جمع بندی فلسفه وجودی دین

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسفه وجودی دین

با سلام خدمت مدیران و اعضای گرامی سایت ضمن قبولی طاعات سوالی است که به شدت ذهنم را درگیر خود کرده و در واقع شبهه ای بود که یکی از اطرافیان برایم ایجاد کرد و قصد دارم هم برای خودم این مسءله را حل کنم و هم برای شخص مورد نظر البته فرد مورد نظر قدرت پذیرش اثبات قرانی و احادیث را ندارد چون این دو مورد را هم قبول ندارد و حالا بعدا درباره این موارد هم سوالات و شبهاتی را که فرد برایم ایجاد کرد را بیان میکنم الان سوالم سر اثبات علمی و فلسفی وجود دین هست ...فرد مورد نظر میگفت بدون وجود دین میشه با عقل هم راه و روش رو پیدا کرد چون دین فقط یک راه برای زندگی هست .میگفت که مردم کشور ژاپن بدون وجود دین با قانون به راحتی و بهتر از ما دارن زندگی میکنن و در واقع میگفت که دین یه جور محدودیت ایجاد کرده و از این قشر حرف ها ....خواهش میکنم به سوالم پاسخ بدید چون واقع این قسم شبهات اوضاع خطرناکی رو ایجاد کرده و نداشتن جواب منطقی برای طرف شبهه افکن هویت اسلامی و انسانی مون رو زیر سوال میبره .....

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Navy"]


بسم الله الرحمن الرحيم


با عرض سلام و قبولي طاعات


قبل از هر چيز بايد در نظر داشت كه دين تنها كاربرد دنيوي ندارد كه صرفا از اين حيث با ديگر مكاتب مادي مقايسه شود، بلكه ابعاد دين فراتر از دنياي انسانها بوده و سعادت اخروي را در اولويت قرار داده است، در حالي كه مكاتب ساخته بشر تنها به بُعد دنيوي انسان و جامعه پرداخته اند. البته علاوه بر سعادت اخروي، عمل به دين و احكام آن باعث سامان يافتن دنياي افراد نيز مي شود؛ همانطور كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛ و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم ولى (آنها حق را) تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.(1)


همانطور كه مي دانيد، دين از سه بخش اعتقادات، اخلاقيات و احكام تشكيل شده است. هر سه بخش دين نقش بسزايي در سلامت روحي و رواني انسان و جامعه دارند. به عنوان مثال، اعتقاد به معاد و پاسخگو بودن انسان در قبال تك تك اعمال خود، نقش بازدارنده اي در ارتكاب جرائم دارد، به طوري كه انسان معتقد، به خود اجازه ضايع كردن حق ديگران را نمي دهد.


علاوه بر بخش اعتقادات دين، اخلاقيات نيز نقش مهمي در سلامت فرد و جامعه دارند، بر اين اساس، انساني كه خود را ملزم به اخلاقيات ديني مانند دروغ نگفتن، برخورد نيكو با ديگران، رعايت انصاف و ديگر موارد اخلاقي بداند، نه تنها براي خود سعادت اخروي را به ارمغان آورده است، كه دنياي سالم و زيبايي را براي خود و ديگران ساخته است.


بر اين اساس، دين يك نحوه خود كنترلي براي فرد به وجود مي آورد كه اعتقاد به آن مفيد تر از هر قانوني است، زيرا قوانين بشري تا زماني كارايي دارند كه فرد احساس كند تحت نظات و كنترل است، اما زماني كه هيچ عامل نظارتي او را تهديد نكند، منافع خود را در اولويت قرار داده و قانون را ناديده مي گيرد. اين در حالي است كه انسان معتقد به دين در همه حال خداوند متعال را ناظر خود مي داند، به طوري كه اين نظارت حتي فراتر از ظاهر انسان بوده و باطن او را نيز شامل مي شود: «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ»؛ او(خداوند) چشمهايى را كه به خيانت مى‏گردد و آنچه را سينه‏ها پنهان مى‏دارند، مى‏داند.(2) بنابراين اگر كسي اعتقاد به دين داشته باشد، حتي مواظب خطورات ذهني خود خواهد بود، چه رسد به اعمال جوارحي خود.


