جمع بندی امام در مقام خالق هستی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امام در مقام خالق هستی

با سلام خدمت اساتید و دوستان محترم
در اینجا در باب یکی از مقام های امام نوشته " - خداوند، موجودات را به وسيله و به دست ايشان آفريده است؛ " آیا این مطلب مورد تایید اساتید است؟
اگر بله به چه صورت؟ لطفا توضیح بفرمایید.
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

hosain.nor;979672 نوشت:
با سلام خدمت اساتید و دوستان محترم
در اینجا در باب یکی از مقام های امام نوشته " - خداوند، موجودات را به وسيله و به دست ايشان آفريده است؛ " آیا این مطلب مورد تایید اساتید است؟
اگر بله به چه صورت؟ لطفا توضیح بفرمایید.
با تشکر

با سلام و عرض ادب

مقدمه:
تفویض از جانب خداوند نسبت به انسان بدین معنا که امر خلقت یا تدبیر کلی یا جزئی جهان به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) یا امامان اهل بیت (علیهم السلام) یا افراد دیگر سپرده شده باشد، گونه ای از غلو است و تفاوت تفویض بدین معنا با غلو به معنای معروف آن، در آن است که در غلو برای پیامبر یا امام ادعای الوهیت شده و مخلوق بودن آنان انکار شده؛ ولی در تفویض، مخلوق بودن آنان پذیرفته شده؛ اما برای آنان شان خالقیت و مدبریّت استقلالی لحاظ شده است.
مرحوم شیخ مفید (متوفی: 413هـ) در این رابطه می نویسند:
«مفوضه، صنفی از غالیان اند و تفاوت آنان با دیگر اصناف غلات در اعتراف آنان به حادث و مخلوق بودن ائمه و نفی قدیم بودن آنان است؛ ولی امر خلق و رزق را به آنان نسبت داده و بر این عقیده اند که خداوند آنها را به گونه ای خاص آفرید؛ سپس آفرینش جهان و تدبیر آن را به آنان تفویض نمود».[1]

با توجه به این مقدمه می گوئیم:[2]
بحث درباره ی جایگاه و نقش امام در جهان آفرینش، به تبیین نقش فاعلی و غایی امام در جهان باز می‌گردد، یعنی آیا امام از چنان كمال وجودی برخوردار است كه در عالم آفرینش نقش فاعلی یا غایی یا هر دو را ایفا نماید؟

در مورد نقش تكوینی امام به عنوان علت غایی جهان در بین علمای شیعه اتفاق نظر است،[3] اما در نقش امام (علیه السلام) به عنوان «علت فاعلی عام»[4] به گونه ای که به تفویض امور به دست امام منجر نشده؛ بلکه به این صورت که امام واسطه و مجرای مأذون نزول فیض بوده اختلاف نظر است که منشاء این اختلاف در نحوه تلقی و برداشت از برخی روایات و فقرات زیارات معصومین (علیهم السلام) است.

ظاهر این روایات و زیارات بیانگر ثبوت چنین جایگاهی برای امام (علیه السلام) است که ما به قسمتی از فرازهای دو زیارت اشاره می نمائیم:
1. در فقره‌ای از زیارت جامعه كبیره[5] درباره ی ائمه (علیهم السلام) آمده است: «بكم فتح الله و بكم يختم‏ و بكم‏ ينزل الغيث و بكم‏ يمسك السماء أن تقع على الأرض‏ إلا بإذنه‏»؛[6] خداوند به سبب شما باران نازل می‌كند و آسمان را از این كه بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد.
که در این فقره از زیارت جامعه از سببیت تكوینی اهل بیت (علیهم السلام) سخن به میان آمده است. جمله ی: «بكم یمسك السماء ان تقع علی الارض»، بیانگر نقش سببی و فاعلی ائمه (علیهم السلام) در مورد عالم طبیعت است. و عبارت «الا باذنه» به فروپاشی نظام طبیعت به هنگام پایان یافتن عمر دنیا اشاره دارد؛ بنابراین، این جمله از زیارت بر نقش سببی و فاعلی گسترده امام در جهان طبیعت دلالت می‌كند.

