جمع بندی سکولاریسم، آیا راه حلی وجود دارد؟

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سکولاریسم، آیا راه حلی وجود دارد؟

آیا راه حلی برای مقابله با این تفکر وجود دارد؟ چه تفکری میتواند در مقابل سکولاریسم حتی مقاومت کند؟

سوال این نیست که سکولاریسم خوب است یا بد هر چند از نظر بنده که یک مسلمان هستم کاملا مردود است اما همه ما مطلع هستیم که این تفکر در بین مردم به خصوص جوانان به شدت در حال گسترش هست و این مسئله تنها شامل کشوری با حکومت اسلامی یعنی ایران نمیشود. تقریبا اکثر کشورهای جهان حکومتی بر پایه ی سکولاریسم تشکیل دادند و البته سکولاریسم خواهی در بین مردم سایر کشورها هم به شدت در حال افزایش هست.

این مسئله باعث افراط گرایی افرادی که دیگر احساس میکنند شانسی ندارند میشود که به وضوع در موضوع داعش و مهاجرت جوانان از اروپا به امید دست یافتن به یک حکومت اسلامی شاهد بودیم. (کاری ندارم که چه کسی از داعش حمایت میکرد)

حتی در کشورهایی مثل ایران با اکثریت مطلق مسلمان و حتی با وجود حکومت اسلامی افراد به سمت سکولاریسم در حال جذب شدن هستند حتی در قشر باایمان و مذهبی هم این مسئله به شدت وجود داره.
نمیدانم آیا اگر در حکومتی اسلامی مانند ایران تبعیض ها و دروغ ها وجود نداشت آیا باز هم این اتفاق می افتاد یا خیر؟ آیا باز هم مردم جذب سکولاریسم میشدند یا خیر؟ هر چند که برخی افراد با قوانین اسلامی مانند حجاب، روزه، ارث، جدایی دین از سیاست و در کل قوانینی که برگرفته از احکام اسلام هستند مخالف هستند که از نظر بنده لازمه یک حکومت اسلامی است و بدون این گونه قوانین دیگر حکومت، اسلامی نخواهد بود.
باتوجه به این توضیحات آیا یک حکومت اسلامی بدون دروغ و تبعیض و با تمام احکام اسلام مانند حجاب ارث و... میتواند در مقابل سکولاریسم بایستد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

zeos_403;979156 نوشت:
آیا یک حکومت اسلامی بدون دروغ و تبعیض و با تمام احکام اسلام مانند حجاب ارث و... میتواند در مقابل سکولاریسم بایستد؟

برای مقایسه بین دو تفکر باید خود آن دو تفکر را دید، نه اجرای آنها را! چرا که ممکن است بهترین تئوری به بدترین نحو عمل شود، و یک تئوری متوسط به بهترین وجه عمل شود.
ما در مقایسه بین حکومت دینی و سکولار از حیث محتوا، برتری برای سکولاریسم بر اسلام نمی بینیم(1) بنابراین این میل و روی آوری بر فرض پذیرش ناشی از سه چیز است:

الف) جهل برون دینی:

حکومت سکولار در برابر حکومت دینی است، طبیعتا باید یک دین داعیه حکومت داری داشته باشد و این فقط در خصوص اسلام صادق است که بسیاری از مردم جهان از چنین داعیه ای بی اطلاع هستند و طبیعتا موجب میشود که اکثریت در جهان سکولاریسم را تنها شکل ممکن بدانند.
چرا که مسیحیت و سایر ادیان در باب احکام اجتماعی احکام قابل توجهی ندارند که از آنها یک نظام اقتصادی، یک نظام اجتماعی، و یک نظام حکومتی در بیاید طبیعتا تدیّن به آن ادیان به سکولاریسم منجر خواهد شد.

از آن طرف بعد از افراطی گرای ها کلیسا در دوران حاکمیتش در قرون وسطی و انقلاب هایی که به جهت خارج ساختن دین از حکومت اتفاق افتاد این اندیشه که دین در حکومت ناکارآمد است گریبان اسلام را هم گرفت، مانند سایر کاستی های مسیحیت در غرب که گریبان همه ادیان را گرفت، و اندیشمندان حوزه سیاست و حکومت گمان کردند این کاستی ها به خاطر اصل دین است!
در حالی که باید همه ادیان بررسی شده، و سکولاریسم را باید نسبت به تک تک ادیان سنجید تا قضاوت صحیحی باشد.

دکتر جان اسپوزیتو استاد دانشگاه جرج تاون و رئیس مرکزگفتگوهای اسلام و مسیحیت در آمریکا می گوید:
«در نظر من قلب دموکراسی، مشارکت سیاسی، تکثرگرایی، شکیبایی و حقوق بشر است و من به راستی فکر میکنم مسلمانان میتوانند با ملاک های خودشان، اینها را در حکومت خود لحاظ کنند، و البته چنین چیزی اتفاق افتاده است و قانون اساسی ایران تجربه 20 ساله جمهوری اسلامی، کاملا شکلی از این دموکراسی بسیار جدی در دنیاست.(ربانی گلپایگانی، علی، نقد مبانی سکولاریسم، ص62)

ب) جهل درون دینی:

در میان جریان روشنفکری و مانند آن کسانی هستند که دم از سکولاریسم میزنند، و حتی اسلام را مغایر با سکولاریسم نمی دانند، بلکه قلمرو اسلام را یک قلمرو حداقلی تبیین میکنند که حکومت و سیاست را شامل نمیشود، و در کمال تعجب حتی گاهی دیده میشود که سیره اهل بیت(ع) را هم به دور از سیاست تبیین میکنند!
یا بعضی از مردم خودمان که علی رغم پایبندی به اسلام اما از مبانی و معارف و قلمرو اسلام آگاهی کاملی نداشته و اسلام را با سکولاریسم قابل جمع میدانند! و دم از سکولاریسم میزنند.
روشن است که نقد چنین دیدگاهی در گرو تبیین ناسازگاری مبانی سکولاریسم با اسلام است(2) چون هر دینی خودش قلمرو خودش را تعیین میکند، معنا ندارد کسی دینی را بپذیرد اما خودش برای آن دین قلمرو تعیین کند.

ج) تحلیل اشتباه عوامل مشکلات:
گاهی مردم در علت یابی مشکلات و تحلیل عوامل آنها دچار اشتباه میشوند، و اشتباهاتی که با آنها دست و پنج نرم میکنند را به پای اسلامی بودن حکومت میگذارند، در حالی که یک مشکل می تواند عوامل متعدد داشته باشد، آنچه در پیشرفت و یا پسرفت نقش دارد فقط قانون یا تئوری نیست که اگر در تحقق اهداف ناکام ماند فوری به آن تئوری اشکال بگیریم!
در صورتی میتوان این مشکلات را به اسلام نسبت داد که از خود تئوری و تعالیم دین بتوان موانعی برای پیشرفت یافت، در غیر این صورت قطعا مشکلات ناشی از اجرای نادرست خواهد بود.

اسلام، و قوانین اسلامی همواره بر برنامه ریزی، آینده نگری، علم آموزی، رقابت با دشمنان، استقلال و زیر سلطه ی دیگران نرفتن، وجدان کاری، حلال خواری، شایسته سالاری، مسئولیت پذیری، پرهیز از پرداخت رشوه و گرفتن آن و سایر عواملی که برای سعادت یک جامعه مهم است تأکید ورزیده اند؛ پس انسانی که غافل نباشد هرگز از این مشکلات به سمت سکولاریسم متمایل نمیشود.

علامت کارآمدی این قوانین تحقق تمدن طلایی اسلامی در قرون پیشین است، تمدن عظیمی که مستشرقینی چون گوستاولوبون در کتاب "تاریخ تمدن اسلام و عرب" گوشه ای از آن را به تصویر کشیده است که انصافا حیت انگیز است، و تحقق یک چیز بزرگترین دلیل بر وقوع یک چیز است؛ وقتی عمل به اسلام یک بار موجب تحقق چنین تمدن عظیمی شده است، پس این ظرفیت وجود دارد که باز هم در گرو عمل به دین چنین تمدن عظیمی به پا شود.

