جمع بندی خوبی ها و بدی های مخلوقات

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خوبی ها و بدی های مخلوقات

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب

شعیب;980346 نوشت:
اوست که هر لطیفى را لطافت بخشیده ، با این حال چگونه خود به لطافت توصیف مى شود؟

سوال بنده اینه که وقتی بحث خدا شناسی میشه ، خدارو با نحوه خلقت مخلوقاتش میشناسیم و مثلا میگیم خداوند موجودات لطیف آفریده پس لطیف است ، ولی چرا نمیگیم خداوند در مخلوفاتش ضدیت و دوگانگی آفریده پس خدا دوتاست ؟ یا مثلا نمیگیم خدا مخلوقات رو زوج آفریده پس خدا هم زوجه ؟

در واقع چرا فقط خوبی های مخلوقات رو به خدا نسبت میدیم و بدی هاشون رو نسبت نمیدیم ؟

با تشکر


سوال:
ما غالبا خدا را با نحوه خلقت مخلوقاتش می شناسیم مثلا میگوییم خداوند موجودات لطیف آفریده پس لطیف است ، ولی چرا نمی گوییم خداوند در مخلوفاتش ضدیت و دوگانگی آفریده پس خدا دوتاست؟ یا مثلا نمیگیم خدا مخلوقات رو زوج آفریده پس خدا هم زوج است؟
در واقع چرا فقط خوبی های مخلوقات رو به خدا نسبت میدیم و بدی هاشون رو نسبت نمیدیم ؟

جواب:
این که گفته شده که ما "خدا را با نحوه خلقت مخلوقاتش می شناسم" همیشه درست نیست چرا که راه های مختلفی برای شناخت خدا هست انسان می تواند با نگاه به نظم موجود در عالم طبیعت پی ببرد که این عالم ناظم عالم و قادری دارد و یا با براهین فلسفی از وجود ممکنات به وجود واجب الوجود پی ببرد نه این که هر صفتی در مخلوقات دید بگوید آن صفت را خدا نیز داراست. بلکه می توان از صفات مخلوقات و بررسی آنها به این صورت که آنها از صفات کمالیه باشند آن صفت را به خدا نسبت داد. و الا راه شناخت خدا و صفات خدا عقلی است نه صرفا مشاهده مخلوقات.
صفاتی که ما مخلوقات داریم دو گونه است یا صفات امکانی است یا صفات کمالی. به عبارت دیگر یک صفت از آن جنبه که مربوط به جنبه امکانی انسان است و یا از آن جنبه که خود صفت کمالی است قابل بررسی است.
مثلا دست داشتن خوب است یا بد؟؟ پا داشتن خوب است یا بد ؟؟ اگر از جهت امکانی بخواهیم بررسی کنیم این صفت یک صفت کمال برای انسان مادی است پس کسی که دست دارد از کسی که دست ندارد برتر است اما این صفت را نمی توان به خدا نسبت داد چرا که این صفت برای ممکنات کمال است و برای واجب نقص به حساب می آید در حقیقت اگر خوب بررسی کنیم در ممکن مادی برای این که صفت قدرت و توانایی عملی گردد نیاز به دست خواهد داشت و این دست رفع نقص مادی او را می کند اما خلصه این صفت یعنی جدا شده این صفت از عالم امکاتن و ماده می شود صفت قدرت که بر خدا نیز قابل اطلاق است و یک صفت کمالیه است.

اما صفات بد مخلوقات را چرا به خدا نسبت نمی دهیم چرا که بدی ها و نقص ها برخی لازمه مادی بودن انسان ها و زندگی دنیوی اآنهاست که تمام محدودیت هایی که انسان در صفاتش و دو گانگی هایی که دارد از این دست است که خدا از آن جهت که واجب به ذات است این صفات به او نسبت داده نمی شود در حقیقت خدا این صفات بد و نقص را به آنها نداده است بلکه وجودی که به آنها داده است در ظرف تحقق ماده این گونه محقق می شود و آن صفاتی که انیسان با سوء اختیار به آن متصف می شود از جهت نقص به خدا نسبت داده نمی شود همان گونه که خدا می فرماید:

« ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ــــــ آنچه از نيكيها به تو مى‏رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست» (1)

پی نوشت:
1- النساء:79

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب
موضوع قفل شده است