اخلاق منهای خدا
تبهای اولیه
با اين حال اين ديدگاه كه معتقد است اصول اخلاقی دارای منشا الهی است با معضلات بسياری روبرو است. يكی از اين معضلات اين است كه ما نمیتوانيم بدون غلتيدن به ميان همانگويی به طور هم زمان هم بگوئيم كه خدا خوب است و هم اين كه او احساس ما از خوبی و بدی را به ما بخشيده است. زيرا در چنين حالتی ما فقط میگوئيم كه خداوند استاندارهای خودش را برآورده میسازد.
ادامه دارد
معضل ديگر اين است كه يك اصول اخلاقی كه در تمامی انسانهای اهل ايمان بدون توجه به عقايد بخصوص آنها مشترك باشد وجود ندارد. در واقع كافرين و لاادریها دارای رفتاری كه در مقايسه با اهل ايمان كمتر اخلاقی باشد نيستند، حتی چنانچه فضايل و خصلتهای نيكويی كه آنها دارند بر اصولی غير از دين مبتنی باشد. افراد بی ايمان غالباً مانند ديگران دركی قوی و سالم از درست و غلط دارند. آنها در لغو بردگی شركت داشتند و در تلاشهای ديگر برای كاستن از رنجهای انسانی سهيم بودهاند.
عكس آن نيز كاملاً درست است. می توان گفت دين برای انسان،حربه ای شده است برای انجام فجایع و جنایات. از فرمان خداوند به موسی برای قربانی كردن مديانیها ـ مردان، زنان، پسرها و دخترهای غير باكره ـ گرفته تا جنگهای صليبی، تفتيس عقايد، نزاعهای بيشمار ميان سنیها وشيعيان و بمب گذاران انتهاری طالبان كه متقاعد شدهاند شهادت آنها را مستقيم به بهشت میبرد و یا وهابیت گمراه که عقیده دارند کشتن شیعه سبب بهشتی شدن آنهاست.
معضل سوم برای ديدگاهی كه معتقد است اخلاق ريشه در دين دارد اين است كه بعضی از عناصر اصول اخلاقی به نظر میرسد كه جهان شمول هستند، آن هم علی رغم تفاوتهای تند عقيدتی ميان اديان اصلی جهان. در واقع اين عناصر به فرهنگهايی مانند چين نيز منتقل شده است، جايی كه دين از نگرشهای فلسفی مانند تعاليم كنفسيوس اهميت كمتری دارد.
شايد يك خالق آسمانی است كه اين عناصر جهان شمول را در لحظهی خلقت به انسانها منتقل میكند، اما يك تبيين جايگزين كه با حقايق زيست شناسی و زمين شناسی نيز مطابقت داشته باشد اين است كه طی ميليونها سال در ما انسانها توانايی اخلاقی تكامل يافته و همين است كه شم و احساسی برای درست و نادرست را در ما ايجاد میكند. ...
« اجباری »، « مجاز » و « ممنوع » پر كنيد.
١ـ يك واگن باری كه از كنترل خارج شده چيزی نمانده است كه پنج انسان را كه بر روی خطوط آهن راه میروند زير بگيرد. يك كارمند راه آهن در كنار تكمهای ايستاده است كه میتواند با فشار دادن آن واگن را به خطی فرعی هدايت كند. اما در چنين حالتی انسانی ديگر كشته خواهد شد، ليكن اين عمل باعث میشود كه آن پنج نفر زنده بمانند. فشار دادن آن تكمه ـــــــــــــــــــــــــ ــــ است.
٢ـ شما از كنار استخر كم عمقی عبور میكنيد كه در آن كودكی در حال غرق شده است و شما تنها كسی هستيد كه در آن دور و اطراف حضور دارد. اگر آن كودك را از آب بيرون آوريد او زنده میماند اما لباسهای شما خراب میشود. در آوردن آن كودك از استخر ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ است.
٣ـ پنج انسان جدا از هم كه در وضعيت بسيار بدی قرار دارند هم زمان به بيمارستانی منتقل میشوند. هر كدام از آنها نيازمند پيوند يك عضو است تا زنده بماند. اما فرصت كافی وجود ندارد كه بتوان از بيمارستانهای ديگر عضوهای لازم را تهيه كرد. اما در اتاق انتظار بيمارستان فرد سالمی نشسته است. اگر جراح اعضای بدن آن فرد را بيرون آورد او خواهد مرد، حال آن كه آن پنج نفر زنده میمانند. بيرون آوردن اعضای بدن آن مرد عملی است ـــــــــــــــــــــــــ ـــ .
