جمع بندی نماز؛ حقیقتی کتمان شده

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نماز؛ حقیقتی کتمان شده

می دانم باور اینکه در روزگار رسول الله نماز به شکل کنونی اقامه نمی شده به همان اندازه برای شیعه و سنی دشوار است که به یک مسیحی بگویی صلیبی در کار نبوده و این قضیه صلیب و قتل عیسی مسیح حقیقت و مصداق تاریخی ندارد. چگونه ممکن است بتوان به مسیحیان قبولاند چیزی را که میلیاردها میلیارد انسان در طول قرون متمادی باور ش کرده اند و نسل به نسل و سینه به سینه حفظش نموده اند حقیقت ندارد؟! آیا این غول عظیم قدمت و کثرت به کسی اجازه می دهد تا از اعتقاد خود دست بردارد؟ به همین ترتیب شیعیان و سنیهایی که باور کنند در زمان پیامبر نماز به شکلی دیگر اقامه می شده و مفهومی گسترده تر داشته بسیار اندک خواهند بود مگر اینکه مانند قضیه صلیب ، از چشم انداز قرآن به مسئله نماز بنگرند و صحت نماز کنونی را حتمی ندانند.
من در اینجا قصد دارم مسئله نماز را از چشم انداز قرآن و از کلام رب العالمین که راستگو ترین تاریخ نگار است و در تاریخی که روایت می کند هیچ تاریکی و دروغی وجود ندارد، مورد بررسی قرار دهم و بنابر این غیر از حدیث پروردگار دیگر هیچ سخن و حدیثی را قابل احتجاج و استناد نمی دانم مخصوصاً وقتی با سخن خداوند مغایر باشد یا نتوان ردی از آن را در کتاب او یافت.
بنده به هیچ وجه تاریخ را انکار نمی کنم و کتب روایی را به کل مردود نمی شمارم و معتقدم در بعضی موارد می توانند رهگشا باشند اما چیزی که هست آنها را حجت نمی دانم مگر اینکه همان چیزی را بگویند که کلام الله می گوید و بر آن منطبق شوند.
قویاً معتقدم هر آنچه را برای هدایت و رستگاری عموم انسانها لازم بوده خداوند در کتابش آورده و هیچ حکمی را مجمل و سربسته رها نکرده تا غیر او تشریح و تشریعش نمایند. به همین خاطر موضوع نماز را پیش کشیده ام تا صحت ادعای خود را ثابت نمایم چون هرگاه سخن از مجمل بودن و نا کافی بودن قرآن باشد در آنجا حد اقل پای نماز در میان است.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدرا

[TD][/TD]

shahed1;993655 نوشت:
می دانم باور اینکه در روزگار رسول الله نماز به شکل کنونی اقامه نمی شده به همان اندازه برای شیعه و سنی دشوار است که به یک مسیحی بگویی صلیبی در کار نبوده و این قضیه صلیب و قتل عیسی مسیح حقیقت و مصداق تاریخی ندارد. چگونه ممکن است بتوان به مسیحیان قبولاند چیزی را که میلیاردها میلیارد انسان در طول قرون متمادی باور ش کرده اند و نسل به نسل و سینه به سینه حفظش نموده اند حقیقت ندارد؟! آیا این غول عظیم قدمت و کثرت به کسی اجازه می دهد تا از اعتقاد خود دست بردارد؟ به همین ترتیب شیعیان و سنیهایی که باور کنند در زمان پیامبر نماز به شکلی دیگر اقامه می شده و مفهومی گسترده تر داشته بسیار اندک خواهند بود مگر اینکه مانند قضیه صلیب ، از چشم انداز قرآن به مسئله نماز بنگرند و صحت نماز کنونی را حتمی ندانند.
من در اینجا قصد دارم مسئله نماز را از چشم انداز قرآن و از کلام رب العالمین که راستگو ترین تاریخ نگار است و در تاریخی که روایت می کند هیچ تاریکی و دروغی وجود ندارد، مورد بررسی قرار دهم و بنابر این غیر از حدیث پروردگار دیگر هیچ سخن و حدیثی را قابل احتجاج و استناد نمی دانم مخصوصاً وقتی با سخن خداوند مغایر باشد یا نتوان ردی از آن را در کتاب او یافت.
بنده به هیچ وجه تاریخ را انکار نمی کنم و کتب روایی را به کل مردود نمی شمارم و معتقدم در بعضی موارد می توانند رهگشا باشند اما چیزی که هست آنها را حجت نمی دانم مگر اینکه همان چیزی را بگویند که کلام الله می گوید و بر آن منطبق شوند.
قویاً معتقدم هر آنچه را برای هدایت و رستگاری عموم انسانها لازم بوده خداوند در کتابش آورده و هیچ حکمی را مجمل و سربسته رها نکرده تا غیر او تشریح و تشریعش نمایند. به همین خاطر موضوع نماز را پیش کشیده ام تا صحت ادعای خود را ثابت نمایم چون هرگاه سخن از مجمل بودن و نا کافی بودن قرآن باشد در آنجا حد اقل پای نماز در میان است
.


با سلام و عرض ادب
1. «صلاة» در لغت به معنای: «دعا و تبریک و تمجید» بوده؛(1) همچنانکه در بیان قرآن نیز «صلاة» بدین معنا در برخی از آیات بکار رفته است؛ (2) اما چنین لفظی در بیان خاص شارع مقدس برهیئت مخصوصی دلالت داشته و از آن معنایی خاصی اراده شده است و در اصطلاح علم اصول این لفظ دارای «حقیقت شرعیه» است.

به بیان دیگر در شرع مقدس اسلام، همچون شرایع دیگر، برای انتقال پیام‌ها و مفاهیم به مخاطبان، از واژه گان متداول در میان مردم استفاده شده که اغلبِ معانی این واژگان نیز در بین مردم رایج بوده؛ اما برخی از این معانی مراد، برای مردم جدید بوده است، همچون واژه ی «صلاة» که هر چند این لفظ در لغت به‌معنای دعا بوده، ولی در نصوص دینی به معنای عمل عبادی خاص: «نماز» آمده است.

بر این اساس دستور قرآن بر اقامه ی «صلاة»: «اقیموا الصلاة» به معنای انجام مطلق دعا نبوده؛ بلکه چنین امری بر اساس تبیین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) بر انجام عملی خاص دلالت داشته؛‌ چنانکه در بیان آنحضرت در نقلی که مورد قبول فریقین بوده آنحضرت فرمودند: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي‏ أُصَلِّي»؛(3) نماز را همانگونه که من می خوانم بجای آورید.

2. بدیهی است پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بر اساس دستور الهی حقیقت نماز را در جلوه ی ظاهر و باطن آن تبیین فرمودند که چنین امری یکی از وظایف آنحضرت بوده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛ «و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند».(4) و بدیهی است که هیچ دستور واجبی به میزان نماز در شریعت اسلام مورد اهتمام و توجه نبوده به گونه ای که مسلمانان مأمور به انجام آن در پنج نوبت بوده اند؛ با لحاظ چنین امری با آنکه پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بدعتهای زیادی در نحوه انجام واجبات دینی پدید آمد؛ اما با این حال اصول کلی و صورت اصلی نماز در عمل همه ی مسلمانان پس از عصر رسالت تا کنون واحد بوده؛ لذا فرض اینکه چنین واجبی پس از دوران پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بکلی تحریف گشته به گونه ای که فریقین هر دو در انجام آن به بی راهه رفته باشند فرضی باطل است؛ زیرا که هیچ گزارش دیگری که بیانگر اقامه ی نماز به صورتی غیر از صورت موجود (در عمل شیعه و سنی) در تاریخ و حدیث نقل نشده است.

