جمع بندی واقعه ای در 14 قرن قبل!

تب‌های اولیه

48 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
واقعه ای در 14 قرن قبل!

سلام من یک جوان پانزده ساله ام که چند سوال دینی دارم به نظر شما به یک ایرانی چه مربوط هست که 1400سال پیش در عربستان چه اتفاقی افتاده؟ شاید یکی به دروغ گفته باشد که من پیامبرم از کجا معلوم؟ ممنون میشم اگه جواب بدید

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]

کارشناس بحث: استاد ممسوس


با سلام و احترام

هر انسانی از بدو خلقت در ضمیر ناخودآگاه و فطرت درونی خویش به دنبال گم شده ای بوده است همان فطرت الهی که خداوند در نهاد بشر قرار داده است و ان خدا باوری است. لذا پیروان ادیان ابتدایی هم طبق همین غریزه الهی چون خدا را نمیشناختند به دنبال پرستش ماه خورشید و ستاره بودند از انجا که خداوند خواست، انان درست تربیت شده و به پرستش ذات حق رهنمون شوند پیامبرانی را جهت هدایت بشر اعزام نمود تا توحید و یگانگی را به مردم تعلیم نمایند. طبیعتا ان انسانی که به دنبال حقیقت است میتواند یک ایرانی باشد او هم به دنبال دین برتر و پیامبری راهنما است تا به حقیقت خلقت که عبادت است دست یابد. حالا فرقی نمیکند این ایرانی در عصر حاضر زندگی کند که 1400 سال از وجود شریف پیامبر میگذرد یا 14 هزار سال بعد بیاید و دنبال حقیقت باشد. همچنین از انجا که دین اسلام اخرین دینی الهی از ادیان ابراهیمی و توحیدی است و ناسخ ادیان گذشته است لذا این دین را یک ایرانی هم میپذیرد علاوه بر اینکه یک میلیارد و هشتصد میلیون نفر دیگر هم دین اسلام و پیامبرش را پذیرفتند. اتفاقا در این جمعیت میلیاردی فقط ایرانیان قرار ندارند بلکه از هزاران قشر و نژاد و رنگ و زبان و ملیت و قومیت وجود دارند. اگر بنا باشد من ایرانی بگویم ما ایرانیان به عربستان چه ربطی داریم پس ان شخص اروپایی افریقایی اسیایی امریکایی به مراتب بیستر از ما باید این حرف را بزند در حالی که موضوع دین و پذیرش پیامبر ربطی به قوم نژاد و تیره زبان ندارد.
اما اینکه ایا پیامبری امده یا نعوذ بالله به دروغ ادعای پیامبری میکند؟ در اين جا بايد به دو نكته توجه كرد؛ اول اين كه اين بحث از جهتي، بحثي تاريخي است و ديگر اين كه از جهتي ديگر نيز بحثي عقلي است آنجا كه به ضرورت پيامبر و امام مربوط مي شود.
در مورد بحث اول بايد گفت كه تاريخ به صورتي متواتر و يقين آور از پيامبر اكرم و زندگي و فعاليت ها، كارها و سخنان او را براي ما نقل مي نمايد و از اين جهت ما را از حضور و وجود فردي مطلع مي سازد كه كتابي داشته و خود را پيامبر خدا معرفي نموده و معجزه هايي كه مدعاي وي را اثبات نمايد نيز ارائه كرده است.

درباره اثبات پيامبري پيامبران، سه راه وجود داشت: يكي از راه آشنايي با منش ايشان و استفاده از قرائن اطمينان بخش، دوم از راه پيشگوئي پيامبران پيشين و سوم از راه ارائه معجزه.
در مورد پيامبر اسلام هر سه راه وجود داشت: از سويي مردم مكه، چهل سال زندگي پرافتخار آن حضرت را از نزديك ديده بودند كه كوچك ترين نقطه تاريكي در آن يافت نمي شد و آن چنان او را به راستگوئي و درست كرداري شناخته بودند كه لقب «امين» به آن حضرت داده بودند و طبعا درمورد چنين شخصي احتمال دروغ و ادعاي كذب داده نمي شود.
از سويي ديگر، پيامبران پيشين، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند. (صف، 6) و گروهي از اهل كتاب، انتظار ظهور او را مي كشيدند و نشانه هاي روشن و گويايي از وي در دست داشتند و حتي به مشركان عرب مي گفتند كه از ميان فرزندان حضرت اسماعيل (كه قبائلي از عرب را تشكيل مي دادند) فردي مبعوث به رسالت خواهد شد كه پيامبران پيشين و اديان توحيدي را تصديق خواهد كرد. و هر چند بعضي ديگر در اثر انگيزه هاي نفساني و شيطاني از پذيرش دين اسلام سرباز زدند.
هم چنين از پيامبر اسلام معجزات فراواني ظاهر گشت كه در كتب تاريخ و حديث ضبط شده و نقل بسياري از آنها به حد تواتر رسيده است، اما عنايت الهي در مورد آخرين پيامبر و دين جاودان او، اقتضا داشت علاوه بر اين معجزات، حجتي را قرار دهد كه براي هميشه جاودان بماند و آن قرآن كريم است. علاوه بر این نزول وحی بر قلب شریف ان حضرت و ایاتی که مشرکین از اوردن یک ایه ان عاجر بودند احادیث شریف از ان حضرت فزرندان و اهل بیت ایشان همچنین قبر مطهر ایشان در مدینه حکایت از وجود پر برکت ان حضرت دارد.
در این صورت وجود شریف پیامبر صلی الله علیه و اله در حجاز از مسلمات تاریخی است.

[="Navy"]سلام
پیامبر(ص) از اول قرار نبود در عربستان بدنیا بیاد ...قرار بود در ایران متولد بشه تا امپراطوری بزرگ پارس را منقرض کنه

ولی در بین چند تا چادر نشین بیابون گرد ظهور پیدا کرد علتش هم این بود که اگر در ایران متولد می شد دیگه هیچ وقت عرب ها مسلمان نمی شدن و همه انها هیزم اتش جهنم میشدن ولی اینطوری بیشتر آنها بهشتی شدن و نخبه های زیادی را به دنیا معرفی کردن[/]

سلام ممسوس گرامی
ممنون از توضیحات خوب شما. در پست های بالا به طور تیتروار دلایل ذکر شده برای وحیانی بودن اسلام را مطرح فرمودید.

اما اثبات الهی بودن اسلام به این سادگی نیست و در مورد هر کدوم از دلایل کلی بحث وجود داره. بحث در مورد تک تک این دلایل زمان زیادی می بره، بنابراین از شما می خوام که به طور خاص یکی از این دلایل که معتقدید هیچ ایرادی بهش وارد نیست را مشخص بفرمائید تا در موردش بحث شود.

البته قبلا بحثی در مورد پیدا کردن محکمترین دلیل اثبات وحیانی بودن اسلام داشتیم که از ابوالفضل گرامی دعوت می کنم مطالعه بفرمایند:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=59337

به نظر من، نظم ریاضی که در صفحه 46 تاپیک بالا ذکر شده، خیلی قابل تامله و به همراه فصاحت و بلاغت قرآن می تونه فوق بشری بودن قرآن را ثابت کنه. بین "فوق بشری بودن" و "وحیانی بودن" هم یک حلقه مفقوده هست که باید دنبال بررسی امکان اثباتش بریم.

با سلام

ebiAbolfazl;987825 نوشت:
به نظر شما به یک ایرانی چه مربوط هست که 1400سال پیش در عربستان چه اتفاقی افتاده؟

یک مثال ملموس میزنم :
فرض کن شخصی در قرن 16 میلادی امده و با علمی که داشته 6 نوع میوه ی خوردنی برای انسان معرفی کرده .

ممکن هست شما بگید که به من چه ربطی داره ؟
ربطش اینه :

در انسان حس به خوردن و سیر شدن وجود داره .
این اقا قرن 16 میلادی کمک کرده با علمش الان بدون مشکل میتونی از اون 6 میوه ای که خوردنی هست یکیش انتخاب کنی و به حس خوردن پاسخ بدی.

14 قرن قبل پیامبری اومده و گفته شما حس خداجویی داری ؟ درسته ؟
فطرتا نیازمند به خدایی و یجورایی دنبالشی .

اونی که دنبالشی این مشخصات رو داره و اینارو ازت خواسته .
کار پیامبر شناساندن خدای واقعی بوده .

الان میتونی رجوع کنی به گفته های پیامبر تا بطور صحیح خدایی که دنبالشی رو بشناسی

ebiAbolfazl;987825 نوشت:
شاید یکی به دروغ گفته باشد که من پیامبرم از کجا معلوم؟
ممنون میشم اگه جواب بدید

هر پیامبری وقتی ادعای پیامبری میکرده از خود معجزاتی میاورده تا مردم او را به رسمیت بشناسند .
یعنی همین طوری نیست که یکی بگه من پیامبرم و همه باور کنند !

افراد زیادی بوده اند که زمان پیامبر و بعد پیامبر ادعای پیامبری کرده و دستشان رو شده !

اتمقلی;988932 نوشت:
[="Navy"]سلام
پیامبر(ص) از اول قرار نبود در عربستان بدنیا بیاد ...قرار بود در ایران متولد بشه تا امپراطوری بزرگ پارس را منقرض کنه

ولی در بین چند تا چادر نشین بیابون گرد ظهور پیدا کرد علتش هم این بود که اگر در ایران متولد می شد دیگه هیچ وقت عرب ها مسلمان نمی شدن و همه انها هیزم اتش جهنم میشدن ولی اینطوری بیشتر آنها بهشتی شدن و نخبه های زیادی را به دنیا معرفی کردن

[/]

سلام
الان اینا واقعا جدی بود یا شوخی؟؟؟

ebiAbolfazl;987825 نوشت:
سلام
من یک جوان پانزده ساله ام که چند سوال دینی دارم
به نظر شما به یک ایرانی چه مربوط هست که 1400سال پیش در عربستان چه اتفاقی افتاده؟
شاید یکی به دروغ گفته باشد که من پیامبرم از کجا معلوم؟
ممنون میشم اگه جواب بدید

سلام و آرزوی توفیق و رستگاری
البته باید بدانید فعلا اول راهی و طی سالیان دراز چیزهای بسیار بیشتری خواهید فهمید.
گاه موردی یا مواردی پیش خواهد آمد که به شدت ممکن است شما را کلافه کند یا سردرگم کند اما به مرور زمان به آنها خواهید رسید،به صحت یا نادرستی آنها.
البته نه فقط این موضوع بلکه در سایر موارد دینی هم همینطور است. فقط زمان
فقط ما را یاد داشته باشید تا در سالیان آینده که به آنها رسیدید این کلمه ما را یاد آورده و لبخندی بزنید.
فعلا اول راهی
اول راه
اول راه.