اگر شما به مورد اول با « مجاز » ، به مورد دوم با « اجباری » و به مورد سوم با « ممنوع » جواب داده باشيد، مطابق با آن ١٥٠٠ نفری در سراسر جهان اظهار نظر كرده ايد كه به اين برهان ذوحدين ما برای آزمون احساس اخلاقی بر روی سايت ما جواب دادهاند. اگر اخلاقيات كلام خداوند است پس پاسخهای افراد بدون ايمان دينی به سه موردی كه در بالا آمد بايد متفاوت از پاسخهای افراد اهل ايمان دينی باشد و بر توجيهات ديگری قرار گيرد.
برای مثال، از آنجا كه افراد بدون ايمان دينی گويا فاقد آن قطب نمای اخلاقی هستند پس راهنمای آنها صرفاً بايد منافع فردی باشد و در مورد مثال كودكی كه در حال غرق شدن است بايد بدون اعتنا از كنار او گذشته و به راه خود ادامه دهند. اما در آزمون مورد نظر ما هيچ گونه تفاوت معنی دار آماری ميان شركت كنندگانی با زمينهی دينی و بدون آن ديده نشد. در حدود ٩٠% شركت كنندگان در اين آزمايش بر اين عقيده بودند كه فشاردادن تكمه برای منحرف ساختن واگن باری عملی « مجاز » است، ٩٧% معتقد بودند كه نجات آن كودك عملی « اجباری » است و ٩٧ درصد نيز اظهار نظر كرده بودند كه جدا كردن عضوهای آن مرد سالم « ممنوع » میباشد. اما هنگامی كه از آنها سوال شد چرا بعضی از موردها مجاز و بعضی ممنوع هستند شركت كنندگان يا پاسخ درستی نداشتند و يا توضيحاتی ارائه دادند كه نمیتوانست برای تفاوتهای مربوطه پاسخ مناسبی باشد. آنچه بسيار مهم بود اين كه افرادی با زمينههای دينی همان قدر در برابر پرسشها بی پاسخ بودند كه افراد بی دين و همان قدر پاسخهايشان نامربوط بود كه متدينها. ....
اين مطالعات برای اين تصور كه ما همچون ساير توانايیهای روان شناختی ذهنی خود ـ همچون توانايیهای زبانی و استعداد برای رياضيات ـ دارای توانايی و استعداد اخلاقی نيز هستيم(که در فلسفه اصطلاحا به نام عقل مشترک نامیده می شود) و قضاوتهای شهودی ما (که نشان می دهد ملاک های اخلاقی نسبی نیستند) برای درست و نادرست بر چنين مبناهايی قرار دارد تكيه گاه تجربی مناسبی فراهم میآورد. اين توانايیهای شهودی پيامد ميليونها سالی را بازتاب میدهد كه طی آنها اجداد ما در شكل پستانداران اجتماعی زندگی میكردند و اين توانايیها درواقع بخشی از ميراث مشترك ما انسانها است که خدای عالم در فطرت ما به امانت گزارده است.
توانايیهای شهودی و تكامل يافتهی ما در برابر هر تنگنای اخلاقی كه قرار گيريم لزوماً همیشه پاسخهای درست يا اصولی ارائه نمیدهد. اصول آنچه برای اجداد ما خوب بود در زمانه ما هم صدق می کند و اصل است وصرفا تغییر در زمینه مصادیق و موارد است. اما تصور این است که بينشهايی به درون چشم انداز در حال تغيير اخلاقی كه در آن پرسشهايی همچون حقوق حيوانات، سقط جنين، يوتانازی و كمكهای بينالمللی مورد توجه عموم قرار دارد از دين منشا نگرفته بلكه از انعكاس دقيق بر مسائل انسانی و از آنچه ما به عنوان تجربهای از يك زندگی خوب تلقی میكنيم برمیخيزد.
اما باید گفت گرچه این مسائل جدید و یا مغفول از جانب گذشتگان ماست اما حکم درباره آنها هم در عرصه دین موجود است.
