جمع بندی عاشق خواهر زنم شده ام!

تب‌های اولیه

92 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عاشق خواهر زنم شده ام!


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که طرح آن با آیدی خودشون ممکن نبود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام
من عاشق خواهر زنم شده ام چطور میتوانم به ایشان برسم؟
از نظر شرعی می دانم جمع بین دو خواهر ممکن نیست ولی من واقعا دوستدار ایشان هستم و فکر می‌کنم صفات خوبی نسبت به همسرم دارد.
دائما در فکر او هستم و حتی نسبت به همسر خودم احساس سردی می کنم.
شاید اگر راه دیگری نداشته باشم همسرم را طلاق داده و با خواهر او ازدواج کنم.
از طرف او نیز ابراز علاقه هایی صورت گرفته که فکر می کنم ایشان نیز عاشق من شده باشد.
من بدجوری خاطر خواهش شده ام . او یک دختر مجرد و خیلی مهربان است...
لطفا راهنمایی کنید.
با تشکر


در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صابر

با عرض سلام و احترام خدمت شما کابر محترم و آروزی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز@};-
دختري را دوست مي داشت اصلا ديوانه او بود چندين بار به خواستگاري او رفته بود اما با جواب منفي خانواده دختر روبرو شده بود؛ الان سال هشتم بود كه منتظر جواب مثبت خانواده دختر بود اما هر بار بهانه اي. با خودش قرار گذاشته بود به هيچ عنوان ازدواج نكند مگر با عشق خودش، يه چيزي توي دلش به او مي گفت: حتما به او مي رسد؛ پس دوباره تلاش كرد دوباره و چندباره تا به هر حال موفق شد؛ الان سر سفره عقد بودند، صيغه خوانده شد؛ با هم محرم شدند؛ نگاهي به صورت زيباي دختر انداخت، لبخند زد احساس عجيبي داشت، حس مي كرد بعد از محرميت يك باره تمام آن احساس ها فرو كش كرد...الان بعد از چند سال زندگي شيرين با همسرش، هنوز به آن لحظه و احساسش بعد از عقد فكر مي كند، چرا پس از عقد چنين حسي به او دست داد؟:-s به نظر شما چرا....؟!

علاقه ی شما به خواهر همسرتان از جنس علاقه هایی است که پایان آن جز خسارت و تباهی نیست. علاقه ای که حاصل چند رفتار ظاهری و مهربانانه بوده نمی تواند پایه یک زندگی مشترک شود چه رسد به اینکه بتواند یک زندگی را بر هم زده و زندگی دیگری را تشکیل دهد.
برادر عزیز و گرامی! آیا به تبعات چنین رابطه ای فکر کرده اید و می دانید چه عواقبی در انتظار شماست؟ آیا با خود فکر کرده اید دیگران در مورد شما چه می گویند و چه قضاوتی خواهند داشت؟! جنبه ی شرعی که اصلا قابل تغییر نیست و فقط تنها راهکار طلاق همسرتان است اما واقعا در این بین گناه همسرتان چیست؟! تازه شما از علاقه ی خواهر همسرتان نیز به خودتان اطمینان ندارید و بیان کردید «فکر می کنم» پس بهتر است ذهن خودتان را درگیر این ماجرایی که پایانش حسرت است نکنید.

اما براي اينکه این علاقه از قلبتان خارج شود به چند راهکار عمل کنید:
1. تلاش کنید خوبی های همسرتان را پر رنگ تر ببینید و او را با دیگران مقایسه نکنید.
2. به هيچ عنوان از احساس خود با همسرتان سخن نگوئيد.
3.از اين به بعد روابط خود را با خواهر همسرتان كاهش دهيد و سعي كنيد كمتر با او روبرو شويد.
4. زماني كه ذهن شما متوجه فرد مورد نظر مي شود، با سرعت ذهن خود را به موضوع ديگري معطوف كنيد.
5. به ياد داشته باشيد چنين افكاري به غير از تيره كردن روابط شما و همسرتان و كم كردن لذت شما از زندگي مشترك فائده ديگري ندارد.
شاد و خوشبخت باشید.@};-

[="Teal"]جالبه هیچ پشیمونی ای در لحن تون نیست
تنها راهکار میخواین برای رسیدن به یک هوس ...
طلاقش بدین تا هم همسرتونو از دست بدین و هم برای همیشه خواهر زنتون رو
چون خیلی چیزها لیاقت میخواد ....
حتی اگر حدس شما درست باشه و خواهر زنتون بهتون علاقه مندم شده باشه هیچوقت راضی به از هم پاشیدن زندگی خواهرش نمیشه
و نفرین همیشگی خواهر و خانواده ش رو برای خودش نمیخره!
این تاپیک فوق العاده ناراحت کننده ای بود
به نظر من همینکه جواب رو کارشناس محترم خصوصی میدادن کافی بود
چرا باید این جور افکار به راحتی ارائه و تازه نه برای پشیمانی برای راه حل مطرح بشه
مث اون خانمی که پرسیده بودن اگر قرار بر ازدواج باشه و رابطه ای داشته باشیم چه اتفاقی میفته؟!!!
بزارید زشتی های جامعه مون لااقل همینجوری مسکوت بمونه و علنی ش نکنید ....[/]

[="Times New Roman"][="Black"]میخوای زنگ بزنم آنجلینا جولی و آیشواریا هم بیان یه نگاهی بهشون بنداز اگر پسندیدی بگیم طلاق بگیرن بیان باهات ازدواج کنن :-?

مرد حسابی آخه این چه طرز فکریه که داری.

تورو اصلا بخاطر فکر کردن و احساس علاقه ات به خواهر زن سرزنش نمی کنم چون ممکنه سراغ هرکسی بیاد.

ولی اینکه خیلی راحت به طلاق از همسرت و ازدواج با خواهرش فکر میکنی خیلی خیلی بی انصافی و نشانه ی بی لیاقتی هست.

هرچه سریع تر به یک روانشناس حاذق متدین مراجعه کن.[/]

من نمیدونم چ اصراریه اینطور سوالات رو به صورت عمومی بپرسن لطفا مدیریت سایت پیگیری کنن سوالاتی که باعث میشه کاربران سایت اذیت بشن بصورت عمومی مطرح نشه

اما خطاب به سوال کننده چند چیز در شما مرده:
انسانیت مردونگی و غیرت
از اون جهت مردونگی نداری که حاضری به راحتی دختر مردم رو طلاق بدی
از اون جهت غیرت نداری که با وجود داشتن زن به دیگری چشم داری
از اون جهت انسانیت نداری که اصلا پشیمون نیستی ودنبال رسیدن به هدف پست و زشتت هستی
امثال تو باید برن همون بازی نهنگ آبی رو استفاده کنن بلکه جامعه از وجود امثال تو پاک بشه
با عرض پوزش از دوستان و مدیر سایت به خاطر لحنم

خداروشکر خواهر ندارم...

ولی خدایی ادم چقدر می تونه خودخواه باشه؟
عذاب وجدان نمی گیرید آخه؟
شما نمی تونید هوستونو کنترل کنید،بنده خدا زنت چه گناهی کرده!!
بعدشم هیچ وقت نمیان از یه خانواده دوتا دختر رو بدن به یه مرد
برفرض طلاق گرفتید بعدش فکر کردید خانواده خانومتون میان خواهر زنتونو دو دستی تقدیم شما می کنند؟
من جای پدر دختره بودم عمرا دخترمو می دادم بهتون
چرا؟
کسی که بادوتا ناز وعشوه ی یه نامحرم
به فکر طلاق زنش میفته
هیچ وقت نمی تونه همسر خوبی برای اون یکی دخترش باشه
چه بسا پس فردا یکی دیگه رو ببینید و دلتونو ببره بعدش تکلیف چیه؟
حتما می خواید اینم طلاق بدید برید زن سوم بگیرید
نه؟!

پیشنهادم اینه
دست همسرتونو بگیرید برید یه جای زیارتی
مشهدی کربلایی قمی جمکرانی...
بعدشم به همون حضرت قسم بدید
خودشون کمک می کنند که ذهنتون دلتون پاک بشه ازاین هوس

یاصاحب الزمان(عج)
یاعلی مدد

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:
صفات خوبی نسبت به همسرم دارد.

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:
دائما در فکر او هستم و حتی نسبت به همسر خودم احساس سردی می کنم.

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:
همسرم را طلاق داده و با خواهر او ازدواج کنم.

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:
از طرف او نیز ابراز علاقه هایی صورت گرفته که فکر می کنم ایشان نیز عاشق من شده باشد.

باسلام
عجب
ازدواج کنید و طلاق ندهید که خداوند مردانی را که زن می چشند و زنانی را که مرد می چشند، دوست نمی دارد.
هیچ چیز در پیشگاه خدا محبوب تر از خانه ای که به ازدواج، آباد شده باشد نیست و هیچ چیز، در پیشگاه خدا منفورتر از خانه ای که در اسلام، به جدایی (طلاق) ویران شود، نیست.
( وسائل الشیعه، ج 16، ص 266 و 267.)

فکر نمیکند اون روزی که می خواستید با همسرتون ازدواج کنید حتما به این نتیجه رسیدید که صفات خوبی دارند که باهاشون ازدواج کردید چون همون طور که خودتون مطرح کردید نسبت به همسرتان پس یعنی همسرتان صفات خوب دارند
خواهری وقتی میبینه خواهرش رو به همین راحتی طلاق دادند حاضر میشه با همچین مردی ازدواج کنه؟ یعنی خواهری تو این دوره زمونه پیدا میشه به راحتی تو چش خواهرش نگاه کنه بعد طلاق دادن خواهرش رو ببینه و بره با شوهر خواهرش ازدواج کنه :-o

خیلی از خانواده ها هستند ازدواج آقا رو حتی بعد از فوت همسر با خواهرش رو ناپسند میدونند حالا چه برسه خواهر زنده باشه شما اصلا با چه روی با این خانواده رفته آمد میکنید آیا خواهر همسرتون حاضر قید خواهرش و خانواده رو بزنه که بخواهد با شما زندگی کنه ؟

مطمئنا شما فکر و ذهنتون رو تا این حد آزاد بگذارید مطمئنا بعد ها گزینه های دیگری هم ممکنه به ذهنتون برسه که صفات بهتری از این همسر وخواهر زنتون دارند

امیدوارم عاقلانه رفتار کنید

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

چه مواردی ممکن هست این مشکل رو بوجود بیارند ؟

عدم رعایت موازین شرعی در جمع های فامیلی

وقتی بنده یه تاپیکی زدم با عنوان در جمع های خانواده و فامیل هم باید حدود و موازین شرعی رعایت شوند دلیل همین مواردی هست که بوجود میاد
شوهر خواهر مگه نامحرمه ؟ با مهربونی میگیم و میخندیم و . . .
خواهر همسر مگه نامحرمه در جمع های فامیلی میگیم و میخندیم و هر طور دلمون خواست رفتار میکنیم !
اقای دکتر هم که دیگه محرمه !

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52146

عدم دقت در ابراز احساسات و متانت کلام در گفتگوها

مهمانی های مختلط و عدم رعایت پوشش در جمع های فامیلی
و . .


[/HR]
ببینید اینکه فکر می کنید او هم عاشق شما شده باشد احتمالا توهمی بیش نیست !
بالاخره چون شما شوهر خواهر ایشون هستید یه احترامی و فلانی برای شما قائل هست

شما الان مرد متاهلی هستید و به این سادگی نباید بلغزید و به قولی با پریدن پرنده عاشق شوید !

اگر این نگرش رو کنترل نکنید خب فردا با همین خواهرش هم ازدواج کردید دوست خواهرش رو میبینید و میگید بله این هم که از این بهتر و مهربون تر هست و برم اینم بگیرم !

بهترین راه اینه این افکار هوس الود رو کنترل کنید و به نوعی خواهر زنت رو هم یجورایی کمتر ملاقات کن که خاموش بشه این سو نیت !

با سلام و عرض ادب

تمام این اتفاقات به این خاطر در جامعه افتاده که مردم به شهوت می گن عشق ...

و چون عشق کلمه ای مقدس هست ، زشتی این روابط در جامعه کم رنگ شده

البته نقش صدا و سیما و ارشاد و رسانه های داخلی و ماهواره و ... هم در این موضوع کمرنگ نیوده

در جامعه ما در برنامه رسمی صدا و سیما (دور ه.ی) که هزاران نوجوان دارن نگاهش می کنن ،
عشق رابطه ای خارج از چارچوب خانواده به همه مردم معرفی می شه ، که شاید به ازدواج ختم بشه ، شاید نشه ؟؟؟!!!!!

واژه عشق فقط مختص رابطه بین خدا و بنده هست

بیایم تلاش کنیم و به فرزندانمون یاد بدیم که شهوت یا دوست داشتن با عشق فرق داره و یکی نیست ....

