جمع بندی خودکشی برای رهایی از بی عدالتی و سرکوب میل جنسی

تب‌های اولیه

235 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خودکشی برای رهایی از بی عدالتی و سرکوب میل جنسی

با عرض سلام و خسته نباشید
سریع می روم سر اصل مطلب.
بنده جوانی 28 ساله هستم که از 10 سالگی گرفتار خودارضایی شده ام . برای این که این کار را ترک کنم خیلی کارها کردم ولی نتوانستم آن را ترک کنم. فوق لیسانس هستم و چندماهه که درسم تموم شده ولی هیچ کاری برام گیر نمیاد. هر جا که می رم وعده و وعید می دهند ولی خبری نیست. از همون کودکی گرفتار فیلم های مستهجن هم شده ام. دعا خیلی کردم. التماس خدا کردم تا مشکل بیکاری ام حل بشه تا بتوانم ازدواج کنم. ولی هرچه می گردم کاری گیرم نمیاد.

چندین سال است که گرفتار عقده ی جنسی هستم. کربلا و نجف و مشهد و قم و خلاصه هر کجا که رفتم هیچ جوابی نگرفتم. به امام رضا خصوصا خیلی التماس کردم ولی هیچ دستگیری از کار من نشد. با خودم داشتم فکر می کردم که شاید واقعا بعضی مکاتب راست می گویند که این عالم خدایی ندارد . آخه این چه خداییه که به لجن کشیده شدن های بنده اش را می بینه ولی هیچ کاری براش نمی کنه. نمی شه که من خدایی داشته باشم و روز به روز وضعم فلاکت بارتر بشه و هیچ کاری برام نشه. خودارضایی بلایی سرم آورده که حتی گاهی اوقات با کوچکترین فکری کاملا تحریک می شوم. پدر و مادرم هم می گویند که ما نمی توانیم کاری برات بکنیم چون تو کار نداری و بنابراین کسی بهت زن نمی ده.

حالا سوال من اینه که زمانی که هیچ امیدی به هیچ چیز وجود نداره و این عالم خدایی نداره یا خدایی که بتونه کاری برای ما بدبختا بکنه نداره و روز به روز من دارم بدبخت تر و ناامید تر و سیاه تر و افسرده تر می شوم آیا بهتر نیست که خودکشی کنم ؟ آیا خودکشی کردن برای من هم عذاب میاره؟ آیا خدا محاکمه می کنه و سپس عذاب می کنه یا نه همینطوری عذاب می کنه. اگه محاکمه کنه به نظر شما من دلایلم برای خودکشی قانع کننده نیست؟؟ اگه قانع کننده است که دیگر عذاب برای چی؟
اونجا به خدا می گم که خدایا خلاصه در روی زمین جای برای من نبود. تو آفریدی ولی یادت رفت که بنده ای هم داری. ما هم زیر چنگال نظام این دنیا له شدیم. به خدا قسم خود خدا هم می فهمه که حرف من حقه. واقعیت اینه که این همه فقر نشانه ی اینه که اون انسان فقیر جا براش در این دنیا نیست. ما طفیلی هستیم. ما را طفیلی یک سری دیگر آفریده اند. یعنی خدا می خواسته چند تا آدم را بیافرینه و در کنار اون ها مجبور شده که ما رو هم بیافرینه.
شما نگاه کنید ببینید بهترین ماشینا مال کیه؟ بهترین خونه ها مال کیه؟ بهترین امکانات مال کیه؟ عده ای ماشین های چند میلیاردی سوار می شوند و من جوون که از عقده ی جنسی و هزار جور بیماری جسمی و روحی که به خاطر عدم توانایی ازدواج نصیبم شده دارم نابود می شوم حتی حق ندارم به ازدواج فکر کنم.
شما فکر می کنید که این ها ناشی از بی عدالتی اجتماعیه؟ خیر . اون ها حقشونه که داشته باشند. این دنیا مال اوناست. من حق ندارم. چون من زیر گل به دنیا اومدم. خدا وکیلی یک لحظه سراغ آیات و روایات و این که عاقبت اونا چطور می شه و عاقبت ما چطور می شه و ما به خاطر بدبختی هامون در اون دنیا حال می کنیم و اونا باید جواب بدن نریم. با صادقانه ترین حالت روحی تان نگاه کنید. به نظر شما این دنیا مال ماست یا مال عده ای دیگر؟
بابا به خدا همون امام رضا هم مال ما نیست. مال اوناست. بنده می خواهم خودکشی کنم تا این دنیا را که جای من نیست و جای دیگران است ترک کنم. چون هرچی که نگاه می کنم عاقبتم تا اینجا که تباهی و عقده بوده و از این به بعد هم همینه. هیچ کس هم صدای آدم را نمی شنود. این یقینی ترین گزاره ی زندگی منه که هیچ کس صدای مرا نمی شنود.
به نظر شما این روایاتی که در مورد خودکشی هست که خودکشی عذاب آوره در مورد بنده هم تصدیق می کنه؟
اصلا به نظر من عمده دلیل بالا رفتن سن ازدواج و بیکاری و ... اینه که ما جوان زیاد داریم. وقتی تعداد جوان ها زیاد بود خوب جا که نیست و در نتیجه این مشکلات پیش میاد.
الان آزمون استخدامی می گیرند و از بین مثلا هزار نفر 20 نفر می خوان. خوب معلومه که 980 نفر اضافی هستند.
به نظر من بیایید همه خودکشی کنیم تا تعداد جوونا کم بشه و مملکت نفس بکشه.
وقتی بمیری نه غریزه داری که سرکوبش کنی نه احساس داری که سرکوبش کنی و نه این جور چیزا.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب و تشکر از ارتباط شما

badbakht1;991810 نوشت:
سریع می روم سر اصل مطلب.

سوال شما از آن دسته از سوالاتی است که به خاطر شدت احساساتی که درگیر آن هستید (و حق هم دارید) پاسخ گفتن را دشوار می کند، من خواهش می کنم پیش از خواندن این پاسخ ها احساسات خودتان را کنترل کنید. تمام نکاتی که عرض میشود مطالب مهمی است که برای یک پاسخگویی جامع به سوال شما لازم بود، خواهش می کنم آنها را با دقت مطالعه بفرمایید:

نکته اول: خودکشی، سقوط آزاد، و هلاکت همیشگی

در مورد خودکشی قطعا پاسختان برای خدا قانع کننده نخواهد بود ، در نکات بعدی به این مسئله اشاره خواهم مرد، اما از آنجا که آخرت حقیقتا محصول و نتیجه همین دنیاست: «الدُّنْيَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة»؛ دنیا مزرعه آخرت است.(مجموعه ورام، ج1، ص183) بنابراین کسی که مزرعه خودش را به آتش بکشد محصولی در آخرت نخواهد داشت.

اینکه خداوند می فرماید کسی که خودکشی کند تا ابد در جهنم خواهد ماند به همین خاطر است، این آتش جاودان نتیجه تکوینی رفتار اوست، همانطور که اگر کسی یک لحظه خودکار به چشمش بزند برای ابد کور خواهد ماند، نمیتواند بگوید آیا من حق نداشتم این کار را بکنم؟! بالاخره کوری را باید همراه خود داشته باشد.

نکته دوم: مرد میدان مبارزه باشید

هدف از خلقت انسان کشتی گرفتن با خودش است، مبارزه با نفسش است؛ شکست و پیروزی در این مسابقه مثل مسابقات کُشتی نیست، که اگر ضربه فنی شدید بازنده اعلام شوید، بلکه مانند آن مبارزاتی است که تا زمانی که از میدان در نرفته اید پیروز هستید، در این مبارزه اگر دو هزار بار هم زمین بخورید همین که بلند شوید شکست خورده محسوب نمیشوید. بنابراین همین که دست از این مبارزه برندارید خودش خیلی گام بلندی است!

خداوند که در این مسابقه بلاتشبیه مربی انسان است تا زمانی که انسان در این مبارزه باقی بماند او را رها نمیکند، اما اگر انسان مبارزه را رها کرد، خدا هم او را رها می کند، نگاه نکنید که چند بار زمین خورده اید، چند بار فیلم مستهجن دیده اید، چند بار خودارضایی کرده اید، چون این سخنانتان نشان میدهد هنوز مشغول مبارزه هستید، اگرچه از زمین خوردن های مکرر ناراضی هستید اما این که ایستاده اید یعنی شکست نخوردید.
شکست زمانی است که انسان با گناه، دیگر پشیمان نشود، حالش فرق نکند، حتی با خوشحالی گناه کند، این علامت آن است که او مبارزه را رها کرده، در این صورت خدا هم او را رها می کند.
اصل این مبارزه برای رشد و تکامل شما لازم است، همانطور که قرآن می فرماید: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» به درستی که با هر سختی، آسانی است(شرح:6) انسان بدون این مبارزه به سعادت نمیرسد، بنابراین نباید از خدا توقع داشت که او را از میدان بیرون بکشد، هیچ مربی ای چنین نمیکند، مگر آنکه خیرخواه نباشد.

نکته سوم: افراط در پشیمانی و خودخوری

درست است که انسان با وجدان، و انسان سالم وقتی گناهی مرتکب میشود بی تفاوت نبوده، و ناراحت میشود؛ این همانطور که عرض کردم علامت بسیار خوبی است؛ اما نباید بیش از حد خودخوری کند، نباید در عذاب وجدان غرق شود، خدا برای توبه فقط یک شرط گذاشته: پشیمانی
امام صادق(ع) می فرمایند:
«مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَسْتَغْفِرَ»؛ هیچ بنده ای نیست که گناه کند و سپس پشیمان شود، مگر آن که خداوند او را می بخشد قبل از آن که(به زبان) استفغار کند.(الکافی، ج2، ص427)

خب وعده بالاتر از این؟ پشیمانی شما یعنی کار تمام شد، به مبارزه برگردید. دیگر به ادامه ی فکر کردن به آن و خودخوری پایان دهید، و بروید به فکر آینده؛ هیچ کسی که در میدان مبارزه دائما در فکر شکست های موقتی گذشته بماند پیروز نمیشود!
پشیمانی بیش از حد، و غصه خوردن و خودخوری موجب گوشه گیری، ضعف اعتماد به نفس، افسردگی، منفی نگری، و خلاصه عدم موفقیت شما در آینده میشود. وقتی خدا با پشیمانی تان شما را بخشیده شما که نباید شما کاسه داغ تر از نباید بشوید.

نکته دیگر اینکه اگر انسان دو هزار بار گناه کرده باشد، به محض توبه همه ی آنها پاک میشود، و اگر دوباره آن رفتار ار نجام داد فقط همان یکبار در نامه عمل او ثبت میشود، آنچه که بسیاری از انسان ها را از توبه ناامید می کند همین است که گمان می کنند با انجام دوباره گناه، همه گناهان گذشته بر می گردند! در حالی که اینطور نیست! شما اگر توبه کردید بعد از آن، هر بار که زمین می خورید همان یک گناه را در نامه عملتان ثبت میشود، و وقتی یک یا علی(ع) بگویید و بلند شوید آن هم پاک میشود.

نکته چهارم: کیفیت تأثیرگذاری دعا
نقش دعا و توسل یک نقش کمکی است، مثل کلید turbo در اتومبیل، که تا حرکتی نباشد این کلید کار نخواهد کرد، اما وقتی اتومبیل در حال حرکت باشد این کلید بسیار تأثیرگذار خواهد بود، مردم ایران اگر در 8 سال جنگ به جای جبهه ها همه در مساجد جمع شده و دعا می کردند الان معلوم نبود ما در چه وضعیتی به سر می بردیم...! اما به میدان رفته و این دعاها را در سنگرها انجام دادند، تأثیر این جمع شدن جنگ و دعا آن شد که جهان را به تحیر واداشت! نتیجه جنگ برای هیچ کدام از تحلیلگران جنگ دنیا قابل باور نبوده و نیست!
بنابراین عوامل فردی و اجتماعی برای استجابت دعا باید حرکت کنند، برخی از عوامل به دست تک تک ما به تنهایی نیستند، که در نکته بعدی اشاره خواهد شد.

نکته پنجم: نقش عوامل بیرونی در مشکلات ما
اینطور نیست که مشکلاتی که انسان با آنها روبرو میشود همه اش تقصیر خودش باشد، در برخی از آنها واقعا انسان بی تقصیر است؛ اما چون در گرو یک اصلاح عمومی است خدا دعاها را مستجاب نمی کند تا انسان و جامعه به سمت اصلاح خود برود، خودش نیز تصریح فرموده:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر دهند.(رعد:11)

مثلا مسئله بیکاری: خب من اگر بیکار باشم و هی دعا می کنم که خدایا یک کار خوب برای من مهیا کن! در کنار من هزاران نفر دیگر هم این دعا و حاجت را از خدا دارند؛ اما از طرفی تحقق زمینه اشتغال در گرو تحقق شرایط آن است! وقتی دانشگاه ها بدون توجه به نیاز جامعه دانشجو جذ می کنند، و وقتی آمار جذب دختران در دانشگاه بالاتر از پسران باشد، زنان تشویق به اشتغال شوند، از واردات کالاهای مشابه داخلی ممانعت به عمل نیاید، و مردم در خرید به سمت کالاهای خارجی بروند خب طبیعتا زمینه اشتغال بسیار محدود خواهد شد! تحقق کار برای من و تمام کسانی که چنین دعایی دارند بدون اصلاح این موارد محال است! دقت کنید: محال است!
لذا حتی ممکن است خود انسان در عدم استجابتش مقصر نباشد، اما استجابت دعای او در گرو یک اصلاحات اجتماعی است.

نکته ششم: موفقیت های کوچک را بزرگ بشمارید
مهمترین رکن موفقیت برای انسان هایی چون شما امید و مثبت اندیشی است؛ از هرگونه تفکری که بوی ناامیدی بدهد، و هرگونه افرادی که به شما افکار منفی انتقال می دهند دوری کنید.
بدانید موفقیت های بزرگ یک دفعه حاصل نمیشوند، و در گرو گام های کوچک هستند، و انگیزه شما برای برداشتن گام های بعدی در گرو داشتن امید است، پس هر موفقیتی در این مسیر ولو اینکه دو روز گناه نکردید را قدر دانسته و آن را کوچک نشمارید.
موفقیت هایتان را یادداشت کنید و جلوی چشمتان نگه دارید، تا امید روز به روز در شما پررنگ تر شود، تا بتوانید گام های بلندتر را بردارید، اما اگر به همان گام های کوچکتان نگاهی تحقیر آمیز بیندازید هرگز نخواهید توانست گام های بزرگتر را بردارید.

شما حتی اگر بتوانید یک تصویر مستهجن را نبینید، یا یک مدت کوتاهی خودارضایی نکنید این یک موفقیت است که باید ارزش آن دانسته شود، نباید آن را با کسی بسنجید که تا کنون خودارضایی نکرده، بلکه برای کسی که مثلا سه روز یک بار خودارضایی می کند، اگر این بشود چهار روز یک بار، این یک پیروزی بزرگ است؛ و باید کم کم از نظر کمّ و کیف بر آن بیفزاید. از کارشناسان مشاوره ما کمک بگیرید تا این دو گناه را ترک کنید.
ادامه دارد...