از اين لحاظ برای ما اهميت دارد كه از مجموعهی جهان شمولی از احساسهای اخلاقی آگاه باشيم تا بتوانيم در بارهی آنها به تامل بپردازيم. زيرا سرچشمهی اخلاق در واقع سرشت و فطرت انسانی خود ما است.
سرچشمهی اخلاق در واقع سرشت و فطرت انسانی خود ما است.
سلام.
سرچشمه اخلاق روح خدایی درون وجود ماست، که به خداوند می رسه.
ما دونوع اخلاق داریم. اخلاقی که طبق حرف این محققانی که گفتید اجتماعیه، و اخلاق دینی و اسلامی.
اخلاق اجتماعی به یه جایی که میرسه فرو می ریزه. مثلا کافیه اون کسی که توی خط فرعی قطاره مادر کارمند راه آهن باشه. آیا اون باز هم اون کار رو می کنه؟ یا بچه ای که داره غرق میشه بچه بزرگترین دشمنش باشه، باز هم نجاتش می ده؟
بله، توی سرشت انسانها احساس کمک به مردم وجود داره. اما این سوالا مربوط به موضوع بزرگی مثل نجات جون انسانها بود. این مسائل هم در زندگی ما خیلی پیش نمی اد.
فرق انسانهای دیندار و بی دین اینه که، انسانهای دیندار، همیشه، حتی موقعی که به شدت به ضررشونه کار درست رو انجام می دن، اما انسانهای بی دین تا وقتی حاضرن کار درست رو انجام بدن که به ضررشون نباشه.
حقیقت اینه که وضعیت دنیای ما رو کارای روزمره ما می سازه، نه اتفاقایی که ممکنه برای یک درصد آدما، اون هم فقط یکبار پیش بیاد!
توی کارهای روزمره هم تفاوت آدمای دیندار و بی دین مشخصه.
این محققین می تونن دوتا جامعه مثلا 60 نفره رو برای مدت یکسال زیر نظر بگیرن. یکی دیندار، یکی بی اعتقاد. رفتار هر دو جامعه رو در ارتباط با هم بررسی کنند، اون فقط می تونن بگن سرچشمه اخلاق چیه! البته شاید!
پ.ن: آدمای دینداری که من گفتم منظورم کسانیست که حقیقتا دیندارن، نه متظاهرین.
آيا دين برای اصول اخلاقی امری اجتناب ناپذير است؟
این اخلاق باید تعریف بشه. اگر منظور اخلاق کامله، بله اجتناب ناپذیره، اما ار فقط موضوعات خاصی مورد نظره، می تونه باشه، می تونه نباشه.
یک نکته دیگر، اخلاقی که خداوند دوست داره گاهی با اخلاقی که مردم دوست دارن کاملا متفاوته. مدرک این حرفم هم مخالفتهای بسیاری از مردم با اعمال معصومین(ع) هست.
بسياری از انسانها انكار منشا الهی اخلاقيات را نه تنها اهانت بار كه كفر آميز تلقی میكنند. مطابق با نظر آنها يك وجود الوهی احساس اخلاقی ما را به وجود آورده است و يا اين كه ما اخلاق را از تعاليم اديان تشكل يافته آموخته ايم. اما به باور آنها هر كدام از اين دو نظر هم كه درست باشد، در هر حال ما نيازمند دين هستيم تا بتوانيم رذيلتهای كه در طبيعت ما نهفته است را فرونشانيم. به تعبير كاترين هپورن در فيلم « ملكهی آفريقا » دين برايمان امكان پذير میسازد كه خود را در جايگاهی بسيار بالاتر از « مادر پير زشت طبيعت » قرار دهيم زيرا (دين به ما) نوعی قطب نمای اخلاقی ارزانی میدارد.
سلام
شکی نیست که برای اخلاقی شدن به معنای واقعی ما به دین نیازمندیم اما وقتی درست نگاه می کنیم می بینیم سرمایه دین در تربیت اخلاقی انسانها همان فطرت الهی خودشان است چه اینکه اساسا دین مقتضای فطرت پاک است .
رابطه دین و اخلاق رابطه کامل و ناقص از یک نوع است . دین نماد انسان کامل است و ما با توجه با آن الگوی کامل خودی را می سازیم که هنوز بالفعل نشده است . پس دین ندای فطری تقویت شده ای است که اگر تقویت نمی شد صدایش به کسی نمی رسید . ظاهرا کلام حضرت امیر در خطبه نهج که می فرمایند : لیثیروا لهم دفائن العقول به این معنا اشاره دارد .
