اعدام مرتد

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعدام مرتد

مگر در قرآن كريم نيامده كه « لا اِكراه في‌الدين؛ يعني :اجباري در دين نيست.» پس چرا كسي كه مسلمان بوده و حال مي‌خواهد به هر دليلي دست از دين خود بردارد، و دین دیگری را برگزیند اعدام می شود؟

پاسخ:
اولاً: آيه‌ي مورد استشهاد ، ربطي به حكم مرتد ندارد. چرا كه اين آيه‌ي شريفه مربوط به قبل از پذيرفتن دين است و مي‌فرمايد:‌ در پذيرفتن دين اجبار واكراهي نيست. چون‌ كه نمي‌شود با زور عقيده‌اي را به كسي تحميل كرد. اما بعد از اين‌كه انسان ديني را پذيرفت تبعاً و مسلماً بايد دستورات آن دين را هم بپذيرد و به احكام آن دين احترام بگذارد و گرنه پذيرفتن دين معنا ندارد. پس موضوع آيه‌ پذيرفتن اصل دين است؛ نه اين‌كه؛ اگر كسي ديني را پذيرفت لازم نيست به احكام آن عمل کند

ثانياً: حكم قتل در اسلام براي كسي كه مرتد مي‌شود يك حكم سياسي بوده و دليل تشريع اين حكم امور زیر بوده است:

1- به وسيله‌ي ارتداد و برگشت از دين، در ايمان ساير مردم تزلزل و تشكيك حاصل شده و در نتيجه دين و پايه‌هاي ديني تضعيف شده، لذا خداوند چنين حقي را به حاكم اسلامي داده كه به خاطر حفظ دين و ايمان مردم و ارزش‌هاي الهي، مرتد را به مجازات برساند، همان گونه كه در تفسير آيه‌ي 72 از سوره‌ي آل عمران آمده است كه: در صدر اسلام يهوديان توطئه مي‌كردند كه در آغاز روز ايمان بياورند و در پايان روز از اسلام برگردند تا بدین وسیله مردم را از آیین اسلامی برگرداند.و فرض کنید که اگر اسلام چنین حکمی را نمی کرد چه وضعی پیش می آمد و دشمنان چقدر می توانستند توطئه کنند.

2- در صدر اسلام عده‌اي براي فرار از اجراي حدود الهي از دين برمي‌گشتند، مثلاً افرادي شراب مي‌خوردند و يا كار خلاف ديگري را انجام مي‌دادند و بعد براي اين‌كه حكم الهي بر آنان جاري نشود از اسلام برمي‌گشتند، يعني ارتداد را به عنوان سپري كه مانع اجراي حدود مي‌شود انتخاب مي‌كردند.

از آن‌چه بيان شد، آشكار مي‌شود كه حكم اعدام مرتد ربطي به اين ندارد كه اسلام مي‌خواهد عقيده‌اي را تحميل كند بلكه حكمي سياسي بوده كه براي جلوگيري از فتنه‌ي دشمنان و نفوذ بيگانگان و حفظ حاكميت الهي و نيز براي جلوگيري از قداست شكني‌ها تشريع شده است(همان‌گونه كه در ساير ملل نيز توطئه بر عليه امنيت جامعه و نظام حاكم بر آن، داراي شديدترين كيفرهاست) لذا كسي كه قبلاً مسلمان بوده و به عللي دين جديد اختيار كرده، اگر تظاهر كند محكوم به احكام مرتد است.

اعتماد;32627 نوشت:
1- به وسيله‌ي ارتداد و برگشت از دين، در ايمان ساير مردم تزلزل و تشكيك حاصل شده و در نتيجه دين و پايه‌هاي ديني تضعيف شده، لذا خداوند چنين حقي را به حاكم اسلامي داده كه به خاطر حفظ دين و ايمان مردم و ارزش‌هاي الهي، مرتد را به مجازات برساند

سلام علیکم
در غیر اینصورت که تفسیر آن سوره است که در حقیقت ایجاد فتنه است و قبلا هم آیه فقاتلوهم حتی تکون الفتنه در مورد این جماعت نازل گردیده در سایر موارد چی ؟

خداوند در قرآن می فرماید اگر همه شما هم کافر می شدید به خداوند هیچ ضرر و آسیبی نمی رسید.
و در لااکراه فی الدین نیز این معنی واضح می گردد که در دین خداوند هیچ اجباری نیست.

در جای دیگر می فرمایئ انم المومنون اخوه
یعنی مومنین با هم برادرند و نمی فرماید مسلمین می فرماید مومنین و همانطوریکه می دانیم مومنین از هر دینی هستند لذا قرآن انحصاری اینچنین توصیف ننموده
یعنی اگر کسی مثلا به دین مسیحیت گروید و قصد فتانگی نداشت و این عمل در حد پذیرش شحص منحصر می گشت و نه اغتشاش و شورش دینی و بقصد تخریب مذهب هیچ اجباری در دین نیست .

چنانکه اینگونه در ایران نیز رفتار می گردد کسانی هستند به دین دیگر گرویده اند ولی این مطلب را تبدیل به تخریب دین اسلام نکرده اند اسلامنیز با آنها کاری ندارد و آنها را نمی کشند .

حال نمی دانم نظر اساتید چیست

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم
فلسفه مجازات مرتد؛
_ در ابتدا باید گفت تمام احکام دینی تابع مصالح و مفاسد واقعی انسانها ست و حکم ارتداد نیز از این قاعده استثنا ندارد .حال اگر عقل محدود بشری توانست علل و عوامل را کشف کند که خیلی خوب ولی چنانچه نتوانست آیا معنایش خرده گرفتن به حکم الهی است ؟ خیر بلکه شخص مسلمان و متعهد سر تسلیم فرود می آورد در عین اینکه می تواند در فحص و جستجو در علت آن باشد.
_در تفکر اومانیستی غرب که انسان جایگزین خداوند شده و معیار هر قانون واخلاق و ... است .احدی حق تصمیم گیری برایش حتی خداوند ندارد که این مطلب به اباحه گری می انجامد یعنی خوب و بد اخلاقی به سلیقه افراد بستگی دارد مثلا هم جنس بازی به همان اندازه از تقدس برخوردار است که پرستش خداوند باری.و تغییر مذهب نیز تابع سلیقه افراد است.1
ولی در فرهنگ اسلامی بنیان فکر بشر بر اساس خرد وعقل بشری است وهمیشه به بهره گیری از عقل و تعالی اندیشه سفارش شده است.لذا آلوده سازی فکر بشر یک خیانت بزرگ برای بشریت است.مجازات مرتد سدی مستحکم در برابر جنگ روانی دشمن علیه تفکر جامعه اسلامی است.چطور وقتی آب شرب یک جامعه مسموم میشود دولت موظف به سم زدایی و آفت زدایی است ،باید در برابر مسموم شدن تفکر افراد جامعه اسلامی نیز چنین سم زدایی صورت گیرد.
البته منافات با حقوق بشر نیز ندارد زیرا حقوق طبیعی انسانها در حوزه مناسبات انسانی است یعنی این حقوق بیانگر روابط انسانی است ولی وقتی کسی در برابر خدا ستیزه گری کند خداوند حق دارد حیات بخشیده به او را ،سلب کند. از این رو حکم ارتداد در حوزه مناسبات انسانی قرار نمیگیرد تا ناقض حقوق بشر قلمداد شود بلکه از حقوق و حدود الهی است.2
1-ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر.
2-هفته نامه پرتو2/10/81.(سخنرانی آیةالله مصباح یزدی)

یک سوال:
من پدر و مادرم مسلمان اند.
من هم تازگی به سنی رسیدم که بتوانم راجع به خدا و ادیان تصمیم بگیرم(15 سال و6ماه).
اگر (به هر دلیل)نخواهم مسلمان باشم آیا اعدام دارد؟اگر دارد به نظرم منطقی نیست چون پدرو مادرم مسلمان هستند من مجبور به قبول اسلام از ترس جانم باشم.همه میدانند همچین اعتقادی 2قران نمی ارزد.
اگر ندارد میتوانم اگر کسی پرسید دینت چیست بگویم مسیحی(به طور مثال)؟؟؟؟

magoot;205976 نوشت:
یک سوال:
اگر (به هر دلیل)نخواهم مسلمان باشم آیا اعدام دارد؟اگر دارد به نظرم منطقی نیست چون پدرو مادرم مسلمان هستند من مجبور به قبول اسلام از ترس جانم باشم.همه میدانند همچین اعتقادی 2قران نمی ارزد.


با سلام و عرض ادب
مقدمتا نکاتی راجع به ارتداد و آزادی بیان می شود که باید به آنها توجه داشت.

1- پذیرش دین اسلام در آغاز ورود به آن، و فراگیری آموزه های آن و عمل به آنها پس از ورود به آن، مبتنی بر تحقیق و تفکر است.

2- تردید، پرسش، وسوسه داشتن و به دنبال رفع تردید و پاسخ سؤال بودن، از لوازم انکار ناپذیر دستگاه فکر آدمی است و تردید و پرسش، تا هنگامی که طلیعه و معبری برای رسیدن به علم و یقین باشد، پدیده ای مبارک و فرخنده است.

3- شک، تردید، ابهام و سؤال در آموزه های دینی ارتداد محسوب نمی شود. ارتداد انکار عالمانۀ اصول دین یا ضروریات و بدیهیات دینی است به گونه ای که انکار آن بدیهیات ملازم با انکار اصول دین بوده باشد و فرد منکر به این ملازمه هم علم داشته باشد.

4- چنانچه انکار فردی ، به دلیل وجود ابهام و سؤال در اصول یا ضروریات دینی باشد، این فرد مرتد محسوب نمی شود و شبهه علمی او مانع اجری حد مرتد بر اوست.راه مقابله با چنین فردی مباحثه علمی است و نه برخورد عملی.

5- حکم ارتداد منافی با آزادی اندیشه نیست. چنانچه فرد محققی با انگیزۀ کشف حقیقت و با استفاده از روش های منطقی و در حد توان خود به تحقیق بپردازد، ولو آنکه در رسیدن به حقیقت قاصر باشد-نه مقصر- در نزد خداوند معذور است؛ و بلکه ماجور است.

6- حکم ارتداد با آزادی بیان نیز در تنافی نیست .فرد مرتد می تواند بدون اعلام ارتداد خود ، به بیان سؤالات و ادلۀ خود در مجامع علمی بپردازد و از اندیشمندان پاسخ در خور مطالبه نماید.

7- هیچ مکتب و مذهبی و لو در مکاتیب بشری و غیر الهی مانند لیبرالیسم، به آزدی مطلق معتقد نیست و برای برخورداری از آن قیود و شرایطی قائل است. لیبرالها مرز آزادی هر فردی را، رعایت حقوق سایر شهروندان و مصالح اجتماعی می دانند.

8- رعایت حقوق خداوند بر بندگان، مصالح جامعۀ اسلامی و حقوق شهروندان مسلمان، سه ضلعی است که آزادی هر فردی محدود به آنها است.

9- با دقت در شرایط ارتداد این نتیجه به دست می آید که مرتد کسی است که در عین آگاهی به حقایق و حقانیّت اسلام، عنودانه و لجوجانه به مخالفت به آن بر می خیزد و به طرزی غیر منطقی با هویت جامعۀ اسلامی و زیر ساخت های فکری آن در می افتد.حکم ارتداد برای پیشگیری از تخریب هویت جامعۀ اسلامی و صیانت عقاید دینی مردم از رهزنان بدخواه کج اندیش تشریع شده است. مراجعه به پروندۀ مرتدان در طول تاریخ ، مؤید همین نظریه است.

