جمع بندی تاریخچه روحانیت شیعه

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاریخچه روحانیت شیعه

در اثار دکتر شریعتی می خواندم که ایشان معتقد بودند روحانیت ,تقلیدی از کشیش ها در مسحیت است و در چند قرن اخیر ایجاد شده ,ایا این درسته یا نه؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

fatemeh873;986161 نوشت:
در اثار دکتر شریعتی می خواندم که ایشان معتقد بودند روحانیت ,تقلیدی از کشیش ها در مسحیت است و در چند قرن اخیر ایجاد شده ,ایا این درسته یا نه؟!

با عرض سلام و ادب.
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه بابرکت،پیشاپیش فرا رسیدن عید فطر را خدمت شما تبریک عرض می کنیم.
ایکاش آدرس دقیق منبع این سخن منقول از دکتر شریعتی را بیان می کردید تا ضمن مراجعه به منبع آن،بررسی شود که ایشان با استناد به چه دلایلی چنین سخنی را بیان کرده اند.
با بررسی و مقايسه جایگاه و کارکرد روحانيت در اسلام و مسيحيت در مي‏ يابيم كه بين اين دو اصطلاح (روحانيت در اسلام با روحانيت در مسيحيت) اختلافات ماهوي متعددي وجود دارد كه به هيچ وجه قابل اقتباس از ديگري نيست.
مهمترین و اصلی ترین وجه تمایز بین روحانیت در اسلام با روحانیت در مسیحیت این است که روحانيت در مسيحيت، تنها مقام صاحب اعتبار در مسايل ديني و رابطه و واسطة خدا و انسان به شمار مي ‏آيد كه به نوعي از عصمت و قداست خاصي برخوردار است. كمتر به جنبه عملي و معرفتي اخلاقي و علمي و عملی او توجه مي‏شود و به عنوان يك طبقه ممتاز از ساير طبقات شناخته مي‏شود و کمتر شاهد حضور و نقش آفرینی روحانیت مسیحی در مشکلات اجتماعی و در بین مردم هستیم. به خلاف روحانيت شيعه كه بر بعد معرفتي و علمي او توأم با بعد اخلاقي و عملي توجه مي‏شود و روحانیون اسلامی بخصوص روحانیت شیعه همیشه در بین مردم و بعنوان یکی از مردم در صحنه های مختلف حضور داشته و در کنار مردم و همراه با مردم به ایفای نقش و انجام خدمت پرداخته است.
نگاهی به حضور روحانیت شیعه در طول تاریخ در خط مقدم مبارزه و جهاد بر علیه ظالمان و ستمگران و حضور در عرصه انجام خدمات اجتماعی به مردم،خود گویای این واقعیت است که هرگز نباید و نمی توان روحانیت شیعی را برگرفته از روحانیت در مسیحیت دانست.بعبارت بهتر توجه به كاركردها و ويژگي‏هاي روحانيت مبيّن اين حقيقت است كه روحانيت در اسلام ربطي به روحانيت در مسيحيت نداشته و از صدر اسلام عالمان ديني همواره حضوری فعال و جدی در تمام عرصه ها داشته ‏اند بر خلاف روحانیت مسیحی که خود را محصور در ساختمان کلیسا و انجام یکسری برنامه های ساده و بی روح کرده اند و در مسائل اجتماعی و حل مشکلات جامعه حضوری ناچیز و کمرنگ دارند.

برای مطالعه پیرامون جایگاه و نقش روحانیت منابعی معرفی می گردد:
- روحانيت و جامعه پذيري سياسي ، مرتضي علويان ، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) ، 1383 .

- نقش روحانيت شيعه در انقلاب اسلامي ايران. نقيب زاده، احمد و حميد اماني زوارم. (1382). تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي

ـ ت‍ح‍ل‍ي‍ل‍ي‌ ب‍ر ن‍ق‍ش‌ س‍ي‍اس‍ي‌ ع‍ال‍م‍ان‌ ش‍ي‍ع‍ي‌ در پ‍ي‍داي‍ش‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌/ ف‍ره‍اد ش‍ي‍خ‌ف‍رش‍ي‌/ م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌ / 1379.