الحمد لله
سلام
با تشکر از جناب عرفان که استارتر تاپیک های توپن :khandeh!:
حالا یه سوال؟
این اخلاق منهای دین برای خدا هیچ ارزشی نداره؟
این اخلاق منهای دین برای خدا هیچ ارزشی نداره؟
سلام
به طور مثال افرادی که به لحاظ اخلاقی مبانی را رعایت میکنند ولی افراد دینمداری نیستند،این اخلاق برای اونها منشاء خیر نیست؟
در آخرت برای اونها تاثیری داره؟
سلام
با تشکر از جناب عرفان که استارتر تاپیک های توپن :khandeh!:حالا یه سوال؟
این اخلاق منهای دین برای خدا هیچ ارزشی نداره؟
به نظرمن داره.چون به هرحال انسان با اخلاق پا روی هوای نفسش گذاشته وشایدنا خودآگاه ازمیل پروردگارش پیروی کرده.اما درهرحال خدا دوست داره که این کار برای خاطر اون باشه.
ازنظرعقلی هم پیروی کورکورانه از وجدان یک جورایی جبریه واز این بابت بی ارزش.درضمن
صرف پیروی از وجدان بدون راهنمایی انبیاء خطرناکه وممکنه به انحراف کشیده بشه.
اینجاست که دین لازمه.مثلا آیا همه جا دروغ غلطه؟ وجدان می گه بلی. اما دین می گه نه.
اینکه کجا جایزه وکجا نه اینو پیامبر باید بگه.یا انسانها اغلب وقتی اخلاق با منافعشون تضادپیدا می کنه دست به توجیه می زنند.پیامبر بایدبگه این توجیه درسته یا نه.به علاوه اخلاق بدون دین چه ضمانت اجرایی داره ؟وقتی کسی به روز جزا اعتقاد نداشته باشه چرا باید منافع خودش رو به خطر بندازه؟
اخلاق بدون دین می شه حقوق بشر!!!!!!
دین بدون اخلاق هم می شه صهیونیست!!!
سلام به طور مثال افرادی که به لحاظ اخلاقی مبانی را رعایت میکنند ولی افراد دینمداری نیستند،این اخلاق برای اونها منشاء خیر نیست؟ در آخرت برای اونها تاثیری داره؟
سلام
بزرگوار
عمل تابع نیت است لذا اگر کسی می خواهد از عمل خود اثر اخروی بیابد باید نیت اخروی داشته باشد قرآن هم فرمود :
" مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ"
" أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ"،
" أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها"
" وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ"
" مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً"
این آیات نشان دهنده آن است که کفر مانع اثر بخشی عمل در حوزه آخرت است .
اما اگر یک صفت اخلاقی در فردی نهادینه شود راه نیکی است که به حق و حقیقت دارد لذا چه بسا موجب نجات او گردد و این نه به جهت آثار عملی است بلکه به جهت ملکه شدن خلق شایسته است
موفق باشید
سلام.
همونطور که آقای حامد گفتند کفر مانع اثربخشی اعمال میشه، اما از طرفی ممکنه در دنیا خداوند به خاطر اعمال زیبایش هدایتش کند. مثل کسانی که از دل کفر و شرک غرب، مسلمان شیعه شدند. یا کسانی که در جامعه خودمون بودند ولی سراسر وجودشان آلودگی و گناه بود، اما اعمال نیکویی هم داشتند و به خاطر اونها خداوند هدایتشون کرد. ولی یه نکته ای مهمه، اون هم اینکه شخص باید تکبر نداشته باشه. چون تکبر چشمش رو به روی حقایق می بنده، حتی اگر هدایت برایش فرستاده بشه.
سلام
با تشکر از جناب عرفان که استارتر تاپیک های توپن :khandeh!:حالا یه سوال؟
این اخلاق منهای دین برای خدا هیچ ارزشی نداره؟
دو سوال اساسی
با اینکه نکیسای کنجکاو و باهوش،سوال بسیار خوبی مطرح فرمودند و غرض بنده هم از طرح این مسئله رسیدن به این سوال بود، اما باید عرض کنم برای جواب دادن به این سوال باید دو نکته پر اهمیت را بررسی کنیم و دوستان پیرامون آن بحث کنند:
1- همانطور که در سیر بحث عرض شد یک پایه ارزش های اخلاقی در فطرت و سرشت انسان است و تا حد زیادی برای راهنمایی به سمت کمال راه بر است.
