جمع بندی نداشتن حالت تضرع در هنگام خواندن اذن دخول

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نداشتن حالت تضرع در هنگام خواندن اذن دخول

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام،خسته نباشید،یه سوال داشتم اینه که خداوند عزیز اروحنافداه تو قرآن فرموده است که نباید بی اجازه وارد خانه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)بشیم،به خاطر همین وقتی داریم به حرم معصومین میریم باید اذن دخول بخوایم،حالا یه سوال ؟؟میگن وقتی شما اذن دخول خواستین و یه حالت اشک یا تضرع دلشکستگی در شما ایجاد شد باید
وارد حرم بشیم و گرنه باید زمانه دیگه ای وارد بشیم،اگه یه نفر اشکش در نیومد چی؟از کجا بفمیم حالت تضرع در ما ایجاد شده؟مثلا یه نفر یک ماه نزدیک حرم امام رضا(علیه سلام)شده‌بارها اذنه دخول خواسته ولی نه اشکش اومده و نه حالت تضرع داشته،حالا تکلیف این شخص چیه؟از کجا باید بفهمیم آن معصوم بزرگوار به ما اجازه دادن؟خواهشا جواب بفرمایید که خیلی سر در گمم

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع


نوکر خداوند;987928 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام،خسته نباشید،یه سوال داشتم اینه که خداوند عزیز اروحنافداه تو قرآن فرموده است که نباید بی اجازه وارد خانه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)بشیم،به خاطر همین وقتی داریم به حرم معصومین میریم باید اذن دخول بخوایم،حالا یه سوال ؟؟میگن وقتی شما اذن دخول خواستین و یه حالت اشک یا تضرع دلشکستگی در شما ایجاد شد باید
وارد حرم بشیم و گرنه باید زمانه دیگه ای وارد بشیم،اگه یه نفر اشکش در نیومد چی؟از کجا بفمیم حالت تضرع در ما ایجاد شده؟مثلا یه نفر یک ماه نزدیک حرم امام رضا(علیه سلام)شده‌بارها اذنه دخول خواسته ولی نه اشکش اومده و نه حالت تضرع داشته،حالا تکلیف این شخص چیه؟از کجا باید بفهمیم آن معصوم بزرگوار به ما اجازه دادن؟خواهشا جواب بفرمایید که خیلی سر در گمم

با سلام به شما و تشکر بابت سوال خوبی که مطرح کردید.
قبل از اینکه به پاسخ این سوال بپردازم درباره کلمه ارواحنا فداه نکته ای عرض کنم. این کلمه بیشتر در مورد حضرت ولی عصر(عج) به کار می رود و در مورد خداوند استفاده نمی شود. دلیل آن هم این است که فداه از فدیه به معنای جایگزین است. در فدا شدن، شخص جایگزین دیگری در قرار گرفتن در معرض خطرات و آسیب ها می شود. این در حالی است که هیچ خطری متوجه خداوند نمی تواند شود و بنابراین فدای او نمی توان شد.

اذن دخول یکی از موثرترین آداب زیارت برای پیدا کردن توجه و انجام زیارت با معرفت است. اذن دخول اگر با توجه انجام شود انسان را در حالتی قرار میدهد که اصحاب ائمه(علیهم السلام) بعد از ماه ها و سال ها و پس از گذراندن فرسنگ ها راه میخواستند به دیدار آنها شرفیاب شوند. به درب منزل امام میرفتند. در می زدند و اذن ورود می طلبیدند و منتظر اذن می ماندند. در این لحظات با خود این ترس و دغدغه را مرور می کردند که آیا امام به ما اذن می دهد؟ شاید در همین چند لحظه استغفار کنند و اذکاری مانند یا ستار العیوب را به زبان بیاورند تا لایق همنشینی معصوم شوند. به خود میگویند اگر اذن نداد چه کار کنیم؟ شاید به سرعت به سراغ گذشته خود بروند و اعمالشان را مرور کنند. و به دنبال یافتن مانع توفیق و برطرف کردن آن بر آیند. همه این حالاتی که یک صحابی امام در هنگام دیدار او تجربه می کرد را زائر آن امام نیز در هنگام زیارتش میتواند تجربه کند و قطعا نتایج معرفتی و عملی زیادی به دست آورد. چنین زیارتی را با زیارت کسی مقایسه کنید که بدون توجه به حضور امام و سیطره او وارد حرم شود و زیارتی لقلقه زبان کند و برگردد.

