جمع بندی اجازه بدهم شوهرم زن دوم بگیره؟

تب‌های اولیه

182 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اجازه بدهم شوهرم زن دوم بگیره؟

سلام


من و شوهرم پنج ساله که ازدواج کردیم و یه بچه 10 ماهه داریم. خیلی عاشق همدیگه هستیم. ولی مشکلات مالی و امدن بچه باعث شده کمی از هم دور بشیم. قبلش همش به هم چسبیده بودیم ولی الان روابطمون سرد شده ولی باز هم همدیگرو دوست داریم. حسرت روزای قبل از بچه همش منو زجر میده....
شوهرم همش قسم میخوره که هیچکسو غیر تو توی این دنیا دوست ندارم...

شوهرم از لحاظ ظاهری مرد خوش چهره و خوش تیپی هستش بخاطر همین دخترها خیلی عاشقش میشن. توی شبکه های اجتماعی هم فعالیت های فرهنگی داره / مشاوره مذهبی و....

مشکلات مالی شوهرم رو خیلی عصبی کرده... همش میگه وقتی میبرمت خرید و نمیتونم چیزی واست بخرم عذاب وجدان میگیرم...
توی یکی از همین شبکه ها شوهرم با خانمی که شوهرش چند ساله فوت کرده و پول زیادی از شوهرش به ارث رسیده آشنا شده... اول کمک های مالی برای خیریه شوهرم میکرد و بعدش ابراز علاقه به شوهرم ... میگه حاضره خونه برای من بخره ... بیشتر وقت هم برای من باشه ... خونه هامونم جدا از هم باشه...

البته پدرم و عموی خودمم دو زنه هستن و با اینجور زندگیا آشنایی دارم... پدرم آدم پولدار و کله گنده ایه ولی حاضر نیست حتی پول رهن خونه بده چه برسه به خرید...

با این اوضاع اقتصادی که معمولا جوونا بیکارن تا صد سال دیگه نمیتونه خون واسمون بخره

شوهرم بهم گفت فقط کافیه رضایت بدی تا خونه رو برات بخره...من بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم قبول نکردم و شوهرم باهاش خداحافظی کرد....
ولی من چند روزه دارم فکر میکنم خوب منم مشکلاتی دارم ... از لحاظ بدنی آدم ضعیفی هستم و نمیتونم تمام نیازهای شوهرم رو رفع کنم و مشکلاتی مثل کمرو بودن و کم حرفی و کمبود حافظه که واقعا داره اذیت میکنه... و از طرفی مشکلات اقتصادی باعث شده شوهرم امید به زندگیش کم بشه... شوهرم منو خیلی دوست داره و میگه به قران و به جون تو و پسرم اصلا بخاطر ظاهرش یا مشکلات تو نمیخوام باهاش ازدواج کنم ...

چون اصلا از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد... ولی فقط میخوام تو و بچم از لحاظ مالی تامین بشید و همش میگه تو خیلی از اون سر تری ... همش میگه تو خیلی خوشگلتر از اونی از هر لحاظ

منم تو خونه مادر شوهرم زندگی میکنم و اسایش ندارم از دستشون... بی اجازه میان تو خونه و همش باهاش بحث و دعوا میکنن... خسته شدم از این خونه و زندگی مزخرف... چند بار به طلاق فکر کردم ولی علاقه زیاد به همسرم مانع این کار شده البته من آدم قانعی هستم و با مشکلات همسرم همه جوره کنار اومدم ........

اگه من رضایت به ازدواج شوهرم با این زن پولدار بدم شوهرم دوباره باهاش ارتباط برقرار میکنه... ناگفته نماند دو ماه عقد موقت بودن با هم ولی اصلا همدیگرو از نزدیک ندیدن ...
من به شوهرم گفتم حتی اگه قبولم بکنم فقط همون یه خونه رو ازش میگیرم ولی حق نداری تو زندگی از پولای اون برای من خرج کنی و شوهرمم قبول کرد... یعنی پول درآمد اونو نمیخوام فقط در آمد شوهرم... اخه اون زن چون خیلی شوهرمو دوس داره حاضر شده تمام ثروت و خونه هاشو بده به شوهرم...


___حالا من موندم این زندگی سخت و طاقت فرسا رو ادامه بدم و هر روز متلک بشنوم و بین آدمای بی فرهنگی مثل خانواده شوهرم که بسیار بی ادب و غیر مذهبی زندگی کنم...

یا___ ازدواج شوهرم با اون زن رو قبول کنم و هم مستقل بشیم و هم خانه دار و هم اینکه شوهرم سرمایه زیادی توسط اون زن به دست میاره و میتونه از لحاظ مالی مارو تامین کنه...
چیکار کنم واقعا درمونده شدم

__ یا طلاق بگیرم و زندگی خودم و بچمو تباه کنم... چون طلاق و عوارضشو زیاد اطرافم دیدم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صابر

با سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی@};- و همه ی اسک دینی های عزیز@};-
امیدوارم لحظات خوب و سرشار از عشق را در کنار خانواده تان سپری نمایید.
وضعیت زندگی شما را می فهمیم و می دانیم که تحت چه فشاری از ناحیه همسرتان به دلیل مشکلات مالی قرار دارید. از طرفی علاقه به همسرتان با این همه مشکلات و از طرفی به دست آوردن یک خانه و زندگی مناسب مشروط به ازدواج مجدد همسرتان تصمیم گیری را برایتان بسیار مشکل و سخت نموده است.اجازه چند همسري به مرد و تعدد زوجات قرن‌ها قبل از اسلام نيز در بين بسياري از اقوام و جوامع رايج بوده و داراي قاعده و حساب و كتابي هم نبوده است، به طوري كه يك مرد مي‌توانست صدها زن داشته باشد و علاوه بر آنكه از سنت‌هاي رايج پادشاهان و فرمانروايان، داشتن حرم‌سرا بوده، در بين مردم عادي آنهايي كه استطاعت مالي داشتند، به وجود آوردن حرم‌سرا را از افتخارات و شئون برتري خود به شمار مي‌آوردند. كار بسيار ارزشمندي را كه اسلام انجام داده است اين بود كه پس از پذيرش اصل مسأله، سعي كرده است آن را تحت قيود، نظام و ضوابطي قرار دهد تا حقوق زن‌ها پايمال نشود و از سوء استفادة‌ برخي مردان جلوگيري ‌شود. این در حالی است که بعید می دانیم همسرتان توان حفظ دو زن را با شرایط کاملی که در اسلام بیان شده است داشته باشد.البته اصل این کار کاملا شرعی است اما اخلاقاً و به لحاظ روانشناختی اگر به این موضوع بنگریم می بینیم که عزت و احترام شما در خطر است و بر هیچ گزینه ای نمی توان حساب کرد.

تازه اگر همسرتان با او ازدواج کرد و غرق در مال و منال شد و هوس طلاق شما به سرش زد آن وقت چگونه می خواهید زندگی تان را جمع کنید؟! آیا حاضرید از زیر ستم با عزت به آسایش با ذلت بروید. بسیار دیده شده در طول تاریخ افرادی زندگی با عزت ولو در سختی را با هیچ تفاخر و ذلتی مبادله نکرده اند.
چه خوب است همسرتان را بیشتر تشویق به کار و فعالیت کنید و زندگی تان را کم کم با همراهی یکدیگر نجات دهید. راهکار نجات زندگی شما در ازدواج مجدد همسرتان با زنی پولدار نیست.بلکه تنها راهکار نجات مدیریت در خانواده است. البته همسرتان نیز بی تعهدی هایی داشته و شاید شما نیز اعتمادتان را به او از دست داده باشید ولی به هر حال در این وضعیت، نوع برخورد صحیح شما با همسرتان تعیین کننده تعهد یا ادامه بی‌تعهدی ایشان است. بر حسب وظیفه در ادامه به راهکارهایی می‌پردازیم.
***امید است با رعایت آنها تا حدودی از تنش زندگی شما کاسته شود.

1. گفتگوی صمیمانه: سعی کنید در فضایی صمیمانه با همسرتان در مورد این مشکل گفتگو کرده و با مرور گذر زندگی با این همه سختی و از طرفی روبرو شدن همسرتان با تغییر اخلاقی او را متوجه مشکلات کنید. سعی کنید هرگز با او درگیر نشوید تا بتوانید به وظیفه‌تان به نحو أحسن عمل نمایید. معمولاً شناخت عواقب و آسيب‌هاي این رفتارها مهم‌ترين عامل بازدارنده است.
2. توجه به زمان و موقعيت: اگر قصد تذکر به همسرتان را دارید سعی کنید زمانی را برای این کار انتخاب کنید که ایشان در آن زمان سر حال و در حالت آرامش و آسودگي خيال است. موقعیت خستگی، خواب آلودگی یا فشار کاری زمان خوبی برای تذکر مسائل اخلاقی نیست.
3. توجه به نیازهای همسر و رفع آن: نیازهای همسرتان را جدی بگیرید و برای رفع آن تلاش کنید. رابطه فعالانه شما در ارتباط با همسرتان تأثیر عمیقی بر تغییر رفتار ایشان دارد. رعایت آراستگی، حسن ظاهر و برخورد صحیح در ارتباط با ایشان تأثیر گذار است.
4. ارائه محبت بیشتر: جهت افزایش توجه همسر، محبت و احترام خود را نسبت به گذشته بالا ببرید و با وظیفه‌شناسی بیشتر ایشان را به سمت خودتان جذب کنید. در روایتی از امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «الِانسانُ عَبيدُ الِاحسان‏؛ انسان عبد نیکی و محبت است». حتی می‌توانید به مناسبت، هدیه‌ای تهیه کنید تا به این روند تسریع بخشید. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرمایند: «تَهَادَوْا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالضَّغَائِن‏؛ به يكديگر هديه بدهيد، زيرا كينه‌ها را از بين مى برد.

