جمع بندی بی دلیل مسلمان بودن؛ چرا و چگونه؟

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بی دلیل مسلمان بودن؛ چرا و چگونه؟

با سلام خدمت شما
ابتدا پوزش میخوام بابت طولانی بودن ،سوال، چون خیلی هنر مختصر مفید گفتن ندارم.
[="#FF0000"]
این مطلبی است که مدت ها به آن معتقد هستم، اینجا مطرح می کنم. به امید اینکه یا شما آنرا بپذیرید یا با حل آن نظر من عوض شود[/].
طبق آیات قرآن، هر کسی قرار است هدایت شود یا بینه و دلیل هدایت شود و کسی که هلاک می شود هم با بینه هلاک شود و اصل معجزه هم گویا به خاطر این است که مردمی که معجزه را می بینند به واسطه آن اعجاز به نتیجه ای برسند که سبب اطمینان خاطرشان به آن آورنده اعجاز و نبوت او در نهایت بشود،(جز این است؟ جواب نمی خواد )
پس اگر قرا است زمان پیامبر اسلام ص کسی (مسلمان )بشود باید این کار با دلیل صورت بگیرد، چون ممکن است فرد دیگری هم ادعای نیوت کند و نمی شود بی دلیل پذیرفت،

بعد این مقدمه واضح و حوصله سر بر (که گفتنش حکمت هم دارد ) ، سوال من این است که چرا یک انسان که در مملکت اسلامی متولد میشود حکم مسلمان دارد ؟ منظور آن نیست که بگویید : این به خاطر نظم اجتماعی است و نباید در مورد مردم تجسس کرد و بر هر فردی ، حکم مسلمان ظاهری وضع می کنیم، ولو مسلمان مباشد.

بلکه خود شما هم میدانید که علاوه بر مطلب فوق، آنها را مسلمان واقعی هم می دانید،چرا که او را مکلف به احکام شرعی می دانید! و اگر بگوید دین را قبول ندارم اعدام می شود چون قبلا مسلمان بوده!
میشود بگویید نوزاد تازه متولد شده و دختر ۹سال قمری و پسر ۱۵ سال قمری کی یا چه موقع و چطور مسلمان شده اند ؟ (دست مریزاد بر قدرت آنان چون ، )
سوال مهمی است ،چون انسان های ۳۰ ۴۰ ۵۰ ساله و بیشتری هستند که در جستجوی دین و حقیقت اند و به آن یا می رسند یا نمی رسند (در این سایت هم مصادیق اش موجود است. )

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد قول سدید

در جستجو حقیقت;983548 نوشت:
با سلام خدمت شما
ابتدا پوزش میخوام بابت طولانی بودن ،سوال، چون خیلی هنر مختصر مفید گفتن ندارم.

این مطلبی است که مدت ها به آن معتقد هستم، اینجا مطرح می کنم. به امید اینکه یا شما آنرا بپذیرید یا با حل آن نظر من عوض شود
.
طبق آیات قرآن، هر کسی قرار است هدایت شود یا بینه و دلیل هدایت شود و کسی که هلاک می شود هم با بینه هلاک شود و اصل معجزه هم گویا به خاطر این است که مردمی که معجزه را می بینند به واسطه آن اعجاز به نتیجه ای برسند که سبب اطمینان خاطرشان به آن آورنده اعجاز و نبوت او در نهایت بشود،(جز این است؟ جواب نمی خواد )
پس اگر قرا است زمان پیامبر اسلام ص کسی (مسلمان )بشود باید این کار با دلیل صورت بگیرد، چون ممکن است فرد دیگری هم ادعای نیوت کند و نمی شود بی دلیل پذیرفت،

بعد این مقدمه واضح و حوصله سر بر (که گفتنش حکمت هم دارد ) ، سوال من این است که چرا یک انسان که در مملکت اسلامی متولد میشود حکم مسلمان دارد ؟ منظور آن نیست که بگویید : این به خاطر نظم اجتماعی است و نباید در مورد مردم تجسس کرد و بر هر فردی ، حکم مسلمان ظاهری وضع می کنیم، ولو مسلمان مباشد.

بلکه خود شما هم میدانید که علاوه بر مطلب فوق، آنها را مسلمان واقعی هم می دانید،چرا که او را مکلف به احکام شرعی می دانید! و اگر بگوید دین را قبول ندارم اعدام می شود چون قبلا مسلمان بوده!
میشود بگویید نوزاد تازه متولد شده و دختر ۹سال قمری و پسر ۱۵ سال قمری کی یا چه موقع و چطور مسلمان شده اند ؟ (دست مریزاد بر قدرت آنان چون ، )
سوال مهمی است ،چون انسان های ۳۰ ۴۰ ۵۰ ساله و بیشتری هستند که در جستجوی دین و حقیقت اند و به آن یا می رسند یا نمی رسند (در این سایت هم مصادیق اش موجود است. )

با سلام و عرض ادب و آرزوي توفيق روزافزون و قبولی طاعات و عبادات

برای پاسخ به این پرسش توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. تاثیر فرهنگی جامعه و والدین بر کودکان امری اجتناب ناپذیر است. این واقعیت، ناشی از این امر است که هر جامعه ای فرهنگی را به کودکان انتقال می دهند که خودش سعادت بخش می داند. دین بخشی از فرهنگی است که والدین و سایر نهادهای اجتماعی در آن زیست می کنند و آن را سعادت بخش دانسته و می کوشند تا آن را به کودکان منتقل سازند.

البته یک انسان بی دین نیز به همین منوال، بی دینی را به فرزند خود منتقل می کند چرا که آن را سعادت بخش می داند و دین را خرافه و پوچ می انگارد. در واقع، این امر بخشی از واقعیت زندگی ما است و اجتناب ناپذیر می باشد.

آنچه محل بحث است و مشکل زا است، این است که این تاثیر فرهنگی، همچون برچسبی باشد که کودک راهی به رهایی از آن نداشته باشد. در ادامه، با محوریت آموزه های اسلامی، به بررسی دیدگاه اسلام درباره این موضوع می پردازیم.


2. کودکان از آن جهت که کودک هستند و به لحاظ عقلی به بلوغ نرسیده اند، متاثر از چارچوب فرهنگی هستند که والدین و سایر نهادهای اجتماعیی، تربیت فرزند را در آن چارچوب رقم می زنند.

این امر، پدیده ای اجتناب ناپذیر است و راهی به رهایی از آن نیست چرا که بنا به فرض، کودک هنوز به بلوغ عقلی نرسیده است تا انتخاب عقلانی داشته باشد بلکه همواره در آن چارچوبی رشد می کند که دیگران برایش تعیین کرده اند؛ فرقی ندارد که این چارچوب، اسلامی باشد یا مسیحی و یا سکولار.

توضیح مطلب این که اساسا برخورداری از اختیار برای انتخاب سبک زندگی، مشروط به برخورداری از اراده ای است که مسبوق به تامل و تفکر است. در این صورت، کودکی که به سن بلوغ نرسیده است و قدرت عقلانی مناسب برای تفکر را ندارد، اساسا فاقد اختیار برای انتخاب سبک زندگی است. از این رو، کودک به خودی خود، متاثر از فرهنگی است که دیگران به او تزریق می کنند؛ خواه این فرهنگ، اسلامی باشد یا مسیحی و یا سکولار.


3. آنچه اهمیت دارد این است که کودک بعد از رسیدن به سن بلوغ، و برخورداری از قدرت تفکر و انتخاب عقلانی، به او این امکان و فرصت عطا شود که متناسب با تفکر خود، انتخاب کند و نحوه زیستن خود را مشخص نماید. از این رو، اینک، باید دید که در دین اسلام، چنین حقی به رسمیت شناخته شده است یا خیر.

در دین اسلام، دین موروثی امری مذموم و ناپسند است. خداوند در آیات مختلفی، با مذموم دانستن تبعیت کافران از والدین شان، بر این امر تاکید کرده است که علم و عقل محوریت دارند نه تبعیت از والدین: «وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ»(1)؛ و هنگامى كه به آنها گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد، مى‏گويند: نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مى‏نماييم. آيا اگر پدران آنها، چيزى نمى‏فهميدند و هدايت نيافتند(باز از آنها پيروى خواهند كرد)؟.

در آیه 104 سوره مائده نیز همین مضمون مورد توجه قرار گرفته است. لحن نکوهش آمیز و مذمت گونه قرآن نشان می دهد که باید به جای تبعیت از والدین، از عقل و علم پیروی کرد.

همچنین، آیات و روایاتی در دست است كه در آنها پیروی از ظن و گمان نكوهش شده و در عوض، بر پیروی از علم و حقیقت تاکید شده است؛ مانند: «إِنَّ الظنّ لا یغنی مِنَ الحَقِّ شَیئاً»(2) و «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاّ الظنّ»(3) و «إِنْ هُمْ إِلاّ یظُنُّون»(4). بنابراین، در دین اسلام، دین موروثی امری مذموم است؛ همچنین، محوریت در دین اسلام با علم و حقیقت است نه ظن و تقلید.


4. اما در پایان، توجه به این اشکال و پاسخ، خالی از لطف نیست که چه بسا کسی مدعی گردد اگرچه دین اسلام با علم و تحقیق مخالفت نکرده است اما بواسطه حکمی که برای شخص مرتد در نظر گرفته است، مانع از تحقیق راستین می شود. در پاسخ به این پرسش گفتنی است که اسلام نیز می پذیرد که امور اعتقادی از قبیل امور قلبی هستند و با زور و جبر بدست نمی آیند: «لا اکراه في الدين»(5). از این رو، شخص مرتدی که از روی علم و تحقیق به ارتداد رسیده است، اگر ارتداد خودش را اظهار نکند، هیچ عقوبت دنیوی و اخروی ندارد چرا که عقوبت دنیوی برای مرتدی است که ارتدادش را اظهار کرده است و عقوبت اخروی برای مرتدی است که عالم به حقانیت اسلام باشد ولی از آن روی برگرداند اما کسی که جاهل قاصر است مبتلا به عقوبت نمی شود: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(6).

از این رو، سلیمان بن حسن صهرشتی، یکی از فقهای متقدّم امامیه که شاگرد سید مرتضی و شیخ طوسی می باشد، در تعریف ارتداد فرموده است: «الارتداد وهو أن یظهِر الکفرَ بالله تعالی وبرسوله والجحدَ بما یعمّ به فرضه والعلم به من دینه بعد إظهار التصدیق». همان طور که پیداست ایشان اظهار کفر را از یک سو و جحد و انکار را از سوی دیگر، ملاک قرار داده و به صرف تغییر عقیده اکتفا نکرده است(7).

همچنین شهید مطهری انکار و عناد را لازمۀ کفر دانسته و چنین فرموده است: «شکی نیست که کفر بر دو نوع است: یکی کفر از روی لجبازی و عناد که کفر جحود نامیده می شود و دیگر کفر از روی جهالت و نادانی و آشنا نبودن به حقیقت. در مورد اول، دلایل قطعی و عقل و نقل گویاست که شخصی که دانسته و شناخته با حق عناد می ورزد و در صدد انکار برمی آید، مستحقّ عقوبت است؛ ولی در مورد دوم باید گفت: اگر جهالت و نادانی از روی تقصیرکاری شخص نباشد، مورد عفو و بخشش پروردگار قرار می گیرد»(8).

بدین ترتیب اولاً: در موضوع ارتداد که کفرِ بعد از اسلام است اظهار کفر لازم است. ثانیاً: ارتداد و کفر نیازمند جحد و انکار است. انکار، حالتی است که فرد قلباً و واقعاً مطلبی را پذیرفته است، ولی از روی عناد یا به انگیزه های دیگر، تن به درستی آن نمی دهد و آن را منکر می شود؛ بنابراین، کفری که همراه با انکار قلبی بوده و واقعاً از سر علم و عقیده باشد، جحد نیست و انکار کسی که مطلبی را با استدلال علمی و از سر عقیدۀ قلبی منکر شده است، جحد محسوب نمی گردد(9). به همین جهت، برخی از فقیهان معاصر تاکید می کنند که اگر ارتداد شخص، ناشی از شبهه علمی(نه شهوت عملی) باشد، حتی اگر ارتداد خویش را اظهار کند، نه عقوبت دنیوی دارد و نه عقوبت اخروی(10).