يكي ديگر از ثمرات دين كه در ساير مكاتب بشري وجود ندارد، تسكين مصائب و آلام انسان است. زيرا در ديد كساني كه معتقد به دين هستند، صبر بر مصائب و مشكلات نزد خداوند متعال ماجور است و تحمل آنها بيهوده نيست(3)؛ چرا كه مي فرمايد: «وَ بَشِّرِ الصَّابرِِينَ، الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، أُوْلَئكَ عَلَيهْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان! آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد، مى‏گويند: «ما از آنِ خدائيم و به سوى او بازمى‏گرديم!» اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايت‏يافتگان!(4) در حالي كه در مكاتب بشري، فرد چنين پشتوانه اي نداشته و در بسياري موارد كه مشكلات بر او عارض شده، دچار افسردگي يا حتي خود كشي مي شود.


به علاوه موارد ذكر شده، بايد در نظر داشت كه انسان موجود پيچيده ايست و بهترين نسخه براي هدايت و سعادت او را خالق او مي تواند ارائه دهد. شاهد آنهم آزمون و خطاهاي متعدد مكاتب بشري است، در حالي كه خداوند متعال با علم بي نهايت خويش، بهترين راه سعادت انسان را به او نشان داده و بدون هيچ نفع و چشم داشتي انسان را از طريق انبياء و ارائه دين الهي هدايت كرده است.
موارد مذكور گوشه اي از فلسفه دين و دلايل برتري آن بر ديگر مكاتب بشري بود كه در ادامه بحث نيز اشارات ديگري خواهد شد.


اما ممكن است اين سوال مطرح شود كه اگر دين سعادت دنيا و آخرت انسان را تامين مي كند، چرا بيشتر كشورهاي مسلمان دچار مشكلاتي هستند كه ديگر جوامع غير مسلمان و حتي بي دين آن مشكلات را ندارند؟
نكته اساسي در پاسخ به اين سوال در عمل به دين است نه صرف ادعاي دين داري!
از همين رو امير المومنين(عليه السلام) در مورد عمل به قرآن مي فرمايد: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ‏ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُم»؛ خدا را خدا را! در قرآن، نكند ديگران در عمل به آن بر شما سبقت بگيرند.(5) بر اين اساس، دين و قرآني كه به آن عمل نشود مانند قانوني كه كسي آن را معتبر ندانسته و مورد عمل قرار نگيرد، كارايي نخواهد داشت. دقيقا مانند گنجي كه درون يك گاوصندوق محكم باشد، اما كليد آن گم شده باشد! گنج زماني به درد مي خورد كه قابل دسترسي باشد، نه زماني كه از دست رس همگان خارج شده باشد.


پي نوشت ها:
1. اعراف: 96.
2. غافر: 19.
3. سبحانى‏، جعفر، (1412)، الإلهيات على هدى الكتاب والسنة والعقل‏، سوم، قم، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، ج1، ص19.
4. بقره: 155-157.
5. شريف الرضى، محمد بن حسين، (1414)، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، اول، قم، هجرت، ص422.[/]

famo2018;985667 نوشت:
با سلام خدمت مدیران و اعضای گرامی سایت ضمن قبولی طاعات سوالی است که به شدت ذهنم را درگیر خود کرده و در واقع شبهه ای بود که یکی از اطرافیان برایم ایجاد کرد و قصد دارم هم برای خودم این مسءله را حل کنم و هم برای شخص مورد نظر البته فرد مورد نظر قدرت پذیرش اثبات قرانی و احادیث را ندارد چون این دو مورد را هم قبول ندارد و حالا بعدا درباره این موارد هم سوالات و شبهاتی را که فرد برایم ایجاد کرد را بیان میکنم الان سوالم سر اثبات علمی و فلسفی وجود دین هست ...فرد مورد نظر میگفت بدون وجود دین میشه با عقل هم راه و روش رو پیدا کرد چون دین فقط یک راه برای زندگی هست .میگفت که مردم کشور ژاپن بدون وجود دین با قانون به راحتی و بهتر از ما دارن زندگی میکنن و در واقع میگفت که دین یه جور محدودیت ایجاد کرده و از این قشر حرف ها ....خواهش میکنم به سوالم پاسخ بدید چون واقع این قسم شبهات اوضاع خطرناکی رو ایجاد کرده و نداشتن جواب منطقی برای طرف شبهه افکن هویت اسلامی و انسانی مون رو زیر سوال میبره .....