اینا رو الکی و دلخوشی ننوشتم هااا

در جستجو حقیقت;988967 نوشت:
سلام
الان اینا واقعا جدی بود یا شوخی؟؟؟

سلام
نه راست راستی هست توی قران هم هست که: اگر ما تو را در جای دیگر یعنی (ایران ) می فرستادیم اعراب از لج ایرانی ها هرگزبه دین اسلام گرایش پیدا نمی کردن و قران فارسی رو هرگز نمی خوندن!

حالا چرا لج بودن
مثلا وقتی امپراطوری ایران در جواب پیک پیامبر یک بیل پر از خاک برداشت ریخت توی خورجین اسبش و گفت: این جواب من به پیامبر شماست به او برسان خودش میفهمه این یعنی چی!...اینقد این خبر باعث ترس و اضطراب اعراب شد که می خواستن کوچ کنن و حتی یه عده که قدرت کوچ نداشتن خواستن قبر بکنن!

اما پیامبر (ص) اومد با بیان محکم مجلس رو اروم کرد و گفت اگه به من اعتماد دارین این یعنی خاک ایران را خود سرداران ایران به ما هدیه می کنن و ایران جز خاک ما میشه!

مردم عرب هم برای همین بسیار وحشت کرده بودن یه سری شتر سوار کاری که نمی تونستن بکنن که !

یعنی شوخی که نبود ..توی رسم امپراطور های ساسانی این بود که شکم های سرداران رو پاره میکردن و می دوختن و برای عبرت ایندگان ان را به شهر های انها اویزون میکردن بند دل بچه های اون قوم پاره بشه اخته شن که دیگه دو مرتبه اونا باشن که جرات شورش نداشته باشن! مثل کاری که با سردارن رومی کردن و نرون بود کی بود که درخواست اتش بس و صلح کرد و جنگ فرو کش کرد!

برای همین من میگم پیامبر اگه توی ایران ظهور میکرد داستان های جالب تری در تاریخ رقم زده میشد

اتمقلی;988972 نوشت:

سلام
نه راست راستی هست توی قران هم هست که: اگر ما تو را در جای دیگر یعنی (ایران ) می فرستادیم
اعراب از لج ایرانی ها هرگزبه دین اسلام گرایش پیدا نمی کردن و قران فارسی رو هرگز نمی خوندن!

حالا چرا لج بودن
مثلا وقتی امپراطوری ایران در جواب پیک پیامبر یک بیل پر از خاک برداشت ریخت توی خورجین اسبش و گفت: این جواب من به پیامبر شماست به او برسان خودش میفهمه این یعنی چی!...اینقد این خبر باعث ترس و اضطراب اعراب شد که می خواستن کوچ کنن و حتی یه عده که قدرت کوچ نداشتن خواستن قبر بکنن!

اما پیامبر (ص) اومد با بیان محکم مجلس رو اروم کرد و گفت اگه به من اعتماد دارین این یعنی خاک ایران را خود سرداران ایران به ما هدیه می کنن و ایران جز خاک ما میشه! (توی رسم امپراطور های ساسانی این بود که شکم ها رو پاره میکردن می دوختن برای همین مردم عرب بسیار وحشت کرده بودن!)

برای همین من میگم پیامبر اگه توی ایران ظهور میکرد داستان های جالبی در تاریخ رقم زده میشد


سلام
بحث با اغماض و نادیده گرفتن بعد موارد تقریییبا درسته منتهی این متن ربطی به اون متن قبلی که نوشتی نداره ! شرمنده.

ممسوس;988920 نوشت:
درباره اثبات پيامبري پيامبران، سه راه وجود داشت: يكي از راه آشنايي با منش ايشان و استفاده از قرائن اطمينان بخش، دوم از راه پيشگوئي پيامبران پيشين و سوم از راه ارائه معجزه.
در مورد پيامبر اسلام هر سه راه وجود داشت: از سويي مردم مكه، چهل سال زندگي پرافتخار آن حضرت را از نزديك ديده بودند كه كوچك ترين نقطه تاريكي در آن يافت نمي شد و آن چنان او را به راستگوئي و درست كرداري شناخته بودند كه لقب «امين» به آن حضرت داده بودند و طبعا درمورد چنين شخصي احتمال دروغ و ادعاي كذب داده نمي شود.
از سويي ديگر، پيامبران پيشين، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند. (صف، 6) و گروهي از اهل كتاب، انتظار ظهور او را مي كشيدند و نشانه هاي روشن و گويايي از وي در دست داشتند و حتي به مشركان عرب مي گفتند كه از ميان فرزندان حضرت اسماعيل (كه قبائلي از عرب را تشكيل مي دادند) فردي مبعوث به رسالت خواهد شد كه پيامبران پيشين و اديان توحيدي را تصديق خواهد كرد. و هر چند بعضي ديگر در اثر انگيزه هاي نفساني و شيطاني از پذيرش دين اسلام سرباز زدند.
هم چنين از پيامبر اسلام معجزات فراواني ظاهر گشت كه در كتب تاريخ و حديث ضبط شده و نقل بسياري از آنها به حد تواتر رسيده است، اما عنايت الهي در مورد آخرين پيامبر و دين جاودان او، اقتضا داشت علاوه بر اين معجزات، حجتي را قرار دهد كه براي هميشه جاودان بماند و آن قرآن كريم است. علاوه بر این نزول وحی بر قلب شریف ان حضرت و ایاتی که مشرکین از اوردن یک ایه ان عاجر بودند احادیث شریف از ان حضرت فزرندان و اهل بیت ایشان همچنین قبر مطهر ایشان در مدینه حکایت از وجود پر برکت ان حضرت دارد.
در این صورت وجود شریف پیامبر صلی الله علیه و اله در حجاز از مسلمات تاریخی است.

سلام علیکم
مورد اول که دلیل نمیشود به نظر شخصی من
مورد دوم که دور و باطل است (از طریق قرآن ) و از طریق سایر کتب آسمانی پیشین ، هم اگر مِوردی قابل استناد و محکم و دلالت کننده هست ارایه دهید.
مورد سوم است که صحیح و قابل بررسی است .

در جستجو حقیقت;988977 نوشت:
سلام
بحث با اغماض و نادیده گرفتن بعد موارد تقریییبا درسته منتهی این متن ربطی به اون متن قبلی که نوشتی نداره ! شرمنده.

کدوم قسمت رو کمتر نفهمیدی ؟
در کل نوشتم ، خودت باید بقیه قضیه رو بگیری !...پیامبر(ص) گفت خاک ایران مال ما خواهد شد یعنی برای اسلام میشه و شد پس من و شما جزیی از اسلام شدیم ...از همون 1400 سال قبل!:)

حالا چرا اسلام در عربستان می اومد بهتر بود؟

چون وقتی اسلام اگه در عربستان می اومد در تعداد زیادی کشور عرب قابل پذیرش بود پس خیلی بهتر بود همزمان علمای بیشتر فضلای بیشتر و مبلغان زیادتری تربیت می شدن اسلام زودتر گسترش پیدا میکرد ملت جاهل عرب نیاز شدیدی به علوم عقلی داشتن پس زودتر عاقل میشدن مسلمون میشدن برای همه خوب بود

و الا همه دانشمندان می دونن که اسلام در اصل باید در ایران می اومد اما چون در قران اومده اگر ما این رو بر کوه نازل میکردیم کوه پاش می خورد متلاشی میشد پس یعنی این مثل بمب اتمی می مونه و تشعشعات رادیواکتیوی داره برای نژاد برتر (نژاد ایرانی) مضرر هست پس نباید در ایران باشه این هم باید در نظر گرفته بشه

پس در عربستان توی بیابون و با تراکم جمعیت بسیار کم نازل شد تا خوب که تاثیرات اولیه اون فرو کش کرد اونوقت از نورش ایران مملو از دانشمندان نخبه در همه زمینه های ریاضی هندسه معماری فیزیک شیمی نجوم فلسفه و هنرهای اسلیمی علوم طب و داروشناسی ادبیات و بسیاری از علوم دیگه در ایران تولید و به جهانیان عرضه شد

[="Microsoft Sans Serif"]

ممسوس;988919 نوشت:
در مورد بحث اول بايد گفت كه تاريخ به صورتي متواتر و يقين آور از پيامبر اكرم و زندگي و فعاليت ها، كارها و سخنان او را براي ما نقل مي نمايد و از اين جهت ما را از حضور و وجود فردي مطلع مي سازد كه كتابي داشته و خود را پيامبر خدا معرفي نموده و معجزه هايي كه مدعاي وي را اثبات نمايد نيز ارائه كرده است.

با سلام

حالا اگر فرض کنیم کسی همه اینها را پذیرفت . قبول کرد که یک فرستنده و فرستاده وجود دارند . قطعا شما به این راضی نخواهید بود . باید از دستورات این فرستاده هم اطاعت کرد دیگر . خب این دستورات کدام ها هستند ؟! روی مشتی حدیث که یکی از پدرش شنیده و پدرش از پدرجدش و همین طور چهار پنج نسل دهان به دهان نقل کرده اند که نمی شود اعتماد کرد . حالا شاید روزی ملت جاهل بوده اند و اعتماد کرده اند . امروز که با وجود ثبت دقیق رویداد ها و اتفاقات بازهم هزارجور تفسیر و تاویل از یک واقعه بیرون می آید ، وای به دورانی که نه ابزاری برای ثبت وجود داشته و نه شاهدی برای شهادت ! ( حتی به مرحله جرح و تعدیل شهود هم نمی رسد ! )

ممسوس;988920 نوشت:
از سويي ديگر، پيامبران پيشين، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند. (صف، 6) و گروهي از اهل كتاب، انتظار ظهور او را مي كشيدند و نشانه هاي روشن و گويايي از وي در دست داشتند و حتي به مشركان عرب مي گفتند كه از ميان فرزندان حضرت اسماعيل (كه قبائلي از عرب را تشكيل مي دادند) فردي مبعوث به رسالت خواهد شد كه پيامبران پيشين و اديان توحيدي را تصديق خواهد كرد. و هر چند بعضي ديگر در اثر انگيزه هاي نفساني و شيطاني از پذيرش دين اسلام سرباز زدند.

