جمع بندی زندگی اجتماعی و بازخواست تنهایی

تب‌های اولیه

70 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی اجتماعی و بازخواست تنهایی

سلام.
چرا خداوند انسان را در بستر خانواده قرار می دهد برادران و خواهران در کودکی با هم زندگی می کنند و شادی می کنند بزرگ می شوند هر کس به فکر منفعت خود خواهد بوددر اجتماع تحت تاثیر هر گونه افکار و رفتار قرار می گیرند در آخر تنها می میرند تنها بارخواست می شوند درحالی در اجتماع وابسته شدند به طوری خداوند می گوید مادر از فرزند و فرزند از مادر گریزان است؟ انسان که معتاد به اجتماع است و افکار و کردار دیگران روی تاثیر دارد چرا تنها بازخواست می شود؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

مضطرب;981580 نوشت:
چرا خداوند انسان را در بستر خانواده قرار می دهد برادران و خواهران در کودکی با هم زندگی می کنند و شادی می کنند بزرگ می شوند هر کس به فکر منفعت خود خواهد بوددر اجتماع تحت تاثیر هر گونه افکار و رفتار قرار می گیرند در آخر تنها می میرند تنها بارخواست می شوند درحالی در اجتماع وابسته شدند به طوری خداوند می گوید مادر از فرزند و فرزند از مادر گریزان است؟ انسان که معتاد به اجتماع است و افکار و کردار دیگران روی تاثیر دارد چرا تنها بازخواست می شود؟

درست است که انسان ها تنها می میرند و ممکن است تنها بازخواست شوند اما به این معنا نیست که رفتارهای مثبت و منفی دیگران روی انسان، و یا رفتارهای مثبت و منفی انسان ها روی دیگران در حسابرسی نادیده گرفته شود.

انسان ها قطعا متناسب با امکاناتشان از جمله شرایط جامعه، تربیت و خانواده و مانند آن امتحان میشوند، و توقع خداوند از انسان در این امتحان الهی هم متناسب با همین امکانات است، همانطور که قرآن کریم می فرماید:

«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسل‏هاى گذشته‏] قرار داد، و (از نظر امکانات) برخى از شما را از برخى ديگر بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد.(انعام:165)

بنابراین عواملی که بر روی انسان تأثیرگذار هستند و هدایت را برای او سخت یا آسان میکنند در حسابرسی او نقش دارند، و از آن طرف کسانی که تأثیرگذار باشند چه منفی و چه مثبت در ثواب و گناه شریک خواهند بود.

در منابع دینی ادله فراوانی بر این مطلب وجود دارد، به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید:
«لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُون‏»؛ سرانجام روز قيامت بار گناهانشان را به طور كامل و بخشى از بار گناهان كسانى كه از روى بى‏دانشى گمراهشان مى‏كنند، به دوش مى‏كشند. آگاه باشيد! بد بارى است كه به دوش مى‏كشند.(نحل:25)

و پیامبر(ص) نیز در روایتی می فرمایند:
«مَن یَشفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً، أو أمَرَ بمَعروفٍ ، أو نَهى عَن مُنكَرٍ ، أو دَلَّ على خَیرٍ ، أو أشارَ بهِ، فهُو شَریكٌ . و مَن أمَرَ بسُوءٍ ، أو دَلَّ علَیهِ ، أو أشارَ بهِ ، فهُو شَریكٌ»(بحارالانوار، ج2، ص24)
ترجمه: هر كس براى كارى نیك وساطت كند یا به كارى نیك فرمان دهد یا از كارى زشت باز دارد یا به كارى نیك راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را نشان دهد، چنین كسى [در انجام آن كار ]شریك است و هر كه به كارى بد و زشت فرا خواند یا به آن راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را توصیه كند، او در آن كار شریك است

اما فرار انسان ها از یکدیگر که در آیه 34 تا 36 عبس به آن اشاره شده است برای این است که هر کسی چنان دچار هول و هراس خود شده است که اصلا فرصت فکر کردن به دیگران و اطرافیان را ندارد همانطور که در آیه بعدی، یعنی 37 به آن اشاره شده است:
«لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه‏»؛ در آن روز هركسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى‏كند.
وگرنه نقش های مثبت و منفی که نسبت به یکدیگر داشته اند قطعا در حسابرسی لحاظ میشود، اینطور نیست که انسان ها جزیره ای قضاوت شوند!

همچنین اینکه دادگاه هایی مثل دادگاه های دنیا تشکیل نمیشود تا این عوامل تأثیرگذاری و مانند آن اثبات شود به این خاطر است که حساب و کتاب ها روشن است، خداوند سریع الحساب است و ثواب و پاداش ها هم تکوینی هستند نه قراردادی! یعنی ای تأثیرات و میزان دخالت عوامل و مانند آن در همان دنیا حساب شده است و در آخرت ظهور یافته است.
خلاصه اینکه برای حسابرسی این عوامل، محاکمه اجتماعی لازم نیست بلکه همین مقدار که پاداش ها و عذاب ها متناسب با این تأثیرات اجتماعی باشد کافیست، که در قیامت این مسئله لحاظ خواهد شد.

سلام.
۱-فرمودید رفتار و اعمال دیگران در حسابرسی در نظر گرفته می شود درصورتی در دنیا مجازات ها در تمام ادیان و دادگاه ها کشورهای مذهبی بر اساس حکم خداوند داده می شود و اگر خداوند می خواست در مجازات ها خود نقش رفتار و اجتماع را در نظر بگیرد در این دنیا در نظر می گرفت.
۲- به یاد دارم حدیثی از حضرت علی درباره مرگ خوانده بودم هر چی گشتم نتونستم دوباره پیدا کنم و متن دقیقش رو اینجا بنویسم:
فرموده بودند: هنگامی که مرگ آدمی می رسد و مرگ بر او چیره شد به اطراف خود نگاه می کند که خانواده وی در حال گریه و زاری هستند و می بیند که کاری از پیش نمی برد و کم کم اعضا و جوارح وی در حال از کار افتادن است و دیگر کسی صدای وی نمی شنود و او اموالش را برای خانواده گذاشت و لذت آن را نصیب آن ها کرد و حال خود تنها باید جواب اموال اکتسابی اش را بدهد !!

دقت کنید لذت را دیگران می برند دیگرانی که روزی با عشق و علاقه در کنار هم زندگی می کردند‌.آیا عذابی از این دردناک تر هست؟؟

۳- آیه ۲۵ نحل که فرمودید در آیه ۱۷ نسا خداوند می فرماید که توبه اعمال جهالت گونه را می پذیرد ((( پذیرش توبه از سوی خدا ، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند ، سپس زود توبه می کنند. خداوند ، توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است.))))
در صورتی در آیه سوره نحل بی دانشی را در نظر نمی گیرد!!! در صورتی که انسان طبق خواست خداوند و تحقیر گونه جاهل آفریده شده است.

۴- در مورد دادگاه سریع خداوند که فرموید اما خداوند در آیه زیر زمان زیاد برای قیامت در نظر گرفته است. یک روز قیامت معادل ۵۰ هزار سال !
4 سوره‎ی معارج می فرماید: (تَعْرُجُ الْمَلائِكَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ)؛ «فرشتگان و روح (فرشته‎ی مخصوص) ‌به سوی او عروج می كنند؛ در آن روز كه مقدارش 50 هزار سال است .»

۵- فرض کنیم خداوند اعمال و رفتار دیگران و اجتماع هم طبق گفته شما درنظر بگیرد .دادگاه الهی برقرار می شود و خداوند می خواد تاثیرات اجتماع را در نظر بگیرد هر کس اعمال خود را گردن دیگری می اندازد هر فردی نسل قبل را مقصر می داند و همین طور به عقب می روند ، می روند و به آغاز خلقت می رسند و می بینند همه چیز به خداوند می رسد که خود آفریننده این اجتماع و ویژگی های دنیا است همانطور که شیطان لعین گناه خود را به گردن خداوند انداخت و محکوم به طرد شدن از درگاه الهی شد و خداوند قادر است چیزی به گردن نگیرد! آیا غیر از این است؟

ناصر خسرو شعری در این باره دارد که احتمالا شما می دانید کدام بیت را می گویم!

[="Tahoma"][="Navy"]

مضطرب;981580 نوشت:
سلام.
چرا خداوند انسان را در بستر خانواده قرار می دهد برادران و خواهران در کودکی با هم زندگی می کنند و شادی می کنند بزرگ می شوند هر کس به فکر منفعت خود خواهد بوددر اجتماع تحت تاثیر هر گونه افکار و رفتار قرار می گیرند در آخر تنها می میرند تنها بارخواست می شوند درحالی در اجتماع وابسته شدند به طوری خداوند می گوید مادر از فرزند و فرزند از مادر گریزان است؟ انسان که معتاد به اجتماع است و افکار و کردار دیگران روی تاثیر دارد چرا تنها بازخواست می شود؟

سلام
تنها بازخواست می شود تا کسی شرمندگی او را وقتی اعمال زشتش را می بیند نبیند
تنها بازخواست می شود تا کسی از رنج دیدن اعمال زشتش با خبر نشود
تنها بازخواست می شود چون انسان دوست ندارد دیگران از بدیها و زشتی هایش با خبر شوند
اما این را هم بدانید که سوال و بازخواست ( که خود انسان در آن محور است) انتهای راه نیست بلکه بخشی مهم از مسیر بازگشت به خداست.
یا علیم[/]

مسلم;981947 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

درست است که انسان ها تنها می میرند و ممکن است تنها بازخواست شوند اما به این معنا نیست که رفتارهای مثبت و منفی دیگران روی انسان، و یا رفتارهای مثبت و منفی انسان ها روی دیگران در حسابرسی نادیده گرفته شود.

انسان ها قطعا متناسب با امکاناتشان از جمله شرایط جامعه، تربیت و خانواده و مانند آن امتحان میشوند، و توقع خداوند از انسان در این امتحان الهی هم متناسب با همین امکانات است، همانطور که قرآن کریم می فرماید:

«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسل‏هاى گذشته‏] قرار داد، و (از نظر امکانات) برخى از شما را از برخى ديگر بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد.(انعام:165)

بنابراین عواملی که بر روی انسان تأثیرگذار هستند و هدایت را برای او سخت یا آسان میکنند در حسابرسی او نقش دارند، و از آن طرف کسانی که تأثیرگذار باشند چه منفی و چه مثبت در ثواب و گناه شریک خواهند بود.

در منابع دینی ادله فراوانی بر این مطلب وجود دارد، به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید:
«لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُون‏»؛ سرانجام روز قيامت بار گناهانشان را به طور كامل و بخشى از بار گناهان كسانى كه از روى بى‏دانشى گمراهشان مى‏كنند، به دوش مى‏كشند. آگاه باشيد! بد بارى است كه به دوش مى‏كشند.(نحل:25)

و پیامبر(ص) نیز در روایتی می فرمایند:
«مَن یَشفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً، أو أمَرَ بمَعروفٍ ، أو نَهى عَن مُنكَرٍ ، أو دَلَّ على خَیرٍ ، أو أشارَ بهِ، فهُو شَریكٌ . و مَن أمَرَ بسُوءٍ ، أو دَلَّ علَیهِ ، أو أشارَ بهِ ، فهُو شَریكٌ»(بحارالانوار، ج2، ص24)
ترجمه: هر كس براى كارى نیك وساطت كند یا به كارى نیك فرمان دهد یا از كارى زشت باز دارد یا به كارى نیك راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را نشان دهد، چنین كسى [در انجام آن كار ]شریك است و هر كه به كارى بد و زشت فرا خواند یا به آن راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را توصیه كند، او در آن كار شریك است

اما فرار انسان ها از یکدیگر که در آیه 34 تا 36 عبس به آن اشاره شده است برای این است که هر کسی چنان دچار هول و هراس خود شده است که اصلا فرصت فکر کردن به دیگران و اطرافیان را ندارد همانطور که در آیه بعدی، یعنی 37 به آن اشاره شده است:
«لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه‏»؛ در آن روز هركسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى‏كند.
وگرنه نقش های مثبت و منفی که نسبت به یکدیگر داشته اند قطعا در حسابرسی لحاظ میشود، اینطور نیست که انسان ها جزیره ای قضاوت شوند!

همچنین اینکه دادگاه هایی مثل دادگاه های دنیا تشکیل نمیشود تا این عوامل تأثیرگذاری و مانند آن اثبات شود به این خاطر است که حساب و کتاب ها روشن است، خداوند سریع الحساب است و ثواب و پاداش ها هم تکوینی هستند نه قراردادی! یعنی ای تأثیرات و میزان دخالت عوامل و مانند آن در همان دنیا حساب شده است و در آخرت ظهور یافته است.
خلاصه اینکه برای حسابرسی این عوامل، محاکمه اجتماعی لازم نیست بلکه همین مقدار که پاداش ها و عذاب ها متناسب با این تأثیرات اجتماعی باشد کافیست، که در قیامت این مسئله لحاظ خواهد شد.

سلام استاد.
خسته نباشید.happy
برای من هم سوال شده..
را جامعه به سمتی رفته که هرکسی در درجه اول بفکر منافع خودش هست،کمتر به فکرکمک یا همراهی همدیگر هستند.
همه داریم در یک جامعه زندگی میکنیم،زندگی بدون همدیگه معنا و تنوع وجذابیتی نداره...
پس چرا انقدر رحم ومروت کم شده؟؟
انسانی که بدون اجتماع مطمئنا نمیتونه زندگی خوبی داشته باشه
حرف زدن بدون عمل چه فایده؟؟

با سلام و احترام

مضطرب;981973 نوشت:
۱-فرمودید رفتار و اعمال دیگران در حسابرسی در نظر گرفته می شود درصورتی در دنیا مجازات ها در تمام ادیان و دادگاه ها کشورهای مذهبی بر اساس حکم خداوند داده می شود و اگر خداوند می خواست در مجازات ها خود نقش رفتار و اجتماع را در نظر بگیرد در این دنیا در نظر می گرفت.

قضاوت های دنیا بر عهده انسان هاست؛ درست است که احکام از سوی خداوند تعیین شده اما قاضی انسان است؛ لذا اینکه بتواند تمام تاثیرات خانوادگی و محیط و مانند آن را متناسب با شدت و ضعف و تعیین درصد و مانند آن در حکم دخالت دهد نشدنی است! الان که طبق ظواهر میخواهند حکم کنند ببینید چقدر دشوار است!
آیا امکان دارد برای صدور یک حکم محیط و خانواده و نوع تربیت و درصد تأثیرگذاری و اینها را یک قاضی تشخیص دهد؟! چنین قضاوتی یک آگاهی فوق بشری میخواهد و در دنیا شدنی نیست.

مضطرب;981973 نوشت:
۲- به یاد دارم حدیثی از حضرت علی درباره مرگ خوانده بودم هر چی گشتم نتونستم دوباره پیدا کنم و متن دقیقش رو اینجا بنویسم:
فرموده بودند: هنگامی که مرگ آدمی می رسد و مرگ بر او چیره شد به اطراف خود نگاه می کند که خانواده وی در حال گریه و زاری هستند و می بیند که کاری از پیش نمی برد و کم کم اعضا و جوارح وی در حال از کار افتادن است و دیگر کسی صدای وی نمی شنود و او اموالش را برای خانواده گذاشت و لذت آن را نصیب آن ها کرد و حال خود تنها باید جواب اموال اکتسابی اش را بدهد !!
دقت کنید لذت را دیگران می برند دیگرانی که روزی با عشق و علاقه در کنار هم زندگی می کردند‌.آیا عذابی از این دردناک تر هست؟؟

خب بله این درست است اما متوجه ربط ن به بحث مان نشدم!
خود انسان هم میتواند به بهترین وجه از آن بهره دنیوی و اخروی ببرد، این حسرت برای کسانی است که از هر طریقی جمع کرده اند و حالا حسابرسی اش با ایشان و لذتش برای دیگران است؛ احتمالا روایتی هم که می فرمایید این باشد:

«سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَسْرَةً قَالَ مَنْ رَأَى مَالَهُ فِي مِيزَانِ غَيْرِهِ وَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِ النَّارَ وَ أَدْخَلَ وَارِثَهُ بِهِ الْجَنَّةَ»؛ از امیرالمومنین(ع) سوال شد بیشترین حسرت (در قیامت) برای کیست؟ فرمود: کسی که مالش را (که از هر راهی به دست آورده) در نامه اعمال دیگری ببیند(که آن دیگری با این مال کار خیر انجام داده) پس خداوند او را به خاطر مالش وارد دوزخ میکند و آن وارث را به خاطر آن مال وارد بهشت میسازد.(بحارالانوار، ج70، ص142)

وگرنه اگر کسی مالش را در راه هم لذت های حلال دنیوی و هم انفاق و خمس و زکات و سایر حقوق اخروی خرج کند هرگز چنین رنجی نخواهد داشت؛ اینکه هم پولش را خرج رفاه خانواده اش کند و هم برای رفاه آنها به ارث بگذارد هرگز موجب عذاب نخواهد شد در صورتی که تا در دنیا هست در دخل و خرج آن مدیریت درستی داشته باشد.

مضطرب;981973 نوشت:
آیه ۲۵ نحل که فرمودید در آیه ۱۷ نسا خداوند می فرماید که توبه اعمال جهالت گونه را می پذیرد ((( پذیرش توبه از سوی خدا ، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند ، سپس زود توبه می کنند. خداوند ، توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است.))))
در صورتی در آیه سوره نحل بی دانشی را در نظر نمی گیرد!!! در صورتی که انسان طبق خواست خداوند و تحقیر گونه جاهل آفریده شده است.

