جمع بندی من هیچوقت به ظهور حس خوبی نداشتم

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من هیچوقت به ظهور حس خوبی نداشتم

[="Times New Roman"][="Black"]سلام خدمت استاد استاد عزیز. :khandeh!:@};-@};-@};-

حقیقتش من هیچوقت به ظهور حس خوبی نداشتم.

دیدید وقتی دوتا بچه دارن بازی میکنن یه بزرگتر بیاد صداشون کنه و بازیشونو قطع کنه چقدر ناراحت میشن.

منم همین حس رو دارم.

من رشد و پیشرفت علمی و درخشش و شکوفایی استعدادهام رو خیلی خیلی دوست دارم.

ولی حس میکنم اگر امام زمان بیاد چون همه ی قدرت ها به دست ایشون هست دیگه رشد و شکوفایی من دیده نمیشه

یا دیگه ارزشی نداره.

مسئله دیگه اینکه واقعا بعضی رفتارها و منبرها منو از امام زمان فراری میده و از بس جواب های ضد و نقیض شنیدم

دیگه دوست ندارم دنبال درست و غلطش برم فقط می خوام دیگه بهش فکر نکنم.

ببینید من یه جوانم. اون خدایی که من رو آفریده بهتر از شخصیت و روحیات و نقاط ضعف من خبر داره. می دونه کنترل بعضی گناهان دست من نیست.

یعنی من اینجوری به دنیا اومدم و مطمئنا خدا خیلی منطقی و منصف تر از منبری های ماست.

خب من دارم پله پله خودم رو رشد میدم. ولی اون نقطه ای که همه انتظار دارن مقصد من هست نه مبدا من.

و زیر فشار قرار دادن منه جوان برای انجام دادن یا ندادن کارهایی که در توانم نیست بی انصافی هست.

ولی مثلا ببینید چه چیزهایی سر منبر میگن:

هروقت خواستی گناه بکنی یادت باشه هر گناهی که میکنی یه سیلی توی صورت مهدی فاطمه میزنی.

همه ی حاجت هات رو بزار کنار فقط برای ظهور دعا کن.

گناه های ما باعث گریه امام زمان میشه. چرا دل امام زمان رو میشکنی ؟

خدا شاهده همین الان که اینهارو نوشتم باز ناراحت شدم. آخه این حرفها یعنی چی.

شاید بعضی آدم ها باشن با شنیدن این حرفها توی شخصیتشون تحول ایجاد بشه. ولی من کاملا برعکس هستم.

وقتی تحت فشار روانی قرار میگیرم کاملا فلج میشم و از مسیر درست منحرف میشم.

و این جنس حرفهای منبری ها هیچوقت باعث نشده من بتونم از نظر معنوی رشد کنم.

ولی هرجا حرف از امید و انگیزه و نشاط و روزهای خوب و آرامش بوده من کوه انگیزه میشم برای تغییر و رشد.

واقعا این مدل حرفها حداقل برای من هرگز باعث ترک گناه نشده. فقط روی اعصابم رفته.

من الان ارتباط معنوی بسیار خوبی با خدا دارم و خدا در درونم با من حرف میزنه

و هرجا توی زندگیم دست به کاری میزنه توی قلبم بهم تلقین میکنه که این کاره من بودهااا.

و من نهایت انصاف و وجدان و عدالت رو در خدا دارم می بینم و دیگه نیازی به امام زمان و این همه سخنران نمی بینم.

احساس میکنم خدا خیلی خیلی بهتر من رو درک میکنه و می دونه که دارم تلاش میکنم و ازم انتظار بیجا نداره

و حرفهای روی اعصاب هم نمی زنه و کمکم میکنه تا به اون نقطه ای که باید برسم.[/][/]

Im_Masoud.Freeman;980904 نوشت:
و من نهایت انصاف و وجدان و عدالت رو در خدا دارم می بینم و دیگه نیازی به امام زمان و این همه سخنران نمی بینم.

باسلام

برخي محبت ها نيز به مرور زمان و در اثر ارتباط و مأنوس شدن با افراد به وجود مي آيد مانند بسياري از دوستي هاي متداول در جامعه.

يار نزديک تر از من به من است وين عجب تر که من از خود دورم

آية‌ الله بهجت رحمة الله عليه درمورد راه ايجاد ارتباط با اهل بيت عليهم السلام مي فرمودند:‌» راه ايجاد ارتباط با اهل بيت عليهم السلام و مخصوصاً‌ حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف عبارت است از:‌
1- معرفت خداوند متعال
2- اطاعت محض از پروردگار

حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود:

اى ابا عمر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمود:


مثل امام همانند كعبه است

كه به سوى او روند

و او به جانب كسى نیاید.

الإنصاف فى النص على الأئمة ع با ترجمه رسولى محلاتى، ترجمه ‏فارسى، ص۴۱۲.

باسمه البصیر

عرض سلام و ادب

شروحیل;980914 نوشت:
به نظر بنده اگر بنده چنین تفکری داشته باشم

اونخدایی که دارم می پرستم ،

هوای نفس من هست ،

نه خدای قادر متعال

صراط کمال به تدریج و با هدایت و عنایت الهی پیموده می شود

بنابراین کسی که در ابتدا یا میانه ی راه است همانقدر در راه است که به مقصد و مقصود رسیدگان.

"در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست"

Im_Masoud.Freeman;980904 نوشت:
دیدید وقتی دوتا بچه دارن بازی میکنن یه بزرگتر بیاد صداشون کنه و بازیشونو قطع کنه چقدر ناراحت میشن.

منم همین حس رو دارم.


با عرض سلام
وقتی داریم یک کار مهم انجام میدیم و در اوج اون کار هستیم یا راههای مختلف حل یک مسئله رو رفتیم و نتیجه نداده و الان یه راهی به ذهنمون رسیده که به جواب میرسه و در اوج رسیدن به نتیجه ایم؛یهو یادمون میفته که نماز نخوندیم و داره قضا میشه و باید نیمه کاره رها کنیم و بریم سراغ نماز.خدایی که ما رو خلق کرده و به بالا و پایین نفس ما آگاه است و اشتیاق ما رو برای حل اون مسئله و انجام اون کار میدونه،برای چی گفته باید کارتو رها کنی و نماز بخونی؟خدا که میدونه ما در اعماق قلبمون چقدر حسش میکنیم و چقدر میپرستیمش ،پس چه لزومی داره که اینطوری ضد حال بزنه و ما رو زیر فشار قرار بده؟برای چی ما رو زیر فشار روانی قرار میده؟چرا اجازه نمیده الان که به کاری که در اوجش هستیم و بینهایت ولع برای انجامش دادیم برسیم و بعدا نمازمون رو بخونیم؟
برای اینکه خدایی که خالق ماست میدونه که از راه مبارزه با هوای نفسی که در ما قرار داده ما بزرگ میشیم.و اگر بخواهیم نرم و نازک با خودمون رفتار کنیم چیزی ازمون درنمیاد.
Im_Masoud.Freeman;980904 نوشت:
ولی حس میکنم اگر امام زمان بیاد چون همه ی قدرت ها به دست ایشون هست دیگه رشد و شکوفایی من دیده نمیشه

یا دیگه ارزشی نداره.


مگر در زمان امام صادق (ع) وجود امام صادق باعث شد کسی مثل جابر بن حیان دیده نشه؟ امام سد راه جابر بودند یا اگر امام نبودند جابر اصلا جابر نمیشد؟کدوم درسته؟
وقتی امام زمان ظهور کنند،عقل ها کامل میشوند .هر کسی اسباب بازی خودش رو میندازه کنار و یه کار واقعی انجام میده.مطمئن باشید حس شکوفایی در هیچ کس خاموش نمیشه.

Im_Masoud.Freeman;980904 نوشت:
حقیقتش من هیچوقت به ظهور حس خوبی نداشتم.

سلام و عرض ادب
[SPOILER]ببین مسعود جان، اول: اینکه احساس خودت را که ساده و زلال بیان می کنی خیلی خوبه و من واقعا این روش گفتارت را دوست دارم...البته یه انتقادی هم دارم که خصوصی بهت میگم......(البته اگر ازم درخواست کنی ;;))دوم اینکه:[/SPOILER]
دوست عزیز، همین مقدار از خداشناسی را که دارید از کجا آورده اید؟
مسلماٌ در یک خانواده مسلمان، اهل دین و منبر و هیئت و...بودی...
معصومین علیهم السلام فرموده اند :
[=georgia]بِنا عُبِدَالله. وَ بِنا عُرِفَ اللهُ. وَ بِنا وُحِدَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی. وَ مُحَّمَدٌ (ص) حِجابٌ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی [1]

به وسیله ما خدا بندگی می شود. و به وسیله ما خدا شناخته می شود. و به وسیله ما توحید خداوند متعال تحقق می یابد. و حضرت محمد (ص) حجاب خدای متعال است.
[=georgia]
الاَوصیاءُ هُم اَبوابُ اللهِ عَزَّوَجَّلَ الَّتی یُؤتی مِنها. وَلَولاهُم ما عُرِفَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ. وَ بِهِم احتَجَّ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلی خَلقِهِ [2]

اوصیای پیامبر هستند که درهای خدای عزوجل برای توجه به سوی او می باشند. و اگر آنها نبودند، خدای عزوجل شناخته نمی شد، و خدای متعال به وسیله ایشان حجت را بر خلق خود تمام کرده است.