به نظر میرسد این ادعا برخلاف دو دلیل دیگر راه تحقیق صحت و سقم آن بیشتر باز باشد.
ابتدا دقت بفرمایید اگر بشارت بعثت پیامبر در ادیان یهودی و مسیحیت (فعلا همین دو تا را در نظر میگیریم) واقعا وجود میداشت و پیروان این ادیان هم قاعدتا باورمند چنین امری باید میبودند. بنابراین انتظار میرفت پس از بعثت پیامبر اسلام تمامی یهودیان و مسیحیان به دین اسلام روی می آوردند. درست است؟

شما مدعی هستید که دین مسیحیت و یهودیت امروزی تحریف شده است و به این دلیل جمعیت حدود دو میلیاردی باورمند به این ادیان به اسلام روی نیاورده اند! ولی در زمان بعثت رسول که تحریف هنوز انجام نگرفته بود.
چه آماری بلحاظ تاریخی میتوانید ارائه دهید که دست کم درصد قابل توجهی از مسیحیان و یهودیان بلافاصله پس از بعثت رسول به ایشان گرویدند؟ لطفا دقت بفرمایید که درصدها مهم هستند. به طور معمول انتظار میرود اگر مثلا یک میلیون مسیحی در آن زمان بودند دست کم باید 90درصدشان (با توجه به باورمند بودن به این باور دینی شان که بعثت محمد بشارت داده شده) و فقط به همین دلیل به اسلام روی می آوردند! حتی مسیحیان و یهودیانی که به دلایل دیگری بجز خبر بشارت نبی به اسلام روی آورده باشند جز این 90درصد محسوب نمیشوند چون این دسته مشابه سایر مشرکین و بت پرستان به دلایلی بجز خبر بشارت اسلام را پذیرفته اند.

به نظر نمیرسد حتی یک درصد از باورمندان مسیحی و یهودی در آن زمان مبتنی بر این خبر بشارت به رسول ایمان آورده باشند. لذا باور کردن اینکه همه مسیحیان و یهودیان آن دوره (و حتی دوره کنونی) به دلیل انگیزه نفسانی و شیطانی و یا تحریف مسیحیت و یهودیت اقبالی به اسلام نداشته اند بسیار ثقیل به نظر میرسد!

دست کم تاریخی که در مورد یهودیان اطراف مدینه و سرنوشت و نحوه رفتارشان در مورد اسلام کاملا روشن است! چه درصدی از قبایل بنی نظیر و بنی قریظه و خیبر و ... به محض اعلام بعثت رسول (فقط و فقط به دلیل بشارت پیامبر در کتب تورات و انجیل) به ایشان گرویدند؟

پی نوشت پست قبل....

اگر بپذیریم که این ادعای تحریف ادیان یهودی و مسیحی درست است :
حال اگر فرض کنیم که ادیان یهودیت و مسیحیت تحریف نشده بود، باتوجه به اهمیت خبر بشارت نبی باید چنین امری قطعا از ارکان باور یهودیان و مسیحیان باشد. (یعنی یکی از مواردی که یک مسیحی قبل از بعثت رسول به آن باور داشت، بشارت بود. دست کم از فروع دین مسیحیت تحریف نشده آن موقع باید باور به بشارت نبی خاتم میبود) لذا باید مقارن با بعثت رسول و بعد از آن هیچ مسیحی و یهودی دیگر در تاریخ نباشد! و همگی شان از آن تاریخ به بعد به اسلام روی آورده و مسلمان میشدند.
آیا دست کم درصد قابل توجه و معنی داری از باورمندان مسیحی و یهودی که مبتنی بر این بشارت به اسلام روی آورده باشند قابل ارائه است؟

به نام خدا.

manmehdiam;989477 نوشت:
به نظر میرسد این ادعا برخلاف دو دلیل دیگر راه تحقیق صحت و سقم آن بیشتر باز باشد.
ابتدا دقت بفرمایید اگر بشارت بعثت پیامبر در ادیان یهودی و مسیحیت (فعلا همین دو تا را در نظر میگیریم) واقعا وجود میداشت و پیروان این ادیان هم قاعدتا باورمند چنین امری باید میبودند. بنابراین انتظار میرفت پس از بعثت پیامبر اسلام تمامی یهودیان و مسیحیان به دین اسلام روی می آوردند. درست است؟

شما مدعی هستید که دین مسیحیت و یهودیت امروزی تحریف شده است و به این دلیل جمعیت حدود دو میلیاردی باورمند به این ادیان به اسلام روی نیاورده اند! ولی در زمان بعثت رسول که تحریف هنوز انجام نگرفته بود.
چه آماری بلحاظ تاریخی میتوانید ارائه دهید که دست کم درصد قابل توجهی از مسیحیان و یهودیان بلافاصله پس از بعثت رسول به ایشان گرویدند؟ لطفا دقت بفرمایید که درصدها مهم هستند. به طور معمول انتظار میرود اگر مثلا یک میلیون مسیحی در آن زمان بودند دست کم باید 90درصدشان (با توجه به باورمند بودن به این باور دینی شان که بعثت محمد بشارت داده شده) و فقط به همین دلیل به اسلام روی می آوردند! حتی مسیحیان و یهودیانی که به دلایل دیگری بجز خبر بشارت نبی به اسلام روی آورده باشند جز این 90درصد محسوب نمیشوند چون این دسته مشابه سایر مشرکین و بت پرستان به دلایلی بجز خبر بشارت اسلام را پذیرفته اند.

به نظر نمیرسد حتی یک درصد از باورمندان مسیحی و یهودی در آن زمان مبتنی بر این خبر بشارت به رسول ایمان آورده باشند. لذا باور کردن اینکه همه مسیحیان و یهودیان آن دوره (و حتی دوره کنونی) به دلیل انگیزه نفسانی و شیطانی و یا تحریف مسیحیت و یهودیت اقبالی به اسلام نداشته اند بسیار ثقیل به نظر میرسد!

دست کم تاریخی که در مورد یهودیان اطراف مدینه و سرنوشت و نحوه رفتارشان در مورد اسلام کاملا روشن است! چه درصدی از قبایل بنی نظیر و بنی قریظه و خیبر و ... به محض اعلام بعثت رسول (فقط و فقط به دلیل بشارت پیامبر در کتب تورات و انجیل) به ایشان گرویدند؟

یهودیت و مسیحیت حتی در زمان حضرت پیامبر(ص) هم تحریف شده بودند. باور به "دست بسته بودن خدا" و "پسر خدا بودن عیسی بن مریم" اگر تحریف نیست، چیست؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;989486 نوشت:
یهودیت و مسیحیت حتی در زمان حضرت پیامبر(ص) هم تحریف شده بودند

پس این دلیل دوم حقانیت نبی (بشارت ) چگونه به کمک یک اهل کتاب آمده یا به کمک اش بیاید؟! وقتی کلا تحریف شده بوده این راه چگونه به کمک شان آمده ؟! دقت بفرمایید این گروهی از اهل کتاب که مبتنی بر بشارت منتظر رسول بودند به عنوان یک راه از سه راه حقانیت رسول بیان شده.
آیا به طور مثال یک درصدی مشخص و دست کم معنی دار (مبتنی بر آثار تاریخی) از اهل کتاب بوده اند که مبتنی بر این باورشان (بشارت) به اسلام روی آورده اند؟

لطفا دوستان عرایض مخلص را با اندکی دقت و تفکر مطالعه بفرمایند.

به نام خدا.

manmehdiam;989489 نوشت:
پس این دلیل دوم حقانیت نبی (بشارت ) چگونه به کمک یک اهل کتاب آمده یا به کمک اش بیاید؟! وقتی کلا تحریف شده بوده این راه چگونه به کمک شان آمده ؟! دقت بفرمایید این گروهی از اهل کتاب که مبتنی بر بشارت منتظر رسول بودند به عنوان یک راه از سه راه حقانیت رسول بیان شده.
آیا به طور مثال یک درصدی مشخص و دست کم معنی دار (مبتنی بر آثار تاریخی) از اهل کتاب بوده اند که مبتنی بر این باورشان (بشارت) به اسلام روی آورده اند؟

لطفا دوستان عرایض مخلص را با اندکی دقت و تفکر مطالعه بفرمایند.

صفر و صدی نیست که یا همه چیز تحریف شده است، یا هیچ چیز تحریف نشده. همین امروز که متن تحریف شده دست ماست هنوز نشانه های بشارت بر پیامبر خاتم(ص) ( و حتی ائمه هدی(ع) ) در بعضی جاهای کتب قابل رویت هست، پس اون روز هم قابل رویت بوده.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;989490 نوشت:
صفر و صدی نیست که یا همه چیز تحریف شده است، یا هیچ چیز تحریف نشده

بحث من این نیست که همه چیز تحریف شده . سوال چیز دیگری است. عرض من این است که چه بخشی ...چند نفر از کل اهل کتاب مبتنی بر این حکم بشارت (که قاعدتا باید از ارکان دین مسیحیت حقیقی باشد) به دین اسلام وارد شدند؟ اگر این ادعا درست باشد باید تعداد این افراد معنی دار باشد غیر این است؟ باید مستندات تاریخی بر این امر موجود باشد.

یک جنبه دیگر را دقت بفرمایید که هم اکنون مسلمانان مدعی هستند که جمعیت حدود دو میلیاردی اهل کتاب باورمند به یک دین تحریف شده هستند این ادعای کوچکی نیست. چه مستندات تاریخی بر این ادعا بیان شده؟
اصلا علمای اعلام و محققین چه تحقیقی تاریخی انجام داده اند که تحریف مسیحیت طی چه روندی انجام گرفته است؟! فقط صرف یک ادعا که نمیشود!

مطابق ادعای اسلام واقعیت اینگونه بوده که مقارن تولد مسیح ایشان دو موضوع مهم که از ارکان دینشان بوده را گفته اند:
1- من مسیح ، فرستاده از سوی الله هستم. و شما را به سوی الله و یکتاپرستی دعوت میکنم
2- بعد از من که مسیح باشم ، شخصی به عنوان خاتم پیامبران خواهد آمد.

