جمع بندی ویژگی افرادی که ضد ولایت فقیه هستند

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ویژگی افرادی که ضد ولایت فقیه هستند

به نام خدا

چند سوال داشتم:

به چه کسانی ضد ولی فقیه گفته می شود؟

ایا ولی فقیه که در نماز جمعه ها ارزوی مرگ انها می شود مخالفین ولایت ائمه هستند یا رهبران جمهوری اسلامی؟

حکم کسانی که مخالف ولایت فقیه هستند چیست؟

با تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الحمن الرحیم

با سلام و احترام

قدیما;992629 نوشت:
به چه کسانی ضد ولی فقیه گفته می شود؟

معنای ضدیت و اختلاف نباید با یکدیگر خلط شود؛ اختلاف به معنای ضدیت نیست، مثلا شما از فلان غذا و فلان مدل مو، و مسافرت به فلان منطقه خوشتان می آید، اما بنده از غذای دیگر و مدل موی دیگر ومنطقه ای دیگر! هیچ کسی نمی گوید من و شما با هم ضدیت داریم!
فتوای مراجع هم همینطور است، نظر مراجع ممکن است مخالف یکدیگر باشد، اما هرگز کسی نمی گوید فتوای فان مرجع ضد فلان مرجع است! مراجع هرگز فتوایشان ضدیت با هم ندارد!

اکنون باید دقت کرد که این شعار برای مخالف ولایت فقیه نیست، چه این مخالفت به لحاظ نظری و مبانی فقهی باشد، و چه به لحاظ اختلاف در خصوص شخص رهبر، و چه به لحاظ انتقاد از برخی نظرات رهبری، اینها هیچکدام ضدیت تلقی نمیشود، آنچه گفته میشود مرگ بر ضدیت است.

کلام خود مقام معظم رهبری در این راستا بسیار راهگشاست:
«یک نکته‌ی دیگری که در دنباله‌ی آن مطالبه‌ی دانشجوئی عرض میکنم، این است که مطالبه کردن با دشمنی کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهی اوقات معارضه‌ی با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تأکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود - این به معنای انتقاد نکردن نیست؛ به معنای مطالبه نکردن نیست؛ در باره رهبری هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفی کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنی پنجه در افکندن، دشمنی کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسی معتقد به کسی نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه‌ی مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفی است. اعتراض به سیاستهای اصل ۴۴، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست. دشمنی، نباید کرد. دو نفر طلبه کنار همدیگر مینشینند؛ خیلی هم با هم رفیقند، خیلی هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند؛ این حرف او را رد میکند، آن حرف این را رد میکند. ردکردن حرف، به معنای مخالفت کردن، به معنای ضدیت کردن نیست... بنابراین ما به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم»
(بیانات در دیدار دانشجویان نخبه و نفرات برتر کنکور و فعالان تشکل‌های سیاسی فرهنگی دانشگاه‌ها‌، ۱۳۸۶/۰۷/۱۷)

همچنین تشخیص مسئله هم به این سادگی نیست، حتی اگر شک در این راستا وجود داشته باشد نمیشود به کسی ضدیت با ولایت فقیه نسبت داد، همانطور که خود مقام معظم رهبری می فرمایند:
«مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسی را بمجرد یک خطائی یا اشتباهی گفت منافق؛ نمیشود هر کسی را بمجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلی باید مراقبت کنید»
(بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور ، ۱۳۸۸/۰۹/۰۴)

و نیز می فرمایند:

«الان رایج شده که بعضیها را به اندک چیزی «ضد ولایت فقیه» میگویند!...آن کسی که حالا یک وقت در جایی یک کلمه حرفی زده، یا مثلاً نسبت به چیزی عکس‌العملی نشان داده، این ضدیت محسوب نمیشود. در زمان امام(رضوان‌اللَّه‌علیه) ما میدیدیم که ایشان مطلبی را میفرمودند، اما در مجلس همه به آن رأی نمیدادند؛ نمیشود گفت اینها ضد ولایت فقیه‌اند. من یادم هست که یک وقت راجع به رادیو و تلویزیون یک نظر این بود که رؤسای سه قوه، شورای عالی رادیو و تلویزیون باشند... وقتی این پیشنهاد به مجلس آمد، آقای هاشمی آن را مطرح کردند؛ اما با اکثریت قاطعی رد شد! با این‌که ایشان هم گفتند که این نظر امام است، اما فقط عده‌ی معدودی به آن رأی دادند! واقعاً نمیشود به آن اکثریت گفت که شما ضد ولایت فقیه هستید؛ نه، همه‌شان هم فدایی امام و علاقه‌مند به امام و مخلص امام بودند»
(بیانات در دیدار اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات مجلس ،۱۳۷۰/۱۲/۰۴)

قدیما;992629 نوشت:
ایا ولی فقیه که در نماز جمعه ها ارزوی مرگ انها می شود مخالفین ولایت ائمه هستند یا رهبران جمهوری اسلامی؟

با روشن شدن نکته پیشین روشن میشود وقتی ضدیت با نظام اسلامی در کار باشد یعنی معترضین نه از باب اعتراض به یک مبنای فقهی یا نحوه اجرا، یا مانند آن بلکه از باب مخالفت با نظام اسلامی اعتراض کرده باشند، در این صورت طبیعتا ضد ولایت فقیه به معنای ضد ولایت ائمه(علیهم السلام) نیز خواهد بود.
چون کسی که موافق ولایت ائمه(علیهم السلام) باشد ولو آن که ایده ولی فقیه را قبول نداشته باشد، یا اینکه نقدهایی به اجرا داشته باشد با نظام اسلامی ضدیت نخواهد داشت، بلکه ضدیت در جایی است که کسی از اساس با اسلام و آرامان های انقلاب اسلامی مخالف باشد.

مثلا حتی کسانی که از روی دلسوزی نسبت به اسلام معتقدند تشکیل حکومت اسلامی به صلاح اسلام نیست باز هم با تشکیل آن به ضدیت با آن نمی پردازند، می دانند که حتی اگر تشکیل حکومت اسلامی به هر دلیل به مصلحت نباشد، بعد از تشکیل آن دیگر نباید با آن ضدیت به خرج داد، بلکه باید به آن کمک کرد، زمین خوردن چنین حکومتی قطعا بدتر بوده و عواقب سخت تری متوجه اسلام خواهد کرد.

قدیما;992629 نوشت:
حکم کسانی که مخالف ولایت فقیه هستند چیست؟

مخالفین ولایت فقیه که هیچ حکمی ندارند، اما این که حکم کسانی که ضد ولایت فقیه هستند چیست مسئله ای فقهی است، نه اعتقادی، بنابراین برای جزئیات این مسئله با کارشناسان فقه و احکام مشورت کنید.
چیزی که هست چنین کسی تا زمانی که این ضدیت را در رفتار بروز نداده باشد حکمی متوجه او نخواهد بود.

مسلم;992940 نوشت:
لان رایج شده که بعضیها را به اندک چیزی «ضد ولایت فقیه» میگویند!...آن کسی که حالا یک وقت در جایی یک کلمه حرفی زده، یا مثلاً نسبت به چیزی عکس‌العملی نشان داده، این ضدیت محسوب نمیشود.

سلام علیکم

از پاسخ شما متشکرم@};-

بیشتر نوشتار شما را قبول دارم.یک جاهایی ممکن است نظراتم فرق کند که مهم نیست، قرار نیست همه مثل من فکر کنند.

