افعال و اراده خداوند پس از خلق دنیا

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افعال و اراده خداوند پس از خلق دنیا

با سلام .
نظری که میدم برگرفته از فهم و درک خودمه و فقط دیدگاهم رو عرض میکنم که حتما با شنیدن جواب از طرف شما و دوستان به حقیقت نزدیکتر میشم .
بعضا میشنویم که فلان جا زلزله اومد،و حالا یا خسارت زده یا خیر . این فعل رو بخدا نسبت مییدیم . شر اتفاق میافته میگیم خدا خواست و حتما حکمتی داره .خیر پیش بیاد هم همین حرف . حال اگر خداوند رو الان دخیل مستقیم در افعال دنیا و جهان و هرچه که هست بدونیم . فردی معلول ، به دنیا اومدن در محیط فقر و خشن . یتیم به دنیا اومدن و ...هزاران هزار مورد میبینیم که به عدل خداوند سازگار نیست . هرچند گفته میشود که غایت و نتیجه این افعال بر انسان ، حداقل بخاطر عمر کوتاهش و .. نیست .

به نظر بنده ، مثلا از لحظه ای که خداوند اراده ساخت جهان رو کرد ، یکسری قوانین رو وضع کرد . مثلا نیروی جاذبه . الکتریسیته . آب درچه دما و فشاری جوش بیاد و در چه دما و فشاری یخ بزنه و کلی ...
و این قوانین تا ابد غیر قابل تغییر خواهد بود که این دلیلی میشه برای شناخت علت و در نتیجه پیشرفت علم و شعور و آگاهی نسبت به دنیا و جهان . از دید من ، اگر فردی از پشت بام سقوط کنه نیروی جاذبه وی را به سمت زمین میکشد و خواهد مرد . در این مورد شخصیت و نوع مذهب و ملیت و جنس و ماده و ..نداره .و این قوانین کلی هستن پس خداوند عادله . از جهت اجرا شدن قوانینی که بوجود آورده .فرد معلول هم اگر با دید علمی برسی بشه ، مثلا شاید پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریش ازدواج فامیلی داشتن یا یکی از آنها مرضی رو داشته . و آلان هم اگر همین مورد برای مرد و زنی که فامیل باشن و ازدواج کنن و همان مرض رو هم داشته باشن . نسل دوم آنها حتما آن معلولیت رو خواهد داشت .
البته شما فکر کن مخاطب تون ( بنده ) اعتقاد به ادیان یا معجزه نداره ..
که مثلا آتش در تمام دورانها و تا مادامی که هست سوزنده هستش و جریان ابراهیم خلیل ( ع ) رو نیارین ..
میخوام بدونم این نظرم درسته ؟ غلطه و چرا

ممنون ..

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
این نظریه شما درست است و با یک تقریر دقیق تر همان قضا و قدر عینی است که بیان کننده چگونگی نسبت اتفاقات عالم ممکنات به خدای تعالی است.
در حقیقت تمام عالم را قدر ها و اندازه هایی که از سوی خدا مقدر شده است فرا گرفته است و سنت های الهی در تمام عالم جاری و ساری است اما باید توجه کرد که این سنت ها و مقدرات منحصر در مقدرات و سنت های مادی نیست بلکه سنت های متعددی از جمله سنت های معنوی(غیر مادی) در عالم وجود دارد.
به عبارت دیگر عالم پر است از علت ها و معلول هایی که همه منتهی به خدای تعالی است معلول هایی که علت های خاص خود را دارند و علت هایی که معلول های خاص و مشخص از آن ها صادر می شود.

سلام علیکم
قوانینی که خداوند در جهان گذاشته است و یا به تعبیر کارشناس محترم قدرها و اندازه هایی که در جهان است، به تنهایی نمی تواند باعث تحقق پدیده ای در جهان شود بلکه نیازمند به قضای الهی و تنفیذ خداوند دارد.
بر این اساس است که دعا معنی پیدا می کند زیرا دعا قدر را عوض می کند. یعنی در دعا از خداوند خواسته می شود که قدری که به ضرر فرد دعا کننده است امضا نکند و طبق آن حکم ننماید.
اما انتساب پدیده ها به خداوند از بُعدی درست و از بُعدی غلط است. از آن بعد که تا او حکم نکند هیچ قدری و قانونی جاری نمی شود پس همه آنچه انفاق می افتد در جهان از خوب و بد منسوب به خداوند است.
اما اگر آنچه انفاق می افتد جزء رفتارهای اختیاری انسان است آن وقت انسان مسؤول و بانی این اتفاقات معرفی می شود و لذا اراده و خواست و رضایت او در باره اتفاقات در ثواب و عقاب او مؤثر است.

