جمع بندی محدودیت خدا با توجه به بهشت و جهنم

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محدودیت خدا با توجه به بهشت و جهنم

سلام.اینکه با توجه به قران بگوییم بهشت و جهنم وجود دارد جای سوال دارد.چون خیلی چیزها هست که جای سوال هست مثلا خدا از اول بوده وتا آخر هست.از اول چی تا آخر چه.با توجه به خود قران میفرماید خداوند هر روزش برابر با هزار سال شماست پس خداوند شامل زمان میشود وچیزی که با زمان احاطه شود شامل محدودیت یا مکان میشود از انطرف نیز هر اولی پایان دارد چون شمارش زمان شامل اول بودن میشود.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد قول سدید

totomousavi;982517 نوشت:
سلام.اینکه با توجه به قران بگوییم بهشت و جهنم وجود دارد جای سوال دارد.چون خیلی چیزها هست که جای سوال هست ...

با سلام و عرض ادب و آرزوي توفيق روزافزون.

پرسش حاضر از چند بخش تشکیل شده است و در ادامه، اجمالا به هر یک از آنها می پردازیم:

بخش اول: بهشت و جهنم در قرآن

بخش عمده ای از آیات قرآن درباره بهشت و جهنم است. از منظر الهیاتی، انسانها دارای چند بُعد مادی و مثالی و روحانی هستند؛ یعنی یک حقیقتند که به مرور زمان متکامل شده و دارای ابعاد گوناگون می شوند. از این رو، کاملا طبیعی است که آدمی بعد از جدایی از بدن مادی، به زندگی مثالی و روحانی خودش ادامه بدهد و متناسب با اعمالی که داشته است، از نعمات بهشتی لذت ببرد و یا به عذاب جهنم مبتلا گردد:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»(1)؛ روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مى‏بيند؛ و آرزو مى‏كند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد. خداوند شما را از(نافرمانى) خودش، بر حذر مى‏دارد؛ و(در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.

بنابراین، تداوم زندگی بعد از مرگ در قالب بهشت و جهنم، مبنای الهیاتی دارد و قرآن نیز ما را از برخی از جزئیاتش مطلع می سازد. ظاهرا پرسشگر محترم، با اظهار اشکال در محتوای برخی از آیات، درصدد ایراد این نکته هستند که چون این آیات دارای محتوای نادرستی هستند، پس قرآن قابل اعتماد نیست و نمی توان مستند به آن، بهشت و جهنم را پذیرفت.

درنقد این مطلب گفتنی است که اولا همانطور که سابقا عرض شد، قبول تداوم زندگی بعد از مرگ، مبنای الهیاتی دارد و اینطور نیست که فقط مستند به قرآن پذیرفته گردد بلکه عقل و نقل آن را تایید و اثبات می کنند. ثانیا قرآن منبع معرفتی وحیانی است که مومنان مستند به آن، از بهشت و جهنم و برخی از جزئیاتش باخبر می شوند. اشکال شما به این منبع معرفتی، ناشی از برداشت نادرست شما نسبت به محتوای آیاتی از قرآن است است. در ادامه، نشان می دهیم که آیات مذکور، محتوایی معقول دارند و اشکالی به آنها وارد نیست و می توان آنها را به صورت موجهی توضیح داد. بنابراین، ایرادی ندارد کسی مستند به قرآن، بهشت و جهنم را بپذیرد.

totomousavi;982517 نوشت:
...خیلی چیزها هست که جای سوال هست مثلا خدا از اول بوده وتا آخر هست.از اول چی تا آخر چه. ...

بخش دوم: اول و آخر بودن خداوند

در قرآن صراحتا خداوند، اول و آخر معرفی شده است: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»(2) اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست.

در تفسیر این آیه گفته شده است که این آیه درصدد بیان این نکته است که خداوند احاطه وجودی یا قدرتی یا علمی به هر موجودی دارد؛ در این صورت، معنای آیه این می شود كه او محيط به تمام اشياء است، به هر نحوى كه شما اشياء را فرض و به هر صورت كه تصور بكنى: اگر فلان چيز را اول فرض كنى او به احاطه‏اش اول‏تر از آن است، اگر آخر فرض كنى او به احاطه‏اش آخرتر است، اگر چيزى را ظاهر فرض كنى او به احاطه‏اش ظاهرتر، و اگر باطن فرض كنى او به احاطه‏اش باطن‏تر است(3).