اینجا جهل در مقابل علم نیست، که بگوییم کسانی که حکم حرام بودن را میدانستند و مرتکب شدند دیگر توبه شان قبول نمیشود! اینکه اصلا منطقی نیست! چون معنایش این خواهد شد که فقط کسانی که نمی دانستند مثلا فلان کار گناه است و انجام دادند توبه شان پذیرفته میشود! در حالی که اگر نمیدانستند که گناهی بر ایشان نیست تا با توبه بخشیده شوند!
اینجا جهل در مقابل عناد و لجاجت است؛ یعنی کسانی که از روی فریب نفس و ضعف اراده و مانند آن گناه کنند توبه شان بخشیده میشود، نه کسانی که از روی علم و آگاهی و عامدانه و به نیت طغیان و ایستادن در برابر دین خدا گناه میکنند.(برای اطلاع بیشتر به تفاسیر قرآن ذیل این آیه شریفه مراجعه کنید)

مضطرب;981973 نوشت:
در مورد دادگاه سریع خداوند که فرموید اما خداوند در آیه زیر زمان زیاد برای قیامت در نظر گرفته است. یک روز قیامت معادل ۵۰ هزار سال !
سوره‎ی معارج می فرماید: (تَعْرُجُ الْمَلائِكَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ)؛ «فرشتگان و روح (فرشته‎ی مخصوص) ‌به سوی او عروج می كنند؛ در آن روز كه مقدارش 50 هزار سال است .»

این حسابرسی طولانی مدت خودش بخشی از عذاب انسان هاست؛ نه اینکه روال عادی بررسی باشد که سریع تر از آن ممکن نباشد! اولا در روایات بسیاری داریم که برخی انسان ها مثل برق و بدون معطلی برای حسابرسی وارد بهشت میشوند!
ثانیا برخی روایات داریم که تصریح میکنند این معطل کردن و طول دادن حسابرسی خودش عذاب است:
پیامبر(ص) فرمودند : «مَنْ‏ حُوسِبَ‏ عُذِّبَ»؛ هر کسی حسابرسی شد، عذاب شده است.(ج7، ص263)

اصلا خداوند که برای دانستن و حسابرسی نیازمند زمان نیست! وگرنه علم او محدود خواهد شد!
بنابراین اینطور نیست که خود بررسی اعمال نیاز به زمان داشته باشد؛ و این پنجاه هزار سال به این معنا نیست که تک تک انسان ها 50 هزار سال معطل میشوند! بلکه این روز 50 هزار سال طول خواهد کشید.

مضطرب;981973 نوشت:
۵- فرض کنیم خداوند اعمال و رفتار دیگران و اجتماع هم طبق گفته شما درنظر بگیرد .دادگاه الهی برقرار می شود و خداوند می خواد تاثیرات اجتماع را در نظر بگیرد هر کس اعمال خود را گردن دیگری می اندازد هر فردی نسل قبل را مقصر می داند و همین طور به عقب می روند ، می روند و به آغاز خلقت می رسند و می بینند همه چیز به خداوند می رسد که خود آفریننده این اجتماع و ویژگی های دنیا است همانطور که شیطان لعین گناه خود را به گردن خداوند انداخت و محکوم به طرد شدن از درگاه الهی شد و خداوند قادر است چیزی به گردن نگیرد! آیا غیر از این است؟

برادر من به گفتن که حکم نمیکنند! به صرف اینکه من بگویم مثلا گناه من تقصیر تربیت پدر و مادرم است که گوش نمیکنند و طبق آن حکم نمیکنند! آخرت را نباید مانند دنیا در نظر بگیریم!
آنجا بر دهان ها مهر میزنند و خودشان بررسی میکنند که آیا چند درصد تربیت نقش داشته؟ چون درصد تربیت و محیط و اینها یک درصد حداکثری نیست؛ بالاخره انسان عقل و اختیار دارد، قرآن و کتب آسمانی هستند!
انسان که نمیتواند بهانه بیاورد!
من و شما خوب میدانیم که هر جوری که تربیت شده باشیم بالاخره خوب و بد را در بسیاری از اعمال تشخیص میدهیم و توان انجام هر دو را داریم!
تربیت خوب و بد و سایر فاکتورها نهایتا یک نقش کمکی را دارند و درصد آنها در این حسابرسی نهایی لحاظ میشود اما قرار نیست انسان همه گناهان را به گردن آنها بندازد و خدا هم بپذیرد!!

تاریخ پر است از انسان هایی که در بدترین خانواده ها به کمال رسیدند و انسان هایی که در بهترین خانواده ها سقوط کردند!

smart star;982060 نوشت:
برای من هم سوال شده..
را جامعه به سمتی رفته که هرکسی در درجه اول بفکر منافع خودش هست،کمتر به فکرکمک یا همراهی همدیگر هستند.
همه داریم در یک جامعه زندگی میکنیم،زندگی بدون همدیگه معنا و تنوع وجذابیتی نداره...
پس چرا انقدر رحم ومروت کم شده؟؟
انسانی که بدون اجتماع مطمئنا نمیتونه زندگی خوبی داشته باشه
حرف زدن بدون عمل چه فایده؟؟

سلام، بله متاسفانه هجوم برای خرید کالاهای کمیاب، یا هجوم برای خرید دلار و ارز، احتکار، کم فروشی، کلاهبرداری ها، رحم نکردن های اقتصادی و اجتماعی و بسیاری از علائم ناخوشایند دیگر نشان میدهد که خودخواهی و عدم توجه به دیگران رواج یافته است.
اما نمیشود یک علت برای این امر بیان کرد، بلکه نیازمند بررسی یک تحلیل عمیق جامعه شناسی و روان شناسی است که آن هم از موضوع تاپیک خارج بوده و در حیطه کلام و عقائد هم نیست.

[="Black"]

smart star;982060 نوشت:
سلام استاد.
خسته نباشید.happy
برای من هم سوال شده..
را جامعه به سمتی رفته که هرکسی در درجه اول بفکر منافع خودش هست،کمتر به فکرکمک یا همراهی همدیگر هستند.
همه داریم در یک جامعه زندگی میکنیم،زندگی بدون همدیگه معنا و تنوع وجذابیتی نداره...
پس چرا انقدر رحم ومروت کم شده؟؟
انسانی که بدون اجتماع مطمئنا نمیتونه زندگی خوبی داشته باشه
حرف زدن بدون عمل چه فایده؟؟

بسم الله
سلام به شما و همه بزرگواران.
عبادات شما و همه قبول درگاه حق.
بله این سوال منم بود که چرا رحم کم شده و همه از هم فراری شدن؟
این سوال چند ماه هست که تو ذهن من هست.و اذیت کننده.خیلییی
من از طرف یک دوست این بی رحمی را درک کردم حس کردم اینکه میگید حرف زدن بدون عمل چه فایده؟
من اینو خیلی خوب میفهمم.و از طرف یک دوست درک کردم و این دوست هیچگونه تقصیری نداره هم رحم داره هم مروت داره و هم مرام.
گاهی اطرافیان باعث این میشن یعنی یکی دوست داره هم حرف بزنه و هم عمل کنه ولی با چند حرف منصرف میشه مثلا چند نفر بهش میگن به این عمل نکن سودی برات نداره و این باعث میشه که طرف به حرفایی که زده پشت کنه بر خلاف میل باطنیش و فقط با حرفا چند دوست خودشو راضی کنه.
باید پرسید در اینجا ادم باید به حرف دلش گوش بده و تمام مرامش رو بزاره یا نه حرف دوستان و اطرافیانش.
شما فرض کنید یکی اعتیاد به سیگار داره و یه دوست داره ... حرف دل دوست ...کمک به ایشون هستش ولی حرف دوستانش نه اینه که از ادم سیگاری دور باش که مثلا گرفتار نشی و سودی هم برات نداره و طرف تحت تاثیر حرفای دوستاش این دوست سیگاریشو ول میکنه در صورتی که میتونی محکم بمونه و به حرف دلش گوش کنه و باعث ترک دوستش بشه و کمک های دگه.
یه انسان خیلی میتونه رحم و مروت نشون بده ولی بهتر ترحم نکنه اگر ترحم باشه خب باعث میشه دوستش بدتر بشه ولی اگر نه مرام واقعی باشه میتونه دست دوستشو بگیره و نجاتش بده.
به نظر من ول کردن دست دوست در روز های سخت خیلی میتونه آسیب بزنه به زندگی یک انسان.
و این هم هست که گاهی دست دوستو یا اعضا خانواده را برا کمک میگیری ولی اون پس میزنه دستو که در این مورد کمی تحمل.
.
خیلی هم شنیدیم که میگن رحم کن تا خدا بهت رحم کنه. در اصل کمک به کسی که درخواست کمک داره هم کمک ب ایشونه هم کمک به خود ادم.
واقعا زندگی بی ارزش میشه که ادم همیشه به بهانه های مختلف از دوست یا عزیزانش فراری باشه.
خیلی خوبه که انسان دست دوستانش را ول نکند و معرفت را در حقشون تمام کند.
خیلی ها دوست دارن کمک کنند اگر بعضی بزارن.
گاهی ی لبخند زندگی بخشه.
.
زندگی عالیست اگر دیگران بزارن.
.
من حس میکنم از هدف اصلی تاپیک دور شدیم.
به هر حال حرف دلی بود ک‌ به زبان اوردم.
خیلی ممنون از شما
التماس دعا
یا حق و یا علی ع[/]

سلام.
عامل به وجود آمدن یک بچه دو نفراند.بچه در محیطی رشد می کند که چیزی جز شقاوت سرنوشتش نمی شود.چیزی که میلیاردها سال در نتیجه ی تربیت مفسدان و فاسقان و ... می بینیم.
حالا اگر این ها بگویند تربیت ما این بلا را سر ما آورد خداوند واقعا قبول می کند؟؟ خیلی از نتایج تربیت هاددر بزرگسالی ترمیم نمی شوند.این فرد با این تربیت وارد اجتماع می شود و دنیایی می بیند که اگر در جهت اکثریت دنیا حرکت نکند اگر آن راه هم اشتباه باشد یا رسوا می شود یا از گرسنگی می میرد و قاعدتا راهی جز مردن ندارد و خودش هم نمی تواند سربه نیست کند چون کاری حرام است. و حال وقتی مرد می پرسند چرا این راه را که همه رفتن تو هم رفتی و جواب می دهد چون چاره نداشتم! آیا خداوند قبول می کند؟؟ ( سپس یک راست به جهنم فرستاده می شود !! )
ایکاش خداوند هم بازخواست می شد تا خودش که عامل همه ی افعال است ببینیم چه بهانه ای دارد.

مضطرب;983660 نوشت:
سلام.
عامل به وجود آمدن یک بچه دو نفراند.بچه در محیطی رشد می کند که چیزی جز شقاوت سرنوشتش نمی شود.چیزی که میلیاردها سال در نتیجه ی تربیت مفسدان و فاسقان و ... می بینیم.
حالا اگر این ها بگویند تربیت ما این بلا را سر ما آورد خداوند واقعا قبول می کند؟؟ خیلی از نتایج تربیت هاددر بزرگسالی ترمیم نمی شوند.این فرد با این تربیت وارد اجتماع می شود و دنیایی می بیند که اگر در جهت اکثریت دنیا حرکت نکند اگر آن راه هم اشتباه باشد یا رسوا می شود یا از گرسنگی می میرد و قاعدتا راهی جز مردن ندارد و خودش هم نمی تواند سربه نیست کند چون کاری حرام است. و حال وقتی مرد می پرسند چرا این راه را که همه رفتن تو هم رفتی و جواب می دهد چون چاره نداشتم! آیا خداوند قبول می کند؟؟ ( سپس یک راست به جهنم فرستاده می شود !! )
ایکاش خداوند هم بازخواست می شد تا خودش که عامل همه ی افعال است ببینیم چه بهانه ای دارد.

با سلام و عرض ادب

الاعمال بالنیات

مهم این هست نیت شخص هنگام انجام گناه چی باشه

هر کس به سمت خدا فرار کنه از گناه بدون شک راه چاره ای پیدا میکنه

حتی مرگ با عزت در راه خدا بهتر از زندگی با ذلت خواهد بود ...

حتی در بدترین محیط ها هم انسان تفاوت رذیلت اخلاق و فضیلت اخلاقی رو تشخیص می ده
به خاطر ودیعه ای به نام وجدان که خداوند در انسان قرار داده

این که یه نفر به طور کل وجدان رو کنار میزاره انتخابی هست نه اجبار جامعه ...

چون وجدان در سخت ترین شرایط مرگ خوب و در راه حق رو به زندگی ذلت بار ترجیح می ده

اما شخص گناه کار وجدانش رو خاموش می کنه و ترجیح می ده به همین زندگی نکبت بار ادامه بده ...

با سلام و احترام

مضطرب;983660 نوشت:
عامل به وجود آمدن یک بچه دو نفراند.بچه در محیطی رشد می کند که چیزی جز شقاوت سرنوشتش نمی شود.چیزی که میلیاردها سال در نتیجه ی تربیت مفسدان و فاسقان و ... می بینیم.
حالا اگر این ها بگویند تربیت ما این بلا را سر ما آورد خداوند واقعا قبول می کند؟؟ خیلی از نتایج تربیت هاددر بزرگسالی ترمیم نمی شوند.این فرد با این تربیت وارد اجتماع می شود و دنیایی می بیند که اگر در جهت اکثریت دنیا حرکت نکند اگر آن راه هم اشتباه باشد یا رسوا می شود یا از گرسنگی می میرد و قاعدتا راهی جز مردن ندارد و خودش هم نمی تواند سربه نیست کند چون کاری حرام است. و حال وقتی مرد می پرسند چرا این راه را که همه رفتن تو هم رفتی و جواب می دهد چون چاره نداشتم! آیا خداوند قبول می کند؟؟ ( سپس یک راست به جهنم فرستاده می شود !! )
ایکاش خداوند هم بازخواست می شد تا خودش که عامل همه ی افعال است ببینیم چه بهانه ای دارد.

جناب مضطرب عزیز من احساس می کنم پشت سوال شما یک احساس ناامیدی و ترس است که من البته نمیتوانم دقیق آن را درک کنم و نمیدانم عامل آن چیست، اما آن را احساس می کنم؛ اگر بتوانید آن احساستان را که منشأ سوال شده برای بنده روشن بفرمایید برای پاسخ به شما خیلی به من کمک می کند.

اما آنچه که فعلا میتوانم عرض کنم این است که شما بی جهت نگران و مضطرب هستید، خواهش می کنم دقت بفرمایید:
اولا: به اندازه همان درصدی که شما برای تربیت، محیط، ژنتیک و مانند آن قائل هستید، به همان اندازه انسان مجرم در مجازاتش تخفیف خواهد داشت؛ مثلا اگر شما معتقد هستید یک انسان مجرم فقط 70 درصد اختیار دارد و 30 درصد تحت جبرهای روانشناختی و جامعه شناختی هست خداوند به همان اندازه ای که انسان اراده و اختیار و عقل داشته بازخواست خواهد کرد؛ بنابراین جای نگرانی از تبعیض وجود ندارد.

ثانیا: رحمت خداوند را نادیده نگیرید؛ پیامبر(ص) فرموده اند:
«مَنْ‏ وَعَدَهُ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ عَمَلٍ‏ ثَوَاباً فَهُوَ مُنْجِزُهُ لَهُ وَ مَنْ أَوْعَدَهُ عَلَى عَمَلٍ عِقَاباً فَهُوَ فِيهِ بِالْخِيَار»؛ کسی که خداوند به او وعده ثواب برای عملی را داده است به آن عمل خواهد کرد، و کسی را که خداوند تهدید به عذاب کرده است برای عذاب کردن او اختیار دارد.(التوحید، ص406)

قرآن کریم می فرماید خداوند غیر از شرک که بدون توبه آن را نمی بخشد، هر گناهی را ممکن است حتی بدون توبه برای برخی بندگان ببخشد(نساء:48)

و طبق فرمایش امام صادق(ع) این رحمت الهی در قیامت آنقدر گسترده خواهد شد که شیطان هم در آن طمع میکند:
«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَشَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَحْمَتَهُ حَتَّى يَطْمَعَ إِبْلِيسُ فِي رَحْمَتِه‏» (امالی صدوق، ص205)

روشن است که با بخشیده شدن من و شما شیطان طمع نمی کند، تصور کنید چه کسانی در قیامت بخشیده میشوند که شیطان هم طمع می کند!
باید مراقب باشیم که خوف ما بر امید ما غلبه نکند و ما را به ناامیدی و ترس بیش از حد نکشاند که این موجب میشود انسان از زندگی اش لذتی نبرده و دچار افسردگی شود، همه چیز باید در حالت تعادل باشد.