نکته هفتم: قطعا شما محبوب خدا هستید
برای شما سمّ است که گمان کنید خدا دیگر به شما توجهی ندارد، چون عمده چیزی که انسان را در مسیر حق نگه می دارد همین اهمیت نگاه خداست، انسان اگر گمان کند که خدا دیگر به او نظر ندارد نابود میشود... دیگر ترمزی برای ارتکاب گناه نخواهد داشت...
این حیله ای است که شیطان خیلی روی آن سرمایه گذاری می کند.

بدانید اگر تمام عمرتان را در خودارضایی به سر ببرید تا زمانی که مشغول مبارزه هستید محبوب خدایید، اصلا این پست شما، این کلماتتان، تمامش نشان از توجه خدا دارد، ولو اینکه شما نبینید، اما من به وضوح دارم می بینم...

فقر شما هم علامت عدم محبوبیت نیست، شاید شما پیش خدا خیلی عزیزتر از اون کسانی باشید که ژن خوب هستند و بی هیچ دغدغه ای ازدواج می کنند و خودارضایی هم نمی کنند، کسانی که مهمانی های مجلل و مراسم عروسی لاکچری شون به راهه و مسافرت های خارجی شون برقراره...
اما عزت در نگاه خدا اینها نیست، اصلا من سکوت می کنم، و به بیان سخن خود خداوند بسنده میکنم، آنجا که فرمود:

«وَ لَوْ لَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَانِ لِبُيُوتهِِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيهَْا يَظْهَرُونَ* وَ لِبُيُوتهِِمْ أَبْوَابًا وَ سُرُرًا عَلَيهَْا يَتَّكُِونَ* وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَالِكَ لَمَّا مَتَاعُ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِين‏»(زخرف:33-35)
ترجمه: و اگر بیم آن نبود كه همه مردم کافر شوند، ما براى خانه‏هاى كافران سقف‏هايى از نقره قرار مى‏داديم و نردبان‏هايى كه با آن بر بالاى خانه‏ها برآيند. و براى خانه‏هايشان [نيز] درها و تخت‏هايى [از نقره مى‏ساختيم‏] كه بر آن تكيه زنند، و [براى خانه‏ها و زندگى آنان‏] زر و زيور [قرار مى‏داديم‏]، ولى همه اين‏ها جز كالاى اندك زندگى دنيا نيست، و آخرت نزد پروردگارت براى پرهيزكاران است‏.

من همیشه برای بیان این روایتی که الان می خواهم عرض کنم از خداوند خجالت می کشم، اگر روایت نبود نمی گفتم، اما اولیای او فرموده اند خداوند که همه چیز برای خود اوست و ما طلبی از او نداریم، روز قیامت از بنده فقیرش عذر خواهی میکند:

«إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَيَعْتَذِرُ إِلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْمُحْوِجِ فِي الدُّنْيَا كَمَا يَعْتَذِرُ الْأَخُ إِلَى أَخِيهِ فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا أَحْوَجْتُكَ فِي الدُّنْيَا مِنْ هَوَانٍ كَانَ بِكَ عَلَيَّ فَارْفَعْ هَذَا السَّجْفَ «4» فَانْظُرْ إِلَى مَا عَوَّضْتُكَ مِنَ الدُّنْيَا قَالَ فَيَرْفَعُ فَيَقُولُ مَا ضَرَّنِي مَا مَنَعْتَنِي مَعَ مَا عَوَّضْتَنِي‏»؛ همانا روز قیامت خداوند از بنده مؤمن که در دنیا فقیر و محتاج بوده دلجویی می‌کند چنان که برادری از برادرش عذر می‌خواهد. خداوند به او می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند! تو را به خاطر اهانت و خواری‌ات در نظرم محتاج کردم؛ پس پرده‌ها را بردار و ببین به جای دنیا چه چیزها به تو داده‌ام. (الکافی، ج2، ص264، ح18)

خدا خیلی با دقت احوال مومنین فقیرش را زیر نظر دارد، حسین بن کثیر خزّاز می گوید امام صادق(ع) از من پرسید:
«قَالَ لِي أَ مَا تَدْخُلُ السُّوقَ أَ مَا تَرَى الْفَاكِهَةَ تُبَاعُ وَ الشَّيْ‏ءَ مِمَّا تَشْتَهِيهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ أَمَا إِنَّ لَكَ بِكُلِّ مَا تَرَاهُ فَلَا تَقْدِرُ عَلَى شِرَائِهِ حَسَنَةً»؛ آیا تا به حال به بازار نرفته ای که ببینی میوه یا آنچه که تو به آن میل داری فروخته میشود(و تو توان خرید نداری؟) عرض کردم: بله؛ فرمود: تو برای تمام آن چیزهایی که می بینی و توان خرید آن را نداری در قیامت پاداش خواهی داشت.(الکافی، ج2، ص264، ح17)

در روایت دیگری امام رضا(ع) می فرمایند کسی که به فقیری سلام کند اما این سلام کردنش با سلام کردن به ثروتمندان فرق کند روز قیامت خدا را غضبناک ملاقات خواهد کرد! نه اینکه سلام نکند ها! فقط لحن سلام کردنش به گرمی سلام کردن به ثروتمندان نباشد!(امالی صدوق، ص442)

نکته هشتم: کاهش توقعات

من شما را درک می کنم که برای تحصیل تا کارشناسی ارشد چقدر سختی کشیده و تلاش کرده اید، اما نباید در ایده آل هایمان غرق شویم، کمی هم باید واقع نگر باشیم، حقیقتش این است که دانشگاه های ما اشتباه کرده اند، در این شکی نیست، اما اکنون باید چه کنیم؟ آنچه که در آرمان های ما بوده و خوب هم بوده بالاخره به خاطر اشتباهات یا هر چیزی محقق نشده، باید الان را ببینیم، باید ببینیم بالاخره الان باید چه کنیم؟
توقع مان را برای کار کاهش دهیم، نباید اجازه بدهیم مدرک ما برای ما توقع ایجاد کند، من نمیدانم شما فارغ التحصیل چه رشته ای هستید، اگر می توانید در رشته خودتان، وگرنه یک کار دیگر، در یک جای دیگر ! اینکه به امید مدرک مان بمانیم اشتباه است.

من نمی خواهم شما را قضاوت کنم اما اطرافم را که نگاه می کنم می بینیم همه منتظر هستند متناسب با مدرکشان یک کار پیدا شود، یکی نیست بگوید بابا مگر جذب شما به عنوان دانشجو متناسب با نیاز بوده و نیاز سنجی شده که الان منتظر چنین نتیجه ای هستید؟!
یک کاری را شروع کنید کم کم پس انداز کنید، خودتان تولیدی راه بیندازید، و...؛ اینها آرمان نیست، جدیت در هر کاری موفقی را به دنبال خواهد داشت. یکی از رفقای من هفت، هشت سال پیش یک ساندویچی ساده داشت، اما افکار بلندی داشت وبه فکر رقابت با مغازه های معتبر در این حوزه بود، امروز دو شعبه و حدود 20 کارگر دارد.
چرا ما گاهی از برخی کارها به بهانه مدرک ابا داریم؟! شما با یک کار کوچک را شروع کنید، اما به فکر گسترش آن باشید.

نکته نهم: در صورت امکان عقد کنید...

من نمیدانم شما در چه شهر و چه منطقه ای هستید، اما هستند بسیاری از دخترانی که توقعات بسیار پایینی دارند، و خانواده های آنها هم همین که بدانند پسری که به خواستگاری آمده جربزه کار کردن را دارد و به دنبال کار است موافقت می کنند، خصوصا در شهرهای کوچکتر این مورد ها بیشتر به چشم می آید. می توانید عقد کنید، که هم نیازتان بر طرف شود، هم موقتا زیر بار مخارج نروید و هم انگیزه مضاعفی برای کار پیدا کنید، و هم این خودش مایه برکت خواهد شد و در دوران نامزدی هم فرصت برای کار و سرمایه خواهید داشت.

نکته دهم: دست از دامن خدا برندارید...

دست از دعا برندارید، چرا که اولا:
گاهی دعا مستجاب شده اما اعطای آن به خاطر تحقق شرایط یا مسائلی مانند آن به تأخیر می افتد، همانطور که اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) می پرسد: «يُسْتَجَابُ لِلرَّجُلِ الدُّعَاءُ ثُمَّ يُؤَخَّرُ قَالَ نَعَمْ عِشْرُونَ سَنَةً»عرض کردم می شود دعای بنده ای استجابت شود و إعطاء آن به تأخیر بیفتد، فرمود: بله،(حتی تا) 20 سال»(عدة الداعی، ص203)

و ثانیا تا در حال دعا هستید تحت عنایت و توجه خداوند قرار دارید و این اصلا نشانه محبوبیت شماست، همانطور که پیامبر (ص) می فرمایند:‏ «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ السَّائِلَ اللَّحُوح‏»؛ خداوند دعا کننده ای که بر خواسته اش اصرار می ورزد را دوست دارد.(عدة الداعی، ص155)

و در روایتی دیگر می فرمایند:
«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ حَاجَةً فَأَلَحَّ فِي الدُّعَاءِ اسْتُجِيبَ لَهُ أَوْ لَمْ يُسْتَجَبْ لَه»؛ خدا رحمت کند بنده ای که هنگامی که چیزی از خداوند طلب می کند بر دعای بر آن اصرار می ورزد، چه مستجاب شود، و چه مستجاب نشود. (بحارالانوار، ج90، ص375)

پس به جای ناامیدی، شور و نشاط و تلاش و امید به زندگی تان بدهید، و ضمن دعا و توکل و توسل به خداوند اعتماد داشته باشید.

من هم برای موفقیت و استجابت دعای شما نذر و دعا می کنم و از تمام خوانندگان این تاپیک می خواهم که برای برطرف شدن حاجت شما و اینکه ان شالله خبر ازدواجتان را به جمع ما بیاورید دعا کنند.
یا حق

badbakht1;991810 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید

چندین سال است که گرفتار عقده ی جنسی هستم. کربلا و نجف و مشهد و قم و خلاصه هر کجا که رفتم هیچ جوابی نگرفتم. به امام رضا خصوصا خیلی التماس کردم ولی هیچ دستگیری از کار من نشد. با خودم داشتم فکر می کردم که شاید واقعا بعضی مکاتب راست می گویند که این عالم خدایی ندارد . آخه این چه خداییه که به لجن کشیده شدن های بنده اش را می بینه ولی هیچ کاری براش نمی کنه.

سلام و عرض ادب و احترام

برادر گرامی

شما به همه بنده های خدا رو زدید

می تونم ازتون بپرسم چند بار به خود خدا رو زدید و به خاطر خدا خودتون رو به سختی انداختید و تقوی پیشه کردید؟

آیا در دوری از گناه ثابت قدم بودید؟

برخی از علماء بیشتر از 20 سال به ترک معصیت پرداختن ، تا به نتیجه رسیدن

شما چند سال تلاش کردید؟


حاج اسماعیل دولابی یکی از عرفای بنام است که در زمان حیاتش در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود. آنچه در زیر آمده است گفته‌های ایشان درباره توکل به خداست:

اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهی‌هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم، ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می‌بخشد و راحت می‌شوی.

خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است «الیس الله بکاف عبده»: آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟

یعنی ای بنده من، برای همه کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویت من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت می‌کند و به او آرامش ‌می‌بخشد. لذاست که فرمود: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»: دل‌ها با یاد خدا آرامش می‌یابند.

نگاهتون رو به دنیا تغییر بدید

دنیا فقط خونه و ماشین نیست

زیباترین چیز های دنیا رایگان هست

طبیعت متعلق به همه موجودات هست

خورشید و ماه متعلق به همه موجودات هست

صدای زیبای رود

آواز و نغمه پرندگان

نسیم صبح گاهی

این ها متعلق به همه ماست

چشمتون رو روی زیبایی های دنیا نبندید

به این همه نعمت خدادادی فکر کنید

و خودتون رو در پول و ازدواج محصور نکنید

هر روز برید در طبیعت و ورزش کنید و افکار خودتون رو سر و سامون بدید

برنامه غذایی خودتون رو تغییر بدید

غذاهای پرچرب و فست فود و مضر رو بزارید کنار

خرما سیب ، به ، جو و... مصرف کنید

f,d گل های معطر و ملایم رو استشمام کنید و از زندگی لذت ببرید

کم کم نا زیبایی های این دنیا براتون کمرنگ خواهد شد و زیبایی ها رو بهترو بیشتر خواهید دید

badbakht1;991810 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید
سریع می روم سر اصل مطلب.
بنده جوانی 28 ساله هستم که از 10 سالگی گرفتار خودارضایی شده ام . برای این که این کار را ترک کنم خیلی کارها کردم ولی نتوانستم آن را ترک کنم. فوق لیسانس هستم و چندماهه که درسم تموم شده ولی هیچ کاری برام گیر نمیاد. هر جا که می رم وعده و وعید می دهند ولی خبری نیست. از همون کودکی گرفتار فیلم های مستهجن هم شده ام. دعا خیلی کردم. التماس خدا کردم تا مشکل بیکاری ام حل بشه تا بتوانم ازدواج کنم. ولی هرچه می گردم کاری گیرم نمیاد.


سلام برادر
میدانم ترک خود ارضایی سخت است...اصلا خودم هم دائم با این موضوع دسته پنجه نرم میکنم...24 سالمه و مثل شما لیسانس دارم و نه شغلی...

چرا برادر این دنیا خدا دارد...اگر خدایی نداشت شما را برای پیدا کردن راه حل اینطرف و آنطرف نمی کشاند...
منتها شما هنوز راه را پیدا نکردید...

نمیخواهم فقط به شما حرف های قشنگ قشنگ تحویل دهم...ولی به حرف هایم گوش بدید من که تجربه ام اینگونه بود....

خدا میخواهد شما او را بشناسید، همین...اگر توانستید به شناخت برسید، کار تمام است...

برای رسیدن به شناخت ففط باید یکمی با خودتان رو راست باشید...

شما اول باید این مشکل را با خودتان حل کنید که اگر تا ٱخر عمر هم نتوانستید ازدواج کنید، دست به خود ارضایی نزنید...

شما باید به خدا نشان دهید که یک همچین عزمی دارید...
تنها با دعا کردن و رفتم پیش این امام و ٱن امام مشکل حل نمی شود...

شما باید صداقت تان را به خدا نشان دهید...به او نشان دهید قصد یک انقلاب در خود را دارید...

1-اگر به نامحرم نگاه میکردید این کار را بخاطر خدا کنار بگذارید.
2-اگر فیلم های مستهجن نگاه میکردید بخاطر خدا کم کم ترکش کنید.
3-میدانم در این سن به شما فشار جنسی می آید،حتما حتما قبل و بعد از خواب به دستشویی بروید و مثانه خودتان را تخلیه کنید...اصلا بعد از خواب به خودتان امان ندهید افکار تحریک آمیز حمله ور شوند...مخصوصا صبح ها که فشار جنسی بیشتر است. (برای بنده که اینطور بود).