3. بر اساس اعتقاد شیعه که بر گرفته از آیات قرآن و سنت قطعی پیامبر (صلی الله علیه وآله) است، اهل بیت (علیهم السلام) حافظان دین از هر گونه تحریفی بوده اند و عمل و تبیین آنان بیانگر عمل و تبیین پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده و شیعه مفتخر به چنین تبعییتی در دستورات دین است.

4. فرض تجرید قرآن از سنت خلاف عمل به قرآن و ضرورت شریعت اسلام است. چگونه می توان دستورات اسلام را در بیان قرآن منحصر نمود با آنکه قرآن خود بیانگر آن است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) مبیّن و مفسر معصوم اوست و قرآن خود دستور به تبعیت از سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) داده است؛ لذا کسی که مدعی عمل به اسلام بوده و آنرا تنها در قرآن خلاصه نموده،‌ دانسته یا نادانسته مسیری در تقابل با قرآن را برای خویش انتخاب نموده است.

5. مقایسه ی اعمال عبادی مسلمانان با اعمال تحریف شده ی ادیان دیگر مقایسه ای اشتباه است؛ زیرا مقایسه کننده عمل باطل نصاری را به واسطه ی قرآن باطل نموده؛ در حالی که سوال کننده چگونه بطلان اعمال مسلمانان (شیعه و سنی) را به واسطه ی قرآن اثبات می نماید؟

با توجه به مطالب فوق می گوئیم:
نماز زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به همین صورتی بوده که مسلمانان در طول تاریخ تا بحال خوانده و می خوانند. به عنوان مثال پیامبر (صلی الله علیه وآله) نماز صبح را سه رکعت یا چهار رکعت نخوانده نماز آن حضرت با تکبیر آغاز شده و به سلام ختم گردیده؛ در رکعت اول پس از سوره ی حمد یکی از سوره های قرآن را خوانده و سپس به رکوع و سجده رفته اند و... اینها مسائلی مورد اتفاق همه ی مسلمانان با همه ی افتراقات اعتقادی و فقهیشان است؛ بله در انجام این فریضه در فقه مذاهب اختلافاتی است که شیعه معتقد به انطباق عمل خود با عمل پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است.

موفق باشید.

پی نوشت:

1. الراغب الاصبهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص490،‌ ذوی القربی: «الصَّلاةُ، قال كثير من أهل اللّغة: هي الدّعاء، و التّبريك و التّمجيد»؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج3، ص300، دار الفكر: «فالصَّلاَةُ وهي الدُّعاء».

2. همچون آیات: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم»: از اموال آنها صدقه‏اى (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازى و پرورش دهى، و به آنها (هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاى تو مايه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. (التوبة/9/103)؛ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً»: همانا خدا و فرشتگانش همواره بر پيامبر درود مى‏ فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد بر او درود فرستيد و سلام گوييد، و كاملا تسليم (فرمان او) باشيد. (الاحزاب/33/56).

3. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، ج2، ص18، ح: 567، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق. 4. النحل/16/44.

با سلام خدمت صدرای گرامی

همانگونه که خدمت شریفتان عرض کردم، در اینجا قصد بنده این است که نماز را از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهم تا اولاً مفهوم قرآنی آن را مشخص کنم و بعد ببینیم آیا خداوند واقعاً این مهمترین واجب شریعت خود را در کتابش مجمل و نا تمام گذاشته یا نه. به همین دلیل از شما تقاضا دارم اجازه دهید تا مطلب را صرفاً از منظر قرآن مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم و تا زمانی که در مسیر قرآن به بن بست نرسیده ایم، به سنت و عترت استناد و احتجاج نکنیم.

shahed1;993863 نوشت:
با سلام خدمت صدرای گرامی

همانگونه که خدمت شریفتان عرض کردم، در اینجا قصد بنده این است که نماز را از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهم تا اولاً مفهوم قرآنی آن را مشخص کنم و بعد ببینیم آیا خداوند واقعاً این مهمترین واجب شریعت خود را در کتابش مجمل و نا تمام گذاشته یا نه. به همین دلیل از شما تقاضا دارم اجازه دهید تا مطلب را صرفاً از منظر قرآن مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم و تا زمانی که در مسیر قرآن به بن بست نرسیده ایم، به سنت و عترت استناد و احتجاج نکنیم.

با سلام و عرض ادب

روش قرآن در بیان فرایض دینی غالبا به شکل بیان کلیات است همچون اینکه می فرماید: «اقیموا الصلاة»؛ اما این حقیقت که خدای متعال در شرایع قبل نیز مکلفین را بدان دستور داده و در این شریعت نیز مکلفین را بدان دستور داده به چه شکلی می بایست انجام بگیرد؟ تبیین آن بر عهده ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده و قرآن در صدد بیان جزئیات آن نیست.

موفق باشید.

سلام
در درون انسان جهان هایی هست که فیلسوفان ان را به جهان های وهم جهان اندیشه جهان خیال و جهان رویا و خواب تعبیر می کنند
در اسمان اون جهان ها دروازه هایی اسرار آمیز وجود داره که به جهان های سه گانه عقول باز میشه و هیچ موجودی غیر انسان روحش نمی تونه به درون اون بره

در علوم اسلامی بهش میگن روزنه های ملکوت ، فقط هم مومنین و پیامبران می تونن ازش عبور کنن یا وقتی وحی قراره نازل بشه باز میشه!

تقریبا شبیه آسمون گردابی توی این عکسه...دالان ورود به برزخ هم که بعضی ها تجربه کردند هم شبیه به همینه ...کلا دروازه ورد از یک اسمان به اسمان بالاتر یک دالان اینطوری گمونم داره!

این دروازه های اسرار امیز مخفی هم فقط با نماز باز میشه یعنی میگن نماز معراج مومن هست منظور اینه ..نماز شب

در قران هم خدا به این دروازه اشاره کرده که مثلا وقتی باز میشود تا اسرار اسمان بالا یا وحی به اسمان پایین فرستاده شود شیاطین به سرعت برای استراق سمع هجوم می اورند (و بالا می آیند تا از آن عبور کنند ) پس ما انها را با تیر های آتشین هدف قرار می دهیم و پراکنده می کنیم!

صدرا;993779 نوشت:

با سلام و عرض ادب
1. «صلاة» در لغت به معنای: «دعا و تبریک و تمجید» بوده؛(1) همچنانکه در بیان قرآن نیز «صلاة» بدین معنا در برخی از آیات بکار رفته است؛ (2) اما چنین لفظی در بیان خاص شارع مقدس برهیئت مخصوصی دلالت داشته و از آن معنایی خاصی اراده شده است و در اصطلاح علم اصول این لفظ دارای «حقیقت شرعیه» است.

سلام

گذشته از اینکه صلات به دعا ربط دارد یا خیر، صلات در اصل یک کلمه عربی نیست بلکه آرامی است و در آن زبان بصورت: ܨ(ص)ܠ(ل) ܘ(و) – ܨܠ ܘ – صلو- نوشته می شود. صلو در زبان آرامی به معنای توجه و رویکرد می باشد و این معنا در کلیه واژگان قرآنی که از ریشه صلو مشتق شده اند دیده می شود. به عنوان مثال توجهتان را به آیات 31 و 32 سوره قیامت جلب می کنم:
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ
پس تصدیق نکرد و رو نیاورد

وَلَٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ
بلکه تکذیب کرد و رو گرداند
بطوری که در دو آیه فوق مشخص است، صَدَّقَ در مقابل كَذَّبَ و صَلَّى در مقابل َتَوَلَّى قرار گرفته است، باتوجه به اینکه تولی به معنی اعراض و روگردانی است در نتیجه صلی می بایستی به معنای اقبال و رویکرد باشد. جالب است که در زبان فارسی نیز کلمه نماز از مصدر نمیدن بوده و در فرهنگ دهخدا به معنای میل کردن و توجه نمودن آمده است.