[="Tahoma"][="Navy"]

مضطرب;981580 نوشت:
سلام.
چرا خداوند انسان را در بستر خانواده قرار می دهد برادران و خواهران در کودکی با هم زندگی می کنند و شادی می کنند بزرگ می شوند هر کس به فکر منفعت خود خواهد بوددر اجتماع تحت تاثیر هر گونه افکار و رفتار قرار می گیرند در آخر تنها می میرند تنها بارخواست می شوند درحالی در اجتماع وابسته شدند به طوری خداوند می گوید مادر از فرزند و فرزند از مادر گریزان است؟ انسان که معتاد به اجتماع است و افکار و کردار دیگران روی تاثیر دارد چرا تنها بازخواست می شود؟

سلام
چه بسا بازخواست فردی یک جنبه اخلاقی داشته باشد و آن این است که کسی شاهد و ناظر بر اعمال ناشایست فرد نباشد. او باشد و خدایش تا فرد از روی دیگران شرم نکند. اما بازگشت انسان بسوی خداوند در مراحلی فردی است و در مراحل دیگر همان حضور در جمع و همنشینی با دوستان و غیره نیز هست که قرآن کریم و تجربه اهل تجربه به آن تصریح و دلالت می کند.
یا علیم[/]

محی الدین;983735 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
چه بسا بازخواست فردی یک جنبه اخلاقی داشته باشد و آن این است که کسی شاهد و ناظر بر اعمال ناشایست فرد نباشد. او باشد و خدایش تا فرد از روی دیگران شرم نکند. اما بازگشت انسان بسوی خداوند در مراحلی فردی است و در مراحل دیگر همان حضور در جمع و همنشینی با دوستان و غیره نیز هست که قرآن کریم و تجربه اهل تجربه به آن تصریح و دلالت می کند.
یا علیم
[/]

آیه ۹ سوره طارق :
روزی تحقّق می‌یابد که رازهای نهان و کارهای پنهان آشکار و آزموده می‌گردد.
تفسیر :
می‌فرماید: «در آن روز که اسرار پنهان (انسان) آشکار می‌شود» (یوم تبلی السرائر).

آری! در آن روز که «یوم البروز» و «یوم الظهور» است اسرار درون آشکار می‌شود، اعم از ایمان و کفر و نفاق، یا نیت خیر و شر، یا ریا و اخلاص، و این ظهور و بروز برای مؤمنان مایه افتخار و مزید نعمت است، و برای مجرمان مایه سر افکندگی و منشأ خواری و خفت و چه دردناک است که انسان عمری با آبرو در میان مردم زندگی کند ولی در آن روز در برابر همه خلایق شرمسار و سر افکنده شود.

مضطرب;984029 نوشت:

و چه دردناک است که انسان عمری با آبرو در میان مردم زندگی کند ولی در آن روز در برابر همه خلایق شرمسار و سر افکنده شود.

با سلام

سزای کسی که خود را پیش خداوند بی آبرو کند تا نزد خلق با آبرو گردد جز این نخواهد بود ...

مگر این که توبه کند و گذشته خود را اصلاح کند

و از این پس خود را پیش خداوند با آبرو گرداند نه پیش خلق گنه کار ....

[="Tahoma"][="Navy"]

مضطرب;984029 نوشت:
آیه ۹ سوره طارق :
روزی تحقّق می‌یابد که رازهای نهان و کارهای پنهان آشکار و آزموده می‌گردد.
تفسیر :
می‌فرماید: «در آن روز که اسرار پنهان (انسان) آشکار می‌شود» (یوم تبلی السرائر).

آری! در آن روز که «یوم البروز» و «یوم الظهور» است اسرار درون آشکار می‌شود، اعم از ایمان و کفر و نفاق، یا نیت خیر و شر، یا ریا و اخلاص، و این ظهور و بروز برای مؤمنان مایه افتخار و مزید نعمت است، و برای مجرمان مایه سر افکندگی و منشأ خواری و خفت و چه دردناک است که انسان عمری با آبرو در میان مردم زندگی کند ولی در آن روز در برابر همه خلایق شرمسار و سر افکنده شود.


سلام
بله روز قیامت روز بروز سرائر است اما فی الجمله یعنی همه سرائر بلکه همه ابعاد سرائر آشکار نمی شود چراکه اسم ستار الهی آنجا هم همچنان پوشاننده آن چیزی است که خداوند می خواهد از دیگران پوشیده باشد بخصوص گناهان اهل ایمان که آشکار شدنش باعث شرمساری آنها در نزد دیگران است. اما کفار و مشرکین اغلب حسابی ندارند و مستقیم به جهنم تشریف می برند و آنجا در عذاب عقاید و اعمال خود خواهند بود.
یا علیم[/]

مضطرب;984029 نوشت:
آیه ۹ سوره طارق :
روزی تحقّق می‌یابد که رازهای نهان و کارهای پنهان آشکار و آزموده می‌گردد.
تفسیر :
می‌فرماید: «در آن روز که اسرار پنهان (انسان) آشکار می‌شود» (یوم تبلی السرائر).

آری! در آن روز که «یوم البروز» و «یوم الظهور» است اسرار درون آشکار می‌شود، اعم از ایمان و کفر و نفاق، یا نیت خیر و شر، یا ریا و اخلاص، و این ظهور و بروز برای مؤمنان مایه افتخار و مزید نعمت است، و برای مجرمان مایه سر افکندگی و منشأ خواری و خفت و چه دردناک است که انسان عمری با آبرو در میان مردم زندگی کند ولی در آن روز در برابر همه خلایق شرمسار و سر افکنده شود.

جناب مضطرب عزیز شما فقط آیات وعید را میبینید و این منشأ چنین اضطراب و ناامیدی شده است...
اگر آیات افشای اسرار و هویدا شدن اعمال را می بینید از آن طرف آیات و روایاتی که از بخشش گسترده، و ستارالعیوب بودن خداوند سخن گفته را هم باید ببینید در غیر این صورت نمیتوانید نتیجه گیری درستی داشته باشید.

خیلی دلم می خواست مفصل مواردی رو ذکر کنم اما حوصله ام نکشید!!!!
من آیاتی مبنی بر تخفیف تاثیر ژنتیک و تربیت ندیدم اگر هست اعلام کنید.
#
بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد، و خدای شما به آن که راهیافته‌تر است (از همه کس) آگاهتر است. اسراء-۸۴
#
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ...: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و خانوادة خویش را از آتشى که هیزم آن انسان‌ها و سنگهاست نگه دارید...» (التّحریم/6).
#
امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: «ایاکم و تزوج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با احمق بپرهیزید، زیرا هم نشینی با احمق باعث اندوه و بلا و فرزندش نیز بدبخت است»
#
معلوم تقصیر این فرزند چیست . این فرزند ذاتا بدبخت است !!

خداوند می توانست همانطور که خود می گوید خدا برای همه یکی است و افراد با اختیار خود یا خدا را قبول دارند یا ندارند همه را از نظر ژنتیک و استعداد و ... مساوی خلق می کرد و همانطور که ادعا کرده انسان موجودی مختار است خودشان تصمیم می گرفتند از استعدادهایشان استفاده کنند و یا نکنند و اینقدر تبعیض ناحق در حق مخلوق خود قائل نمی شد.

ای کاش به دنیا نمی آمدم!

مضطرب;984687 نوشت:
خیلی دلم می خواست مفصل مواردی رو ذکر کنم اما حوصله ام نکشید!!!!
من آیاتی مبنی بر تخفیف تاثیر ژنتیک و تربیت ندیدم اگر هست اعلام کنید.
#
بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد، و خدای شما به آن که راهیافته‌تر است (از همه کس) آگاهتر است. اسراء-۸۴
#
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ...: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و خانوادة خویش را از آتشى که هیزم آن انسان‌ها و سنگهاست نگه دارید...» (التّحریم/6).
#
امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: «ایاکم و تزوج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با احمق بپرهیزید، زیرا هم نشینی با احمق باعث اندوه و بلا و فرزندش نیز بدبخت است»
#
معلوم تقصیر این فرزند چیست . این فرزند ذاتا بدبخت است !!

خداوند می توانست همانطور که خود می گوید خدا برای همه یکی است و افراد با اختیار خود یا خدا را قبول دارند یا ندارند همه را از نظر ژنتیک و استعداد و ... مساوی خلق می کرد و همانطور که ادعا کرده انسان موجودی مختار است خودشان تصمیم می گرفتند از استعدادهایشان استفاده کنند و یا نکنند و اینقدر تبعیض ناحق در حق مخلوق خود قائل نمی شد.

ای کاش به دنیا نمی آمدم!

با سلام

هر انسانی حتی بدبخت ترین انسان برای آخرت قدرت انتخاب داره

بدون شک انسانی که در این دنیا سختی کشیده

اگر راه درست رو انتخاب کنه

در آخرت نصیبی بهتر از افرادی خواهد داشت که زحمت کمتری در این دنیا کشیدن

اما بدبخت به دنیا اومدن

نباید باعث بشه بدبخت از دنیا بریم

زندگینامه احد عظیم زاده ، جان کوم ، جیم کری ، هال بری ،فیتز جرالد ، کریس گاردنر ، اپرا وینفری ، لیکا شینگ ، اورسلا برنز ، استیو جابز یا خیلی افراد دیگه می تونه به ما کمک کنه

انسان های بسیازی بودن که از بدبختی به خوشبختی رسیدن

و انسان های بسیاری که خوشبختی اون ها هنگام تولد باعث شد تا با بدبختی از این دنیا برن !!!!!!!

این افراد تو بدترین شرایط به دنیا اومدن

و در سخت ترین شرایط بزرگ شدن

مضطرب;984687 نوشت:
من آیاتی مبنی بر تخفیف تاثیر ژنتیک و تربیت ندیدم اگر هست اعلام کنید.

آیه و روایت زیاد است من به دو مورد اشاره می کنم که دقت در آنها کفایت می کند:
قرآن کریم می فرماید: «هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسل‏هاى گذشته‏] قرار داد، و [از نظر امکانات‏] برخى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد.(انعام:165)

و امام باقر(ع) هم می فرمایند: «إِنَّمَا يُدَاقُ‏ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيا»؛ جز این نیست که خداوند در روز قیامت به اندازه عقلی که در دنیا به بندگان عطا کرده در حسابرسی شان دقت به خرج خواهد داد. (الکافی، ج1، ص11)

مضطرب;984687 نوشت:
بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد، و خدای شما به آن که راهیافته‌تر است (از همه کس) آگاهتر است. اسراء-۸۴

مضطرب;984687 نوشت:
امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: «ایاکم و تزوج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با احمق بپرهیزید، زیرا هم نشینی با احمق باعث اندوه و بلا و فرزندش نیز بدبخت است»

جناب مضطرب عزیز من نزدیک به 20 سال است در حوزه هستم و رشته ام از کارشناسی تا مراتب بالاتر همین کلام و اعتقادات بوده و با آیات و روایات در این حوزه سر و کار داشته ام، برادرانه به شما نصیحت می کنم از نگاه گزینشی به آیات و روایات خودداری کنید، آیات و روایات باید با هم دیده شوند وگرنه جز گمراهی چیزی عاید انسان نمیشود! حتی آن چیزی که از داعش، داعش ساخته است نگاه های گزینشی به آیات و روایات است که از میان آیات و روایات، بخشی را دیدند و بخشی را ندیدند!

اینکه خدا می فرماید هر کسی طبق ذات و طبیعت خود رفتار می کند، و اینکه پیامبر(ص) می فرماید: با انسان احمق ازدواج نکنید خب این بخشی از ماجراست، اما از آیات و روایات دیگر باید دید این طبیعت و ذات قابل تغییر نیست؟ همه اش اکتسابی است؟ این احمق شدن انسان دست خودش نیست؟

پس اینکه امام حسین(ع) به لشگر عمر سعد فرمود: علت اینکه حرف حق من در شما اثر نمی کند این است که شکم های شما از حرام پر شده" این یعنی چه؟ چرا نفرمود: ژنتیک شما مشکل دارد؟ چرا نفرمود: ذات شما مشکل دارد؟!
این حرف هایی که شما می زنید هیچ پایه و اساسی در آیات و روایات ندارد! برداشت های سطحی از چند آیه و روایت است.

اینکه قرآن میفرماید: «ِإِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر دهند(رعد:11) این یعنی چه؟
وقتی قرآن می فرماید: «أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ برای انسان بهره ای نیست مگر آنچه که سعی و تلاش نموده.(نجم:39)
وقتی می فرماید: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛ و کسانی که در راه ما تلاش و مجاهدت کنند آنها را به راه های خویش هدایت می کنیم.(عنکبوت:69)

اینها دارد داد میزند کار دست خود بشر است، آن وقت ما چشم روی این آیات شفاف ببندیم و دو تا آیه را که موافق با نظر ماست را بگیریم و بر نیزه کنیم!! راه درست تحقیق را باید رعایت کرد.

مضطرب;984687 نوشت:
خداوند می توانست همانطور که خود می گوید خدا برای همه یکی است و افراد با اختیار خود یا خدا را قبول دارند یا ندارند همه را از نظر ژنتیک و استعداد و ... مساوی خلق می کرد و همانطور که ادعا کرده انسان موجودی مختار است خودشان تصمیم می گرفتند از استعدادهایشان استفاده کنند و یا نکنند و اینقدر تبعیض ناحق در حق مخلوق خود قائل نمی شد.

اگر علی رغم تفاوت انسان ها در تغذیه سالم، تحرّک، مراقبت های بارداری، استفاده از غذاهایی که موجب تقویت یا ضعف حافظه میشود، استفاده یا عدم استفاده از سیگار و الکل و مانند آن...
اگر با وجود این تفاوت ها همه بچه ها یکسان به دنیا می آمدند آن موقع بود که ظلم بود، نه وقتی که زمینه های پیشینی متفاوت هستند!!

یا باید مقدمات و نتیجه هر دو یکسان باشند، یا هر دو متغیر! نمیشود مقدمات متفاوت باشند و نتیجه یکسان حاصل شود، این ظلم است!
و نمیشود مقدمات مشابه باشند و نتیجه متفاوت باشد، این هم ظلم است.
آنچه ما در جهان می بینیم اتفاقا عین عدالت است، که هر کسی متناسب با مقدماتی که در زندگی محقق میسازد، نتیجه می گیرد، به همین خاطر علم پزشکی و مانند آن ایجاد شده، وگرنه اگر خداوند میخواست مثل برخی بندگان احساساتی شده و بی ضابطه و بی قاعده تصمیم گیری کند اساس همه علوم و قوانین عالم بر باد میرفت!!

سلام علیکم.
۱- ژنتیک مگر همش عقل است؟؟
من دوست ندارم به خاطر خواست خداوند عده ای قدرت ذاتی داشته باشند و آقا بالا سر من باشند.
من دوست ندارم به بهانه های امتحان عده ای عشق و حال داشته باشند و من ناله کنم!!
عامل قتل و جنگ و غارت ها چیست ؟ حسادت و عقده ها نیست ؟
۲-بنده جسارت نکردم و نگفتم که شما سواد ندارید که شما ادعا می کنید ۲۰ سال در این زمینه مطالعه داشتید.هر چند این تعداد سال دلیل بر اینکه حق می گویید نیست.

ای کاش خطبه های دیگر امام حسین (ع) هم می گفتید تا نقش ژنتیک به وضوح آشکار شود :

امام حسین علیه السلام در خطبه تاریخی خود در روز عاشورا فریاد برآوردند که:
«اکنون بدانید که زنازاده فرزند زنازاده ـ عبیدالله بن زیاد-، مرا بین دو راهی قرار داده است: کشته شدن یا پذیرفتن ذلت. انتخاب راه پستی و ذلت از ما بعید است و خدا و رسولش آن را نمی پسندند. پدران پاک و مادران پاکدامن و آزادگان غیور و انسانهای عزّتمند، حاضر به اطاعت از انسانهای پست نیستند و آن را بر کشته شدن با کرامت ترجیح نمی دهند. من عذر خود را بیان کردم و هشدار دادم و با این خانواده کم با این که یاران -کوفیان دعوت کننده- بی وفایی کرده و تنهایم گذاشتند، ایستادگی خواهم کرد.»
مقتل الحسین خوارزمی

۳- اولا من قوم نیستم و یک نفرم در برابر یک اجتماع با میلیاردها تفکر که هر کس خود را بر حق می داند قتل می کند غارت می کند آبرو می برد و ... و من نوعی نمی توانم تک نفره در قبال یک قوم که مسیرشان معلوم نیست درست است یا غلط بایستم و چاره ای جز مردن ندارم !!
مگر امام حسین در برابر یک قوم کشته نشد؟؟مگر تلاش نکرد از جنگ جلوگیری کند؟؟

من نه امامم نه معصوم پس توانایی های یک امام هم ندارم تا مسیر درست را شناسایی کنم!

من علاقه ندارم تنها بازخواست شوم!

ثانیا فرض تلاش و کوشش کنیم تا چیزی در ما تغییر کند آیا در اطراف ما کسانی وجود ندارند که جلوی مان را بگیرند و به ما بخنند؟؟!!

مثلا در کنکور چه قدر هوش تاثیر دارد ؟ افراد معمولی و باهوش مساوی در مدت زمان معینی تلاش می کنند و با احتساب شرایط جوی مساوی در موقع امتحان فرد باهوش جرقه ای در ذهن زده و تست بیشتری زده و بهترین دانشگاه قبول شده و بهترین زندگی را تشکیل می دهد و مهاجرت هم می کند و عشق دنیا را می برد و دیگری چون باهوش نبوده و جرقه نداشته بزند در فلان دانشگاه درجه چندم قبول می شود و در آخر می شود حمال!!

