جمع بندی نوجوانی؛ باطراوت ترین فصل زندگی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نوجوانی؛ باطراوت ترین فصل زندگی

با عرض سلام و درود خدمت شما
من 16 سال سن دارم. همانطور که می دانید، نوجوانی، بهار عمر انسانه و از قدیم گفتن «سالی که نکوست از بهارش پیداست» یعنی پایه های ساختمان و سبک زندگی انسان، تو نوجوانی زده میشه. خیلی از افراد را دیده ام که به من توصیه کرده اند «از جوانی ات خوب استفاده کن!» شاید در نگاه اول، برام خیلی مهم نباشه، ولی وقتی یکم با خودم درگیر میشم، می فهمم که وای بر من! نکنه این دوران طلایی رو بیخودی هدر بدم. نکنه ارزش این دوران رو وقتی بفهمم، که جز ندامت کاری ازم بر نیاد. یعنی تو این فکر و خیالات دیوونه میشم!
واقعا نمی دونم چیکار کنم. تازه مشکلاتم که یکی دو تا نیست. از یه طرف درسم اجازه نمیده زیاد به معنویات برسم و از طرف دیگه، واقعا از لحاظ اعتقادی صفرم! ببخشید اینو میگم، ولی مثلا موقع نماز «سبحان الله» به خودم میگم، تو از کجا میدونی خدا پاکه؟! اصن خدا پاکه یعنی چی و...
دوست دارم به والدینم کمک کنم ولی تنبل ام. از لحاظ آداب معاشرت هم ضعیفم. احتمالا کتاب شهید ابراهیم هادی رو خوندین. ایشون خیلی شوخ طبع، جذاب و خوش برخورد و اهل اجتماع بودن.
که من هیچ کدوم ازین ویژگی ها رو ندارم. یعنی، توانایی برقراری ارتباط و بگو و بخند در من کَمِه (یا اصن یافت نمیشه!). گاهی سعی می کنم با افراد خوش برخورد باشم وفرضا اونها رو با اسم فامیل صدا بزنم. ولی بعد رفتارم رسمی میشه و نمی تونم راحت باشم.
حتی، یه رگه هایی از تنهایی در وجودم هست. احساس می کنم رفقای صمیمی ام انگشت شمارن، یا هی ندارم!
از همه بدتر خیالات شهوانیه که دیگه نیاز به معرفی نداره.
در زندگی منظم نیستم.
همینطور... (مثنوی هفتاد من کاغذ)

خلاصه اینکه،
الان من دقیقا چیکار کنم؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

Montazer...313;981026 نوشت:
با عرض سلام و درود خدمت شما
من 16 سال سن دارم. همانطور که می دانید، نوجوانی، بهار عمر انسانه و از قدیم گفتن «سالی که نکوست از بهارش پیداست» یعنی پایه های ساختمان و سبک زندگی انسان، تو نوجوانی زده میشه. خیلی از افراد را دیده ام که به من توصیه کرده اند «از جوانی ات خوب استفاده کن!» شاید در نگاه اول، برام خیلی مهم نباشه، ولی وقتی یکم با خودم درگیر میشم، می فهمم که وای بر من! نکنه این دوران طلایی رو بیخودی هدر بدم. نکنه ارزش این دوران رو وقتی بفهمم، که جز ندامت کاری ازم بر نیاد. یعنی تو این فکر و خیالات دیوونه میشم!
واقعا نمی دونم چیکار کنم. تازه مشکلاتم که یکی دو تا نیست. از یه طرف درسم اجازه نمیده زیاد به معنویات برسم و از طرف دیگه، واقعا از لحاظ اعتقادی صفرم! ببخشید اینو میگم، ولی مثلا موقع نماز «سبحان الله» به خودم میگم، تو از کجا میدونی خدا پاکه؟! اصن خدا پاکه یعنی چی و...
دوست دارم به والدینم کمک کنم ولی تنبل ام. از لحاظ آداب معاشرت هم ضعیفم. احتمالا کتاب شهید ابراهیم هادی رو خوندین. ایشون خیلی شوخ طبع، جذاب و خوش برخورد و اهل اجتماع بودن.
که من هیچ کدوم ازین ویژگی ها رو ندارم. یعنی، توانایی برقراری ارتباط و بگو و بخند در من کَمِه (یا اصن یافت نمیشه!). گاهی سعی می کنم با افراد خوش برخورد باشم وفرضا اونها رو با اسم فامیل صدا بزنم. ولی بعد رفتارم رسمی میشه و نمی تونم راحت باشم.
حتی، یه رگه هایی از تنهایی در وجودم هست. احساس می کنم رفقای صمیمی ام انگشت شمارن، یا هی ندارم!
از همه بدتر خیالات شهوانیه که دیگه نیاز به معرفی نداره.
در زندگی منظم نیستم.
همینطور... (مثنوی هفتاد من کاغذ)

خلاصه اینکه،
الان من دقیقا چیکار کنم؟!