بنابراین، با عنایت به این که ما از درون افراد آگاهی نداریم و به سختی می توانیم به حقیقت امر آگاه شویم، بهتر است در مورد کسانی که اظهار کفر می کنند و مرتد می شوند، احتیاط بیشتری کنیم و به سرعت، به عقوبت دنیوی یا اخروی آنها حکم نکنیم. به دیگر سخن، مرتد مبتلا به عذاب اخروی جاودان می شود و اعمال نیکش نیز سودی به او نمی دهند چرا که ارتدادش آنها را نابود می سازد. اما تشخیص مرتد امری دشوار است و مصادیقش محدودی است چرا که کسانی که حق را بشناسند واز روی لجاجت و تعصب در برابرش بایستند محدودند.


5. کوتاه سخن این که دین اسلام موافق تربیت و تاثیر فرهنگی والدین بر فرزندان است و چنین امری را خالی از اشکال می داند چرا که کودک فعلا اختیاری ندارد تا محترم انگاشته شود. اما بعد از بلوغ، دین اسلام، اختیار آدمی را به رسمیت می شناسد و جبر فرهنگی و تبعیت از والدین را مذموم می داند.

پی نوشت ها:
1. بقره: 170.
2. یونس: 36.
3. انعام: 116.
4. جاثیه: 24.
5. بقره: 256.
6. بقره: 286.
7. مروارید، علی اصغر، سلسلة الینابیع الفقهیه، ١۴١٠ق، ج9، ص171.
8. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، سیری در سیرۀ نبوی، تهران، صدرا، ١٣٧٨ ش، ص289.
9. جرم ارتداد در روایات، آموزه های حقوق کیفری، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شمارۀ ٨، صص7-8.
10. برای مطالعه بیشتر، رک: جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج12، ص183.

[="#FFA07A"][="#FF0000"][/][/]

قول سدید;983770 نوشت:

5. کوتاه سخن این که دین اسلام موافق تربیت و تاثیر فرهنگی والدین بر فرزندان است و چنین امری را خالی از اشکال می داند چرا که کودک فعلا اختیاری ندارد تا محترم انگاشته شود. اما بعد از بلوغ، دین اسلام، اختیار آدمی را به رسمیت می شناسد و جبر فرهنگی و تبعیت از والدین را مذموم می داند.

پی نوشت ها:
1. بقره: 170.
2. یونس: 36.
3. انعام: 116.
4. جاثیه: 24.
5. بقره: 256.
6. بقره: 286.
7. مروارید، علی اصغر، سلسلة الینابیع الفقهیه، ١۴١٠ق، ج9، ص171.
8. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، سیری در سیرۀ نبوی، تهران، صدرا، ١٣٧٨ ش، ص289.
9. جرم ارتداد در روایات، آموزه های حقوق کیفری، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شمارۀ ٨، صص7-8.
10. برای مطالعه بیشتر، رک: جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج12، ص183.

سلام و تشکر از این اهتمام شما
تمام مطالبی که نوشتید مفید بود و قابل استفاده ولی در جای خود و به سوال ربطی نداشت.
من ناراحت میشوم از اینکه فردی این مقدار زحمت می کشد و مسایلی را مطرح می کند ولی مجبورم به او بگویم که جواب خاصی از توضیحاتش نگرفتم
پس تقاضا دارم بار دیگر سوال را بخوانید،
خودم قسمت اصلی را دوباره می نویسم تا همه چیز مشخص شود:

[="#00FFFF"] بعد این مقدمه واضح و حوصله سر بر (که گفتنش حکمت هم دارد ) ، سوال من این است که چرا یک انسان که در مملکت اسلامی متولد میشود حکم مسلمان دارد ؟ منظور آن نیست که بگویید : این به خاطر نظم اجتماعی است و نباید در مورد مردم تجسس کرد و بر هر فردی ، حکم مسلمان ظاهری وضع می کنیم، ولو مسلمان مباشد.

بلکه خود شما هم میدانید که علاوه بر مطلب فوق، آنها را مسلمان واقعی هم می دانید،چرا که او را مکلف به احکام شرعی می دانید! و اگر بگوید دین را قبول ندارم اعدام می شود چون قبلا مسلمان بوده! [/]

با سلام و احترام
جواب سوال شما این هست که چون خدا در قرآن گفته است اینطور می باشد. همین که فردی شهادتین را بر زبان جاری کرد مسلمان است و احکام کافر برای او جاری نمیشود. البته احکام جزئی تری هم هست که باید به روایات رجوع کرد. امیدوارم پاسخ مناسب دریافت کرده باشین. در پناه حق

باسمه البصیر

سلام علیکم

در جستجو حقیقت;983548 نوشت:
بلکه خود شما هم میدانید که علاوه بر مطلب فوق، آنها را مسلمان واقعی هم می دانید،چرا که او را مکلف به احکام شرعی می دانید! و اگر بگوید دین را قبول ندارم اعدام می شود چون قبلا مسلمان بوده!
میشود بگویید نوزاد تازه متولد شده و دختر ۹سال قمری و پسر ۱۵ سال قمری کی یا چه موقع و چطور مسلمان شده اند ؟

راه شناخت،منحصر در شناخت عقلی که تحقیق و پژوهش علمی و تفکر استدلالی متضمن آن است نیست

بلکه شناخت حقیقت دین و به تبع آن التزام به مضامین دین از دو راه عقل و دل امکان پذیر است.

با توجه به این مقدمه،کسی که در جامعه اسلامی به دنیا آمده و تحت تعلیم و تربیت دینی قرار می گیرد

و در این راستا تجربیات درونی دینی را نیز دریافته و درک می کند و به مضامین دین هم ملتزم می شود

(با عنایت به درجات این التزام در اندیشه و عمل)در نزد خداوند مسلمان و مؤمن محسوب می گردد.

کما اینکه انسانهای متدینی داریم که با هیچیک از دلایل عقلی و نظری اسلام آشنا نیستند اما قلبا مؤمن

و عملا مسلمان و پرهیزگارند.و البته اگر شناخت عقلی و ایمان قلبی توأم باشد که فبها المراد.

خلاصه اینکه عامل تربیت که یک پروسه ی تدریجی نیز هست همانقدر در شکل گیری اعتقادات انسان مؤثر

است که پژوهش و تحقیق و شاید حتی اثر قوی تری نیز داشته باشد و اشکالی هم ندارد.(اگر تربیت درستی باشد).

در جستجو حقیقت;984026 نوشت:

سلام و تشکر از این اهتمام شما
تمام مطالبی که نوشتید مفید بود و قابل استفاده ولی در جای خود و به سوال ربطی نداشت.
من ناراحت میشوم از اینکه فردی این مقدار زحمت می کشد و مسایلی را مطرح می کند ولی مجبورم به او بگویم که جواب خاصی از توضیحاتش نگرفتم
پس تقاضا دارم بار دیگر سوال را بخوانید،
خودم قسمت اصلی را دوباره می نویسم تا همه چیز مشخص شود:

بعد این مقدمه واضح و حوصله سر بر (که گفتنش حکمت هم دارد ) ، سوال من این است که چرا یک انسان که در مملکت اسلامی متولد میشود حکم مسلمان دارد ؟ منظور آن نیست که بگویید : این به خاطر نظم اجتماعی است و نباید در مورد مردم تجسس کرد و بر هر فردی ، حکم مسلمان ظاهری وضع می کنیم، ولو مسلمان مباشد.

بلکه خود شما هم میدانید که علاوه بر مطلب فوق، آنها را مسلمان واقعی هم می دانید،چرا که او را مکلف به احکام شرعی می دانید! و اگر بگوید دین را قبول ندارم اعدام می شود چون قبلا مسلمان بوده!

سلام و عرض ادب و تشکر از لطف شما

از منظر اسلامی، هر انسانی مکلف به احکام اسلام است؛ خواه او را مسلمان بخوانند یا نخوانند؛ چرا که دین اسلام خودش را کلام الهی و برنامه ای برای سعادت بخشی به همه انسانها معرفی می کند؛ خطاب قرآن ناظر به همه انسانها است نه گروه خاص. بله با شما موافقم که فقط گروه خاصی شهادتین می گویند و یا بنا بر تاثیرات فرهنگی مسلمان خوانده می شوند و نتیجتا از آنها انتظار می رود که این قوانین را مراعات کنند.

دوست گرامی، برای یک لحظه ذهن خودتان را از آنچه شنیده اید و خوانده اید، رها کنید و به متنی که برایتان نگاشتم مجددا نظر کنید.

بنده قلباً معتقدم که اسلام دینی خطاب به همه انسانها است اما بنا بر حاکمیت فرهنگی طبیعتا کسانی که در سرزمین اسلامی و از خانواده مسلمان متولد می شوند، مسلمان خوانده می شوند؛ یعنی گویا جامعه از آنها انتظار دارد که چون از والدین مسلمان متولد شده اند، پس باید مسلمان باشند و به احکام پایبند بمانند. چنین انتظاری تا سن بلوغ طبیعی و قبل از رشد عقلی، موجه است؛ اما همانطور که عرض کردم نظر شخصی بنده این است که دین اسلام با دین موروثی مخالف است و با بلوغ و رشد فکری از انسانها تحقیق و تفکر را میطلبد و سزاوار است که جامعه اسلامی به هر انسانی این فرصت را بدهد تا آزادانه و محققانه دین خودش را برگزیند.

بله موافقم که تلقی رایج این است که هر کسی چون از والدین مسلمان متولد می شود باید مسلمان بماند وگرنه مرتد خوانده شده و اعدام می شود. اما همانطور که عرض کردم برداشتم از دین اسلام چنین نیست. اگر کسی از روی فکر و دلیل و بعد از تحقیق و گفتگو، از اسلام روی برگرداند، نه مستحق عذاب است و نه مستحق اعدام.

[="Tahoma"][="Navy"]

در جستجو حقیقت;983548 نوشت:
با سلام خدمت شما
ابتدا پوزش میخوام بابت طولانی بودن ،سوال، چون خیلی هنر مختصر مفید گفتن ندارم.

این مطلبی است که مدت ها به آن معتقد هستم، اینجا مطرح می کنم. به امید اینکه یا شما آنرا بپذیرید یا با حل آن نظر من عوض شود.
طبق آیات قرآن، هر کسی قرار است هدایت شود یا بینه و دلیل هدایت شود و کسی که هلاک می شود هم با بینه هلاک شود و اصل معجزه هم گویا به خاطر این است که مردمی که معجزه را می بینند به واسطه آن اعجاز به نتیجه ای برسند که سبب اطمینان خاطرشان به آن آورنده اعجاز و نبوت او در نهایت بشود،(جز این است؟ جواب نمی خواد )
پس اگر قرا است زمان پیامبر اسلام ص کسی (مسلمان )بشود باید این کار با دلیل صورت بگیرد، چون ممکن است فرد دیگری هم ادعای نیوت کند و نمی شود بی دلیل پذیرفت،


سلام
بار شدن حکم اسلام بر مسلمان زادگان یک سیاست اجتماعی در اسلام است و نه یک مساله عقیدتی وگرنه به قول شما یک دختر 9 ساله با تکیه بر کدام برهان و دلیل می تواند اسلام بیاورد؟ آیه ای که هم بدان استدلال فرمودید بیانگر ایده آل ترین وضعیت ایمان و کفر است نه بیان تمام واقعیت خارجی.
یا علیم[/]

قول سدید;984068 نوشت:

اگر کسی از روی فکر و دلیل و بعد از تحقیق و گفتگو، از اسلام روی برگرداند، نه مستحق عذاب است و نه مستحق اعدام.