5. توکل و توسل: توكل و واگذاري كارهاي به خداوند و نيز استعانت از او، يكي از عوامل اصلي موفقيت به حساب مي‌آيد، بدون توكل و استعانت از خدا و ارتباط معنوي با امام عصر (عج) نمي‌توان به تمام هدف نايل شد و چه زيبا خداوند فرموده است: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ هركه به خدا توكل كند، خداوند او را كافي است».
موفق باشید.

soooghooo;986656 نوشت:
سلام


من و شوهرم پنج ساله که ازدواج کردیم و یه بچه 10 ماهه داریم. خیلی عاشق همدیگه هستیم. ولی مشکلات مالی و امدن بچه باعث شده کمی از هم دور بشیم. قبلش همش به هم چسبیده بودیم ولی الان روابطمون سرد شده ولی باز هم همدیگرو دوست داریم. حسرت روزای قبل از بچه همش منو زجر میده....
شوهرم همش قسم میخوره که هیچکسو غیر تو توی این دنیا دوست ندارم...

شوهرم از لحاظ ظاهری مرد خوش چهره و خوش تیپی هستش بخاطر همین دخترها خیلی عاشقش میشن. توی شبکه های اجتماعی هم فعالیت های فرهنگی داره / مشاوره مذهبی و....

مشکلات مالی شوهرم رو خیلی عصبی کرده... همش میگه وقتی میبرمت خرید و نمیتونم چیزی واست بخرم عذاب وجدان میگیرم...
توی یکی از همین شبکه ها شوهرم با خانمی که شوهرش چند ساله فوت کرده و پول زیادی از شوهرش به ارث رسیده آشنا شده... اول کمک های مالی برای خیریه شوهرم میکرد و بعدش ابراز علاقه به شوهرم ... میگه حاضره خونه برای من بخره ... بیشتر وقت هم برای من باشه ... خونه هامونم جدا از هم باشه...

البته پدرم و عموی خودمم دو زنه هستن و با اینجور زندگیا آشنایی دارم... پدرم آدم پولدار و کله گنده ایه ولی حاضر نیست حتی پول رهن خونه بده چه برسه به خرید...

با این اوضاع اقتصادی که معمولا جوونا بیکارن تا صد سال دیگه نمیتونه خون واسمون بخره

شوهرم بهم گفت فقط کافیه رضایت بدی تا خونه رو برات بخره...من بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم قبول نکردم و شوهرم باهاش خداحافظی کرد....
ولی من چند روزه دارم فکر میکنم خوب منم مشکلاتی دارم ... از لحاظ بدنی آدم ضعیفی هستم و نمیتونم تمام نیازهای شوهرم رو رفع کنم و مشکلاتی مثل کمرو بودن و کم حرفی و کمبود حافظه که واقعا داره اذیت میکنه... و از طرفی مشکلات اقتصادی باعث شده شوهرم امید به زندگیش کم بشه... شوهرم منو خیلی دوست داره و میگه به قران و به جون تو و پسرم اصلا بخاطر ظاهرش یا مشکلات تو نمیخوام باهاش ازدواج کنم ...

چون اصلا از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد... ولی فقط میخوام تو و بچم از لحاظ مالی تامین بشید و همش میگه تو خیلی از اون سر تری ... همش میگه تو خیلی خوشگلتر از اونی از هر لحاظ

منم تو خونه مادر شوهرم زندگی میکنم و اسایش ندارم از دستشون... بی اجازه میان تو خونه و همش باهاش بحث و دعوا میکنن... خسته شدم از این خونه و زندگی مزخرف... چند بار به طلاق فکر کردم ولی علاقه زیاد به همسرم مانع این کار شده البته من آدم قانعی هستم و با مشکلات همسرم همه جوره کنار اومدم ........

اگه من رضایت به ازدواج شوهرم با این زن پولدار بدم شوهرم دوباره باهاش ارتباط برقرار میکنه... ناگفته نماند دو ماه عقد موقت بودن با هم ولی اصلا همدیگرو از نزدیک ندیدن ...
من به شوهرم گفتم حتی اگه قبولم بکنم فقط همون یه خونه رو ازش میگیرم ولی حق نداری تو زندگی از پولای اون برای من خرج کنی و شوهرمم قبول کرد... یعنی پول درآمد اونو نمیخوام فقط در آمد شوهرم... اخه اون زن چون خیلی شوهرمو دوس داره حاضر شده تمام ثروت و خونه هاشو بده به شوهرم...


___حالا من موندم این زندگی سخت و طاقت فرسا رو ادامه بدم و هر روز متلک بشنوم و بین آدمای بی فرهنگی مثل خانواده شوهرم که بسیار بی ادب و غیر مذهبی زندگی کنم...

یا___ ازدواج شوهرم با اون زن رو قبول کنم و هم مستقل بشیم و هم خانه دار و هم اینکه شوهرم سرمایه زیادی توسط اون زن به دست میاره و میتونه از لحاظ مالی مارو تامین کنه...
چیکار کنم واقعا درمونده شدم

__ یا طلاق بگیرم و زندگی خودم و بچمو تباه کنم... چون طلاق و عوارضشو زیاد اطرافم دیدم


با سلام و عرض ادب

تعدد زوجین در بین اهل سنت بسیار رایج هست

و برعکس نگرشی که در بین ایرانی ها وجود داره

باعث تحکیم روابط خانوادگی مرد و همسران می شه

به نظرم قبول کنید

البته به این شرط که خونه رو به نام شما بزنه

تا اگر بعد از ازدواج با اون زن مشکلی پیش اومد

شما پشتوانه داشته باشید

شروحیل;987181 نوشت:
به نظرم قبول کنید

البته به این شرط که خونه رو به نام شما بزنه

تا اگر بعد از ازدواج با اون زن مشکلی پیش اومد

شما پشتوانه داشته باشید


عرض سلام خدمت شما کاربر محترم!@};-
خواسته ی ایشون از زندگی و همسرش در اصل آرامش هست نه خونه و پول که اگر جدا هم شد برای خونه ای باقی بمونه. همچنانکه خیلی از زنها خواسته ی اصلی شون همین آرامش و آسایش در کنار همسرشون هست ولی به اشتباه فکر می کنن همه ی آرامش در پول و مادیات هست.

صابر;987190 نوشت:
عرض سلام خدمت شما کاربر محترم!@};-
خواسته ی ایشون از زندگی و همسرش در اصل آرامش هست نه خونه و پول که اگر جدا هم شد برای خونه ای باقی بمونه. همچنانکه خیلی از زنها خواسته ی اصلی شون همین آرامش و آسایش در کنار همسرشون هست ولی به اشتباه فکر می کنن همه ی آرامش در پول و مادیات هست.

سلام و عرض ادب

فعلا که نبود پول موجب سلب آرامش ایشون و خانواده محترمشون شده

نمی دونم چرا کارشناسان محترم این سایت انقدر با تعدد زوجین مشکل دارن !!!

هم حلال هست و هم در چنین موارد خاصی توصیه شده

لطف کنید و انقدر آب به آسیاب دشمن نریزید و تعدد زوجین رو منکر جلوه ندید

با سلام

جناب شروحیل این زوج اول جوونیشونه .انشاءالله وقت

زیاد واسه ی خونه دار شدن .

مشکل اینه این آقا تنبله و مثل اینکه خیال نداره کمی به

خودش سختی بده بده تا از این وضع راحت بشه .

خانم شما هم نگران سرد مزاجیتون نباشید خب این بخاطر دوران بارداری وشیر دهی تونهد .انشاء اله پسرتون تا چشم به هم بگذارید بزرگ میشه .

فقط شما هم یه کمی همت کنید وکمک خرج خودتون بشین حالا یا با قناعت یا کارهای خونگی یا هر کاری

که در توانتونه تا انشاءالله از این وضعیت خلاص بسین .

حرفهای کارشناس محترم بسیار کارشناسانه ست و امیدوارم راهکارایی که ارائه دادند در زندگی بکار ببرید .

soooghooo;986656 نوشت:
چون اصلا از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد... ولی فقط میخوام تو و بچم از لحاظ مالی تامین بشید

سلام
ببینید ازدواجی که برای پول طرف مقابل باشه یعنی بازی با احساسات یک آدم یعنی دروغگویی یعنی شوهر شما بگه به اون بنده خدا دوست دارم ولی در اصل واسه پول طرفو بخواد
کاملا مشخصه اینکار غلطه

[="Navy"]

شروحیل;987196 نوشت:

نمی دونم چرا کارشناسان محترم این سایت انقدر با تعدد زوجین مشکل دارن !!!