[="Tahoma"][="Navy"]

قدیما;992629 نوشت:
به نام خدا

چند سوال داشتم:

به چه کسانی ضد ولی فقیه گفته می شود؟

ایا ولی فقیه که در نماز جمعه ها ارزوی مرگ انها می شود مخالفین ولایت ائمه هستند یا رهبران جمهوری اسلامی؟

حکم کسانی که مخالف ولایت فقیه هستند چیست؟

با تشکر

امام علی علیه السّلام فرمودند:

اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّاني وَ مُتَعَلِّمٌ عَلي سَبيلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اَتْباعُ كُلِّ ناعِقٍ يَميلونَ مَعَ كُلِّ ريحٍ لَمْ يَسْتَضيئوا بِنورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَؤُوا اِلي رُكْنٍ وَثيقٍ.

مردم سه گروهند: دانشمند خداشناس، دانش جوي در راه رستگاري و فرومايگاني بي اراده و سرگردان كه هر دعوتي را اجابت مي كنند و به هر طرف كه باد بيايد به همان طرف مي روند، از نور دانش روشنايي نمي گيرند و به پايگاه محكمي پناه نمي برند.

نهج البلاغه، قصار 147 [/]

یحبّونه;992953 نوشت:
پس یه اسفند برای خودت دود کن!!!!!!!!

سلام علیکم

اسپند دود کردن برای چشم زخم را خرافات می دانم و شخصا معوذتین را ترجیح می دهم.البته اسپند دود کردن برای سلامتی بدن مفید است.

یحبّونه;992953 نوشت:
بالاخره چهار کلام حرف یک نفر رو تو سایت قبول کردی!

اگر سخنی مطابق با قران و سنت اهل بیت(ع) و عقل سالم باشد آن را قبول می کنم و اگر نباشد رد می کنم.البته من معصوم نیستم و ممکن است اشتباه کنم یا به یک موضوع از یک منظر دیگر نگاه کنم و دیدگاه متفاوتی داشته باشم.

هر سخنی که در این سایت و هر جا دیگر می زنیم روز قیامت باید پاسخگو آن باشیم و اگر کسی با سخنان ما از راه حق گمراه شود مسئولیت آن با ما است و اگر آن شخص با همین انحراف بمیرد،دیگر امکان زنده کردن و هدایت کردنش نیست و کار کسی که او را گمراه کرده بسیار بسیار سخت و با خداست.پس باید در سخنانمان خیلی خیلی دقت کنیم

موفق و پیروز باشید

قدیما;992987 نوشت:

اسپند دود کردن برای چشم زخم را خرافات می دانم و شخصا معوذتین را ترجیح می دهم.البته اسپند دود کردن برای سلامتی بدن مفید است.


تا دست از دشمنی با عرفای الهی برنداری حتی معوذتین هم برات کارساز نیست! حتی آزار اولیای الهی اعلام جنگ با خداست چه برسه به عناد و نسبت دادن ایشان به دختر بازی و.. !

یحبّونه;992999 نوشت:
تا دست از دشمنی با عرفای الهی برنداری

سلام علیکم

من ذره ای دشمنی با عرفا حقیقی مثل شیخ عباس قمی و شیخ حر عاملی ندارم

من دشمن ابن عربی هستم که شیعیان را استاد شیطان و خوک می داند و بر حجاج بن یوسف ثقفی رحمت می فرستد و فرعون را بهشتی می داند و حلاج کذاب را عارف می داند و احمد بن حنبل را معصوم.

چندین بار هم ثابت کردم او تقیه نکرده، به دلیل اینکه در زمان او حله مرکز شیعیان بود و امثال سید بن طاووس و ابن بطریق و غیره در ان زندگی می کردند ولی ابن عربی به موصل و بغداد و دمشق و قونیه و مصر و غیره رفته ولی به حله نرفته.جدا از اینکه اعتقادات او درباره حجاج و فرعون و احمد بن حنبل و حلاج و غیره اصلا اعتقاد تقیه ای نیست. مثلا کسی را در ان زمان مجبور نمی کردند بگوید فرعون بهشتی است.

یحبّونه;992999 نوشت:
حتی معوذتین هم برات کارساز نیست!

معوذتین در لوح محفوظ جای دارد و مقام بالایی در نزد خدا دارد و برای مسیحی و یهودی هم مفید است.