از طرفی میدانید که فرموده اند : همه ما نوری واحد هستیم....امامان آنقدر شبیه به هم هستند که شما حتی اگر حدیثی را که منتسب به حضرت علی (ع) باشد را می توانید از قول هر یک از چهارده معصوم نقل کنید و هیچ عیبی بر آن نیست!

لذا شما هر چقدر ارادت به حضرا علی یا سیدالشهدا علیهماالسلام داشته باشید، عین همان ارادت را باید به امام زمان داشته باشید (اینکه میگویم "باید" منظورم این نیست که مجبورید یا حتما باید داشته باشید وگرنه معصیت کرده اید!) خیر منظورم اینه که خود به خود و واقعا دارید ولی شاید خودتان متوجه نشید!

به نظرم دلیل این ضعف در محبت و ارادت شما نسبت به ولی عصر، ناشی از ضعف در معرفت و شناخت به آن حضرت است...یعنی با دو روایت و مطالب فوق ، منطقا باید برای شما اثبات شده باشد که بین امامان فرقی نیست و باید به منبر افرادی که احتمالا اثر مثبتی بر شما نداشته اند شک کنید...

از منابع یا اساتید دیگری استفاده کنید قطعا نظر شما عوض میشه...

به هر حال گناهان ما باعث آزرده خاطر شدن معصومین می گردد (قطره ای) و همچنین خدا ناراحت میشود (دریایی)!

شما هم اگر پدر شوید و متوجه شوید که فرزندتان در مدرسه و با وجود مهیا بودن همه امکانات از ناحیه شما عمدا راه خطا می رود یا آنچنان که ازش انتظار دارید درس نمیخواند، خیلی ناراحت می شوید، کمتر از شما مدیر مدرسه و کمتر از او معلمش و شاید هم دوست خوب و درس خوانی که دارد، بعد از شما ناراحت خواهند شد....
قبول دارم که برخی سخنرانها آنطور که باید و شاید حق مطلب را ادا نمی کنند...چه بسا که همین اوضاع نابسامان کشورمان بخش بزرگیش به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به روش ناصحیح بوده! (از معلمین گرفته تا والدین و گشت ارشاد و ملا و چه و چه !)

1] اصول کافی، کتاب التوحید، باب النوادر، ح 10

[2] اصول کافی، کتاب الحجه، باب أن الائمه (ع) خلفاء الله عزوجل ...، ح 2

[="Times New Roman"][="Black"]

عارف;982414 نوشت:

سلام و عرض ادب


سلام

عارف;982414 نوشت:

ببین مسعود جان، اول: اینکه احساس خودت را که ساده و زلال بیان می کنی خیلی خوبه
و من واقعا این روش گفتارت را دوست دارم...
البته یه انتقادی هم دارم که خصوصی بهت میگم......(البته اگر ازم درخواست کنی ;;))


خیلی ممنون از نگاه مثبتت

ولی من انتقاد پذیر نیستم :khandeh!:

عارف;982414 نوشت:

به نظرم دلیل این ضعف در محبت و ارادت شما نسبت به ولی عصر، ناشی از ضعف در معرفت و شناخت به آن حضرت است...یعنی با دو روایت و مطالب فوق ، منطقا باید برای شما اثبات شده باشد که بین امامان فرقی نیست و باید به منبر افرادی که احتمالا اثر مثبتی بر شما نداشته اند شک کنید...


مسئله من ضعف در محبت و ارادت نیست. اگرچه اونجا هم اونطور که باید به امام زمان ارادت ندارم. ولی قطعا محبت در قلبم وجود دارد.

مسئله من یکی این است که برای ظهور آماده نیستم و نگران جو و فضای مه آلودی هستم که بعد از ظهور بوجود میاد و نگرانم توی اون جو محو بشم و از خودم فاصله بگیرم

و وقتی پس از مدتی مردم با ظهور کنار اومدن و هوا آفتابی شد یه دفعه ببینم دیگه آدم سابق نیستم و خیلی از خوبی ها فاصله گرفتم.

مسئله دیگه این هست که من هیچ نیازی به ظهور امام زمان نمی بینم.

چون برداشت من از دوران پس از ظهور و اقدامات ایشان چیزی شبیه جلوه های ویژه فیلم های سینمایی هست.

یعنی روال طبیعی دنیا را با تکیه بر قدرت خداوند بر هم میزنند و جلوی درخشش و شکوفایی استعداد های انسان ها را میگیرند.

با اطلاعاتی که تا الان از دوران پس از ظهور به دست آوردم باید بگم که دوران پس از ظهور اصلا برای من جذاب نیست

عارف;982414 نوشت:

از منابع یا اساتید دیگری استفاده کنید قطعا نظر شما عوض میشه...

مسئله من این نیست که چرا فلان استاد اینو گفت و من تحت تاثیر قرار گرفتم و بدبین شدم و این حرفها.

مسئله من این هست که دیگه نمی دونم چی درسته چی غلط.

کی درست میگه کی غلط.

و فکر میکنم فهم این مسئله خیلی وقت من رو میگیره و شنیدن بعضی ها حرف در طول مسیر کشف حقیقت خیلی منو آزرده خاطر میکنه

و جلوی لذت بردن از زندگی و رشد و پیشرف مادی و معنوی من رو می گیره.

عارف;982414 نوشت:

شما هم اگر پدر شوید و متوجه شوید که فرزندتان در مدرسه و با وجود مهیا بودن همه امکانات
از ناحیه شما عمدا راه خطا می رود یا آنچنان که ازش انتظار دارید درس نمیخواند،
خیلی ناراحت می شوید، کمتر از شما مدیر مدرسه و کمتر از او معلمش و شاید هم دوست خوب و درس خوانی که دارد، بعد از شما ناراحت خواهند شد....

من بررسی میکنم ببینم آیا عمدا راه خطا می رود یا در اثر جبر روانشناختی هست.

بررسی میکنم ببینم آیا من همه ی تلاشم رو کردم و فرزندم خودش مسئول هست یا من هم کم کاری کردم.

بررسی ها هر نتیجه ای که داشته باشد مانع ناراحتی من نمی شود

ولی اگر جبر روانشناختی باعث خطا رفتن فرزندم شده باشد مطمئنا تا جایی که می توانم احساس گناه را از او دور میکنم

و سعی میکنم به او امید و انگیزه و انرژی مثبت بدهم تا ایراد هایی که در بوجود آمدنشان هیچ نقشی نداشته را برطرف کند.

نه اینکه مدام فاز و انرژی منفی بدهم و های و وای و گناه و تاریکی و شیطان و آتش جهنم راه بیندازم

آن هم بخاطر عادت های بدی که ملکه ی ذهن او شده اند و او در بوجود آمدنشان هیچ نقشی نداشته.

این بی انصافی هست. همان کاری که خدا نمی کند و من رشد با خدا را بسیار بیشتر از رشد و حضور در کنار امام زمان دوست دارم.[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

بسم الله الرحمن الرحيم


با عرض سلام خدمت آقا مسعود عزيز و ديگر دوستان گرامي


بنده سوالهاي شما را در سه بخش كلي دسته بندي كردم:


اول؛ آيا راه خدا با راه امام متفاوت است؟


دوم؛ آيا ظهور جلوي رشد انسانها را مي گيرد؟


سوم؛ ناراحتي خدا و امام از گناهان ما به چه معناست؟


البته در ادامه بحث اگر چيزي جا مانده بود، اشاره كنيد تا بررسي شود.

[="Tahoma"][="Navy"]
در مورد سوال اول،
بايد ديد اصلا منظور خداوند از فرستادن پيامبر و به تبع آن، امامان چيست؟
و آيا ممكن است خداوند كسي را براي هدايت ما به سوي خودش بفرستد كه روشي غير از روش خدا داشته باشد؟
پاسخ اوليه منفي خواهد بود؛ زيرا در صورتي كه فرستاده خدا، روشي متفاوت داشته باشد، نقض غرض پيش مي آيد و صدور چنين كاري از خداوند متعال ممكن نيست.



علاوه بر دليل عقلي مذكور، آيات و روايات نيز اين همراهي و هماهنگي را تاييد مي كنند، خداوند در اين باره و خطاب به پيامبر مي فرمايد: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ»؛ اگر او سخنى دروغ بر ما مى‏بست، ما او را با قدرت مى‏گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مى‏كرديم.(1) بنابراين ممكن نيست فرستاده خدا راهي غير از راه درست و نزديك را نشان دهد.

اتفاقا از آنجايي كه آگاهي بيشتري نسبت به مسير هدايت انسان ها دارد، بايد بهترين و كوتاهترين راه را به انسان ها نشان دهد. بر اين اساس، خشنودي امام از كسي نشانه خشنودي خدا از اوست و ناخشنودي او نشانه ناخشنودي خداست، زيرا امام حجت خدا بر بندگان و مظهر تمامي اسما و صفات الهي است. به همين دليل است كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به حضرت زهرا(سلام الله عليها) مي فرمايد: «يا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَغْضَبُ‏ لِغَضَبِكِ‏ وَ يَرْضَى لِرِضَاك‏»؛ اي فاطمه! همانا خداوند از غضب تو غضبناك مي شود و از خشنودي تو خشنود مي گردد.(2)


بنابراين اولا؛ اهل بيت(عليهم السلام) حجت هاي خدا بر ما هستند
و ثانيا؛ آگاه ترين افراد به هدايت و سعادت انسان ها مي باشند
و ثالثا؛ محبت به آنها محبت به خداست و همچنين خشنودي و ناخشنودي آنها هم مساوي با خشنودي و ناخشنودي خداست.

