیا و در همین زمین با قیام مردگان آغاز خواهد شد.

سلام

شما اگر بخواهی هم نمی توانی برای برزخ جا و مکان و حتی زمان مشخص کنی زیرا در قرآن برای مرگ کلمه توفی استفاده میشه که دریافت روح معنی میده و با توجه به آیه 9 سوره السجده که میفرماید:"...نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ..."،روح در انسان دمیده شده که نشون میده وقتی روح از انسان دریافت بشه از قید زمان و مکان خارج میشه و همچنین برابر بودن زمان در عوالم دیگه با عالم ما مورد تردیده و شما حتی اگه روح رو در زمان محصور کنی هم باز معلوم نیست زمان عالم برزخ با این دنیا منطبق باشه شاید هزاران سال اینجا یک روز اونجا باشه
پس ما با یک دنیایی طرفیم که نه محصور به زمانه و نه محصور به مکان(چون مکان برای ماده است و روح مادی نیست)و هضم این که عالمی به نام برزخ وجود داشته باشه با دلایل عقلی خیلی سخته چون دوتا مولفه زمان و مکان رو نداره
یا علی مدد

shahed1;994050 نوشت:
با سلام و تشکر

با سلام و درود

نکته این دو آیه، بازگشت ناپذیر بودن آن ها به دنیاست. در این دقت فرمایید.

یعنی وارد مرحله ای شده اند که به دنیا بازگشت داده نمی شوند ـ اعم از این که در آستانه مرگ حتمی باشند و یا از آن گذشته باشند.

shahed1;994050 نوشت:
خواهش می کنم دیگر گفتگوی آیه 100 مومنون را به برزخ ربط نده و بگذار در باره کلمه برزخ که در آن آمده بیشتر گفتگو کنیم.

«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُون‏»

بله هم در باره برزخ و هم در باره «الی» گفتگو کنیم.

shahed1;994050 نوشت:
بالاخره اگر برزخی در کار باشد، از میان شش هزار و دویست و اندی آیه بایدآیات دیگری نیز پیدا شوند که در آن شاهد حرف زدن مردگان باشیم.

برخی آیات مرتبط با برزخ را در پست شماره 8 آورده ام.

بسم الله الرحمن الرحیم

shahed1;994052 نوشت:
سلام بزرگوار

من از این رو به کلمه برزخ گیر داده ام که سخن قدما، معنی قرآنی آن را تغییر داده و از آن جهانی نو ظهور اختراع کرده است. اگر انشاء الله این گفتگو ادامه پیدا کند و شما فقط به قصد تکذیب نوشتار بنده را نخوانید، بیشتر با معنای قرآنی برزخ آشنایتان می کنم.
من با توجه به دانش مختصری که از قرآن پیدا کرده ام به هیچ وجه به برزخ معتقد نیستم تا چه رسد بخواهم برایش جا و مکان مشخص کنم. بنده به مدد آیات قرآن، مفهوم آخرت را دریافته ام و از خدا می خواهم آن را به شما نیز هدیه بدهد که اگر بدهد به پوچ بودن برزخ پی خواهید برد. اگر در انتظار چنین هدیه گرانبهایی هستید باید مرتب قرآن بخوانید و آن را صبح و شب در برنامه خود قرار دهید.


سلام برشما، و گرچه بخاطر نیت خوبتان تشکر میکنم، بحث شما سفسطه است. آن از روش بدیع تفاسیر اولتان، که هر جا از قرآن را خواستیم قیچی میکنیم و بقیه را ترکیب، که چیزی که میخواهیم بدست آید، حالا هم این تفاسیر جدید شما. جا دارد بپرسم آیا در زمینه تفسیر تعلیم صحیح دیده اید یا این علم را بصورت خودساخته پرورش دادید؟
بحث را کش نمیدهم، فقط در کمال تاسف باید برای بار سوم بپرسم، اگر منکر برزخید، بگویید اموات پس از مرگ و پیش از برپایی قیامت کجا هستند؟ سوال ساده ایست، و اگر به آن پاسخ دهید بحث خیلی آسان تر میشود.

