جمع بندی چگونه پدر دختر مورد علاقه ام را راضی نمایم؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه پدر دختر مورد علاقه ام را راضی نمایم؟

با سلام خدمتان دوستان عزیز که این مطلب رو میخونن.
بنده مدت چهار سال هست که در دانشگاه علاقه مند یک خانم محجبه شدم و از طریق واسطه ای از ایشان خواستگاری کردم و ایشان پذیرفتند اما گفتن تا شرایط من جور شود بعد برم خواستگاری چهارسال است که خیلی شختی کشیدم حالا که تقریبا جور شده با خانوادشون مطرح کردن اما پدرشون حتی اجازه نمیدهند ما یک جلسه خواستگاری بریم حتی خانوادشون من و خانوادمو ندیدم اما پدرشون میگوید من کسی رو که نمیشناسم اجازه نمیدم بیان خواستگاری توروخدا اول از همه برام دعا کنید دوستان بعد راهنماییم کنید بعداز چهارسال علاقه هم نمیتونم کلا فراموش کنم.
التماس دعای فراوان

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد نشاط

سلام
دوست بزرگوارم امیدوارم که مشکلتون بزودی حل شود، درک موقعیت شما خیلی سخته ولی مطمئن هستم که اگر مصلحتی باشد این امر خیر حل خواهد شد.
در ابتدا این پست به طور برای مشارکت دوستان و یاری آنها جهت مشارکت در بحث باز می شود، ان شاء الله در ادامه نکاتی را بنده بیان خواهم کرد.
دوستان بزرگوار اگر راهکار مناسب و عملی در این زمینه دارند، بیان کنند.
از مشارکت دوستان متشکریم.

سلام

انشاء الله مشکلتون حل بشه و به خوشی برید سر زندگیتون

بنظرم از طریق آشنایی که با پدر ایشون در ارتباط (و مورد اعتماد) هست حرف بزنید که ایشونو در شناخت شما کمک کنن . معمولا بزرگترا خیلی راحت حرف همدیگه قبول میکنن تا جوونا!

به هیچ وجه خودتون مستقیم نرید با پدرش حرف بزنید چون آثار منفی بدتری ایجاد میکنه

برید خیلی اتفاقی با پدرش اشنا بشید... توی محل کارش...نزدیک خونه اشون....زرنگ باش:> اصلا هم لو نده قضیه ای پشت پرده اس...
بعد یک ماه اشنایی مثلا( با توجه به موقغیت هرچند وقت که لازمه) اجازه خواستگاری بگیر....با جون و دل قبول میکنه;;)

سلام علیکم و رحمه الله

اول اینکه تلاشتان را بکنید ولی زیاده روی نکنید....نه در این امر و نه در کلیه امور زندگی....گاهی خدا راضی به کاری نیست چرا که به صلاح خودتان نیست ولی اگر خیلی اصرار کنید ممکنه پشیمان شوید!

دوم اینکه چرا از دختر خانم نمیخواهید پدرش را راضی کند؟
او ابزار زیاد دارد:مادرش، خودش، عمه و عمو و دوستان و آشنایانی که پدرش آنها را قبول دارد...چرا آنها را شفیع قرار نمیدهد؟!

به نظرم یک گمان هست و آن اینکه خود آن خانم تمایل قلبی به شما ندارد و پدرش را بهانه کرده!

هیچ پدری دوست ندارد دخترش را ترشی بیاندازد ....والله در این دور و زمانه که پسران جرأت یا امکان ازدواج ندارند، شما یک جوان مومن و تحصیلکرده و با عرضه، چه دلیلی دارد که شما را قبول نکنند...قضیه مشکوکه و بهتره دقیقتر بررسی کنید

حالت دیگر اینه که آنها کلا آدمهای غیر منطقی و مشکل داری هستند و به نظرم همان بهتر که از خیرش بگذرید...چون مشت نمونه خرواره و خدا میخواد همینجا یک آلارم به شما نشان بده!

به هر حال اگر جور شد، شیرینی فراموش نشود...ناپلونی رِه داداششششhappy@};-

عارف;990342 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

اول اینکه تلاشتان را بکنید ولی زیاده روی نکنید....نه در این امر و نه در کلیه امور زندگی....گاهی خدا راضی به کاری نیست چرا که به صلاح خودتان نیست ولی اگر خیلی اصرار کنید ممکنه پشیمان شوید!