سلام و ممنون از پاسخ خوب شما
با این حساب، کسانی که از اعدام چنین افرادی دفاع می کنند رو باید همردیف تروریستهایی مثل داعش دونست. چون دارند یک حکم خشن غیر اسلامی رو به اسم اسلام ترویج می کنند. و لو اینکه دفاعشون از چنین حکمی به صورت نظری باشه.

آیا با این نتیجه گیری موافقید؟

سعدی شیرازی;984181 نوشت:
سلام و ممنون از پاسخ خوب شما
با این حساب، کسانی که از اعدام چنین افرادی دفاع می کنند رو باید همردیف تروریستهایی مثل داعش دونست. چون دارند یک حکم خشن غیر اسلامی رو به اسم اسلام تزویج می کنند. و لو اینکه دفاعشون از چنین حکمی به صورت نظری باشه.

آیا با این نتیجه گیری موافقید؟

سلام و عرض ادب و تشکر از لطف شما

شخصا در گفتگوهایی که دارم، ترجیح میدهم تا از برچسب زدن به دیگران دوری کنم؛ به چند دلیل:

یکی این که غالبا برچسب زدن کمکی به ما نمی کند و طرف مقابل را در موضع تدافعی قرار میدهد و امکان همراهی با شما را از او سلب می کند.

دوم این که برچسب ها غالبا تفاوت ها را نادیده می گیرند؛ مثلا کسی که در موردی حکمی داده که مشابهش را داعش داده، به معنای همراهی و اینهمانیش با داعش نیست چرا که ممکن است در موارد متعددی، احکامی را صادر کند که برخلاف نظر داعش باشد. بنابراین، برچسب ها بر اساس شباهت های اجمالی است و تفاوت های عمده را نادیده میگیرد و ممکن است ما را از واقعیات دور کند.

سوم این که آنچه فعلا اهمیت دارد، گفتمان سازی است. بهتر از من میدانید که در دنیای کنونی قرائت خشونت آمیز از اسلام در حال بسط و گسترش است و بخشی از رسانه های غربی نیز از این اقلیت فکری، تصویری تعمیم یافته ارائه می دهند و بدین ترتیب، قرائت های رحمانی از اسلام را نادیده می گیرند. شاید برچسب زدن و مجادله با این و آن، ما را از رسالت اساسی مان در بسط قرائت رحمانی از اسلام، غافل بسازد.

...

به این دلایل، بنده ترجیح می دهم از برچسب زدن به دیگران دوری کنم اگرچه یک نظر فقهی از سوی برخی از متفکران را نادرست بدانم.

در پناه حق تعالی پیروز و موفق باشید.

سلام سدید گرامی
کار فرهنگی به جای خودش باید باشه. همون طور که برای مقابله با داعشی گری هم کار فرهنگی جایگاه خودش رو داره. اما مرزبندی ها باید مشخص بشن.

اگر مرزبندی مشخص نشه و افراطی گری به طور واضح محکوم نشه، اون افکار کم کم نفوذ می کنند.

سعدی شیرازی;984281 نوشت:
سلام سدید گرامی
کار فرهنگی به جای خودش باید باشه. همون طور که برای مقابله با داعشی گری هم کار فرهنگی جایگاه خودش رو داره. اما مرزبندی ها باید مشخص بشن.

اگر مرزبندی مشخص نشه و افراطی گری به طور واضح محکوم نشه، اون افکار کم کم نفوذ می کنند.

سلام و عرض ادب و احترام

همانطور که عرض شد این برچسب ها مرزها را جابجا میکنند و تفاوت ها رو نادیده گرفته و مانع از همراهی طرف مقابل با ما میشوند.

تجربه شخصی بنده این است که اگر در گفتگو ها از برچسبهای افراطی و داعشی پرهیز کنیم، و بیشتر به تبیین نظر درست بپردازیم، امکان اصلاح اندیشه و همراه کردن طرف مقابل بیشتر است.

در پناه حق تعالی، پیروز و موفق باشید.

همچنین در این ایام مبارک ملتمس دعای خیرتان هستم.@};-

mohammadz;984035 نوشت:
با سلام و احترام
جواب سوال شما این هست که چون خدا در قرآن گفته است اینطور می باشد. همین که فردی شهادتین را بر زبان جاری کرد مسلمان است و احکام کافر برای او جاری نمیشود. البته احکام جزئی تری هم هست که باید به روایات رجوع کرد. امیدوارم پاسخ مناسب دریافت کرده باشین. در پناه حق

سلام علیکم
... در قرآن چنین چیزی نفرموده اند،
نوزاد از کجا و چه طور و چه موقع شهادتین را جاری کرد؟
فرد نه سال قمری کی و کجا و چطور توانست پی به صحت آموزه ها برده سپس شهادت را جاری کند؟
چون شهادت دادن متاخر از کسب علم است ، {مثلا تا صحنه جنایتی را ندیده باشی و جزییات ان را ندیده باشی که این دیدن سبب علم به آن موضوع است، نمی توانی شهادت بدهی }
به نظر تاپیک را اصلا خوب نخواندید،

حبیبه;984043 نوشت:
باسمه البصیر

سلام علیکم

راه شناخت،منحصر در شناخت عقلی که تحقیق و پژوهش علمی و تفکر استدلالی متضمن آن است نیست

بلکه شناخت حقیقت دین و به تبع آن التزام به مضامین دین از دو راه عقل و دل امکان پذیر است.

با توجه به این مقدمه،کسی که در جامعه اسلامی به دنیا آمده و تحت تعلیم و تربیت دینی قرار می گیرد

و در این راستا تجربیات درونی دینی را نیز دریافته و درک می کند و به مضامین دین هم ملتزم می شود

(با عنایت به درجات این التزام در اندیشه و عمل)در نزد خداوند مسلمان و مؤمن محسوب می گردد.

کما اینکه انسانهای متدینی داریم که با هیچیک از دلایل عقلی و نظری اسلام آشنا نیستند اما قلبا مؤمن

و عملا مسلمان و پرهیزگارند.و البته اگر شناخت عقلی و ایمان قلبی توأم باشد که فبها المراد.

خلاصه اینکه عامل تربیت که یک پروسه ی تدریجی نیز هست همانقدر در شکل گیری اعتقادات انسان مؤثر

است که پژوهش و تحقیق و شاید حتی اثر قوی تری نیز داشته باشد و اشکالی هم ندارد.(اگر تربیت درستی باشد).


سلام علیکم
اگر منظور از تربیت این است که پدر و مادر یا مجتهد بگوید ۹ سالت که شد ،نماز بخوان و روزه بگیر
و او بگوید چشم و انجام بدهد ارزشی نه برای من دارد و نه برای فرد منطقی(از نظر من ) .
و نه حل کننده سوالات است
و با وصف بالا دوباره به همان بحث و سوالات تاپیک بر خواهیم گشت.

در خصوص شناخت از راه دل گفتید؛!
باید گفت که دلی وجود ندارد و همه چیز به ذهن و مغز بر می گردد، دل هم استعاره است از ذهن و مغز،که بین بشر رایج شده و قرآن هم با محاوره عرفی مردم با خودشان صحبت می کند،
حتی اگر آن هم درست باشد و فرد از راه دل چیزی تجربه کرده باشد با هم آن مطلب چه بخواهد چه نخواهد به ذهن و مغز وی میرود و در قالب استدلال آن رویداد دلی را می پذیرد،اگر دقت کنید آنرا می پذیرید.

سلمنا که چنین باشد نوزاد یا نه سال قمری این رویداد دلی را از کجا و کی و چه موقع تجربه و پذیرفته؟ لطفا باز نگویید تربیت سبب شده در دل او جاری شود،؛ چون همان جواب بالا را می گیرد،

گفتید : کما اینکه انسانهای متدینی داریم که با هیچیک از دلایل عقلی و نظری اسلام آشنا نیستند اما قلبا مؤمن و عملا مسلمان و پرهیزگارند.و
جواب : این هم ارزش ندارد و در نزد من بین او و نه سال قمری تفاوتی نیست!! و هر چه در مورد نه سال قمری گفتیم در مود این فرد هم می گوییم،
لطفا برای مشخص شدن بحث توضیح بیشتر دهید که دلی پذیرفته یعنی چه؟
هر چیزی دلیل و راه و چاه و مدرک می خواهد ، حتی شما هم که میگویید دلی پذیرفته،خود این دل هم راه و دلیل و راهنمای او به اعتقاد هست،
چون در دلش چیزی اتفاق افتاده و بعد این رویداد یا اسمش را هر چه که بگذاریم ، به معرفت و اعتقادی رسیده، بنابراین دل هم ذیل همان دلیل قرار میگیرد و چیزی جدا و منفک از آن نیست،
توضیحات بیشتر شما کارگشا خواهد بود،تشکر.

قول سدید;984068 نوشت:

سلام و عرض ادب و تشکر از لطف شما

از منظر اسلامی، هر انسانی مکلف به احکام اسلام است؛ خواه او را مسلمان بخوانند یا نخوانند؛ چرا که دین اسلام خودش را کلام الهی و برنامه ای برای سعادت بخشی به همه انسانها معرفی می کند؛ خطاب قرآن ناظر به همه انسانها است نه گروه خاص. بله با شما موافقم که فقط گروه خاصی شهادتین می گویند و یا بنا بر تاثیرات فرهنگی مسلمان خوانده می شوند و نتیجتا از آنها انتظار می رود که این قوانین را مراعات کنند.

سلام علیکم تشکر از شما- لطفا کامل بخوانید همه چیز را ساده گفته ام،
در خصوص ارتداد گویا نظر من رو پذیرفتید، {یعنی هم نظریم } امیدوار شدم، این برای دل گرمی اما
جواب به شما:
این بخش خاص که از شما نقل قول کردم هم مشکلی رو حل نکرد،
خود همان اسلام که می گویید خطابش به همه انسان ها است نه گروه خاص ، برای باورمند کردن دیگران به خودش می گوید این دلایل من است، همین طوری که رو هوا نمیشه،
پس دوباره مقدمه حوصله سر بر من در تاپیک اهمیت خودش رو نشون داد ،به آنجا مراجعه کنید،
حال دوباره ، دختر نه سال قمری کی و چطور مسلمان شد که مکلف و ملزم به طاعات است؟ {به سوال آخر توجه کنید، بعد جواب بدهید،}

بعد هم چند جمله داشتید: قلبا معتقدم...گویا جامعه اسلامی انتظار دارد... به هر کس باید فرصت داد.
این ها یعنی این که : آن انتظار جامعه اسلامی را که خودشان آنرا موجه می دانند ، شما موجه نمی دانید و آنرا رد می کنید و به جایش جمله آخرتان که به هر کس فرصت آزادی و تحقیق بدهند را قبول دارید.
نمی خواهم شما فتوا بدهید بلکه نظر شخصی خود را بنویسید که :
پس آیا با من موافقید که عبادت برای نه سال قمری و ۱۵ سال قمری تا زمانی که دلیلی ندارند ،بر خلاف گفته مجتهدان الزامی نیست بلکه دستور به آن اشتباه و غیر عاقلانه است و دین و شرع و امامان و پیامبر مبرا از چنین دستور غیر عاقلانه هستند که مراجع آنرا استنباط کرده اند؟

محی الدین;984159 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
بار شدن حکم اسلام بر مسلمان زادگان یک سیاست اجتماعی در اسلام است و نه یک مساله عقیدتی وگرنه به قول شما یک دختر 9 ساله با تکیه بر کدام برهان و دلیل می تواند اسلام بیاورد؟ آیه ای که هم بدان استدلال فرمودید بیانگر ایده آل ترین وضعیت ایمان و کفر است نه بیان تمام واقعیت خارجی.
یا علیم
[/]

سلام علیکم
پس کلیت بحث من رو قبول دارید؟

باسمه البصیر

سلام علیکم

در جستجو حقیقت;984525 نوشت:
سلام علیکم
اگر منظور از تربیت این است که پدر و مادر یا مجتهد بگوید ۹ سالت که شد ،نماز بخوان و روزه بگیر
و او بگوید چشم و انجام بدهد ارزشی نه برای من دارد و نه برای فرد منطقی(از نظر من ) .
و نه حل کننده سوالات است

چشم گفتن کودک نه ساله در برابر احکام شرع ایمان تقلیدی است و این درجه از ایمان

بر مبنای تحلیل معرفت محورانه ی مراتب ایمان،واجد درجه ای از معرفت است گرچه در ابتدا تقلیدی

است ولی اگر منجر به عمل گردد دارای حقیقت ایمان است.