آیت الله بهجت(ره) در این باره فرمده اند:
زیارتتان قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت(ع) به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء(ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. اگر حال داشتید، به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به‌وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز، روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

البته اذن دخول خواندن و منتظر اذن ماندن از آداب کامله زیارت معصومین(علیهم السلام) است که بدون آن هم زیارت از آثار نسبی برخوردار است. برای بررسی دقیق تر این موضوع متن و ترجمه اذن دخول حرم ائمه اطهار(علیهم السلام) را از نظر میگذرانیم:

اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أَنْ يَدْخُلُوا إِلا بِإِذْنِهِ فَقُلْتَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هَذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِيفِ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُهَا فِي حَضْرَتِهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفَاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ يَرَوْنَ مَقَامِي وَ يَسْمَعُونَ كَلامِي وَ يَرُدُّونَ سَلامِي وَ أَنَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي كَلامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِمْ وَ إِنِّي أَسْتَأْذِنُكَ يَا رَبِّ أَوَّلا وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثَانِيا وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِيفَتَكَ الْإِمَامَ الْمَفْرُوضَ [الْمُفْتَرَضَ ] عَلَيَّ طَاعَتُهُ فُلانَ بْنَ فُلانٍ(به جای نام صاحب قبر را بگوید) وَ الْمَلائِكَةَ الْمُوَكَّلِينَ بِهَذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ ثَالِثا أَ أَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ يَا حُجَّةَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ يَا مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ الْمُقِيمِينَ فِي هَذَا الْمَشْهَدِ فَأْذَنْ لِي يَا مَوْلايَ فِي الدُّخُولِ أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلا لِذَلِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِكَ.

خدایا بر دری از درهای خانه‌های پیامبرت، ایستاده‌ام تو مردم را از اینکه بدون اجازه‌اش وارد شوند منع کرده‌ای و در قرآن فرموده‌ای: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما اجازه دهند.» خدایا من حرمت صاحب این زیارتگاه را در غیابش همانند حضورش باور دارم و می‌دانم که رسولت و جانشینانت همواره زنده‌اند و نزد تو روزی می‌خورند، محل ایستادنم را می‌بینند و سخنم را می‌شنوند و به سلامم پاسخ می‌دهند؛ اما تو گوشم را از شنیدن کلامشان محجوب کرده‌ای و فهم مرا به چشیدن لذت مناجاتش باز کرده‌ای. از تو ای پروردگارم اجازه می‌خواهم اولا و از پیامبرت اجازه می‌خواهم ثانیا و از خلیفه‌ات، امامی که اطاعتش را بر من واجب کرده‌ای و فرشتگان گماشته شده به این بارگاه مبارک، اجازه می‌خواهم، ثالثا، آیا وارد شوم ای رسول خدا، آیا وارد شوم ای حجت خدا، آیا وارد شدم ای فرشتگان مقرب خدا که در این زیارتگاه اقامت دارید؟ پس مرا برای وارد شدن ای مولایم اجازه بده به بهترین اجازه‌ای که به یکی از دوستانت داده‌ای هر چند من شایسته آن اجازه نیستم اما تو لایق آنی.

دقت در کلمات این اذن دخول چند نکته را یادآور میشود:

حرم ائمه(علهم السلام) جزء بیوت النبی(صلی الله علیه و آله) محسوب میشوند که باید با اذن حضرت داخل شد. در اذن دخول علاوه بر پیامبر از خداوند، صاحب بقعه متبرکه و ملائکه موکل نیز اذن طلبیده میشود.

اذن دخول رعایت یک ادب به همراه اثبات این اعتقاد است که امام مرده و زنده ندارد و همانطوری که در زمان حیات معصوم اگر شرفیاب محضرش می شدم اذن می طلبیدم و او را شاهد و ناظر می دیدم بعد از شهادت او نیز او را شاهد و ناظر می بینم و با او صحبت میکنم و میگویم و می شونم(البته نه با گوش سر)

گوش سر از شنیدن جواب آنها در حجاب است اما باب فهم از چشیدن لذت مناجات باز است. به همین خاطر احساس لذت مناجات میتواند دلیل بر اذن ورود و پذیرفته شدن باشد.
البته احساس لذت مناجات میتواند در ادامه زیارت به انسان دست دهد.