سلام وخداقوت
فقط درمورداین تیکه ازنوشتتون میخوام مطلبی رو بگم:
اتفاقاقبل ازتغییردادن کارشناسان محترم بقدری تاپیک درموردازدواج مجددبودوکارشناسی هم بودکه اجازه میدادکه خیلیادیگه واقعاناراحت شده بودند.(خودم به شخصه وقتی میدیدم اجازه زن دوم گرفتنوراحت میدادن ازمتاهل شدن میترسیدم وبسیارناراحت میشدم...)[/]

سلام علیکم

بنظرم کابرها و استاد هر کدام بخشی از یک حقیقت رو گفتند که باید به آنها توجه شود.

شما هم پیش از تصمیم گیری از همسرتان چندتا امتحان بگیرید تا وجوه این اشارات مشخص شود

مثلا بعنوان شروع از همسرتان بخواهید ممانعت کند از اینکه افراد خانواده اش به وسائلتان سرک بکشند بدون اینکه از شما قبلا اجازه بگیرند .
اگر مرد توان این کار را داشت میتواند از مداخله همسر دیگر در زندگی شما ممانعت کند . یا بقول شما آنقدر تعهد و مسئولیت زندگی سرش میشود که خرج زندگی شما را از کسی نگیرد و خودش عاطل و باطل بگردد .

فعلا که تا اینجا بلحاظ عملکرد مردود است تا ببینیم چه میکند

بسم الله الرحمن الرحیم

اصل در اسلام تک همسری هست .
و میدانیم که تک همسری بهتر از چند همسری هست و مرد در این حالت میتونه تمام و کمال در یک زندگی واحد سرمایه گذاری کند .

و در هر شرایطی نیاز به چند همسری نیست - خصوصا در جامعه کنونی .


[/HR]

به نظر من این اشنایی شوهر شما با خانم مطلقه بطوری که در ان ابراز علاقه هم شده از بیخ اشتباه بوده .

اگر ما این رو تایید کنیم در واقع این مورد رو " اگر از لحاظ مالی ضعیف بودید و در تنگنا قرار داشتید " خانم های مطلقه ثروتمند رو یافته و ازدواج دوم نمایید تا به ثروت برسید.

منطقی نیست .


[/HR]
باز تصمیم گیری برمیگرده به خود شما چون در این زمینه عقاید متفاوت هست

همای رحمت;987202 نوشت:
با سلام

مشکل اینه این آقا تنبله و مثل اینکه خیال نداره کمی به

سلام و عرض ادب

بله خواهر گرامی

کلا همه اقایون تنبل هستن در حال حاضر

مخصوص کارگری که صبح تا شب کار می کنه پولش بزور کفاف کرایه خونه و شکم زن و بچه شو می ده

خرید خونه پیش کش

خانوم شما قدر خوشی رو نمبدونی زمانی بیاد که همسر دوم شوهرت شما رو از خونه خودت اخراج کنه و درگیری ها بین شما و فرزندان شما بوجود بیاد تا جایی که بمصرف قرص های ضد افسردگی رو بیاری.
نمیدونم چرا انقدر ضعیفی

شروحیل;987237 نوشت:
سلام و عرض ادب

بله خواهر گرامی

کلا همه اقایون تنبل هستن در حال حاضر

مخصوص کارگری که صبح تا شب کار می کنه پولش بزور کفاف کرایه خونه و شکم زن و بچه شو می ده

خرید خونه پیش کش

چرا این قدر شما جوونها ترسویید ؟! میگن بلایی که همگانی بشه تحمل سختیش کمتره . خب این مشکل

مشکل همه جوونهاست .خدا رو چه دیدید .اومدیم همه

خونه دار شدیم .

ولی واقعا شما این مرد رو مومن یا چه میدونم منصف میدونید با اینکه هیچ

علاقه ای به این خانمه نداره ولی میخواد بخاطر پولش

باهاش ازدواج کنه؟؟!!

همای رحمت;987259 نوشت:
چرا این قدر شما جوونها ترسویید ؟! میگن بلایی که همگانی بشه تحمل سختیش کمتره . خب این مشکل

مشکل همه جوونهاست .خدا رو چه دیدید .اومدیم همه

خونه دار شدیم .

ولی واقعا شما این مرد رو مومن یا چه میدونم منصف میدونید با اینکه هیچ

علاقه ای به این خانمه نداره ولی میخواد بخاطر پولش

باهاش ازدواج کنه؟؟!!

با سلام و عرض ادب

خب همه جوون ها مشکل دارن

اما خداوند می خواد از این طریق مشکل این افراد رو حل کنه

چرا ما باید کاسه داغ تر از آش بشیم ؟

خواهر گرامی شما ازکجا می دونید فقط مساله پول هست؟

بدون شک اگر همسر ایشون می گفتن علاقه ای به اون خانم دارن ایشون راضی نمی شدن

اگر بتونن یه عدالت نسبی هم ایجاد کنن کفایت میکنه

خداوند در قرآن گفته امکان ایجاد عدالت نیست و فقط برقراری عدالت نسبی در این حد که هیچ کدوم از همسران دلسرد نشن کفایت میکنه

شاید هم اون خانم ثروتمند همین که نیاز های جنسی ایشون تامین بشه و اسم یه مرد تو شناسنامه ایشون باشه براشون کفایت میکنه
و نیازی به عشق و عاشقی بازی ندارن !

فقط خداوند از دل همه با خبر هست

ان شاء الله خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه و مشکلات مومنین رو با فرج حل کنه

در پناه حق

شروحیل;987261 نوشت:
با سلام و عرض ادب

خب همه جوون ها مشکل دارن

اما خداوند می خواد از این طریق مشکل این افراد رو حل کنه

چرا ما باید کاسه داغ تر از آش بشیم ؟

خواهر گرامی شما ازکجا می دونید فقط مساله پول هست؟

بدون شک اگر همسر ایشون می گفتن علاقه ای به اون خانم دارن ایشون راضی نمی شدن

اگر بتونن یه عدالت نسبی هم ایجاد کنن کفایت میکنه

خداوند در قرآن گفته امکان ایجاد عدالت نیست و فقط برقراری عدالت نسبی در این حد که هیچ کدوم از همسران دلسرد نشن کفایت میکنه

شاید هم اون خانم ثروتمند همین که نیاز های جنسی ایشون تامین بشه و اسم یه مرد تو شناسنامه ایشون باشه براشون کفایت میکنه
و نیازی به عشق و عاشقی بازی ندارن !

فقط خداوند از دل همه با خبر هست

ان شاء الله خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه و مشکلات مومنین رو با فرج حل کنه

در پناه حق

خب دیگه بدتر !!!

پس به هیج وجه نمیبایست اجازه داده بشه با این خانم

ازدواج کنه .

شروحیل;987261 نوشت:
خانم ثروتمند همین که نیاز های جنسی ایشون تامین بشه و اسم یه مرد تو شناسنامه ایشون باشه براشون کفایت میکنه
و نیازی به عشق و عاشقی بازی ندارن !

یعنی انگان نداره اینجور بشه! شاید اقابون چنین خصلتی داشتته باشن اما خانوما عمرا فقط به کسی که دوست دارن از لحاظ جنسی راضی بشن....اتفاقا عشق و عاشقی میخواد و به خاطر پولش تو این موارد از همسر اول پیشی میگیره...مقلا فقط از لحاظ کادو دادن!

قرار نیست کسی کاسه داغ تر از اش بشه...ما چند همسری رو رد نمیکنیم اما نمیدونم شما چرا انقدر تو تایپیک دیگه هم اصرار به جند همسری دارید؟ حالا همه قواعد اسلام احرا شده و فقط این مورد مسکوت ومحجور مونده؟؟؟اسلام قبل از دستور به این کار که به گفته خودش عدالتی درش نیست و نمیشه پیدا بشع! به اخلاق اسلامی. تامین تیاز های هم. کار وتلاش و ... تاکید کرده....لطفا اگه میتونید اینا رو احیا کنید نه چند همسری رو!

من به شخصه علاقه ی همسرم در اولویته برام ومهمترین

معیار انتخابم بوده وهست یعنی حاضرم تا آخر عمر با مادرشوهرم زندگی کنم ولی عشقم رو باشخص دیگه ای

تقسیم نکنم .ولی استارتر محترم گویا اولویتش وضع

اقتصادیشونه خب من که جای ایشون نیستم و دوست

ندارم نظرم رو به ایشون تحمیل کنم شاید واقعا تحمل

هوو واسش سخت نباشه .میل خودتونه هر طور راحتترید .

یاس...;987263 نوشت:
یعنی انگان نداره اینجور بشه! شاید اقابون چنین خصلتی داشتته باشن اما خانوما عمرا فقط به کسی که دوست دارن از لحاظ جنسی راضی بشن....اتفاقا عشق و عاشقی میخواد و به خاطر پولش تو این موارد از همسر اول پیشی میگیره...مقلا فقط از لحاظ کادو دادن!

قرار نیست کسی کاسه داغ تر از اش بشه...ما چند همسری رو رد نمیکنیم اما نمیدونم شما چرا انقدر تو تایپیک دیگه هم اصرار به جند همسری دارید؟ حالا همه قواعد اسلام احرا شده و فقط این مورد مسکوت ومحجور مونده؟؟؟اسلام قبل از دستور به این کار که به گفته خودش عدالتی درش نیست و نمیشه پیدا بشع! به اخلاق اسلامی. تامین تیاز های هم. کار وتلاش و ... تاکید کرده....لطفا اگه میتونید اینا رو احیا کنید نه چند همسری رو!