2. در یكی از دعاهای ماه رجب كه از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای محمد بن عثمان دومین نایب خاص آن حضرت صادر شده چنین آمده است:
«أَللّهُمّ! إِنّى أَسْأَلُكَ بِمَعانِى‏ جَميعِ ما يَدْعُوكَ بِهِ وَلاةُ أَمْرِكَ ..وَ أَسْأَلُكَ بِما نَطَقَ فِيهِمْ مِنْ مَشِيَّتِكَ، فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِكَلِماتِكَ، وَ أَرْكاناً لِتَوْحِيدِكَ وَ آياتِكَ وَ مَقاماتِكَ الَّتِى لا تَعْطِيلَ لَها فِى كُلِّ مَكانٍ، يَعْرِفُكَ بِها مَنْ عَرَفَكَ، لا فَرْقَ‏ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها إِلّا أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ، فَتْقُها وَ رَتْقُها بِيَدِكَ، بَدْؤُها مِنْكَ وَ عَوْدُها إِلَيْكَ ...»؛[7] خدايا! از تو در خواست مى كنم به معانى تمام آنچه صاحبان امرت تو را بدان مى خوانند ... از تو مسئلت دارم به [حقّ‏] مشيّتى كه در [مورد] ايشان جارى نموده، و در نتيجه ايشان را معدن كلمات و پايه ‏هاى توحيد و نشانه ها و مقامهاى خويش قراردادى كه در هيچ جا تعطيلى بر آنها نيست، و تمام كسانى كه تو را مى شناسند به آنها مى‏ شناسند و هيچ فرقى ميان تو و آنان نيست، جز آن كه آنان بنده و آفريده‏ى تواند و فتق و رتق امور آنان به دست تو است و آغازشان از تو است و به سوى تو باز مى ‏گردند.

که در این فراز از دعا ضمیر «ها» در جمله ی: «لا فرق بینك و بینها» به آیات باز گشته که مقصود از آن، ائمه طاهرین (علیهم السلام) بوده؛ چنان‌كه مقصود از ضمیر «هم» نیز در جمله ی: «إلا أنهم عبادك» آنان می‌باشد.

همچنین مقصود از مشیت در جمله ی: «أسألك بما نطق فیهم من مشیتك» نیز همان است كه در آیه ی: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»؛[8] «فرمان او چنين است كه هر گاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مى‏ گويد: «موجود باش!»، آن نيز بى ‏درنگ موجود مى‏ شود»!

که از این دعای شریف، جایگاه و نقش تكوینی ائمه (علیه السلام) در گستره ی عالم خلقت به روشنی استفاده می‌شود. آنان اگرچه بالذات واجد هیچ قدرت و كمالی نیستند و آفریده و عبد خداوند متعالند؛ با این وجود، با حفظ جهت عبودیت مطلقه و با حفظ اذن و مشیت تكوینی خداوند بدانها، و بدون اعتقاد به تفویض امر بدانها، در پرتو اذن و مشیت الهی نقش فاعلی در تدبیر نظام مخلوق ایفا می نمایند.

در پایان مجددا خاطر نشان می گردد که برداشت دوم مورد اختلاف در بین علمای شیعه بوده؛ و گروهی دیگر از علما تنها نقش غایی امام در سلسله خلقت را پذیرفته و این روایات را بدان معنا تفسیر نموده اند.

با توجه به مطالب فوق روشن می گردد در صورتی که مراد از این سخن: «خداوند، موجودات را به وسيله و به دست ايشان آفريده است»، تفویض امر خلقت به معصوم، که لازمه ی آن کناره گیری پروردگار از شأن تدبیر مخلوق است بوده باشد، چنین امری غلو در حق معصوم و تقصیر در حق خالق متعال خواهد بود.
اما اگر منظور علت غایی و یا فاعلی به توضیحی که داده شد بوده باشد، در تفسیر اول آن که نظام خلقت بدون وجود امام (علیه السلام) عبث و بیهوده بوده اتفاق نظر در بین علمای شیعه بوده ولی در تفسیر دوم آن (علت فاعلی) اختلاف نظر است.

موفق باشید.