ـ ن‍ق‍ش‌ روح‍ان‍ي‍ت‌ ش‍ي‍ع‍ه‌ در ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌ اي‍ران‌/ اح‍م‍د ن‍ق‍ي‍ب‌زاده‌ و وح‍ي‍د ام‍ان‍ي‌ زوارم‌/ م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌/ 1382.

ـ مبارزات روحانيون و وعاظ مساجد به روايت اسناد/ حشمت‌الله سليمي / مرکز اسناد انقلاب اسلامي‏‫/1386.

و ....

با سلام و عرض ادب

جا داره برخی از مشترکات روحانیت در اسلام و مسیحیت هم اینجا یادآوری بشه :

هر دو به جمع آوری وجوهات مردم اقدام می کنند تا اموال مردم رو پاک کنن و مردم رو وارد بهشت کنن و از جهنم نجات بدن.

هر دو مدعی این هستن که از طرف آخرین ولی خدا نیابت دارن .

هر دو مردم رو به تعبد تقلیدی دعوت می کنن .

هر دو مدعی این هستن که هیچ انسانی بدون واسطه اون ها نمی تونه خدا رو درک کنه!

هر دو اعتقادات و منطق خودشون رو حق و دیگران رو باطل می دونن .

ازدواج و طلاق نیاز به تایید این قشر داره ، چون نماینده خدا روی زمین هستن!!!

هر دستوری بدن واجب الاطاعت هست .

و....

مقداد;986474 نوشت:
ایکاش آدرس دقیق منبع این سخن منقول از دکتر شریعتی را بیان می کردید تا ضمن مراجعه به منبع آن،بررسی شود که ایشان با استناد به چه دلایلی چنین سخنی را بیان کرده اند.

از کتاب اجتهاد و نظریه انقلاب دایمی, صفحات ۲۹و۳۰

یه جوری میشه گفت موجه نیست ,چون شما تنها دو وجه تمایز را بررسی کردید,در حالی که شباهت ها بیشترند,
و این تفاوت ها هم بدلیل تفاوت ویژگی های اسلام با مسیحیته, که میشه گفت بعد اقتباس ان از مسیحیت با ایجاد تغییراتی اونو با اسلام سازگار کردند...

سلام
در صدر اسلام هم افرادی مثل صحابه پیامبر بوده اند که نسبت به دیگران آشنایی بیشتری با علوم دینی داشته باشند. اما این که به خاطر این موضوع حقوق دریافت کنند، لباس مجزایی داشته باشند، تسهیلات جدایی براشون در نظر گرفته بشه و ... مسئله جدیدی است.

سلام علیکم

در هر زمانی میتوان شکل اجتماعی و نقشی از یک طیف اجتماعی تعریف کرد که نسبتش به نقش و تعریف قبلی آن طیف اجتماعی اشتراک نداشته باشد با حداقل اشتراک را داشته باشد و بدعت محسوب شود و میتوان گفت این بدعت سابقه ای ندارد و مناخر است .

مثلا معلمینی را فرض کنید که تجارت و سودطلبی از علم فارغ از اینکه این علم نافع است یا غیر نافع میشوند و اصالت منفعت یا اطاعت از طبقه حاکمه برایشان از نفس علم مهمتر است
این جریان طبقه ای سیاسی و اجتماعی را شکل میدهند و بنا بر اراده و میل طبقه پافوق خود مساله ای را علمی و یا غیر علمی میدانند در حالیکه همچنان نام معلم را یدک میکشند .

اگر این طبقه بر عموم جریان معلمین غلبه داشته باشند و طیف غالب معلمین را شکل دهند بشکلی که وقتی میگوییم معلم ناخودآگاه این افراد و نگرششان در ذهن متبادر گردد بله این معلم نما ها سابقه ای در تعلیم و تعلم ندارند و متاخرند و ...

