جمع بندی عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه» در منابع حدیثی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه» در منابع حدیثی

با سلام یک سوال داشتم از کارشناسان شما. عبارت من کنت مولاه فعلی مولاه آیا در جایی غیر از حادثه غدیر آماده است؟در کجاها؟ با سند

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدرا

سؤال: آیا عبارت: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و نظیر آن، غیر از «غدیر خم» نیز توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله) نسبت به امام علی (علیه السلام) گفته شده است؟

جواب:
هر چند اکثر نصوص حدیث ولایت مربوط به جریان غدیر خم است، اما با این حال این روایت در جریان داستان سپاه یمن نیز از طرق متعدد نقل شده است.(1) که ما به ذکر دو مورد اکتفاء می نمائیم:

ا. روايت «بريدة بن حُصيب‏»
روايت «بريده» را «احمد بن حنبل» در مسند خود آورده است. وى به اسناد خود از «عبداللَّه بن بريدة» از پدرش «بريدة» چنين نقل مى ‏كند: روزى رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله)‏ دو سپاه را به يمن گسيل داشت. يكى به فرماندهى على(عليه السلام)‏ و ديگرى به فرماندهى «خالد بن وليد». پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه وآله)‏ به هنگام اعزام اين دو سپاه فرمودند: «إِذَا الْتَقَيْتُمْ فَعَلِيٌّ عَلَى النَّاسِ، وَإِنْ افْتَرَقْتُمَا فَكُلُّ وَاحِدٍ مِنْكُمَا عَلَى جُنْدِهِ». اگر به هم ملحق شديد على فرماندهى هر دو سپاه را بر عهده گيرد، اما اگر از هم جدا شديد هر كدام از شما دو نفر، سپاه تحت امر خود را فرماندهى كند.
«بريده» مى ‏گويد: ما با قبيله «بنى زيد» كه از اهل يمن بودند رو به رو شديم و با آن‏ها به جنگ پرداختيم. در اين جنگ مسلمانان بر مشركان پيروز شدند، جنگجويان آن‏ها را كشتيم و خانواده ‏هايشان را به اسارت گرفتيم. در اين هنگام على از ميان اسرا، زنى را براى خود برگزيد
. «بريده» مى ‏گويد: در اين هنگام «خالد بن وليد» نامه ‏اى را به رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله‏) نوشت تا ايشان را از اقدام على آگاه كند.
«خالد» نامه را توسط من به نزد پيامبر فرستاد، وقتى به نزد رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله)‏ رسيدم، نامه را تحويل ايشان دادم. يكى از اصحاب، نامه را قرائت نمود
. در اين هنگام آثار خشم را در چهره رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله‏) مشاهده كردم و گفتم: اى رسول خدا! محضر شما پناهگاه مردم است، مرا با مردى به مأموريت گسيل داشتيد و دستور داديد تا از او اطاعت كنم. من نيز چنين كردم و مأموريت خود را انجام دادم. رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله‏) فرمود: «لَا تَقَعْ فِي عَلِيٍّ؛ فَإِنَّهُ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ، وَهُوَ وَلِيُّكُمْ‏ بَعْدِي‏، وَإِنَّهُ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ، وَهُوَ وَلِيُّكُمْ‏ بَعْدِي»؛‌(2) از على بدگويى نكن، زيرا او از من است و من از او هستم و همو پس از من، ولىّ شماست.

2. روايت: «عمران بن حصين»
«ابو عیسی ترمذی» و دیگر محدثین اهل سنت، این روایت را چنین نقل نموده که: روزى رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله‏) سپاهى را به منطقه‏ اى گسيل داشت و على‏ (عليه السلام)‏ را به عنوان فرمانده آن انتخاب نمود، در جريان اين مأموريت، على دست به اقدامى زد كه سپاهيان را خوش نيامد، بر اين اساس چهار تن از صحابه رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله)‏ هم‏ پيمان شدند كه ماجرا را به اطلاع ايشان برسانند.
مسلمانان پس از پايان همه سفرهاى خود، يكسره نزد رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله‏) مى ‏رفتند، به ايشان سلام مى ‏كردند و آن گاه به سوى بار و بنه خود بازمى ‏گشتند. «عمران» مى ‏گويد: هنگامى كه آن چهار نفر به نزد رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله)‏ رفتند يكى از آنان برخاست و گفت: اى رسول خدا! على چنين و چنان كرد. رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله‏) روى خود را برگرداند.
سپس دومى برخاست و گفت: اى رسول خدا! على چنين و چنان كرد. رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله)‏ باز هم روى خود را برگرداند.
آن گاه سومى برخاست و گفت: اى رسول خدا! على چنين و چنان كرد. رسول خدا(صلى اللَّه عليه وآله)‏ باز هم روى خود را برگرداند.
سپس چهارمى برخاست و گفت: اى رسول خدا! على چنين و چنان كرد. «عمران» مى ‏گويد: در اين هنگام كه چهره رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله)‏ برافروخته شده بود به چهارمين نفر رو كرد و فرمود: «مَا تُرِيدُونَ‏ مِنْ‏ عَلِيٍ‏؟ مَا تُرِيدُونَ‏ مِنْ‏ عَلِيٍ‏؟ مَا تُرِيدُونَ‏ مِنْ‏ عَلِيٍ‏؟ إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي».(3) از على چه مى ‏خواهيد؟ از على چه مى‏ خواهيد؟ على از من است و من از على هستم و او پس از من، ولىّ همه مؤمنان است.

جهت اطلاع از اسناد دیگر این روایت به کتاب: «داستان سپاه یمن»، تألیف: آیت الله سید علی میلانی مراجعه فرمائید.

پی نوشت:
1. این روایت از طریق امام علی(علیه السلام)؛ امام حسن(علیه السلام)؛ ابوذر غفاری؛ ابوسعید خدری؛ براء بن عازب؛ عمران بن حصین؛ ابولیلی انصاری؛ بریدة بن حصیب؛ عبدالله بن عمرو؛ عمرو بن عاص؛ وهب بن حمزه؛ روایت شده است. (سید علی میلانی، داستان سپاه یمن، ص21).
2. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج38، ص118، ح: 23012، مؤسسة الرسالة- بیروت.
3. ترمذى، محمد بن عيسى، سنن الترمذي، ج5، ص451، ح: 3712، دار الحديث - مصر - قاهره، چاپ: 1، 1419 هـ.ق.

موضوع قفل شده است