4-به عورت خود مستقیم نگاه نکنید، به هیج وجه...

5-نگران این نباشید که تخلیه جنسی نشدید،اگر بدنتان نیاز به تخلیه داشت به صورت خودکار خوابتان میاید و محتلم خواهید شد بدون انجام استمناء...

6-قرار نیست غریزه جنسی تان را سرکوب کنید تنها کاری که باید بکنید به آن توجهی نداشته باشید... غریزه جنسی مثل این می ماند که شما یک توپ را به دیوار بزنید. هر چقدر محکم تر توپ را به دیوار بزنید با شدت بیشتری بر میگردد و به شما میخورد...پس سعی کنید زیاد خودتان را با آن درگیر نکنید...

7-قرآن را بردارید بگذارید روی پیشانیتان و به خدا بگویید که قصد توبه دارید و در این راه تمام تلاشتان را خواهید گذاشت...اگر نماز نمیخوانید یا در انجام آن سست هستید به خدا بگویید...

8-تنها شدید،قرآن را بردارید و سوره ها را به ترتیب نزول آن بخوانید..در آیات خوب فکر کنید یک بار هم شده با تمام وجود ببینید خدا چه گفته است...

شما اگر بتوانید یک همچین برنامه ای را برای خود تنظیم کنید و در اجرای آن کوشا باشید به شما قول میدهم خدا شما را از این وضعیت نجات خواهد داد... بخاطر صداقت تان... بخاطر نتیجه عملتان... بخاطر تلاشتان.... خدا نه تنها توبه شما را میپذیرد بلکه شما را پاک میکند، میشوید مثل بچه ای که تازه به دنیا آمده...نه تنها خود ارضایی، بلکه تمام گناهنتان میپوشاند... شما این را خواهید فهمید...نه تنها راه برای پیدا کردن شغل بلکه راه را برای ازدواج تان هموار میکند...
شما در اعماق وجودتان یک گوهری دارید...شما ارزشتان بیشتر از این حرف هاست...
شما گفتید فوق لیسانس دارید...این نشان میده انسان بی مسولیتی نیستید... من مطمئنم از پسش بر میایید ...

h4mid;992009 نوشت:
این ها نیازهای طبیعی بدن هست و کاری هم نمیشه کرد به حرف این ملاهای مغز کپک زده گوش نکن

یکی از دلایل تأکید شدید بنده در خصوص اینکه هیچ کدام از پست ها حذف نشده و برای همیشه در سایت بماند همین است...
از اینکه با استدلال کردنتان ما را از پاسخ دادن بی نیاز می کنید ممنونم
@};-

مسلم;991996 نوشت:
برای شما سمّ است که گمان کنید خدا دیگر به شما توجهی ندارد، چون عمده چیزی که انسان را در مسیر حق نگه می دارد همین اهمیت نگاه خداست، انسان اگر گمان کند که خدا دیگر به او نظر ندارد نابود میشود... دیگر ترمزی برای ارتکاب گناه نخواهد داشت...
این حیله ای است که شیطان خیلی روی آن سرمایه گذاری می کند.

badbakht1;991810 نوشت:
تو آفریدی ولی یادت رفت که بنده ای هم داری.

باسلام
این موضوع رو فکر کنم برای خانم ها یکم بهتر قابل درک هست

سر سفره نشستیم همه مشغول خوردن غذا هستند مادر یک بشقاب برداشت کمی از غذا رو کنار گذاشت

همه مشغول خوردن غذا هستند از غذا نمانده من سیر نشده ام مادر یه بخشی از غذای خود را کنارگذاشت و غذای داخل بشقاب رو به بقیه داد

وقتی میپرسی برای چی نخوردی

(یکی از بچه هاش خونه نیست یه مدتی به خاطر کاری که داشته دور از خانواده هست و مادر احتمال میده که امروز بیاد خونه و میدونه که اون هم از این غذا خوشش میاد پس براش نگهداشته از این غذا )

یعنی منتظر هستش که امروز فرزندش رو ببینه و براش اون چیزی که دوست داره رو کنار گذاشته

مطمئنا برای همه جوون هایی که تو شرایط شما هستند سخته که کاری نداشته باشند چون خیلی از مسائل به این موضوع گره خورده

مطمئنا اونایی که در بودن این شرایط نقش دارند باید حساب کتاب پس بدن

ولی اینها دلیل نمیشه که ما هم دست روی دست بگذاریم

سوار اتوبوس شدم چند سال پیش یه جووون کنار ایستگاه اتوبوس روسری و شال میفروخت سن و سالش هم کم نبود صدای اذان که شنید روسری رو تحویل یه آقایی داد با یه بطری آب که کنار دستش بود وضو گرفت رفت داخل مسجد نمازش رو خوند و برگشت سرکارش

من نمیگم همه باید سراغ اینجور کار برن ولی تلاش و بیکار نموند این آقا واقعا برام جالب بود

همه این حرفهای شما اینو میرسونه شما از این شرایط خسته شدید ولی راهش اینی که گفتید نیست

شما مطمئنا تو این مدت که فوق لیسانس گرفتید خیلی امتحان دادید تو این امتحانات سوالات دقیقا اون چیزی بود که شما دوست داشتید یا اونی بود که استاد تشخیص داده حالا هر میزان که سختر یا راحت تر باشه

ان شاءالله که از این امتحانات هم سر بلند بیرون بیاین از تلاش کردن خسته نشید

براتون آرزوی موفقیت دارم

badbakht1;991810 نوشت:
بنده جوانی 28 ساله هستم که از 10 سالگی گرفتار خودارضایی شده ام . برای این که این کار را ترک کنم خیلی کارها کردم ولی نتوانستم آن را ترک کنم. فوق لیسانس هستم و چندماهه که درسم تموم شده ولی هیچ کاری برام گیر نمیاد. هر جا که می رم وعده و وعید می دهند ولی خبری نیست. از همون کودکی گرفتار فیلم های مستهجن هم شده ام. دعا خیلی کردم. التماس خدا کردم تا مشکل بیکاری ام حل بشه تا بتوانم ازدواج کنم. ولی هرچه می گردم کاری گیرم نمیاد.

سلام
بروید ازدواج کنید. همه معیارهای معمول در ازدواج را کنار بگذارید؛ سن و تحصیلات و ... فقط طرفت سالم باشد . زن ناشایست نباشد. بگو زیاد زیبا نباشد یا هم سن شما نباشد یا حتی اهل روستا باشد ووو خلاصه به عنوان رهایی و به اضطرار ازدواج کنید. به جشن و مراسم و هزینه ها و اینها هم فکر نکنید. هرچقدر برایتان امکان هزینه است هزینه کنید ولو به اندازه یک سفر کوتاه نزدیک ماه عسل. خلاصه مستقیما ازدواج را هدف بگیرید و همه حواشی را کنار بگذارید. اگر به نیت رهایی از گناه و رضای خدا انجامش دهید نتایجش بهتر از آن خواهد بود که تصور می کنید...ان شاء الله

badbakht1;991810 نوشت:
واقعیت اینه که این همه فقر نشانه ی اینه که اون انسان فقیر جا براش در این دنیا نیست. ما طفیلی هستیم. ما را طفیلی یک سری دیگر آفریده اند. یعنی خدا می خواسته چند تا آدم را بیافرینه و در کنار اون ها مجبور شده که ما رو هم بیافرینه.
شما نگاه کنید ببینید بهترین ماشینا مال کیه؟ بهترین خونه ها مال کیه؟ بهترین امکانات مال کیه؟ عده ای ماشین های چند میلیاردی سوار می شوند و من جوون که از عقده ی جنسی و هزار جور بیماری جسمی و روحی که به خاطر عدم توانایی ازدواج نصیبم شده دارم نابود می شوم حتی حق ندارم به ازدواج فکر کنم.

با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق بندگان خوب خدا فقیرند با این معیار شما آنها هم باید طفیلی ثروتمندان باشند. نه برادر انسان برای ثروت به این دنیا نیامده که اگر ثروتی نداشت طفیلی شود. ثروت آزمون است فقر هم آزمون است. شما بجای اینکه معیار ورود خود به ازدواج و شغل را یک سری امور ایده آل مثل زنم چنین باشد و شغلم چنان اصل ازدواج و کارداشتن را معیار قرار دهید می بینید هم زنی که با شما ازدواج کند هست هم کاری که بتوانید به آن مشغول شوید. مطمئنا با توکل بر خدا و اعتماد به او و اقدام جسورانه گره ها ازکارتان گشوده می شود اما با بدبینی و بهانه تراشی نمی توانید به چیزی جز خودکشی که هیچ وجاهت عقلی و شرعی ندارد و رنج های شما را پایان نمی دهد بلکه افزون می کند فکر کنید.
و هوالمعین

سلام گل

من احساسات شما رو کاملا درک میکنم و واقعا میفهممتون=((

حرفای شما نشون میده به وجود خدا و معصومین و آخرت کاملا اعتقاد دارین و مشکلاتی دارین که از دید من برای یک جوان ایرانی دور از عدالت و ناجوانمردانه ست

ولی دوست من با خودکشی هیچی درست نمیشه . خودکشی بزرگترین گناه (ناامیدی از رحمت خدا) هست و شما نباید بهش فکر کنید . هرچند شرایط واقعا سخته و ما هم باهاش دست به گریبانیم

داداش خود بنده وضعیت شما رو داره و بعد کلی بلاتکلیفی مجبور شد بره کارگری توی شهر دیگه . باید با وضعیت موجود ساخت ...

برای نیاز جنسی ازدواج دایم نشد موقت هم در حالت اضطرار و برای به گناه نیفتادن فکر میکنم گزینه مناسبی باشه :-w

محی الدین;992066 نوشت:
سلام
بروید ازدواج کنید. همه معیارهای معمول در ازدواج را کنار بگذارید؛ سن و تحصیلات و ... فقط طرفت سالم باشد . زن ناشایست نباشد. بگو زیاد زیبا نباشد یا هم سن شما نباشد یا حتی اهل روستا باشد ووو خلاصه به عنوان رهایی و به اضطرار ازدواج کنید. به جشن و مراسم و هزینه ها و اینها هم فکر نکنید. هرچقدر برایتان امکان هزینه است هزینه کنید ولو به اندازه یک سفر کوتاه نزدیک ماه عسل. خلاصه مستقیما ازدواج را هدف بگیرید و همه حواشی را کنار بگذارید. اگر به نیت رهایی از گناه و رضای خدا انجامش دهید نتایجش بهتر از آن خواهد بود که تصور می کنید...ان شاء الله
شما یک جوری صحبت می کنید که انگار من دنبال یک آدم بسیار ایده آل هستم. اما سراغ هرکس که بروم باید بالاخره توی یک سگدونی هم بتونم ببرمش. من حتی نمی تونم توی یک سگدونی ببرمش. دلت خوشه. فکر می کنم پیش فرض شما که این حرف ها رو می زنید آیه ی قرآن در مورد ازدواجه. یا چند تا روایت. اما متاسفانه این آیات و روایات مطابقتی با واقعیت ندارند. خدایی که کودکی را رها می کند که هزاران بلا و کثافت به سرش بیاد مطمئن باشید که برای ازدواج او کاری نمی کنه. درثانی شما فکر می کنید خدا منتظره که منی که حتی نصف پول کرایه ی یک سگدونی را ندارم بدم بروم خواستگاری و ازدواج کنم (که البته محاله) و سپس یک دفعه کار ازدواج منو جور کنه ولی قبل از ازدواج هیچ کمکی نمی کنه. شاید می ترسه من برم با کاری که به دست میارم پولم رو خرج چیزای دیگه کنم.

badbakht1;992095 نوشت:
(که البته محاله)

باسلام شما مشکل جسمی دارید؟ تو شهری زندگی میکنید که شرایط کاری ندارید؟ تو خانواده ثروتمندی نیستید؟ تحصیلات عالی ندارید؟ خانواده سرشناسی ندارید و...

حتی اگه یه گزینه از این مواردی که گفتم رو داشته باشید شرایط شما بهتر از موردی هست که بنده دیدم با همه این مشکلات الان ازدواج کرده و صاحب فرزند هستش

نمیگم شرایط مالی خوبی و کار مناسبی داره ولی نا امید نیست و در حد توانش تلاش میکنه

مطمئنا اگه این آقا هم فقط داشته های خودش رو با بقیه مقایسه میکرد وضعیتش بدتر از شما میشد

اگر تو شهر خودتون نمی تونید خونه اجاره کنید برید شهری که اجاره خونه کمتری داشته باشه

سلام دوست گرامی
این مشکل خیلی از جوونهاست. یکیش خود من. البته همون طور که محی الدین گرامی اشاره کردند میشه با کنار گذاشتن معیارهای الکی ازدواج کرد، ولی خیلی قدرت می خواد این کار. باید جلوی تمام کسایی که می خوان بر اساس فرهنگ اشتباهشون توی کار شما دخالت کنند بایستید.

ولی در کل به نظرم زیادی در مورد مسائل جنسی اغراق شده. شاید رابطه اونقدرها هم که در موردش گفته میشه لذتبخش نباشه. شخصا توی اینترنت خیلی پرس و جو کردم در این مورد و میگن اگر در رابطه عشق نباشه صرفا چیزی در حد خودارضاییه. رابطه خارج از ازدواج رو هم که اصلا نباید دنبالش بود. تو روابطی که فرد به ازای پول حاضر به این کار میشه و شغلش اینه، از یک طرف عشقی وجود نداره و از طرف دیگه احتمال ابتلا به بیماری خیلی بالاست. تو روابط دوستی که دو طرف عاشق هم میشن هم معمولا دو طرف به هم وابسته میشن و روحیه دختر ممکنه ضربه بخوره.

اگر خودملامت گری رو بگذاری کنار خیلی به روحیه ات کمک می کنه. به جاش سعی کن دلایل دیگری برای پاکی پیدا کنی، یه جور دلایل بزرگوارانه برای کارهای خوب پیدا کن مثل اینکه شان خودت رو بالاتر از این میدونی که کار نادرستی انجام بدی یا به رابطه بدون عشق اعتقاد نداری.

یه لیست هم درست کن از کارهایی که دوست داشتی انجام بدی ولی به خاطر ترس از خطرهای احتمالیشون انجامش ندادی. دیدنشون روحیه ات رو عوض می کنه.

هدفهایی که توی زندگی می گذاری خیلی مهم اند. هدفایی مثل شوق دانستن یا شوق شناخت بهتر خدا و ... خیلی به شما روحیه میده.