در جستجو حقیقت;984525 نوشت:
در خصوص شناخت از راه دل گفتید؛!
باید گفت که دلی وجود ندارد و همه چیز به ذهن و مغز بر می گردد، دل هم استعاره است از ذهن و مغز،که بین بشر رایج شده و قرآن هم با محاوره عرفی مردم با خودشان صحبت می کند،
حتی اگر آن هم درست باشد و فرد از راه دل چیزی تجربه کرده باشد با هم آن مطلب چه بخواهد چه نخواهد به ذهن و مغز وی میرود و در قالب استدلال آن رویداد دلی را می پذیرد،اگر دقت کنید آنرا می پذیرید.

حضرتعالی نامش را ذهن بگذارید،ایمان برهانی،ایمان یقینی است(علم الیقین)شما چطور از یک کودک

نه ساله انتظار چنین ایمانی را دارید؟

در جستجو حقیقت;984525 نوشت:
سلمنا که چنین باشد نوزاد یا نه سال قمری این رویداد دلی را از کجا و کی و چه موقع تجربه و پذیرفته؟ لطفا باز نگویید تربیت سبب شده در دل او جاری شود،؛ چون همان جواب بالا را می گیرد،

کودک توانایی اقامه ی برهان بر ایمان را ندارد لذا عنصر تربیت دینی ابتدا موجب پیوند عاطفی

بین او و دین می گردد گرچه ابتدای آن با عادت به انجام مناسک و آداب دینی (در حدّ توان او)شروع می شود.

در جستجو حقیقت;984525 نوشت:
گفتید : کما اینکه انسانهای متدینی داریم که با هیچیک از دلایل عقلی و نظری اسلام آشنا نیستند اما قلبا مؤمن و عملا مسلمان و پرهیزگارند.و
جواب : این هم ارزش ندارد و در نزد من بین او و نه سال قمری تفاوتی نیست!!

همانطور که ایمان ذو مراتب است ارزش ایمان هم ذو درجات است"لکل درجات مما عملوا"

گرچه چنین ایمانی ارزش ایمان خواص را ندارد اما نزد خداوند به قدر معرفت صاحب ایمان

ارزشمند است:"لا یکلف الله نفسا الّا وسعها"

در جستجو حقیقت;984526 نوشت:

پس آیا با من موافقید که عبادت برای نه سال قمری و ۱۵ سال قمری تا زمانی که دلیلی ندارند ،بر خلاف گفته مجتهدان الزامی نیست بلکه دستور به آن اشتباه و غیر عاقلانه است و دین و شرع و امامان و پیامبر مبرا از چنین دستور غیر عاقلانه هستند که مراجع آنرا استنباط کرده اند؟

با سلام و عرض ادب

بنده یکی از مخالفان اسلام اجباری هستم

اما با این سخن شما موافق نیستم

بنده تقریبا از 7 سالگی در حد توان نماز می خواندم و روزه می گرفتم

اکثر هم سن و سال های من از نماز و روزه فراری بودن چون اون ها رو مجبور به انجام این کار ها می کردن

اما برای من هیچ اجباری در کار نبود و بسیار از این کار لذت می بردم !

چون حسی رو درونم ایجاد می کرد که با هیچ چیزی تو این دنیا حاضر نبودم عوضش کنم

این حس چیزی نیست که بشه با زبون از طریق مغز بیانش کرد

فقط و فقط با تجربه می شه به اون حس رسید

واقعیتش خیلی وقت ها به اون دوران غبطه می خورم

چون حالا دیگه نماز و روزه من رنگ و بوی اون معصومیت رو نداره

اما در مورد سخن شما :

به نظرم اسلام رو باید به کودکان نشون داد

اما نباید اون ها رو اجبار کرد

بلکه با سیستم تشویقی اون ها رو به اسلام و حقایق اسلام علاقه مند کرد

چون واقعا دلم می خواد همه انسان ها بتونن اون حسی رو که یک روزی داشتم ، تجربه کنن و ازش لذت ببرن ...

حسی که هیچ دلیل و منطقی نمی تونه توضیحش بده یا اون رو توجیه کنه ...

در پناه حق تعالی

سلام علیکم
با اجازه از سرکار حبیبه گرامی.

در جستجو حقیقت;984525 نوشت:
سلمنا که چنین باشد نوزاد یا نه سال قمری این رویداد دلی را از کجا و کی و چه موقع تجربه و پذیرفته؟ لطفا باز نگویید تربیت سبب شده در دل او جاری شود،؛ چون همان جواب بالا را می گیرد،

آیا شما از خودتان و والدینتان آزمایش dna گرفته اید که به یقین رسیده باشید که فرزند همانها هستید؟
ممکن است شما گرفته باشید ولی بسیاری نمیگیریند و دلی یقین دارند!
منظور از دلی همین است! حال ممکن است آن را ذهنی یا مغزی بخوانید.
خداوندی که دلی میتونه رابطه و عاطفه ای بین فرزند و مادر ایجاد کنه، قطعا بین انسان و خالق و حقیقت هم میتونه! کما اینکه همواره در قرآن به طبعیت از فطرت پاک امر شده و همچنین
در جستجو حقیقت;984525 نوشت:
گفتید : کما اینکه انسانهای متدینی داریم که با هیچیک از دلایل عقلی و نظری اسلام آشنا نیستند اما قلبا مؤمن و عملا مسلمان و پرهیزگارند.و
جواب : این هم ارزش ندارد و در نزد من بین او و نه سال قمری تفاوتی نیست!! و هر چه در مورد نه سال قمری گفتیم در مود این فرد هم می گوییم،

خوب اینجا باید ببینیم که چه چیزی را باید قبول داشت یا نداشت و هدف از بحث چیست؟
اجازه دهید به همان مثال آزمایش dna برگردیم.....فرض کنید زن و مردی 40 سال برای زیدی نقش والدین را بازی کنند و در این میان از هیچ وظیفه ای فروگذار نکنند.
آیا تا زمانیکه زید برگه آزمایش را نبیند، کار آنها باید برایش بی ارزش باشد؟
حال فرض کنید آزمایشی بگیرند و معلوم شود در بیمارستان اشتباهی رخ داده و والدین کسی دیگرند، آیا اینجا به یکباره همه چیز عوض خواهد شد؟!
مسلما بستگی به این داره که هدف چیست؟
اگر هدف مسايل حقوقی و قانونی باشد، مانند ارث و میراث، بله، ممکنه خیلی چیزا عوض بشه ولی اگر موضوع روابط انسانی و وجدانی باشه، موضوع فرق داره.
دین اسلام لازم می داند که اصول دین را هر شخصی باید خودش بهش برسد، حالا این دختر نه ساله میتونه بره دنبالش و به حقیقت برسه و طبق گفته های استاد سدید در اسلام بمنونه یا قلبا به دینی دیگه بره.
جامعه اسلامی هم برای خود قوانینی داره که تبعیت از آن الزامیست.

درمورد اعتقاد دلی چند مطلب دیگه عرض می کنم خدمتتان:

خداوند بزرگ می فرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العَالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ * عَلَی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذِرِینَ * بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُّبِینٍ» (شعراء/۱۹۵-۱۹۲) یعنی: «این (قرآن) فرو فرستاده ی پروردگار جهانیان است * جبرئیل آن را فرو فرستاده است * بر قلب تو، تا از زمره بیم دهندگان باشی * با زبان عربی روشن و آشکاری است».


در آیه ای دیگر می فرماید: «قُل مَن کَانَ عَدُوًّا لِجِبرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلبِکَ بِإذنِ اللهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یَدَیهِ وَ هُدًی وَ بُشرَی لِلمُؤمِنِینَ» (بقره/۹۷) یعنی: «بگو: کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) زیرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است (نه اینکه خودسرانه دست به چنین امری زده باشد). قرآنی که کتابهای آسمانی پیشین را تصدیق می کند و هدایت و بشارت برای مؤمنان است».

«ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها».(و حقا آفریدیم برای جهنم بسیاری از جن و انس را (که) دل داشتند ولی با آن نمی فهمیدند). که به کسانی که دل دارند ولی نمی فهمند اعتراض دارد و نشان می دهد که دل برای فهمیدن است و نیز به آیه دیگری که می گوید:«و منهم من یستمع الیک و جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه». (و بعضی از آنان به تو گوش فرا می دهند و قرار دادیم بر دلهایشان پرده ها و حجابهایی (که مانع می شود) از اینکه آن را بفهمند).

و حدیثی از کتب اهل سنت:
همچنین پیامبر(صلی الله علیه و سلم) سه بار به سینه خود اشاره کرده و فرموده اند: «التَّقوَی هَاهُنَا» (صحیح مسلم) یعنی: «تقوا در اینجاست».

همچنین گفته شده است: «للقلبِ سِرُّ لَیسَ یعرفُ قَدرَهُ إلّا الَّذِی آتاهُ لِلإنسَانِ» یعنی: «دل سری دارد که هیچ کس اندازه آن را نمی داند، به جز آن اندازه که به انسان بخشیده شده است».

عارف;984609 نوشت:
سلام علیکم
با اجازه از سرکار حبیبه گرامی.

آیا شما از خودتان و والدینتان آزمایش dna گرفته اید که به یقین رسیده باشید که فرزند همانها هستید؟
ممکن است شما گرفته باشید ولی بسیاری نمیگیریند و دلی یقین دارند!
منظور از دلی همین است! حال ممکن است آن را ذهنی یا مغزی بخوانید.

[/]

سلام عارف گرامی
بچه تا وقتی کوچیکه، تقریبا هر چیزی که بهش گفته بشه رو می پذیره. اگر بهش بگید زمین صافه می پذیره، اگر بگید زمین گرده باز هم می پذیره. اگر در خانواده مسلمان بزرگ بشه مسلمان میشه، اگر در خانواده هندو بزرگ بشه هم هندو میشه. این شناخت دلی نیست، بلکه زودباوری کودکانه است.

اما وقتی این بچه بزرگ میشه، می تونه با دلیل و برهان مسائل را بررسی کنه. مثلا در همین مثالی که فرمودید، به لحاظ آماری اکثر بچه ها با پدر و مادرشون زندگی می کنند و بنابراین اگر نتونیم بدون آزمایش به نتیجه قطعی برسیم، حداقل به یک اطمینان احتمالی می رسیم.


نقل قول:
اجازه دهید به همان مثال آزمایش dna برگردیم.....فرض کنید زن و مردی 40 سال برای زیدی نقش والدین را بازی کنند و در این میان از هیچ وظیفه ای فروگذار نکنند.
آیا تا زمانیکه زید برگه آزمایش را نبیند، کار آنها باید برایش بی ارزش باشد؟
حال فرض کنید آزمایشی بگیرند و معلوم شود در بیمارستان اشتباهی رخ داده و والدین کسی دیگرند، آیا اینجا به یکباره همه چیز عوض خواهد شد؟!

در مثال شما، کار افرادی که یک بچه را بزرگ می کنند مطمئنا باارزشه، چون به بچه محبت کرده اند و شاید خیلی تفاوتی نکنه که اونها بچه رو به دنیا آورده باشند یا خیر. اما آیا میشه این رو به دین تعمیم داد؟ آیا میشه بگیم که فرقی نداره اعتقادات ما درست باشند با خیر؟

سلام علیکم جناب سعدی عزیز

سعدی شیرازی;984617 نوشت:
آیا میشه بگیم که فرقی نداره اعتقادات ما درست باشند با خیر؟

خیر درست نیست!
بنده هم عرض کردم که :
عارف;984609 نوشت:
دین اسلام لازم می داند که اصول دین را هر شخصی باید خودش بهش برسد

مثالهایی که زدم برای درک ایمان دلی بود و با آیات و احادیثی که خدمتتان عرض کردم، موضوعیت و موجودیتش تثبیت شد.

