جمع بندی آیا ایرانیان با آغوش باز مسلمان شدند؟

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ایرانیان با آغوش باز مسلمان شدند؟

سلام عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می نویسد: "فاتحان گریختکان را پی گرفتند.کشتار بیشمار و تاراج گیری به اندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند. شصت هزار تن از انان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند.و در بازار های برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند.با زنان در بند به نوبت هم خوابه شدند.و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند." میخواستم بدونم واقعا اینا حقیقت داره و اسلام اولش این طوری بوده و توسط ایرانیا تعدیل شده؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عماد

Miss.Narges;988953 نوشت:
عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می نویسد:

"فاتحان گریختکان را پی گرفتند.کشتار بیشمار و تاراج گیری به اندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند.

شصت هزار تن از انان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند.و در بازار های برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند.با زنان در بند به نوبت هم خوابه شدند.و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند."


سلام علیکم
مرحوم زرین کوب ابتدا کتاب دو قرن سکوت را نوشت و در آن فتح ایران را سیاه جلوه داد اما سپس از نظریات خود برگشت کتابهای دیگری تالیف کرده و در آنها فتح ایران را سفیده جلوه می دهد.
کتاب «بامداد اسلام»، «ایران پس از اسلام» و «کارنامه اسلام» از جمله آنها است.
اسلام ستیزان برای فریب ایرانیان، هیچگاه کتابهای دیگر مرحوم زرین کوب استنداد نمی کنند بلکه تنها به دو قرن سکوت ایشان اشاره می کنند و حال آنکه منصفانه آن است که باید نظریات صحیح هر شخص را در آخرین تالیفاتش جستجو کرد.

با سلام خدمت شما
در زمان جاهلیت، رسمی وجود داشته که طبق اون، زنان در جنگ به اسارت گرفته می شدند و در بازار فروخته میشدند. مثل همون کاری که داعش با زنان ایزدی انجام داد.

اما موضع اسلام در این خصوص چیست؟ آیه 24 سوره نساء به این موضوع پرداخته:
http://wiki.ahlolbait.com/آیه_24_سوره_نساء#مکارم%20شیرازی

نقل قول:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۖ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا

و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه [= ازدواج موقت‌] می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.


پیرامون این موضوع بحثهای زیادی شکل گرفته و علما توجیهات مختلفی پیرامون این آیه آورده اند. بعضی سعی کرده اند به نوعی از این کار دفاع کنند و بعضی هم معتقدند که هدف اسلام، براندازی تدریجی این حکم بوده، با این توضیح که علمای شیعه اجازه معصوم را شرط لازم برای این کار می دانند و بعد از پیامبر، هیچیک از معصومین چنین اجازه ای را صادر نفرمودند. تفاسیر این آیه را می توانید در سایت زیر مشاهده نمائید:
http://wiki.ahlolbait.com/آیه_24_سوره_نساء#تفسیر%20نور

دنبال آیه یا حدیثی در مذمت این رسم جاهلی می کردم که نشون بده اسلام با این کار مخالفه. از کارشناس محترم می خوام که اگر چنین آیه یا حدیثی را سراغ دارند معرفی بفرمایند. ممنون

مدیر ارجاع سوالات;989151 نوشت:
آیا ایرانیان با آغوش باز مسلمان شدند؟

در این مورد سه نگاه است.
نگاه اول آنکه همه ایران با سلام و صلوات فتح شده و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است
نگاه دوم: این حمله با کشتار فراوان و از بین بردن تمدن ایران همراه بود.
نگاه سوم: جنگ به این بزرگی نمی تواند بدون کشتار صورت گرفته باشد اما کشتاری که امروزه در فضای مجازی مطرح می شود نیز یک کلاغ چهل کلاغ بلکه یک کلاغ چهل هزار کلاغ است.
در تایید این نظریه گوستاو لوبون می‌نویسد: پیشرفت سریع قرآن موجب شده كه مورخین دشمن اسلام، این پیشرفت را معلول دو چیز دانسته‌اند. یكی آزادی‌هایی كه در این دین موجود است و دیگری زور شمشیر!! ولی باید دانست كه این نسبت‌های ناروا روی پایه و اساس صحیحی نیست. رسم عرب این بود كه هر كجا را فتح می‌كردند مردم آن جا را در دین خود آزادمی گذاردند... . تاریخ این مطلب را ثابت كرده كه ادیان به زور شمشیر پیشرفت نكرده‌اند(1)
بنابر گزارشهای تاریخی
مسلمانان پس از رویارویی با سپاه جنگی و شکست آنان وقتی به شهرها می رسیدند به اهالی شهرها سه پیشنهاد مطرح می کردند
اسلام بیاورید
بر دین خود بمانید و جزیه دهید
اگر این دو را قبول ندارید وارد جنگ شوید(2)
بسیاری از نقاط اسلام می آوردند و بسیاری از نقاط نیز جزیه می دادند و بر دین خود می ماندند، چون جزیه بسیار کمتر از مالیاتی بود که ساسانیان از آنها می ستاندند در زمان ساسانیان سی نوع جزیه از مردم ایران گرفته می شد.(3)
مردم برخی از شهرها که این دو پیشنهاد را نمی پذیرفتد وارد جنگ می شدند. در این جنگها نیز طبیعی است که از طرفین کشته شود اما آنچه امروزه در فضای مجازی بزرگ نمایی می شد یک کلاغ چهل کلاغ بلکه یک کلاغ چهل هزار کلاغ است. یعنی گزارشهای گزینشی در منابعی چون طبری بزرگ نمائی شده و فقط آنچه می تواند اسلام را بد جلوه دهد به معرض نمایش گذاشته می شود و حال آنکه بسیاری از این گزارشها از نظر سندی و محتوایی فاقد اعتبار هستند
از طرف دیگر دین از امور قلبی است امور قلبی اجبار بردار نیست، تحمیل حکومت ممکن است اما تحمیل دین نه. چرا که بر فرض ما اجبار به ترک دین شویم، هیچ گاه اجبار کننده نمی تواند در تمام ساعتهای شبانه روزی اعمال و رفتار ما را زیر نظر بگیرد و نیز نمی تواند به قلب ما رسوخ کرده و اعتقادات قلبی ما را تغییر دهد
بنابراین اجبار ایرانیان به اسلام نه از نظر عقلی قابل قبول است و نه گزارشهای تاریخی چنین دیدگاهی را اثبات می کند

1. زرین‌كوب، تمدن اسلام و عرب، صص144و145 و همان، ص149.
2.كريستن سن، آرتور؛ پيشين، ص 445
3.دانیل دیت ، جزیه در اسلام ، ترجمه دکتر محمد موحد، ص 19،28،29به نقل از هزار تقلب دیگر ، چهل تنی ص

112

سلام عماد گرامی
جزیه برای اهل کتابه و سایرین چنین انتخابی نداشتند. پذیرش با آغوش باز به این معناست که فرد دین رو بپذیره و به خاطر درست دانستن دین انتخابش کنه. این لازمه اش دسترسی به مبلغین و فرصت کافی برای فکر کردنه بدون اینکه ترس یا هدف مادی در میان باشه.

به هر حال مطمئنا معصومین با اقدامات غیر اخلاقی در جنگ مخالف بوده اند و بنابراین، احتمالا باید حدیثی در مذمت رسمهای جاهلی اجرا شده در این جنگها وجود داشته باشد. آیا امکان دارد این احادیث را معرفی بفرمائید؟

عماد;989236 نوشت:

از طرف دیگر دین از امور قلبی است امور قلبی اجبار بردار نیست، تحمیل حکومت ممکن است اما تحمیل دین نه. چرا که بر فرض ما اجبار به ترک دین شویم، هیچ گاه اجبار کننده نمی تواند در تمام ساعتهای شبانه روزی اعمال و رفتار ما را زیر نظر بگیرد و نیز نمی تواند به قلب ما رسوخ کرده و اعتقادات قلبی ما را تغییر دهد

این کار از طریق تسلط بر رسانه ها امکان پذیره. خانواده یک رسانه است و اگر خانواده وادار شود برای نفع فرزندش عقیده خاصی را به او آموزش دهد، مردم جامعه با عقیده ای که بر اساس منفعت بهشون آموزش داده شده بزرگ میشن.