[="Tahoma"][="Navy"]

badbakht1;992095 نوشت:
شما یک جوری صحبت می کنید که انگار من دنبال یک آدم بسیار ایده آل هستم. اما سراغ هرکس که بروم باید بالاخره توی یک سگدونی هم بتونم ببرمش. من حتی نمی تونم توی یک سگدونی ببرمش. دلت خوشه. فکر می کنم پیش فرض شما که این حرف ها رو می زنید آیه ی قرآن در مورد ازدواجه. یا چند تا روایت. اما متاسفانه این آیات و روایات مطابقتی با واقعیت ندارند. خدایی که کودکی را رها می کند که هزاران بلا و کثافت به سرش بیاد مطمئن باشید که برای ازدواج او کاری نمی کنه. درثانی شما فکر می کنید خدا منتظره که منی که حتی نصف پول کرایه ی یک سگدونی را ندارم بدم بروم خواستگاری و ازدواج کنم (که البته محاله) و سپس یک دفعه کار ازدواج منو جور کنه ولی قبل از ازدواج هیچ کمکی نمی کنه. شاید می ترسه من برم با کاری که به دست میارم پولم رو خرج چیزای دیگه کنم.

سلام
هیچ گناهی بالاتر از ناامیدی از رحمت خدا نیست.
به خدای خودتان اعتماد کنید همین...
یا علیم[/]

محی الدین;992115 نوشت:
سلام
هیچ گناهی بالاتر از ناامیدی از رحمت خدا نیست.
به خدای خودتان اعتماد کنید همین...
یا علیم
یک خاطره در این سایت در موضوع دیگری نوشتم که این جا بیان می کنم. من بچه که بودم پدر و مادرم خیلی با هم دعوا می کردند. چندین خاطره ی بد دارم. یک بار پدرم که با مادرم داشت دعوا می کرد نفت ریخت روی من و خودش تا هردویمان را آتش بزند . این وضع کودکی من. از 10سالگی به خاطر چی به خود ارضایی معتاد شدم. به خاطر این که به شدت افسرده بودم و البته فیلم های ناجور هم جلوی من ریخته بود. هر چی خاطراتم را مرور می کنم می بینم نقطه ی امیدی وجود ندارد. واقعا وجود ندارد. می دانید بدترین بلایی که سرم اومد زودانزالیه و این که دیگه هیچ وقت نمی تونم رابطه ی خوبی با همسر خودم داشته باشم. آقا من دیگه لت و پار شده ام. اون وقت شما می گید امید داشته باش. به نظر شما اگه قرار بود اتفاقی مثبت برایم بیفتد تا الان افتاده بود. من دوست دارم امید داشته باشم ولی نمی تونم . چون از این دیگه بدتر نمی شوم. گناهی بالاتر از ناامیدی نیست ولی برای رهایی از این گناه نمی شود هزاران گند و کثافت سرت بیاید و هیچ کاری هم نتونی بکنی و هرروز وضعت بدتر بشود اون وقت بگی من به خدا امید دارم. به نظر شما می شه؟؟؟؟

سعدی شیرازی;992109 نوشت:
البته همون طور که محی الدین گرامی اشاره کردند میشه با کنار گذاشتن معیارهای الکی ازدواج کرد،
آقا بالاخره این که مرد بتونه کرایه ی خونه رو بده که جزو واجباته. من همینشم ندارم.
سعدی شیرازی;992109 نوشت:
شوق شناخت بهتر خدا
همین قدر که خدا رو شناختم برای هفت پشتم کافیه. همین قدر که فهمیدم خدای این عالم منو ول کرده برام کافیه. دیگه نمی خوام در فکر شناخت خدا باشم.

این که فقیر به دنیا بیاید تقصیر شما نیست ولی اگه فقیر بمونید و فقیر از دنیا برید تقصیر خودتونه الکی تقصیر خدا ننداز.اگه نتونستی استمنا رو ترک کنی تقصیر خودت بوده و انتخاب خودت الکی تقصیر خدا ننداز.مگه خدا نگفته مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و همنشین شما باشم.تمام مشکلات ما از نشناختن خود و خدا و عمل نکردن به دستورات خدا هست.به خدا امید داشته باش و حسن ظن.یکم به فکر خودت باش.یکم خودتو دوست داشته باش.

پیرمردی تهرانی نقل میکرد، در ایّام جوانی برای زیارت حضرت رضا (ع) به مشهد رفته بودم، در ضمن خیلی مشتاق بودم، مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی (رحمة الله علیه)را از نزدیک ببینم و از او دستورالعملی برای آینده زندگیم بگیرم، سراغ به سراغ او را در قریه ی نخودک مشهد پیدا کردم، در باغچه ای که داشت نشسته بود، سلام کردم، جواب فرمود، عرض کر دم جناب شیخ من سه خواسته دارم، آمده ام راه فراهم شدن آنها را به من نشان دهید.

اوّل: می خواهم در طول زندگیم ، کسب و کار آبرومندی داشته باشم و از راه حلال ارتزاق کنم.
فرمود: نماز اول وقت بخوان.

دوّم: از خدا میخواهم یک همسر صالحه و عفیفه به من بدهد که مادر شایسته ای برای اولادم باشد.
فرمود: نمازهایت را اوّل وقت بخوان.

سوّم: عرض کردم دلم میخواهد در جوانی به حج مشرّف شوم.
فرمود: نماز اول وقت، نماز اول وقت!!

از جناب شیخ خداحافظی کردم و با شروع دستورالعمل شیخ به تهران بازگشتم، طولی نکشید در سال اوّل به شغل آبرومند و خوبی دست یافتم ،در سال دوّم وسائل ازدواجم با دختری متدیّن و عفیفه فراهم شد و در سال سوّم جوانیم بود که مستطیع شدم و به حج مشرّف شدم.

و جناب شیخ (ره) در وصیت نامه خود به فرزندش در رأس همه امور ، او را در بجا آوردن نمازهای یومیّه در اول وقت، سفارش فرموده است.

اللیل والنهار;992101 نوشت:
باسلام شما مشکل جسمی دارید؟ تو شهری زندگی میکنید که شرایط کاری ندارید؟ تو خانواده ثروتمندی نیستید؟ تحصیلات عالی ندارید؟ خانواده سرشناسی ندارید و...

حتی اگه یه گزینه از این مواردی که گفتم رو داشته باشید شرایط شما بهتر از موردی هست که بنده دیدم با همه این مشکلات الان ازدواج کرده و صاحب فرزند هستش

نمیگم شرایط مالی خوبی و کار مناسبی داره ولی نا امید نیست و در حد توانش تلاش میکنه

مطمئنا اگه این آقا هم فقط داشته های خودش رو با بقیه مقایسه میکرد وضعیتش بدتر از شما میشد

اگر تو شهر خودتون نمی تونید خونه اجاره کنید برید شهری که اجاره خونه کمتری داشته باشه


من مشکل جسمی نه ولی مشکل جنسی دارم. توی شهرم شرایط کاری وجود ندارد. خانواده ی فقیر و البته درب و داغونی والبته به شدت ناسرشناسی دارم. تحصیلات عالیه دارم ولی ایکاش نداشتم. این موردی که هیچی از این ها رو نداشته چگونه ازدواج کرده؟ گیریم ناامید نشده ولی وقتی شغلی نداشته چگونه خرج زن و بچه اش رو داده.

ali 000;992119 نوشت:
این که فقیر به دنیا بیاید تقصیر شما نیست ولی اگه فقیر بمونید و فقیر از دنیا برید تقصیر خودتونه الکی تقصیر خدا ننداز.اگه نتونستی استمنا رو ترک کنی تقصیر خودت بوده و انتخاب خودت الکی تقصیر خدا ننداز.مگه خدا نگفته مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و همنشین شما باشم.تمام مشکلات ما از نشناختن خود و خدا و عمل نکردن به دستورات خدا هست.به خدا امید داشته باش و حسن ظن.یکم به فکر خودت باش.یکم خودتو دوست داشته باش.

پیرمردی تهرانی نقل میکرد، در ایّام جوانی برای زیارت حضرت رضا (ع) به مشهد رفته بودم، در ضمن خیلی مشتاق بودم، مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی (رحمة الله علیه)را از نزدیک ببینم و از او دستورالعملی برای آینده زندگیم بگیرم، سراغ به سراغ او را در قریه ی نخودک مشهد پیدا کردم، در باغچه ای که داشت نشسته بود، سلام کردم، جواب فرمود، عرض کر دم جناب شیخ من سه خواسته دارم، آمده ام راه فراهم شدن آنها را به من نشان دهید.

اوّل: می خواهم در طول زندگیم ، کسب و کار آبرومندی داشته باشم و از راه حلال ارتزاق کنم.
فرمود: نماز اول وقت بخوان.

دوّم: از خدا میخواهم یک همسر صالحه و عفیفه به من بدهد که مادر شایسته ای برای اولادم باشد.
فرمود: نمازهایت را اوّل وقت بخوان.

سوّم: عرض کردم دلم میخواهد در جوانی به حج مشرّف شوم.
فرمود: نماز اول وقت، نماز اول وقت!!

از جناب شیخ خداحافظی کردم و با شروع دستورالعمل شیخ به تهران بازگشتم، طولی نکشید در سال اوّل به شغل آبرومند و خوبی دست یافتم ،در سال دوّم وسائل ازدواجم با دختری متدیّن و عفیفه فراهم شد و در سال سوّم جوانیم بود که مستطیع شدم و به حج مشرّف شدم.

و جناب شیخ (ره) در وصیت نامه خود به فرزندش در رأس همه امور ، او را در بجا آوردن نمازهای یومیّه در اول وقت، سفارش فرموده است.


من نماز اول وقت نخوندم که در ده سالگی به این کار گرفتار شدم؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! من مدتی بود که به خیلی از این توصیه های چرت و پرت عمل می کردم. نماز اول وقت می خواندم. هرچی دعا و نماز برای برآوردن حاجت توی مفاتیح بود رو خوندم اما دریغ از یک تکه گوشت که جلوی یک سگ بیندازند. هیچ اتفاقی برام نیفتاد.لعنت به هرچی آدم دروغگو است. اگر اون پیرمرده دروغ گفته یا اگر شیخ نخودکی دروغ گفته یا اگه شیخ عباس قمی دروغ نوشته یا اگه امامان دروغ می گویند یا اگه شما دروغ می گویید.

مسلم;991995 نوشت:
خداوند که در این مسابقه بلاتشبیه مربی انسان است تا زمانی که انسان در این مبارزه باقی بماند او را رها نمیکند، اما اگر انسان مبارزه را رها کرد، خدا هم او را رها می کند، نگاه نکنید که چند بار زمین خورده اید، چند بار فیلم مستهجن دیده اید، چند بار خودارضایی کرده اید، چون این سخنانتان نشان میدهد هنوز مشغول مبارزه هستید، اگرچه از زمین خوردن های مکرر ناراضی هستید اما این که ایستاده اید یعنی شکست نخوردید.
شکست زمانی است که انسان با گناه، دیگر پشیمان نشود، حالش فرق نکند، حتی با خوشحالی گناه کند، این علامت آن است که او مبارزه را رها کرده، در این صورت خدا هم او را رها می کند.
خدا روزی مرا رها کرد که پدرم می خواست مرا با نفت آتش بزند. خدا روزی مرا رها کرد که به خودارضایی گرفتار شدم . خدا روزی مرا رها کرد که با التماس ازش خواستم که شرایط ازدواج را برای من مهیا کند اما او تف هم روی صورت من نینداخت. خدا روزی مرا رها کرد که از طرف خانواده ام تحقیر شدم. نه خیر آقا. خدا بعضی ها رو از همون اول رها می کنه. می دونید چرا؟ چون گیر می کنه. منابع دنیا که محدودند. بعضی از آدم ها رو هم که نمی شه روزیشون رو کم کرد و ماشین های چندصد میلیاردی رو ازشون گرفت. بنابراین خدا مجبوره از بقایای رزق اونا یک تکه گوشت بندازه جلوی ما سگ ها . دیگه نمی تونه به این فکر کنه که آیا این تکه گوشت جواب یکصدم نیازهای ما رو می ده یا نه؟

مسلم;991995 نوشت:
حقق کار برای من و تمام کسانی که چنین دعایی دارند بدون اصلاح این موارد محال است! دقت کنید: محال است!
:-bd@};- آفرین ! آفرین ! من این دقت را قبلا هم کرده بودم. وقتی تحقق کار برای من محال است و بیرون آمدن از کثافت و بدختی برای من هم در گرو تحقق کار و شغل است بنابراین من نمی تونم بیرون بیام و چون خسته شدم دیگه فکر کنم دلایل قانع کننده ای برای خودکشی داشته باشم. بابا اصلا خدا در اون بالا برای من و امثال من به این فکر نمی کنه که این الان خودکشی کرده بندازینش جهنم. الان اگر من خودکشی کنم اصلا خدا نمی فهمه که بعدش به ملائکه اش دستور بده منو بیندازند در آتش. خدا اون قدر درگیر فراهم کردن وسایل رفاه نورچشمی هاش هست که اصلا ما رو در خاطرش نیست. اصلا به نظرتون خدا وقت می زاره برای ما تا مثلا ما رو محاکمه کنه.نه بابا. شما مثلا دو تا بچه داری که خیلی هم دوستشون داری. دو تا بچت رو می بری پارک. در پارک ممکنه صد تا بچه ی دیگه هم باشند ولی شاید به طور گذری یک توجهی به اون بچه ها کنی اما مواظب بچه های خودتی که یک باره بلایی سرشون نیاد. خدا هم همینطوره. چند تا بچه داره که باید به اونا رسیدگی کنه. نمی شه ازش توقع داشت که به بقیه هم رسیدگی کنه.

هوالنور
سلام و عرض ادب

خب بهتر است که اول از همه گذشته رو فراموش کنیم چون به احتمال قوی بیشتر ماها شاهد دعواهای وحشتناک والدینمون بوده ایم مزه ی فقر رو هم چشیدیم.......