سعدی شیرازی;984617 نوشت:
این شناخت دلی نیست، بلکه زودباوری کودکانه است.

در جستجو حقیقت;984525 نوشت:
گفتید : کما اینکه انسانهای متدینی داریم که با هیچیک از دلایل عقلی و نظری اسلام آشنا نیستند اما قلبا مؤمن و عملا مسلمان و پرهیزگارند.و
جواب : این هم ارزش ندارد و در نزد من بین او و نه سال قمری تفاوتی نیست!! و هر چه در مورد نه سال قمری گفتیم در مود این فرد هم می گوییم،

ملاحظه می فرمایید که دوستمون، این موضع را تعمیم داده و محدود به کودک نکرده و لذا کل موضوع را زیر سوال برده،
در جایی دیگه فرمودند که خدا منظورش از قلب همان ذهنه...ولی سوال اینه که چه کسی تعریف دقیق از ذهن، عقل یا قلب را میتونه ارائه بده که آیا واقعا ایمان در کدامشان است؟!
و همچنین روح؟!

عارف;984630 نوشت:

خیر درست نیست!

پس مثال "پدر و مادر" قیاس مع الفارق میشه. چون در اون مثال خیلی مهم نیست که بچه توسط آن پدر و مادر به دنیا آمده باشه یا نه. اما در بحث دین، مهمه که اعتقادات صحیح باشند.

جایگاه ایمان هم نمی تونه قلب باشه، چون افرادی که از قلب مصنوعی استفاده می کنند هم می تونند با ایمان باشند. اگر بخواهیم قلب رو مطابق معنای ظاهریش معنی کنیم به تناقض می رسیم. پس اگر اعتقادات دینی صحیح باشند، کلمه "قلب" باید یک معنای تمثیلی داشته باشه و ه معنی قلب گوشتی نباشه.

سلام علیکم و رحمه الله

سعدی شیرازی;984723 نوشت:
پس مثال "پدر و مادر" قیاس مع الفارق میشه. چون در اون مثال خیلی مهم نیست که بچه توسط آن پدر و مادر به دنیا آمده باشه یا نه. اما در بحث دین، مهمه که اعتقادات صحیح باشند.

از نظر بنده در رساندن و درک مفهوم ایمان قلبی مفید است، به هر حال هیچ دو مثالی 100٪ مطابقت ندارند وگرنه جای مناقشه تولید می گردد!

سعدی شیرازی;984723 نوشت:
جایگاه ایمان هم نمی تونه قلب باشه، چون افرادی که از قلب مصنوعی استفاده می کنند هم می تونند با ایمان باشند. اگر بخواهیم قلب رو مطابق معنای ظاهریش معنی کنیم به تناقض می رسیم. پس اگر اعتقادات دینی صحیح باشند، کلمه "قلب" باید یک معنای تمثیلی داشته باشه و ه معنی قلب گوشتی نباشه.

در مورد تفسیر آیات یا روایات هم به نظرم کارشناسان نظر دهند بهتر است، مخصوصا این موضوع که از نظر فلسفی و کلام، و هم چنین تفسیر نیاز به تخصص دارد و بنده فقط نقل کردم.
به هر حال ایمان قلبی و ایمان عقلی و همچنان ایمان زبانی و ایمان عملی مراتبی از ایمان هستند و به فرموده امام صادق علیه سلام، بر ایمان 10 مرتبه هست و همگی در یک راستا هستند.

حبیبه;984564 نوشت:
باسمه البصیر

سلام علیکم

چشم گفتن کودک نه ساله در برابر احکام شرع ایمان تقلیدی است و این درجه از ایمان

بر مبنای تحلیل معرفت محورانه ی مراتب ایمان،واجد درجه ای از معرفت است گرچه در ابتدا تقلیدی

است ولی اگر منجر به عمل گردد دارای حقیقت ایمان است.


سلام علیکم تشکر
لطفا توَضیح بدهید ، فرد نه ساله چرا [باید ]چشم بگوید؟
در مورد مراتب ایمان که صحبت کردید، لطفاواضح بگویید که منظورتان چیست و چه کمکی به سوال اصلی تاپیک می کند؟
مشخص کنید به هر حال فرد نه سال قمری وقتی عبادت می کند ایمان با دلیل دارد یا ندارد؟
اگر ندارد که به نظر من مسخره خواهد بود اگر منظورتان این است که دارد خب سوالم هم همین است که چطور و چه موقع توانست به آن برسد؟


حضرتعالی نامش را ذهن بگذارید،ایمان برهانی،ایمان یقینی است(علم الیقین)شما چطور از یک کودک

نه ساله انتظار چنین ایمانی را دارید؟


تشکر
کجا گفتم چنین انتظاری دارم؟ سوالم واضح است :
فرد نه سال قمری چطور و چگونه توانسته با دلیل (حال دلیل هر چه می خواهد باشد و با هر اسمی باشد ، چه ،عین الیقین باشد چه کم الیقین!! یا هر چیزی که اسمش رو بگذاری، اصلا بحث من اسامی نیست، ) مسلمان شود که لازم باشد طبق ایمان و اسلامش ،مکلف عبادات باشد؟


کودک توانایی اقامه ی برهان بر ایمان را ندارد لذا عنصر تربیت دینی ابتدا موجب پیوند عاطفی

بین او و دین می گردد گرچه ابتدای آن با عادت به انجام مناسک و آداب دینی (در حدّ توان او)شروع می شود.

تشکر
شما در این مطلب در واقع همان مطلب و موضوعی را که به آن اشکال دارم ، به خود من و با بیانی دیگر تحویل دادید و همان اشکال اولیه من بر این کلام تان وارد است،
کودک توان اقامه برهان ندارد، پس طبیعتا شناختی هم از آن ندارد، مثلا توان برهان برای امامت ندارد، برای اثبات کلام وحی بودن قرآن ندارد ،پس شناختی هم ندارد، پس چرا باید به آنها ملتزم باشد؟
یا باید بگویی که برایشان دلیل دارد یا ندارد، اگر دارد چطور و کی که چه موقع به آن رسیده، و اگر ندارد که هیچ،
[مگر اینکه بگویی تقلید و تبعیت صرف کافی است! و الزام آور،
اشکال ندارد ،بگو بخوانند، اصلا از ۴ سالگی بخوانند اما اینکه به من بگویی، قوه عقل و منطق من مانع خواهد شد، این دو مانع اند، نه اینکه برای پذیرفتن انها مشکل و اکراه داشته باشم ]


همانطور که ایمان ذو مراتب است ارزش ایمان هم ذو درجات است"لکل درجات مما عملوا"

گرچه چنین ایمانی ارزش ایمان خواص را ندارد اما نزد خداوند به قدر معرفت صاحب ایمان

ارزشمند است:"لا یکلف الله نفسا الّا وسعها"

نظری ندارم،تشکر

شروحیل;984571 نوشت:
با سلام و عرض ادب

بنده یکی از مخالفان اسلام اجباری هستم

شروحیل;984571 نوشت:


سلام و تشکر و آرزوی توفیق
در یک سطر واضح و دقیق توضیح دهید یعنی چه مخالف اسلام اجباری هستید؟

شروحیل;984571 نوشت:

اما با این سخن شما موافق نیستم

بنده تقریبا از 7 سالگی در حد توان نماز می خواندم و روزه می گرفتم

اکثر هم سن و سال های من از نماز و روزه فراری بودن چون اون ها رو مجبور به انجام این کار ها می کردن

اما برای من هیچ اجباری در کار نبود و بسیار از این کار لذت می بردم !

چون حسی رو درونم ایجاد می کرد که با هیچ چیزی تو این دنیا حاضر نبودم عوضش کنم

این حس چیزی نیست که بشه با زبون از طریق مغز بیانش کرد
فقط و فقط با تجربه می شه به اون حس رسید
واقعیتش خیلی وقت ها به اون دوران غبطه می خورم
چون حالا دیگه نماز و روزه من رنگ و بوی اون معصومیت رو نداره


این که دوران خوبی در کودکی داشتید خوشحالم،
حس خوب شما هیچ دلیلی برای بحث علمی و مفید برای من نیست، نمی دانم مردم چرا در این وادی افتاده اند؟ مثلا طرف کلیپ گذاشته که نگاه کنید گربه از رو قرآن رد نشد، پس قرآن و اسلام حقه! اما من خودم دیدم که چند بار سگ تو حیاط و محوطه داخل مسجد متاسفانه مدفوع کرده!
چون مسجد دقیقا جلوی خونه ما است بدون فاصله
قبول دارم برخی مسایل و حس ها رو نمیشه با کلمه و توضیح بیان کرد،

اما کلیت بحث شما در این قسمت هم کمکی به حل سوال نکرد، چون دوستان شما را که مجبور به عبادت می کردن ، خب اصلا سوال ما هم همینه که چرا مجبور می کردن ؟؛ رو شما هم که اجبار نبوده، و اختیاری عبادت می کردید که این هم باز خود سوال ما است که شما چرا عبادت می کردید؟
اینکه اختیاری بوده خب امری شخصی است و مربوط به کسی نیست ،اما مکازم شیزازی هم
اختیاری عبادت می کند و کسی مجبورش نمی کند اما خود را ملزم می داند، باز توضیح دهید شما هم خود را ملزم می دانستید؟

شروحیل;984571 نوشت:

اما در مورد سخن شما :

به نظرم اسلام رو باید به کودکان نشون داد

اما نباید اون ها رو اجبار کرد

بلکه با سیستم تشویقی اون ها رو به اسلام و حقایق اسلام علاقه مند کرد

چون واقعا دلم می خواد

در پناه حق تعالی


تشکر
در بالا گفتید که با این قسمت حرف شما مخالف ام اما الان می گویید ؛ باید آنها رو به حقایق اسلام علاقه مند کرد.
خب پس تا وقتی فرد نه سال قمری ، با اسلام آشنا نیست و چیزی نمی داند طبعا عبادت هم لزومی برایش ندارد،درست است؟

Quote=عارف;984609]سلام علیکم
با اجازه از سرکار حبیبه گرامی.

عارف;984609 نوشت:

آیا شما از خودتان و والدینتان آزمایش dna گرفته اید که به یقین رسیده باشید که فرزند همانها هستید؟
ممکن است شما گرفته باشید ولی بسیاری نمیگیریند و دلی یقین دارند!
منظور از دلی همین است! حال ممکن است آن را ذهنی یا مغزی بخوانید.


سلام علیکم و رحمه
تشکر
خیر ، من هم آزمایش نگرفته ام، هر چند اگر واقعا باشند یا نباشند هم خیلی اهمیت ندارد، بر فرض نباشد خب که چه؟ چیزی نمیشود.
اسامی مختلف برآیم مهم نیست، مثلا دلی ذهنی مغزی گردنی و غیره ،پس بنابراین مهم نیست اسمش را چه بگذاریم.
اما گفتید که بسیاری آزمایش نگرفته اند اما دلی یقین دارند.
خب این یقین نیست و اسمش را یقین گذاشته اند! وگرنه این چه یقینی است که اگر کمی به عمق بحث بروی و به اون فرد بگویی ، شما چه میدونی اینا والدین واقعی شما هستن؟ اون فرد به تردید و لکنت میفته؟ پس این یقین دلی، نوعی گول زدن خود هست نه واقعیت. فتامل! !؟؟:>
البته من با این بحث کار ندارم و میدونم یقین به معنای واقعی اون از توان بشر خارج است و اصلا سوالم هم به این مساله هیچ ارتباطی نداره.