Sapere Aude;994074 نوشت:

بحث را کش نمیدهم، فقط در کمال تاسف باید برای بار سوم بپرسم، اگر منکر برزخید، بگویید اموات پس از مرگ و پیش از برپایی قیامت کجا هستند؟ سوال ساده ایست، و اگر به آن پاسخ دهید بحث خیلی آسان تر میشود.

سلام

بله سئوال خیلی ساده است ولی باور و درک جواب آن بسیار مشکل است مگر برای کسانی که چشم بر روی گفته ها و سینه ها ببندند و فقط از منظر قرآن به موضوع بنگرند.
اموات بعد از مرگ و قبل از رستاخیز در دنیا هستند، در همین زمین خودمان. این همه قوم پیامبر با تعجب از او درباره زنده شدن از استخوانهای پوسیده می پرسند مگر آنها را ندیده اید؟!
آن قوم اگرچه به الله ایمان داشتند ولی اعتقادی به رستاخیز و زنده شدن مجد نداشتند بنابر این اگر از زنده شدن استخوانهای پوسیده می پرسند برای این است که بنا بر آیات قرآن متوجه شده بودند که قرار است از همین خاک و استخوانهای پوسیده حیاتی دوباره یابند.
عجیب است! قوم پیامبر از هر کس دیگری، حتی اهل کتاب معاصرشان بهتر قرآن را می فهمیدند می دانید چرا؟
چون به به بهشت و جهنم اعتقاد نداشتند و در این باره هیچ سخنی از قدما یا بهتر بگویم آباء اولین دریافت نکرده بودند که آیات قرآن را برایشان تلبیس کند. آنها در این باره صرفاً به قرآن نگاه میکردند و هنوز حدیث یا روایتی وجود نداشت تا نگاهشان را منحرف کند و به اشتباهشان بیندازد.
این همه در قرآن زنده شدن رستاخیز مردگان به زنده شدن طبیعت و زمین مرده تشبیه شده است، مگر آیاتش را نخوانده ای؟!
سیر تطور انسان به این صورت است که ابتدا از خاک و بعد از آب تناسلی خلق می شود تا نهایتاً به شکل نوزادی متولد می شود و بعد از طی مراحل رشد و رسیدن به پیری، می میرد و به خاک و استخوان مبدل می شود و خداوند در رستاخیز دوباره او را از همین خاک پدید می آورد.

یا علیم

shahed1;994109 نوشت:
سلام

بله سئوال خیلی ساده است ولی باور و درک جواب آن بسیار مشکل است مگر برای کسانی که چشم بر روی گفته ها و سینه ها ببندند و فقط از منظر قرآن به موضوع بنگرند.
اموات بعد از مرگ و قبل از رستاخیز در دنیا هستند، در همین زمین خودمان. این همه قوم پیامبر با تعجب از او درباره زنده شدن از استخوانهای پوسیده می پرسند مگر آنها را ندیده اید؟!

آن قوم اگرچه به الله ایمان داشتند ولی اعتقادی به رستاخیز و زنده شدن مجد نداشتند بنابر این اگر از زنده شدن استخوانهای پوسیده می پرسند برای این است که بنا بر آیات قرآن متوجه شده بودند که قرار است از همین خاک و استخوانهای پوسیده حیاتی دوباره یابند.

این شاید یکی از عجیب ترین چیزهاییست که شنیده ام! چه دیدگاه ماتریالیستی دارید شما و ما خبر نداشتیم. در خود قرآن به توفی روح اشاره شده، یعنی دریافت روح توسط خدا. شما وجود روح را قبول ندارید؟مگر انسان چهارتکه استخوان پوسیده است؟ اصل کاری روح اوست... یا شاید هم فکر میکنید روح ما در استخوان هایمان محبوس شده؟ قصد بی ادبی ندارم، ولی نمیتوانم از گفتین اینکه این چقدر مضحک است خودداری کنم.
اینکه استخوان های پوسیده زنده میشوند هیچ ربطی به روح ندارد. روح ما تا روز قیامت که در استخوان ها نیست.
پس، پرسش اولیه بنده، همچنان باقیست.روح پس از مرگ کجا است؟
نقل قول:
عجیب است! قوم پیامبر از هر کس دیگری، حتی اهل کتاب معاصرشان بهتر قرآن را می فهمیدند می دانید چرا؟
چون به به بهشت و جهنم اعتقاد نداشتند و در این باره هیچ سخنی از قدما یا بهتر بگویم آباء اولین دریافت نکرده بودند که آیات قرآن را برایشان تلبیس کند. آنها در این باره صرفاً به قرآن نگاه میکردند و هنوز حدیث یا روایتی وجود نداشت تا نگاهشان را منحرف کند و به اشتباهشان بیندازد.

