جمع بندی تصادفی بودن تقدیر

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تصادفی بودن تقدیر

سلام.
تقدیر یک فرآیند کاملا تصادفی در بازه ی مشخص است و یا با برنامه ریزی قبلی است ؟
وجود شر و شرور در عالم ماده تقدیر را رقم می زند ؟
[SPOILER]

[/SPOILER]

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد قول سدید

[TD][/TD]

مضطرب;993507 نوشت:
سلام.
تقدیر یک فرآیند کاملا تصادفی در بازه ی مشخص است و یا با برنامه ریزی قبلی است ؟
وجود شر و شرور در عالم ماده تقدیر را رقم می زند ؟

با سلام و عرض ادب و آرزوي توفيق روزافزون.
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. هر نوع كارى كه حالت اتقان، استحكام و قطعيت و ضرورت به خود بگيرد و از تزلزل و تردد پيراسته باشد «قضا» ناميده مى شود؛

مثلاً از آن جا كه آسمان ها با استوارى خاصى آفريده شده اند، خداوند خلقت آنها را با لفظ «قضى» بيان نموده است چنان كه مى فرمايد: «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَات» (1) آسمان ها را با استوارى كاملى آفريده و خلقت آنها را به پايان رسانيد.

یا از آن جا كه حكم قاضى معمولاً استحكام خاصى دارد و لازم الاجراء است حكم او را «قضا» و شخص او را «قاضى» مى نامند. (2)

2. قدر به معناى حد و اندازه است. اين لفظ در قرآن در اين معنا زياد استعمال شده است

مانند: «أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا...» (3) از آسمان آب نازل كرد سيلاب در دره ها به اندازه خود جريان يافت.

«قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيءْ قَدْرًا» (4) خداوند براى هر چيزى اندازه و حدى تعيين نموده است.

«وَ اللهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهَار» (5) خداوند شب و روز را اندازه گيرى و تعيين مى كند. (6)


3. در حديثى كه يونس بن عبدالرحمان، كه از رجال علمى شيعه است، از حضرت رضا(عليه السلام) نقل كرده است، حقيقت معناى قضا و قدر، به نحوى كه توضيح داده شد كاملاً منعكس مى باشد.
وى مى گويد به حضرتش عرض كردم قدر چيست؟
فرمود: «هى الهندسة ووضع الحدود فى البقاء والفناء» قدر عبارت است از مهندسى و اندازه گيرى موجودات و تعيين مقدار بقا، و هنگام فنا، و نابودى آنها.
سپس مى گويد: عرض كردم قضا چيست؟!
فرمود: «هو الابرام واقامة العين» اتقان و قطعى شدن شىء و به پا داشتن آن.(7)
توضيح مطلب اين كه هر فاعلى پيش از انجام هر كارى، حدود آن را تعيين مى نمايد، و اين همان «قدر» است. هنگامى كه از طريق علت، وجود معلول قطعى گرديد در اين صورت مرحله قضا(قطعى بودن وجود پديده) تحقق مى پذيرد. (8)


4. تقدير و قضاى الهى را در سه مرحله مى توان بررسى كرد:آفرينشى، علمى و عينى.

تقدیر آفرینشی همان سنت هاى آفرينشى است كه خدا آنها را در جهان، و در زندگى انسان حاكم ساخته است. مثلا آتش مى سوزاند، آب هم خنك مى كند، جامعه عدالت محور به صلح و صفا می رسد و ...

مقصود از تقدير علمى اين است كه خدا از ظرفيت و اندازه هر موجودى آگاه بوده و از پيدايش هر پديده اى، در زمان خاصى به صورت قطع اطلاع دارد و مى داند كه فلان پديده از علل و مبادى خود، سرخواهد زد. در مورد انسان نیز علم خدا بر اين تعلق گرفته است كه انسان از روى اختيار، فعلى را انجام دهد(و قطعاً انجام خواهد داد) و همچنين علم او تعلق گرفته كه آتش بدون اختيار بسوزاند.

مقصود از تقدير و قضاى عينى اين است كه خدا وجود هر پديده اى را اندازه گيرى مى كند، آن گاه در شرايط خاصّى وجود آن را ضرورى مى سازد. (9)

5. از اين جا روشن مى شود كه تقدير، مقدّم بر قضاست، همچنان كه در كار مهندسان نيز تقدير، مقدّم بر صنع و ايجاد است. وجود شىء طرّاحى مى گردد، آن گاه ساخته مى شود.