عارف;984609 نوشت:

دین اسلام لازم می داند که اصول دین را هر شخصی باید خودش بهش برسد، حالا این دختر نه ساله میتونه بره دنبالش و به حقیقت برسه

[/]

تشکر
خب اگر به این جمله اعتقاد دارید این حرف شما سبب وهن دین و خالق و پیامبر و امامان است، چرا؟چون که از یک طرف می گویید باید خود فرد به آنها برسد و معتقد شود اما از این طرف شما (شرع،دین، مجتهد ،امام،... ) می گویید دختر ۹ سال قمری مکلف و ملزم است عبادت کند !
حال آمران به الزام و تکلیف این فرد ۹سال قمری به شریعت ، بگویند این فرد کی و کجا و چطور توانسته به این شناخت و اعتقاد به اسلام برسد؟
این فرد با این سن چطور پایه و اساس اسلام و حقیقت و صحت اون ها رو بررسی کرد ( و با کدام علم بررسی کرد؟ ) و به این نتیجه رسید (عین الیقین و برهان فلسفی و کشف و شهود هم نخواستیم و انتظار از او هم نداریم ) ، منتهی این نخواستن ما دلیل نمی شود که بگوییم هیچ اعتقاد و شناختی و مقدمه ای لازم نیست و فرد با یه ذهن خالی از برهان و دلیل و شناخت مکلف و ملزم به عبادات است!

اما من (نظر شخصی ام تا الان این است که) معتقدم ، مجموعه دین و شرع ، مبرا از این تناقض و وهن و این امر نابخردانه هستن ، و شان پیامبر و امام از این بالاتر است که امر و سخن نابخردانه مطرح کند، ) البته این نظر من به کسی ارتباط ندارد و برای فرد دیگر ، مجوز تقلید از آن یا عمل به آن نیست.

[/][/]

عارف;984630 نوشت:
سلام علیکم جناب سعدی عزیز

خیر درست نیست!
بنده هم عرض کردم که :

مثالهایی که زدم برای درک ایمان دلی بود و با آیات و احادیثی که خدمتتان عرض کردم، موضوعیت و موجودیتش تثبیت شد.

ایمان دلی به چه؟
اعجاز و حقانیت قرآن و اثبات امامت را با ایمان دلی چطور میتوانید به سرانجام برسانید؟
آنچه شما گفتید نهایتا برای ایمان به خالق و خدا و اینطور مسایل است [هر چند در آن هم من و هم برخی ،مشکل داریم ،اما این مشکل به معنای غلط بودن آن نمیتواند باشد،]

عارف;984630 نوشت:

ملاحظه می فرمایید که دوستمون، این موضع را تعمیم داده و محدود به کودک نکرده و لذا کل موضوع را زیر سوال برده،
در جایی دیگه فرمودند که خدا منظورش از قلب همان ذهنه...ولی سوال اینه که چه کسی تعریف دقیق از ذهن، عقل یا قلب را میتونه ارائه بده که آیا واقعا ایمان در کدامشان است؟!
و همچنین روح؟ !

کل چه چیز را؟ همان چیزی که در کودک بود در بزرگسالی هم همان است،
و وقتی این تعریف دقیق ذهن و روح و دل و قلب را کسی نمی تواند ارایه دهد، مدعیان این دل و قلب چگونه آنرا مطرح می کند و با آن چیزهایی را هم نفی یا اثبات می کنند؟

در جستجو حقیقت;984754 نوشت:
شروحیل;984571 نوشت:
با سلام و عرض ادب

بنده یکی از مخالفان اسلام اجباری هستم

سلام و تشکر و آرزوی توفیق
در یک سطر واضح و دقیق توضیح دهید یعنی چه مخالف اسلام اجباری هستید؟

این که دوران خوبی در کودکی داشتید خوشحالم،
حس خوب شما هیچ دلیلی برای بحث علمی و مفید برای من نیست، نمی دانم مردم چرا در این وادی افتاده اند؟ مثلا طرف کلیپ گذاشته که نگاه کنید گربه از رو قرآن رد نشد، پس قرآن و اسلام حقه! اما من خودم دیدم که چند بار سگ تو حیاط و محوطه داخل مسجد متاسفانه مدفوع کرده!
چون مسجد دقیقا جلوی خونه ما است بدون فاصله
قبول دارم برخی مسایل و حس ها رو نمیشه با کلمه و توضیح بیان کرد،

اما کلیت بحث شما در این قسمت هم کمکی به حل سوال نکرد، چون دوستان شما را که مجبور به عبادت می کردن ، خب اصلا سوال ما هم همینه که چرا مجبور می کردن ؟؛ رو شما هم که اجبار نبوده، و اختیاری عبادت می کردید که این هم باز خود سوال ما است که شما چرا عبادت می کردید؟
اینکه اختیاری بوده خب امری شخصی است و مربوط به کسی نیست ،اما مکازم شیزازی هم
اختیاری عبادت می کند و کسی مجبورش نمی کند اما خود را ملزم می داند، باز توضیح دهید شما هم خود را ملزم می دانستید؟

تشکر
در بالا گفتید که با این قسمت حرف شما مخالف ام اما الان می گویید ؛ باید آنها رو به حقایق اسلام علاقه مند کرد.
خب پس تا وقتی فرد نه سال قمری ، با اسلام آشنا نیست و چیزی نمی داند طبعا عبادت هم لزومی برایش ندارد،درست است؟

با سلام و عرض ادب

منظور بنده این هست که هر شخص باید با اختیار عملی رو انجام بده ، نه با تقلید و اجبار

چطور یک نفر با اختیار مراقبه ای مثل یوگا انجام می ده
همین طور یک شخص باید با اختیار و دادن آگاهی های لازم از قبل نماز بخونه

نه از روی جبر محیطی و همرنگ جماعت شدن و الزام ...

باسلام
هر کودکی که متولد می شود بر فطرت توحید و اسلام به دنیا می آید.سزاوار نیست خداوند بچه ای که از خانواده ای مسلمان به دنیا می آید را از امتیاز باقی ماندن بر فطرت توحیدی محروم کند در حالی که این امکان وجود دارد.
می دانید که خانواده بچه نقش مهمی در دین او دارند در نتیجه از لحاظ اجتماعی هم جوامع اسلامی اگر بچه های خود را مسلمان بار نیاورند تعداد کفار نوجوان و جوان زیاد میشوند در نتیجه جامعه از یکپارچگی خارج میشود در این صورت جامعه متزلزل میشود ولی از آن طرف جوامع کفار بچه های خود را به راحتی باب میل خود بار می آورند و جامعه ای یکپارچه خواهند داشت و این باعث ضعف جوامع اسلامی در مقابل جوامع کفر میشود.

سلام

در جستجو حقیقت;983548 نوشت:
میشود بگویید نوزاد تازه متولد شده و دختر ۹سال قمری و پسر ۱۵ سال قمری کی یا چه موقع و چطور مسلمان شده اند ؟ (دست مریزاد بر قدرت آنان چون ، )

شما در مورد یک حکم فقهی سوال می کنید و دلیل آن را می خواهید.
انگار که بفرمایید : حالا که نماز باعث تقرب انسان به خدا می شود و سجده هم از اجزاء نماز است، چطور است که اگر به جای دو سجده در هر رکعت، سه سجده بگزارم، نمازم باطل می شود!!!!! (دست مریزاد به سجده!)
یا اینکه چطور است که با یک لیتر آب که وضو میگیریم، میتونم نمار بخونم ولی اگر به جای وضو با کله برم تو دریا که میلیونها لیتر آب داره، نمیشه نماز بخونم؟ْ!!!! (دست مزیراد به اون یک لیتر آب)!! (منظورم غسل ارتماسی نیست).

در دین اسلام، انسان یا آنقدر مطالعه و تحقیق می کند که خود قادر است از قرآن و سنت احکام فقهی را دریابد یا باید تقلید کند، اینکه دیگر اما و اگر ندارد.

اولا :

این که انسان مسلمان باشد به چند طریق ممکن است، مثلا:
۱- نوزاد مسلمان زاده که در گوشش اذان گویند.
۲-انسان بالغی که مسلمان نبوده و در هر سنی شهادتین را بگوید.
۳- شاید موارد دیگری هم باشد که کاری نداریم.

این از مسلمان شدن...این که میفرمایید کی و چگونه منظورتان چیست؟؟؟!!!!

خیلیها دانشمند هم هستند ولی مسلمان نیستند یا نمیخواهند که بشوند!!! چه ربطی به سن و سال دارد؟!

خیلیها هم خیلی کتاب خوانده اند ولی به قول خدا در قرآن مانند حماری هستند که فقط بارشان کتاب بوده و علمشان سودی برایشان ندارد.

در جستجو حقیقت;983548 نوشت:
سوال من این است که چرا یک انسان که در مملکت اسلامی متولد میشود حکم مسلمان دارد ؟ منظور آن نیست که بگویید : این به خاطر نظم اجتماعی است و نباید در مورد مردم تجسس کرد و بر هر فردی ، حکم مسلمان ظاهری وضع می کنیم، ولو مسلمان مباشد.

چرا که نه؟!
انگار شما بگی: برای سرما خورده چی خوبه؟!! لطفا نگید قرض سرما خوردگی و آب لیمو و ویتامین و آمپول و ....!!

اسلام به عنوان یک دین کامل باید حد و مرزش مشخص باشد....حالا به نظرتان برای ۹ سال نباشد و برای 10 سال باشد؟! به نظر من برای 10 سال نباشد و برای 11 سال باشد؟!! به نظر فلانی برای 12 سال نباشد و برای ایکس سال باشد؟!

این هم حکم فقهی است و لازم الاجرا...

دوما،

صرف اینکه کسی مسلمان باشد، مومن نیست!

به نظرم مشکل شما با این بٌعد از قضیه است.

پسر 15 ساله مکلف به انجام یک سری اعمال میشه، حال ممکنه ایمانش کم باشه یا اصلا صفر باشه.
بچه 7 ساله ای که وارد مدرسه میشه، اسمش دانش آموزه ولی آن به این معنا نیست که علومی بلده...کم کم با همین هر روز رفتنها و درس خواندنها عالم هم میشه...مدرسه از ۷ سالگی ثبت نام میکنه و قانونشه (اشاره به نظمی که شما کردید...حالا اینجا نظم اجتماعی مطرح نیست، بلکه شاکله و حد و مرز اسلام مطرحه)...ممکنه یک دختر بچه 15ساله کمتر از 9 ساله عقل و شعور داشته باشه، به هر حال حد و مرز دین باید ثابت باشه.

هدایت به دست خداست و هر که را که بخواهد هدایت می کند....انسان مگر در نماز چه میگوید؟
از خدا میخواهد که هدایتش کند و خدا هم هدایتش می کند، از طرفی هم خدا به انسان دستور داده که در طلب علم و آگاهی باشد و کم کم درخت دانش و معلوماتش به یاری خدا پر بار میشه.

در جستجو حقیقت;983548 نوشت:
بلکه خود شما هم میدانید که علاوه بر مطلب فوق، آنها را مسلمان واقعی هم می دانید،چرا که او را مکلف به احکام شرعی می دانید! و اگر بگوید دین را قبول ندارم اعدام می شود چون قبلا مسلمان بوده!

دقیقا!
اصلا فرق مسلمان با غیر مسلمان همینه که مسلمان متکلف به انجام واجبات است و این هم بخشی از اسلام است.

اگر دین را قبول ندارد، نماز نخواند (و واجبات دیگر) ، کسی کاری با او ندارد، خودش می داند و خدای خودش، کسی اعدامش نمیکند، حتی میتواند مسلمان هم نباشد منتها چه لزومی دارد که جار بزند؟!

کسی که در کشور با حکومت اسلامی زندگی میکند باید تابع قوانین آنجا باشد، اگر واقعا هدفش داشتن یک ارتباط معنوی و تابع بهترین دین در زندگی شخصیش هستش میتونه هر دینی را که از نظر خودش بهترینه انتخاب کنه و یا حتی کلا بی دین باشه و نیازی به جار زدن نیست ولی اگر با علم به اینکه میداند اعلام رسمی و جار زدن آن براش مشکل ایجاد می کنه و از این کار غرض ورزی میکنه، حکومت هم به روش خودش مختاره که پاسخش را بده!

