جمع بندی حکومت اسلامی و تبعات آن در صورت موفق نبودن

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکومت اسلامی و تبعات آن در صورت موفق نبودن

سوال من این هست که اگر حکومت اسلامی تشکیل شود و بعد از چهل سال آنقدر فاسد شود که مردم از دین و معممین گریزان شوند. فایده این حکومت چه بوده است؟ بهتر نبود جمهوری ایران به جای جمهوری اسلامی تشکیل میشد؟ یکی از دلایلی که برخی از فقها نهی میکنند از تشکیل حکومت اسلامی تبعات آن برای دنیا و دین آنهاست. کما اینکه الان میبینیم قاطبه مردم دیگر علاقه ای به حکومت اسلامی ندارند. پاسخ شما چیست؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد شعیب

[TD][/TD]

سوال:
اگر حکومت اسلامی تشکیل شود و بعد از چهل سال آنقدر فاسد شود که مردم از دین و معممین گریزان شوند فایده این حکومت چه بوده است؟ بهتر نبود جمهوری ایران به جای جمهوری اسلامی تشکیل میشد؟ یکی از دلایلی که برخی از فقها نهی میکنند از تشکیل حکومت اسلامی تبعات آن برای دنیا و دین آنهاست. کما اینکه الان میبینیم قاطبه مردم دیگر علاقه ای به حکومت اسلامی ندارند. پاسخ شما چیست؟

جواب:
ابتدا لازم است به چند نکته در مورد این بحث توجه شود:
اول: این روز ها تبلیغات شدید رسانه های غربی، عربی ، برای ایجاد یک جنگ روانی جهت ناکارآمد نشان دادن نظام جمهوری اسلامی، بزرگ نمایی فساد های اقتصادی، ... و در نتیجه نا امید کردن مردم از نظام صورت گرفته است و متاسفانه تا حدودی موفق بوده اند.

دوم: ما به هیچ عنوان قبول نداریم که حکومت اسلامی فاسد شده باشد بلکه آنچه که واقعیت دارد وجود عناصر فساد در بدنه دولت و مسئولین اقتصادی است.

سوم: ما به هیچ عنوان قبول نداریم که عموم مردم از دین، اسلام و حکومت اسلامی و معممین گریزان شده باشند بلکه مردم به وضعیت گرانی های به وجود آمده، نا بسامانی در وضعیت اقتصاد ، وجود فساد در بدنه دولت ها و ... معترض هستند و اگر پای دین و نظام اسلامی در کار باشد مانند بارهای باری که صحنه گردان اصلی مقابله با دشمنی های دشمن بوده اند باز هم پشت نظام و رهبری شان صف در صف خواهند ایستاد و از نظامی که با خون صد ها هزار جوان همین مردم آبیاری شده و پا برجا مانده حمایت خواهند کرد. ولی با همه این وجود خواستار مقابله با گرانی و نابسامانی های داخلی هستند.

چهارم: دشمن همیشه در صدد دشمنی با مردم ایران و حکومتی است که با رای بیش از 98 درصد مردم ایران روی کار آمد و این دشمنی هر روز به طریقی خود نمایی کرده است دشمن از هر کجا که بتواند به مردم ضربه می زند یک بار با جنگ مستقیم نظامی ، یک بار با شبیخون فرهنگی، یک بار با تحریم، یک بار با طراحی انقلاب مخملی و یک بار با هجمه همه جانبه اقتصادی که امروز شاهد آن هستیم که بی سابقه ترین هجوم تاریخ از نظر اقتصادی به یک کشور وارد می شود و عربستان به عنوان گاو شیرده برای غرب ، تمام هزینه های این جنگ اقتصادی را می دهد.

پنجم:
ما هیچ گاه منکر نابسامانی های اقتصادی داخل نیستیم و گرانی ها و نا آرامی های روانی حاصل از آن در بین مردم، فساد های اقتصادی ، کم کاری تیم اقتصادی دولت و ... را هم می بینیم و هم آن را قبول داریم اما باید در یک تحلیل واقع بینانه سهم و نقش هر یک از طرف ها را در این نا بسامانی دید و آن را بیان کرد: سهم مردم به عنوان حامی اصلی انقلاب و تصمیم گیرنده اصلی در انتخاب قانون گذاران و ناظران اجرا(نماینده های مجلس) و همچنین مجریان قانون(رئیس جمهور) ، سهم فرهنگ عمومی جامعه در عدالت محوری و قانون مداری (همین مردم هستند که به مناصب مختلف در کشور می رسند ؛ کسی از خارج نیامده که اختلاس کند) ، سهم حکومت و چارچوبه های قانونی نظام در این نابسامانی ها.