با سلام و عرض ادب

مهمترین مساله در مورد افراد دین گریز تعصب هست

یک شخص برای این که بتونه درست بودن یا اشتباه بودن یک اعتقاد رو تحقیق کنه ، باید با ذهنی بی طرف به سراغ اون اعتقاد بره

افراد دین گریز معمولا فقط جنبه های بد اعتقادات دینی رو می بینن
به خاطر تعصبی که در ذهنشون به خاطر بدعملی مذهبی نماها شکل گرفته

پس اولین قدم توجیه فرد برای کنار گذاشتن تعصب باید باشه ، نه اثبات حقانیت اعتقاد خودمون ....

چون این اثبات با وجود تعصب در اون شخص به جنگ و جدل تبدیل خواهد شد ...

اما در مورد کشور ژاپن و دیگر کشور های مدعی پیشرفت

پیشرفت این کشور ها معمولا به کام ثروتمندان و دولتمردان اون ها تموم میشه

و آمار نشون می ده که نرخ افسردگی و خودکشی در این کشور ها بالاست

چون معمولا مردم در این کشور ها آخرت رو باور ندارن و با امید زندگی نمی کنن

نمی گم کشور خودمون گل و بلبل هست ، چون مشکل اصلی نگرش مردم ماست ، نه دین ما

ما اسلام رو ایرانیزه کردیم !!!!! و همین موجب بدبختی و فلاکت ما شده

ما ربا و فحشا و... رو با تفکرات خودمون با یه اسم دیگه در قانون اساسی خودمون حلال کردیم و حلال ها رو حرام ....

ولی اگر مردمی سخت کوش و قانون مدار مثل مردم کشور ژاپن مجری قوانین اسلام بودن ، به نظر من الان همه دنیا مسلمون بودن !!!!

در پناه حق تعالی

از راهنماییتون متشکرم ...پس ابتدا باید از طرف مقابل خواست که بیطرف باشه و اعتقادات و افکار هر دو گروه رو مطالعه کنه ...بر فرض که این اتفاق افتاد در ادامه باید چه کرد باید چطوری رفتار کرد و یا اصلا خودم باید چه مباحثی رو مطالعه کنم تا بتونم با ایشون بحث داشته باشم ؟؟ با توجه به شخصیتی که ازشون سراغ دارم مباحث علمی بیشتر روشون تاثیر میگذاره به نظرتون اگر با اعتقادات فلاسفه و روانشناسان غرب مثل فروید و یونگ شروع کنم بهتر نیست ؟؟؟ و بعد فلاسفه اسلامی ملاصدرا و...و بعد سراغ قرآن و احادیث برم ؟؟؟

famo2018;985986 نوشت:
از راهنماییتون متشکرم ...پس ابتدا باید از طرف مقابل خواست که بیطرف باشه و اعتقادات و افکار هر دو گروه رو مطالعه کنه ...بر فرض که این اتفاق افتاد در ادامه باید چه کرد باید چطوری رفتار کرد و یا اصلا خودم باید چه مباحثی رو مطالعه کنم تا بتونم با ایشون بحث داشته باشم ؟؟ با توجه به شخصیتی که ازشون سراغ دارم مباحث علمی بیشتر روشون تاثیر میگذاره به نظرتون اگر با اعتقادات فلاسفه و روانشناسان غرب مثل فروید و یونگ شروع کنم بهتر نیست ؟؟؟ و بعد فلاسفه اسلامی ملاصدرا و...و بعد سراغ قرآن و احادیث برم ؟؟؟

با سلام

به نظرم سراغ فلسفه نرید

فلسفه همیشه بن بست های فکری داره

سعی کنید حقیقت ها و زیبایی ها و واقعیت ها رو نشون شخص بدید

و به اون شخص بفهمونید که اگر یک شخص خودش رو برادر شما معرفی کنه و کارهای اشتباه انجام بده چیزی از ارزش های شما کم نمیشه

مسلمون نماها در واقع اشخاصی هستن که برای رسیدن به اهدافشون از اسم اسلام استفاده می کنن

همین افراد اگر در هند دنیا می اومدن از بت پرستی برای رسیدن به اهدافشون استفاده می کردن !!!!