10- مرجع تشخیص ارتداد و مجری حکم مرتد، مجتهد جامع الشرایط «حاکم اسلامی»است و هر فرد مسلمانی نمی تواند مرجع تشخیص و مجری حکم ارتداد باشد.

magoot;205976 نوشت:
یک سوال:
من پدر و مادرم مسلمان اند.
من هم تازگی به سنی رسیدم که بتوانم راجع به خدا و ادیان تصمیم بگیرم(15 سال و6ماه).
اگر (به هر دلیل)نخواهم مسلمان باشم آیا اعدام دارد؟اگر دارد به نظرم منطقی نیست چون پدرو مادرم مسلمان هستند من مجبور به قبول اسلام از ترس جانم باشم.همه میدانند همچین اعتقادی 2قران نمی ارزد.
اگر ندارد میتوانم اگر کسی پرسید دینت چیست بگویم مسیحی(به طور مثال)؟؟؟؟

مسیر زندگی انسان و سعادت و شقاوت او مبتنی بر توجه به خدا و انتخاب دین حقیقی است. اینکه شما به سنی رسیده اید که می توانید دررابطه با دین خود تحقیق کنید پدیده ای مبارک است. اما نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که انتخاب دین دلبخواهی نیست بلکه باید مبتنی بر انتخاب صحیح برخواسته از حکم فطرت و عقل سلیم باشد. والبته در این میان باید اهل مطالعه و پرسش نیز باشید.
در قدم اول در انتخاب دین برتر و حقیقی به اصول ادیان نگاهی بیندازید تا ببینید اصول آنها بر چه اموری نهاده شده است.
مثلا در مورد بحث توحید در ابعاد مختلف آن نظر سایر ادیان را با اسلام ملاحظه کنید ، و به این سوال پاسخ دهید که دینی که بر اساس اعتقاد بر توحید در ابعاد مختلف آن بنا نهاده شده بهتر است یا دینی که بر پایه ای تثلیث و یا خدایان متعدد ؟
اما اینکه از شما بپرسند دینت چیست و بدون تحقیق کامل بگوئید مسیحی؟! کاری بر خلاف حکم عقل است.

صدرا;206036 نوشت:
اما اینکه از شما بپرسند دینت چیست و بدون تحقیق کامل بگوئید مسیحی؟! کاری بر خلاف حکم عقل است.

حرفتان را کاملا قبول دارم.
من از ابتدای تعطیلات عید به دنبال اثبات توحید هستم.
شما فرمودید اگر تحقیق کردم و واقعا نتوانستم به حقانیت اسلام پی ببرم مانعی ندارد.
فرضا من نتوانستم.
حال که اسمم از اسم ائمه است اگر فردا بگویم مسیحی ام (مسیحی فقط یک مثال است) نمیگویند تو مرتدی؟

magoot;206755 نوشت:
حرفتان را کاملا قبول دارم.
من از ابتدای تعطیلات عید به دنبال اثبات توحید هستم.
شما فرمودید اگر تحقیق کردم و واقعا نتوانستم به حقانیت اسلام پی ببرم مانعی ندارد.
فرضا من نتوانستم.
حال که اسمم از اسم ائمه است اگر فردا بگویم مسیحی ام (مسیحی فقط یک مثال است) نمیگویند تو مرتدی؟

با سلام و عرض ادب
الف) ابتداتوصیه می شود مطالب را به ترتیب و تدریج پی گیری کنید البته باتوجه به اصل «فاسئلوا اهل الذکر...».
لذا کسی که در مرحله اثبات خدا شک دارد ورود او به موضوع تشخیص دین حق بی معنا است؛زیرا رتبه بررسی نبوت بعد از اثبات خدا است.

ب) اگر کسی در مورد برتری دین اسلام تشکیک دارد باید همه ادیان و نحله ها را مورد بررسی قرار دهد و معارف آنها را مقایسه نماید. بی شک انتخاب دینی دیگر غیر از اسلام مبتنی بر این خواهد بود که:
اولا: دین اسلام را خوب شناخته باشید.
ثانیا: دین اسلام نتواند متضمن سعادت شما باشد به اینکه معارف آن غنی نبوده باشد و یا اینکه نواقصی جدی در آن وجود داشته باشد که جوابی برای آن یافت نشده باشد.

از آن طرف با دینی مواجه شوید که:
اولا: الهی باشد و شکی در نبوت صاحب آن دین نباشد و آن دین بعد از اسلام آمده باشد.
ثانیا: معارف آن دین دستخوش تحریف نشده باشد.
ثالثا: معارف ان غنی تر از معارف دین اسلام باشد.
رابعا: نواقصی که در دین اسلام بوده و کسی از علمای اسلام پاسخگوی آن نبوده باشد در آن دین نبوده باشد.
خامسا: خود آن دین دارای نقص نبوده باشد.
و...
بنابراین قبل از این مراحل کسی که مسلمان زاده است و به اسم تحقیق بخواهد از عقاید حقه خود دست بردارد کاری خلاف حکم عقل را انجام داده است که هیچ حجیتی در آن وجود نخواهد داشت.
موفق باشید.

بخشنده و مهربان است

سلام

آیا قانون ارتداد جزء قوانین مصوب مجلس است .اگر هست لطفن متن آن را بیاورید.

ارادتمند:Gol:

دارا;207056 نوشت:
بخشنده و مهربان است

سلام

آیا قانون ارتداد جزء قوانین مصوب مجلس است .اگر هست لطفن متن آن را بیاورید.

ارادتمند:Gol:


[=Century Gothic]سلام

[=Book Antiqua]صرف نظر از این بحث فقهی مفصل، در قانون مجازات اسلامی سخنی از «ارتداد» نیامده است.[=Book Antiqua]
حال، سوال اساسی كه مطرح می‌‌شود این است كه آیا در نظام حقوقی امروز ایران، جرمی به نام ارتداد وجود دارد؟
و آیا در دادگاه‌های‌ایران می‌‌توان فردی را به عنوان «مرتد» مجازات كرد؟

[=Book Antiqua]اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها از جمله بدیهی ترین اصول حقوقی است كه در نظام‌های‌حقوقی دنیا از جمله در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شده است.
به موجب این اصل، هیچ عملی جرم نیست: مگر آنكه در قانون مدون كشور جرم شناخته شده باشد.

[=Book Antiqua]هیچ كس را نمی‌توان مجازات كرد: مگر آنكه مجازات وی توسط دادگاه واجد صلاحیتی كه در قانون پیش بینی شده است، تعیین شده باشد.
به موجب اصل سی و ششم قانون اساسی، «حكم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد».

[=Book Antiqua]در قانون مجازات اسلامی نیز، «جرم» عبارت است از فعل و ترك فعلی كه به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده است.
[=Book Antiqua]اگر چه در قانون مطبوعات و قانون تشكیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی كشور و انتخابات شهرداران، مصوب سال 1375، به كلمه «ارتداد» اشاره شده امانه در قانون مطبوعات و نه در قانون مجازات اسلامی، مجازاتی برای ارتداد تعیین نشده است و در هیچ یك از قوانین فوق نیز ارتداد به عنوان جرم معرفی نشده است.
[=Book Antiqua]بنابراین از آنجایی كه در قوانین موضوعه، مجازاتی برای ارتداد تعیین نشده است، در نظام حقوقی فعلی نمی توان درباره ارتداد حكمی صادر كند.
البته بعضی به اصل 167 قانون اساسی استناد می‌‌كنند كه می‌‌گوید: «قاضی موظف است كوشش كند تا حكم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، حكم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سكوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه، از رسیدگی به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد» و از این اصل نتیجه می‌‌گیرند كه اگر عملی در قوانین مدونه جرم نبود، قاضی می‌‌تواند به استناد منابع فقهی، حكم صادر نماید: درحالی كه این استنباط صحیح نیست چرا كه با اصل سی و ششم قانون اساسی مبنی بر اینكه «حكم به مجازات و اجرای آن، باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد»، در تعارض قرار می‌‌گیرد. از طرفی اصل یكصد و شصت و هفتم، قاضی را موظف می‌‌كند كه حكم هر دعوا را بیابد و آن را فیصله دهد.

[=Book Antiqua]دعوا نیز در موارد نزاع‌های‌حقوقی است و شامل حد شرعی و مجازات نمی شود. در دعوا حد شرعی جاری نمی شود و متهمی وجود ندارد تا به حد شرعی محكوم شود. در واقع اصل یكصد و شصت و هفتم قانون اساسی به این معنی نیست كه منابع فقهی می‌‌تواند موجد جرم و مجازات باشد، چرا كه این امر در تعارض با اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها كه در قوانین ما پذیرفته شده است، قرار می‌‌گیرد.
[=Book Antiqua]بنابراین ارتداد هر چند در فقه دارای حكم است و جرم شناخته می‌‌شود: اما از آن جا كه در قانون برای آن مجازاتی تعیین نشده است، جرم قانونی نیست و لذا محاكم نیز نمی‌توانند كسی را به ارتداد محكوم و برای وی تعیین مجازات نمایند.

[=Century Gothic]

http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=44373

بخشنده ی مهربان است


سلام


ضمن تشکر از کارشناس محترم ( حاج آقا رضا ) به خاطر پست 10.


لطفن اگر تعریف متفق القولی در باره ی این مطلب ( مرتد یا ارتداد) دارید بیاورید ممنون می شوم.


ارادتمند:Gol:

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 167چنین مقررداشته است: «قاضی موظف است کوشش کند که حکم هردعوی رادرقوانین مدونه بیابد واگر نیابد با استناد به منابع معتبر فقهی و یا فناوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید و نمی‌تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه ازرسیدگی به دعوی و صدورحکم امتناع ورزد.»

با سلام
البته عده ای خواسته ا ند که ایراداتی به این اصل بگیرند اما گفتار آنها رد شده

تفسير اصل 167 فرض كنيد شخصي مرتكب يك عمل ضد اخلاقي مي‌شود كه در قانون مجازاتي براي آن پيش‌بيني نشده است.
آيا قاضي مي‌تواند براساس اصل 167 قانون اساسي مبتني بر اينكه «قاضي موظف است كوشش كند هر دعوا را در قوانين مدّونه ببيد واگر نيايد با استناد بر منابع معتبر اسلامي يا فتاواي معتبر، حكم قضيه را صادر كند» در صورتي كه در قانون جزا فعل يا ترك فعلي كه مجازت پيش‌بيني نشده باشد جرم نيست؟

