جمع بندی حدیثی درباره امام خمینی (ره)

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیثی درباره امام خمینی (ره)

سلام.

امروز یک حدیثی دیدم واقعا متعجب شدم و خوشحال!

متن حدیث:

"ابي جعفر (امام باقر) عليه السلام فرمودند : ابوبکر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزديک شدند و نشستند، پس پيامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپايي‌اش گسيخته شد و با دمپايي‌اش اشاره وار به حضرت علي بن ابي‌طالب (ع) زد، سپس فرمود؛
«همانا از سمت راست خداوند عزوجل – يا از سمت راست عرش – قومي از ما برخاستند که بر منابري از نورند، صورت‌هايشان نوراني است و لباس‌هايشان نوراني است، صورت‌هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مي‌اندازد. ابوبکر گفت: اي پيامبر، خدا آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. زبير گفت : اي پيامبر خدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: اي پيامبرخدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. سپس حضرت علي (ع) فرمودند: اي پيامبر خدا، آنها چه کساني هستند؟ پس ايشان فرمودند: آنها قومي هستند که به واسطه‌ي روح الله به يکديگر محبت مي‌ورزند (دلهايشان به هم نزديک مي‌شود) درحالي که هيچ نسب يا اموال مشترکي ندارند؛ آنها شيعه‌ي تو هستند و تو امامشان هستی یا علی» "

منبع این حدیث رو جلد 56 بحار الانوار صفحه 139 ذکر کردند.
من این صفحه رو چک کردم و همچین حدیثی پیدا نکردم.

1-این حدیث واقعا در بحار الانوار هست؟
2-حدیث معتبر هست؟
3-آیا لفظ "روح الله" به یک اسم اشاره میکنه یا کنایه از چیز دیگریه؟
4-اگر اسم هست. آیا میشه با امام خمینی (ره) منطبق دونست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مدبر

سلام علیکم
این حدیث در بحار با این سند نقل شده است:
بشارة المصطفى بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ ضُرَيْسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ وَ ابْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيك‏عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَيْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخَرَجَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص فَجَلَسَ إِلَيْهِمْ فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَى بِنَعْلِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِيَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِينَ دُونَهُمْ قَالَ أَبُو بَكْرٍ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ الزُّبَيْرُ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ هُمْ قَوْمٌ‏ تَحَابُّوا بِرَوْحِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلی.1
ترجمه : « از احمد بن سالم ، از محمد بن يحيى بن ضريس ، از محمد بن جعفر ، از نصر بن مزاحم و ابن ابى حماد ، از ابى داود از عبدالله بن شريك از ابى جعفر عليه السلام كه فرمود : ابوبكر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله ( ص ) نزديك شدند و نشستند ، پس پيامبر ( ص ) بر آنها وارد شد ، كنارشان نشست ، دمپايى اش گسيخته شد و آن را ( براى ترميم ) به على بن ابى طالب داد ، سپس فرمود : همانا از سمت راست خداوند عزوجل ج يا از سمت راست عرش قومى از ما بر منابرى از نورند ، صورت هايشان نورانى است و لباسهايشان نورانى است ، صورت هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مى اندازد . ابوبكر گفت : اى پيامبر ، خدا آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . زبير گفت : اى پيامبر خدا ، آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . عبدالرحمن بن عوف گفت : اى پيامبرخدا ، آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . سپس حضرت على ( ع ) فرمودند : اى پيامبر خدا ، آنها چه كسانى هستند ؟ پس ايشان فرمودند : آنها قومى هستند كه به واسطه ى"" روح الله"" به يكديگر محبت مى ورزند ( دلهايشان به هم نزديك مى شود ) ، درحالى كه هيچ نسب يا اموال مشتركى ندارند آنها شيعه ى تو هستند و تو امامشان هستى اى على .»

