جمع بندی چرا ماده و انرژی نمی تواند خدا باشد؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا ماده و انرژی نمی تواند خدا باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خسته نباشید .

چرا ماده و انرژی نمی تواند خدا باشد ؟ مثلا چه اشکالی وجود دارد اگر بگوییم ماده و انرژی ازلیست و چیزی که ازلیست بی نیاز از علت است ؟ همانطور که در کلام امام رضا مشخص است خداوند مخلوقات را آفریده است :

ثم خلق خلقاً مبتدعاً مختلفاً بأعراض وحدود مختلفة لا في شيء أقامه ولا في شيء حده ولا على شيء حذاه ومثله له، فجعل الخلق من بعد ذلك صفوه وغير صفوه واختلافاً وائتلافاً وألواناً وذوقاً وطعماً، لا لحاجة كانت منه إلى ذلك ولا لفضل منزلة لم يبلغها إلا به، ولا أرى لنفسه فيما خلق زيادة ولا نقصاناً

خب اولا الان علم به این نتیجه رسیده که جهان هستی خلق شده ؟ اگر رسیده با چه دلیلی ؟ کلا میخوام بدونم چه دلیلی وجود داره که مخلوقات واقعا مخلوق هستند و خودشان ازلی نیستند ؟

در ضمن لطفا بگین قانون پاستگی انرژی که میگن چطور اثبات میشه ؟ چون از اون در رد مخلوق بودن مخلوقات استفاده میکنند بعضی ها .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Navy"]

بسم الله الرحمن الرحيم


با عرض سلام و قبولي طاعات


همانطور كه مي دانيد، وجوب وجود گاهي بالذات است و گاهي بالغير؛ واجب الوجود بالذات موجودی است كه در ذات خود با قطع نظر از هر چیز دیگر، وجود برایش ضروری است. اما وجوب وجود بالغير همانطور كه از عنوانش پيداست، واجب هست اما اين وجوب مستند به غير است، نه از ذات خود.


بنابراين ممكن است، مخلوقي قديم باشد اما اين قدمت با توجه به علت خود باشد. زيرا معلول شاني از شئون علت است و با وجود او موجود خواهد بود و با اراده او نيز از بين خواهد رفت.


علاوه بر اينكه ماده يا انرژي نمي توانند، خصوصيات واجب بالذات را داشته باشند؛ خصوصياتي مانند بساطت، احديت، واحديت، غير نداشتن، ضد نداشتن، ماهيت نداشتن و ... مجموعه ممكنات نيز نمي توانند واجب الوجود بالذات باشند، زيرا علاوه بر نداشتن خصوصيات گذشته، مجموعه يك امر اعتباري است كه از چند موجود حقيقي با وحدت حقيقي تشكيل شده و وحدت آن اعتباري است و وحدت اعتباري نمي تواند علت حقيقي باشد.


از سوي ديگر پايستگي ماده و انرژي مربوط به ثابت بودن ميزان انرژي در يك سيستم بسته است و نهايتا يك تعادل را در مجموعه مخلوقات ثابت مي كند. اما ازلي بودن اين مجموعه را ثابت نمي كند. حتي با اثبات قديم بودن مخلوقات، وجوب بالذات آنها ثابت نمي شود و ممكن است با توجه به علت خود كه ازلي است، آنها هم ازلي باشند اما وجوب آنها بالغير باشد.
[/]

عامل;984879 نوشت:
بنابراين ممكن است، مخلوقي قديم باشد اما اين قدمت با توجه به علت خود باشد. زيرا معلول شاني از شئون علت است و با وجود او موجود خواهد بود و با اراده او نيز از بين خواهد رفت.

موجود قدیم مگه به علت نیاز داره که بخواهیم برایش علتی در نظر بگیریم ؟ موجودی که همیشه بوده و هست چه نیازی به علت دارد ؟ اینکه بگوییم خداوند از ازل بوده پس از ازل خلق کرده و موجودی هم که در ازل خلق شده ازلی است به نظر درست نمیاد .

وقتی موجودی توسط علت دیگری خلق میشود دیگر ازلی نیست ! یعنی وقتی موجودی سابقه عدم داشته و خلق میشود دیگر نمیتوان گفت ازلی است ، موجودی هم که خلق نشده باشد خودش به نوعی خدا است !

عامل;984879 نوشت:
خصوصيات واجب بالذات را داشته باشند؛ خصوصياتي مانند بساطت، احديت، واحديت، غير نداشتن، ضد نداشتن، ماهيت نداشتن و ...

ببینید چیزی که ما به آن علم داریم علیت است ، با همین علیت بگویید چرا باید موجود واجب احد و واحد باشد ؟ نامحدود مطلق وجودی بودن خداوند را هم فرض کنید کسی قبول ندارد که بخواهید بگویید اگر اینطور نباشد نامحدود نمیشود ، به نظر فعلیم اصلا نیازی نیست خدا نامحدود مطلق وجودی باشد ، اصلا این تناقض است که خدا بخواهد نامحدود وجودی مطلق باشد .