ج: اصل «167» قانون اساسي تصريح دارد به اينكه قاضي موظف است كوشش كند حكم هر دعوا را در قوانين مدّونه بيابد و اگر نيابد با استناد بر منابع معتبر اسلامي يا
فتاوي معتبر حكم قضيه را صادر نمايد و نمي‌تواند به بهانة سكوت يا نقض يا اجمال يا تعارض قوانين مدّونه از رسيدگي به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد اين اصل بيانگر يك حكم تكليفي است زيرا طبق اين اصل يافتن حكم براي تمام قضات دادگاه يك تكليف است مستنداً بر مادّه 3 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني و ماده 4 آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني اگر دادرس دادگاه به عذر اينكه قوانين موضوعه كشوري كامل يا صريح نيست يا متناقص است يا به نوعي قانوني وجود ندارد از رسيدگي و حل و فصل دعوي استينكاف ورزد يا امتناع كند مستنكف از احقاق حق محسوب خواهد شد. زيرا قانون گذار در قانون مجازات اسلامي فصل 12 «دوازدهم» در باب امتناع از انجام وظايف قانوني توسط مقامات قانوني به استناد ماده 597 قانون مجازات اسلامي تصريح به اينكه هر يك از مقامات قضايي كه شكايات و تظلمي مطابق شرايط قانوني نزد آنها برده شود و با وجوداينكه رسيدگي به آن از وظايف بوده به هر عذر و بهانه اگر چه بر عذر و سكوت يا اجمال يا تناقض قانون از قبول شكايت يا رسيدگي به آن امتناع كند يا صدور حكم را برخلاف قانون به تأخير اندازد يا برخلاف صريح قانون رفتار كند دفعة اول شش ماه «6» تا يكسال «1» در صورت تكرار به انفصال دائم از شغل قضائي محكوم مي‌شود و در هر صورت به تأدية خسارت وارده نيز محكوم خواهد شد اين ماده «579» ضمانت اجرا اصل 167 «ق.ا» و ماده 3 قانون آيين دادرسي مدني است و مجازات قاضي مستنكف از احقاق حق را مشخص كرده است جرم مندرج در اين ماده ترك فعل است.
چنانچه قاضي به بهانه اينكه در پرونده كيفري در خصوص موضوع معنون شده براي صدور حكم و مختومه كردن پرونده وجود نداشته باشد به پرونده رسيدگي نكرده و پرونده را مختوم و بلا اقدام بگذارد عمل قاضي موجب تخلف انتظامي است مستنداً به رأي شماره 344، مورخ 23/7/79، شعبه 3 آراء دادگاه عالي انتظامي قضات در امور كيفري، احمد كريم زاده، «ص 249»
به موجب ماده 8 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب 15/4/73 قضات دادگاههاي عمومي موظف هستند به دعاوي و شكايت و اعلامات موافق قوانين موضوعه و اصل 167«ق. ا» رسيدگي كند و حكم قضييه محكومه را صادر نمايد اصل مذكور به قضات اجازه داده است هر گاه حكم هر دعوا را در قوانين مدوّنه نيافتد با استناد به اصل «167» «ق.ا» حكم قضييه را صادر كند.
مثال: بعنوان مثال در امور كيفري در خصوص صدمات وارده به اعضا ناشي از ضرب و جر عمدي و غيرعمدي نسبت به اعضائي كه در قانون مجازات اسلامي و درباب ديات براي آن عضو ديد معيّن تعيين نشده باشيد به استنا ماده 367 و 495 قانون مجازات اسلامي براي آن عضور «ارش» تعلق مي‌گيرد كه ارش از جمله مواردي است كه با مراجع بر اصل 167 «ق.ا» اين نقض را از بين برد چون درقوانين كيفري كشور ما ماهيّت ارش مشخص نشده است و معلوم نيست تعيين ميزان از چيست و براي رفع اين نقيضه به اصل 167«ق.ا» مراجع مي‌شود.

مثال: قانون گذار در قوانين كيفري و مجازات در كشور ما ماهيّت بلوغ شرعي را تعريف نكرده است و معلوم نيست طفل چه كسي است قانون‌ها دراين خصوص ساكت است. پس قاضي موظف است در اين خصوص به اصل 167«ق.ا» مراجع كند.
ماده 214 قانون آيين دادرسي كيفري در امور دادگاههاي عمومي و انقلاب صراحت دارد به اينكه رأي دادگاه بايد مستدل و موّجه بوده و مستند به مواد قانون و اصولي باشد كه بر اساس آن صادر شده باشد.
دادگاه موظف و مكلف است حكم هر قضييه را در قوانين مدّونه بيابد و اگر نيابد با استناد به اصل 167«ق.ا» حكم قضييه را صادر نمايد. دادگاهها نمي‌تواند به بهانه سكوت يا نقض و اجمال يا تعارض يا ابهام قوانين مدّونه از رسيدگي به شكايات و دعاوي از صدور حكم امتناع ورزد در صورتي كه رأي دادگاه مستند، مستدل و موجه نباشد رأي مذكور در مراجع عالي نقض مي‌شود.

مثال: ورود و اقامت غير مجازات اتباع بيگانه و به كارگيري آنها و اصولاً هر جرمي كه توسط اتباع بيگانه در جمهوري اسلامي ايران صورت گيرد طبق قوانين جزاء ايران قابل تعقيب هستند و اگر هم در اين خصوص قانوني نباشد به دستور اصل «167» «ق.ا» و مادة «214» «ق.ا.د.ك» مصوب 1378 مكلف هستند به استناد به منابع معتبر اسلامي و فتاوي معتبرحكم قضييه را صادر نمايد. به عذر و بهانه اينكه قانون ما ساكت است يا اينكه نص صريح بر جرم و مجازات آن وجود ندارد نمي‌تواند از صدور رأي امتناع ورزند.
نتيجه: اصل 167 «ق.ا» و ماده «9» قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب و 214 «ا.د.ك» در واقع متضمّن اصل قانوني بودن جرم و مجازات نيز است زيرا مقررات ياد شده رجوع به منابع معتبر اسلامي و منابع فقهي معتبر را در امور كيفري در مواردي كه قانون ساكت است ولي شرع مجازات خاصي براي آن مقرر شده است تجويز كرده است. بنابراين قضات مأذون براساس مقررات ياد شده مي‌توانند عملي را كه فاقد مجازات در قانون است لكن در شرع مجازات خاصي براي آن مقرر گشته است مثل ارتداد طبق مقرّرات شرعي مجازات نمايند.


تعاريف:
1-اصلي: مجازات يا مجازاتهايي هستند كه براي اعمال مجرمانه در موارد قوانين جزايي پيش‌بيني شده است
2-تبعي: مجازاتهايي كه براي يك عمل مجرمانه پيش‌بيني ميشود قانون گذار ممكن است مجازات ديگري را هم بر حسب نوع جرم ارتكابي و درجه اهميت آن براي مرتكب جرم تعيين شده باشد بر اين مجازات اضافي و به تبع مجازات اصلي تحميل مي‌گردد.
3- تكميلي: مجازات تبعي گاه اجراي آن بسته به اين است كه در حكم دادگاه قيد شده باشد.
در سال 1352 مجازات عمومي در ماده 10 درباره‌ي «مجازاتها و اقدامات تأميني، تربيتي تبعي و تكميلي» چنين مقرر گشته است.
1-محروميت از تمام يا بعضي از حقوق اجتماعي
2-اقامت اجباري در محل معين
3-ممنوعيت از اقامت در محل معين
4-محروميت از اشتغال به شغل يا حرفه يا كار معين و يا الزام با امر معين
5-بستن مؤسسه
6-محروميت از حق ولايت يا حضانت يا وصايت يا نظارت
پس بر اساس مطالب بالا ماده (10) چنين مي‌گويد و تصريح دارد به اينكه:
«اين مجازاتها و اقدامات تأميني و تربيتي در صورتي كه در حكم دادگاه قيد شود تكميلي است و در مواردي كه قانوناً و بدون قيد شود تبعي است.
پس با مطالبي كه گفته شد سه نوع مجازات داريم كه به بررسي تفضيلي آنها مي‌پردازيم.