بنابراین، منظور از اول یا آخر بودن خداوند این نیست که خداوند در سلسله موجودات، هم نفر اول است و هم نفر آخر. مشخص است که چنین چیزی تناقض گویی است. منظور آیه، بیانی استعاری از این نکته است که خداوند نسبت به هر چیزی احاطه دارد؛ همین و بس.

totomousavi;982517 نوشت:
... با توجه به خود قران میفرماید خداوند هر روزش برابر با هزار سال شماست پس خداوند شامل زمان میشود وچیزی که با زمان احاطه شود شامل محدودیت یا مکان میشود از انطرف نیز هر اولی پایان دارد چون شمارش زمان شامل اول بودن میشود.

بخش سوم: یک روز خدا مثل هزار سال شما است

آیات 47 و 48 سوره مبارکه حج از این قرار است: «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ لَن يخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّون؛ وَ كَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لهَا وَ هِىَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتهَا وَ إِلىَّ الْمَصِير» آنان از تو تقاضاى شتاب در عذاب مى‏كنند؛ در حالى كه خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد! و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مى‏شمريد. و چه بسيار شهرها و آباديهايى كه به آنها مهلت دادم، در حالى كه ستمگر بودند؛ (امّا از اين مهلت براى اصلاح خويش استفاده نكردند.) سپس آنها را مجازات كردم؛ و بازگشت، تنها بسوى من است.

در مورد این آیات تفاسیر مختلفی ذکر شده است اما ظاهرا در این آیات سخن از استعلاج عذاب است که خداوند می گوید عذاب الهی فرا می رسد اما چون روز نزد خدا همچون هزار سال نزد شما است، فعلا عذاب به شما نمی رسد تا موعد مقرر. ابن کثیر این مطلب را ناظر به صبوری خداوند می داند بدین بیان که برای خدا یک روز و هراز سال فرقی ندارد و او عجله نمی کند تا حتما عذاب را فورا محقق سازد. در این صورت، خود هزار سال هیچ ویژگی زمانی خاصی ندارد و این آیه درصدد تعیین بازه زمانی یوم نزد خداوند نیست بلکه تعبیر کنایی است برای نشان دادن صبوری خداوند در انجام کارهایی که در زمانهای دور باید محقق شوند.

دقت شود که آیه نمی گوید یک روز خداوند هزار روز ما است بلکه می گوید یک روز خدا مثل هزار روز ما است یا به تعبیر دیگر برای خداوند یک روز و هزار روز فرقی ندارند و کاری که بخواهد انجام بگیرد، انجام می گیرد اگرچه وقوعش هزار سال طول بکشد.

البته برخی از مفسران نیز این آیه را بدین معنا دانسته اند كه يك روز از روزهاى آخرت كه در آن روزها كفار عذاب مى‏شوند، برابر هزار سال از ايام دنيايى است كه آن را سالهايى چند مى‏شمارند؛ و بعضى ديگر گفته‏اند: مراد اين است كه يك روز از روزهاى قيامت كه در آن به عذاب الهى گرفتارند، از شدت عذاب به نظرشان هزار سال دنيا مى‏آيد.(4)
در هر صورت، این آیه به معنای زمانمندی خداوند نیست؛ چنانچه که اول بودن خداوند به معنای کمّی بودن و زمانمندی خداوند نبوده است.

نتیجه:
نتیجه آن که تداوم زندگی پس از مرگ، مبنای الهیاتی دارد و در قرآن نیز تایید شده است. قرآن یکی از منابع معرفتی مومنان است که برای فهمش باید به این نکته ظریف توجه کرد که قرآن مکررا از بیانات استعاری و کنایی استفاده می کند و برخی از آیاتش متشابه است که بواسطه آیات دیگر توضیح داده می شود. در واقع،
قرآن به مثابه یک نظام معرفتی است که هر آیه اش قرینه ای برای فهم سایر آیات است. از این رو، اگر در مواجهه با آیات قرآن، معانی متعدد محتملی به ذهن می رسد، باید آن احتمالات را به آیات دیگر ارجاع داد تا معنای قطعی آیات مشخص گردد.

پی نوشت ها:
1. آل عمران/30.
2. حدید/3.
3. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج19، صص253-255.
4. ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، ج‏5، صص385-386؛ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج14، صص550-551.

