جمع بندی عزاداری در سیره معصومین علیهم السلام

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عزاداری در سیره معصومین علیهم السلام


درود بر شما.
:Gol:
معصومین وقتی عزیزی را از دست میدادن عکس العملشون چی بود؟ایا اونها هم گریه و ناراحتی میکردن؟
آیا معصومین هم مراسم سوم و هفته و چهلم و سال داشتن؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

پرسش:
معصومین(علیهم السلام) وقتی کسی را از دست میدادند عکس العملشان چی بود؟آیا آنها هم گریه و ناراحتی میکردند و برای درگذشتگانشان مراسم سوم و هفتم و ... می گرفتند؟

پاسخ:
نخستین مسئله در برخورد با مصائب، واکنش شخصی افراد است که بر گرفته از عواطف و احساسات آنهاست. این مسئله در زندگی معصومان(ع) نیز دیده می شود.البته آنچه از بررسی واکنش معصومین(علیهم السلام)هنگام از دست دادن عزیزان بدست می آید این است که رفتار و بیانات آن بزرگواران بر تعالیم اسلامی و رضایت الهی تکیه داشته و دربردارنده درس های آموزنده ای هستند.در این مجال به اختصار و از باب نمونه به برخی از این واکنش ها و نوع رفتارهای نقل شده از معصومین(علیهم السلام) در عزای عزیزانشان اشاره می کنیم:

1. گریه:
گریه از عمده ترین نمادهای بروز غم و اندوه درونی در هنگام مصیبت است، بنابراین نقش مهمی در تمام عزاداری ها دارد. گریستن از اندوه مصیبت می کاهد و تحمل آن را برای انسان آسان می کند. این امر مهم مورد توجه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) نیز بوده است.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در زمان از دست دادن فرزندشان ابراهیم بسیار گریستند و این عمل را رحمت و شفقت پدرانه توصیف نمودند.
پیامبر از مرگ ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست و در پاسخ به اعتراض برخی فرمود:
«من نیز انسانم؛ چشم می‌گرید و قلب اندوهگین می‌شود ولی سخنی که خداوند را به خشم آورد نمی‌گوییم.‌ ای ابراهیم! به خدا سوگند ما بخاطر (مرگ) تو ناراحتیم »(1)

نیز نقل شده که پیامبر رو به کوه ایستاد و گفت:
« ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد می‌شد، تو را درهم می‌کوبید، ولی ما همان‌گونه که خدا فرمان داده، می‌گوییم: إنّا لِلهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعونَ وَ الْحَمدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ».(2)

شیخ صدوق روایت کرده است پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از شهادت جعفر بن ابیطالب بر خانواده‌اش وارد شد و سخت گریست.(3)

گریه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در فراق از دست دادن پدر بزرگوارشان مشهور و معروف می باشد.

گریه امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) و سایر خاندان رسالت بر حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و استمرار عزاداری و گریه امامان بعدی بر مصیبت عاشورا نمونه هایی از این شیوه عزاداری در سبک زندگی اهل بیت(علیهم السلام) است.

2. ترک زینت:
امام صادق(علیه السلام) درباره سوگواری زنان بنی هاشم بر امام حسین(علیه السلام) فرمودند: در سوگ سید الشهدا هیچ زن هاشمی ای به چشمانش سرمه نزد و به موهایش حنا نمالید تا اینکه عبیدالله بن زیاد کشته شد.(4)

3. پوشیدن لباس سیاه:
بعد از شهادت امام علی (علیه‌السلام)، عبدالله بن عباس به سوی مردم بیرون آمد و گفت: امیرالمؤمنین از میان ما رفت و برای خود جانشینی گذاشت که اگر دوست دارید به سوی شما بیرون آید، وگرنه کسی را بر کسی (اجباری) نیست. مردم به گریه افتادند و گفتند: بیرون آید؛ پس امام حسن (علیه‌السلام) در حالی که جامه‌های سیاه پوشیده بود، به سوی مردم بیرون آمد و برای آنان خطبه خواند.(5)

این موارد فقط از باب نمونه برای بیان سیره معصومین(علیهم السلام) در سوگواری و مصیبت از دست دادن عزیزانشان بیان شده است.

در مورد برپایی مجالس سوم و هفتم و ... در سیره معصومین(علیهم السلام) برپایی مجالسی تحت عنوان سوم و هفتم و چهلم برای اموات گزارش نشده است.فقط برای امام حسین(علیه السلام) با توجه به حوادثی که طبق نقل مشهور چهل روز بعد از شهادت آن حضرت اتفاق افتاده بود،اربعین برای آن حضرت مطرح شده است و این موضوع اختصاص به آن حضرت دارد.
البته باید به این نکته هم توجه داشت که در بین ملل مسلمان یک سری مراسم و اعیاد محلی و ملی هست که مادامی که به نام دین و ناشی از دین معرفی نشود و خلاف عقل و منطق نباشند مباح بوده و برپایی آن اشکالی ندارد. لذا برپایی مجالسی همچون سوم و هفتم و .. برای گرامی داشت یاد اموات و انجام اطعام و خیرات برای اموات از اینگونه سنت ها است و اشکالی هم ندارد.

پی نوشتها:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، انتشارات اسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.، ج۷۹، ص۹۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.، ج۱، ص۱۱۴.
2. بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، بیروت،‌ دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.، ج۱، ص۴۵۲.
3. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.. ج۱، ص۱۷۷.
4. شیخ عباس قمی،نفس المهموم،ترجمه علی نظری منفرد.قم.1387ش،ص583.5.
5. ابن ابی‌الحدید، عبد‌الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة‌الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.ج۱۶، ص۲۲.

موضوع قفل شده است