بنابراین مسلمین مدعی هستند که این دو بند فوق ارکان دین مسیحیت تحریف نشده اولیه بوده است. غیر از این که نمی تواند باشد.

حال اسلام مدعی است که از دو بند فوق که ارکان مسیحیت حقیقی بوده بند 1 تحریف شده به اینکه : من مسیح فرزند پدر(خدا) هستم و کلا اسم الله هم حذف شده و به فراموشی سپرده شده. بنده 2 هم کلا از بیخ و بن حذف شده !
به نظرم
این موضوع میتواند مبحث جدیدی باشد که مخلص چون بلد نیستم سوال جدید چگونه در انجمن ایجاد میشود!!! مطالب را اینجا عرض کردم. کارشناس محترم در صورت صلاحدید میتوانند این را لطفا به یک موضوع جدید منتقل کنند با این عنوان که : آیا تحقیقی تاریخی دست کم توسط مراکز دینی مبنی بر نحوه تحریف ادیان اهل کتاب و روند تاریخی تحریف این ادیان صورت گرفته است ؟ موضوع به این مهمی و ادعای به این شگرفی چرا مغفول مانده است؟

به نام خدا.

manmehdiam;989492 نوشت:
بحث من این نیست که همه چیز تحریف شده . سوال چیز دیگری است. عرض من این است که چه بخشی ...چند نفر از کل اهل کتاب مبتنی بر این حکم بشارت (که قاعدتا باید از ارکان دین مسیحیت حقیقی باشد) به دین اسلام وارد شدند؟ اگر این ادعا درست باشد باید تعداد این افراد معنی دار باشد غیر این است؟ باید مستندات تاریخی بر این امر موجود باشد.

یک جنبه دیگر را دقت بفرمایید که هم اکنون مسلمانان مدعی هستند که جمعیت حدود دو میلیاردی اهل کتاب باورمند به یک دین تحریف شده هستند این ادعای کوچکی نیست. چه مستندات تاریخی بر این ادعا بیان شده؟
اصلا علمای اعلام و محققین چه تحقیقی تاریخی انجام داده اند که تحریف مسیحیت طی چه روندی انجام گرفته است؟! فقط صرف یک ادعا که نمیشود!

مطابق ادعای اسلام واقعیت اینگونه بوده که مقارن تولد مسیح ایشان دو موضوع مهم که از ارکان دینشان بوده را گفته اند:
1- من مسیح ، فرستاده از سوی الله هستم. و شما را به سوی الله و یکتاپرستی دعوت میکنم
2- بعد از من که مسیح باشم ، شخصی به عنوان خاتم پیامبران خواهد آمد.

بنابراین مسلمین مدعی هستند که این دو بند فوق ارکان دین مسیحیت تحریف نشده اولیه بوده است. غیر از این که نمی تواند باشد.

حال اسلام مدعی است که از دو بند فوق که ارکان مسیحیت حقیقی بوده بند 1 تحریف شده به اینکه : من مسیح فرزند پدر(خدا) هستم و کلا اسم الله هم حذف شده و به فراموشی سپرده شده. بنده 2 هم کلا از بیخ و بن حذف شده !
به نظرم
این موضوع میتواند مبحث جدیدی باشد که مخلص چون بلد نیستم سوال جدید چگونه در انجمن ایجاد میشود!!! مطالب را اینجا عرض کردم. کارشناس محترم در صورت صلاحدید میتوانند این را لطفا به یک موضوع جدید منتقل کنند با این عنوان که : آیا تحقیقی تاریخی دست کم توسط مراکز دینی مبنی بر نحوه تحریف ادیان اهل کتاب و روند تاریخی تحریف این ادیان صورت گرفته است ؟ موضوع به این مهمی و ادعای به این شگرفی چرا مغفول مانده است؟

اگر هیچکس در رانندگی موقع پیچیدن راهنما نزنه یعنی تو کتاب آیین نامه ننوشتن؟ در نظر شما چه درصدی مناسب هست تا بر اساس اون درصد این نتیجه رو بگیریم؟

اینکه مسیحیت تحریف شده از نور خورشید روشن تر نباشه تاریک تر نیست که صرفا برچسب ادعا بخوره! اینکه مدعی هستند عیس روح الله (ع) "پسر" خداست، آشکارترین شکل انحراف در اعتقادات یک دین ابراهیمی هست. حتی اگر ندونیم این انحراف کی و کجا و توسط چه کسی به وجود اومد ( که البته این هم تقریبا مشخص هست که چه زمانی بود تا جایی که من یادم میاد ) در هم ریختگی از این بیشتر که چندین انجیل مختلف تولید شد بعد عروج حضرت(ع)؟

با این حال همین اناجیل در هم ریخته و اعتقادات گنگ و مبهم ( که آخرش هم مشخص نشد بالاخره خدا یکی یا سه تا؟ ) باز هم نشانه هایی هست برای اشاره به شخص پیامبر خاتم (ص) و همین میتونه باعث ایمان آوردن به ایشان بشه.

ستایشگر :Gol:

پی نوشت : کلمه "الله" در ترجمه به فراموشی سپرده شد وگرنه در زبان آرامی لفظ "الله" استفاده میشده. اینطور نیست که خدای اسلام "الله" اسمشه و مسلمین مدعی هستند که یک شخص دیگری در 2000 سال پیش هم همین خدا رو گفته اما مسیحی ها میگن نه ایشون میگفته "God"! اسم خدا در زبان آرامی که زبان اهل فلسطین بوده "الله" هست و لاجرم حضرت (ع) در هنگام معرفی خودشون رو رسول "الله" معرفی میکردند.

ستايشگر;989493 نوشت:
اگر هیچکس در رانندگی موقع پیچیدن راهنما نزنه یعنی تو کتاب آیین نامه ننوشتن؟ در نظر شما چه درصدی مناسب هست تا بر اساس اون درصد این نتیجه رو بگیریم؟

لطفا دقت بفرمایید.
بزرگوار! موضوع راهنما نزدن مساله بسیار کم اهمیت آیین نامه است. این چه تشبیهی است! درست تر این است که رانندگان همگی (همه مسیحیان کنونی) چراغ قرمز رو رد میکنند و ماشینها از پیاده رو آن هم از سمت چپ حرکت می کنند! و شما مدعی باشید که آیین نامه را تحریف کرده اند قابل فهم است نه اینکه راهنما نزدن!! . در مورد مسیحیت شما متوجه بزرگی ادعا هستید یا نه؟ قائل بودن به این میزان تحریف ادعای کم اهمیتی است؟؟!!!

ستايشگر;989493 نوشت:
اینکه مسیحیت تحریف شده از نور خورشید روشن تر نباشه تاریک تر نیست که صرفا برچسب ادعا بخوره!

متوجه هستید که به دو میلیارد انسان معتقد و میلیاردها مسیحی ماقبل میگویید که اظهر من الشمس را تشخیص نمیدهند؟ به همین سادگی؟!

لزوما انتظار پذیرفتن مطلب را ندارم (بدیهی است!) ولی لطفا و لطفا اندکی بی طرفانه به موضوع فکر کنیدو به عباراتی که به سادگی در مورد اداین بزرگی مثل مسیحیت بیان میکنید دقت بفرمایید
و لطفا اجازه دهید کارشناس محترم و دیگر دوستان هم نظر بدهند موضوع از حالت گفتگوی دو نفره خارج شود.
متشکرم

به نام خدا.

manmehdiam;989494 نوشت:
لطفا دقت بفرمایید.
بزرگوار! موضوع راهنما نزدن مساله بسیار کم اهمیت آیین نامه است. این چه تشبیهی است! درست تر این است که رانندگان همگی (همه مسیحیان کنونی) چراغ قرمز رو رد میکنند و ماشینها از پیاده رو آن هم از سمت چپ حرکت می کنند! و شما مدعی باشید که آیین نامه را تحریف کرده اند قابل فهم است نه اینکه راهنما نزدن!! . در مورد مسیحیت شما متوجه بزرگی ادعا هستید یا نه؟ قائل بودن به این میزان تحریف ادعای کم اهمیتی است؟؟!!!

متوجه هستید که به دو میلیارد انسان معتقد و میلیاردها مسیحی ماقبل میگویید که اظهر من الشمس را تشخیص نمیدهند؟ به همین سادگی؟!

لزوما انتظار پذیرفتن مطلب را ندارم (بدیهی است!) ولی لطفا و لطفا اندکی بی طرفانه به موضوع فکر کنیدو به عباراتی که به سادگی در مورد اداین بزرگی مثل مسیحیت بیان میکنید دقت بفرمایید
و لطفا اجازه دهید کارشناس محترم و دیگر دوستان هم نظر بدهند موضوع از حالت گفتگوی دو نفره خارج شود.
متشکرم

نوع و بزرگی و کوچکی خطا مطرح نیست اصلا. وجه شباهت، اینه که شما از راهنما نزدن غالب مسیحی ها، میخوای نتیجه بگیری پس حتما تو آیین نامه شون ننوشتن. که این راهش نیست. میخواید ببینید تو آیین نامه هست یا نیست باید برید آیین نامه رو بخونید ببینید هست یا نیست.

اول اینکه تعدد معتقدین نشانه حقانیت اعتقاداتشون نیست که دائما روی جمعیتشون مانور میدید، دیگر اینکه تشخیص دادن حق و اظهار کردن حق هم دو چیز جدا هستند. همین امروز روز، عربستان سقوطی در اوج خیانت و کثافت، قتل عامی ظاهر و آشکار در یمن راه انداخته ولی 7 و نیم میلیارد آدم روی کره زمین ککشون هم نمیگزه و تازه با این جرثومه فساد، بن سلمان یزید سیرت ( که به زودی شاهد به درک واصل شدنش خواهیم بود ان شاء الله ) نه تنها نشست و برخاست میکنن بلکه میخندن و سلفی میگیرن و چشم بر حقیقت جاری و زنده میبندن، بعد براتون عجیبه که چرا دو و نیم میلیارد مسیحی چشم بر انحراف آشکار اعتقاداتشون از حتی عقل، میبندن؟ چیز عجیبی نیست.