1-مجازاتهاي اصلي:
براي هر جرم قانونگذار يك يا چند مجازات تعيين كرده كه اجراي آنها فقط به موجب حكم قطعي دادگاه ممكن است مجازاتهاي اصلي در واقع ضمانت اجرايي امر و نهي قانونگذار هستند و به مجازات ديگري تابع نيستند اگر قانونگذار مجازات واحدي براي فعل يا افعالي خاص در نظر گرفته باشد دادرس ناگزير از صدور حكم محكوميّت به آن خواهد بود.
مثال: ماده 502 «ق. م . ا» تصريح دارد به اينكه اگر كسي به نفع دولت بيگانه و به ضرر دولت بيگانة ديگر در حكمرو ايران مرتكب يكي از جرايم جاسوسي شود به نحوي كه به امنيت ملي صدمه نمايند به يك «1» تا پنج «5» سال حبس محكوم مي‌شود و بايد ميزان آن را در دادنامه قيد كند. قانونگذار ممكن است مجازاتهاي اصلي متعددي در قانون پيش بيني كند كه در اين موارد قاضي يا قانونگذار را به صدور حكم محكوميت به هر دو يا هر سه مجازات ملزم مي‌كند.
مثال: مادّه 618 «ق.م.ا» تصريح دارد به اينكه هر كس با هياهو و جنجال يا حركات غير متعارف يا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسايش و آرامش عمومي گردد يا مردم را از كسب و كار باز دارد به حبس از سه«3» ماه تا يك «1» سال و تا «74» ضربه شلاّق محكوم خواهد شد.
و يا در اجراي همه يا انتخاب يك يا دو مجازات مغيّر است.
مثال: مادّه 640 «ق.م.ا» اشخاص ذيل به حبس از سه«3» ماه تا يك «1» سال و جزاي نقدي يك ميليون تا 6 ميليون ريال تا «74» ضربه شلّاق يا به يك يا دو مجازات مذكور محكوم خواهند شد:
1-هركس نوشته يا طرح، گرامر، نقاشي، اعلانات، مطبوعات و ... را كه عفت و اخلاق عمومي را جريحه‌دار نمايد براي تجارت يا توزيع به نمايش و معرض انظار عمومي گذارد يا براي تجارت و توزيع نگاهدارد.
2-هر كس اشياء مذكور را به منظور اهداف فوق شخصاً يابد به وسيله ديگري وارد يا صادر كند و يا به نحوي از انحاء متصدي يا واسطة تجارت و يا هر قسم معاملة ديگر شود و يا از كرايه دادن آنها تحصيل مال نمايند.
3-هركس اشياء فوق را به نحوي از انحاء منتشر نمايد يا آنها را به معرض انظار عمومي بگذارد.
4-هر كسي براي تشويق به معاملة اشياي مذكور در فوق يا ترويج آن اشياء به نحوي از انحاء اعلان و يا فاعل يكي از اعمال ممنوعه آنها را به معرض انظار عمومي بگذارد.
تبصره 1: مفاد اين ماده شامل اشيائي نخواهد بود كه با رعايت موازين شرعي و براي مقاصد علمي يا هر مصلحت حلال عقلاني ديگر تهيّه يا خريد و فروش و مورد استفاده متعارف علمي قرار گيرد.
تبصرة 2: اشياي مذكور ضبط و محو آثار مي‌گردد و جهت استفاده‌ي لازم به دستگاه دولتي ذيربط تحويل خواهد شد در جرايمي كه تعيين تعزير به اختيار قاضي واگذار شده است، چون قاضي نمي‌تواند بزهكار را بيش از يك مجازات محكوم كند اين محكوميت مجازات اصلي به حساب مي‌آيد.
پس مطالب گفته شده را به طور خلاصه و مجمل توضيح مي‌دهيم.
همانگونه كه گفتيم قانونگذار براي عمل مجرمانه مجازات يا مجازاتهايي تعيين كرده است در صورتي كه براي يك جرم چند مجازات تعيين شده است كه براي تشخيص نوع جرم بايد مجاز است سنگين‌تر را ملاك عمل قرار داد و در صورتي كه يك مجازات تعيين شده باشد قاضي مكلّف است كه همين مجازات را اعمال كند مگر اينكه كيفيات مخفف مصداق پيدا كند كه به حكم قانون دليل تخفيف مجازات خواهد شد.
مثال: مجازات قبل عمدي در ماده 170 «ق.م.ع» تصريح دارد به اينكه سرقت ساده مطابق ماده 227 همين قانون حبس جنعه‌اي از دو ماه تا دو سال تعيين شده است.
مجازاتهاي تبعي:
مجازات تبعي يعني اينكه مجازات به تبع محكوميّت و بدون نياز به ذكر شدن در حكم دادگاه بر محكومٌ عليه بار مي‌شوند. انواع مجازات تبعي در ماده 15 قانون مجازات عمومي قيد شده است تحميل مجازاتهاي تبعي بصورت حكم و فرمول كلي در ماده 19 قانون مجازات عمومي سال 1352 پيش‌بيني شده است به همين دليل بدون ذكر مي‌تواند در حكم محكوميت در مورد محكوم به مجازات اصلي اجرا شود و قاضي نمي‌تواند جز در مورد پيش‌بيني شده در تبصره 5 ماده 19 قانون مجازات عمومي سال 52 محكوم عليه را از تحمل اين مجازاتها معاف بدارد قسمت اوّل ماده 19 قانون جديد تصريح دارد به اينكه: هر كس بعلت ارتكاب جرم عمومي بموجب حكم قطعي به حبس جنائي محكوم شود يا مجازات اعدام او در نتيجه عفو به حبس جنائي تبديل شود تبعاً از كليه حقوق اجتماعي محروم خواهد شد در قسمت اول تبصره 11 ماده 19 قانون مجازات عمومي مقرر شده است. هركس بعلت ارتكاب جرم يكي از جنبه‌هاي زير يا بعلت ارتكاب جنايت عمدي با رعايت تحفيف به حبس جنحه‌اي محكوم گردد مدّت «5» سال از تاريخ اتمام مجازات حبس از خدمت يا اشتغال در وزارتخانه‌ها يا شركت‌ها و مؤسسات دولتي و وابسته به دولت و سازمان‌ مملكتي و سازمانهاي مأمور به خدمت عمومي و همچنين اشتغال به امر و وكالت در دعاوي و محروم خواهد شد.
سوالي كه در اجراي حكم قانون در محروم ساختن بعضي از محكومين از حقوق اجتماعي چيست: كه قانون در ماده 15 و تبصره 2 همين ماده به حقوق اجتماعي را تعريف و عواقب آن را پيش‌بيني كرده است.
مجازاتهاي تكميلي:
مجازات تكميلي مجازاتي هستندكه با مجازات اصلي جمع مي‌گردد و بايد در حكم دادگاه قاضي پرونده قيد گردد در اين صورت اينگونه مجازات تنها در صورتي قابل اجرا است كه قانون گذار قاضي در تحميل مجازات خاص مميز كرده باشد.
مثال: ماده 19 قانون مجازات عمومي سال 1352 تصريح دارد به اينكه:
«هر كس بعلت ارتكاب جرم عمدي به موجب حكم قطعي به حبس جنائي محكوم شود يا مجازات او در نتيجه عفو به حبس جنائي تبديل گردد تبعاً از كليه حقوق اجتماعي محروم خواهد شد بعلاوه دادگاه مي ‌تواند مقرر دارد كه محكوم عليه پس از اتمام كيفر حبس در مدتي كه از سه سال تجاوز نكند از اقامت در نقطه معين ممنوع يا به اقامت در محل معين مجبور باشد همانطور كه ملاحظه مي‌كنيد قسمت دوّم كه قاضي اعمال كند يك حكم تكميلي است.
در مورد مجازاتهاي تكميلي كه اشاره كرديم و با مثال مطالب گفته شده از روشن كرديم اين نتيجه‌ را مي‌گيريم كه مجازات تكميلي علي‌الاصول بايد اختياري باشد ولي بعضي از حقوق دانان چنين استدلال نكرده و ميگويند كه مجازات تكميلي هم مي‌تواند اجباري باشند.
در صورت پذيرفتن مجازات تكميلي اجباري دچار يك مشكل اصولي مي‌شويم و آن اينست كه بين مجازات اصلي و تكميلي اجباري چه فرقي وجود دارد فرق بين اين دو مجازات چيست و چگونه بين اين و و نوع مجازات تمايز قائل شد.
ج: مي‌دانيم كه در قانون مجازات عمومي سال 1352 مجازاتهاي اصلي، جنابت و جنحه در موارد 8 و 9 ذكر شده‌اند در حاليكه در موارد 8 و 9 قانون مجازات سال 1304 قيد اصلي بدنبال مجازاتهاي تعيين شده براي اين دو نوع جرم آور نشده بود در اين صورت آيا ما مي‌توانيم استدلال كنيم كه هر مجازاتي كه در صورت مجازاتهاي پيش‌بيني شده موارد 8 و 9 ذكر شده باشد علاوه بر اين از مصاديق مجازاتهاي تكميلي اختياري هم نباشد مجازات تكميلي اجباري داشت اگر قانونگذار در تعيين مجازاتهاي اصلي جنايت و جنحه رعايت جامعيت و مانعيت را كرده بود، ضابطه فوق مي‌توانست وسيله مفيدي براي تعيين مجازاتهاي تكميلي اجباري باشد ولي ميدانيم كه صورت مجازاتهاي اصلي و تبعي و تكميلي كه در قانون جديد آمده است حصري نيست در صورتي مي‌توانيم اين مورد را قبول كنيم و بپذيريم هر عملي كه مجازات تعيين شده براي آن در زمره مجازاتها و اقدامات تبعي و تكميلي قانون جديد نباشد جرم نخواهد بود.
از طرف ديگر در قانون جديد «جزاي نقدي از «5001» به بالا جزء مجازاتهاي اصلي جنحه پيش‌بيني شده است پس در اين صورت نمي‌توانيم بگوييم كه مجازاتهاي مالي در صورتيكه به دنبال مجازات ديگر قيد شده باشد تكميلي و از مصاديق مجازات تكميلي اجباري است.
با توجه به مطالب گفته شده آيا در قانون ما صادق و مواردي از مجازات تكميلي اجباري پيش‌بيني كرده‌اند در بعضي از موارد جزائي و توفيق وسايل جرم پيش‌بيني شده است.
مثال: در ماده واحده قانوني مجازات صيد غير مجاز از درياي خزر مصوب اسفند 1346 تصريح دارد به اينكه از وسائل نقليه آبي اعم از موتوري و غير موتوري و وسايل ديگر صيد كه براي حمل و صيد غير مجاز مورد استفاده قرار گرفته از طرف وزارت منابع طبيعي توقيف و در صورت محكوميت محكومه عليه بنفع دولت مصادره خواهد شد اين مجازات، علاوه بر مجازاتهايي است كه در قسمت اوّل ماده براي مجروم در نظر گرفته شده است بعلاوه در صورت مجازاتهاي اصلي (و تبعي و تكميلي) قانون جديد نيامده است و چون اجراي آن در صورت محكوميت محكوم عليه اجباري است، بايد آنرا از مصاديق مجازاتهاي تكميلي اجباري بدانيم.

نتيجه:
1-مجازات اصلي ضمانت اجرايي حكم است.
2-هرمجازات مطالب حقوق اجتماعي و مدني «به حكم قانون را كه ناشي از محكوميت جزائي و از آثار آن باشد حكم مجازات بدني است.
3-مجازات تبعي: نيازي ندارد كه در حكم دادگاه قيد شود.
4-مجازات تكميلي:
1-عمدي بودن جرم
2-محكوميت بزهكار به مجازات تعزيري يا مجازات بازدارنده
3-تبديل مجازات تكميلي به جزاي نقدي يا زندان

http://hvm.ir/print.asp?id=3705

bina88;32695 نوشت:
در غیر اینصورت که تفسیر آن سوره است که در حقیقت ایجاد فتنه است و قبلا هم آیه فقاتلوهم حتی تکون الفتنه در مورد این جماعت نازل گردیده در سایر موارد چی ؟
bina88;32695 نوشت:
یعنی مومنین با هم برادرند و نمی فرماید مسلمین می فرماید مومنین و همانطوریکه می دانیم مومنین از هر دینی هستند لذا قرآن انحصاری اینچنین توصیف ننموده یعنی اگر کسی مثلا به دین مسیحیت گروید و قصد فتانگی نداشت و این عمل در حد پذیرش شحص منحصر می گشت و نه اغتشاش و شورش دینی و بقصد تخریب مذهب هیچ اجباری در دین نیست .

بسم الله الرحمن الرحیم


با عرض سلام و ادب خدمت دوستان بزرگوار


آیه اولی که به مضمون آن اشاره کردید عبارت است از: « وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في‏ دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُون» (و اگر پيمانهاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند شايد (با شدّت عمل) دست بردارند). سوره توبه، آیه12.


منظور از پیمان شکنانی که در این آیه ذکر شده است کافرنی هستند كه با زمامدار مسلمانان عهدى داشته و آن را شكسته ‏اند، و خداوند قسمهايشان را لغو دانسته و دستور مى‏دهد كه با آنان كارزار كنيد، و علاوه آنان را پيشوايان كفر ناميده چون نسبت به سايرين در كفر به آيات خدا سابقه‏دارترند، و سايرين از آنان ياد مى‏گيرند، لذا بايد با همه آنان بجنگند بلكه بدين وسيله از عهدشكنى دست بردارند.(ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 212)


در بیان تفاوت ایمان و اسلام به این آیه باید اشاره کرد« قَالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَاكِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْايمَانُ فىِ قُلُوبِكُمْ وَ إِن تُطِيعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا يَلِتْكمُ مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيًْا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيم» (عربهاى باديه‏ نشين گفتند: «ايمان آورده‏ايم» بگو: «شما ايمان نياورده‏ايد، ولى بگوييد اسلام آورده‏ايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمى‏كند، خداوند، آمرزنده مهربان است). سوره حجرات،آیه14.


در آيات مورد بحث به بيان حقيقت" ايمان" پرداخت. طبق اين آيه تفاوت" اسلام" و" ايمان"، در اين است كه" اسلام" شكل ظاهرى قانونى دارد، و هر كس شهادتين را بر زبان جارى كند در سلك مسلمانان وارد مى‏شود، و احكام اسلام بر او جارى مى‏گردد. ولى ايمان يك امر واقعى و باطنى است و جايگاه آن قلب آدمى است، نه زبان و ظاهر او. (تفسير نمونه، ج‏22، ص: 210)

:Gol::Gol:

[="Tahoma"][="Black"]لا حول و لا قوة الا بالله

با سلام
لطفاً اين سوالات رو جواب بديد
1- اگر كسي فقط بخاطر اينكه از والدين مسلمان بدنيا اومده مسلمان شده ولي بعد با تحقيق و يا حتي بدون تحقيق دين ديگري رو انتخاب كنه مرتد محسوب ميشه ؟
2- چرا اگر منه نوعي دينم رو تغيير بدم اجازه تبليغ دين جديدم رو ندارم در حالي كه خودمون داريم به كشور هاي ديگه مبلغ ميفرستيم ؟ پس مبلغ هاي ما هم بايد اعدام بشن چون دين ديگه اي رو دارن تبليغ ميكنن
3- چرا حكم مرتد اعدام هست ؟
يك نفر مياد افكار باطلش رو بيان ميكنه و شبهه ايجاد ميكنه درست ولي اين همه طلبه و روحاني كه داريم به چه دردي ميخورن بيان دين درست رو معرفي كنن و رفع شبهه بكنن فكر نكنم فسادي بوجود بياد
[/]

كبوتر حرم;252657 نوشت:
چرا حكم مرتد اعدام هست ؟ يك نفر مياد افكار باطلش رو بيان ميكنه و شبهه ايجاد ميكنه درست ولي اين همه طلبه و روحاني كه داريم به چه دردي ميخورن بيان دين درست رو معرفي كنن و رفع شبهه بكنن فكر نكنم فسادي بوجود بياد

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

باید توجه داشت که مرتد در شرایط خاصی اعدام می شود؛ یعنی در صورت فرد مرتد اعدام می شود که علاوه بر دست بر داشتن از دینش و تغییر دین، این مساله را در جامعه رواج دهد. زیرا با این کار موجب تزلزل و ایجاد شک و شبهه در اعتقادات دیگران می شود.

ادعای شخص مرتد چیست؟
مرتد ادعا می کند که من تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که دین سابق من دین صحیح و کاملی نبود و دین جدیدی که انتخاب کردم دین کامل و سعادت بخش است.

هر چند اگر چنین شخصی در این ادعای خود که در اثر تحقیقاتش به این نتیجه رسید صادق باشد، نزد خداوند معذور خواهد بود، اما ای چه بسا افراد زیادی در شناخت حقیقت دچار اشتباه و گمراهی شوند و در اثر این تبلیغات دیگران را نیز به وادی ضلالت و گمراهی بکشانند.