یحبّونه;992999 نوشت:
عناد و نسبت دادن ایشان به دختر بازی و.. !

ابن عربی اندام خانم نظام اصفهانی که به او نامحرم بوده را نگاه کرده و بدتر از ان برای دیگران تعریف کرده و برای او به مدت 12 سال اشعار عاشقانه گفته.

یک تاپیک جدا برای این موضوع بود و اگر جوابی داشتید همان جا می دادید. در ان تاپیک 2 درخواست کردم که هیچ کدام را جواب نداید.1.حدیثی که یکی از معصومین که سلطان العارفین هستند اندام یک خانم نامحرم را توصیف کرده باشد 2. نام عارفی که حاضر باشد من همین اشعار ابن عربی را برای دختر او بگویم.

موفق و سلامت باشید

سلام
به نظر من بستگی داره ضدیت با ولایت فقیه را چه تعریف کنیم
مخالفت درباره اصل شکل گیری آن
مخالفت با نوع انتخابش
مخالفت با نوع مطلقه آن
و مهم تر اینکه ضدیت را به معنی تلاش برای نابودی تعریف کنیم یا به معنی قبول نداشتند یا نقد کردن
علمای بزرگی در دنیای شیعه از گذشته(دوره مشروطه)تا دوره حال هستند که مخالفتهایی داشتند و این موضوع همیشه محل بحث و تبادل نظر بوده است
شخصا بر این باور هستنم که این اصل در حکومت داری به نوع فعلی نشانه ازادی اقشار در راهبرد کشور داری و کشورداری نیست و صرفا تک قطبی شدن اصل سیاستها و تصمیم گیریهای مملکتی را در موارد کلی کشور به دنبال دارد

سلام و احترام

سید محمد جواد;993014 نوشت:
به نظر من بستگی داره ضدیت با ولایت فقیه را چه تعریف کنیم
مخالفت درباره اصل شکل گیری آن
مخالفت با نوع انتخابش
مخالفت با نوع مطلقه آن
و مهم تر اینکه ضدیت را به معنی تلاش برای نابودی تعریف کنیم یا به معنی قبول نداشتند یا نقد کردن
علمای بزرگی در دنیای شیعه از گذشته(دوره مشروطه)تا دوره حال هستند که مخالفتهایی داشتند و این موضوع همیشه محل بحث و تبادل نظر بوده است

مخالفت با نظریه ولایت فقیه طبق مبانی فقهی، و اختلاف نظر داشتن در انتخاب ومطلقه بودن و شکل گیری آن هیچ کدام به معنای ضدیت نیست! شما کافیست در «ضدیّت» تدبر بیشتری بفرمایید.
این مخالفت ها، مخالفت های تئوریک و در مقام نظریه پردازی است، اما ضدیّت یعنی براندازی، هیچ فقیه سالمی دنبال براندازی این نظام نبوده و نخواهد بود.

سید محمد جواد;993014 نوشت:
شخصا بر این باور هستنم که این اصل در حکومت داری به نوع فعلی نشانه ازادی اقشار در راهبرد کشور داری و کشورداری نیست و صرفا تک قطبی شدن اصل سیاستها و تصمیم گیریهای مملکتی را در موارد کلی کشور به دنبال دارد

اینکه گفتید یعنی چی؟:d
برادر من فلسفه هر حکومتی یعنی تمرکز تصمیم گیری ها!! مگر حکومت پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) غیر از این بود؟! اصلا حکومت برای چیست؟ اگر قرار باشد نظر حاکم بر نظر دیگران برتری نداشته باشد که حاکمیّت معنا ندارد...!!

مسلم;993039 نوشت:
سلام و احترام

مخالفت با نظریه ولایت فقیه طبق مبانی فقهی، و اختلاف نظر داشتن در انتخاب ومطلقه بودن و شکل گیری آن هیچ کدام به معنای ضدیت نیست! شما کافیست در «ضدیّت» تدبر بیشتری بفرمایید.
این مخالفت ها، مخالفت های تئوریک و در مقام نظریه پردازی است، اما ضدیّت یعنی براندازی، هیچ فقیه سالمی دنبال براندازی این نظام نبوده و نخواهد بود.