جمعی بندی و نتیجه گیری
بنابراین متمایل شدن به سکولاریسم در جوامع غیر اسلامی بیشتر ناشی از جهل به حقانیت اسلام و داعیه داشتن اسلام در حکومت دینی و کارآمدی آن است، و در جوامع اسلامی این تمایل حتی با وجود مشکلات مبنای صحیح و درستی ندارد، و بیشتر ناشی از مسائل جامعه شناختی و روانشناختی است.
با این اوصاف روشن میشود که اگر بتوان ضمن تبیین تعالیم و حقانیت اسلام برای غیر مسلمانان، موانع و مشکلات و ناکارآمدی ها را از جوامع اسلامی ریشه کن کرد قطعا استقبال از حکومت دینی رونق خواهد یافت، همانطور که در تعالیم دینمان معتقد هستیم که در زمان پس از ظهور چنین اتفاقی خواهد افتاد.

پی نوشت ها:
1) با توجه به اینکه پیش فرض شما هم بر حقانیت اسلام و بطلان سکولاریسم است دیگر وارد آن نمیشویم.
2) برای آگاهی از این ناسازگاری ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، نقد مبانی سکولاریسم، فصل چهارم.

مسلم;979703 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام


سلام

بنده تمام صحبت های شمارو تایید میکنم و قبول دارم
اما یک سوال بی پاسخ باقی ماند.
اکثر این افراد که آرزوی سکولاریسم دارند با اصل قوانین اسلام مخالف هستند، بر فرض قانون حجاب و به هیچ وجه هم قصد قبول کردن این چنین قوانین رو ندارند و گوششان هم به دلیل و برهانی بدهکار نیست. نگرانی از بابت این افراد از آنجا بیشتر میشود که روز به روز اولا تعدادشان بیشتر میشود دوما ما را با سایر کشورها (تقریبا همه کشورها) که این مثلا آزادی ها در آنها وجود دارد مقایسه میکنند و ادعای ظلم و ناعدالتی دارند.
یک حکومت اسلامی واقعی چگونه باید این افراد را قانع کند و اینگونه تفکر را در جامعه به صفر نزدیک کند؟

حقیقا بنده به شخصه هیچ امیدی به غیر از امام زمان (عج) ندارم به نظر هیچ حکومتی که بر پایه اسلام و محدودیت های آن باشد نمیتواند در مقابل موج تفکر غربی خودش را 100% حفظ کند.
در همین جمهوری اسلامی ما هم کم کم قوانین اسلامی کم رنگ تر و کم رنگ تر میشوند شاید چند سال بعد فقط اسم کشور اسلامی ماند.

zeos_403;979713 نوشت:
حقیقا بنده به شخصه هیچ امیدی به غیر از امام زمان (عج) ندارم به نظر هیچ حکومتی که بر پایه اسلام و محدودیت های آن باشد نمیتواند در مقابل موج تفکر غربی خودش را 100% حفظ کند.

سلام علیکم و رحمه الله
امام حسین (ع) :
«الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون » .
مردم بندگان دنیایند و دین، تنها بر زبانشان جاری است، هنگامی که زندگیشان سرشار است دین گرایند ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها قرار گرفتند دین داران واقعی اندک می گردند .
جای نگرانی نیست برادر!
لفظ کلمه سکولار یا هر چیز دیگه مهم نیست, به هر حال دنیا دار آزمایش است و خداوند تا حجت را تمام نکند بر انسان, او را نمیبرد.
رفتار عموم مردم را سیدالشهداء تشریح کردند و از طرفی خداونددر قرآنمیفرمایند: عنکبوت -2

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ
آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آورده‌ایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟[=me_quran]

حالا بسیاری از مردم دنبال یک راهی میگردند که هم دینشان را داشته باشند و هم دنیارا(بخش حرامش را)!
که این موضوع از منظر اسلام نشدنیست و حالاانسان مدرن قصد داره که با بازی با الفاظ و اسامی پر طمطراق به خواسته خودشان برسند...یکیش هم سکولاریسم!
ما نباید نگران باشیم و باید به وظیفه خودمان پایبند باشیم...
از نشانه های آخرالزمان هم یکیش همین خروج فوج فوج مردم از دین هستش!

با سلام
بنده اتفاقا می خواستم یک تاپیک عریض و طویل در مورد ریشه یابی علل پیدایش سکولاریسم در ایران و رشد روز افزون آن بنویسم و حتی پیش نویس آن را نوشته ام ولی کار می برد تا این تاپیک را بنویسم . حقیقت این است که مسئله به سادگی آن چه که کارشناس محترم بیان فرمودند نیست و خیلی پیچیده تر از این حرف ها است .تا زمانی که اون تاپیک رو بنویسم یکی دو تا کتاب و سخنرانی بهتان معرفی می کنم تا در مورد ریشه های سکولاریسم در دنیا و خصوصا در ایران اطلاعاتی ارزشمند پیدا کنید . 1- سخنرانی آقای رحیم پور با عنوان ((نقد چند رویکرد در تعریف علم دینی و دین علمی)) دی ماه 95 و سخنرانی دیگر با عنوان ((نقل معتبر و عقل محترم)) 19اسفند 95 . این دو تا رو می توانید در سایت ایشون پیدا کنید. سخنرانی های بسیار عالی ای هستند . 2- کتاب ((پایان تئولوژی)) از دکتر عبدالکریمی . این کتاب به خوبی بحران را نشان داده است . 3- سخنرانی دکتر عبدالکریمی با عنوان شریعتی و مواجهه با غرب .

[=arial]simafekr.tv/video/21616/

عارف;979732 نوشت:
جای نگرانی نیست برادر!
به شدت جای نگرانی هست از منجلاب سکولاریسم . به شما هم توصیه می کنم اون سه موردی که گفتم رو مطالعه بفرمایید. چون متاسفانه مسئله رو خیلی ساده گرفته اید . البته اون کتابه خیلی زیاده و شاید در مدت کوتاه وقت نکنید ولی اون دو سه تا سخنرانی رو حتما گوش کنید .

ابوالبرکات;979741 نوشت:
به شدت جای نگرانی هست از منجلاب سکولاریسم . به شما هم توصیه می کنم اون سه موردی که گفتم رو مطالعه بفرمایید. چون متاسفانه مسئله رو خیلی ساده گرفته اید . البته اون کتابه خیلی زیاده و شاید در مدت کوتاه وقت نکنید ولی اون دو سه تا سخنرانی رو حتما گوش کنید .

نگرانی ها و وضعیت خراب کاملا مشخص هست.
دیگ تقریبا کشوری نمیشه پیدا کرد که جلوی این نوع تفکرات سر خم نکرده باشه.

به نظر ایشون ما باید کلا بیخیال قضیه بشیم و این مسائل طبیعی هست. اما سوال اینجاست که آیا ما واقعا شانسی نداریم و باید بیخیال بشیم؟
چگونه میتوان مردم رو بر خلاف تمام دنیا محدود کرد و البته نظر اکثریت رو هم جلب کرد؟

مبنای 2;979746 نوشت:
من مثالی براتون میزنم ؛

خانم "مبنا2" من مدتی بود انجمن فعالیت نداشتم اما بنا به خاطرات (!) گذشته و البته این پست شما. ازتون خواهش میکنم یا در تاپیک مشارکت نکنید یا تاپیک رو به انحراف نکشونید و در چهارچوب سوال بحث کنید!!!

zeos_403;979750 نوشت:
خانم "مبنا2" من مدتی بود انجمن فعالیت نداشتم اما بنا به خاطرات (!) گذشته و البته این پست شما. ازتون خواهش میکنم یا در تاپیک مشارکت نکنید یا تاپیک رو به انحراف نکشونید و در چهارچوب سوال بحث کنید!!!

مثالی که من زدم در همین ارتباط بود ... نمیدونم چرا متوجه نشدید ...

بعضی از مثالها باعث میشن که افتراق ها Bold بشن و من سعی کردم در درون مثالم کاری کنم که تفاوت یک حکومت اسلامی و سکولار مشخص بشه و اینکه چرا مردم به سمته سکولاریسم میرن ....