صدرا;993882 نوشت:
با سلام و عرض ادب

روش قرآن در بیان فرایض دینی غالبا به شکل بیان کلیات است همچون اینکه می فرماید: «اقیموا الصلاة»؛ اما این حقیقت که خدای متعال در شرایع قبل نیز مکلفین را بدان دستور داده و در این شریعت نیز مکلفین را بدان دستور داده به چه شکلی می بایست انجام بگیرد؟ تبیین آن بر عهده ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده و قرآن در صدد بیان جزئیات آن نیست.

موفق باشید.

سلام
اونطور که فهمیدم
ایشون صلاه رو همون قران خواندن میدونه.
شاید دعا خوندن رو هم صلاه بدونه.

ولی ظاهرا ایشون حقیقت شرعی رو قبول نداره.
یعنی اگه شما بگی خدا گفته نماز باید این شکلی باشه و توی نماز هم قران خوندن داریم و هم دعا کردن، قبول نمیکنه...
چرا ؟ چون از نظر ایشون شریعت فقط با قران کشف میشه.
به عبارت ساده تر عبادتها توقیفی هستند.
شریعت فقط باید از قران کشف بشه.
پس
ممکنه شما نماز رو مثل اونچه در روایات گفته شده بخونی ولی نباید بگی نماز فقط باید این شکلی باشه.
و نباید این شیوه که در شیعه و اهل ینت هست رو به خدا نسبت بدین.

ایشون مشکلش با این حد و مرزهایی هست که سنت قائل شده. و ایشون میگه فقط چیزی رو میتونیم به خدا نسبت بدیم که در قران گفته شده باشه.
پس شما میتونی نماز چهار رکعتی بخونی و توش قران بخونی ولی نباید بگی نماز فقط باید این شکلی باشه...

درود...دوست عزیز شاهد ظاهرا شما هم از طایفه نرود میخ آهنین در سنگ باشید
من با آن قسمت از بحث شما در خصوص مذاهب و ساختگی بودن آنها و الهی نبودن آنها مشکلی ندارم و موافقم.
در مورد سنت اما بنظر بایست جانب اعتدال را در پیش گرفت و دچار افراط و تفریط نشد. در خصوص بعضی احکام از جمله نماز بایست به انچه پیامبر انجام داده و تعلیم داده رجوع کرد. بنابراین رجوع به سنت در مواردی لازم هست تا جایی که با آیات ناسازگاری نداشته باشد
اما در مورد نماز اینکه شما آن را معادل با خواندن قرآن در اوقات مشخص بدانید بنظرم صحیح نیست هر چند من با ایده کلی و اصلی شما موافق هستم
در خود آیات هم در مورد قرآن گفته شده فقرا ما تیسروا منه و برای نماز گفته شده آن را در اوقات معین بجا آوردید پس می بینید مابین این دو تفاوت هست.

shahed1;993922 نوشت:
سلام

گذشته از اینکه صلات به دعا ربط دارد یا خیر، صلات در اصل یک کلمه عربی نیست بلکه آرامی است و در آن زبان بصورت: ܨ(ص)ܠ(ل) ܘ(و) – ܨܠ ܘ – صلو- نوشته می شود. صلو در زبان آرامی به معنای توجه و رویکرد می باشد و این معنا در کلیه واژگان قرآنی که از ریشه صلو مشتق شده اند دیده می شود. به عنوان مثال توجهتان را به آیات 31 و 32 سوره قیامت جلب می کنم:
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ
پس تصدیق نکرد و رو نیاورد

وَلَٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ
بلکه تکذیب کرد و رو گرداند
بطوری که در دو آیه فوق مشخص است، صَدَّقَ در مقابل كَذَّبَ و صَلَّى در مقابل َتَوَلَّى قرار گرفته است، باتوجه به اینکه تولی به معنی اعراض و روگردانی است در نتیجه صلی می بایستی به معنای اقبال و رویکرد باشد. جالب است که در زبان فارسی نیز کلمه نماز از مصدر نمیدن بوده و در فرهنگ دهخدا به معنای میل کردن و توجه نمودن آمده است.

سلام علیکم

ما با ریشه ، به معانی مشتقات ممکن است دست پیدا کنیم ولی ممکن است در مقطعی از زمان و مکان ، آن ریشه یا یکی از مشتقاتش در عرف و نزد عامه مردم منطقه ای معنی و مفهوم خاصی پیدا کند و بخواهیم با آن مردم سخن بگوییم مجبوریم معنایی که آنها در نظر دارند بکار ببریم تا مقصود را فهم کنند .

مثلا همین کلمه صلو در عبری به یک معنی در آرامی به یک رسم یا آداب باشد که با اعراب مسلمان کاملا فرق کند

یا مثلا کلمه فقر در میان عرف عوام خود مسلمانان هم معنی متفاوتی داشته باشد نزد گروهی از عامه مردم فارسی زبان بمعنی نداشتن یا کم داشتن مال و ثروت است . ولی همین کلمه را نزد اعراب اگر بکار ببرید معنایش چیز دیگری است ، آنها به کسی که مظلوم است میگویند او فقیر است یعنی ظالم نیست
و همچنین این کلمه در اصطلاحات اهل معرفت و فلاسفه و در طب یافت میشود که اصطلاحی علمی است .

مقصود اینکه اگر لفظی نزد گروهی از مردم بیان شده باید دید آن کلمه نزد ایشان چه مفهومی داشته و به قرائن موجود در جمله هم توجه کرد تا یقین حاصل نمود .

کلمه صلوه پیش از اسلام هم بود به معنای دعا کردن و روی آوردن ولی این کلمه پس از آموزش نماز توسط پیامبر که مبتنی بر وحی بود تخصیص در معنی گرفت.

"اقم الصلوه" بپا داشتن نماز است عامه مردم پس از تبین نماز و تخصیص اسم صلوه برای این آداب ، دیگر این کلمه را به معنایی غیر از آنچه که ذکر شد بکار نبردند و اینچنین از معنای قبلی خود نقل شد به معنایی که در شرع مورد استفاده واقع میشود

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;993863 نوشت:
با سلام خدمت صدرای گرامی

همانگونه که خدمت شریفتان عرض کردم، در اینجا قصد بنده این است که نماز را از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهم تا اولاً مفهوم قرآنی آن را مشخص کنم و بعد ببینیم آیا خداوند واقعاً این مهمترین واجب شریعت خود را در کتابش مجمل و نا تمام گذاشته یا نه. به همین دلیل از شما تقاضا دارم اجازه دهید تا مطلب را صرفاً از منظر قرآن مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم و تا زمانی که در مسیر قرآن به بن بست نرسیده ایم، به سنت و عترت استناد و احتجاج نکنیم.


سلام
اجمال اقتضای قانون اساسی بودن قرآن برای دین و دینداری است. این به معنای نقص قرآن یا دین هم نیست چون خداوند متعال برای تفصیل قوانین خود در قرآن مفسر رسمی یعنی پیامبر و امام را معرفی کرد.
یا علیم[/]

صدرا;993882 نوشت:
با سلام و عرض ادب

روش قرآن در بیان فرایض دینی غالبا به شکل بیان کلیات است همچون اینکه می فرماید: «اقیموا الصلاة»؛ اما این حقیقت که خدای متعال در شرایع قبل نیز مکلفین را بدان دستور داده و در این شریعت نیز مکلفین را بدان دستور داده به چه شکلی می بایست انجام بگیرد؟ تبیین آن بر عهده ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده و قرآن در صدد بیان جزئیات آن نیست.

موفق باشید.