به همین شکل اگر این جریان متاخر در طیف عالمان دینی با عنوان روحانیت شکل بگیرد و شایع شود و طیف غالب گردد و اسم خاص روحانیت داشته باشد این روحانیت شبیه به کلیسا قرار باشد عمل کند و نقش مصلح دینی را در جامعه ایفا نکند و یا دین را ابزار سو استفاده سیاستمداران قراردهند و یا در حداقل انجراف ، از جامعه و مشکلاتش فاصله بگیرد و عزلت نشینی کند مانند صومعه نشینان اینها مبدعند و متاخر

مقداد;986474 نوشت:
[=13]

با عرض سلام و ادب.
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه بابرکت،پیشاپیش فرا رسیدن عید فطر را خدمت شما تبریک عرض می کنیم.
ایکاش آدرس دقیق منبع این سخن منقول از دکتر شریعتی را بیان می کردید تا ضمن مراجعه به منبع آن،بررسی شود که ایشان با استناد به چه دلایلی چنین سخنی را بیان کرده اند.
با بررسی و مقايسه جایگاه و کارکرد روحانيت در اسلام و مسيحيت در مي‏ يابيم كه بين اين دو اصطلاح (روحانيت در اسلام با روحانيت در مسيحيت) اختلافات ماهوي متعددي وجود دارد كه به هيچ وجه قابل اقتباس از ديگري نيست.
مهمترین و اصلی ترین وجه تمایز بین روحانیت در اسلام با روحانیت در مسیحیت این است که روحانيت در مسيحيت، تنها مقام صاحب اعتبار در مسايل ديني و رابطه و واسطة خدا و انسان به شمار مي ‏آيد كه به نوعي از عصمت و قداست خاصي برخوردار است. كمتر به جنبه عملي و معرفتي اخلاقي و علمي و عملی او توجه مي‏شود و به عنوان يك طبقه ممتاز از ساير طبقات شناخته مي‏شود و کمتر شاهد حضور و نقش آفرینی روحانیت مسیحی در مشکلات اجتماعی و در بین مردم هستیم. به خلاف روحانيت شيعه كه بر بعد معرفتي و علمي او توأم با بعد اخلاقي و عملي توجه مي‏شود و روحانیون اسلامی بخصوص روحانیت شیعه همیشه در بین مردم و بعنوان یکی از مردم در صحنه های مختلف حضور داشته و در کنار مردم و همراه با مردم به ایفای نقش و انجام خدمت پرداخته است.
نگاهی به حضور روحانیت شیعه در طول تاریخ در خط مقدم مبارزه و جهاد بر علیه ظالمان و ستمگران و حضور در عرصه انجام خدمات اجتماعی به مردم،خود گویای این واقعیت است که هرگز نباید و نمی توان روحانیت شیعی را برگرفته از روحانیت در مسیحیت دانست.بعبارت بهتر توجه به كاركردها و ويژگي‏هاي روحانيت مبيّن اين حقيقت است كه روحانيت در اسلام ربطي به روحانيت در مسيحيت نداشته و از صدر اسلام عالمان ديني همواره حضوری فعال و جدی در تمام عرصه ها داشته ‏اند بر خلاف روحانیت مسیحی که خود را محصور در ساختمان کلیسا و انجام یکسری برنامه های ساده و بی روح کرده اند و در مسائل اجتماعی و حل مشکلات جامعه حضوری ناچیز و کمرنگ دارند.

برای مطالعه پیرامون جایگاه و نقش روحانیت منابعی معرفی می گردد:
- روحانيت و جامعه پذيري سياسي ، مرتضي علويان ، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) ، 1383 .

- نقش روحانيت شيعه در انقلاب اسلامي ايران. نقيب زاده، احمد و حميد اماني زوارم. (1382). تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي

ـ ت‍ح‍ل‍ي‍ل‍ي‌ ب‍ر ن‍ق‍ش‌ س‍ي‍اس‍ي‌ ع‍ال‍م‍ان‌ ش‍ي‍ع‍ي‌ در پ‍ي‍داي‍ش‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌/ ف‍ره‍اد ش‍ي‍خ‌ف‍رش‍ي‌/ م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌ / 1379.

ـ ن‍ق‍ش‌ روح‍ان‍ي‍ت‌ ش‍ي‍ع‍ه‌ در ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌ اي‍ران‌/ %

شروحیل;986478 نوشت:
با سلام و عرض ادب

جا داره برخی از مشترکات روحانیت در اسلام و مسیحیت هم اینجا یادآوری بشه :

هر دو به جمع آوری وجوهات مردم اقدام می کنند تا اموال مردم رو پاک کنن و مردم رو وارد بهشت کنن و از جهنم نجات بدن.