[/HR][1] . شیخ مفید،‌ تصحیح الاعتقاد، چاپ کنگره، ص35: «و المفوضة صنف من الغلاة و قولهم الذي فارقوا به من سواهم من‏الغلاة اعترافهم بحدوث الأئمة و خلقهم و نفي القدم عنهم و إضافة الخلق و الرزق مع ذلك إليهم و دعواهم أن الله سبحانه و تعالى تفرد بخلقهم خاصة و أنه فوض إليهم خلق العالم بما فيه و جميع الأفعال».

[2] . این قسمت از پاسخ برگرفته از مقاله ی استاد ربانی گلپایگانی بوده که با تغییر و حذف و اضافات ارائه می گردد. برای ملاحظه این مقاله: ر.ک: ربانی گلپایگانی، نقش غایی امام در نظام آفرینش:
http://e-kalam.ir/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%BA%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%B4/

[3] . از دیدگاه عقل و نقل به دست می‌آید که هدف از خلقت عالم، انسان کامل است که در پرتو وجود و هدایت او سایر انسانها هدایت گردیده و بر اساس میزان تلاش خود به منازل کمالی خویش بار می یابند. امام پیشوای بشریت در حرکت به سوی کمال مطلوب است و مقصود نهایی از آفرینش جهان، انسانی است که هر زمان از عالی ترین مرتبه معنویت و کمال ممکن برای موجود مخلوق برخوردار بوده که چنین انسانی خلیفه خدا در زمین خواهد بود. در روایات اسلامی بر این مطلب تأکید شده است که امام، حجت خداوند در زمین است و اگر لحظه‌ای در زمین وجود نداشته باشد، زمین، اهلش را فرو خواهد برد. این بدان معنا است که وجود امام که مصداق عالی انسان کامل است، فلسفه و غایت خلقت زمین است و وجود معلول نیز بدون علت غایی آن، محال است.

[4] . نقش فاعلی خاص امام (علیه السلام) به این معنا که از سوی امام تصرفات ویژه‌ای در مواقع و مواردی خاص در عالم طبیعت صورت پذیرد و امام (علیه السلام) كارهای خارق‌العاده‌ای را برای اثبات مقام الهی خود یا مقاصد و مصالح الهی دیگری انجام دهد امری اتفاقی در میان علمای شیعه است.

[5] . مرحوم مجلسی در مورد سند زیارت جامعه می نویسد: «انها أصح‏ الزيارات‏ سندا و أعمها موردا و أفصحها لفظا و أبلغها معنى و أعلاها شأنا». زیارت جامعه كبیره از نظر سند صحیح‌ترین زیارت‌ها و از نظر مورد گسترده‌ترین، و از جهت لفظ فصیح ترین و از جنبه معنا بلیغ ترین و از نظر جایگاه برترین زیارت‌هاست. (المجلسی، بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی،‌ ج99، ص145).

[6] . الصدوق، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامی، ج2، ص616.

[7] . ابن طاوس، اقبال الاعمال، دار الکتب الاسلامیة، ص 646.

[8] . یس/36/72.

[="Tahoma"][="Navy"]

hosain.nor;979672 نوشت:
با سلام خدمت اساتید و دوستان محترم
در اینجا در باب یکی از مقام های امام نوشته " - خداوند، موجودات را به وسيله و به دست ايشان آفريده است؛ " آیا این مطلب مورد تایید اساتید است؟
اگر بله به چه صورت؟ لطفا توضیح بفرمایید.
با تشکر

سلام
دخالت برخی موجودات در خلقت و ربوبیت خدای متعال در قرآن کریم مورد تایید قرآن گرفته است آنجا که از دخالت فرشتگان در ارسال وحی و مظهریت طبیعت در انزال باران و غیره یاد کرده است.
تصور غیریتی که بین خدا و خلق در برخی اذهان وجود دارد پایه و اساسی جز در توهم افراد ندارد. موجودات از خدای خود جدا نیستند بلکه مظهر او و جنود او هستند. خداوند متعال با جنود آسمانها و زمین کارها می کند که قابل شمارش نیست در عین حالی که می تواند این امور را بدون استخدام اسباب عادی مادی انجام دهد.
بنابراین دخیل شدن امام ع بعنوان واسطه فیوضات الهی و مخلوقات در خلقت بلکه ربوبیت امر غیر ممکنی نیست وقتی جبرییل در وحی میکائیل در رزق و ابر در باران و پدر و مادر در خلقت فرزند ووو دخالت داده می شوند.
یا علیم[/]