برقى در محاسن از هشام بن سالم و او از امام صادق(عليه السلام) روايت مى كند كه فرمود: «إنّ الله إذا أراد شيئاً قدّره، فإذا قدّره قضاه، فإذا قضاه أمضاه» چون خداوند ایجاد چیزی را اراده کند، آن را مقدرش می کند و چون مقدرش کند، آن را متقن می سازد و چون متقن ساخت، آن را امضاء می کند و ایجاد می سازد.(10)

6. با این توضیحات مشخص می شود که سرنوشت هر کسی، بر اساس تقدیری است که معلوم نزد خداوند است و تصادفی نمی باشد.

همچنین مشخص می شود که شر و شرور و تمامی حوادث مسبوق به تقدیر الهی هستند نه این که آنها تقدیر را رقم بزنند.

در واقع، قضا و قدر و تقدیر، عناوین عامی هستند که شامل هر حادثه و رفتار و رخدادی هستند؛ خواه از نوع خیرات باشد یا از نوع شرور.

پی نوشت ها:
1. فصلت/12
2. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص175-178.
3. رعد/17.
4. طلاق/3.
5. مزمل/20.
6. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص178-180.
7. شیخ کلینی، کافی، انتشارات اسلامیه، ج1، ص158.
8. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص180-181.
9. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص182-187.
10. علامه مجلسی، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، ج5، ص121.

[="Tahoma"][="Navy"]

مضطرب;993507 نوشت:
سلام.
تقدیر یک فرآیند کاملا تصادفی در بازه ی مشخص است و یا با برنامه ریزی قبلی است ؟
وجود شر و شرور در عالم ماده تقدیر را رقم می زند ؟

سلام
تقدیر از نسبت ذاتی اشیاء در مقام کثرت حاصل می شود مانند ویژگی های کلی یک پنجره در یک ساختمان
شرور به لحاظ وجودی همان نقش را در تقدیر دارند که خیرات دارند.
یا علیم[/]

سلام.
خوب من متن شما رو خوندم و متوجه شدم شما اعتقاد به تقدیر تصادفی ندارید.من فعلا اینو می ذارم کنار ...
قبل از اون در آیه زیر و مشابه آن:
[SPOILER]
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «یَوْمَ یَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ: آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازة او سخن نمى‏گوید؛ گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت» (هود/ 105).
[/SPOILER]

خداوند در لوح محفوظ تقدیر همه چیز را می داند که حکم را از قبل صادر کرده است .
حکم صادر شده و نکته ای که اینجاست به نظر شما چیزی که خلاف این حکم که برخی شقاوتمند و سعادتمند هستند اتفاق بیفته علم خداوند ناقص نیست ؟ قاعدتا محال است پس کسی که شقی است به نظر می رسد قادر به سعادتمندی نیست.
نظر شما چیست؟

مضطرب;994053 نوشت:
سلام.
خوب من متن شما رو خوندم و متوجه شدم شما اعتقاد به تقدیر تصادفی ندارید.من فعلا اینو می ذارم کنار ...
قبل از اون در آیه زیر و مشابه آن:
[SPOILER]
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «یَوْمَ یَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ: آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازة او سخن نمى‏گوید؛ گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت» (هود/ 105).
[/SPOILER]

خداوند در لوح محفوظ تقدیر همه چیز را می داند که حکم را از قبل صادر کرده است .
حکم صادر شده و نکته ای که اینجاست به نظر شما چیزی که خلاف این حکم که برخی شقاوتمند و سعادتمند هستند اتفاق بیفته علم خداوند ناقص نیست ؟ قاعدتا محال است پس کسی که شقی است به نظر می رسد قادر به سعادتمندی نیست.
نظر شما چیست؟

سلام و عرض ادب

بررسی تفصیلی این پرسش نیازمند تایپیک مستقل است و غیر از مساله اصلی در تایپیک است. (مقرر شده در هر تایپیک به یک پرسش پاسخ داده شود تا مباحث از نظم و نسق بیشتری برخوردار باشند)