ششم: بر فرض که بپذیریم که یک کاری بعد از 40 سال به نا بسامانی برسد (گرچه ما قبول نداریم کلیت نظام به مشکل خورده باشد) دلیل نمی شود یک کار پسندیده و مورد قبول عقل انجام نشود. وقتی که از نظر عقلی و شرعی شرایط انجام یک کار در سطح عالی فراهم باشد عقل حکم می کند که آن کار انجام شود و از آنجا که خدا انسان را مختار آفریده است امکان تغییر آن روند (که عقل آن را پذیرفته است) وجود دارد.

توضیح و پاسخ :

بعد از توجه به مقدمات فوق به پاسخ اصلی به سوال می پردازیم.

نظام جمهوری اسلامی(حکومت اسلامی) مبتنی بر آموزه های اصیل اسلامی و تاییدات عقلی و شرعی شکل گرفته است و پایه ها و درون مایه های آن کاملا اصیل و اسلامی است. و از نظر محتوایی و قانونی هیچ اشکالی در آن وارد نیست. مشروعیت این نوع حکومت کامل و قابل اثبات است و مقبولیت آن با بیش از 98 درصد (که در هیچ جای دنیا سابقه ندارد) ثابت است. قانون اساسی آن منطبق بر شرع مقدس اسلام و نیاز های روز جامعه بشری طراحی شده و از مترقی ترین قانون هاست. شرایطی که امام خمینی در آن قیام کرد شرایط برای پذیرش حکومت اسلامی در ایران در اوج قرار داشت که آرای حد اکثری و قریب به اتفاق مردم ایران گویای این پذیرش است. (پس عقل حکم می کند انقلاب اسلامی محقق شود و حکومت اسلامی شکل گیرد هر چند آینده آن به شکل دیگری رقم بخورد چرا که انسان مختار است و آینده اش را خود رقم می زند)

هر عقل سلیمی حکم می کند که با این پایه ها و درون مایه ها و پذیرش عمومی مردم که توضیح دادیم حکومت اسلامی تشکیل شده و رژیم طاغوتی را کنار بزند. پس شکل گیری نظام کاملا پسندیده و بایسته است.

اما نظامی که پشتوانه آن مردم و آراء مردم و حمایت مردمی است و این مردم هستند که با انتخاب برنامه ریزان و مجریان امور خود را در دست دارند مردم باید در حفظ همه جانبه نظامشان کوشش کنند. متاسفانه تا سخن از حمایت مردم به میان می آید برخی گمان می کنند که باید اتفاقی برای نظام بیافتد و آنها به خیابان ها بیایند و از نظامشان حمایت کنند و یا جنگی رخ دهد مردم بسیج شوند و به دفاع بپردازند در صورتی که مساله چیز دیگری است اصل حمایت مردم از نظام پا برجا بودن مردم به آرمان های انقلاب در انتخاب هایشان است اگر این مردم هر جریانی را انتخاب کنند آن جریان و حزب امورشان را در دست می گیرد اگر رئیس جمهوری را انتخاب کنند که طرفدار ارتباط با آمریکا باشد باید منتظر بد عهدی های آمریکا باشند اگر رئیس جمهوری را انتخاب کنند که طرفدار توسعه اقتصادی و مدل لیبرال اقتصادی باشد باید منتظر فشار بر قشر محروم و ایجاد فاصله طبقاتی، رشد شهر نشینی و کاهش جمعیت روستایی، پایین آمدن در آمد کشاورزان و افزایش دلال گری در بازار و اقتصاد ربوی و افزایش فساد اداری و ... بود اگر به نماینده طرفدار سرمایه داری رای داد باید منتظر طرح های سرمایه داری بود و... (دوستان حتما توجه دارند که منظور و مقصود بنده جناح خاص و فرد خاصی نیست فقط به طور کلی عرض کردم) پس این مردم هستند که نقش تعیین کننده ای در پیشرفت انقلاب در مسیر ریل گذاری شده توسط آرمان های انقلاب و یا توقف آن و یا انحراف آن در مسیر دیگری است.

وقتی محتوای نظام ما اسلامی و قالب آن جمهوری است این بدان معناست که این محتوای اصیل باید با افرادی که مردم انتخاب کرده اند اجرا شود اگر مردم وظیفه خود را درست انجام ندهند و افرادی را انتخاب کنندکه به محتوا پایبند نباشند نظام دچار اختلال خواهد شد.
پس نقش مردم در کار آمدی نظام بسیار مهم و حیاتی است.

