جمع بندی آبرو ریزی پدر و مادرم

تب‌های اولیه

45 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آبرو ریزی پدر و مادرم

عرض سلام دارم خدمت کارشناس محترم اسک دینی

مشکلی که ما داریم مشکل امروز و دیروز نیست در واقع مشکل 36 سال

هست یعنی از بدو ازدواج پدر و مادرم تا الان که من 26 سال سن دارم

ما سه تا خواهریم که هر سه متاهل هستیم

از وقتی که یادم میاد همیشه پدر و مادرم باهم دعوا کردن و کتک کاری داشتن زمان هایی

هم که یادم نمیاد خواهرم بزرگم کرده و مادری بالا سرم نبوده چون همیشه قهر خونه والدینش میرفته

تو بچگی از ترس دعوا و کتک کاری و خون و آبرو ریزی همیشه گوشامو میگرفتمو چشمامو میبستم

که صداشونو نشنوم تو یه گوشه جمع میشدم و میلرزیدم

یه کم که بزرگ شدم دیگه دوس نداشتم بابام بیاد خونه چون هر روز کتک کاری داشتیم

خلاصه بچگیمون رو با بی فکریاشون یه جوری خراب کردن که وقتی به اون دوران فکر میکنم

فقط دعوا و لحظه های فوق العاده وحشتناکی به ذهنم میرسه بعدشم که تو دوران جوانی

و این چیزا هم به این درک رسیدم که ولشون کنم به حال خودشون و دخالتی نکنم و فقط

حس خجالت رو با خودم حمل کنم

چرا که پیش دوست و آشنا و فامیل و همسایه هیچ آبرویی برامون نمونده بود و

معنای آرامش رو نمیدونستیم

بعدشم که ازدواج کردیم و خدا رو شکر خداوند به پدرو مادرم سه داماد فوقالعاده خوب نصیب کرد

که من هر چی از خوب بودن این آقایون بگم کم گفتم و فکر میکنم هدیه خداوند

برای ما سه خواهری که معنای آرامش رو نمیدونستیم چیه بوده

مشکل اصلی ما از اونجایی شروع شده که دعوا و مشاجره پدرو مادرم کم کم پیش همسران ما هم جلب توجه کرده

جوری که ما هر هفته یک بار مادرم رو با اورژانس به بیمارستان منتقل میکنیم

پدرم پیش داماد ها مادرم رو مسخره میکنه

و اوج آبروریزی زمانی بود که هفته پیش خواهرم بهم زنگ زد و ماجرای کتک کاری پدرو مادرم

رو در یک پارک بین مردم و دامادمون رو توضیح داد

از حال خواهرم براتون نگم که فکر نمیکنم قابل درک باشه جوری ناراحت و خجالت زده بود که حد نداشت

من هفته پیش مسافرت بودم و پشت تلفن با شنیدن این خبر خشک زدم و اشک تو چشام جمع شد

رسما مسافرت کوفتم شد

ما همیشه تاوان بی فکری های والدینمون رو دادیم و الان هم پیش همسرانمون خجالت زده هستیم

واقعا خیلی حس بدی هست

من حتی دیگه دوست ندارم خونه مامانم بیام

همسرم علاقه زیادی به خانوادم داره و من هر بار از جور کردن بهانه های مختلف

مبنی بر نرفتن به خونه مامانم خسته شدم

من واقعا از رفتار مامان و بابام خجالت میکشم

چیکار باید بکنم ؟

چند باری به مامان و بابام تذکر دادیم ولی بی فایده بوده

بعدشم با پدرم دعوا کردم و حتی بی احترامی کردم که از کاراش دست برداره

ولی هیچ نتیجه ای نداشته به جز عذاب وجدانی که حاصل بی احترامی به پدرم بوده

واقعا گناه ما چیه ؟ چطور میتونیم رفتارشون رو کنترل کنیم ؟

پدرم واقعا آدم لجبازی هست ایشون مشروب مبخورن

و وقتی بهشون میگیم پیش شوهرای ما سر سفره مشروب نخور

برای اینکه حرف خودشو به کرسی بنشونه مشروب رو میاره و وسط سفره میذاره

کارشناس محترم میخوام بپرسم واقعا درک این موضوع خیلی سخته که ما ناراضی هستیم ؟

یا واقعا مسئله خاصی نیست و ما حساس هستیم

من دلم نمیخواد وقتی بچه دار شدم بچم این چیزا رو ببینه چون صد در صد تو تربیتش تاثیر میذاره

باید قطع رابطه کرد ؟

من همش دچار عذاب وجدان هستم حس میکنم نسبت به پدرو مادرم خیلی کم گذاشتم

و پیش خداوند شرمنده هستم

در صورتی که همسرم همیشه میگه من بهترین اولاد هستم و از چیزی نگران نباشم

در کنار همه این توضیحات باید بهتون بگم که پدر و مادرم برای فرزندانشون که ما سه

خواهر باشیم پدر و مادر فوقالعاده خوبی بودن و باهامون به خوبی رفتار کردن و

فقط دوتایی باهم مشکل دارن

با تشکر گل

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صابر

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم@};- و همه ی اسک دینی های عزیز و تبریک ویژه به مناسبت ایام دهه کرامت=d>

احساس شما را به خوبی درک می کنم و می دانم که زندگی با چنین پدر و مادری چقدر سخت و طاقت فرساست. خیلی ها با این مسئله درگیر هستند ولی آنچه مهم است اینکه شما اکنون زندگی تان را ساخته و مستقل شده اید و اکنون با روش های جدیدی می توانید نسبت به گذشته اقدام نمایید.



***همانطور كه در نوشته خود اشاره نموديد مواردي در روابط والدين­تان به عنوان آسيب و علّت به وجود آورنده اختلاف و درگيري وجود دارد كه هر كدام به تنهايي شأنيّت آن را دارد كه ساحل زندگي هر زوجي را به آشوب بكشاند، بماند كه با توجّه به ريشه ­دار بودن چنين مسائلي در زندگي والدين­تان و رديابي اختلافات آن­ها به نخستين روزهاي زندگي متأسّفانه باعث گرديده كه آن­ها در چرخه­اي معيوب قرار گيرند.

حقيقت آن است كه شناخت عوامل اصلي اين اختلافات براي انتخاب شيوه بهتر برخورد با آنها از اهميّت بسيار زيادي برخوردار است كه جايگاه بررسي آن در مراكز مشاوره است ؛ زيرا غالباً وقتي يك زوج در كنار يكديگر زندگي مشترك خود را آغاز مي­ نمايند از تجربيات و نحوه تعامل در زندگي مشترك بي­بهره و يا كم بهره هستند كه خود اين امر مي­ تواند موجب نزاع و دعوا بين آنها گردد، حال بماند كه نحوه آشنايي آن­ها براي ازدواج، تحميل ازدواج بر هر يك از آن­ها و ... نيز در بروز و استمرار نزاع و درگيري بسيار مؤثّر است.

***امّا چه بايد كرد: با توجّه به موارد فوق به نظر مي­رسد، بهتر باشد:
1- از علني كردن اختلافات والدين­تان بين خانواده­ هاي طرفين جلوگيري كنيد: در نگاه كلّي به مبحث آسيب ­شناسي خانواده،‌ يكي از مهمترين عوامل گسست خانواده­ ها دخالت بي­ مورد و ناخواسته اطرافيان مي­ باشد؛ بنابراين جا دارد نسبت به اين قضيه با احتياط برخورد نمود تا ماجراي اختلاف والدینتان و قضایایی که اخیرا به وجود آمده به سر زبان فاميل و اطرافيان نيفتد؛ زيرا گاهي اوقات مسأله­اي كه ممكن است با گذشت زمان حل گردد،‌ تنها به دليل اينكه ديگران از آن مطلع شده­اند فرد را به لج بازي كشانده و مسأله را حل ناشدنى و حتّى تشديد مى­ كند. شايد همين مسأله را در مورد پدرتان به تجربه دريافته باشيد.

2- مادرتان را متقاعد كنيد كه براي درمان اين مشكل به مركز مشاوره مراجعه نمايد. اگر دقّت كنيد در مي­يابيد كه خود وي نيز از چنين موضوعي در عذاب است؛ امّا از مراجعه طفره مي­رود؛ بنابراين تمام همّت خود را به اين موضوع معطوف سازيد؛ اگر هم بتوانید پدرتان را نیز با او همراه کنید خیلی خوب می شود.

3- به هيچ وجه بين آن­ها قضاوت ننموده و جانب يك­طرف را نگيريد، حتّي اگر مي­دانيد كه مثلاً در جريان درگيري امروز حقّ با يك ­طرفشان بوده؛ زيرا همين كه طرف ديگر ماجرا ببيند شما به نفعش حكم صادر نكرديد از شما مأيوس مي­گردد؛ بنابراين اشتباه نكنيد، قضاوت كار شما نيست، شما بايد تا مي­توانيد صحبت هر كدام از آن­ها را شنيده و با آن­ها همدردي نموده و با ترغيب آنان به عدم برگشت به مسائل اختلافي گذشته كم­كم دامنه بحث را بر زمان حال معطوف داشته و غيرمستقيم كاري نماييد كه هر كدام از آن­ها به بررسي نقش خود در اختلاف و درگيري فعلي بپردازد. در گام بعدي( همزمان با التزام به بند1 و 2) آينده­اي فارغ از وضعيّت فعلي را به رويشان بگشاييد و سهم هر يك را در ساختن آن وضعيّت معيّن نماييد. به عنوان مثال مي­توانيد از مادرتان بخواهيد خودش سعي كند بر مشكلاتش غلبه نمايد و از دخالت دادن ديگران در ماجرا خودداري نمايد و مي­توانيد از اين راهبرد براي قانع نمودن وي استفاده نماييد كه تا به امروز از اين نوع برخورد چه فائده اي نصيبش گشته. به پدرتان نيز تفهيم نماييد كه چگونه ممكن است عيبجويي، تندخويي و پرخاش وي باعث گردد دوري مادرتان از او تشديد گردد؛ لذا از او بخواهيد كه اگر نمي­تواند مطالب خود را در فضايي آرام و عاري از تنش به مادرتان منتقل نمايد اين كار را مدّتي به شما محوّل نمايد. يقين داشته باشيد كه اگر موفّق گرديد فراواني اختلاف و درگيري را مثلاً از 5 بار در ماه به 3 بار كاهش دهيد و يا از شدّت آن كم كنيد، خواهيد توانست با دعوت آنان به چنين پيشرفتي آن­ها را به ادامه فرايند درمان در مراكز مشاوره نيز متقاعد سازيد. بد نيست به اين واقعيّت نيز توجّه داشته باشيد كه اختلافات كوچك، مي­تواند زمينه­ساز تفاهم­ هاي بزرگ باشد به شرط آن­كه به خوبي مديريّت گردد.