پي نوشت ها:
1. الحاقه: 44-46.
2. طبرسی، فضل بن حسن، (1403)، الاحتجاج علي اهل اللجاج، اول، مشهد، نشر مرتضي، ج2، ص354.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]
اما در مورد سوال دوم،
آن چيزي كه از روايات دوران بعد از ظهور به دست ما رسيده است، كمك امام براي شكوفايي عقل انسان ها در آن دوران است. به عنوان نمونه امير المومنين(عليه السلام) در مورد ظهور امام زمان(عليه السلام) مي فرمايد: «تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا»؛ نهمين از نوادگان امام حسين(عليه السلام) قائم است كه خداوند به دست او زمين را بعد از ظلمتي كه آن را فراگرفته است، نوراني مي كند و عدل را در آن مي گستراند پس از اينكه از ظلم پر شده بود و همچنين از علم لبريز مي كند بعد از اينكه جهل آنرا فراگرفته باشد.(1)

امام باقر(عليه السلام) نيز مي فرمايد: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ‏ بِهِ‏ عُقُولَهُمْ‏ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُمْ»؛ زماني كه قائم ما قيام كند، دستش را بر سر مردم گذاشته و عقول آنها تجميع مي گردد و اخلاق آنها نيز كامل مي شود.(2) منظور از كشيدن دست بر سر مردم، فراهم كردن رشد عقلاني انسان ها و در پس آن، رشد اخلاقي آنهاست. اينها تماما نشانه رشد انسان هاست و البته اين رشد در زماني است كه خود آنها بخواهند نه اينكه به زور و اجبار و يا به قول شما مانند جلوه هاي وي‍‍ژه و معجزه آسا انجام شود. چرا كه اگر قرار بود اين كارها معجزه آسا باشد، نيازي به اين همه صبر و انتظار نبود.

بنابراين آمادگي انسان ها و البته نقش آنها در قبول هدايت يكي از مهترين اركان ظهور است. همانطور كه خداوند مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند(3)

براي درك بهتر مساله شما فرض كنيد تمام كشور ها تحت يك قدرت باشند و هيچ خصومتي با هم نداشته باشند، همين مطلب باعث صرفه جويي هزينه هاي هنگفت علمي و عملياتي تجهيزات جنگي و دفاعي خواهد شد و اگر همين هزينه در مورد پيشرفت رفاهي و علمي بشر صرف شود، چه ثمراتي را خواهد داشت. بنابراين نه تنها نقش انسانها در اين رشد عقلي و اخلاقي ناديده گرفته نشده، بلكه نقش اصلي را همين افراد بازي مي كنند و اتفاقا زمينه رشد براي تك تك آنها فراهم خواهد شد.

باز هم براي درك بهتر فرض كنيد چه استعدادهايي در كشور هاي فقير مانند آفريقا و ديگر كشورهاي توسعه نيافته به هدر مي روند كه با برقراري عدالت جهاني، همه اين استعدادها فرصت شكوفايي پيدا خواهند كرد. باز هم بار اين رشد بر روي انسانهاست و اين خود آنها هستند كه شكوفا مي شوند نه اينكه ناديده گرفته شوند.

پي نوشت ها:
1. ابن بابويه، محمد بن على‏، (1395)، كمال الدين و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، دوم، تهران، نشر اسلامیه، ج1، ص260.
2. مجلسي، محمدباقر، (1403)، بحارالأنوار، دوم، بيروت، داراحياءالكتب العربي، ج52، ص336.
3. رعد: 11.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]
در مورد سوال سوم
نيز بايد توجه داشت كه
اولا؛ خشم و ناراحتي خدا و حجتش از گناه انسان ها در يك راستا است؛ به عبارتي ناراحتي امام همان ناراحتي خداست، زيرا ملاك اين ناراحتي در هر دو يكي است.
ثانيا؛ اين ناراحتي به خاطر خود انسان هاست. از همين رو امام زمان(عليه السلام) خطاب به برخي شيعيان كه از شبهات پيروي كرده و در وجود ايشان شك كرده بودند، فرمود: «لَوْ لَا مَا عِنْدَنَا مِنْ‏ مَحَبَّةِ صَلَاحِكُمْ‏ وَ رَحْمَتِكُمْ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْكُمْ لَكُنَّا عَنْ مُخَاطَبَتِكُمْ فِي شُغُل»؛ اگر ما علاقه به صلاح شما و محبت به شما نداشتيم و دلسوز شما نبوديم، گفتگوي با شما را ترك مي كرديم.‏(1)

حضرت دليل ناراحتي خود را از گمراهي مردم، صلاح آنها و محبت ايشان به آنها بيان مي كند. بنابراين ناراحتي ايشان در راستاي هدايت انسان ها و براي خداست، نه براي خود. پس اگر از گناه ما ناراحت مي شوند به اين دليل است كه با هر گناه، انسان از مرتبه اي از كمال جا مي ماند و خود را دچار مشكلات مي كند. اما اينكه برخي مداحان و منبري ها از اين جملات استفاده مي كنند، بيشتر براي تحت تاثير قرار دادن مخاطب و تحريك احساس اوست، هر چند اين مطلب، مطلب درستي است و توجيه عقلي و شرعي دارد.

پي نوشت:
1. طوسى، محمد بن الحسن، (1411)، الغيبة، دار المعارف الإسلامية، ايران ؛ قم، چاپ: اول، ص286.[/]

عامل;982649 نوشت:

در مورد سوال سوم
نيز بايد توجه داشت كه
اولا؛ خشم و ناراحتي خدا و حجتش از گناه انسان ها در يك راستا است؛ به عبارتي ناراحتي امام همان ناراحتي خداست، زيرا ملاك اين ناراحتي در هر دو يكي است.
ثانيا؛ اين ناراحتي به خاطر خود انسان هاست.
پي نوشت:
1. طوسى، محمد بن الحسن، (1411)، الغيبة، دار المعارف الإسلامية، ايران ؛ قم، چاپ: اول، ص286.

سلام و عرض ادب
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات
سوالی برام پیش آمد استاد ....
اینکه در احادیث اومده که تا 7 ساعت گناه نوشته نمیشه و به انسان فرصت توبه داده شده،آیا در طی این 7 ساعت این گناه به سمع ونظر امام زمان (عج) و ائمه اطهار (ع) و در مرحله بعد شهدا و صلحا هم رسیده یا خیر؟! هر چند همین که در محضر خدا مرتکب گناه شدیم هم مانند شخصی که اگر اشتباه نکنم از پیامبر شنید که خدا موقع ارتکاب گناه ناظر بوده از شدت گریه مرد،ماهم باید بمیریم ولی میخوام بدونم خدا برای بنده ش چقدر آبروداری میکنه و چه زمانی اونها هم از گناهان ما باخبر میشن و اگر اینطور هست آیا این شامل همه گناهان ریزو درشت مامیشه یا اختصاص داره به گناهان کبیره؟!


توضیح: با نظر کارشناس محترم سوال فوق در تاپیک زیر کپی گردید تا توسط کارشناس مرتبط مورد پاسخگویی قرار گیرد:

اطلاع ائمه(ع) از گناهان ما در فرصت توبه

[="Tahoma"][="Navy"]

Im_Masoud.Freeman;980904 نوشت:
و هرجا توی زندگیم دست به کاری میزنه توی قلبم بهم تلقین میکنه که این کاره من بودهااا.

و من نهایت انصاف و وجدان و عدالت رو در خدا دارم می بینم و دیگه نیازی به امام زمان و این همه سخنران نمی بینم.

احساس میکنم خدا خیلی خیلی بهتر من رو درک میکنه و می دونه که دارم تلاش میکنم و ازم انتظار بیجا نداره

و حرفهای روی اعصاب هم نمی زنه و کمکم میکنه تا به اون نقطه ای که باید برسم.


سلام
بله برخی از منبری ها شور داستان دینداری رو درمیارن و این به یک نوع نگاهی مربوطه که به نظر بنده دیگه منسوخ شده چون مشتریان کمی داره
شما میتونید به سخنرانی های با رویکرد مورد نظر خودتون توجه کنید
مساله ظهور مساله ساده ای نیست یک تحول بزرگ در تاریخه ولی به نظر بنده هرکس خواهان تعالی است در دنیای پس از ظهور شرایط رو برای تعالی خودش خیلی بهتره میبینه
یا علیم[/]

سلام
حرفامو با یه مثال شروع میکنم
پایتخت 5 یادتونه!
بعضی ها فکر میکردن وقتی نقی و خونوادش گیر افتادن، لابد مدافعین حرم میان و نجاتشون میدن!
ولی من میگفتم شیرینی و قشنگیش به اینه که خودشون از پسش بر بیان
و خودشون خودشون رو نجات بدن!