در سطح جامعه هم میشه مبلغین یک عقیده را حمایت و مبلغین عقاید دیگر را سرکوب کرد که این هم در عقیده جامعه تاثیر گذاره.

به هر حال ما داریم در مورد اقدامات حکومتهایی صحبت می کنیم که در خیلی از زمینه ها مورد انتقاد ائمه بوده اند. مثلا کشتار مانویان در زمان بنی عباس بود که از نظر ما یک حکومت مورد تایید اسلام نیست. اگر احادیثی در محکومیت این اقدامات پیدا کنیم دیگه کاملا مشخص میشه که این اقدامات رو باید از اسلام جدا دونست.

سلام علیکم

دکتر محمد جواد مشکور در کتاب تاریخ سیاسی ساسانیان جلد دوم صفحات 1379 الی 1462 رو به دو موضوع علل شکست ایران و جزیه پرداخته / در صفحه 1442 اگر اشتباه نکنم بعد از نقل مساله سرانه ای ( مالیات ) که به زمین و سرانه ( جزیه ) شخص , سخن طبری را می آورد که میگوید گوئی عمر میخواسته اسلام فقط در میان اعراب باشد . و میلی نداشته که غیر عرب مسلمان گردد .

دلیل این مساله جزیه ای بود که با مسلمان شدن ایرانی دیگر پرداخت نمیشد یا مساله قومیت پرستی بوده یا هر دو این مساله ، هر سه آنها محتمل است.
از طرفی ایرانیان پس از پذیرش اسلام موالی محسوب میشدند و از حق تملیک اراضی بهره مند نبودند . آنها میتوانستند زمین اجدادی را تصرف و در آن کشت کنند و در زمان حجاج این مساله هم اجباری شد ولی حق تملک زمین را نداشتند و مجبور به پرداخت سرانه زمین به حکومت بودند .

همچنین به مشابهت اعتقادی زرتشتیان در موضوع اهورامزدا و اهریمن و پلیدی و عقاید منطبق با عقاید اسلامی اشاره میکند و زمینه میل و پذیرش ایرانیان و گرویدن به اسلام را سهل میساخت .

از طرفی در اسلام موالیان با وجود محدودیت امکان پیشرفت و کسب مناصب حکومتی را نیز داشتند . در نظام سیاسی ساسانیان حق تحصیل و ترفیع جایگاه و مقام برای طبقات سوم و چهارم و پنجم جامعه قدغن و بندرت پیش می آمد که تنها با حکم پادشاه کسی از مرتبه اجتماعی خود بواسطه شایستگی های غیر قابل چشم پوشی و انکار به مرتبه بالاتر یعنی موبدان و ارتشتاران برسد.

این نابرابری های مدنی زمانی به چشم آمد که ایرانیان با مسلمانان و حکومتشان مواجه شدند و بعد آن حتی پذیرش موالی بودن برایشان یک آزادی از بردگی بحساب می آمد . لذا اگر گفته میشود آنها با آغوش باز مسلمان شدند حرف گزافه ای نیست .

نقل طبری در صفحه ۱۴۴۰ است

سلام فاتح گرامی
به نظرم اون چیزی که در مطالعه اسلام آوردن ایرانیان مهمه، پاسخ به این دو سواله:

سوال 1. آیا اسلام آوردن ایرانیان از روی مطالعه و تحقیق و تشخیص درستی اسلام بوده؟
سوال 2. نظر اسلام در خصوص اعمالی که در جنگ صورت گرفته چه بوده؟

در متنی که آوردید، سه نکته ذکر شده:
1. هدف اصلی این جنگ برای برخی ها کسب منافع مادی و تملک زمینها بوده نه گسترش اسلام.
2. شباهتهای اسلام و زرتشت باعث تسهیل پذیرش میشده.
3. حکومت ساسانیان هم اشکالات زیادی داشته که باعث میشده مردم رغبت زیادی به حفظ آن نشان ندهند.

مطالبی که فرمودید را باید در کنار سایر مسائل دید. مثلا در این متن اشاره ای به رفتار با غیر اهل کتاب نشده. همچنین در این متن اشاره ای به جنگ نشده که این به معنی نبود جنگ نیست. ضمن اینکه این نکات اطلاعات کافی برای شناخت بهتر اسلام و پاسخ به سوالات ذکر شده ارائه نمی کنند.

به نظرم راهگشا ترین چیز در این میان، ذکر احادیثی است که نشان دهنده محکومیت اقدامات غیر اخلاقی در این جنگها باشه که این می تونه جدا بودن حساب این کارها از اسلام رو ثابت کنه.

سعدی شیرازی;989339 نوشت:
سلام فاتح گرامی
به نظرم اون چیزی که در مطالعه اسلام آوردن ایرانیان مهمه، پاسخ به این دو سواله:

سوال 1. آیا اسلام آوردن ایرانیان از روی مطالعه و تحقیق و تشخیص درستی اسلام بوده؟
سوال 2. نظر اسلام در خصوص اعمالی که در جنگ صورت گرفته چه بوده؟

در متنی که آوردید، سه نکته ذکر شده:
1. هدف اصلی این جنگ برای برخی ها کسب منافع مادی و تملک زمینها بوده نه گسترش اسلام.
2. شباهتهای اسلام و زرتشت باعث تسهیل پذیرش میشده.
3. حکومت ساسانیان هم اشکالات زیادی داشته که باعث میشده مردم رغبت زیادی به حفظ آن نشان ندهند.

مطالبی که فرمودید را باید در کنار سایر مسائل دید. مثلا در این متن اشاره ای به رفتار با غیر اهل کتاب نشده. همچنین در این متن اشاره ای به جنگ نشده که این به معنی نبود جنگ نیست. ضمن اینکه این نکات اطلاعات کافی برای شناخت بهتر اسلام و پاسخ به سوالات ذکر شده ارائه نمی کنند.

سلام علیکم

آنچه که دلیل وقوع جنگ قادسیه بوده و آنچه که در تاریخ آمده بعنوان رفتار اعراب دیندار در هنگام تصرف و بعد از آن ، را با کتاب و سنت و سیره رسول الله نمیتوان مرتبط و منطبق دانست .

در مورد سوال اول هم نمیتوان انتظار داشت که سواد مردم ایران که از تحصیل محروم بودند با تحقیق در متون خود و تطبیق متون اسلامی بصورت تخصصی به یقین رسیده اند و مسلمان شده اند .

چنانکه در مورد اعراب هم نمیتوان چنین ادعایی داشت . اکثر اعراب بادیه نشین با عهد و پیمان شیوخ خود متعهد و با شکستن پیمان او پیمان شکن میشدند و میشوند الا معدودی که ضرر یایبندی به اعتقادات را بپذیرندو با قوم خود مخالفت کنند .

اما آنچه مردم ایران افغانستان و ماورا النهر و ... در پذیرش دین و نوع حاکمیت پس از ورود مسلمانان تجربه کردند و به اسلام گرایش پیدا کردند هم دلیل اقتصادی داشت و هم اعتقادی .
مسلمان شدن آنها نیاز به تحقیق علمی و کتابخانه ای و میدانی نداشت ، آنها حتی بصورت ظاهری با قضیه برخورد داشتند میتوانستند جنبه های مثبت دین را در رفتار مسلمانان عامی مثل خود مشاهده کنند و فهم نمایند .