بدیع;988430 نوشت:
[=113]البته اذن دخول خواندن و منتظر اذن ماندن از آداب کامله زیارت معصومین(علیهم السلام) است که بدون آن هم زیارت از آثار نسبی برخوردار است. برای بررسی دقیق تر این موضوع متن و ترجمه اذن دخول حرم ائمه اطهار(علیهم السلام) را از نظر میگذرانیم:

اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أَنْ يَدْخُلُوا إِلا بِإِذْنِهِ فَقُلْتَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هَذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِيفِ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُهَا فِي حَضْرَتِهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفَاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ يَرَوْنَ مَقَامِي وَ يَسْمَعُونَ كَلامِي وَ يَرُدُّونَ سَلامِي وَ أَنَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي كَلامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِمْ وَ إِنِّي أَسْتَأْذِنُكَ يَا رَبِّ أَوَّلا وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثَانِيا وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِيفَتَكَ الْإِمَامَ الْمَفْرُوضَ [الْمُفْتَرَضَ ] عَلَيَّ طَاعَتُهُ فُلانَ بْنَ فُلانٍ(به جای نام صاحب قبر را بگوید) وَ الْمَلائِكَةَ الْمُوَكَّلِينَ بِهَذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ ثَالِثا أَ أَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ يَا حُجَّةَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ يَا مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ الْمُقِيمِينَ فِي هَذَا الْمَشْهَدِ فَأْذَنْ لِي يَا مَوْلايَ فِي الدُّخُولِ أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلا لِذَلِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِكَ.

خدایا بر دری از درهای خانه‌های پیامبرت، ایستاده‌ام تو مردم را از اینکه بدون اجازه‌اش وارد شوند منع کرده‌ای و در قرآن فرموده‌ای: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما اجازه دهند.» خدایا من حرمت صاحب این زیارتگاه را در غیابش همانند حضورش باور دارم و می‌دانم که رسولت و جانشینانت همواره زنده‌اند و نزد تو روزی می‌خورند، محل ایستادنم را می‌بینند و سخنم را می‌شنوند و به سلامم پاسخ می‌دهند؛ اما تو گوشم را از شنیدن کلامشان محجوب کرده‌ای و فهم مرا به چشیدن لذت مناجاتش باز کرده‌ای. از تو ای پروردگارم اجازه می‌خواهم اولا و از پیامبرت اجازه می‌خواهم ثانیا و از خلیفه‌ات، امامی که اطاعتش را بر من واجب کرده‌ای و فرشتگان گماشته شده به این بارگاه مبارک، اجازه می‌خواهم، ثالثا، آیا وارد شوم ای رسول خدا، آیا وارد شوم ای حجت خدا، آیا وارد شدم ای فرشتگان مقرب خدا که در این زیارتگاه اقامت دارید؟ پس مرا برای وارد شدن ای مولایم اجازه بده به بهترین اجازه‌ای که به یکی از دوستانت داده‌ای هر چند من شایسته آن اجازه نیستم اما تو لایق آنی.

دقت در کلمات این اذن دخول چند نکته را یادآور میشود:

حرم ائمه(علهم السلام) جزء بیوت النبی(صلی الله علیه و آله) محسوب میشوند که باید با اذن حضرت داخل شد. در اذن دخول علاوه بر پیامبر از خداوند، صاحب بقعه متبرکه و ملائکه موکل نیز اذن طلبیده میشود.

اذن دخول رعایت یک ادب به همراه اثبات این اعتقاد است که امام مرده و زنده ندارد و همانطوری که در زمان حیات معصوم اگر شرفیاب محضرش می شدم اذن می طلبیدم و او را شاهد و ناظر می دیدم بعد از شهادت او نیز او را شاهد و ناظر می بینم و با او صحبت میکنم و میگویم و می شونم(البته نه با گوش سر)

گوش سر از شنیدن جواب آنها در حجاب است اما باب فهم از چشیدن لذت مناجات باز است. به همین خاطر احساس لذت مناجات میتواند دلیل بر اذن ورود و پذیرفته شدن باشد.
البته احساس لذت مناجات میتواند در ادامه زیارت به انسان دست دهد.