اینجام بعضی ها فکر میکنن اگه امام زمان بیاد ، اون شیرینی و قشنگی کار گرفته میشه!
اونا دوست دارن خودشون یه جامعه پاک رو بسازن و اصلا دوست ندارن با شمشیر و یه سری معجزات این کارها انجام بشه!
اصلن به بعضی ها بر میخوره..
باز مثال میزنم :
فکر کنید یه بچه با هزار امید و آرزو به باباش میگه من میتونم فلان کار رو انجام بدم..
بعد باباش میگه باشه..
بچه داره تلاش میکنه و تلاش میکنه که یه هویی
بابا میگه دیگه از پسش بر نمیای.. بکش کنار...
اون بچه کلی ضد حال میخوره ....

البته میشه این موضوع رو از زوایای دیگری دید..
مثلا اینکه اصلن قرار نیست امام زمان با معجزه کاری رو پیش ببره... فقط شاید ابتدای کار برای اتمام حجت و شاید در برخی موارد برای غلبه نظامی از معجزه استفاده بشه ( البته اینم به نظر بعضی ها اتفاق نمی افته و فقط برای اثبات امامت و حجیت از معجزه استفاده میشه ..)
اما حکومت امام زمان همه اش متکی به توانایی مردم است..
خوب میتونیم بگیم حکومت ایشون متکی به یاران ایشان هست نه انتخاب مردم و الا مردم همونی هستن که بودن..

اینم نباید غافل شد
گاهی اوقات اون قدر تکبرمون بالاست که نمیخوام قبول کنیم ما به کمک نیاز داریم...
اون قدر تکبرمون بالاست که نمیخوام قبول کنیم هیچ آدمی نمیتونه جای خالی امام و یارانش رو پر کنه...
پس تا یه اندازه ای میشه روی خودمون تکیه کنیم و برای مابقیش نباید بهمون بربخوره!

نکته بعدی اینه که

خدا دست بزن نداره!
مثلا برای امر به معروف و نهی از منکر ، سیلی نمیخوابونه بیخ گوش طرف..
یا خدا نمیاد شلاق بزنه یا سنگسار کنه...

دست بزن دست بندگان خدا هست....
مثلا امام زمانه که شمشیر میاره... و خیلی کارا انجام میده...

به همین جهت آدما دو دسته ان...
بعضی ها وقتی قرآن میخونن اون وجه سیلی زن خدا رو هم میبینن..
هم غضب و هم رحمت...
خدا فقط تشویق کننده نیست
بلکه تنبیه کننده و معاقب و منتقم هم هست...
اینجاست که یه عده براشون قابل هضم نیست...
خدای ذهنیشون با خدا قران نمیسازه

[="Tahoma"][="Navy"]سلام

ترگل;982652 نوشت:
سوالی برام پیش آمد استاد ....
اینکه در احادیث اومده که تا 7 ساعت گناه نوشته نمیشه و به انسان فرصت توبه داده شده،آیا در طی این 7 ساعت این گناه به سمع ونظر امام زمان (عج) و ائمه اطهار (ع) و در مرحله بعد شهدا و صلحا هم رسیده یا خیر؟! هر چند همین که در محضر خدا مرتکب گناه شدیم هم مانند شخصی که اگر اشتباه نکنم از پیامبر شنید که خدا موقع ارتکاب گناه ناظر بوده از شدت گریه مرد،ماهم باید بمیریم ولی میخوام بدونم خدا برای بنده ش چقدر آبروداری میکنه و چه زمانی اونها هم از گناهان ما باخبر میشن و اگر اینطور هست آیا این شامل همه گناهان ریزو درشت مامیشه یا اختصاص داره به گناهان کبیره؟!

اين سوال شما سوال خوب و عميقي است كه نياز يه واكاوي و موشكافي دارد، در حالي كه ممكن است با ورود جدي به آن از موضوع اصلي خارج شويم، لذا بنده توصيه ام اين است كه تاپيك جديدي در اين مورد بوجود بياوريد تا با يك جواب حداقلي حق اين سوال ضايع نشود. البته بنده به طور كلي و مختصر مطالبي رو عرض خواهم كرد.

اولا؛ ائمه عين الله هستند يعني بر اثر تجلي اسما و صفات خداوند متعال به مرتبه اي رسيده اند كه به عين الله نگاه مي كنند. لذا ايشان امين خداوند متعال هستند و علم آنها به اعمال انسان ها در راستاي علم الهي به آنهاست. به همين دليل است كه امام زمان(عجل الله فرجه) می فرماید: «لایعزب عنا شیء من اخبارکم»؛ هیچ یک از اخبار شما از دید ما پنهان نمى‏ماند. ما بر همه امور شما اطلاع پیدا مى‏کنیم.(1)
از طرفي اين علم و اطلاع براي امام لازم است؛ چرا كه اگر علم به احوال افراد نداشته باشد، آنطور كه بايد هدايت شكل نمي گيرد.

ثانيا؛ علم امام متوقف بر اراده ايشان است و اين اراده زماني تعلق مي گيرد كه اين علم ضرورت پيدا كند. به همين دليل امير المومنين(عليه السلام) خطاب به ابوذر و سلمان مي فرمايد: «أَنَا عَالِمٌ بِضَمَائِرِ قُلُوبِکُمْ وَ الْأَئِمَّهُ مِنْ أَوْلَادِی یعْلَمُونَ وَ یفْعَلُونَ هَذَا إِذَا أَحَبُّوا وَ أَرَادُوا»؛ من از دلهاى شما مطلعم و ائمه از اولادم نیز همین کارها را می کنند و این اطلاعات را دارند ، هر وقت بخواهند و اراده کنند.(2)

با توجه به اين مطالب حتي اگر امام گناه انسان را در همان لحظه وقوع مشاهده كند(فارغ از اينكه قبل از ساعات مذكور توبه كند يا نه) بر اساس نوع وظيفه امام و عين الله بودن او، امتناعي ندارد.
اما در عين حال برخي روايات نيز ناظر يه فاش نكردن اسرار برخي بندگان حتي براي فرشتگاه موكل يا شاهدان است كه البته با عدم اراده امام بر اطلاع نيز سازگار است.
در هر حال اينكه چه اشخاصي و در چه حدي مشمول اين ستر و پرده پوشي قرار مي گيرند، نياز به تحقيق بيشتر دارد...

پي نوشت ها:
1. (طبرسی، فضل بن حسن، (1403)، الاحتجاج علي اهل اللجاج، اول، مشهد، نشر مرتضي، ج2، ص497.
2. مجلسي، محمدباقر، (1403)، بحارالأنوار، دوم، بيروت، دار احياء الكتب العربي، ج26، ص6.
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

عامل;982649 نوشت:

اما اينكه برخي مداحان و منبري ها از اين جملات استفاده مي كنند،
بيشتر براي تحت تاثير قرار دادن مخاطب و تحريك احساس اوست،
هر چند اين مطلب، مطلب درستي است و توجيه عقلي و شرعي دارد.

سلام استاد عامل عزیز.

ممنونم از پاسخ های خوبی که دادید.@};-

می خواستم یک ماجرایی رو کامل واستون توضیح بدم تا سوالم رو بهتر متوجه بشید.

ولی چون این ماجرا پخش و پلا هست و هر تکه اش رو باید از زبان شخص خاصی نقل کنم

پستم طولانی میشه و باعث سردرگمی میشه. برای همین ماجرا رو به صورت خلاصه و ویرایش شده می نویسم.

من افرادی رو میشناسم که به دین پایبند نبودند و وضع زندگی و اخلاقی خوبی هم نداشتند.

افرادی رو هم به عنوان روانشناس میشناسم که مومن و سالم هستند و نه در بحث های سیاسی نظر می دهند

و نه دخالت میکنند و نه آزاری به کسی دارند. همه ی تلاششان این است که به مردم کمک کنند و خانواده ها رو سر و سامان بدهند.

آن خانواده های بیمار و این روانشناس های مومن در مسیر هم قرار میگیرند و به مرور زمان با راهنمایی های مشاور اوضاع زندگیشان بهبود پیدا میکند

و عاقل می شوند خوش اخلاق می شوند منطقی می شوند ولی همچنان اهل نماز و روزه نیستند.

ولی به مرور زمان این عقلانیت و منطق آنها را به سمت نماز و روزه می کشاند و به مرور زمان خودشان انسان های بسیار مومن و خوبی می شوند.

آن روانشناس در جلسات مشاوره

هرگز درباره نماز صحبت نکرد

هرگز درباره خدا صحبت نکرد

هرگز درباره امام زمان و سیلی زدن توی گوش امام زمان صحبت نکرد

هرگز گناهانشان را به رخ آنها نکشید

هرگز توی سرشون نزد

فقط خیلی منطقی تمام حرفهایشان را شنید و بدون هیچگونه بحث دینی به آنها راهکار عملی داد

و فقط و فقط حرفهای منطقی و عقلانی و به دور از هرگونه تحریک احساسات به آنها میزد.

این همان چیزی هست که من از امام زمان انتظار دارم.

همین الان که داشتم این پست رو می نوشتم یه مطلبی به ذهنم رسید.

شاید دلیل ناراحتی من این باشد که آن لحن بد و عربده ای که آن منبری و مداح میکشد را برای امام زمان تصور میکنم.

یعنی حس میکنم امام زمان هم همینطوری عربده میکشد و توی سر آدم می کوبد.

در حالی که معصومین علیهم السلام دریای محبت و مهربانی هستند.