در پناه حق تعالی

الله اعلم

@};-به نام خدا@};-

با سلام

بعد از خوندن این متن یه جمله ای تو ذهنم آمد که گاهی شاید اصلا این قضیه واقعی نباشه و افراد ضد اسلام و دین میخوان

با طرح این گونه سوالات این کارهای قبیح رو در جامعه طبیعی کنن مخصوصا تو این سایت پر رفت و آمد و خصوصا دینی و مذهبی ..

مثل طرح اون سوال دخترخانم در تایپک دیگه که گفته بودن محجبه هستن و پسر هم آدم خوبی است منتها میخوان قبل ازدواج رابطه داشته باشند... و همچنین این سوال ....

یک نکته خیلی مهم:

اگر کسی چشم و قلبش را از نگاه آلوده پاک نکند حتی اگر با تمام زن های عالم هم ازدواج کند

باز هم فکر میکند سگ ولگرد توی خیابان از همسرانش زیباتر است ...

هوس چیزی هستش که هیچ وقت پایان پیدا نمیکنه ... اگر رفتی دنبالش تا مرز بدترین کارها آدم رو پیش میبره ...

اون ذهنه که کار بد رو زیبا میکنه ...

اون شیطانه ....

بله اون شیطانه که میخواد یک زندگی رو از هم بپاشونه ...

شیطان مخالف ازدواج الهی هستش .. هر طور بتونه سعی میکنه جدایی بندازه ...

یه جا خوندم هر از گاهی بچه های شیطان میان و از گمراه کردن انسان ها برای ابلیس تعریف میکنن ...

ابلیس هم بهشون میگه این که چیزی نیست و... . اونوقت یه سری از بچه هاش میان میگن ما بین زن و شوهر

انقدر رفت و آمد کردیم و وسوسه کردیم تا تونستیم بینشون جدایی بندازیم اونوقت شیطان اینها رو کنار خودش جای میده و تحسینشون میکنه ...

قطعا بدونید طلاق گرفتن از همسرتون باعث رسیدن به خواهر زن نمیشه ... چون قطعا بعد طلاق در اون خانواده آشوب و اضطراب و نگرانی بوجود میاد

و هیچ وقت خواهر زنتان نمیتواند به چشمان خواهر، پدر و مادرش نگاه کند ...

فرزندان برای پدر و مادر عزیز هستن ... اگر یکیشون رو برنجونید پدر و مادر اجازه نخواهند داد که به فرزند دیگرشون برسید ...
قطعا پدر رضایت نخواهد داد..... قطعا پدر رضایت نخواهد داد ...... قطعا پدر رضایت نخواهد داد ....

و اما راه کاری که برخی از دوستاان و مشاور دادند ان شاءالله عمل بشود و در کنارش بیاد بیاوریم آیه ی قرآن رو :

وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
و اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کند [که از این بهترین شیوه دست برداری] به خدا پناه ببر؛ بی تردید او شنوا و داناست.

توکل بر خدا کنید و به او پناه ببرید ..

بهتره به خواهر خانمتان فکر نکنید .. نزارید فکرتون بره اون سمت .. تا فکرتان رفت سمتش و در ذهن میخواستید

بهش فکر کنید سریع حالتتان را عوض کنید ... نشستید وایسید و بالعکس و نحوه ی کارتان را عوض کنید تا فراموش

کنید ... رابطتون رو کم کنید .. سعی کنید خیلی خیلی کمتر با هم برخورد کنید و سعی کنید یه مدت سنگین بشید و

ارتباط کلامتیون بسیار کم بشود ...

و این راهکار ها که در زیر میخوام بگم با اینکه گفتنش طبیعی شده و خیلی شنیدیم اما عمل کردنش بسیار بسیار قوی و کاربردی هستش

رابطتون رو با خدا بیشتر کنید .. با نماز اول وقت و توجه در نماز به خدا پناه ببرید ...

اگر اشتباه نکنم آیت الله پناهیان از قول معصوم (ع)می فرمودند : که حداقل روزی 50 آیه قرآن بخوانید ، اون هم نه یکباره .. تقسیمش کنید

به 14 بار در روز .. حدودا هر بار 4 آیه بخونید .. این باعث میشه به فکر آخرت بیشتر بیفتید ..

ان شاءالله خدا به ما و شما کمک کند که در دامهای شیطان گرفتار نشویم ..

التماس دعا@};-

من هم به سوال شک دارم که واقعیه یا شوخی.
چون خیلی کلی سوال شده
البته در حد حدسه و قصد توهین ندارم

[="Arial Black"][="Blue"]

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که طرح آن با آیدی خودشون ممکن نبود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

سلام
در تشخیص موضوع اشتباه نکنید.
عشق به خواهر زن، یک بیماری روحی است.

مشکل شما این نیست که چگونه باید به عشقتان برسید.
مشکل شما این است که چگونه این بیماری را درمان کنید.[/]

سلام

خوب شاید دوستان محیط های مذهبی رو تجربه کردن
ولی تو محیط های غیر مذهبی، طرف اسلام رو در حد فرهنگی که باهاش بزرگ شده میدونه...

به شما پرسشگر هم بگویم
اگر مسلمان هستی، ازدواج با دو خواهر حرام است.
مگر اینکه یکی را طلاق بدهی و با دیگری ازدواج کنی...

که به شما بگویم اگر طلاق بگیری به خواهر زنت هم نخواهی رسید
مگر اینکه آنها هم یکی باشند مثل شما !

اگه میخوای با حلال و حرام پیش بری، لابد با خودت میگی طلاق دادن که حرام نیست! ازدواج با خواهر زنم که حرام نیست! پس یکی رو طلاق میدم با اون یکی ازدواج میکنم!

خوب من در حیطه واجبات و محرمات جوابی به شما ندارم که بدم
مگه اینکه اسلام بگه اینکار حرامه!

ولی از حیث اخلاقی خیلی حرف دارم که دوستان گفتن و من لحنم خوب نیست نمیگم!

[="Times New Roman"]خوبان در ظاهر و باطن تمام نمی‌شوند. بعد از خواهر زن، دوست خواهر زن با کمالات دیگر، بعد از او دخترخاله‌اش، بعد آن یکی و این یکی و ....
یک فکر کلی باید کرد.

با نام و یاد دوست

سلام علیکم

طاعات و عبادات همه تون قبول باشد

از حضور و مشارکت همه کاربران در انجمن گفتگوی دینی تشکر می کنم

در مورد یکی دو تاپیک انجمن مشاوره بحث ها و اظهار نظرهای مختلفی صورت گرفته است

همه نظریات تون رو خوندم و حالا به عنوان یک برادر کوچکتر که شاید تجربه ای بیشتر از همه تون داشته باشه یکی دو نکته عرض می کنم

علیرغم حضور افکار و سلایق گوناگون در انجمن، الحمدلله محیط انجمن نسبت به سایر انجمن ها و فروم ها محیطی مناسب است

هر چند منکر نقص ها و کمبودهای آن نبوده و نیستیم.

لازمه رشد و پویایی یک انجمن بیان افکار و عقائد و آراء مختلف است تا با بحث و گفتگو پیرامون آن کاربران و مخاطبان به رشد و بالندگی برسند

از طرفی رسالت دیگر این انجمن دینی و مذهبی، پاسخگویی است که آن را وظیفه خود می دانیم

البته منکر این نیستیم که سوال هم باید در محدوده ای باشد که امکان پاسخگویی به آن وجود داشته باشد

و از الفاظ و عبارات مناسب استفاده شده باشد

و چه بسا مواردی بوده که اصلا در محیط عمومی مطرح نشده و سوال از طریق پیام خصوصی پاسخگویی شده

و یا سوال رو ویرایش نمودیم تا بتوانیم هم آن را در انجمن برای همگان قابل مشاهده قرار دهیم

و هم اینکه در محیط عمومی پاسخگویی نماییم تا مورد استفاده همه قرار گیرد.

و شاید این سوال اصلا برای هیچ کاربری در این محیط مذهبی پیش نیاید اما بحث پیشگیری همیشه وجود دارد

از طرفی این محیط هم یک محیط پاسخگویی است نمیشه که بگوییم ما انجمن پاسخگویی هستیم اما شما لطفا این سوال تون رو نپرسید!!!

اما نکته ای که می خواهم توجه همه شما رو به اون جلب کنم این است که:

وقتی یک کاربر سوالش رو در این محیط مطرح می کنه طبیعتا به دنبال جواب است

و سوالاتی از این دست را نمی توان به صورت حضوری پرسید یا تلفنی مطرح نمود

لذا این کاربران این محیط را به نحوی ملجأ و پناهگاه خود می دانند و اینجا را به عناون محرم اسرار خود حساب می کنند

و این است که سوالات خود را در اینجا مطرح می کنند

و ما قدردان اعتماد شما و همه کاربران عزیزی هستیم که ما را مأمن و پناهگاه خود می دانید

و دعا می کنیم بتوانیم پاسخگوی این اعتماد شما عزیزان باشیم

اما حواس مان باشد به کسی برچسب نزنیم

اگر کسی در گذشته رفتار اشتباهی داشته و الان دچار مشکل شده ما دیگر نمک روی زخمش نپاشیم

توقع من از کاربران فرهیخته انجمن این است که سعه صدر بیشتری از خود نشان دهند

و به جای سرزنش و برچسب گذاری به سراغ ریشه ها بروند ؛ که چرا این مساله و مشکل ایجاد شده؟

مثلا در مورد همین سوال کاربر عزیز، شاید رعایت حریم ها و حدود محرم و نامحرم باعث می شد این مشکل پیش نیاید

و نکته دیگر اینکه هیچگاه یک طرفه به قاضی نرویم ما صحبت های یک طرف ماجرا را خواندیم.

از اظهار نظر ، پیشنهادات و انتقادات عزیزان چه در محیط عمومی انجمن و چه به صورت پیام خصوصی که برای این حقیر ارسال نمودید سپاسگزارم

در این ساعات و لحظات دست اندرکاران و زحمت کشان این انجمن را از دعا فراموش نفرمایید@};-

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

شروحیل;985084 نوشت:
با سلام و عرض ادب

تمام این اتفاقات به این خاطر در جامعه افتاده که مردم به شهوت می گن عشق ...

و چون عشق کلمه ای مقدس هست ، زشتی این روابط در جامعه کم رنگ شده

البته نقش صدا و سیما و ارشاد و رسانه های داخلی و ماهواره و ... هم در این موضوع کمرنگ نیوده

در جامعه ما در برنامه رسمی صدا و سیما (دور ه.ی) که هزاران نوجوان دارن نگاهش می کنن ،
عشق رابطه ای خارج از چارچوب خانواده به همه مردم معرفی می شه ، که شاید به ازدواج ختم بشه ، شاید نشه ؟؟؟!!!!!

واژه عشق فقط مختص رابطه بین خدا و بنده هست

بیایم تلاش کنیم و به فرزندانمون یاد بدیم که شهوت یا دوست داشتن با عشق فرق داره و یکی نیست ....

در پناه حق تعالی

الله اعلم

سلام

مگه شهوت و هوس چه فرقی با عشق داره؟

مردها معمولا به خاطر ظاهر دختر و اخلاق و رفتار خوبش ، بهش علاقه پیدا میکنن....

معمولا به علاقه زیاد عشق میگن....
اینجام پرسشگر عاشق اخلاق و رفتار خواهر زنش شده...

من میگم اگه عشق درباره رابطه بین بنده و خدا تعریف میشه..
پس عشق به زن نیز ذیل همین امر تعریف میشه، به این معنا که عشق شما به دختر تابع کرنش و خضوع او در برابر خدا است.
هر چه قدر دختر بیشتر مطیع و گوش به فرمان خدا باشد، بیشتر میتوان عاشق او شد...
درست است که خوش اخلاقی او به شما منفعت میرساند و شما خوش اخلاقی او را دوست دارید
درست است که زیبایی او به شما منفعت میرساند
ولی این هر دو تابع نیازهای نفس شما است و در ارتباط او با شما معنا پیدا میکند
اما وقتی او به خاطر خدا حجاب و پاکدامنی داشته باشد به خاطر خدا با شما خوش رفتاری کند
شما او را به خاطر خضوعش در برابر خدا دوست میدارید....

ولی به هر حال این عشق و هوسی که مردم میگویند، حلال است و نیاز آدمی است و قابل سرزنش نیست.
اینجا اگر کسی عاشق مهربانی و زیبایی دختری شود اشکالی ندارد ( البته نگفتم دین و ایمانش را ندید بگیریم لکن این عشق تابع غرایز انسانی است و هر مردی دنبال زنی زیبا است که از حیث عاطفی و روحی او را پشتیبانی کند مثل مهربانی و تواضع و ...