هرچند سند روایت ضعیف است، ولی متن آن بگونه ای نیست که قابل پذیرش نباشد و با احادیث دیگری که در فضائل امیرالمومنین علیه السلام و همچنین شیعیان ایشان وارد شده همخوانی دارد.
فارغ از اینکه روح الله نام شخص باشد، (که در صدر اسلام وزمان ائمه علیهم السلام این واژه به عنوان اسم متداول نبوده) معنی واژگانی آن رحمت الهی است.
و از آنجا که معصوم نامانوس صحبت نمیکند، یعنی کلام را بگونه ای نمی فرماید که مستمعین متوجه نشوند که چه می گوید، بنابراین اولین برداشتی که از روایت میشود همان معنای لغوی و واژگانی آن است.
یعنی گروهی که به واسطه رحمت الهی به یکدیگر محبت میکنند و این ویژگی را برای شیعیان ذکر می فرماید؛ یعنی شیعیان به واسطه لطفی که خداوند به ایشان دارد همدیگر را دوست دارند و اغراض مادی در بین آنها نیست.
البته واژه " روح الله "را میتوان به روح الهی هم معنی کرد یعنی شیعیان به واسطه روح الهی و با دخالت آن به یکدیگر محبت میکنند.( از روح خدا درآیات و روایات مختلف، تعبیرات گوناگون شده و در کتب تفاسیر، تفسیرهای مختلفی از آن شده که میتوان به موجودی عظیم القدر نزد پروردگار و یا همان جبرئیل اشاره کرد.)
در روایات دیگر هم واژه " روح الله " استعمال شده و منظور همین معنی واژگانی و یا مصداق هایی است که بیان شد.
ٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ‏ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى‏ شَيْئاً مِنْهُ- وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ‏ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ‏ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.2
امام صادق عليه السّلام ميفرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند يك پيكرى كه هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء ديگر هم احساس درد كنند، و روح هاى آنها نيز از يك روحست، و همانا روح مؤمن پيوستگيش بروح خدا از پيوستگى پرتو خورشيد بخورشيد بيشتر است.
از سویی روایت به صورت کلی است و نباید آن را فقط به یک دوره خاصی تطبیق داد و شیعیانی که قبل از انقلاب اسلامی بوده اند و یا قرن ها بعد از انقلاب خواهند آمد را از شمول روایت خارج کرد، زیرا آنها هم بواسطه رحمت و لطف ویژه الهی به یکدیگر محبت داشته اند و خواهند داشت.
از سویی دیگر، برای تطبیق روایات عام بر افراد خاص، هیچ دلیل نداریم.هرچند امام خمینی علیه الرحمه شخصیت فوق العاده و ممتازی داشته اند و این موضوع بر هیچ کسی پوشیده نیست.
بنابراین، ظاهر روایت و قرائن موجود دلالت بر این دارد که منظور از " روح الله " فرد خاصی نیست.

  1. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏65، ص: 139
  2. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 166

صندلی;980203 نوشت:
سلام.

امروز یک حدیثی دیدم واقعا متعجب شدم و خوشحال!

متن حدیث:

"ابي جعفر (امام باقر) عليه السلام فرمودند : ابوبکر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزديک شدند و نشستند، پس پيامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپايي‌اش گسيخته شد و با دمپايي‌اش اشاره وار به حضرت علي بن ابي‌طالب (ع) زد، سپس فرمود؛
«همانا از سمت راست خداوند عزوجل – يا از سمت راست عرش – قومي از ما برخاستند که بر منابري از نورند، صورت‌هايشان نوراني است و لباس‌هايشان نوراني است، صورت‌هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مي‌اندازد. ابوبکر گفت: اي پيامبر، خدا آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. زبير گفت : اي پيامبر خدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: اي پيامبرخدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. سپس حضرت علي (ع) فرمودند: اي پيامبر خدا، آنها چه کساني هستند؟ پس ايشان فرمودند: آنها قومي هستند که به واسطه‌ي روح الله به يکديگر محبت مي‌ورزند (دلهايشان به هم نزديک مي‌شود) درحالي که هيچ نسب يا اموال مشترکي ندارند؛ آنها شيعه‌ي تو هستند و تو امامشان هستی یا علی» "

منبع این حدیث رو جلد 56 بحار الانوار صفحه 139 ذکر کردند.
من این صفحه رو چک کردم و همچین حدیثی پیدا نکردم.

1-این حدیث واقعا در بحار الانوار هست؟
2-حدیث معتبر هست؟
3-آیا لفظ "روح الله" به یک اسم اشاره میکنه یا کنایه از چیز دیگریه؟
4-اگر اسم هست. آیا میشه با امام خمینی (ره) منطبق دونست؟


با سلام و عرض ادب

دوستان زیادی درگذشته شوق و ذوقی مشابه شما داشتن !!!