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب استاد،۲تا سوال داشتم اینه که چرا اینجا اول از خدا اجازه گرفته میشه بعد از پیامبر؟؟!!مگه خدا بر طبق آیه شریفه سوره مبارکه حدید اول و آخر نیست؟؟!!

بعد این که من خدا رو شکر به لطف خدا زیارت امامزاده سیدجلال الدین الشرف قسمت شد،اونجا برای اذن دخول فقط سه بار در حرمو زدم گفتم آیا بهم اجازه میدید؟بعد همینجوری وارد شدم،تنها سوالم اینه از کجا باید بدونم این بزرگوار به من اجازه داده؟

نوکر خداوند;988543 نوشت:
بعد این که من خدا رو شکر به لطف خدا زیارت امامزاده سیدجلال الدین الشرف قسمت شد،اونجا برای اذن دخول فقط سه بار در حرمو زدم گفتم آیا بهم اجازه میدید؟بعد همینجوری وارد شدم،تنها سوالم اینه از کجا باید بدونم این بزرگوار به من اجازه داده؟

اذن ورود تنها در زیارت معصومین (علیهم السلام) وارد شده است و نمی توان در زیارت امامزادگان آن را خواند. در زدن هم برای ورود به حرم امامزادگان به نیت اذن ورود صورت جالبی ندارد. بنابراین در زیارت امامزادگان نیازی به اذن ورود نیست.

نوکر خداوند;988543 نوشت:
چرا اینجا اول از خدا اجازه گرفته میشه بعد از پیامبر؟؟!!مگه خدا بر طبق آیه شریفه سوره مبارکه حدید اول و آخر نیست؟؟!!

هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند. آیه "هو الاول و الآخر و ....." اشاره به ازلیت و ابدیت خداوند متعال دارد و اینکه انحصار وجود اصالی و مستقل در خداوند متعال است. اما این آموزه توحیدی اقتضا نمی کند وجود تبعی نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) و حرمت و حق او نادیده گرفته شود و از او اذن طلبیده نشود.


پرسش: خواندن اذن دخول یکی از آداب زیارت معرفی شده است. معروف این است که اگر بعد از خواندن اذن دخول حالت اشک و تضرع پیدا کردی نشانه این است که معصوم برای زیارت خود اذن داده است. سوال من این است که اگر این حالت را پیدا نکردیم نباید وارد حرم شویم و باید برگردیم؟

پاسخ: اذن دخول یکی از موثرترین آداب زیارت برای پیدا کردن توجه و انجام زیارت با معرفت است. اذن دخول اگر با توجه انجام شود انسان را در حالتی قرار میدهد که اصحاب ائمه(علیهم السلام) بعد از ماه ها و سال ها و پس از گذراندن فرسنگ ها راه میخواستند به دیدار آنها شرفیاب شوند. به درب منزل امام میرفتند. در می زدند و اذن ورود می طلبیدند و منتظر اذن می ماندند. در این لحظات با خود این ترس و دغدغه را مرور می کردند که آیا امام به ما اذن می دهد؟ شاید در همین چند لحظه استغفار کنند و اذکاری مانند یا ستار العیوب را به زبان بیاورند تا لایق همنشینی معصوم شوند. به خود میگویند اگر اذن نداد چه کار کنیم؟ شاید به سرعت به سراغ گذشته خود بروند و اعمالشان را مرور کنند. و به دنبال یافتن مانع توفیق و برطرف کردن آن بر آیند. همه این حالاتی که یک صحابی امام در هنگام دیدار او تجربه می کرد را زائر آن امام نیز در هنگام زیارتش میتواند تجربه کند و قطعا نتایج معرفتی و عملی زیادی به دست آورد. چنین زیارتی را با زیارت کسی مقایسه کنید که بدون توجه به حضور امام و سیطره او وارد حرم شود و زیارتی لقلقه زبان کند و برگردد.