اناالعبد;985085 نوشت:
@};-به نام خدا@};-

با سلام

بعد از خوندن این متن یه جمله ای تو ذهنم آمد که

گاهی شاید اصلا این قضیه واقعی نباشه و افراد ضد اسلام و دین میخوان

با طرح این گونه سوالات این کارهای قبیح رو در جامعه طبیعی کنن مخصوصا تو این سایت پر رفت و آمد و خصوصا دینی و مذهبی ..


مثل طرح اون سوال دخترخانم در تایپک دیگه که گفته بودن محجبه هستن و پسر هم آدم خوبی است منتها میخوان قبل ازدواج رابطه داشته باشند... و همچنین این سوال ....

[=113]
التماس دعا@};-

سلام

من هم یک زمانی مثل شما فکر میکردم
ولی از وقتی به واقعیتهای جامعه پی بردم دریافتم خیر اینطور هم نیست...
از نظر شما اینها عجیب و غیر طبیعی است ولی از این بدتر و بدترش برای خیلی ها طبیعی است...

من نمیخوام مثالهای واقعی بزنم که حالتون بد بشه
ولی دین مردم دین رساله ها نیست
یه چیزایی بینشون جا افتاده و فرهنگشون شده ...
اینجا میتونم یه مثال برنم
مثلا از دید بعضی هامون عجیبه که بعضی دخترا مسلمونن و نماز میخونن بعد میرن بیرون و موهاشون از جلو بیرونه... با خودمون میگیم این چه طوری بین واجب و حرام جمع میکنه! از یه طرف نماز میخونه از دون طرف موهاشو میده بیرون و با دانشجویان پسر دوست میشه!

از یه طرف از من میپرسن گوشت گراز حلاله یا حرام؟ فلان چیز روزه رو باطل میکنه یا نه ؟ از طرفی هم میگن دیدم شیخه پشت یه میز نشسته برای پاسخ به احکام شرعی.. میگه این شیخا بیکارن چه دردی از جامعه برطرف میکنن؟ اگه ما چند روز نباشیم مملکت فلج میشه اینا یک سالم نباشن آب از آب تکون نمیخوره...
افکارشون پر از چیزاهای جور واجوره و دینم یک مسئله فرهنگی هست که گاه گداری بهش فکر میکنن...
یا شاید این حرف شنیدین که تو داستان ها یا تاریخ گفته شده که بعضی ها اعتقاد درستی ندارن ولی همون ها وقتی میخوان ازدواج کنن میرن سراغ یک روحانی تا عقدشون کنن ...
اینا یه جور فرهنگه که اعتقاد پیدا کردن... یه دین نصفه و نیمه...

البته اینها یک علت عمده اش به نظرم حکومت دینی است که کافر و مسلمان باید به یک شکل باشند
و الا در کشورهای دیگر چنین تضادهایی دیده نمیشود
طرف یا با حجاب است یا بی حجاب...
اما ایران همه رقمه اش را داریم....
البته اطراف من خیلی ها نماز و روزه نمیگیرن اصلا گاهی با خودم میگم داریم به کجا میریم؟! واقعا همه جا اینه؟!

[=Arial Black]

مدیر ارجاع سوالات;985199 نوشت:
با نام و یاد دوست

سلام علیکم
[SPOILER]
طاعات و عبادات همه تون قبول باشد

از حضور و مشارکت همه کاربران در انجمن گفتگوی دینی تشکر می کنم

در مورد یکی دو تاپیک انجمن مشاوره بحث ها و اظهار نظرهای مختلفی صورت گرفته است

همه نظریات تون رو خوندم و حالا به عنوان یک برادر کوچکتر که شاید تجربه ای بیشتر از همه تون داشته باشه یکی دو نکته عرض می کنم

علیرغم حضور افکار و سلایق گوناگون در انجمن، الحمدلله محیط انجمن نسبت به سایر انجمن ها و فروم ها محیطی مناسب است

هر چند منکر نقص ها و کمبودهای آن نبوده و نیستیم.

لازمه رشد و پویایی یک انجمن بیان افکار و عقائد و آراء مختلف است تا با بحث و گفتگو پیرامون آن کاربران و مخاطبان به رشد و بالندگی برسند

از طرفی رسالت دیگر این انجمن دینی و مذهبی، پاسخگویی است که آن را وظیفه خود می دانیم

البته منکر این نیستیم که سوال هم باید در محدوده ای باشد که امکان پاسخگویی به آن وجود داشته باشد

و از الفاظ و عبارات مناسب استفاده شده باشد

و چه بسا مواردی بوده که اصلا در محیط عمومی مطرح نشده و سوال از طریق پیام خصوصی پاسخگویی شده

و یا سوال رو ویرایش نمودیم تا بتوانیم هم آن را در انجمن برای همگان قابل مشاهده قرار دهیم

و هم اینکه در محیط عمومی پاسخگویی نماییم تا مورد استفاده همه قرار گیرد.

و شاید این سوال اصلا برای هیچ کاربری در این محیط مذهبی پیش نیاید اما بحث پیشگیری همیشه وجود دارد

از طرفی این محیط هم یک محیط پاسخگویی است نمیشه که بگوییم ما انجمن پاسخگویی هستیم اما شما لطفا این سوال تون رو نپرسید!!!

اما نکته ای که می خواهم توجه همه شما رو به اون جلب کنم این است که:

وقتی یک کاربر سوالش رو در این محیط مطرح می کنه طبیعتا به دنبال جواب است

و سوالاتی از این دست را نمی توان به صورت حضوری پرسید یا تلفنی مطرح نمود

لذا این کاربران این محیط را به نحوی ملجأ و پناهگاه خود می دانند و اینجا را به عناون محرم اسرار خود حساب می کنند

و این است که سوالات خود را در اینجا مطرح می کنند

و ما قدردان اعتماد شما و همه کاربران عزیزی هستیم که ما را مأمن و پناهگاه خود می دانید

و دعا می کنیم بتوانیم پاسخگوی این اعتماد شما عزیزان باشیم

اما حواس مان باشد به کسی برچسب نزنیم

اگر کسی در گذشته رفتار اشتباهی داشته و الان دچار مشکل شده ما دیگر نمک روی زخمش نپاشیم

توقع من از کاربران فرهیخته انجمن این است که سعه صدر بیشتری از خود نشان دهند

و به جای سرزنش و برچسب گذاری به سراغ ریشه ها بروند ؛ که چرا این مساله و مشکل ایجاد شده؟

مثلا در مورد همین سوال کاربر عزیز، شاید رعایت حریم ها و حدود محرم و نامحرم باعث می شد این مشکل پیش نیاید

و نکته دیگر اینکه هیچگاه یک طرفه به قاضی نرویم ما صحبت های یک طرف ماجرا را خواندیم.

از اظهار نظر ، پیشنهادات و انتقادات عزیزان چه در محیط عمومی انجمن و چه به صورت پیام خصوصی که برای این حقیر ارسال نمودید سپاسگزارم

در این ساعات و لحظات دست اندرکاران و زحمت کشان این انجمن را از دعا فراموش نفرمایید@};-

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید[/SPOILER]


سلام. برداشتم اینه که دوستان ظن برده اند که شاید انجمن ، خودش این سئوالات را طرح میکنه تا کاربران وارد بحث آن موضوع بشوند. این کار انجمن میتونه چند هدف داشته باشه: ارزیابی فضای کلی پیرامون موضوع معین ، کاربری شناسی و پیدا کردن کسانیکه بهترین جواب و استدلال را دارند و ... همانطور که بعضی کاربران با اسم و مشخصات کاملا مذهبی ، می آیند و ولایت فقیه را زیر سئوال میبرند ؛ خوب ما این احتمال را می دهیم که مدیران سطح بالای انجمن ،این کار را کرده باشند تا هم در نقش پاسخگو به برخی ابهامات جواب بدهند ، هم فضای عمومی در مورد موضوع دستشون بیاد ، هم کاربران خاص را بشناسند و ... البته این فقط یک ظن است. کار خوبی هم هست. منع قانونی و شرعی هم ندارد. فرموده اند: انما یعرف عقل الرجل بکثرة محتملاته.

[="Arial Black"][="Blue"]

خباء;985210 نوشت:
من هم یک زمانی مثل شما فکر میکردم
ولی از وقتی به واقعیتهای جامعه پی بردم دریافتم خیر اینطور هم نیست...
در مدت عضویتم در سایت، بیشترین تعداد "کاربران در حال مشاهده موضوع" ، که بنده تا حالا دیده ام، مربوط به همین تاپیک است. در حال حاضر: 25 کاربر.[/]

ترگل;985224 نوشت:

راهی جلوی پاش بزارن برای موجه کردن گناه

سلام
من کاری به درست یا غلط بودن کارشون ندارم
ولی سوالم از شما اینه که
چه کار حرامی انجام گرفته؟
اگر شخصی از زن اولش دلسرد بشه
و عاشق زن دیگری بشه
و بعد از زن اول طلاق بگیره و با دومی ازدواج کنه
چه کار حرامی صورت گرفته؟

لطفا توضیح بدید

بازم مثال بزنم
مثلا شوهر سیگاری شده و زن به همین جهت دلسرد میشه و کار به طلاق میکشه
نه سیگار کشیدن حرامه طبق مرجع تقلید اونها و نه طلاق گرفتن حرامه طبق نرجع تقلید اونها...
مثلا خانوم سرد مزاجه و اخمو و نامهربون، مرد دلسرد میشه و طلاق میده...

خباء;985239 نوشت:
سلام
من کاری به درست یا غلط بودن کارشون ندارم
ولی سوالم از شما اینه که
چه کار حرامی انجام گرفته؟
اگر شخصی از زن اولش دلسرد بشه
و عاشق زن دیگری بشه
و بعد از زن اول طلاق بگیره و با دومی ازدواج کنه
چه کار حرامی صورت گرفته؟

لطفا توضیح بدید

بازم مثال بزنم
مثلا شوهر سیگاری شده و زن به همین جهت دلسرد میشه و کار به طلاق میکشه
نه سیگار کشیدن حرامه طبق مرجع تقلید اونها و نه طلاق گرفتن حرامه طبق نرجع تقلید اونها...
مثلا خانوم سرد مزاجه و اخمو و نامهربون، مرد دلسرد میشه و طلاق میده...

البته که هیچ کار حرامی صورت نگرفته.
درست مثل این موقعیته که در یک شب بارونی که درهای رحمت خدا از جا درامده و بارون با شار ا لیتر در هر اینج بر زمین فرود میاد، شما کنار خیابان ایستاده باشی، من هم در داخل ماشین در حال گذر باشم. من شما رو ببینم و شما من رو ببینید و چشم در چشم بشیم و من راهم رو بکشم و برم. چرا ! چون دوست ندارم کسی رو سوار کنم که صندلی های ماشین و خیس و کثیف کنه. ماشینمه، اختیارش رو دارم. کار حرامی هم نکردم. اما شما تا دو ساعت بعد میمونی همون جا، هیچکس هم سوارت نمیکنه بعد با مصیبت پشت یک وانت سوار میشی و میرسی خونه، بعد دم دمای صبح تب میکنی و آنفولانزا و ذات الریه ایی چیزی میگیری، میری بیمارستان، میگن ریه اش عفونت کرده زیاد تو بارون بوده! . بعد کلی دارو میخوری، کلی هزینه بیمارستان میدی، کلی درد میکشی، کلی خانواده ات و بچه هات جشماشون اشکی میشه و غمگین اند، کلی از کارت عقب می افتی. بعد دو ماه که کمی سرپا شدی میگی ای راننده نامرد چی میشد منو اونشب سوار میکردی. الهی خدا سر خودت بیاره، الهی خیر نبینی و ... البته که نباید منتظر اجابت دعات باشی چون اساسا من صاحب ماشین بر طبق رساله عملیه هیچ گناهی مرتکب نشدم، من چه میدونستم تو سرما میخوری یا تب میکنی یا توی خرج می افتی یا دل بچه ات میگیره یا ... . تازه اگر هم میدونستم باز هم گناهی نکرده ام!

خدا هم که فقط در مواردی دخالت میکنه که خلاف رساله عمل شده باشه!