هر دو مدعی این هستن که از طرف آخرین ولی خدا نیابت دارن .

هر دو مردم رو به تعبد تقلیدی دعوت می کنن .

هر دو مدعی این هستن که هیچ انسانی بدون واسطه اون ها نمی تونه خدا رو درک کنه!

هر دو اعتقادات و منطق خودشون رو حق و دیگران رو باطل می دونن .

ازدواج و طلاق نیاز به تایید این قشر داره ، چون نماینده خدا روی زمین هستن!!!

هر دستوری بدن واجب الاطاعت هست .

و....

با سلام.
لطف کنید از بیان نظرات شخصی و برداشتهای سطحی خودداری کنید و مطالبی ارائه گردد که بر اساس مستندات قابل اعتماد باشد نه ذهنیت منفی ای که از جاهای مختلف شکل گرفته است.
کی و کجا گفته در اسلام و روحانیت شیعه گفته شده است که شده است که ازدواج و طلاق فقط د راختیار روحانیت است؟؟؟!!!!
کی و کجا روحانیت شیعه تنها راه درک خدا و معارف دین را مراجعه به خودشان معرفی کرده اند؟؟!!

fatemeh873;986537 نوشت:
یه جوری میشه گفت موجه نیست ,چون شما تنها دو وجه تمایز را بررسی کردید,در حالی که شباهت ها بیشترند,
و این تفاوت ها هم بدلیل تفاوت ویژگی های اسلام با مسیحیته, که میشه گفت بعد اقتباس ان از مسیحیت با ایجاد تغییراتی اونو با اسلام سازگار کردند...

با عرض سلام و ادب.
بحث روی بیان شباهت ها نیست،بحث روی این است که ادعا شده است روحانیت در اسلام از روحانیت در مسیحیت اقتباس شده است،حال آنکه وجود وجوه تمایز اصلی و اساسی بین روحانیت اسلام با روحانیت مسیحیت این ادعا را رد می کند چون با توجه به این تفاوت جدی و ریشه ای نمی توان روحانیت اسلامی را برگرفته از روحانیت مسیحیت دانست.
بله در خیلی از اعتقادات و حتی عبادات بین ادیان مختلف وجوه شباهت فراوانی وجود دارد ،ولی صرف وجود این شباهت ها دلیل بر این نیست که بگوییم فلان دین از فلان دین اقتباس شده است.

مقداد;986635 نوشت:
ادعا شده است روحانیت در اسلام از روحانیت در مسیحیت اقتباس شده است،حال آنکه وجود وجوه تمایز اصلی و اساسی بین روحانیت اسلام با روحانیت مسیحیت این ادعا را رد می کند

به نظر می رسد سخن دکتر شریعتی درست تبیین نشده است زیرا بحث جایگاه روحانیت نیست و بلکه عنوان و کلمه روحانی و روحانیت مد نظر است که شهید مطهری هم بر این باور است که کلمه روحانی به جای عالم، فقیه و ... با نقشه به علمای شیعه اطلاق شده و آن هم بعد از مشروطیت و دلیلش هم این بود که می خواستند بگویند شما علما روحانی هستید و همانگونه که روحانی مسیحی الان در سیاست دخالت نمی کند شما هم دخالت نکنید