شما فکر میکنید همه ی افراد ثروتمند از همون ابتدا ثروتمند به دنیا اومدن ؟ این تفکر غلطه


خب الان که خدا رو زیر سوال میبرید پس بهتر هست که منتظر معجزه نباشین و خودتون تلاش کنید .............برا استخدام شدن یه روزنامه بردار بخون توش پر از اگهی استخدامی هست
شغلی رو انجام بده که بهش علاقه داری و توش خلاقیت میتونی به خرج بدی مثلا نقره کاری ووو ......به درامدت فکر نکن در وهله اول ......فقط سعی کن سرت مشغول بشه


بعد میتونی شبها قبل از خواب تصور کنی که به ارزوهات رسیدی .............مثلا یکی بهت زن داده و گفته که خونش رو هم ما بهت میدیم .......(من شنیدم که طرف هم دختر داده هم خونه داده)

ولی فقط زمانی میتونی منتظر معجزه باشی که صبور باشی و با معرفت ...............خدا نعوذ بالله ادم نیست که دو روز معرفت نشون بدی و بیخیال بشی و انتظار داشته باشی تا اخر دنیا ثروت و نعمت به پات بریزه

اگر افرادی رو میبینی که تو ناز و نعمت هستند و از راه حرام بدست اوردن بدون که خداوند بسیار مکر کننده هست..............یکی از گناهان کبیره ایمن دانستن خود از مکر خداست

تصور کن این دنیا یک مسابقه هست : همه ی این اتفاق ها برای همه میافته ولی واکنش افراد بسیار متفاوت هست ......تو قران نوشته میخوایم ببینیم کدوم یک از شماها بهترین عملکرد رو دارید؟

در ضمن من همیشه این نکته رو میگم : همیشه انجام دادن یک کار سخت تر از فارغ بودن و انجام ندادن هست .....پس برای انجام گناه از نقض اراده استفاده کنید ............اراده ات رو به صفر برسون ..........فلج باش .........چقدر بد هست که یک میل و خواهش نفسانی کوچیک انسان به این عظمت رو به اصطراب و تشویش و هزار جور مرض بندازه

مسلم;991996 نوشت:
قطعا شما محبوب خدا هستید
بگذارید چند تا روایت براتون بنویسم. 1- امام صادق (ع) فرمود : ((مردی را پیش حضرت علی(ع) آوردند که با آلت خود بازی کرده (و به این طریق خود را ارضا می کرد)، حضرت آن قدر بر روی دست های او زدند که دستانش قرمز شد و سپس با بودجه بیت المال او را متأهل نمودند.)) البته اگه کسی منو این گونه بزنه نمی ایستم نگاه کنم و قطعا از خودم دفاع می کنم. 2- ابو بصیر گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:((خداوند در روز قیامت با سه گروه حرف نمی زند و به آنان نظر نمی کند و آنان را از گناهان پاکیزه نمی سازد و برای آنان عذابی دردناک است ، یکی از آن گروه کسانی هستند که با خود نکاح ( استمناء ) کرده اند.)) 3- ((از امام صادق (ع) در باره خضخضه"( استمناء با دست ) سؤال شد، در جواب فرمود: گناه بزرگی است که خداوند متعال در کتابش (قرآن) از آن نهی کرده است و کسی که چنین کاری را انجام دهد مثل این است که با خود ازدواج کرده باشد و اگر من بدانم که کسی این کار را انجام داده است با او غذا نمی خورم! سؤال کننده عرض کرد: ای پسر رسول خدا نهی خداوند متعال در کتابش را برای من بیان کنید ! حضرت فرمود: این آیه که می فرماید : کسی که از غیر این (راه های مجاز های شرعی برای نیاز های جنسی خود) استفاده کند ظلم کرده است... . )) این روایات که می گویند ما محبوب خدا نیستیم. البته راست هم می گویند. ما منفوریم. من منفور بن منفور بن منفور هستم. از همون اول هم منفور بودم. از همون روزی که مادرم منو توی انباری خونمون زندانی می کرد و کتک می زد منفور بودم. خدا واقعا ما را فراموش کرده است. ادله ی عقلی که براتون آورده بودم. این هم از ادله ی نقلی. ای کاش حداقل خدا صدای ما رو می شنید تا بهش می گفتم که برای من هیچ اهمیتی نداره که مرا از رحمت خود دور کردی. ولی فکر نمی کنم صدای ما به جایی برسه.

مسلم;991996 نوشت:
نکته نهم: در صورت امکان عقد کنید...
من نمیدانم شما در چه شهر و چه منطقه ای هستید، اما هستند بسیاری از دخترانی که توقعات بسیار پایینی دارند، و خانواده های آنها هم همین که بدانند پسری که به خواستگاری آمده جربزه کار کردن را دارد و به دنبال کار است موافقت می کنند، خصوصا در شهرهای کوچکتر این مورد ها بیشتر به چشم می آید. می توانید عقد کنید، که هم نیازتان بر طرف شود، هم موقتا زیر بار مخارج نروید و هم انگیزه مضاعفی برای کار پیدا کنید، و هم این خودش مایه برکت خواهد شد و در دوران نامزدی هم فرصت برای کار و سرمایه خواهید داشت.
من پول خرید یک حلقه را هم ندارم. هر چقدر سطح توقع خانواده ی دختر پایین باشد بالاخره بایستی یک حلقه بتونم براشون بخرم. من جربزه ی کار دارم ولی وقتی کار ندارم بنابراین جربزه به درد من نمی خورد. من نیازم با رابطه ی جنسی برطرف می شود. اون هم شاید. به نظر شما در دوران عقد می گذارند رابطه داشته باشی؟

مسلم;991996 نوشت:
نکته دهم: دست از دامن خدا برندارید...
دامن خدا کجاست؟ اصلا خدا کجاست؟ آیا صدای ما رو می شنود؟ اگر دعا تاثیری ندارد به این خاطر است که خدا صدای ما رو نمی شنود. چندین بار باید من دعا کنم و خبری نشود و هیچ جوابی نیاید تا ناامید نشوم.
مسلم;991996 نوشت:
من هم برای موفقیت و استجابت دعای شما نذر و دعا می کنم و از تمام خوانندگان این تاپیک می خواهم که برای برطرف شدن حاجت شما و اینکه ان شالله خبر ازدواجتان را به جمع ما بیاورید دعا کنند.
اگر همین الان هم حاجت من برطرف بشود سالها دیر این اتفاق افتاده است.

badbakht1;992133 نوشت:
من پول خرید یک حلقه را هم ندارم. هر چقدر سطح توقع خانواده ی دختر پایین باشد بالاخره بایستی یک حلقه بتونم براشون بخرم. من جربزه ی کار دارم ولی وقتی کار ندارم بنابراین جربزه به درد من نمی خورد. من نیازم با رابطه ی جنسی برطرف می شود. اون هم شاید. به نظر شما در دوران عقد می گذارند رابطه داشته باشی؟

میشه بپرسم لیسانس چی داری که میگی کار نیست؟

شروحیل;992000 نوشت:
خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است «الیس الله بکاف عبده»: آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟
خداوکیلی اگه خدا برای من کافی بود من وضعم به این جا می کشید؟ همین یک سوال را جواب بدید. من هم به خدا می گویم تو اگر کفایت منو می کردی که نمی گذاشتی وضع من این بشود. البته این آیه ی قرآن درسته ولی برای بندگان خدا. برای کسانی که خدا دوستشون دارد. نه برای من و امثال من که همینطوری رها شدیم توی سگدونی دنیا.
شروحیل;992000 نوشت:
عنی ای بنده من، برای همه کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویت من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت می‌کند و به او آرامش ‌می‌بخشد. لذاست که فرمود: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»: دل‌ها با یاد خدا آرامش می‌یابند.
یاد خدایی که همیشه منو در کثافت رها کرده است منو آرام نمی کنه.

اغاثاذیمون;992130 نوشت:
خب الان که خدا رو زیر سوال میبرید پس بهتر هست که منتظر معجزه نباشین و خودتون تلاش کنید .............برا استخدام شدن یه روزنامه بردار بخون توش پر از اگهی استخدامی هست
شغلی رو انجام بده که بهش علاقه داری و توش خلاقیت میتونی به خرج بدی مثلا نقره کاری ووو ......به درامدت فکر نکن در وهله اول ......فقط سعی کن سرت مشغول بشه
الان برم سر کار با برجی سیصد هزار تومان. به نظر شما تا چند سال دیگه می تونم ازدواج کنم و تا اون موقع چند بار دیگه باید خودارضایی کنم.

اغاثاذیمون;992130 نوشت:
بعد میتونی شبها قبل از خواب تصور کنی که به ارزوهات رسیدی .............مثلا یکی بهت زن داده و گفته که خونش رو هم ما بهت میدیم .......(من شنیدم که طرف هم دختر داده هم خونه داده
دیگه حتی تصورش رو هم نمی تونم بکنم.
اغاثاذیمون;992130 نوشت:
ولی فقط زمانی میتونی منتظر معجزه باشی که صبور باشی و با معرفت ...............خدا نعوذ بالله ادم نیست که دو روز معرفت نشون بدی و بیخیال بشی و انتظار داشته باشی تا اخر دنیا ثروت و نعمت به پات بریزه
من دنبال ثروت و نعمت خیلی فراوان نیستم ولی چیزی رو می خوام که بنیان همه ی زندگیم به اونه. همین الان هم می خوام. به یک آدم تشنه نمی تونی بگی که صبر کن و عمری معرفت نشون بده تا خدا معجزه کنه.
اغاثاذیمون;992130 نوشت:
اگر افرادی رو میبینی که تو ناز و نعمت هستند و از راه حرام بدست اوردن بدون که خداوند بسیار مکر کننده هست..............یکی از گناهان کبیره ایمن دانستن خود از مکر خداست
نه این گونه نیست. اصلا حرام نیست. حقشونه. چون اونا نور چشمی اند. اونا باید همه ی این چیزها رو داشته باشند. مکر خدا هم اگه باشه مال ماست نه اونا.

ali 000;992136 نوشت:
میشه بپرسم لیسانس چی داری که میگی کار نیست؟

الان یعنی می خوای برای من کار پیدا کنی؟ من فوق لیسانس دارم ولی اشتباهی توی پروفایلم نوشتم لیسانس. باید درستش کنم. فوق لیسانس مهندسی دارم.

badbakht1;992139 نوشت:
خداوکیلی اگه خدا برای من کافی بود من وضعم به این جا می کشید؟ همین یک سوال را جواب بدید. من هم به خدا می گویم تو اگر کفایت منو می کردی که نمی گذاشتی وضع من این بشود. البته این آیه ی قرآن درسته ولی برای بندگان خدا. برای کسانی که خدا دوستشون دارد. نه برای من و امثال من که همینطوری رها شدیم توی سگدونی دنیا.
یاد خدایی که همیشه منو در کثافت رها کرده است منو آرام نمی کنه.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

از شما سوال کردم چقدر برای خدای خودتون مایه گذاشتید؟؟؟؟؟؟

چند ماه یا چند سال ؟

اندازه دوست دخترتون برای خدای خودتون مایه گذاشتید؟؟؟؟

که حالا ادعا میکنید خدا براتون کاری نکرده ؟؟؟؟

خدا در وجود شماست ، نه فقط بیرون از شما و جدای از شما !

هر وقت خودتون رو پیدا کردید خدای خودتون رو هم پیدا می کنید

این خدایی که قراره بدون زحمت وتلاش و خودسازی و صبر و تحمل و پشتکار بیاد بهتون خونه و ماشین و رفاه بده

ساخته ذهن شماست و مخلوق شماست نه خدای شما !!!!

اگر می خواید خدای حقیقی رو پیدا کنید ، اول باید خودتون رو پیدا کنید

خدا رو ادیسونی پیدا کرد که 900 بار شکست خورد ، اما نا امید نشد تا به نتیجه رسید

این که شما دنیا رو کثافت می بینید ، حاصل تفکرات منفی بافانه شماست

این دنیا هم خوبی داره هم بدی

شما دنبال خوبی هاش برید

باور کنید کسی که با دل خوش نون خشک جمع می کنه و هر روز طلوع و غروب خورشید رو می بینه
و جریان زندگی رو حس می کنه

زندگیش خیلی زیباتر از اونی هست که تو دلار غلط می زنه اما شب خواب راحت نداره
و هزار و یک فکر و خیال برای کلاهبرداری و احتکار تو سرش می گذره ...

Ramn;992033 نوشت:
شما اگر بتوانید یک همچین برنامه ای را برای خود تنظیم کنید و در اجرای آن کوشا باشید به شما قول میدهم خدا شما را از این وضعیت نجات خواهد داد...
اصلا چرا من باید به این وضعیت بیفتم که خدا بخواهد من رو در بیاورد. وقتی نتونست یا نخواست کاری برای من بکنه که به این وضعیت نیفتم حالا کاری می کنه که از این وضع خلاص بشم. اون قدر برنامه ریختم که بتونم خلاص شم ولی هیچ کدام جواب نداد.
Ramn;992033 نوشت:
شما در اعماق وجودتان یک گوهری دارید...شما ارزشتان بیشتر از این حرف هاست...
ما نه گوهر داریم و نه ارزش. گوهر و این جور چیزها مال کسان دیگر است.
Ramn;992033 نوشت:
اگر نماز نمیخوانید یا در انجام آن سست هستید به خدا بگویید...
اگر تکّه تکّه ام هم که بکنند یک رکعت نماز نخواهم خواند. من کسی را ندارم که برایش سجده کنم. ثانیا اصلا خداوند صدای من رو نمی شنود که حالا بخوام نماز بخونم.

شروحیل;992144 نوشت:
برادر گرامی

از شما سوال کردم چقدر برای خدای خودتون مایه گذاشتید؟؟؟؟؟؟

چند ماه یا چند سال ؟

اندازه دوست دخترتون برای خدای خودتون مایه گذاشتید؟؟؟؟

که حالا ادعا میکنید خدا براتون کاری نکرده ؟؟؟؟

بیایید در این مورد بحث کنیم که اول خدا باید یک مایه ای برای بنده اش بگذارد یا بنده برای خدا. من از زمانی که یادم هست وضع زندگیم گند بوده. به نظر شما من که 10 سالم بود چه کار می بایست برای خدا بکنم تا به خودارضایی گرفتار نشم. من چه کار می بایست برای خدا بکنم تا زیر چک و لگدهای مادرم له نشوم و در انباری زندان نشوم. بچه که بودم با همه ی این چیزها نماز هم می خوندم. الان میای می گی (حالا مگه چه کار کردی که به خاطر یک نماز از خدا توقع داری برات کاری بکند؟))
شروحیل;992144 نوشت:
این خدایی که قراره بدون زحمت وتلاش و خودسازی و صبر و تحمل و پشتکار بیاد بهتون خونه و ماشین و رفاه بده

ساخته ذهن شماست و مخلوق شماست نه خدای شما !!!!

من نه از خدا خونه خواستم و نه ماشین و نه رفاه. من از خدا خواستم که شرایطی را مهیا کنه تا من بتونم ابتدائی ترین چیزها رو داشته باشم. از خدا خواستم تا کاری بکنه که من بتونم ازدواج کنم تا از کاری که منو به کثافت کشونده و تمامی زندگیم در لجن رفته من رو نجات بده. این توقع زیادیه؟؟؟؟ تا کی صبر و تحمل و پشتکار داشته باشم تا بنیادی ترین نیازم پاسخ داده بشه. تا کی صبر کنم تا از لجن بیام بیرون.

شروحیل;992144 نوشت:
خدا رو ادیسونی پیدا کرد که 900 بار شکست خورد ، اما نا امید نشد تا به نتیجه رسید
ادیسون اگه برق رو اختراع نمی کرد هیچ مرگش نمی شد ولی من اگه یک روز ازدواجم به تاخیر بیفته و یک بار خود ارضایی کنم تاثیری روی من داره که نمی شود محاسبه اش کرد.