عجب! اولا نامربوط است و دوما، معلول (درک بیشتر قوم پیامبر از قرآن)، که نمیدانم از کدام سند برشما ثابت شده،حتی به فرض صحت، ربطی به علت مذکور(نبود روایات) ندارد، بلکه بدلیل وجود شخص پیامبر، روشنگر آیات بود! در کلام شما کینه نامعقولی نسبت به روایات به منزله منشا جهل دیده میشود! لطفا اولا از توهم توطئه دست بردارید، ثانیا بحث را به سمت و سوی غرض ورزانه نکشانید. گمان کنم واجب باشد یک تاپیک مستقل برای بررسی روایات بطور کل باز کنید.
نقل قول:
سیر تطور انسان به این صورت است که ابتدا از خاک و بعد از آب تناسلی خلق می شود تا نهایتاً به شکل نوزادی متولد می شود و بعد از طی مراحل رشد و رسیدن به پیری، می میرد و به خاک و استخوان مبدل می شود و خداوند در رستاخیز دوباره او را از همین خاک پدید می آورد.

نامربوط. بحث ما معاد نیست، برزخ است.چه کسی این را رد کرد؟هرچند رویکردتان بیش از حد ماده گرایانه است.وجود ما محدود به ماده نیست.

Sapere Aude;994122 نوشت:


این شاید یکی از عجیب ترین چیزهاییست که شنیده ام! چه دیدگاه ماتریالیستی دارید شما و ما خبر نداشتیم. در خود قرآن به توفی روح اشاره شده، یعنی دریافت روح توسط خدا

با سلام

همینکه نسبت به دین خودت حساسی و بی تفاوت از کنارش عبور نمی کنی بسیار جای تقدیر و تشکر دارد و من احساست را درک می کنم و آن را ارج می نهم. با این وجود در جنابعالی یک مشکل اساسی می بینم که البته کاملاً طبیعی است و گله ای بر آن نیست، اینکه زیادی به شنیده هایت اعتماد می کنی. شاید بسیاری از شنیده هایت حقیقت نداشته باشند. شاید روح در قرآن بگونه ای که ما از کودکی با آن آشنا شده ایم نباشد.
پس توصیه می کنم این قضیه روح را در قرآن تحقیق کن بعد ببین چگونه می توانی آن را با چیزهایی که در کتابها خوانده ای یا از زبان این و آن شنیده ای منطبق سازی.
اصلاً ببین در قرآن چیزی به اسم توفای روح( تاکید می کنم روح) وجود دارد! اگر پیدا کردی لطفاً یک آیه، فقط یک آیه به من معرفی کن!
اگر پیدا نکردی خواهش می کنم فعلاً چیزی ننویس تا اندکی بحث برزخ جلو برود و انشاء الله به آن برسیم، لطفاً این خواهش را از من بپذیر.

یا علیم

shahed1;994143 نوشت:
با سلام

همینکه نسبت به دین خودت حساسی و بی تفاوت از کنارش عبور نمی کنی بسیار جای تقدیر و تشکر دارد و من احساست را درک می کنم و آن را ارج می نهم. با این وجود در جنابعالی یک مشکل اساسی می بینم که البته کاملاً طبیعی است و گله ای بر آن نیست، اینکه زیادی به شنیده هایت اعتماد می کنی. شاید بسیاری از شنیده هایت حقیقت نداشته باشند. شاید روح در قرآن بگونه ای که ما از کودکی با آن آشنا شده ایم نباشد.
پس توصیه می کنم این قضیه روح را در قرآن تحقیق کن بعد ببین چگونه می توانی آن را با چیزهایی که در کتابها خوانده ای یا از زبان این و آن شنیده ای منطبق سازی.
اصلاً ببین در قرآن چیزی به اسم توفای روح( تاکید می کنم روح) وجود دارد! اگر پیدا کردی لطفاً یک آیه، فقط یک آیه به من معرفی کن!
اگر پیدا نکردی خواهش می کنم فعلاً چیزی ننویس تا اندکی بحث برزخ جلو برود و انشاء الله به آن برسیم، لطفاً این خواهش را از من بپذیر.