4- در حقّ پدر و مادرتان در نماز، مراكز مذهبي و زيارتگاه ­ها دعا نماييد.

5- با زيركي هم كه شده پدرتان را به بهانه­ هاي مختلف نظير روز تولّد مادرتان، سالگرد ازدواج و ... به بازار برده و براي مادرتان هدي ه­اي مناسب تهيّه نماييد، در مقابل نيز همين كار را براي پدرتان انجام دهيد. اين هديه­ها بين آن­ها محبّت ايجاد مي­ كند.

6- با اطرافيان خود به گفتگو نشسته و به آن­ها تفهيم نماييد كه اگر خواهان اصلاح رابطه پدر و مادرتان هستند، آن­ها را به حال خود واگذارند تا به اين نكته واقف گردند كه خودشان بايد مشكلشان را حل نمايند. به آن­ها اطمينان دهيد كه راه براي مداخله آنان هر وقت كه بخواهند( گرچه آسيب بزرگي است) باز است، پس اندكي دندان روي جگر بگذارند و باري مضاعف در اختلافات پدر و مادرتان نباشند.

7- ترتيب دادن سفرهاي برون شهري و يا حتّي داخل شهري به اين ترتيب كه مثلاً ناهار روز جمعه را به اتفاق والدين­تان به يك نقطه خوش و آب و هوا مسافرت نماييد، تأثير بسيار خوبي در تمدّد اعصابشان خواهد گذارد؛ بنابراين از اين نكته غفلت نورزيد.

8- همواره مراقب زندگی و همسر خود باشید زیرا فعلا زندگی شما در اولویت است و ممکن است همسرتان به خاطر درگیری های والدینتان و تلاش شما برای حل و فصل آنها اعتراض نماید و مشکلات دیگری هم در زندگی شما رخ دهد ولی در عین حال ناامید نباشید و با همکاری دیگر خواهران به صورت تیمی وارد عمل شوید. اگر هم همه ی اقدامات شما بی فایده بود در نزد خداوند مأجور هستید و به وظیفه ی خودتان عمل نموده اید.
*موفق و مؤید باشید*.

متشکر از راهنمایی های ارزندتون
باید بگم که کاری که خواستین عملا غیر ممکنه
چند باری پیشنهاد دادم و هر بار جوابم این بوده که مگه ما دیونه ایم ؟
ایشون فکر میکنن هر کسی که به مشاور مراجعه کنه دیوانست

در مورد مسافرت و برنامه های آخر هفته مشکلی ندارن و همیشه در حال گشت و گذارن ولی با چاشنی دعوا

از هدیه براتون نگم که واقعا دلم خونه
برای مثال
مامانم تازه گواهی نامه رانندگیشو گرفته و تبحر خاصی تو رانندگی نداره
پدرم عاشق ماشینش هست جوری که دلش نمیخواد حتی یه خط روش بیوفته
اون سری به منو خواهرم گفت ماشینو میدم دست مامانتون تا بره تو جاده و ایشالله با همون ماشینم تصادف کنه و بمیره
جهنم و ضرر بذار ماشینم بره ولی راحت شم دیگه

تنهایی هم که میخوایم باهاشون حرف بزنیم حرفای بی سرو تهی میشنویم که کاملا بی منطق هستن
در واقع گناه در هر دو طرفه ولی طرفین خودشون رو بی گناه میدونن
من نسبت به این موضوع خیلی نا امیدم
میدونم که باید تاوان این کارشون رو هم بدیم

فریاد سکوت;990385 نوشت:
متشکر از راهنمایی های ارزندتون
باید بگم که کاری که خواستین عملا غیر ممکنه
چند باری پیشنهاد دادم و هر بار جوابم این بوده که مگه ما دیونه ایم ؟
ایشون فکر میکنن هر کسی که به مشاور مراجعه کنه دیوانست

در مورد مسافرت و برنامه های آخر هفته مشکلی ندارن و همیشه در حال گشت و گذارن ولی با چاشنی دعوا

از هدیه براتون نگم که واقعا دلم خونه
برای مثال
مامانم تازه گواهی نامه رانندگیشو گرفته و تبحر خاصی تو رانندگی نداره
پدرم عاشق ماشینش هست جوری که دلش نمیخواد حتی یه خط روش بیوفته
اون سری به منو خواهرم گفت ماشینو میدم دست مامانتون تا بره تو جاده و ایشالله با همون ماشینم تصادف کنه و بمیره
جهنم و ضرر بذار ماشینم بره ولی راحت شم دیگه

تنهایی هم که میخوایم باهاشون حرف بزنیم حرفای بی سرو تهی میشنویم که کاملا بی منطق هستن
در واقع گناه در هر دو طرفه ولی طرفین خودشون رو بی گناه میدونن
من نسبت به این موضوع خیلی نا امیدم
میدونم که باید تاوان این کارشون رو هم بدیم

سلام و عرض ادب

می توانید از بزرگان بخواهید که پا در میانی کنند

اگر این مساله به هیچ وجه قابل حل نیست

سعی کنید فکرتان را متوجه آن نکنید و برای زندگی خود برنامه ریزی کنید

با فکر کردن به این مساله فقط خود را محدود می کنید و زندگی خود را تباه خواهید کرد

برای خود برنامه ریزی کنید و ذهن خود را مشغول زندگی خود کنید

به خدا توکل کنید تا بهترین مصلحت را برای شما رقم بزند

شاید این مساله تجربه ای برای زندگی آینده شما باشد تا با همسر خود به مشکل نخورید یا اگر خوردید بتوانید با تفکر و تعقل این مشکلات را به بهترین نحو حل کنید

امیدوار باشید تا خداوند همراه شما باشد

زندگی سراسر مشکل است

مهم کنار امدن با این مشکلات و در صورت امکان حل ان هاست

در پناه حق تعالی

فریاد سکوت;990385 نوشت:
متشکر از راهنمایی های ارزندتون
باید بگم که کاری که خواستین عملا غیر ممکنه
چند باری پیشنهاد دادم و هر بار جوابم این بوده که مگه ما دیونه ایم ؟
ایشون فکر میکنن هر کسی که به مشاور مراجعه کنه دیوانست

در مورد مسافرت و برنامه های آخر هفته مشکلی ندارن و همیشه در حال گشت و گذارن ولی با چاشنی دعوا

از هدیه براتون نگم که واقعا دلم خونه
برای مثال
مامانم تازه گواهی نامه رانندگیشو گرفته و تبحر خاصی تو رانندگی نداره
پدرم عاشق ماشینش هست جوری که دلش نمیخواد حتی یه خط روش بیوفته
اون سری به منو خواهرم گفت ماشینو میدم دست مامانتون تا بره تو جاده و ایشالله با همون ماشینم تصادف کنه و بمیره
جهنم و ضرر بذار ماشینم بره ولی راحت شم دیگه

تنهایی هم که میخوایم باهاشون حرف بزنیم حرفای بی سرو تهی میشنویم که کاملا بی منطق هستن
در واقع گناه در هر دو طرفه ولی طرفین خودشون رو بی گناه میدونن
من نسبت به این موضوع خیلی نا امیدم
میدونم که باید تاوان این کارشون رو هم بدیم


***با سلام و احترام! تا زمانی که زوجین خودشان اراده نکنند زندگی شان را اصلاح کنند و نپذیرند که واقعا در این زندگی مشکلاتی وجود دارد، این زندگی اصلاح نخواهد شد.
پدر و مادر شما به این وضعیت عادت کرده اند و فکر می کنند مشکل خاصی ندارند و واقعا دعوای خودشان را یک معضل نمی بینند. مثلا اگر یک بار فقط یک بار مادرتان برای کتک خوردن به دادگاه مراجعه می کرد شاید پدرتان جرأت تکرار رفتارهایش را نداشت ولی هر دو کوتاه آمده و زندگی را ادامه داده اند.
تنها راه در این شرایط این است که با خواهرانتان متحد شوید و با کمال احترام به والدینتان ایشان را نزد مشاور خانواده متبحر بفرستید. البته نه یک جلسه بلکه چند جلسه لازم است.
***پس ناامید نباشید و تلاش خود را ادامه دهید.***

[="Times New Roman"][="Black"]به نظرم با خواهراتون یک برنامه دو ماهه بریزید

یک نفرتون مسئولیت مادر و یک نفرتون مسئولیت پدر رو به عهده بگیرید

و هیچ حرفی در مورد اختلافاتشون با دیگری بهشون نزنید

فقط سعی کنید کتاب های خوب بهشون معرفی کنید کلاس های روانشناسی خوب ببریدشون

فیلم های آموزشی براشون بزارید تا یاد بگیرند. این کارها رو باید به صورت غیر مستقیم

و بدون اینکه متوجه بشن که شما قصد اصلاح اون ها رو دارید انجام بدید

اجازه بدید به این جمله که "رفتار بد در مقابل هرکسی بد است" عمیقا پی ببرند

همونطور که گفتید با شما عالی هستند و فقط با هم بد هستند

این یعنی اینکه اونها می دونند که بدی همیشه بد هست.

و تنها ایرادشون اینه که هرکدام دیگری رو استثنا قرار داده و مجوز بدی کردن به دیگری رو صادر کرده

اگر این رو از بین ببرید حتی اگر همدیگه رو دوست نداشته باشند دیگه دعوا نمی کنند.

بعدش دیگه یا در آرامش طلاق می گیرند

یا اینکه بی روح به زندگیشون ادامه میدن تا عمرشون تمام بشه.

ولی دیگه جدل و دعوا ندارند.[/]

باسمه المستعان

سلام و عرض ارادت

فریاد سکوت;990311 نوشت:
مشکلی که ما داریم مشکل امروز و دیروز نیست در واقع مشکل 36 سال

هست

با توجه به اختلافات ظاهرا شدیدی که بین والدین محترمتان وجود دارد علت دوام زندگی مشترک آنها چیست؟

به هر حال پدر و مادر گرامی شما باید نسبت به اموری در زندگی تعهد داشته باشند که تا به حال وضعیت

موجود را تحمل کرده اند شاید بتوانید از همان عامل به نفع اصلاح روابطشان استفاده کنید.