۴- همین ژنتیک پدر من را درآورده است.ژنتیک باعث شده هوش خوبی نداشته باشم.ژنتیک باعث شده چهره ی زیبایی نداشته باشم.ژنتیک باعث شده صدای مسخره ای داشته باشم که همه تعجب می کنند و من همیشه ساکتم و خیلی کم حرف می زنم و ارتباط کلامی من در حد صفر است.ژنتیک باعث شده نیازهای شدید داشته باشم و کلافه ام کرده است که خودکشی در فکر من است.
ژنتیک باعث بدبختی من شده است.همین ژنتیک باعث فوبیا و اضطراب های ذاتی شده است.
ظلم دو نفر در به دنیا آوردن اجباری و بی اراده ی فردی که بدبخت است به بچه چه ارتباطی دارد؟ کسی که این ظلم ها را می بیند و جز قوانین خود گذاشته است تقصیر من چیست؟
چرا من باید تنهایی بازخواست شوم چرا باید هراس و ترس عذاب و شکنجه داشته باشم.
از کجا معلوم خداوند نگوید خودم خواستم اینجوری باشی و کاری نمی توانی بکنی.

با سلام و احترام

مضطرب;985723 نوشت:
خطبه های دیگر امام حسین (ع)

بله قطعا این امور هم نقش دارد؛ اینکه بنده عرض کردم به همه این آیات و روایات باید نگاه کرد خودم هم متوجه هستم، بنده نقش ژنتیک و وراثت و مانند آن را انکار نمی کنم، بلکه عرضم به شما این بود که نقش سایر عوامل از جمله اراده خود انسان هم نقش دارند، و اتفاقا نقش آنها اساسی تر است و بیشتر از هر چیزی در آیات و روایات به آن بها داده شده است.

مضطرب;985723 نوشت:
فرض تلاش و کوشش کنیم تا چیزی در ما تغییر کند آیا در اطراف ما کسانی وجود ندارند که جلوی مان را بگیرند و به ما بخنند؟؟!!
مثلا در کنکور چه قدر هوش تاثیر دارد؟

ببینید دوست عزیز
نباید آخرت را با دنیا مقایسه کنید، حسابرسی و رسیدن به نتیجه د دنیا و آخرت خیلی با هم تفاوت دارد:

در دنیا مزد و پاداش به نتیجه عمل است، یعنی اگر کسی تلاشش در کنکور بیشتر باشد اما استعدادش کمتر باشد ممکن است نتیجه ای نگیرد، یا نتیجه ای که می گیرد پایین تر از آن کسی باشد که تلاشش کمتر بوده اما استعدادش بیشتر. اما آخرت در تمامی این ویژگی ها با دنیا تفاوت دارد؛ اولا مزد و پاداش به نتیجه نیست، به تلاش است، اگر کسی تلاش کند اما اصلا به هیچ نتیجه ای نرسد او به اندازه تلاشش پاداش خواهد داشت، واگر کسی بدون هیچ تلاشی به نتیجه بزرگی برسد پاداش چندانی نخواهد داشت:
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ انسان بهره ای جز سعی و تلاشش ندارد.(نجم:39)

همچین این حسابرسی و پاداش متناسب با امکاناتی است که انسان در اختیار دارد:
«لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ تا شما را متناسب با آنچه که عطاء نموده است بیازماید(انعام:165)

بنابراین این تلاش هرچقدر دشوارتر باشد اجر و پاداشش بیشتر خواهد بود:
«أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال دشوارترین آنهاست.(بحارالانوار، ج67، ص191)

بنابراین انسان هایی که از نظر هوش و استعداد و چهره و توانایی جسمی، و توانایی مالی و مانند آن از دیگران کمتر باشند هرگز در حسابرسی شان ضرر نمی کنند، چون مزد متناسب با تلاش است، نه نتیجه! و تلاش هم هر چقدر سخت تر و در امکانات کمتر باشد ارزشش بیشتر و مزد آن افزون تر است. پس کسی در دنیا چیزی از دست نمیدهد.

آنچه که به انسان ضربه میزند کم پولی و کم استعدادی و کمبودهای مادی دیگر نیست! بلکه حس ناامیدی و اضطراب است که انسان را از تلاش و حرکت باز میدارد.منفی نگری است که انسان را زمین گیر می کند.
عمده انسان هایی که گمان می کنند به خاطر کمبودها از دیگران عقب افتاده اند وقتی پای سخنانشان می نشینی میفهمی در قفس افکار منفی خودشان اسیر شده اند.

امام رضا(ع) در روایتی با سند صحیح می فرمایند:
«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا»؛ به خداوند گمان نیکو برده و حُسن ظن داشته باش، پس به درستی که خداوند می گوید من نزد گمان بنده ام هستم، اگر به من گمان نیک داشته باشد همان خیر و نیکی را برای او رقم میزنم، و اگر گمان بد ببرد همان را برای او مقدر میسازم.

پس افکار منفی را از خودتان دور سازید. کلید نجات شما نه در تغییر امکانات و ژنتیک، بلکه در تغییر افکارتان است. نگذارید افکارتان از شما یک موجود ضعیف بسازند.

خدا را گواه می گیرم کسی را سراغ دارم که موقع حرف زدن همه مسخره اش می کردند اما امروز به یکی از مداحان بسیار عالی تبدیل شده است
کسی را سراغ دارم که از سر ضعف اعتماد به نفس نمی توانست در یک جمع کوچک سخن بگوید اما با تغییر افکارش امروز تبدیل به سخنران شده است.
کسی که از درون خودش را تحقیر کند هرگز نمی تواند در بیرون و برای دیگران عزیز باشد! انسانی نزد دیگران عزیز است که برای خودش عزیز باشد و حتی در برابر تمسخر دیگران خودش را تحقیر نکرده و به تمسخر دیگران وقعی نمی نهد! این انسان رشد می کند تا جایی که دیگران به حسرت خواهند افتاد اما اگر به این تمسخرها اهمیت داده و به خود بگیرد همین جا متوقف شده و در همین مرتبه خواهد ماند.

هدف از زندگی ساختن خودمان است، خداوند انسان را در دنیا متناسب با ژنتیک و وراثت و مانند آن آفریده که با تلاش و کوشش هرگونه که میخواهد خودش را برای زندگی ابدی بسازد، و این ساختن در گرو تلاش است، ممکن است کسی در بهترین امکانات خودش را به بدترین صورت برای آخرت بسازد، و ممکن است کسی در حداقل امکانات بهترین زندگی را برای آخرت خودش بسازد.
نگذارید این افکار مانع حرکت و تلاش شما شود.

مضطرب;985723 نوشت:
من علاقه ندارم تنها بازخواست شوم!

قطعا همینطور است، هرگز شما تنهایی حسابرسی نخواهید شد، بلکه تمام تلاش های شما به توان کمبودهایی که با آن روبرو بوده اید است که پاداش شما را تعیین میکند.
پس دست از تلاش و حرکت برندارید که بتوانید از این توان کمبودهایی که با آن روبرو بوده اید استفاده کنید.

چرا می خواهید همواره همه چیز رو گل و بلبل نشون بدید؟؟
چگونه خداوند به کسی که احمق آفریده شده تخفیف می دهد؟؟ چند پست قبل حدیث از پیامبر آوردم که گفتند فرزند حاصل احمق ها همیشه بدبخت است.تقصیر فرزند که در آینده به مسیر شقاوت می رود چیست ؟؟
چرا این ظلم را انکار می کنید؟؟؟؟؟

همواره می گویید سعی و اراده نقش اصلی را دارد .
نقش مادر را در دو چیز ببینید:
پسر نوح و خاندان حضرت محمد.
عاقبت هر کدام مشخص است.

خداوند اگر قرار بر تخفیف ژنتیک و تربیت داشت مستقیما اشاره می کرد که تخفیف می دهد.

الان در جامعه شما خودتان به کسی که موقعیت اجتماعی درست حسابی داشته باشد توجه می کنید یا کسی که به خاطر خیلی چیزها در چشم نیست.بالاخره باید در اجتماع زندگی کند یا نه؟؟؟

من اشتباه می کنم میلیاردها انسان در نقاط مختلف چطور ؟ آن ها هم اشتباه می کنند و اراده ندارند؟؟

افرادی که موقعیت اجتماعی درستی مثلا دارند چون خداوند خواسته و به آن ها حال داده یا ژن خوب داشتند در حق منی که در گوشه ی خانه ذلیلانه ماندم و خداوند نخواسته چیزها و مواردی که در ارتباطات و موقعیت خوب و ... داشته باشم ظلم بزرگی مرتکب شده اند.کسی هم که ادعای دینداری آن ها گوش فلک را کر کرده و سکوت کرده اند ظلم بزرگتری مرتکب شده اند.

این خیلی بی انصافی است که کسی این حال را درک نکند‌.
من هم برض می کنم همه چیز گل و بلبل است.ای کاش سری به خانه سالمندان و تیمارستان ها و بهزیستی ها می زدید.

چه عذاب دردناکی است سکوت و نگاه کردن به بدبختی های خود و ناتوان در فریاد زدن!

باسمه الحق

سلام علیکم

مضطرب;985744 نوشت:
افرادی که موقعیت اجتماعی درستی مثلا دارند چون خداوند خواسته و به آن ها حال داده یا ژن خوب داشتند در حق منی که در گوشه ی خانه ذلیلانه ماندم و خداوند نخواسته چیزها و مواردی که در ارتباطات و موقعیت خوب و ... داشته باشم ظلم بزرگی مرتکب شده اند.کسی هم که ادعای دینداری آن ها گوش فلک را کر کرده و سکوت کرده اند ظلم بزرگتری مرتکب شده اند.

آیا همه ی کسانی که از مواهب دنیا به طور نسبی برخوردارند حس خوبی نسبت به خودشان،اجتماعشان

بودنشان و بخصوص رفتنشان دارند؟

آیا همه ی کسانی که به طور نسبی نصیب چندانی از دارائی های دنیا ندارند نسبت به خودشان،اجتماعشان

بودنشان و رفتنشان حس بدی دارند؟ احساس تنهایی،شکست و ناتوانی می کنند؟

آن مثالهای نقضی که در هر دو گروه می شناسیم یا وصفشان را شنیده ایم چه؟

پس می توان از اجتماع،ژنتیک و هر عامل مؤثر دیگری که در سعادت یا شقاوت انسان به نحو اقتضاء

دخالت دارد و نه بیش از آن، بر آمد و به آنها و اقتضائاتشان غلبه نمود.

حبیبه;985750 نوشت:
باسمه الحق

سلام علیکم

آیا همه ی کسانی که از مواهب دنیا به طور نسبی برخوردارند حس خوبی نسبت به خودشان،اجتماعشان

بودنشان و بخصوص رفتنشان دارند؟

آیا همه ی کسانی که به طور نسبی نصیب چندانی از دارائی های دنیا ندارند نسبت به خودشان،اجتماعشان

بودنشان و رفتنشان حس بدی دارند؟ احساس تنهایی،شکست و ناتوانی می کنند؟

آن مثالهای نقضی که در هر دو گروه می شناسیم یا وصفشان را شنیده ایم چه؟

پس می توان از اجتماع،ژنتیک و هر عامل مؤثر دیگری که در سعادت یا شقاوت انسان به نحو اقتضاء

دخالت دارد و نه بیش از آن، بر آمد و به آنها و اقتضائاتشان غلبه نمود.

سلام.اگر فارسی سلیس بیان کنید خیلی بهتر است بنده هوش درک سجع را ندارم.

من چیزی که تاکنون دیدم بیچاره بیچاره تر شده و افسوس می خورد و خوشبخت خوشبخت تر و سرحال تر می شود.

خیر کسی که غرق خوشی است احساس بدی ندارد و کسی هم که غرق بدبختی است احساس خوبی ندارد.

بدبختی فقط پول و اموال نیست. بدبختی نداشتن ژن خوب ، نداشتن آرامش در زندگی ، آینده ی تاریک ، نداشتن موقعیت اجتماعی ، نداشتن عزت اجتماعی ، ناتوان در رفع نیازهای خدادادی خود و ... است.

من از کودکی تا کنون مظلوم واقع شدم و ژنتیک لعنتی هم مرا عقب انداخته و نمی دانم چه کاری انجام دهم.اگر من شقاوتمند شوم ( احتمالا الان هستم ) و خودم به خاطر عقده هام ظالم شوم چه کسی پاسخگوست ؟؟ من هم آدمم قادر نیستم آینده ام را بسازم چون در زندگی بلا ها بر سرم آمده است و آرامش ندارم.من مثل خیلی ها هوش نداشتم تا مسیر درست را انتخاب کنم.جرقه ی انقلابی هیچ در ذهنم زده نشد.

کسی که الان تشنه و گرسنه ( استعاره ) نباشد درد من را درک نمی کند.
فقط می گویند امید داشته باش.
من هم هر روز رژه ی عشق و حال ژن خوب ها را در جلوی خودم می بینم.
راه آبرومندی برای پایان دادن به زندگی پیدا نکردم اگر پیدا می کردم الان اینجا نبودم.

من از ساده ترین و ابتدایی ترین مواهب دنیایی منع شدم.
لعنت به این شانس!

مضطرب;985744 نوشت:
چگونه خداوند به کسی که احمق آفریده شده تخفیف می دهد؟؟ چند پست قبل حدیث از پیامبر آوردم که گفتند فرزند حاصل احمق ها همیشه بدبخت است.تقصیر فرزند که در آینده به مسیر شقاوت می رود چیست ؟؟
چرا این ظلم را انکار می کنید؟؟؟؟؟

مشکل این است که شما فقط یک طرف آیات و روایات را می بینید...
چرا آیات عذاب را می بینید اما آیات و روایات رحمت را نمی بینید؟
چرا آیات و روایات مربوط به تاثیرگذاری ژنتیک و مانند آن را میبینید اما آیات و روایاتی که ناظر به اراده و تلاش و کوشش خود انسان است را نمی بینید؟

مضطرب;985744 نوشت:
همواره می گویید سعی و اراده نقش اصلی را دارد .
نقش مادر را در دو چیز ببینید:
پسر نوح و خاندان حضرت محمد.
عاقبت هر کدام مشخص است.

شما چرا فقط این طرف را می بینید؟ چرا کسانی که با پدر و مادر بد داشته یا اصلا یتیم بوده اند و توانسته اند خوب باشند را نمی بینید؟
کتاب قطره هایی که دریا شده اند را بخوانید.

مضطرب;985744 نوشت:
الان در جامعه شما خودتان به کسی که موقعیت اجتماعی درست حسابی داشته باشد توجه می کنید یا کسی که به خاطر خیلی چیزها در چشم نیست.بالاخره باید در اجتماع زندگی کند یا نه؟؟؟
من اشتباه می کنم میلیاردها انسان در نقاط مختلف چطور ؟ آن ها هم اشتباه می کنند و اراده ندارند؟؟

شما چکار به رفتار من و امثال من دارید که از سر حقارت نفس خودمان گاهی با کسانی که در دنیا کمبودهایی چه از نظر مالی، چه از نظر استعداد و چه از نظر زیبایی و مانند آن دارند بد نگاه کرده، یا گاهی بد رفتار می کنیم. رفتار ما اصلا ملاک رفتار خدا نیست، شما باید ببینید رفتار خداوند چگونه است، من دوتا روایت را به عنوان نمونه عرض میکنم:

امام رضا(ع): «مَنْ لَقِيَ فَقِيراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلَافَ سَلَامِهِ عَلَى الْغَنِيِّ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ»؛ هر کسی فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به او سلام کند اما سلام کردن به او با سلام کردنش به ثروتمندان متفاوت باشد خداوند را در روز قیامت در حالی زیارت خواهد کرد که بر او غضبناک است.(امالی، ص442)

امام صادق(ع): «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَيَعْتَذِرُ إِلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْمُحْوِجِ فِي الدُّنْيَا كَمَا يَعْتَذِرُ الْأَخُ‏ إِلَى‏ أَخِيهِ‏ فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا أَحْوَجْتُكَ فِي الدُّنْيَا مِنْ هَوَانٍ كَانَ بِكَ عَلَيَّ فَارْفَعْ هَذَا السَّجْفَ فَانْظُرْ إِلَى مَا عَوَّضْتُكَ مِنَ الدُّنْيَا قَالَ فَيَرْفَعُ فَيَقُولُ مَا ضَرَّنِي مَا مَنَعْتَنِي مَعَ مَا عَوَّضْتَنِي‏»(الکافی، ج2، ص264)
ترجمه: همانا روز قیامت خداوند از بنده مؤمن که در دنیا فقیر و محتاج بوده دلجویی می‌کند چنان که برادری از برادرش عذر می‌خواهد. خداوند به او می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند! تو را به خاطر اهانت و خوارکردن در نظرم محتاج کردم؛ پس پرده‌ها را بردار و ببین به جای دنیا چه چیزها به تو داده‌ام. پس پرده‌ها را بردارد و آنچه را که خدای متعال از عوض دنیا به او داده بنگرد و به خدای عزوجل می‌دارد: پروردگارا! با این پاداش عظیمی که به من عطا فرمودی، من زیان نکرده ام نسبت به آنچه از دنیا مرا محروم کردی.

باسمه الشفیق

مضطرب;985755 نوشت:
من چیزی که تاکنون دیدم بیچاره بیچاره تر شده و افسوس می خورد و خوشبخت خوشبخت تر و سرحال تر می شود.

اگر با دقت بیشتری نگاه کنید می بینید که کسانی با همت،اراده،امید و تلاش سختی ها و مشکلات زندگی

را تبدیل به فرصت کرده اند.

مضطرب;985755 نوشت:
خیر کسی که غرق خوشی است احساس بدی ندارد و کسی هم که غرق بدبختی است احساس خوبی ندارد.