و عقل بشری هم که به تعبیر آن روایت شریف "پیامبر باطنی " است به عمق بخشیدن اخلاق گرایی فطرت کمک شایانی می نماید.
اما می بینیم که این مسئله کافی نیست و الا می بایست جامعه بشریت تا به نزدیکی کمال می رسیدند و بر سر نظام اخلاقی واحدی اتفاق نظر داشتند و از طرفی هنوز مسائل کلیدی مهمی باقیست که مورد فهم بشر قرار نگرفته و یا نتوانسته معیار صحیح و بی عیب و نقصی در آن موارد ارائه دهد.
پس سوالی مطرح می شود:
توجه داشته باشید لازمه جواب "بلی" به این سوال اثبات و ارائه مصداق، نیاز دارد و "نه" گفتن دلیل می خواهد. 2- و بعد از بحث و دلیل آوری بر سر این سوال باید به سراغ نکته دوم رفت که :
(این سوال در تاپیک های دیگر جواب داده شده پس به تحلیل نکته اول اکتفا می کنیم)
مگه خداوند در قرآن نگفته که ذره ای خوبی کنین پاداششو میبینین و ذره ای بدی کنین هم جزاشو میبینین ؟(هم در دنیا و هم در آخرت)
اگه اینطوری باشه که شما میگین که بهشت خیلی خلوته که :Nishkhand:
مگه خداوند در قرآن نگفته که ذره ای خوبی کنین پاداششو میبینین و ذره ای بدی کنین هم جزاشو میبینین ؟(هم در دنیا و هم در آخرت)
سلام
امثال آیه شریفه : فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره که مجمل هستند با آیات پست سیزدهم تفصیل داده می شوند به این نحو که : هرکس از اعمال خیر خود نیت دنیوی داشته باشد و نه اخروی مثل کفار نتیجه عمل خیر خود را در دنیا می بینند لذا تسری اثر آن به آخرت دیگر صحیح نیست .
البته اگر توجه داشته باشید مساله عمل از اخلاق جداست . خُلق ملکه درونی است نه عمل لذا هیچیک از دو آیه فوق شامل آن نمی شود .
موفق باشید
آیا می توان تمام قوانین اخلاقی را از فطرت و سرشت انسانی استخراج کرد؟
به نظر من میشه .
اخلاق ریشه در فطرت انسانها داره .
درسته که خیلی وقتا بعضی ها غیر انسانی عمل میکنن ولی اینا یا بیمارن یا خودشون هم میدونن که این کارشون غیر اخلاقی بوده .
اگه اینطوری باشه که شما میگین که بهشت خیلی خلوته که
سلام.
بهشت از آدمای دوره زمونه ما خیلی پر نیست!
دو گروه بهشتی اند، السابقون السابقون و اصحاب یمین.
السابقون السابقون، عده کمی شون از آخرالزمان هستن. بیشترشون از مردم قبل هستن.
اصحاب یمین هم عده ایشون از ما هستن، عده ای از مردم قبل.
اما مسلما خداوند پاداش کارهای نیک کفار امروزی رو میده، منتها توی دنیا، تا وقتی به آخرت می رسن دیگه نتونن بگن ما فلان کار رو کردیم و ..
آیا می توان تمام قوانین اخلاقی را از فطرت و سرشت انسانی استخراج کرد؟
به نظر من همشون رو نمیشه، بعضی ها رو میشه.
چون خیلی مواقع ما کارهایی می کنیم که نمی فهمیم اشتباهه. طبق فرموده قرآن، شیطان اعمال رو برامون زینت می ده. برای خودم هم پیش اومده که کارهایی کردم که فکر می کردم خوب هم هستن، اما بعد متوجه شدم که اشتباه کردم. البته این بیشتر در مورد مسائل ریز و ظریفه. مسائل بزرگتر، اشتباه بودنشون خیلی مشخصتره. فکر نمی کنم کسی باشه که در عمق وجودش خیانت یا بردن آبروی کسی رو صحیح بدونه.
یه مسئله مهم اینه که ما فطرت پاک رو نمی تونیم به راحتی پیدا کنیم.
اکثر کسانی که ما می بینیم اینقدر گناه کردن که روح خداییشون زندانی شده و دیگه صداشون نمی شنون.