سلام بر صدرای عزیز

من این تاپیک را باز کرده ام که مطلب فوق را به محک آزمایش بگذارم تا ببینیم آیا واقعاً صحت دارد یا خیر. آیا بنابر گفته قدما، خداوند فرایض دینی و شریعت را مجمل باقی گذاشته یا بطوری که در قرآنش می گوید: همه چیز را به تفصیل بیان کرده است. اما انگار شما خیال ادامه گفتگو را ندارید و اگر اینچنین باشد بزودی در این تاپیک نیز قفل شده و مطلب نا تمام باقی خواهد ماند.
می دانم گرفتارید و مشغلات شما زیاد است و شاید فرصت شرکت کردن در بحثی اینچنین سنگین را نداشته باشید. اگر اینگونه است از شما تقاضا دارم و خواهش می کنم در تاپیک را قفل نکنید و بگذارید شخص دیگری بحث را ادامه دهد، شخصی که با قرآن مأنوس باشد و بتواند به آیات آن استناد نماید.

prosperity;994037 نوشت:
درود...دوست عزیز شاهد ظاهرا شما هم از طایفه نرود میخ آهنین در سنگ باشید
من با آن قسمت از بحث شما در خصوص مذاهب و ساختگی بودن آنها و الهی نبودن آنها مشکلی ندارم و موافقم.
در مورد سنت اما بنظر بایست جانب اعتدال را در پیش گرفت و دچار افراط و تفریط نشد. در خصوص بعضی احکام از جمله نماز بایست به انچه پیامبر انجام داده و تعلیم داده رجوع کرد. بنابراین رجوع به سنت در مواردی لازم هست تا جایی که با آیات ناسازگاری نداشته باشد
اما در مورد نماز اینکه شما آن را معادل با خواندن قرآن در اوقات مشخص بدانید بنظرم صحیح نیست هر چند من با ایده کلی و اصلی شما موافق هستم
در خود آیات هم در مورد قرآن گفته شده فقرا ما تیسروا منه و برای نماز گفته شده آن را در اوقات معین بجا آوردید پس می بینید مابین این دو تفاوت هست.

با سلام و تشکر از مطلبتان

خدمت شریفتان عرض می کنم هنوز بحث صلات شروع نشده و فعلاً نمی توان درباره آن قضاوت کرد. امیدوارم آقای صدرا یا کارشناس دیگری در بحث شرکت کنند چون اگر کارشناسی در این گفتگو وارد نشود ، این تاپیک نیز به سرنوشت بقیه تاپیکهایی که من در آنها مطلب نوشته ام گرفتار خواهد آمد و بزودی قفل می شود.

فاتح;994047 نوشت:

کلمه صلوه پیش از اسلام هم بود به معنای دعا کردن و روی آوردن ولی این کلمه پس از آموزش نماز توسط پیامبر که مبتنی بر وحی بود تخصیص در معنی گرفت.

با سلام

اگر انشاء الله این بحث ادامه پیدا کند و تاپیک قفل نشود، با استناد به آیات نورانی قرآن نشان خواهم داد یکی از معانی که اهل کتاب معاصر پیامبر از صلات در نظر داشتند؛ وقوف بر مطالب کتاب اسمانی بود.

shahed1;994097 نوشت:

من این تاپیک را باز کرده ام که مطلب فوق را به محک آزمایش بگذارم تا ببینیم آیا واقعاً صحت دارد یا خیر. آیا بنابر گفته قدما، خداوند فرایض دینی و شریعت را مجمل باقی گذاشته یا بطوری که در قرآنش می گوید: همه چیز را به تفصیل بیان کرده است. اما انگار شما خیال ادامه گفتگو را ندارید و اگر اینچنین باشد بزودی در این تاپیک نیز قفل شده و مطلب نا تمام باقی خواهد ماند..

با سلام و عرض ادب

1. شما مطلبی جز فهم لغوی از صلاه مرقوم نفرمودید تا پاسخ خاصی را بطلبد؛ یعنی بیان نفرمودید که مراد از صلاه در فرهنگ قرآن چیست؟ آیا صلاه مطلق دعاست؛ یا خیر نیایشی خاص است؟

2. استمرار بحث مبتنی بر آن است که جنابعالی مبنای خود در عدم اعتبار هر سخن و حدیثی غیر از کلام وحی را اثبات نمائید، همچنان که مرقوم نمودید: «غیر از حدیث پروردگار دیگر هیچ سخن و حدیثی را قابل احتجاج و استناد نمی دانم».
این سخن بیانگر مبنای شماست که خود می بایست مبتنی بر دلیل قرآنی باشد که آن دلیل سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را غیر معتبر بیان نماید.

پس از آنکه چنین امری ثابت گشت، آن زمان سخن گفتن از فهم مجرد از سنت معنا و مفهوم پیدا می نماید. البته شما در تاپیک دوم خود از این سخن عدول نمودید و در فهم معنای «صلاة» به بیان آن در زبان سریانی یا آرامی پرداختید؟! یعنی شما در این امر قول لغوی را حجت دانستید در حالی که عموم کلام شما قول لغوی را قابل احتجاج نمی داند.

موفق باشید.

صدرا;994170 نوشت:
با سلام و عرض ادب

1. شما مطلبی جز فهم لغوی از صلاه مرقوم نفرمودید تا پاسخ خاصی را بطلبد؛ یعنی بیان نفرمودید که مراد از صلاه در فرهنگ قرآن چیست؟ آیا صلاه مطلق دعاست؛ یا خیر نیایشی خاص است؟

2. استمرار بحث مبتنی بر آن است که جنابعالی مبنای خود در عدم اعتبار هر سخن و حدیثی غیر از کلام وحی را اثبات نمائید، همچنان که مرقوم نمودید: «غیر از حدیث پروردگار دیگر هیچ سخن و حدیثی را قابل احتجاج و استناد نمی دانم».
این سخن بیانگر مبنای شماست که خود می بایست مبتنی بر دلیل قرآنی باشد که آن دلیل سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را غیر معتبر بیان نماید.

پس از آنکه چنین امری ثابت گشت، آن زمان سخن گفتن از فهم مجرد از سنت معنا و مفهوم پیدا می نماید. البته شما در تاپیک دوم خود از این سخن عدول نمودید و در فهم معنای «صلاة» به بیان آن در زبان سریانی یا آرامی پرداختید؟! یعنی شما در این امر قول لغوی را حجت دانستید در حالی که عموم کلام شما قول لغوی را قابل احتجاج نمی داند.

موفق باشید.

با سلام و تشکر

بطوری که در مقدمه خدمت شریفتان عرض کرده ام، من این تاپیک را باز نمودم تا مفهوم صلات در قرآن را ، البته به ظن و زعم خودم تشریح کنم تا اولاً حقیقت آن را آشکار نمایم و ثانیاً نشان دهم قرآن هر آنچه را برای هدایت عموم بشر لازم بوده، مفصل و کامل بیان کرده و چیزی را بطور سربسته و مجمل باقی نگذاشته است. چون هرجا صحبت از مجمل بودن قرآن و نیاز به سنت برای تکمیل آن پیش می آید همیشه پای صلات، بعنوان مثال، به میان کشیده می شود. پس چه راهی بهتر و کوتاهتر از صلات که دریابیم آیا سنت منسوب به پیامبر عزیز و نازنین، اعتبار تشریح و تشریع شریعت را دارد یا ارتباطی با رسول الله ندارد بلکه فقط به او منتسب شده تا راه خدا را ببندد و شریعت الهی را تلبیس نموده و دگرگون سازد. ای بسا من در باره مسئله صلات دچار توهم و اشتباه شده باشم و شما با رهنمونهای خود و اصلاح آنچه از قرآن برداشت کرده ام، نظر بنده را برگردانید.
در هر صورت اگر شما بحث پیرامون لزوم احتجاج به سنت و تعبد از احکام آن را ضروری می دانید، و معتقدید می توان از راهی کوتاهتر از مسیر صلات به آن رسید، می توانید تاپیکی جداگانه باز کنید تا در باره اش گفتگو کنیم.