فیزیکدان;985250 نوشت:
البته که هیچ کار حرامی صورت نگرفته.
درست مثل این موقعیته که در یک شب بارونی که درهای رحمت خدا از جا درامده و بارون با شار ا لیتر در هر اینج بر زمین فرود میاد، شما کنار خیابان ایستاده باشی، من هم در داخل ماشین در حال گذر باشم. من شما رو ببینم و شما من رو ببینید و چشم در چشم بشیم و من راهم رو بکشم و برم. چرا ! چون دوست ندارم کسی رو سوار کنم که صندلی های ماشین و خیس و کثیف کنه. ماشینمه، اختیارش رو دارم. کار حرامی هم نکردم. اما شما تا دو ساعت بعد میمونی همون جا، هیچکس هم سوارت نمیکنه بعد با مصیبت پشت یک وانت سوار میشی و میرسی خونه، بعد دم دمای صبح تب میکنی و آنفولانزا و ذات الریه ایی چیزی میگیری، میری بیمارستان، میگن ریه اش عفونت کرده زیاد تو بارون بوده! . بعد کلی دارو میخوری، کلی هزینه بیمارستان میدی، کلی درد میکشی، کلی خانواده ات و بچه هات جشماشون اشکی میشه و غمگین اند، کلی از کارت عقب می افتی. بعد دو ماه که کمی سرپا شدی میگی ای راننده نامرد چی میشد منو اونشب سوار میکردی. الهی خدا سر خودت بیاره، الهی خیر نبینی و ... البته که نباید منتظر اجابت دعات باشی چون اساسا من صاحب ماشین بر طبق رساله عملیه هیچ گناهی مرتکب نشدم، من چه میدونستم تو سرما میخوری یا تب میکنی یا توی خرج می افتی یا دل بچه ات میگیره یا ... . تازه اگر هم میدونستم باز هم گناهی نکرده ام!

خدا هم که فقط در مواردی دخالت میکنه که خلاف رساله عمل شده باشه!

سلام
ببینید اینا کار خداست و خدا هم ظالم نیست.
اینجا هیچ کس ظلم نکرده...
نه خدا ظلم کرده که بارون فرستاده و بیمار کرده...
و نه اونی که سوارش نکرده...
همیشه نباید دنبال مقصر بگردیم بعضی چیزها آزمایشه برای تعالی و کمال انسان...
بعضی چیزها تقصیر خودمونه که میگن اثرات وضعی گناه هستش...

فیزیکدان;985249 نوشت:
آه، من یک سوالی دارم. چطور هست که بعضی از مردم اینطور تند تند عاشق میشن؟ مثلا امسال عاشق دختری شدن و بعد از یکی دوسال ازدواج کردن، بعد 4 سال بعد عاشق خواهرش میشن ، بعد ..... . اونوقت بعضی دیگه در سنین 30 الی 40 سالگی هنوز نتونستن عاشق کسی بشن که به دلشون بشینه! به نظرم بی انصافیه، خوب بود خدای بزرگ از این موهبت "شهوت" به همه یکسان میداد. به یکی اینقدر داده که نمیشه جمعش کرد ، به یکی اینقدر نداده که ......

سلام
اینجا هم خدا عادله.
ببینید دختری بود که ازدواج کرد ولی شب عروسی یکی اومده بود زار زار اشک میریخت و هق هق گریه میکرد که من عاشق این دختر بودم و ...
بعضی هام اینطوری نیستن ...
قرار نیست خدا این شیفتگی رو در همه یکسان قرار بده...

ترگل;985256 نوشت:
میگن که خانم ها باید عفا و حیا داشته باشن که خب با چادر بیشتر حفظ میشه لطفا چادر بپوشید ===== میگیم چشم

میگن که حالا که چادر پوشیدی روسری رنگی زیرش نپوش شاید دل یکی بلرزه ======= میگیم چشم

میگن که روسری رنگی رو که نپوشیدی یه ضد آفتابم نزن شاید شخصی خوشش اومد ===== میگیم چشم

میگن که حالا که روسری م پوشیدی صورتتم ساده س کفش پاشنه دارم نپوش شاید تق تق ش دل مریضی رو بلرزونه ===== میگیم چشم

میگن که حالا رسید به رفتار،حواست باشه یه لبخند کوچیک،صدای خندت بلندتر نشه شاید کسی اونجاها باشه ======میگیم چشم

میگن که جز به ضرورت حرف نزن با نامحرم،سنگین و رنگین باش،بزار حدشو بشناسه =====میگیم چشم

میگن که سعی کن یا کلا سر کار نری یا حتما حدود رو حفظ کنی =====میگیم چشم

میگن که اگه تو خونه بودی سعی کن فقط واسه ضروریات بری بیرون ====== میگیم چشم

میگن که خونه م مهمه،جلوی مهمونا چادر بپوش و جوراب،چون نامحرم نامحرمه ====میگیم چشم

کلا کار آقایون امرو نهی کردن و کار خانمها چشم گفتنه ....
این همه ازمون مبخواید یه وفاداری ازتون میخوایم اونم دریغ میکنید و برای توجیه میگین مگه چه اتفاقی افتاده؟!!!!!!
هیچ اتفافی نیفتاده ....
فقط این وظایف یک طرفه نیست ....
خانمها باید خودشون رو حفظ کنن ولی دلیل نمیشه آقایون ازاد باشن و همینجوری بخوان به همه تمایلات دلشون پاسخ بدن
کمی خویشتن داری،کمی عفاف،کمی حیا،کمی تقوا
چرا همیشه یک طرفه س؟!!!
در مقابل این همه کاری که از خانمها میخواین یک درصدش رو باید عملی کنید و کمی چشم هاتونو بندازین پایین، کمی به خواسته های دل پشت پا بزنید
نه اینکه به این راحتی اگه مذهبی هستید طلاق بدین و بعدی
و اگر قرابتی با دین ندارید خیانت!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر خانمی با این نیت " [HL]من حجاب دارم و با حیا هستم به خاطر به گناه نیوفتن اقایان[/HL] " کل اعمالش به حالت [HL]تعلیق[/HL] درمیاد چرا ؟

مثل اینکه من نماز بخوانم و نیت اصلی این باشه که جامعه به گناه آلوده نشه => نماز میشه دلیلش به خاطر گناه الود نشدن افراد

چرا نماز میکنم ؟
تحت امر واجب خدا و قربه الله

[HL]فلسفه اصلی حجاب و حیای یک خانم چیه ؟[/HL]

[HL]داره به به امر پروردگارش لبیک میگه نه امر شوهرش و مردان جامعه [/HL]
ممکن هست یه نگاه خیلی ریز تمام اعمال مارو بر باد بده >

ابوالفضل;985257 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر خانمی با این نیت " [HL]من حجاب دارم و با حیا هستم به خاطر به گناه نیوفتن اقایان[/HL] " کل اعمالش به حالت [HL]تعلیق[/HL] درمیاد چرا ؟

مثل اینکه من نماز بخوانم و نیت اصلی این باشه که جامعه به گناه آلوده نشه => نماز میشه دلیلش به خاطر گناه الود نشدن افراد

چرا نماز میکنم ؟
تحت امر واجب خدا و قربه الله

[HL]فلسفه اصلی حجاب و حیای یک خانم چیه ؟[/HL]

[HL]داره به به امر پروردگارش لبیک میگه نه امر شوهرش و مردان جامعه [/HL]
ممکن هست یه نگاه خیلی ریز تمام اعمال مارو بر باد بده >

می بخشید ولی اصلا ربطی نداشت ....
من منظورم این بود در قبال وظایف خانومها اقایون هم وظایفی دارن .
.. همش یک طرفه نمیشه!!!!

اگر خانومی اینکارها رو انجام میده در درجه اول برای حفظ کردن خودشه
همین مونده بود به خاطر نیت هم زیر سوال بریم !!!!
اولا اصلا مهم نیست چه فکری میکنید نیت رو اون بالایی میدونه و خودشم تشخیص میده تعلیق کنه اعمال افراد رو یا خیر !!!

دوما درسته این کارها برای خودمونه ولی بالاخره تبعاتش که برمیگرده به آقایون،اگر خانومی رعایت نکنه اولین اعتراضی که میشه از جانب اقایونه
خدا که عذابش رو به موقعش می چشونه خانمهای دیگه م که لااقل مشکل غریزه ندارن از لحاظ دیدن هم جنس بی حجابشون (غیر از مشکلات دیگه از جمله رواج فساد و فحشا بدبینی و خیانت و...)
بنابراین فقط می مونن آقایون ....
جالبه ...
خانمها تا کمی کوتاه بیان آقایون مدعی م میشن
اگر نیت چیزی غیر رضایت اون بالایی بود اقایون انقدرا مهم نبودن که به خاطر به گناه افتادنشون بخوایم انقدر تو گرما و سرما،خونه و بیرون به زحمت بیفتیم !!!!!!!

ترگل;985258 نوشت:
می بخشید ولی اصلا ربطی نداشت ....

اگر شخصی اینکارها رو انجام میده در درجه اول برای حفظ کردن خودشه

ربطش این هست که ما هر عملی که انجام میدیم واجب یا غیر واجب

درجه ی اول به نفع خودمان هست نه به گناه افتادن دیگران !

برای همین این موضوع رو مطرح کردم چون بارها میبینیم خانم ها اعتراض می کنند چرا ما برای فلان رفتار اقایون مثلا باید محجبه باشیم ؟

ترگل;985258 نوشت:
همین مونده بود به خاطر نیت هم زیر سوال بریم !!!!

خود خانم ها با مواردی که مطرح می کنند خودشون رو زیر سوال میبرند !

من اگر بیام بگم که من به خاطر به گناه نیوفتن فلانی نماز میخونم خب این من هستم که نماز خودم رو زیر سوال میبرم

ترگل;985258 نوشت:
اولا اصلا مهم نیست چه فکری میکنید نیت رو اون بالایی میدونه و خودشم تشخیص میده تعلیق کنه اعمال افراد رو یا خیر !!!

این که مسلم هست

کار ما اظهار نظر هست

ترگل;985258 نوشت:
دوما درسته این کارها برای خودمونه ولی بالاخره تبعاتش که برمیگرده به آقایون،اگر خانومی رعایت نکنه اولین اعتراضی که میشه از جانب اقایونه

هیچ تبعاتی برای یک اقا نداره .

اگر اقایی اعتراض میکنه یه یاداوری و توجه دادن به امر خداست .

ترگل;985258 نوشت:
خدا که عذابش رو به موقعش می چشونه خانمهای دیگه م که لااقل مشکل غریزه ندارن از لحاظ دیدن هم جنس بی حجابشون (غیر از مشکلات دیگه از جمله رواج فساد و فحشا بدبینی و خیانت و...)
بنابراین فقط می مونن آقایون ....

من کاری با دیگر اقایون ندارم
و دعوت به حجاب یک خانم صرفا به این خاطر نیست که مردها از دیدن یک خانم بی حجاب به گناه می افتند !

دعوت و یاداوری امر خداست

چون هر مرد مسلمانی توی قفس نیست و ممکن هست که مثلا به یک کشور خارجی هم سفر کند و زنان بی حجابی رو رویت کند
و این طور نیست که تمام مردها دیدن یک خانم بد حجاب و بی حجاب مهم باشد .

[

ترگل;985258 نوشت:
اگر نیت چیزی غیر رضایت اون بالایی بود اقایون انقدرا مهم نبودن که به خاطر به گناه افتادنشون بخوایم انقدر تو گرما و سرما،خونه و بیرون به زحمت بیفتیم
انقدر راحت قضاوت نکنید!!!!!!!

ما با نیت کسی کاری نداریم

وقتی پستی و اظهار نظری میشه بر اساس اون نظر میدیم

شما اگر به پست خودتون برگردید و دقت کنید دارید میگید که ما تمام اعمالمون فلان و بهمان .