شروحیل;990394 نوشت:

می توانید از بزرگان بخواهید که پا در میانی کنند

اگر این مساله به هیچ وجه قابل حل نیست

سعی کنید فکرتان را متوجه آن نکنید و برای زندگی خود برنامه ریزی کنید

با فکر کردن به این مساله فقط خود را محدود می کنید و زندگی خود را تباه خواهید کرد

برای خود برنامه ریزی کنید و ذهن خود را مشغول زندگی خود کنید

به خدا توکل کنید تا بهترین مصلحت را برای شما رقم بزند

شاید این مساله تجربه ای برای زندگی آینده شما باشد تا با همسر خود به مشکل نخورید یا اگر خوردید بتوانید با تفکر و تعقل این مشکلات را به بهترین نحو حل کنید

امیدوار باشید تا خداوند همراه شما باشد

زندگی سراسر مشکل است

مهم کنار امدن با این مشکلات و در صورت امکان حل ان هاست

در پناه حق تعالی

سلام
والله بزرگتری وجود نداره
پدرو مادر من خودشون الان بزرگ خانوادن
54 و 56 ساله هستن
عوض اینکه پدرو مادرم مشکل بچه هاشونو حل کنن بچه هاشون جمع شدن و مشکلشونو حل میکنن

امیدوارم که هیچ وقت براتون اتفاق نیوفته که یکی از اعضای خانوادتون مشکلی داشته باشه
ولی اگه خدایی نکرده مشکلی هم داشته باشه مطمئن باشین که نمیتونید بی خیال از کنارش بگذرین
چون غریبه نیستن
منم الان تو موقعیت بدی قرار گرفتم
خانما تو این مسائل آسیبه بیشتری نسبت به آقایون میبینن بالطبع مامان منم آسیب بیشتری میبینه و من واقعا دلم نمیاد تنهاش بذارم
همش به این فکر میکنم که اگه یه روزی نباشه حتما عذاب وجدان میگیرم که کاری براش نکردم
حتی بهش گفتم بیاد و با منو همسرم تو خونه مازندگی کنه ولی قبول نکرد
ولی با موردی که فرمودین این اتفاقات تو زندگیم کمک حالم میشه کاملا باهاتون موافقم چون قدر همسرم رو بیشتر میدونم
تو مشکلات مثل مامانم جواب همسرمو نمیدم.
و همه این مسائل کمک شایانی برام هستن
ولی دائم فکر و ذهنم مشغوله

صابر;990400 نوشت:
***با سلام و احترام! تا زمانی که زوجین خودشان اراده نکنند زندگی شان را اصلاح کنند و نپذیرند که واقعا در این زندگی مشکلاتی وجود دارد، این زندگی اصلاح نخواهد شد.
پدر و مادر شما به این وضعیت عادت کرده اند و فکر می کنند مشکل خاصی ندارند و واقعا دعوای خودشان را یک معضل نمی بینند. مثلا اگر یک بار فقط یک بار مادرتان برای کتک خوردن به دادگاه مراجعه می کرد شاید پدرتان جرأت تکرار رفتارهایش را نداشت ولی هر دو کوتاه آمده و زندگی را ادامه داده اند.
تنها راه در این شرایط این است که با خواهرانتان متحد شوید و با کمال احترام به والدینتان ایشان را نزد مشاور خانواده متبحر بفرستید. البته نه یک جلسه بلکه چند جلسه لازم است.
***پس ناامید نباشید و تلاش خود را ادامه دهید.***

اتفاقا مسیرشون خیلی به دادگاه خورده
خیلی تعهدات گرفته شده
تا پای طلاق رفتن ولی متاسفانه طلاق نگرفتن
و همه این مسائل باعث شده پرده احترامی بینشون وجود نداشته باشه
فکر نمیکنم به مشاور مراجعه کنن ولی منو خواهرام حتما مراجعه میکنیم و سعی میکنیم که. اصلاحشون کنیم
متشکرم

فریاد سکوت;990408 نوشت:
تفاقا مسیرشون خیلی به دادگاه خورده
خیلی تعهدات گرفته شده
تا پای طلاق رفتن ولی متاسفانه طلاق نگرفتن
و همه این مسائل باعث شده پرده احترامی بینشون وجود نداشته باشه
فکر نمیکنم به مشاور مراجعه کنن ولی منو خواهرام حتما مراجعه میکنیم و سعی میکنیم که. اصلاحشون کنیم
متشکرم

عرض سلام و ادب
همین که شما و خواهرانتون به مرکز مشاوره مراجعه کرده و راهکارهای قانع کردن پدر و مادرتون را برای مراجعه به مرکز از مشاور بگیرید قدم اول انجام میگیرد. مثلا در بسیاری از موارد مراکز نامه ای مبنی بر دعوت برای افراد می فرستند و فرد بر اثر رودربایستی یا رسمی شدن موضوع و تأکید زیاد اطرافیان تن به مشاوره خواهد داد.

نکته ی دیگر نیز عرض کردم وظیفه ی شما تا حد خاصی است و نباید به صورت افراطی احساس مسئولیت کنید. مطمئن باشید نزد خداوند مأجور خواهید بود و چیزی غیر از آنچه عرض کردم و تاکنون اقدام نموده اید بر عهده ی شما نیست.
موفق باشید.@};-

بسم الله الرحمن الرحیم

این دعواهای ادامه دار که ظاهرا بیشتر از 20 - 15 سال هم در حال جریان هست

حاکی از تفاوت های ریشه ای شخصیتی بین پدر و مادر شماست .

اختلافاتی که اگر حل شونده بودن ، باید تا حالا حل شده بودند .

سوال این هست چیکار میشه کرد که با هم کنار بیایند ؟
وقتی شرایطی بر جدایی نیست نحوه کنار امدن با هم مطرح میشه

توجه به اشتراک ها و شخصی عمل کردن در تفاوت ها .

وقتی قرار نیست و نمی خوان جدا بشن باید از نقاط اشتراک استفاده و تفاوت ها رو بپذیرند

مثلا ایا مادرتون میتونه شخصیت پدرتون رو عوض کنه ؟ که سراغ مشروبات الکی نره ؟
اگر خیر

پذیریش تفاوت هاست .

فریاد سکوت;990311 نوشت:
فقط دوتایی باهم مشکل دارن

درود
آزمایش عملکرد تیروید - ویتامین دی - و ب 12 , منیزیوم و روی بدهند

درگیری های میان فردی گاهی با کمبود این ها بوجود می آید

فریاد سکوت;990408 نوشت:
اتفاقا مسیرشون خیلی به دادگاه خورده
خیلی تعهدات گرفته شده
تا پای طلاق رفتن ولی متاسفانه طلاق نگرفتن
و همه این مسائل باعث شده پرده احترامی بینشون وجود نداشته باشه
فکر نمیکنم به مشاور مراجعه کنن ولی منو خواهرام حتما مراجعه میکنیم و سعی میکنیم که. اصلاحشون کنیم
متشکرم

یک بار که پدرتون داره مادرون رو میزنه ...
یکی از آقا داماد ها باید بره جلو خیلی مردونه و شیک دست ایشون رو مجکم بگیره ....

هر چقدر که پدرتون داد و بیداد میکنه ... ایشون نه حرفی بزنه و نه عکس العملی نشون بده ... فقط از مادرتون حمایت کنه ...
هر چقدر که مشت و لگد میزنه ... به ایشون بخوره و به مادرتون نخوره

و در نهایت آقا داماد ایشون رو بقل کنند و خیلی مردونه ببرن یه جایی و بشوننش ...

و اصلا باهاشون همدردی نکنه ... و در نهایت با غرور ثابت کنه که مرد خونه از این به بعد ایشونه ...

از اون به بعد پدرتون در درون رفتارش تغییر میده .

فریاد سکوت;990407 نوشت:
سلام
والله بزرگتری وجود نداره
پدرو مادر من خودشون الان بزرگ خانوادن
54 و 56 ساله هستن
عوض اینکه پدرو مادرم مشکل بچه هاشونو حل کنن بچه هاشون جمع شدن و مشکلشونو حل میکنن

امیدوارم که هیچ وقت براتون اتفاق نیوفته که یکی از اعضای خانوادتون مشکلی داشته باشه
ولی اگه خدایی نکرده مشکلی هم داشته باشه مطمئن باشین که نمیتونید بی خیال از کنارش بگذرین
چون غریبه نیستن
منم الان تو موقعیت بدی قرار گرفتم
خانما تو این مسائل آسیبه بیشتری نسبت به آقایون میبینن بالطبع مامان منم آسیب بیشتری میبینه و من واقعا دلم نمیاد تنهاش بذارم
همش به این فکر میکنم که اگه یه روزی نباشه حتما عذاب وجدان میگیرم که کاری براش نکردم
حتی بهش گفتم بیاد و با منو همسرم تو خونه مازندگی کنه ولی قبول نکرد
ولی با موردی که فرمودین این اتفاقات تو زندگیم کمک حالم میشه کاملا باهاتون موافقم چون قدر همسرم رو بیشتر میدونم
تو مشکلات مثل مامانم جواب همسرمو نمیدم.
و همه این مسائل کمک شایانی برام هستن
ولی دائم فکر و ذهنم مشغوله

سلام و عرض ادب

بنده هم چنین شرایطی رو چندین سال تجربه کردم

در نهایت با جدا کردن محل زندگی پدر و مادرم مشکل حل شد !

البته هنوز هم مشکلات وجود داره اما با این راهکار از شدتش کاسته شده

درگیر کردن فکرتون به مشکلات باعث حل مشکل نخواهد شد

فکرتون رو روی راه حل ها بگذارید

واگر راه حلی پیدا نکردید از دیگران کمک بگیرید

و اگرراه حلی نبود

بهترین راه این هست که بهش فکر نکنید

سخت هست اما ممکن هست

مبنای 2;990480 نوشت:
یک بار که پدرتون داره مادرون رو میزنه ...
یکی از آقا داماد ها باید بره جلو خیلی مردونه و شیک دست ایشون رو مجکم بگیره ....

هر چقدر که پدرتون داد و بیداد میکنه ... ایشون نه حرفی بزنه و نه عکس العملی نشون بده ... فقط از مادرتون حمایت کنه ...
هر چقدر که مشت و لگد میزنه ... به ایشون بخوره و به مادرتون نخوره

و در نهایت آقا داماد ایشون رو بقل کنند و خیلی مردونه ببرن یه جایی و بشوننش ...

و اصلا باهاشون همدردی نکنه ... و در نهایت با غرور ثابت کنه که مرد خونه از این به بعد ایشونه ...

از اون به بعد پدرتون در درون رفتارش تغییر میده .