شروحیل;992144 نوشت:
از شما سوال کردم چقدر برای خدای خودتون مایه گذاشتید؟

اندازه دوست دخترتون برای خدای خودتون مایه گذاشتید؟؟؟؟

که حالا ادعا میکنید خدا براتون کاری نکرده ؟؟؟؟

درود

منم هم چند پرسش دارم

مگر کسانی که با رانت و اختلاس به جایی رسیده اند و در ناز و نعمت و عیش و نوش کامل اند برای خدا مایه گذاشتن ؟

اندازه ی دوست دخترشون برای خدا مایه گذاشته اند ؟؟

مگر کسانی که در کشور های اروپایی اند و بی خدا هستند ولی در ناز و نعمتد و لذت ؛ آیا برای خدا مایه گذاشته اند ؟

فکر نمی کنید باور و دوران این حرفها دیگه تموم شده ؟

تا کی باید به جای چاره اندیشی علمی و اقتصادی جوانها را با این سخنان فریب داد ؟

تا وقتی که چرخ امور کشور با دانش و عمل متخصصان میهن دوست ومتعهد ( فارغ از هر گونه مذهب و باور شخصی ) نگردد
تاریخ چهل ساله ی حکومت صرفن مذهبی نشان داده این حرفا و پند ها فقط عوام فریبی و رکود است و ابتر

انچه که ما از حکومت مذهبی دیده ایم فقط ریا کار افرینی - رانت خواری و اختلاس پروری بوده است

مگر این جوان مدد جو (badbakht1 ) در افرینش خود اختیاری داشته که الان به او سفارش کنیم که برای خدایی که این همه تنهایش گذاشته مایه بگذارد ؟؟

خدا او را افریده و وظیفه ی افریدگاری او هتمن ایجاب می کند که ازو نگهداری کرده و اسباب زندگی اش را مهیا سازد

پدر و مادر ی که بچه را پدید می آورند وظیفه قطعی ویقینی دارند که او را بزرگ کرده و پروزش دهند و نیاز های او را بر اورده کنند

نه اینکه پس از تولد بگویند به ما چه !!!! و او را در ستل آشغال بیندازند !!!!!!

خدا هم که بشر را بدون اختیار او افریده وظیفه ی یقنی و قطعی دارد که هتمن اسباب زندگی و رفاه او را مهیا کرده باشد

نه اینکه انسان ها را برای کسب اسباب و رفاه زندگی به جان هم بیندازد

خدا که از آن پدر و مادر کمتر نیست هست ؟؟؟

درسته وضعیت شما تاسف داره و گذشتتون تلخه ولی بازم نا امید و عصبی نباشید.هر گز روحیتون رو نبازید.نیازی نیست که حتما هر چه زودتر ازدواج کنید بذارید یه مدت بگذره .الان بهترین کاری که باید بکنید پس انداز کردن هست.لازم هم نیست در همون وهله اول کار خوب پیدا کنید.برید حد اقل کارگی .نمیشه که حتما از پله اول یهو برید پله. دهم.
حد اقل کارگی همه جا پیدا میشه من مطمئنم با پس انداز کم هم اعصابتون سر جاش میاد و کمی روحیه پیدا میکنید و سال به سال بهتر میشید.همین باعث میشه خود ارضایی رو هم به مرور کم و در نهایت ترک کنید تا بعدش میتونید کار بهتری پیدا کنید.مثلا با پس انداز یکه کردید برید یه حرفه ای متناسب با مدرک خود یا هر حرفه دیگری که علاقه دراید یاد بگیرید و کار بهتری داشته باشید.البته با مشاورین اشتغال و کارافرینی هم حتما مشاوره کنید.همه چیزی که یهویی بدست نمیاد که بزرگوار.باید بدونید که الان که توی این موقعیتی که هستید بهترین کاری که میتونید انجام بدهید چی هست.نه اینکه مدام زانوی غم بغل بگیرید که و از خدا شاکی باشید یا خودتونو سرزنش کنید یا از اتفاقات تلخ گذششتون یاد کنید.اینها همه مانع این هست که پیشرفت کنید.

باور کیند خیلی زا افراد هستند که وضعیشون بهتر از شما نیست پس فکر نکنید تنها هستید.چرا همش خودتون رو با پولدارها مقایسه میکنید؟ فکر میکنید پولدارها پولشون رو از راه حلال بدست میارن؟خیر گرامی.هر فردی که پولش غیر طبیعیم باشه از راه حلال نیست اصلا نمیشه کسی از راه حلال پول در بیاره بعدش غرق پول باشه.به این جور ادما نظر نکیند اینها واقعا ادمای حقیری هستند و ارزشی ندارند.
پس ازین ب بعد سعی دیگه به گذشتت فکر نکنی و نا امید نشی و خودتو به یه کاری مشغول کن حتا کارگی.کم کم میتونی با پس انداز کردن بری کار وحرفه بهتر یاد بگیری و هی به مرو پیشرفت کنی.نیازم نیست همین الان به ازدواج فکر کنی.البته اگه که موری سراغ داشتی که بتونی ازدواج کنی حتما از دست نده . وگرنه میتونی بعدا ازدواج کنی مگه چه اشکالی داره خیلیا رو دیدم از 35 یا 40 سالگی ازدواج میکنن و خیلی زندگی شیرین تر و بهتری از افرادی که در زیر 25 سالگی ازدواج کردند دارند. مگر این افراد غریزه جنسی نداشتند؟
ادم وقتی مشغول کاری نشه مسلمه که راحتر خود ارضایی میکنه و فکر میکنه دیگه نمیتونه ترکش کنه.رفتن به بیرون از خونه و گشت گذار و عبادت ورزش هم میتونه شما رو از فکر و خیال دور کنه و خود راضایی رو به تعویق بندازه شب ها موقع خواب هم اگه برات ضرری نداره قرص خواب بخور که فکر خود ارضایی یا افکار منفی به ذهنت نیاد.

badbakht1;992147 نوشت:
بیایید در این مورد بحث کنیم که اول خدا باید یک مایه ای برای بنده اش بگذارد یا بنده برای خدا. من از زمانی که یادم هست وضع زندگیم گند بوده. به نظر شما من که 10 سالم بود چه کار می بایست برای خدا بکنم تا به خودارضایی گرفتار نشم. من چه کار می بایست برای خدا بکنم تا زیر چک و لگدهای مادرم له نشوم و در انباری زندان نشوم. بچه که بودم با همه ی این چیزها نماز هم می خوندم. الان میای می گی (حالا مگه چه کار کردی که به خاطر یک نماز از خدا توقع داری برات کاری بکند؟))

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

این که بقیه به شما آسیب رسوندن چه ربطی به خدا داره؟؟؟؟

اگه قرار بود خدا جلوی همه چیز رو بگیره و نزاره هیچ کسی به کس دیگه صدمه بزنه ، پس برای چی این دنیا رو آفرید و انسان ها رو خلق کرد ؟؟؟؟

بهشت بود دیگه ، فرشته ها هم قدرت این رو نداشتن که به کسی آسیب بزنن !!!

badbakht1;992147 نوشت:

من نه از خدا خونه خواستم و نه ماشین و نه رفاه. من از خدا خواستم که شرایطی را مهیا کنه تا من بتونم ابتدائی ترین چیزها رو داشته باشم. از خدا خواستم تا کاری بکنه که من بتونم ازدواج کنم تا از کاری که منو به کثافت کشونده و تمامی زندگیم در لجن رفته من رو نجات بده. این توقع زیادیه؟؟؟؟ تا کی صبر و تحمل و پشتکار داشته باشم تا بنیادی ترین نیازم پاسخ داده بشه. تا کی صبر کنم تا از لجن بیام بیرون.

برادر گرامی

شروع با خود انسان هست ، ادامه مسیر هم تا رسیدن به مقصد با خود انسان هست

شما باید استارت ماشین رو بچرخونید تا ماشین روشن بشه و شما باید فرمون رو دستتون بگیرید تا تصادف نکنید و به انتهای مسیر برسید

اما ماشین با قدرت موتور داره حرکت می کنه

مثال بنده و خدا مثل این می مونه

این تفکرات اشتباه که خدا باید استارت بزنه و خدا فرمون رو کنترل بکنه ساخت ذهن ماست

دکترنادرنوری;992149 نوشت:
درود

منم هم چند پرسش دارم

مگر کسانی که با رانت و اختلاس به جایی رسیده اند و در ناز و نعمت و عیش و نوش کامل اند برای خدا مایه گذاشتن ؟

اندازه ی دوست دخترشون برای خدا مایه گذاشته اند ؟؟

مگر کسانی که در کشور های اروپایی اند و بی خدا هستند ولی در ناز و نعمتد و لذت ؛ آیا برای خدا مایه گذاشته اند ؟

فکر نمی کنید باور و دوران این حرفها دیگه تموم شده ؟

تا کی باید به جای چاره اندیشی علمی و اقتصادی جوانها را با این سخنان فریب داد ؟

تا وقتی که چرخ امور کشور با دانش و عمل متخصصان میهن دوست ومتعهد ( فارغ از هر گونه مذهب و باور شخصی ) نگردد
تاریخ چهل ساله ی حکومت صرفن مذهبی نشان داده این حرفا و پند ها فقط عوام فریبی و رکود است و ابتر

انچه که ما از حکومت مذهبی دیده ایم فقط ریا کار افرینی - رانت خواری و اختلاس پروری بوده است

مگر این جوان مدد جو در افرینش خود اختیاری داشته که الان به او سفارش کنیم که برای خدایی که این همه تنهایش گذاشته مایه بگذارد ؟؟

خدا او را افریده و وظیفه ی افریدگاری او هتمن ایجاب می کند که ازو نگهداری کرده و اسباب زندگی اش را مهیا سازد

پدر و مادر ی که بچه را پدید می آورند وظیفه قطعی ویقینی دارند که او را بزرگ کرده و پروزش دهند و نیاز های او را بر اورده کنند

نه اینکه پس از تولد بگویند به ما چه !!!! و او را در ستل آشغال بیندازند !!!!!!

خدا هم که بشر را بدون اختیار او افریده وظیفه ی یقنی و قطعی دارد که هتمن اسباب زندگی و رفاه او را مهیا کرده باشد

نه اینکه انسان ها را برای کسب اسباب و رفاه زندگی به جان هم بیندازد

خدا که از آن پدر و مادر کمتر نیست هست ؟؟؟

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

شما و خیلی از دوستان دیگر خدا را درست نشناخته اید

شما خدا را مثل پدر و مادر می دانید !

و این تفکر اشتباه است

خداوند می گوید ان تنصروالله ینصرکم

این خدای حقیقی با خدای ساخته ذهن دین گرایان افراطی و خدای مورد نظر عوام کیلومتر ها فاصله داره !!!

خدای واقعی درون شماست

درون تک تک موجودات و مخلوقات این عالم

خداوند نیروی این عالم و مخلوقات است

نه والد مخلوقات !

اگر کمی فیزیک بدانید می فهمید تا عملی نباشد عکس العملی نخواهد بود !

پس باید حرکتی شروع گردد تا به نتیجه ای برسد

شما از کجا می دانید که این اشخاصی که نام بردید بدون تلاش به موفقیت رسیده اند

ودر ضمن از کجا می دانید که موفقیت عین خوشبختی است؟؟؟؟

سلام ...
مشگل شما این هستش که نمیتونید تغییر کنید ...
و چون نمیتونید تغییر کنید تنبل شدید و در مقابل مشگلات کم میارید و میبینید که دیگران به راحتی میتونند مشگلاتشون رو حل کنند ...

مسیرتون این هست که چجوری باید بتونید تغییر کنید ...
مطالب در این مورد خیلی خیلی زیاد هست ... و مهمترین مساله این هستش که باید خودتون بخواید تغییر کنید ... مساله دوم این هستش که مسایل رو به هم پیوند نزنین ... بلکه تجزیشون کنین و آینده رو نبینید ...

کارتون ... زیاد سخت نیست ... فقط نیاز به یک کوچینگ دارین ...

جسارتا ...
اگر دوست داشتید میتونم بهتون کمک کنم ... ولی باید خیلی چیزها رو ازم حرف شنوی داشته باشید ...

این کاری که میگم رو انجام بده ...
1. تمامی افرادی رو که میشناسی ؛ مامان ؛ بابا ؛ خاله زهرا ؛ عمه کتی و .... همه رو لیست کن .
2. تمامی مهارتهایی که داری رو لیست کن ؛ میتونی تایپ کنی ؛ میتونی منبت کاری کنی ؛ میتونی ظرف بشوری ؛ همه رو لیست کن .
3. تمام چیزهایی رو که داری رو لیست کن ؛ مثلا کامپیوتر داری ؛ مثلا لباس زیبا داری ؛ مثلا پول داری و ...

بعدش بشین و در کنار هر کدوم از اونها بنویس که با گیر دادن ... کدومشون میتونند بهت بیشتر کمک کنند ....

مامان : اینی که با ... بابا صحبت کنه تا برام پیش قسط یک ماشین رو بده
بابا : اینی که بره با مدیرشون صحبت کنه که من رو هم سره کار راه بدن
خاله زهرا : اینکه با شوهرش حرف بزنه که بتونه شما بری سر ساختمون وای سی و کار یاد بگیری و پول بگیری
عمه کتی : اینکه بگرده و برات یه دختر خوشگل پیدا کنه

مهمترین چیز این هستش که ... حتما بخواه ... حتما بخواه .... خجالت کشیدن هم نداره ... و اصرار کن ... بارها و بارها اصرار کن .

بهت پیشنهاد میکنم یه مدت بری ویزیتور بشی ... نه بخاطر اینکه کارت ویزیتوری باشه ... به خاطره اینکه کلاسهای زیادی برات میزان و بهت یاد میدن که باید چجوری مخ بزنی ....

مطلب بعدی هم که میخوام برات بگم این هستش که به هیچ وجه خجالت نکشی ... هر کاری که بود رو انجام بده ... مهم این هستش که کسی تو رو در درون اون کار میبینی و پی به ظرفیت بالای تو میبره و کمتر از یک ماه شغلت رو عوض میکنی .... گفتم ... باید دنبال فرصت باشی ....

اگر میخوای رشد کنی ... همین فردا برو برای شش ماه دیگه یک چک بکش ... یک چک 40 میلیون تومنی ...
اونجوری باید خودت رو به زمین و زمان بزنی تا 40 میلیون تومن پول رو جور کنی ....

همچین تغییر میکنی که خودت هم خودت رو فراموش میکنی ....

خود کشی هم خوبه ....
ولی اولش تمام راههای دیگه رو برو اگر جواب نداد بعدا خودکشی کن ...

1. مثلا این بار در درون مهمونی برو به عمت بگو ... عمه میخوام ازدواج کنم کسی رو سرا نداری
2. مثلا در درون دانشگاه برو به این و اون بگو
3. مثلا در درون در و همسایه ... خیلی راحت بگو میخوای زن بگیری ... شما دختر خوب سراغ ندارید
و ...

در مورد کار هم همینجوری ...
صد تا شرکت برو ... صد تا مغازه سر بزن ... بهشو بگو کار ندارین .... خوب کار میکنم ها ... اگر هم گفتند نه به راحتی برین مغازه صد و یکمی ...

اگر 400 جا خواستگاری رفتید و پانصد جا برای کار مراجعه کردین و جواب نگرفتین حتما خودتون رو بکشین ...