اما مسلما خداوند پاداش کارهای نیک کفار امروزی رو میده،
پس اونایی که به خدا ایمان دارن قضیشون فرق میکنه؟
مثل مسیحی یا یهودی؟
بیشتر در مورد مسائل ریز و ظریفه. مسائل بزرگتر، اشتباه بودنشون خیلی مشخصتره.
دقیقا همینه .
اختلاف ادیان هم سر همین چیزای ریزه خب.
ولی این امکان نداره که تو یه کار اخلاقی بد انجام بدی و عذاب وجدان نگیری.
و در هیچ دینی هم شما نمیبینین که یه عمل نکوهیده در دین دیگه ارزش باشه.
-1- مگه خداوند در قرآن نگفته که ذره ای خوبی کنین پاداششو میبینین و ذره ای بدی کنین هم جزاشو میبینین ؟(هم در دنیا و هم در آخرت)2- اگه اینطوری باشه که شما میگین که بهشت خیلی خلوته که :nishkhand:
سلام به نکیسا
1- بله خداوند در قرآن کریم فرموده که " و من مثقال ذرة خیرا یره و ... " اما از شما سوالی می پرسم:
در آیه مورد استناد شما "خیر " به چه معناست و " شر " به چه معنا؟
2- بیاین هنوز نتیجه نگیریم و وقتی بحث به جایی رسید که زوایای روشن پیدا کردن به سراغ این سوال و این نتیجه گیری شما می ریم.
در آیه مورد استناد شما خیر به چه معناست و شر به چه معناست؟
خیر هر کاری که آدم وقتی انجامش میده احساس رضایتمندی داره
و شر کاریه که انسان میدونه کاری که داره انجام میده اشتباهه ولی انجامش میده و اکثر این کارها هم با عذاب وجدان همراهه.
اخلاق منهای خدا وجود نداره
یعنی میشه صفر
اصلا زندگی بدون خدا صفره
یا حق
من اینو قبول ندارم
خیلی آدمهای بی دینو میشناسم که ادمهای با اخلاق و مودب و با شخصیتی هستن.
شاید به گفته ی بعضی ها ارزش نداشته باشه ولی اخلاق منهای خدا وجود داره .
خیر هر کاری که آدم وقتی انجامش میده احساس رضایتمندی داره
و شر کاریه که انسان میدونه کاری که داره انجام میده اشتباهه ولی انجامش میده و اکثر این کارها هم با عذاب وجدان همراهه.
خیر و شرّ ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
سرکار نکیسا حرف شما به این معناست که این آیه سوره مبارکه زلزال ( فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ﴿٧﴾وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴿٨﴾؛ پس هركس هموزن ذرهاى نيكى كند ، آن نيكى را ببيند . «7» و هركس هموزن ذرهاى بدى كند ، آن بدى را ببيند .«8») خیر را به معنای اعمالی که انجامشان رضایتمندی خود انسان رو به وجود میاورد ، استعمال کرده؟؟؟؟!!!!
به نظر می رسد باید بیشتر پژوهش کنید و درباره اینکه " خیر از دیدگاه قرآن چیست؟ " مطالعه زیادی داشته باشید.
از این فرمایش شما به این معناست که دین معیار مشخص و واحدی برای تشخیص خیر و شر ارائه نداده.
به این آدرس ها مراجعه فرمایید:
مفهوم خیر و شر
البته نکسیای بزرگوار فرمایش شما درست است که اخلاق منهای خدا وجود دارد؛ به این معنا که ادب و رعایت اصول اخلاقی لازمه دین داری و ایمان نیست و از غیر مسلمان و مومن هم سر می زند، ولی ولی ولی
دقت کنید که
آیا این چند رفتار می تواند در مقابل حق ناپذیری و یا جهل آنها به چشم می آید و ارزشمند باشد؟
سلام.
پس اونایی که به خدا ایمان دارن قضیشون فرق میکنه؟ مثل مسیحی یا یهودی؟
اونها به خدا ایمان ندارند، حتی مسلمانان، اول اسلام می آرن بعد به درجه ایمان می رسند.
تازه عقیده مسیحی ها از نظر اسلام شرکه. خداوند هم در قرآن فرموده که بعد از اسلم هیچ دینی از هیچ کس پذیرفته نیست. یعنی کسی که الان می گه مسیحیه از نظر قرآن بی دینه. مسیحی های حقیقی بعد از بعثت رسول خدا(ص) به ایشون ایمان آوردند.