با این حال، اجمالا می توان به این نکته اشاره کرد که:

علم الهی به هر چیزی که تعلق بگیرد، به آن چیز با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد. اگر علم الهی به وقوع زمین لرزه تعلق بگیرد، به وقوع آن با تمام خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که این زمین لرزه در فلان موقعیت زمانی یا مکانی رخ می دهد و ناشی از این دلیل خاص است و این پیامدهای بد را دارد. از این رو، چون علم الهی مطلق است، به وقوع افعال انسانی نیز تعلق می گیرد. در این صورت، علم الهی به افعال انسانی با تمامی خصوصیاتش تعلق می گیرد؛ یعنی به این که فلانی در فلان موقعیت خاص زمانی و مکانی این کار را انجام می دهد؛ کاری که ناشی از اراده او است و اراده او نیز ناشی از تاملات و تمایلات او است و غیره. بنابراین، علم الهی به وقوع فعل، همراه است با علم به آن فعل با تمامی خصوصیاتش. در این صورت، هیچ ناسازگاری میان اختیار آدمی و علم الهی نیست. پس علم ازلی خداوند که به افعال انسان تعلق گرفته است با تمام خصوصیات و ویژگی‌های خاص خودش تعلق گرفته است؛ به این معنا که او از ازل می‌داند که انسان با همین ویژگی اراده و تامل و تمایل خود، فلان فعل را در فلان روز و ساعت خاص انجام می‌دهد.

سلام.
بنده می خوام جبر و اختیار و قضا و قدر و تقدیر و نظریه های مختلف مثل جبر مجامع و بین الامرین و کسب و ... که به هم پیوسته هستند در اینجا بررسی کنم از نظر شما مشکلی وجود دارد؟

همانطور که گفتید خداوند از از ازل علم به همه چی دارد که من هم در پست قبلی بیان کردم و به لوح محفوظ اشاره کردم.
تقدیری رقم خورده است که در برخی آیات به صورت ماضی بیان شده است و این یعنی این اتفاق افتاده است تا توانایی آگاهی برای خداوند وجود داشته باشد.
به عنوان مثال :
اگر خداوند بداند که کافر ایمان نخواهد آورد و کافر در راستای ایمان تلاش کند و مومن شود علم خداوند در لوح محفوظ مستلزم جهل می شود که امری محال است و امر مستلزم محال خودش هم محال است پس ایمان آوردن کافر امری محال است.
[SPOILER]
خدشه بر علم ازلی خداوند؛ قدرت گزینش کفر و ایمان توسط انسان با علم الهی ناسازگار است. زیرا علم خداوند به تمامی کائنات و ازجمله افعال انسان تعلق گرفته است. در صورت تخلف، علم الهی جهل می‌شود.[/SPOILER]

اما در باب تصادفی بودن تقدیر :
جبر در تولد جبر در ژنتیک جبر در خوشی و ناخوشی جبر در پدر و مادر جبر در مرگ جبر در زندگی اجتماعی این موارد اندازه گیری شده اند یا تصادفی ؟؟
پیرمردی با ماشین تاکسی که ۶۰ سال پیس متولد شده است در چهارراه به کودکی ۵ ساله می زند و او را ناقص یا می کشد.
این تقدیر که به زمان گذشته و زمان تولد پیرمرد وابسته است تصادفی نیست ؟؟
اگر تصادفی نیست باید اندازه گیری شده باشد.اما اندازه در چه ؟
این که میزان قدرت فلز بدنه ماشین چه قدر باشد تا بکشد یا زمان زمان تولد پیرمرد؟

مضطرب;994247 نوشت:
سلام.
بنده می خوام جبر و اختیار و قضا و قدر و تقدیر و نظریه های مختلف مثل جبر مجامع و بین الامرین و کسب و ... که به هم پیوسته هستند در اینجا بررسی کنم از نظر شما مشکلی وجود دارد؟

همانطور که گفتید خداوند از از ازل علم به همه چی دارد که من هم در پست قبلی بیان کردم و به لوح محفوظ اشاره کردم.
تقدیری رقم خورده است که در برخی آیات به صورت ماضی بیان شده است و این یعنی این اتفاق افتاده است تا توانایی آگاهی برای خداوند وجود داشته باشد.
به عنوان مثال :
اگر خداوند بداند که کافر ایمان نخواهد آورد و کافر در راستای ایمان تلاش کند و مومن شود علم خداوند در لوح محفوظ مستلزم جهل می شود که امری محال است و امر مستلزم محال خودش هم محال است پس ایمان آوردن کافر امری محال است.