برای مطالعه بیشتر به این پرسش و پاسخ توجه شود

[=&quot]پرسش: اصطلاح روحاني از چه زماني وارد ادبيات ديني ما شده است با توجه به اينكه در متون ديني چنين كلمه اي نداريم! تمايز جامعه به روحاني و غير روحاني از چه زماني باب شد آيا از شريعت مسيحيت تقليد شده يا يك ايده ابتكاري است؟[=&quot]
[=&quot]پاسخ: [=&quot]
[=&quot]آفرينش انسان براي رسيدن به كمال معنوي است كه از طريق تعليم و تربيت صحيح و اصلاح اخلاقي بدست مي آيد و خداي متعال انبياي بزرگي براي اين منظور به سوي انسانها مبعوث نموده است:[=&quot]
[=&quot]«خداوند بر اهل ايمان منت گذاشت كه رسولي از خودشان در ميان آنان برانگيخت كه بر آنها آيات خدا را تلاوت كند و نفوس شان را از هر نقص و آلايش پاك گرداند و به آنها شريعت و حقايق حكمت بياموزد هر چند قبلا گمراهي آنان آشكار بود.»(1) پس از انبياي الهي هم اين وظيفه به عهده علماي دين گذاشته شده است كه در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده:[=&quot]
[=&quot]العلماء ورثة الانبياء: علما ورثه و جانشينان پيامبرانند.(2)[=&quot]
[=&quot]اما در تاريخ مسيحيت مشاهده مي شود كه برخي از اين علما براي دنياطلبي و هواهاي نفساني، به جاي هدايت جامعه به سعادت، آنها را منحرف مي كردند و مردم هم چشم بسته دنباله رو آنها مي شدند، چنانچه خداي متعال درباره علماي يهود و نصاري مي فرمايند:[=&quot]
[=&quot]آنها دانشمندان و راهبان را معبودهائي در برابر خدا قرار دادند.(3)[=&quot]
[=&quot]از اين آيه استفاده مي شود كه يهود به جاي اينكه خدا را عامل مغفرت گناهان و سعادت آخرتشان بدانند، دنباله روي احبار يعني دانشمندان شدند و جامعه مسيحيت هم پيرو رهبانان گشتند و اينها را واسطه فيض بين خود و خدا دانستند.(4)[=&quot]
[=&quot]بر اثر همين انحرافات بود كه مسيحيت به جامعه روحاني و غير روحاني تقسيم شد به طوري كه مسيحيان هيچ عملي را بدون حضور روحاني قابل قبول نمي دانند و معتقدند شرائع مسيحيت زماني در پيشگاه خداوند قبول است كه روحاني با حضور خود آن را تائيد كند كه به چند نمونه اشاره مي كنيم:[=&quot]
[=&quot]1. نام گذاري نوزاد و غسل تعميد دادن: اگر كسي بخواهد براي فرزندش نامي انتخاب كند بايد ببرد به كليسا و در حضور پدر روحاني او را غسل دهند و روحاني اسمي را براي آن بگذارد و گرنه آن فرزند نمي تواند به عنوان يك مسيحي وارد جامعه مسيحيت شود.[=&quot]
[=&quot]2. استغفار و اعتراف: اگر يك مسيحي بخواهد توبه كند بايد به كليسا رفته و نزد روحاني به همه گناهاني كه كرده اعتراف نمايد، تا روحاني براي او طلب مغفرت كرده و پولي هم بدهد تا بهشت را به او بفروشد.[=&quot]
[=&quot]3. ازدواج: بر خلاف ازدواج هاي اسلامي كه هر كسي بتواند صيغه عقد را بخواند مي تواند همسري اختيار كند، در جامعه مسيحيت هيچ ازدواجي بدون حضور پدر روحاني مشروعيت ندارد.(5)[=&quot]
[=&quot]اما در مكتب اسلام عالمان ديني يعني افرادي كه بعد از آگاه شدن به مسائل ديني، پاسخ گوي مشكلات مادي و معنوي مردم جامعه مي شوند و براي هيچ دسته و گروهي نيست. و يك فرد روحاني هيچ مزيتي بر يك فرد عادي ندارد چرا كه در نظر قرآن گرامي ترين فرد نزد خداوند پرهيزكارترين است.(6)[=&quot]
[=&quot]مقام روحاني از ديدگاه اسلام يك مقام متكي به نفس است كه نه با ارث به كسي منتقل مي گردد و نه انتصابي است و عمده شرايطي كه براي مقام عالم اسلامي منظور شده است چند شرط مي باشد:[=&quot]
[=&quot]1. خوش نامي خانوادگي[=&quot]
[=&quot]2. دارا بودن عقل سالم و هوشيار بودن.[=&quot]