در مورد مسیحیت و یهود،چیزی که ما الان از دینشون می بینیم اصلا چیزی نیست که پیامبرانشان(ع) آوردند. یهودیهایی که در چند روز نبود پیامبرشان(ع) گوساله پرست می شن، ببین بعد این همه سال با دینشون چه کردند.! پس کسانی که الان مسیحی و یهودی اند، یه یک دین خدایی نیستند.
دقیقا همینه . اختلاف ادیان هم سر همین چیزای ریزه خب. ولی این امکان نداره که تو یه کار اخلاقی بد انجام بدی و عذاب وجدان نگیری.
خب بستگی داره ما به چه کارهایی بگیم مسائل اخلاقی. کسی که می خواد به هیچ وجه گناه نکنه و نفسش رو پاک کنه، حتی مراقب یک فکر کوچک گناه هم هست که در وجودش راه پیدا نکنه. برای گناهان بزرگ مثل دروغ و غیبت و بزرگتر از اینها، ما معمولا می فهمیم داریم اشتباه می کنیم و گاهی عذاب وجدان می گیریم. ولی در مورد گناهان به ظاهر کوچکتر مثل یه فکر، یا یه نگاه، گاهی متوجه نمی شیم که کارمون اشتباه بوده. تازه یه موقع هایی فکر می کنیم داریم کار خوبی می کنیم، ولی بعد متوجه می شیم خودمون مرتکب گناه شدیم.! هرچه انسان از نظر معنوی بالاتر باشه، این جور گمراهی ها تو وجودش کمتره.
خیر هر کاری که آدم وقتی انجامش میده احساس رضایتمندی داره و شر کاریه که انسان میدونه کاری که داره انجام میده اشتباهه ولی انجامش میده و اکثر این کارها هم با عذاب وجدان همراهه.
شاید تو اگر دروغ بگی عذاب وجدان بگیری، ولی بعضی ها با دروغشون خیلی هم کیف می کنند! دروغ برای اینا شر نیست؟
خیلی ها وقتی می خوان 1000 تومان به کسی کمک کنن انگار دارن جونشونو میدن و آخرش هم ناراحتن که بهش کمک کردن. کار خیره، ولی احساس رضایتمندی وجود نداره.
انسان خوب با گناه عذاب وجدان می گیره و با کار خوب احساس رضایت می کنه. ولی انسان بد اینطور نیست.
نمی تونیم خوبی و بدی کارها رو با احساسات انسانها بسنجیم. چون احساسات انسانها متفاوتند و نمی تونند معیار درستی کارهامون باشن.
خیر و شر رو خدا تعیین می کنه. توی یه آیه دیگه هم فرموده چه بسا شما فکر می کنید این چیز به سود شماست، در حالی که به ضرر شماست، و یا فکر می کنید این مسئله به ضرر شماست در حالیکه سود شما در آن است.(نقل به مضمونه. آیه رو حفظ نیستم)
این آیه نشانگر اینه که ما گاهی خیر و شر رو قاطی می کنیم!
من اینو قبول ندارم خیلی آدمهای بی دینو میشناسم که ادمهای با اخلاق و مودب و با شخصیتی هستن. شاید به گفته ی بعضی ها ارزش نداشته باشه ولی اخلاق منهای خدا وجود داره .
در شرایط عادی زتدگی اکثرمون خوبیم. در شرایط سخته که خودمون رو نشون می دیم.
هر کسی یه نقطه ضعفی داره. یکی پول ،یکی خانواده ،یکی اهمیت دادن به خودش و .. پای نقطه ضعفش که وسط بیاد دیگه اون آدم خوب نیست!
این جور افرادی که می گی دین خودشون رو دارن(نه اسلام) بلکه دینی که بر اساس تمایلات شخصیشون پایه ریزی شده. برای همین اخلاق هیچ کدوم کامل نیست. یکی ارتباط زن و مرد رو مجاز می دونه، یکی مشروب رو بد نمی دونه، یکی ...
اما اگر منظورت از اخلاق فقط برخورد با مردمه، خب ممکنه در بی دین ها هم وجود داشته باشه. اما همونطور که گفتی ارزشی نداره.
