جمع بندی منبع کتاب منتهی الامال

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منبع کتاب منتهی الامال

با سلام
بنده در پی شناخت و اثبات امامت امام موسی ابن جعفر با توجه به اسناد محکم شیعی در مقابل اسناد ضعیف اسماعیلیه کتاب منتهی الآمال را مطالعه کردم
در بخشی به کرامتی از امام موسی ابن جعفر اشاره شده که در مورد تیز بینی دینی بانو شطیطه اشاره شده است و ماجرای سفر ابو علی به مدینه و یافتن امام راستین را
تعریف می کند
در بخش پایانی این قضیه منابع اعلام می شود که در پایان نجم الثاقب معرفی می شود در حالی که نجم الثاقب ظاهرا در مورد مهدیوت نوشته شده و همچنین در اول این ماجرا گفته
ابن شهر آشوب روایت کرده...
ممنون میشم کمکم کنید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

پرسش:
«شیخ عباس قمی» در «منتهی الامال» جریان "بی بی شیطیطه نیشابوری" را از چه منبعی نقل کرده است؟

پاسخ:
در «منتهی الامال» مطلبی تحت عنوان خبر "شطيطه نيشابوريّه" و جمله‏ اى از دلايل و معجزات آن حضرت است در آن آمده است
شیخ عباس این داستان را از "ابن شهر آشوب" نقل می کند
داستان از این قرار است که: «"ابو على بن راشد" و غير او در خبر طولانى كه‏ گفت: شيعيان نيشابور جمع شده و از بين همه "محمّد بن على نيشابورى" را انتخاب کردند. سپس سى هزار دينار و پنجاه هزار درهم و دو هزار پارچه جامه به او دادند كه براى امام موسى (عليه السّلام) ببرد. "شطيطه" كه زنى مؤمن بود يك درهم صحيح و پاره از خام كه به دست خود آن را رشته بود و چهار درهم ارزش داشت آورد و گفت: «انّ اللّه لا يستحيى من الحقّ»، يعنى: اين كه من مى‏ فرستم اگر چه كم است، لكن از فرستادن حقّ امام (عليه السّلام) اگر كم باشد نبايد حيا كرد.
سپس آن جماعت جزوه ‏اى كه در آن سؤالاتى که مشتمل بر هفتاد ورق، در هر ورقى يك سؤال بود آوردند ... و گفتند: اين جزوه را شب بده به امام (عليه السّلام) و فرداى پس بگير.

اگر ديدى مهرها صحيح است پنج مهر از آن‏ها بشكن و ملاحظه كن ببين اگر بدون شکستن مهرها جواب مسائل را داده پس او امامى است كه مستحقّ مال‏ها است، پس به او آن مال‏ها را بده و الّا اموال ما را به ما برگردان.
آن شخص مشرّف شد به مدينه و داخل شد بر "عبد اللّه افطح" و امتحان كرد او را يافت كه او امام نيست.
بيرون آمد و مى‏ گفت: پروردگار مرا هدايت كن به راه راست.
گفت: در اين بين كه ايستاده بودم، ناگاه پسرى را ديدم كه مى‏ گويد: اجابت كن آن كس را كه مى‏ خواهى. سپس مرا به خانه حضرت موسى بن جعفر (عليه السّلام) برد، چون آن حضرت مرا ديد فرمود به من براى چه نوميد مى‏ شوى اى ابو جعفر؟ و براى چه آهنگ مى‏ كنى به سوى يهود و نصارى؟ به سوى من آى، منم حجّة اللّه و ولىّ خدا، آيا تو را ابو حمزه بر در مسجد جدّم نشناسانید؟
آنگاه فرمود من از مسائلى كه در جزوه است جواب دادم، آنها را بیاور و نیز درهم شطيطه را كه وزنش يك درهم و دو دانق است بیاور
و داستان ادامه دارد...(1)

مطلب فوق را شیخ عباس از مناقب ابن شهر آشوب نقل می کند.(2)
البته استاد ایشان محدث نوری نیز در کتاب «نجم الثاقب» نیز این داستان را آورده است.(3)

منابع:
1. شیخ عباس قمی، منتهى الآمال، دلیل ما، قم، 1379شمسی، ،ج‏3،ص:1495
1. ابن شهرآشوب، المناقب، علامه، قم، 1379ق،ج‏4،ص:291
2. نوری، محدث، مسجدجمکران، قم، 1384ق، ج‏2،ص:968

موضوع قفل شده است