سعی کنید نشون بدید که اسلام با عمل محقق می شه نه با حرف

و اعمال بشر دوستانه و برنامه زندگی زیبای اسلام رو نشون اون شخص بدید

کمک به همنوع
احترام متقابل
خودسازی
رعایت عدالت حتی اگر به ضرر خودمون باشه
و...

در پناه حق تعالی

[="Tahoma"][="Navy"]

famo2018;985667 نوشت:
با سلام خدمت مدیران و اعضای گرامی سایت ضمن قبولی طاعات سوالی است که به شدت ذهنم را درگیر خود کرده و در واقع شبهه ای بود که یکی از اطرافیان برایم ایجاد کرد و قصد دارم هم برای خودم این مسءله را حل کنم و هم برای شخص مورد نظر البته فرد مورد نظر قدرت پذیرش اثبات قرانی و احادیث را ندارد چون این دو مورد را هم قبول ندارد و حالا بعدا درباره این موارد هم سوالات و شبهاتی را که فرد برایم ایجاد کرد را بیان میکنم الان سوالم سر اثبات علمی و فلسفی وجود دین هست ...فرد مورد نظر میگفت بدون وجود دین میشه با عقل هم راه و روش رو پیدا کرد چون دین فقط یک راه برای زندگی هست .میگفت که مردم کشور ژاپن بدون وجود دین با قانون به راحتی و بهتر از ما دارن زندگی میکنن و در واقع میگفت که دین یه جور محدودیت ایجاد کرده و از این قشر حرف ها ....خواهش میکنم به سوالم پاسخ بدید چون واقع این قسم شبهات اوضاع خطرناکی رو ایجاد کرده و نداشتن جواب منطقی برای طرف شبهه افکن هویت اسلامی و انسانی مون رو زیر سوال میبره .....

سلام
دین عقلانیت مصون از خطاست لذا تبعیت از آن تبعیت از یک عقلانیتی است که هم سعادت مادی و هم سعادت معنوی را بدنبال دارد.
و البته کار عقل ایجاد محدودیت است چه اینکه در جهان پر آسیب که راههای سعادت در آن محدود است نمی توان هرطور که می خواهیم عمل کنیم بعد انتظار داشته باشیم به سعادت هم برسیم بخصوص سعادت معنوی که ملاک هایش به راحتی قابل دسترسی نیست و باید از منبعی فراتر از عقل عادی بدان دست یافت.
بنابر ادعای دین انسان و جهان ابعاد ناشناخته ای دارد که مسیر سعادت ابدی آن جز به راهنمایی سفیران الهی ممکن نیست. سعادت ظاهری مادی از نظر اسلام ملاک سعادت در آن جهان نیست. ملاک های مادی برپایه یک آگاهی سطحی از جهان و انسان و بیشتر معطوف به ارضای غرایز است. دین به ما می آموزد که نه انسان تنها همین بدن مادی است و نه گرایشهایش فقط همین تمایلات غریزی است. دین انسان را به بعد فرامادی و معنوی اش متوجه می سازد و در صدد تغذیه و رشد آن است چه اینکه زندگی حقیقی و جاودانه انسان در ورای رهایی از این بدن مادی است.
یا علیم[/]

[="DarkSlateBlue"]سلام. عقل انسان خیلی از مسائل رو نمیتونه تشخیص بده که به نفع انسانه یا به ضرر انسان.
مثلا یه جایی خوندم نیوتون یا یک دانشمنده دیگه گفته بود ازدواج بزرگترین حماقته بشر هست. تازه دانشمندم هست.
براش چیزهایی رو مثال بزنید که با عقل نمیشه تشخیص داد سعادت انسان در کدومشه.