شروحیل;992151 نوشت:
رادر گرامی

این که بقیه به شما آسیب رسوندن چه ربطی به خدا داره؟؟؟؟

پس این الیس الله بکاف عبده چی می شه؟ به نظر شما آیا باید هر بلایی سر ما بیاید و خدا کاری برامون نکنه؟؟

مبنای 2;992158 نوشت:
گر 400 جا خواستگاری رفتید و پانصد جا برای کار مراجعه کردین و جواب نگرفتین حتما خودتون رو بکشین ...
من 400 بار برای خواستگاری نرفتم و اصلا خواستگاری نرفتم. البته مورد که برای ازدواج خیلی زیاده ولی وقتی کاری و شغلی وجود نداره عملا در خونه ی هیچ کس نمی تونی بری. اما 500 جا رفتم برای کار. ولی کاری با برجی سیصدتومان گیرم میاد. بنابراین باید حداقل تا 35 سالگی به خودارضایی مبتلا باشم . همین الان خودم رو راحت کنم بهتر نیست به نظر شما؟؟ هی اصرار کنم و اصرار کنم که تورو خدا من هیچ شغلی ندارم ولی دخترتون رو بدید. تو رو خدا بدید.

badbakht1;992164 نوشت:
من 400 بار برای خواستگاری نرفتم و اصلا خواستگاری نرفتم. البته مورد که برای ازدواج خیلی زیاده ولی وقتی کاری و شغلی وجود نداره عملا در خونه ی هیچ کس نمی تونی بری. اما 500 جا رفتم برای کار. ولی کاری با برجی سیصدتومان گیرم میاد. بنابراین باید حداقل تا 35 سالگی به خودارضایی مبتلا باشم . همین الان خودم رو راحت کنم بهتر نیست به نظر شما؟؟ هی اصرار کنم و اصرار کنم که تورو خدا من هیچ شغلی ندارم ولی دخترتون رو بدید. تو رو خدا بدید.

سلام
دختر هست که بدون پول با شما ازدواج کنه.
مثلا مطلقه باشه یا مشکل جسمی یا خانوادگی داشته باشه.
من مورد داشتم که پسره از دختره پول گرفته تا باهاش باشه...
فقط مشکل شما پیدا کردن چنین دختری هست...
برای رابطه و نیاز جنسی هم نمیخواد خونه داشته باشی... خونه پدر دختره یا خود دختره یا خونه پدری شما کافیه... توی ماشین و خونه رفقا و بیابون توی چادر مسافرتی.. سوئیت

این دخترام فقط باید بسپری پیدا کنن تو فامیل و رفقا...
یا بری توی نهادهای خیریه و مساجد و بهزیستی و دفاتر ازدواج و طلاق و ...

پس برو زنت رو پیدا کن...همین.

سلام برادر.
رشته تحصیلی شما چیست؟
و در کدام شهری؟
آیا در مورد رشته تحصیلی خودت تا چه حدی تسلط به کار داری؟
در زمینه غیر از رشته تحصیلیتون سابقه یا علاقه به چه کاری دارید؟

اگر اینجا تمایل نداری بگی خصوصی بگو ولی اگه اینجا بگی شاید دوستان دیگه هم بتونن کمکی کنن.

badbakht1;992145 نوشت:
اصلا چرا من باید به این وضعیت بیفتم که خدا بخواهد من رو در بیاورد. وقتی نتونست یا نخواست کاری برای من بکنه که به این وضعیت نیفتم حالا کاری می کنه که از این وضع خلاص بشم. اون قدر برنامه ریختم که بتونم خلاص شم ولی هیچ کدام جواب نداد.

سلام

اینکه شما به صورت جبری یا اختیاری در این وضعیت قرار گرفتید مهم نیست...مهم این است عکس العملتان در برابر این وضعیت ها چگونه خواهد بود.مهم این است حالا فهمیدید عملتان اشتباه بوده و دنبال راه حل هستید...
به من در سن 10 یا 11 سالگی فیلم های پورن نشان دادند...فکر کنم بدانید این یعنی چه.من حتی نمی دانستم آنها در حال انجام چه کاری هستند...میدانید چه ضربه ای خوردم؟؟

بدون آن که خودم بخواهم مبتلا به خود ارضایی شده بودم...من حتی نمیدانستم اسم این کار چیست یا اصلا گناه دارد یا ندارد...چون آنکار فقط به من لذت میداد بخاطر همین انجامش میدادم...هیچ کسی نبود که به من بگوید این کار بد است...

آنقدر خود ارضایی کرده بودم که گمان کنم در سن 13 سالگی تمام صورتم جوش زده بود...جوش هایی به صورت غده ای و دردناک...

نماز هم نمیخواندم...اصلا نماز خواندن را هم بلد نبودم...کلاس دوم ابتدایی که قرار بود نماز خواندن را به ما یاد بدهند،هر چه سعی میکردم نمی تواستم یاد بگیریم!!
دائم ترتیب خواندن نماز را در کلاس اشتباه انجام میدادم و معلم به جای ٱنکه به من آموزش دهد فقط تحدید میکرد نمره ات را کم میکنم...خودش هم معتاد به سیگار بود...
من از بچگی باهوش نبودم اکثر مواقع سر یادگیری درس ها با مادرم دعوا داشتیم...پدرم هم که صبح سر کار بود تا عصر.ما هم کم در خانواده دعوا و درگیری نداشتیم...
با همه ی این اوضاع و احوال،همیشه یه چیزی ته دلم می گفت دست از خود ارضایی بردار...یک چیزی منو به سمت خدا و کتابش کشوند...از خدا خواستم دست از این کار بردارم...

نمی دانم چگونه شد،به طرز عجیبی یک اراده ای در من شکل گرفت که دیگر دست به خود ارضایی نزدم و شروع کردم به مقاومت کردن...دیگر از فیلم های پورن خوشم نمی آمد...حتی عکس های تحریک آمیز هم نمیدیدم...کنترل نگاهم بیشتر شد...
جوش های صورتم به مرور زمان کم و کمتر شدن...در درس خواندنم پیشرفت حاصل شد...دیگر میتوانستم خیلی راحت مطالب را یاد بگیرم...استقامتم در انجام کار ها فوق العاده بالا رفت...

الان که خوب نگاه میکنم میبینم خدا من رو توی اون وضعیت تنها نگذاشت...شما را هم هرگز تنها نگذاشته...من که از خدا خواستم و تلاش کردم،شد.شما هم اگر بخواهید،می شود.

badbakht1;992145 نوشت:
اگر تکّه تکّه ام هم که بکنند یک رکعت نماز نخواهم خواند. من کسی را ندارم که برایش سجده کنم. ثانیا اصلا خداوند صدای من رو نمی شنود که حالا بخوام نماز بخونم.

اشتباهت همینجاست...خدا حواسش هست در چه وضعی هستی...اون میخواد کمک کنه اما تا تو نخوای تغییری کنی هیچ اتفاقی نمی افته...نماز بخوانی بعد فیلم ببینی یعنی با خدا صادق نیستی.
شما چراغ قرمز ها رو دائم رد کردید...قانون رو زیر پا گذاشتید.به اخطار ها هم توجه نکردید.عواقبشم این میشه اراده تون ضعیف بشه...زیر مشکلات زود کمر خم کنید...
شما وقتی نتونی این مشکل ده ساله رو حل کنی چطور میخوای یه زندگی رو اداره کنی؟
بنظرم خدا میدونه داره چیکار میکنه...

badbakht1;992120 نوشت:
این موردی که هیچی از این ها رو نداشته چگونه ازدواج کرده؟ گیریم ناامید نشده ولی وقتی شغلی نداشته چگونه خرج زن و بچه اش رو داده.

باسلام

این طرز فکر که قرار هست ما بنشیم و خدا برامون همه چی رو آماده در اختیارمون قرار بده از این خبرا نیست

حتی اون دوزدش هم برای دوزدی کردن و رسیدن به مال و منال هلو برو تو گلو هم تلاش میکنه طرح و برنامه میریزه وقت و انرژی میزاره

بله این آقا با اینکه همه اینا رو نداشت و مدرک تحصیلیش هم به اندازه شما نیست ازکارهای خیلی ساده شروع کرده از شاگردی تو مغازه گرفته تا نگهبانی از این کارها
برای ازدواج همه به آشنا و دوست ... سپرده که من همچین شرایطی دارم اگه موردی بود بهم معرفی کنید

و بعد از ازدواج هم واقعا شرایط بهتر از دوران مجردی داره

با اینکه مشکل جسمی داره ولی هیچ وقت خودش رو کمتر از آدمهای دیگه ندیده به جای آه و ناله تلاش کرده

مطمئنا توکلی که به دنبالش تلاش نباشه ثمری نداره

مثل این میمونه من بشیم تو خونه بگم خیلی دوست دارم استاد دانشگاه باشم هر روز نماز بخونم دعا کنم ولی قدمی برای این کار برندارم مطمئنا صد سال هم به این شکل پیش برم نمی تونم یه کلمه بخونم چه برسه بخوام تحصیلات عالی داشته باشم

شما هم گذشته رو بزارید کنار به جای نمیشه نمی تونم از کلمه میشه و می توانم استفاده کنید

مهم نیست یک روز از عمرتون رو با این تفکر سپری کرده باشید یا صد سال

خیلی از آدمها بودن وقتی به این نتیجه رسیدن کارشون اشتباه هست وقتی از همون لحظه تصمیم به برگشتن گرفتند و تلاش کردند آدمهای موفقی بودن چه از لحاظ مادی چه معنوی

اختیار با خود شماست هرطور که بخواهید همانطور میشود توصیه بنده به شما اولین کاری که میکنید این نام کاربری رو عوض کنید

شما با این همه مشکلات به نظرم آدم موفقی بودید که تا این حد تحصیلاتتون رو ادامه دادید

پس می تونید خیلی از مشکلاتی که گفتید رو هم کنار بزنید

من کاری به این ندارم شما اعتقادی به این دارید که خدا برای شما چه کرده یا نکرده حرف من اینکه شما در درون خود چیزی دارید که می تونید به هر قله ای که میخواهید برسید فقط کافی هستش خودتون را باور کنید و بخواهید که به قله برسید

اهدافی برای خودتون تعیین کنید کوتاه مدت و بلند مدت از هر بار زمین خوردن دلسرد نشید گاهی افکاری به ذهن میاد که دیگه دیر شده کارهایی که باید انجام میدادی زمانش گذشته به این افکار توجهی نکنید

براتون ارزوی موفقیت دارم

hamidrezza;992170 نوشت:
سلام برادر.
رشته تحصیلی شما چیست؟
و در کدام شهری؟
آیا در مورد رشته تحصیلی خودت تا چه حدی تسلط به کار داری؟
در زمینه غیر از رشته تحصیلیتون سابقه یا علاقه به چه کاری دارید؟

اگر اینجا تمایل نداری بگی خصوصی بگو ولی اگه اینجا بگی شاید دوستان دیگه هم بتونن کمکی کنن.

الان اگر بگم برام می تونید کار پیدا کنید؟

Ramn;992175 نوشت:
نمی دانم چگونه شد،به طرز عجیبی یک اراده ای در من شکل گرفت که دیگر دست به خود ارضایی نزدم...دیگر از فیلم های پورن خوشم نمی آمد...حتی عکس های تحریک آمیز هم نمیدیدم...کنترل نگاهم بیشتر شد...
نمی دانم چرا به طرز عجیبی این اراده در من شکل نمی گیره. شاید به این خاطره که وجود من پر از عقده و بغضه.

badbakht1;992191 نوشت:
الان اگر بگم برام می تونید کار پیدا کنید؟

سلام علیکم

گاهی باید دست از کار کشید , یعنی نباید کار کرد باید فکر کرد چون نوبت ذهن است باید ببیند کار را بهتر هم میشود انجام داد ؟
گاهی هم نباید فکر کرد , فقط باید کار کرد , اینجا دیگر نوبت ذهن نیست نوبت عمل است

یک کار با حقوق کم یا زیاد موقتی یا دایمی با آینده و یا آینده ندار مهم این است که کار باشد / باید فعالیت بدنی داشته باشد نه یکجا نشینی

یک یا دو ماه این کار را ادامه بدهید بعد نوشته های امروزتان را بخوانید و تغییر شرایطی را که حس میکنید بنویسید .

مرد تفریحش کار اوست . من یک مدت بیکار شدم خواست خدا شد یک همخدمتی ای داشتم من را دید دعوت به کار کرد و با او رفتم نقاشی ساختمان . کار سختی است ولی درآمد دارد بیمه ندارد دستهایت رنگی است و بوی تینر میدهی ولی در دل پس از اتمام کار از خودت تا حدی راضی میشوی

من هم بعد بیکاری بالا کشیدن دستمزد حداقل 7 ماه کار , درگیری و مشکلات , توسل کردم نمیدانستم پاسخم را میدهند بدون اینکه من بدانم پاسخ سر راه قرار گرفتن همخدمتی ام بود

badbakht1;992164 نوشت:
عملا در خونه ی هیچ کس نمی تونی بری.

سلام و عرض ادب

احتمالا شنیدید که می گن خواستن توانستن است

عمل شما از خواست شما شروع می شه، نه از شرایط محیطی !

شما برای این که نمی خواید می گید نمی شه !

کار نشد نداره

اگر واقعا بخواید

اگر شما زن می خواید باید واقعا بخواید و تلاش کنید تا بتونید زن بگیرید

با تکرار نمی شه تو ذهنتون به خودتون تلقین نکنید

برعکس این کار رو انجام بدید

بگید می شه

هزاران انسان بدبخت ، بی پول و یتیم هستن و بودن که در بدترین شرایط زندگی می کردن

اما گفتن می شه و تلاش کردن و تلاش کردن و تلاش کردن و تلاش کردن و تلاش کردن و.... تا شده ...

اگر میخواید که بشه باید بخواید و تلاش کنید

نیروی که شما به جهان هستی وارد می کنید

باید در راستای نیازهاتون باشه

نه خلاف اون !

اگر خلافش باشه ، خودتون دارید خودتون رو در حالت سکون نگه می دارید و یا حتی به عقب حل می دید ....

اگر می خواید برید جلو نیروهاتون رو در یک راستا قرار بدید

خواسته هاتون

افکارتون

برنامه ریزیتون

نیازهاتون

همه رو رو به جلو قرار بدید تا بتونید پیشرفت کنید

اگر بگید نمی شه نخواهد شد

و اگر بگید می شه و تلاش کنید به نتیجه خواهید رسید

شاید یک ماه ، شاید یک سال ، شاید ده سال طول بکشه

مهم این هست که دست از تلاش نکشید تا به نتیجه برسید

badbakht1;992162 نوشت:
پس این الیس الله بکاف عبده چی می شه؟ به نظر شما آیا باید هر بلایی سر ما بیاید و خدا کاری برامون نکنه؟؟

برادر گرامی

در پست های قبل به شما گفتم !

خداوند یک شخص نیست !

این خدایی که در نظر شماست اون خدای واقعی نیست

شما وقتی رابطه دو طرفه با خدا ( به صورت عملی ، نه فقط ذهنی ) ایجاد کردید ، می تونید با خدا و همراه خدا باشید

در این حالت هم نه این که به شما آسیبی نرسه

بلکه دیدگاه و نگرش شما نسبت به زندگی و درد و لذت تغییر خواهد کرد

یعنی دیگه آزار دیگران برای شما درد آور نخواهد بود و شاید از اون لذت ببرید چون حکمت و دلیلش رو درک می کنید!!!