فاتح;989356 نوشت:
مسلمان شدن آنها نیاز به تحقیق علمی و کتابخانه ای و میدانی نداشت ، آنها حتی بصورت ظاهری با قضیه برخورد داشتند میتوانستند جنبه های مثبت دین را در رفتار مسلمانان عامی مثل خود مشاهده کنند و فهم نمایند .
سلام
فرض کنید یه نفر غیر اهل کتاب بوده باشه (یعنی گزینه جزیه رو نداشته باشه) ولی اسلام رو نپذیره. وارد جنگ هم نشه و اعلام کنه که با کسی کاری نداره. در اون زمان با خودش و همسرش چه رفتاری میشده؟
چه جنبه های مثبتی در رفتارها نمایش داده میشده که اون فرد رو به اسلام متمایل کنه؟

سعدی شیرازی;989363 نوشت:
سلام
فرض کنید یه نفر غیر اهل کتاب بوده باشه (یعنی گزینه جزیه رو نداشته باشه) ولی اسلام رو نپذیره. وارد جنگ هم نشه و اعلام کنه که با کسی کاری نداره. در اون زمان با خودش و همسرش چه رفتاری میشده؟
چه جنبه های مثبتی در رفتارها نمایش داده میشده که اون فرد رو به اسلام متمایل کنه؟

سلام علیکم

در زمان فتح ایران غیر زرتشتیان به مسیحیان گنوسی و صائبیان هم اشاره شده و اینطور ذکر شده که مسیحیان گرایش کمتری به پذیرش نظر فاتحان نسبت به زرتشتیان نشان دادند و در مقابل محدودیت های اقتصادی و اجتماعی مقاومت کردند . مشکلی که پیش از آنهم ، در وضعیتی بسیار نامناسب تر ، در زمان حکومت مغ های زرتشتی و غلبه حکومتی آنها تجربه کرده بودند .

درباره جنبه مثبتی که احیانا در رفتار اعراب دیندار وجود داشته که باعث گرایش میشده بنده اطلاع ندارم و دقت و تحقیقی در این رابطه نکردم ، آنچه که قابل تصور است در کنش متقابل بین دو فرهنگ و آئین ضعف ها و توانائیها خواه ناخواه مقابل همدیگر قرار میگیرند حال یا بصورت حسی یا بصورت عقلانی .

فرضا اگر یک مسلمان مهاجرت به کشوری اروپایی داشته باشد یا یک اروپایی مهاجرت معکوس داشته باشد و تقابل و مراوده ای اتفاق بیفتد این دو میتوانند بر هم تاثیر بگذارند
هر کدام ضعف ها و قوتها را د هم ببینند و وقتی ریشه یابی کنند یعنی این امکان میسر شود که به دین مراجعه کنند ( نه دیندار ) تغییر و تحول بسیار ممکن و محتمل است که شکل بگیرد

البته شرایط حال حاضر ما کمی متفاوت شده . شرق و غرب عالم و مسلمانان و غیر مسلمانان بطور اخص کمتر مخاطب مستقیم و مقابل یکدیگرند و در این بین رسانه های سیاسی صاحبان قدرت و ثروت هستند که ما را به هم معرفی میکنند و عکس العملمان را در قبال یکدیگر جهت دهی می نمایند .

اینها که عرض شد تحلیل است بر اساس یک الزام . مصدر تاریخی ای سراغ ندارم و نخواندم بعنوان مصداق معرفی کنم .

فاتح;989369 نوشت:

درباره جنبه مثبتی که احیانا در رفتار اعراب دیندار وجود داشته که باعث گرایش میشده بنده اطلاع ندارم و دقت و تحقیقی در این رابطه نکردم

سلام فاتح گرامی
نفرمودید که در اون مثال، با اون فرد و همسرش چه رفتاری میشده.

سعدی شیرازی;989379 نوشت:
سلام فاتح گرامی
نفرمودید که در اون مثال، با اون فرد و همسرش چه رفتاری میشده.

سلام علیکم

در زمان خلیفه دوم خالد بن ولید به قبیله بنی تمیم فرستاده شد تا اگر اشتباه نکنم زکات را از آن قبیله بگیرد ، چنانکه در مصادر روایی اهل سنت آمده خالد زن شیخ قبیله ( مالک بن نویره ) را میبیند و زن دلربایی میکند و خالد برای تصاحب زن مدعی میشود که بنی تمیم کافر شدند و از دادن زکات سر باز زدند ، پس سر شیخ را از بدنش جدا میکند و در زیر دیگی درون آتش میگذارد و با زنش همبستر میشود .

این رفتار کسی است که معروف به دینداری است . همینطور دیندار دیگری هم هست که بردن خلخال از پای زن یهودی ای که در ذمه مسلمین است را غیر قابل تحمل و پذیرش مبداند .

منظور کدامیک از اینهاست ؟ اگر اولی باشد میل نفسش را بر دین ترجیح میدهد و اگر دومی باشد عکس آن. اعرابی که در لشگر بودند میتوانستند از هر دو این رفتار را داشته باشند

سلام مجدد
اولین مثال شما در مورد فرد مسلمانی است که خالد بن ولید به دروغ او را غیر مسلمان دانسته.
مثال دوم درباره فردی است که در ذمه مسلمین است، که این قرارداد ذمه فقط برای اهل کتاب ممکنه.

مثالی که مطرح شد درباره فردیه که اهل کتاب نیست و اسلام رو نپذیرفته اما قصدی هم نداره که به کسی آسیب برسونه یا دست به سلاح ببره. چنین فردی چه رفتار مثبتی می دیده که او را به اسلام متمایل کنه؟

سعدی شیرازی;989388 نوشت:
سلام مجدد
اولین مثال شما در مورد فرد مسلمانی است که خالد بن ولید به دروغ او را غیر مسلمان دانسته.
مثال دوم درباره فردی است که در ذمه مسلمین است، که این قرارداد ذمه فقط برای اهل کتاب ممکنه.

مثالی که مطرح شد درباره فردیه که اهل کتاب نیست و اسلام رو نپذیرفته اما قصدی هم نداره که به کسی آسیب برسونه یا دست به سلاح ببره. چنین فردی چه رفتار مثبتی می دیده که او را به اسلام متمایل کنه؟

سلام علیکم

تحول و تغییر رو در مورد هیچ قومی نمیشه دفعتا و در همان دم اول فرض کرد . ۲۳ سال نبوت پیامبر شاهد مثال است . تغییر دین و آیین در مردم ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و حداقل دو یا سه نسل طول کشیده .
یعنی در زمانی که اولا تغییر در قوانین و فرهنگ شکل گرفت و تثبیت شد و بعد از زمان تجاوزات و تعرضات و کشتارها گذشته بود و قرار و آرامشی غیر از التهابات جنگ احساس شد .

پس این گرایش بمرور زمان اتفاق افتاده .

آن زن و مرد که کافر هم باشند ولی محارب نباشند با پرداخت جزیه در ذمه مسلمین هستند و تعرضی به آنها نباید صورت بگیرد این سنت رسول الله و فرمان الهی است . چنین فردی در زمان هجوم اعراب ممکن بود قربانی سو تعبییر افراط یا غرضی شود .
ولی در زمانی غیر از تحولات شدید اجتماعی مانند جنگ و التهاباب مذهبی و قومی ممکن است مورد ظلم واقع نشود.

در زمان امنیت امکان مراوده و نبادل نظر و رای میسر و قابل نصور است . درست مانند جنگهای صلیبی که بین مسلمین و مسیحیان اتفاق افتاد . آنها مسلمانان را بت پرست و دشمن خدا و مسیح و آدم خوار میدانستندو مسلمانان هم آنها را حتما کافر یا مشرک

۲۰۰ سال جنگ و التهاب و کشتار فرصت تبادل و گرایش را غیر ممکن ساخت ولی بعد آن مثلا کشیشی بنام سنت توماس آکوینی می آید و کتبی که آنها سابقا ضاله میدانستند میخواند و آرای ابن سینا را در کلام مسیحی و فلسفه الهیات مسیحی مطرح میکند.