مبنای 2;979752 نوشت:
مثالی که من زدم در همین ارتباط بود ... نمیدونم چرا متوجه نشدید ...

بعضی از مثالها باعث میشن که افتراق ها Bold بشن و من سعی کردم در درون مثالم کاری کنم که تفاوت یک حکومت اسلامی و سکولار مشخص بشه و اینکه چرا مردم به سمته سکولاریسم میرن ....

مردم به خاطر این مسائل سمت سکولاریسم نمیرن
مردم به خاطر فرار از محدودیت ها حکومت های اسلامی سمت سکولاریسم میرن.
در همین جمهوری اسلامی اگر اسم اسلامی بمونه و محدودیت ها برداشته بشه درصد مخالفا به شدت کاهش پیدا میکنه.

zeos_403;979713 نوشت:
اما یک سوال بی پاسخ باقی ماند.
اکثر این افراد که آرزوی سکولاریسم دارند با اصل قوانین اسلام مخالف هستند، بر فرض قانون حجاب و به هیچ وجه هم قصد قبول کردن این چنین قوانین رو ندارند و گوششان هم به دلیل و برهانی بدهکار نیست. نگرانی از بابت این افراد از آنجا بیشتر میشود که روز به روز اولا تعدادشان بیشتر میشود دوما ما را با سایر کشورها (تقریبا همه کشورها) که این مثلا آزادی ها در آنها وجود دارد مقایسه میکنند و ادعای ظلم و ناعدالتی دارند.
یک حکومت اسلامی واقعی چگونه باید این افراد را قانع کند و اینگونه تفکر را در جامعه به صفر نزدیک کند؟

ببینید این افراد چند دسته هستند:
دسته اول: کسانی هستند که با اصل دین اسلام مخالف هستند.
دسته دوم: کسانی که با برخی احکام دین مشکل دارند، مثلا حجاب
دسته سوم: کسانی که اسلام را قبول دارند، اما قلمرو این احکام را شخصی میدانند، مثلا حجاب را یک مسئله شخصی میدانند،خلاصه حیطه قلمرو احکام را در حیطه های شخصی منحصر میسازند، البته این نگرش خواه ناخواه منجر به تعطیلی برخی احکام دینی میشود که باید به آن پاسخ دهند که در این خصوص ایده پردازی های مختلفی از سوی جریان روشنفکری مطرح شده و حتی برخی تا شخصی کردن «وحی» پیش رفته اند!
دسته چهارم: توده مردم هستند که اصلا نگاه علمی به مسئله ندارند، فقط به خاطر مشکلاتی که با آن در این حکومت درگیر هستند و آن را ناشی از حکومت دینی میدانند چنین نگرشی دارند.

نوع برخورد با این افراد یکسان نیست، اما چیزی که هست جناح رقیب یعنی جبهه سکولار با تمام توان به ترویج این تفکر چه از نوع بینشی و چه از نوع گرایش آن ورود پیدا کرده است!
یعنی تمام تلاش های دشمن چه در حوزه اقتصاد، چه در حیطه اجتماعی، چه در حیطه نفوذ فرهنگی، چه در حیطه های نظامی و چه حیطه های علمی و نفوذ علوم انسانی با مبانی غربی در میان اندیشمندان، و چه در حیطه های دیگر برای ناکارآمد جلوه دادن حکومت دینی است؛ از یک طرف از نظر اقتصادی تحت فشار قرار میدهند، از یک طرف مانع پیشرفت های علمی در حوزه های مختلف میشوند، از طرف دیگر با در دست داشتن قدرت فوق العاده رسانه ای به اشکال تراشی در خصوص دین پرداخته و مشکلات جامعه دینی را بزرگنمایی کرده و مردم را ناامید میکنند.
به طوری که مثلا طبق آنچه در کتاب جنگ نرم آقای دکتر احمد حسین شریفی آمده است 85% از اخبار جهان توسط چهار غول خبری غربی مخابره میشود؛ و غیر از آن شبکه های خبری مثلا voa آمریکا به 45 زبان دنیا، و bbc با 38 زبان زنده دنیا این اهداف را دنبال میکنند.

حقیقتا این یک جنگ است؛ جنگ جهانی نرم که متاسفانه بسیاری آن را باور ندارند...

البته محدودیت های دینی هم گاهی بهانه ای برای سکولاریسم میشوند اما من آن را چاشنی میدانم، نه اصل! یعنی اگر یک جامعه ای بتواند اسلام را پیاده کند، و مردم از نظر عدالت، از نظر سطح رفاه عمومی، از نظر نبود فاصله طبقاتی، از نظر اشتغال و ازدواج و مسکن و سایر نیازها در مضیقه نباشند کسی نمیتواند آنها را به خاطر محدودیت ها از این حکومت ناامید کند؛ اما وقتی زخمی باشد به خاطر نبود اشتغال، به خاطر نبود مسکن، نبود شرایط ازدواج و فشار جنسی طبیعتا می توان با ذکر محدودیت های اسلامی نمک به این زخم پاشید...

تعبیر مقام معظم رهبری زیباست که فرمودند:
«دشمن خارجی هست، امّا این موجب نشود که از ضعفهای خودمان غافل بشویم. ما هم ضعف داریم، ما هم یک جاهایی اشکال و نارسایی و نابسامانی در کارمان هست؛ این‌جوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم، هیچ مشکلی در کار ماها نیست، فقط دشمن خارجی است که دارد [مشکل ایجاد میکند]؛ نه، مگس روی زخم می‌نشیند؛ زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکه‌ها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریکا میتواند هیچ غلطی بکند»(دیدار با مردم قم، 10 دی ماه 1396)

zeos_403;979713 نوشت:
در همین جمهوری اسلامی ما هم کم کم قوانین اسلامی کم رنگ تر و کم رنگ تر میشوند شاید چند سال بعد فقط اسم کشور اسلامی ماند.

بنده چنین حسی ندارم، البته اینکه چرا چنین حسی ندارم بحثش مجال خود را می طلبد اما نباید گمان کنیم جمهوری اسلای روند نزولی دارد، بلکه از نظر بنده این روند، روند صعودی است...

ابوالبرکات;979738 نوشت:
با سلام
بنده اتفاقا می خواستم یک تاپیک عریض و طویل در مورد ریشه یابی علل پیدایش سکولاریسم در ایران و رشد روز افزون آن بنویسم و حتی پیش نویس آن را نوشته ام ولی کار می برد تا این تاپیک را بنویسم . حقیقت این است که مسئله به سادگی آن چه که کارشناس محترم بیان فرمودند نیست و خیلی پیچیده تر از این حرف ها است

با سلام و احترام
بله درست می فرمایید، بحث پیچیده تر از این حرف هاست، اما ما در مجال پاسخگویی هستیم، نه تحقیق و پژوهش عمیق، حتی یک مسئله ساده هم وقتی وارد جزئیات آن بشویم بسیار جزئیات بسیاری خواهد داشت که آن را پیچیده خواهد کرد.
بنده هم در پاسخگویی عوامل کلانی را مطرح ساختم که عمده جزئیات به این شاخصه های کلان بر میگردد.
یعنی سکولاریسم و سکواریزاسیون یک سری ریشه های بینشی دارد و یک سری ریشه های گرایشی
اما بحث از جزئیات و تبیین تک تک این عوامل همانطور که خودتان فرمودید یک کتاب قطور خواهد شد؛ خود این علوم انسانی با مبانی سکولار که منجر به سکولاریسم اجتماعی خواهد شد بحث خیلی مفصلی است، نظرات متعدد در چیستی و چگونگی تحقق آن وجود دارد.

اما این اصل کلی وجود دارد که کسانی که به سمت سکولاریسم متمایل میشوند از اسلام شناخت دقیقی ندارند، یا مغرض هستند.
یا اینکه جنبه های گرایشی از جمله عوامل روان شناختی یا جامعه شناختی در میان است.

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت استاد مسلم عزیز و دوست داشتنی

چند مطلب رو می خواستم خدمتتون عرض کنم.