دوم اینکه چرا از دختر خانم نمیخواهید پدرش را راضی کند؟
او ابزار زیاد دارد:مادرش، خودش، عمه و عمو و دوستان و آشنایانی که پدرش آنها را قبول دارد...چرا آنها را شفیع قرار نمیدهد؟!

به نظرم یک گمان هست و آن اینکه خود آن خانم تمایل قلبی به شما ندارد و پدرش را بهانه کرده!

هیچ پدری دوست ندارد دخترش را ترشی بیاندازد ....والله در این دور و زمانه که پسران جرأت یا امکان ازدواج ندارند، شما یک جوان مومن و تحصیلکرده و با عرضه، چه دلیلی دارد که شما را قبول نکنند...قضیه مشکوکه و بهتره دقیقتر بررسی کنید

حالت دیگر اینه که آنها کلا آدمهای غیر منطقی و مشکل داری هستند و به نظرم همان بهتر که از خیرش بگذرید...چون مشت نمونه خرواره و خدا میخواد همینجا یک آلارم به شما نشان بده!

به هر حال اگر جور شد، شیرینی فراموش نشود...ناپلونی رِه داداششششhappy@};-

سلام و عرض ادب

چنین مساله ای را به عینه دیده ام

دختر تمایلی به ازدواج نداشت و خواهان دوستی بود ! و حتی به عقد موقت هم راضی نمی شد !

به همین دلیل خانواده خود را بهانه می کرد

حتی اجازه ارتباط مستقیم با پدر خانواده را به پسر نمی داد !

اکنون بعد از چند سال آن پسر پدر شده اما آن دختر هنوز در حال ... است.

دختر محجبه و موجهی هم هست !

عارف;990342 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

اول اینکه تلاشتان را بکنید ولی زیاده روی نکنید....نه در این امر و نه در کلیه امور زندگی....گاهی خدا راضی به کاری نیست چرا که به صلاح خودتان نیست ولی اگر خیلی اصرار کنید ممکنه پشیمان شوید!

دوم اینکه چرا از دختر خانم نمیخواهید پدرش را راضی کند؟
او ابزار زیاد دارد:مادرش، خودش، عمه و عمو و دوستان و آشنایانی که پدرش آنها را قبول دارد...چرا آنها را شفیع قرار نمیدهد؟!

به نظرم یک گمان هست و آن اینکه خود آن خانم تمایل قلبی به شما ندارد و پدرش را بهانه کرده!

هیچ پدری دوست ندارد دخترش را ترشی بیاندازد ....والله در این دور و زمانه که پسران جرأت یا امکان ازدواج ندارند، شما یک جوان مومن و تحصیلکرده و با عرضه، چه دلیلی دارد که شما را قبول نکنند...قضیه مشکوکه و بهتره دقیقتر بررسی کنید

حالت دیگر اینه که آنها کلا آدمهای غیر منطقی و مشکل داری هستند و به نظرم همان بهتر که از خیرش بگذرید...چون مشت نمونه خرواره و خدا میخواد همینجا یک آلارم به شما نشان بده!

به هر حال اگر جور شد، شیرینی فراموش نشود...ناپلونی رِه داداششششhappy@};-

سلام.
با حالت دوم موافق نیستم.
بنظرم پسر اگر واقعا دختر رو میخواد باید برای بدست آوردنش تلاش کنه.
من بودم هیچ درخواستی از خانواده‌م نمیکردم..چون اونها اطلاع بیشتری نسبت به ما دارن.

بنظرم سعی کنید به نحوی با پدرشون ارتباط برقرار کنید. یا اگر با افراد فامیلشون آشناییتی دارید، واسطه کنید که مدتی بهتون احازه بدن و خودتون رو معرفی کنید تا شما رو بشناسند..

smart star;990361 نوشت:
سلام.
با حالت دوم موافق نیستم.
بنظرم پسر اگر واقعا دختر رو میخواد باید برای بدست آوردنش تلاش کنه.
من بودم هیچ درخواستی از خانواده‌م نمیکردم..چون اونها اطلاع بیشتری نسبت به ما دارن.