پاریدولیا چیست؟

پاریدولیا یک پدیده‌ی روان‌شناختی است که در آن فرد، نشانه‌ها یا صداهایی را ادراک می‌کند که به شیوه‌ای معنادار برای او آشناست. کودکان هنگامی که به ابرها نگاه می‌کنند هر ابر را به شکلی می‌بینند که برایشان آشناست برای نمونه ابری را به شکل سگ یا مار می‌بینند. پاریدولیا واژه‌ای یونانی است که از «پارا» به معنی کنار یا همراه و «ایدولون» به معنی تصویر ساخته شده است و در کل، به معنی و مفهوم جانبی یک شکل اشاره دارد. بروز این پدیده به ویژه در کودکان و افراد دیندار و مذهبی یا دوستداران هنر به چشم می‌خورد. اگر این پدیده‌ی روان‌شناختی بیش از تخیل با هذیان و توهم همراه شود می‌تواند زمینه‌ساز بروز اختلال روان‌شناختی شود.[=Vazir-FD-WOL]


شایعهٔ دیده شدن تصویر سید روح‌الله خمینی بر روی ماه یک از مهم‌ترین آنهاست که در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شده‌است.

«در پس هر شایعه، توطئه‌ای نهفته‌است». این رویکرد موجب می‌شد که در فضای ملتهب پس از انقلاب، ابتکار جریان‌سازی از مخالفان حکومت گرفته شود و ابتکار عمل تنها در دست حکومت قرار گیرد. دربارهٔ شایعهٔ تصویر خمینی بر ماه، مسئولان حکومتی هیچگاه پیرامون منشأ آن اظهار نظر نکرده‌اند، و در سال‌های بعد، معجزه‌هایی مانند رویت امام زمان در جبهه تحت عنوان «امدادهای غیبی» به طور رسمی نیز تأیید می‌شد.

دیگر اهمیت شایعه‌ها در این است که، رواج یک شایعه می‌تواند اطلاعاتی از میزان زودباوری مردم آن جامعه نسبت به خبری که شک‌برانگیز و اثبات‌نشده است، در اختیار کارشناسان و همچنین دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی یک کشور گذاشته و در زمان بحران یا در چهارچوب جنگ‌های روانی و رسانه‌ای برایشان مفید باشد.

به گفتهٔ بازتاب، زودباوری مردم ایران و علاقه به شنبدن اخبار باورنکردنی، مسئله‌ای‌ست که از دیرباز در ایرانیان دیده می‌شده و پس از ظهور فن‌آوری، جدی‌تر شده‌است. مهدی خرم دل، روزنامه‌نگار، «شایعهٔ لوگوی پپسی روی ماه» را فرصتی برای سنجش میزان تغییر آگاهی و زودباوری ایرانیان دانسته و با ذکر اینکه ده‌ها هزار نفر ایرانی شهرنشین (چون خبر به شکل وسیع به شهرهای کوچک و روستاها نرسید) و حتی طبقهٔ اِلیت جامعه (نخبه) به سادگی فریب خوردند، نتیجه می‌گیرد «در ایران همچنان راه برای عوام فریبی و سیاست‌های عوامانه (grassroots politics) باز است.»

شروحیل;980458 نوشت:
با سلام و عرض ادب

دوستان زیادی درگذشته شوق و ذوقی مشابه شما داشتن !!!

پاریدولیا چیست؟

پاریدولیا یک پدیده‌ی روان‌شناختی است که در آن فرد، نشانه‌ها یا صداهایی را ادراک می‌کند که به شیوه‌ای معنادار برای او آشناست. کودکان هنگامی که به ابرها نگاه می‌کنند هر ابر را به شکلی می‌بینند که برایشان آشناست برای نمونه ابری را به شکل سگ یا مار می‌بینند. پاریدولیا واژه‌ای یونانی است که از «پارا» به معنی کنار یا همراه و «ایدولون» به معنی تصویر ساخته شده است و در کل، به معنی و مفهوم جانبی یک شکل اشاره دارد. بروز این پدیده به ویژه در کودکان و افراد دیندار و مذهبی یا دوستداران هنر به چشم می‌خورد. اگر این پدیده‌ی روان‌شناختی بیش از تخیل با هذیان و توهم همراه شود می‌تواند زمینه‌ساز بروز اختلال روان‌شناختی شود.[=Vazir-FD-WOL]


شایعهٔ دیده شدن تصویر سید روح‌الله خمینی بر روی ماه یک از مهم‌ترین آنهاست که در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شده‌است.