سلام و عرض ادب

نمی دونم شما تو مریخ زندگی می کنید یا تو ایران

اما تو این وضعیت مملکت یا باید از راه حروم پول هنگفت دربیاری

یا باید پارتی داشته باشی

یا باید به یه نون بخور و نمیر راضی بشی که به زور کفاف زندگی رو می ده

خرید خونه و باقی مسائل پیش کش

اکثر مردم جزو گروه سوم هستن

بنده نمی دونم چرا انقدر تعدد زوجین در جامعه اسلامی منفور شده که هر راه حلی پیشنهاد می شه جز تعدد زوجین

مردم رو به عذب موندن و رهبانیت دعوت میکنن ولی می گن متعه و تعدد زوجین حلاله ولی خدا لعنت کنه هر کی انجامش بده

این حلال بودن با حرام دونستن هیچ فرقی در عمل نداره

همای رحمت;987262 نوشت:
خب دیگه بدتر !!!

پس به هیج وجه نمیبایست اجازه داده بشه با این خانم

ازدواج کنه .

ان شاء الله خداوند در خلقت بعد از شما اجازه می گیره بعد تعدد زوجین رو حکم می کنه

خواهر گرامی

خدا به شما لطف کرده و چنین موقعیتی رو برای شما قرار داده

با مسائل احساسی این نعمت رو کفران نکنید

اگر همسر شما دلش با شما باشه بهترین انتخاب هست
هم مشکل مالیتون حل می شه هم با رفع نیاز های اون خانم ثوابش به شما می رسه

اگر هم نباشه باز هم بهترین انتخاب هست
چون اون روی واقعی همسرتون رو نشون شما می ده
ضمن این که با شرط این که خونه به نام شما باشه پشتوانه خواهید داشت

منطقی برخورد کنید

این دنیای جای عشق و عشق بازی نیست

عشق واقعی فقط خداست

این دنیا و همسر و فرزند فقط وسیله آزمایش ماست

مثل کسانی نباشید که زن یا شوهرشون رو خدای خودشون قراردادن
و به جای این که عاشق خدا باشن
دنبال عشق بازی با یه آدم هستن

دوست داشتن خانواده و همسر و والدین خوبه

در صورتی که شخص مقابلمون رو به مقام خدایی نرسونیم

در پناه حق تعالی

شروحیل;987269 نوشت:
ان شاء الله خداوند در خلقت بعد از شما اجازه می گیره بعد تعدد زوجین رو حکم می کنه

حقیقتش متوجه نشدم چی گفتین .

شروحیل;987270 نوشت:
خواهر گرامی

خدا به شما لطف کرده و چنین موقعیتی رو برای شما قرار داده

با مسائل احساسی این نعمت رو کفران نکنید

اگر همسر شما دلش با شما باشه بهترین انتخاب هست
هم مشکل مالیتون حل می شه هم با رفع نیاز های اون خانم ثوابش به شما می رسه

اگر هم نباشه باز هم بهترین انتخاب هست
چون اون روی واقعی همسرتون رو نشون شما می ده
ضمن این که با شرط این که خونه به نام شما باشه پشتوانه خواهید داشت

منطقی برخورد کنید

این دنیای جای عشق و عشق بازی نیست

عشق واقعی فقط خداست

این دنیا و همسر و فرزند فقط وسیله آزمایش ماست

مثل کسانی نباشید که زن یا شوهرشون رو خدای خودشون قراردادن
و به جای این که عاشق خدا باشن
دنبال عشق بازی با یه آدم هستن

دوست داشتن خانواده و همسر و والدین خوبه

در صورتی که شخص مقابلمون رو به مقام خدایی نرسونیم

در پناه حق تعالی

واقعا شما به این گفتتون اعتقاد دارید که این دنیا جای

عشق و عشق بازی نیست ؟
اصلا تا حالا عاشق شدین؟

همای رحمت;987271 نوشت:
حقیقتش متوجه نشدم چی گفتین .

با این دیدگاهی که امثال شما به تعدد زوجین دارن

خداوند دفعه بعد که خواست هستی رو خلق کنه

العیاذ بالله

باید از شما اجازه بگیره و بعد تعدد زوجین رو در احکام قرار بده

هر موجودی خلق و خوی خاص خودش رو داره

خداوند مرد رو با این خُلق آفریده که می تونه همزمان چند همسر رو دوست داشته باشه

همون طور که می تونه چند فرزند رو دوست داشته باشه

و در زن چنین درکی رو قرار نداده

حالا هی به زمین و زمان گیر بدید و روی حکم خدا ان قلت بیارید

مقصر مردان هستن که انقدر ضعیف النفس شدن که حاضرن تحقیر بشن و دنبال هزار و یک راه گناه برن و زنشون رو قبله خودشون قرار بدن

اما به حکم خدا عمل نکنن

ان شاء الله خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه

همای رحمت;987273 نوشت:
واقعا شما به این گفتتون اعتقاد دارید که این دنیا جای

عشق و عشق بازی نیست ؟
اصلا تا حالا عاشق شدین؟

بله

تو این دنیا فقط باید عاشق خدا بود

همین زن هایی که ادعای عشق و عاشقی می کنن

کافیه فقط یه لغزش از آدم ببینن تا زمین و زمان رو به هم بدوزن

حتی خدا رو هم کافر می شن !!!

اما خدا هزار بارم که خطا کنم من رو می بخشه و از خودش دورم نمی کنه

انقدر از این عشق های زمینی بی محبتی دیدم که با خودم عهد کردم دیگه هیچ کس رو شریک عشق خدا قرار ندم

زنم رو دوست دارم

بچم رو دوست دارم

و والدینم رو هم دوست دارم

اما دیگه هیچ وقت عاشق یه انسان نخواهم شد

برخی از مردم غیر خدا را همانند خدا گیرند
و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آنها دوستی ورزند،
لیکن آنها که اهل ایمانند
کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند.
و فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند
ببینند که قدرت خاص خدا است
و عذاب خدا بسیار سخت است
(از شرک خود سخت پشیمان شوند).
بقره165

در پناه حق تعالی

شروحیل;987274 نوشت:
با این دیدگاهی که امثال شما به تعدد زوجین دارن

خداوند دفعه بعد که خواست هستی رو خلق کنه

العیاذ بالله

باید از شما اجازه بگیره و بعد تعدد زوجین رو در احکام قرار بده

هر موجودی خلق و خوی خاص خودش رو داره

خداوند مرد رو با این خُلق آفریده که می تونه همزمان چند همسر رو دوست داشته باشه

همون طور که می تونه چند فرزند رو دوست داشته باشه

و در زن چنین درکی رو قرار نداده

حالا هی به زمین و زمان گیر بدید و روی حکم خدا ان قلت بیارید

مقصر مردان هستن که انقدر ضعیف النفس شدن که حاضرن تحقیر بشن و دنبال هزار و یک راه گناه برن و زنشون رو قبله خودشون قرار بدن

اما به حکم خدا عمل نکنن

ان شاء الله خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه


این نظر شماست .

تا جایی که من اطلاع دارم همه مردا ٬همچین نظری ندارن

مگه یه معدودی از مردا ...بماند خیلی از همین قشر هم

از سلامت روانی درستی برخوردار نیستن.

شروحیل;987275 نوشت:
بله

تو این دنیا فقط باید عاشق خدا بود

همین زن هایی که ادعای عشق و عاشقی می کنن

کافیه فقط یه لغزش از آدم ببینن تا زمین و زمان رو به هم بدوزن

حتی خدا رو هم کافر می شن !!!

اما خدا هزار بارم که خطا کنم من رو می بخشه و از خودش دورم نمی کنه

انقدر از این عشق های زمینی بی محبتی دیدم که با خودم عهد کردم دیگه هیچ کس رو شریک عشق خدا قرار ندم

زنم رو دوست دارم

بچم رو دوست دارم

و والدینم رو هم دوست دارم

اما دیگه هیچ وقت عاشق یه انسان نخواهم شد

برخی از مردم غیر خدا را همانند خدا گیرند
و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آنها دوستی ورزند،
لیکن آنها که اهل ایمانند
کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند.
و فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند
ببینند که قدرت خاص خدا است
و عذاب خدا بسیار سخت است
(از شرک خود سخت پشیمان شوند).
بقره165

در پناه حق تعالی

ممنون از صادق بودنتون

خب همه چیز این دنیا با صبر وسختی به‌دست میاد .به نظر من یکی از مهمترین

این چیزها عشقه که با سختی وصبر به دست میاد .

مطمئنا عشق زمینی وجود داره منتها با همون رنج وسختی

وصبر و... .

خب خواهشا نظر خودتون رو تحمیل نفرمایید .

عشققق وجووود دااااره .خوبش هم منتها آسون بدست

نمیییاد.

همای رحمت;987277 نوشت:

بماند خیلی از همین قشر هم

از سلامت روانی درستی برخوردار نیستن.

این هم نظر شماست که در مقابل نظر خداست !!!!!

امیدوارم امثال شما که شوهرشون رو به حد خدایی بالا بردن این رو در نظر داشته باشن که شوهرشون معصوم نیست

و اگه شیطان به اذن خدا بخواد خیلی راحت می تونه یک بهتر و حتی مومن تر از شما رو جلوی راهش قرار بده

که حتی به تعدد زوجین هم فکر نکنه و مستقیما ، به خاطر ممانعت شما با تعدد زوجین ، بره سراغ طلاق و ...