سلام
خدارو شکر اینقدر بی غیرت نیستم که اجازه بدم مادرم پیش داماداش کتک بخوره
اکثرا پیش دامادا بگو مگوی لفظی دارن
جز موردی که تو پارک اتفاق افتاده
ضمن اینکه به هیچ عنوان جایگاه پدرم رو نمیتونیم بی ارزش نشون بدیم
چون هر چی دامادامون خوب باشن بلاخره داماد هستن و شاید یک روزی رفتارشون عوض شه
ولی پدرم با ما خیلی خوب بوده و اصلا انصاف نیست که جایگاه و منزلت یک پدر رو اینقدر پایین آورد که بگیم از این به بعد با وجود این که زنده ای مرد خونه تو نیستی بلکه دامادته
اصلا منطقی و عقلانی نیست
باز ممنونم از راهکارتون

حبیبه;990406 نوشت:
باسمه المستعان

سلام و عرض ارادت

با توجه به اختلافات ظاهرا شدیدی که بین والدین محترمتان وجود دارد علت دوام زندگی مشترک آنها چیست؟

به هر حال پدر و مادر گرامی شما باید نسبت به اموری در زندگی تعهد داشته باشند که تا به حال وضعیت

موجود را تحمل کرده اند شاید بتوانید از همان عامل به نفع اصلاح روابطشان استفاده کنید.

با سلام
به گفته والدینم علت تداوم زندگیشون آینده ما سه خواهر بوده
میخواستن در مراحل مختلف زندگیمون حامی داشته باشیم
البته در این امر بسیار هم موفق بودن و از این لحاظ به نظر من پدرو مادری نمونه هستن
ولی ایکاش رفتار بهتری باهم داشتن
مخصوصا بعد از ازدواج من که بچه آخر بودم وضعشون بد تر شد
انگار خیالشون از بابت بچه هاشون راحت شد

[="Times New Roman"][="Black"]

فریاد سکوت;990519 نوشت:
سلام
خدارو شکر اینقدر بی غیرت نیستم که اجازه بدم مادرم پیش داماداش کتک بخوره
اکثرا پیش دامادا بگو مگوی لفظی دارن
جز موردی که تو پارک اتفاق افتاده
ضمن اینکه به هیچ عنوان جایگاه پدرم رو نمیتونیم بی ارزش نشون بدیم
چون هر چی دامادامون خوب باشن بلاخره داماد هستن و شاید یک روزی رفتارشون عوض شه
ولی پدرم با ما خیلی خوب بوده و اصلا انصاف نیست که جایگاه و منزلت یک پدر رو اینقدر پایین آورد که بگیم از این به بعد با وجود این که زنده ای مرد خونه تو نیستی بلکه دامادته
اصلا منطقی و عقلانی نیست
باز ممنونم از راهکارتون

شما و خانواده تون انسان های شریف و با آبرویی هستید

این روش ها مال آدم های low level هست

خداروشکر که نپذیرفتید[/]

باسمه المستعان

سلام فریاد سکوت عزیز

فریاد سکوت;990527 نوشت:
به گفته والدینم علت تداوم زندگیشون آینده ما سه خواهر بوده
میخواستن در مراحل مختلف زندگیمون حامی داشته باشیم
البته در این امر بسیار هم موفق بودن و از این لحاظ به نظر من پدرو مادری نمونه هستن
ولی ایکاش رفتار بهتری باهم داشتن
مخصوصا بعد از ازدواج من که بچه آخر بودم وضعشون بد تر شد
انگار خیالشون از بابت بچه هاشون راحت شد

اگر تصور کنند یا اینگونه به آنها القاء کنید که اختلافات آنها و بیان و طرح آن نزد دامادهایشان ممکن است در آینده و زندگی مشترک

شما تأثیر منفی داشته باشد(با توجه به اینکه آینده و زندگی شما و خواهرانتان برایشان اهمیت دارد)ممکن است در بهبود روابط آنها

مؤثر باشد؟

نکته ی دیگر اینکه شرب خمر خودش عامل مهمی در ایجاد دشمنی و کینه و اختلاف است(به بیان قران کریم) اگر پدر محترمتان بتوانند

آن را ترک کنند یقینا اختلافاتشان با مادرتان کمتر خواهد شد.(ان شاالله)

فریاد سکوت;990527 نوشت:
به گفته والدینم علت تداوم زندگیشون آینده ما سه خواهر بوده

سلام علیکم و رحمه الله

یکی از مهمترین مشکلاتی که متاسفانه بهش اشاره ای نشد مصرف الکل توسط پدر شماست!

افرادی که عادت دارند به مصرف الکل تقریبا انسانهای دو شخصیتی میشوند.

چهره اول: قبل از مصرف هستش که ویژگیهاش عبارتند از: عصبی، خودخواه، بی ملاحظه نسبت به بقیه افراد و چیزها، بد دهن و ....

چهره دوم : بعد از مصرف هستش که ویژگیهای آن : مهربان، لوطی، خوش مشرب، سخاوتمند و خانواده دوست و....

پدر شما آدم بدی نیست ولی بیماره...

دلیل اینکه 35 سال مادرتان تحمل کرده همین دو چهره بودن ایشان است، اگر فقط یک چهره داشتند قطعا یا مشکل حادی نداشتید یا قطعا تا حالا طلاق انجام شده بود!

اینگونه افراد بعد از مصرف بسیار مهربان میشوند و از همسرشان دلجویی می کنند و حتی در بسیاری از موارد با هم گریه می کنند و آنقدر مظلوم میشوند (طبق رفتار طبیعی بیماریشون و نه اینکه بخواهند مادرتان را فریب دهند) که مادرتان باز دلش به رحم میاد یا حتی آنچنان تحت تاثیر خوبیهاش قرار میگیره و به ترک ایشان امیدوار میشه که از خیر طلاق میگذره...حالا ممکنه این پشیمانی را تحت دلایل دیگر مانند به خاطر بچه ها...به خاط حرف مردم....ترس ار بی کسی....بیان کنند!

علاج واقعه (البته بنده کارشناس نیستم و فقط نظر شخصی را بیان می کنم ):

در آمریکا انجمنهای مختلف ترک هست مثل مواد مخدر و الکل و ....در ایران فعلا انجمن ترک مواد مخدر تحت عنوان معتادان گمنام فعالیتش بیشتر n.a

شما خواهرها دامادها و مادر باید با هم بسیج شوید تا ایشان قصی ترک کنند و یا تحت نظر روانپزشک و روانشناس متخصص ترک الکل (مهم) که هزینش کمی بالاست.

یا باید از طریق n.a که فعلا الکلیها را هم تحت پوشش قرار میده اقدام کنید.

شاید اولش مقاومت کنه و بخواد در خانه ترک کنه...اشکالی نداره کمکش کنید...ولی به احتمال زیاد نمیتونه...باید با خواست خودش تسلیم بشه که در خانه نمیشه...

به هر حال شما خواهرها باید با زبان مهر ازش بخواهید که ترک کنه...در مورد آبرو ریزی نزد دامادها..مردم...هر چیزی که به نظرتان مفیده راضیش کنید بره...شاید لازم باشه کمپ هم بره...

راه سختی در پیش دارید ولی شدنی هستش...مخصوصا که ترک مشروب از ترک مواد خیلی راحتتره و در حال حاضر خیلیها مواد را هم ترک میکنند.

حبیبه;990537 نوشت:
نکته ی دیگر اینکه شرب خمر خودش عامل مهمی در ایجاد دشمنی و کینه و اختلاف است(به بیان قران کریم) اگر پدر محترمتان بتوانند

آن را ترک کنند یقینا اختلافاتشان با مادرتان کمتر خواهد شد.(ان شاالله)

احسنت دقیقا این مورد مهمی هستش و باید جدی بگیرند

فریاد سکوت;990311 نوشت:
کارشناس محترم میخوام بپرسم واقعا درک این موضوع خیلی سخته که ما ناراضی هستیم ؟

یا واقعا مسئله خاصی نیست و ما حساس هستیم


سلام
درکش سخته که ناراضی هستید؟درکش سخته که چطوری دووم آوردید
مادرتون چطوری تحمل کرده؟شما چطور؟من پیشنهادم اینه جای اینکه شما مشاوره بگیرید بیاید یکم از روحیاتتون و نحوه ی مقابله با مشکلاتتون به یه عده ای مثل من درس بدید
اغراق و جوسازی نمیکنم مطمئنم یه دونه چک بخورم به شش قسمت تقسیم میشم اینکه این همه مدت زیر بار کتک و دعوا 36 سال زندگی دووم داشته موضوع عجیبیه
در مورد خود این مشکل تقریبا واضحه که باید از ترک مشروب پدرتون شروع کنید و بحث سر اینه که با چه روش هایی این کار رو انجام بدید
یه چیزی هم هست من اعتقاد عجیب غریبی به دستورالعمل های شیخ بهایی دارم واقعا به چشم خودم یک بار اثر ذکهایی که گفته بود رو دیدم صد در صد باید برای دعواهای بین زن و شوهر هم مطلبی داشته باشه چون قبلا تیترش رو دیده بودم الان سرچ کنید از جاهای معتبر یا از کتابای خود شیخ بهایی پیدا کنید

عارف;990538 نوشت:
افرادی که عادت دارند به مصرف الکل تقریبا انسانهای دو شخصیتی میشوند.

چهره اول: قبل از مصرف هستش که ویژگیهاش عبارتند از: عصبی، خودخواه، بی ملاحظه نسبت به بقیه افراد و چیزها، بد دهن و ....

چهره دوم : بعد از مصرف هستش که ویژگیهای آن : مهربان، لوطی، خوش مشرب، سخاوتمند و خانواده دوست و....

پدر شما آدم بدی نیست ولی بیماره...

دقیقا همین طوره که میفرمایین

عارف;990538 نوشت:
یا باید از طریق n.a که فعلا الکلیها را هم تحت پوشش قرار میده اقدام کنید.

شاید اولش مقاومت کنه و بخواد در خانه ترک کنه...اشکالی نداره کمکش کنید...ولی به احتمال زیاد نمیتونه...باید با خواست خودش تسلیم بشه که در خانه نمیشه...

به هر حال شما خواهرها باید با زبان مهر ازش بخواهید که ترک کنه...در مورد آبرو ریزی نزد دامادها..مردم...هر چیزی که به نظرتان مفیده راضیش کنید بره...شاید لازم باشه کمپ هم بره...