فاتح;989394 نوشت:

آن زن و مرد که کافر هم باشند ولی محارب نباشند با پرداخت جزیه در ذمه مسلمین هستند

جزیه و عقد ذمه فقط برای اهل کتابه.
http://wikifeqh.ir/ذمه

سعدی شیرازی;989399 نوشت:
جزیه و عقد ذمه فقط برای اهل کتابه.
http://wikifeqh.ir/ذمه

سلام علیکم
این کلام شما درسته هرچند که در ارجاعتان قید فقط را نیاورده . زرتشتیان نیز ابتدا اهل ذمه محسوب نمیشدند و فقط یهود و نصارا بودند ولی بعدا فقها مجاب شدند و پذیرفتند که زرتشتیان نیز شبه اهل کتابند . پس اهل ذمه محسوب شدند و جزیه پرداختند
ولی پیامبر پس از هجرت به مدینه با غیر از یهود و نصارا یعنی مشرکین و کفار مدینه هم عهدنامه و دو صلح نامه نوشتند .

صلح نامه با دو مضمون تنظیم شد . یکی برای قبایل یهود و نصارا و کفار و مشرکینی که مقیم مدینه بودند ولی همپیمان با دشمنان نبودند یا حداقل قصد محاربه را نداشتند . بنا بر قول محقق حلی اینها در سرزمین اسلامی از مستامنین اند و جزیه پرداخت میکنند ( البته کفار و مشرکین غالبا بر عهد خود پایبند نمی ماندند )

عهدنامه دوم هم برای قبایلی که از یهود و نصاری و کفار و مشرکین بودند و با کفار و مشرکین و یهود و نصاری که حقد و دشمنی داشتند هم پیمان بودند و از آنها تعهداتی متفاوت از گروه نخست گرفته بودند.

پس هر دو گروه با آن عهدنامه ها اهل ذمه محسوب میشدند .

فاتح;989403 نوشت:

ولی پیامبر پس از هجرت به مدینه با غیر از یهود و نصارا یعنی مشرکین و کفار مدینه هم عهدنامه و دو صلح نامه نوشتند .

سلام
این عهدنامه ها با آیات ابتدایی سوره توبه به صورت یکجانبه لغو گردیدند. فقط اجازه داده شد که عهدنامه هایی که پیش از این حکم بسته شده و کاملا بهشون عمل شده تا زمان پایان اعتبارشون عمل بشه.
http://wiki.ahlolbait.com/سوره_توبه/متن_و_ترجمه
آیا قرارداد صلحی وجود داشته که بعد از این ماجرا بین مسلمانان و غیر اهل کتاب بسته بشه؟

سعدی شیرازی;989410 نوشت:
سلام
این عهدنامه ها با آیات ابتدایی سوره توبه به صورت یکجانبه لغو گردیدند. فقط اجازه داده شد که عهدنامه هایی که پیش از این حکم بسته شده و کاملا بهشون عمل شده تا زمان پایان اعتبارشون عمل بشه.
http://wiki.ahlolbait.com/سوره_توبه/متن_و_ترجمه
آیا قرارداد صلحی وجود داشته که بعد از این ماجرا بین مسلمانان و غیر اهل کتاب بسته بشه؟

سلام علیکم

آیات ابتدایی سوره توبه بنظر علامه ادامه آیه ۵۸ سوره انفال یعنی همین صلح نامه و عمل یهود بنی قینقاع و نقض صلح است . این اتفاق مربوط به سال دوم هجرت یعنی پس از غزوه بدر است ،

پس از فتح مکه یعنی سال هشتم هجری تمام کسانی که در مکه بودند اعم از یهود و نصاری و کفار و مشرکین طلقا آزاد شدگان نامیده شدند .
اگر این عهد شکنی منجر به نسخ هرگونه امان به کافر و مشرک میشد کفار و مشرکین مکه در حداقل شرایط از سرزمین های اسلامی تبعید میشدند .

فاتح گرامی
سوره توبه در سال 9 ام هجری و یک سال بعد از فتح مکه نازل شده و این نظر را خود علامه طباطبایی هم تایید نموده است
http://thaqalain.ir/زمان-نزول-سوره-برائت-توبه/

سوره انفال از اولین سوره های مدنی و سوره توبه از آخرین سوره های مدنی است (برخی آن را 114 امین سوره نازل شده می دانند و برخی 113 امین). اما برخی این دو سوره را یکی می دانند که به معنی همزمانی نزول نیست، چرا که آیات یک سوره لزوما در یک زمان نازل نشده اند. جهت مطالعه بیشتر:
http://wiki.ahlolbait.com/سوره_توبه#.D9.86.D8.B2.D9.88.D9.84

سعدی شیرازی;989460 نوشت:
فاتح گرامی
سوره توبه در سال 9 ام هجری و یک سال بعد از فتح مکه نازل شده و این نظر را خود علامه طباطبایی هم تایید نموده است
http://thaqalain.ir/زمان-نزول-سوره-برائت-توبه/

سوره انفال از اولین سوره های مدنی و سوره توبه از آخرین سوره های مدنی است (برخی آن را 114 امین سوره نازل شده می دانند و برخی 113 امین). اما برخی این دو سوره را یکی می دانند که به معنی همزمانی نزول نیست، چرا که آیات یک سوره لزوما در یک زمان نازل نشده اند. جهت مطالعه بیشتر:
http://wiki.ahlolbait.com/سوره_توبه#.D9.86.D8.B2.D9.88.D9.84

سلام علیکم

در تفسیر المیزان علامه نظر مفسرین و اختلافشان در زمان نزول آیات ابتدایی سوره توبه را مطرح میکند و رای قوی را ارتباط آیات ابتدایی سوره توبه با ۵۷ سوره انفال میداند و میفرماید

مفسرين در اينكه اين آيات سوره ايست مستقل و يا جزء سوره انفال اختلاف كرده اند، و اختلافشان در اين باره منتهى مى شود به اختلافى كه صحابه و تابعين در اين باره داشته اند. روايت وارده از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در اين باره نيز مختلف است ؛ چيزى كه هست از نظر صناعت آن دسته از روايات كه دلالت دارد بر اينكه اين آيات ملحقند به سوره انفال رجحان دارد و به نظر قوى مى رسد. / تفسیر را از اینجا ببینید .

اگر فرض بر غیر این رای باشد استناد به آیات ابندایی سوره توبه به قضیه یهود بنی قینقاغ و صلحنامه پیامبر با آنان در مدینه مخدوش است .

عماد;989174 نوشت:
مرحوم زرین کوب ابتدا کتاب دو قرن سکوت را نوشت و در آن فتح ایران را سیاه جلوه داد اما سپس از نظریات خود برگشت کتابهای دیگری تالیف کرده و در آنها فتح ایران را سفیده جلوه می دهد.

سلام
چون پستهای قبلی حذف شدند دوباره سوال میکنم:

چه عاملی باعث میشه زرین کوب از عقاید قبلیش برگرده و 180 درجه تغییر عقیده بده؟ آیا خودش قبول کرد که منبع صحیح بر ای اظهار نظر و تحقیقاتش نداشته؟

عماد;989236 نوشت:
مسلمانان پس از رویارویی با سپاه جنگی و شکست آنان وقتی به شهرها می رسیدند به اهالی شهرها سه پیشنهاد مطرح می کردند
اسلام بیاورید
بر دین خود بمانید و جزیه دهید
اگر این دو را قبول ندارید وارد جنگ شوید(2)

همان طور که خودتان هم قبول کردید دین از امور قلبی است و امور قلبی اجبار بردار نیست.پس اصلا مسلمانان ان زمان چرا اصرار داشتند که کشور های همجوار خودشان یا اسلام بیاورند یا جزیه بدهند یا وارد جنگ شوند؟؟؟!!! مگر مردم به انها باج باید بدهند؟ این مثلا کجاش منطقیه و کجاش نشون میده دین اجبار بردار نیست.اگر هدف مسلمان کردنه که خب میومدند تعالیم دین رو یاد میدادند و عرضه میکردند و چون دین اجبار بردار نیست دیگه لزومی نبود جزیه بخوان یا تهدید به جنگ کنند.