مقدمتاً خدمتتان عرض می کنم؛ صلات از منظر قرآن عبارت است از رویکرد و برنامه ای که آفریدگار برای جمیع آفریدگان نوشته و آنها را ملزم ساخته تا به آن روی کنند و اقامه اش نمایند. وقتی پروردگار در کتاب گرانقدرشان می فرمایند:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ
آیا ندانسته ای که هرکه در آسمان ها و زمین است و پرندگان بال گشوده، خدا را تسبیح می گویند؟ به یقین هریک نماز و تسبیح خود را می داند؛ و خدا به آنچه انجام می دهند داناست.(24:41)

منظور از صلاتی که حتی پرندگان آن را می دانند، انجام یک سری حرکات و بیان الفاظ و اذکار خاصی نیست بلکه همان برنامه و رویکردی است که خدمتتان عرض کردم. اهل کتاب معاصر رسول الله به مسجد صلات می گفتند و به آنجا رو می آوردند تا مشق دین کنند و از برنامه و رویکردی که خداوند برایشان تنظیم نموده با خبر شوند. در ادامه به کمک آیات قرآن نشان خواهم داد که صلات و رویکرد بشر ، گذشته از آنچه بر لوح نفس او نوشته و الهام شده، چیزی نیست جز کتاب آسمانی که خداوند برای او مکتوب نموده تا وی را در دنیا و آخرت به رستگاری و سعادت برساند، بخاطر همین است که خداوند در قرآن تا این حد به اقامه صلات اهمیت داده و به آن پرداخته است.

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;994186 نوشت:
ثانیاً نشان دهم قرآن هر آنچه را برای هدایت عموم بشر لازم بوده، مفصل و کامل بیان کرده و چیزی را بطور سربسته و مجمل باقی نگذاشته است. چون هرجا صحبت از مجمل بودن قرآن و نیاز به سنت برای تکمیل آن پیش می آید همیشه پای صلات، بعنوان مثال، به میان کشیده می شود.

سلام
با این استدلال معنای خمس و زکات و حج و جهاد هم نه آن تفصیلاتی است که در شرع مقدس و سنت معصومین ع آمده است. پس باید دست از این دین شست و به تفسیر شما از آن رجوع کرد...
خودتان را در جایگاه رفیعی قرار داده اید...
مواظب باشید هرکس در جای بلندتری بنشیند در خطر بزرگتری قرار دارد...
از فتوا فرار کنید همچنانکه از شیر فرار می کنید که بازی با ناموس خدا عقوبت سختی دارد...
یا علیم[/]

محی الدین;994195 نوشت:

سلام
با این استدلال معنای خمس و زکات و حج و جهاد هم نه آن تفصیلاتی است که در شرع مقدس و سنت معصومین ع آمده است. پس باید دست از این دین شست و به تفسیر شما از آن رجوع کرد...
خودتان را در جایگاه رفیعی قرار داده اید...
مواظب باشید هرکس در جای بلندتری بنشیند در خطر بزرگتری قرار دارد...
از فتوا فرار کنید همچنانکه از شیر فرار می کنید که بازی با ناموس خدا عقوبت سختی دارد...
یا علیم

سلام

اما من که فتوا نداده ام، اگر خوانده باشید نوشتم:

من این تاپیک را باز نمودم تا مفهوم صلات در قرآن را ، البته به ظن و زعم خودم تشریح کنم تا اولاً حقیقت آن را آشکار نمایم و ثانیاً نشان دهم قرآن هر آنچه را برای هدایت عموم بشر لازم بوده، مفصل و کامل بیان کرده و چیزی را بطور سربسته و مجمل باقی نگذاشته است.
حالا بهترین کاری که شما می توانید در قبال نوشتجات بنده انجام دهید این است که آنها را مستند به آیات قرآن نقد نمایید و اشتباهاتم را آشکار کنید و الا اعتصام به سنت و دفاع از آن چیزی است که از روزگار آغازین دین بوده و هزاران سال ادامه داشته است. مگر داستانها و سرگذشتهای قرآن را که این همه تکرار شده اند نخوانده ای؟! ببینید موضع مردمان در قبال هدایت، وقتی به سویشان می آمد چه بود؟

می گفتند:

مَا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
ما هرگز چنین چیزی در آیین دیگری نشنیده‌ایم؛ این تنها یک آئین ساختگی است! ( 38:7)- مکارم شیرازی

همه آن مردمان فقط به سنتهای پیشینیان( که به زعم خودشان از طریق رسولان الهی در اختیار آنها قرار گرفته بود) اعتصام و تمسک می جستند و حتی زحمت تفکر و تدبر در کتاب هدایت را به خود نمی دادند چون تصور می کردند سنت پیشینیان همه چیز را در اختیار آنها قرار داده و چیز دیگری را لاز م ندارند!

أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ
آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟! ( 23:68)

shahed1;994228 نوشت:
من این تاپیک را باز نمودم تا مفهوم صلات در قرآن را ، البته به ظن و زعم خودم تشریح کنم تا اولاً حقیقت آن را آشکار نمایم و ثانیاً نشان دهم قرآن هر آنچه را برای هدایت عموم بشر لازم بوده، مفصل و کامل بیان کرده و چیزی را بطور سربسته و مجمل باقی نگذاشته است.
حالا بهترین کاری که شما می توانید در قبال نوشتجات بنده انجام دهید این است که آنها را مستند به آیات قرآن نقد نمایید و اشتباهاتم را آشکار کنید و الا اعتصام به سنت و دفاع از آن چیزی است که از روزگار آغازین دین بوده و هزاران سال ادامه داشته است. مگر داستانها و سرگذشتهای قرآن را که این همه تکرار شده اند نخوانده ای؟! ببینید موضع مردمان در قبال هدایت، وقتی به سویشان می آمد چه بود؟

سلام برادر
عزیزجان
شما چه فکر می کنید؟ شما فکر می کنید این دین و مذهب را چهارتا انسان منفعت طلب بی سواد به اینجا رسانده اند؟ شما اصلا تاریخ اسلام و نحوه گسترش معارف دین را خوانده اید؟ شما می دانید چه کسانی و به چه نحو این دین را گرفته و به دیگران رسانده اند؟ شاید فکر می کنید شما اولین مسلمانید و آیات قرآن صرفا خطاب به شخص شماست که باید از آن گره گشایی کنید.
نه برادر چنین نیست. این دین را انسان های بزرگی که من و شما در مقابل آنها ذره ای هم نیستیم نشر داده اند. شما چطور می توانید پیامبر اکرم ص و امامان معصوم و صحابه پاک نهاد و شاگردان بزرگ و عالمان ربانی که عهده دار نشر و ترویج این دین بوده اند را نادیده بگیرید؟
از بی اطلاعی شما از معارف قرآن همین بس که نمی دانید خود قرآن پیامبر ص را مسوول تفسیر و تبیین آیات نازله وحی کرده است:
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (نحل 44)
از دلائل روشن و كتب و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند.

وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل 64)
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند.

پس قرآن یک کتاب رهاشده بدون مفسر و مبین نبوده و نیست که هرکس از ظن خود یار او گردد.
برادر باز هم می گویم خود را در مقام رفیعی قرار داده اید بهتر است هرکس جای خودش باشد. خدا جای خدایی پیامبر جای پیامبری و پیروان در جایگاه پیروی...
یا علیم

محی الدین;994236 نوشت:

از بی اطلاعی شما از معارف قرآن همین بس که نمی دانید خود قرآن پیامبر ص را مسوول تفسیر و تبیین آیات نازله وحی کرده است:
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (نحل 44)
از دلائل روشن و كتب و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند.

وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل 64)
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها تبيين كنى و مايه هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان دارند.

سلام بزرگوار

من اگر بخواهم درباره دو آیه فوق توضیح دهم مسیر بحث عوض می شود بنابر این اجازه بده به موضوع صلات بپردازیم که شیعه و سنی معتقدند همین مراسمی است که روزی پنج نوبت انجامش می دهند و گمان می کنند پیامبر عزیز و نازنین آن را تشریع و تکمیل نموده اند.

حالا می خواهم آیه ای خدمتتان معرفی کنم که واقعاً نیاز به معرفی ندارد چون آن را در هر جایی می توان دید؛ از فرشهای دستباف تزئینی تا در و دیوار ساختمانها، پشت شیشه اتومبیل و خلاصه همه جا می توان دید و خیلی از مردم آن را برای دفع چشم زخم حفظ کرده اند و می خوانند:

وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ


گذشته از قضیه چشم زخم، به راستی این ذکر چیست که وقتی آن را می شنیدند ، بر آشفته می شدند تا جایی که پیامبر خود را شاعری دیوانه خطاب کرده و گمان می کردند دارد برایشان شعرمی خواند؟

آن نیست مگر قرآن مبین.

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ( یس- 69)
از ازل اینگونه بوده و تا ابد اینگونه خواهد بود که مردم گمان می کنند کتاب آسمانی ( یعنی همان ذکر) باید در دست شخص بخصوصی قرار گیرد و می بایست چنان شخصی آن را بخواند و تفسیر کند. شخصی ماورایی با قدرتهای مافوق بشری که نوری بر سر و صورت دارد، اگر غیر این باشد آن شخص دروغگو و دیوانه ای بیش نیست.

وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ( حجر-6)
و گفتند: «ای کسی که «ذکر» [= قرآن‌] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‌ای!(15:6)

خلاصه در قرآن آیات زیادی وجود دارند که می توان از آنها فهمید منظور از ذکر یا ذکرالله یا ذکر من ربهم و امثال اینها ، همان کتاب آسمانی است پس این را بخاطر داشته باشید و اگر در این بیان بنده اشکالی می بینید قبل از اینکه به مطلب بعدی بروم تذکر دهید.

shahed1;994245 نوشت:
منظور از ذکر یا ذکرالله یا ذکر من ربهم و امثال اینها ، همان کتاب آسمانی است

سلام

پس "اقم الصلاه لذکری" یعنی نماز را بپای دار برای کتاب آسمانی ام.

این قافیه بس تنگ است...

اگر ادعای شما درست بود باید می فرمود: اقم الصلاه بذکری نه لذکری

یا علیم

shahed1;994245 نوشت:
حالا می خواهم آیه ای خدمتتان معرفی کنم که واقعاً نیاز به معرفی ندارد

با سلام و عرض ادب

لطفا مجموع مطالب مورد استفاده ی خود از آیات قرآن در موضوع نماز و جمع بندی خود را بیان فرمائید تا پاسخ مجموعی آن داده شود؛ زیرا در غیر این صورت از آنجا که مبنای شما از فهم آیات از اساس ناصواب بوده تبعا نوبت به بررسی مطالب بعدی نیز نخواهد بود؛ علاوه بر آنکه چنین رویه ای منجر به اطاله ی بی وجه این تاپیک خواهد بود.

موفق باشید.

سلام علیکم
با اجازه استاد صدرای گرامی

shahed1;993655 نوشت:
می دانم باور اینکه در روزگار رسول الله نماز به شکل کنونی اقامه نمی شده به همان اندازه برای شیعه و سنی دشوار است که به یک مسیحی بگویی صلیبی در کار نبوده و این قضیه صلیب و قتل عیسی مسیح حقیقت و مصداق تاریخی ندارد.

چرا چنین فکر میکنید؟! (حداقل در مورد شیعیان!)
شیعه ای که به مرجعیت اعتقاد دارد و حلال را با یک فتوا حرام (یا بالعکس) میداند و روزه واجب را نیز با یک فتوا افطار میکند (مثلا عید فطر).

shahed1;993655 نوشت:
قویاً معتقدم هر آنچه را برای هدایت و رستگاری عموم انسانها لازم بوده خداوند در کتابش آورده و هیچ حکمی را مجمل و سربسته رها نکرده تا غیر او تشریح و تشریعش نمایند.

شما این مطلب را در مقدمه میفرمایید و بقیه سخنان معمولا بر مبنای مقدمات و فرضیات اولیه است...بعد اگر کسی بر این مقدمه ایراد بگیرد، به بهانه به حاشیه نرفتن، از پاسخ دادن طفره میروید؟!

قرآن میفرماید ای اهل ایمان از نبی اکرم اطاعت کنید و او برای تبیین و تعلم دین و حکمت آمده است!
بعد شما میفرمایید فقط قرآن؟!

لطفا پاسخ این تناقض را بفرمایید....قرآن میفرماید اطاعت از نبی اکرم و اولوالامر واجب است و شما میفرماید فقط قرآن کافیست (نیازی به نبی نیست)

این نقل قولها از پیام اول شما بود...

در پایان بعد از چندین پیام، چندین آیه آورده اید که استدلال و نظریه پردازی کنید که به یک نتیجه شخصی (در مورد نماز) برسیدو آن را به نبی اکرم ص (یا نماز صدر اسلام) نسبت دهید، قطعا اگر همه مسلمانان بخواهند این کار را بکنند، به نماز واحدی نخواهمیم رسید.

ضمن اینکه یکی از مهمترین ویژگیهای اسلام و احکام آن پر رنگ نمودن وحدت رویه، یکپارچگی و احتزاز پرچم امت واحده بودن است.
با این احتجاج شما نه تنها نماز بلکه حج، روزه، خمس و زکات و ....در بین مسلمانان بیان کننده اتحاد، انسجام و یکپارچگی نخواهد بود که در واقع این قضیه آخر مهمتر از آن فرعیات است!

در ضمن در پیام اول خیلی بیشتر وجهه علمی را حفظ کرده بودید تا نسبت به این اواخر!

shahed1;994245 نوشت:
از فرشهای دستباف تزئینی تا در و دیوار ساختمانها، پشت شیشه اتومبیل و خلاصه همه جا می توان دید و خیلی از مردم آن را برای دفع چشم زخم حفظ کرده اند

صدرا;994250 نوشت:
با سلام و عرض ادب

لطفا مجموع مطالب مورد استفاده ی خود از آیات قرآن در موضوع نماز و جمع بندی خود را بیان فرمائید تا پاسخ مجموعی آن داده شود؛ زیرا در غیر این صورت از آنجا که مبنای شما از فهم آیات از اساس ناصواب بوده تبعا نوبت به بررسی مطالب بعدی نیز نخواهد بود؛ علاوه بر آنکه چنین رویه ای منجر به اطاله ی بی وجه این تاپیک خواهد بود.

موفق باشید.