«در پس هر شایعه، توطئه‌ای نهفته‌است». این رویکرد موجب می‌شد که در فضای ملتهب پس از انقلاب، ابتکار جریان‌سازی از مخالفان حکومت گرفته شود و ابتکار عمل تنها در دست حکومت قرار گیرد. دربارهٔ شایعهٔ تصویر خمینی بر ماه، مسئولان حکومتی هیچگاه پیرامون منشأ آن اظهار نظر نکرده‌اند، و در سال‌های بعد، معجزه‌هایی مانند رویت امام زمان در جبهه تحت عنوان «امدادهای غیبی» به طور رسمی نیز تأیید می‌شد.

دیگر اهمیت شایعه‌ها در این است که، رواج یک شایعه می‌تواند اطلاعاتی از میزان زودباوری مردم آن جامعه نسبت به خبری که شک‌برانگیز و اثبات‌نشده است، در اختیار کارشناسان و همچنین دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی یک کشور گذاشته و در زمان بحران یا در چهارچوب جنگ‌های روانی و رسانه‌ای برایشان مفید باشد.

به گفتهٔ بازتاب، زودباوری مردم ایران و علاقه به شنبدن اخبار باورنکردنی، مسئله‌ای‌ست که از دیرباز در ایرانیان دیده می‌شده و پس از ظهور فن‌آوری، جدی‌تر شده‌است. مهدی خرم دل، روزنامه‌نگار، «شایعهٔ لوگوی پپسی روی ماه» را فرصتی برای سنجش میزان تغییر آگاهی و زودباوری ایرانیان دانسته و با ذکر اینکه ده‌ها هزار نفر ایرانی شهرنشین (چون خبر به شکل وسیع به شهرهای کوچک و روستاها نرسید) و حتی طبقهٔ اِلیت جامعه (نخبه) به سادگی فریب خوردند، نتیجه می‌گیرد «در ایران همچنان راه برای عوام فریبی و سیاست‌های عوامانه (grassroots politics) باز است.»

سلام.
از ویکی پدیا کپی گرفتی؟!!!
اینو تو یه کانال معمولی زده بودند. طرف احتمالا خودش اشتباه متوجه شده بوده، اشتباه هم نشر داده همین. تراژدی نسازید حالا.

مدبر;980457 نوشت:
سلام علیکم
این حدیث در بحار با این سند نقل شده است:
بشارة المصطفى بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ ضُرَيْسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ وَ ابْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيك‏عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَيْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخَرَجَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص فَجَلَسَ إِلَيْهِمْ فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَى بِنَعْلِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِيَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِينَ دُونَهُمْ قَالَ أَبُو بَكْرٍ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ الزُّبَيْرُ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ هُمْ قَوْمٌ‏ تَحَابُّوا بِرَوْحِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلی.1
ترجمه : « از احمد بن سالم ، از محمد بن يحيى بن ضريس ، از محمد بن جعفر ، از نصر بن مزاحم و ابن ابى حماد ، از ابى داود از عبدالله بن شريك از ابى جعفر عليه السلام كه فرمود : ابوبكر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله ( ص ) نزديك شدند و نشستند ، پس پيامبر ( ص ) بر آنها وارد شد ، كنارشان نشست ، دمپايى اش گسيخته شد و آن را ( براى ترميم ) به على بن ابى طالب داد ، سپس فرمود : همانا از سمت راست خداوند عزوجل ج يا از سمت راست عرش قومى از ما بر منابرى از نورند ، صورت هايشان نورانى است و لباسهايشان نورانى است ، صورت هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مى اندازد . ابوبكر گفت : اى پيامبر ، خدا آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . زبير گفت : اى پيامبر خدا ، آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . عبدالرحمن بن عوف گفت : اى پيامبرخدا ، آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . سپس حضرت على ( ع ) فرمودند : اى پيامبر خدا ، آنها چه كسانى هستند ؟ پس ايشان فرمودند : آنها قومى هستند كه به واسطه ى"" روح الله"" به يكديگر محبت مى ورزند ( دلهايشان به هم نزديك مى شود ) ، درحالى كه هيچ نسب يا اموال مشتركى ندارند آنها شيعه ى تو هستند و تو امامشان هستى اى على .»