هیچکس در این عالم غرق خوشی نیست اشکال اینجاست که اغلب ما عادت کرده ایم ظاهر زندگی مردم را ببینیم

و همان را هم ملاک دلخوشی و خوشبختی آنها قرار دهیم در حالیکه خیلی از همان به ظاهر خوشبختها احساس خوشبختی

ندارند.

مضطرب;985755 نوشت:
بدبختی فقط پول و اموال نیست. بدبختی نداشتن ژن خوب ، نداشتن آرامش در زندگی ، آینده ی تاریک ، نداشتن موقعیت اجتماعی ، نداشتن عزت اجتماعی ، ناتوان در رفع نیازهای خدادادی خود و ... است.

هیچکدام از اینها را به انسان تقدیم نمی کنند بیشتر مواردی که ذکر کردید اکتسابی و قابل تغییر است حتی

ژن(اصلاح و ویرایش ژن یکی از مسائل علمی روز دنیاست).گرچه نمی دانم منظور شما از ژن خوب چیست؟

مضطرب;985755 نوشت:
من هم آدمم قادر نیستم آینده ام را بسازم

اتفاقا چون آدمید قادرید آینده تان را خودتان بسازید مثل سایر آدمها.اگر غیر از این بود هیچکس نمی توانست

روش زندگیش را تغییر دهد.

مضطرب;985755 نوشت:
من مثل خیلی ها هوش نداشتم تا مسیر درست را انتخاب کنم

اولا اینکه من هوش ندارم صحیح نیست.

ثانیا خیلی از باهوشها هم مسیر درستی را برای زندگیشان انتخاب نکرده اند.انتخاب مسیر صحیح زندگی

بیشتر حاصل مشورت،تجربه و تحقیق و تدقیق است.

مضطرب;985755 نوشت:
راه آبرومندی برای پایان دادن به زندگی پیدا نکردم

راهی برای تغییر دیدگاه و تعالی زندگیتان پیدا کنید بهتر است.

مضطرب;984687 نوشت:
خیلی دلم می خواست مفصل مواردی رو ذکر کنم اما حوصله ام نکشید!!!!
من آیاتی مبنی بر تخفیف تاثیر ژنتیک و تربیت ندیدم اگر هست اعلام کنید.
#
بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد، و خدای شما به آن که راهیافته‌تر است (از همه کس) آگاهتر است. اسراء-۸۴
#
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ...: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و خانوادة خویش را از آتشى که هیزم آن انسان‌ها و سنگهاست نگه دارید...» (التّحریم/6).
#
امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: «ایاکم و تزوج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با احمق بپرهیزید، زیرا هم نشینی با احمق باعث اندوه و بلا و فرزندش نیز بدبخت است»
#
معلوم تقصیر این فرزند چیست . این فرزند ذاتا بدبخت است !!

خداوند می توانست همانطور که خود می گوید خدا برای همه یکی است و افراد با اختیار خود یا خدا را قبول دارند یا ندارند همه را از نظر ژنتیک و استعداد و ... مساوی خلق می کرد و همانطور که ادعا کرده انسان موجودی مختار است خودشان تصمیم می گرفتند از استعدادهایشان استفاده کنند و یا نکنند و اینقدر تبعیض ناحق در حق مخلوق خود قائل نمی شد.

ای کاش به دنیا نمی آمدم!

سلام

درک من از مسئله شما این است که با مثال عرض میکنم

دو پیست دو میدانی را در نظر بگیرید.
در پیست اول شما قرار دارید و برای رسیدن به مدال طلا باید از 10 مانع عبور کنید.
در پیست دوم شخصی وجود دارد که در مقابلش مانعی وجود ندارد و به راحتی میتواند به مدال طلا برسد.

موانعی که در مقابل شما قرار دارد همان موانع ژنیتیکی، صدای بد، تیپ نامناسب، گذشته تلخ و غیره...

الان شما ناراحت هستید که چرا آن شخص میتواند به راحتی به کمالات دنیوی برسد
اما من باید با بدبختی زندگی کنم و نتوانم به طلا برسم
و اگر هم بخواهم طلا بگیرم باید ده برابر آن شخص تلاش کنم

من نیز دست کمی از شما ندارم چون بیماری ژنتیکی دارم
اما این موضوع را با خودم حل کردم که باید با آن کنار بیایم
بله موفقیت من مشروط به اعتماد به نفس و تلاش زیاد است و در این راه موفقیت کاملی به دست نیاوردم ....
عموما مغز بعد از مدتی خودش مشکل را حل میکند و شما نیز باید به مغزتان کمک کنید....
من به مشکلاتم فکر نمیکنم ...
درست است در کنارم افرادی هستند که به اندازه 10 تا 20 سال از من جلوتر هستند و من به خاطر موانعم نتوانستم موفقیتهای آنها را کسب کنم
ولی چرا با حسرت خوردن و خودخوری، خودم را شکنجه کنم؟!
دنیا همین است یکی پول دار است و یکی فقیر
یکی با درد به دنیا می آید و یکی با خوشی
این دنیاست
فقط شما باید این حقیقت را بپذیرید...
خیلی از این افرادی که اینجا هستند اگر موانع شما و تحقیرهایی که به شما شده را تجربه میکردند، با این چالش های ذهنی درگیر میشدند
چون مجبور میشوند بین زندگی عزت مندانه و تحقیر آمیز یکی را انتخاب کنند
لکن کسی که به فکر خودکشی می افتد دقیقا دارد زندگی تحقیر آمیز را انتخاب میکند
در حالی که میتواند با پشت پا زدن به تصورات و تحقیرهای مردم، زندگی شادی را تجربه کنند

چرا باید خودتان را به محدودیت های جسمی خودتان محدود کنید
آزاد باشید و آزاد زندگی کنید و حسرت این و آن را نخورید
نگاه مردم را دور بریزید
شما برای خودتان زندگی کنید و استایل زندگی خودتان را داشته باشید

مضطرب;985755 نوشت:
سلام.اگر فارسی سلیس بیان کنید خیلی بهتر است بنده هوش درک سجع را ندارم.

من چیزی که تاکنون دیدم بیچاره بیچاره تر شده و افسوس می خورد و خوشبخت خوشبخت تر و سرحال تر می شود.

خیر کسی که غرق خوشی است احساس بدی ندارد و کسی هم که غرق بدبختی است احساس خوبی ندارد.

بدبختی فقط پول و اموال نیست. بدبختی نداشتن ژن خوب ، نداشتن آرامش در زندگی ، آینده ی تاریک ، نداشتن موقعیت اجتماعی ، نداشتن عزت اجتماعی ، ناتوان در رفع نیازهای خدادادی خود و ... است.

من از کودکی تا کنون مظلوم واقع شدم و ژنتیک لعنتی هم مرا عقب انداخته و نمی دانم چه کاری انجام دهم.اگر من شقاوتمند شوم ( احتمالا الان هستم ) و خودم به خاطر عقده هام ظالم شوم چه کسی پاسخگوست ؟؟ من هم آدمم قادر نیستم آینده ام را بسازم چون در زندگی بلا ها بر سرم آمده است و آرامش ندارم.من مثل خیلی ها هوش نداشتم تا مسیر درست را انتخاب کنم.جرقه ی انقلابی هیچ در ذهنم زده نشد.

کسی که الان تشنه و گرسنه ( استعاره ) نباشد درد من را درک نمی کند.
فقط می گویند امید داشته باش.
من هم هر روز رژه ی عشق و حال ژن خوب ها را در جلوی خودم می بینم.
راه آبرومندی برای پایان دادن به زندگی پیدا نکردم اگر پیدا می کردم الان اینجا نبودم.

من از ساده ترین و ابتدایی ترین مواهب دنیایی منع شدم.
لعنت به این شانس!

سلام

برادر گرامی

باور کنید شما تنها انسانی نیستید این شرایط رو داره

اگر به جامعه چند میلیاردی زمین نگاه کنید

اون چیزی که از نظر شما خوشبختی محسوب می شه رو فقط 1 تا 5 درصد انسان ها دارن !!!!!

خوشبختی این نیست که با هوش و پولدار باشیم

خوشبختی یعنی راضی بودن به داشته ها و تلاش کردن و امید داشتن برای بدست آوردن نداشته و در کنارش قناعت کردن ...

خیلی ها هستن که سال ها از 7 صبح تا 12 شب کار کردن

الان نه خونه دارن ، نه ماشین و...

اما خوشبخت هستن

خیلی ها دست یا پا ندارن

اما خوشبخت هستن

خیلی ها چشم ندارن

اما خوشبخت هستن

و باور بفرمایید که خوشبخت ترین انسان ها دیوونه ها هستن !!!!

چون می تونن از زندگی لذت ببرن و هر کار دلشون می خواد انجام بدن !!!!

خوشبختی فقط پول و شهرت و هوش و موقعیت اجتماعی نیست

خوشبختی رضایت قلبی و درونی هر انسانی هست

حتی اگر کنار خیابون بخوابه ....

من خیلی از آدمای پول دار و سرشناس رو می شناسم که حاضرن تمام سرمایه خودشون رو بدن تا بتونن خوشبخت باشن

چون تمام وقت زندگیشون رو برای حفظ موقعیت اجتماعی ، پول و ... هدر دادن و نتونستن از زندگی لذت ببرن ...

یکی از مهمترین مسائل استفاده از مشکلات برای رسیدن به پیشرفت هست

به طور مثال روان آتکینسون علاقه داشت بازیگر بشه اما لکنت زبون و مشکل در تلفظ برخی حروف داشت
به جای این که بزنه تو سر خودش و همه آدما رو به خاطر مسخره شدنش سرزنش کنه
با خلاقیت و امید و تلاش و تمرین تونست شخصیت مستر بین رو خلق کنه و به موفقیت برسه

یا مثلا ادیسون که به خاطر کند ذهن بودن از مدرسه اخراج شد
اما هیچ وقت تسلیم نشد و دست از تلاش نکشید

این زندگی ماست و ما حق انتخاب داریم

هر چقدر هم مشکلات سر راه ما باشه

اگر امید داشته باشیم و تلاش کنیم به خواسته هامون می رسیم ....

فقط باید جرات ریسک کردن داشته باشیم و برای رسیدن به خواسته هامون از هیچ کس جز خدا نترسیم

کسی که فقط خدا رو ملاک زندگیش قرار بده
سرزنش ها و توهین ها و تهمت های دیگران باعث نمی شه از زندگیش نا امید باشه

مهم این هست که جایگاه خودمون رو در زندگی پیدا کنیم
و سعی نکنیم مثل بقیه زندگی کنیم

ما باید تمام تلاشمون رو بکنیم که خودمون باشیم
هر انسانی شخصیت مختص به خودش رو داره
و باید خودش رو به نهایت کمال وجودیش برسونه

نه اینکه سعی کنه مثل بقیه باشه ...

یکی از دوستان زندگینامه خودش رو گذاشته بود

امیدوارم راه گشا باشه !

[=&quot]سلام دوستان
[=&quot]من رضا 22 سالمه
[=&quot]هر عزیزی اینجا یه کامنت گذاشته بعضیا ناامید از زندگی و برخی هم امیدوار به زندگی بودن .
[=&quot]دوست دارم داستان شکست های زندگیم رو براتون نقل کنم شاید با این کار بتونم بارقه ی امیدی در دل شما روشن کنم البته من در حدی نیستم که بخوام راهگشای زندگی شما باشم ولی خوندن این سرگذشت خالی از لطف نیست.
[=&quot]من در خانواده ای تقریبا پایبند به مذهب متولد شدم و وضعیت مالی متوسطی داریم . از زمانی که خودم رو به یاد میارم (15سالگی)در انزوا و گوشه گیری از جمع به سر میبردم .با هیچ گره نمیخوردم و کم کم به حالت افسردگی دچار شدم .نه هدفی برای زندگی و نه هویتی در اجتماع ، غیر از سرکوفت و تحقیر هم در کودکی نشنیده بودم . این حالت پوچی تا سن 18 سالگی برای من ادامه داشت و به طور ناگهانی موجب بروز امراض روانی و جسمی من شد (افسردگی،بی هویتی،انزوا،کاهش وزن شدید،بی میلی به غذا، درد های مکرر و طولانی در ناحیه معده و…) در همین زمان بود که مسیر زندگی من به آنی عوض شد در زندگی برای اولین بار نسبت به دختری احساس علاقه پیدا کردم(عاشق شدم? ? ) .اون دختر یه سال از من بزرگتر بود و تو یه دانشگاه دولتی قبول شده بود(عاشقی منم داستانیه برای خودش که اینجا جای نقلش نیست ).از اون زمان بود که تصمیم خودم مبنی بر این که منم باید همون دانشگاهی که اون دختر قبول شده قبول بشم رو گرفتم(یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید تو اون دوره بغالی سر کوچه هم منو شاگردش نمیکرد..من ..دانشگاه…اونم دولتی و با درجه تکاوری در مدرسه….محالهههههه…)
[=&quot]دوستان باور بفرمایید در اون زمان من حتی نمیدونستم کتاب چی هست و به چه دردی میخوره .به هر حال عاشق شده بودم و چاره ای نبود باید از یه جایی شروع میکردم? .با تمام سختی هایی که داشتم درس خوندن رو برای کنکور شروع کردم و جزوه رتبه های برتر کنکور هم شدم البته از آخر?
[=&quot]سال اول که رتبه ای نیاوووردم
[=&quot]ولی ناامید نشدم (عاشق نشدی وگرنه میفهمیدی..? )و با خودم عهد بستم سال بعد برای کنکور قبول بشم
[=&quot]سال دوم اوضاعم بهتر شده بود تازه متوجه شده بودم که کتاب چه فاییده ای داره اما چه سود با چالش جدیدی به اسم “هر چی میخونم نمیفهمم “مواجه شده بودم(حکایت حسنی به مکتب نمیرفته) ..به هر شکلی بود خودم رو بالا کشیدم و برای دوومین بار کنکور دادم و قبول شدم اما نه دانشگاه دولتی بلکه غیرانتفاعی(لازم به ذکره که من هنوز از مشکلات روانی وجسمیم رنج میبردم و تنها تفاوتم با گذشته این بود که علاقم به اون دختر فروکش کرده بود)
[=&quot]و این سال ، سال اوج گیری مشکلات من بود..
[=&quot]بعد از گذشت دوسال من خودم رو در وضعیتی دیدم که دیگه راه برگشتی ازش نداشتم چون برای خودم هدف داشتم و دوسال از عمرم بهای داشته هام بود بنابراین تصمیم گرفتم برای سومین بار کنکور بدم
[=&quot]حالا شما حساب کن مسیر دانشگاه ،حجم دروس دانشگاهی و دروس کنکور و مشغله های بسیار در خانواده و بیماری هایی که داشتم یه طرف اوج گیری بیماری معده و بیمارستان و بستری شدن در بیمارستان که تابم رو بی تاب کرده بود از طرفی دیگر…
[=&quot]با این وجود تمام تلاشم رو کردم و با “توکل به خدا “تونستم دانشگاه تهران قبول بشم و همین الان هم دانشجو هستم و درحال تلاش و در کنار همسر عزیزم با خوشی مسیر زندگی رو طی میکنیم(البته در شرف ازدواجیم? ? ? ) و تمام مشکلات گذشته برای من تمام شد(البته همون طور که خدا فرموده انسان در سختی و مشکلات آفریده شده و نباید در زمان سختی ها جزع و فزع کرد بلکه باید صبر کرد)
[=&quot]بچه ها الان که فکر میکنم تمام این صغری و کبری هایی که خدا برای من چید به خاطر این بود که به من بفهمونه ،من خیر تو رو میخوام …من اگه بخوام میتونم خیلی چیزها رو بی هیچ حسابی و خیلی راحت به تو بدم اما من میخوام تو به من ایمان بیاری و بنده ی من باشی …این همین چیزیه که ما نمیخوایم قبول کنیم که خدا ما رو دوست داره و خیر خواه ماست
[=&quot]دوستان به همون کسی که جانم در دست اوست قسم که چیزی غیر از حقیقت نگفتم
[=&quot]من کوچیک تر از اینم که بخوام شما رو نصیحت کنم و طرف صحبتم با اون بشر بی درد و مرض و بی خدا که خدا هم فراموشش کرده نیست بلکه با اون انسانیه که ذره ای بصیرت و روشن بینی در قلب داره هست که اگر بندگی کنی بردگی نخواهی کردپس بندگی کن تا بردگی نکنی
[=&quot]یا حق