وای نه

بابای من وضعش تا این حد بد نیست که بخواد بره کمپ

ایشون ماه رمضان . محرم و صفر و همچنین ایام وفات به هیچ عنوان الکل نمینوشن

شاید ماهی یا هر دو ماهی فقط یک بار این کار رو بکنن

در فرهنگ لغت بنده به کسی الکلی گفته میشه که دائما مصرف الکل داشته باشه ولی پدر من الکلی نیست

البته علت تند خویی پدرم به جبهه و جنگ هم مربوط میشه که در ایام جوانی بسیار وحشتناک تر بوده

یه مدت خوب بودن ولی با گذر زمان و کهولت سن هم بد اخلاق تر میشن

البته باید گفت رفتار مادرم هم مزید بر علت هست

بلاخره هر عللی معلولی داره

عاشق امام خامنه ای;990569 نوشت:
سلام
درکش سخته که ناراضی هستید؟درکش سخته که چطوری دووم آوردید
مادرتون چطوری تحمل کرده؟شما چطور؟من پیشنهادم اینه جای اینکه شما مشاوره بگیرید بیاید یکم از روحیاتتون و نحوه ی مقابله با مشکلاتتون به یه عده ای مثل من درس بدید
اغراق و جوسازی نمیکنم مطمئنم یه دونه چک بخورم به شش قسمت تقسیم میشم اینکه این همه مدت زیر بار کتک و دعوا 36 سال زندگی دووم داشته موضوع عجیبیه
در مورد خود این مشکل تقریبا واضحه که باید از ترک مشروب پدرتون شروع کنید و بحث سر اینه که با چه روش هایی این کار رو انجام بدید
یه چیزی هم هست من اعتقاد عجیب غریبی به دستورالعمل های شیخ بهایی دارم واقعا به چشم خودم یک بار اثر ذکهایی که گفته بود رو دیدم صد در صد باید برای دعواهای بین زن و شوهر هم مطلبی داشته باشه چون قبلا تیترش رو دیده بودم الان سرچ کنید از جاهای معتبر یا از کتابای خود شیخ بهایی پیدا کنید

خب چه کاری میشه کرد ؟ شما اگه جای ما بودین چیکار میکردین ؟

راه حل ما فقط این بود که صبر کنیم و به خدا توکل کنیم و سر نماز با گریه از خدا طلب صبر

و آرامش کنیم و خواستار این بودیم که هر دو به آرامش برسن و دیگه دعوا نکنن

و البته این که دائما با پدرم درگیری داشتم و سعی میکردم به نوعی رفتارش رو تصحیح کنه و اشتباهاتش رو بیان میکردم

باور میکنید زمان ازدواج بنده وضع خونه به حدی بد بود که دلم نمیخواست ازدواج کنم ؟ مخصوصا که بچه آخرم بودم

اصلا دلم نمیخواست مادرم رو تنها بذارم کلا قید ازدواج رو زده بودم

و در اخر خیلییی خیلی ممنون حتما به موردی که فرمودین توجه میکنم و یه مطالعه ای در این مورد خواهم داشت گل

ابوالفضل;990468 نوشت:
مثلا ایا مادرتون میتونه شخصیت پدرتون رو عوض کنه ؟ که سراغ مشروبات الکی نره ؟
اگر خیر

پذیریش تفاوت هاست .

اتفاقا منم چند وقت پیش به مامانم گفتم که بابا که بابای امروز و دیروز نیست که ازش ناراحت میشی 36 ساله که باهاش زندگی میکنی

جوابش بهم این بود

اون موقع جوون بودم میتونستم تحمل کنم ولی الان دیگه نمیتونم

فریاد سکوت;990603 نوشت:
دقیقا همین طوره که میفرمایین

وای نه

بابای من وضعش تا این حد بد نیست که بخواد بره کمپ

ایشون ماه رمضان . محرم و صفر و همچنین ایام وفات به هیچ عنوان الکل نمینوشن

شاید ماهی یا هر دو ماهی فقط یک بار این کار رو بکنن

در فرهنگ لغت بنده به کسی الکلی گفته میشه که دائما مصرف الکل داشته باشه ولی پدر من الکلی نیست

البته علت تند خویی پدرم به جبهه و جنگ هم مربوط میشه که در ایام جوانی بسیار وحشتناک تر بوده

یه مدت خوب بودن ولی با گذر زمان و کهولت سن هم بد اخلاق تر میشن

البته باید گفت رفتار مادرم هم مزید بر علت هست

بلاخره هر عللی معلولی داره

سلام و عرض ادب

به نظرم بهترین راه جدا کردن محل زندگی هست

یه مدت از هم دور باشن قدر همدیگه رو می دونن !

فریاد سکوت;990408 نوشت:
سعی میکنیم که. اصلاحشون کنیم
متشکرم

درود
خانم محترم مگر شما نمی خواهی پدر و مادرت با هم خوب بشن ؟

حرف من رو گوش کن آزمایش هایی که گفتم انجام بدن فعلن نیازی به مشاوره ندارند

کسی که پرکاری تیرویید داره - ویتامین دی اون خیلی پایین باشه ویتامین ب 12 او پایین باشه با حرف و حدیث ومشاوره و پندو اندرز که خوب نمی شه

پدرت الکل می نوشد ؟

خب این الکل ویتامین دی و ب 12 بدن را نابود می کند و موجب تغغیر رفتارش می شود و با حرف و پند و حدیث و من بمیرم تو بمیری که ویتامین هاش جبران نمیشه
تا کمبود داشته باشه هیچ اقدامی کارساز نیست

همانگونه که گفتم عمل کن

من خودم پزشگ بهداشت روان در شهرستان هستم در ماه دست کم جند مورد از این ناسازگاری ها به بنده ارجا می شود

و بر اساس راهکار های دانشپذیر دارم با شما حرف می زنم اگر دلتان با پدر و مادتان است و می خواهید اقدام موثری انجام بدین دستور داده شده را انجام دهید توصیه هم نیست دستور است

به عنوان یک انسان دوست دارم کار مفیدی برای خانواده ی نگران انجام دهم

دکترنادرنوری;990622 نوشت:
حرف من رو گوش کن آزمایش هایی که گفتم انجام بدن فعلن نیازی به مشاوره ندارند

با عرض سلام و احترام@};-
مشکله بتونیم بگیم نیازی به مشاوره ندارن چون نگاه تجربی صرف به این قبیل مسائل خانوادگی تجربه ثابت کرده که اصلا جواب نمیده... شاید خیلی از افراد در بیمارستان ها و دیگر مراکز به توصیه ی پزشکان بستری هستند ولی واقعا مشکلشون یک اختلال روانشناختی یا افسردگی است و هر روز با عدم شناسایی منبع مشکل تحت تجویز داروهای مختلفی قرار میگیرند و در آخر هم نتیجه ای عائدشان نمی شود.
دقیقا همین افراد اگر ابتدا روح و روان خودشون را سالم کنند شاید جسمشان سالها بیمار نشود.

بسیاری از بیماری ها روان تنی (سایکوسوماتیک) است و نه صرفا جسمی داشته باشند.

البته آزمایش دادن بسیار خوب است ولی در این مواقع سهم بررسی جسمانی فقط 20 درصد است...
موفق باشید.

فریاد سکوت;990606 نوشت:
اتفاقا منم چند وقت پیش به مامانم گفتم که بابا که بابای امروز و دیروز نیست که ازش ناراحت میشی 36 ساله که باهاش زندگی میکنی

جوابش بهم این بود

اون موقع جوون بودم میتونستم تحمل کنم ولی الان دیگه نمیتونم

من حالتی رو در نظر میگیرم که تغییر سخت و گوشزدها هم کارساز نیست
گزینه تحمل مطرح میشه

متعاقبا به مادر بزرگوارتون یاداوری بفرمایید :

1. من نمی تونم در شخصیت طرف مقابلم تغییر ایجاد کنم
2.گفته ها و گوشزد های من در طرف مقابل اثرگذار نیست

چگونه تحمل کنم ؟ باید ببینم کدام رفتارها متشنج و دعوازا هستند :

من یه نمونه مثال میزنم :

میاره وسط حال مشروب میخوره و سرو صدا میکنه و مادرتون هم متقابلا واکنش نشون میده و دعوا شروع میشه .

رفتار تحملی : دور شدن از طرف و قرارگرفتن در اتاقی یا جایی دیگر تا کار خودش رو بکنه

و . . .

فریاد سکوت;990605 نوشت:
خب چه کاری میشه کرد ؟ شما اگه جای ما بودین چیکار میکردین ؟

راه حل ما فقط این بود که صبر کنیم و به خدا توکل کنیم و سر نماز با گریه از خدا طلب صبر

و آرامش کنیم و خواستار این بودیم که هر دو به آرامش برسن و دیگه دعوا نکنن

و البته این که دائما با پدرم درگیری داشتم و سعی میکردم به نوعی رفتارش رو تصحیح کنه و اشتباهاتش رو بیان میکردم

باور میکنید زمان ازدواج بنده وضع خونه به حدی بد بود که دلم نمیخواست ازدواج کنم ؟ مخصوصا که بچه آخرم بودم

اصلا دلم نمیخواست مادرم رو تنها بذارم کلا قید ازدواج رو زده بودم

و در اخر خیلییی خیلی ممنون حتما به موردی که فرمودین توجه میکنم و یه مطالعه ای در این مورد خواهم داشت @};-


راستش نمیدونم من بودم چیکار میکردم چون دقیقا جای شما نیستم هر چی بگم حرفه
ولی چند تا کار کنید یکی اینکه به مادرتون بگید کوتاه بیان و کاری کنن که دعوا پیش نیاد و بهشون بگید دیگه مدل پدرتون همینیه که هست و از شرایط و حرفایی که دعوا پیش میاره دوری کنن.فرض کنیم پدرتون لجبازی میکنن خب دیگه یه سری چیزا رو که بهشون تذکر میدادید تذکر ندید چون اثر معکوس رو فرد لجباز داره و با مادرتون صحبت کنید
یکی هم جوی که تا حالا بوده رو تغییر بدید یه تنوعی در فضای خانوادتون ایجاد کنید
به نظر میاد قطعا باید دنبال راهکارهایی باشید که پدرتون الکل مصرف نکنن.چون همونطوری که قرص خواب آور آدمو میخوابونه مشروب هم همچین اثرایی تو زندگی داره
در مورد دعا هم راه های زیر توی کتاب داروخانه معنوی هست:
-به جهت آشتی دادن بین زن و شوهر
به جهت ناسازگاری بین زن و شوهر هزار و یک مرتبه اسم مبارک (یا ودود) را بخواند اختلاف رفع خواهد شد.ان شاالله
-آیه به جهت محبت و دوستی
از رسول اکرم (ص) روایت شده است هر که خواهد کسی را به دوستی و محبت خود مایل سازد این آیه را خوانده به طعامی بدمد و به او بخوراند که موثر خواهد بود:
اَنْ لا تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أتُونی مُسْلِمینَ لَولا اَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤمِنینَ