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر عزیز و نوجوان پاک دل و همه اسک دینی های بزرگوار
از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگذارم و امیدوارم نکاتی که خدمتتون عرض می کنم راهگشا باشد.
همچنانکه اشاره نمودید نوجوانی فصل شکفتن است و فصل مهمی است و اگر این فرصت طلایی را ازدست بدهیم جبران آن بسیار بسیار بسیار سخت می باشد هم از جهت پاکی و نجابت و هم از جهت شخصیت و ویژگیهای روحی و هم از جهت سن انسان و فرصت کسب علم و دانش و مهارت و...
و لذا لازم است به شما آفرین بگویم بخاطر این نکته سنجی و دقت و آینده نگری شما .و البته شما نیز بخاطر این توفیق خداوند را شاکر باشید.

ابتدا لازم است برای خود اهدافی را در نظر بگیرید هدف از زندگی و عمر انسان و...
سپس این اهداف را به خرده اهداف تبدیل نمایید و با مشورت(با افراد متعهد و متخصص) و تحقیق ،برای رسیدن به آن اهداف، زمان مناسب ، برنامه و روش رسیدن در نظر بگیرید و سعی نمایید به آن برنامه ها عمل نمایید.

دوست عزیز لازم است برنامه ها با توجه به اهداف ، سن و شرایطمون اولویت سنجی شوند و طبق اولویت ها شروع به کسب دانش و مهارت نماییم.
مثلا مهارت ارتباط موثر را در چه زمانی با توجه به اولویتهایم بدست آورم و...
در چه زمانی و چگونه اعتقادات خود را بالا ببرم و دانش آن را کسب نمایم و...

نگران آینده نباشید با این شیوه می توانید برای آینده خود بهترین برنامه ریزی نمایید و آن ویژگیهایی را که لازم می دانید را با توجه به اهداف و شرایطتون بدست آورید.

Montazer...313;981026 نوشت:
مثلا موقع نماز «سبحان الله» به خودم میگم، تو از کجا میدونی خدا پاکه؟! اصن خدا پاکه یعنی چی و...

این گونه افکار،افکار وسواسی مزاحم شیطانی می باشند که ایمان شما را نشانه گرفته اند لذا به آنها اهمیت ندهید.و بی خیال باشید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

Montazer...313;981026 نوشت:
نوجوانی، بهار عمر انسانه

سلام بر برادر عزیز ما
مشکلاتی که احتمال میدم براتون پیش بیاد رو میگم
از مشکلات اساسی این سن
طبق نظر اریکسون
بحران هویت در برابر بی هویتی هستش
از اینکه چه شخصیتی داری دچار تعارض میشی و احوالات گوناگونی برات پیش میاد
شما بر اساس الگوی ذهنی از 21 تا 25 فرصت داری به یک الگوی شخصیتی مشخص رسیده باشی که بتونید هویت خودت رو واضح توضیح بدی
از خود های مختلفی میتونی استفاده کنی،ممکنه بر اساس پذیرش در احتماع ،یا آزمودن برای رهیافت به شخصیتی یکپارچه و.. باشه
مسئله بعدی نحوه برخوردت با امورات جنسیه که به دو بخش نیاز به محبت و همدلی و نیاز جنسی تقسیم میشه
در دخترا،خواستِ مامن گاه برای درد و دل و تکیه جلوه بیشتری داره ،برای پسرا خواستِ تائید و همانند جنس دیگر همدلی با این تفاوت که نیاز جنسی ،جنبه پر رنگ تری رو به خودش اختصاص میده
شما 3 تا راه حل میشنوی
اولین راه حل کنترل خویش هستش
که از سرکه خوری و استفاده از سرکه تا کافور و ورزش و خستگی و مشغول به فعالیت شدن تا استفاده از قرص که نمیتونم نامشو ببرم میرسه
دومین راه حل صیغه اگر مذهبی باشی یا رقیق تر داشتن جی اف هستش
سومی هم از ازدواج
من اینجا هستم تا این نوید رو بهت بدم
که هر راهی رو بری دچار عذاب و فرسودگی میشی در ایران
پس خودتو برای ضربه خوردن از این مرحله آماده کن!البته اگه آتیش تندی داری
------
اما در مورد دوران طلایی
ببین دوست من
تحقیقات نشون میده تا 18 سالگی احساس نسبتا بدی به خودمون داریم رفته رفته این حس به خوب بودن تغییر پیدا میکنه در قاطبه موارد(پس زیاد خودتو اذیت نکن که تو این دوران بهترین جالو دارم وای به دوران دیگه)

Montazer...313;981026 نوشت:
ببخشید اینو میگم، ولی مثلا موقع نماز «سبحان الله» به خودم میگم، تو از کجا میدونی خدا پاکه؟! اصن خدا پاکه یعنی چی و...