قرآن مجید در بیان قبح و شدت زشتی و پلیدی گمراه کردن و شبهه افکنی می فرماید:« َ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل‏»( سوره بقره ایه 191) و « َ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْل‏»( سوره بقره، ،آیه217).

بنابراین همانطور که اگر کسی مرتکب قتل شود مجازاتش کشته شدن است، کسی که مرتکب عمل و گناهی شدیدتر و بزرگتر از قتل شود نیز مجازاتش قتل خواهد بود.
:Gol:

لا حول و لا قوة الا بالله

یاسین;252672 نوشت:

باید توجه داشت که مرتد در شرایط خاصی اعدام می شود؛ یعنی در صورت فرد مرتد اعدام می شود که علاوه بر دست بر داشتن از دینش و تغییر دین، این مساله را در جامعه رواج دهد. زیرا با این کار موجب تزلزل و ایجاد شک و شبهه در اعتقادات دیگران می شود.

مشكل من هم همين جاست
ما انتظار داريم كسي كه در كشور ديگه اي به دين اسلام روي مياره در كشورش به تبليغ دين بپردازه و حتي خودمون به اون كشورها مبلغ ميفرستيم در حاليكه نميذاريم اونها دين خودشون رو تبليغ كنن
در ثاني عرض كردم كه ، هميشه حق پيروز هست وقتي شخصي افكار باطلش رو تبليغ ميكنه ما هم بايد راه درست رو نشون بديم نه اينكه اون شخص رو اعدام كنيم
اينطوري شبهات هم برطرف خواهد شد


یاسین;252672 نوشت:
مرتد ادعا می کند که من تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که دین سابق من دین صحیح و کاملی نبود و دین جدیدی که انتخاب کردم دین کامل و سعادت بخش است.
هر چند اگر چنین شخصی در این ادعای خود که در اثر تحقیقاتش به این نتیجه رسید صادق باشد، نزد خداوند معذور خواهد بود، اما ای چه بسا افراد زیادی در شناخت حقیقت دچار اشتباه و گمراهی شوند و در اثر این تبلیغات دیگران را نیز به وادی ضلالت و گمراهی بکشانند.

خب اگر واقعاً از نظر خودش به اين يقين رسيده باشه كه دين بهتري پيدا كرده و بخواد دوستان و اطرافيانش رو هم به اين دين در نظر خودش بهتر بكشونه چي ؟
نزد خدا معذور خواهد بود ولي نزد بندگان خدا چي ؟
بندگان خدا اون رو اعدام ميكنن در حاليكه خود خدا اگر واقعاً از روي علم باشه نه تنها عذابش نميكنه بلكه پاداش هم ميده
از طرف ديگه ما روايت داريم كه « الغيبت اشد من الزنا » اگر حكم زنا سنگسار باشه پس حكم غيبت هم بايد در بهترين حالت سنگسار باشه ، آيا هست ؟

كبوتر حرم;252702 نوشت:
لا حول و لا قوة الا بالله

خب اگر واقعاً از نظر خودش به اين يقين رسيده باشه كه دين بهتري پيدا كرده و بخواد دوستان و اطرافيانش رو هم به اين دين در نظر خودش بهتر بكشونه چي ؟
نزد خدا معذور نخواهد بود ولي نزد بندگان خدا چي ؟
بندگان خدا اون رو اعدام ميكنن در حاليكه خود خدا اگر واقعاً از روي علم باشه نه تنها عذابش نميكنه بلكه پاداش هم ميده

بله منم موافقم

چرا اگه کسی خواست تبلیغه دین دیگه ایو بکنه یدون بحث باهاش اعدامش میکنند

وجهه ی اسلام اینطوری خراب میشه همه میگند دینتون خشنه!!!

درصورتیکه دینهای دیگه اینو ندارند

چرااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

كبوتر حرم;252702 نوشت:
ما انتظار داريم كسي كه در كشور ديگه اي به دين اسلام روي مياره در كشورش به تبليغ دين بپردازه و حتي خودمون به اون كشورها مبلغ ميفرستيم در حاليكه نميذاريم اونها دين خودشون رو تبليغ كنن در ثاني عرض كردم كه ، هميشه حق پيروز هست وقتي شخصي افكار باطلش رو تبليغ ميكنه ما هم بايد راه درست رو نشون بديم نه اينكه اون شخص رو اعدام كنيم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام
ما در عین حال که معتقدیم اصل دین یهودیت و مسیحیت از جانب خداوند نازل شد، ادعا داریم این ادیان تحریف شدند و دین اسلام کاملترین و آخرین دین الهی است. اگر علمای این ادیان مدعی حقانیت دین خودشان و باطل بودن دین اسلام باشند باید برای اثبات حق با علماء اسلام مناظره کنند تا حق روشن و آشکار شود و اگر در مناظره به نتیجه نرسیدند برای روشن شدن حق می توانند مباهله کنند همانطور که پیامبر اسلام(ص) بعد از بحث و مناظره با مسیحیان نجران به آنها پیشنهاد مباهله داد و آنها با دیدن و فهمیدن حقانیت رسول گرامی اسلام(ص) از مباهله طفره رفتند.( سوره ال عمران، آیه61)

كبوتر حرم;252702 نوشت:
خب اگر واقعاً از نظر خودش به اين يقين رسيده باشه كه دين بهتري پيدا كرده و بخواد دوستان و اطرافيانش رو هم به اين دين در نظر خودش بهتر بكشونه چي ؟ نزد خدا معذور خواهد بود ولي نزد بندگان خدا چي ؟ بندگان خدا اون رو اعدام ميكنن در حاليكه خود خدا اگر واقعاً از روي علم باشه نه تنها عذابش نميكنه بلكه پاداش هم ميده

بله شاید فردی از نظر خودش به حقیقت رسیده باشد ولی در واقع چنین نباشد و به قول معروف در جهل مرکب باشد.

اگر فردی به نتیجه ای رسید برای اطمینان از صحت اعتقادات جدیدش و باطل بودن اعتقادات دین قبلی باید از علماء و دانشمندان آن دین سوال و تحقیق کند تا از صحت اعتقادات جدیدش مطمئن شود، زیرا ای چه بسا افراد و مبلغین سایر ادیان و مذاهب به صورت گزینشی و هدف دار و مغرضانه مطالبی را بیان کنند که تشخیص صحت و سقم آنها برای افراد غیر متخصص ممکن نیست و با مراجعه به متخصص آن رشته حقیقت مطلب و غیر واقعی بودن ادعاهای آنان مشخص می شود.

[="Tahoma"][="Black"]لا حول و لا قوة الا بالله

یاسین;254462 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام
ما در عین حال که معتقدیم اصل دین یهودیت و مسیحیت از جانب خداوند نازل شد، ادعا داریم این ادیان تحریف شدند و دین اسلام کاملترین و آخرین دین الهی است.


عليكم السلام
در اين كه شكي نيست
ولي منظور من چيز ديگه اي هست ، اديان ديگه اي مثل مسيحيت يا يهوديت يك مذهب كوچك نيستن كه عقايد معمولي داشته باشن اتفاقاً از اديان ريشه دار و قابل احترامي هستند
وقتي يك نفر ببينه اونها به اعتقاداتشون پايبندتر از مسلمانان هستند چه انتظاري داريد كه قبول كنه دين اسلام بهتر هست
اسلام به پاكيزگي خيلي توجه كرده ولي ما بعضاً در زندگي شخصيمون هم اين پاكيزگي رو نميبينيم چه برسه به كوچه و خيابون
اسلام ميگه نماز بحونيد ولي ميدونيم كه خيلي ها نميخونن
كسي كه از بيرون اينها رو ميبينه نميگه اگر خوبه چرا خودتون انجام نميديد ؟

یاسین;254462 نوشت:
بله شاید فردی از نظر خودش به حقیقت رسیده باشد ولی در واقع چنین نباشد و به قول معروف در جهل مرکب باشد.

یاسین;252672 نوشت:

هر چند اگر چنین شخصی در این ادعای خود که در اثر تحقیقاتش به این نتیجه رسید صادق باشد، نزد خداوند معذور خواهد بود


:Gig:
اين قسمت براي من قابل توجيح نبودم
پست قبليتون رو نقض ميكنه

یاسین;252672 نوشت:
بنابراین همانطور که اگر کسی مرتکب قتل شود مجازاتش کشته شدن است، کسی که مرتکب عمل و گناهی شدیدتر و بزرگتر از قتل شود نیز مجازاتش قتل خواهد بود.

جواب اين سوالم رو هم نداديد
آيا بر طبق اين آيات حكم قتل مرتد جايز شده ؟
اگر بله پس لطفاً جواب من در مورد حكم غيبت كردن رو هم بگيد
[/]

صدرا;206036 نوشت:
مسیر زندگی انسان و سعادت و شقاوت او مبتنی بر توجه به خدا و انتخاب دین حقیقی است. اینکه شما به سنی رسیده اید که می توانید دررابطه با دین خود تحقیق کنید پدیده ای مبارک است. اما نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که انتخاب دین دلبخواهی نیست بلکه باید مبتنی بر انتخاب صحیح برخواسته از حکم فطرت و عقل سلیم باشد. والبته در این میان باید اهل مطالعه و پرسش نیز باشید.
در قدم اول در انتخاب دین برتر و حقیقی به اصول ادیان نگاهی بیندازید تا ببینید اصول آنها بر چه اموری نهاده شده است.
مثلا در مورد بحث توحید در ابعاد مختلف آن نظر سایر ادیان را با اسلام ملاحظه کنید ، و به این سوال پاسخ دهید که دینی که بر اساس اعتقاد بر توحید در ابعاد مختلف آن بنا نهاده شده بهتر است یا دینی که بر پایه ای تثلیث و یا خدایان متعدد ؟
اما اینکه از شما بپرسند دینت چیست و بدون تحقیق کامل بگوئید مسیحی؟! کاری بر خلاف حکم عقل است.

با سلام
از نوشته شما چنین بر می اید که بررسی درست و محققانه دین اگر منتهی به اسلام نشود غلط است - یعنی شما نتیجه هر تحقیقی را از فبل میدانید - این شیوه به ظاهر علمی و منصفانه شما دقیقا شبیه برخورد کلیسا با گالیله بود - چون از نظر کلیسا هر تحقیقی که منطبق بر ایات باب اول کتاب پیدایش در تورات نبود بی شک غلط بود و انتخاب و عقیده ای باطل بود
شما چنان از عقاید خودتان دفاع میکنید که گویی خدا در جیب مبارکتان است وواگرکسی باور نکند ممکن است ناچار شوید ان را رو کنید
دوست عزیز کارشناس محترم - لطفا قبل از هر چیز بفرمائید ایا عقیده مهم است یا صاحب عقیده - ایا خانه مهم است یا صاحب خانه - ایا سخن مهم است یا صاحب سخن - ایا حق مهم است یا صاحب حق
ایا حق مالک صاحب حق است یا صاحب حق مالک حق؟؟؟
اگر حکم مرتد مرگ است این چه خدائی است که خود نمی تواند حقش را بگیرید و دست به دامن انسانهایی میشود که توان کشتن دارند
حکم مرگ مرتد در اسلام توهینی اشکار به خئاوندی است که جان میدهد و به گناه فاحش از محبت خود عدول نمی کند
خدایی که شما شناختید خدا نیست

صدرا;206026 نوشت:

9- با دقت در شرایط ارتداد این نتیجه به دست می آید که مرتد کسی است که در عین آگاهی به حقایق و حقانیّت اسلام، عنودانه و لجوجانه به مخالفت به آن بر می خیزد و به طرزی غیر منطقی با هویت جامعۀ اسلامی و زیر ساخت های فکری آن در می افتد.حکم ارتداد برای پیشگیری از تخریب هویت جامعۀ اسلامی و صیانت عقاید دینی مردم از رهزنان بدخواه کج اندیش تشریع شده است. مراجعه به پروندۀ مرتدان در طول تاریخ ، مؤید همین نظریه است.