اصولا هیچ انسانی رو نباید به مقام خدایی رسوند حتی امام و پیامبر رو ....

همسر که جای خود داره

در پناه حق تعالی

همای رحمت;987279 نوشت:

مطمئنا عشق زمینی وجود داره منتها با همون رنج وسختی

.

این نظر شما مخالف ایه 165 سوره بقره هست

بالاترین عشق خداست

وهمه مخلوقات رو فقط می شه دوست داشت و نباید عاشقشون شد

عشق به یه مخلوق انسان رو به مقام تعبد اون مخلوق می رسونه

شروحیل;987281 نوشت:
این نظر شما مخالف ایه 165 سوره بقره هست

بالاترین عشق خداست

وهمه مخلوقات رو فقط می شه دوست داشت و نباید عاشقشون شد

عشق به یه مخلوق انسان رو به مقام تعبد اون مخلوق می رسونه

برادرم شما می‌فرمایید عشق زمینی وجود ندارد که من

خلاف نظر شمارو داشتم .عمرا اگه عشق زمینی رو مساوی

عشق خداوند قرار داده باشم .

شروحیل;987280 نوشت:
این هم نظر شماست که در مقابل نظر خداست !!!!!

امیدوارم امثال شما که شوهرشون رو به حد خدایی بالا بردن این رو در نظر داشته باشن که شوهرشون معصوم نیست

و اگه شیطان به اذن خدا بخواد خیلی راحت می تونه یک بهتر و حتی مومن تر از شما رو جلوی راهش قرار بده

که حتی به تعدد زوجین هم فکر نکنه و مستقیما ، به خاطر ممانعت شما با تعدد زوجین ، بره سراغ طلاق و ...

اصولا هیچ انسانی رو نباید به مقام خدایی رسوند حتی امام و پیامبر رو ....

همسر که جای خود داره

در پناه حق تعالی

واقعا همچین برداشتی از حرفهای داشتید؟!

soooghooo;986656 نوشت:
منم تو خونه مادر شوهرم زندگی میکنم و اسایش ندارم از دستشون...

سلام
اینو مینویسم تا فکر نکنید فقط خودتون تنها این مشکلات را دارید:
من وقتی ازدواج کردم، تا 5 سال خانه پدرم زندگی کردم. خانه پدرم فقط دو اتاق داشت که فقط یکی از آنها کولر داشت. آن اتاق کولر دار را با یک درب کشویی به دو قسمت تقسیم کردیم و قسمت کولر دار را برای پدر و مادر پیرم گذاشتیم و خودمان در قسمت بدون کولر اقامت کردیم. آنهم در گرمای خوزستان.
مجبور بودیم همیشه درب کشویی را تا حدودی باز بگذاریم تا کمی هوای خنک برای ما هم بیاید. این یعنی نداشتن حریم شخصی و خصوصی آنهم برای زن و شوهر تازه ازدواج کرده. تا 5 سال. البته از سال اول که بچه کودک هم اضافه شد .

من زن و بچه داشتم اما از اسباب زندگی هیچ نداشتم فقط لباس تنم مال خودم بود.
تلویزیون و کولر و یخچال با پول کارکرد خودم خریدم. اما چون وضع اقتصادی پدرم ضعیف بود و آنها هم اینها را نداشتند، هر دو خانواده استفاده میکردند.
این بود تا اینکه خواهرانم همزمان دانشگاه آزاد قبول شدند و شهریه دانشگاه آنها هم بر دوش من قرار گرفت. چون واجب بود دانشگاه بروند و گرنه اگر در خانه میماندند به خاطر اخلاق بد پدر و .... دچار آسیب روانی میشدند....

این امر چنان فشار روانی بر من وارد کرد که همان اول ثبت نام آنها، دچار بیماری لاعلاجی شدم و پس از مرخص شدن از آی سی یو، یکی از همکارانم با رییس اداره مان صحبت کرد تا یک واحد مسکونی به من اجاره بدهند تا از منزل پدری ام خارج شوم.
من همه وسایلی که خریده بودم یعنی کولر و تلویزیون و یخچال و ... را منزل پدری گذاشتم برای خودشان. چون نیاز داشتند و من هم تنها فرزند ذکورشان بودم. و با دست خالی رفتم به آن واحد مسکونی.

چه واحد مسکونی؟ دو اتاق از اتاقهای اداره بود و هال آن هم قسمتی از راهروی اداره بود و فاصله ما تا برخی واحدهای اداره فقط یک شیشه بود. حیاط هم حیاط اداره بود. پرسنل اداره صدای ما را میشنیدند و ما هم صدای آنها را.... پر از لانه سوسک و ... رییس اداره با گفتن اینکه تو جانباز و ایثارگر نیستی و سابقه جبهه نداری و امتیاز نداری و لذا ما نمیتوانیم واحد مسکونی مستقل بهت بدهیم و فقط همین را میتوانیم بهت بدهیم چون اصلا جزء منازل حساب نمی شود ، و در شأن شما نیست و ... منم ناچار قبول کردم.

قسمتی از راهرو را به اندازه یک متر در دو متر به عنوان آشپزخانه جدا کردیم، همه ظرف و ظروف روی زمین میگذاشتیم.... تا چهار سال در این شرایط بودیم...
بعد از نه سال از ازدواج، شکر خدا، ما صاحب یک خانه اتوبوسی کوچک شدیم.

همه سختی ها میگذرد خواهر من. این شرایط باقی نمی ماند.
نگران نباشید.

به نظرم ازدواج شوهرتان با آن خانم، راه حل مناسبی برای مشکلات شما نیست.
این امر میتواند باعث مشکلات جدیدتری برایتان بشود که الان حتی در خیالتان هم نمیآید.
هر قدر هم که شوهرتان و آن خانم ، انسانهای مومنی باشند باز احتمال این مشکلات جدید هست.

همانطور که سرگذشت خودم را گفتم، مطمئن باشید با صبر و حوصله شما، این شرایط سخت خواهد گذشت.

همای رحمت;987283 نوشت:
برادرم شما می‌فرمایید عشق زمینی وجود ندارد که من

خلاف نظر شمارو داشتم .عمرا اگه عشق زمینی رو مساوی

عشق خداوند قرار داده باشم .

آیا انسان دو قلب درون سینه داره که همزمان بتونه عاشق خدا و غیر خدا باشه ؟؟؟؟؟

شروحیل;987287 نوشت:
آیا انسان دو قلب درون سینه داره که همزمان بتونه عاشق خدا و غیر خدا باشه ؟؟؟؟؟

زن وشوهر مومن مطمئنا نظری خلاف نظر خداوند به هم

توصیه نمیکنن . عشق زمینی عشق کوچیکیه در درون عشق بزرگ الهی .

عبد شکور;987285 نوشت:
سلام
اینو مینویسم تا فکر نکنید فقط خودتون تنها این مشکلات را دارید:
من وقتی ازدواج کردم، تا 5 سال خانه پدرم زندگی کردم. خانه پدرم فقط دو اتاق داشت که فقط یکی از آنها کولر داشت. آن اتاق کولر دار را با یک درب کشویی به دو قسمت تقسیم کردیم و قسمت کولر دار را برای پدر و مادر پیرم گذاشتیم و خودمان در قسمت بدون کولر اقامت کردیم. آنهم در گرمای خوزستان.
مجبور بودیم همیشه درب کشویی را تا حدودی باز بگذاریم تا کمی هوای خنک برای ما هم بیاید. این یعنی نداشتن حریم شخصی و خصوصی آنهم برای زن و شوهر تازه ازدواج کرده. تا 5 سال. البته از سال اول که بچه کودک هم اضافه شد .

من زن و بچه داشتم اما از اسباب زندگی هیچ نداشتم فقط لباس تنم مال خودم بود.
تلویزیون و کولر و یخچال با پول کارکرد خودم خریدم. اما چون وضع اقتصادی پدرم ضعیف بود و آنها هم اینها را نداشتند، هر دو خانواده استفاده میکردند.
این بود تا اینکه خواهرانم همزمان دانشگاه آزاد قبول شدند و شهریه دانشگاه آنها هم بر دوش من قرار گرفت. چون واجب بود دانشگاه بروند و گرنه اگر در خانه میماندند به خاطر اخلاق بد پدر و .... دچار آسیب روانی میشدند....

این امر چنان فشار روانی بر من وارد کرد که همان اول ثبت نام آنها، دچار بیماری لاعلاجی شدم و پس از مرخص شدن از آی سی یو، یکی از همکارانم با رییس اداره مان صحبت کرد تا یک واحد مسکونی به من اجاره بدهند تا از منزل پدری ام خارج شوم.
من همه وسایلی که خریده بودم یعنی کولر و تلویزیون و یخچال و ... را منزل پدری گذاشتم برای خودشان. چون نیاز داشتند و من هم تنها فرزند ذکورشان بودم. و با دست خالی رفتم به آن واحد مسکونی.