اینو به مادرتون بگید انجام بدن

همونطور که عرض کردم به نظرم راهکارهایی که شیخ بهایی گفته باشه رو انجام بدین واقعا خیلی عجیب غریب حاجت میده من یک بار امتحان کردم و جواب گرفتم در کمال ناباوری.
منتها یه سری از راهکارهاش یه جوریه و حالت دعانویسی و .. داره من فقط یه ذکری رو که گفته بود گفتم ولی قبلا برای یه سری از مشکلا راهکارهای عجیب غریبی داشت نمیدونم افراد عادی بتونن انجام بدن یا نه از مشاورا حتما بپرسید بعد انجام بدید مثلا نوشتن دعا روی یه کاغذ تحت یه شرایطی و ... دعانویسی و علوم غریبه بود . یه لینکی رو براتون میفرستم در مورد دستورالعمل شیخ بهایی ولی تو استفادش از مشاورا کمک بگیرید حتما خودم تا حالا انجام ندادم فکر نمیکنم بتونیم این دستورالعمل ها رو که مربوط به علوم غریبه هستن به کار بگیریم و باید متخصص درست و حسابیش باشه از مشاورا بپرس حتما چون من هیچی نمیدونم در این مورد
من معتقدم اگه یه دستورالعملی واقعا به درستی از شیخ بهایی نقل شده باشه و تحریف نشده باشه ارزش انجام دادن رو داره.

صابر;990675 نوشت:
مشکله بتونیم بگیم نیازی به مشاوره ندارن

درود بر شما گل

گفته بودم فعلن نیاز به مشاوره ندارن

تا وقتی که زمینه سازانی که گفته شد بررسی و درمان نشوند مشاوره آب در هاون کوبیدن است
چون این نقصان ها و کمبود های بدنی بر سرشت ( ذات) نا خود آگاه انسان تاثیر می گذارند و دست خود فرد نیست که با پند و خواهش تصمیم بگیرد که دیگر ادم خوبی بشود و کشمکش را کنار بگذارد

مشاوره در صورتی کار ساز است که نخست همه مشکلات گفته شده بررسی و درمان شده ولی هنوز فرد بد اخلاق است

انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا

بنده دیگه حرف تازه ای ندارم برای شما و همچنین خانم پرسشگر آرزوی کامیابابی می کنم

@};-

دکترنادرنوری;990622 نوشت:
درود
خانم محترم مگر شما نمی خواهی پدر و مادرت با هم خوب بشن ؟

حرف من رو گوش کن آزمایش هایی که گفتم انجام بدن فعلن نیازی به مشاوره ندارند

کسی که پرکاری تیرویید داره - ویتامین دی اون خیلی پایین باشه ویتامین ب 12 او پایین باشه با حرف و حدیث ومشاوره و پندو اندرز که خوب نمی شه

پدرت الکل می نوشد ؟

خب این الکل ویتامین دی و ب 12 بدن را نابود می کند و موجب تغغیر رفتارش می شود و با حرف و پند و حدیث و من بمیرم تو بمیری که ویتامین هاش جبران نمیشه
تا کمبود داشته باشه هیچ اقدامی کارساز نیست

همانگونه که گفتم عمل کن

من خودم پزشگ بهداشت روان در شهرستان هستم در ماه دست کم جند مورد از این ناسازگاری ها به بنده ارجا می شود

و بر اساس راهکار های دانشپذیر دارم با شما حرف می زنم اگر دلتان با پدر و مادتان است و می خواهید اقدام موثری انجام بدین دستور داده شده را انجام دهید توصیه هم نیست دستور است

به عنوان یک انسان دوست دارم کار مفیدی برای خانواده ی نگران انجام دهم

سلام
بسیار متشکرم از راهکار هایی که در اختیار بنده گذاشتین
جدیدا آزمایش دادن پدرم چربی خون بالایی داره و مادرم آهنشون کمه مشکل خاص دیگه ای خدارو شکر ندارن
منتهی من حتما و حتما بهشون توصیه میکنم که آزمایشاتی که عرض کردین رو انجام بدن
من پزشک نیستم ولی به نظر من پدرم شخصی هست که حالت های روانی داره و مادرم رو هم بیمار کرده
رفتارهاش واقعا غیر قابل تحمل هست
و فقط باید مقابلش سکوت کنی تا اعصاب و روان خود آدم هم به هم نریزه
قبل تر ها فکر میکردم چون کسی بهش نگفته باید اشتباهاتش رو گوشزد کنم و باهاش برخورد کنم بعدش دیدم اصلا فایده ای نداره و فقط خودم هستم که آسیب روحی میبینم
از شما هم متشکرم

ابوالفضل;990706 نوشت:
من حالتی رو در نظر میگیرم که تغییر سخت و گوشزدها هم کارساز نیست
گزینه تحمل مطرح میشه

متعاقبا به مادر بزرگوارتون یاداوری بفرمایید :

1. من نمی تونم در شخصیت طرف مقابلم تغییر ایجاد کنم
2.گفته ها و گوشزد های من در طرف مقابل اثرگذار نیست

چگونه تحمل کنم ؟ باید ببینم کدام رفتارها متشنج و دعوازا هستند :

من یه نمونه مثال میزنم :

میاره وسط حال مشروب میخوره و سرو صدا میکنه و مادرتون هم متقابلا واکنش نشون میده و دعوا شروع میشه .

رفتار تحملی : دور شدن از طرف و قرارگرفتن در اتاقی یا جایی دیگر تا کار خودش رو بکنه

و . . .

بعضی اوقات با بعضی از پست ها احساس میکنم که چه خانواده بدبختی هستیم
چون هر چی میخونی میبینی همه راهکار ها رو انجام دادی و به هیچ نتیجه ای نرسیدی
و مشکل به حدی حاد هست که قابل حل نیست و باید بسوزی و بسازی
آدم قلبش درد میگیره از این همه مصیبت
مادرم همین کارو میکنه و به اتاق دیگه ای میره
ولی پدرم میره همون اتاق و همون جا دوباره دادو بیداد میکنه طبیعتا هر شخصی ظرفیت خاص خودش رو داره که مادر منم با این اوضاع به هم میریزه و دعوا بزرگ تر میشه
حتی با نوشتن حالتهاشونم پیش شمایی که میخونی خجالت میکشم
و وقتی با چشم وضعشون رو میبینم از درون داغون میشم

عاشق امام خامنه ای;990726 نوشت:
راستش نمیدونم من بودم چیکار میکردم چون دقیقا جای شما نیستم هر چی بگم حرفه
ولی چند تا کار کنید یکی اینکه به مادرتون بگید کوتاه بیان و کاری کنن که دعوا پیش نیاد و بهشون بگید دیگه مدل پدرتون همینیه که هست و از شرایط و حرفایی که دعوا پیش میاره دوری کنن.فرض کنیم پدرتون لجبازی میکنن خب دیگه یه سری چیزا رو که بهشون تذکر میدادید تذکر ندید چون اثر معکوس رو فرد لجباز داره و با مادرتون صحبت کنید
یکی هم جوی که تا حالا بوده رو تغییر بدید یه تنوعی در فضای خانوادتون ایجاد کنید
به نظر میاد قطعا باید دنبال راهکارهایی باشید که پدرتون الکل مصرف نکنن.چون همونطوری که قرص خواب آور آدمو میخوابونه مشروب هم همچین اثرایی تو زندگی داره
در مورد دعا هم راه های زیر توی کتاب داروخانه معنوی هست:
-به جهت آشتی دادن بین زن و شوهر
به جهت ناسازگاری بین زن و شوهر هزار و یک مرتبه اسم مبارک (یا ودود) را بخواند اختلاف رفع خواهد شد.ان شاالله
-آیه به جهت محبت و دوستی
از رسول اکرم (ص) روایت شده است هر که خواهد کسی را به دوستی و محبت خود مایل سازد این آیه را خوانده به طعامی بدمد و به او بخوراند که موثر خواهد بود:
اَنْ لا تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أتُونی مُسْلِمینَ لَولا اَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤمِنینَ

اینو به مادرتون بگید انجام بدن

همونطور که عرض کردم به نظرم راهکارهایی که شیخ بهایی گفته باشه رو انجام بدین واقعا خیلی عجیب غریب حاجت میده من یک بار امتحان کردم و جواب گرفتم در کمال ناباوری.
منتها یه سری از راهکارهاش یه جوریه و حالت دعانویسی و .. داره من فقط یه ذکری رو که گفته بود گفتم ولی قبلا برای یه سری از مشکلا راهکارهای عجیب غریبی داشت نمیدونم افراد عادی بتونن انجام بدن یا نه از مشاورا حتما بپرسید بعد انجام بدید مثلا نوشتن دعا روی یه کاغذ تحت یه شرایطی و ... دعانویسی و علوم غریبه بود . یه لینکی رو براتون میفرستم در مورد دستورالعمل شیخ بهایی ولی تو استفادش از مشاورا کمک بگیرید حتما خودم تا حالا انجام ندادم فکر نمیکنم بتونیم این دستورالعمل ها رو که مربوط به علوم غریبه هستن به کار بگیریم و باید متخصص درست و حسابیش باشه از مشاورا بپرس حتما چون من هیچی نمیدونم در این مورد
من معتقدم اگه یه دستورالعملی واقعا به درستی از شیخ بهایی نقل شده باشه و تحریف نشده باشه ارزش انجام دادن رو داره.