اینکه گفتید یعنی چی؟:d
برادر من فلسفه هر حکومتی یعنی تمرکز تصمیم گیری ها!! مگر حکومت پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) غیر از این بود؟! اصلا حکومت برای چیست؟ اگر قرار باشد نظر حاکم بر نظر دیگران برتری نداشته باشد که حاکمیّت معنا ندارد...!!

درباره ضد بودن منظورم مخالفت است نه بر اندازی فکر کنم توضیح دادم
من بعید میدونم حکومت الان با حکومت بزرگان اسلام هسچ نسبتی بجز در اسم داشته باشه عزیز جان
اینی که گفتم یعنی این

دایره و حرکت انتخابی در ردهای نمایندگان مجلس ،ریاست جمهوری ،قوه قضا،مجمع تشخیص مصلحت،خبرگان رهبری ،شورای نگهبان به صورت مستقیم یا عیر مستقیم به یک شخص میرسد و مهمتر انکه در این سیستم انتخابی سلیقه نقش دارد
متوجه شدید یا بازهم با خنده میخواهید ریشخند کنید استاد؟

سید محمد جواد;993075 نوشت:
درباره ضد بودن منظورم مخالفت است نه بر اندازی فکر کنم توضیح دادم

خب این برداشت شخصی شماست، کسانی که میگویند مرگ بر ضد ولایت فقیه، منظورشان مخالفت نیست، منظورشان براندازی است

سید محمد جواد;993075 نوشت:
من بعید میدونم حکومت الان با حکومت بزرگان اسلام هسچ نسبتی بجز در اسم داشته باشه عزیز جان


این هم نظر شماست و اگرچه بنده چنین اعتقادی ندارم، اما از آنجا که به موضوع تاپیک مرتبط نیست لذا وارد آن نمیشوم...

سید محمد جواد;993075 نوشت:
متوجه شدید یا بازهم با خنده میخواهید ریشخند کنید استاد؟

خنده بنده برای کاربران از باب ایجاد صمیمیت است، نه ریشخند

مسلم;993094 نوشت:
خب این برداشت شخصی شماست، کسانی که میگویند مرگ بر ضد ولایت فقیه، منظورشان مخالفت نیست، منظورشان براندازی است


این هم نظر شماست و اگرچه بنده چنین اعتقادی ندارم، اما از آنجا که به موضوع تاپیک مرتبط نیست لذا وارد آن نمیشوم...

خنده بنده برای کاربران از باب ایجاد صمیمیت است، نه ریشخند

من سوالی از شما دارم
فردی مسلمان است
در جامعه انسان مفیدی است
از نظر ایدلوژی با توجه به نظر برخی مراجع قدرت سیاسی و اختیارات رهبری در زمینه ولی فقیه مطلقه را قبول ندارد یعنی درکل ان صندلی را از نظر جایجاه سیاسی کشور با توجه با قدرتی که دارد قبول ندارد یا مثلا شخص رهبر را قبول ندارد
ایا این برانداز است؟یا شما صرفا اقدام کردن را میگویید براندازی ؟

نکته بعدی بعدی درباره قسمت دوم نقل قول شما مربوط به اختیارات ؛
دوست گرامی قوانین مشخص است و رابطه و یاختار هم مشخص در یک محاسبه منطقی (بدون در نظر گرفتن شخص صرفا از دیدگاه قدرت ان جایگاه) هر شخصی میتواند حرف من را ببیند و حساب کند
راحتتر بگویم : 2×2=4 یک نظر شخصی نیست برادر
یاحق