چه واحد مسکونی؟ دو اتاق از اتاقهای اداره بود و هال آن هم قسمتی از راهروی اداره بود و فاصله ما تا برخی واحدهای اداره فقط یک شیشه بود. حیاط هم حیاط اداره بود. پرسنل اداره صدای ما را میشنیدند و ما هم صدای آنها را.... پر از لانه سوسک و ... رییس اداره با گفتن اینکه تو جانباز و ایثارگر نیستی و سابقه جبهه نداری و امتیاز نداری و لذا ما نمیتوانیم واحد مسکونی مستقل بهت بدهیم و فقط همین را میتوانیم بهت بدهیم چون اصلا جزء منازل حساب نمی شود ، و در شأن شما نیست و ... منم ناچار قبول کردم.

قسمتی از راهرو را به اندازه یک متر در دو متر به عنوان آشپزخانه جدا کردیم، همه ظرف و ظروف روی زمین میگذاشتیم.... تا چهار سال در این شرایط بودیم...

همه سختی ها میگذرد خواهر من. این شرایط باقی نمی ماند.
نگران نباشید.


به نام مهربانترین

سلام و درود

خیلی خوب نوشتید.
این که دوستان تو همچین تاپیک هایی از زندگی های شخصی خودشون(قسمت های سخت احتمالا) تعریف کنند به نظر خیلی میتونه مفید واقع بشه.
من تشکر میکنم ازتون
-------
با اجازه یه نتیجه گیری از داستانتون بکنم:

یه وقتایی یه شرایطی برای ادم ایجاد میشه که خیلی سخته ظاهرا.
در این شرایط همیشه باید ادم ایمانشو حفظ کنه و بدونه که خدا حواسش به اون هست و احتمالا همیشه شرایط همیشه این قدر سخت نخواهد بود.هرچند اگر هم همیشه همین قدر سخت بماند شاید حکمتی در ان باشد و باز هم باید ایمان داشت و ایمان و ...
جز این هر چه کنیم اشتباه کرده ایم.

اما

نکته ای که قابل توجه هست اینه که گاهی اوقات برای خارج شدن از یه وضعیت دشوار و سخت انسان باید تن به کاری بده که در ظاهر خیلی دوست داشتنی نیست.[در اینجا رفتن از خانه پدر به ان خانه ی دیگر که خیلی از دوستان همین جا احتمالا حاضر به زندگی در اون شرایط نخواهند بود]

و چنان چه کسی به هر دلیلی از موقعیت هایی که خداوند در مقابل او قرار میدهد استفاده درست نکتد، باید دربرابر خسارت های وارده پاسخگو باشد که کاری دشوار است!!

و نکته ی دیگه ای که باز هم میشه ذکر کرد اینه که تو این تغییر وضعیت ها،فقط به ظاهر کار توجه نشه و با سبک سنگین کردن همواره مسیری انتخاب بشه که برای زندگی سالم انسان و رابطه ی بهتر او با خدا و بندگان خدا بهتر باشه.

--
باز منو ببخشید.
سعیمو کردم از این پست استفاده[شاید سو استفاده] کنم و نظرمو بگم هر چند نتیجه گیری های من با نظر نویسنده متن مخالف باشه!

در پناه حق

همای رحمت;987288 نوشت:
زن وشوهر مومن مطمئنا نظری خلاف نظر خداوند به هم

توصیه نمیکنن . عشق زمینی عشق کوچیکیه در درون عشق بزرگ الهی .

هیچ انسانی معصوم از خطا نیست

حتی مومن

از بلعم باعورا که اسم اعظم داشت که بالاتر نداریم که به خاطر عشق به زنش به خدا پشت کرد !!!!!

زن و مرد مومن می تونن هم دیگه رو دوست داشته باشن

اما اجازه ندارن عاشق هم باشن

عشق انسان رو در نهایت به تعبد می رسونه

و تنها کسی که لایق عبادت هست فقط خداست

شروحیل;987296 نوشت:
هیچ انسانی معصوم از خطا نیست

حتی مومن

از بلعم باعورا که اسم اعظم داشت که بالاتر نداریم که به خاطر عشق به زنش به خدا پشت کرد !!!!!

زن و مرد مومن می تونن هم دیگه رو دوست داشته باشن

اما اجازه ندارن عاشق هم باشن

عشق انسان رو در نهایت به تعبد می رسونه

و تنها کسی که لایق عبادت هست فقط خداست

من نظرم خلاف نظر شماست .

آیا شما منکر عشق بین حضرت علی ع و حضرت فاطمه س هستید؟!

همای رحمت;987297 نوشت:
من نظرم خلاف نظر شماست .

نظرتون رو به آیات و روایات رجوع بدید

شروحیل;987298 نوشت:
نظرتون رو به آیات و روایات رجوع بدید

والا تا جایی که میدونم این نوع عاشقی خلاف آیات وروایات نیست .مگه حضرت محمد ص وحضرت علی ع

الگوهامون نیستن آیا اونا عاشق همسراشون نشدن؟!

ببخشین همای رحمت و شروحیل با عرض سلام و احترام

راستش اصلا نمیتونم با گفته های آقای شروحیل کنار بیام .
اگر این دنیا فانی و لذایذ اون فانی هست پس چرا چند همسری؟ وقتی من قراره عاشق خانمم نباشم و فقط یه دلبستگی بین ما باشه... ما میمانیم و یک شهوت و بر طرف شدن نیازای کوچیک کوچیک
در اینصورت چه لزومی داره من چند زن بگیرم ؟ آیا غیر اینه فقط روابط جنسی متعدد رو با افراد مختلف تجربه میکنم؟
اگر بناسبت به وسعت جمعیت مسلمین کمک کنم ؛
اولا با شرایط اقتصادی عصر حاضر چگونه؟
و ثانیا چرا همتم رو صرف ازدواج جوانان مجرد نکنم هم ثواب بیشتری ببرم و هم یک تنه نخوام تولید مثل کنم!

سلام کاربران

همای رحمت

به نظر بنده ، ابتدا روی معنا و مفهوم عشق به توافق برسید.

احساس میکنم که معنای یکسانی برای این واژه در نگاه شما دو بزرگوار وجود نداره.

* دلتنگ *;987310 نوشت:
ببخشین همای رحمت و شروحیل با عرض سلام و احترام

راستش اصلا نمیتونم با گفته های آقای شروحیل کنار بیام .
اگر این دنیا فانی و لذایذ اون فانی هست پس چرا چند همسری؟ وقتی من قراره عاشق خانمم نباشم و فقط یه دلبستگی بین ما باشه... ما میمانیم و یک شهوت و بر طرف شدن نیازای کوچیک کوچیک
در اینصورت چه لزومی داره من چند زن بگیرم ؟ آیا غیر اینه فقط روابط جنسی متعدد رو با افراد مختلف تجربه میکنم؟
اگر بناسبت به وسعت جمعیت مسلمین کمک کنم ؛
اولا با شرایط اقتصادی عصر حاضر چگونه؟
و ثانیا چرا همتم رو صرف ازدواج جوانان مجرد نکنم هم ثواب بیشتری ببرم و هم یک تنه نخوام تولید مثل کنم!

سلام و درود بر شما دوست عزیز

این مثال را در نظر بگیرید:

همسایه ای داریم.زنی است که سنی از او گذشته و دیگر جوان به حساب نمی آید.بروروی خوبی هم ندارد.شوهرش فوت کرده.یک خانه از شوهرش برای او به جا مانده و با حقوقی که دریافت میکند در ان خانه زندگی میکند.
او تنهاست.

من با او ازدواج میکنم در حالی که همسر دیگری دارم.

تو این حالت فکر نکنم اون اولا و ثانیا که شما مطرح کردید مشکلی ایجاد کنند.

----
بعلاوه چیزی که واضحه اینه که انتخاب یک دختر ۱۹ ساله سالم در جامعه امروز برای همسر دوم (در شرایط عادی[گاهی ممکن است مصلحتی در میان باشد]) کاری عقلانی نیست.
فکر نکنم کسی هم تاکیدی روی این کار داشته باشد.
----

یک سری حالت های دیگه هم هست که میان این دو حالت قرار میگیره میشه روشون بحث کرد!

در پناه حق

دوست خوب;987328 نوشت:
سلام و درود بر شما دوست عزیز

این مثال را در نظر بگیرید:

همسایه ای داریم.زنی است که سنی از او گذشته و دیگر جوان به حساب نمی آید.بروروی خوبی هم ندارد.شوهرش فوت کرده.یک خانه از شوهرش برای او به جا مانده و با حقوقی که دریافت میکند در ان خانه زندگی میکند.
او تنهاست.

من با او ازدواج میکنم در حالی که همسر دیگری دارم.

تو این حالت فکر نکنم اون اولا و ثانیا که شما مطرح کردید مشکلی ایجاد کنند.

----
بعلاوه چیزی که واضحه اینه که انتخاب یک دختر ۱۹ ساله سالم در جامعه امروز برای همسر دوم (در شرایط عادی[گاهی ممکن است مصلحتی در میان باشد]) کاری عقلانی نیست.
فکر نکنم کسی هم تاکیدی روی این کار داشته باشد.
----

یک سری حالت های دیگه هم هست که میان این دو حالت قرار میگیره میشه روشون بحث کرد!

در پناه حق

ای داد از این همه نیت خیر آقایون ... ما میون این همه فرشته ی آسمونی زندگی میکردیم و نمیدونستیم!

اینی که شما میگین یک در صد هزاره . حرف های زیبا نزنیم واقعیت چیز دیگریست.