قضاوت شما هم کلی هست

باسلام خداقوت

طاعات عبادات و عزاداریهاتون قبول درگاه حق

خواهشا کاربران محترم از موضوع اصلی تابپک لطفا دور نشید

باتشکر
یاحق

خباء;985239 نوشت:
اگر شخصی از زن اولش دلسرد بشه

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:
صفات خوبی نسبت به همسرم دارد

باسلام
موضوعاتی که مطرح کردن دال بر بد بودن همسرشون نیست بلکه ایشون می خواهند به چیزی که فکر میکنند بهتر از انتخاب اول برسند
ببنید گاهی فردی یه سری حرمتها رو مثلا این آقا همسر خواهرش هست رعایت میکنه اصلا معلوم نیست آیا این خانم صد در صد همونی هست که این آقا فکر میکنه یا نه چه بسا یه فرد در رفتار عادی خیلی خانم خوبی به نظر میرسه ولی تو همسر داری حتی در حد همسر ایشون نباشه

حرف سر این نیست که این آقا می تونند ازدواج کنند با خواهر همسرشان
حرف سر اینکه این آقا می تونه تلاش کنه و خواسته خودش رو با همسرش در میون بزاره اگر مهربانی یا هر رفتار دیگر دلیل علاقه این آقا هست مطمئنا اگر خانومش مطلع بشه در رفتارش تجدید نظر میکنه مگر اینکه این صفات صفات ظاهری باشه که در این صورت اگر هم کوتاهی از طرف خواهر این خانم بوده باز مجوزی برای این آقا نبوده که بخواهد به این تصمیم برسه
چون با این شرایط احتمال انتخاب های دیگر هست
البته گاهی یک انتخاب به قیمت خراب شدن زندگی دیگری هم هست و ضربه ای که به روحیه خانم این آقا خواهد زد خیلی شدیدتر از ازدواجی خواهد بود که این آقا با یک خانم دیگر داشته باشه

یعنی در این تصمیم فقط آقا خودش رو میبینه

[SPOILER]البته همه اینا رو با احتمالا داریم پیش میریم چون توضیحات بیشتری ندادند[/SPOILER]

اللیل والنهار;985266 نوشت:
باسلام
موضوعاتی که مطرح کردن دال بر بد بودن همسرشون نیست بلکه ایشون می خواهند به چیزی که فکر میکنند بهتر از انتخاب اول برسند
ببنید گاهی فردی یه سری حرمتها رو مثلا این آقا همسر خواهرش هست رعایت میکنه اصلا معلوم نیست آیا این خانم صد در صد همونی هست که این آقا فکر میکنه یا نه چه بسا یه فرد در رفتار عادی خیلی خانم خوبی به نظر میرسه ولی تو همسر داری حتی در حد همسر ایشون نباشه

حرف سر این نیست که این آقا می تونند ازدواج کنند با خواهر همسرشان
حرف سر اینکه این آقا می تونه تلاش کنه و خواسته خودش رو با همسرش در میون بزاره اگر مهربانی یا هر رفتار دیگر دلیل علاقه این آقا هست مطمئنا اگر خانومش مطلع بشه در رفتارش تجدید نظر میکنه مگر اینکه این صفات صفات ظاهری باشه که در این صورت اگر هم کوتاهی از طرف خواهر این خانم بوده باز مجوزی برای این آقا نبوده که بخواهد به این تصمیم برسه
چون با این شرایط احتمال انتخاب های دیگر هست
البته گاهی یک انتخاب به قیمت خراب شدن زندگی دیگری هم هست و ضربه ای که به روحیه خانم این آقا خواهد زد خیلی شدیدتر از ازدواجی خواهد بود که این آقا با یک خانم دیگر داشته باشه

یعنی در این تصمیم فقط آقا خودش رو میبینه

[SPOILER]البته همه اینا رو با احتمالا داریم پیش میریم چون توضیحات بیشتری ندادند[/SPOILER]

سلام

خوب این احتمال شما هم هست...
این مسئله تو ازدواج دوم طبیعیه
یعنی طرف ممکنه زن اولش رو دوست داره
میره زن دوم میگیره و زن دومشم دوست داره
دیگه نمیشه گفت باید حتما زن اولت بد باشه تا بری زن دوم بگیری...
زن اول میتونه حتی بهتر از زن دوم باشه ولی بریم زن دوم بگیریم...
اینجا فقط یه مانعی هست که تو شریعت های گذشته نبوده...
در شرایع قبلی ازدواج با دو خواهر اشکالی نداشته اما در اسلام گفتن اینکار رو نکنید...
ایشون به همین دلیل رفته سراغ خواهری که اخلاق بهتری داره ...
به عبارت دیگه ایشون میگه
طلاق بدم و اون یکی رو بگیرم حلال اعلام شده
ولی هر دو رو کنار هم داشته باشم حرام اعلام شده
پس اولی رو انتخاب میکنم.

خباء;985268 نوشت:
در شرایع قبلی ازدواج با دو خواهر اشکالی نداشته اما در اسلام گفتن اینکار رو نکنید...

باسلام

این ازدواج به قیمت طلاق همسر اولش تمام میشه و مطمئنا مثل ازدواج دوم با خانم دیگر نیست

از اونجایی که این آقا دارند با احتمالات پیش میرن همه دارند مخالفت میکنند

میگفتند آقا خانم ...... دارم که برام زندگی با این خانم سخته فلان میگفتیم خب اصلا این زندگی عملا از هم پاشیده حالا به یه عقد که بین این دو جاری شده بنده که با طلاق هر دو آزاد میشن از این شرایط

و بعد از جدا شدن این آقا میخواد با هرکی که دوست داره ازدواج کنه

اگر این آقا میدونن که ازدواج با دو خواهر امکانش نیست چون اسلام این اجازه رو نمیده این اسلام خیلی چیزهای دیگر و هم اجازه نداده وقتی افراد رو خودشون کار نکنند دیدن همچین مسائلی جای تعجب نداره

مطمئنا با خوندن تایپکهای مرتبط به ازدواج دوم آقایان به این نتیجه رسیدیم که این حس خانمها به همسر دوم چیز نیست که به این سادگی باهاش کنار بیان حالا موضوع وقتی جالب میشه که این آقا بخواهد با ازدواج دوم زن اول رو طلاق بده
حالا بماند که دلایل اینکه قبلا چرا بوده و در اسلام این نیست بخواهیم صحبت کنیم دیگه خارج از موضوع تایپک هست

رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى جلوگيرى كرده شايد اين باشد كه دو خواهر به حُكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند، طبعا نمى توانند علاقه سابق را حفظ كنند و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى شود كه براى زندگى آنها زيان بار است، زيرا دائما انگيزه «محبت» و انگيزه «رقابت» در وجود آنها در كشمكش و مبارزه اند»و چه بسا دلايلى ديگر نيز داشته باشد مانند حفظ روحيه امانت دارى در نظام خانوادگى، به طورى كه وقتى مردى داماد خانواده اى مى شود با ممنوع بودن ازدواج با خواهر زن و مادر زن، طمع او بريده مى شود و اينكه مادرزن محرم است اما خواهرزن نامحرم است به جهت حفظ حريم زندگى زناشويى خواهرزن و تشكيل زندگى او با مرد ديگر است.
با ظهور اسلام به عنوان کامل ترین شریعت، پس از نزول آیه شریفه 23، سوره نساء، چنین ازدواجی تحریم شد. و این خود دلیلی است بر تکامل شرایع تا شریعت اسلام که دستورات آن سزاوار اجراء، برای جامعه بشریت تا هنگام برپایی قیامت است.

سلام مجدد

جهت اطلاع و یادآوری

نقل قول:

از ایجاد بحث های دو طرفه شخصی و چت گونه در پستها خودداري نموده و در صورت اختلاف نظر و عقيده به جاي مشاجره به صورت منطقي و مستدل بحث نماييد.

حفظ حرمت کاربران ديگر وظیفه همگانی بوده از این رو در صورت مشاهده هر گونه تمسخر، اعتراض، توهین و بي احترامي به كاربران، از سوی مديران یا مسئولان سايت، و یا سایر کاربران دیگر ، محدویت ایجاد خواهد شد.



باتشکر @};-
یاحق

صابر;985044 نوشت:


اما براي اينکه این علاقه از قلبتان خارج شود به چند راهکار عمل کنید:
1. تلاش کنید خوبی های همسرتان را پر رنگ تر ببینید و او را با دیگران مقایسه نکنید.
2. به هيچ عنوان از احساس خود با همسرتان سخن نگوئيد.
3.از اين به بعد روابط خود را با خواهر همسرتان كاهش دهيد و سعي كنيد كمتر با او روبرو شويد.
4. زماني كه ذهن شما متوجه فرد مورد نظر مي شود، با سرعت ذهن خود را به موضوع ديگري معطوف كنيد.
5. به ياد داشته باشيد چنين افكاري به غير از تيره كردن روابط شما و همسرتان و كم كردن لذت شما از زندگي مشترك فائده ديگري ندارد.
شاد و خوشبخت باشید.@};-

سلام علیکم

توصیه های استاد اشارات خیلی خوبی دارد که برای این بنده خدا و دیگران آموزنده است بنده نکاتی رو که فهمیده ام ذکر میکنم تا هم کمک شود به بحث برگردیم و هم بیشتر یاد بگیریم

۱ - خوبی های همسرمان را نادیده نگیریم . همان ها که وقتی ازشان فایده برده ایم و پایه زندگی مان را شکل دادیم .

۲ - هر کسی جنبه مثبتی دارد و جنبه منفی یا احیانا در نظر ما کمبودی دارد . بولد کردن جنبه منفی و نادیده گرفتن آن میتواند کاری کند که تمام جنبه های مثبت را نبینیم . سردی اینطور شکل میگیرد .

۳ - در رابطه امان موضوع وقتی حاد میشود که بجای ساختن تخریب کنیم یعنی بجای تغئیر در خود و کمک به تغئیر مثبت در همسرمان او را به بازار مقابسات وهمی خود ببریم . تکرار این کار که در هر موضوعی همسرمان را با دیگری مقایسه کنیم و این را به او بگوییم که تو نیستی و فلانی هست کمکی نمیکند . تبعا هیچ انتظار عکس العمل خوبی هم از این رفتارمان نباید داشته باشیم .

۴ - ذهن با تکرار عادت میسازد و عادت مطلوب نفس میشود حتی اگر اشتباه باشد ملکه بشود نواقصش و تخریبش به چشم نمی آید .

یک مطلبی هم به تجربه های متعدد و مکرر بنده شاهدم و دیده ام
۱ - رفتار زوجین پیش از ازدواج در زمان مجردی و پس از ازدواج و تامین نیازهای جسمی و روحی و در برخورد با معضلات و موانع زندگی مشترک تغییر میکند . جوری که حتی همدیگر را کلی سورپرایز میکنند و این را به زبان می آورند . پس پیش از ازدواج بسیار پیش می آید که شخص دچار یک جور توهم از شخصیت مقابلش بشود البته این کم و زیاد دارد .

۲ - حال و باطن زندگی خودمان را نباید با ظاهر زندگی کسی یا زندگی با کسی در وهم و خیال مقایسه کنیم .

۳ - برفرض اینکه آنچه که فهمیدیم از حسنش عین واقعیت بلا تغییر شد . پس تکلیف زشتی اش چه میشود ؟ آیا او را هم قرار است با کس دیگری مقایسه کنیم یا کمک کنیم ؟ اگر قرار به کمک بود چرا به زندگی قبلی مان کمک نکردیم ؟

[="Arial"]

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:
من عاشق خواهر زنم شده ام چطور میتوانم به ایشان برسم؟

[=arial]برخلاف برخی دوستان که فکر میکنن موضوع تاپیک واقعی نیست
بنده متاسفانه شاهد همچین اتفاقی بودم
پسری اومد خواستگاری دختری و جواب رد شنید
دختره فقط 15 سالش بود و عاشق کتاب و مدرسه
پسره بعد از 17 بار خواستگاری و وساطت کل فامیل خودش و دختره
بالاخره رضایت بابای دختره رو گرفت و دختر مجبور به ازدواج شد
اون روزا دختره یه خواهر 5 ساله داشت که میرفت مهد
دختره که تو خونه شوهره حوصله اش سر میرفت میومد خواهرشو میبرد خونش
سالها گذشت و خواهره بزرگ شد و دیپلم گرفت و رفت دانشگاه
و این موضوع رفتن و موندن خونه خواهر هربار مدتش بیشتر میشد
تا اینکه برادرا بزرگتر شدن و شک کردن به رفتت و آ:مد
افتادن به جون خواهر بزرگه که 15 ساله ازدواج کردی و دوتا بچه داری
تموم نشد این دلتنگی و بی حوصلگی تو؟؟؟
ولی این بار دیگه دختر کوچکه حاضر نبود دست از اون خونه بکشه
داماده رسمی و علنی گفت که اگه نذارین خواهرتون بیاد خونم هردوشونو میکشم
برادرا شکایت به دادگاه بردن
ولی دختر کوچیکه خیلی راحت گفت که اجباری نیست و هیچ رفتار مشکوکی هم از دامادشون ندیده
فقط میره به خواهرش و بچه هاش سر بزنه
به خواهر بزرگه گفتن با شوهرت حرف بزن آدمش کن
اصلا چند روزی قهر کن و بیا خونه یکم بترسه
خواهره گفت خواهر شماها قاپ شوهر منو دزدید من چرا با شوهرم بدرفتاری کنم؟
خیلی زرنگین و غیرت حالیتونه جلوی خواهرتونو بگیرین
دختر کوچیکه رو بردن تو یه شهر دیگه گذاشتن خونه فامیل
دوروز بعدش خبردار شدن فرار کرده رفته خونه دامادشون
رفتن آوردن تو خونه زندانیش کردن یه هفته بعد از کوچکترین فرصتی استفاده کرد و باز فرار کرد
خلاصه بعد کلی دعوا و آبروریزی مشخص شد خواهره از دامادشون بارداره
و هیچ کدوم از خواهرا حاضر به دست کشیدن از مردک نبودن
تا اینکه بالاخره یکی از برادرا که مذهبی تر از همه خانوادشون بود
گفت من دیگه نمیتونم تحمل کنم کم کم همه شهر دارن قضیه رو میفهمن
با این اوضاع من خودم رو سر به نیست میکنم
چون حتی خجالت میکشم رو به قبله وایسم و نماز بخونم
از هیئتی که میرم خجالت میکشم
و وقتی پدره دید تصمیم پسرش جدیه گفت چند روزی صبر کن خودم حلش میکنم
روز بله برون پسرش بیماری رو بهونه کرد و از وسط راه برگشت و گفت شما برید منم حالم خوب شد میام
زنگ زد به دخترش و گفت بیا خونه کسی نیست دلم واست تنگ شده میخوام ببینمت
دختره اومد و پدرش تو یه فرصت به دخترش حمله کرد و با روسری خودش خفش کرد
بعدم زنگ زد به نیروی انتظامی و همه چی رو گفت
مرده بعد دو هفته و تکمیل شدن تحقیقات آزاد شد ولی دوماه بعدش سکته کرد و مرد
مادر دختره افسردگی گرفت و یکی از پسراش برای همیشه از شهرشون رفت
و اون یکی تو بیست و سه سالگی یه سکته ناقص رو رد کرد
ولی سر همین اتفاق با همسرش به طلاق رسیدن و یه بچه وسط موند
ولی داماده ککشم نگزید
دادگاه که خیلییییی راحت گفت چون تو این رابطه اجباری نبوده کاری نمیشه کرد
فقط 80 ضربه شلاق که اونم به زور رابطه پول دادن و خلاص...