ولی من در مورد امام زمان چنین احساسی ندارم.[/]

یکی از فامیلامون خیلی به مباحث مهدویت علاقه داره
و خیلی وقتا که با آشنا و فامیل یه جا جمع میشن شروع میکنه از حکومت و ظهور و نشانه هاش میگه...
یه جورایی داستانی میگه و به تعبیر بدش ، چهره خشنی از امام زمان ترسیم میکنه
اما به تعبیر درستش، چهره واقعی ایشون را میخواد ترسیم کنه و تو صحبتاش از روایات و آیات قرآن استفاده میکنه...
یه روایتی از صحبتاش یادم اومد که خودم قبلا خونده بودم
لکن زیاد حضور ذهن ندارم ولی کلیتش رو عرض میکنم..
میگه امام زمان وارد یکی از شهرهای عراق ( کوفه یا بصره مثلا) میشه و خون یه گروه هایی رو حلال اعلام میکنه! مردم میان اعتراض میکنن و میگن
ما تصور دیگه ای از فرزند فاطمه س داشتیم
اگه واقعا فرزند فاطمه بنت رسول خدا ص ، اینه؟! و اینطور میخواد خون بریزه ما نمیخوایم...

یعنی اونطور که یادمه خطابشون مستقیم به امامه
یعنی ما شما را نمیخوام از همینجا برگرد...

Im_Masoud.Freeman;983022 نوشت:
یعنی حس میکنم امام زمان هم همینطوری عربده میکشد و توی سر آدم می کوبد.

در حالی که معصومین علیهم السلام دریای محبت و مهربانی هستند.


با سلام دوست گرامی
امام زمان علیه السلام هیچ تفاوتی با سائر ائمه علیهم السلام در عطوفت و مهربانی ندارد بلکه بر عکس زمان ظهور ایشان زمان تجلی عطوفت و مهربانی در تک تک اجزاء عالم است. در روایات ما وارد شده که با ظهور حضرتش صلوات الله علیه کینه ها از دل ها خارج می شود به گونه ای که حتی درندگان و حیوانات وحشی نیز با حیوانات دیگر مصالحت می کنند! و میزان عدالت میان مردم قرار گذاشته شده و احدی بر دیگری ظلم نمی کند و عقل و آگاهی مردمان کامل می شود. اینها گوشه هایی از دنیای طلایی دوران ظهور است که همه در روایات اهل بیت علیهم السلام وارد شده است.
بله، نباید تک بعدی به مسأله نگاه کرد. این مسأله را هم در نظر بگیرید که این کره خاکی در طی هزاران سال شاهد چه جنایاتی بوده و هست و این که رسالت امام زمان علیه السلام نابودی ریشه شر و اساس آن از بیخ است. پس طبیعتا در این راستا برخورد قاطع و جدی خود را خواهند داشت ولی این هم از روی خشونت و سفاکی نیست، بلکه برای پاک کردن زمین از هر گونه ظلم و رسیدن انسان ها به تکامل حقیقی صورت می گیرد. فرض کنید شما دشمنان زیادی دارید که پیوسته به انواع مختلف به شما آزار می رسانند در حالی که توان مقابله با آن ها را ندارید، تا این که یکی از دوستان دلسوز و مهربان شما از روی محبت و علاقه ای که به شما دارد با دشمنانتان برخورد نموده و ریشه آنان را از تیشه می زند تا دیگر به هیچ صورت احدی جرأت مزاحمت شما را نداشته باشد. آیا در این صورت به دوستتان به دید یک انسان دلسوز و باعاطفه نگاه می کنید یا او را انسانی عربده کش و خونریز به حساب می آورید؟!

[="Tahoma"][="Navy"]

Im_Masoud.Freeman;983022 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
سلام استاد عامل
می خواستم یک ماجرایی رو کامل واستون توضیح بدم تا سوالم رو بهتر متوجه بشید.
.
[/]

سلام و درود بر شما
اتفاقا من هم روش غیر مستقیمی که شما در مثال اشاره کردید را می پسندم و البته در این مورد روایت هم داریم که مردم را با عمل خود به دین دعوت کنید. این همان تبلیغ غیر مستقیم است و در مورد پیامبر صلوات الله علیه هم همینطور بوده که بیشتر مردم شیفته اخلاق ایشان می شدند و خداوند در قرآن به این مطلب اشاره کرده که اگر بد اخلاق و اخمو بودی مردم از دور و بر تو پراکنده می شدند.
در هر حال به قول شما روش خیلی مهم است اما این به معنای این نیست که تبلیغ بیانی و زبانی کلا تعطیل شود. بلکه هر کدام یک خاصیتی و یک مخاطب خاصی دارند. ممکن است شخصی با تذکر مستقیم متنبه شود و دیگری با اشاره غیر مستقیم.
گذشته از روش تبلیغ دین؛ برگردیم به روش امام زمان علیه السلام...
ببینید امام مظهر لطف و عطوفت خداوند است همانطور که مظهر غضب الهی هم هست. در کل انسان کامل باید هر دو جنبه را داشته و در زمان مناسب از آنها استفاده کند. بر این اساس کسی که فقط محبت می کند یا همیشه خشمگین باشد نه نرمال است و نه پسندیده! به همین ترتیب امام با مردمی مواجه خواهد بود که برخی مشتاق اویند، برخی اصلا او را نمی شناسند و برخی هم کاملا در مقابل حق ایستاده اند و معاندانه دیگران را گمراه می کنند. مسلما با مهربانی نمی توان گروه اخیر را به راه آورد. اما در مورد گروه دوم و البته اول اینطور نیست. خداوند هم در مورد پیامبر صلوات الله علیه می فرماید: با مومنان مهربان و با کفار و مشرکین به تندی برخورد می کنند. به همین دلیل هم جاذبه در امام وجود دارد و هم دافعه.
بنابراین سوال این است که آیا عمل ما چه خوب و چه بد در امام تاثیر می گذارد و ایشان را شاد یا ناراحت می کند؟
پاسخ مثبت است همانطور که شما از موفقیت دوست یا فرزند خود خوشحال می شوید و از ناکامی او ناراحت، امام هم از هدایت و عمل صالح مومن خوشحال و از خطا و گناه او ناراحت می شود.
اما اینکه روش بیان این مطلب درست چه طور باشد؟ بحث دیگری است که در مورد مستقیم گفتن و غیر مستقیم فهماندن ان بحث مفصلی شد.[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

عامل;983211 نوشت:

سلام و درود بر شما
اتفاقا من هم روش غیر مستقیمی که شما در مثال اشاره کردید را می پسندم و البته در این مورد روایت هم داریم که مردم را با عمل خود به دین دعوت کنید. این همان تبلیغ غیر مستقیم است و در مورد پیامبر صلوات الله علیه هم همینطور بوده که بیشتر مردم شیفته اخلاق ایشان می شدند و خداوند در قرآن به این مطلب اشاره کرده که اگر بد اخلاق و اخمو بودی مردم از دور و بر تو پراکنده می شدند.
در هر حال به قول شما روش خیلی مهم است اما این به معنای این نیست که تبلیغ بیانی و زبانی کلا تعطیل شود. بلکه هر کدام یک خاصیتی و یک مخاطب خاصی دارند. ممکن است شخصی با تذکر مستقیم متنبه شود و دیگری با اشاره غیر مستقیم.
گذشته از روش تبلیغ دین؛ برگردیم به روش امام زمان علیه السلام...
ببینید امام مظهر لطف و عطوفت خداوند است همانطور که مظهر غضب الهی هم هست. در کل انسان کامل باید هر دو جنبه را داشته و در زمان مناسب از آنها استفاده کند. بر این اساس کسی که فقط محبت می کند یا همیشه خشمگین باشد نه نرمال است و نه پسندیده! به همین ترتیب امام با مردمی مواجه خواهد بود که برخی مشتاق اویند، برخی اصلا او را نمی شناسند و برخی هم کاملا در مقابل حق ایستاده اند و معاندانه دیگران را گمراه می کنند. مسلما با مهربانی نمی توان گروه اخیر را به راه آورد. اما در مورد گروه دوم و البته اول اینطور نیست. خداوند هم در مورد پیامبر صلوات الله علیه می فرماید: با مومنان مهربان و با کفار و مشرکین به تندی برخورد می کنند. به همین دلیل هم جاذبه در امام وجود دارد و هم دافعه.
بنابراین سوال این است که آیا عمل ما چه خوب و چه بد در امام تاثیر می گذارد و ایشان را شاد یا ناراحت می کند؟
پاسخ مثبت است همانطور که شما از موفقیت دوست یا فرزند خود خوشحال می شوید و از ناکامی او ناراحت، امام هم از هدایت و عمل صالح مومن خوشحال و از خطا و گناه او ناراحت می شود.
اما اینکه روش بیان این مطلب درست چه طور باشد؟ بحث دیگری است که در مورد مستقیم گفتن و غیر مستقیم فهماندن ان بحث مفصلی شد.

سلام مجدد

استاد عزیز فکر کنم شما کلا حرف من رو اشتباه متوجه شدید.

تبلیغ غیر مستقیم و مستقیم و بیانی و زبانی و مهربانی و خشم.. همه عالی هستند.

هرکدام در جای خودش لازم هست.

ولی اینکه با صدای آرام به کسی بگویی گناه های شما امام زمان را ناراحت میکند یا دلش را میشکند.

با اینکه با عربده و خشم به او یا به جماعتی بگویی گناه های شما مثل سیلی زدن به امام زمان هست زمین تا آسمان فرق میکند.