رکن دیگر کار آمدی نظام اسلامی و هر نظامی که در یک کشوری حاکم است فرهنگ عمومی است فرهنگ عمومی یک کشور بسیار تعیین کننده است گاهی می شنویم که فرهنگ عمومی در فلان کشور به گونه ای است که بسیار مسئولیت پذیر هستند و یا فلان کشور در فرهنگ عمومی کار بسیار منظم هستند و یا فلان کشور در انجام کارهای محوله بسیار پر کار هستند که ساعت کار مفید برخی از کشور ها به 8 ساعت در روز می رسد ولی می بینیم برخی از این شاخصه ها در کشور ما (به خاطر وجود دست های استعماری در حدود 200 سال در این کشور و ادامه این فرهنگ تثبیت شده تا کنون) بسیار نا بسامان است و تغییر این فرهنگ در بستر زمان 40 ساله بسیار مشکل است : چند نمونه درباره فرهنگ عمومی در کشور مثال می زنم: متوسط ساعت کار در ایران روزانه 2 ساعت و در هفته 11 ساعت است و در سال 800 ساعت است (در حالی که این ساعت در کشوری مثل ژاپن 2420 ساعت است) در مقابل فرهنگ عمومی ایران در مصرف کالاها بسیار عجیب و متاثر کننده است به عنوان نمونه ایرانیان 6 برابر سرانه عمومی در جهان مصرف می کنند (در اقلامی مانند نان، انرژی) ایرانی ها 80 در صد بیشتر از میانگین جهانی آب مصرف می کنند ، گردش مالی لوازم آرایش در ایران حدود ‌دو میلیارد و 400 میلیون دلار است که این رقم ایران را به‌ عنوان بزرگترین مصرف کننده لوازم آرایش در خاورمیانه معرفی می‌کند.

آیا این نوع مصرف و مصرف گرایی را حکومت اسلامی ترویج کرده است ؟؟ و یا معممین بر فراز منبر ها تریبون ها به مردم آموزش داده اند و!!؟؟ و یا رهبری در شعار سال خود مردم را به آن تشویق کرده اند!!!؟؟؟!! یا قانون اساسی به گونه ای است که موجب آن شده است؟؟

کمی فکر در این موارد روشن می کند که مشکل کار در کجاست. فرهنگ عمومی مردم و خواست مردم . اگر هر نظامی هم که بیاید این مشکلات تا مردم نخواهند حل نمی شود.

این کار دشمن است که می خواهد تمام مشکلات کشور را به نحوه حکومت داری نظام حاکم محول کند و نقش بازیگران اصلی این صحنه را نادیده انگارد.
واقعا اگر مردم بر طبق خواست رهبر و به قول شما معممین عمل می کردند (یا در تعبیری صحیح تر به دستورات اسلام عمل می کردند؛ رهبر و معممین که حرفی غیر از اسلام ندارند) آیا وضعیت ما این گونه بود که امروز هست؟؟

انصاف حکم می کند انسان با چشمی باز و عقلی هوشیار و شناخت ترفند های دشمن قضایا را تحلیل و بررسی کند (ضمن قبول کاستی ها):

شعار های رهبری را از سال 70 تا همین امسال یک مروری کنید چقدر مردم و مسئولین به حرف رهبرشان عمل کردند؟؟ آیا اگر شعار های سال که به عنوان ریل گذاری های انقلاب و تعیین مسیرها ، درست عمل می شد امروز در چه جایگاهی بودیم (مخصوصا شعار های اقتصادی که رهبری در این ده سال عنوان کردند ؛ ایشان در سخنرانی حدود ده سال پیش می فرمایند : من می شنوم صدای هجمه های اقتصادی دشمن را، من می شنوم صدای چرخ تانک های اقتصادی دشمن را که برای تخریب بنیان اقتصادی کشور ما حرکت کرده اند باید به فکر بود.) آیا اگر ما به فقط به چند پیام ایشان عمل می کردیم امروز کجا بودیم: حمایت از کالای ایرانی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، نگاه به اقتصاد درون گرا، نگاه به کار و فعالیت ایرانی به جای چشم امید داشتن به خارجی ها، اقتصاد مقاومتی و ...

آیا کشور هایی که امروزه به عنوان سمبل پیشرفت اقتصادی برای جوان های ما مطرح می کنند چه کرده اند بروید بخوانید ژاپنی ها بعد از جنگ جهانی دوم چگونه عمل کردند تا 50 سال هیچ کالایی از بیرون مرزهایشان نخریدند خوراکشان سیب زمینی بود تا اقتصادشان درون گرا شود (چون کشتی جز سیب زمینی نداشتند) ده ها ساعت کار مفید در روز می کردند تا اقتصادشان رونق بگیرد کار کار تلاش و فعالیت.