هرچند سند روایت ضعیف است، ولی متن آن بگونه ای نیست که قابل پذیرش نباشد و با احادیث دیگری که در فضائل امیرالمومنین علیه السلام و همچنین شیعیان ایشان وارد شده همخوانی دارد.
فارغ از اینکه روح الله نام شخص باشد، (که در صدر اسلام وزمان ائمه علیهم السلام این واژه به عنوان اسم متداول نبوده) معنی واژگانی آن رحمت الهی است.
و از آنجا که معصوم نامانوس صحبت نمیکند، یعنی کلام را بگونه ای نمی فرماید که مستمعین متوجه نشوند که چه می گوید، بنابراین اولین برداشتی که از روایت میشود همان معنای لغوی و واژگانی آن است.
یعنی گروهی که به واسطه رحمت الهی به یکدیگر محبت میکنند و این ویژگی را برای شیعیان ذکر می فرماید؛ یعنی شیعیان به واسطه لطفی که خداوند به ایشان دارد همدیگر را دوست دارند و اغراض مادی در بین آنها نیست.
البته واژه " روح الله "را میتوان به روح الهی هم معنی کرد یعنی شیعیان به واسطه روح الهی و با دخالت آن به یکدیگر محبت میکنند.( از روح خدا درآیات و روایات مختلف، تعبیرات گوناگون شده و در کتب تفاسیر، تفسیرهای مختلفی از آن شده که میتوان به موجودی عظیم القدر نزد پروردگار و یا همان جبرئیل اشاره کرد.)
در روایات دیگر هم واژه " روح الله " استعمال شده و منظور همین معنی واژگانی و یا مصداق هایی است که بیان شد.
ٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ‏ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى‏ شَيْئاً مِنْهُ- وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ‏ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ‏ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.2
امام صادق عليه السّلام ميفرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند يك پيكرى كه هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء ديگر هم احساس درد كنند، و روح هاى آنها نيز از يك روحست، و همانا روح مؤمن پيوستگيش بروح خدا از پيوستگى پرتو خورشيد بخورشيد بيشتر است.
از سویی روایت به صورت کلی است و نباید آن را فقط به یک دوره خاصی تطبیق داد و شیعیانی که قبل از انقلاب اسلامی بوده اند و یا قرن ها بعد از انقلاب خواهند آمد را از شمول روایت خارج کرد، زیرا آنها هم بواسطه رحمت و لطف ویژه الهی به یکدیگر محبت داشته اند و خواهند داشت.
از سویی دیگر، برای تطبیق روایات عام بر افراد خاص، هیچ دلیل نداریم.هرچند امام خمینی علیه الرحمه شخصیت فوق العاده و ممتازی داشته اند و این موضوع بر هیچ کسی پوشیده نیست.
بنابراین، ظاهر روایت و قرائن موجود دلالت بر این دارد که منظور از " روح الله " فرد خاصی نیست.

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏65، ص: 139
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 166

سلام
خیلی ممنون از پاسختون.
رفع شبهه شد. @};-@};-@};-

صندلی;980461 نوشت:
سلام.
از ویکی پدیا کپی گرفتی؟!!!
اینو تو یه کانال معمولی زده بودند. طرف احتمالا خودش اشتباه متوجه شده بوده، اشتباه هم نشر داده همین. تراژدی نسازید حالا.

با سلام و عرض ادب

ان شاء الله که دوستان دیگه در این حالت روحی قرار نگیرن
و چنین شایعاتی که در ابتدای انقلاب بسیار ساخته شد
و بسیاری نیز اونها رو باور کردن و به خاطر اون ها جونشون رو دادن
دیگه ساخته نشه ...

امثال آقایون قبلی ها ! بسیار از این چیز ها ساختن و مردم هم انقدر زود باورن که اگر ایشون بتونه کاندید بشه دوباره رای میاره ...

سلام

نکته اول: ایت الله میلانی:این کلمه «رَوْح» است نه «رُوح».

http://www.al-milani.com/farsi/qa/printer.php?cat=40&itemid=1547

و

استفتاء از دفتر ایت الله مکارم شیرازی:«روح الله» در روایت مزبور به معنی رحمت خداست و اسم شخص نیست.