آیت الله بهجت(ره) در این باره فرمده اند:
«زیارتتان قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت(ع) به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء(ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. اگر حال داشتید، به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به‌وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز، روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.»(1)

البته اذن دخول خواندن و منتظر اذن ماندن از آداب کامله زیارت معصومین(علیهم السلام) است که بدون آن هم زیارت از آثار نسبی برخوردار است. برای بررسی دقیق تر این موضوع متن و ترجمه اذن دخول حرم ائمه اطهار(علیهم السلام) را از نظر میگذرانیم:

«اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أَنْ يَدْخُلُوا إِلا بِإِذْنِهِ فَقُلْتَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هَذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِيفِ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُهَا فِي حَضْرَتِهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفَاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ يَرَوْنَ مَقَامِي وَ يَسْمَعُونَ كَلامِي وَ يَرُدُّونَ سَلامِي وَ أَنَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي كَلامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِمْ وَ إِنِّي أَسْتَأْذِنُكَ يَا رَبِّ أَوَّلا وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثَانِيا وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِيفَتَكَ الْإِمَامَ الْمَفْرُوضَ [الْمُفْتَرَضَ ] عَلَيَّ طَاعَتُهُ فُلانَ بْنَ فُلانٍ(به جای نام صاحب قبر را بگوید) وَ الْمَلائِكَةَ الْمُوَكَّلِينَ بِهَذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ ثَالِثا أَ أَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ يَا حُجَّةَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ يَا مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبِينَ الْمُقِيمِينَ فِي هَذَا الْمَشْهَدِ فَأْذَنْ لِي يَا مَوْلايَ فِي الدُّخُولِ أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلا لِذَلِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِكَ.

خدایا بر دری از درهای خانه‌های پیامبرت، ایستاده‌ام تو مردم را از اینکه بدون اجازه‌اش وارد شوند منع کرده‌ای و در قرآن فرموده‌ای: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما اجازه دهند. خدایا من حرمت صاحب این زیارتگاه را در غیابش همانند حضورش باور دارم و می‌دانم که رسولت و جانشینانت همواره زنده‌اند و نزد تو روزی می‌خورند، محل ایستادنم را می‌بینند و سخنم را می‌شنوند و به سلامم پاسخ می‌دهند؛ اما تو گوشم را از شنیدن کلامشان محجوب کرده‌ای و فهم مرا به چشیدن لذت مناجاتش باز کرده‌ای. از تو ای پروردگارم اجازه می‌خواهم اولا و از پیامبرت اجازه می‌خواهم ثانیا و از خلیفه‌ات، امامی که اطاعتش را بر من واجب کرده‌ای و فرشتگان گماشته شده به این بارگاه مبارک، اجازه می‌خواهم، ثالثا، آیا وارد شوم ای رسول خدا، آیا وارد شوم ای حجت خدا، آیا وارد شدم ای فرشتگان مقرب خدا که در این زیارتگاه اقامت دارید؟ پس مرا برای وارد شدن ای مولایم اجازه بده به بهترین اجازه‌ای که به یکی از دوستانت داده‌ای هر چند من شایسته آن اجازه نیستم اما تو لایق آنی.»(2)

دقت در کلمات این اذن دخول چند نکته را یادآور میشود:

حرم ائمه(علهم السلام) جزء بیوت النبی(صلی الله علیه و آله) محسوب میشوند که باید با اذن حضرت داخل شد. در اذن دخول علاوه بر پیامبر از خداوند، صاحب بقعه متبرکه و ملائکه موکل نیز اذن طلبیده میشود.

اذن دخول رعایت یک ادب به همراه اثبات این اعتقاد است که امام مرده و زنده ندارد و همانطوری که در زمان حیات معصوم اگر شرفیاب محضرش می شدم اذن می طلبیدم و او را شاهد و ناظر می دیدم بعد از شهادت او نیز او را شاهد و ناظر می بینم و با او صحبت میکنم و میگویم و می شونم.(البته نه با گوش سر)

گوش سر از شنیدن جواب آنها در حجاب است اما باب فهم از چشیدن لذت مناجات باز است. به همین خاطر احساس لذت مناجات میتواند دلیل بر اذن ورود و پذیرفته شدن باشد.
البته احساس لذت مناجات میتواند در ادامه زیارت به انسان دست دهد.

پی نوشت ها:
1. http://www.shamstoos.ir/fa/news/39345/.
2.كفعمى، ابراهيم بن على عاملى‏(905ق)، المصباح للكفعمي( جنة الأمان الواقية)، قم، دار الرضي( زاهدي)، ص473.

موضوع قفل شده است