1- نوع پاسخ های شما و بیان شیرین و جذابتون منو یاد استاد کریم میندازه.

خیلی خیلی خوشحالم که اینجا هستید و از علمتون استفاده میکنیم.

این گلهای مجازی تقدیم به شما استاد عزیز


مسلم;979793 نوشت:

اما این اصل کلی وجود دارد که کسانی که به سمت سکولاریسم متمایل میشوند از اسلام شناخت دقیقی ندارند، یا مغرض هستند.
یا اینکه جنبه های گرایشی از جمله عوامل روان شناختی یا جامعه شناختی در میان است.

2- در تایید فرمایشان شما باید بگم که به نظرم اون چیزی که مردم از اسلام می خواهند و نمی بینند مربوط به امور دنیوی هست.

یعنی اینقدر مردم از اسلام، وضعیت مالی خوب، خونه، ماشین ندیدن، دیگه فکر میکنن اسلام فقط همون پنج وعده نماز هست.

و دیگه کارایی دیگه ای نداره.

یادمه چند سال پیش از کارشناسان مرکز ملی می پرسیدم که نمی دونم چرا هروقت از نماز و اسلام فاصله میگیرم

روحیه ام خیلی خوب میشه و در مسیر پیشرفت قرار میگیرم. ولی هروقت دوباره میام سمت نماز و روزه افت شدیدی از نظر پیشرفت علمی میکنم و حال خوبمو از دست میدم.

حقیقت اینه که بعد از چند سال من متوجه شدم که نوع نگاه من به خدا و اسلام ایراد داشت.

من توقع داشتم چون نماز می خونم و روزه میگیرم خدا همه جا همه مسائلم رو حل کنه.

ولی وقتی از نماز فاصله میگرفتم فقط روی توان خودم حساب می کردم و خودم اقدام به حل مسائلم میکردم.

حالا متوجه شدم که بهترین نگرش و تفکر این هست که به اسلام پایبند باشی و روی توان خودت و کمک خدا هم حساب کنی.

اون موقع هست که عملکردت به شدت بهبود پیدا میکنه و می تونی شرایط زندگیت رو تغییر بدی و در مسیر پیشرفت قرار بگیری.

3- یک عده در ایران فقط مصرف کننده محصولات جمهوری اسلامی هستند. امنیت رفاه آزادی همه چیز دارند.

ولی هیچوقت از خودشون نمی پرسند که نقش من این وسط چیه ؟

چرا همیشه باید بقیه بدوند و شرایط رو برای من فراهم کنند ؟

آیا من وظیفه ای ندارم؟

آیا من وظیفه ندارم در حد توانم برای آرامش و امنیت و رفاه مردم دست به یه کاری بزنم ؟

همین چند روز پیش یک سلبریتی بی سواد و بی خاصیت یه کلیپ گذاشته بود که ماموران نیروی انتظامی دارن یه نفرو میزنند.

حالا اینکه اصل ماجرا چی بوده و چرا چنین اتفاقی افتاده از توی کلیپ معلوم نیست.

ولی نتیجه ای که اون سلبریتی گرفته بود این بود که هااای و واااای که مردم بی گناه رو می زنند.

خیلی خوب اصلا گیرم اون مامور نیروی انتظامی مفسد فی الارض باشه.

خب تو که مشهور هستی پول داری ماشین داری تریبون داری خبر مرگت بشین فکر کن ببین چه کمکی می تونی بکنی که این اتفاقات نیفته ؟

به قول استاد حافظ همه ی امکانات در اختیارشون هست ولی جوری حرف میزنند که انگار ته چاه هستند و صداشون به هیچ جا نمیرسه.[/]

سلام علیکم و رحمه الله

ابوالبرکات;979741 نوشت:
به شدت جای نگرانی هست از منجلاب سکولاریسم

:-o:-o
جل الخالق!
برادر این چه نوع نقل قول کردن است!
عارف;979732 نوشت:
ما نباید نگران باشیم و باید به وظیفه خودمان پایبند باشیم

یک جمله را که دو بخش دارد و با "واو" به هم متصل شده, را دو تکه میفرمایید و به تحلیل یک بخش آن می پردازید؟!
انگار که یک پزشک به مراجع خود که بسیار از بیماری مادرش "نگران" است, بگوید : "نگران نباش و فقط هر چه من میگویم گوش بده, مادرت سلامتش را باز می یابد"...بعد یکنفر از او نقل کند که عجب دکتری!...نسخه پیچیده..."نگران نباش"!

ابوالبرکات;979738 نوشت:
بنده اتفاقا می خواستم یک تاپیک عریض و طویل در مورد ریشه یابی علل پیدایش سکولاریسم در ایران و رشد روز افزون آن بنویسم و حتی پیش نویس آن را نوشته ام ولی کار می برد تا این تاپیک را بنویسم

حقیقتا اگر با این عینک بخواهید از منابع و مراجع استفاده بفرمایید و تاپیک بزنید, قطعا خواندنی خواهد بود!

هر کسی میتواند بسیار نگران باشد, حتی بنده راهکارهایی بلدم که با کمک آن, انسان میتواند,گوشه اتاق بنشینید و کاری کند که نگرانی و استرس تمام وجودش را بگیرد, کم کم ضربان قلبش تد و تندتر شود تا نهایتا غش کند!

ما وظیفه نداریم خودمان را نابود کنیم تا کسی را که خود را به خواب زده بیدار کنیم....فقط باید وظیفه (طبق فرامین اسلامی) خود را انجام دهیم و نتیجه را به خدا بسپاریم....همانگونه که به نبی اکرم وحی شد که دین برای این نیست که خودت را به رنج و زحمت بیاندازی و تو فقط یک بشیر و نذیری...

برای کسی که بخواهد دین و فرهنگ گریزی انسان قرن 21 را تحلیل و نقادی کند, توصیه می کنم گوشه چشمی هم به نظرات متفکران غربی بیاندازد, چرا که اگر تمام ریفرنسها از بزرگان اسلامی باشد, به قول دوستمان که 3 مرجع از متفکرین اسلامی یاد کردند, احتمالا جذابیتش برای یک سکولار که مبتدیست, کمتر خواهد بود!

بعنوان مثال"ویلدورانت" در کتاب " لذت فلسفه" شرایط 100 سال پیش ایالت متحده آمریکا را به گونه ای تحلیل کرده است و به مسائلی از قبیل, کوتاه شدن دامن خانمها, ورود خانمها به عرصه های مختلف جامعه از قبیل تجارت, سینما,هنر ....کم شدن تعداد فرزندان, کوچ روستا نشینان به شهرها,آپارتمان نشینی ماشینی شدن زندگیها و.....کمرنگ شدن رجوع به کلیسا...مربوط به آمریکاییهای ده اول و دوم قرن 20 پرداخته است....وقتی شما این مطالب را میخوانید باورتان نمیشود که چگونه کسی 70 سال پیش, شرایط امروز ایران (آمریکای 100 سال پیش!) را به تصویر کشیده است؟! آنهم یک مسیحی آمریکایی ایران ندیده!

اجازه بدید که لُب مطلبم را با ذکر یک مثال عرض کنم: یک لیوان آب در جا یخی با دمای زیر صفر یخ میزنه....هر کاریش کنی یخ میزنه, حالا شما میتونید کتابهای قطوری برای تحلیل اینکه چرا یخ میزنه بنویسید, فرقی نداره, آب یخ میزنه!