[="Tahoma"][="Navy"]

فیلو;986493 نوشت:
با سلام .
نظری که میدم برگرفته از فهم و درک خودمه و فقط دیدگاهم رو عرض میکنم که حتما با شنیدن جواب از طرف شما و دوستان به حقیقت نزدیکتر میشم .
بعضا میشنویم که فلان جا زلزله اومد،و حالا یا خسارت زده یا خیر . این فعل رو بخدا نسبت مییدیم . شر اتفاق میافته میگیم خدا خواست و حتما حکمتی داره .خیر پیش بیاد هم همین حرف . حال اگر خداوند رو الان دخیل مستقیم در افعال دنیا و جهان و هرچه که هست بدونیم . فردی معلول ، به دنیا اومدن در محیط فقر و خشن . یتیم به دنیا اومدن و ...هزاران هزار مورد میبینیم که به عدل خداوند سازگار نیست . هرچند گفته میشود که غایت و نتیجه این افعال بر انسان ، حداقل بخاطر عمر کوتاهش و .. نیست .

به نظر بنده ، مثلا از لحظه ای که خداوند اراده ساخت جهان رو کرد ، یکسری قوانین رو وضع کرد . مثلا نیروی جاذبه . الکتریسیته . آب درچه دما و فشاری جوش بیاد و در چه دما و فشاری یخ بزنه و کلی ...
و این قوانین تا ابد غیر قابل تغییر خواهد بود که این دلیلی میشه برای شناخت علت و در نتیجه پیشرفت علم و شعور و آگاهی نسبت به دنیا و جهان . از دید من ، اگر فردی از پشت بام سقوط کنه نیروی جاذبه وی را به سمت زمین میکشد و خواهد مرد . در این مورد شخصیت و نوع مذهب و ملیت و جنس و ماده و ..نداره .و این قوانین کلی هستن پس خداوند عادله . از جهت اجرا شدن قوانینی که بوجود آورده .فرد معلول هم اگر با دید علمی برسی بشه ، مثلا شاید پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریش ازدواج فامیلی داشتن یا یکی از آنها مرضی رو داشته . و آلان هم اگر همین مورد برای مرد و زنی که فامیل باشن و ازدواج کنن و همان مرض رو هم داشته باشن . نسل دوم آنها حتما آن معلولیت رو خواهد داشت .
البته شما فکر کن مخاطب تون ( بنده ) اعتقاد به ادیان یا معجزه نداره ..
که مثلا آتش در تمام دورانها و تا مادامی که هست سوزنده هستش و جریان ابراهیم خلیل ( ع ) رو نیارین ..
میخوام بدونم این نظرم درسته ؟ غلطه و چرا

ممنون ..


سلام
شما بخاطر تنزیه خداوند از شرور به تعطیل رابطه خدا و خلق کشیده شده اید و این هردو غلط اند
خداوند متعال در همه حقایق هستی حضور دارد والا چیزی نخواهد بود . یعنی بودن اشیاء بطور بالفعل بخاطر حضور حق تعالی در همه آنهاست.
بله خداوند متعال یک سری سنت ها بر جهان حاکم کرده مانند قانون جاذبه و قانون ذلیل شدن سرکشان اما به این معنا نیست که بطور خاص در امور دخالت نمی کند.
او یک حضور عام در همه حقایق دارد و یک دخالت های خاص در امور. پس دست خداوند بسته نیست. او از خلق جدا نیست که اگر یک لحظه جدایی باشد عالم محو و نابود می شود. دخالت خاص خداوند در امور نیز همه حقانی و عادلانه است هرچند ما جهت حق و عدل برخی امور را نفهمیم.
یا علیم[/]

روح بخش;986653 نوشت:
قوانینی که خداوند در جهان گذاشته است و یا به تعبیر کارشناس محترم قدرها و اندازه هایی که در جهان است، به تنهایی نمی تواند باعث تحقق پدیده ای در جهان شود بلکه نیازمند به قضای الهی و تنفیذ خداوند دارد.
بر این اساس است که دعا معنی پیدا می کند زیرا دعا قدر را عوض می کند. یعنی در دعا از خداوند خواسته می شود که قدری که به ضرر فرد دعا کننده است امضا نکند و طبق آن حکم ننماید.

با سلام
فرمایش متین و زیبایی داشتید
همین دعایی هم که شما می فرمایید خود قدری از قدر های الهی است که در کنار قدرهای دیگر.
آنچه که مهم است این است که این قدرها درست شناخته شود برخی تصور می کنند همین علت ها و معلول های مادی تمام قدر های عالم آفرینش است (مادی گرایی) اما ادیان آمده اند که زوایای مخفی از این قدر ها را برای انسان ها بیان کنند تا آنها با به کاربستن این قدرها به کمال دنیایی و آخرتی برسند.