کسی که اخلاق مردم دیندار حقیقی(تاکید می کنم حقیقی!) رو دیده باشه دیگه اصلا برخورد اینا به چشمش نمی اد. این جور مردم به خاطر تو باهات خوب برخورد می کنن. اما مردم دیندار به خاطر خدا باهات خوب برخورد میکنن. زیبایی برخورد این افراد اصلا به پای زیبایی برخورد مردم دیندار نمی رسه!
شخصی که این آیه را فرموده خداست. فکر می کنی از نظر خداوند هم خیر و شر به همین معناست؟ شاید تو اگر دروغ بگی عذاب وجدان بگیری، ولی بعضی ها با دروغشون خیلی هم کیف می کنند! دروغ برای اینا شر نیست؟ خیلی ها وقتی می خوان 1000 تومان به کسی کمک کنن انگار دارن جونشونو میدن و آخرش هم ناراحتن که بهش کمک کردن. کار خیره، ولی احساس رضایتمندی وجود نداره.
عمل کردن و پایبند بودن به اخلاقیات یه بحث دیگه هست.
همون کسی هم که داره دروغ میگه میدونه که دروغ بده و اگه کس دیگه ای هم این کار رو در مورد اون انجام بده ، ناراحت میشه. و برعکس این قضیه در مورد کار خوب هم هست.
اصلا یه نفر اخلاق رو تعریف کنه
اونها به خدا ایمان ندارند، حتی مسلمانان، اول اسلام می آرن بعد به درجه ایمان می رسند. تازه عقیده مسیحی ها از نظر اسلام شرکه. خداوند هم در قرآن فرموده که بعد از اسلم هیچ دینی از هیچ کس پذیرفته نیست. یعنی کسی که الان می گه مسیحیه از نظر قرآن بی دینه. مسیحی های حقیقی بعد از بعثت رسول خدا(ص) به ایشون ایمان آوردند. در مورد مسیحیت و یهود،چیزی که ما الان از دینشون می بینیم اصلا چیزی نیست که پیامبرانشان(ع) آوردند. یهودیهایی که در چند روز نبود پیامبرشان(ع) گوساله پرست می شن، ببین بعد این همه سال با دینشون چه کردند.! پس کسانی که الان مسیحی و یهودی اند، یه یک دین خدایی نیستند.
اخلاق منهای خدا با اخلاق منهای دین با هم فرق نمیکنه؟
سرکار نکیسا حرف شما به این معناست که این آیه سوره مبارکه زلزال ( فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ﴿٧﴾وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴿٨﴾؛ پس هركس هموزن ذرهاى نيكى كند ، آن نيكى را ببيند . «7» و هركس هموزن ذرهاى بدى كند ، آن بدى را ببيند .«8») خیر را به معنای اعمالی که انجامشان رضایتمندی خود انسان رو به وجود میاورد ، استعمال کرده؟؟؟؟!!!! به نظر می رسد باید بیشتر پژوهش کنید و درباره اینکه " خیر از دیدگاه قرآن چیست؟ " مطالعه زیادی داشته باشید.
سلام
منظور من خیر و شر از دیدگاه اخلاق منهای خداست .
وگرنه نظر من یه چیز دیگسات برادر.
عمل کردن و پایبند بودن به اخلاقیات یه بحث دیگه هست.
همون کسی هم که داره دروغ میگه میدونه که دروغ بده و اگه کس دیگه ای هم این کار رو در مورد اون انجام بده ، ناراحت میشه. و برعکس این قضیه در مورد کار خوب هم هست.اصلا یه نفر اخلاق رو تعریف کنه
در تعریف اجمالی علم اخلاق باید گفت:
شهيد مطهرى در شرح تعريف علم اخلاق كه ياد شد، مى نويسد:
در حقيقت، چگونه زيستن دو شعبه دارد: شعبه چگونه رفتار كردن و شعبه چگونه بودن. چگونه رفتار كردن، مربوط مى شود به اعمال انسان (كه البته شامل گفتار هم مى شود) كه چگونه بايد باشد و چگونه بودن، مربوط مى شود به خويها و ملكات انسان كه چگونه و به چه كيفيت باشد.
بنابر این باید گفت: علم اخلاق
سلام
منظور من خیر و شر از دیدگاه اخلاق منهای خداست .
وگرنه نظر من یه چیز دیگسات برادر.
پس بهتر می بینم درخواست توضیح بیشتر از شما کنم.