سلام مجدد و تشکر از جواب مبسوط و خوب شما
جایی در طی روایتی دیدم از حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در مورد رزاقیت و خالقیت ایشان سوال شده بود حضرت جواب داده بودند ( نقل به مضمون) : ما دعا میکنیم و خدا اجابت میکند.
فکر می کنم این نزدیک تر به واقعیت باشد تا بخواهیم ائمه را از طرف خدا خالق و رازق بدانیم.
نظر شما چیست؟

[="Tahoma"][="Navy"]

hosain.nor;980318 نوشت:
سلام مجدد و تشکر از جواب مبسوط و خوب شما
جایی در طی روایتی دیدم از حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در مورد رزاقیت و خالقیت ایشان سوال شده بود حضرت جواب داده بودند ( نقل به مضمون) : ما دعا میکنیم و خدا اجابت میکند.
فکر می کنم این نزدیک تر به واقعیت باشد تا بخواهیم ائمه را از طرف خدا خالق و رازق بدانیم.
نظر شما چیست؟

سلام
اقتضای مقام عبودیت آنستکه عبد بی اذن خدای متعال دست بکاری نزند لذا می بینیم خدای متعال در آیه 110 سوره مائده خلقت و حیات بخشی را به خود عیسی ع نسبت می دهد(تخلق من الطین...تحی الموتی) اما خلقت و احیائی که به اذن او تعالی بوده است.
از سوی دیگر مشاهده برخی افعال بدون ضمیمه های لازم از اولیاء الهی ممکن است باعث بدفهمی مردم عادی و در نتیجه کفرشان شود همانطور که مشاهده کرامات از اولیاء ، گاه باعث غلو افراد بی ظرفیت می شود لذا بحث دعا مطرح می شود که فهم آن برای عرف سهل تر است. البته برای کسی که دقت و ظرافت داشته باشد همین دعا کردن و اجابت شدن هم حدی از دخالت است اما عابدانه.
یا علیم[/]


پرسش: آیا امور خلقت به اهل بیت (علیهم السلام) تفویض شده و آیا خداوند، موجودات را به وسيله و به دست ايشان آفريده است؟

پاسخ: تفویض از جانب خداوند نسبت به انسان بدین معنا که امر خلقت یا تدبیر کلی یا جزئی جهان به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) یا امامان اهل بیت (علیهم السلام) یا افراد دیگر سپرده شده باشد، گونه ای از غلو است و تفاوت تفویض بدین معنا با غلو به معنای معروف آن، در آن است که در غلو برای پیامبر یا امام ادعای الوهیت شده و مخلوق بودن آنان انکار شده؛ ولی در تفویض، مخلوق بودن آنان پذیرفته شده؛ اما برای آنان شان خالقیت و مدبریّت استقلالی لحاظ شده است.
مرحوم «شیخ مفید» (متوفی: 413هـ) در این رابطه می نویسد: «مفوضه، صنفی از غالیان اند و تفاوت آنان با دیگر اصناف غلات در اعتراف آنان به حادث و مخلوق بودن ائمه و نفی قدیم بودن آنان است؛ ولی امر خلق و رزق را به آنان نسبت داده و بر این عقیده اند که خداوند آنها را به گونه ای خاص آفرید؛ سپس آفرینش جهان و تدبیر آن را به آنان تفویض نمود».(1)
با توجه به این مطلب در پاسخ این سؤال می گوئیم: (2)
بحث درباره ی جایگاه و نقش امام در جهان آفرینش، به تبیین نقش فاعلی و غایی امام در جهان باز می‌گردد، یعنی آیا امام از چنان كمال وجودی برخوردار است كه در عالم آفرینش نقش فاعلی یا غایی یا هر دو را ایفا نماید؟
در مورد نقش تكوینی امام به عنوان علت غایی جهان در بین علمای شیعه اتفاق نظر است،(3) اما در نقش امام (علیه السلام) به عنوان «علت فاعلی عام»(4) به گونه ای که به تفویض امور به دست امام منجر نشده؛ بلکه به این صورت که امام واسطه و مجرای مأذون نزول فیض بوده اختلاف نظر است که منشاء این اختلاف به نحوه تلقی و برداشت از برخی روایات و فقرات زیارات معصومین (علیهم السلام) باز می گردد. ظاهر این روایات و زیارات بیانگر ثبوت چنین جایگاهی برای امام (علیه السلام) است که ما به قسمتی از فرازهای دو زیارت اشاره می نمائیم:

1. در فقره‌ای از زیارت جامعه ی كبیره(5) درباره ی ائمه (علیهم السلام) آمده است: «بكم فتح الله و بكم يختم‏ و بكم‏ ينزل الغيث و بكم‏ يمسك السماء أن تقع على الأرض‏ إلا بإذنه‏»؛(6) خداوند به سبب شما باران نازل می‌كند و آسمان را از این كه بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد.
که در این فقره از زیارت جامعه از سببیت تكوینی اهل بیت (علیهم السلام) سخن به میان آمده است. جمله ی: «بكم یمسك السماء ان تقع علی الارض»، بیانگر نقش سببی و فاعلی ائمه (علیهم السلام) در مورد عالم طبیعت است. و عبارت «الّا باذنه» به فروپاشی نظام طبیعت به هنگام پایان یافتن عمر دنیا اشاره دارد؛ بنابراین، این جمله از زیارت بر نقش سببی و فاعلی گسترده امام در جهان طبیعت دلالت می‌كند.

2. در یكی از دعاهای ماه رجب كه از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای «محمد بن عثمان» دومین نایب خاص آن حضرت صادر شده چنین آمده است:
«أَللّهُمّ! إِنّى أَسْأَلُكَ بِمَعانِى‏ جَميعِ ما يَدْعُوكَ بِهِ وَلاةُ أَمْرِكَ ..وَ أَسْأَلُكَ بِما نَطَقَ فِيهِمْ مِنْ مَشِيَّتِكَ، فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِكَلِماتِكَ، وَ أَرْكاناً لِتَوْحِيدِكَ وَ آياتِكَ وَ مَقاماتِكَ الَّتِى لا تَعْطِيلَ لَها فِى كُلِّ مَكانٍ، يَعْرِفُكَ بِها مَنْ عَرَفَكَ، لا فَرْقَ‏ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها إِلّا أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ، فَتْقُها وَ رَتْقُها بِيَدِكَ، بَدْؤُها مِنْكَ وَ عَوْدُها إِلَيْكَ ...»؛(7) خدايا! از تو در خواست مى كنم به معانى تمام آنچه صاحبان امرت تو را بدان مى خوانند ... از تو مسئلت دارم به [حقّ‏] مشيّتى كه در [مورد] ايشان جارى نموده، و در نتيجه ايشان را معدن كلمات و پايه ‏هاى توحيد و نشانه ها و مقامهاى خويش قراردادى كه در هيچ جا تعطيلى بر آنها نيست، و تمام كسانى كه تو را مى شناسند به آنها مى‏ شناسند و هيچ فرقى ميان تو و آنان نيست، جز آن كه آنان بنده و آفريده ‏ى تواند که فتق و رتق امور آنان به دست تو است و آغازشان از تو است و به سوى تو باز مى ‏گردند.
که در این فراز از دعا ضمیر «ها» در جمله ی: «لا فرق بینك و بینها» به آیات باز گشته که مقصود از آن، ائمه طاهرین (علیهم السلام) بوده؛ چنان‌كه مقصود از ضمیر «هم» نیز در جمله ی: «إلا أنهم عبادك» آنان می‌باشد.
همچنین مقصود از مشیت در جمله ی: «أسألك بما نطق فیهم من مشیتك» نیز همان است كه در آیه ی: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ»؛ فرمان او چنين است كه هر گاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مى‏ گويد: «موجود باش!»، آن نيز بى ‏درنگ موجود مى‏ شود»! (8)
که از این دعای شریف، جایگاه و نقش تكوینی ائمه (علیه السلام) در گستره ی عالم خلقت به روشنی استفاده می‌شود. آنان اگرچه ذاتا واجد هیچ قدرت و كمالی نیستند و آفریده و عبد خداوند متعالند؛ اما با این وجود، با حفظ جهت عبودیت مطلقه و با حفظ اذن و مشیت تكوینی خداوند بدانها، و بدون اعتقاد به تفویض امر بدانها، در پرتو اذن و مشیت الهی نقش فاعلی در تدبیر نظام مخلوق ایفا می نمایند.
در پایان مجددا خاطر نشان می گردد که برداشت دوم مورد اختلاف در بین علمای شیعه بوده؛ و گروهی دیگر از علما تنها نقش غایی امام در سلسله خلقت را پذیرفته و این روایات را بدان معنا تفسیر نموده اند.
با توجه به مطالب فوق روشن می گردد متن سؤال فوق: «خداوند، موجودات را به وسيله و به دست ايشان آفريده است»، بیانگر تفویض امر خلقت به معصوم
بوده که امری باطل و مغایر با توحید ربوبی است.