سلام
دوست عزیز، تقریبا در تمام پاسخ هایتان از یک نکته که وارد بحث کلی نیست به عنوان دست آویز استفاده کردید تا باقی را نادیده بگیرید...
لطفا جواب پست بنده را درست بنویسید و بخش هایی را بیجواب نگذارید، و بهتر است از این لحن عاقل اندر سفیه خود دست بردارید! فقط شما نیستید که قرآن خوانده اید. ما داریم با منطق و حساب یک بحث را میبریم جلو... شما مرتب ما را از دسته ضالین نخوان. بالاخره قرآن کریم کتابیست که همه به آن معتقدیم.

ضمنا، یک سوال را، بله همان سوال همیشگی را که میپرسم: روح اموات کجاست؟ هرچند طبق گفته شما، اول باید بپرسم به نظر شما روح چیست؟ نکند روح هم مثل برزخ و غیره و ذلک دروغ است و وجود ندارد؟
در قرآن واژه روح در مصادیق مختلف بکار رفته، مثلا یکی از آنها روحیست که در انسان ها دمیده شده. از این روح حیات آمده و شعور انسان. این روح حتی در تورات و انجیل هم هست، و نظر عامه هم در مورد روح غیر این نیست. حالا شما روح را چه درنظر گرفتید خدا میداند!
در پایان، پاسخ بنده به ایراد شما بر بحث توفی:
۱. [=IranSans]اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا... (زمر،۴۲)
خدا هنگام مرگ ارواح را قبض میکند. پیش از آنکه به واژه انفاس گیر بدهید(در پستتان اشاره کردید با توفی خود روح است که مشکل دارید)، باید بگویم حتی این صورت مسئله مضحک است،هرچه اسمش را بگذارید،نفس یا روح یا ذات غیر مادی، توسط خدا بطور کامل گرفته میشود. در استخوان ما روح و نفس و حیات نیست!
۲.
[=HelveticaNeue]قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ(سجده،۱۱)
این هم آیه ای دیگر.فرشته مرگ جان مارا میگیرد و بسوی پروردگارمان بازگردانده می‌شویم. در استخوان هایمان نمیمانیم!

درپناه حق.

میقات;993862 نوشت:

جمله‏ «إلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (تا روز رستاخيز)، قرينه روشنى است بر اين كه عالم برزخ مرحله‏ اى قبل از روز رستاخيز و بعد از مرگ است.

اگر غیر از این است، شما این «الی...» (تا ...) را چگونه معنا می کنید؟

وقتی می فرماید تا قیامت، یعنی الآن (پس از مرگ) غیر از دنیا و غیر از قیامت است؛ این همان عالم برزخ است.

میقات;994072 نوشت:

«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُون‏»

بله هم در باره برزخ و هم در باره «الی» گفتگو کنیم.

