همراهی امام علی (ع)با پیامبر(ص) در غار حرا

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
همراهی امام علی (ع)با پیامبر(ص) در غار حرا

بعثت پيامبر
بعثت پيامبر(ص) يا برانگيخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهم ترين فراز از تاريخ اسلام بوده و نزول قرآن کريم نيز از اين زمان آغاز مي ‌گردد. کلمه بعثت به معناي «برانگيخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انساني از سوي خداوند متعال براي هدايت ديگران مي ‌باشد. همان طور که از روايات اسلامي و مطالعات تاريخي برمي‌آيد، مسأله بعثت پيامبر(ص) در اديان الهي با برخي از خصوصيات و نشانه ‌ها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسياري از اهل کتاب و پاره‌اي از اعراب مشرک نيز با آن آشنايي قبلي داشته‌اند. نويد و بشارت ظهور پيامبر خاتم(ص)، به تصريح قرآن در تورات و انجيل ذکر گرديده و حضرت عيسي(ع) نيز پس از تصديق توراتي که به حضرت موسي(ع) نازل شده بود، به برانگيخته شدن رسول اکرم(ص) بشارت داده است. هم چنين در اين کتب، حتي به خصوصيات رسول اکرم (ص) و ياران شان نيز اشاره شده است. بنابراين(و همانگونه که قرآن نيز ذکر مي ‌نمايد) دانشمندان اهل کتاب، پيامبر اکرم(ص) را هم چون نزديک ترين کسان خود مي ‌شناخته اند.


با مراجعه به تاريخ مي ‌توان افراد زيادي را يافت که در انتظار ظهور و بعثت پيامبر خاتم(ص) بوده‌اند و افرادي از ميان آن ها، حتي به اميد ديدار پيامبر(ص) به محل سکونت، مکان هجرت و يا حتي گذرگاه عبور و مرور آينده پيامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، مي ‌توان به "بحيراي راهب" اشاره نمود. بنابر اين بعثت پيامبر اسلام (ص)، حادثه‌اي بس بزرگ در سرنوشت هدايت بشري بوده و عظمت اين امر سبب مي‌ شد که خداوند متعال به عنوان مقدمه اين امر بزرگ، تربيت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ايشان را براي آينده دشواري که در پيش رو داشتند، آماده سازد. به دنبال همين تربيت الهي بود که پيامبر(ص) در سال هاي قبل از بعثت نيز حالات فوق العاده معنوي و مشاهدات روحاني داشته و نتيجتاً ايشان تمام اين دوران را با پاکي و طهارت و معنويت سپري کرده‌اند. حضرت علي(ع) مي ‌فرمايند: "خداوند بزرگترين فرشته خود را از خردسالي پيامبر، همدم و همراه ايشان ساخت. اين فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راه هاي بزرگواري و اخلاق پسنديده و شايسته رهبري مي ‌کرد." پيامبر(ص) به خاطر همين حالات معنوي و طهارت روحي، ناگزير از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادي که بر جامعه آن روز و بويژه در شهر مکه حاکم بود، رنج مي ‌بردند. هم چنين به منظور تفکر و عبادت در مکاني خلوت، مدتي محدود در سال را از آن ها کناره مي‌گرفتند و به کوه حرا(که در شمال شرقي مکه واقع است) مي ‌رفتند. اين کناره‌گيري براي حُنَفا و برخي يکتاپرستان قبل از پيامبر نيز وجود داشته است. گويند عبدالمطلب، جد بزرگوار پيامبر (ص) پايه‌گذار اين رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان براي خلوت و عبادت به کوه مي ‌رفت و مستمنداني را که از آن جا مي ‌گذشتند، اطعام مي ‌نمود. در واقع مي ‌توان گفت که اين خلوت ‌گزيني، زمينه‌اي براي تقويت هر چه بيشتر حيات روحاني رسول اکرم(ص) و مقدمه‌اي براي بعثت و نزول وحي به آن حضرت به شمار مي ‌رفته است. در دوران اين خلوت‌ گزيني‌ ها نيز هم چون ساير مراحل گوناگون زندگي رسول اکرم(ص)، حضرت علي(ع) که پرورش يافته در خانه پيامبر(ص) و در دامان ايشان است، پيامبر اکرم(ص) را همراهي مي‌ نمود و گاهي اوقات براي ايشان آذوقه و آب و غذا مي ‌برد. پس از سپري شدن ايام عبادت، پيامبر(ص) به مکه برگشته و پيش از اين که به خانه خويش بازگردند، خانه خدا را طواف مي‌ نمودند. اين حالات هم چنان ادامه يافت تا اين که سن آن حضرت به چهل سالگي رسيد و خداوند که دل ايشان را برترين و مطيع‌ ترين و خاضع و خاشع‌ ترين دل ها در برابر خويش يافت، ايشان را مبعوث کرد و به پيامبري گرامي داشت، تا به وسيله قرآني که آن را روشن و استوار گردانيده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خويش هدايت کند.