ره آورد تکنولوژی شرایطی را ایجاد میکنه که پایبندی به دین هر روز سخت و سخت تر میشه, انسانها مجبورند با بانکها سر و کار داشته باشند...یعنی ربا خواری (پا روی نص دین گذاشتن)...مجبورند در محیطهای مختلط زن مرد با هم کار کنند و در فضاهای واقعی و مجازی , یک زن و یک مرد تنها صحبت کنند و گاها شوخی و ...(پا روی نص دین گذاشتن) پدر و مادر مجبورند به خاطر امرار معاش آنقدر کار کنند و از تعداد فرزندان کم کنند و وقت کافی برای فرزندانشان نگذارند (پا گذاشتن روی نص دین) که فرزندان در بیرون از خانه به دنبال عشق و مونس و محبت بگردند. آنقدر فرهنگ اشتباه بر جامعه مستولی شده که حتی دین داران! ازدواج را آنقدر سخت می کنند و محدودیت را بر جوانان بالغ زیاد می کنند (پا گذاشتن روی نص دین) که ازدواجهای سست رخ میده و به سرعت به طلاق منتهی میشه و بعدش هم فساد....محدودیتهای فضا و اماکن شهری مجال تفریح کافی و ایجاد هیجان و تخلیه انرژی را به جوانان و نوجوانمان نمیدهد و امروزه با انواع روانگردان و مشروب به صورت کاذب به خواسته های فطری خود میرسند (پا گذاشتن بر نص دین)...و هزاران دلیل دیگه ...نهایتا بهانه یا شاید ناگریزی! از دین گریزی را برای عموم مردم مهیا میکند...
آب در شرایط زیر صفر یخ میزند برادر چه نگران باشم چه نباشم!پس بهتر است یا آب را از جا یخی خارج کنم (از جامعه شهری و تکنولوژی کوچ کردن) که ممکن نیست!
یا یخچال را از برق بکشم (جلوگیری از ورود مدرنیته) که اینهم ممکن نیست!

یا ببینم که وظیفه دینی من چیست؟! آن را انجام دهم..بدون نگرانی و حرص خوردن...به هرحال اگر شما بتونید در جامعه مدرن, چه ایران و چه اروپا از خصایص انسانی و دینی خودتان دور نشوید, پس قطعا دیگران هم خواهند توانست, مشروط به اینکه خود بخواهند و خود را به جهالت نزنند!

با سلام و احترام

عارف;979853 نوشت:
باید وظیفه (طبق فرامین اسلامی) خود را انجام دهیم و نتیجه را به خدا بسپاریم

عارف;979853 نوشت:
ببینم که وظیفه دینی من چیست؟! آن را انجام دهم..بدون نگرانی و حرص خوردن...به هرحال اگر شما بتونید در جامعه مدرن, چه ایران و چه اروپا از خصایص انسانی و دینی خودتان دور نشوید, پس قطعا دیگران هم خواهند توانست, مشروط به اینکه خود بخواهند و خود را به جهالت نزنند!

این حرف شما درست است که ما مأمور به وظیفه هستیم و باید مراقب باشیم خودمان از دین دور نشویم و دیگران هم چنین وظیفه ای دارند

عارف;979853 نوشت:
آب در شرایط زیر صفر یخ میزند برادر چه نگران باشم چه نباشم!پس بهتر است یا آب را از جا یخی خارج کنم (از جامعه شهری و تکنولوژی کوچ کردن) که ممکن نیست!
یا یخچال را از برق بکشم (جلوگیری از ورود مدرنیته) که اینهم ممکن نیست!

اما اینکه گمان کنیم دین با تکنولوژی قابل جمع نیست، و یا ممانعت از ورود مدرنیته امکان ندارد به نظرم صحیح نیست، دشوار هست اما شدنی است.
باور کنید با تلاش و مجاهدت میتوان جامعه ای ساخت که واقعا الگوی تمدن اسلامی باشد، در عین پیشرفت، شاخصه های اسلامی در آن رعایت شده باشد.
همین انقلاب ما در عصر حاضر یک معجزه بود که جهان غرب را به فکر فرو برد! در زمانی که سکولاریسم جهان را فرا گرفته بود و برخی فلاسفه غربی علنا میگفتند امروز خدا و دین مرده است، و تمام انقلاب هایی که در سده های اخیر شکل گرفته بود برای اخراج دین از متن جامعه شکل گرفته بود ناگهان انقلابی با قاطعیت از سوی مردم شکل گرفت که در برابر ابرقدرت ها ایستاده و دین را به متن جامعه آورد...!

من عمده ناکامی ها و ناامیدی های مردم را ناشی از کم کاری مسئولین، و بزرگ نمایی رسانه های خارجی میدانم
وگرنه اگر مسئولین ما در بهاء دادن به داخل، از بین بردن فساد و اختلاس ها و تبعیض ها جدیت داشتند باور کنید توده مردم امروز حکومت دینی را مدح میکردند.

سلام علیکم و رحمه الله

مسلم;979857 نوشت:
باور کنید با تلاش و مجاهدت میتوان جامعه ای ساخت که واقعا الگوی تمدن اسلامی باشد، در عین پیشرفت، شاخصه های اسلامی در آن رعایت شده باشد.

بله استاد, اگر اینطور باشد که عالیست...
این سخن را قبول دارم ولی زمانی باور میکنم که یک شاهد عینی از آن را ببینم!
تمام 124000 پیغمبر و 13 معصوم آمدند, انقلابی کردند, طاغوت زمان را نابود کردند, بسیاری را هدایت کردند و...اما!
اما ادامه آن نهضتها و انقلابها به کجا رسید؟!
در بین معصومین که مولا علی ع 5 سال حکومت کردند و شهیدش کردند.
بقیه ائمه نیز کم و بیش در دورانی زیستند که ظلم و جرم بیداد می کرد...
انقلاب ما هم طبق فرمایش شما, بزرگان کشورهای دیگر امری بینظیر یا کم نظیر بود یا به قول امام خمینی انفجار نور بود...درست! 100% درست!
ولی الآن موضوع این تاپیک چیست؟!
در مورد به انحراف کشیده شدن جامعه حالا مثلا تحت سکولاریسم یا هر چیز دیگه...
عرض بنده اینه که تمام حکومتها و انقلابها چه نشات گرفته از انبیاء یا معصومین علیهم السلام و چه در کشورهای غربی ظهور میکنند, به اوج می رسند و افول می کنند, تا اینکه ولی عصر عج ظهور کنند.
منظور بنده اینه که خواه نا خواه این امر پیش خواهد آمد حالا بنده ظهور تکنولوژی را با مختصر تحلیل که ارائه دادم, عامل به وجود آوردن شرایط دین گریزی مردم دانستم, حالا ممکن است دیگری از منظری دیگر به موضوع نگاه کند و تحلیلی دیگر ارائه نماید.
ولی همانطور که عرض کردم منظورم این نیست که حالا که چنین است, ما هم دست روی دست گذاریم و نظاره گر باشیم, بلکه باید به وظایف دینی خود عمل کنیم و نتیجه را به خدا بسپاریم.
دانستن این مطالب حداقل باعث بی ارزش دانستن تلاش مومنین نخواهد شد کمااینکه امروز جسته و گریخته شنیده می شود که عوام میگویند : "ای بابا!! انقلاب کردیم و شهید دادیم که اینهمه افراد بی لیاقت جیب خود را پر کنند؟!"
به نظرم این حرف اشتباهیست!...هر که با نیت خیر گامی برداشت, باید بر میداشت و به وظیفه خودش عمل کرده...حالا چه دوام انقلاب یک روز باشد, چه چهل سال یا بیشتر.

عارف;979892 نوشت:
عرض بنده اینه که تمام حکومتها و انقلابها چه نشات گرفته از انبیاء یا معصومین علیهم السلام و چه در کشورهای غربی ظهور میکنند, به اوج می رسند و افول می کنند, تا اینکه ولی عصر عج ظهور کنند.

با سلام و عرض ادب خدمت جناب عارف عزیز
با تمام فرمایشات شما موافقم الا این نگرش ناامیدانه که فرجام هر حکومت و انقلاب دینی را رو به افول می دانید...
جبهه حق وباطل همواره وجود داشته و تا ظهور وجود خواهد داشت؛ افول نه ذاتیِ حکومت دینی است، و نه ذاتیِ حکومت غیر دینی! هم حکومت های دینی بوده اند که دچار افول شده اند و هم حکومت های غیر دینی!
هم حکومت های دینی بوده اند که سال ها دوام داشته اند، و هم حکومت های غیر دینی!
آنچه که قطعا موجب افول خواهد شد ظلم است، نه دین یا سکولاریسم
در زمان ظهور نیز هم جبهه حق وجود خواهد داشت مانند سید یمانی و سید خراسانی و...؛ و هم جبهه باطل مانند سفیانی.