سلام مجدد
اشاره علامه در این تفسیر، به احتمال یکی بودن کل سوره توبه با سوره انفال است نه فقط آیات ابتدایی. اما اگر این دو یک سوره هم باشند، به معنی یکسان بودن زمان نزولشان نیست.

[SPOILER]در آدرس زیر، روایتی در مورد نحوه کتابت این سوره ذکر شده که فکر می کنم عدم لزوم یکسان بودن زمان نزول را نشان می دهد:
http://wiki.ahlolbait.com/سوره_توبه#.D9.86.D8.B2.D9.88.D9.84

نقل قول:
... سوم- وجهى است كه از ابن عباس روايت شده كه گويد: بعثمان بن عفان گفتم: چرا سوره برائت را كه از «مئين» [۸] است با سوره انفال كه از «مثانى» [۹] است هر دو را در «سبع طوال» [۱۰] قرار داديد، و ميان آنها «بسم اللَّه» ننوشتيد؟

عثمان در پاسخ گفت: شيوه رسول خدا صلى اللَه عليه و آله چنان بود كه چون آيات قرآن بر او نازل مي شد يكى از نويسندگان (و كتّاب) وحى را مي خواند و بدو مي فرمود: اين آيات را در فلان سوره بگذار ... و سوره انفال از نخستين سوره‌هايى بود كه در مدينه نازل شد، و سوره برائة از آخرين سوره‌هايى بود كه در آن شهر نازل گشت، و چون داستان اين دو سوره شبيه به هم بود ما گمان كرديم كه سوره برائت دنباله سوره انفال است، و خود آن حضرت نيز تا روزى كه از دنيا رفت در اين باره چيزى نفرمود،از اين رو ما اين سوره را در ضمن «سبع طوال» قرار داديم، و ميان آن دو «بسم اللَّه» ننوشتيم و اين دو سوره را «قرينتين» (قرين يكديگر) مي خواندند.[۱۱]

[/SPOILER]
فکر می کنم ماجرای ابلاغ این سوره در مراسم حج توسط حضرت علی (ع) هم به مشخص سازی زمان نزول کمک می کنه:
http://wiki.ahlolbait.com/ابلاغ_سوره_برائت

و همان طور که بیان شد، خود علامه طباطبایی (نویسنده تفسیر المیزان) هم در پرسش و پاسخی، زمان نزول این سوره را سال نهم هجری و بعد از فتح مکه دانسته اند.
http://thaqalain.ir/زمان-نزول-سوره-برائت-توبه/

به هر حال از کارشناس محترم می خوام که راهنمایی بفرمایند.

سعدی شیرازی;989474 نوشت:
سلام مجدداشاره علامه در این تفسیر، به احتمال یکی بودن کل سوره توبه با سوره انفال است نه فقط آیات ابتدایی. اما اگر این دو یک سوره هم باشند، به معنی یکسان بودن زمان نزولشان نیست. [SPOILER]در آدرس زیر، روایتی در مورد نحوه کتابت این سوره ذکر شده که فکر می کنم عدم لزوم یکسان بودن زمان نزول را نشان می دهد:http://wiki.ahlolbait.com/سوره_توبه#.D9.86.D8.B2.D9.88.D9.84[/SPOILER]فکر می کنم ماجرای ابلاغ این سوره در مراسم حج توسط حضرت علی (ع) هم به مشخص سازی زمان نزول کمک می کنه:http://wiki.ahlolbait.com/ابلاغ_سوره_برائتو همان طور که بیان شد، خود علامه طباطبایی (نویسنده تفسیر المیزان) هم در پرسش و پاسخی، زمان نزول این سوره را سال نهم هجری و بعد از فتح مکه دانسته اند.http://thaqalain.ir/زمان-نزول-سوره-برائت-توبه/به هر حال از کارشناس محترم می خوام که راهنمایی بفرمایند.

سلام علیکم

بنا بر این نظر شما یا احتمالتان بر این است که سوره توبه بشکل پیوسته در سال نهم هجری پس از فتح مکه نازل شده .
با وجود پذیرش این فرض ، امان داده شدگان از کفار و مشرکین در این سوره هم ذکر شده . علامه ذیل الا الذين عاهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئا و لم يظاهروا عليكم احدا... میفرماید

اين جمله استثنائى است از عموميت برائت از مشركين، و استثناء شدگان عبارتند از مشركينى كه با مسلمين عهدى داشته و نسبت به عهد خود وفادار بوده اند، و آنرا نه مستقيما و نه غير مستقيم نشكسته اند، كه البته عهد چنين كسانى را واجب است محترم شمردن و تا سر آمد مدت آنرا به پايان بردن.

فاتح گرامی
ایرانیها از قبل قراردادی نداشتند که قرار باشه تا مدت زمان اعتبارش محترم دانسته بشه. پس نیاز بود که قراردادهای صلح جدید امضا بشه. پس باید امکان بستن قراردادهای صلح جدید (از جمله با غیر اهل کتاب) بررسی بشه.

Miss.Narges;989472 نوشت:
سلامچون پستهای قبلی حذف شدند دوباره سوال میکنم:چه عاملی باعث میشه زرین کوب از عقاید قبلیش برگرده و 180 درجه تغییر عقیده بده؟ آیا خودش قبول کرد که منبع صحیح بر ای اظهار نظر و تحقیقاتش نداشته؟
با سلام خدمت شما
ایشان در سال 1336 تغییراتی در کتابشان ارائه دادند و قسمتهایی را حذف کردند. گویا خود ایشان از بخشها را ناشی از خامی و تعصب دانسته اند. به هر حال این تغییر نظر قبل از انقلاب بوده و نمی تونه تحت فشار حکومت صورت گرفته باشه؛ چنانکه حتی حکومت پهلوی با کتابهایی که آقای زرین کوب به نفع اسلام نوشته اند هم مخالفت می کنه.

سعدی شیرازی;989478 نوشت:
فاتح گرامی
ایرانیها از قبل قراردادی نداشتند که قرار باشه تا مدت زمان اعتبارش محترم دانسته بشه. پس نیاز بود که قراردادهای صلح جدید امضا بشه. پس باید امکان بستن قراردادهای صلح جدید (از جمله با غیر اهل کتاب) بررسی بشه.

سلام علیکم

بله این نیاز بود ولی کمتر عهدنامه ای بود که مدتی دوام بیاورد و طرفین در صورت توانایی از آن تخطی نکنند از امپراتوری بیزانس و حاکمان مصر تا ایران و اعراب و در هر جای دنیا توانایی غلبه حرف اول را میزد نه پایبندی به عهد و پیمان که در حقیقت نشانه ضعف تلقی میشد .

در حدود و سرحدات ایران و اعراب و امپراتوری بیزانس هم به همین دلیل مثل هرجای دیگر دنیا همواره تنش و درگیری وجود داشت و جنگ قادسیه آخرین این درگیریهای بود که به حذف یک طرف انجامید .

اما در مورد جنگ قادسیه رستهم یا رستم فرخزاد پیش از درگیری احساس خطر کرد و با وساطت او فرستادگانی از اعراب برای بستن پیمان نزد یزدگرد آمدند ولی این دیدار با تحقیر و توهین یکدیگر به پایان رسید .

پس از وقوع جنگ به هر شهری که اعراب میرسیدند یا اهالی آن شهر عهدنامه یا همان صلح نامه امضا میکردند و تسلیم میشدند یا حاضر به تسلیم نبودند و میجنگیدند که بر همین معیار احکام متفاوتی بر اهالی و زمینها صادر میشد . نمونه حکم فقها یا قضات در صفحه 1418 تاریخ سیاسی ساسانیان ذکر شده

http://uupload.ir/files/7nrt_1.jpg

سعدی شیرازی;989242 نوشت:
جزیه برای اهل کتابه و سایرین چنین انتخابی نداشتند. پذیرش با آغوش باز به این معناست که فرد دین رو بپذیره و به خاطر درست دانستن دین انتخابش کنه. این لازمه اش دسترسی به مبلغین و فرصت کافی برای فکر کردنه بدون اینکه ترس یا هدف مادی در میان باشه.