نزول اولين وحي
به عقيده اکثر علماي شيعه، بعثت پيامبر(ص) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجديد بناي کعبه، اتفاق افتاد و پيامبر اکرم(ص) در اين هنگام، چهل سال داشتند. پيامبر اکرم(ص)، طبق رسم خويش چند روزي بود که براي عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بيست و هفتم ماه رجب بود که جبرئيل(يکي از چهار فرشته مقرب الهي و مأمور ابلاغ وحي از جانب پروردگار به پيامبران) به سوي ايشان نازل شد. او بازوي پيامبر را گرفت و تکان داد و گفت: اي محمد بخوان. پيامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئيل آيات آغازين سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود: "بسم الله الرحمن الرحيم. اقرأ باسم ربک الذي خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذي علم بالقلم. علم الانسان مالم يعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بيافريد. آدمي را از علق بيافريد. بخوان و پروردگار تو ارجمندترين است. خدايي که به ‌وسيله قلم آموزش داد و به آدمي آن چه را که نمي ‌دانست، آموخت."
همراه اولين نزول وحي و در لحظه بعثت، حوادثي بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله مي ‌توان به شنيده شدن صداي ناله‌اي اشاره نمود. حضرت علي(ع) در اين باره مي ‌گويد: "صداي ناله شيطان را در هنگام نزول اولين وحي به آن حضرت شنيدم. عرضه داشتم: "يا رسول الله اين ناله چيست؟" فرمود: "اين شيطان است که از اطاعت شدن مأيوس و نااميد شده و چنين به ناله در آمده است." سپس رسول اکرم(ص) اضافه فرمود: "تو مي‌ شنوي آن چه را من مي ‌شنوم و مي ‌بيني آن چه را که من مي ‌بينم الا اين که تو مقام نبوت نداري و فقط وزير و کمک کار من هستي و از راه خير جدا نمي ‌شوي."
همان طور که قبلاً نيز بيان شد، حضرت علي(ع) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوت ‌گزيني ‌هاي پيامبر(ص) همراه حضرت بوده‌اند و اين سخن امام علي(ع) در نهج البلاغه نيز به طور خاصي بيان مي‌دارد که ايشان در لحظه نزول اولين وحي، در کنار پيامبر حضور داشته‌اند. البته مطالعات تاريخي بيان مي ‌نمايد که تنها شخصي که در آن لحظات، پيامبر را همراهي نموده، امام علي(ع) بود و احدي جز ايشان، ادعاي همراهي رسول اکرم(ص) در آن لحظات را ننموده است. جبرئيل پس از انجام وظيفه خود و ابلاغ آيات الهي، بار ديگر به آسمان بازگشت.


پيامبر(ص) پس از نزول اولين وحي
همان طور که در قسمت هاي پيشين اشاره شد، قبل از بعثت، به پيامبر(ص) الهاماتي مي ‌شد و ايشان حالات فوق العاده‌اي داشتند. اما کيفيت نزول اولين وحي بر پيامبر(ص) و موضوع آن، به‌طور کلي با الهامات قبل از بعثت ايشان متفاوت بود. و اين امر سبب شد تا حالات روحي پيامبر(ص) و در نتيجه حالات جسماني ايشان تغيير نمايد. براي اين تغيير حالت دو دليل را مي ‌توان برشمرد: اولاً ايشان در هنگام نزول اولين آيات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هر چه بيشتر احساس کردند. ثانياً در هنگام بعثت پيامبر(ص) بار بزرگ رسالت به عهده ايشان نهاده شد و پيامبر(ص) در شرايطي موظف به ابلاغ رسالت الهي خويش به مردم گشتند که جزيرة العرب را اوضاع نابسامان اجتماعي فراگرفته بود و در چنين شرايطي واضح بود که رسول خدا(ص) پس از ابلاغ دعوت خويش نه تنها مورد تکذيب و تهمت هاي ناروا و آزار و اذيت مشرکين قرار مي ‌گرفتند، بلکه آنان در مسير رسيدن پيام پيامبر(ص) به ساير مردم موانع بسياري را ايجاد خواهند نمود. مجموعه اين عوامل باعث دگرگوني حالت پيامبر (ص) شد. اما خداوند نيز در اين شرايط پيامبرش را تقويت نمود و ايشان را براي به انجام رساندن مسئوليت عظيم رسالتش، بيش از پيش آماده ساخت.