آقای محترم نمیدونم بهت چی بگم؟
بگم به خاطر خدا با زندگی چندین خانواده بازی نکن
متاسفانه تو که خدا نمیشناسی
بگم از خط قرمز آبروی مردم رد نشو
تو که آبرو نداری
من این اتفاق و عواقبش و تبعاتش رو از نزدیک دیدم و لمس کردم
ولی نمیدونم چطوری حالیت کنم آتیشی که میخوای بندازی تو زندگی مردم
هیزماش آبرو و حیثیت و مال و جان و ناموس و دنیا و آخرت یه عده ای رو تا ابد میسوزونه
یه سوختن مدام و همیشگی ....

خباء;985208 نوشت:
سلام

مگه شهوت و هوس چه فرقی با عشق داره؟

مردها معمولا به خاطر ظاهر دختر و اخلاق و رفتار خوبش ، بهش علاقه پیدا میکنن....

معمولا به علاقه زیاد عشق میگن....
اینجام پرسشگر عاشق اخلاق و رفتار خواهر زنش شده...

من میگم اگه عشق درباره رابطه بین بنده و خدا تعریف میشه..
پس عشق به زن نیز ذیل همین امر تعریف میشه، به این معنا که عشق شما به دختر تابع کرنش و خضوع او در برابر خدا است.
هر چه قدر دختر بیشتر مطیع و گوش به فرمان خدا باشد، بیشتر میتوان عاشق او شد...
درست است که خوش اخلاقی او به شما منفعت میرساند و شما خوش اخلاقی او را دوست دارید
درست است که زیبایی او به شما منفعت میرساند
ولی این هر دو تابع نیازهای نفس شما است و در ارتباط او با شما معنا پیدا میکند
اما وقتی او به خاطر خدا حجاب و پاکدامنی داشته باشد به خاطر خدا با شما خوش رفتاری کند
شما او را به خاطر خضوعش در برابر خدا دوست میدارید....

ولی به هر حال این عشق و هوسی که مردم میگویند، حلال است و نیاز آدمی است و قابل سرزنش نیست.
اینجا اگر کسی عاشق مهربانی و زیبایی دختری شود اشکالی ندارد ( البته نگفتم دین و ایمانش را ندید بگیریم لکن این عشق تابع غرایز انسانی است و هر مردی دنبال زنی زیبا است که از حیث عاطفی و روحی او را پشتیبانی کند مثل مهربانی و تواضع و ...

با سلام و عرض ادب

از نظر من عشق یعنی نهایت دوست داشتن

و دوست داشتن هم مرتبه ای پایین تر از عشق

و شهوت که غریضی وجسمی هست و ارتباط عاطفی محسوب نمی شه

هر شخص فقط عاشق یک نفر می تونه باشه، چون بیشتر از یک قلب نداره !!!!!

اگر عاشق زن ، بچه ، پول و ... یا هر موجود یا وسیله دنیایی باشه ، خدای اون شخص اون چیز خواهد شد !!!!!!

یعنی کسی که عاشق زنش باشه
اگر زنش کاری خلاف شرع ازش بخواد انجام می ده
حتی اگر زنش مومن هم باشه این شخص امور عبادی خودش رو به تبعیت از زنش انجام می ده ، نه به تبعیت از خدا !!!!

البته اگر خدا رو هم دوست داشته باشه
گاهی این دوستی جلوی انجام گناه رو ازش می گیره
ولی در نهایت تابع فرمان زنش خواهد بود !!!!!

این موضوع شرک خفی محسوب می شه

165 بقره
برخی از مردم غیر خدا را همانند خدا گیرند و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آنها دوستی ورزند،
لیکن آنها که اهل ایمانند
کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند.
و اگر فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند
ببینند که قدرت خاص خدا است
و عذاب خدا بسیار سخت است

در حقیقت کسی که عاشق خدا باشه ، تمام بندگان خدا رو دوست خواهد داشت

پدر ، مادر ، همسر ، فرزند ، دوست ، فامیل و ...

اما اگر کسی عاشق غیر خدا باشه

مثلا مادر یا پدر یا همسر یا فرزند یا خودش !!!!!

اون وقت همه روابطش تحت تاثیر اون خواهد بود

و چون غیر از خدا هیچ چیز یا هیچ کس شایسته تابعیت محض نیست

این تابعیت محض و عاشقی سر انجام خوبی نخواهد داشت .....

حتی اگر اون شخص مومن باشه

چون مومنین هم معصوم نیستن ....

در مورد دوستی ائمه اطهار و انبیاء و اولیاء هم همین موضوع مطرح هست

همون طور که در تاریخ دیدیم بسیاری از افراد به خاطر عشق به این افراد به مرحله غلو رسیدن و مورد سرزنش همین ها قرار گرفتن

چون این افراد خودشون عاشق خدا هستن !!!!

باسمه القدّوس

سلام علیکم

مدیر ارجاع سوالات;984992 نوشت:
با سلام
من عاشق خواهر زنم شده ام چطور میتوانم به ایشان برسم؟
از نظر شرعی می دانم جمع بین دو خواهر ممکن نیست ولی من واقعا دوستدار ایشان هستم و فکر می‌کنم صفات خوبی نسبت به همسرم دارد.
دائما در فکر او هستم و حتی نسبت به همسر خودم احساس سردی می کنم.
شاید اگر راه دیگری نداشته باشم همسرم را طلاق داده و با خواهر او ازدواج کنم.
از طرف او نیز ابراز علاقه هایی صورت گرفته که فکر می کنم ایشان نیز عاشق من شده باشد.
من بدجوری خاطر خواهش شده ام . او یک دختر مجرد و خیلی مهربان است...
لطفا راهنمایی کنید.
با تشکر

قانون الهی بر این دنیا حاکم است قانون تجربه شده یِ آنهم این است که اگر مطلوبی را به قیمت

ظلم به دیگری و تن دادن به خفت و خواری و فتنه به دست آوردی(اگر به دست بیاوری)نه باقی

خواهد ماند نه خیری در آن است و نه در دنیا و آخرت عاقبت خوشی دارد.

مشورت چیز خوبی است ولی اگر انسان عقلش را هم قاضی کند(در چنین مواردی) به آسانی

عاقبت کار را به وضوح خواهد دید.و از سوی دیگر هم اگر در مقابل چنین وساوسی مقاومت کرده

عقل را بر هوای نفس حاکم کرده خویشتنداری شود خداوند این تقوا و پرهیز و عزت نفس

و مردانگی را در دنیا و آخرت جبران خواهد کرد.

امیدوارم درست تصمیم بگیرید و در کنار همسرتان عاقبت بخیر باشید.

سلام علیکم

خب حالا راه حل این مشکل چیه ؟ دوستان راه حلی برای رفع مشکل این برادرمون بدن ، اونچه که خوندن تجربه کردن رو بگن

جناب رهگذر آسمان گفتند این مشکل پیش میاد ، در زمان خدمت توی پادگان ما سربازی بود که همین مشکل را داشت و ۶ سال خدمت کرد ۲ - ۳ سال بجرم ضرب منجر به جرح و پرداخت دیه شوهر خواهر توی زندان بود ، تجدید دوره شد . بعد ۶ سال پایان خدمت گرفت .

خلاهایی ( بجا یا نابجا ) در زندگی هر کسی ممکن است احساس شود و خب حتما راه حل صحیحی هست که فرد باید اقدام کند حلش کند . اما راه حل این مشکل چیست ؟

اللیل والنهار;985269 نوشت:
باسلام

این ازدواج به قیمت طلاق همسر اولش تمام میشه و مطمئنا مثل ازدواج دوم با خانم دیگر نیست

از اونجایی که این آقا دارند با احتمالات پیش میرن همه دارند مخالفت میکنند

میگفتند آقا خانم ...... دارم که برام زندگی با این خانم سخته فلان میگفتیم خب اصلا این زندگی عملا از هم پاشیده حالا به یه عقد که بین این دو جاری شده بنده که با طلاق هر دو آزاد میشن از این شرایط

و بعد از جدا شدن این آقا میخواد با هرکی که دوست داره ازدواج کنه

اگر این آقا میدونن که ازدواج با دو خواهر امکانش نیست چون اسلام این اجازه رو نمیده این اسلام خیلی چیزهای دیگر و هم اجازه نداده وقتی افراد رو خودشون کار نکنند دیدن همچین مسائلی جای تعجب نداره

مطمئنا با خوندن تایپکهای مرتبط به ازدواج دوم آقایان به این نتیجه رسیدیم که این حس خانمها به همسر دوم چیز نیست که به این سادگی باهاش کنار بیان حالا موضوع وقتی جالب میشه که این آقا بخواهد با ازدواج دوم زن اول رو طلاق بده
حالا بماند که دلایل اینکه قبلا چرا بوده و در اسلام این نیست بخواهیم صحبت کنیم دیگه خارج از موضوع تایپک هست

رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى جلوگيرى كرده شايد اين باشد كه دو خواهر به حُكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند، طبعا نمى توانند علاقه سابق را حفظ كنند و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى شود كه براى زندگى آنها زيان بار است، زيرا دائما انگيزه «محبت» و انگيزه «رقابت» در وجود آنها در كشمكش و مبارزه اند»و چه بسا دلايلى ديگر نيز داشته باشد مانند حفظ روحيه امانت دارى در نظام خانوادگى، به طورى كه وقتى مردى داماد خانواده اى مى شود با ممنوع بودن ازدواج با خواهر زن و مادر زن، طمع او بريده مى شود و اينكه مادرزن محرم است اما خواهرزن نامحرم است به جهت حفظ حريم زندگى زناشويى خواهرزن و تشكيل زندگى او با مرد ديگر است.
با ظهور اسلام به عنوان کامل ترین شریعت، پس از نزول آیه شریفه 23، سوره نساء، چنین ازدواجی تحریم شد. و این خود دلیلی است بر تکامل شرایع تا شریعت اسلام که دستورات آن سزاوار اجراء، برای جامعه بشریت تا هنگام برپایی قیامت است.

سلام

من درباره انگیزه ازدواج صحبت کردم
انگیزه ازدواج تنها در صورتی موجه نیست که زن قبلی بد باشد.
به سخنان خودتان مراجعه کنید... شما صحبت تان این بود که ایشون میخوان گزینه بهتری رو انتخاب کنن و اینطور نیست که همسرشون بد بوده باشه...
منم گفتم انگیزه ازدواج با یک زن ربطی به بد بودن زن اول ندارد...
اینم واضح است که مثال رو جهت تفهیم مطلب میزنند نه اینکه کسی بخواهد بگوید دو مثال عین هم هستند.
دیگر معروف است که میگویند مثال از جهتی مقرب و از جهتی مبعد است...

در انتهای ارسالتان از موضوع تاپیک خارج شده اید و جوابش معلوم است لکن جهت احترام به موضوع ، پاسخ '' شایدهایتان'' داده نمیشود.