برای تحلیل و بررسی یک واقعه باید خود را با بستر تاریخی آن وفق دهیم. می دانیم که در اواخر ساسانیان مردم از دین زردشت رویگردان شده و برخی از کارشناسان بر آن هستند که اگر اسلام ظهور نمی کرد نیز مسیحیت ایران را فرا می گرفت چرا که تاریخ مصرف دین زردشت به پایان رسیده بود.
بنابراین همین که از دینی رویگردان باشند با اندک جذبه ای در دین دیگر به آن گرایش پیدا می شود، گذشته از آن در منابع تاریخی داریم که در گاهی چند ماه فرصت داده می شد تا با دین اسلام آشنائی پیدا کرده و سپس آن را بپذیرند.

سعدی شیرازی;989242 نوشت:
آیا امکان دارد این احادیث را معرفی بفرمائید؟

در انجمن حدیث سایت بپرسید.

سعدی شیرازی;989244 نوشت:
مانویان در زمان بنی عباس بود که از نظر ما یک حکومت مورد تایید اسلام نیست. اگر احادیثی در محکومیت این اقدامات پیدا کنیم دیگه کاملا مشخص میشه که این اقدامات رو باید از اسلام جدا دونست.

بحث در مورد فتوحات صدر اسلام است و فتوحات بنی امیه و بنی عباس خارج از بحث این تاپیک است.

سعدی شیرازی;989363 نوشت:
فرض کنید یه نفر غیر اهل کتاب بوده باشه (یعنی گزینه جزیه رو نداشته باشه) ولی اسلام رو نپذیره. وارد جنگ هم نشه و اعلام کنه که با کسی کاری نداره. در اون زمان با خودش و همسرش چه رفتاری میشده؟
چه جنبه های مثبتی در رفتارها نمایش داده میشده که اون فرد رو به اسلام متمایل کنه؟

تاریخ در مورد آنچه در تاریخ اتفاق افتاده سخن می گوید نه اینکه اگر چنین می شد چه می شد؟
با توجه به همسایگی دو دین برزگ مسیحیت و زردشتیت، مجالی پیش نیامد تا مسلمانان با بودائیان یا ... درگیر شوند .
آنچه بنده می گویم به فتوحات صدر اسلام بر می گردد.

miss.narges;989472 نوشت:
چه عاملی باعث میشه زرین کوب از عقاید قبلیش برگرده و 180 درجه تغییر عقیده بده؟ آیا خودش قبول کرد که منبع صحیح بر ای اظهار نظر و تحقیقاتش نداشته؟

تحقیق و پژوهش باعث میشود همواره انسان به جلو حرکت کند. یکی از اساتید ما نقل می کرد ایشان تصریح داشته که ابتدا تحت تاثیر جو قرار گرفته و نظریه ای داده اما سپس به اشتباه بودن آن پی برده است. شاید این تصریح در کتب بعدی مشخص نباشد اما گردش 180 درجه ای از محتوای کتاب های بعدی ایشان به وضوح مشخص است.

miss.narges;989473 نوشت:
همان طور که خودتان هم قبول کردید دین از امور قلبی است و امور قلبی اجبار بردار نیست.پس اصلا مسلمانان ان زمان چرا اصرار داشتند که کشور های همجوار خودشان یا اسلام بیاورند یا جزیه بدهند یا وارد جنگ شوند؟؟؟!!! مگر مردم به انها باج باید بدهند؟ این مثلا کجاش منطقیه و کجاش نشون میده دین اجبار بردار نیست.اگر هدف مسلمان کردنه که خب میومدند تعالیم دین رو یاد میدادند و عرضه میکردند و چون دین اجبار بردار نیست دیگه لزومی نبود جزیه بخوان یا تهدید به جنگ کنند.

ما در صدد توجیه کار اشتباه خلفای اولیه نیستم و اصراری نداریم که ثابت کنیم آنها اشتباه نکرده اند.
بله دین اجبار بردار نیست بنابراین نمی در مورد اصرار بر تغییر دین نه می شد و نه کردند. اما اگر الان در چین حکومتی باشد که به مردم ظلم می کند و دمار از روزگار مردم در آورده است، به هیچ کس جز طبقه اشراف اجازه تحصیل نمی دهد و ... ما به عنوان یک انسان وظیفه داریم آنها را نجات دهیم، پس از نجات آنها از سیطره حکومت ظالم، دیگر دولتی نیست و مملکت آنها جزئی از مملکت ما شده است. اگر ما بخشنامه کنیم که: کسانی که اسلام را قبول کرده اند برای اداره کشور، تامین امنیت و ... خمس و زکات بپردازند. کسانی که به دین خود مانده اند از پرداخت خمس و زکات و تامین سرباز معافند و در عوص اینها باید مالیاتی به نام جزیه پرداخت کنند که چه بسا از خمس و زکات کمتر می شود.
کجای این بخشنامه غیر منصفانه است؟؟؟
تقاضا داریم بحث را در محور اصلی آن پیش ببریم

عماد;989631 نوشت:
تحقیق و پژوهش باعث میشود همواره انسان به جلو حرکت کند. یکی از اساتید ما نقل می کرد ایشان تصریح داشته که ابتدا تحت تاثیر جو قرار گرفته و نظریه ای داده اما سپس به اشتباه بودن آن پی برده است. شاید این تصریح در کتب بعدی مشخص نباشد اما گردش 180 درجه ای از محتوای کتاب های بعدی ایشان به وضوح مشخص است.

منابع تحقیقی ایشان رو میخواستم بدونم..

عماد;989631 نوشت:
بله دین اجبار بردار نیست بنابراین نمی در مورد اصرار بر تغییر دین نه می شد و نه کردند. اما اگر الان در چین حکومتی باشد که به مردم ظلم می کند و دمار از روزگار مردم در آورده است، به هیچ کس جز طبقه اشراف اجازه تحصیل نمی دهد و ... ما به عنوان یک انسان وظیفه داریم آنها را نجات دهیم، پس از نجات آنها از سیطره حکومت ظالم، دیگر دولتی نیست و مملکت آنها جزئی از مملکت ما شده است. اگر ما بخشنامه کنیم که: کسانی که اسلام را قبول کرده اند برای اداره کشور، تامین امنیت و ... خمس و زکات بپردازند. کسانی که به دین خود مانده اند از پرداخت خمس و زکات و تامین سرباز معافند و در عوص اینها باید مالیاتی به نام جزیه پرداخت کنند که چه بسا از خمس و زکات کمتر می شود.
کجای این بخشنامه غیر منصفانه است؟؟؟
تقاضا داریم بحث را در محور اصلی آن پیش ببریم

در اینکه حکومت ساسانیان ظالمانه بوده شکی نیست.ولی این روش مسلمانان درست نیست.اصل حرف منتقدین اینه که مسلمانان ان زمان برای کشورگشایی به جنگ رفته بودند وگرنه اسلامی کردن بهانست.در ضمن اسلامی کردن چرا باید بر اساس زور و شمشیر باشه؟ ایا بنیان اسلام همیشه باید بر خون شمشیر استوار باشه؟ یا تبلیغ بی طرفانه و مسالمت امیز؟ کدامیک بهتر است؟و اگر طرف حاضر به پذیرش هم نشد باید بزور مسلمان شود؟

Miss.Narges;989676 نوشت:
منابع تحقیقی ایشان رو میخواستم بدونم..