اینکه من به مثال سیلی زدن تاکید میکنم فقط برای مثال هست. کلا این مدل صحبت کردن اثر خوبی نداره و من نمی پسندم.

یه جایی رفته بودم یه طلبه ای داشت صحبت میکرد می خواست فضا رو عوض کنه و شوخی کنه گفت:

یه بنده خدایی میره روضه میاد بیرون بهش میگن روضه چطور بود؟

طرف گفت: مداح یه جوری داد میزنه انگار تقصیر منه :|

برخی هم کاری میکنن به آدم این حس دست بده که همه چیز تقصیر تو هست.

اگر بخوام خلاصه ی حرفهامو توی یه جمله بگم باید بگم که

هیچوقت سره کسی که صدای آرومتو به خوبی می شنوه داد نزن.

حالا اینکه واقعا نگاه امام زمان چجوری هست و اینکه کی راست میگه و کی اشتباه میکنه فهمیدنش سخت هست.[/]

Im_Masoud.Freeman;980904 نوشت:
[=Times New Roman]سلام خدمت استاد استاد عزیز. :khandeh!:@};-@};-@};-

حقیقتش من هیچوقت به ظهور حس خوبی نداشتم.

دیدید وقتی دوتا بچه دارن بازی میکنن یه بزرگتر بیاد صداشون کنه و بازیشونو قطع کنه چقدر ناراحت میشن.

منم همین حس رو دارم.

من رشد و پیشرفت علمی و درخشش و شکوفایی استعدادهام رو خیلی خیلی دوست دارم.

ولی حس میکنم اگر امام زمان بیاد چون همه ی قدرت ها به دست ایشون هست دیگه رشد و شکوفایی من دیده نمیشه

یا دیگه ارزشی نداره.

مسئله دیگه اینکه واقعا بعضی رفتارها و منبرها منو از امام زمان فراری میده و از بس جواب های ضد و نقیض شنیدم

دیگه دوست ندارم دنبال درست و غلطش برم فقط می خوام دیگه بهش فکر نکنم.

ببینید من یه جوانم. اون خدایی که من رو آفریده بهتر از شخصیت و روحیات و نقاط ضعف من خبر داره. می دونه کنترل بعضی گناهان دست من نیست.

یعنی من اینجوری به دنیا اومدم و مطمئنا خدا خیلی منطقی و منصف تر از منبری های ماست.

خب من دارم پله پله خودم رو رشد میدم. ولی اون نقطه ای که همه انتظار دارن مقصد من هست نه مبدا من.

و زیر فشار قرار دادن منه جوان برای انجام دادن یا ندادن کارهایی که در توانم نیست بی انصافی هست.

ولی مثلا ببینید چه چیزهایی سر منبر میگن:

هروقت خواستی گناه بکنی یادت باشه هر گناهی که میکنی یه سیلی توی صورت مهدی فاطمه میزنی.

همه ی حاجت هات رو بزار کنار فقط برای ظهور دعا کن.

گناه های ما باعث گریه امام زمان میشه. چرا دل امام زمان رو میشکنی ؟

خدا شاهده همین الان که اینهارو نوشتم باز ناراحت شدم. آخه این حرفها یعنی چی.

شاید بعضی آدم ها باشن با شنیدن این حرفها توی شخصیتشون تحول ایجاد بشه. ولی من کاملا برعکس هستم.

وقتی تحت فشار روانی قرار میگیرم کاملا فلج میشم و از مسیر درست منحرف میشم.

و این جنس حرفهای منبری ها هیچوقت باعث نشده من بتونم از نظر معنوی رشد کنم.

ولی هرجا حرف از امید و انگیزه و نشاط و روزهای خوب و آرامش بوده من کوه انگیزه میشم برای تغییر و رشد.

واقعا این مدل حرفها حداقل برای من هرگز باعث ترک گناه نشده. فقط روی اعصابم رفته.

من الان ارتباط معنوی بسیار خوبی با خدا دارم و خدا در درونم با من حرف میزنه

و هرجا توی زندگیم دست به کاری میزنه توی قلبم بهم تلقین میکنه که این کاره من بودهااا.

و من نهایت انصاف و وجدان و عدالت رو در خدا دارم می بینم و دیگه نیازی به امام زمان و این همه سخنران نمی بینم.

احساس میکنم خدا خیلی خیلی بهتر من رو درک میکنه و می دونه که دارم تلاش میکنم و ازم انتظار بیجا نداره

و حرفهای روی اعصاب هم نمی زنه و کمکم میکنه تا به اون نقطه ای که باید برسم.

سلام
من بقیه نظرارو نخوندم نمیدونم چه حرفایی زده شده من حرفای خودمو میزنم.

اینکه فکر میکنی امام بیاد استعداد هات کور میشه. مثل اینه که مثلا تو یه بازی کامپیوتری از نسوز کننده استفاده کنی. مزه ی بازی از بین میره! ولی این فکر اشتباه هست.
امامان ما همون هزار و خورده ای سال پیش هم منبع علم بودن اما به تکامل انسان ها ضربه نزدن.
امام زمان (عج) هم بیاد همینه. قرار نیست همه علوم رو در یک لحظه پخش کنن بین همه مردم و تمام! نهایتا این من و شماییم که باید اون موقع کار های علمی کنیم پیشرفت کنیم و غیره.

ما حسی که داریم اینه که وقتی امام ظهور کرد در یک لحظه همه چیز به بالاترین حد خود میرسه جوری که دیگه بالا تر از اون چیزی نیست و دیگه دلیلی برای تلاش وجود نداره!!! این غلطه.

باید اینطور فکر کنیم که الان مثلا رهبر ما امام خامنه ای هست. وقتی امام زمان(عج) ظهور کرد میان رهبر ما + اختیارات رئیس جمهوری(خلیفه) رو در دست میگیرن(البته بعد از قیام های اولیه، حکومت جهانی رو در دست میگیرن). و چون معصوم هستند کار هارو بهتر مدیریت میکنند. در جنگ ها بهتر عمل میکنند. برای کار های علمی تسهیلات میده(!) و شرع مقدس رو در جامعه حکم فرما میکنند. ایمان هامونو بالاتر میبرند.

من فکر میکنم که قراره این چیزا اتفاق بیفته!
البته من نمیخوام بیش از حد جایگاه ایشونو تنزل بدما. شاید بهتره بگم که به نحوه زندگی و کار های پیامبر و امام علی (ع) توجه کن. چطوری بودن؟ امام زمان (عج) هم همونطوری خواهد بود.

یه چیزی هم درباره اون احساسی که تو دلته و بهت گیر نمیده و فلان!
نظر شخصی من اینه که زیاد جدیش نگیر. اون بازیگر سینما هم که تو فیلما هزار جور ابتذال دارن هم تو مصاحبه ها از ته دل درباره خدا حرف میزنن که خدا کمکم کرد بازیگر شم فلان شم! اونا هم بلکه یه همچین حسی داشته باشن!
مسعود جان شاید این حس از طرف شیطانه که از این بالاتر نری و به حال الانت قانع بشی!!
تو حواست به اسلام باید باشه. به شرع باید باشه. اگر اسلامی بود نزدگیت هر حسی که داشتی مهم نیست، بدون خدا ازت راضیه و البته میخواد بالاتر بری! اگه اسلامی نیستی بدون خدا خدا راضی نیست میخواد اصلاح شی.

احساسات دنیایی ما یه چیزای شیمیایی و فیزیکی هستند که تو بدن ما اتفاق میفتن. با چیز های کوچکی قابل تغییرن. به نظرم قابل اعتماد نیستند! چیزی که قابل اعتماده آیات قرآن و احادیث معصومین ما هستند. وقتی طبق اونا عمل کردی دیگه مهم نیست احساس بهت چی میگه!

صندلی;983258 نوشت:
وقتی امام زمان(عج) ظهور کرد میان رهبر ما + اختیارات رئیس جمهوری(خلیفه) رو در دست میگیرن(البته بعد از قیام های اولیه، حکومت جهانی رو در دست میگیرن). و چون معصوم هستند کار هارو بهتر مدیریت میکنند. در جنگ ها بهتر عمل میکنند. برای کار های علمی تسهیلات میده(!) و شرع مقدس رو در جامعه حکم فرما میکنند. ایمان هامونو بالاتر میبرند.

خیر هرگز به این صورت نخواهد بود. پیشنهاد می دهم احادیث و کتبی که در باره امام زمان علیه السلام نوشته شده را به دقت مطالعه کنید. امور دینی به این صورت نیست که هرگونه خواستیم آن را تصویر کنیم بلکه باید براساس منابع دینی سخن گفت

سید محمد صادق رضوی;983259 نوشت:
خیر هرگز به این صورت نخواهد بود. پیشنهاد می دهم احادیث و کتبی که در باره امام زمان علیه السلام نوشته شده را به دقت مطالعه کنید. امور دینی به این صورت نیست که هرگونه خواستیم آن را تصویر کنیم بلکه باید براساس منابع دینی سخن گفت

سلام سید
پس چطور خواهد بود؟
یعنی وقتی ظهور اتفاق افتاد خود امام همه چیزو به سطح عالی میرسونن؟

منظور من این بود که نظم تکامل رو به هم نمیزنن. همونطور که پیامبر و امامان ما هم همینطور بودند. (اینو در بالا هم گفتم تا سوء برداشت نشه.) حالا من نمیگم حتما خلیفه میشن چی میشن. یک مثال بود که قرار نیست نظم به هم بخوره. و همه ی ما آدمای بی خاصیتی بشیم. بلکه مثل زمان پیامبر و امامان، فضا برای پیشرفت ماها بیشتر هم خواهد شد.