نکته دوم:این کلام احتمالا تصحیف است(تصحیف به معنای خطا کردن در خواندن یا نوشتن) چرا که در منبع اصلی یعنی بشاره المصطفی اینگونه امده:

فقال صلى‌الله‌عليه‌وآله : هم قوم تحابّوا بنور الله على غير انساب ولا أموال اُولئك شيعتك وأنت إمامهم ياعلي

و در نسخه دیگر این کتاب اینگونه امده:

تحاربوا بورع الله

http://lib.eshia.ir/27197/1/258

قدیما;980484 نوشت:
سلام

نکته اول: ایت الله میلانی:این کلمه «رَوْح» است نه «رُوح».

http://www.al-milani.com/farsi/qa/printer.php?cat=40&itemid=1547

و

استفتاء از دفتر ایت الله مکارم شیرازی:«روح الله» در روایت مزبور به معنی رحمت خداست و اسم شخص نیست.

نکته دوم:این کلام احتمالا تصحیف است(تصحیف به معنای خطا کردن در خواندن یا نوشتن) چرا که در منبع اصلی یعنی بشاره المصطفی اینگونه امده:

فقال صلى‌الله‌عليه‌وآله : هم قوم تحابّوا بنور الله على غير انساب ولا أموال اُولئك شيعتك وأنت إمامهم ياعلي

و در نسخه دیگر این کتاب اینگونه امده:

تحاربوا بورع الله


=d>=d>@};-@};-@};-=d>=d>

پرسش :
امروز یک حدیثی دیدم واقعا متعجب شدم و خوشحال!

متن حدیث:

"ابي جعفر (امام باقر) عليه السلام فرمودند : ابوبکر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزديک شدند و نشستند، پس پيامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپايي‌اش گسيخته شد و با دمپايي‌اش اشاره وار به حضرت علي بن ابي‌طالب (ع) زد، سپس فرمود؛
«همانا از سمت راست خداوند عزوجل – يا از سمت راست عرش – قومي از ما برخاستند که بر منابري از نورند، صورت‌هايشان نوراني است و لباس‌هايشان نوراني است، صورت‌هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مي‌اندازد. ابوبکر گفت: اي پيامبر، خدا آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. زبير گفت : اي پيامبر خدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: اي پيامبرخدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. سپس حضرت علي (ع) فرمودند: اي پيامبر خدا، آنها چه کساني هستند؟ پس ايشان فرمودند: آنها قومي هستند که به واسطه‌ي روح الله به يکديگر محبت مي‌ورزند (دلهايشان به هم نزديک مي‌شود) درحالي که هيچ نسب يا اموال مشترکي ندارند؛ آنها شيعه‌ي تو هستند و تو امامشان هستی یا علی» "
آیا این حدیث واقعا در بحار الانوار هست؟ آیا حدیث معتبر هست؟ آیا لفظ "روح الله" به یک اسم اشاره میکنه یا کنایه از چیز دیگریه؟ اگر اسم هست. آیا میشه با امام خمینی (ره) منطبق دونست؟

پاسخ :
این حدیث در بحار با این سند نقل شده است:
بشارة المصطفى بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ ضُرَيْسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ وَ ابْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيك‏عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَيْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخَرَجَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص فَجَلَسَ إِلَيْهِمْ فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَى بِنَعْلِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِيَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِينَ دُونَهُمْ قَالَ أَبُو بَكْرٍ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ الزُّبَيْرُ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ هُمْ قَوْمٌ‏ تَحَابُّوا بِرَوْحِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلی.1
ترجمه : « از احمد بن سالم ، از محمد بن يحيى بن ضريس ، از محمد بن جعفر ، از نصر بن مزاحم و ابن ابى حماد ، از ابى داود از عبدالله بن شريك از ابى جعفر عليه السلام كه فرمود : ابوبكر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله ( ص ) نزديك شدند و نشستند ، پس پيامبر ( ص ) بر آنها وارد شد ، كنارشان نشست ، دمپايى اش گسيخته شد و آن را ( براى ترميم ) به على بن ابى طالب داد ، سپس فرمود : همانا از سمت راست خداوند عزوجل ج يا از سمت راست عرش قومى از ما بر منابرى از نورند ، صورت هايشان نورانى است و لباسهايشان نورانى است ، صورت هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مى اندازد . ابوبكر گفت : اى پيامبر ، خدا آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . زبير گفت : اى پيامبر خدا ، آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . عبدالرحمن بن عوف گفت : اى پيامبرخدا ، آنها كيستند ؟ پس ايشان سكوت كردند . سپس حضرت على ( ع ) فرمودند : اى پيامبر خدا ، آنها چه كسانى هستند ؟ پس ايشان فرمودند : آنها قومى هستند كه به واسطه ى"" روح الله"" به يكديگر محبت مى ورزند ( دلهايشان به هم نزديك مى شود ) ، درحالى كه هيچ نسب يا اموال مشتركى ندارند آنها شيعه ى تو هستند و تو امامشان هستى اى على .»