منبع ایشان چه در کتاب اول و چه درکتابهای بعدی همان منابع اولیه از جمله فتوح البلدان بلاذری، تاریخ طبری، الفتوح ابن اعثم کوفی و ... است.
منتها از آنجا که مراجعه به این منابع کاری تخصصی است، ابتدا انسان دچار لغزش می شود زیرا
این شیوه این کتابها گزارش نوسی است، مثلا در یک جریان طبری 10 گزارش از ده طریق مختلف نوشته که گاهی برخی از آنها 180 درجه با هم متفاوت است. اگر روزنامه وار این ها را بخوانیم اولی را که خواندیم تصمیم می گیریم و مثلا کتابی مثل دو قرن سکوت می نویسیم اما اگر در این فن کارکشته شدیم، به ابزارهای تحقیق مسلح شدیم(ادبیات عرب، علم رجال و ...) کاری پژوهشی و علمی را جایگزین نگاه روزنامه خوانی می کنیم.
مثلا در ادبیات عرب اگر جمله ای با فعل مجهول آغاز، مشغر به ضعف خبر نزد نویسنده است. یعنی اگر طبری در گزارشی گفت «یقال»، «می گویند»، یعنی منِ طبری نیز این جمله را قبول نداریم. حال اگر ما این قاعده را ندانیم بلافاصله می نویسیم طبری چنین می گوید.
یا در جال گزارش مثلا اگر سیف بن عمر باشد کسی که کاری پژوهشی می کند و از علم رجال آگاهی دارد به خود زحمت خواندن ادامه گزارش را نمی دهد زیرا شیعه و سنی سیف بن عمر را دروغگو می دانند اما اگر خواندن و نوشتنمان روزنامه ای گونه باشد نه علمی و پژوهشی، نه تنها گزارش سیف بن عمر را کنار نمی گذاریم زیرا علم رجال نمی دانیم بلکه فورا در تلگرام فضاهای مشابه آن پخش می کنیم که نظر طبری این است.
فرق زرینکوب زمان نوشتن کتاب دو قرن سکوت با زرین کوب زمان نوشتن کتاب بامداد اسلام و کارنامه اسلام این است.
در زمان نوشتن کتاب دو قرن سکوت ایشان به ابزار کافی برای سنجش گزارش صحیح از غلط (مثل علم رجال، درایه، ادبیات عرب)مسلح نبوده اما وقتی اطلاعاتش بیشتر می شود، مطالعاتش افزونی می یابد، سوادش در سطح بالاتری قرار می گیرد دیگر به هر گزارشی اعتماد نمی کند، بلکه با پژوهش و بررسی گزارش صحیح از غلط را تشخیص می دهد.

Miss.Narges;989676 نوشت:
در اینکه حکومت ساسانیان ظالمانه بوده شکی نیست.ولی این روش مسلمانان درست نیست.اصل حرف منتقدین اینه که مسلمانان ان زمان برای کشورگشایی به جنگ رفته بودند وگرنه اسلامی کردن بهانست.

قبلا عرض کردم که بنده در صدد توجیه اشتباه برخی از فرماندهان و رهبران ظالم آنها نیستم اما به صورت کلی گفتن این حرف نیاز به اثبات دارد. زیرا یک ادعا است. اینکه در دل تک تک فرماندهان و سربازان اسلام چه می گذشته خدا خبر دارد اما متن برخی از صلح نامه های فی مابین تایید نمی کند که هدف همه آنها کشور گشایی است.

Miss.Narges;989676 نوشت:
در ضمن اسلامی کردن چرا باید بر اساس زور و شمشیر باشه؟

اسلامی کردن با زور شمشیر نبوده و نمی شود بلکه بیرون راندن ساسانیان با زور شمشیر بود.
دو دلیل برای رویارویی مسلمانان با ساسانیان بود
یک: وظیفه رهایی بخشی مسلمانان نسبت به ساکنان ایران از دست ساسانیان
دو: عدم اجازه ساسانیان به مبلغان مسلمان برای تبلیغ دین اسلام
پس اسلامی کردن به زور شمشیر نبوده بلکه مقابله با ساسانیان به زور شمشیر بود. و الا پیش از این عرض کردیم که تغییر دین با زور اسلحه امکان ندارد زیرا ممکن است فرد مغلوب از ترس دین مهاجم را قبول کند اما اعتقاد درونی وی زایل نخواهد شد بلکه نسبت به آن راسختر نیز خواهد شد.

Miss.Narges;989676 نوشت:
ایا بنیان اسلام همیشه باید بر خون شمشیر استوار باشه؟

همیشه؟؟!!! گیرم که در ابتدا حرف شما درست باشد چرا همیشه؟
الان رد چین صد ملیون مسلمان زندگی می کنند آیا مسلمان شدن این تعداد که بیشتر از اکثر کشورهای مسلمان نشین است با زور شمشیر بود؟
آیا مالزی که بزرگترین کشور اسلامی است با زور شمشیر مسلمان شده اند؟
آیا مسلمانان اندونیزی به زور شمشیر مسلمانان شده اند؟

Miss.Narges;989676 نوشت:
یا تبلیغ بی طرفانه و مسالمت امیز؟ کدامیک بهتر است؟

بدیهی است که با تبلیغ اما برای این که غده سرطانی را از معده در آوریم ابتدا با چاقوی جراحی شکم بیمار را پاره می کنیم، آیا پاره کردن شکم بیمار خشونت است؟ آیا تا پاره نکنیم می توانیم غده سرطانی را بیرون بیاوریم؟
حکومت ظالمی که به مردم خود ظلم می کند و اجازه تبلیغ به مسلمانان را نمی دهد همانند غده سرطانی است. بنابراین ابتدا باید این غده را با چاقوی جراجی در آورد.
مجددا عرض می کنم که ممکن است در بین فرماندهان کسی باشد که شیوه غیر اسلامی به خرج داده باشد این شیوه را نمی توان به همه مسلمانان تعمیم داد.کما اینکه کار اشتباه خالد بن ولید در قبیله بنی جزیمه را نمی توان به همه مسلمانان تعمیم داد.

این سوال همیشه برای من وجود داشت. ممنون از جوابتون

عماد;989732 نوشت:
منبع ایشان چه در کتاب اول و چه درکتابهای بعدی همان منابع اولیه از جمله فتوح البلدان بلاذری، تاریخ طبری، الفتوح ابن اعثم کوفی و ... است.

سلام

به عنوان نتیجه گیری نهایی ازین بحث پس میتوانیم بگوییم که متنی که در ابتدای تاپیک اوردم صحت تاریخی نداشته و علاوه بر این در حمله مسلمانان به ایران غارت و بردگی و تجاوزی به ایران صورت نگرفته؟

Miss.Narges;989751 نوشت:
به عنوان نتیجه گیری نهایی ازین بحث پس میتوانیم بگوییم که متنی که در ابتدای تاپیک اوردم صحت تاریخی نداشته و علاوه بر این در حمله مسلمانان به ایران غارت و بردگی و تجاوزی به ایران صورت نگرفته؟

بستگی دارد چه عینکی بر چشم داشته باشیم
اگر عینک یک ایرانسیم که تحت تاثیر اسلام ستیزان قرار گرفته و خود از تاریخ چیزی نمی داند و سوادش در اندازه دریافتی های تلگرامی باشد اعراب هنگام ورود به زنان و دختران تجاوز کرده و مردان را قتل عام کردند کتابخانه ها را سوزاندند و تمدن ایران را ویران نمودند
اگر عینک تعصب دینی به چشم بزنیم همه جا با گل و بلبل و سلام و صلوات فتح شد و آب از آب تکان نخورد
اگر عینک واقع بینانه به چشم داشته باشیم باید بگوئیم که جنگ به این بزرگی نمی تواند بدون خونریزی بوده باشد. اما آنچه امروزه در فضای مجازی منتشر می شود یک کلاغ چهل کلاغ، بلکه چهار صد کلاغ و بلکه بالاتر چهل هزار کلاغ است.
در این جنگ افرادی بودند که به قصد تبلیغ اسلام پای در جهاد گذاشته بودند و مراعات تمام مسائل انسانی، اسلامی را می کردند. گروهی نیز بودند که به طمع غنیمت پا در این کارزار گذاشته بودند و بعید نیست که دست به خشونت هایی زده باشند. کسانی امثال خالد بن ولید که به تنها دختر پیامبر صلی الله علیه واله رحم نکردند، قطعا به ایرانیان نیز رحم نمی کردند اما این خشونت ها سازمان یافته و به صورت عمومی نبود
این واقعیتی است که هر کس منصفانه به سراغ کتابهای تاریخی برود به آن خواهد رسید.