جناب صدرا یعنی فرضا شخصی که بعد از تحقیق و مطالعه واقعا به این نتیجه می رسه که حقانیتی در اسلام وجود نداره، در صورتی که از دین جدا بشه و موضعش رو هم اعلام کنه مرتد نیست و حکم ارتداد بر اون وارد نیست؟ :Gig:

و اینکه می گید "به طرزی غیر منطقی با هویت جامعۀ اسلامی و زیر ساخت های فکری آن در می افتد." ، یعنی به طرز منطقی میشه با هویت جامعه اسلامی در افتاد ولی مرتد به حساب نیومد؟ مرز بین این منطق و غیر منطق چیه؟

جناب یاسین این که شما گفتید با چیزی که جناب صدرا گفتند در تناقض نیست؟ در توضیحات آقای صدرا این چنین بر میاد که مرتد باید به حقانیت اسلام آگاه باشه و دین رو ترک کنه، اما اکثر دلایل قتل مرتد به تاثیرات اجتماعی برمی گرده و شما هم گفتید حتی اگه شخص صادق باشه باز هم حکم ارتداد برش وارده؟

یاسین;252672 نوشت:

ادعای شخص مرتد چیست؟
مرتد ادعا می کند که من تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که دین سابق من دین صحیح و کاملی نبود و دین جدیدی که انتخاب کردم دین کامل و سعادت بخش است.

هر چند اگر چنین شخصی در این ادعای خود که در اثر تحقیقاتش به این نتیجه رسید صادق باشد، نزد خداوند معذور خواهد بود، اما ای چه بسا افراد زیادی در شناخت حقیقت دچار اشتباه و گمراهی شوند و در اثر این تبلیغات دیگران را نیز به وادی ضلالت و گمراهی بکشانند.

صدرا;206026 نوشت:

9- با دقت در شرایط ارتداد این نتیجه به دست می آید که مرتد کسی است که در عین آگاهی به حقایق و حقانیّت اسلام، عنودانه و لجوجانه به مخالفت به آن بر می خیزد و به طرزی غیر منطقی با هویت جامعۀ اسلامی و زیر ساخت های فکری آن در می افتد.حکم ارتداد برای پیشگیری از تخریب هویت جامعۀ اسلامی و صیانت عقاید دینی مردم از رهزنان بدخواه کج اندیش تشریع شده است. مراجعه به پروندۀ مرتدان در طول تاریخ ، مؤید همین نظریه است.

اصلا چرا باید دینی را قبول بکنیم که بعدا برای نپذیرفتنش اعدام بشویم؟ اعتقادات زورکی چه فایده ای داره؟ تازه هر کسی هم که از دین برمیگرده چرا بیاد اعلام بکنه که توسط یک عده ظالم اعدام بشه؟

یاسین;254462 نوشت:

بله شاید فردی از نظر خودش به حقیقت رسیده باشد ولی در واقع چنین نباشد و به قول معروف در جهل مرکب باشد.

یاسین جان اگه یه خورده فکر کنی می بینی این جمله می تونه به خود شما هم برگرده !

shahram1363;254821 نوشت:
اصلا چرا باید دینی را قبول بکنیم که بعدا برای نپذیرفتنش اعدام بشویم؟ اعتقادات زورکی چه فایده ای داره؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

در مورد پذیرفتن دین، شخص باید با دلیل و منطق و عقل،بعد از بررسی ادیان و مذاهب مختلف، هر کدوم را صحیح و کامل تشخیص داد، به عنوان دین، یعنی برنامه و راهکار هایی که می تواند انسان را به موفقیت و سعادت دنیا و آخرت برساند انتخاب کنه.

بحث ارتداد منحصر در اسلام نیست بلکه در مسیحیت و یهودیت نیز وجود دارد.

حالا اگر انسان واقعا به این نتیجه رسید که یک دین حق است، از ترس اینکه شاید من روزی نظرم تغییر کند و از دین بخواهم برگردم، از پذیرش آن دین باید شانه خالی کند؟!
اگر فکر می کند که تحقیقش کامل نیست، باید تحقیق بیشتری کند تا به نتیجه قطعی برسد. اما صرف احتمال اینکه شاید بعدا نظرم تغییر کند دلیل منطقی برای ترک دستوارت دینی که به حقانیت آن ایمان دارد نمی شود.

اعتقادات دینی زورکی نیست، بلکه پذیرش و عمل به دین کاملا آزاد و اختیاری است، البته بعد از پذیرفتن یک دین باید به قوانین و مقررات آن عمل کرد، همانطور که وقتی شخصی وارد کشوری می شود باید قوانین آن کشور را رعایت کند.

Netuser;254825 نوشت:
یاسین جان اگه یه خورده فکر کنی می بینی این جمله می تونه به خود شما هم برگرده !


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

Netuser عزیز، بله شاید بنده هم در اعتقاداتم اشکالاتی وجود داشته باشد و خودم را کامل و صددرصد نمی دانم.

مطالعه و تحقیق برای این است که انسان متوجه اشتباهاتش شود و آنها را اصلاح و تکمیل نماید.

اما در کل دین اسلام وقتی کسی را سنگسار میکند و مرتد میشناسد من که به شخصه اصلا قبولش ندارم و هیچ وقت هم قبولش نمیکنم و راحت هم زندگی میکنم و بدون هیچ توهم و خیالبافی

در اینکه حکم مرگ برای مرتد غیرانسانی است شکی نیست و هر انسانی که از حداقل عاطفه انسانی برخوردار باشد نمیتواند چنین فاجعه ای را بپذیرد . معنی عملی حکم مرگ برای مرتد اینست که ای کسی که در خانواده مسلمان به دنیا آمدی حق انتخاب دین و عقیده نداری یا اسلام یا مرگ! معنی ندارد که انسان یک بار حق انتخاب داشته باشد. تازه در اسلام عملا همان یک بار انتخاب هم وجود ندارد . کسی که در کودکی و حتی سن بلوغ دین انتخاب نمیکند و تحت تاثیر خانواده و محیط است در جوانی هم میگویند مسلمان زاده ای پس مسلمانی! یعنی دین ارثی و اجباری. تازه مثلا یک جوان 18 ساله هم به حدی از آگاهی و رشد نرسیده که بخواهد تحقیق گسترده ای کند و دینی را انتخاب کند. . مگر عرصه فکر و اندیشه را میتوان با اجبار و حبس و تهدید محدود کرد! این توجیهات که باعث تفرقه در امت اسلام! میشود خیلی مضحک و غیرمنطقی است . اصلا واژه بی معنی امت اسلام و اینکه دینداری یا بی دین بودن افراد جامعه را با حکومت گره بزنیم از عجایب خود ساخته است تا دکانداران دین بتوانند به لطائف الحیل و با تحمیق انسانها و به دست گرفتن رگ خواب مذهب به حاکمیت تحمیلی خود ادامه دهند. واقعا جز این است؟ آیا ترس از این وجود دارد که مسلمانان دسته دسته از اسلام خارج شوند؟ اگر چنین باشد که اینها اساسا با تهدید به اسلام بر نمیگردند . چرا بقیه دنیا چنین ترسی ندارند؟ اصلا ایمانی که از سر ترس و اجبار باشد به چه درد میخورد؟! اگر کسی از نظر فکر و اندیشه به درجه ارتداد به دینی رسید که نمیشود با تهدید عقیده اش را عوض کرد و اگر بگوییم اعتقاد خود را علنی نکند باید گفت اعتقادی که علنی و عملی نشود که اعتقاد نیست و به درد نمیخورد . چرا مسیحیان امروز دنیا چنین واهمه ای ندارند چرا زرتشتیان امروز دنیا با جمعیتی فوق العاده اندک چنین احکام مضحکی ندارند. به قوانین گذشته و عصر سیاه و بی منطق قرون وسطی کاری ندارم. در دنیای امروز تنها دینی که از پیروان خود امت اجباری ساخته اسلام است. اگر یک مسیحی مسلمان شد آنرا در بوق و کرنا میکنید چرا فکر نمیکنید وی هم نسبت به دین سابق خود مرتد شده است؟! و چرا یک مسلمان نباید این اختیار را داشته باشد که در هر لحظه از زندگی خود حق و اختیار انتخاب داشته باشد؟ نکند باید گفت که اسلام دین حق است و بقیه باطل! خب همین حرف را بقیه هم میتوانند بزنند و این عین انحصارطلبی است . اصلا دینداری یا بی دین بودن یا عوض کردن دین چیزی نیست که جایی ثبت شود و انسان بر اساس آن حقوق انسانی و شهروندی خود را بدست بیاورد یا از دست دهد. دین صرفا یک اعتقاد قلبی و عقیده شخصی است که هر لحظه ممکن است تغییر کند و به حکومت و به هیچ کس ارتباطی ندارد. این که بگوییم انسان آزاد است ولی باید اسلام را انتخاب کند مثل اینست که بگوییم آزادی هر رنگی را انتخاب کنی به شرط آنکه مثلا آن رنگ مشکی باشد و این تناقض مضحک به شارلاتانی بیشتر شبیه است . حکم مرگ مرتد در دنیای امروز بی معنی است و موضوعیتی ندارد و صرفا باعث وهن اسلام و مسلمانان و بی منطق جلوه دادن آن میشود و با هزاران دلیل و آیه و حدیث و به لطائف الحیل نمیتوان آنرا توجیه کرد. در قران هم حکم دنیوی برای آن تعیین نشده و انسان عقلمدار باید فرزند زمانه خود باشد نه اینکه عقل و منطق را تعطیل کنیم و با روایت 1400 سال پیش زندگی کنیم. مطمئنا اکثریت مردم دنیا چنین احکام غیرمنطقی را نمیپذیرند و آن چه اصل است آزادی انتخاب عقیده است و عرصه تفکر و اعتقاد هیچ قانون و نیروی قهریه ای را بر نمیتابد. دنیا به این سمت میرود و با عوض شدن نسلها چنین احکامی منسوح شده و فقط باعث تعجب و تحیر و تمسخر آیندگان میشود چه بخواهیم چه نخواهیم. به هر حال آزادی تفسیر ندارد . آزادی " آزادی است نه بازی با الفاظ و مصادره به مطلوب کردن واژه ها.