بحث اصلی هم گم نشه : بله. با وجود تحریف، از آنجا که خدا خداست و ابلیس و یارانش هر چه کنند باز هم در کف تدبیر و مدیریت و نقشه خدا هستند و میکند آنچه میخواهد، در کتب یهودیان و مسیحیان بشارت بر آمدن حضرت پیامبر(ص) بوده و هست و پی بردن به حقانیت حضرت(ص) از این راه ممکنه حتی اگر کسی این راه رو طی نکرده باشه.

ستایشگر :Gol:

اتمقلی;988932 نوشت:
پیامبر(ص) از اول قرار نبود در عربستان بدنیا بیاد ...قرار بود در ایران متولد بشه تا امپراطوری بزرگ پارس را منقرض کنه

با سلام و احترام

متاسفانه برخی از پستها و پاسخها به خاطر مشکلات فنی حذف شدند و لذا باید برخی از پاسخها دوباره ارائه گردد.

چه کسی گفته است که پیامبر قرار نبود در حجاز ظهور کند؟ و چه کسی گفته است قرار بود پیامبر در ایران ظهور کند؟ اگر مدرکی بر این موضوع دارید ارائه نمایید. همچنین چه کسی گفته است که پیامبر قرار بود حکومت پارس را منقرض کند. مگر حکومت پارس به دست پیامبر ساقط گردید؟
اتفاقا شواهد و قرائن حاکی از ان است که پیامبر قرار بود در همان حجاز و عربستان ظهور نماید این مطلب هم در قران و هم در کتب یهود و مسیحیت امده است. چرا برخی از یهودیان از شام به حجاز کوچ کرده بودند؟ چون شنیده بودند که پیامبر اخر الزمان در انجا میاید. چرا سلمان فارسی از ایران خود را به شام رساند و از مذهب زرتشتی دست کشید و مسیحی شد و در شام وقتی خبر ظهور پیامبر اخر الزمان را شنید که در حجاز میاید به ان منطقه سفر کرد؟

برخی از پیامبران بشارت ظهور پیامبر اخر الزمان را داده اند به قران نظر نمایید

[=&quot]قران که تحریف نشده است شما هم این را قبول دارید پس ایاتی را از قران مطالعه کنیم.
[=&quot]در قرآن کریم، از زبان حضرت عیسی علیه السلام چنین نقل شده است که آن حضرت پیروان خود را به آمدن پیامبری پس از خود به نام «احمد»، بشارت داده است: [=&quot]وَ إِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ.[[=&quot]صف ایه 6][=&quot] [=&quot]بر اساس برخی از آیات دیگر، یهودیان یا مسیحیان پیش از پیامبر صلی الله علیه و آله از آمدن او آگاهی داشته، حتی برخی از آنان اوصاف و ویژگی های جسمی آن حضرت را نیز به صورت دقیق می دانستند و این اخبار را از تورات و انجیل به دست آورده بودند: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ ...»[[=&quot]اعراق 157] [=&quot]و نیز در آیه دیگری ضمن اشاره به آگاهی کامل یهود و مسیحیان از آن حضرت، آمده است: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ ...».([=&quot]بقره 146)[=&quot]

همچنین در مناظره امام رضا علیه السلام با راس الجالوت ان حضرت فرمود: «در تورات آمده نوری از کوه طور سینا جلوه گر می شود و نیز از کوه ساعیر نوری ظاهر میشود و مردم را به نورانیت خود جلوه گر می سازد و از کوه فاران هم نوری هویدا می گردد و روشنگر حقایق الهی می باشد. راس الجالوت گفت: با کلمات مزبور آشنایی دارم، ولی از تفسیر آنها بی خبرم. حضرت امام رضا علیه السلام فرمود : من تفسیر آنها را برای تو توضیح می دهم؛ نوری که از طور سینا درخشید همانا وحی است که خدای متعال در طور سینا برای موسی علیه السلام فرستاد و نوری که از کوه ساعیر درخشید و مردم را منور ساخت کوهی است که از آنجا به عیسی بن مریم وحی شد و کوه فاران که حقایق را بر ما آشکار فرمود کوهی است از کوه های مکّه که یک روز راه تا مکّه فاصله دارد و محمد در آنجا ظهور کرد.( شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تهران، ص ۱۵۵ـ۱۵۶)
همچنین در کتب مقدس نام پیامبر و بشارت به ظهور پیامبر خاتم داده شده عهد قدیم، عهد عتیق، عهد جدید، کتاب اشعیای نبی، خبر داوود نبی، انجیل برنابا، خصوصا نام فارقلیطا از مواردی است که نام پیامبر یا بشارت به ظهور او بیان شده است جهت عدم اطاله کلام مطالب را ذکر نکردم.
اما در منابع تاریخی شواهدی وجود دارد که بشارت به ظهور پیامبر اخر الزمان داده شده است.
نامه پیامبر به نجاشی
هنگامی که نجاشی نامه پیامبر (صلی الله علیه و اله) را دریافت کرد، گفت: «به خدا گواهی می دهم که این همان پیامبر موعودی است که اهل کتاب در انتظارش بودند.» به همین دلیل، در پاسخ نامه پیامبر نوشت: «اشهد انک رسول اللّه نجدک عندنا فی الانجیل بَشَّرَنا بک عیسی بن مریم و انّی دعوت الروم إلی ان یؤمنوا بک فابوا ولو اطاعونی لکان خیرا لهم و لوددتُ أنّی عندک فاخدمک و اغسل قدمیک»؛ گواهی می دهم تو پیامبر خدا هستی، نام تو را در انجیلی که نزد ماست می یابیم و تو همان کسی هستی که عیسی بن مریم تو را به ما بشارت داد. و من مردم روم را دعوت می کنم که به تو ایمان بیاورند ولی آنان از این کار سرپیچی می کنند ولی اگر آنان از من پیروی می کردند برای آنان بهتر بود و من هر آینه بسیار علاقه مند بودم که در نزد شما بودم، به شما خدمتگزاری می کردم و پاهای شما را می شستم (یعقوبی، التاریخ، ج ۱، ص ۱۳۵)
اظهار ناراحتی قیصر روم: از جمله کسانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهاز او دعوت کرد اسلام را بپذیرد، قیصر روم بود. همین که نامه پیامبر به دست او رسید، گفت: «می دانستم که پس از عیسی علیه السلام پیامبری خواهد آمد، ولی هرگز گمان نمی بردم که این شخص از میان عرب ها برخیزد، بلکه گمان من این بود که او یکی از اهالی شامات خواهد بود.»[ ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج ۱، ص ۴۵۹]
و موارد دیگر

اتمقلی;988972 نوشت:
نه راست راستی هست توی قران هم هست که: اگر ما تو را در جای دیگر یعنی (ایران ) می فرستادیم اعراب از لج ایرانی ها هرگزبه دین اسلام گرایش پیدا نمی کردن و قران فارسی رو هرگز نمی خوندن!

بله در قران امده است که اگر قران به غیر زبان عربی امده بود اعراب به ان ایمان نمیاوردند فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنينَ سوره شعراء (26) آیه 199
[به فرض که ما قرآن را بر فردی از عجم‌ها نازل می‌کردیم] که [او] آن را بر ایشان می‌خواند، بدان مومن نمی‌شدند.

امام صادق هم در حدیثی فرمودند : اگر قرآن بر عجم نازل می‌شد، عرب بدان ایمان نمی‌آورد؛ درحالی که بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد؛ و این [نشان‌دهنده] فضیلت عجم است [که حقیقت را بر تعصب نژادی ترجیح می‌دهد.]
تفسير القمي، ج‏2، ص124

اتمقلی;988972 نوشت:
حالا چرا لج بودن
مثلا وقتی امپراطوری ایران در جواب پیک پیامبر یک بیل پر از خاک برداشت ریخت توی خورجین اسبش و گفت: این جواب من به پیامبر شماست به او برسان خودش میفهمه این یعنی چی!...اینقد این خبر باعث ترس و اضطراب اعراب شد که می خواستن کوچ کنن و حتی یه عده که قدرت کوچ نداشتن خواستن قبر بکنن!

اما پیامبر (ص) اومد با بیان محکم مجلس رو اروم کرد و گفت اگه به من اعتماد دارین این یعنی خاک ایران را خود سرداران ایران به ما هدیه می کنن و ایران جز خاک ما میشه!

مردم عرب هم برای همین بسیار وحشت کرده بودن یه سری شتر سوار کاری که نمی تونستن بکنن که !

یعنی شوخی که نبود ..توی رسم امپراطور های ساسانی این بود که شکم های سرداران رو پاره میکردن و می دوختن و برای عبرت ایندگان ان را به شهر های انها اویزون میکردن بند دل بچه های اون قوم پاره بشه اخته شن که دیگه دو مرتبه اونا باشن که جرات شورش نداشته باشن! مثل کاری که با سردارن رومی کردن و نرون بود کی بود که درخواست اتش بس و صلح کرد و جنگ فرو کش کرد!

در پستهای گذشته که حذف شده بود مفصل در این باره صحبت کردیم و عرض شد که کل این داستانی که شما نقل کردید غلط است و در منابع تاریخی سخنی از بیل و خورجین و خاک وجود ندارد باز عرض میکنم اگر ادرسی دارید بیاورید که شما فرمودید من شنیدم و در جایی نخواندم. شما میتوانید اصل داستان ورود پیک پیامبر به کاخ خسرو پرویز و پاره کردن نامه پیامبر و دستور وی بر دستگیری حضرت، خطاب به باذان حاکم یمن را در منابع معتبر تاریخی یا از سایتهایی که معتبر هستند مطالعه نمایید در هیچ کدام سخنی از خاک و خورجین نیست.

در جستجو حقیقت;988993 نوشت:
مورد اول که دلیل نمیشود به نظر شخصی من
مورد دوم که دور و باطل است (از طریق قرآن ) و از طریق سایر کتب آسمانی پیشین ، هم اگر مِوردی قابل استناد و محکم و دلالت کننده هست ارایه دهید.
مورد سوم است که صحیح و قابل بررسی است .