روح بخش;986653 نوشت:
اما انتساب پدیده ها به خداوند از بُعدی درست و از بُعدی غلط است. از آن بعد که تا او حکم نکند هیچ قدری و قانونی جاری نمی شود پس همه آنچه انفاق می افتد در جهان از خوب و بد منسوب به خداوند است.
اما اگر آنچه انفاق می افتد جزء رفتارهای اختیاری انسان است آن وقت انسان مسؤول و بانی این اتفاقات معرفی می شود و لذا اراده و خواست و رضایت او در باره اتفاقات در ثواب و عقاب او مؤثر است.

نحوه انتساب افعال قبیح انسان ها به خدا از مباحث بسیار دقیق در بحث جبر و اختیار است که بهترین تقریر آن همان تفکیک اراده تکوینی از اراده تشریعی الهی است. خدا تکوینا همه افعال (حتی افعال قبیح انسان ها) را اراده کرده است و از این جهت (تکوین) فقط جهت تکوین به خدا نسبت داده می شود و وقتی این فعل در دار تکلیف و امر و نهی به انسان هم منتسب مب شود حسن و قبح بر آن بار می شود.

سوال:
چگونه پدیده ها هم به علل وعوامل مادی وابسته اند و هم به اراده خداوند؟ آیا این دو با هم در تقابل نیستند؟

جواب:
استناد پديده‌ های اين جهان به عوامل طبيعی و به خدا، در يك سطح نيست؛ اين‌گونه نيست كه خدا و طبيعت با همكاري يكديگر كاري را انجام دهند. چنين خدايی كه براي انجام كارهايش نيازمند به غير خودش است، در‌ واقع خدا نيست. افزون بر اين، چنين اعتقادي شرك به خداست؛ پس وقتی مي ‎گوييم: خدا گياه را می روياند، جانوران را به وجود مي‌ آورد، باد را به‌ جريان می ‎اندازد، يا شب و روز را به‌ دنبال‌ هم پديد می ‏آورد، معنايش اين نيست كه خدا بايد كنار خورشيد و زمين بنشيند و هر سه با‌ هم كار كنند تا روز و شب پديد آيد. اين تصور از نظام آفرينش، مطابق با واقع و منطبق بر بينش قرآنی نيست.

از‌ نظر قرآن، تأثير اراده خداوند در بالاترين سطح قرار مي‎ گيرد و در طول عوامل ديگر است؛ نه در عرض و به‌ صورت جانشينی. مراد از اختلاف مراتبِ تأثير، اين است كه تأثير اَصالی و استقلالی از آنِ خداست؛ تأثير خداوند به‌ قدري اصالت دارد كه در آن سطح، هيچ‌ چيز ديگري را نمي‌ توان مؤثر دانست. اشياي ديگر در شعاع تأثير او و به اندازه‌ اي كه اراده‌ اش تعلق گرفته، مؤثرند و اگر ارادة‎ خدا برداشته شود، همه عوامل ديگر به‌ معناي واقعي هيچ‌ اند؛ نه اينكه هستند، ولي تأثيري ندارند.

رابطه فاعليت الهي با ديگر موجودات به‌گونه ‎ای است كه قابل مقايسه با هيچ رابطه ‎ای ميان دو موجود ديگر نيست؛ بلكه بسي ژرف‌ تر و عميق‌ تر است؛ حتي معجزات پيامبران و كرامات اولياي الهي، مانند زنده كردن مردگان و شفا دادن بيماران، با كارهاي خدا تفاوت اساسي دارد؛ زيرا استناد اين كارها به خدا، استناد به فاعلي است كه هستي ‎بخش عالم است و در كار خود، نياز به غير ندارد؛ اما استناد اين‌گونه كارها به پيامبران و اولياي الهي، استناد به فاعل‎ هايي است كه از خود هيچ ندارند و در اصل، وجود و تمام حركات و آثارشان به اراده خداوند وابسته ‏اند.

البته چنان‌ كه اشاره شد، ما نمی توانيم حقيقت آن رابطه را بفهميم؛ ولي می توانيم بفهميم كه اگر خدا و اراده او نباشد، هيچ‌چيز باقي نخواهد بود و اين، به‌معناي پذيرفتن فاعليت الهي در عالي‌ترين سطح و فاعليت‌هاي ديگر در سطوحي پايين‌ تر است.

بنابر اين، استناد پديده‎ها به خدا، به‌معناي نفي تأثير علل و عوامل ديگر نيست؛ براي نمونه، اگر مي‎‎گوييم: خداست كه شب و روز را مي ‎آفريند، بدين معنا نيست كه خدا اين كار را بدون زمين و خورشيد انجام می‎ دهد؛ بدون زمين و خورشيد و حركت وضعي زمين، شب و روز معنا نخواهند داشت؛ همان خدايي كه شب و روز را آفريده است، زمين، خورشيد و ساير كرات آسماني و نيروهاي ميان آنها را نيز آفريده و هر‌ يك را در مسيری معين، به‌جريان انداخته است. «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كلٌّ فِي فَلَك يَسْبَحُونَ» (1)؛ «و اوست كه شب و روز، و خورشيد و ماه را آفريد، هر‌یيك در چرخه ‏اي شناورند».