یکی از کارشناسان گرامی میشه پاسخ سوالات من رو هم بدید؟ :Gol:

واسه حرفهای منطقی هیچ جوابی وجود ندارد جز توجیهات مسخره دینی که فقط برای یک عده که عقلشون رو زیر پا گذاشتند و فقط مذهب رو پذیرفتند

با سلام خدمت تمام دوستان
من کارشناس نیستم، همچنین از حکومت اسلامی هم پول دریافت نمی کنم. تنها نظرم رو بیان می کنم. دو حکم در اسلام هست که حکم های حساسی هستند، یکی همین اعدام مرتد، و یکی سنگسار، نه تشخیصش نه اجراش کاره راحتی نیست. حتی جهادی هم که توش دست شما به خون کسی آغشته بشه به این راحتی نیست که از خونتون بیاید بیرون و برید یه نفر و به اسم خدا بکشید. تنها جهادی که حکمش راحت تشخیص داده می شه فقط دفاع هست. یعنی اگر کسی به شما حمله کنه می تونید دفاع کنید. تازه اینم فقها از جمله آقای بهجت می گفتند که اگه می تونید فرار کنید باید فرار کنید و طرف رو نکشید، حتی اگه قصد کشتن شما رو داشت. خب آقای بهجت، از همون منبعی این استدلال رو گرفته که حکم ارتداد و سنگسار هم توش بوده.
باز تند نشید، کل آدمایی که امروزه داریم میبیینم تقریبا می تونیم بگیم که 50% دیگه نماز نمی خونند. تو دانشگاه من تو یه اتاق 5 نفری بودم تو دوره فوق لیسانسم، 4 نفر نمی خوندن، یکی شون اصلا به وجود خدا اعتقاد نداشت، اتفاقا هر روز هم برا هممون صحبت می کرد که تو تحت تاثیر تبلیغات بودی ( لطفا برام ننویسید شاید حق با اون بوده، این مدل صحبت کردن یه قیاس بی مغذه پس منم بگم شاید اون تحت تاثیر کتابای فلاسفه غرب بوده) یکی از اقوام خودم علنا دین مسیحیت رو از ماهواره دریافت می کنه و تو کل فامیل تبلیغ می کنه. اما هیچ کدوم ازین ها اعدام نشدن و اعدام هم نباید بشن. راجع به فساد، خیلی خامیه که فکر کنیم امروزه فساد تو جامع ما نیست، شرمم میشه بگم تو دانشگاه چیا دیدم. اما هیچ کدوم از این موارد هم سنگسار نشدن و البته نباید بشن. چون ماها فقط به گوشمون می خوره همچین چیزی هست و پشتش می گیم فلان فلان اسلام چون همچین چیزی داره.
مطمئنم اگه منصف باشید هممون می دونیم اگه نماز نخونیم کسی کاری باهمون نداره، بزرگتر حتی اگه دین دیگه ای انتخاب کنیم هم، چرا وقتی این رو می دونیم هی گیر بدیم به اسلام مثل یه طوطی تکرار کنیم نه اسلام اعدام داره، اسلام اعدام داره اسلام اعدام داره.

مفتقر;256068 نوشت:
با سلام خدمت تمام دوستان
من کارشناس نیستم، همچنین از حکومت اسلامی هم پول دریافت نمی کنم. تنها نظرم رو بیان می کنم. دو حکم در اسلام هست که حکم های حساسی هستند، یکی همین اعدام مرتد، و یکی سنگسار، نه تشخیصش نه اجراش کاره راحتی نیست. حتی جهادی هم که توش دست شما به خون کسی آغشته بشه به این راحتی نیست که از خونتون بیاید بیرون و برید یه نفر و به اسم خدا بکشید. تنها جهادی که حکمش راحت تشخیص داده می شه فقط دفاع هست. یعنی اگر کسی به شما حمله کنه می تونید دفاع کنید. تازه اینم فقها از جمله آقای بهجت می گفتند که اگه می تونید فرار کنید باید فرار کنید و طرف رو نکشید، حتی اگه قصد کشتن شما رو داشت. خب آقای بهجت، از همون منبعی این استدلال رو گرفته که حکم ارتداد و سنگسار هم توش بوده.
باز تند نشید، کل آدمایی که امروزه داریم میبیینم تقریبا می تونیم بگیم که 50% دیگه نماز نمی خونند. تو دانشگاه من تو یه اتاق 5 نفری بودم تو دوره فوق لیسانسم، 4 نفر نمی خوندن، یکی شون اصلا به وجود خدا اعتقاد نداشت، اتفاقا هر روز هم برا هممون صحبت می کرد که تو تحت تاثیر تبلیغات بودی ( لطفا برام ننویسید شاید حق با اون بوده، این مدل صحبت کردن یه قیاس بی مغذه پس منم بگم شاید اون تحت تاثیر کتابای فلاسفه غرب بوده) یکی از اقوام خودم علنا دین مسیحیت رو از ماهواره دریافت می کنه و تو کل فامیل تبلیغ می کنه. اما هیچ کدوم ازین ها اعدام نشدن و اعدام هم نباید بشن. راجع به فساد، خیلی خامیه که فکر کنیم امروزه فساد تو جامع ما نیست، شرمم میشه بگم تو دانشگاه چیا دیدم. اما هیچ کدوم از این موارد هم سنگسار نشدن و البته نباید بشن. چون ماها فقط به گوشمون می خوره همچین چیزی هست و پشتش می گیم فلان فلان اسلام چون همچین چیزی داره.
مطمئنم اگه منصف باشید هممون می دونیم اگه نماز نخونیم کسی کاری باهمون نداره، بزرگتر حتی اگه دین دیگه ای انتخاب کنیم هم، چرا وقتی این رو می دونیم هی گیر بدیم به اسلام مثل یه طوطی تکرار کنیم نه اسلام اعدام داره، اسلام اعدام داره اسلام اعدام داره.

دوست عزیز کاملا می فهمم شما چی می گید ولی خب صحبت ما درباره اصل این موضوعه نه اینکه اجرا میشه یا نه یا شدت اجرا کردن این قضیه چقدره.

با سلام مجدد
اصل این موضوع در کنار اینکه چه مصداقی داره و کی می تونه اجراش کنه مفهوم پیدا می کنه. مثلا بودا داره که یه پشه هم حق ندارید بکشید.
خب ما نمی تونیم بگیم چون بودا اینجور گفته پس خیلی دین به حقی هست. پس اگه یکی به شما به خونه ی شما حمله کرد چی؟
این قوانین هم که تحملش براتون سخته موضع خاص داره. در کنار موضع خاصش معنی پیدا می کنه نمیشه موضعش رو در نظر نگرفت گیر داد بهش.
موضعش این نیست که هر کی به دنیا اومده اسلام بود نماز نخوند اعدامش کرد. هیچ فقیهی این رو تجویز نکرده و نخواهد کرد. پس اعتراض بی جا هست.

مفتقر;256202 نوشت:
با سلام مجدد
اصل این موضوع در کنار اینکه چه مصداقی داره و کی می تونه اجراش کنه مفهوم پیدا می کنه. مثلا بودا داره که یه پشه هم حق ندارید بکشید.
خب ما نمی تونیم بگیم چون بودا اینجور گفته پس خیلی دین به حقی هست. پس اگه یکی به شما به خونه ی شما حمله کرد چی؟
این قوانین هم که تحملش براتون سخته موضع خاص داره. در کنار موضع خاصش معنی پیدا می کنه نمیشه موضعش رو در نظر نگرفت گیر داد بهش.
موضعش این نیست که هر کی به دنیا اومده اسلام بود نماز نخوند اعدامش کرد. هیچ فقیهی این رو تجویز نکرده و نخواهد کرد. پس اعتراض بی جا هست.

پس لطفا اولش به کسی که میخواد مسلمان بشه باید بگین که اگر بعدا بخواد از اسلام برگرده اعدامش میکنند که طرف بدونه داره چی رو قبول میکنه الان بیشتر مردم بدون تحقیق و چون پدر و مادرشون مسلمان هستند اونها مسلمان هستند و به همین خاطر هم خیلی از مردم نمیدونند که اگر بخوان از اسلام برگردند مرتد هستند تکلیف چیه؟

hadihama1360;256218 نوشت:
پس لطفا اولش به کسی که میخواد مسلمان بشه باید بگین که اگر بعدا بخواد از اسلام برگرده اعدامش میکنند که طرف بدونه داره چی رو قبول میکنه الان بیشتر مردم بدون تحقیق و چون پدر و مادرشون مسلمان هستند اونها مسلمان هستند و به همین خاطر هم خیلی از مردم نمیدونند که اگر بخوان از اسلام برگردند مرتد هستند تکلیف چیه؟

با سلام
من ضمانت می کنم اگر شما دینتون رو عوض کنید کسی اعدامتون نخواهد کرد. با خیال راحت دین دلخواهتون رو انتخاب کنید.

مفتقر;256346 نوشت:
با سلام
من ضمانت می کنم اگر شما دینتون رو عوض کنید کسی اعدامتون نخواهد کرد. با خیال راحت دین دلخواهتون رو انتخاب کنید.

دوست عزیز مسئله این نیست که آیا اگه ما دینمون رو عوض کنیم اعدام میشیم یا نه، مسئله اینه که آیا چنین چیزی در دین اسلام وجود داره یا خیر، و اگه بله به شبهات ما پاسخ داده بشه. :Cheshmak:

هدف1;257658 نوشت:
دین یه چیز کاملا" شخصیه و به خود فرد مربوطه.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

این سخن شما از نظر اسلام و مسلمین یک حرف باطل است(از دیدگاه من)

در اسلام یکی از احکام دینی به اسم امر به معروف است که دین رو شخصی نمی کنه بلکه هر مسلمان نسبت به مسلمان دیگر مسئول است

و اما این سخن از نظر عقلا و اندیشمندان نیز به یک جمله طنز می ماند!!

اگر کسی قوانین راهنمایی و رانندگی رو شخصی دانست!!!

شاید دین رو هم شخصی بشه دانست!!!

هدف1;257658 نوشت:
لطفا" بدون فکر از دینتون دفاع نکنید و یکم منطقی باشید.حکم مرگ مرتد تو ادیان یه چیزه کاملا" غیر انسانی و احمقانس

منصفین اهل منطق را خواهند شناخت:Gol:

اما احمقانه بودن سخنان جایی مشخص می شود که فردی بدون اطلاع از چیزی به مبارزه با ان بپردازد و هنگامی هم که دلایل و احکام روشن را فهمید به سخن خود پایفشاری کند:Gol:

[="Teal"]

hadihama1360;256218 نوشت:
پس لطفا اولش به کسی که میخواد مسلمان بشه باید بگین که اگر بعدا بخواد از اسلام برگرده اعدامش میکنند

اگر بخواد ویروس واگیر دار بشه اعدامش میکنن![/]

اگر بخواد ویروس واگیر دار بشه اعدامش میکنن! با درود . مشکل همین (اگر) است . شما حرفی میزنید چند پهلو که بشود با حربه تفسیر شخص را گرفتار کرد. اگر اعتقاد اولیه مثلا به مسیحیت یا آئین یهود و یا زرتشت فسادی ایجاد نکند لاجرم اعتقاد بعدی هم(مثلا یک مسلمان مسیحی شود) مستلزم فسادی نیست تا مجازات شود. در ایران اگر یک مثلا مسیحی مسلمان شود رسانه ها آن را با آب و تاب بازتاب میدهند ولی در حالت عکس شخص باید زندگی مخفیانه ای در پیش گیرد. چرا؟؟؟ چون اسلام دین حق است و بقیه باطل؟!!! و لابد دین حق در هر زمان یکی است!!!! متوجه نیستید که دیگران هم میتوانند همین ادعا را بکنند چنانچه افراطیون مسیحی میگویند نجات فقط در اعتقاد به الوهیت مسیح است! خب اگر سایر ادیان هم اکنون باطل هستند چرا اعتقاد اولیه به آنها آزاد است؟! پس باید ریشه هرچه غیر مسلمان است کنده شود! چون همه ویروسند و باطل! اصلا کسی اگر اعتقادی دارد چرا نباید بتواند آن را اعلام کند و اعتقاد بدون عمل به چه درد میخورد. چطور در باره اسلام معتقدین به آن حق دارند حتی تحت عناوینی مثل امر به معروف و نهی از منکر عقاید و معیار های مذهبی خود را به دیگران تحمبل کنند ولی کسی اگر عقیده مذهبی دیگری برگزید نباید بتواند آن را اعلام کند؟! و اگر اعلام کرد به معنی جنگ با اسلام است؟!!! منطق حکم میکند کسی اگر عقیده ای داشت حتی بتواند دیگران را به آن دعوت کند دیگران مختارند بپذیرند یا نپذیرند . چنانچه اسلام عملا این کار را میکند ولی این پرسش همواره مطرح است که دیگران چرا نباید افکار خود را ترویج کنند ؟ در ثانی در باره اعلام نکردن ارتداد شما نظر خودت یا بخشی از مذهبیون و حتی مراجع مذهبی اسلام را بیان میکنید ولی حرف شما عملا در کشوری مثل ایران چقدر ضمانت اجرایی دارد؟ در ایران اگر مسئولین امر ببینند که شخصی مسلمان زاده مثل رفته و مسیحی شده یا در جلسات کلیسا شرکت میکند وی را دستگیر میکنند . استدلال مضحکی که بعضی ها میکنند اینست که با واژه خود ساخته جامعه اسلامی(چیزی که اصلا معنا ندارد در دنیای امروز جوامع و کشورها را بر اساس دین و مذهب تقسیم بندی نمیکنند) سعی میکنند از طریق گره زدن یک دین و مذهب خاص به سیاست و حکومت اقدام این افراد عملی سیاسی جلوه دهند. آیا اگر کسی درهندوستان از آئین برهمایی و هندو به اسلام گروید علیه حکومت و مردم هندوستان قیام کرده است؟!!! همینطور اگر کسی در فرانسه یا انگلستان یا امریکا از مسیحیت به اسلام تغییر دین داد ویروسی شده علیه جامعه و حکومت این کشورها؟!!! میبینید که این ادعا ها چقدر مضحک و بی پایه است . اصلا دین و مذهب در ذات و ماهیت خود اکثریت بردار و رای پذیر نیست و نمیتوان آن را به رای مردم گذاشت و به همین دلیل هر نوع حکومت مذهبی و اصلا هر نوع حکومت ایدئولوژیک نامشروع و باطل است. حتی اگر رای اکثریت جامعه را داشته باشد. چون مردم ولو اکثریت حق ندارد اعتقادات و معیار های مذهبی و ایدئولوژیک خود را از طریق حکومت و قانون به دیگران تحمیل کنند. به صراحت میگویم که اکثریت جامعه و حتی صد در صد افراد یک جامعه حق ندارند حکومت مذهبی و یا ایدئولوژیک انتخاب کنند چون در اینصورت یک امر اختیاری و شخصی را تبدیل به معیار قانون و امری مطلق برای همه کرده اند و این با روح و سرشت آزادی انسان منافات دارد. بگذریم از اینکه اگر اکثریت جامعه به حداقل رشد سیاسی رسیده باشند هیچگاه دنبال حکومتی مذهبی و ایدئولوژیک نمیروند. در جامعه انسانی تنها چیزی که زوری و اجباری و غیر قابل تغییر است خود آزادی است.