بنابراین باور کنید همین حکومت به شرط آنکه تدابیر رهبری را باور داشته باشیم، دور اندیشی ایشان را باور داشته باشیم، اعتماد به نفس داشته باشیم، میتواند تبدیل به یک تمدن عظیم اسلامی شود، که نمونه ای از آن را در قرون طلایی اسلام شاهد بودیم.

مسلم;979897 نوشت:
با سلام و عرض ادب خدمت جناب عارف عزیز

بنابراین باور کنید همین حکومت به شرط آنکه تدابیر رهبری را باور داشته باشیم، دور اندیشی ایشان را باور داشته باشیم، اعتماد به نفس داشته باشیم، میتواند تبدیل به یک تمدن عظیم اسلامی شود، که نمونه ای از آن را در قرون طلایی اسلام شاهد بودیم.

با سلام و عرض ادب و احترام

این حکومت نمی تواند آن حکومت موعود باشد ، چون روی رای مردم بنا شده ، نه خواست خدا ...

این حکومت نهایت می تواند بهترین حکومتی باشد که ادعای اسلامی بودن کرده
(که بنده همین فرض را نیز نمی پذیرم ،چون حکومت امیر مومنان را بهتر از این حکومت می دانم)
نه بهترین حکومتی اسلامی که می تواند وجود داشته باشد

قرون طلایی اسلام !
احتمالا منظور قرون سرکوب گرانه دین توسط غرب است که باعث شده بود مدعیان اسلامی بودن بدون رقیب باشند و فکر کنند خیلی پیشرفته هستند !!!!

[="Tahoma"][="Navy"]

zeos_403;979156 نوشت:
آیا راه حلی برای مقابله با این تفکر وجود دارد؟ چه تفکری میتواند در مقابل سکولاریسم حتی مقاومت کند؟

سوال این نیست که سکولاریسم خوب است یا بد هر چند از نظر بنده که یک مسلمان هستم کاملا مردود است اما همه ما مطلع هستیم که این تفکر در بین مردم به خصوص جوانان به شدت در حال گسترش هست و این مسئله تنها شامل کشوری با حکومت اسلامی یعنی ایران نمیشود. تقریبا اکثر کشورهای جهان حکومتی بر پایه ی سکولاریسم تشکیل دادند و البته سکولاریسم خواهی در بین مردم سایر کشورها هم به شدت در حال افزایش هست.


سلام
سکولاریسم به زبان قدیم همان دنیاپرستی بجای خداپرستی است.
انسان موجودی است با غرایز بالفعل و عقل و روح الهی بالقوه لذا عادی است که افراد به دنیا و لذایذ و غرایز (سکولاریسم) میل داشته باشند.
تنها راه مقابله با سکولاریسم نشان دادن زیبایی های خداپرستی در عین تکالیف و سختی های آن است و البته داوطلب این مساله افراد خیلی زیادی نیستند.
امیدواریم با عبرت از دنیاپرستی های گذشتگان و امروزی ها و معرفت به ارزش خداپرستی و دینداری بر جمعیت خداپرستان افزوده شود.
یا علیم[/]

zeos_403;979156 نوشت:
آیا راه حلی برای مقابله با این تفکر وجود دارد؟ چه تفکری میتواند در مقابل سکولاریسم حتی مقاومت کند؟

سوال این نیست که سکولاریسم خوب است یا بد هر چند از نظر بنده که یک مسلمان هستم کاملا مردود است اما همه ما مطلع هستیم که این تفکر در بین مردم به خصوص جوانان به شدت در حال گسترش هست و این مسئله تنها شامل کشوری با حکومت اسلامی یعنی ایران نمیشود. تقریبا اکثر کشورهای جهان حکومتی بر پایه ی سکولاریسم تشکیل دادند و البته سکولاریسم خواهی در بین مردم سایر کشورها هم به شدت در حال افزایش هست.

این مسئله باعث افراط گرایی افرادی که دیگر احساس میکنند شانسی ندارند میشود که به وضوع در موضوع داعش و مهاجرت جوانان از اروپا به امید دست یافتن به یک حکومت اسلامی شاهد بودیم. (کاری ندارم که چه کسی از داعش حمایت میکرد)

حتی در کشورهایی مثل ایران با اکثریت مطلق مسلمان و حتی با وجود حکومت اسلامی افراد به سمت سکولاریسم در حال جذب شدن هستند حتی در قشر باایمان و مذهبی هم این مسئله به شدت وجود داره.
نمیدانم آیا اگر در حکومتی اسلامی مانند ایران تبعیض ها و دروغ ها وجود نداشت آیا باز هم این اتفاق می افتاد یا خیر؟ آیا باز هم مردم جذب سکولاریسم میشدند یا خیر؟ هر چند که برخی افراد با قوانین اسلامی مانند حجاب، روزه، ارث، جدایی دین از سیاست و در کل قوانینی که برگرفته از احکام اسلام هستند مخالف هستند که از نظر بنده لازمه یک حکومت اسلامی است و بدون این گونه قوانین دیگر حکومت، اسلامی نخواهد بود.
باتوجه به این توضیحات آیا یک حکومت اسلامی بدون دروغ و تبعیض و با تمام احکام اسلام مانند حجاب ارث و... میتواند در مقابل سکولاریسم بایستد؟

با سلام و عرض ادب

مدینه فاضله ای را تصور کنید که قوانین اسلام به طور کامل در آن به صورت باطنی و ظاهری اجرا شده است .

نفس عمل ربا در این مدینه خلاف قانون است ، نه فقط اسم آن (یعنی با هیچ اسم و توجیه دیگری نمی توان این قانون را دور زد )

کسانی که سرمایه و در آمد بیشتر از حد نیاز دارند ، زکات و خمس و جزیه پرداخت می کنند و طبقه پایین آن را دریافت می کنند .

در چنین جامعه ای همه چیز طبق روال عادی معامله و با محوریت اشتغال ، تلاش و شایسته سالاری مورد ارزیابی قرار می گیرد .

چرا که دیگر مسکوت ماندن سرمایه بدون ایجاد اشتغال هیچ ارزشی نخواهد داشت (به دلیل خلاف بودن ربا)
و باگذشت زمان و پرداخت خمس و زکات و جزیه سرمایه تقلیل خواهد یافت.

در عوض خمس و زکات و جزیه، کسانی که درآمد بیشتر و ذهن خلاق تری دارند ،
رهبری طبقه پایین را در جهت رشد و توسعه کسب و کار خود برعهده می گیرند .
(بهره مندی کل جامعه ، حتی ثروتمندان ، نه فقط نیازمندان )

در این جامعه ملاک برتری اعمال افراد و دوری از انجام جرم و کمک به دیگران است .

در این جامعه نژادپرستی و پارتی بازی و فامیل بازی و ... به دلیل مغایرت با برابری حقوق جمع جرم است .

در این مدینه فقط سه قانون اصلی برای زندگی وجود دارد :

1 - همه انسان ها در تامین نیاز های اولیه زندگی برابر هستند (مسلمان ، کافر و...)

2 - هیچ کس نباید باعث آزار فکری و جسمی دیگران شود .
( نباید با توجیه آزادی فکری و جسمی خود باعث آزار دیگران شود ، مسلمان باشد ، کافر یا .... )

[SPOILER]
با این معنی که تفکر یک کافر نباید به یک مسلمان تحمیل شود
و همین طور تفکر یک مسلمان نباید به یک کافر تحمیل شود

همه چیز در این مدینه باید اختیاری باشد ، با این پیش شرط که به اکثریت جامعه آسیبی نزند.

مثلا در این مدینه حجاب برای غیر مسلمان ها اجباری نیست .

همچنین برهنگی و فاحشگی در این مدینه پذیرفته نیست ، چرا که باعث آسیب روحی به اکثریت جامعه خواهد شد .
( داشتن پوشش در حد عرفی اکثر جوامع) .