بنظرم سعی کنید به نحوی با پدرشون ارتباط برقرار کنید. یا اگر با افراد فامیلشون آشناییتی دارید، واسطه کنید که مدتی بهتون احازه بدن و خودتون رو معرفی کنید تا شما رو بشناسند..

سلام و عرض ادب

اگر دختر پسر را برای دوستی (و نه ازدواج ) بخواهد چطور؟

باز هم پسر باید زندگی خود را تلف کند؟

زندگی مشترک نیاز به تلاش دو طرفه دارد

اگر قرار باشد تمام سنگینی بر دوش یک نفر باشد زندگی خیلی زود از هم خواهد پاشید !

داستان لیلی و مجنون هم مربوط به کتاب هاست

دنیای حقیقی بی رحم تر از آن است که جایی برای عشق و عاشقی های افسانه ای داشته باشد

پایدارترین روابط ، روابطی است که با عقل و منطق و شناخت صحیح شکل گرفته باشد

نه با عشق در یک نگاه !

smart star;990361 نوشت:
من بودم هیچ درخواستی از خانواده‌م نمیکردم..چون اونها اطلاع بیشتری نسبت به ما دارن.

سلام علیکم و رحمه الله

منظورتان از اینکه آنها اطلاعات بیشتری نسبت به ما دارند احتمالا اینه که آنها نسبت به ما از تجربیات بیشتری برخوردارند.
این حرف درستی هست ولی روش برخورد باید از روی آگاهی باشد و نه صرفا کورکورانه...

این خانم دانشجوی ارشد یا دکترا یا فارغ التحصیل هستند یعنی از نظر عقل و شعور نسبتا خوب هستند، لذا باید خیلی دوستانه و منطقی با والدینش صحبت کنه، اگر پدرش واقعا دلایل منطقی داره و تجربیاتش مفید هستش که خوب دختر هم باید قانع بشه و به پسر منتقل کنه و از قول خودش او را رد کند و اگر هم خجالت میکشه و تو رودربایستی قرار میگیره، مشکلی نیست، توپ را بیندازه در زمین پدرش (احتمالا همین کار را کرده) و پسر هم اصراری نکنه ولی اگر پدرش منطقی نیست و به قول شما اطلاعاتشان بیشتر از دختر نیست و اگر واقعا دختر به پسر علاقه داره ولی نمیتونه از پس پدرش بربیاد، به نظرم پسر همان حالت اول (تلاش در حد عرف) که مد نظر شماست را انجام بده و یا کلا از خیرش بگذره (حالت آخر) چون احتمالا در آینده هم با مشکلات بعدی برمیخورند!

سلام
بزرگوار همانطوری که دوستان اشاره کردند، تا زمانی که میل و علاقه از سوی دختر خانم برای این وصلت نباشد، حمایت رفتاری از سوی خانواده نخواهد بود، در این قضیه که خودتان نیز متوجه شده اید به نظر می رسد، عدم رضایت پدر یک بهانه می باشد.
منتها برای اینکه خیالتان راحت باشد و یقین کنید که شما تمام تلاش خودتان را کردید و قصوری از جانب شما انجام نگرفت. بهتر است:
1. پدر یا از جانب یک شخص موجه که مورد قبول خانواده این دختر خانم می باشد، برای صحبت و گفتگو به سوی پدر این دختر خانم بفرستید و از او بخواهید که به طور دقیق و کامل نظر خود را صادقانه اعلام کنند و علل مخالفت را کاملا جویا شوند.
در این صحبتها کاملا می توان فهمید که دلیل مخالفت چیست. برخی از دلایل را می توان با صحبت و گفتگو و تدابیر لازم برای حل آن اقداماتی را انجام داد( البته از واسطه بخواهید تا حد امکان برای حل مشکل پیشنهاداتی را ارائه بدهند)
2. اگر این دختر خانم در مورد وصلت دچار تردید شده، بهتر است با اختصاص یک گفتگوی صادقانه مسائل تردید و شک شناسایی و تا حد امکان برای رفع آن اقدامات لازم انجام بگیرد، در این صورت شاید بتوان به انجام گیری وصلت امیدوار شد. البته ملاحضه کردن ادب و احترام، برخورد صبورانه و همراه با حوصله و صادقانه صحبت کردن و ابراز واقعی علاقه و اثبات آن شاید نظر دختر خانم را عوض کند.
3. فرض دیگر هم چنین است که نه دختر خانم راضی هست و نه خانواده این امر خیر را قبول دارند، در این صورت یقین کن که تقدیر شما فرد دیگری است و در این امر مصلحتی نمی باشد. فراموش نکن که وقتی پذیرش و علاقه از سوی همسر و خانواده آنها نباشد این وصلت حتی سر بگیرد، ارزش نخواهد داشت و باید انتظار بی ادبی ها و انواع تنش ها را از طرف مقابل را داشت و شاید بتوان گفت که بعدا یک نوع حالت پشیمانی پیش بیاد و...