[="Tahoma"][="Navy"]

totomousavi;982517 نوشت:
سلام.اینکه با توجه به قران بگوییم بهشت و جهنم وجود دارد جای سوال دارد.چون خیلی چیزها هست که جای سوال هست مثلا خدا از اول بوده وتا آخر هست.از اول چی تا آخر چه.با توجه به خود قران میفرماید خداوند هر روزش برابر با هزار سال شماست پس خداوند شامل زمان میشود وچیزی که با زمان احاطه شود شامل محدودیت یا مکان میشود از انطرف نیز هر اولی پایان دارد چون شمارش زمان شامل اول بودن میشود.

سلام
مبدا و معاد یکی است . بهشت و جهنم نحوه مواجهه با آن یکی در آخر است.
خداوند فراتر از زمان است و تعبیر قرآن در مورد زمان در آخرت است نه زمان برای خدا.
فرا زمانی بودن مطلق برای اینکه چیزی هم اول هم آخر باشد کافی است. دقت کنید
یا علیم[/]

پرسش:
اینکه با توجه به قران بگوییم بهشت و جهنم وجود دارد درست نیست چرا که قرآن منبع معرفتی قابل قبولی نیست و دربردارنده معارف نادرستی است. مثلا قرآن می گوید خدا از اول بوده وتا آخر هست. از اول چی تا آخر چه؟ با توجه به خود قران میفرماید خداوند هر روزش برابر با هزار سال شماست پس خداوند شامل زمان می شود وچیزی که با زمان احاطه شود شامل محدودیت یا مکان می شود از انطرف نیز هر اولی پایان دارد چون شمارش زمان شامل اول بودن می شود. چگونه می شود این آیات را توضیح داد و به قرآن اعتمادکرد؟

پاسخ:
پرسش حاضر از چند بخش تشکیل شده است و در ادامه، اجمالا به هر یک از آنها می پردازیم:

بخش اول: بهشت و جهنم در قرآن

بخش عمده ای از آیات قرآن درباره بهشت و جهنم است. از منظر الهیاتی، انسانها دارای چند بُعد مادی و مثالی و روحانی هستند؛ یعنی یک حقیقتند که به مرور زمان متکامل شده و دارای ابعاد گوناگون می شوند. از این رو، کاملا طبیعی است که آدمی بعد از جدایی از بدن مادی، به زندگی مثالی و روحانی خودش ادامه بدهد و متناسب با اعمالی که داشته است، از نعمات بهشتی لذت ببرد و یا به عذاب جهنم مبتلا گردد:
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»(1)؛ روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مى‏بيند؛ و آرزو مى‏كند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد. خداوند شما را از(نافرمانى) خودش، بر حذر مى‏دارد؛ و(در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.

بنابراین، تداوم زندگی بعد از مرگ در قالب بهشت و جهنم، مبنای الهیاتی دارد و قرآن نیز ما را از برخی از جزئیاتش مطلع می سازد. ظاهرا پرسشگر محترم، با اظهار اشکال در محتوای برخی از آیات، درصدد ایراد این نکته هستند که چون این آیات دارای محتوای نادرستی هستند، پس قرآن قابل اعتماد نیست و نمی توان مستند به آن، بهشت و جهنم را پذیرفت.

در نقد این مطلب گفتنی است که اولا همانطور که سابقا عرض شد، قبول تداوم زندگی بعد از مرگ، مبنای الهیاتی دارد و اینطور نیست که فقط مستند به قرآن پذیرفته گردد بلکه عقل و نقل آن را تایید و اثبات می کنند. ثانیا قرآن منبع معرفتی وحیانی است که مومنان مستند به آن، از بهشت و جهنم و برخی از جزئیاتش باخبر می شوند. اشکال شما به این منبع معرفتی، ناشی از برداشت نادرست شما نسبت به محتوای آیاتی از قرآن است است. در ادامه، نشان می دهیم که آیات مذکور، محتوایی معقول دارند و اشکالی به آنها وارد نیست و می توان آنها را به صورت موجهی توضیح داد. بنابراین، ایرادی ندارد کسی مستند به قرآن، بهشت و جهنم را بپذیرد.

بخش دوم: اول و آخر بودن خداوند

در قرآن صراحتا خداوند، اول و آخر معرفی شده است: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»(2) اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست. در تفسیر این آیه گفته شده است که این آیه درصدد بیان این نکته است که خداوند احاطه وجودی یا قدرتی یا علمی به هر موجودی دارد؛ در این صورت، معنای آیه این می شود كه او محيط به تمام اشياء است، به هر نحوى كه شما اشياء را فرض و به هر صورت كه تصور بكنى: اگر فلان چيز را اول فرض كنى او به احاطه ‏اش اول‏تر از آن است، اگر آخر فرض كنى او به احاطه ‏اش آخرتر است، اگر چيزى را ظاهر فرض كنى او به احاطه ‏اش ظاهرتر، و اگر باطن فرض كنى او به احاطه‏ اش باطن‏تر است(3).