در رابطه با این حدیث چند نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد:
1- علامه مجلسی این حدیث را از کتاب بشاره المصطفی نقل کرده است و در متن اصلی (یعنی کتاب بشاره المصطفی) عبارت این حدیث با آنچه که در بحار نقل شده، متفاوت است.
عبارت در بشاره المصطفی اینگونه میباشد:
..... هُمْ قَوْمٌ تَحَارَبُوا بِوَرَعِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَال‏...2
یعنی آنها گروهی هستند که بدون نسبت فامیلی و بدون چشم داشت مالی، با رعایت ورع و پاکی، جنگ و پیکار میکنند!!!

بنابراین، در حدیث تصحیف رخ داده است و اصلا "بروح الله" نیست تادر مورد آن بحث شود.

2- فرض بر اینکه تصحیف نبوده و علامه مجلسی تشخیص داده است که عبارت اصلی " تحابوا بروح الله " می باشد نه " تحاربوا بورع الله" همانگونه که در بحار الانوار اینگونه آمده است.
در این صورت باید دقت داشت که حرکات این واژه «رَوْح» است نه «رُوح» و رَوْح الله نام نیست.
و رَوْحِ‏ اللَّهِ‏ به معنی " رحمت الهی " میباشد.

و از آنجا که معصوم نامانوس صحبت نمیکند، یعنی کلام را بگونه ای نمی فرماید که مستمعین متوجه نشوند که چه می گوید، بنابراین اولین برداشتی که از روایت میشود همان معنای لغوی و واژگانی آن است.
یعنی گروهی که به واسطه رحمت الهی به یکدیگر محبت میکنند و این ویژگی را برای شیعیان ذکر می فرماید؛ یعنی شیعیان به واسطه لطفی که خداوند به ایشان دارد همدیگر را دوست دارند و اغراض مادی در بین آنها نیست.
البته واژه " روح الله "را میتوان به روح الهی هم معنی کرد یعنی شیعیان به واسطه روح الهی و با دخالت آن به یکدیگر محبت میکنند.( از روح خدا درآیات و روایات مختلف، تعبیرات گوناگون شده و در کتب تفاسیر، تفسیرهای مختلفی از آن شده که میتوان به موجودی عظیم القدر نزد پروردگار و یا همان جبرئیل اشاره کرد.)
در روایات دیگر هم واژه " روح الله " استعمال شده و منظور همین معنی واژگانی و یا مصداق هایی است که بیان شد.
ٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ‏ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى‏ شَيْئاً مِنْهُ- وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ‏ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ‏ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.3
امام صادق عليه السّلام ميفرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند يك پيكرى كه هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء ديگر هم احساس درد كنند، و روح هاى آنها نيز از يك روحست، و همانا روح مؤمن پيوستگيش بروح خدا از پيوستگى پرتو خورشيد بخورشيد بيشتر است.
از سویی روایت به صورت کلی است و نباید آن را فقط به یک دوره خاصی تطبیق داد و شیعیانی که قبل از انقلاب اسلامی بوده اند و یا قرن ها بعد از انقلاب خواهند آمد را از شمول روایت خارج کرد، زیرا آنها هم بواسطه رحمت و لطف ویژه الهی به یکدیگر محبت داشته اند و خواهند داشت.
از سویی دیگر، برای تطبیق روایات عام بر افراد خاص، هیچ دلیل نداریم. هرچند امام خمینی (علیه الرحمه) شخصیت فوق العاده و ممتازی داشته اند و این موضوع بر هیچ کسی پوشیده نیست.
بنابراین، ظاهر روایت و قرائن موجود دلالت بر این دارد که منظور از " روح الله " فرد خاصی نیست.

پی نوشت :

  1. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،‏ بحار الأنوار، ج‏65، ص: 139 ،بيروت، دار إحياء التراث العربي، ‏1403 ق‏.
  2. طبرى آملى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم‏، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى،ص 163، نجف‏، المكتبة الحيدرية،1383ق‏.
  3. كلينى، محمد بن يعقوب ، ‏الكافي ، ج‏2، ص: 166، تهران، دار الكتب الإسلامية ،1407 ق‏
موضوع قفل شده است