سلام
کتاب رو دیدم
راستش ترسیدم
انگار کتاب جادوگراست
میترسم با این کارا پای اجنه به زندگیم باز شه
خب انجام کارایی که تو کتاب گفته شده حرام هست
و تو قرآن اومده که دورو بر این کارا نریم

فریاد سکوت;990896 نوشت:
جدیدا آزمایش دادن پدرم چربی خون بالایی داره و مادرم آهنشون کمه مشکل خاص دیگه ای خدارو شکر ندارن

کم خونی کمبود آهن خودش مایه ی بی حوصلگی و کم تحملیه

نوشیدن الکل هم چربی خون را بالا می برد

ولی تاکیدم بر آزمایش هایی بود که گفتم هتمن انجام بدهند و نتیجه را تنها به خودم (ونه هتا هیچ پزشگ دیگری ) گزارش کنید

فریاد سکوت;990896 نوشت:
ولی به نظر من پدرم شخصی هست که حالت های روانی داره و مادرم رو هم بیمار کرده

دست خودشان نیست باید آزمایش ها بررسی گردد هردو نفر انجام دهند

فریاد سکوت;990897 نوشت:
بعضی اوقات با بعضی از پست ها احساس میکنم که چه خانواده بدبختی هستیم

نه خیر اینجور نیست

آزمایش بدهید خود نیز

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

شاید کمبود ویتامین ب دوازده - ویتامین دی و روی داشته باشید

درمان شوند و شوید خانواده ای شاد خواهید داشت

عالم پیر دوباره جوان خواهد شد

فریاد سکوت;990896 نوشت:
بعدش دیدم اصلا فایده ای نداره

برای همین هم می گویم فعلن مشاوره خواهش تمنا و حدیث و ایه آوردن هیچ فایده ای برای تغییر در رفتارش نداره

فریاد سکوت;990929 نوشت:
سلام
کتاب رو دیدم
راستش ترسیدم
انگار کتاب جادوگراست
میترسم با این کارا پای اجنه به زندگیم باز شه
خب انجام کارایی که تو کتاب گفته شده حرام هست
و تو قرآن اومده که دورو بر این کارا نریم

سلام دقیقا کتاب مربوط به علوم غریبه است که منسوب به شیخ بهایی هست منم هیچ کدوم رو انجام ندادم دقیقا برا همین گفتم از مشاورا بپرس چون حتی میگن بعضی از ذکرا رو هم نباید هر آدمی بدون اذن استاد بگه.
میخوای دعاهای مخصوص رفع اختلاف بین زن و شوهر رو نگاه کن چون تو کتابه همش دستورالعملای مربوط به دعانویسی نیست بعضیاش دعاهای معمولیه مثلا منسوب به پیامبر(ص) هست.دعاهای معمولی هم توش هست اگه پیدا کردی بازم از مشاور راهنمایی بگیر و انجام بده.مثلا دعایی از پیامبر برای رفع گرفتاری و ... هم تو کتاب هست. یکم با دقت نگاه کن.
فکر کنم دعاهای مربوط به رفع گرفتاری و یا حاجت روایی رو هم بتونی بخونی منتها گفتم چون تو این کتاب موردی نوشته که چه دستورالعملی برای چه چیزیه شاید موثرتر باشه.

درود

بنا به فراوانی و اهمیت کمبود ویتامین دی و همچنین ناهنجاریهای رفتاری و افکاری ناشی از کمبود آن در ایران شعر ویتامین دی خود را اینجا می آورم

یقین دارم با نگرش به آن و انجام دستور های داده شده زندگی بسیاری از هم میهنان از ناخوشی به خوشی دگرگون می شود

سلام علیکم و رحمه الله

فریاد سکوت;990311 نوشت:
پدرم واقعا آدم لجبازی هست ایشون مشروب مبخورن

و وقتی بهشون میگیم پیش شوهرای ما سر سفره مشروب نخور

برای اینکه حرف خودشو به کرسی بنشونه مشروب رو میاره و وسط سفره میذاره

سرکار فریاد...
از شما عذر میخوام
بنده با توجه به متن آبی رنگ گمان کردم که خیلی نیاز به الکل دارند که سر سفره میارن.
متاسفانه به متن قرمز رنگ توجه نکردم ...و پیشنهاد کمپ و انجمن را دادم...

فریاد سکوت;990603 نوشت:
وای نه

بابای من وضعش تا این حد بد نیست که بخواد بره کمپ
ایشون ماه رمضان . محرم و صفر و همچنین ایام وفات به هیچ عنوان الکل نمینوشن

شاید ماهی یا هر دو ماهی فقط یک بار این کار رو بکنن

خدا را شکر که اعتیاد نداردند کسی که دوماه متوالی نمیخوره...یعنی 60 روز...از خیلیها سالمتره! (البته از نظر جسمی)
و اینکه به خاطر
لجبازی و یا مسائل روحی روانی مصرف میکنه (هر چند که خیلی کم) قطعا با مشاوره و مراقبه مشکلش حل میشه.

متاسفانه در حال حاضر خیلی از جوانان و غیره در ایران و اکثر اروپاییها و غیره در خارج خیلی بیشتر ازین حد مصرف میکنن و نیازی به درمان جسمی یا فیزیکی ندارند!

سلام
متشکرم از همه دوستان و کارشناس محترم
بابت همفکری و راهکارهاشون
کارم رو با پیشنهاد آزمایش شروع کردم و خوشبختانه مادرم قبول کرده که هم خودش و هم بابام رو ببره که آزمایش هایی که جناب دکتر نوری عرض کردن رو انجام بدن
هفته بعد هم با یکی از مشاور های خوب قرار گذاشتم که بریم پیش استادشون
ضمن اینکه مشاور هستن استاد اخلاق هم هستن و شاگردای زیادی دارن
فکر میکنم بتونن کمکم کنن
ان شاالله که مشکلات همه حل شه
ممنونم از همتون

فریاد سکوت;990519 نوشت:
سلام
خدارو شکر اینقدر بی غیرت نیستم که اجازه بدم مادرم پیش داماداش کتک بخوره
اکثرا پیش دامادا بگو مگوی لفظی دارن
جز موردی که تو پارک اتفاق افتاده
ضمن اینکه به هیچ عنوان جایگاه پدرم رو نمیتونیم بی ارزش نشون بدیم
چون هر چی دامادامون خوب باشن بلاخره داماد هستن و شاید یک روزی رفتارشون عوض شه
ولی پدرم با ما خیلی خوب بوده و اصلا انصاف نیست که جایگاه و منزلت یک پدر رو اینقدر پایین آورد که بگیم از این به بعد با وجود این که زنده ای مرد خونه تو نیستی بلکه دامادته
اصلا منطقی و عقلانی نیست
باز ممنونم از راهکارتون

هیچ چیز برای یک مرد با ارزش تر از اعتبار و آبروش نیست ... و باید شما این رو بهشون بفهمونین که کتک زدن مادر == بی آبرو شدن و از دست دادن اعتبار ...
به نظره من اینجور موقع ها آبروریزی بهترین راه حله ....

اگر 10 سال پیش که باباتون مادرتون رو کتک زده بود ... میوفتادین درون خیابون و زنگ 5 تا از همسایه ها رو میزدید و گریه و شیون میکردین و همه رو خبر دار میکردین ...و فک و قامیل رو میکشیدید خونتون ... باباتون الان این کار رو نمیکرد ....

ولی خوب ... کتک خوردن مادرتون چیز بی ارزشی هست ... آبرتون جلویه درب و همسایه و داماد ها مهم تر هستش ...

مبنای 2;991307 نوشت:
هیچ چیز برای یک مرد با ارزش تر از اعتبار و آبروش نیست ... و باید شما این رو بهشون بفهمونین که کتک زدن مادر == بی آبرو شدن و از دست دادن اعتبار ...
به نظره من اینجور موقع ها آبروریزی بهترین راه حله ....

اگر 10 سال پیش که باباتون مادرتون رو کتک زده بود ... میوفتادین درون خیابون و زنگ 5 تا از همسایه ها رو میزدید و گریه و شیون میکردین و همه رو خبر دار میکردین ...و فک و قامیل رو میکشیدید خونتون ... باباتون الان این کار رو نمیکرد ....

ولی خوب ... کتک خوردن مادرتون چیز بی ارزشی هست ... آبرتون جلویه درب و همسایه و داماد ها مهم تر هستش ...

سلام
توصیه میکنم بدون این که اطلاعی در مورد موضوع داشته باشین نظر ندین
متشکرم

فریاد سکوت;990519 نوشت:
سلام
خدارو شکر اینقدر بی غیرت نیستم که اجازه بدم مادرم پیش داماداش کتک بخوره
اکثرا پیش دامادا بگو مگوی لفظی دارن
جز موردی که تو پارک اتفاق افتاده
ضمن اینکه به هیچ عنوان جایگاه پدرم رو نمیتونیم بی ارزش نشون بدیم
چون هر چی دامادامون خوب باشن بلاخره داماد هستن و شاید یک روزی رفتارشون عوض شه
ولی پدرم با ما خیلی خوب بوده و اصلا انصاف نیست که جایگاه و منزلت یک پدر رو اینقدر پایین آورد که بگیم از این به بعد با وجود این که زنده ای مرد خونه تو نیستی بلکه دامادته
اصلا منطقی و عقلانی نیست
باز ممنونم از راهکارتون

سلام بزرگوار,ان شاءالله مشکلتون به زودی حل میشه
به نظرمن به هیچ وجه جزییات اتفاقات روبرای همسرتون تعریف نکنید,اصلا عیوب خانوادتون روبازگو نکنید پیششون حتی اگروالدینتون دارن پیش همسرمشاجره میکنن طوری عادی رفتارکنید که خدایی نکرده داماد هابعدااز این موضوع سوء استفا ده نکنن,حتی توجیه کنید,که بین زن وشوهراختلاف نظرطبیعیه
ویک موضوع مهم اگر پیش خواهرتون این اتفاق افتاده همونجابایدروش سرپوش میذاشت چون ممکن بود وقتی به شمازنگ زده همسرتون یااقوامشون هم متوجه بشن وآبروریزی بشه,اصلا لازم نیست بعدازهرمشاجره خواهرها دچارتشویش بشن,هرکدوم که موضوعی رومیدونیدبقیه نمیدونن واسه هم تعریف نکنید
احترام والدین روحفظ کنید به روشون نیارید تاقبح دعواشون نریزه ,اینطوری حیامیکنن پیش شمادعوا کنن
ولی موضوع مشروب که فرمودین احکام شرعیش روسوال کنید,فکرمیکنم سرسفره ای که مشروب باشه اجازه ندارید بشینید(البته دقیقش روسوال کنید)
وخیلیییی مراقب باشید همسراتون دراثر همنشینی خدایی نکرده مشروب خورنشن,ازیکی ازاساتیدشنیدم آدم مشروب خور حتما یه جایی به زناکشیده میشه,خداروشکرکه پدرتون دایمی مصرف نمیکنه ولی سعی کنید به بهانه ی سلامتی ترکش بدی

[="RoyalBlue"]