ببخشید چیه!سوال مگه عذر خواستن داره
اتفاقا باید سوال بپرسی
من میخوام بهت بگم که نظرات مختلف رو جویا شی
هر چه سوال در این زمینه داری برو از افراد با نظر ها و فکر های گوناگون جویا شو
اول برو از ی روحانی بپرس بعد برو از ی فرد با دین دیگه بپرس بعد ادامه بده
همینجور کتاب های مختلف بخون

Montazer...313;981026 نوشت:
احتمالا کتاب شهید ابراهیم هادی رو خوندین

بیبین رفیق
جمله ای که باعث شد پیام بدم همین جمله بود
نیچه وارانه باید بهت بگم
در تو جان مایه ای بینم که از آن اختری رقصان بزاید
تو کتاب میخونی
و من بهت تبریک میگم!هم سن و سالای تو بخش بسیار کمشون دنبال کتاب میرن
من میخوام بهت بگم
مهم ترین قدرت مهم ترین لذت
همه چیز تو کتاب باید باشه
(اصلا فکر نکن کتاب خوندن به تلخیه درس خوندنه)
کتاب باعث میشه از عامه مردم جدا بشی(البته خوندن کتاب های مهم و جهانی)
ببین حتی اگه مهارت های زیادی داشته باشی ولی میگفتی کتاب نمیخونی،هیچی، بنظرم ضرر زیادی کردی
ولی نه اگه مجهز به کتاب خوندن و تفکری بینهایت جلو هستی
کتاب باعث میشه شخصیتت گسترش پیدا کنه
باعث میشه نبض مردم رو راحت دستت بگیری،به گونه ای که دو گروه مخالف شدید تو رو همفکر و دوست خودشون بدونند
باعث میشه زندگی ارزنده و خوبی نسبت به 95 درصد مردم داشته باشی
شخصیت اجتماعی والایی پیدا میکنی
از روزمرگی های بیهوده رها میشی
کتاب مغزتو سنگین میکنه
شخصیتتو فرهیخته میکنه
و خودکنترلی فراوانی نصیبت میکنه
هر چی بگم از کتاب کم گفتم
در این مورد سوالی داشتی حتما پیام بده بهم
----
ببین مهارت های مختلفی رو که خیلی بهت کمک میکنه معرفی میکنم
اگه تو نحوه بیان و صداسازی و اینا مشکل داری
برو کلاس سلفژ یا اگه به هر دلیلی نمیتونی بری آموزشاشو بگیر
باعث میشه صدات ساخته بشه،بعد اگه بتونی تحریر بزنی،مثلا یکی رو یکی زیر و تحریر های سنتی یا باصطلاح چهچه
حال خوشی نصیبت میشه
بعد که صداتو خوب ساختی همین کارو با لحن و بیان انجام بده
حتما ی ورزش جمعی برو،والیبال گل کوچیک و..
ی فرد موفقی میگفت شما میانگین 3 تا از صمیمی ترین دوستات هستی
میخوام بگم دوستای زیادی داشته باش چون،رفیق زیاد داشتن خوبه
ولی هرکسی نباید دوست صمیمیت بشه،دوستای صمیمیت رو دقیق انتخاب کن
من برای اینکار شاخصه های مهمی دارم
اول علاقشونو میپرسم،دوم مهم ترین دغدغشونو،سوم هدف و چهارم از همه مهم تر استراتژیشون برای رسیدن به هدف
بعد هم آزمون های شخصیتی روشون پیاده میکنم،برخی به خشم برخی به گذشت
در همه این موارد کتاب راهنمای تو هست
نه من نه هیچ فردی دیگری در اینجا
نه خودت نه خانوادت
کمکی که کتاب بهت میکنه رو نمیکنه و نمیتونه بکنه
تفریح یادت نره!حتما تفریح کن
امیدوارم پیامم کمکت کنه
دوستِ خوشتیپ و آینده دار

Montazer...313;981026 نوشت:
با عرض سلام و درود خدمت شما
از یه طرف درسم اجازه نمیده زیاد به معنویات برسم و از طرف دیگه، واقعا از لحاظ اعتقادی صفرم! ببخشید اینو میگم، ولی مثلا موقع نماز «سبحان الله» به خودم میگم، تو از کجا میدونی خدا پاکه؟! اصن خدا پاکه یعنی چی و...