مثلا عقل بشر میگه جامعه باید حاکم داشته باشه. دوباره عقل میگه برای تعیین حاکم باید رای گیری کنیم و رای اکثریت رو به عنوان حاکم بگیریم.
خب این عقل ازین بیشتر نوفهمه .
حالا اشکالات این کار کجاست؟
اشکالش اینه که در خوشبینانه ترین حالت تفکر و اعتقادات ۵۱ درصد مردم جامعه روی سرنوشت ۴۹ درصدی که ون حاکم رو قبول ندارن تاثیر مستقیم و غیر مستقیم میذاره. و این با هیچ منطق و عدالتی قابل هضم نیست. تازه این حالت خوبش بود. وگرنه توی یک کشور با صد میلیون جمعیت اگر ۷۰ میلیون واجد شرایط باشن. و ۵۰ میلیونش رای بدن حاکم کشور با رای موافق فقط ۲۵ میلیون نفر انتخاب میشه ... ینی استبداد ۲۵ میلیون نفر بر ۷۵ میلیون نفر دیگه که به هر دلیلی رای ندادن....

این عقلانیه؟؟؟؟ اگر طرف گفت اره. بگو من دیگه حرفی ندارم.[/]

بعد اگر پرسید راه حل دین چیه بهش بگو :

خدا حاکمیت رو فقط مال خودش میدونه و فرستاده های خودش.
حاکمی که خدا تعیین میکنه بهترین و مناسب ترین و شایسته ترین فردیه که میتونه توی هر زمان حاکم جامعه باشه چون انسان رو خدا خلق کرده و سازنده ی هر چیزی بهتر از هرکسی نیازها و مشکلاتشو میدونه . یک یخچال هم وقتی خراب میشه بهترین کسی که میتونه مسکلش رو حل کنه سازنده اون هست. چه برسه به انسان.

یه مورد دیگه ازش سوال کنید و بگید به عقلت رجوع کن و جواب بده:

ازش بپرسیدهمجنس گرایی ازنظر عقل تو درسته یا غلط؟
مسلما میگه غلط.
بعد بپرسید پس چرا این کشورهای به اصطلاح موفق همجنس بازهارو به رسمیت شناختن و این چه جور عقلیه ؟؟؟ اگه عقل میگه این کار اشتباهه پس چرا یک کار اشتباهو آزاد میذارن؟ اگر عقل میگه درسته برید مشکلات و مضرات هم جنس بازی رو براش لیست کنید و بگید دقیقا رو چه حساب میگی درسته؟؟؟ یا هم بگید من دیگه حرفی ندارم. بهتره

[="Tahoma"][="Navy"]
سوال:
آیا انسان بدون دین و با عقل خود می تواند سعادت خویش را تضمین کرده و راه درست زندگی را پیدا کند؟

پاسخ:
قبل از هر چيز بايد در نظر داشت كه دين تنها كاربرد دنيوي ندارد كه صرفا از اين حيث با ديگر مكاتب مادي مقايسه شود، بلكه ابعاد دين فراتر از دنياي انسانها بوده و سعادت اخروي را در اولويت قرار داده است، در حالي كه مكاتب ساخته بشر تنها به بُعد دنيوي انسان و جامعه پرداخته اند. البته علاوه بر سعادت اخروي، عمل به دين و احكام آن باعث سامان يافتن دنياي افراد نيز مي شود؛ همانطور كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛ و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى ‏آوردند و تقوا پيشه مى‏ كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى ‏گشوديم ولى (آنها حق را) تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.(1)

دين از سه بخش اعتقادات، اخلاقيات و احكام تشكيل شده است. هر سه بخش دين نقش بسزايي در سلامت روحي و رواني انسان و جامعه دارند. به عنوان مثال، اعتقاد به معاد و پاسخگو بودن انسان در قبال تك تك اعمال خود، نقش بازدارنده اي در ارتكاب جرائم دارد، به طوري كه انسان معتقد، به خود اجازه ضايع كردن حق ديگران را نمي دهد.

علاوه بر بخش اعتقادات دين، اخلاقيات نيز نقش مهمي در سلامت فرد و جامعه دارند، بر اين اساس، انساني كه خود را ملزم به اخلاقيات ديني مانند دروغ نگفتن، برخورد نيكو با ديگران، رعايت انصاف و ديگر موارد اخلاقي بداند، نه تنها براي خود سعادت اخروي را به ارمغان آورده است، كه دنياي سالم و زيبايي را براي خود و ديگران ساخته است.