مثلا می فهمید به خاطر فلان کار خطا بوده که چنین مشکلی براتون پیش اومده و ...

یا برای این که به فلان تجربه برسید ، متحمل فلان درد شدید ...

دیگه نماز خوندن و روزه گرفتن برای شما سخت نخواهد بود و حتی لذت بخش خواهد شد

و...

وقتی به اون مرحله برسید الیس الله بکاف عبده رو درک خواهید کرد

صد البته زحمت بسیاری باید بکشید تا به اون مرحله برسید

اما ارزشش رو داره

چرا که با رسیدن به اون نگرش ، دیگه همه زندگی براتون زیبا خواهد شد و قابل درک

badbakht1;992192 نوشت:
نمی دانم چرا به طرز عجیبی این اراده در من شکل نمی گیره. شاید به این خاطره که وجود من پر از عقده و بغضه.

مهم ترین سد راه رسیدن به کمال ، داشتن رذایل اخلاقی است

اولین قدم ترک رذایل است

برای ترک رذیلت ها برنامه ریزی کنید و روزانه محاسبه نفس داشته باشید تا به نتیجه برسید

اگر اراده کنید ، اما برنامه ریزی نداشته باشید به نتیجه مطلوب نخواهید رسید و نا امید خواهید شد

badbakht1;992125 نوشت:
خدا روزی مرا رها کرد که پدرم می خواست مرا با نفت آتش بزند. خدا روزی مرا رها کرد که به خودارضایی گرفتار شدم . خدا روزی مرا رها کرد که با التماس ازش خواستم که شرایط ازدواج را برای من مهیا کند اما او تف هم روی صورت من نینداخت. خدا روزی مرا رها کرد که از طرف خانواده ام تحقیر شدم. نه خیر آقا. خدا بعضی ها رو از همون اول رها می کنه. می دونید چرا؟ چون گیر می کنه. منابع دنیا که محدودند.

این که ما گمان کنیم وضعیت ما یک وضعیت حادّ است و ما تافته جدا بافته از دیگران هستیم و خدا از اول با ما دشمنی داشته واز این حرف ها فقط یک مسکّن است که انسان های ضعیف برای رفع عذاب وجدان به خودشان تزریق می کنند. وگرنه پای درد دل تک تک این بچه ها در این سایت که بنشینید می بینید که هر کدام با مشکلات بزرگی دست و پنجه نرم کرده اند، تفاوتشان با شما در این است که این ننه من غریبم بازی ها را در نمی آورند.

چقدر در همین سایت چه کاربران مودب و خوبی با بنده وسایر مشاورین از پدر و مادرهای بد اخلاقشان صحبت کرده اند و راهکار خواسته اند. چقدر گفته اند سال ها به خود اضایی مبتلا بوده و با اراده آن را ترک کرده اند؛ چقدر با مشکلات شدید مالی و فقر دست دست به گریبان بوده اند اما جا نزده اند.
من خودم در خانواده ای به دنیا آمدم که پدر ومادرم تا حدود 35 سال که از ازدواجشان می گذشت هنوز مستأجر بودند. خودم هم در ابتدای ازدواجم 80 تومان درآمد داشتم که 42 تومان آن را اجاره میدادم!

این که فکر کنید از خدا طلب کار هستید و روز قیامت هنوز شما او را بازخواست خواهید کرد و از این حرف ها...، اینها را بریزید دور!! روز قیامت خدا اشخاصی را به شما نشان خواهد داد که مشکلاتشان هزار برابر شما بوده و بدون غُر زدن آنها را از سر راهشان برداشته اند؛ آن موقع است که باید سرتان را از شرمندگی در برابر خدا پایین بیندازید.

خدا نه نیازی به نماز من و شما دارد و نه اگر همگی کافر بشیم و دسته جمعی خودکشی کنیم ذره ای لطمه می بینه:
«إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنىِ‏ٌّ حَمِيد»؛ اگر شما و همه مردم روى زمين كافر شويد [زيانى به خدا نمى‏ رسد] خدا بى‏ نياز و ستوده است‏.(ابراهیم:8)

شما هم اگر تلاش می کنید، برای خدا نیست، برای خودتان است:
«وَ مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنىِ‏ٌّ عَنِ الْعَالَمِين‏»؛ و كسى كه [در راه خدا] بكوشد فقط به سود خودش مى‏ كوشد زيرا خدا از جهانيان بى‏ نياز است‏.(عنکبوت:6)

بنابراین باید حرمت خدا و خالق جهانیان را نگه دارید؛ منطقی نیست که بخواهیم با این رفتارها و این گفتارها خدا را تحت فشار گذاشته یا باج بگیریم!!!
خدا در عین رحمت و رأفت قاطع است؛ شمایی که روی زمین نشستی تا خدا بیاد بلندت کنه نه اولین نفری بودی تو تاریخ که اینجوری بودی و نه آخرین نفر؛ خدا دست هیچ کسی رو با این نوع نگاه نمی گیره! تصریح هم کرده:

«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ به درستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمی کند مگر آنکه آن چه که به خودشان مربوط میشود را اصلاح کنند.(رعد:11)
خدا گواه است که بیش از خودارضایی شما، و بیش از پدر و مادر شما، این افکار شما هستند که دارند در حق شما ظلم می کنند و متاسفانه نمی فهمید...!

بله، خودارضایی عوارض دارد، اما هر وقت جلوی ضرر را بگیری منفعت است، عوارض آن هم با تغذیه وتحرّک و تغییر روحیه قابل رفع است، زود انزالی هم در اکثر موارد بعد از مدتی از ازدواج رفع خواهد شد.

badbakht1;992131 نوشت:
بگذارید چند تا روایت براتون بنویسم. 1- امام صادق (ع) فرمود : ((مردی را پیش حضرت علی(ع) آوردند که با آلت خود بازی کرده (و به این طریق خود را ارضا می کرد)، حضرت آن قدر بر روی دست های او زدند که دستانش قرمز شد...
این روایات که می گویند ما محبوب خدا نیستیم. البته راست هم می گویند. ما منفوریم. من منفور بن منفور بن منفور هستم

این روایات ناظر به تأدیب و ادب کردن هست، هرگز به معنای منفوریت نیست؛ اصلا چرا پدر و مادرها بچه خودشان را تنبیه می کنند اما هیچوقت بچه همسایه را تنبیه نمی کنند؟ چون تربیت بچه خودشان برایشان مهم است، این تنبیه از روی محبت است، از باب دلسوزی است، از باب این است که سرنوشت و آینده او برایشان مهم است.
نگاه خداوند هم همینطور است، شک نکنید تا زمانی که در میدان مبارزه با نفس باقی مانده اید ولو آنکه هر روز زمین بخورید، تا زمانی که دنبال ترک گناه هستید، و از این طرف و آن طرف سعی می کنید راهکار بگیرید یعنی محبوب خداوند هستید، در این شکی نکنید، اما این محبوبیت نباید از اقتدار پروردگار در نگاه شما بکاهد.

این را هم در ذهن داشته باشید همین که کسی از گناهش پشیمان شده یعنی هیچ گناهی در پرونده اش نیست، این وعده خود خداوند است من که نمیگویم...! نباید مرتب خودخوری کرده و اعتماد به نفس و آرامش و برنامه ریزی برای آینده را فدای این عذاب وجدان های ممتد کنید...؛ به جای اینکه در گذشته بمانید یک یا علی(ع) بگویید و بلند شوید و به فکر حال و آینده باشید.

[="Tahoma"][="Navy"]

badbakht1;992116 نوشت:
یک خاطره در این سایت در موضوع دیگری نوشتم که این جا بیان می کنم. من بچه که بودم پدر و مادرم خیلی با هم دعوا می کردند. چندین خاطره ی بد دارم. یک بار پدرم که با مادرم داشت دعوا می کرد نفت ریخت روی من و خودش تا هردویمان را آتش بزند . این وضع کودکی من. از 10سالگی به خاطر چی به خود ارضایی معتاد شدم. به خاطر این که به شدت افسرده بودم و البته فیلم های ناجور هم جلوی من ریخته بود. هر چی خاطراتم را مرور می کنم می بینم نقطه ی امیدی وجود ندارد. واقعا وجود ندارد. می دانید بدترین بلایی که سرم اومد زودانزالیه و این که دیگه هیچ وقت نمی تونم رابطه ی خوبی با همسر خودم داشته باشم. آقا من دیگه لت و پار شده ام. اون وقت شما می گید امید داشته باش. به نظر شما اگه قرار بود اتفاقی مثبت برایم بیفتد تا الان افتاده بود. من دوست دارم امید داشته باشم ولی نمی تونم . چون از این دیگه بدتر نمی شوم. گناهی بالاتر از ناامیدی نیست ولی برای رهایی از گناه نمی شود هزاران گند و کثافت سرت بیاید و هیچ کاری هم نتونی بکنی و هرروز وضعت بدتر بشود اون وقت بگی من به خدا امید دارم. به نظر شما می شه؟؟؟؟

سلام
خداوند متعال به انحاء مختلفی خواسته بگه که من چیزهایی رو که شما محال و غیر ممکن می دونید ممکن می کنم. اصلا خدباوری یک پایه اش همینه. معجزات الهی هم یک چنین پیامی دارند هرچند شما برای تغییر به معجزه نیاز ندارید. امید به تنهایی برای شما معجزه خواهد بود.
شما سعی کنید از هم اکنون زندگی کنید نه از گذشته. شما نقطه آغاز رو امروز بذارید نه ده سالگی و بیست سالگی خودتونو. دقیقا هم اکنون. مطمئنا در اکنون جای امیدواری هست.
یا علیم[/]

[=Times New Roman]خیلی ها توی ایران هستن که خودشون رو استاد موفقیت معرفی میکنند و موفقیت رو تدریس میکنند

ولی به طرز عجیبی هیچ تغییری توی زندگی کسی ایجاد نمی کنند

علتش این هست که در این کلاس ها فقط استاد صحبت میکنه

و کسانی که سر کلاس هستند یک مکالمه ی مخفی با استاد دارند که این مکالمه رو هیچوقت کسی حاضر نیست بیان کنه

چرا که ممکنه به نادانی و ضعیف بودن و ... متهم بشه

اون مکالمه ی مخفی رو واستون نوشتم

به این مکالمه دقت کنید:

استاد موفقیت: مثبت اندیش باش.
شاگرد: نمی تونم مثبت فکر کنم. افکار منفی ام زیادند.
استاد موفقیت: پس خودت رو باور کن.
شاگرد: خودم رو باور ندارم، اعتماد به نفس ندارم، احساس میکنم خیلی ضعیفم
استاد موفقیت: تو فوق العاده ای ، تو اشرف مخلوقات هستی
شاگرد: خیلی ممنون از انرژی مثبتتون ، ولی من احساس فوق العاده بودن نمی کنم.
استاد موفقیت: پس مثبت اندیش باش.
شاگرد: گفتم که نمی تونم مثبت فکر کنم. همش فکرهای منفی میکنم.
استاد موفقیت: پس خودت رو باور کن.
شاگرد: گفتم که خودمو باور ندارم، به توانایی هام ایمان ندارم
استاد موفقیت: چرا؟ تو بی نظیری ، تو خارق العاده ای
و...
این مکالمه یه سیر باطل هست که تمومی نداره.
در اینجا من کاملا به شاگرد حق میدم که نتونه حرف های استاد رو باور کنه
علت اینکه این دوره های موفقیت روی کسی اثر نمی گذارند این هست که مباحثی که در این دوره ها بیان می شوند
با واقعیت های زندگی شما کاملا متفاوت هست و شما نمی تونید ارتباطی بین این دوره ها و واقعیت زندگی خودتون برقرار کنید. کاملا هم حق دارید.
ببین دوست عزیز، من و شما ضعف هایی در شخصیت، شیوه ی تفکر و نگرش مون به زندگی داریم
که این ضعف ها مانع حرکت ما در مسیر موفقیت می شوند و به ما اجازه ی خود باوری و موفقیت نمی دهند.
شما نمی تونید با خوندن پست های انگیزشی و ضد انگیزشی کارشناس محترم و سایر دوستان تغییر کنید
شاید چند روزی هیجانی یا به اصطلاح «جوگیر» بشید ولی هرگز تغییر پایدار نمی کنید
ما اینجا یک سری حرف های مثبت به شما می زنیم و شما رو هیجانی میکنیم و شما چند روز رو سرحال و پرانرژی هستید
ولی پس از چند روز دوباره به همان مسیر قبلی باز می گردید. چون انگیزه و اراده ی شما ریشه اش در آب است نه در خاک.
به همین دلیل با یک جر و بحث، با یک مشکل کوچک، کوه انگیزه ای که در اینجا به دست آورده اید فرو می ریزد.
شما باید موفقیت را پله پله و با برنامه ریزی به دست بیاورید تا یک احساس عالی پایدار و همیشگی داشته باشید.

به عنوان مثال: فرض کنید یک بنده خدایی اراده اش ضعیف است و تنبلی میکند.
دو هفته ای یک بار لباسهایش را می شوید ، دو هفته یک بار به حمام می رود ، و به نظافت شخصی اش به خوبی رسیدگی نمی کند
حالا همین شخص میاد اینجا تاپیک میزنه که من بیچاره ام و خستم و تنبلم و...
کارشناس به او می گوید: «حرکت کن، تلاش کن، هدف داشته باش، تو می توانی به اهدافت برسی.»
این بنده ی خدا هم هرچه تلاش میکند می بیند نمی تواند حرکت کند، نای حرکت کردن ندارد، افکار منفی امانش را بریده اند
برای همین باز هم شکست می خورد و بیشتر از قبل در نا امیدی فرو می رود.
خوب واقعیت این است که چنین شخصی، نیاز به یه برنامه ی سبک و دو ماهه دارد
تا به مرور زمان با انجام کارهای کوچک اراده اش را تقویت کند و اعتماد به نفس اش بهبود پیدا کند، تا به مرور زمان بتواند آماده ی حرکت های بزرگتر بشود.
این خیانت بزرگی در حق روح و روان انسان هاست که ما از آنها بخواهیم
جمله ی مثبت و نگرش مثبت و باور مثبتی نسبت به خداوند و زندگی را که ذهنشان به شدت آن را پس می زند را
در عرض چند دقیقه یا چند روز بپذیرد و بعد هم زندگیش متحول بشود

دوست عزیز، شما نیاز به روانشناس دارید که برای هر جلسه تا جلسه بعدی به شما برنامه بده
و شما برنامه های روانشناس رو به صورت هفتگی یا ده روزه اجرا کنید تا جلسه بعدی نتایجتون رو واسش ببرید
در اینصورت هست که تغییرات پایدار میکنید.
پیشنهاد میکنم از کارشناسان آنلاین مشاوره سایت پاسخگو یکی رو انتخاب کنید و هر هفته برید باهاشون صحبت کنید و ازشون راهنمایی بخواید
مطمئنا با عمل کردن به توصیه های این کارشناسان تغییرات بسیار خوبی خواهید کرد

موفق و سربلند باشید

موضوع قفل شده است