در جستجو حقیقت;983548 نوشت:
سوال مهمی است ،چون انسان های ۳۰ ۴۰ ۵۰ ساله و بیشتری هستند که در جستجوی دین و حقیقت اند و به آن یا می رسند یا نمی رسند (در این سایت هم مصادیق اش موجود است. )

خدا خیرت بده برادر!

پس دین اگر بخواد تابع این باشد که مردم در چه سنی به حقیقت می رسند دیگه اسمش که دین الهی نیست (دین مردمیه!) و هیچوقت به جواب نمی رسه!

hamidrezza;984799 نوشت:

این که انسان مسلمان باشد به چند طریق ممکن است، مثلا:
۱- نوزاد مسلمان زاده که در گوشش اذان گویند.
۲-انسان بالغی که مسلمان نبوده و در هر سنی شهادتین را بگوید.
۳- شاید موارد دیگری هم باشد که کاری نداریم.

سلام حمید رضای گرامی
مورد اول میشه مسلمان شدن اجباری. یعنی بدون اینکه کودک اختیاری در این زمینه داشته باشه و اصلا خبر داشته باشه که چه اتفاقی داره می افته، دم گوشش اذان گفته میشه و مسلمان میشه..

سوال در مورد همین نحوه پذیرشه. اتفاقا اسلام در جای دیگری، به تحقیقی بودن اصول دین تاکید داره و اکثر علما، پذیرش اصول دین به صورت تقلیدی را مجاز نمی دونند.

سلام و عرض ادب خدمت دوستان محقق

همانطور که پیش تر عرض شد، کودک در سنینی که هنوز رشد و بلوغ عقلی نیافته است، اساسا فاقد تفکر عقلانی و اختیار مسئولانه است. به همین جهت، طبیعی است که در این سنین، والدین و نهادهای اجتماعی، متناسب با فرهنگی که خودشان درست می دانند، کودک را تربیت کنند و ملیت و زبان و دین و منش کودک را مشخص سازند. این واقعیت، محدود به جوامع اسلامی و دینی نیست و حتی در جوامع سکولار و ملحد نیز رخ می دهد.

از این جهت، اسلام که خودش را دین سعادت بخش می داند، به والدین توصیه می کند که با کودکان به گونه ای رفتار کنند که تربیت اسلامی در آنها نهادینه شود. به نظرم بالغ دانستن و مسئول شناختن کودک و نوجوان در سنین نه سالگی و پانزده سالگی بخشی از همین تربیت دینی است.

روشن است که اسلام آوردن کودک و نوجوان در این سنین، یک اسلام تقلیدی است و برای بسیاری از انسانها تا پایان عمر نیز به همین شکل و شمایل باقی می ماند؛ اما همانطور که عرض شد از منظر اسلامی، پسندیده است که انسانها بعد از رشد عقلی، آرام آرام عقاید خودشان را مورد تعقل و تقکر قرار بدهند و به صورت مستدلّ، اعتقادات خودشان را ارزیابی کنند (منظورم از استدلال، لزوما استدلال فلسفی نیست؛ بلکه منظورم استدلال و تعقل و تفکر متناسب با سطح آگاهی و میزان توانایی ذهنی شخص است).

این امر از این واقعیت نشات می گیرد که دین اسلام دین عقلانی است و هراسی از تفکر و استدلال و انتقاد ندارد و کرامت ذاتی و توانایی های معرفتی انسان را مورد تایید قرار داده است(در این رابطه به پست های سابقم خصوصا پست ارتداد در صفحه اول مراجعه بفرمایید).

سعدی شیرازی;984801 نوشت:
سوال در مورد همین نحوه پذیرشه. اتفاقا اسلام در جای دیگری، به تحقیقی بودن اصول دین تاکید داره و اکثر علما، پذیرش اصول دین به صورت تقلیدی را مجاز نمی دونند.

سلام بر شما بزرگوار.
اجباری نیست برادر، کسی نوزاد خود را مجبور نمیکند که یالا اسلام بیار ! میتونید از همان علما بپرسید، این مسلمان بودن برای کودک هیچ بار و مسيولیتی شرعی یا قانونی ندارد تا سن تکلیف برسد.
به هر حال کودک بر هر دینی یا بی دینی که زاده شود یا خوانده شود، آیا منافاتی با تحقیق دارد؟

Amir1377;984775 نوشت:

هر کودکی که متولد می شود بر فطرت توحید و اسلام به دنیا می آید.سزاوار نیست خداوند بچه ای که از خانواده ای مسلمان به دنیا می آید را از امتیاز باقی ماندن بر فطرت توحیدی محروم کند در حالی که این امکان وجود دارد.


سلام و تشکر
مدرک و منبع این سخن شما کجا است و از کجا آنرا فهمیدید؟
چطور است که به قول شما بر پایه اسلام به دنیا می آید اما اگر از همان فرد ۹سال قمری بپرسی امامت چیست و چه دلیلی دارد چیزی برای گفتن ندارد؟
چطور است که بپرسی از کجا فهمیدی قرآن اعجاز و وحی و سند نبوت است و مثلا آن یکی کتاب چرا سند و نبوت و وحی نیست، چیزی برای گفتن ندارد؟

Amir1377;984775 نوشت:

می دانید که خانواده بچه نقش مهمی در دین او دارند در نتیجه از لحاظ اجتماعی هم جوامع اسلامی اگر بچه های خود را مسلمان بار نیاورند تعداد کفار نوجوان و جوان زیاد میشوند در نتیجه جامعه از یکپارچگی خارج میشود در این صورت جامعه متزلزل میشود ولی از آن طرف جوامع کفار بچه های خود را به راحتی باب میل خود بار می آورند و جامعه ای یکپارچه خواهند داشت و این باعث ضعف جوامع اسلامی در مقابل جوامع کفر میشود.
تشکر
این مطلب اصلا فایده ای به حال سوال اصلی ندارد و شما آنچه به آن اشکال گرفته شده را دارید بحث می کنید!

شروحیل;984768 نوشت:
در جستجو حقیقت;984754 نوشت:

با سلام و عرض ادب

منظور بنده این هست که هر شخص باید با اختیار عملی رو انجام بده ، نه با تقلید و اجبار

چطور یک نفر با اختیار مراقبه ای مثل یوگا انجام می ده
همین طور یک شخص باید با اختیار و دادن آگاهی های لازم از قبل نماز بخونه

نه از روی جبر محیطی و همرنگ جماعت شدن و الزام ...


سلام علیکم و رحمه تشکر
پس موافقید که امر نه سال قمری به عبادات غیر عقلانی است؟

در جستجو حقیقت;985143 نوشت:
شروحیل;984768 نوشت:

سلام علیکم و رحمه تشکر
پس موافقید که امر نه سال قمری به عبادات غیر عقلانی است؟

با سلام و عرض ادب

اگر منظور از امر اجبار باشه بله

اما اگر امر به معروف باشه با رعایت نکات مورد نظر که جنبه جبری نداشته باشه ، خیر

hamidrezza;984799 نوشت:
سلام

شما در مورد یک حکم فقهی سوال می کنید و دلیل آن را می خواهید.
انگار که بفرمایید : حالا که نماز باعث تقرب انسان به خدا می شود و سجده هم از اجزاء نماز است، چطور است که اگر به جای دو سجده در هر رکعت، سه سجده بگزارم، نمازم باطل می شود!!!!! (دست مریزاد به سجده!)
یا اینکه چطور است که با یک لیتر آب که وضو میگیریم، میتونم نمار بخونم ولی اگر به جای وضو با کله برم تو دریا که میلیونها لیتر آب داره، نمیشه نماز بخونم؟ْ!!!! (دست مزیراد به اون یک لیتر آب)!! (منظورم غسل ارتماسی نیست).

در دین اسلام، انسان یا آنقدر مطالعه و تحقیق می کند که خود قادر است از قرآن و سنت احکام فقهی را دریابد یا باید تقلید کند، اینکه دیگر اما و اگر ندارد.

سلام علیکم و رحمه تشکر از شما
با گفتن عبارت این حکم فقهی است، نمی توانید اصل موضوع رو مصادره کنید،
مثال هایتان اشتباه است، آنچه ذکر کردید احکام تعبدی هستن اما اصل دین و ایمان هم تعبدی است یا تحقیقی؟ ، که موید این قول (مساله ۱ در همه رساله های عملیه ) و ( عقل و منطق است )
یک یهودی هم از عالم خود می تواند تقلید کند و به شما بگوید که من دارم تقلید در دین می کنم و سعادتمند خواهم بود همینطور یک بهایی ، جواب این یهودی و بهایی را با توجه مطلب خود که نوشته اید بدهید،
اولا :

hamidrezza;984799 نوشت:

این که انسان مسلمان باشد به چند طریق ممکن است، مثلا:
۱- نوزاد مسلمان زاده که در گوشش اذان گویند.
۲-انسان بالغی که مسلمان نبوده و در هر سنی شهادتین را بگوید.
۳- شاید موارد دیگری هم باشد که کاری نداریم.

این از مسلمان شدن...این که میفرمایید کی و چگونه منظورتان چیست؟؟؟!!!!

خیلیها دانشمند هم هستند ولی مسلمان نیستند یا نمیخواهند که بشوند!!! چه ربطی به سن و سال دارد؟!

خیلیها هم خیلی کتاب خوانده اند ولی به قول خدا در قرآن مانند حماری هستند که فقط بارشان کتاب بوده و علمشان سودی برایشان ندارد.


تشکر
۱- اصلا نمی دانم تعریف شما از اسلام چیست که این را مطرح کردید! تو گوش بودایی هم سرود بودایی بخوانند اشکال ندارد؟!
۲- تعریف خود را از شهادتین ارایه دهید،
۳- ---
این هم از مسلمان شدن؟؟ به همین راحتی!؟؟
منظور از کی و چگونه چیست؟ تعریف شما از اسلام موضوع را مشخص خواهد کرد،.

hamidrezza;984799 نوشت:

چرا که نه؟!
انگار شما بگی: برای سرما خورده چی خوبه؟!! لطفا نگید قرض سرما خوردگی و آب لیمو و ویتامین و آمپول و ....!!

اسلام به عنوان یک دین کامل باید حد و مرزش مشخص باشد....حالا به نظرتان برای ۹ سال نباشد و برای 10 سال باشد؟! به نظر من برای 10 سال نباشد و برای 11 سال باشد؟!! به نظر فلانی برای 12 سال نباشد و برای ایکس سال باشد؟!

این هم حکم فقهی است و لازم الاجرا..?


تشکر
خودم هم گفتم در این حوزه اشکال را مطرح نکردم و به سوال اصلی ارتباطی ندارد.

دوما،

hamidrezza;984799 نوشت:

بچه 7 ساله ای که وارد مدرسه میشه، اسمش دانش آموزه ولی آن به این معنا نیست که علومی بلده...کم کم با همین هر روز رفتنها و درس خواندنها عالم هم میشه...مدرسه از ۷ سالگی ثبت نام میکنه و قانونشه (اشاره به نظمی که شما کردید...حالا اینجا نظم اجتماعی مطرح نیست، بلکه شاکله و حد و مرز اسلام مطرحه)...ممکنه یک دختر بچه 15ساله کمتر از 9 ساله عقل و شعور داشته باشه، به هر حال حد و مرز دین باید ثابت باشه.

هدایت به دست خداست و هر که را که بخواهد هدایت می کند....انسان مگر در نماز چه میگوید؟
از خدا میخواهد که هدایتش کند و خدا هم هدایتش می کند، از طرفی هم خدا به انسان دستور داده که در طلب علم و آگاهی باشد و کم کم درخت دانش و معلوماتش به یاری خدا پر بار میشه.