با سلام و عرض ادب و احترام

به نظر من اولین چیزی که باید برای خودتون مشخص کنید هدف هست

هدف شما از زندگی چی هست؟

خودتون رو در آخرین روز زندگی دنیایی خودتون تصور کنید

دوست دارید توی اون لحظه چه جور آدمی باشید و چه مسیری رو طی کرده باشید؟

------------------------------------------------------------------------------------------------------

دین یه راه و روش برای زندگی هست

راه و روش رو باید انتخاب کرد

نباید این راه و روش از طرف دیگران به شما تحمیل بشه

تفکر (( خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو )) کاملاً اشتباه هست !!!

اگر بخواید مثل بقیه زندگی کنید به سرنوشت بقیه دچار خواهید شد

حیوانات راه و روش زندگی رو از گله یاد میگیرن !!!!!

انسان راه و روش زندگی خودش رو باید با تحقیق و مطالعه و جستجو پیدا کنه ... حتی اگر مخالف خواسته های جماعت باشه ...

اگر در نظر دارید مسلمان بشید اول باید خدا یکتا رو بشناسید و بهش ایمان بیارید و این جز با تعقل ممکن نخواهد بود

در احادیث داریم ساعتی تفکر بالاتر از هفتاد سال عبادت بدون تفکر هست !!!!!

اگر شما درس بخونید و مثل خیلی ها مدرک بگیرید تازه می شید مثل خیلی ها که بعد از فارغ التحصیلی تو سن 25-30 سالگی به هیچ جا نرسیدن!!!!!!

اما اگر برای خودتون هدفی تعیین کنید می تونید طبق برنامه ریزی برای اون هدف از همین امروز به همه خواسته هاتون برسید !!!!

Montazer...313;981026 نوشت:

دوست دارم به والدینم کمک کنم ولی تنبل ام.
در زندگی منظم نیستم.

برای خودتون با توجه به علایق و سلایق خودتون سیستم تنبیه و پاداش در نظر بگیرید

بابت هر کار خوبتون از چیز هایی که دوست دارید به خودتون هدیه بدید! مثلا برای خودتون کتاب بخرید !
و بابت هر کار بد خودتون رو از علایقتون محروم کنید ! مثلا از غذایی که دوست دارید ، یا ....
یا وادار کنید به یه کاری که بهش علاقه ندارید ولی برای بقیه مفید هست مثلا ظرف شستن!

Montazer...313;981026 نوشت:

از لحاظ آداب معاشرت هم ضعیفم.

با خودتون وقتی تنها هستید جلوی آینه تمرین کنید
دوستای خوب و مودب پیدا کنید و باهاشون معاشرت کنید . تاثیر بسیار خوبی داره

Montazer...313;981026 نوشت:

از همه بدتر خیالات شهوانیه که دیگه نیاز به معرفی نداره.

این یه چیز طبیعی هست و تقریبا 99 درصد مردم در این سن با این مشکل مواجه هستن

برای خودتون برنامه ریزی کنید با توجه به هدفتون

ببینید در چه سنی می تونید ازدواج کنید

اگر از لحاظ خانوادگی براتون امکانش هست بگید دختری رو براتون نشون کنن

تا زمان رسیدن به اون سن مورد نظرتون برای ازدواج هم با اون دختر روابط محدود داشته باشید

در حدی که جواب گوی نیاز عاطفی شما باشه

این موضوع می تونه کمکتون کنه تا بتونید روی مسائل دیگه تمرکز کنید

اگر امکانش نیست می تونید سراغ متعه برید که البته بنده توصیه نمیکنم

چون در ازدواجتون ممکن هست به مشکل بخورید ( مخصوصا اگر این فاصله زیاد باشه)

با توجه به تجربه می گم به هیچ وجه سراغ دوست دختر نرید !!!!

چون از لحاظ عاطفی ضربه بزرگی می خورید

براتون آرزوی سربلندی و موفقیت در پناه حق تعالی رو دارم

بسم الله الرحمن الرحیم

Montazer...313;981026 نوشت:
حتی، یه رگه هایی از تنهایی در وجودم هست. احساس می کنم رفقای صمیمی ام انگشت شمارن، یا هی ندارم!