بازگشت از کوه حرا
پس از اين پيامبر(ص) از کوه پايين آمدند و به سمت مکه و خانه خويش عازم شدند. هنگامي که به خانه رسيدند ماجراي بعثت خويش را براي همسر گرامي شان حضرت خديجه(س) بازگو نمودند. خديجه(س) نيز که در سال هاي همسري با پيامبر(ص) آثار بزرگي و پيامبري در ايشان را ديده بود، گفت: "به خدا ديرزماني است که من در انتظار چنين روزي، بسر برده‌ام، و اميدوار بودم که روزي تو رهبر خلق و پيغمبر اين مردم شوي."
نزول سوره مدثر
در همين روزهاي آغازين بعثت رسول خدا(ص) بود که در هنگام استراحت ايشان، جبرئيل براي بار ديگر بر پيامبر(ص) نازل شد و آيات نخستين سوره مدثر را بر ايشان خواند که: "بسم الله الرحمن الرحيم، يا ايها المدثر، قم فأنذر، و ربک فکبر و ثيابک فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستکثر و لربک فاصبر. به نام خداوند بخشنده مهربان، اي کسي که جامه به خود پيچيده اي، برخيز و قوم خود را از عذاب خدا بيم ده و خدا را به بزرگي ياد کن و لباست را پاکيزه دار و از ناپاکي دوري گزين و بر هر کس احسان کني ابداً منت نگذار و براي خدا صبر پيش گير" مي ‌توان گفت مفاد اين سوره اين است که از اين پس، پيامبر(ص) بايد پيوسته به فکر بيم دادن مردم از نافرماني خداوند بوده و لحظه‌اي از آن غافل نباشد و بدين گونه بود که اولين آيه‌ هاي کتاب آسماني دين اسلام به پيامبر(ص) نازل شد و ايشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزيده شدند.


نخستين مسلمانان
همان طور که قبلاً به آن اشاره شد، حضرت علي(ع) به دليل نزديکي با پيامبر(ص) در غار حرا، همراه ايشان بوده‌اند که لحظه نزول اولين وحي هم يکي از آن مواقع بوده است. پس بسيار طبيعي به نظر مي‌رسد که حضرت علي(ع) که از نزديک اين وقايع عظيم و مبعوث شدن پيامبر(ص) در غار حرا، از جانب خداوند متعال را نظاره‌گر بوده‌اند، در آن جا به پيامبر(ص) ايمان آورده و به عنوان اولين مسلمانان، چه در ميان زنان و چه در ميان مردان ياد شوند. خود ايشان نيز در چندين خطبه(در نهج البلاغه) که در حضور عموم مسلمانان و بيشتر اصحاب پيامبر(ص) ايراد مي ‌شد، مي ‌فرمايند: "من بر فطرت يکتاپرستي متولد شدم و از ديگران به ايمان و هجرت سبقت گرفتم." هم چنين مي ‌فرمايند: "هيچ کس قبل از من به دعوت حق روي نياورده است." در مورد اولين زن مسلمان نيز بايد گفت که به اتفاق عموم مورخان اسلام، حضرت خديجه(س) اولين زن مسلمان بوده‌اند، چون پيامبر(ص) پس از مبعوث شدن با اولين کسي که برخورد داشته‌اند، حضرت خديجه(س) بوده، ضمناً، همان طور که در قسمت هاي قبل نيز بدان اشاره شد، ايشان در گفتار خويش تلويحاً پيامبري پيامبر(ص) را تصديق نموده اند. بعد از اين دو بزرگوار مي ‌توان به ابوذر غفاري که جزو اولين مسلمانان بوده نيز اشاره کرد.
بعد از بعثت
پس از بعثت رسول خدا، جبرئيل از آسمان فرود آمد، آبي از آسمان آورد و طريقه وضو گرفتن و رکوع و سجود را به پيامبر(ص) آموخت. هم چنين ساير احکام و مسائل شرعي نيز توسط جبرئيل بتدريج بر پيامبر(ص) نازل مي ‌شد. رسول خدا(ص) نيز اين احکام را به نخستين مسلمانان آموزش داده و آن ها هم اين اعمال را انجام مي‌ دادند. به عنوان مثال در مورد نماز بايد گفت که حضرت علي(ع) و حضرت خديجه(س) که اولين نمازگزاران بودند پشت سر پيامبر(ص) به جماعت ايستاده و نماز را اقامه مي ‌کردند. گفته مي ‌شود آن ها نماز ظهر را در کنار کعبه مي ‌خواندند ولي در مواقع ديگر در جاهاي ديگر اين فريضه را بجاي مي ‌آوردند تا قريشيان متوجه آن ها نشوند. در اين مدت رسول خدا(ص) بتدريج کار دعوت پنهاني خويش را آغاز کردند.
موضوع قفل شده است