بنابراین، منظور از اول یا آخر بودن خداوند این نیست که خداوند در سلسله موجودات، هم نفر اول است و هم نفر آخر. مشخص است که چنین چیزی تناقض گویی است. منظور آیه، بیانی استعاری از این نکته است که خداوند نسبت به هر چیزی احاطه دارد؛ همین و بس.

بخش سوم: یک روز خدا مثل هزار سال شما است

آیات 47 و 48 سوره مبارکه حج از این قرار است: «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ لَن يخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّون؛ وَ كَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لهَا وَ هِىَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتهَا وَ إِلىَّ الْمَصِير» آنان از تو تقاضاى شتاب در عذاب مى‏كنند؛ در حالى كه خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد! و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مى‏شمريد. و چه بسيار شهرها و آباديهايى كه به آنها مهلت دادم، در حالى كه ستمگر بودند؛ (امّا از اين مهلت براى اصلاح خويش استفاده نكردند.) سپس آنها را مجازات كردم؛ و بازگشت، تنها بسوى من است.

در مورد این آیات تفاسیر مختلفی ذکر شده است اما ظاهرا در این آیات سخن از استعلاج عذاب است که خداوند می گوید عذاب الهی فرا می رسد اما چون روز نزد خدا همچون هزار سال نزد شما است، فعلا عذاب به شما نمی رسد تا موعد مقرر. ابن کثیر این مطلب را ناظر به صبوری خداوند می داند بدین بیان که برای خدا یک روز و هراز سال فرقی ندارد و او عجله نمی کند تا حتما عذاب را فورا محقق سازد. در این صورت، خود هزار سال هیچ ویژگی زمانی خاصی ندارد و این آیه درصدد تعیین بازه زمانی یوم نزد خداوند نیست بلکه تعبیر کنایی است برای نشان دادن صبوری خداوند در انجام کارهایی که در زمانهای دور باید محقق شوند.

دقت شود که آیه نمی گوید یک روز خداوند هزار روز ما است بلکه می گوید یک روز خدا مثل هزار روز ما است یا به تعبیر دیگر برای خداوند یک روز و هزار روز فرقی ندارند و کاری که بخواهد انجام بگیرد، انجام می گیرد اگرچه وقوعش هزار سال طول بکشد.

البته برخی از مفسران نیز این آیه را بدین معنا دانسته اند كه يك روز از روزهاى آخرت كه در آن روزها كفار عذاب مى ‏شوند، برابر هزار سال از ايام دنيايى است كه آن را سالهايى چند مى ‏شمارند؛ و بعضى ديگر گفته ‏اند: مراد اين است كه يك روز از روزهاى قيامت كه در آن به عذاب الهى گرفتارند، از شدت عذاب به نظرشان هزار سال دنيا مى ‏آيد.(4)
در هر صورت، این آیه به معنای زمانمندی خداوند نیست؛ چنانچه که اول بودن خداوند به معنای کمّی بودن و زمانمندی خداوند نبوده است.

نتیجه آن که تداوم زندگی پس از مرگ، مبنای الهیاتی دارد و در قرآن نیز تایید شده است. قرآن یکی از منابع معرفتی مومنان است و تردیدی در حقانیتش نیست. برای فهم قرآن باید به این نکته ظریف توجه کرد که قرآن مکررا از بیانات استعاری و کنایی استفاده می کند و برخی از آیاتش متشابه است که بواسطه آیات دیگر توضیح داده می شود. در واقع، به مثابه یک نظام معرفتی است که هر آیه اش قرینه ای برای فهم سایر آیات است. از این رو، اگر در مواجهه با آیات قرآن، معانی متعدد محتملی به ذهن می رسد، باید آن احتمالات را به آیات دیگر ارجاع داد تا معنای قطعی آیات مشخص گردد.

پی نوشت ها:
1. آل عمران/30.
2. حدید/3.
3. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج19، صص253-255.
4. ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، ج‏5، صص385-386؛ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج14، صص550-551.

موضوع قفل شده است