* دلتنگ *;987333 نوشت:
ای داد از این همه نیت خیر آقایون ... ما میون این همه فرشته ی آسمونی زندگی میکردیم و نمیدونستیم!

اینی که شما میگین یک در صد هزاره . حرف های زیبا نزنیم واقعیت چیز دیگریست.

درورد

دوست عزیز ارسال ابتدایی شما یک سوال نظری بود که بنده هم جواب دادم.

حال این که شما میگید در عمل این اتفاق نمیفته خوب این بحث دیگریست!
بنده هم مخالف این نظر دوم شما نیستم منتها دقت بفرمایید این دو بحث خلط نشود.

خداوند نگهدارتان

soooghooo;986656 نوشت:
سلام


من و شوهرم پنج ساله که ازدواج کردیم و یه بچه 10 ماهه داریم. خیلی عاشق همدیگه هستیم. ولی مشکلات مالی و امدن بچه باعث شده کمی از هم دور بشیم. قبلش همش به هم چسبیده بودیم ولی الان روابطمون سرد شده ولی باز هم همدیگرو دوست داریم. حسرت روزای قبل از بچه همش منو زجر میده....
شوهرم همش قسم میخوره که هیچکسو غیر تو توی این دنیا دوست ندارم...

شوهرم از لحاظ ظاهری مرد خوش چهره و خوش تیپی هستش بخاطر همین دخترها خیلی عاشقش میشن. توی شبکه های اجتماعی هم فعالیت های فرهنگی داره / مشاوره مذهبی و....

مشکلات مالی شوهرم رو خیلی عصبی کرده... همش میگه وقتی میبرمت خرید و نمیتونم چیزی واست بخرم عذاب وجدان میگیرم...
توی یکی از همین شبکه ها شوهرم با خانمی که شوهرش چند ساله فوت کرده و پول زیادی از شوهرش به ارث رسیده آشنا شده... اول کمک های مالی برای خیریه شوهرم میکرد و بعدش ابراز علاقه به شوهرم ... میگه حاضره خونه برای من بخره ... بیشتر وقت هم برای من باشه ... خونه هامونم جدا از هم باشه...

البته پدرم و عموی خودمم دو زنه هستن و با اینجور زندگیا آشنایی دارم... پدرم آدم پولدار و کله گنده ایه ولی حاضر نیست حتی پول رهن خونه بده چه برسه به خرید...

با این اوضاع اقتصادی که معمولا جوونا بیکارن تا صد سال دیگه نمیتونه خون واسمون بخره

شوهرم بهم گفت فقط کافیه رضایت بدی تا خونه رو برات بخره...من بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم قبول نکردم و شوهرم باهاش خداحافظی کرد....
ولی من چند روزه دارم فکر میکنم خوب منم مشکلاتی دارم ... از لحاظ بدنی آدم ضعیفی هستم و نمیتونم تمام نیازهای شوهرم رو رفع کنم و مشکلاتی مثل کمرو بودن و کم حرفی و کمبود حافظه که واقعا داره اذیت میکنه... و از طرفی مشکلات اقتصادی باعث شده شوهرم امید به زندگیش کم بشه... شوهرم منو خیلی دوست داره و میگه به قران و به جون تو و پسرم اصلا بخاطر ظاهرش یا مشکلات تو نمیخوام باهاش ازدواج کنم ...

چون اصلا از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد... ولی فقط میخوام تو و بچم از لحاظ مالی تامین بشید و همش میگه تو خیلی از اون سر تری ... همش میگه تو خیلی خوشگلتر از اونی از هر لحاظ

منم تو خونه مادر شوهرم زندگی میکنم و اسایش ندارم از دستشون... بی اجازه میان تو خونه و همش باهاش بحث و دعوا میکنن... خسته شدم از این خونه و زندگی مزخرف... چند بار به طلاق فکر کردم ولی علاقه زیاد به همسرم مانع این کار شده البته من آدم قانعی هستم و با مشکلات همسرم همه جوره کنار اومدم ........

اگه من رضایت به ازدواج شوهرم با این زن پولدار بدم شوهرم دوباره باهاش ارتباط برقرار میکنه... ناگفته نماند دو ماه عقد موقت بودن با هم ولی اصلا همدیگرو از نزدیک ندیدن ...
من به شوهرم گفتم حتی اگه قبولم بکنم فقط همون یه خونه رو ازش میگیرم ولی حق نداری تو زندگی از پولای اون برای من خرج کنی و شوهرمم قبول کرد... یعنی پول درآمد اونو نمیخوام فقط در آمد شوهرم... اخه اون زن چون خیلی شوهرمو دوس داره حاضر شده تمام ثروت و خونه هاشو بده به شوهرم...


___حالا من موندم این زندگی سخت و طاقت فرسا رو ادامه بدم و هر روز متلک بشنوم و بین آدمای بی فرهنگی مثل خانواده شوهرم که بسیار بی ادب و غیر مذهبی زندگی کنم...

یا___ ازدواج شوهرم با اون زن رو قبول کنم و هم مستقل بشیم و هم خانه دار و هم اینکه شوهرم سرمایه زیادی توسط اون زن به دست میاره و میتونه از لحاظ مالی مارو تامین کنه...
چیکار کنم واقعا درمونده شدم

__ یا طلاق بگیرم و زندگی خودم و بچمو تباه کنم... چون طلاق و عوارضشو زیاد اطرافم دیدم


سلام. ببین من متاهل نیستم بنابراین خیلی از روابط بین زوجین قبل و بعد از بچه دار شدن و فشارهای مالی و ... سر در نمی آرم. منتها چند تا چیز رو بهت بگم چون خودم هم خانم هستم
یکی اینکه نداشتن خونه و مشکلات مالی رو برای خودت تبدیل به یک مشکل بزرگ کردی و اینقدر زیر گوش همسرت هم تکرارش کردی که بنده خدا رو به استیصال کشوندی. فکر کنم اینقدر در پی براورده کردن نیاز شما به پول و مسکن و ... است که اصلا حواسش نیست داره چه تصمیمی برای زندگیش میگیره. این که گفتن " کافیه شما قبول کنی تا فورا اون خانم برات خونه بخره" اصلا جالب نیست.

دوم اینکه از پدرت توقع داری برات خونه بخره؟؟؟؟ شما وقتی ازدواج کردی باید میدونستی که الان نفقه شما بر عهده شوهرت هست و پدرت هر چقدر هم که پولدار باشه تا زمانی که حکم شرعی نباشه نسبت به نفقه شما مسئولیت نداره. البته با توجه به وضعی که دارید شاید نفقه شما بر او واجب باشه که اگر اینطور باشه باید به یک نحوی به اطلاعش برسونید.

سوم اینکه باید قبل از ازدواج چشمهات رو باز میکردی و خانواده شوهر رو میدیدی. حالا کاریست که شده اما به نظرت اگر شوهرت زن دوم بگیره! و اون زن برای شما خونه بخره ، چیزی از سرزنشها و بددهنی های اونها کم میشه؟ به نظر من که 1000 برابر میشه.

چهارم اینکه چرا شما فکر میکنی که اون خانم یک فرشته است که خدا تلپی انداخته تو دامن شما و حاضر خاک کف پای شما رو سرمه چشمش کنه و دار و ندارش! رو بریزه به پای شما تا بلکه شوهرت یک شب در میون پیشش باشه. شما خودت زن هستی ، ببین اصلا با عقل جور در میاد. من خودم خیلی دست بخشیدن و دادن دارم اما هر گز این کارو نمیکنم چون اگر اونقدر پولدار بودم خیلی خیلی راحت تر میتونستم یک همسر خوب مجرد برای خودم پیدا کنم. بنابراین یا این قضیه از بیخ همش دروغه و وقتی هوو آوردی میفهمی رکب خوردی یا اینکه اون خانم یک مشکل اساسی داره که اگر بفهمی دیگه حاضر نیستی به یک ریالش دست بزنی.

پنجم اینکه شما از کجا میدونی اون پول چطور فراهم شده؟ ربا داخلش هست، مال مردم داخلش هست، خمس و زکاتش داده شده یا نه؟ والا من یک خرما فاتحه ایی بر میدارم دو دلم بخورم یا نه حالا شما میخواید کل زندگیتونو با پولی بسازید که نمیدونید چطور بدست اومده!!!!

در پایان اینکه شوهر شما متاسفانه در دو تا از امتحانات مهم زندگی شکست خورده. یکی اینکه نمیتونه از نظر مالی خانواده رو اداره کنه به این معنی که من اگر مرد بودم و تمام تلاش خودم رو برای کسب درامد حلال و آبرومندانه و عزتمندانه بکار میگرفتم اما بازهم کم می آوردم اجازه نمی دادم این مشکلات اینقدر بر همسرم فشار بیاره که داغونش کنه و البته که هر گز نباید در مسایل مالی گوش به وسوسه های زنها داد. اختیار باید دست مرد باشه ، نون و بوقلمون بود با هم میخورید و نون و ماست هم همین طور. مورد دوم برقراری ارتباط با یک خانم و پیش رفتن تا اینجا و درگیر چنین تصمیمهای در زندگی از طرف شوهرتون هست . اگر روی همسرتون باز بشه و بهش مزه کنه دیگه میشه جمعش کرد آیا؟

نکته آخر اینکه دو تا خواهر دو قلو که سی سال تو یک خونه با هم زندگی کردن حتی گاهی در 60 یا 70 سالگی هم با هم اختلافات و ناسازگاری جدیدا ند، من دیدم این رو. اونوقت شما انتظار دارید اون خانم خیلی نرم و شیک باشما برخورد کنه و هییییچچچچ اتفاقی هم در روابط بین شما و شوهر نیفته؟ شما الان میگه بچه دار شدی روابط سرد شده و ناراحتی اونوقت چطور میتوای کنار هم بودن همسرت و یک خانم رو هضم کنی؟ موقعی که شما داری برای بچه ات در آپارتمان شیک همسر دوم برات خریده لالایی میخونی، همسرت نزد خانم هست حالا یا دارن شام میخورن یا رفتن سینما یا .... . بالاخره از نظر شرعی و قانونی اون آقا باید عدالت رو رعایت کنه. هر یک لبخندی که به شما میزنه باید به او هم بزنه.