سلام.
بگذارید یک داستان زیبا و واقعی نه از دنیا انسان و از دنیا حیوانات تعریف کنم.
امسال که سال تحویل شد بعد از آن تنها نزد تلویزیون نشسته بودم و شبکه ها را تعویض می کردم.به شبکه ی مستند رسیدم.برام جالب شده بود.شبکه ی مستند یک برنامه درباره حیوانات در محیط زیست گذاشته بود که کارشناسان ربات هایی شبیه حیوانات که دوربین داشتند ساخته بودند و در میان حیوانات قرار داده بودند تا عملکرد آن ها را ضبط و بررسی کنند.چند حیوان نشان داده و زندگی آن ها را با توضیحات تحلیل می کردند.در بخش آخر برنامه به پنگوئن ها رسیدند.پنگوئن ربات را در محل زندگی پنگوئن ها قرار داده بودند.هیچ پنگوئن دیگری وجود نداشت.قضیه به این صورت بود که پنگوئن های نر از مکانی به قطب و محل زندگی خود برمی گشتند.پنگوئن های نر زیادی از دریا بالا روی یخ ها پریدند و قضیه به این صورت بود که پنگوئن های نر باید با سنگ های موجود لانه ای درست می کردند چون بعد از آن ها و مدتی بعد پنگوئن های ماده می آمدند تا زندگی را تشکیل دهند و اگر نرها نمی توانستند لانه ی قشنگ بسازند جفت خود را از دست می دادند. همه پنگوئن های نر با سرعت زیاد مشغول جمع آوری سنگ ها بودند و لانه ها را می ساختند.بعد از مدتی مشاهده یک پنگوئن نر ۱۵ دقیقه دیرتر توانست از دریا به بالا ی یخ بیاید و مشاهده کرد هم کیشانش به سرعت سنگ ها را جمع آوری می کنند‌او نیز به سرعت زیاد به دنبال سنگ رفت اما دید سنگی در نزدیکی وجود ندارد تا لانه را تشکیل دهد تصمیم گرفت به مسافت های دورتری برود.دو تا سنگ می آورد برمی گشت و اینکار را تکرار می کرد اما هر وقت برمی گشت می دید دو سنگ او هر دفعه برمی داشته می شود!! ربات که صحنه را ضبط می کرد نشان داد پنگوئن های دیگر که آنجا بودند سنگ های این پنگوئن بخت برگشته را که به مسافت طولانی می رفت تا سنگ تهیه کند مثل آب خوردن برمی داشتند.پنگوئن بخت برگشته با یکی درگیر شد و به شدت آسیب دید و دیگر ناامید شد.ناامید شد و دید سنگ های او را دزدیده و کلا ۱۰ سنگ که خیلی کم است دارد.
بدبیاری تکمیل شد پنگوئن های ماده از دریا رسیدند و هر کدام به سمت جفت خود رفتند و لانه ی هر کدام تکمیل شده بود.جفت پنگوئن بخت برگشته هم به سمتش رفت اما دید لانه ی او بسیار زشت و بی نظم است.جفتش او را ول کرد و به یک پنگوئن نر که جفت نداشت و با سنگ ها لانه ی زیبایی داشت پیوست و این پنگوئن نر بخت برگشته با درگیری هم نتوانست جفت خود را نجات دهد و در آخر با زبان خود و حرکات خاص که کارشناس برنامه گفت درحال التماس کردن است خواست جفتش برگردد اما این اتفاق نیفتاد و برنامه تمام شد.
این یک مستند واقعی از دنیای حیوانات بود که از شبکه مستند پخش شده بود و می توانید آن را دانلود یا مشاهده کنید.این برنامه به من فهماند ما انسان ها تنها نیستیم!!!!
این ها که حیوان بودند وای به حال انسان ها!
تنها مستندی بود که باعث بغض من شده بود.

شما که مدام تلاش و کوشش را می گویید کسی مشکلی با تلاش و کوشش ندارد مشکل این است خیلی چیزها نمیشود نمیشود انگار زوری وجود دارد و جلوی نتیجه را می گیرد.

من بدون اجازه وارد دنیا شدم تعهد ندادم و نخواهم داد که بدبختی و حقارت و ذلت بکشم و عوامل بیرونی به اسم امتحان و حکمت مرا به زانو دربیاورند.

ملاک خوشی و ناخوشی حال افراد است کسی که خوش است که فکر این چیزها را نمی کند پس چرا خداوند می گوید انسان در سختی ها به یاد خدا می افتد؟

کسی که از بچگی مشکل داشته باشد باید خود خدا کمک کند تا موفق شود اگر به این چیزها بود اینقدر بدبخت در دنیا وجود نداشت.

فرض کنیم یک اجتماع باعث عقب ماندگی انسان شود خب ان دنیا دیگر به چه دررمان می خورد؟؟ عاملاشان را در جهنم بسوزانند حتما دلمان خنک می شود ؟؟

مضطرب;985859 نوشت:
سلام.
بگذارید یک داستان زیبا و واقعی نه از دنیا انسان و از دنیا حیوانات تعریف کنم.
امسال که سال تحویل شد بعد از آن تنها نزد تلویزیون نشسته بودم و شبکه ها را تعویض می کردم.به شبکه ی مستند رسیدم.برام جالب شده بود.شبکه ی مستند یک برنامه درباره حیوانات در محیط زیست گذاشته بود که کارشناسان ربات هایی شبیه حیوانات که دوربین داشتند ساخته بودند و در میان حیوانات قرار داده بودند تا عملکرد آن ها را ضبط و بررسی کنند.چند حیوان نشان داده و زندگی آن ها را با توضیحات تحلیل می کردند.در بخش آخر برنامه به پنگوئن ها رسیدند.پنگوئن ربات را در محل زندگی پنگوئن ها قرار داده بودند.هیچ پنگوئن دیگری وجود نداشت.قضیه به این صورت بود که پنگوئن های نر از مکانی به قطب و محل زندگی خود برمی گشتند.پنگوئن های نر زیادی از دریا بالا روی یخ ها پریدند و قضیه به این صورت بود که پنگوئن های نر باید با سنگ های موجود لانه ای درست می کردند چون بعد از آن ها و مدتی بعد پنگوئن های ماده می آمدند تا زندگی را تشکیل دهند و اگر نرها نمی توانستند لانه ی قشنگ بسازند جفت خود را از دست می دادند. همه پنگوئن های نر با سرعت زیاد مشغول جمع آوری سنگ ها بودند و لانه ها را می ساختند.بعد از مدتی مشاهده یک پنگوئن نر ۱۵ دقیقه دیرتر توانست از دریا به بالا ی یخ بیاید و مشاهده کرد هم کیشانش به سرعت سنگ ها را جمع آوری می کنند‌او نیز به سرعت زیاد به دنبال سنگ رفت اما دید سنگی در نزدیکی وجود ندارد تا لانه را تشکیل دهد تصمیم گرفت به مسافت های دورتری برود.دو تا سنگ می آورد برمی گشت و اینکار را تکرار می کرد اما هر وقت برمی گشت می دید دو سنگ او هر دفعه برمی داشته می شود!! ربات که صحنه را ضبط می کرد نشان داد پنگوئن های دیگر که آنجا بودند سنگ های این پنگوئن بخت برگشته را که به مسافت طولانی می رفت تا سنگ تهیه کند مثل آب خوردن برمی داشتند.پنگوئن بخت برگشته با یکی درگیر شد و به شدت آسیب دید و دیگر ناامید شد.ناامید شد و دید سنگ های او را دزدیده و کلا ۱۰ سنگ که خیلی کم است دارد.
بدبیاری تکمیل شد پنگوئن های ماده از دریا رسیدند و هر کدام به سمت جفت خود رفتند و لانه ی هر کدام تکمیل شده بود.جفت پنگوئن بخت برگشته هم به سمتش رفت اما دید لانه ی او بسیار زشت و بی نظم است.جفتش او را ول کرد و به یک پنگوئن نر که جفت نداشت و با سنگ ها لانه ی زیبایی داشت پیوست و این پنگوئن نر بخت برگشته با درگیری هم نتوانست جفت خود را نجات دهد و در آخر با زبان خود و حرکات خاص که کارشناس برنامه گفت درحال التماس کردن است خواست جفتش برگردد اما این اتفاق نیفتاد و برنامه تمام شد.
این یک مستند واقعی از دنیای حیوانات بود که از شبکه مستند پخش شده بود و می توانید آن را دانلود یا مشاهده کنید.این برنامه به من فهماند ما انسان ها تنها نیستیم!!!!
این ها که حیوان بودند وای به حال انسان ها!
تنها مستندی بود که باعث بغض من شده بود.

شما که مدام تلاش و کوشش را می گویید کسی مشکلی با تلاش و کوشش ندارد مشکل این است خیلی چیزها نمیشود نمیشود انگار زوری وجود دارد و جلوی نتیجه را می گیرد.

من بدون اجازه وارد دنیا شدم تعهد ندادم و نخواهم داد که بدبختی و حقارت و ذلت بکشم و عوامل بیرونی به اسم امتحان و حکمت مرا به زانو دربیاورند.

ملاک خوشی و ناخوشی حال افراد است کسی که خوش است که فکر این چیزها را نمی کند پس چرا خداوند می گوید انسان در سختی ها به یاد خدا می افتد؟

کسی که از بچگی مشکل داشته باشد باید خود خدا کمک کند تا موفق شود اگر به این چیزها بود اینقدر بدبخت در دنیا وجود نداشت.

فرض کنیم یک اجتماع باعث عقب ماندگی انسان شود خب ان دنیا دیگر به چه دررمان می خورد؟؟ عاملاشان را در جهنم بسوزانند حتما دلمان خنک می شود ؟؟

سلام

برادر گرامی این تنها یک بار شکست بود

با یک شکست که انسان نباید از زندگی نا امید بشه ...

تا وقتی نفس میاد و می ره انسان وقت برای تلاش کردن داره

بعضی از انسان ها برای انجام یک امر بیشتر از 1000 بار شکست خورده اند !!!!!

مثلا صاحب رستوران های زنجیره ای kfc بیشتر از 1009 بار درخواست همکاری داد و جواب رد شنید !!!!!

یا به طور مثال ادیسون پس از شکست خوردن انقدر مصمم بود که تسلا صداش در اومده بود

تو همین جامعه خودمون یه نفر 15-20 بار می ره خواستگاری تا جواب بله می شنوه !!!!

با سلام و احترام

مضطرب;985859 نوشت:
بگذارید یک داستان زیبا و واقعی نه از دنیا انسان و از دنیا حیوانات تعریف کنم.

عجیب است که به جای این همه دلیل از آیات و روایات، و این همه داستان و مثال توسط بنده و دوستان دیگر، باز هم به ذهنیت خودتان تکیه کرده و همچنان به افکار ناامید کننده ادامه میدهید!

برادر عزیز این داستان پنگوئن چه ربطی دارد آخر؟!

آیا خدا می بایست پنگوئن ها را مجبور کند به یکدیگر ظلم نکنند و سنگ های یکدیگر را بر ندارند؟ چه توقعی واقعا از خدا دارید؟ نظم جهان را به هم بریزد که حوادثی که احساسات شما را جریحه دار می کند اتفاق نیفتد؟؟! دست بردارید تو رو خدا!

عامل بدبخت به دنیا آمدن انسان ها شاید مسائل ژنتیکی و مانند آن باشد، اما قطعا عامل بدبخت از دنیا رفتنشان خودشان هستند.
انسان های ضعیف که نمیتوانند شرایط را تغییر دهند همیشه دنبال مقصر می گردند، اما انسان های قوی شرایط را تغییر می دهند، و حتی دست دیگران را هم می گیرند!
نه خدا، نه مردم، نه جامعه بلکه بزرگترین ظلم را خودتان دارید در حق خودتان می کنید.

مضطرب;985859 نوشت:
فرض کنیم یک اجتماع باعث عقب ماندگی انسان شود خب ان دنیا دیگر به چه دررمان می خورد؟؟ عاملاشان را در جهنم بسوزانند حتما دلمان خنک می شود ؟؟

آخرت هم زندگی است، مردگی نیست که! اینکه در یک بخش از زندگی اگر حق کسی خورده شود در بخش دیگری از زندگی این حقش به او داده میشود عادلانه بوده و میتواند از ان استفاده کند؛ اینطور نیست که فقط مجرمین در آتش بسوزند اما به مظلومین و محرومین چیزی نرسد!

خباء;985805 نوشت:
سلام

درک من از مسئله شما این است که با مثال عرض میکنم

دو پیست دو میدانی را در نظر بگیرید.
در پیست اول شما قرار دارید و برای رسیدن به مدال طلا باید از 10 مانع عبور کنید.
در پیست دوم شخصی وجود دارد که در مقابلش مانعی وجود ندارد و به راحتی میتواند به مدال طلا برسد.

موانعی که در مقابل شما قرار دارد همان موانع ژنیتیکی، صدای بد، تیپ نامناسب، گذشته تلخ و غیره...

الان شما ناراحت هستید که چرا آن شخص میتواند به راحتی به کمالات دنیوی برسد
اما من باید با بدبختی زندگی کنم و نتوانم به طلا برسم
و اگر هم بخواهم طلا بگیرم باید ده برابر آن شخص تلاش کنم

من نیز دست کمی از شما ندارم چون بیماری ژنتیکی دارم
اما این موضوع را با خودم حل کردم که باید با آن کنار بیایم
بله موفقیت من مشروط به اعتماد به نفس و تلاش زیاد است و در این راه موفقیت کاملی به دست نیاوردم ....
عموما مغز بعد از مدتی خودش مشکل را حل میکند و شما نیز باید به مغزتان کمک کنید....
من به مشکلاتم فکر نمیکنم ...
درست است در کنارم افرادی هستند که به اندازه 10 تا 20 سال از من جلوتر هستند و من به خاطر موانعم نتوانستم موفقیتهای آنها را کسب کنم
ولی چرا با حسرت خوردن و خودخوری، خودم را شکنجه کنم؟!
دنیا همین است یکی پول دار است و یکی فقیر
یکی با درد به دنیا می آید و یکی با خوشی
این دنیاست
فقط شما باید این حقیقت را بپذیرید...
خیلی از این افرادی که اینجا هستند اگر موانع شما و تحقیرهایی که به شما شده را تجربه میکردند، با این چالش های ذهنی درگیر میشدند
چون مجبور میشوند بین زندگی عزت مندانه و تحقیر آمیز یکی را انتخاب کنند
لکن کسی که به فکر خودکشی می افتد دقیقا دارد زندگی تحقیر آمیز را انتخاب میکند
در حالی که میتواند با پشت پا زدن به تصورات و تحقیرهای مردم، زندگی شادی را تجربه کنند

چرا باید خودتان را به محدودیت های جسمی خودتان محدود کنید
آزاد باشید و آزاد زندگی کنید و حسرت این و آن را نخورید
نگاه مردم را دور بریزید
شما برای خودتان زندگی کنید و استایل زندگی خودتان را داشته باشید

چه کسی گفته باید سکوت کرد؟؟؟ اتفاقا مغز من تا پایان عمر در یادش خواهد ماند.
هیچ دلیلی وجود ندارد که ظالمانه به زور به دنیا بیایم و حسرت بخورم و مشکل داشته باشم تا آخر عمر و شاید در این برزخ فرجی شود که اصلا معلوم نیست من تا پایان عمر شقی ام یا سعادتمند.

مسلم;985881 نوشت:
با سلام و احترام

عجیب است که به جای این همه دلیل از آیات و روایات، و این همه داستان و مثال توسط بنده و دوستان دیگر، باز هم به ذهنیت خودتان تکیه کرده و همچنان به افکار ناامید کننده ادامه میدهید!

برادر عزیز این داستان پنگوئن چه ربطی دارد آخر؟!

آیا خدا می بایست پنگوئن ها را مجبور کند به یکدیگر ظلم نکنند و سنگ های یکدیگر را بر ندارند؟ چه توقعی واقعا از خدا دارید؟ نظم جهان را به هم بریزد که حوادثی که احساسات شما را جریحه دار می کند اتفاق نیفتد؟؟! دست بردارید تو رو خدا!

عامل بدبخت به دنیا آمدن انسان ها شاید مسائل ژنتیکی و مانند آن باشد، اما قطعا عامل بدبخت از دنیا رفتنشان خودشان هستند.
انسان های ضعیف که نمیتوانند شرایط را تغییر دهند همیشه دنبال مقصر می گردند، اما انسان های قوی شرایط را تغییر می دهند، و حتی دست دیگران را هم می گیرند!
نه خدا، نه مردم، نه جامعه بلکه بزرگترین ظلم را خودتان دارید در حق خودتان می کنید.

آخرت هم زندگی است، مردگی نیست که! اینکه در یک بخش از زندگی اگر حق کسی خورده شود در بخش دیگری از زندگی این حقش به او داده میشود عادلانه بوده و میتواند از ان استفاده کند؛ اینطور نیست که فقط مجرمین در آتش بسوزند اما به مظلومین و محرومین چیزی نرسد!

جدا نظم جهان این است که ظلم شود و خداوند هم نقشی نداشته باشد؟؟ یعنی قادر نبود نظم جهان را طور دیگر دیگر بچیند؟؟

ربط پنگوئن چیست ؟ چه بگویم ؟ وقتی حیوان با تلاش هم زندگی و جفتس را از دست داده چون بقیه ی پنگوئن ها ژن خوب داشتند و زودتر مسیر زندگی را فهمیدند حال تقصیر او چیست ؟

از چه دست بردارم ؟؟ از این ظلم ها دست بردارم؟

شما هم دوست دارید فرزندتان را کتک بزنند و شما هم بگویید خودت یاد بگیر دفاع کن!!؟

من کجا تعهد دادم علیه من ظلم صورت بگیرد؟

مضطرب;985910 نوشت:
جدا نظم جهان این است که ظلم شود و خداوند هم نقشی نداشته باشد؟؟ یعنی قادر نبود نظم جهان را طور دیگر دیگر بچیند؟؟

باسلام پستهای دیگه رو نخوندم

ظلم از حیث مظلوم سه گونه است:ظلم به خدا ،ظلم به خود ،ظلم به دیگران ظلم به خدا یعنی مراعات نکردن حقوق خداوند و آنچه که مستحق خالق و رب انسانهاست.بالاترین ظلمها به خدا در قرآن،شرک وغیر خدا را عبادت کردن و نیز افترا بستن و مطالب را بدروغ به خدا نسبت دادن و تکذیب آیات او بیان شده است. قدر خویش نشناختن و حق هویت حقیقی ، روحی و واقعی خود را آن گونه كه شایسته یك انسان كامل است ادا نكردن ... همه از مصادیق ظلم به خویشتن محسوب میشود.مهمترین و اصلی ترین مصادیق ظلم به خود(نفس)نیز، تجاوز از حدود و فرامین الهی است :" و این حدود و فرامین خداست و هر كه از حدود و فرامین خدا تجاوز كند ، بی تردید به خودش ستم كرده است."(طلاق/ 1)

ظلم به دیگران: این قسم نیز دارای مصادقی فراوانی است. از جمله: ظلم مالی، که شامل پایمال کردن حق مالی یک انسان یا یک جامعه می‌باشد و یا ظلم جانی که این­گونه تجاوز و ستمکاری از وارد کردن یک جراحت کوچک بر بدن تا کشتن یک یا چند انسان را شامل می‌شود و یا ظلم اعتباری که همان تجاوز به حقوق اعتباری انسانهاست و نیز مصادیق دیگر ظلمها.