سلام علیکم

نگاه یک جانبه گرایانه به تاریخ دو آفت در دل خود دارد . یکی اینکه مانع عبرت است که تاریخ محل عبرت است و دیگر عامل فتنه و زنده کردن خشم و کینه است . در چنین شرایطی خواندن تاریخ ضرر آفرین است و نفع تاریخ در آن نگاه عقیم شده است

البته عام و خاص ندارد ذکر برخی جزییات در تاریخ گاهی از دید مورخین هم با اکراه ضورت میگرفت و برخی با آب و تاب فراوان کار را به غلو میکشیدند و این بر ضعف نقل اضافه میکرد
مثلا مورخین ما ذکر کرده اند که ایرانیان بیش از دو سوم سرزمینهای جهان را تصرف کردند ولی این جزییاتی که در مورد حمله اعراب شرح و تفسیر میکنند در مورد ایرانیان یا رومیان بکار نمیبرند

و اگر هم از کشتار و غارت و اسارت نام ببرند از عباراتی چون تجاوز و خونریزی و قتل عام و کشتار امثالهم تا حد ممکن پرهیز میکنند . انگار تاریخ تنها محل افتخار و تقبیح است

و حتی اگر ذکر کنند برخی آن را عمدا یا سهوا نمیبینند . خب نصف در نصف از تاریخ حداقل ندیده میشود . فایل نمونه از کشتار مردم توسط دستنشانده ایرانیان را در فایل آرارات و منذر ذیل این پست میتوانید ببینید

اعراب بواسطه محدودیت های اسلامی در کشتن و بقول مورخان تجاوز و قتل و غارت , هرگز قابل مقایسه با ایرانیان و رومیان نیستند اگر ایرانیان بر آنها مسلط میشدند بدون وجود هیچ قیدی مانند آنچه قبلا مرتکب شدند رفتار میکردند .

حقد و کینه بین ایرانیان و اعراب و رومیان به این کشتارهای و غارتها بر میگردد . وقتی این کینه و غلبه جویی مسلط شود دیگر نمیتوان گفت این ایرانی زرتشتی است یا آن عرب مسلمان یا آن دیگری رومی مسیحی است مگر اینکه معیارها و ارزشهای دینی امری غالب باشد چنانکه در مورد اعراب تا حدودی چنین بود .

آنها هر کدام کسی هستند با غضب کینه و برتری جویی قومیتی شان .

در مروج الذهب مسعودی از ذوالاکتاف ( شاهپور دوم ) نقلی را می آورد که نمونه برای آن منظور که همان حقد و کینه قومی است قابل استناد است . ( فایل این پست )

پس اگر اسارت و بردگی لازمه تجاوز است قومی از آن پاک نیستند اگر تصرف یعنی قتل و غارت و کشتار پس هیچ قومی را بر دیگری برتری ای نیست که هیچ حتی اقوامی که بیشتر متصرفات داشتند بیشتر متهم به خونریزی و غارت و کشتارند .

جمع بندی

پرسش:
ایرانیان به زور اسلام را پذیرفتند یا با آغوش باز مسلمان شدند؟ نظر دکتر زرین کوب در این باره چیست؟

پاسخ:
در این مورد سه نگاه است.
نگاه اول آنکه همه ایران با سلام و صلوات فتح شده و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است
نگاه دوم: این حمله با کشتار فراوان و از بین بردن تمدن ایران همراه بود.
نگاه سوم: جنگ به این بزرگی نمی تواند بدون کشتار صورت گرفته باشد اما کشتاری که امروزه در فضای مجازی مطرح می شود نیز یک کلاغ چهل کلاغ بلکه یک کلاغ چهل هزار کلاغ است.
در تایید این نظریه گوستاو لوبون می‌نویسد: پیشرفت سریع قرآن موجب شده كه مورخین دشمن اسلام، این پیشرفت را معلول دو چیز دانسته‌اند. یكی آزادی‌هایی كه در این دین موجود است و دیگری زور شمشیر!! ولی باید دانست كه این نسبت‌های ناروا روی پایه و اساس صحیحی نیست. رسم عرب این بود كه هر كجا را فتح می‌كردند مردم آن جا را در دین خود آزاد می گذاردند... . تاریخ این مطلب را ثابت كرده كه ادیان به زور شمشیر پیشرفت نكرده‌اند(1)
بنابر گزارشهای تاریخی
مسلمانان پس از رویارویی با سپاه جنگی و شکست آنان وقتی به شهرها می رسیدند به اهالی شهرها سه پیشنهاد مطرح می کردند
اسلام بیاورید
بر دین خود بمانید و جزیه دهید
اگر این دو را قبول ندارید وارد جنگ شوید(2)
بسیاری از نقاط اسلام می آوردند و بسیاری از نقاط نیز جزیه می دادند و بر دین خود می ماندند، چون جزیه بسیار کمتر از مالیاتی بود که ساسانیان از آنها می ستاندند در زمان ساسانیان سی نوع جزیه از مردم ایران گرفته می شد.(3)
مردم برخی از شهرها که این دو پیشنهاد را نمی پذیرفتد وارد جنگ می شدند. در این جنگها نیز طبیعی است که از طرفین کشته شود اما آنچه امروزه در فضای مجازی بزرگ نمایی می شد یک کلاغ چهل کلاغ بلکه یک کلاغ چهل هزار کلاغ است. یعنی گزارشهای گزینشی در منابعی چون طبری بزرگ نمائی شده و فقط آنچه می تواند اسلام را بد جلوه دهد به معرض نمایش گذاشته می شود و حال آنکه بسیاری از این گزارشها از نظر سندی و محتوایی فاقد اعتبار هستند
از طرف دیگر دین از امور قلبی است امور قلبی اجبار بردار نیست، تحمیل حکومت ممکن است اما تحمیل دین نه. چرا که بر فرض ما اجبار به ترک دین شویم، هیچ گاه اجبار کننده نمی تواند در تمام ساعتهای شبانه روزی اعمال و رفتار ما را زیر نظر بگیرد و نیز نمی تواند به قلب ما رسوخ کرده و اعتقادات قلبی ما را تغییر دهد
بنابراین اجبار ایرانیان به اسلام نه از نظر عقلی قابل قبول است و نه گزارشهای تاریخی چنین دیدگاهی را اثبات می کند
مرحوم زرین کوب ابتدا کتاب دو قرن سکوت را نوشت و در آن فتح ایران را سیاه جلوه داد اما سپس از نظریات خود برگشت کتابهای دیگری تالیف کرده و در آنها فتح ایران را سفیده جلوه می دهد.
کتاب «بامداد اسلام»، «ایران پس از اسلام» و «کارنامه اسلام» از جمله آنها است.
اسلام ستیزان برای فریب ایرانیان، هیچگاه کتابهای دیگر مرحوم زرین کوب استنداد نمی کنند بلکه تنها به دو قرن سکوت ایشان اشاره می کنند و حال آنکه منصفانه آن است که باید نظریات صحیح هر شخص را در آخرین تالیفاتش جستجو کرد.

 

پی نوشت ها:
1. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمۀ هاشم حسینی، اسلامیه، تهران، 1324ش، صص144و145 و همان، ص149.
2. كریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، امیر كبیر، پنجم، 1367ش، ص 445
3. چهل تنی، مهدی، هزار تقلب دیگر از شجاع الدین شفا در تولدی دیگر، نشر نامك، اول، بهمن 1383ش، ص112.

 

موضوع قفل شده است