تشکر

مثال های شما از اساس اشکال دارد ، و به سوال ارتباطی ندارد.
مثلا به کسی که به کوه میرود می گویند کوهنورد،
حال اگر کسی که پای کوه وایستاده و شروع نکرده به اونم می گن کوهنورد،
اما این با مسلمان تفاوت دارد چون مسلمان کسی است که اسلام را پذیرفته، و سوال از این جا به بعد تازه شروع می شود که چرا کی و چه موقع پذیرفته؟ آیا شما به فردی که اسلام را نپذیرفته می گویید مسلمان؟ خیر.
پس باید بپذیرد بعد به او گفت مسلمان، حال قضیه تازه شروع می شود که چرا؟ نه اینکه مثال شما حل کننده و تمام کننده قضیه باشد!

خود خالق صریحا می گوید کسی که هدایت میشود با بینه و کسی که هلاک میشود با بینه هلاک شود(آیه قران ) خود اعجاز آوردن انبیا هم به خاطر همین است که مردم با دیدن معجزه به چیزی پی ببرن که به وسیله آن به صدق آورنده معجزه برسند ، و این با حرف شما که اسلام آوردن را همینطور میدانید متفاوت است، مقدمه تاپیک را به خاطر اینکه اینا مشکل از سوی بازدیدکننده ها پیش نباید مطرح کردم اما به نظر کسی توجه نکرده به آن.

hamidrezza;984799 نوشت:

دقیقا!
اصلا فرق مسلمان با غیر مسلمان همینه که مسلمان متکلف به انجام واجبات است و این هم بخشی از اسلام است.

اگر دین را قبول ندارد، نماز نخواند (و واجبات دیگر) ، کسی کاری با او ندارد، خودش می داند و خدای خودش، کسی اعدامش نمیکند، حتی میتواند مسلمان هم نباشد منتها چه لزومی دارد که جار بزند؟!

کسی که در کشور با حکومت اسلامی زندگی میکند باید تابع قوانین آنجا باشد، اگر واقعا هدفش داشتن یک ارتباط معنوی و تابع بهترین دین در زندگی شخصیش هستش میتونه هر دینی را که از نظر خودش بهترینه انتخاب کنه و یا حتی کلا بی دین باشه و نیازی به جار زدن نیست ولی اگر با علم به اینکه میداند اعلام رسمی و جار زدن آن براش مشکل ایجاد می کنه و از این کار غرض ورزی میکنه، حکومت هم به روش خودش مختاره که پاسخش را بده!

خدا خیرت بده برادر!

پس دین اگر بخواد تابع این باشد که مردم در چه سنی به حقیقت می رسند دیگه اسمش که دین الهی نیست (دین مردمیه!) و هیچوقت به جواب نمی رسه!

:

تشکر
ببین برادر
شما نمیتونی عقل و سوال پرسیدن و منطق بشری رو به اسم مجتهد و فتوا و غیره {فارغ از هر گونه قضاوت در مورد اونا } مصادره و قفل کنید.
من سوال ساده ای دارم که با عقل و منطق (از نظر من ) جور در میاد:
فرد با سن ۹ سال قمری چه موقع و چطور مسلمان شد ؟
آیا اساس و پایه و آموزه های اسلام را شنیده و بررسی کرده و پذیرفته؟ آیا پایه و اساس اسلام را که شنیده بی دلیل قبول کرده یا با دلیل؟
اگر بگویی بی دلیل این اقوال را پذیرفته، این که خود فتح باب میشود برای قبول کردن هر چیر بی دلیلی!
علاوه بر آن ، عقل و منطق حداقل من ،مانع میشود قبول کنم! دیگری را نمی دانم.

شروحیل;985160 نوشت:
در جستجو حقیقت;985143 نوشت:

با سلام و عرض ادب

اگر منظور از امر اجبار باشه بله

اما اگر امر به معروف باشه با رعایت نکات مورد نظر که جنبه جبری نداشته باشه ، خیر


سلام علیکم تشکر که نظرات خود را عرض کردید.

قول سدید;984805 نوشت:
[=13]سلام و عرض ادب خدمت دوستان محقق

این واقعیت، محدود به جوامع اسلامی و دینی نیست و حتی در جوامع سکولار و ملحد نیز رخ می دهد.


سلام علیکم
شریک بودن جامعه سکولار در این قضیه، سبب صحت کار ما نمیشود همینطور است نسبت به خودشان- بنابراین این واقعیت خود ؛ امری نابخردانه است و کلمه واقعیت ما را گول نزند.

قول سدید;984805 نوشت:
[=13]
به نظرم بالغ دانستن و مسئول شناختن کودک و نوجوان در سنین نه سالگی و پانزده سالگی بخشی از همین تربیت دینی است.
بالغ دانستن و مسوول شناختن ؟کل بحث ما در این چند روز مناقشه در همین مسوول بودن است!

با این جمله یعنی میخواهید بگویید مسوول بودن در این سن را (مکلف و ملزم بودن به عبادات را) قبول دارید؟
قول سدید;984805 نوشت:
[=13]
روشن است که اسلام آوردن کودک و نوجوان در این سنین، یک اسلام تقلیدی است و برای بسیاری از انسانها تا پایان عمر نیز به همین شکل و شمایل باقی می ماند؛ اما همانطور که عرض شد از منظر اسلامی، پسندیده است که انسانها بعد از رشد عقلی، آرام آرام عقاید خودشان را مورد تعقل و تقکر قرار بدهند و به صورت مستدلّ، اعتقادات خودشان را ارزیابی کنند (منظورم از استدلال، لزوما استدلال فلسفی نیست؛ بلکه منظورم استدلال و تعقل و تفکر متناسب با سطح آگاهی و میزان توانایی ذهنی شخص است).

قسم میخورم که چند بار این مطالب را لطف کرده نوشتید و مشکلی ندارم. اما در کمال تعجب به این قسمت نپرداخته اید:
د با سن ۹ سال قمری چه موقع و چطور مسلمان شد ؟
آیا اساس و پایه و آموزه های اسلام را شنیده و بررسی کرده و پذیرفته؟ آیا پایه و اساس اسلام را که شنیده بی دلیل قبول کرده یا با دلیل؟
اگر بگویی بی دلیل این اقوال را پذیرفته، این که خود فتح باب میشود برای قبول کردن هر چیر بی دلیلی!
علاوه بر آن ، عقل و منطق حداقل من ،مانع میشود قبول کنم! دیگری را نمی دانم

قول سدید;984805 نوشت:
[=13]
این امر از این واقعیت نشات می گیرد که دین اسلام دین عقلانی است و هراسی از تفکر و استدلال و انتقاد ندارد و کرامت ذاتی و توانایی های معرفتی انسان را مورد تایید قرار داده است(در این رابطه به پست های سابقم خصوصا پست ارتداد در صفحه اول مراجعه بفرمایید).

اگر عقلانی باشد که هست به نه سال قمری تکلیف و الزام عبادت نمی کند (به نظر شخصی من )

قول سدید;984805 نوشت:

همانطور که پیش تر عرض شد، کودک در سنینی که هنوز رشد و بلوغ عقلی نیافته است، اساسا فاقد تفکر عقلانی و اختیار مسئولانه است. به همین جهت، طبیعی است که در این سنین، والدین و نهادهای اجتماعی، متناسب با فرهنگی که خودشان درست می دانند، کودک را تربیت کنند و ملیت و زبان و دین و منش کودک را مشخص سازند. این واقعیت، محدود به جوامع اسلامی و دینی نیست و حتی در جوامع سکولار و ملحد نیز رخ می دهد.

با سلام و عرض ادب

یکی از دلایل دشمنی خداناباوران با ادیان انحرافی همین مساله هست

داوکینز می گه اگر یه مسلمان زاده که بدون تحقیق مسلمان شده

در اروپا و در خانواده مشرک متولد می شد مشرک بود !!!!!!!

یا اگر در هند متولد می شد بت پرست بود !!!!

پس چرا باید بدون تحقیق مسلمان شد !!!!؟؟؟؟

آیا ریشه نفاق و فسق و ارتداد و ... همین اجبار بدون تحقیق نیست ؟؟؟؟

آیا فقط پیروان حضرت محمد (ص) مسلمان بوده اند؟

سلام
در مورد این موضوع مسلمان بودن یک موضوعه
و مکلف بودن یه موضوع دیگه
بچه یک مسلمان از لحظه تولد مسلمان حساب میاد
ولی دختر بعد از نه سال قمری و پسر پانزده سال به سن تکلیف می رسد .
این که مکلف بودن از لحاظ جسمی هست فقط یا از لحاظ عقلی هم هست به هر حال نشون می ده که دختران شش سال زودتر از پسران به بلوغ فکری , جسمی و ظرفیت مکلف شدن می رسند .

در جستجو حقیقت;984522 نوشت:
سلام علیکم
... در قرآن چنین چیزی نفرموده اند،
نوزاد از کجا و چه طور و چه موقع شهادتین را جاری کرد؟،

سلام علیکم
شما بر اساس کدوم قرآن میگید همچنین حکمی در قرآن وجود ندارد؟ مذهب و مسلک شما چی هست؟ کدوم قرآن رو قبول دارین؟

Amir1377;985205 نوشت:
آیا فقط پیروان حضرت محمد (ص) مسلمان بوده اند؟

سلام علیکم و رحمه تشکر
منظورتان را واضحتر مطرح کنید، یا لحن سوال را عوض کنید،

کیمیای دانش;985219 نوشت:
سلام
در مورد این موضوع مسلمان بودن یک موضوعه
و مکلف بودن یه موضوع دیگه
بچه یک مسلمان از لحظه تولد مسلمان حساب میاد
ولی دختر بعد از نه سال قمری و پسر پانزده سال به سن تکلیف می رسد .
این که مکلف بودن از لحاظ جسمی هست فقط یا از لحاظ عقلی هم هست به هر حال نشون می ده که دختران شش سال زودتر از پسران به بلوغ فکری , جسمی و ظرفیت مکلف شدن می رسند .

سلام علیکم و رحمه
تشکر از حضور شما-
ما چندین صفحه در این خصوص صحبت کرده ایم،
گویا شما فقط متن تاپیک رو خوردید و دیگر پست ها رو ملاحظه نکرده اید، همه چیز واضح و منطقی و عقلانی و به صورت بدیهی( از نظر من ) در پست های من از ابتدا تا انتها گفته شده، اگر می خواهید جواب بدهید ، آنها رو کامل بخوانید و درک کنید تا شاید شما بتوانید در این قضیه کمک کننده باشید،
تشکر
و اما در خصوص جوابی که مطرح کردید،بگویم که شبیه آنها را دیگران هم مطرح کرده اند و جوابی در خور (از منظر خودم) به آنها داده ام،
حقیقتا از این همه تکرار کردن خسته شدم.

mohammadz;985221 نوشت:
سلام علیکم
شما بر اساس کدوم قرآن میگید همچنین حکمی در قرآن وجود ندارد؟ مذهب و مسلک شما چی هست؟ کدوم قرآن رو قبول دارین؟

سلام علیکم و رحمه
تشکر از حضور شما
مذهب و مسلک مهم نیست و تاثیر گذار در بحث عقلانی و منطقی نخواهد بود،
تمام منابع مان مشترک است، یک قرآن بیشتر هم در جهان اسلام موجود نیست!

در جستجو حقیقت;985301 نوشت:
سلام علیکم و رحمه
تشکر از حضور شما
مذهب و مسلک مهم نیست و تاثیر گذار در بحث عقلانی و منطقی نخواهد بود،
تمام منابع مان مشترک است، یک قرآن بیشتر هم در جهان اسلام موجود نیست!

سلام علیکم
در اینجور بحث ها دانستن مذهب طرف مقابل مهم است. اگر شما به قرآن اعتقاد نداشته باشین من نمیتونم از قرآن دلیلی برای شما بیارم. باید بگین به قرآن اعتقاد دارین یا نه و اگه اعتقاد دارین به کدوم قرآن؟
اگر فقط یک قرآن وجود داشت این همه اختلاف در بین مسلمانان بوجود نمیومد. الفاظ یکی هست اما معانی بسیار

موضوع قفل شده است