اما ما برای اقتصادمان چه کردیم؟!!

چه کسی باید این کار را انجام دهد ؟؟ مردم.

اگر حاکمان هزار بار هم بگویند و مردم عمل نکنند فایده ای نخواهد داشت.

دشمن فقط نتیجه ها را به ما نشان می دهد نه مقدمات آن را . به ما پیشرفت غرب را نشان می دهد اما تلاش و پشتکار آنها را از ما مخفی می کنند به اشتباه بی دینی و بی بندباری آنها را علت پیشرفتشان معرفی می کنند در حالی که این گونه نیست آنها سعیشان در امور دنیایی شان بسیار زیاد است برنامه ریزی دارند تلاش می کنند و... اما متاسفانه فقط ما فکر می کنیم بی دینی آنها پیشرفت اورده است!!

بنا بر این :

1- وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی بایسته و مورد تایید عقل و شرع بوده و هست و حتی اگر نتیجه آن (بر فرض ) آن گونه که خواسته ایم نباشد این نتیجه ما را از انجام وظیفه باز نخواهد داشت (ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه)

2- استناد ناکارآمدی به نظام نا عدلانه است چرا که اولا در اکثر حوزه های علمی فن آوری انسانی دانشی و سیاسی پیشرفت داشته ایم و ثانیا سهم فرهنگ عمومی و مردم در ناکارآمدی های نسبی بیشتر از حاکمیت است که بر فرض حاکمیت دیگری سر کار بیاید باز فرهنگ عمومی و انتخاب های مردم علت اصلی نا کارآمدی خواهد بو. و الا محتوای درونی نظام(اسلامی) و قانون اساسی آن و شکل آن (جمهوری) اشکالی بر آن مترتب نیست.

3- تاریخ به ما نشان داده است که جایی که شرایط فراهم باشد انسان باید به وظیفه دینی و عقلی خود عمل کند چه بسا انسان ها در طول مسیر انتخاب های سوءی داشته و مسیر را به انحراف کشانده ولی این انحراف در طول مسیر مانع از تحقق اصل نخواهد بود. مثلا امام حسن مجتبی(علیه السلام) مامور به جنگ با معاویه بودند گر چه در طول این مسیر شیعیان خوب عمل نکردند و با سوء اختیار خود امامشان را تنها گذاشتند و امام مجبور به صلح شدند و عده زیادی از شیعیان احساس سرخوردگی کردند اما این نتیجه مانع از انجام آن وظیفه توسط امام نشد و یا حکومت اسلامی پیامبر که بنا بر وظیفه ای که داشتند تشکیل حکومت دادند اما همین مردم با سوء اختیار خود به جای این که به ولایت امام علی(علیه السلام) در آیند به حکومت خلفا تن دادند و یا قیام امام حسین(علیه السلام) و یا حرکت امام رضا(علیه السلام) به طرف مرو و یا .... انسان های با ایمان به وظیفه خود عمل می کنند حال نتیجه(که در دست انسان های مختار است) چه خواهد شد دیگر با آنها نیست.

4- نظام جمهوری ایرانی به عنوان مدل پیشنهادی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از بی دین شدن مردم فهم نادرست از دین و دینداری است. این حکومت جمهوری ایرانی بر چه پایه ای می خواهد حکومت کند؟؟ بر پایه دین و یا بی دینی؟ اگر بخواهد بر پایه دین عمل کند ، برای اجرای آن چه مدلی بهتر از حکومت اسلامی می توان در نظر گرفت؟!! حکومتی که راس آن یک ولی فقیه دین شناس آگاه به زمانه باشد؟؟ و اگر بگویید بر اساس بی دینی و سکولاریسم و خواست بشر(نه خواست خدا) این حکومت ضمن نداشتن مشروعیت ، اولا در جامعه دینی ایران کارایی نخواهد داشت و ثانیا عدم مشروعیت همچنین حکومتی، مشکلات نظام طاغوتی قاجار و پهلوی را به دنبال خواهد داشت نظامی که مورد تایید خدا نباشد چه پادشاهی باشد چه دموکراسی و جمهوری!! ثالثا: همچنین نظام مفروضی چه کمکی به دین داری مردم خواهد کرد؟؟ چه بسا این گونه نظام ها و حاکمیت ها که وامدار دموکراسی غربی است در پی منزوی کردن دین و در نهایت از بین بردن آن است رابعا: دین داری فقط به نماز و روزه نیست چه بسیار احکام اجتماعی در دین هست که جز با حاکمیت دین نمی توان آن ها را اجرا کرد.

موضوع قفل شده است