فریاد سکوت;990897 نوشت:
بعضی اوقات با بعضی از پست ها احساس میکنم که چه خانواده بدبختی هستیم
چون هر چی میخونی میبینی همه راهکار ها رو انجام دادی و به هیچ نتیجه ای نرسیدی
و مشکل به حدی حاد هست که قابل حل نیست و باید بسوزی و بسازی
آدم قلبش درد میگیره از این همه مصیبت
مادرم همین کارو میکنه و به اتاق دیگه ای میره
ولی پدرم میره همون اتاق و همون جا دوباره دادو بیداد میکنه طبیعتا هر شخصی ظرفیت خاص خودش رو داره که مادر منم با این اوضاع به هم میریزه و دعوا بزرگ تر میشه
حتی با نوشتن حالتهاشونم پیش شمایی که میخونی خجالت میکشم
و وقتی با چشم وضعشون رو میبینم از درون داغون میشم

به نظرم الان که زندگی مستقل وهمسرخوب داریدالحمدالله به فکرساختن زندگی خودتون باشید بیشتر,وهوای پدرومادرتون رو دورادور داشته باشید
این حق شوهرشماست که خانم بانشاط وسرزنده ای داشته باشه,غم دل شما اون رو هم غمگین ترمیکنه
قرار نیست دعواهای سی ساله ی اونا ,الان رو زندگی مشترک شما اثربذاره
احترامشونو حفظ کنید ولی در دعواهاشون حل نشید,اگه کمی ازدستتون برمیاد کمک کنید ولی نه به هرقیمتی که زندگی خودتون خراب بشه
صوت های خانم همیز روازفروشگاه راه روشن بگیرید,به نظرم اگه صوت کامل آیین زندگی یک ودو رو گوش بدین خودتون مشاور زندگیتون میشید.
سخرانی همسرداری خانم چینی چیان هم خیلی خوبه[/]

واقعا باید گریست به این وضعیت ، تنها راه همان کامنت قبلیست

سؤال:
از وقتی که یادم میاد و در واقع از بدو ازدواج پدر و مادرم تا الان که من 26 سال سن دارم، همیشه پدر و مادرم با هم دعوا و کتک کاری داشتن. مشکل اصلی ما از اوآنجایی شروع شده که دعوا و مشاجره پدر و مادرم کم کم پیش همسران ما هم جلب توجه کرده من همیشه دچار عذاب وجدان هستم و حس می کنم نسبت به پدر و مادرم خیلی کم گذاشتم و پیش خداوند شرمنده هستم.

پاسخ:
احساس شما را به خوبی درک می کنم و می دانم که زندگی با چنین پدر و مادری چقدر سخت و طاقت فرساست. خیلی ها با این مسئله درگیر هستند ولی آنچه مهم است اینکه شما اکنون زندگی تان را ساخته و مستقل شده اید و اکنون با روش های جدیدی می توانید نسبت به گذشته اقدام نمایید.

مواردي در روابط والدين­تان به عنوان آسيب و علّت به وجود آورنده اختلاف و درگيري وجود دارد كه هر كدام به تنهايي شأنيّت آن را دارد كه ساحل زندگي هر زوجي را به آشوب بكشاند، بماند كه با توجّه به ريشه ­دار بودن چنين مسائلي در زندگي والدين­تان و رديابي اختلافات آن­ها به نخستين روزهاي زندگي متأسّفانه باعث گرديده كه آن­ها در چرخه ­اي معيوب قرار گيرند.

حقيقت آن است كه شناخت عوامل اصلي اين اختلافات براي انتخاب شيوه بهتر برخورد با آنها از اهميّت بسيار زيادي برخوردار است كه جايگاه بررسي آن در مراكز مشاوره است ؛ زيرا غالباً وقتي يك زوج در كنار يكديگر زندگي مشترك خود را آغاز مي­ نمايند از تجربيات و نحوه تعامل در زندگي مشترك بي­بهره و يا كم بهره هستند كه خود اين امر مي­ تواند موجب نزاع و دعوا بين آنها گردد، حال بماند كه نحوه آشنايي آن­ها براي ازدواج، تحميل ازدواج بر هر يك از آن­ها و ... نيز در بروز و استمرار نزاع و درگيري بسيار مؤثّر است.
نکته ی بسیار مهم این است که حتّي پدر و مادر انسان اگر مسلمان هم نباشند بايد با آن‌ها به نيكي رفتار نمود. خداوند متعال در قرآن کریم بر این احسان تاکید کرده و می‌فرماید: «و به‌ نيكی با پدر و مادر رفتار کنید»(1) و نهی فرموده از هرگونه بی‌حرمتی به آن‌ ها «زنهار كلمه ‏اى كه رنجيده خاطر شوند مگو و بر آنها بانگ مزن».(2) پس در همه ی حالات حتی اگر با شما دعوا هم کردند احترامشان را حفظ نمایید.

امّا چه بايد كرد؟
با توجّه به موارد فوق به نظر مي­رسد، بهتر باشد:
1- از علني كردن اختلافات والدين­تان بين خانواده­ هاي طرفين جلوگيري كنيد: در نگاه كلّي به مبحث آسيب ­شناسي خانواده،‌ يكي از مهمترين عوامل گسست خانواده­ ها دخالت بي­ مورد و ناخواسته اطرافيان مي­ باشد؛ بنابراين جا دارد نسبت به اين قضيه با احتياط برخورد نمود تا ماجراي اختلاف والدینتان و قضایایی که اخیرا به وجود آمده به سر زبان فاميل و اطرافيان نيفتد؛ زيرا گاهي اوقات مسأله­ اي كه ممكن است با گذشت زمان حل گردد،‌ تنها به دليل اينكه ديگران از آن مطلع شده ­اند فرد را به لج بازي كشانده و مسأله را حل ناشدنى و حتّى تشديد مى­ كند. شايد همين مسأله را در مورد پدرتان به تجربه دريافته باشيد.

2- مادرتان را متقاعد كنيد كه براي درمان اين مشكل به مركز مشاوره مراجعه نمايد. اگر دقّت كنيد در مي­يابيد كه خود وي نيز از چنين موضوعي در عذاب است؛ امّا از مراجعه طفره مي­رود؛ بنابراين تمام همّت خود را به اين موضوع معطوف سازيد؛ اگر هم بتوانید پدرتان را نیز با او همراه کنید خیلی خوب می شود.

3- به هيچ وجه بين آن­ها قضاوت ننموده و جانب يك­ طرف را نگيريد، حتّي اگر مي­ دانيد كه مثلاً در جريان درگيري امروز حقّ با يك ­طرفشان بوده؛ زيرا همين كه طرف ديگر ماجرا ببيند شما به نفعش حكم صادر نكرديد از شما مأيوس مي­گردد؛ بنابراين اشتباه نكنيد، قضاوت كار شما نيست، شما بايد تا مي­توانيد صحبت هر كدام از آن­ها را شنيده و با آن­ها همدردي نموده و با ترغيب آنان به عدم برگشت به مسائل اختلافي گذشته كم­ كم دامنه بحث را بر زمان حال معطوف داشته و غيرمستقيم كاري نماييد كه هر كدام از آن­ها به بررسي نقش خود در اختلاف و درگيري فعلي بپردازد. در گام بعدي (همزمان با التزام به بند1 و 2) آينده ­اي فارغ از وضعيّت فعلي را به رويشان بگشاييد و سهم هر يك را در ساختن آن وضعيّت معيّن نماييد. به عنوان مثال می توانيد از مادرتان بخواهيد خودش سعي كند بر مشكلاتش غلبه نمايد و از دخالت دادن ديگران در ماجرا خودداري نمايد و مي توانيد از اين راهبرد براي قانع نمودن وي استفاده نماييد كه تا به امروز از اين نوع برخورد چه فائده اي نصيبش گشته. به پدرتان نيز تفهيم نماييد كه چگونه ممكن است عيبجويي، تندخويي و پرخاش وي باعث گردد دوري مادرتان از او تشديد گردد؛ لذا از او بخواهيد كه اگر نمي ­تواند مطالب خود را در فضايي آرام و عاري از تنش به مادرتان منتقل نمايد اين كار را مدّتي به شما محوّل نمايد. يقين داشته باشيد كه اگر موفّق گرديد فراواني اختلاف و درگيري را مثلاً از 5 بار در ماه به 3 بار كاهش دهيد و يا از شدّت آن كم كنيد، خواهيد توانست با دعوت آنان به چنين پيشرفتي آن­ها را به ادامه فرايند درمان در مراكز مشاوره نيز متقاعد سازيد. بد نيست به اين واقعيّت نيز توجّه داشته باشيد كه اختلافات كوچك، مي­تواند زمينه­ ساز تفاهم­ هاي بزرگ باشد به شرط آن­كه به خوبي مديريّت گردد.

4- در حقّ پدر و مادرتان در نماز، مراكز مذهبي و زيارتگاه ­ها دعا نماييد.

5- با زيركي هم كه شده پدرتان را به بهانه­ هاي مختلف نظير روز تولّد مادرتان، سالگرد ازدواج و ... به بازار برده و براي مادرتان هديه­ اي مناسب تهيّه نماييد، در مقابل نيز همين كار را براي پدرتان انجام دهيد. اين هديه ­ها بين آن­ها محبّت ايجاد مي­ كند.

6- با اطرافيان خود به گفتگو نشسته و به آن­ها تفهيم نماييد كه اگر خواهان اصلاح رابطه پدر و مادرتان هستند، آن­ها را به حال خود واگذارند تا به اين نكته واقف گردند كه خودشان بايد مشكلشان را حل نمايند. به آن­ها اطمينان دهيد كه راه براي مداخله آنان هر وقت كه بخواهند( گرچه آسيب بزرگي است) باز است، پس اندكي دندان روي جگر بگذارند و باري مضاعف در اختلافات پدر و مادرتان نباشند.

7- ترتيب دادن سفرهاي برون شهري و يا حتّي داخل شهري به اين ترتيب كه مثلاً ناهار روز جمعه را به اتفاق والدين­تان به يك نقطه خوش و آب و هوا مسافرت نماييد، تأثير بسيار خوبي در تمدّد اعصابشان خواهد گذارد؛ بنابراين از اين نكته غفلت نورزيد.

8- همواره مراقب زندگی و همسر خود باشید زیرا فعلا زندگی شما در اولویت است و ممکن است همسرتان به خاطر درگیری های والدینتان و تلاش شما برای حل و فصل آنها اعتراض نماید و مشکلات دیگری هم در زندگی شما رخ دهد ولی در عین حال ناامید نباشید و با همکاری دیگر خواهران به صورت تیمی وارد عمل شوید. اگر هم همه ی اقدامات شما بی فایده بود در نزد خداوند مأجور هستید و به وظیفه ی خودتان عمل نموده اید.
-------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:

  1. وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا؛ نساء: 83.
  2. فَلا تَقُلْ لَهُما أُف، اسراء: 23.
موضوع قفل شده است