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

اعتماد;32627 نوشت:
مگر در قرآن كريم نيامده كه « لا اِكراه في‌الدين؛ يعني :اجباري در دين نيست.» پس چرا كسي كه مسلمان بوده و حال مي‌خواهد به هر دليلي دست از دين خود بردارد، و دین دیگری را برگزیند اعدام می شود؟

پاسخ:
اولاً: آيه‌ي مورد استشهاد ، ربطي به حكم مرتد ندارد. چرا كه اين آيه‌ي شريفه مربوط به قبل از پذيرفتن دين است و مي‌فرمايد:‌ در پذيرفتن دين اجبار واكراهي نيست. چون‌ كه نمي‌شود با زور عقيده‌اي را به كسي تحميل كرد. اما بعد از اين‌كه انسان ديني را پذيرفت تبعاً و مسلماً بايد دستورات آن دين را هم بپذيرد و به احكام آن دين احترام بگذارد و گرنه پذيرفتن دين معنا ندارد. پس موضوع آيه‌ پذيرفتن اصل دين است؛ نه اين‌كه؛ اگر كسي ديني را پذيرفت لازم نيست به احكام آن عمل کند

اول سلام
دوم اينكه شما وقتي يك آيه مقدس ازقرآن را مربوطش ميكنيد به زمان گذشته .. ناخواسته انگارداريد ميگوييد كه قرآن مربوط به گذشته است و ..
سوم .. اين موضوع دررابطه با انسانهايي همچون شما يابنده و يا همه ما انسانهايي كه وقتي چشم گشوديم و خود را دريك دين بنام يهوديا كفريا بودا و غيره ديديم چي ؟؟

اعتماد;32627 نوشت:
1- به وسيله‌ي ارتداد و برگشت از دين، در ايمان ساير مردم تزلزل و تشكيك حاصل شده و در نتيجه دين و پايه‌هاي ديني تضعيف شده، لذا خداوند چنين حقي را به حاكم اسلامي داده كه به خاطر حفظ دين و ايمان مردم و ارزش‌هاي الهي، مرتد را به مجازات برساند

معذرت ميخواهم سوال مينمايم .. هرچندكه شايد شما نباشيد كه پاسخ هم بدهيد ولي يكي خلاصه پيدا خواهدشد و خواهد گفت كه انشاا...خودتان باشيد ..
يعني شما ميگوييد اين دين اينقدر پايش روي پوست موزاست كه يكنفربتواند به تنهايي كل يك جامعه وفرهنگ وباور و ارزش معنوي را ازبين ببرد .. ؟؟
وچه راحت وآسان خداي خوب خود را كوچك و ظالم و ضعيفش مينماييم كه حكم ميدهد با چنين شخصي هركارخواستيد بكنيد ..

اعتماد;32627 نوشت:
2- در صدر اسلام عده‌اي براي فرار از اجراي حدود الهي از دين برمي‌گشتند، مثلاً افرادي شراب مي‌خوردند و يا كار خلاف ديگري را انجام مي‌دادند و بعد براي اين‌كه حكم الهي بر آنان جاري نشود از اسلام برمي‌گشتند، يعني ارتداد را به عنوان سپري كه مانع اجراي حدود مي‌شود انتخاب مي‌كردند.

درست .. اما بنظرتان الان هم همين گونه است و اگرهم باشند واينچنين كارهايي انجام دهند ميايند وجلوي من وشما وهمه اين خلافها را انجام ميدهند و اگرهم پنهاني هم بكنند آيا خدا را نميبينند و ناراحت تقاص گناه خود نيستند ؟؟

اعتماد;32627 نوشت:
از آن‌چه بيان شد، آشكار مي‌شود كه حكم اعدام مرتد ربطي به اين ندارد كه اسلام مي‌خواهد عقيده‌اي را تحميل كند بلكه حكمي سياسي بوده كه براي جلوگيري از فتنه‌ي دشمنان و نفوذ بيگانگان و حفظ حاكميت الهي و نيز براي جلوگيري از قداست شكني‌ها تشريع شده است(همان‌گونه كه در ساير ملل نيز توطئه بر عليه امنيت جامعه و نظام حاكم بر آن، داراي شديدترين كيفرهاست)

وازتمام صحبتهاي شما .. اين بخش قابل فهم ودرك شد و حرفي نيز درآن نيست .. درهمه جاي دنيا با فتنه گريا مخل امنيت و آسايش شهروندان برخورد جدي ميشود و ايران واسلام و غيره هم ندارد و بايد چنين باشد ..

انشاا... كه خواهيد بخشيد چون هدف تحريك اذهان است تا پاسخهايي بهترو دندان شكن تربيابيم و به اميد رشد روزافزون شعورمن ..

باتشكر..[/]

جناب آتيلا سلام انگار شما فقط دوست داری با آدمای بی سواد بحث کنی برادر!
اگر خودتان را به نادانی نزنید این بحث قیچی شد و در تاپیک زیر توسط کارشناس به شما پاسخ داده شد!

http://www.askdin.com/thread21800.html

خواهشمندم یکی از کارشناسان گرامی به این دو سوال بنده که هفته پیش پرسیدم پاسخ بده.

ممنون :Gol:

وایسلی گوجا;254761 نوشت:
جناب صدرا یعنی فرضا شخصی که بعد از تحقیق و مطالعه واقعا به این نتیجه می رسه که حقانیتی در اسلام وجود نداره، در صورتی که از دین جدا بشه و موضعش رو هم اعلام کنه مرتد نیست و حکم ارتداد بر اون وارد نیست؟ :Gig:

و اینکه می گید "به طرزی غیر منطقی با هویت جامعۀ اسلامی و زیر ساخت های فکری آن در می افتد." ، یعنی به طرز منطقی میشه با هویت جامعه اسلامی در افتاد ولی مرتد به حساب نیومد؟ مرز بین این منطق و غیر منطق چیه؟

وایسلی گوجا;254764 نوشت:
جناب یاسین این که شما گفتید با چیزی که جناب صدرا گفتند در تناقض نیست؟ در توضیحات آقای صدرا این چنین بر میاد که مرتد باید به حقانیت اسلام آگاه باشه و دین رو ترک کنه، اما اکثر دلایل قتل مرتد به تاثیرات اجتماعی برمی گرده و شما هم گفتید حتی اگه شخص صادق باشه باز هم حکم ارتداد برش وارده؟

نقل قول:
امضاء کاربری بنام وایسلی گوجا:
هیچ کودکی در بدو تولد دین و آیینی ندارد، عقاید خود را از کودکی به آنها تحمیل نکنیم، به آنها همه دین ها و اعتقادها را بطور مقایسه ای یاد بدهیم و بگذاریم خودشان انتخاب کنند.

خداوند نظرش باز با شما مخالف است:
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ. (روم: 30) پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمى‏دانند!
نظر امام صادق نیز با نظر شما مخالف است:
مَا مِنْ مَوْلُودٍ يُولَدُ إِلَّا عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ وَ يُمَجِّسَانِهِ. (من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 49) هیچ تولدیافته ای نیست مگر این که بر فطرت (الهی) بدنیا آمده است این والدینش هستند که او را یهودی و مسیحی و مجوسی می کنند!
همه قوانین اسلام با فطرت سازگار است و آنها که آن را سازگار نمی دانند، بر فطرتشان خاکستر نشسته است. امیدوارم در این سایت با کمک دوستان با حفظ ادب و بردباری، بدون ناسزا و توهین و با قلمی منطقی، بتوان این خاکسترها را روفت!

[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله

:vamonde:

حالا هي ما ميگيم اين سايت بار علمي نداره جناب مدير پاشون رو كردن تو يه كفش كه داره
جناب مدير بگيد كارشناساني كه انقدر سنگشون رو به سينه ميزنيد جواب بدن
سه هفته گذشت
[/]

[="Tahoma"][="Black"]

نقل قول:
حالا هي ما ميگيم اين سايت بار علمي نداره جناب مدير پاشون رو كردن تو يه كفش كه داره
جناب مدير بگيد كارشناساني كه انقدر سنگشون رو به سينه ميزنيد جواب بدن
سه هفته گذشت

برا من که بار علمی سایت واقعا بالا بوده[/]

در همین چند وقت اخیر حکم یک کشیش مسیحی فقط به جرم خروج از اسلام در ایران داده شد.
بنده با ادله "اعتماد "کاملاً مخالفم.
باید برای هرچیزی موافق و مخالف باشه.
برای قسمت دوم هم قانون جامعه باید برای تمام مردم یکی باشه!

همین حکم ساده اسلام باعث کشته شدن میلیون ها نفر در طول تاریخ شده.

كبوتر حرم;268200 نوشت:
لا حول و لا قوة الا بالله

:vamonde:

حالا هي ما ميگيم اين سايت بار علمي نداره جناب مدير پاشون رو كردن تو يه كفش كه داره
جناب مدير بگيد كارشناساني كه انقدر سنگشون رو به سينه ميزنيد جواب بدن
سه هفته گذشت

کلا این قضیه یک قانون نانوشته در سایت در اومده، سوال پرسیدن درباره حکم ارتداد محلی از اعراب نداره و یا پاسخی داده نمیشه (مثل این تاپیک و تاپیک دیگه) یا تاپیک جدید حذف میشه.

این امتناء شدید در پاسخ دادن به این سوالات به نظر من فقط یک دلیل داره و من شخصا فرض کردم پاسخی برای این شبهات در اینجا وجود نداره.

واقعا یراتون متاسفم که در مورد دینتون هنوز توجیح نشید!!!!!!

موضوع قفل شده است