[=&quot]3. مسلط بودن به هواهاي نفساني و پيروي از خدا، رسول و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ و دوري گزيدن از كارهاي ناشايست.[=&quot]
[=&quot]براي همين در اسلام، همه مسلمانان حق دارند در كار علما دقت و نظارت داشته باشند و هر گاه كوچك ترين خطائي را مشاهده كردند، از باب امر به معروف و نهي از منكر به او تذكر داده و خواستار اصلاح او گردند و در صورتي كه به تذكر مومنان گوش فرا ندهد بر همه واجب است از او دوري گزيند و پيروي از او جايز نمي باشد، بر خلاف مسيحيان كه روحاني را معصوم از خطا مي دانند، اما در اسلام، غير از انبيا و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ، مسئله مصونيت و عصمت روحاني قابل قبول نيست، چرا كه موضوع عصمت با قرارداد يا قبول مردم تحقق پذير نيست و لذا هر مسلماني مي تواند بدون روحاني به عبادت خدا مشغول شود و اعتراف به گناه نزد روحاني و غير روحاني بر هيچ فرد مسلماني جايز نمي باشد و خريد و فروش بهشت را بوسيله علماي خود يك انحراف و دنياپرستي روحانيت مي دانند.(7)[=&quot]
[=&quot]بنابر اين در مكتب اسلام همه ي مردم يك قشرند و جامعه روحاني و غير روحاني وجود ندارد بلكه آنچه در روايات آمده عالم و فقيه است كه به عنوان متخصص و آگاه به مسائل ديني جوابگوي جامعه بر مبناي قرآن و روايت است اما عنوان هاي ديگر مانند: شيخ، ملا، آخوند و روحاني، اسم هايي هستند كه خود مردم بر طبق گفتار زباني خويش انتخاب كرده اند و لفظ روحاني بعد از دوران مشروطيت با گرفتن آن از آيين مسيحيت درميان جامعه ايران متداول گشت و جامعه مسيحيت چون معتقدند روحاني بايد از دنيا جدا باشد به علماي خود روحاني گفته اند.(8)[=&quot]
[=&quot]اگر شيعه به عالم ديني خود روحاني مي گويد، مراد اين نيست كه انتظاري مانند مسيحيت از پدر روحاني داشته باشد بلكه با توجه به سابقه رايج شدن كلمه «روحاني» كه پس از مبارزه علماي شيعه در دوران مشروطيت با حكومت ظلم و استبداد بود، بعيد نيست بگوئيم كه اصطلاح روحاني را آوردند تا بگويند روحانيت نبايد به مسائل اجتماعي اهميت بدهند و به فكر تشكيل حكومت اسلامي باشند! به هر حال امروزه شيعيان نه تنها مراد از كلمه روحاني را دوري از مسائل دنيوي نمي دانند بلكه تشكيل حكومت توسط روحانيت را از ضروريات اسلام مي دانند، علاوه بر اين، علماي اسلام وظايف ديگري هم دارند كه مي رساند واژه «روحاني» از هركجا آمده باشد، امروزه معنا و اصطلاح مسيحي خود را از دست داده و به افرادي اطلاق مي شود كه جامعه را به سوي سعادت دنيا و آخرت و معنويت روح، آرامش و آسايش مي برند.
[=&quot]
[=&quot]پاورقی:[=&quot]
[=&quot]1. آل عمران:164 و جمعه:2.[=&quot]
[=&quot]2. كليني، محمد، كافي، تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1365ه‍ ش، ج1، ص32، باب صفه العلم و فضله و فضل العلماء.[=&quot]
[=&quot]3. توبه:31.[=&quot]
[=&quot]4. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ترجمه: محمد باقر موسوي همداني، قم: انتشارات اسلامي، 1363ه‍ ش، ج9، ص340.[=&quot]
[=&quot]5. مولند، اينار، جهان مسيحيت، ترجمه: محمد باقر انصاري و مسيح مهاجري، تهران: امير كبير، چاپ دوم، 1381ه‍ ش، ص57.[=&quot]
[=&quot]6. حجرات:13.[=&quot]
[=&quot]7. قرني گلپايگاني، حسين، موازنه بين اديان چهارگانه، قم: مؤسسة مطبوعاتي دارالكتب، سوم، 1371ه‍.ش، ص157.[=&quot]
[=&quot]8. مطهري، مرتضي، خاتميت، 106، بي جا، صدرا، 1370ه‍ ش، و همان، امدادهاي غيبي، بي جا، صدرا، 1369ه‍ ش، ص47.[=&quot]