سلام

در این قسمت هم باید بیشتر دقت کنی .
انتخاب دوست و دوست شدن با کسی

سعی کن با کسایی دوست باشی که مسیرت با اونها یکی هست .

مثل اگر میخوای در زمینه درس خوندن پیشرفت خوبی داشته باشی
با اونایی دوست باش که درس خون هستند.

تنهایی بهتر از همنشین بهتر هست .

مثلا یه موقع بگی احساس تنهایی میکنم و بری با هر کسی دوست بشی.


[/HR]
یه نکته ای هم بگم :

انسان چرا در ذات خودش احساس تنهایی میکنه ؟

اینطور نیست که مثلا بری با چند نفر دوست بشی و کاملا بر طرف بشه

[=&quot]هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای

[=&quot]من در میان جمع و دلم جای دیگر است

ارتباط خودت رو با خداوند عمیق تر کنی خودتو تنها نمیبینی

پرسش:
من 16 سال سن دارم. همانطور که می دانید، نوجوانی، بهار عمر انسانه و از قدیم گفتن «سالی که نکوست از بهارش پیداست» یعنی پایه های ساختمان و سبک زندگی انسان، تو نوجوانی زده میشه. خیلی از افراد را دیده ام که به من توصیه کرده اند «از جوانی ات خوب استفاده کن!» شاید در نگاه اول، برام خیلی مهم نباشه، ولی وقتی یکم با خودم درگیر میشم، می فهمم که وای بر من! نکنه این دوران طلایی رو بیخودی هدر بدم. نکنه ارزش این دوران رو وقتی بفهمم، که جز ندامت کاری ازم بر نیاد. یعنی تو این فکر و خیالات دیوونه میشم!از یه طرف درسم اجازه نمیده زیاد به معنویات برسم و از طرف دیگه، واقعا از لحاظ اعتقادی صفرم! از لحاظ آداب معاشرت هم ضعیفم. توانایی برقراری ارتباط و بگو و بخند در من کَمِه (یا اصن یافت نمیشه!).حتی، یه رگه هایی از تنهایی در وجودم هست. احساس می کنم رفقای صمیمی ام انگشت شمارن، یا هی ندارم! از همه بدتر خیالات شهوانیه که دیگه نیاز به معرفی نداره.در زندگی منظم نیستم. همینطور... خلاصه اینکه،الان من دقیقا چیکار کنم؟!
پاسخ:
از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگذارم و امیدوارم نکاتی که خدمتتون عرض می کنم راهگشا باشد.
همچنانکه اشاره نمودید نوجوانی فصل شکفتن است و فصل مهمی است و اگر این فرصت طلایی را ازدست بدهیم جبران آن بسیار بسیار بسیار سخت می باشد هم از جهت پاکی و نجابت و هم از جهت شخصیت و ویژگیهای روحی و هم از جهت سن انسان و فرصت کسب علم و دانش و مهارت و...
و لذا لازم است به شما آفرین بگویم بخاطر این نکته سنجی و دقت و آینده نگری شما .و البته شما نیز بخاطر این توفیق خداوند را شاکر باشید.
ابتدا لازم است برای خود اهدافی را در نظر بگیرید هدف از زندگی و عمر انسان و...
سپس این اهداف را به خرده اهداف تبدیل نمایید و با مشورت(با افراد متعهد و متخصص) و تحقیق ،برای رسیدن به آن اهداف، زمان مناسب ، برنامه و روش رسیدن در نظر بگیرید و سعی نمایید به آن برنامه ها عمل نمایید.
دوست عزیز لازم است برنامه ها با توجه به اهداف ، سن و شرایطمون اولویت سنجی شوند و طبق اولویت ها شروع به کسب دانش و مهارت نماییم.
مثلا مهارت ارتباط موثر را در چه زمانی با توجه به اولویتهایم بدست آورم و...
در چه زمانی و چگونه اعتقادات خود را بالا ببرم و دانش آن را کسب نمایم و...
نگران آینده نباشید با این شیوه می توانید برای آینده خود بهترین برنامه ریزی نمایید و آن ویژگیهایی را که لازم می دانید را با توجه به اهداف و شرایطتون بدست آورید.
نسبت به افکار وسواسی هم لازم است عرض کنم که این گونه افکار،افکار شیطانی می باشند که ایمان شما را نشانه گرفته اند لذا به آنها اهمیت ندهید.و بی خیال باشید.و در صورت تشدید از راهکارهای مقابله با وسواس فکری استفاده نمایید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

موضوع قفل شده است