با سلام

گفته شد در قرآن سه بار از کلمه برزخ استفاده شده که دو بار آن به حد فاصل دو دریای شور و شیرین بر می گردد که تصویر آن را هم خدمتتان نشان دادم. اما آنچه در واقع اتفاق می افتد و ما آن را بصورت یک خط باریک (که ظاهراً دو دریا را از هم جدا کرده) می بینیم، ناشی از اختلاف وزن مخصوص دو دریای آب شور و شیرین است که مانند یک نیروی دافعه اجازه نمی دهد آنها به هم بیامیزند و الا در اینجا فاصله ای وجود ندارد ( مثل وقتی که آب و روغن را در ظرفی روی هم می ریزیم و از هم جدا می شوند ولی فاصله ای بینشان نیست).
برزخ بین مردن تا زنده شدن در قیامت نیز، از منظر مردگان، به همین صورت است و اگرچه مردگان در هنگام بیدار شدن از خواب مرگ، یک فاصله زمانی کوتاه را احساس می کنند ولی حتی این فاصله هم وجود ندارد چون وقتی می میرند دیگر هیچ احساسی از زمان ندارند و تمام مدت مرگ و اقامتشان در قبر را ، که از منظر زندگان بس طولانی است، ساعتی یا نصف روزی بیشتر احساس نمی کنند.
توجه کردید که وقتی محتضر، در آستانه مرگ، از خداوند تقاضای برگشت می کند خداوند می فرمایند: مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ- از پشت سرشان تا روز قیامت برزخی است. یعنی تقاضای بازگشت نکنید که عنقریب است قیامت برپا شود و دوباره به دنیا باز گردید.
دلیل محکم این حرف آیاتی است که مردگان در قیامت تصور می کنند از مرگشان ساعتی یا نصف روزی یا بطور کلی زمان کمی گذشته است. چون وقتی مرده اند دیگر شاهد هیچ حرکت و رویدادی در هیچ جایی نبوده اند تا زمانش را احساس کنند و یا در خاطرشان بماند.
آنها حتی در سرای آخرت وقتی با یکدیگر گفتگو می کنند خاطرات زیادی از اقامتشان در دنیا ( که متوسط به هشتاد سال
نمی رسد ) به یاد می آورند اما از هزاران، یا میلیونها... سال اقامتشان در برزخ چیزی به یاد نمی آورند!

Sapere Aude;994153 نوشت:
یا علیم
سلام
دوست عزیز، تقریبا در تمام پاسخ هایتان از یک نکته که وارد بحث کلی نیست به عنوان دست آویز استفاده کردید تا باقی را نادیده بگیرید...
لطفا جواب پست بنده را درست بنویسید و بخش هایی را بیجواب نگذارید، و بهتر است از این لحن عاقل اندر سفیه خود دست بردارید! فقط شما نیستید که قرآن خوانده اید. ما داریم با منطق و حساب یک بحث را میبریم جلو... شما مرتب ما را از دسته ضالین نخوان. بالاخره قرآن کریم کتابیست که همه به آن معتقدیم.

ضمنا، یک سوال را، بله همان سوال همیشگی را که میپرسم: روح اموات کجاست؟ هرچند طبق گفته شما، اول باید بپرسم به نظر شما روح چیست؟ نکند روح هم مثل برزخ و غیره و ذلک دروغ است و وجود ندارد؟
در قرآن واژه روح در مصادیق مختلف بکار رفته، مثلا یکی از آنها روحیست که در انسان ها دمیده شده. از این روح حیات آمده و شعور انسان. این روح حتی در تورات و انجیل هم هست، و نظر عامه هم در مورد روح غیر این نیست. حالا شما روح را چه درنظر گرفتید خدا میداند!
در پایان، پاسخ بنده به ایراد شما بر بحث توفی:
۱. [=IranSans]اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا... (زمر،۴۲)
خدا هنگام مرگ ارواح را قبض میکند. پیش از آنکه به واژه انفاس گیر بدهید(در پستتان اشاره کردید با توفی خود روح است که مشکل دارید)، باید بگویم حتی این صورت مسئله مضحک است،هرچه اسمش را بگذارید،نفس یا روح یا ذات غیر مادی، توسط خدا بطور کامل گرفته میشود. در استخوان ما روح و نفس و حیات نیست!
۲.
[=HelveticaNeue]قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ(سجده،۱۱)
این هم آیه ای دیگر.فرشته مرگ جان مارا میگیرد و بسوی پروردگارمان بازگردانده می‌شویم. در استخوان هایمان نمیمانیم!

درپناه حق.

سلام

شما به مسئله توفای ارواح اشاره کردید و من از شما خواستم در قرآن آیه ای نشان دهید که به توفای روح اشاره کرده باشد و خواهش کردم اگر نتوانستید پیدا کنید چیزی ننویسید تا در ادامه به موضوعی که پیش کشیدید برسیم اما شما نتوانستید و لی دوباره اقدام به نوشتن کردید. الآن بحث پیرامون این مطلب است که آیا اصلاً برزخی وجود دارد تا ارواح بتوانند در آن اقامت کنند. چون آنکس که برزخ را اختراع کرده خواسته محلی برای اقامت ارواح احداث کند تا شنوایی و بینایی مردگان و آمد و شدشان را به دنیا توجیه کند.