بر اين اساس، دين يك نحوه خود كنترلي براي فرد به وجود مي آورد كه اعتقاد به آن مفيد تر از هر قانوني است، زيرا قوانين بشري تا زماني كارايي دارند كه فرد احساس كند تحت نظات و كنترل است، اما زماني كه هيچ عامل نظارتي او را تهديد نكند، منافع خود را در اولويت قرار داده و قانون را ناديده مي گيرد. اين در حالي است كه انسان معتقد به دين در همه حال خداوند متعال را ناظر خود مي داند، به طوري كه اين نظارت حتي فراتر از ظاهر انسان بوده و باطن او را نيز شامل مي شود: «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ»؛ او(خداوند) چشمهايى را كه به خيانت مى ‏گردد و آنچه را سينه‏ ها پنهان مى ‏دارند، مى ‏داند.(2) بنابراين اگر كسي اعتقاد به دين داشته باشد، حتي مواظب خطورات ذهني خود خواهد بود، چه رسد به اعمال جوارحي خود.

يكي ديگر از ثمرات دين كه در ساير مكاتب بشري وجود ندارد، تسكين مصائب و آلام انسان است. زيرا در ديد كساني كه معتقد به دين هستند، صبر بر مصائب و مشكلات نزد خداوند متعال ماجور است و تحمل آنها بيهوده نيست(3)؛ چرا كه مي فرمايد: «وَ بَشِّرِ الصَّابرِِينَ، الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، أُوْلَئكَ عَلَيهْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان! آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏ رسد، مى ‏گويند: «ما از آنِ خدائيم و به سوى او بازمى‏ گرديم!» اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايت‏يافتگان!(4) در حالي كه در مكاتب بشري، فرد چنين پشتوانه اي نداشته و در بسياري موارد كه مشكلات بر او عارض شده، دچار افسردگي يا حتي خود كشي مي شود.

به علاوه موارد ذكر شده، بايد در نظر داشت كه انسان موجود پيچيده ايست و بهترين نسخه براي هدايت و سعادت او را خالق او مي تواند ارائه دهد. شاهد آنهم آزمون و خطاهاي متعدد مكاتب بشري است، در حالي كه خداوند متعال با علم بي نهايت خويش، بهترين راه سعادت انسان را به او نشان داده و بدون هيچ نفع و چشم داشتي انسان را از طريق انبياء و ارائه دين الهي هدايت كرده است. همچنین در برخی موارد اصلا عقل انسان حکمی ندارد؛ مانند مسائل ماواریی و احوال برزخ و قیامت که جایگاه ورود عقل نیست و صرفا با خبر دادن پیامبران و مشاهدات آنها انسان می تواند به این موارد علم پیدا کند.
البته موارد مذكور گوشه اي از فلسفه دين و دلايل برتري آن بر ديگر مكاتب بشري است.

اما ممكن است اين سوال مطرح شود كه اگر دين سعادت دنيا و آخرت انسان را تامين مي كند، چرا بيشتر كشورهاي مسلمان دچار مشكلاتي هستند كه ديگر جوامع غير مسلمان و حتي بي دين آن مشكلات را ندارند؟
نكته اساسي در پاسخ به اين سوال در عمل به دين است نه صرف ادعاي دين داري!
از همين رو امير المومنين(عليه السلام) در مورد عمل به قرآن مي فرمايد: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ‏ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُم»؛ خدا را خدا را! در قرآن، نكند ديگران در عمل به آن بر شما سبقت بگيرند.(5) بر اين اساس، دين و قرآني كه به آن عمل نشود مانند قانوني كه كسي آن را معتبر ندانسته و مورد عمل قرار نگيرد، كارايي نخواهد داشت. دقيقا مانند گنجي كه درون يك گاوصندوق محكم باشد، اما كليد آن گم شده باشد! گنج زماني به درد مي خورد كه قابل دسترسي باشد، نه زماني كه از دست رس همگان خارج شده باشد.

پي نوشت ها:
1. اعراف: 96.
2. غافر: 19.
3. سبحانى‏، جعفر، (1412)، الإلهيات على هدى الكتاب والسنة والعقل‏، سوم، قم، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، ج1، ص19.
4. بقره: 155-157.
5. شريف الرضى، محمد بن حسين، (1414)، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، اول، قم، هجرت، ص422.

[/]

موضوع قفل شده است