سلام و عرض ادب

این مطلب نیازمند تایپیک مستقل است.

لطفا به صورت تایپیک مستقل اقدام نمایید.

پرسش موجود در این تایپیک که توسط شما ثبت شده از این قرار است:

مضطرب;993507 نوشت:
سلام.
تقدیر یک فرآیند کاملا تصادفی در بازه ی مشخص است و یا با برنامه ریزی قبلی است ؟
وجود شر و شرور در عالم ماده تقدیر را رقم می زند ؟

به همین جهت، اجمالا در پست پیشین به آن پاسخ گفتم و تفصیلش را به تایپیک دیگر واگذار کردم.

مضطرب;994247 نوشت:
اما در باب تصادفی بودن تقدیر :
جبر در تولد جبر در ژنتیک جبر در خوشی و ناخوشی جبر در پدر و مادر جبر در مرگ جبر در زندگی اجتماعی این موارد اندازه گیری شده اند یا تصادفی ؟؟
پیرمردی با ماشین تاکسی که ۶۰ سال پیس متولد شده است در چهارراه به کودکی ۵ ساله می زند و او را ناقص یا می کشد.
این تقدیر که به زمان گذشته و زمان تولد پیرمرد وابسته است تصادفی نیست ؟؟
اگر تصادفی نیست باید اندازه گیری شده باشد.اما اندازه در چه ؟
این که میزان قدرت فلز بدنه ماشین چه قدر باشد تا بکشد یا زمان زمان تولد پیرمرد؟

بی تردید هر یک از ما در موقعیتی متولد شده ایم که انتخاب ما نیست. مثلا این که من در ایران در خانواده ای مذهبی و در فلان شهر و ... متولد شدم، به انتخابم بستگی نداشت.

اما با این حال، بخشی از موقعیتی که بعدا برای ما رقم می خورد، معلول انتخاب های سابق ما است. مثلا این که من باسواد شوم و به مدارج عالی دست یابم، معلول انتخاب خودم است که برای ادامه تحصیل بکوشم یا نه.

بنابراین، تمامی آنها تابع نظام علّی هستند و هیچ یک تصادفی نیستند.

اساسا تصادفی بودن یک پدیده، به معنای علت نداشتن یک پدیده، قابل قبول نیست.

اما تصادفی بودن یک پدیده، به معنای جهل من به علتش، کاملا معقول و قابل قبول است.

گاهی تصادفی بودن را به معنای اخیر استعمال کرده اند؛ مثلا من چون نمیدانم که قرار است امروز در قرعه کشی برنده شوم و نظام علّی و معلولی مرا برنده قرعه کشی می سازد، من برنده شدن در این قرعه کشی را شانسی و تصادفی می دانم؛ در حالی که اگر به علل رخداد این حادثه علم داشتم، متوجه می شدم که این رخداد معلول علل سابق است و مشمول علم و قضا و قدر الهی است.

مضطرب;994053 نوشت:
سلام.
خوب من متن شما رو خوندم و متوجه شدم شما اعتقاد به تقدیر تصادفی ندارید.من فعلا اینو می ذارم کنار ...
قبل از اون در آیه زیر و مشابه آن:
[SPOILER]
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «یَوْمَ یَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ: آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازة او سخن نمى‏گوید؛ گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت» (هود/ 105).
[/SPOILER]

خداوند در لوح محفوظ تقدیر همه چیز را می داند که حکم را از قبل صادر کرده است .
حکم صادر شده و نکته ای که اینجاست به نظر شما چیزی که خلاف این حکم که برخی شقاوتمند و سعادتمند هستند اتفاق بیفته علم خداوند ناقص نیست ؟ قاعدتا محال است پس کسی که شقی است به نظر می رسد قادر به سعادتمندی نیست.
نظر شما چیست؟

سلام
آیه مذکور درباره علم خدا به آینده نیست.
و صراحتی بر این ندارد که خدا از قبل به شقاوت و سعادت افراد آگاهی دارد.