در مورد اول ... مگر اینکه قران را قبول نداشته باشید
در مورد دوم ... دور و تسلسل اینجا صدق نمیکند. ایات قران را در پست قبل ملاحظه فرمایید

اتمقلی;988996 نوشت:
در کل نوشتم ، خودت باید بقیه قضیه رو بگیری !...پیامبر(ص) گفت خاک ایران مال ما خواهد شد یعنی برای اسلام میشه و شد پس من و شما جزیی از اسلام شدیم ...از همون 1400 سال قبل!:)

در هیچ منبع تاریخی پیامبر نفرمود خاک ایران برای ما میشود بلکه فقط خبر از فتح ان دادند ان هم در جریان حفر خندق در جنگ احزاب و لزوماً معنایش این نبود که با نبرد و جنگ این اتفاق رخ دهد، بلکه این امکان وجود داشت که با فعالیت فرهنگی به همین نتیجه دست یافت، چنانچه در سرزمین‌هایی مانند اندونزی (بزرگترین کشور اسلامی) این موضوع رخ داد. علاوه بر اینکه اسلام قبل از فتوحات وارد ایران قدیم شد زیرا قبل از فتوحات مردم بحرین که مناطق و کشورهای حوزه خلیج فارس را شاک میشود مانند عمان امارات قطر احسا هجر قطیف اینها را بحرین میگفتند و جزو ایران و زیر نظر حکومت ساسانی بود زمانی که پیامبر برای حاکم بحرین به نام منذر نامه نوشت و او را دوت به اسلام کرد پذیرفت و مردم این مناطق مسلمان شدند پس ایران قدیم که شامل این مناطق میشد اسلام را پذیرفت همچنین یمن که جزو ایران بود و حاکم ان به نام باذان از طرف شاه ساسانی تعیین میشد بعد از اینکه پیامبر خبر از امر غیبی یعنی کشته شدن خسرو پرویز را داد به ان حضرت ایمان اوردن و ایرانیان زیادی در یمن مسلمان شدند پس ایلام قبل از فتوحات به ایران قدیم وارد شد. نه با جنگ و درگیری بلکه با همان نامه هایی که پیامبر فرستاد.

اتمقلی;988996 نوشت:
و الا همه دانشمندان می دونن که اسلام در اصل باید در ایران می اومد اما چون در قران اومده اگر ما این رو بر کوه نازل میکردیم کوه پاش می خورد متلاشی میشد پس یعنی این مثل بمب اتمی می مونه و تشعشعات رادیواکتیوی داره برای نژاد برتر (نژاد ایرانی) مضرر هست پس نباید در ایران باشه این هم باید در نظر گرفته بشه

پس در عربستان توی بیابون و با تراکم جمعیت بسیار کم نازل شد تا خوب که تاثیرات اولیه اون فرو کش کرد اونوقت از نورش ایران مملو از دانشمندان نخبه در همه زمینه های ریاضی هندسه معماری فیزیک شیمی نجوم فلسفه و هنرهای اسلیمی علوم طب و داروشناسی ادبیات و بسیاری از علوم دیگه در ایران تولید و به جهانیان عرضه شد

این دانشمندان چه کسانی هستند شما یک نفر از انها را معرفی کنید که گفتند قرار بود پیامبر در ایران ظهور کند قرار شد برای مطالب خود سند ارائه دهید که هنوز ادرسی ندادید.

*حسام الدین*;989039 نوشت:
حالا اگر فرض کنیم کسی همه اینها را پذیرفت . قبول کرد که یک فرستنده و فرستاده وجود دارند . قطعا شما به این راضی نخواهید بود . باید از دستورات این فرستاده هم اطاعت کرد دیگر . خب این دستورات کدام ها هستند ؟! روی مشتی حدیث که یکی از پدرش شنیده و پدرش از پدرجدش و همین طور چهار پنج نسل دهان به دهان نقل کرده اند که نمی شود اعتماد کرد . حالا شاید روزی ملت جاهل بوده اند و اعتماد کرده اند . امروز که با وجود ثبت دقیق رویداد ها و اتفاقات بازهم هزارجور تفسیر و تاویل از یک واقعه بیرون می آید ، وای به دورانی که نه ابزاری برای ثبت وجود داشته و نه شاهدی برای شهادت ! ( حتی به مرحله جرح و تعدیل شهود هم نمی رسد ! )

شما وقتی پذیرفتید خدایی هست و برای هدایت بشر قرانی را توسط پیامبر خود فرستاده است متن دستورات که مشخص است که ان قران است تحریفی هم در ان صورت نگرفته بلایی که بر سر تورات و انجیل امده بر سر این کتاب نیامده است. تبیین این کتاب نیاز به مفسر دارد و ان هم پیامبر و معصومین هستند. خداوند در آیات زیادی به مسلمانان امر می کند، از خدا و از رسولش اطاعت کنید، و در این آیه نیز می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً» (النساء : 59)
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (با تمسّک به سنّت او) اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید (مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند) و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضه به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به احادیث نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بیابید. چرا که خدا قرآن را نازل، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است. باید چنین عمل کنید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنّت) برای شما بهتر و خوش فرجام‌تر است.
اما برای اینکه به احادیث اعتماد نمود راههای وجود دارد. اول عرضه حدیث به قران اگر مخالف قران بود ان را کنار میگذاریم. دوم عرضه به امام معصوم یا عالمان فن حدیث شناسی سوم مقابله کردن نسخه های حدیثی چهارم بررسی سلسله رجال در متن حدیث علم رجال این کمک را به ما میکند تا بتوانیم سند رجالی حدیث را بررسی نماییم. پس طرق اعتماد به حدیث هم بیان شد. اما اینکه شما گفتید برخی نعوذ بالله جاهل بودند و به ان احادیث اعتماد کردند یعنی شما از انها دانا ترید یعنی کسانی مانند سلمان و مقداد و ابوذر عمار، زراره، محمد بن مسلم و.... علم و سوادی نداشتند؟ درثانی که گفته امروزه با تمام پیشرفت علم و صنعت باز میشود به اخبار اعتماد کرد؟ خبرگزاری های دروغین مدرن دنیا فیلمهای دروغین و... برای شما اعتماد اور است؟

manmehdiam;989477 نوشت:
ابتدا دقت بفرمایید اگر بشارت بعثت پیامبر در ادیان یهودی و مسیحیت (فعلا همین دو تا را در نظر میگیریم) واقعا وجود میداشت و پیروان این ادیان هم قاعدتا باورمند چنین امری باید میبودند. بنابراین انتظار میرفت پس از بعثت پیامبر اسلام تمامی یهودیان و مسیحیان به دین اسلام روی می آوردند. درست است؟

اتفاقا شواهد زیادی بر اطلاع یهودیان از ظهور پیامبر و مژده بشارت امدن ان حضرت در کتابهایشان وجود داشته است به گونه ای که قران هم به مطلع بودن انان از ظهور پیامبر خبر داده است. به همین خاطر انها از سرزمین شام به مناطق حجاز و اطراف مدینه کوچ کردند.چون مطلع بودند که پیامبر در این منطقه ظهور میکند.( سیره ابن هشام ج 3 ص 162) علاوه براخبار متعدد، اشارات تورات نیز آنان را به این مکان راهنمایی می کرد. «و این برکتی است که موسی مرد خدا، قبل از وفاتش به بنی اسرائیل داد و گفت: یهوه از سینا در آمد و از سعیر برایشان طلوع کرد و از جبل فاران درخشید.»( سفر تثنیه، باب 33، فقره 1 و 2) که مورد اول، به ظهور موسی از سینا، دومی، ظهور عیسی از سعیر و سومی، ظهور محمد از فاران اشاره دارد. منطقه ای که از نظر جغرافی دان ها همان کوه های اطراف مکه است.
یهودیان که خود را در میان ملت های بت پرست و مشرک گرفتار می دیدند و به دلیل این که در اقلیت بودند، مورد آزار واقع می شدند؛ خود را پیرو دین توحیدی می دانستند و با اعلام اعتقاد به انتظار موعود آخرین، همواره اعراب بت پرست را تهدید می کردند و در برابر تعدّی های آنان، چشم امیدشان به ظهور منجی آسمانی بود. از این روی وقتی یهودیان در یثرب با دو قبیله اوس و خزرج درگیر می شدند، می گفتند: به زودی با پیروی از پیامبر که ظهور خواهد کرد، شما را مثل قوم عاد و ارم از بین خواهیم برد.(ابن هشام همان)

نمونه شگفت انگیز از آگاهی آنان را می توان در واقعه «پیمان عقبه» سراغ گرفت. شدت تبلیغات یهودیان و تأثیر اعتقاد آنان به ظهور آخرین پیامبر، به گونه ای بود که گروه هایی از بت پرستان را به اسلام متمایل کرد. آنان که از یهودیان شنیده بودند پیامبری از نژاد عرب که مروّج آیین توحید است، ظهور و حکومت خواهد کرد، با خود گفتند: باید پیش از یهود، پیش دستی کنیم و ایمان آوریم.( تاریخ طبری ج 2 ص 86)

قرآن کریم نیز جریان آگاهی آنان را چنین توضیح می دهد: «و لمّا جاء هم کتاب من عند اللّه مصدّق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا...»( بقره 89)

وقتی کتابی از سوی خدا آمد که (کتاب های آن ها) را تأیید می کرد و قبل از آن، انتظار پیروزی به واسطه ظهور خاتم برکافران داشتند...
تعدادی از آیات نیز بر آگاهی آنان تأکید دارد. مانند: بقره/ 101 و 89 و 90.
حتی آنان وقتی در برابر ظلم اعراب مدینه قرار می گرفتند، می گفتند: اللّهمّ انا نستنصر بحقّ محمدالنبی الامّی الانصرتنا علیهم، اللّهمّ ابعث النبی الامّی الذی نجده فی التوراة وعدتنا انک باعثه فی آخرالزمان. (سبل الهدی و الرشاد، ج 3، ص 548.)
اما مشکلی که در این بین بود تحریف کتاب انان ، تعصبی که به دین و قومیت خود داشتند باعث شد پس از ظهور اسلام با ان دشمنی کنند عامل مهمی که وجود داشت این بود که انها تصور میکردند پیامبر اخر الزمان از قوم خودشان است وقتی دیدند از قوم انها نیست حاضر به پذیرش ان نشدند. اگر تاریخ را تورق کنید انها که یهودی بودند ودین اسلام را پذیرفتند به خبر ظهور ان حضرت در کتابشان اذعان دارند از جمله انها مخیریق یهودی است وی در استانه جنگ احد به یهودیان گفت ان پیامبری که تورات بشارت به ظهور او داد همین محمد است بیایید و در جنگ علیه کفار او را یاری کنیم انان قبول نکردند اما او به جنگ احد رفت و به شهادت رسید پیامبر فرمود اگر میخواهید بدانید کسی که نمازی نخوانده و بهشت میرود به مخیریق بنگرید وی گفت اگر من کشته شدم همه اموال و اراضی من از ان پیامبر است. لذا مشربه ام ابراهیم و برخی از حوائط سبعه از او به پیامبر رسید.
پس یهودیان مطلع بودن و حتی برخی به پیامبر ایمان اوردند.