سید محمد جواد;993198 نوشت:
من سوالی از شما دارم
فردی مسلمان است
در جامعه انسان مفیدی است
از نظر ایدلوژی با توجه به نظر برخی مراجع قدرت سیاسی و اختیارات رهبری در زمینه ولی فقیه مطلقه را قبول ندارد یعنی درکل ان صندلی را از نظر جایجاه سیاسی کشور با توجه با قدرتی که دارد قبول ندارد یا مثلا شخص رهبر را قبول ندارد
ایا این برانداز است؟یا شما صرفا اقدام کردن را میگویید براندازی ؟

اقدام کردن را می گوییم براندازی، نه اختلاف نظر ایدئولوژیک را

سید محمد جواد;993198 نوشت:
نکته بعدی بعدی درباره قسمت دوم نقل قول شما مربوط به اختیارات ؛
دوست گرامی قوانین مشخص است و رابطه و یاختار هم مشخص در یک محاسبه منطقی (بدون در نظر گرفتن شخص صرفا از دیدگاه قدرت ان جایگاه) هر شخصی میتواند حرف من را ببیند و حساب کند
راحتتر بگویم : 2×2=4 یک نظر شخصی نیست برادر

شما می توانید به پاسخ هایی که به شیهه دور در تاپیک های مختلف یا منابع دیگر آمده است مراجعه کنید، تا ببینید همچین 2+2=4 هم نیست! اگر قانع نشدید در تاپیک مستقلی بحث کنید.

مسلم;993223 نوشت:
اقدام کردن را می گوییم براندازی، نه اختلاف نظر ایدئولوژیک را

شما می توانید به پاسخ هایی که به شیهه دور در تاپیک های مختلف یا منابع دیگر آمده است مراجعه کنید، تا ببینید همچین 2+2=4 هم نیست! اگر قانع نشدید در تاپیک مستقلی بحث کنید.

ممنون از شما
قبلا دور زدم در تاپیکها
و مبحث هم ایجاد کردم
مبحث هم در بین بحث بسته شد!!

سید محمد جواد;993238 نوشت:
مبحث هم در بین بحث بسته شد!!

حتما نوع عملکرد شما یا سایر کاربران دراین مسئله دخیل بوده، وگرنه من همه نوع تاپیگی از کفر گرفته تا نقد ولایت فقیه داشته ام و هیچکدام نه بسته شده، و نه به جنجال کشیده شده!! بلکه به فرجام رسیده است

مسلم;993249 نوشت:
حتما نوع عملکرد شما یا سایر کاربران دراین مسئله دخیل بوده، وگرنه من همه نوع تاپیگی از کفر گرفته تا نقد ولایت فقیه داشته ام و هیچکدام نه بسته شده، و نه به جنجال کشیده شده!! بلکه به فرجام رسیده است

من مبحث را پیدا میکنم خصوصی برای شما میفرستم مطالعه کنید ببینید جنجالش کجاست
نکته بعدی اینکه " فرجام از دید استاد بحث" نه سوال کننده!!
یا حق
مزاحم نمیشوم✋

نقل قول:
ویژگی افرادی که ضد ولایت فقیه هستند چیست با ذکر مثال توضیح دهید؟(دو نمره)

1-از ویژگی های انسان های منافق بی نمازی فحاشی بد اخلاقی است
2- سبیل های بسیار قطور که هیچی دیگه اون سیبل ها رو حریف نمیشه الا اَرّه موتور!...مگه با اون بشه تراشید!:)
3-همچنین از نشانه های افراد منافق ضد انقلاب عرق خور بودن هست که لاکردارا وقتی بد مستی و بی اعصابی میزنه به کلشون کاسه چشمشون میشه اندازه توپ فوتبال! ولی در عوض مردمک چشمشون اینقد کوچیک میشه که اصلا فنا میشه ،اندازه نوک خودکار بیک میشه اصلا دیده نمیشه !
بی خیرا چشم که نیست که، تا نپتون و می خواد بره دور بزنه رصد کنه، اینقد که باد میکنه می خواد بترکه!:))

اتمقلی;993777 نوشت:
2- سبیل های بسیار قطور که هیچی دیگه اون سیبل ها رو حریف نمیشه الا اَرّه موتور!...مگه با اون بشه تراشید!:)

سلام
این مورد دوم خیلی بامزه بود خندم گرفت برای تلطیف بحث خوب بود.