شما الان اینطوری زیر فشار زندگی خودت و همسرت کم آوردین پس فردا که بچه بزرگ شد خواستی دوستاش، رفت و آمدهاش، وضع تحصیلیش، ازدواجش و .... رو پیگیری کنی و موانع و مشکلات بیشتر برات پیش اومد چکار میکنی؟

[="Times New Roman"][="Black"]

soooghooo;986656 نوشت:
شوهرم منو خیلی دوست داره
چون اصلا از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد... ولی فقط میخوام تو و بچم از لحاظ مالی تامین بشید و همش میگه تو خیلی از اون سر تری ... همش میگه تو خیلی خوشگلتر از اونی از هر لحاظ


وقتی میگه از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد یعنی به خودش اجازه ی فکر کردن و مقایسه اون با شما رو داده.

یعنی اگر چهره اون خانم زیبا و قدش بلند بود حتما خوشش میومد

در واقع شما رو بخاطر سر بودن از نظر ظاهری از اون خانم ترجیح داده نه بخاطر ویژگی های خوب باطنی.

اینکه به فکر شما و بچه تون هست خیلی خوبه. ولی اینکه به فکر زندگی و علاقه و احساسات اون خانم نیست خیلی بده.

این نشون میده همسر شما خدارو در نظر نمی گیره و خودخواه هست و به هرچیزی خودش علاقه داشته باشه ازش محافظت میکنه و بقیه رو پایمال میکنه

و اینکه شما رو به اون خانم با اون دلایل ترجیح میده نباید امتیازی برای شما به حساب بیاد و باید احساس خطر کنید

مگر اون خانم بازیچه ی همسر شماست که امیدوار نگهش می داره تا ببینه شما یه روز موافقید یه روز مخالف و اون خانم بیچاره بازی بخوره

شما حق ندارید بخاطر اینکه ابراز علاقه از طرف اون خانم بوده بازیش بدید و بخاطر پولدار بودن تحملش کنید

شما می تونید قالی بافی یادبگیرید و توی خونتون قالی ببافید و بفروشید و درآمد خوبی هم کسب کنید.

اصلا همسرتون هم می تونه بیاد بشینه کنارتون صبح تا شب کنار هم قالی ببافید و بفروشید و درآمد خوبی کسب کنید و کم کم زندگی خوبی رو بسازید.

فقط زمانی که زندگیتون رو از دست بدید آرزو میکنید که برگردید به همین زندگی که الان بودید.

شوهرتون رو سریعا از اون خانم دور کنید و این بازی مسخره رو تمام کنید.

یک جمله ی قصار از خودم:

اگر در جواب محبت دیگران به صورتشان چنگ بیندازید، بعدها گرفتار کسانی می شوید که به صورتتان چنگ می اندازند و شما مجبورید به آنها محبت کنید.[/]

باسلام وعرض ادب

دوستان فرمودید من موضع خودم رو در مورد عشق بیان کنم .

به نظر من شدت عشق زن وشوهر باید در حدی باشه که نگذارن آب تو دلشون تکون بخوره یعنی به هیچ عنوان

دل همدیگه رو نشکونن . خصوصیا ت وخلق وخوی واقعی هم رو بشناسن .اونو همونطوری پذیرفته باشن

که هست .

همای رحمت;987301 نوشت:
والا تا جایی که میدونم این نوع عاشقی خلاف آیات وروایات نیست .مگه حضرت محمد ص وحضرت علی ع

الگوهامون نیستن آیا اونا عاشق همسراشون نشدن؟!

خیر کسی عشقش رو فدای دینش نمی کنه!!!!!

بلکه دینش رو فدای عشقش می کنه

اون ها هم فقط عاشق خدا بودن که همسر و فرزندانش رو فدای خدا کردن

و گفتن ما رایت الا جمیلا

کسی که عاشق یه انسان باشه مرگ اون انسان رو تعبیر به زیبایی نمیکنه

می شینه کفر می گه و زمین و زمان رو فحش میده

هر کسی عاشق خدا باشه همسر و فرزندش رو دوست خواهد داشت

اما این دوست داشتن عشق نیست که انسان رو از راه خدا منحرف کنه

عشق زمینی چشم و گوش آدم رو مسحور میکنه و باعث می شه اولویت شخص عشقش باشه حتی اگر خلاف دینش باشه

نمونه همین خانم هایی که حاضرن شوهرشون رو بکشن اما شوهرشون زن دوم که دین حلال کرده رو نگیره !!!!

یا طلاق که دین مکروه و گاها حرام کرده رو بگیرن اما تعدد زوجین و متعه که دین حلال کرده رو قبول نکنن !!!!

و آقایونی که حاضرن از هر راهی حتی اگر حرام یا شبهه دار هم باشه برای زن و بچشون کسب در آمد کنن!!!!

* دلتنگ *;987310 نوشت:
ببخشین همای رحمت و شروحیل با عرض سلام و احترام

راستش اصلا نمیتونم با گفته های آقای شروحیل کنار بیام .
اگر این دنیا فانی و لذایذ اون فانی هست پس چرا چند همسری؟ وقتی من قراره عاشق خانمم نباشم و فقط یه دلبستگی بین ما باشه... ما میمانیم و یک شهوت و بر طرف شدن نیازای کوچیک کوچیک
در اینصورت چه لزومی داره من چند زن بگیرم ؟ آیا غیر اینه فقط روابط جنسی متعدد رو با افراد مختلف تجربه میکنم؟
اگر بناسبت به وسعت جمعیت مسلمین کمک کنم ؛
اولا با شرایط اقتصادی عصر حاضر چگونه؟
و ثانیا چرا همتم رو صرف ازدواج جوانان مجرد نکنم هم ثواب بیشتری ببرم و هم یک تنه نخوام تولید مثل کنم!

سلام و عرض ادب

خواهر گرامی

وقتی انسان به ازدواج فقط نگاه جنسی داشته باشه ، دچار چنین تفکراتی میشه

این همه آدم فقیر تو جامعه هست شما چند دست لباس تو کمدتون دارید؟؟؟

بعضی ها رو شاید سالی یکبار هم نپوشید !!!

این همه فقیر هست چرا شما بچه دار می شید؟؟؟

برید همین بچه های بی سر پرست رو بزرگ کنید !!!!!!

این سوالات بیشتر توجیهات تمسخر آمیر هست تا استدلال علمی

شخص هم می تونه به فقرا کمک کنه و هم چند همسر و چند فرزند داشته باشه

اتفاقا چند همسری باعث کاهش فقر و خانواده های بی سرپرست در جامعه می شه

با این توجیهات مسخره نمی شه حلال خدا رو حروم کرد ... و قوانین الهی رو تغییر داد

فیزیکدان;987337 نوشت:

چهارم اینکه چرا شما فکر میکنی که اون خانم یک فرشته است که خدا تلپی انداخته تو دامن شما و حاضر خاک کف پای شما رو سرمه چشمش کنه و دار و ندارش! رو بریزه به پای شما تا بلکه شوهرت یک شب در میون پیشش باشه. شما خودت زن هستی ، ببین اصلا با عقل جور در میاد. من خودم خیلی دست بخشیدن و دادن دارم اما هر گز این کارو نمیکنم چون اگر اونقدر پولدار بودم خیلی خیلی راحت تر میتونستم یک همسر خوب مجرد برای خودم پیدا کنم. بنابراین یا این قضیه از بیخ همش دروغه و وقتی هوو آوردی میفهمی رکب خوردی یا اینکه اون خانم یک مشکل اساسی داره که اگر بفهمی دیگه حاضر نیستی به یک ریالش دست بزنی.

سلام و عرض ادب

وقتی فکر انسان بسته باشه به همه زمین و زمان بدبین می شه

اتفاقا یکی از اقوام بنده همین مساله براش پیش اومده

و الان بعد ار 4-5 سال به خوبی و خوشی دارن زندگی می کنن ( اگه بعضی ها بزارن)

و همسر دوم چون شاغل هست حتی به مرد در تامین مسکن همسر اول هم کمک می کنه !!!!

تنها کسی که این وسط گاهی مشکل ایجاد می کنه
مادر همسر اول هست که کاسه داغ تر از آش شده ...

جالب اینجاست این شخص خودش با همسرش مثل غریبه ها رفتار میکنه !!!

یعنی یه جورایی فمنیست هست ...

موضوع قفل شده است