بازم مثال میزنم
طرف میره زن دوم میگیره و زن اولش رو طلاق میده
اینجام همین اتفاق می افته.
انگیزه هر چی بوده کار حلالی اتفاق افتاده.
چه بگیم زن اول ( = غیر خواهر) حسودی میکنه پس مرد مصلحت میبینه و اولی رو طلاق میده
چه بگیم خدا مصلحتی دیده که زن اول ( خواهر) کنار دومی نباشه پس مرد طلاق میده

فاتح;985587 نوشت:
سلام علیکم

خب حالا راه حل این مشکل چیه ؟ دوستان راه حلی برای رفع مشکل این برادرمون بدن ، اونچه که خوندن تجربه کردن رو بگن

جناب رهگذر آسمان گفتند این مشکل پیش میاد ، در زمان خدمت توی پادگان ما سربازی بود که همین مشکل را داشت و ۶ سال خدمت کرد ۲ - ۳ سال بجرم ضرب منجر به جرح و پرداخت دیه شوهر خواهر توی زندان بود ، تجدید دوره شد . بعد ۶ سال پایان خدمت گرفت .

خلاهایی ( بجا یا نابجا ) در زندگی هر کسی ممکن است احساس شود و خب حتما راه حل صحیحی هست که فرد باید اقدام کند حلش کند . اما راه حل این مشکل چیست ؟

سلام

هر کس ظرفیت ایمانی خاصی دارد
اگر راه حلال بسته شود ممکن است مسلمان به گناه کشیده شود...

ای چه بسا بستن راه طلاق از زن اول، موجب خیانت و زنا و حرام شود...
و چه بسا طلاق اولی و ازدواج با دومی ، از زنا و حرام جلوگیری کند...
گر چه توصیه خوب است... که اولی را حفظ کنند و دومی را فراموش کنند....
ولی نمیشود راه حلال را حرام اعلام کرد....

خباء;985598 نوشت:
سلام

هر کس ظرفیت ایمانی خاصی دارد
اگر راه حلال بسته شود ممکن است مسلمان به گناه کشیده شود...

ای چه بسا بستن راه طلاق از زن اول، موجب خیانت و زنا و حرام شود...
و چه بسا طلاق اولی و ازدواج با دومی ، از زنا و حرام جلوگیری کند...
گر چه توصیه خوب است... که اولی را حفظ کنند و دومی را فراموش کنند....
ولی نمیشود راه حلال را حرام اعلام کرد....

سلام علیکم

پس راه حلی بنظرتان این است که از خواهری طلاق بگیرد و با دیگری ازدواج کند . بله بلحاظ فقهی این حلال است طلاق هم مکروه ولی حلال .

فاتح;985603 نوشت:
سلام علیکم

پس راه حلی بنظرتان این است که از خواهری طلاق بگیرد و با دیگری ازدواج کند . بله بلحاظ فقهی این حلال است طلاق هم مکروه ولی حلال .

اینکه این راه حل حلال است یک بحث است
اینکه این راه حل را ایشان عمل کند یک بحث دیگر...

من به ایشان میگویم
همه چیز به تصمیم و اراده و ایمان شما
و از طرفی به شرایط خانواده مقابل
بستگی دارد...
چه بسا ایشان در خودشان این توانایی را ببینند که از ازدواج با خواهر دیگر دست بکشند
چه بسا ایشان بدانند اگر اولی را طلاق دهند امکان ازدواج حلال با دومی امکان نخواهد داشت چه به خاطر نخواستن خواهر دوم و چه به خاطر عدم رضاییت ولی و چه مخالفت خانواده و جو جامعه ...
چه بسا ایشان تصمیم بگیرد از زن اول طلاق بگیرد تا بعد ببیند شرایط چگونه است؟ شاید وقتی نعمتی را از دست بدهد پشیمان شود و باز گردد...
چه بسا وقتی مخالفت خانواده مقابل را ببیند برود با خانواده دیگری وصلت کند و از این خانواده جدا شود...
و این جدا شدن چه بسا ایشان را از حرام بزرگی باز دارد...
حتی شاید این دوری و طلاق از زن اول واجب هم بشود ...

باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات کاربران محترم@};-
دوستان در اظهار نظرشون تلاش نکنن به فکر راهکاری برای این دوستمون باشن تا بتونه به خواسته ی غیر منطقی و غیر عرفیش برسه بلکه سعی کنید راهکاری معرفی کنید که بتونه به واسطه ی اون به همسرش علاقه پیدا کنه و برگرده به زندگی عادیش نه اینکه وارد فضای دیگه ای بشه...

[=Arial Black]

صابر;985637 نوشت:
باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات کاربران محترم@};-
دوستان در اظهار نظرشون تلاش نکنن به فکر راهکاری برای این دوستمون باشن تا بتونه به خواسته ی غیر منطقی و غیر عرفیش برسه بلکه سعی کنید راهکاری معرفی کنید که بتونه به واسطه ی اون به همسرش علاقه پیدا کنه و برگرده به زندگی عادیش نه اینکه وارد فضای دیگه ای بشه...

بله. باید مشکل حل بشه. اول هم باید مشکل شناخته بشه. مشکل این نیست که ایشان چگونه با زن دلخواهش ازدواج کند. مشکل این است که این حالت ایشان یک بیماری است. وقتی کسی همسر دارد و همسر سالم هم به طور طبیعی پاسخگوی نیاز انسان هست - همسرشان بیماری ندارند- اگر او علاقمند زن دیگری شود ، هیچ توجیه عقلانی ندارد و این یک بیماری روحی است - مثلا تنوع طلبی یا شیفته شدن یا ... - و باید آن علاقه کاذب، اصلاح شود.
چنانچه به جای حل مشکل، ازدواج دوم انجام شود، چه تضمینی هست که پس از آن ، این علاقه، متعلق و مصداق دیگری پیدا نکند؟

شرع، یکی از ملاکهاست. نه تنها ملاک.
خیلی امور حلال هستند اما عاقلانه نیستند.
مثلا یک استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی با بیست سال سابقه تدریس و پژوهش ، طبعش دچار بیماری و انحراف میشود و مایل میشود که شغل استادی دانشگاه را رها کند و دکه سیگار فروشی بگذارد.
خب ، تغییر شغل ، حلال است. شغل دوم هم ایشان هم منع شرعی ندارد. هیچ مشکل شرعی در کار نیست.
اما آیا اینکار عاقلانه است؟ باید به صرف مشروع بودن این تمایلشان، به ایشان کمک کرد تا از دانشگاه استعفا بدهند و دکه سیگارفروشی برپا کنند؟
یا باید در اصلاح طبعشان تلاش کنیم؟

عبد شکور;985638 نوشت:
بله. باید مشکل حل بشه. اول هم باید مشکل شناخته بشه. مشکل این نیست که ایشان چگونه با زن دلخواهش ازدواج کند. مشکل این است که این حالت ایشان یک بیماری است. وقتی کسی همسر دارد و همسر سالم هم به طور طبیعی پاسخگوی نیاز انسان هست - همسرشان بیماری ندارند- اگر او علاقمند زن دیگری شود ، هیچ توجیه عقلانی ندارد و این یک بیماری روحی است - مثلا تنوع طلبی یا شیفته شدن یا ... - و باید آن علاقه کاذب، اصلاح شود.

سلام

به نظر نمی رسد درخواست معرفی راهکار درست از طرف کارشناس محترم برای رسیدن به زندگی عادی این بنده خدا هم غیر از همین چیزی باشد که شما گفتید! مجددا دقت بفرمایید:

صابر;985637 نوشت:
باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات کاربران محترم
دوستان در اظهار نظرشون تلاش نکنن به فکر راهکاری برای این دوستمون باشن تا بتونه به خواسته ی غیر منطقی و غیر عرفیش برسه بلکه سعی کنید راهکاری معرفی کنید که بتونه به واسطه ی اون به همسرش علاقه پیدا کنه و برگرده به زندگی عادیش نه اینکه وارد فضای دیگه ای بشه...

ممنون از حضور شما@};-

سلام علیکم

درست است ، حلال بودن طلاق و تجدید فراش یک حکم کلی فقهی است و تنها یک وجه از مشکل این بنده خدا ، شامل جواز یا عدم جواز فقهی و مساله فقه میشود .
تبعا همانطور که اشاره کردید جنبه های روانی و اخلاقی و خانوادگی هم موضوعاتی است که باید در نظر گرفته شود .

مشکل جسمانی و امثالهم هم در این موضوع دلیل این تصمیم نیست . موضوع دلسردی از همسر و دلبستن به خواهر ایشان لست راه حل این مشکل چه میتواند باشد ؟

عبد شکور;985638 نوشت:
بله. باید مشکل حل بشه. اول هم باید مشکل شناخته بشه. مشکل این نیست که ایشان چگونه با زن دلخواهش ازدواج کند. مشکل این است که این حالت ایشان یک بیماری است. وقتی کسی همسر دارد و همسر سالم هم به طور طبیعی پاسخگوی نیاز انسان هست - همسرشان بیماری ندارند- اگر او علاقمند زن دیگری شود ، هیچ توجیه عقلانی ندارد و این یک بیماری روحی است - مثلا تنوع طلبی یا شیفته شدن یا ... - و باید آن علاقه کاذب، اصلاح شود.
چنانچه به جای حل مشکل، ازدواج دوم انجام شود، چه تضمینی هست که پس از آن ، این علاقه، متعلق و مصداق دیگری پیدا نکند؟

احسنت بر شما کاربر محترم@};-
دقیقا منظور بنده هم همینه ما باید تلاش کنیم تو اینجور مواقع سعی کنیم ببنیم چرا این فرد راه و بیراهه را تشخیص نمیده و داره میره به ناکجا آباد بله! شاید واقعا اختلال روانشناختی داره شاید که نیاز به درمان چندین جلسه در مشاوره داره و هزار احتمال دیگه که از این عباراتش نمیشه برداشت کرد

برخی از دوستان هم در مورد واقعی بودن این ماجرا سؤال کرده بودن که در این رابطه باید بگم طبق سوابق کاریم موارد مشابه را زیاد دیدم شاید این آسیب ها در جامعه ی ما در حال گسترش هست... و این یعنی زنگ خطر فرهنگی!!!

سلام به همه
پاسخ‌های دوستان را خواندم و برای خودم واقعاً متأسف شدم! متأسف از اینکه دینداری ما تا این حد تابع احساسات است

این روزها سریالی از تلویزیون پخش می‌شود به نام "رهایم نکن". البته من اهل دیدن سریال نیستم اما همسرم که تماشا می‌کند من هم بخش‌هایی از آن را دیده‌ام
در این سریال، برادر بزرگتر (حاج رسول) ارث خواهر و برادرش را برای خودش برداشته اما بعد پشیمان شده و توبه کرده
به عبارتی حاج رسول حکم "ظالم" را دارد و بقیه حکم "مظلوم"
اما در ادامه می‌بینیم که سایر خواهر و برادرها به بهانهء همان یک گناهِ حاج رسول، همگی به خود اجازه می‌دهند جای خدا در جایگاه قاضی بنشینند و حاج رسول را "آدم بدهء داستان زندگی" معرفی کنند
و جالب‌تر اینکه هر نوع خطا و کم کاری خود در زندگی را نیز به گردن همان یک گناه حاج رسول می‌اندازند! و در ادامه می‌بینیم که مظلومین خود به ظالم تبدیل می‌شوند!!

در این تاپیک هم دوستان تا توانستند از خجالت پرسشگر تاپیک در آمدند و فقط از روی احساسات شروع به تقبیه کردن عمل او کردند
اینکه ممکن است این آقای پرسشگر هوسران باشد خب می‌تواند یک احتمال باشد. اما به هیچ عنوان تنها احتمال ممکن نیست
آیا شما دوستان که در جایگاه قاضی نشستید، احتمالات دیگر را نباید بررسی کنید؟
اجازه بدهید من هم یک سناریوی احتمالی را برای شما دوستان عزیز ترسیم کنم

مردی هر روز که از سر کار به خانه میاید با چهرهء عبوس و بد اخلاق همسرش مواجه می‌شود
شب‌ها که می‌خواهد لذت زناشویی را در کنار همسرش بچشد، از همسرش بی میلی می‌بیند یا با بوی عرق و شلختگی همسرش روبرو می‌شود
همسرش مدام به فکر رفت و آمد با فک و فامیل است و هر هفته چند روزش خانهء پدرش می‌ماند

در این بین، بعضی از روزها که این مرد از سر کار به خانه میاید، خواهر زن زیبا و جوانش (که مهمانشان است) برای او شربت میاورد و با محبت از او استقبال می‌کند
مرد می‌خواهد استراحت کند و باز خواهر زنش برای او بالش و پتو می‌آورد. در حالیکه تمام اینها را همسرش باید انجام می‌داد
برعکس همسرش، خواهرِ همسرش مهربان است و همیشه به خودش می‌رسد و بوی خوب می‌دهد


کم‌کم این مرد نیز به واسطه علاقه‌ای که به خواهرزنش پیدا کرده به او محبت بیشتری می‌کند و دختر نیز که طبیعتاً عاطفی است، تحت تأثیر قرار می‌گیرد
و این اتفاق‌ها بارها و بارها تکرار می‌شود تا اینکه بین این دو نفر محبت عمیقی شکل می‌گیرد
(دقت کنید، هنوز بحث عشق و عاشقی نیست. حتی شاید به چشم خواهری و برادی باشد)
و این رابطه که شاید از ابتدا با نیت خواهری و برادری بوده، عمق بیشتری پیدا می‌کند و تبدیل به علاقهء روحی و جسمی و در نهایت تبدیل به عشق می‌شود

Reza-D;985675 نوشت:
و این رابطه که شاید از ابتدا با نیت خواهری و برادری بوده، عمق بیشتری پیدا می‌کند و تبدیل به علاقهء روحی و جسمی و در نهایت تبدیل به عشق می‌شود

حال اگر ما به دنبال یافتن راه حل صحیح برای این قبیل مشکلات هستیم، راهش فریاد زدن بر سر پرسشگر نیست!