پی نوشت:

1. شیخ مفید،‌ تصحیح الاعتقاد، ص35، چاپ کنگره: «و المفوضة صنف من الغلاة و قولهم الذي فارقوا به من سواهم من‏الغلاة اعترافهم بحدوث الأئمة و خلقهم و نفي القدم عنهم و إضافة الخلق و الرزق مع ذلك إليهم و دعواهم أن الله سبحانه و تعالى تفرد بخلقهم خاصة و أنه فوض إليهم خلق العالم بما فيه و جميع الأفعال».
2.
این قسمت از پاسخ برگرفته از مقاله ی استاد ربانی گلپایگانی بوده که با تغییر و حذف و اضافات ارائه می گردد. برای ملاحظه این مقاله: ر.ک: ربانی گلپایگانی، نقش غایی امام در نظام آفرینش:
http://e-kalam.ir/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%BA%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%B4/
3.
از دیدگاه عقل و نقل به دست می‌آید که هدف از خلقت عالم، انسان کامل است که در پرتو وجود و هدایت او سایر انسانها هدایت گردیده و بر اساس میزان تلاش خود به منازل کمالی خویش بار می یابند. امام پیشوای بشریت در حرکت به سوی کمال مطلوب است و مقصود نهایی از آفرینش جهان، انسانی است که هر زمان از عالی ترین مرتبه معنویت و کمال ممکن برای موجود مخلوق برخوردار بوده که چنین انسانی خلیفه خدا در زمین خواهد بود. در روایات اسلامی بر این مطلب تأکید شده است که امام، حجت خداوند در زمین است و اگر لحظه‌ای در زمین وجود نداشته باشد، زمین، اهلش را فرو خواهد برد. این بدان معنا است که وجود امام که مصداق عالی انسان کامل است، فلسفه و غایت خلقت زمین است و وجود معلول نیز بدون علت غایی آن، محال است.
4. نقش فاعلی خاص امام (علیه السلام) به این معنا که از سوی امام تصرفات ویژه‌ای در مواقع و مواردی خاص در عالم طبیعت صورت پذیرد و امام (علیه السلام) كارهای خارق‌العاده‌ای را برای اثبات مقام الهی خود یا مقاصد و مصالح الهی دیگری انجام دهد امری اتفاقی در میان علمای شیعه است.
5.
مرحوم مجلسی در مورد سند زیارت جامعه می نویسد: «انها أصح‏ الزيارات‏ سندا و أعمها موردا و أفصحها لفظا و أبلغها معنى و أعلاها شأنا». زیارت جامعه كبیره از نظر سند صحیح‌ترین زیارت‌ها و از نظر مورد گسترده‌ترین، و از جهت لفظ فصیح ترین و از جنبه معنا بلیغ ترین و از نظر جایگاه برترین زیارت‌هاست. (المجلسی، بحار الانوار، ج99، ص145، دار احیاء التراث العربی).
6. الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص616، دفتر انتشارات اسلامی.
7. ابن طاوس، اقبال الاعمال، ص646، دار الکتب الاسلامیة.
8. یس/36/72.

موضوع قفل شده است