پرسش:
مدت چهار سال هست که در دانشگاه علاقه مند یک خانم محجبه شدم و از طریق واسطه ای از ایشان خواستگاری کردم و ایشان پذیرفتند و شرایطی را اعلام کردند، چهارسال است که توانستم به آن شرایط درخواستی برسم، حالا که تقریبا جور شده با خانواده مطرح کرده اند اما پدرشان حتی اجازه خواستگاری را نمی دهند، بعد چهار سال انتظار شنیدن جواب رد، برایم خیلی سخت است، لطفا راهنمائی کنید.

پاسخ:
انتظارهای این جوری صحیح نیست و تعهدی برای جواب مثبت یا منفی از سوی طرفین وجود ندارد، بنابراین یک خطای بزرگی را خودتان مرتکب شده اید و بایستی در همان ابتدا این موضوع را شفاف می کردید، حداقل تناسب خانوادگی و گفت و گو های اولیه توسط بزرگترها شکل می گرفت و این مسئله از سوی دو طرف مورد بررسی قرار می گرفت.
منتها در این حالت که بعد از چهار سال آماده خواستگاری شده اید و چنین مسائلی پیش آمده به نظر می رسد یک بعدش این است که نظر این دختر خانم فرق کرده و تا زمانی که میل و علاقه از سوی دختر خانم برای این وصلت نباشد، حمایت رفتاری از سوی خانواده نخواهد بود، در این قضیه به نظر می رسد؛ عدم رضایت پدر یک بهانه می باشد.
منتها برای اینکه خیالتان راحت باشد و یقین کنید که شما تمام تلاش خودتان را کردید و قصوری از جانب شما انجام نگرفت، بهتر است:
1. پدر یا از جانب یک شخص موجه که مورد قبول خانواده این دختر خانم می باشد، برای صحبت و گفتگو به سوی پدر این دختر خانم بفرستید و از او بخواهید که به طور دقیق و کامل نظر خود را صادقانه اعلام کنند و علل مخالفت را کاملا جویا شوند.
در این صحبتها کاملا می توان فهمید که دلیل مخالفت چیست. برخی از دلایل را می توان با صحبت و گفتگو و تدابیر لازم برای حل آن اقداماتی را انجام داد (البته از واسطه بخواهید تا حد امکان برای حل مشکل پیشنهاداتی را ارائه بدهند)
2. اگر این دختر خانم در مورد وصلت دچار تردید شده، بهتر است با اختصاص یک گفتگوی صادقانه مسائل تردید و شک شناسایی و تا حد امکان برای رفع آن اقدامات لازم انجام بگیرد، در این صورت شاید بتوان به شکل گیری وصلت امیدوار شد. البته ملاحضه کردن ادب و احترام، برخورد صبورانه و همراه با حوصله و صادقانه صحبت کردن و ابراز واقعی علاقه چه بسا بتوان نظر دختر خانم راجلب کرد.
3. فرض دیگر هم چنین است که نه دختر خانم راضی هست و نه خانواده این امر خیر را قبول دارند، در این صورت یقین کنید که تقدیر شما فرد دیگری است و در این امر مصلحتی نمی باشد. فراموش نشود که وقتی پذیرش و علاقه از سوی همسر و خانواده آنها نباشد این وصلت حتی سر بگیرد، ارزش نخواهد داشت و باید انتظار بی ادبی ها و انواع تنش ها را از طرف مقابل را داشت و شاید بتوان گفت که بعدا یک نوع حالت پشیمانی پیش بیاد و مسائل دیگر.

موضوع قفل شده است