سوره شوری
وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ ﴿۳۹﴾ و آنها كه هر گاه ستمي به آنها رسد (تسليم ظلم نمي‏شوند) و ياري مي‏طلبند.

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾ مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند و خداوند را بسيار ياد مى‏ كنند، و پس از آنكه ستم ديده‏ اند انتقامشان را گرفته‏ اند، و كسانى كه ستم كرده‏ اند زودا كه بدانند كه به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد

-لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا

خدا افشاى بدى ‏هاى ديگران را دوست ندارد ، جز براى كسى كه مورد ستم قرار گرفته‏ است [كه بر ستمديده براى دفع ستم ، افشاى بدى‏هاى ستمكار جايز است] ؛ و خدا شنوا و داناست .
( سوره نساء،‌آیه ۱۴۸)

این آیه در واقع استفاده از ابزار مورد نیاز برای انتقام و نصرت خواهی و یاری طلبیدن از دیگران را مجاز می کند و ان بازگو کردن ظلمی است که ظالم بر مظلوم روا داشته است.

در انتقام گرفتن ،نباید زیاده روی کرد.دقیقا مقابله به مثل باشد.

لشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹۴﴾بقره
اين ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتك] حرمتها قصاص دارد پس هر كس بر شما تعدى كرد همان گونه كه بر شما تعدى كرده بر او تعدى كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است.

یکی از اقسام ظلم؛ظلم و ستم بر انسانها بخاطر دین و عقاید انها میباشد.مخصوصا کسانی که در محیط یا جامعه ای قرار گرفته اند که دین آنها با اکثریت یا با حاکمین متفاوت است.یکی از روشهای برخورد با این گونه ظالمین که در قران بیان شده واگر توسط خداپرستان و بخاطر رضای خدا انجام شود،مورد تایید و ثواب خداهم قرار گفته ،هجرت است.

در سوره نحل آیه 41 اینگونه آمده است: وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾ و كسانى كه پس از ستمديدگى در راه خدا هجرت كرده‏ اند در اين دنيا جاى نيكويى به آنان مى‏دهيم و اگر بدانند قطعا پاداش آخرت بزرگتر خواهد بود

آخرین مرحله مبارزه با ظلم وظالم ،چنگ و جهاد و قتال است.این مرحله معمولا برای اجتماع افراد وجوامع بشری ، صادق است.شهر یا قوم یا کشوری که مورد ظلم قرار بگیردو ظالمین ،جنگ را بر آنها تحمیل کنند ،انها را از سرزمین و خانه خود اخراج کنند.
در سوره حج این گونه بیان شده است:إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿۳۸﴾ قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏ اند دفاع مى‏ كند زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد


مضطرب;985910 نوشت:
جدا نظم جهان این است که ظلم شود و خداوند هم نقشی نداشته باشد؟؟ یعنی قادر نبود نظم جهان را طور دیگر دیگر بچیند؟؟
ربط پنگوئن چیست ؟ چه بگویم ؟ وقتی حیوان با تلاش هم زندگی و جفتس را از دست داده چون بقیه ی پنگوئن ها ژن خوب داشتند و زودتر مسیر زندگی را فهمیدند حال تقصیر او چیست ؟

ای بابا...!
بگذارید طور دیگری بحث را پیش ببریم. سوالی میپرسم خواهش می کنم کلی گویی نکنید، رُک و راست و شفاف پاسخ بدهید.

شما دقیقا توقع دارید خداوند چگونه رفتار کند؟ دقیق بفرمایید در ماجرای تولد انسان ها یا همین پنگو.ن و مانند آن دقیقا چگونه رفتار کند؟ خواهش می کنم نفرمایید به عدالت و مانند آن! اینها کلی گویی است، دقیق بفرمایید باید این کار را میگرد و آن کار را میگرد و فلان کار را نمیکرد.

مضطرب;985910 نوشت:
من کجا تعهد دادم علیه من ظلم صورت بگیرد؟

در برابر پاره‏اى از نقصان‏ها و رنج‏ها، رحمت واسعه الهى ايجاب مى‏كند كه گرفتاران و رنجديدگان بى‏گناه را از طريق پاداش‏هاى اخروى و يا تخفيف در مسئوليت‏ها و احكام و مكلف ساختن ديگران در اعانت و همكارى با آنان جبران سازد.

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ

و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده. بقره ، آيه 155.

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ ۚ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا ۚ فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً ۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

[=BNazanin]ـبر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانه هاى خودتان (خانه هاى فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب مى شود بدون اجازه خاصى) غذا بخورید; و همچنین خانه هاى پدرانتان، یا خانه هاى مادرانتان، یا خانه هاى برادرانتان، یا خانه هاى خواهرانتان، یا خانه هاى عموهایتان، یا خانه هاى عمه هایتان، یا خانه هاى دائى هایتان، یا خانه هاى خاله هایتان، یا خانه اى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه هاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که به طور دسته جمعى یا جداگانه غذا بخورید; و هنگامى که داخل خانه اى شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از سوى خداوند، سلامى پر برکت و پاکیزه. این گونه خداوند آیات را براى شما روشن مى کند، شاید که بیندیشید!

.نور ، آيه 61.

مسلم;985918 نوشت:
ای بابا...!
بگذارید طور دیگری بحث را پیش ببریم. سوالی میپرسم خواهش می کنم کلی گویی نکنید، رُک و راست و شفاف پاسخ بدهید.

شما دقیقا توقع دارید خداوند چگونه رفتار کند؟ دقیق بفرمایید در ماجرای تولد انسان ها یا همین پنگو.ن و مانند آن دقیقا چگونه رفتار کند؟ خواهش می کنم نفرمایید به عدالت و مانند آن! اینها کلی گویی است، دقیق بفرمایید باید این کار را میگرد و آن کار را میگرد و فلان کار را نمیکرد.

سلام.
چه بگویم ؟! مگر چیزی تغییر می کند؟!
##
(هو الله الذی لااله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیزالجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون ) (او الله است که هیچ معبودی جز او نیست ،ملک و منزه و سلام و ایمنی دهنده است ، مسلط و مقتدر و جبار و متکبر است ، منزه است الله از آنچه به او شرک می ورزند)(ملک ) یعنی مالک تدبیر امور مردم و اختیاردار حکومت آنان .(قدوس ) یعنی بسیار منزه و پاک و مقدس .(سلام )یعنی کسی که با سلام و عافیت برخورد می کند، نه با جنگ و ستیز.(مؤمن )یعنی کسی که امنیت می دهد و فرد را در امان خود حفظ می کند.(مهیمن )یعنی فائق و مسلط بر اشیاء و موجودات .(عزیز) یعنی غالبی که هرگز شکست نمی پذیرد و کسی بر او غالب نمی شود و هر چه غیر او دارند از ناحیه اوست .(جبار)یعنی اصلاح کننده و صاحب اراده نافذ که اراده خود را بر غیر خود حاکم می گرداند .(متکبر)کسی است که رداء کبریاء فقط برازنده اوست ، وبزرگی و بزرگمنشی فقطشایسته اوست .و در آخر در مقام ثناء و ستایش پروردگار متعال می فرماید: منزه است خداوند ازانواع گفتار شرک آمیزی که مردم در باره او می گویند و با عقول قاصر خود به او نسبت می دهند، (چون او برتر از توصیف واصفان است ).
##

"خدایا من اشتباه می کنم شما که مدعی هستی قادری همه چیز را اصلاح کنی و بر همه چیز نفوذ داری پس چرا میلیاردها سال اصلاح نمی کنی؟ خدایا من مشکل دارم پس درخواست که می کنم چرا اثری از استجابت نمی بینم؟!
خدایا که ایمنی بخشی پس چرا افرادی در دنیا ایمنی ندارند؟! "

وقتی جوابی بابت چراها نمی شنویم چه کاری انجام دهیم؟
اگر خداوند قادر است اصلاح کند پس باید همه را اصلاح کند.مشکل ژنتیکی ، ظلم و ... چون می تواند چون خودش اعلام کرده است.
اگر نمی خواهد پس خداوند خلق نکند چرا باید خلق کند ؟
این ظلم اجبار در به دنیا آمدن چرا پایانی ندارد؟؟
حکایت حکایت کارگر و کارفرما است که کارگر همیشه در برزخ و بله قربان گوست تا مبادا حقوقش را از دست ندهد!

من چرا باید به خاطر مشکل ژنتیکی حقارت را تحمل کنم و یک سری عشق دنیا را ببرند؟؟
از کجا معلوم من آن دنیا زمان بازخواست بگویم این ها در حق من ظلم کرده اند و خداوند هم بگوید اینها از موهبت و نعمت های من که خودم تمایل داشتم به آن ها بدهم استفاده کرده اند.

مضطرب;985951 نوشت:
سلام.
چه بگویم ؟! مگر چیزی تغییر می کند؟!
##
(هو الله الذی لااله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیزالجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون ) (او الله است که هیچ معبودی جز او نیست ،ملک و منزه و سلام و ایمنی دهنده است ، مسلط و مقتدر و جبار و متکبر است ، منزه است الله از آنچه به او شرک می ورزند)(ملک ) یعنی مالک تدبیر امور مردم و اختیاردار حکومت آنان .(قدوس ) یعنی بسیار منزه و پاک و مقدس .(سلام )یعنی کسی که با سلام و عافیت برخورد می کند، نه با جنگ و ستیز.(مؤمن )یعنی کسی که امنیت می دهد و فرد را در امان خود حفظ می کند.(مهیمن )یعنی فائق و مسلط بر اشیاء و موجودات .(عزیز) یعنی غالبی که هرگز شکست نمی پذیرد و کسی بر او غالب نمی شود و هر چه غیر او دارند از ناحیه اوست .(جبار)یعنی اصلاح کننده و صاحب اراده نافذ که اراده خود را بر غیر خود حاکم می گرداند .(متکبر)کسی است که رداء کبریاء فقط برازنده اوست ، وبزرگی و بزرگمنشی فقطشایسته اوست .و در آخر در مقام ثناء و ستایش پروردگار متعال می فرماید: منزه است خداوند ازانواع گفتار شرک آمیزی که مردم در باره او می گویند و با عقول قاصر خود به او نسبت می دهند، (چون او برتر از توصیف واصفان است ).
##

"خدایا من اشتباه می کنم شما که مدعی هستی قادری همه چیز را اصلاح کنی و بر همه چیز نفوذ داری پس چرا میلیاردها سال اصلاح نمی کنی؟ خدایا من مشکل دارم پس درخواست که می کنم چرا اثری از استجابت نمی بینم؟!
خدایا که ایمنی بخشی پس چرا افرادی در دنیا ایمنی ندارند؟! "

وقتی جوابی بابت چراها نمی شنویم چه کاری انجام دهیم؟
اگر خداوند قادر است اصلاح کند پس باید همه را اصلاح کند.مشکل ژنتیکی ، ظلم و ... چون می تواند چون خودش اعلام کرده است.
اگر نمی خواهد پس خداوند خلق نکند چرا باید خلق کند ؟
این ظلم اجبار در به دنیا آمدن چرا پایانی ندارد؟؟
حکایت حکایت کارگر و کارفرما است که کارگر همیشه در برزخ و بله قربان گوست تا مبادا حقوقش را از دست ندهد!

من چرا باید به خاطر مشکل ژنتیکی حقارت را تحمل کنم و یک سری عشق دنیا را ببرند؟؟
از کجا معلوم من آن دنیا زمان بازخواست بگویم این ها در حق من ظلم کرده اند و خداوند هم بگوید اینها از موهبت و نعمت های من که خودم تمایل داشتم به آن ها بدهم استفاده کرده اند.

سلام

شما دست دارید

پا دارید

چشم دارید

گوش دارید

مغز دارید

و هزاران نعمت دیگه

ولی دقیقا دارید روی نعمت هایی که ندارید پافشاری می کنید !

کمی هم به داشته هاتون فکر کنید و با همین ها برای آیندتون برنامه ریزی کنید

تا حالا به خودتون تلقین کردید نمی شه

از این به بعد تلقین کنید می شه

انقدر پافشاری کنید تا بشه

دعا بدون تلاش برای رسیدن به هدف معنی نداره

طرف پا نداشته رفته علم رباتیک رو یاد گرفته برای خودش پا ساخته از پای معمولی بهتر !!!

مشکل شما خدا نیست

خودتون هستید که به اندازه کافی روی خواسته هاتون مصمم نیستید و بیشتر دنبال معجزه هستید تا واقعیت

اگر یکی از خواسته هاتون با معجزه برآورده بشه تا آخر عمر منتظر خواهید بود که خداوند تمام خواسته هاتون رو بدون تلاش وبا معجزه براورده کنه!!!

و این از نظر خداوند درست نیست

چون هر کس باید دسترنج تلاش خودش رو ببینه

مضطرب;985951 نوشت:
گر خداوند قادر است اصلاح کند پس باید همه را اصلاح کند.مشکل ژنتیکی ، ظلم و ... چون می تواند چون خودش اعلام کرده است.
اگر نمی خواهد پس خداوند خلق نکند چرا باید خلق کند ؟

خب من از شما که به خداوند اعتراض دارید خواستم که برنامه جایگزین ارائه بدهید اما شما باز هم به جای ارائه برنامه شروع به گلایه کردید؛ و حقیقت هم همین است، کار خداوند نقص ندارد، نمیتوان برنامه ای ارائه کرد بهتر از آنچه که ارائه شده.
نمیخواهم به صورت تفصیلی وارد این موضوع شوم چون داریم از موضوع تاپیک دور میشویم، فقط چند نکته عرض می کنم که اگر واقعا طالب حق هستید آنها را گرفته و سپس با مطالعات بیشتر پی گیری کنید:

خداوند می بایست جهان را در چارچوب قوانین می آفرید تا بی نظمی و هرج و مرجی در کار نباشد، این قانون باید ثابت باشد تا علوم تجربی و پزشکی و طبیعی و مهندسی و مانند آن بر همین قانون بنا شوند، پس وجود این قوانین ضرورت دارد اما از آن طرف این قوانین ثابت که خیر حداکثری دارند گاهی ممکن است موجب شر شوند، مثلا جاذبه زمین اگر نباشد اصلا زندگی در کره زمین ممکن نیست، اما همین جاذبه هواپیمایی که موتورش آسیب دیده، یا کسی که روی پشت بام پایش بلغزد را به زمین میکشد! نمیشود توقع داشت خداوند قانونش را نقض کند تا اتفاق بدی نیفتد! چنین حرف ها و توقعاتی نه از سر عقلانیت و منطق بلکه از سر احساسات است. اگر خداوند بخواهد چنین کند اساس نظم عالَم و تمام علومی که در دانشگاه ها تدریس میشود ویران خواهد شد!

ژنتیک هم همینطور است، برای تولد، برای بچه دار شدن، برای اینکه خصوصیات پدر و مادر به بچه منتقل شود، برای اینکه از انسان ها انسان متولد شود، و از گوسفندان گوسفند، و از اسب ها اسب ژنتیک لازم است، اما نباید از خداوند توقع داشت اگر کسی از این ژنتیک آسیب دید خداوند نظام جهان را به هم بریزد! ولی راه تکامل بسته نیست! با هیچ ژنی راه تکامل بسته نیست! اینها بهانه است که انسان بارش را از دوش خودش بردارد و تقصیرات را به گردن ژنتیک و مانند آن بیندازد. ژنتیک چیزی نیست که غیر قابل غلبه باشد، اگرچه ممکن است کار را دشوارتر کند اما غیر ممکن نمیسازد.

بنابراین جهان خلقت اگرچه مصیبت ها و سختی ها و ظلم هایی هم دارد اما خیر و خوبی های آن بیشتر از شرور آن است، نمیتوان به خاطر این شرور حداقلی خداوند اصلا خلق نکند، و این خیر حداکثری را به خاطر شر حداقلی آن نادیده بگیرد، این خلاف حکمت است.

این مقدار برای بحث ما که خارج از موضوع تاپیک است کافیست، اما برگردیم بر سر موضوع تاپیک:

مطمئن باشید کسی به تنهایی و بدون در نظر گرفتن شرایط خانوادگی و اجتماعی اش بازخواست نخواهد شد، تمام این نقائص و کاستی ها در آخرت لحاظ شده، و جبران خواهد شد، من آیات متعدد و روایات برای شما آوردم:

«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسل‏هاى گذشته‏] قرار داد، و [پايه‏هاى مادى و معنوى‏] برخى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد (انعام:165)
طبق این آیه شریفه طبیعتا هرچه بیشتر داده باشد بیشتر توقع دارد و امتحان دشوارتر خواهد بود.