در این زمینه دو نظریه مطرح است :
1
علم خداوند به افعال اختیاری انسان ( از جمله سعادت و شقاوت که مبتنی بر اختیار انسان است ) ، محال است.
و خداوند نمیتواند به محال علم داشته باشد.
و این ضعف نیست.
مثلا خدا نمیتواند زمین به همین اندازه را در تخم مرغی جای دهد زیرا امری محال است.
مثلا خدا نمیتواند سنگی بیافریند که خودش نتواند بلندش کند...
اینها شبهاتی است که پاسخش به همین جمله بر میگردد که:
قدرت و علم خداوند به محالات تعلق نمیگیرد.

2
نظریه دوم میگوید خداوند میتواند به آینده افعال انسان علم پیدا کند بدون اینکه با اختیار انسان منافاتی داشته باشد.
ظاهرا بسیاری از علما، آگاهی خدا به سعادت و شقاوت انسان را ممکن میدانند.

حال برگردیم به کلمه تصادفی که مطرح کردید
یکی از معانی تصادف ، عدم پیش بینی پذیری است.
یعنی آیا خداوند میتواند سعادت یا شقاوت یک انسان مختار را پیش بینی کند؟ یا پیش بینی پذیر نبوده و امری تصادفی است؟
طبق نظریه اول پیش بینی کردن محال است.
و طبق نظریه دوم قابل پیش بینی کردن است.

پرسش:
تقدیر یک فرآیند کاملا تصادفی در بازه ی مشخص است و یا با برنامه ریزی قبلی است ؟ وجود شر و شرور در عالم ماده تقدیر را رقم می زند؟

پاسخ:
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. هر نوع كارى كه حالت اتقان، استحكام و قطعيت و ضرورت به خود بگيرد و از تزلزل و تردد پيراسته باشد «قضا» ناميده مى شود؛ مثلاً از آن جا كه آسمان ها با استوارى خاصى آفريده شده اند، خداوند خلقت آنها را با لفظ «قضى» بيان نموده است چنان كه مى فرمايد: «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَات» (1) آسمان ها را با استوارى كاملى آفريده و خلقت آنها را به پايان رسانيد. یا از آن جا كه حكم قاضى معمولاً استحكام خاصى دارد و لازم الاجراء است حكم او را «قضا» و شخص او را «قاضى» مى نامند. (2)

2. قدر به معناى حد و اندازه است. اين لفظ در قرآن در اين معنا زياد استعمال شده است مانند: «أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا...» (3) از آسمان آب نازل كرد سيلاب در دره ها به اندازه خود جريان يافت. «قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيءْ قَدْرًا» (4) خداوند براى هر چيزى اندازه و حدى تعيين نموده است. «وَ اللهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهَار» (5) خداوند شب و روز را اندازه گيرى و تعيين مى كند. (6)

3. در حديثى كه يونس بن عبدالرحمان، كه از رجال علمى شيعه است، از حضرت رضا(عليه السلام) نقل كرده است، حقيقت معناى قضا و قدر، به نحوى كه توضيح داده شد كاملاً منعكس مى باشد.
وى مى گويد به حضرتش عرض كردم قدر چيست؟
فرمود: «هى الهندسة ووضع الحدود فى البقاء والفناء» قدر عبارت است از مهندسى و اندازه گيرى موجودات و تعيين مقدار بقا، و هنگام فنا، و نابودى آنها.
سپس مى گويد: عرض كردم قضا چيست؟!
فرمود: «هو الابرام واقامة العين» اتقان و قطعى شدن شىء و به پا داشتن آن.(7)
توضيح مطلب اين كه هر فاعلى پيش از انجام هر كارى، حدود آن را تعيين مى نمايد، و اين همان «قدر» است. هنگامى كه از طريق علت، وجود معلول قطعى گرديد در اين صورت مرحله قضا(قطعى بودن وجود پديده) تحقق مى پذيرد. (8)