اگر هم بخواهید از راه احسن بودن نظام هستی و نظم ... وارد شوید ، ممکن است کسی به نظام احسن بودن جهان هستی یقین نداشته باشد ، آن وقت چطور میخواهید بگویید واجب باید یکی باشد ؟

اما در بسیط بودن واجب حرفی نداریم ، موجودی که مرکب است نیازمند اجزائش است و اجزا باید قبل از او وجود داشته باشند .

عامل;984879 نوشت:
غير نداشتن، ضد نداشتن، ماهيت نداشتن

اینها هم به احد و واحدیت خدا بر میگردد به نظرم ، اگر خدا احد و واحد باشد غیر و ضد ندارد .

عامل;984879 نوشت:
بساطت

آیا نمیتوان گفت آن چیزی که غیر بسیط است ، مجموعه ی مواد است نه خود ماده ؟ یعنی مثلا ما انسان را میبینیم که از اجزاء مختلف ساخته شده ، خب میتوانیم بگوییم این انسان مجموعه ای از ماده های بسیط و خالص است که در کنار هم یک شکل و صورت به نام انسان ساخته اند .

ماده میگن جرم و حجم داره
خوب ماده هم که طبق بیگ بنگ از اول نبوده..

اگرم قبل بیگ بنگ چیزی بوده باشه، ماده نیست
چون جرم و گرانش و این چیزها که ماده رو با اون تعریف میکنن بعد از بیگ بنگ به وجود آمده...

حالا قبل بیگ بنگ چی بوده معلوم نیست و باید با دلیل عقلی بفهمیم...

[="Tahoma"][="Navy"]

به من بیاموز;984637 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خسته نباشید .

چرا ماده و انرژی نمی تواند خدا باشد ؟ مثلا چه اشکالی وجود دارد اگر بگوییم ماده و انرژی ازلیست و چیزی که ازلیست بی نیاز از علت است ؟ همانطور که در کلام امام رضا مشخص است خداوند مخلوقات را آفریده است :

ثم خلق خلقاً مبتدعاً مختلفاً بأعراض وحدود مختلفة لا في شيء أقامه ولا في شيء حده ولا على شيء حذاه ومثله له، فجعل الخلق من بعد ذلك صفوه وغير صفوه واختلافاً وائتلافاً وألواناً وذوقاً وطعماً، لا لحاجة كانت منه إلى ذلك ولا لفضل منزلة لم يبلغها إلا به، ولا أرى لنفسه فيما خلق زيادة ولا نقصاناً

خب اولا الان علم به این نتیجه رسیده که جهان هستی خلق شده ؟ اگر رسیده با چه دلیلی ؟ کلا میخوام بدونم چه دلیلی وجود داره که مخلوقات واقعا مخلوق هستند و خودشان ازلی نیستند ؟

در ضمن لطفا بگین قانون پاستگی انرژی که میگن چطور اثبات میشه ؟ چون از اون در رد مخلوق بودن مخلوقات استفاده میکنند بعضی ها .


سلام
دلیلی بر ازلیت ماده وجود ندارد حتی علم فیزیک هم احتمال فروپاشی جهان را پس از رسیدن به حدی از گسترش می دهد. در آغاز جهان هم علم بدان معترفه و نظریه انفجار بزرگ در این مورد معروف است. این دو مطلب (آغاز و پایان جهان مادی) در نقل های دینی مورد تصریح قرار گرفته است.
البته در فلسفه بحث ازلی و ابدی بودن جهان مطرح است که از فیاضیت خدای متعال نتیجه گرفته شده است اما معلوم نیست که فیاضیت در وجود عالم مادی به همین نحو شناخته شده منحصر باشد.
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

به من بیاموز;984889 نوشت:
موجود قدیم مگه به علت نیاز داره که بخواهیم برایش علتی در نظر بگیریم ؟

سلام
واجب الوجود در یک تقسیم بندی به واجب بالذات و واجب بالغیر تقسیم می شود.
فرض وجوب بالغیر کاملا منطقی است برای تقریب به ذهن شما انسان را فرض کنید که از ابتدای خلقت سایه او همراه اوست اما این سایه که از شروع خلقت دنیای اش تا زمان مرگ او همراه اوست، اثری از وجود انسان است و استقلال ندارد. حالا بر همین مبنا معلول هم ممکن است همیشه همراه علت باشد اما کما کان فرق علت و معلول حفظ شده و معلول بدون علت تحقق نخواهد داشت.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

به من بیاموز;984889 نوشت:
، با همین علیت بگویید چرا باید موجود واجب احد و واحد باشد ؟

اما در بسیط بودن واجب حرفی نداریم ، موجودی که مرکب است نیازمند اجزائش است و اجزا باید قبل از او وجود داشته باشند .

اینها هم به احد و واحدیت خدا بر میگردد به نظرم ، اگر خدا احد و واحد باشد غیر و ضد ندارد .