ابتدا باید نوع ازدواج‌هایمان را بررسی کنیم که تا چه حد به بُعد عاطفی در ازدواج‌ها اهمیت می‌دهیم؟
به نظر من ما مذهبی‌ها کمترین بها را به احساسات و علاقه می‌دهیم. این را می‌شود از کامنت‌های راهنمایی ازدواج که دوستان و حتی گاهی کارشناسان مذهبی می‌گذارند فهمید
مدام به همه پیشنهاد می‌کنیم که کلاً درِ قلب و چشمت را گل بگیر، نه به کسی حس داشته باش و نه عاشق بشو و فقط دنبالِ دینداریِ طرف باش!
چه بسا بسیاری از خیانت‌ها در زندگی زناشویی، سرچشمه‌اش آنجایی باشد که در روز انتخاب همسر، به آنها گفته باشند:
"فقط باطن مهم است!"

مورد دوم که باید بررسی کنیم ازدواج‌های اجباری است که همچنان جوان‌ها و بخصوص دخترها درگیر آن هستند
در بخش‌های سنتی (که مورد علاقه مذهبی‌هاست!) بسیار شاهد این نوع ازدواج‌ها هستیم که بزرگترها مِل خودشان را به دختر و پسر تحمیل می‌کنند
گاهی این تحمیل با زورِ کتک و اعمال قدرت است، گاهی هم با اعمالی مثل محروم کردن از ارث، عاق والدین، حرام کردن شیر مادر و غیره...!

مورد سوم عدم آموزش همسرداری به پسرها و دخترهاست. بطوری که بیشتر جوانان کاملاً بدون شناخت از خواسته‌های جنس مخالف وارد زندگی مشترک می‌شوند
نه والدین آموزش با ارزشی به فرزندان ارائه می‌کنند و نه در آموزش و پرورش یا دانشگاه چیزی به جوان یاد می‌دهند
تا هم حرف می‌زنی می‌گویند مؤمن باید با توکل به خدا وارد زندگی بشود!! اما توکل به خدا زمانی است که ما قواعد را رعایت کرده باشیم و سپس به خدا بگوئیم، باقی راه با تو

مورد چهارم رعایت نکردن حدود است. یک خانم باید بداند اینکه فلان مرد مثل برادرم است دلیل بر این نمی‌شود که دیگر نیاز به چهارچوب داشتن در دفتار نیست
همچنین چهارچوب فقط به معنای حجاب ظاهری نیست. دختر و پسر باید بدانند که رفتار بیش از حد محبت آمیز می‌تواند موجب تحریک احساسات جنس مخالف بشود
حتی اگر این جنس مخالف، خواهرزن، برادرشوهر، زن برادر، شوهرخواهر یا امثال اینها باشد

مورد پنجم توجه به پایدار نبودن احساسات و تغییر ذائقه است. چیزی که کمترین آموزش و اطلاع رسانی را در مورد آن به مردم داشته ایم
مطلبی که کارشناس محترم تاپیک نیز اشاره کردند که انسان با هر کسی ازدواج کند بالاخره در مقطعی از میزان علاقه اش کاسته می‌شود
و به همان میزان احتمال علاقه به یک فرد جدید وجود خواهد داشت. اما متأسفانه اکثر ماها تکنیک‌های مقابله با این موضوع و بازپروری علاقه به همسر خود را بلد نیستیم

در نهایت،موارد بالا نمونه‌های کلی از مشکلاتی است که باید مورد بررسی قرار دهیم
در سطح بالاتر، بررسی و حل مشکلات اجتماعی گستردگی بسیار بیشتری دارد و نیاز به زمان و وقت زیادی خواهد داشت
لذا راه حل مشکلات، استفاده از عقل و یافتن راهکار مناسب است، نه احساسی شدن و غر زدن

عبد شکور;985638 نوشت:
[=Arial Black]
وقتی کسی همسر دارد و همسر سالم هم به طور طبیعی پاسخگوی نیاز انسان هست - همسرشان بیماری ندارند- اگر او علاقمند زن دیگری شود ، هیچ توجیه عقلانی ندارد و این یک بیماری روحی است -

شرع، یکی از ملاکهاست. نه تنها ملاک.
خیلی امور حلال هستند اما عاقلانه نیستند.

با سلام و عرض ادب

برادر گرامی

می شه لطف کنید و بفرمایید از کجا فهمیدید تعدد زوجین مشکل روحی محسوب می شه ؟؟؟؟

آیا در قرآن نیومده که پیامبر(صلوات الله علیه) همزمان که همسر داشت به همسر مطلقه پسر خوانده خودش میل داشت ؟؟؟؟

مشکل اینجا تعدد زوجین نیست

مشکل علاقه ایشون به خواهر زنش هست که از نظر اسلام جمع دو خواهر ممکن نیست

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;985675 نوشت:

پاسخ‌های دوستان را خواندم و برای خودم واقعاً متأسف شدم! متأسف از اینکه دینداری ما تا این حد تابع احساسات است


من هم پاسخ های شما را خواندم و برای خودم واقعا متاسف شدم.متاسف از اینکه دینداران ما اینقدر سطحی نگر هستند.
Reza-D;985675 نوشت:

اجازه بدهید من هم یک سناریوی احتمالی را برای شما دوستان عزیز ترسیم کنم

اجازه بدهید من هم یک سناریوی احتمالی را برای شما دوست عزیز ترسیم کنم.

مردی هر روز که از سر کار به خانه میاید با همسرش با روی باز و گشاده و تنی خوش عطر و بو مواجه می‌شود

شب‌ها که می‌خواهد لذت زناشویی را در کنار همسرش بچشد، از همسرش نظافت و روی باز و نشاط و سرزندگی و رغبت و تمکین می‌بیند

همسرش مدام به فکر این است که روابطش با اجتماع را در چهارچوب شرع و اخلاق و رضایت شوهرش تنظیم کند.

و بدون اجازه ی شوهرش پایش را از خانه بیرون نمی گذارد.

مرد که این همه خوبی ها را در همسرش می بیند به جای اینکه خداوند را هزار بار سپاس بگوید که چنین همسری نصیبش کرده

با خودش می گوید: حتما من خیلی بالاتر از همسرم هستم که اون این چنین به فکر من است و این زن در شان من نیست

زیرا آسان به دست آمده و همه چیز را هم درست انجام می دهد و نیاز نیست با او کلنجار بروم.

پس بهتر است همسرم را بگذارم که خانه و فرزندان را نگه داری کند و برای من غذا بپزد و به من رسیدگی کند.

من هم می روم دنبال عیاشی و عشق و حال و هروقت هم خسته شدم بر میگردم خانه و از همسرم سرویس میگیرم.

حالا هم که اتفاقی نیفتاده. عاشق خواهرزنم شده ام و می خواهم ببینم زندگی با او چطور است.

این همه همسرم شیرین هست دیابت گرفته ام. بگذار باقی مزه ها را هم امتحان کنم.

آیا شما که در جایگاه قاضی نشستید، احتمالات دیگر را نباید بررسی کنید؟

Reza-D;985675 نوشت:

حال اگر ما به دنبال یافتن راه حل صحیح برای این قبیل مشکلات هستیم، راهش فریاد زدن بر سر پرسشگر نیست!

یکی از راه هایش فریاد زدن بر سر پرسشگر است که او را متوجه عمل زشتی که به آن فکر میکند بکنیم.

این سرزنش ها برای نجات او از منجلابی است که می خواهد در آن فرو برود.

ما هم می دانیم که زبان خوش و محبت آمیز بهترین روش هست. ولی گاهی این زبان جواب نمی دهد و اگر با توپ و تشر صحبت نکنیم طرف مقابل آدم خطرناکی می شود

و به خودش و دیگران آسیب می زند.

بگذارید یک بار دیگر پست پرسشگر را با هم مرور کنیم

Reza-D;985675 نوشت:

من عاشق خواهر زنم شده ام چطور میتوانم به ایشان برسم؟
از نظر شرعی می دانم جمع بین دو خواهر ممکن نیست ولی من واقعا دوستدار ایشان هستم و فکر می‌کنم صفات خوبی نسبت به همسرم دارد.
دائما در فکر او هستم و حتی نسبت به همسر خودم احساس سردی می کنم.
شاید اگر راه دیگری نداشته باشم همسرم را طلاق داده و با خواهر او ازدواج کنم.
از طرف او نیز ابراز علاقه هایی صورت گرفته که فکر می کنم ایشان نیز عاشق من شده باشد.
من بدجوری خاطر خواهش شده ام . او یک دختر مجرد و خیلی مهربان است...


به نظر من در قسمت های آبی رنگ هیچ مشکلی وجود ندارد و ممکن است برای هرکسی پیش بیاید.

اینکه می گویم مشکلی وجود ندارد یعنی این هم یک بیماریست و ممکن است به سراغ هرکسی بیاید و نباید او را بخاطر بیماری سرزنش کرد.

ولی اینکه خیلی راحت به فکر طلاق همسرش میفتد.

آن هم فقط بخاطر ازدواج با خواهر او، واقعا نشانه ی بی لیاقتی و نامردی هست.

بله خیلی احتمالات دیگر ممکن است وجود داشته باشد.

ولی ما که با احتمالات نمی توانیم زندگی بکنیم. آنچه پرسشگر مطرح کرده را می بینیم و بر فرض اینکه حرفهایش راست و درست است نظرمان را می دهیم.

افرادی هستند که عاشق مظلوم نمایی هستند. کارشان این است که یک مطلب را جوری عنوان کند که شدیدا در معرض اتهام قرار بگیرند.

و وقتی حسابی همه او را سرزنش کردند می آیند وسط جمع سری به نشانه ی تاسف تکان می دهند و به اول و آخر ماجرا حقایقی را اضافه میکنند

و می گویند «هیچوقت زود قضاوت نکنید» و از اینکه دیگران را به اشتباه انداخته اند و در موردشان قضاوت اشتباه کرده اند لذت می برند

آنچه پرسشگر مطرح کرده چیزی جز آنچه اکثر دوستان به آن پاسخ دادند را به ذهن متبادر نمی سازد.

حالا اگر شما به دنبال سناریو نویسی هستید بنده هم می توانم هزاران سناریو برای شما بنویسم که با خواندنشان به خون این آقا تشنه بشوید.

این کارها که هنر نیست.[/]

Reza-D;985675 نوشت:
سلام به همه
آیا شما دوستان که در جایگاه قاضی نشستید، احتمالات دیگر را نباید بررسی کنید؟
اجازه بدهید من هم یک سناریوی احتمالی را برای شما دوستان عزیز ترسیم کنم

سلام
این سناریو توسط برخی دوستان مطرح شد
و شاید از نظر من و شما برخی دوستان زیادی تند رفتند یا غر زدند
اما من برداشتم از توضیحات یکی از دوستان این بود
که گاهی اوقات لازم است غر زد و حمله کرد که طرف هوا برش ندارد ...
چرا که ذهن گاهی اوقات کارهای نامعقول را موجه جلوه میدهد و مخالفت جدی جامعه باعث میشود آن توهمات و تخیلات ذهنی ، از بین برود و چشم انسان واقعی تر و عقلانی تر به موضوع نگاه کند..
شبیه نهی از منکر که وقتی مخالفت جامعه با یک رفتار آشکار میشود، آن شخص خودش را جمع و جور میکند...

از آن طرف هم برخی دوستان مثل شما شاید این نوع برخورد را قضاوت کردن و غر زدن و طرد کردن آن فرد و نا امید کردن او از یافتن راه چاره ، بدانند....

البته نمیتوان قطعی گفت همه دوستان متوجه این مطلب بودند، شاید عده ای فقط ناراحت شدند و از روی احساسات غر زدند و قضاوت کردند...

موضوع قفل شده است