manmehdiam;989477 نوشت:
شما مدعی هستید که دین مسیحیت و یهودیت امروزی تحریف شده است و به این دلیل جمعیت حدود دو میلیاردی باورمند به این ادیان به اسلام روی نیاورده اند! ولی در زمان بعثت رسول که تحریف هنوز انجام نگرفته بود.
چه آماری بلحاظ تاریخی میتوانید ارائه دهید که دست کم درصد قابل توجهی از مسیحیان و یهودیان بلافاصله پس از بعثت رسول به ایشان گرویدند؟ لطفا دقت بفرمایید که درصدها مهم هستند. به طور معمول انتظار میرود اگر مثلا یک میلیون مسیحی در آن زمان بودند دست کم باید 90درصدشان (با توجه به باورمند بودن به این باور دینی شان که بعثت محمد بشارت داده شده) و فقط به همین دلیل به اسلام روی می آوردند! حتی مسیحیان و یهودیانی که به دلایل دیگری بجز خبر بشارت نبی به اسلام روی آورده باشند جز این 90درصد محسوب نمیشوند چون این دسته مشابه سایر مشرکین و بت پرستان به دلایلی بجز خبر بشارت اسلام را پذیرفته اند.

سوال شما محلی از اعراب ندارد زیرا تحریف تورات و انجیل قبل از ظهور پیامبر حتی قبل از تولد ایشان شکل گرفته است. تورات که پس از حضرت موسی تحریف شد ان هم توسط احبار یهود. و انجیل در سالهای 38 و 63 و 68 میلادی به انجیلهای متی لوقا مرقص و در اواخر قرن اول انجیل یوحنا به وجود امدند. این نکته قابل تامل است که خود یهودیان و مسیحیان معتقد نسیتند این دو کتاب حاضر تورات و انجیل همان کتب اسمانی موسی و عیسی باشد.

manmehdiam;989477 نوشت:
به نظر نمیرسد حتی یک درصد از باورمندان مسیحی و یهودی در آن زمان مبتنی بر این خبر بشارت به رسول ایمان آورده باشند. لذا باور کردن اینکه همه مسیحیان و یهودیان آن دوره (و حتی دوره کنونی) به دلیل انگیزه نفسانی و شیطانی و یا تحریف مسیحیت و یهودیت اقبالی به اسلام نداشته اند بسیار ثقیل به نظر میرسد!

دست کم تاریخی که در مورد یهودیان اطراف مدینه و سرنوشت و نحوه رفتارشان در مورد اسلام کاملا روشن است! چه درصدی از قبایل بنی نظیر و بنی قریظه و خیبر و ... به محض اعلام بعثت رسول (فقط و فقط به دلیل بشارت پیامبر در کتب تورات و انجیل) به ایشان گرویدند؟

به نظر بنده نمیتوان توقع داشت که امار یهودیان مسلمان شده در صدر اسلام زیاد باشد و اینکه امار کم دلیل بر نرسیدن خبر ظهور پیامبر اخر الزمان به انها در حجاز نمیباشد. از همان اول با اینکه پیامبر پس از هجرت به مدینه با یهودیان پیمان عدم تخاصم بست انان به دشمنی با حضرت پرداختند جریان بنی قینقاع و بنی نضیر و بنی قریظه و بعدها خیبر از دشمنی این قوم با اسلام و پیامبر حکایت دارد. اما یهودیان مسلمان شده کم است و یا امار دقیقی در منابع وجود ندارد اما مخیریق یهودی همچنین صفیه از همسران پیامبر شاهدی بر اسلام اوردن یهود است.

manmehdiam;989479 نوشت:
ر بپذیریم که این ادعای تحریف ادیان یهودی و مسیحی درست است :
حال اگر فرض کنیم که ادیان یهودیت و مسیحیت تحریف نشده بود، باتوجه به اهمیت خبر بشارت نبی باید چنین امری قطعا از ارکان باور یهودیان و مسیحیان باشد. (یعنی یکی از مواردی که یک مسیحی قبل از بعثت رسول به آن باور داشت، بشارت بود. دست کم از فروع دین مسیحیت تحریف نشده آن موقع باید باور به بشارت نبی خاتم میبود) لذا باید مقارن با بعثت رسول و بعد از آن هیچ مسیحی و یهودی دیگر در تاریخ نباشد! و همگی شان از آن تاریخ به بعد به اسلام روی آورده و مسلمان میشدند.
آیا دست کم درصد قابل توجه و معنی داری از باورمندان مسیحی و یهودی که مبتنی بر این بشارت به اسلام روی آورده باشند قابل ارائه است؟

به نظر میرسد تعصب و قومیت برخی از یهودیان مانع جدی در برابر پذیرش دین اسلام بود این مشکلات در مورد پذیرش دین مسیحیت هم هست انان حتی نبوت حضرت عیسی را هم نپذیرفتند چه رسد به دین اسلام

manmehdiam;989489 نوشت:
پس این دلیل دوم حقانیت نبی (بشارت ) چگونه به کمک یک اهل کتاب آمده یا به کمک اش بیاید؟! وقتی کلا تحریف شده بوده این راه چگونه به کمک شان آمده ؟! دقت بفرمایید این گروهی از اهل کتاب که مبتنی بر بشارت منتظر رسول بودند به عنوان یک راه از سه راه حقانیت رسول بیان شده.
آیا به طور مثال یک درصدی مشخص و دست کم معنی دار (مبتنی بر آثار تاریخی) از اهل کتاب بوده اند که مبتنی بر این باورشان (بشارت) به اسلام روی آورده اند؟

لطفا دوستان عرایض مخلص را با اندکی دقت و تفکر مطالعه بفرمایند.

دشمنی یهود با پیامبر و اسلام فقط منوط و مشروط به تحریف کتب مقدس نیست بلکه عوامل دیگری هم در ان دخیل است اعم از دنیا طلبی، حسادت، خود برتری بینی، تعصب قومی و قبیله ای، نژاد پرستی و...

ستايشگر;989490 نوشت:
صفر و صدی نیست که یا همه چیز تحریف شده است، یا هیچ چیز تحریف نشده. همین امروز که متن تحریف شده دست ماست هنوز نشانه های بشارت بر پیامبر خاتم(ص) ( و حتی ائمه هدی(ع) ) در بعضی جاهای کتب قابل رویت هست، پس اون روز هم قابل رویت بوده.

بله دقیقا همینطور هست

ستايشگر;989495 نوشت:
در کتب یهودیان و مسیحیان بشارت بر آمدن حضرت پیامبر(ص) بوده و هست و پی بردن به حقانیت حضرت(ص) از این راه ممکنه حتی اگر کسی این راه رو طی نکرده باشه.

صحیح ! هم بوده ....هم هست....هم همینه که هست!!!!
به راه راست هدایت شدم.
متشکرم!

ممسوس;989540 نوشت:
از این روی وقتی یهودیان در یثرب با دو قبیله اوس و خزرج درگیر می شدند، می گفتند: به زودی با پیروی از پیامبر که ظهور خواهد کرد، شما را مثل قوم عاد و ارم از بین خواهیم برد

سرنوشت بنی قریظه بخصوص نشانگر این شدت علاقه ایشان به اسلام و رسول است و این مدعا که منتظر آمدن حضرت بودند؟؟!!!

ممسوس;989540 نوشت:
اما مشکلی که در این بین بود تحریف کتاب انان ، تعصبی که به دین و قومیت خود داشتند باعث شد پس از ظهور اسلام با ان دشمنی کنند عامل مهمی که وجود داشت این بود که انها تصور میکردند پیامبر اخر الزمان از قوم خودشان است وقتی دیدند از قوم انها نیست حاضر به پذیرش ان نشدند.

یعنی تمامی یهودیان و مسیحیان عصر رسول فقط به دلیل اینکه از قوم ایشان نبوده باورهای دینی خودشان و نص صریح کتاب خودشان را فراموش کردند؟! ضمن اینکه مگر در کتاب تورات و انجیل و .... نسل پیامبر موعود مشخص نشده بود دیگر جایی برای بحث نداشت.

ممسوس;989540 نوشت:
مخیریق

درود بر شما! مخلص عرضم فقط این بخش است. فعلا یک نفر را نام بردید که میتوان گفت بر اساس بشارت ایمان آورده . آمار بیشتری وجود ندارد؟

به نام خدا.

manmehdiam;989565 نوشت:
صحیح ! هم بوده ....هم هست....هم همینه که هست!!!!
به راه راست هدایت شدم.
متشکرم!

وقتی حرفی ندارید بزنید به جاده خاکی! =d> حیف وقت خداوکیلی.

ستایشکر :Gol:

manmehdiam;989567 نوشت:
سرنوشت بنی قریظه بخصوص نشانگر این شدت علاقه ایشان به اسلام و رسول است و این مدعا که منتظر آمدن حضرت بودند؟؟!!!

بله عرض کردم انها منتظر ظهور حضرت رسول بودند اما وقتی دیدند پیامبر از قوم انان نیست از ایشان دوری گزیده و دشمنی کردند.

manmehdiam;989567 نوشت:
یعنی تمامی یهودیان و مسیحیان عصر رسول فقط به دلیل اینکه از قوم ایشان نبوده باورهای دینی خودشان و نص صریح کتاب خودشان را فراموش کردند؟! ضمن اینکه مگر در کتاب تورات و انجیل و .... نسل پیامبر موعود مشخص نشده بود دیگر جایی برای بحث نداشت.