[="Tahoma"][="Navy"]

Im_Masoud.Freeman;983212 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]

سلام مجدد

استاد عزیز فکر کنم شما کلا حرف من رو اشتباه متوجه شدید.
.

[/]

سلام
با اون مثال روانشناس، بنده فکر کردم نظر شما بیشتر در مورد روش مستقیم و غیر مستقیمه ولی دوباره موضع به آرام گفتن و داد زدن برگشت!
ببینید تا حدودی من با نظر شما موافقم و تا حدودی مخالف...
اینکه روش مداحی برخی، داد و بیداد کردنه( البته بین سخنرانها من سراغ ندارم ولی اگر هم باشه کمه ) رو قبول دارم که خیلی درست نیست اما یک سوال؛ آیا برای تثبیت باورهای دینی صرفا باید از تبیین منطقی کمک بگیریم یا تحریک احساس را هم لازم داریم؟ به عبارت دیگه آیا باید همه جا روش منطقی باشه یا عاطفه و علاقه هم باید دخیل کرد؟
به عنوان مثال برای تحریک رزمنده ها برای جنگ باید از تبیین منطقی استفاده کرد یا شور حماسی هم لازم است؟ اصلا برای کسی که از نظر منطقی اسلام و ضروریات اون رو پذیرفته، کدام روش را باید به کار برد؟ ایا باید به تثبیت همان مسائل پذیرفته شده پرداخت یا در برخی موارد هم با تحریک احساس و عواطف او باعث ایجاد علاقه بیشتر شد؟
مساله روضه و مداحی از همین باب تحریک احساس و تعمیق رابطه عاطفی است که البته باید با روشی درست این کار را بکند. هین جمله که گناه ما باعث ناراحتی امام می شود، ممکن است در خیلی ها یک حالت عاطفی ایجاد کند که باعث کمتر شدن گناه شود.(هر چند در مورد شما اینطور نباشد) همه ما می دانیم گناه بد است اما وقتی از یک زاویه دیگر بهش نگاه می کنیم که مثلا خدایی که این همه به ما لطف کرده و از ما فقط خواسته راه درست رو بریم، و در عین حال انسان با گناه خود نوعی بی اعتنایی و نا شکری کند، خودش باعث تحریک احساس و رابطه عاطفی شده و جلوی خیلی از گناهان را می گیرد. به همین دلیل در روایت وارد شده که دین غیر از محبت نیست؛ یعنی اگر محبت امد، انسان اولا عبادت را به زور انجام نمی دهد و ثانیا رابطه او با خدا یک رنگ و بوی دیگری می گیرد.
بنابراین تحریک احساس و عواطف در کنار تبیین منطقی مسائل دینی لازم است و البته نوع و روش ان مهم است.[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

عامل;983309 نوشت:

ولی دوباره موضع به آرام گفتن و داد زدن برگشت!

موضع من از ابتدا یک چیز بود و تغییر نکرده، فکر میکنم شما درست متوجه نشدید.

من میگم وقتی یک نفر حرف منطقی رو با صدای آرام می پذیره نیازی نیست سرش داد و بیداد کنیم.

اگر بلانسبت انسان زبون نفهمی باشه کاملا قبول دارم که بعضی انسان ها زبون آدمیزاد حالیشون نمیشه.

ولی وقتی یه نفر حرف منطقی رو می پذیره نباید سرش داد و بیداد کنیم و فشار الکی بهش بیاریم و زیر فشار غیر منصفانه قرارش بدیم.

شما نباید از یه بچه اول دبستان انتظار داشته باشی مشتق و انتگرال رو حل کنه

و اگر نتونه بزنی توی سرش و داد و بیداد کنی و بگی اینکه تو کلاس اولی هستی و مشتق و انتگرال بلد نیستی دل امام زمان رو میشکنه.

اون بچه خودش هم می دونه که بلد نیست. ولی باید امام زمان لطف کنند و دلشون نشکنه

و اون بچه کلاس اولی رو زیر فشار روانی نزارن و دلش رو خون نکنند تا اون بچه به اون سطحی که باید برسه که بتونه مشتق و انتگرال رو حل کنه.

حرف من همین است و بس.

عامل;983309 نوشت:

بنابراین تحریک احساس و عواطف در کنار تبیین منطقی مسائل دینی لازم است و البته نوع و روش ان مهم است.


ترکیب منطق و احساس برای من قابل درک نیست.

تا جایی که من دیدم کارشناسان عقاید دیگران رو تشویق به تفکر منطقی و عقلانی میکنند

و توصیه جدی میکنند از قضاوت ها و تصمیم ها و حرفهای احساسی پرهیز کنند ولی شما اینطوری میگید عجیبه.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

Im_Masoud.Freeman;983318 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]

من میگم وقتی یک نفر حرف منطقی رو با صدای آرام می پذیره نیازی نیست سرش داد و بیداد کنیم.

[/]

سلام
انسان مجموعه ای از وجهه های گوناگون است گاهی کاملا منطقی است و گاهی عاشق می شود.
این نشان از ابعاد گوناگون وجودی اوست حالا دینی که صرفا به یک جنبه او توجه داشته باشد، دین کاملی نخواهد بود. اون توصیه ای که متکلمان به معقول و منطقی بودن بحث می کنند مربوط به پذیرش دین و ورود و به آن است اما استفاده از شور و عاطفه مربوط به تثبیت اعتقاد است به بعبارتی با تشدید عاطفه نسبت به خداوند متعال چیزی به براهین که در ابتدا برای قبول دین به کار بردیم اضافه نمی شود اما این رابطه بین خلق و خالق را با تشدید محبت، مستحکم تر می کنیم.
بنابراین دو مقام و جایگاه است که نباید خلط شود: یکی ورود به دین و قبول استدلال منطقی و دیگری تثبیت اعتقاد و استفاده از عواطف است.
مداحی و مرثیه نیز یکی از عوامل ایجاد شور و تثبیت اعتقاد است که به جنبه عاطفی انسان مربوط است که ظاهرا بعد عقلی و منطقی شما غلبه داشته و این شور را بر نمی تابد.
بنابراین مداح نمی خواهد برای شما استدلال منطقی بیاورد تا شما در مجلس روضه به خدا و پیامبر معتقد شوید، بلکه تمام تلاش او برای ایجاد شور و رابطه عاطفی شما با خدا و پیامبر است که البته بعضی وقتها کج سلیقگی می کنند اما این برخی موارد نباید اصل روش را زیر سوال ببرد.[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

عامل;983464 نوشت:

ظاهرا بعد عقلی و منطقی شما غلبه داشته و این شور را بر نمی تابد.

اتفاقا برعکس. تازه شیرینی منطق و عقلانیت داره به کامم میشینه و فکر کنم دارم از اونور پل میفتم :khandeh!:

فکر میکنم کمی که بگذره همونطور که منطق و عقلانیت رو پذیرفتم شور و عواطف هم واسم قابل پذیرش بشه.

ممنونم از پاسخگوییتون.@};-[/]

باسلام..و تشکر از دوست بزرگوار که پست را آغاز کردن .... 1-اول اینکه شما خودتون متوجه شده اید که حرف هر منبری هم قابل نقد هست.. این یعنی هر حرفی قرار نیست روی ما تاثیر مناسب و همسو با رشد بذاره.. شما میتونی بعنوان یک انسان بالغ و بافهم و شعور انتخاب کنی کدوم حرف و دنبال کنی.. اون سری حرفهایی که برای شما قابل هضم نیست و فعلااا بذارید کنار و دنیای خودتون رو بهم نریزید 2- دوم اینکه چه تعبیری از رشد داشته اید.. و این خیلی مهم هست.. رشد یک انسان به چی هست بنظر شما؟..3- سوم اینکه. ظهور امام عصر جدا از رشد همه استعدادهای ما نیست.. امام عصر یعنی یک انسان پیشرو و الگو از همه جهت.. مطمئن باشید یک رهبر معنوی در این دنیا ..لذت های دنیا رو از ما قرار نیست بگیره.. مطمئن باشید انسانی که به چنین جایگاهی رسیده که بر دنیای درون ما (یعنی قلب و دلها) ولایت داره ... آنقدر فروتن هست که به این مقام رسیده و جور دیگری از قدرت استفاده میکنه.. و نکته شاید همین کافی باشه که بدونید امام یعنی کسی که بیشتر از آنکه بر دنیای بیرون حکم برانه..بر دل ما ولایت داره.. و اصلاح جامعه اتفاقی نیست بجز اون اتفاقی که در درون ما خواهد افتاد .. ونگاه ها را نسبت به زندگی تغییر می دهند. و برای همین هست که میگن تا وقتی دلها آماده پذیرش حکومت انسان کامل نباشه..و به اضطرار نرسه ظهور ایشان اتفاق نخواهد افتاد. و این اضطرار چیزی نیست جز حس نیاز به یک تغییر معنوی در دنیا.. اون روزی که یک انسان آرزو میکنه که ای خدا تو را گم کرده ام.. کاش راه زندگی تازه ای را در پیش بگیرم و از دنیای بیرون از خودش ناامید بشه و برمی گرده به درون خود.. حتی نسبت به برخی منبری ها هم ممکنه اعتراض نشون بده و بگه من خدا را درکلام شما نیافتم..اینها همه میتونه نشون دهنده این باشه که داری دنبال راهی میگردید راه نجات از درون خود..راه ساختن دنیای خود..اینکه آنقدر فهیم شده باشد انسان که هر حرفی را طوطی وار نتواند بپذیرد و نسبت به اون تفکر میکنه..و نقد درست و بجا میکنه.. این یعنی دست یافتن به یک مرحله از رشد.. ولی اگر واقعا بتونید با تفکر و جدیت پیگیر درست زندگی کردن بشوید به ظهور یک انسان در درون خود کمک کرده اید و مطمئنا این رشد شما به ظهور انسان کامل در دنیای ما هم کمک میکنه.و منافاتی ندارد. ولی مطئن باشید همواره از دل این تفکرها بادی متعادل ترین راه را پیدا نمود .. اسلام یعنی همین.. نه اینکه چون حرف عده ای منبری شما را راضی نگه نداشته ..برید و از کل مکتب و دین ..پشت بکنید و مسئله امام زمان رو منتفی بدونید.. امیدوار باشید..و بانیت رشد خود و شناخت بهتر از اسلام و انسان از خود ایشان در دلتون کمک بگیرید.. بر اثر این کمک خواستن ها از انسان کامل..راه درست و جواب سوالاتتون رو به تدریج بر خودتون باز خواهید یافت.. ان شاءالله. برای ما نیز دعا بفرمایید.باتشکر.