اراده‎ خداوند، به همان اندازه كه در گردش زمين به‌دور خود و خورشيد و پيدايش شب و روز مؤثر است، در پيدايش خود خورشيد و ساير كرات آسماني تأثير دارد. اساساً هستي و دوام همه عالم، يك‌سره به‌اراد‎ اوست. همچنين اگر مي‎گوييم: خدا مريضي را شفا داد، بدين معنا نيست كه هيچ عامل مادي در آنجا اثر نمي‌كند و اگر مي‌گوييم: خدا به كسي روزی داد، بدين معنا نيست كه هيچ عامل طبيعي در كار نيست و ناگهان اين روزی از عالمی ديگر نازل شد، يا به‌ قول آن ظريف، از عدمستان روييد! خدا روزي مي‌دهد؛ اما با همان ناني كه گندمش را كشاورز می ‎كارد؛ بارانش از آسمان نازل می ‎شود و نور و حرارتش را خورشيد تأمين می كند. خدا روزي می دهد؛ يعني اگر اراده او نباشد، نه درختی هست و نه باغبانی، نه خورشيدی و نه دريايی، نه زمينی و نه هيچ‌ چيز ديگر. مگر روزي دادن غير از آفرينش و تدبير پديده‌ های جهان است، به‌گونه ‎ای كه به تأمين نياز غذاي هر جانداری بينجامد؟

چه كسي جز خدا، اين نظام هماهنگ را كه اين نتايج را می ‎دهد، آفريده و برقرار كرده است؟ پس روزی ‎دهنده، اوست؛ احيا‌ كننده، اوست؛ ميراننده، اوست و در يك كلمه، همه كارها به‌ دست اوست؛ اما چنان‌ که گفتيم، تأثير خدا در پيدايش پديده‌ها، در عرض عوامل ديگر و به‌ جای آنها نيست؛ بلكه ساير عوامل در طول اراده الهي قرار مي‌گيرند. البته جزئيات فراوانی وجود دارد براي نمونه، بايد توجه داشت كه نظام تأثير و تأثرات در اين عالم، به عوامل مادي و محدودي كه براي ما مشهود و ملموس است، منحصر نمی شود؛ بلكه عوامل اثر‌گذار و روابط ناشناخته و نامحسوس بسياري وجود دارد كه اگر بيان قرآن نبود، فكر بشر هرگز به آن نمی رسيد؛ چه رسد به اينكه چگونگي تأثير آنها را درك كند؛ مثلاً نبايد تأثير عوامل معنوي، مانند تقواي الهي و دعـا را ـ كه نقشي مهم در جذب عنايات ويژه خداوند و تعيين مقـدرات بشـر دارد ـ از‌ نظر دور داشت.

گاهي اسباب ماوراي طبيعی ممكن است جانشين سبب طبيعی شوند و نيز، گاهي ممكن است به‌جاي يك عامل طبيعی، عامل ماورای طبيعی كار كند؛ آن‌‌ گونه‌ كه درباره اعجاز گفتيم؛ مثل شفاي بيماران توسط حضرت عيسي (عليه السلام). همچنين، زنده کردن مرده ها باذن خدا (2) در آنجا عامل طبيعی براي زندگاني آن مرده وجود نداشت؛ مگر اينكه عامل طبيعی را همان ارتباط با شخص حضرت عيسی(عليه السلام) كه بدنی جسمانی داشت، حساب كنيم؛ و گرنه قوانين طبيعی براي زنده شدن مرده، موجود نبود و اگر بود، ديگر معجزه نمی بود.

پس كليد حل مسئله استناد يك پديده به خدا و ساير عوامل طبيعی و ماورايی، به اين است كه رابطه خدا را با اين عوامل، به‌ صورت طولي ببينيم و تأثير اراده‎ او را در سطحي فراتر از سطح تأثير عوامل مادي و غير‌ مادي بدانيم. بايد توجه داشته باشيم كه‌ هر سببي در اين عالم، آفريده‎ خداست و خداوند، آن را براي تحقق امر ديگري، سبب قرار داده و در‌ هر‌حال، اصل هستي و تأثير آن، لحظه‌ به‌ لحظه به وجود خدا و اراده او وابسته است.(3)

پی نوشت ها:
1- انبياء:33
2- آل عمران: 49 «وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
3- مصباح یزدی، مجموعه كتب آموزشي معارف قرآن خداشناسي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1389، ص332.

موضوع قفل شده است