[/SPOILER]

3 - هزینه منفعت بردن از این مدینه را همه افراد جامعه باید پرداخت کنند .
( خمس و زکات برای مسلمانان و جزیه برای غیر مسلمانان ، به میزانی عادلانه . طبقه پایین آن را با تامین نیروی کار می پردازد .)

به نظر شما چنین جامعه ای مدینه فاضله اکثریت انسان ها نیست ؟؟؟

اکثریت مردمی که به سمت سکولاریسم کشیده شده اند ، دلیلشان دین زدگی توسط حکومت های ظاهری دینی است ...
چرا که حکومت هایی با نام دین ، قوانین غیر دینی را اجرا کرده اند و انسان ها را از دین فراری داده اند.

به طور مثال
قانون اجباری حجاب برای غیر مسلمانان
قانون سود بانکی (که نام دیگری از اصل عمل رباست)
قوانین غیر اسلامی مهاجرپذیری تحت تاثیر نژاد پرستی
قوانین غیر اسلامی گمرکی
قوانین غیر اسلامی پذیرش در مراکز آموزشی
پرداخت هزینه به یک قشر برای کسب علم !
قوانین تحت پارتی بازی و نژاد پرستی برای استخدام در مشاغل
و...

اکثر کشور هایی که ادعای آرمان گرا بودن(دینی بودن) یا ایدئالیست بودن دارند
فقط تفکر مطبوعشان را تبلیغ می کنند
و اکثر درآمد ها که از زحمت جامعه تامین شده را صرف تبلیغ و تحمیل کردن طرز تفکر خود می کنند

نه صرف گسترش انسانیت و تفکر و تعقل و ...

در اکثر این کشور ها ، ادیان مورد تحریف قرار می گیرند ، تا با قوانین آرمانی گروه حاکم مطابق شود.

مسلم;979857 نوشت:

اما اینکه گمان کنیم دین با تکنولوژی قابل جمع نیست، و یا ممانعت از ورود مدرنیته امکان ندارد به نظرم صحیح نیست، دشوار هست اما شدنی است.
باور کنید با تلاش و مجاهدت میتوان جامعه ای ساخت که واقعا الگوی تمدن اسلامی باشد، در عین پیشرفت، شاخصه های اسلامی در آن رعایت شده باشد.
همین انقلاب ما در عصر حاضر یک معجزه بود که جهان غرب را به فکر فرو برد! در زمانی که سکولاریسم جهان را فرا گرفته بود و برخی فلاسفه غربی علنا میگفتند امروز خدا و دین مرده است، و تمام انقلاب هایی که در سده های اخیر شکل گرفته بود برای اخراج دین از متن جامعه شکل گرفته بود ناگهان انقلابی با قاطعیت از سوی مردم شکل گرفت که در برابر ابرقدرت ها ایستاده و دین را به متن جامعه آورد...!

البته زیاد هم معجزه نبود!!! خب 40 سال پیش مردم ایران کاملا تفکرات سنتی داشتند و به غیر از افراد غرب دیده، عوام جامعه به هیچ وجه با مفاهیم جدید
آشنایی نداشتند!!! اکثرا جز اسلام مفهوم دیگری در ذهنشان نبود!!! اما حالا چه؟ شرط میبندم اگر مردم امروز برگردند به 40 سال پیش نه تنها انقلاب نمیکنند بلکه خدارا هم شکر میکنند به خاطر وضع کشور.

مسلم;979857 نوشت:

من عمده ناکامی ها و ناامیدی های مردم را ناشی از کم کاری مسئولین، و بزرگ نمایی رسانه های خارجی میدانم
وگرنه اگر مسئولین ما در بهاء دادن به داخل، از بین بردن فساد و اختلاس ها و تبعیض ها جدیت داشتند باور کنید توده مردم امروز حکومت دینی را مدح میکردند.

خب جواب سوال من همین بود.
پس از نظر شما اگر دروغ ها و تبعیض ها نباشد، مردم با محدودیت های حکومت اسلامی کنار می آیند و منتقدین سکولار خواه در اقلیت خواهند بود؟

مسلم;979897 نوشت:

بنابراین باور کنید همین حکومت به شرط آنکه تدابیر رهبری را باور داشته باشیم، دور اندیشی ایشان را باور داشته باشیم، اعتماد به نفس داشته باشیم، میتواند تبدیل به یک تمدن عظیم اسلامی شود، که نمونه ای از آن را در قرون طلایی اسلام شاهد بودیم.

قصد ندارم تاپیک رو منحرف کنم. ولی:
باور کنید امروز دیگر حرف از رهبر زدن و اگر به حرف رهبر گوش میکردیم فلان میشد و غیره گذشته است. دیگر همه میدانیم که همه مسئولین با هم هستند و با هم ظلم میکنند. یکی با دروغ یکی با مظلوم نمایی یکی با... بگذریم. لطفا از افراد صحبت نکنیم.

محی الدین;979922 نوشت:

تنها راه مقابله با سکولاریسم نشان دادن زیبایی های خداپرستی در عین تکالیف و سختی های آن است و البته داوطلب این مساله افراد خیلی زیادی نیستند.

بله تنها راه همین است که آن هم فایده ی آنچنانی ندارد.
همانطور که عرض کردم انگار تفکر دینی محکوم به شکست هست و در آینده احتمالا دین کاملا مسئله ای شخصی شود.

قصد به حاشیه کشیدن تاپیک رو ندارم اما صرفا جهت اطلاع:

البته طبق تعریف شما:

شروحیل;979939 نوشت:

2 - هیچ کس نباید باعث آزار فکری و جسمی دیگران شود .
( نباید با توجیه آزادی فکری و جسمی خود باعث آزار دیگران شود ، مسلمان باشد ، کافر یا .... )

نبود این قانون:

شروحیل;979939 نوشت:

به طور مثال
قانون اجباری حجاب برای غیر مسلمانان

باعث آزار فکری و جسمی بر فرض اکثریت مسلمان جامعه خواهد شد.
وقتی حجاب آزاد باشد یعنی دیگر همان داشتن پوشش در حد عرف اکثر جوامع هم رعایت نخواهد شد!
به عنوان مثال عرف پوشش در سواحل اکثر جوامع!

با بقیه مطالب موافق هستم.

zeos_403;979985 نوشت:
قصد به حاشیه کشیدن تاپیک رو ندارم اما صرفا جهت اطلاع:

البته طبق تعریف شما:

نبود این قانون:

باعث آزار فکری و جسمی بر فرض اکثریت مسلمان جامعه خواهد شد.
وقتی حجاب آزاد باشد یعنی دیگر همان داشتن پوشش در حد عرف اکثر جوامع هم رعایت نخواهد شد!
به عنوان مثال عرف پوشش در سواحل اکثر جوامع!

با بقیه مطالب موافق هستم.

با سلام و عرض ادب

باور بفرمائید الان مسلمانان در اکثر کشور ها با افراد بی حجاب به طور مسالمت امیز و بدون هیچ آزاری دارن زندگی میکنن

در زمان پیامبر و ائمه هم به همین صورت بوده و حجاب برای غیر مسلمانان انتخابی بوده نه اجباری

حجاب اجباری برخواسته از طرز فکر مردسالارانه و متعصبانه ملی گرایانه هست نه اسلام ...

در اسلام حجاب مختص زنان مومن هست نه همه زنان جامعه ...

در مورد برهنگی و فاحشگی هم با توجه به این که این دو مورد در اکثر جوامع یک رذیلت اخلاقی هست ، شکی نیست ...

درصد افرادی که در همون جوامع سکولار برهنگی رو رذیلت نمی دونن کمتر از 30-20 درصد هست ...

باسمه البصیر

با سلام و احترام

شروحیل;980000 نوشت:
در زمان پیامبر و ائمه هم به همین صورت بوده و حجاب برای غیر مسلمانان انتخابی بوده نه اجباری

از فرمایش فوق چند نتیجه می توان گرفت که عجالتا برای دو مورد آن زحمت کشیده مستندات خویش را ارائه بفرمائید:

1-حجاب در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله برای زنان مسلمان اجباری بوده است.

2-زنان غیر مسلمان آزاد بودند که حجاب نداشته باشند.