shahed1;994190 نوشت:
با سلام

گفته شد در قرآن سه بار از کلمه برزخ استفاده شده که دو بار آن به حد فاصل دو دریای شور و شیرین بر می گردد که تصویر آن را هم خدمتتان نشان دادم. اما آنچه در واقع اتفاق می افتد و ما آن را بصورت یک خط باریک (که ظاهراً دو دریا را از هم جدا کرده) می بینیم، ناشی از اختلاف وزن مخصوص دو دریای آب شور و شیرین است که مانند یک نیروی دافعه اجازه نمی دهد آنها به هم بیامیزند و الا در اینجا فاصله ای وجود ندارد ( مثل وقتی که آب و روغن را در ظرفی روی هم می ریزیم و از هم جدا می شوند ولی فاصله ای بینشان نیست).
برزخ بین مردن تا زنده شدن در قیامت نیز، از منظر مردگان، به همین صورت است و اگرچه مردگان در هنگام بیدار شدن از خواب مرگ، یک فاصله زمانی کوتاه را احساس می کنند ولی حتی این فاصله هم وجود ندارد چون وقتی می میرند دیگر هیچ احساسی از زمان ندارند و تمام مدت مرگ و اقامتشان در قبر را ، که از منظر زندگان بس طولانی است، ساعتی یا نصف روزی بیشتر احساس نمی کنند.

با سلام و درود

این ها تکرار حرف های سابق است، لطفا حرف جدید بزنید تا مسیر گفتگوی علمی فراهم شود.

shahed1;994190 نوشت:
دلیل محکم این حرف آیاتی است که مردگان در قیامت تصور می کنند از مرگشان ساعتی یا نصف روزی یا بطور کلی زمان کمی گذشته است. چون وقتی مرده اند دیگر شاهد هیچ حرکت و رویدادی در هیچ جایی نبوده اند تا زمانش را احساس کنند و یا در خاطرشان بماند.
آنها حتی در سرای آخرت وقتی با یکدیگر گفتگو می کنند خاطرات زیادی از اقامتشان در دنیا ( که متوسط به هشتاد سال نمی رسد ) به یاد می آورند اما از هزاران، یا میلیونها... سال اقامتشان در برزخ چیزی به یاد نمی آورند!

پاسخ را قبلا در پست شماره 12 داده ام.

shahed1;994190 نوشت:
توجه کردید که وقتی محتضر، در آستانه مرگ، از خداوند تقاضای برگشت می کند خداوند می فرمایند: مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ- از پشت سرشان تا روز قیامت برزخی است. یعنی تقاضای بازگشت نکنید که عنقریب است قیامت برپا شود و دوباره به دنیا باز گردید.

مراقب تفسیر برأی باشید. تحمیل نظر شخصی بر قرآن، باطل و مردود است.

خیلی راحت آیات قرآن را آنطور که خودتان می خواهید معنا می کنید.

این «عنقریب» را از کجای آیه می آورید؟ دقیقا لفظ عربی اش را بفرمایید.
مقدار زمانش چقدر است؟
آیا زمانش رسیده یا نه؟ یعنی الآن آن «عنقریب» تمام شده یا بعد از هزاران سال یا...، مردگان هنوز در «عنقریب» هستند؟
ارواح در این زمان، کجای این عالم هستند؟

امیدوارم بعد از گذشت 4 صفحه از تاپیک، جواب روشنی در این زمینه بیان فرمایید.

[="Tahoma"]

shahed1;994109 نوشت:
اموات بعد از مرگ و قبل از رستاخیز در دنیا هستند، در همین زمین خودمان.

زندگی در دنیای مادی، لوازمش را می خواهد؛ مردگان پس از مرگ، دیگر لوازم مادی زندگی دنیایی را ندارند زیرا روح از بدن جدا شده و بدن مادی و دنیوی، در قبر دفن شده و می پوسد.

پس دنیای مادی و زندگی دنیوی برای مردگان تمام شده است، و اصلا به خاطر همین تقاضای بازگشت دارند؛ اگر در همین دنیا و به زندگی دنیایی خودشان ادامه می دادند که دیگر تقاضای بازگشت معنا نداشت.

shahed1;994109 نوشت:
آن قوم اگرچه به الله ایمان داشتند ولی اعتقادی به رستاخیز و زنده شدن مجد نداشتند بنابر این اگر از زنده شدن استخوانهای پوسیده می پرسند برای این است که بنا بر آیات قرآن متوجه شده بودند که قرار است از همین خاک و استخوانهای پوسیده حیاتی دوباره یابند.