احدیت خداوند همان بساطت اوست!
احد است یعنی جزء ندارد و واحد است نیز یعنی شریک ندارد.
بنابراین شما که بساطت را قبول دارید طبیعتا احدیت را قبول کرده اید.
واحدیت نیز بر اساس قاعده تمانع و مانند آن قابل اثبات است. برهان فرجه نیز این مطلب را ثابت می کند که الحمدلله در سایت یک سرچ مختصر بفرمائید تمام این ادله را می یابید و لازم نیست تکرار مکررات کنیم.
بر همین اساس نبود ضد و ند و ... نیز ثابت می شود.
اما آیا ماده یا انرژی این خصوصیات سلبی و ایجابی را دارند؟ مسلما نه!
پس‌این بهترین دلیل برای سلب خدایی از ماده و انرژی است.
علاوه بر اینکه ماده دارای ماهیت است و ماهیت به دلیل ترکیب، از ذات خداوند متعال منتفی است. این عدم ترکیب همان بساطت است که شما هم قبول دارید.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]
سوال:
با توجه به قانون پایستگی ماده و انرژی، آیا می توان ابتدا ازلی و ابدی بودن آندو را ثابت کرد و سپس آنها را همان خدا دانست؟

پاسخ:
مقدمه1؛ قانون پایستگی ماده و انرژی به معنای ثابت بودن مجموع جرم مادی و مقدار انرژی در عالم است، به عبارتی به طور مدام این دو به یکدیگر تبدیل می شوند.
مقدمه2؛ وجوب وجود گاهي بالذات است و گاهي بالغير؛ واجب الوجود بالذات موجودی است كه در ذات خود با قطع نظر از هر چیز دیگر، وجود برایش ضروری است. اما وجوب وجود بالغير همانطور كه از عنوانش پيداست، واجب هست اما اين وجوب مستند به غير است، نه از ذات خود.(1)

با توجه به مقدمه اول آیا می توان ماده و انرژی را ازلی و ابدی دانست؟ در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که دو مدل مشهور برای پیدایش عالم مطرح است، یکی مدل نوسانی جهان و دیگری نظریه مهبانگ، که البته نظریه دوم با توجه به مستندات علمی، بیشتر مورد اقبال دانشمندان است وبا حدوث عالم سازگار است. در این بین، برخی برای ازلی بودن ماده و انرژی به مدل اول یعنی مدل نوسانی استناد کرده اند، در حالی که مدل نوسانی لزوما ازلی بودن ماده را تایید نمی کند، بلکه با هر دو صورت ازلی و حادث بودن ماده سازگار است.

با در نظر گرفتن مقدمه دوم نیز معنای ازلی بودن روشن تر می شود، چرا که ممكن است مخلوقي قديم باشد اما اين قدمت با توجه به علت خود باشد. زيرا معلول شاني از شئون علت است و با وجود او موجود خواهد بود و با اراده او نيز از بين خواهد رفت. به عبارت دیگر، در فلسفه زمان تابع حرکت و حرکت صرفا در ماده جریان دارد، بنابراین زمان یکی از توابع ماده است. بر این اساس می توان گفت؛ ماده قدیم زمانی است، زیرا وجود زمان پیش از ماده معنا ندارد و همراهی آندو همیشگی است. اما آیا این ازلیت زمانی به معنای بی نیازی از علت است؟ مسلما خیر! زیرا بی نیازی از علت به معنای قدیم ذاتی بودن است نه قدیم زمانی. به تعبیر دیگر، ماده می تواند وجوب وجود پیدا کند اما این وجوب بالغیر است و مستلزم نیاز به علت می باشد و صرف قدیم بودن به معنای بی نیازی از علت نیست. به عنوان مثال، سایه انسان از بدو تولد همراه اوست اما این سایه که از شروع خلقت دنیایی فرد تا زمان مرگ او همراه اوست، اثری از وجود انسان است و استقلال ندارد. بر همین مبنا معلول هم ممکن است همیشه همراه علت باشد اما همچنان، فرق علت و معلول حفظ شده و معلول بدون علت تحقق نخواهد داشت.

علاوه بر اينكه ماده يا انرژي نمي توانند، خصوصيات واجب بالذات را داشته باشند؛ خصوصياتي مانند بساطت، احديت، واحديت، غير نداشتن، ضد نداشتن، ماهيت نداشتن و ... مجموعه ممكنات نيز نمي توانند واجب الوجود بالذات باشند، زيرا علاوه بر نداشتن خصوصيات گذشته، مجموعه، يك امر اعتباري است كه از چند موجود حقيقي با وحدت حقيقي تشكيل شده و وحدت آن اعتباري است و وحدت اعتباري نمي تواند علت حقيقي باشد.

پی نوشت:
1. صدر المتالهین، محمد بن ابراهیم، (1981)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سوم، بیروت، دار احیاء التراث، ج1، ص94.
[/]

موضوع قفل شده است