با سلام

صلات از منظر قرآن عبارت است از رویکرد و برنامه ای که آفریدگار برای جمیع آفریدگان نوشته و آنها را ملزم ساخته تا به آن روی کنند و اقامه اش نمایند. یکی از چیزهایی که خداوند برای بشر نوشته کتاب آسمانی است. از این رو هر حکم و دستوری که در کتاب آسمانی نوشته شده یک صلات بحساب می آید که باید اقامه شود.
اما تا انسان نداند در کتاب آسمانیش چه چیزی برای او نوشته شده چگونه باید آن را اقامه کند؟! به همین دلیل خداوند برای اینکه همه مردم،چه پیر و چه جوان، چه با سواد و چه بی سواد، بتوانند بر محتوای کتاب آسمانی واقف گردند جلساتی برنامه ریزی کرده که در عصر رسول الله صبحگاهان و شامگاهان برگزار می شدند، آنکه در صبح برگزار می شد صلاة الفجر نام داشت و به آنکه در شامگاهان برگزار می شد صلاة العشاء می گفتند. با توجه به اینکه جلسات مذکور در مواقع استراحت و فراغت از کار روزانه برگزار می شد، همگی می توانستند در آن شرکت کنند و با تعالیم کتاب آسمانی و احکام الهی آشنا شوند و به فراگیری آنها بپردازند.
نمازهای یومیه ای که در عصر رسول الله برگزار می شدند فقط همین دو صلات بودند و پروردگار در کتابش فقط وقت این دو نماز را مشخص کرده اند و از نماز ظهر و عصر اثری در قرآن نمی توان پیدا کرد و معلوم است بعد از دوره رسول الله پدیدار شده اند.

بسم الله الرحمن الرحیم

صدرا;994250 نوشت:
با سلام و عرض ادب

لطفا مجموع مطالب مورد استفاده ی خود از آیات قرآن در موضوع نماز و جمع بندی خود را بیان فرمائید تا پاسخ مجموعی آن داده شود؛ زیرا در غیر این صورت از آنجا که مبنای شما از فهم آیات از اساس ناصواب بوده تبعا نوبت به بررسی مطالب بعدی نیز نخواهد بود؛ علاوه بر آنکه چنین رویه ای منجر به اطاله ی بی وجه این تاپیک خواهد بود.

موفق باشید.

سلام و درود به همه دوستان به ویژه " شروع کننده موضوع " محترم،

به عنوان کسی که خیلی علاقه دارم مطالبی که جناب " شروع کننده موضوع " بیان میکنند رو بشنوم و باید بگم که با این وضعی که ایشون وارد این تاپیک شدند، به احتمال قوی این موضوع بی نتیجه خواهد ماند!

در خطاب به " شروع کننده موضوع " :

به نظر بنده شما مطالبی که در ذهن دارید رو تحت یک نظام قوی در یک مقاله و یا در صورت نیاز یک چیزی فراتر از آن مطرح کنید تا دوستان بتوانند استفاده کنند و احیانا اگر نقدی دارند وارد کنند.

شما برای این که در این موضوع به نتیجه برسید(اثبات درستی حرفتان، و یا احیانا پی بردن به اشتباه خود) چاره ای جز این کار ندارید.

بنده هم برای حروف چینی و ویرایش و نظام بندی و احیانا کمک دیگری که از دستم بر بیاید داوطلبم که کمک کنم تا بلکه به یک نتیجه درست برسیم.

این که شما هر بار بیایید یک چیزی را بگویید بعد هزار نفر بیایند پست های عموما اسپم خود(قصد بی احترامی به کسی را ندارم!)را اینجا سرازیر کنند، نمیشود حقیقتا!

همین الان سه صفحه شده این موضوع و به نظر میاد هنوز موضوع اصلی شروع نشده!به زودی اگر بسنه نشود به ۳۰ صفحه و ۲۰۰ صفحه هم خواهد رسید!

ان شاالله که پروردگار هدایت خود را شامل همه ما کند و از هدایت شدگان و بلکه هدایت کنندگان(ابزار و وسایل هدایت!) قرار گیریم.

**در ظاهر نباید این ارسال را نقل قول میکردم ولی یک احساس درونی میگوید که ارسال من با ارسال نقل قول شده ارتباط وسیعی دارد!(و البته با عرض معذرت از جناب صدرای گرامی! بابت این موضوع)
***التماس دعا
****التماس دعای بیشتر
*****دکمه صلوات رو نزدین مهم نیست ولی انصافا صلوات بفرستین!

shahed1;994253 نوشت:
با سلام

صلات از منظر قرآن عبارت است از رویکرد و برنامه ای که آفریدگار برای جمیع آفریدگان نوشته و آنها را ملزم ساخته تا به آن روی کنند و اقامه اش نمایند. یکی از چیزهایی که خداوند برای بشر نوشته کتاب آسمانی است. از این رو هر حکم و دستوری که در کتاب آسمانی نوشته شده یک صلات بحساب می آید که باید اقامه شود.
اما تا انسان نداند در کتاب آسمانیش چه چیزی برای او نوشته شده چگونه باید آن را اقامه کند؟! به همین دلیل خداوند برای اینکه همه مردم،چه پیر و چه جوان، چه با سواد و چه بی سواد، بتوانند بر محتوای کتاب آسمانی واقف گردند جلساتی برنامه ریزی کرده که در عصر رسول الله صبحگاهان و شامگاهان برگزار می شدند، آنکه در صبح برگزار می شد صلاة الفجر نام داشت و به آنکه در شامگاهان برگزار می شد صلاة العشاء می گفتند. با توجه به اینکه جلسات مذکور در مواقع استراحت و فراغت از کار روزانه برگزار می شد، همگی می توانستند در آن شرکت کنند و با تعالیم کتاب آسمانی و احکام الهی آشنا شوند و به فراگیری آنها بپردازند.
نمازهای یومیه ای که در عصر رسول الله برگزار می شدند فقط همین دو صلات بودند و پروردگار در کتابش فقط وقت این دو نماز را مشخص کرده اند و از نماز ظهر و عصر اثری در قرآن نمی توان پیدا کرد و معلوم است بعد از دوره رسول الله پدیدار شده اند.

با سلام و عرض ادب

نماز همچون واجبات دیگر که اصل آن در قرآن ذکر شده است؛ دارای حقیقتی شرعی است[1] و هیچ مسلمانی که مخاطب کلام وحی بوده از «اقم الصلاة»، صرف اقبال و روی نمودن به سوی خدا و مطلق ذکر را نفمیده است؛ بلکه برداشت چنین معنایی خود مبهم و مجمل بوده و خدای متعال نیز به امر مبهم و مجملی دستور نمی فرماید.
لذا اینکه خدا می فرماید:
«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلوَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُودا»؛ نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب [نيمه شب‏] برپا دار و همچنين قرآن فجر [نماز صبح‏]. (اسراء/78)؛

«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرِين»؛ در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مى‏ برند اين تذكّرى است براى كسانى كه اهل تذكّرند. (هود/114).

(که این دو آیه بیانگر نمازهای پنج گانه از جمله نماز ظهر و عصر است که شما منکر این دو نماز شدید؟!!)

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّه؛ فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذكر خدا بشتابيد ... و هنگامى كه نماز پايان گرفت... خدا را بسيار ياد كنيد شايد رستگار شويد!

«وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى»؛ و چون به نماز برخيزند با كسالت برمى‏ خيزند. (نساء/142)

«فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتا»؛ و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيده ‏ايد! و هر گاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زايل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهيد، زيرا نماز، وظيفه ثابت و معيّنى براى مؤمنان است!(نساء/103). و...

همگی بیانگر آن است که نماز حقیقتی شرعی داشته و مکلفین موظف به انجام آن در پنج نوبت با حفظ حدود خاص آن شده اند. اما اینکه این حقیقت شرعی چگونه بوده قرآن متصدی بیان کیفیّت آن نبوده و چنین امری در دایره ی تبیین پیامبر (صلی الله علیه وآله) جای گرفته است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛ «و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند».

لذا انکار سنت و یا انکار حجیت آن به منزله ی انکار قران بوده که قرآن می فرماید:
«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه»؛ كسى كه از پيامبر اطاعت كند اطاعت خدا كرده.‌(نساء/80)
«وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِينا»؛ و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند به گمراهى آشكارى گرفتار شده است. (احزاب/36)
«قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ»؛ بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمى‏ دارد. (آل عمران/32)
«وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»؛ ! آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است!(حشر/7).