آن چه پس از جدایی روح، در این خاک میرود و پوسیده می شود و سپس به اذن الهی مجددا روح در آن دمیده می شود و رستاخیزش آغاز می شود، بدن است.

روح با بدن دفن نمی شود و نمی پوسد و مجددا باز نمی گردد. روح از بدن گرفته می شود و سپس به آن بازگردانده می شود تا در قالب بدن، ادامه حیات (حیات اخروی) دهد.

shahed1;994109 نوشت:
چون به به بهشت و جهنم اعتقاد نداشتند و در این باره هیچ سخنی از قدما یا بهتر بگویم آباء اولین دریافت نکرده بودند

باور به معاد و بهشت و جهنم، چیزی نیست که در اسلام به وجود آمده باشد.

معاد و حسابرسی، از ارکان ادیان الهی است و در ادیان قبلی هم بوده است.

shahed1;994109 نوشت:
سیر تطور انسان به این صورت است که ابتدا از خاک و بعد از آب تناسلی خلق می شود تا نهایتاً به شکل نوزادی متولد می شود و بعد از طی مراحل رشد و رسیدن به پیری، می میرد و به خاک و استخوان مبدل می شود و خداوند در رستاخیز دوباره او را از همین خاک پدید می آورد.

شما همه چیز را در همین بدن و جسم مادی تصور کرده اید و روح را بطور کلی نادیده گرفته اید.

بله همه این ها در باره همین بدن است؛ ولی اگر روح در آن دمیده نشود، هیچ یک از این مراحل زندگی دنیوی برای این بدن محقق نمی شود.

مرگ نیز جدایی و گرفتن روح از بدن است. بله در رستاخیز، مجددا روح به این بدن ملحق می شود؛ ولی این معنایش این نیست که روح انسان با بدنش دفن و پوسیده می شود.

Sapere Aude;994198 نوشت:

سلام علیکم. خیلی ممنون که موجبات خنده و شادی تمامی بازدیدکنندگان این تاپیک را فراهم آوردید.واقعا نصف پست را نخواندید یا خودتان را زدید به آن راه؟ صرفا اگر واقعا مشکل بینایی دارید،آن بخش توفی را نقل قول میکنم، و خواهش میکنم این بار پست بنده را بخوانید، برای اعضای تاپیک همسایه نمینویسم!

سلام

اگر نمی توانم برایت کاری کنم، لا اقل خوب است موجبات مسرت و شادمانیت را فراهم می کنم!

می دانی چرا آیات الهی در نظر اقوام پیامبران مضحک و مسخره می آمد، چون بیش از حد به سنت آباء اولین تکیه کرده بودند و همین راه کتاب آسمانی را بر ایشان می بست تا نتوانند در آن تدبر کنند. این بود که نسبت به موضوعات کتاب آسمانی بی اطلاع بودند.
به اطلاعتان می رسانم: در قرآن کریم نفس و روح دو موضوع مجزا هستند و نمی توان آنها را با یکدیگر خلط کرد. شما صحبت از توفای روح کردید و من در پست 44 برایتان نوشتم:

shahed1;994143 نوشت:

پس توصیه می کنم این قضیه روح را در قرآن تحقیق کن بعد ببین چگونه می توانی آن را با چیزهایی که در کتابها خوانده ای یا از زبان این و آن شنیده ای منطبق سازی.
اصلاً ببین در قرآن چیزی به اسم توفای روح( تاکید می کنم روح) وجود دارد! اگر پیدا کردی لطفاً یک آیه، فقط یک آیه به من معرفی کن!
اگر پیدا نکردی خواهش می کنم فعلاً چیزی ننویس تا اندکی بحث برزخ جلو برود و انشاء الله به آن برسیم، لطفاً این خواهش را از من بپذیر.