نقل قول:

برای مطالعه بیشتر به این پرسش و پاسخ توجه شود

سلام علیکم
بسیار عالی ، منبع و نام نویسنده مقاله رو هم ذکر بفرمایید

پرسش:
در آثار دکتر شریعتی نقل شده که ایشان معتقد بودند روحانیت ،تقلیدی از کشیش ها در مسحیت است و در چند قرن اخیر ایجاد شده آیا این مطلب درست است؟

پاسخ:

لازم بود آدرس دقیق منبع این سخن منقول از دکتر شریعتی را بیان می کردید تا ضمن مراجعه به منبع ،ضمن بررسی اصل صحت نقل این سخن از دکتر شریعتی ،بررسی شود که ایشان با استناد به چه دلایلی چنین سخنی را بیان کرده اند.
با بررسی و مقايسه جایگاه و کارکرد روحانيت در اسلام و مسيحيت در مي‏ يابيم كه بين اين دو اصطلاح (روحانيت در اسلام با روحانيت در مسيحيت) اختلافات ماهوي متعددي وجود دارد كه به هيچ وجه قابل اقتباس از ديگري نيست.
مهمترین و اصلی ترین وجه تمایز بین روحانیت در اسلام با روحانیت در مسیحیت این است که روحانيت در مسيحيت، تنها مقام صاحب اعتبار در مسايل ديني و رابطه و واسطة خدا و انسان به شمار مي ‏آيد كه به نوعي از عصمت و قداست خاصي برخوردار است. كمتر به جنبه عملي و معرفتي اخلاقي و علمي و عملی او توجه مي‏شود و به عنوان يك طبقه ممتاز از ساير طبقات شناخته مي‏شود و کمتر شاهد حضور و نقش آفرینی روحانیت مسیحی در مشکلات اجتماعی و در بین مردم هستیم. به خلاف روحانيت شيعه كه بر بعد معرفتي و علمي او توأم با بعد اخلاقي و عملي توجه مي‏شود و روحانیون اسلامی بخصوص روحانیت شیعه همیشه در بین مردم و بعنوان یکی از مردم در صحنه های مختلف حضور داشته و در کنار مردم و همراه با مردم به ایفای نقش و انجام خدمت پرداخته است.
نگاهی به حضور روحانیت شیعه در طول تاریخ در خط مقدم مبارزه و جهاد بر علیه ظالمان و ستمگران و حضور در عرصه انجام خدمات اجتماعی به مردم،خود گویای این واقعیت است که هرگز نباید و نمی توان روحانیت شیعی را برگرفته از روحانیت در مسیحیت دانست.بعبارت بهتر توجه به كاركردها و ويژگي‏هاي روحانيت مبيّن اين حقيقت است كه روحانيت در اسلام ربطي به روحانيت در مسيحيت نداشته و از صدر اسلام عالمان ديني همواره حضوری فعال و جدی در تمام عرصه ها داشته ‏اند بر خلاف روحانیت مسیحی که خود را محصور در ساختمان کلیسا و انجام یکسری برنامه های ساده و بی روح کرده اند و در مسائل اجتماعی و حل مشکلات جامعه حضوری ناچیز و کمرنگ دارند.

برای مطالعه پیرامون جایگاه و نقش روحانیت منابعی معرفی می گردد:
- روحانيت و جامعه پذيري سياسي ، مرتضي علويان ، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) ، 1383 .

- نقش روحانيت شيعه در انقلاب اسلامي ايران. نقيب زاده، احمد و حميد اماني زوارم. (1382). تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي

ـ ت‍ح‍ل‍ي‍ل‍ي‌ ب‍ر ن‍ق‍ش‌ س‍ي‍اس‍ي‌ ع‍ال‍م‍ان‌ ش‍ي‍ع‍ي‌ در پ‍ي‍داي‍ش‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌/ ف‍ره‍اد ش‍ي‍خ‌ف‍رش‍ي‌/ م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌ / 1379.

ـ ن‍ق‍ش‌ روح‍ان‍ي‍ت‌ ش‍ي‍ع‍ه‌ در ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌ اي‍ران‌/ اح‍م‍د ن‍ق‍ي‍ب‌زاده‌ و وح‍ي‍د ام‍ان‍ي‌ زوارم‌/ م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ي‌/ 1382.

ـ مبارزات روحانيون و وعاظ مساجد به روايت اسناد/ حشمت‌الله سليمي / مرکز اسناد انقلاب اسلامي‏‫/1386.

و ....

موضوع قفل شده است