عوامل دیگری هم دخیل بود که بنده تیتر وار اشاره کردم و مطالب را باز نکردم. نام پیامبر در کتب انان امده بود. مگر داستان بحیرای راهب در شهر بصری از شام را نشنیدید وقتی پیامبر برای تجارت همراه عموی خویش بود بحیرای راهب به ابوطالب گفت او را از چشم یهود دور بدار اگر دست انان برسد او را خواهند کشت. از زمانی که یهودیان متوجه شدند اخرین پیامبر از انان نیست به دشمنی با او برخاستند.

manmehdiam;989567 نوشت:
درود بر شما! مخلص عرضم فقط این بخش است. فعلا یک نفر را نام بردید که میتوان گفت بر اساس بشارت ایمان آورده . آمار بیشتری وجود ندارد؟

علاوه بر مخیریق یهودی میتوان به صفیه که یهودی بود مسلمان شد و با پیامبر ازدواج کرد. همچنین جوان یهودی که بیمار بود و پیامبر به عیادت او رفت لحظات اخر عمرش پیامبر او را به خواندن شهادتین ترغیب نمود جوان بیمار به پدر و مادرش نگاهی انداخت پدر فهمید که فرزندش تمایل به اسلام دارد مانع او نشد و گفت شهادتین را بگو جوان شهادتین را گفت و از دنیا رفت نام این جوان نیامده است.
افراد یهودی مسلمان شده کم بودند اگر هم بودند چون از جان خود در هراس بودند شاید مذهب خود را کتمان میکردند

ممسوس;989571 نوشت:
علاوه بر مخیریق یهودی میتوان به صفیه و جویریه که هر دو زن یهودی بودند و مسلمان شده و با پیامبر ازدواج کردند.

این دو زن که مبتنی بر بشارت اسلام نیاورده اند. اینها در جنگ اسیر شده اند و به هر طریق مسلمان و همسر رسول شده اند. چه ارتباطی به بشارت دارد.
عرض مخلص کاملا روشن است. یکی از راههای حقانیت رسول ،بشارت در کتب اهل کتاب است. یعنی باید بسیارانی باشند که مبتنی بر این بشارت اسلام آورده باشند. یعنی هم از اهل کتاب و هم دیگرانی که این کتب را ملاحظه میکنند باید کسانی باشند که با درک این بشارت به اسلام روی بیاورند. اگر فرض کنیم که غیر اهل کتاب چون به این کتب ایمان نداشتند وقعی به این بشارت نداده اند و کسی از این جمع با این دلیل اسلام نیاورده، دست کم انتظار میرود بشارتی که در متن کتب اهل کتاب آمده باید بخش قابل توجهی از اهل کتاب که لابد باورمند به کتاب مقدسشان هستند، فقط مبتنی بر همین عامل به اسلام متمایل شوند.

بالاخره این بشارت موجود در کتب اهل کتاب آیا کسی را مسلمان کرده است یا صرفا کسانی که مسلمان هستند و قبلا به هر دلیلی اسلام را پذیرفته اند آن را دلیلی بر حقانیت رسول میدانند؟

manmehdiam;989714 نوشت:
این دو زن که مبتنی بر بشارت اسلام نیاورده اند. اینها در جنگ اسیر شده اند و به هر طریق مسلمان و همسر رسول شده اند. چه ارتباطی به بشارت دارد.

با سلام و احترام شما سوال کردید ایا یهودیانی بودند که اسلام را اختیار کنند بنده عرض کردم غیر از مخیریق یهودی صفیه از یهودیان، اسلام را پذیرفته و به ازدواج پیامبر در امد حالا چه در جنگ اسیر شده باشند چه غیر از این

manmehdiam;989714 نوشت:
عرض مخلص کاملا روشن است. یکی از راههای حقانیت رسول ،بشارت در کتب اهل کتاب است. یعنی باید بسیارانی باشند که مبتنی بر این بشارت اسلام آورده باشند. یعنی هم از اهل کتاب و هم دیگرانی که این کتب را ملاحظه میکنند باید کسانی باشند که با درک این بشارت به اسلام روی بیاورند. اگر فرض کنیم که غیر اهل کتاب چون به این کتب ایمان نداشتند وقعی به این بشارت نداده اند و کسی از این جمع با این دلیل اسلام نیاورده، دست کم انتظار میرود بشارتی که در متن کتب اهل کتاب آمده باید بخش قابل توجهی از اهل کتاب که لابد باورمند به کتاب مقدسشان هستند، فقط مبتنی بر همین عامل به اسلام متمایل شوند.

بالاخره این بشارت موجود در کتب اهل کتاب آیا کسی را مسلمان کرده است یا صرفا کسانی که مسلمان هستند و قبلا به هر دلیلی اسلام را پذیرفته اند آن را دلیلی بر حقانیت رسول میدانند؟

همانطور که در پستهای گذشته بیان شد امار مشخص و دقیقی از یهودیان مسلمان شده در دست نیست.

جمع بندی

پرسش:

چگونه اعتماد کنیم پیامبر (صلی الله علیه وآله) وجود داشته است؟ آیا ربطی به ما ایرانیان دارد؟

پاسخ:

هر انسانی از بدو خلقت در ضمیر ناخودآگاه و فطرت درونی خویش به دنبال گم شده ای بوده است همان فطرت الهی که خداوند در نهاد بشر قرار داده است و آن خدا باوری است. «...فطرت الله التی فطر الناس علیها...» (1) لذا پیروان ادیان ابتدایی هم طبق همین غریزه الهی چون خدا را نمیشناختند به دنبال پرستش ماه خورشید و ستاره بودند(2) از آنجا که خداوند خواست، انان درست تربیت شده و به پرستش ذات حق رهنمون شوند پیامبرانی را جهت هدایت بشر، اعزام نمود تا توحید و یگانگی را به مردم تعلیم دهند. « ... هو الّذی بعث فی الامّیّین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکّیهم...»(3) بعد از تزکیه است که میفرماید: «و یعلّمهم الکتاب و الحکمة» طبیعتا آن انسانی که به دنبال حقیقت است میتواند یک ایرانی باشد او هم به دنبال دین برتر و پیامبری راهنما است تا به حقیقت خلقت که عبادت است دست یابد. حالا فرقی نمیکند این ایرانی در عصر حاضر زندگی کند که 1400 سال از وجود شریف پیامبر(صلی الله علیه و آله) میگذرد یا 14 هزار سال بعد بیاید و دنبال حقیقت باشد.
همچنین از آنجا که دین اسلام آخرین دین الهی از ادیان ابراهیمی و توحیدی است و ناسخ(4) ادیان گذشته است.(5) لذا این دین را یک ایرانی هم میپذیرد علاوه بر اینکه یک میلیارد و هشتصد میلیون نفر دیگر هم دین اسلام و پیامبرش را پذیرفتند. اتفاقا در این جمعیت میلیاردی فقط ایرانیان قرار ندارند بلکه از هزاران قشر و نژاد و رنگ و زبان و ملیت و قومیت وجود دارند. اگر بنا باشد من ایرانی بگویم ما ایرانیان به عربستان و دین اسلام چه ربطی داریم پس آن شخص اروپایی آفریقایی آسیایی آمریکایی به مراتب بیستر از ما باید این حرف را بزند در حالی که موضوع دین و پذیرش پیامبر ( صلی الله علیه و آله) ربطی به قوم، نژاد، تیره و زبان ندارد.
اما اینکه آیا پیامبری آمده یا نعوذ بالله به دروغ ادعای پیامبری میکند؟ در اين جا بايد به دو نكته توجه كرد؛ اول اين كه اين بحث از جهتي، تاريخي و از جهتي ديگر بحث اعتقادی کلامی است آنجا كه به ضرورت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و امام مربوط مي شود.
در مورد بحث اول بايد گفت كه تاريخ به صورتي متواتر و يقين آور از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و زندگي و فعاليت ها و سخنان او را براي ما نقل مي نمايد و از اين جهت ما را از حضور و وجود فردي مطلع مي سازد كه كتابي داشته و خود را پيامبر خدا معرفي نموده و معجزه هايي كه مدعاي وي را اثبات نمايد نيز ارائه كرده است.
درباره اثبات پيامبري پيامبران، سه راه وجود داشت: يكي از راه آشنايي با منش ايشان و استفاده از قرائن اطمينان بخش، دوم از راه پيشگوئي پيامبران پيشين و سوم از راه ارائه معجزه.
در مورد پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) هر سه راه وجود داشت: از سويي مردم "مكه" چهل سال زندگي پرافتخار آن حضرت را از نزديك ديده بودند كه كوچك ترين نقطه تاريكي در آن يافت نمي شد و آن چنان او را به راستگوئي و درست كرداري شناخته بودند كه لقب "امين" به آن حضرت داده بودند و طبعا درمورد چنين شخصي احتمال دروغ و ادعاي كذب داده نمي شود.
از سويي ديگر، پيامبران پيشين، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند. (6) و گروهي از اهل كتاب، انتظار ظهور او را مي كشيدند و نشانه هاي روشن و گويايي از وي در دست داشتند و حتي به مشركان عرب مي گفتند كه از ميان فرزندان حضرت "اسماعيل" (كه قبائلي از عرب را تشكيل مي دادند) فردي مبعوث به رسالت خواهد شد كه پيامبران پيشين و اديان توحيدي را تصديق خواهد كرد. و هر چند بعضي ديگر در اثر انگيزه هاي نفساني و شيطاني از پذيرش دين اسلام سر باز زدند.
هم چنين از پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) معجزات فراواني ظاهر گشت كه در كتب تاريخ و حديث ضبط شده و نقل بسياري از آنها به حد تواتر رسيده است، اما عنايت الهي در مورد آخرين پيامبر و دين جاودان او، اقتضا داشت علاوه بر اين معجزات، حجتي را قرار دهد كه براي هميشه جاودان بماند و آن قرآن كريم است. علاوه بر این نزول وحی بر قلب شریف ان حضرت و آیاتی که مشرکین از آوردن یک آیه آن عاجر بودند. احادیث شریف از وجود فررندان و اهل بیت ایشان، همچنین قبر مطهر ایشان در "مدینه" حکایت دارد. در این صورت وجود شریف پیامبر (صلی الله علیه و اله) در "حجاز" از مسلمات تاریخی است.

پی نوشت ها :

1. روم/ 30
2. بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1372، ص 20
3. جمعه/ 2
4. به معنی اتمام مدت زمان عمل به ادیان گذشته نه ابطال ادیان ماقبل
5. مكارم شيرازي، ناصر و سبحاني، جعفر، پاسخ به پرسشهاي مذهبي، مدرسة الامام علي بن ابيطالب، 1377،قم،ص113ـ114.
6. صف/ 6.

 

موضوع قفل شده است