بطوری که می بینید من روی کلمه روح تأکید کردم ولی شما گمان کردید که روح همان نفس است. پس حالا در قرآن بگرد ببینم می توانی آیه ای درباره توفای روح پیدا کنی یا نه. اگر پیدا کردی بیاور تا درباره اش گفتگو کنیم. اگر پیدا نکردی اندکی صبر کن تا انشاء الله زمانش برسد و به مسئله توفای نفس بپردازیم.

میقات;994199 نوشت:

پاسخ را قبلا در پست شماره 12 داده ام.

سلام

در لینکی که شما بنده را به آن ارجاع دادید چندید نظریه متعدد راجع به اینکه چرا مردگان، زمان مرگ تا رستاخیز را ساعتی یا نصف روزی تصور می کنند، وجود داشت. اگر هر کدام از این نظریات را بخواهیم به آیات قرآن عرضه کنیم قطعاً آیات آن را نخواهند پذیرفت. به همین دلیل هر مفسری که نظر دیگران را با قرآن نا سازگار دیده سعی کرده نظریه ای دیگر صادر کند و مانند بقیه رجم به غیب کند.
می توان تمام این نظریات را با آیات قرآن باطل کرد اما این وقت گیر است پس از شما تقاضا می کنم یا نظر خودتان را بدهید یا بگویید کدام نظریه را می پسندید تا درباره اش گفتگو کنیم.
خواهش می کنم هر مطلبی از هر جایی می خواهید بگویید، آن را خلاصه کنید و در ذیل پست بنده بنویسید و مرا به کتاب یا آدرسی ارجاع ندهید.


میقات;994199 نوشت:


مراقب تفسیر برأی باشید. تحمیل نظر شخصی بر قرآن، باطل و مردود است.

خیلی راحت آیات قرآن را آنطور که خودتان می خواهید معنا می کنید.

این «عنقریب» را از کجای آیه می آورید؟ دقیقا لفظ عربی اش را بفرمایید.
مقدار زمانش چقدر است؟
آیا زمانش رسیده یا نه؟ یعنی الآن آن «عنقریب» تمام شده یا بعد از هزاران سال یا...، مردگان هنوز در «عنقریب» هستند؟

بدیهی است کلمه عنقریب در آیه وجود ندارد و این تفسیری به رأی من است که آن را به قرینه عبارت «مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» و دیگر آیات مربوطه دریافته ام؛ اینکه بین مردن تا قیامت برای مردگان برزخی است. درست مثل برزخی که بین آب شور و شیرین وجود دارد.

وقتی قوم پیامبر درباره زمان قیامت از او سئوال می کردند:

مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ - اگر راست می گویید این وعده چه وقت است؟

خداوند به رسولش می فرمود تا بگوید:

عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا – چه بسا نزدیک باشد(17:51)

چرا نزدیک؟

برای اینکه:

يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا
روزی که خدا شما را بخواند و شما (سر از خاک بیرون کرده و) با حمد و ستایش او را اجابت کنید و تصور می‌کنید که جز اندک زمانی (در گورها) درنگ نکرده‌اید.(17:52)

یا در جایی دیگر وقتی که بازهم درباره زمان وعده قیامت از پیامبر سئوال می شود خداوند می فرمایند:

قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لَا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ
بگو: وعده گاه شما روزی است که ساعتی از آن تقدیم و تأخیر نخواهید داشت.(34:30)

و آن چیزی که ساعتی پس و پیش نمی شود مرگ است:

وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ
و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات می‌کرد، جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نمی‌گذارد؛ ولی آنها را تا زمان معیّنی به تأخیر می‌اندازد. و هنگامی که اجلشان فرا رسد، نه ساعتی تأخیر می‌کنند، و نه ساعتی پیشی می‌گیرند.(16:61)

از این دست آیات در قرآن فراوان یافت می شود که اگر نیاز باشد به یکا یک آنها اشاره خواهم کرد.

میقات;994199 نوشت:

ارواح در این زمان، کجای این عالم هستند؟


روح به شکلی که ما آن را می شناسیم، یک باور سنتی است و با مفهوم قرآنی آن متفاوت است. اگر منظور از روح آن جسم لطیفی باشد که وارد بدن می شود و بعد از مرگ به برزخ کوچ می کند، باید خدمتتان عرض کنم چنین موجودی در هیچ جای هستی خداوند یافت نمی شود.
موضوع قفل شده است