در آیه دیگری می فرماید از نعمت ها سوال می شود:
«لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم‏»؛ در آن روز از نعمت ها بازپرسى خواهيد شد.(تکاثر:8)

خب این آیات داد میزند که هر چه نعمت های اعطاء شده بیشتر باشد، حسابرسی دشوارتر است، همانطور که امام صادق(ع) در روایت مفصلی فرموده اند:
«وقتی روز قیامت فرا رسد، دو تن از بندگان با ایمان که هر دو اهل بهشتند، برای حسابرسی نگهداشته می شوند که یکی از آن دو در دنیا فقیر و دیگری غنی و ثروتمند بوده اند، بنده فقیر به زبان می آید و عرض می کند: ای پروردگار من! چرا بمانم؟ به عزتت سوگند! که تو خود می دانی که ولایتی به من ارزانی نداشتی که بخواهم به عدل و داد یا جور و ستم، فرمان برانم، مال و ثروتی به من ندادی که حقوق آن را بپردازم یا نپردازم. و رزق و روزی چنانکه خود دانسته و مقدر فرموده بودی، جز به قدر کفایت نبود، پس خدای عزیز و گرامی می فرماید: بنده ام راست گفت، راهش را باز کنید تا داخل بهشت شود و دیگری (بنده ثروتمند) به حال خود باقی می ماند تا اینکه عرق زیادی از بدنش جاری می شود که هر گاه چهل شتر از آن بنوشند، آنها را بس است»(امالی صدوق، ص360)

همچنین امام باقر(ع) می فرمایند: «إِنَّمَا يُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيَا»؛ جز این نیست که خداوند به اندازه عقلی که با بندگان داده است در حسابرسی روز قیامت ایشان دقت به خرج می دهد.(الکافی، ج1، ص11)

یا پیامبر(ص) فرموده اند:«أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال دشوارترین آنهاست.(بحارالانوار، ج67، ص191)
طبق این روایت هم عمل یکسان از سوی دو نفر که برای یکی دشوارتر باشد پاداش بیشتری خواهد داشت، مثلا اگر کسی در منطقه سرد و خوش آب و هوا روزه میشود با کسی که در منطقه ای گرم و خشک روزه میشود متفاوت خواهد بود، کسی که در خانواده مومن مذهبی میشود با کسی که در خانواده غیر دینی به یک انسان مومن تبدیل میشود قطعا تفاوت خواهد داشت.

خلاصه اینکه اگر دنبال نظر خداوند هستید خب این نظر خداوند است که در آیات و روایات آمده است؛ اگر هم دنبال حرف خودتان هستید و حتی اگر خود خدا هم بیاید بگوید من اینها را لحاظ می کنم شما قبول نمیکنید، خب آن حرف دیگری است.

سلام.
شما می گویید من به جای خداوند نعوذ بالله برنامه بدهم!
اولا من نعوذبالله خدا نیستم و علم خداوند را ندارم.
اما این را می شود فهمید که قطعا خداوند قادر بود شرایط به طریقی دیگر قرار دهد که نه سیخ بسوزد و نه کباب.اما طبق آیات نخواست.
مثلا هواپیمایی که کاپیتان شهبازی در ایران به زمین بدون چرخ نشاند نظم خدا را بهم ریخت یا خود خدا اینطور خواست؟؟
حالا بنده فرض حرف شما را قبول می کنم و این نظم را قبول می کنم اما میبنیم در داستان های قرآنی خداوند قوم هایی را به خاطر کفران و .. و به خاطر پیامبران نابود می کند چطور اینجا نظم خداوند به هم نمی ریزد و مستقیما گزینه ی نظامی را عملی می کند اما در دوران ما خبری نیست؟؟
من مخلوق اینقدر ارزش نداشتم که در دنیا کسی به حرفم گوش دهد؟ به زور به دنیا آمدم به زور باید زندگی کنم ؟؟ [="#0000FF"]چرا؟[/]

آیه سوره ی انعام هم که مداوم تکرار می کنید بیشتر در وصف نعمت های مالی و ... است و به نظرم ربطی به ژنتیک و تربیت ندارد.شاید به استعدادها هم ارتباط داشته باشد( که فعلا به این مورد کار نداریم که شاید ژنتیک در آن نقش داشته باشد)
اما یک آیه که مخصوصا برای تربیت است و قبلا هم گفتم مجدد بیان می کنم:
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ )( اى کسانى که ایمان آورده‏اید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى‏کنند و آنچه را فرمان داده شده‏ اند (به طور کامل) اجرا مى‏نمایند! (تحریم :۶)

در این آیه بنده اثری از تخفیف نمی بینم.

حقیقت هر چه باشد من هم مثل خیلی افراد مشکل ژنتیکی دارم که مرا اذیت کرد و بخش هایی از سلامتی هایم را نابود کرد و غم را بر من چیره کرده است و من را [="#0000FF"]ذلیل[/] کرد
انسان که به اجتماع زنده است باید امید و چیزی برای اعتماد به نفس داشته باشد.

امیدوارم اشتباه کنم و حرف های شما درست باشد.

مضطرب;986059 نوشت:
امیدوارم اشتباه کنم و حرف های شما درست باشد.

شک نکنید که همینطور است...
امیدوارم فقط خیلی زود متوجه این مطلب بشوید و هنوز فرصت برای جبران داشته باشید...
یا حق

سلام.منظور از جبران که گفتید چیست؟

مضطرب;986115 نوشت:
سلام.منظور از جبران که گفتید چیست؟

تغییر مسیر از رکود و رخوت، به پویایی و شکوفایی

شما اگر همینطور بمانید و دنبال مقصر بگردید در آخرت به خاطر کمبودهایتان عوض خواهید داشت، اما پاداش چندانی نخواهید داشت...
اما اگر با همین کمبود ها در دنیا راه رشد و پیشرفت وتلاش و کوشش را پیش بگیرید مزد این تلاش ها را چندین برابر، یعنی به توان کمبودهایتان خواهید گرفت...

به همین خاطر اگر در دنیا به اشتباهتان پی بردید و مسیر را عوض کردید که خوشا به حالتان، اما اگر در دنیا فقط نشستید و دنبال مقصر گشتید و همینگونه وارد آخرت شدید آن وقت با دیدن پاداش کسانی که در دنیا با کمبود مواجه بوده اند و تلاش کرده اند، حسرت بسیاری خواهید خورد...

سلام خدمت شما.
ببینید کسی مخالف سعی و تلاش نیست همین سعی می کنیم زنده بمانید در وهله ی اول تلاش است!

بنده به شما زور می گویم و شما را مجبور به کاری می کنم شما به بنده اعتراض می کنید یا نه ؟ چرا ما نباید در برابر زور به دنیا آمدن اعتراض کنیم ( بعضی ها اعتراض به خدا را مصداق گناه انجام دادن می دانند اما منظور بنده اعتراض کلامی و توقف این اجبار است )
لطفا شما استدلال خود را به طور کامل درباره بی اساس دانستن اعتراض بیان کنید

اما در بحث ژنتیک به عنوان مثال من ژنتیکی صدایم ژنتیکی مشکل و به دل کسی نمی شیند.بنده نمی خواهم ازدواج کنم ؟
همین مشکل فردا شاید سرکوفتی برایم باشد.من شاید با عمل جراحی بتوانم تغییری ایجاد کنم اما من از عمل می ترسم چرا باید اینکار را بکنم؟

تا حالا تیکه پرانی به شما کردند؟ اگر این کارو انجام دادند پس باید درک کنید.

چرا ما باید کمبودهایمان را به خاطر ضعیف بودن به آخرت موکول کنیم.لطفا استدلالتان را به طور کامل بیان کنید.

اما نقش اجتماع.در جامعه ی آماری همیشه اکثریت را در نظر می گیرند در رای گیری اکثریت را در نظر می گیرند یک نفر مخالف باشد می گویند برو بابا!!
لطفا با مدرک و سند بیان کنید که خداوند اینگونه نیست.

مضطرب;986268 نوشت:
سلام خدمت شما.
ببینید کسی مخالف سعی و تلاش نیست همین سعی می کنیم زنده بمانید در وهله ی اول تلاش است!

بنده به شما زور می گویم و شما را مجبور به کاری می کنم شما به بنده اعتراض می کنید یا نه ؟ چرا ما نباید در برابر زور به دنیا آمدن اعتراض کنیم ( بعضی ها اعتراض به خدا را مصداق گناه انجام دادن می دانند اما منظور بنده اعتراض کلامی و توقف این اجبار است )
لطفا شما استدلال خود را به طور کامل درباره بی اساس دانستن اعتراض بیان کنید

اما در بحث ژنتیک به عنوان مثال من ژنتیکی صدایم ژنتیکی مشکل و به دل کسی نمی شیند.بنده نمی خواهم ازدواج کنم ؟
همین مشکل فردا شاید سرکوفتی برایم باشد.من شاید با عمل جراحی بتوانم تغییری ایجاد کنم اما من از عمل می ترسم چرا باید اینکار را بکنم؟

تا حالا تیکه پرانی به شما کردند؟ اگر این کارو انجام دادند پس باید درک کنید.

چرا ما باید کمبودهایمان را به خاطر ضعیف بودن به آخرت موکول کنیم.لطفا استدلالتان را به طور کامل بیان کنید.

اما نقش اجتماع.در جامعه ی آماری همیشه اکثریت را در نظر می گیرند در رای گیری اکثریت را در نظر می گیرند یک نفر مخالف باشد می گویند برو بابا!!
لطفا با مدرک و سند بیان کنید که خداوند اینگونه نیست.

با سلام

بهشت و جهنم جدای از این دنیا نیست

همه چیز همزمان و به موازات هم دیگه هست

وقتی یک نفر ایمان نداشته باشه همش در اضطراب و ندانم گرایی و تحیر به سر می بره ... حتی اگر همه مال دنیا رو داشته باشه ...

واین خودش جهنمه...

وکسی که ایمان داشته باشه وقتی نون خشک هم بخوره ، یا مثلا دست و پا هم نداشته باشه و مشکلاتی هم داشته باشه
کاملا احساس رضایت درونی داره
و هیچ کمبودی حس نمیکنه

و این خود بهشته ....

بهشت و جهنم در این دنیا درون ماست

این افکار ما هستن که بهشت و جهنم رو می سازن

در پناه حق تعالی

سلام مجدد.
جناب مسلم عزیز:
برنامه ی خواستید که خدا در قضیه تولد و مسائا چه کاری انجام دهد.
حال که ما به زور به دنیا آمدیم آیا خداوند که از سرنوشت و عاقبت آدمی خبر دارد قادر نبود افرادی که شقاوتمند هستند یا مشکل ژنتیکی دارند یا در پایان عمر بدبخت و تنها هستند یا به دلیل ضعیف بودن و مسائل دیگر توان زندگی ندارند در همان کودکی جانشان را می گرفت ؟ نمی توانست عمر این گونه انسان ها و امثال من را در همان بچگی تمام می کرد تا هر روز مرده و زنده نشویم؟ این کار را که دیگر قادر است.

با سلام و احترام

مضطرب;986268 نوشت:
چرا ما نباید در برابر زور به دنیا آمدن اعتراض کنیم

این یک بحث مستقل است که به موضوع تاپیک که کیفیت حسابرسی در آخرت است مربوط نمیشود، اما می توانید به این آدرس ها مراجعه بفرمایید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=50981&p=733164#post733164
http://www.askdin.com/showthread.php?t=61156&p=960448#post960448
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60261&p=948101#post948101
http://www.askdin.com/showthread.php?t=61984&p=976897#post976897

مضطرب;986268 نوشت:
تا حالا تیکه پرانی به شما کردند؟

خیلی زیاد...:khandeh!:

مضطرب;986718 نوشت:
حال که ما به زور به دنیا آمدیم آیا خداوند که از سرنوشت و عاقبت آدمی خبر دارد قادر نبود افرادی که شقاوتمند هستند یا مشکل ژنتیکی دارند یا در پایان عمر بدبخت و تنها هستند یا به دلیل ضعیف بودن و مسائل دیگر توان زندگی ندارند در همان کودکی جانشان را می گرفت ؟ نمی توانست عمر این گونه انسان ها و امثال من را در همان بچگی تمام می کرد تا هر روز مرده و زنده نشویم؟ این کار را که دیگر قادر است

اولا در دنیا باید همه چیز طبق قوانین و اسباب طبیعی اتفاق بیفتد، وگرنه اساس علوم طبیعی به هم میریزد! مثلا اگر هر کس که نقص ژنتیکی دارد ناخودآگاه بمیرد خب درب علوم پزشکی باید تخته شود! هر مُردنی علتی دارد اصلا به همین خاطر پزشکی قانونی تشکیل شده، وگرنه اگر قرار باشد هر کسی بدون علت بمیرد که سنگ روی سنگ بند نمیشود!!

و دوم: این قضاوت زودهنگام ماست! اینکه با دیدن بیست، سی سال دنیا بقیه زندگی مان رانمیخواهیم چون داریم زود قضاوت می کنیم! خدا وعده داده روز قیامت به خاطر این کاستی ها آنقدر به شما می بخشم که بگویید کاش روزیهای خوشی نداشتیم و همیشه در سختی و بلا بودیم! اگر به وعده خدا اعتماد داریم و باز هم داریم غر میزنیم خب این نقص از ماست، و اگر اعتقاد نداریم ابتدا باید اعتماد و اعتقادمان را درست کنیم.

اما خدایی که میداند بنده الان دارد به خاطر این کاستی ها اعتراض می کند اما وقتی مزد آن را دید از گفته هایش پشیمان میشود، چرا باید او را از دنیا ببرد؟ فرض کنید یک بچه کوچکی دارید شما به جای عروسک پولش را جمع کرده اید که برایش النگو بخرید، اما او ناراحت شده و میگوید کاش میمردم! کاش به دنیا نیامده بودم! کاش شما پدر و مادرم نبودید! خب شما چه می کنید؟ در حالی که میدانید وقتی به النگو رسید و اهمیت آن را درک کرد شما را تحسین کرده و از شما تشکر خواهد کرد.
همین بچه که با اصرار عروسک می خواهد اگر تمام پولهایش را برایش عروسک خردیدید همین خود او وقتی به عقل و بلوغ رسید به پدر و مادرش اعتراض می کند که من نمی فهمیدم شما چرا گوش به حرف من کردید؟!

حکایت ما و خدا تقریبا یک اینطور چیزی است، در روایات متعدد داریم که وقتی بنده ثواب دعاهای مستجاب نشده اش را چشید می گوید کاش هیچکدام از دعاهایم مستجاب نشده بودند! وقتی ثواب سختی ها و مریضی هایش را می بیند می گوید کاش گوشت های بدم را با قیچی چیده بودند و...
خب وقتی قرار است اینگونه در آخرت ثواب پخش کنند آیا بنده ای که هر چه خواسته خدا به او داده، و هیچ سختی به او نداده نمی گوید خدایا من نمی فهمیدم تو چرا من را از این ثواب های عظیم محروم کردی و وقتی گفتم نمیخواهم باشم مرا از دنیا بردی؟

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;986721 نوشت:

اما خدایی که میداند بنده الان دارد به خاطر این کاستی ها اعتراض می کند اما وقتی مزد آن را دید از گفته هایش پشیمان میشود، چرا باید او را از دنیا ببرد؟ فرض کنید یک بچه کوچکی دارید شما به جای عروسک پولش را جمع کرده اید که برایش النگو بخرید، اما او ناراحت شده و میگوید کاش میمردم! کاش به دنیا نیامده بودم! کاش شما پدر و مادرم نبودید! خب شما چه می کنید؟ در حالی که میدانید وقتی به النگو رسید و اهمیت آن را درک کرد شما را تحسین کرده و از شما تشکر خواهد کرد.
همین بچه که با اصرار عروسک می خواهد اگر تمام پولهایش را برایش عروسک خردیدید همین خود او وقتی به عقل و بلوغ رسید به پدر و مادرش اعتراض می کند که من نمی فهمیدم شما چرا گوش به حرف من کردید؟!

حکایت ما و خدا تقریبا یک اینطور چیزی است، در روایات متعدد داریم که وقتی بنده ثواب دعاهای مستجاب نشده اش را چشید می گوید کاش هیچکدام از دعاهایم مستجاب نشده بودند! وقتی ثواب سختی ها و مریضی هایش را می بیند می گوید کاش گوشت های بدم را با قیچی چیده بودند و...
خب وقتی قرار است اینگونه در آخرت ثواب پخش کنند آیا بنده ای که هر چه خواسته خدا به او داده، و هیچ سختی به او نداده نمی گوید خدایا من نمی فهمیدم تو چرا من را از این ثواب های عظیم محروم کردی و وقتی گفتم نمیخواهم باشم مرا از دنیا بردی؟

من خودم همینطوری بودم و بعد ها خیلی خیلی خداروشکر کردم که به حرفهای من محل نگذاشت

وقتی آینده ای که نمی دیدم رو مشاهده کردم و دیدم اگر اتفاق دلخواهم رخ می داد چه بلایی سرم میومد خیلی ترسیدم

و بعد از اون استرس اینو داشتم که نکنه خدا غضب کنه و به حرف من گوش کنه

برای همین سعی میکردم کمتر اعتراض کنم.[/]

موضوع قفل شده است