بر این اساس وجوب اطاعت رسول( صلی الله علیه و آله)‌در قرآن و غیر قرآن بوده و اطلاق این آیات تبیین همه ی واجبات دین را شامل بوده؛ لذا جنابعالی بر اساس این آیات می بایست بدنبال نمازی باشید که توسط آنحضرت تبیین شد نه معنای لغوی نماز که در این صورت معنا و مفهومی در وجوب مطلق آن بر مکلفین نبوده و شخص حکیم نیز بدان امر نمی نماید.

موفق باشید.


[/HR] [1] . همچنان که در مورد حج می فرماید: (فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً). «پس چون اعمال و آداب حجّتان را به جا آوريد خدا را ياد كنيد آن گونه كه پدرانتان را ياد مى‏كنيد يا بهتر و رساتر از آن..». بقره/200؛ و همچنان که (ال) در «الصلاه» خود دلالت بر آن دارد که ماهیت نماز ماهیتی مشخص از جانب پروردگار است.

سؤال: با توجه به آنکه قرآن خود تبیان هر چیزی است، چگونه می توان پذیرفت که بیان فرایض دینی از جمله نماز در قرآن به صورت مجمل بیان شده است؟

توضیح:
محور سوال بر اساس نفی حجیت سنت و اکتفای بر بیان قرآن در تبیین واجبات دینی از جمله نماز است. بر این اساس همچنان که در شرایع پیشین پس از وفات پیامبران شریعت آنها دستخوش بدعتها و آفات غیر وحیانی شد، در این شریعت نیز هر آنچه غیر از قرآن است به واسطه ی بدعتهای صورت پذیرفته پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه وآله) فاقد اعتبار خواهد بود؛ لذا چیزی جز ظواهر و الفظ قرآن با توجه به مجموع آیات یک موضوع برای ما حجت نخواهد بود.

جواب:
1) «صلاة» در لغت به معنای: «دعا و تبریک و تمجید» بوده؛(1) همچنانکه در بیان قرآن نیز «صلاة» بدین معنا در برخی از آیات بکار رفته است؛ (2) اما چنین لفظی در بیان خاص شارع مقدس برهیئت مخصوصی دلالت داشته و از آن معنایی خاصی اراده شده است و در اصطلاح علم اصول این لفظ دارای «حقیقت شرعیه» است.
به بیان دیگر در شرع مقدس اسلام، همچون شرایع دیگر، برای انتقال پیام‌ها و مفاهیم به مخاطبان، از واژه گان متداول در میان مردم استفاده شده که اغلبِ معانی این واژگان نیز در بین مردم رایج بوده؛ اما برخی از این معانی مراد، برای مردم جدید بوده است، همچون واژه ی «صلاة» که هر چند این لفظ در لغت به‌معنای دعا بوده، ولی در نصوص دینی به معنای عمل عبادی خاص: «نماز» آمده است.
بر این اساس دستور قرآن بر اقامه ی «صلاة»: «اقیموا الصلاة» به معنای انجام مطلق دعا نبوده؛ بلکه چنین امری بر اساس تبیین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) بر انجام عملی خاص دلالت داشته؛‌ چنانکه در بیان آنحضرت در نقلی که مورد قبول فریقین بوده آنحضرت فرمودند: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي‏ أُصَلِّي»؛(3) نماز را همانگونه که من می خوانم بجای آورید.

2. بدیهی است پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بر اساس دستور الهی حقیقت نماز را در جلوه ی ظاهر و باطن آن تبیین فرمودند که چنین امری یکی از وظایف آنحضرت بوده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛ «و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند».(4) و بدیهی است که هیچ دستور واجبی به میزان نماز در شریعت اسلام مورد اهتمام و توجه نبوده به گونه ای که مسلمانان مأمور به انجام آن در پنج نوبت بوده اند؛ با لحاظ چنین امری با آنکه پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بدعتهای زیادی در نحوه انجام واجبات دینی پدید آمد؛ اما با این حال اصول کلی و صورت اصلی نماز در عمل همه ی مسلمانان پس از عصر رسالت تا کنون واحد بوده؛ لذا فرض اینکه چنین واجبی پس از دوران پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بکلی تحریف گشته به گونه ای که فریقین هر دو در انجام آن به بی راهه رفته باشند فرضی باطل است؛ زیرا که هیچ گزارش دیگری که بیانگر اقامه ی نماز به صورتی غیر از صورت موجود (در عمل شیعه و سنی) بوده، در تاریخ و حدیث نقل نشده است.

3. بر اساس اعتقاد شیعه که بر گرفته از آیات قرآن و سنت قطعی پیامبر (صلی الله علیه وآله) است، اهل بیت (علیهم السلام) حافظان دین از هر گونه تحریفی بوده اند و عمل و تبیین آنان بیانگر عمل و تبیین پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده و شیعه مفتخر به چنین تبعییتی در دستورات دین است.

4. فرض تجرید قرآن از سنت خلاف عمل به قرآن و ضرورت شریعت اسلام است. چگونه می توان دستورات اسلام را در بیان قرآن منحصر ساخت، با آنکه قرآن خود بیانگر آن است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) مبیّن و مفسر معصوم اوست و قرآن خود دستور به تبعیت از سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) داده است؛ لذا کسی که مدعی عمل به اسلام بوده و آنرا تنها در قرآن خلاصه نموده،‌ دانسته یا نادانسته مسیری در تقابل با قرآن را برای خویش انتخاب نموده است.

5. مقایسه ی اعمال عبادی مسلمانان با اعمال تحریف شده ی ادیان دیگر مقایسه ای اشتباه است؛ زیرا مقایسه کننده عمل باطل نصاری را به واسطه ی قرآن باطل نموده؛ در حالی که سوال کننده چگونه بطلان اعمال مسلمانان (شیعه و سنی) را به واسطه ی قرآن اثبات می نماید؟

با توجه به مطالب فوق می گوئیم:
نماز زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به همان صورتی بوده که مسلمانان در طول تاریخ خوانده و می خوانند. به عنوان مثال پیامبر (صلی الله علیه وآله) نماز صبح را سه رکعت یا چهار رکعت نخوانده نماز آن حضرت با تکبیر آغاز شده و به سلام ختم گردیده؛ در رکعت اول پس از سوره ی حمد یکی از سوره های قرآن را خوانده و سپس به رکوع و سجده رفته اند و... اینها مسائلی مورد اتفاق همه ی مسلمانان با همه ی افتراقات اعتقادی و فقهیشان است؛ بله در انجام این فریضه در فقه مذاهب اختلافاتی است که شیعه معتقد به انطباق عمل خود با عمل پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است؛ اما وجود این اختلافات در جزئیات به معنای اختلاف در انجام ارکان نماز نخواهد بود.

پی نوشت:

1. الراغب الاصبهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص490،‌ ذوی القربی: «الصَّلاةُ، قال كثير من أهل اللّغة: هي الدّعاء، و التّبريك و التّمجيد»؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج3، ص300، دار الفكر: «فالصَّلاَةُ وهي الدُّعاء».
2. همچون آیات:
«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم»: از اموال آنها صدقه‏اى (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازى و پرورش دهى، و به آنها (هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاى تو مايه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. (التوبة/103/9)؛ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً»: همانا خدا و فرشتگانش همواره بر پيامبر درود مى‏ فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد بر او درود فرستيد و سلام گوييد، و كاملا تسليم (فرمان او) باشيد. (الاحزاب/56/33).
3. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، ج2، ص18، ح: 567، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق.
4. النحل/44/16.

موضوع قفل شده است