4. تقدير و قضاى الهى را در سه مرحله مى توان بررسى كرد:آفرينشى، علمى و عينى.
تقدیر آفرینشی همان سنت هاى آفرينشى است كه خدا آنها را در جهان، و در زندگى انسان حاكم ساخته است. مثلا آتش مى سوزاند، آب هم خنك مى كند، جامعه عدالت محور به صلح و صفا می رسد و ...
مقصود از تقدير علمى اين است كه خدا از ظرفيت و اندازه هر موجودى آگاه بوده و از پيدايش هر پديده اى، در زمان خاصى به صورت قطع اطلاع دارد و مى داند كه فلان پديده از علل و مبادى خود، سرخواهد زد. در مورد انسان نیز علم خدا بر اين تعلق گرفته است كه انسان از روى اختيار، فعلى را انجام دهد(و قطعاً انجام خواهد داد) و همچنين علم او تعلق گرفته كه آتش بدون اختيار بسوزاند.
مقصود از تقدير و قضاى عينى اين است كه خدا وجود هر پديده اى را اندازه گيرى مى كند، آن گاه در شرايط خاصّى وجود آن را ضرورى مى سازد. (9)

5. از اين جا روشن مى شود كه تقدير، مقدّم بر قضاست، همچنان كه در كار مهندسان نيز تقدير، مقدّم بر صنع و ايجاد است. وجود شىء طرّاحى مى گردد، آن گاه ساخته مى شود. برقى در محاسن از هشام بن سالم و او از امام صادق(عليه السلام) روايت مى كند كه فرمود: «إنّ الله إذا أراد شيئاً قدّره، فإذا قدّره قضاه، فإذا قضاه أمضاه» چون خداوند ایجاد چیزی را اراده کند، آن را مقدرش می کند و چون مقدرش کند، آن را متقن می سازد و چون متقن ساخت، آن را امضاء می کند و ایجاد می سازد.(10)

6. با این توضیحات مشخص می شود که سرنوشت هر کسی، بر اساس تقدیری است که معلوم نزد خداوند است و تصادفی و بدون علت نمی باشد. اساسا تصادفی بودن یک پدیده، به معنای علت نداشتن یک پدیده، قابل قبول نیست. اما تصادفی بودن یک پدیده، به معنای جهل من به علتش، کاملا معقول و قابل قبول است.
گاهی تصادفی بودن را به معنای اخیر استعمال کرده اند؛ مثلا من چون نمی دانم که قرار است امروز در قرعه کشی برنده شوم و نظام علّی و معلولی مرا برنده قرعه کشی می سازد، من برنده شدن در این قرعه کشی را شانسی و تصادفی می دانم؛ در حالی که اگر به علل رخداد این حادثه علم داشتم، متوجه می شدم که این رخداد معلول علل سابق است و مشمول علم و قضا و قدر الهی است.
البته این امر به معنای نادیده گرفتن اختیار آدمی نیست. بی تردید هر یک از ما در موقعیتی متولد شده ایم که انتخاب ما نیست. مثلا این که من در ایران در خانواده ای مذهبی و در فلان شهر و ... متولد شدم، به انتخابم بستگی نداشت. اما با این حال، بخشی از موقعیتی که بعدا برای ما رقم می خورد، معلول انتخاب های سابق ما است. مثلا این که من باسواد شوم و به مدارج عالی دست یابم، معلول انتخاب خودم است که برای ادامه تحصیل بکوشم یا نه. بنابراین، تمامی آنها تابع نظام علّی هستند و هیچ یک تصادفی نیستند.

7. همچنین مشخص می شود که شر و شرور و تمامی حوادث مسبوق به تقدیر هستند نه این که آنها تقدیر را رقم بزنند. در واقع، قضا و قدر و تقدیر، عناوین عامی هستند که شامل هر حادثه و رفتار و رخدادی هستند؛ خواه از نوع خیرات باشد یا از نوع شرور.

پی نوشت ها:
1. فصلت/12
2. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص175-178.
3. رعد/17.
4. طلاق/3.
5. مزمل/20.
6. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص178-180.
7. شیخ کلینی، کافی، انتشارات اسلامیه، ج1، ص158.
8. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص180-181.
9. سبحانی، جعفر، راه سوم میان جبر و تفویض، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، صص182-187.
10. علامه مجلسی، بحارالانوار، انتشارات موسسه الوفاء، ج5، ص121.

موضوع قفل شده است