[="Tahoma"][="Navy"]
سوال:
آيا ظهور امام عصر(عجل الله فرجه) سبب رشد استعدادهاي افراد مي شود يا باعث توقف استعدادها مي گردد؟

پاسخ:
مقدمه؛ روش پيامبر و امام مسلما با روش خداوند متعال در يك راستا است؛ زيرا در صورتي كه فرستاده خدا، روشي متفاوت داشته باشد، نقض غرض پيش مي آيد و صدور چنين كاري از خداوند متعال ممكن نيست. علاوه بر دليل عقلي مذكور، آيات و روايات نيز اين همراهي و هماهنگي را تاييد مي كنند، خداوند در اين باره و خطاب به پيامبر مي فرمايد: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ»؛ اگر او سخنى دروغ بر ما مى‏بست، ما او را با قدرت مى‏گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مى‏كرديم.(1) بنابراين ممكن نيست فرستاده خدا راهي غير از راه درست و نزديك را نشان دهد. از آنجايي كه امام آگاهي بيشتري نسبت به مسير هدايت انسان ها دارد، بايد بهترين و كوتاهترين راه را به انسان ها نشان دهد. بر اين اساس، خشنودي امام از كسي نشانه خشنودي خدا از اوست و ناخشنودي او نشانه ناخشنودي خداست، زيرا امام حجت خدا بر بندگان و مظهر تمامي اسما و صفات الهي است. به همين دليل است كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به حضرت زهرا(سلام الله عليها) مي فرمايد: «يا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَغْضَبُ‏ لِغَضَبِكِ‏ وَ يَرْضَى لِرِضَاك‏»؛ اي فاطمه! همانا خداوند از غضب تو غضبناك مي شود و از خشنودي تو خشنود مي گردد.(2)

بر اساس مقدمه مذكور، اولا؛ اهل بيت(عليهم السلام) حجت هاي خدا بر ما هستند؛
و ثانيا؛ آگاه ترين افراد به هدايت و سعادت انسان ها مي باشند؛
و ثالثا؛ محبت به آنها محبت به خداست و همچنين خشنودي و ناخشنودي آنها هم مساوي با خشنودي و ناخشنودي خداست.

در همين راستا، آن چيزي كه از روايات دوران بعد از ظهور به دست ما رسيده است، حاكي از كمك امام براي شكوفايي عقل انسان ها در آن دوران است. به عنوان نمونه امير المومنين(عليه السلام) در مورد ظهور امام زمان(عليه السلام) مي فرمايد: «تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا»؛ نهمين از نوادگان امام حسين(عليه السلام) قائم است كه خداوند به دست او زمين را بعد از ظلمتي كه آن را فراگرفته است، نوراني مي كند و عدل را در آن مي گستراند پس از اينكه از ظلم پر شده بود و همچنين از علم لبريز مي كند بعد از اينكه جهل آنرا فراگرفته باشد.(3)

امام باقر(عليه السلام) نيز مي فرمايد: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ‏ بِهِ‏ عُقُولَهُمْ‏ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُمْ»؛ زماني كه قائم ما قيام كند، دستش را بر سر مردم گذاشته و عقول آنها تجميع مي گردد و اخلاق آنها نيز كامل مي شود.(4) منظور از كشيدن دست بر سر مردم، فراهم كردن رشد عقلاني انسان ها و در پس آن، رشد اخلاقي آنهاست. اينها تماما نشانه رشد انسان هاست و البته اين رشد در زماني است كه خود آنها بخواهند نه اينكه به زور و اجبار و يا به قول شما مانند جلوه هاي وي‍‍ژه و معجزه آسا انجام شود. چرا كه اگر قرار بود اين كارها معجزه آسا باشد، نيازي به اين همه صبر و انتظار نبود.

بنابراين آمادگي انسان ها و البته نقش آنها در قبول هدايت يكي از مهترين اركان ظهور است. همانطور كه خداوند مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند(5)

براي درك بهتر مساله فرض كنيد تمام كشور ها تحت يك قدرت باشند و هيچ خصومتي با هم نداشته باشند، همين مطلب باعث صرفه جويي هزينه هاي هنگفت علمي و عملياتي تجهيزات جنگي و دفاعي خواهد شد و اگر همين هزينه در مورد پيشرفت رفاهي و علمي بشر صرف شود، چه ثمراتي را خواهد داشت. بنابراين نه تنها نقش انسانها در اين رشد عقلي و اخلاقي ناديده گرفته نشده، بلكه نقش اصلي را همين افراد بازي مي كنند و اتفاقا زمينه رشد براي تك تك آنها فراهم خواهد شد. علاوه بر اينكه استعدادهاي زيادي در كشور هاي فقير مانند آفريقا و ديگر كشورهاي توسعه نيافته به هدر مي روند كه با برقراري عدالت جهاني، همه اين استعدادها فرصت شكوفايي پيدا خواهند كرد. باز هم بار اين رشد بر روي انسانهاست و اين خود آنها هستند كه شكوفا مي شوند نه اينكه ناديده گرفته شوند.

اما در مورد اين مساله كه آيا امام از مشاهده اعمال ناشايست مسلمانها ناراحت مي شود يا نه؟ بايد در نظر داشت كه اولا؛ خشم و ناراحتي خدا و حجتش از گناه انسان ها در يك راستا است؛ به عبارتي ناراحتي امام همان ناراحتي خداست، زيرا ملاك اين ناراحتي در هر دو يكي است.
ثانيا؛ اين ناراحتي به خاطر خود انسان هاست. از همين رو امام زمان(عليه السلام) خطاب به برخي شيعيان كه از شبهات پيروي كرده و در وجود ايشان شك كرده بودند، فرمود: «لَوْ لَا مَا عِنْدَنَا مِنْ‏ مَحَبَّةِ صَلَاحِكُمْ‏ وَ رَحْمَتِكُمْ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْكُمْ لَكُنَّا عَنْ مُخَاطَبَتِكُمْ فِي شُغُل»؛ اگر ما علاقه به صلاح شما و محبت به شما نداشتيم و دلسوز شما نبوديم، گفتگوي با شما را ترك مي كرديم.‏(6) حضرت دليل ناراحتي خود را از گمراهي مردم، صلاح آنها و محبت ايشان به آنها بيان مي كند. بنابراين ناراحتي ايشان در راستاي هدايت انسان ها و براي خداست، نه براي خود. پس اگر از گناه ما ناراحت مي شوند به اين دليل است كه با هر گناه، انسان از مرتبه اي از كمال جا مي ماند و خود را دچار مشكلات مي كند. اما اينكه برخي مداحان و روحانيون از اين جملات استفاده مي كنند، بيشتر براي تحت تاثير قرار دادن مخاطب و تحريك احساس اوست؛ چرا كه يكي از راههاي تثبيت باورهاي ديني و ايجاد محبت در باورمندان به دين، استفاده از بعد عاطفي و احساسي انسان است. البته اين مساله پس از قبول عقلاني و فطري دين قرار دارد، به عبارتي براي تثبيت آنچه عقل انسان به عنوان دين پذيرفته است، استفاده از مسائل انگيزشي مانند تحريك احساس افراد، معقول است.

پي نوشت ها:
1. الحاقه: 44-46.
2. طبرسی، فضل بن حسن، (1403)، الاحتجاج علي اهل اللجاج، اول، مشهد، نشر مرتضي، ج2، ص354.
3. ابن بابويه، محمد بن على‏، (1395)، كمال الدين و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، دوم، تهران، نشر اسلامیه، ج1، ص260.
4. مجلسي، محمدباقر، (1403)، بحارالأنوار، دوم، بيروت، داراحياءالكتب العربي، ج52، ص336.
5. رعد: 11.
6. طوسى، محمد بن الحسن، (1411)، الغيبة، دار المعارف الإسلامية، ايران ؛ قم، چاپ: اول، ص286.
[/]

موضوع قفل شده است