پرسش:
به چه کسانی ضد ولی فقیه گفته می شود؟ آیا ضد ولی فقیه که در نماز جمعه ها آرزوی مرگ آنها می شود مخالفین ولایت ائمه هستند یا مخالفین رهبران جمهوری اسلامی؟ حکم کسانی که مخالف ولایت فقیه هستند چیست؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

اصل ولایت فقیه حداقل در امور حسبیه مسئله ای است که در طول تاریخ فقها بر آن تصریح نموده و اختلافی در خصوص آن در میانشان نیست؛ بنابراین اگر اختلافی هم در خصوص «ولایت فقیه» در میان فقها باشد اختلاف در محدوده و قلمرو آن است، نه اصل آن.
طبق این نکته روشن میشود اصلا فقیهی نیست که مخالف ولایت فقیه باشد، چه برسد به اینکه ضد ولایت فقیه باشد!

نکته دوم:

معنای ضدیت و اختلاف نباید با یکدیگر خلط شود؛ اختلاف به معنای ضدیت نیست، مثلا شما از فلان غذا و فلان مدل مو، و مسافرت به فلان منطقه خوشتان می آید، اما بنده از غذای دیگر و مدل موی دیگر ومنطقه ای دیگر! هیچ کسی نمی گوید من و شما با هم ضدیت داریم!
فتوای مراجع هم همینطور است، نظر مراجع ممکن است مخالف یکدیگر باشد، اما هرگز کسی نمی گوید فتوای فلان مرجع ضد فلان مرجع است! مراجع هرگز فتوایشان ضدیت با هم ندارد!

اکنون باید دقت کرد که این شعار برای مخالف ولایت فقیه نیست، چه این مخالفت به لحاظ نظری و مبانی فقهی باشد، و چه به لحاظ اختلاف در خصوص شخص رهبر، و چه به لحاظ انتقاد از برخی نظرات رهبری، اینها هیچکدام ضدیت تلقی نمیشود، آنچه گفته میشود مرگ بر ضدیت است.

کلام خود مقام معظم رهبری در این راستا بسیار راهگشاست:
«یک نکته‌ی دیگری که در دنباله‌ی آن مطالبه‌ی دانشجوئی عرض میکنم، این است که مطالبه کردن با دشمنی کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهی اوقات معارضه‌ی با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تأکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود - این به معنای انتقاد نکردن نیست؛ به معنای مطالبه نکردن نیست؛ در باره رهبری هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفی کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنی پنجه در افکندن، دشمنی کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسی معتقد به کسی نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه‌ی مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفی است. اعتراض به سیاستهای اصل ۴۴، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست. دشمنی، نباید کرد. دو نفر طلبه کنار همدیگر مینشینند؛ خیلی هم با هم رفیقند، خیلی هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند؛ این حرف او را رد میکند، آن حرف این را رد میکند. ردکردن حرف، به معنای مخالفت کردن، به معنای ضدیت کردن نیست... بنابراین ما به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم»(1)

همچنین تشخیص مسئله هم به این سادگی نیست، حتی اگر شک در این راستا وجود داشته باشد نمیشود به کسی ضدیت با ولایت فقیه نسبت داد، همانطور که خود مقام معظم رهبری می فرمایند:
«مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسی را بمجرد یک خطائی یا اشتباهی گفت منافق؛ نمیشود هر کسی را بمجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلی باید مراقبت کنید»(2)

و نیز می فرمایند:

«الان رایج شده که بعضیها را به اندک چیزی «ضد ولایت فقیه» میگویند!...آن کسی که حالا یک وقت در جایی یک کلمه حرفی زده، یا مثلاً نسبت به چیزی عکس‌العملی نشان داده، این ضدیت محسوب نمیشود. در زمان امام(رضوان‌اللَّه‌علیه) ما میدیدیم که ایشان مطلبی را میفرمودند، اما در مجلس همه به آن رأی نمیدادند؛ نمیشود گفت اینها ضد ولایت فقیه‌اند. من یادم هست که یک وقت راجع به رادیو و تلویزیون یک نظر این بود که رؤسای سه قوه، شورای عالی رادیو و تلویزیون باشند... وقتی این پیشنهاد به مجلس آمد، آقای هاشمی آن را مطرح کردند؛ اما با اکثریت قاطعی رد شد! با این‌که ایشان هم گفتند که این نظر امام است، اما فقط عده‌ی معدودی به آن رأی دادند! واقعاً نمیشود به آن اکثریت گفت که شما ضد ولایت فقیه هستید؛ نه، همه‌شان هم فدایی امام و علاقه‌مند به امام و مخلص امام بودند»(3)
بنابراین مخالفت های فقهی، مخالفت هایی تئوریک و در مقام نظریه پردازی است، اما ضدیّت یعنی براندازی، هیچ فقیه جامع الشرائطی دنبال براندازی این نظام نبوده و نخواهد بود، یعنی مخالف حکومت فقیه نیستند بلکه میگویند دلیلی بر انحصار حکومت و ولایت در فقیه نیست. بنابراین هیچ کدام از فقها، حتی فقهای مخالف نظریه ولایت مطلقه فقیه، ضد ولایت فقیه محسوب نمیشوند.

نکته سوم:

با روشن شدن نکته پیشین روشن میشود وقتی ضدیت با نظام اسلامی در کار باشد یعنی معترضین نه از باب اعتراض به یک مبنای فقهی یا نحوه اجرا، یا مانند آن بلکه از باب مخالفت با نظام اسلامی اعتراض کرده باشند، در این صورت طبیعتا ضد ولایت فقیه به معنای ضد ولایت ائمه(علیهم السلام) نیز خواهد بود.
چون کسی که موافق ولایت ائمه(علیهم السلام) باشد ولو آن که ایده ولی فقیه را قبول نداشته باشد، یا اینکه نقدهایی به اجرا داشته باشد با نظام اسلامی ضدیت نخواهد داشت، بلکه ضدیت در جایی است که کسی از اساس با اسلام و آرامان های انقلاب اسلامی مخالف باشد.

مثلا حتی کسانی که از روی دلسوزی نسبت به اسلام معتقدند تشکیل حکومت اسلامی به صلاح اسلام نیست باز هم با تشکیل آن به ضدیت با آن نمی پردازند، می دانند که حتی اگر تشکیل حکومت اسلامی به هر دلیل به مصلحت نباشد، بعد از تشکیل آن دیگر نباید با آن ضدیت به خرج داد، بلکه باید به آن کمک کرد، زمین خوردن چنین حکومتی قطعا بدتر بوده و عواقب سخت تری متوجه اسلام خواهد کرد.

نکته چهارم:

همانطور که اشاره شد مخالفت با نظریه ولایت فقیه یک اختلاف تئوریک و طبیعی بوده که هیچ حکمی ندارد، اما این که حکم کسانی که ضد ولایت فقیه هستند چیست قدر متیقن این است که چنین کسی تا زمانی که این ضدیت را در رفتار بروز نداده باشد باز هم حکمی متوجه او نخواهد بود.
در هر صورت این یک مسئله ای فقهی است، به همین خاطر برای جزئیات این مسئله با کارشناسان فقه و احکام مشورت کنید.

پی نوشت ها:
1. بیانات در دیدار دانشجویان نخبه و نفرات برتر کنکور و فعالان تشکل‌های سیاسی فرهنگی دانشگاه‌ها‌، ۱۳۸۶/۰۷/۱۷.
2. بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور ، ۱۳۸۸/۰۹/۰۴.
3. بیانات در دیدار اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات مجلس ،۱۳۷۰/۱۲/۰۴.

موضوع قفل شده است