پ.ن

از جناب مسلم گرامی و نیز استارتر محترم برای خروج از موضوع اصلی عذرخواهم.

zeos_403;979982 نوشت:
خب جواب سوال من همین بود.
پس از نظر شما اگر دروغ ها و تبعیض ها نباشد، مردم با محدودیت های حکومت اسلامی کنار می آیند و منتقدین سکولار خواه در اقلیت خواهند بود؟

بله، قطعا همینطور است...
محدودیت های اسلامی محدودیت های حکیمانه و موافق با فطرت بشر است که انسان اگر در حالت عادی زندگی کند مصلحت های آن را درک خواهد کرد.
آنچه که موجب شده محدودیت های اسلامی برای برخی ناراحت کننده باشد این است که همه درها به روی ایشان بسته است، مثلا فرض کنید جوانی نیاز شدید به ارضاء غریزه جنسی اش دارد، درب ارضاء حلال را مشکلات اقتصادی و نبود اشتغال و سنت های غلط به ناحق بسته است، و درب حرام آن را هم دین به حق! طبیعتا این جوان طغیان خواهد کرد، اینجا دیگر به جهت فشار درونی و غلبه احساسات قدرت تحلیل از او گرفته میشود، هم از حکومت دینی که نتوانسته شرایط ازدواج حلال را تأمین کند زده میشود، و هم از دین که درب دیگر را ولو به حق به روی او بسته است!

بنابراین اگر در یک حکومت دینی درب نعمت های حلال به صورت گسترده باز باشد، سطح رفاه عمومی در یک جامعه بالا باشد، فقر نباشد، بی عدالتی و تبعیض نباشد، رشوه و پارتی بازی نباشد، اعتیاد و مفاسد اجتماعی نباشد، و...؛ قطعا در چنین جامعه ای مردم از محدودیت های دینی ناراحت نخواهند شد؛ خصوصا این که هنوز مردم ما حقانیت اسلام را باور دارند، اهل خدا و امام حسین(ع) هستند...

مطالبات به حق این مردم در حوزه های مختلف خصوصا اقتصادی موجب این نارضایتی و ناامیدی ها شده است؛ وگرنه انصافا اگر این مردم هم شغل خوب، هم مسکن خوب، هم رفاهیات عمومی بالا، هم شرایط ازدواج آسان داشتند و شاهد اختلاس و دست اندازی به بیت المال نبودند، آیا فقط به خاطر این که این حکومت داعیه دین دارد دست از حمایت از آن برمیداشتند؟
مردم حتی اگر سکولار هم باشند در صورتی که نیازهایشان تأمین شود اعتراضی به حکومت نخواهند داشت، چه برسد به مردمی که خودشان دیندار باشند.

zeos_403;979982 نوشت:
شرط میبندم اگر مردم امروز برگردند به 40 سال پیش نه تنها انقلاب نمیکنند بلکه خدارا هم شکر میکنند به خاطر وضع کشور.

zeos_403;979983 نوشت:
قصد ندارم تاپیک رو منحرف کنم. ولی:
باور کنید امروز دیگر حرف از رهبر زدن و اگر به حرف رهبر گوش میکردیم فلان میشد و غیره گذشته است. دیگر همه میدانیم که همه مسئولین با هم هستند و با هم ظلم میکنند. یکی با دروغ یکی با مظلوم نمایی یکی با... بگذریم. لطفا از افراد صحبت نکنیم.

بنده این دو فرمایش شما را قبول ندارم، اما همانطور که خودتان فرمودید برای اینکه تاپیک از مسیرش منحرف نشود پاسخی نمیدهم، فقط خواستم عرض کنم سکوت بنده دراینجا به معنای رضا نیست.happy

حبیبه;980002 نوشت:
باسمه البصیر

با سلام و احترام

از فرمایش فوق چند نتیجه می توان گرفت که عجالتا برای دو مورد آن زحمت کشیده مستندات خویش را ارائه بفرمائید:

1-حجاب در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله برای زنان مسلمان اجباری بوده است.

2-زنان غیر مسلمان آزاد بودند که حجاب نداشته باشند.

پ.ن

از جناب مسلم گرامی و نیز استارتر محترم برای خروج از موضوع اصلی عذرخواهم.

با سلام و عرض ادب

در مورد سوال یک چون بنده چنین فرضی رو مطرح نکردم وشما خودتون به این نتیجه رسیدید صحبتی ندارم

در مورد سوال دو

در بررسی‌های قرآنی - تاریخی، نقطه جدایی و تفاوت حجاب کنیزان با زنان آزاده را می‌توان نزول آیه 59 سوره احزاب دانست.
در شأن نزول این آیه
چنین آمده است:
عده‌ای از افراد لا ابالی؛ به خصوص شب‌هنگام؛ مزاحم دختران و زنان پاکدامن می‌شدند
و بهانه آنان؛ شباهت ظاهری‌شان با زنان فاسده و کنیزان بود؛

خداوند در این‌باره دستور جدیدی ابلاغ کرد و فرمود:
«اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو:
جلباب‌ها(روسری‌هاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند،
این کار براى این‌که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛

با توجه به این آیات حتی قبل از نزول این آیات زنان مومن نیز حجاب نداشتند و پوشش معمول مرسوم بوده ...

و علت داشتن حجاب تمایز زنان مومن از غیر مومنین است ....

نه آزار دیدن مردان مومن از دیدن بی حجابی !!!!!!!

در واقع بی حجابی آزاری نداره

اون چیزی که برای مردان مومن آزار دهنده هست ، وجود فاحشه ها ی بزک کرده هست ، نه بی حجابی و پوشش معمول

باور بفرمایید توریست ها وقتی زنان ایرانی رو می بینن تعجب میکنن و می گن چرا انقدر تو ایران که یک کشور اسلامی هست فاحشه زیاده ...
تصور اون ها این هست که زنان بزک کرده و ساپورت پوش فاحشه هستن ،
مثل قوانین اسلام که زنان مومن و آزاد رو به حجاب دعوت میکنه و هدف تمایز اون ها از زنان دیگر هست

راوی می‌گوید از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا کنیز هم باید سر خود را بپوشاند و نماز بخواند؟ آن‌حضرت فرمود: «بر کنیز واجب نیست که مقنعه بر سر کند»
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 394، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

ابی خالد قماط نقل می‌کند از امام صادق(ع) پرسید: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟ آن‌حضرت فرمود: «اگر خواست می‌تواند بپوشاند و می‌تواند نپوشاند (مخیر است) شنیدم که پدرم می‌فرمود: این کنیزان زده می‌شدند و به آنان گفته می‌شد که خود را شبیه زنان آزاد نکنید».
شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 4، ص 411، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.

فلسفه حجاب تمایز زنان آزاد مومن از زنان دیگر است

باور بفرمائید بنده و همسرم عقیده کامل به حجاب داریم

مساله این است که چنین قوانینی مساله حجاب را از فلسفه اصلی اسلامی آن دور می کند و این وجه تمایز را از بین می برد

zeos_403;979982 نوشت:
اکثرا جز اسلام مفهوم دیگری در ذهنشان نبود!!! اما حالا چه؟ شرط میبندم اگر مردم امروز برگردند به 40 سال پیش نه تنها انقلاب نمیکنند بلکه خدارا هم شکر میکنند به خاطر وضع کشور.

با سلام و عرض ادب

باور بفرمائید تمام مشکلات از حکومت نیست

مردم با تفکر کنونی اگر 40 سال پیش بودند سر شاه را می بریدند و روی سینه اش می گذاشتند!!!!

کمی به گذشته بر میگردیم

در ان زمان مردم از حداقل های زندگی راضی بودند

خانه ای ساده حتی بدون فرش و مبل

بدون هیچ گونه تجملات آن چنانی

در حد گذران زندگی و زنده ماندن!

قشری که در حال حاضر متوسط نامیده می شوند در ان دوره ثروتمند نام داشتند!

کودکان با سنگ و چوب بازی میکردند و اسباب بازی مخصوص قشر ثروتمند بود

و بسیار مسائل دیگر ...

فقط بحث تکنولوژی را پیش نکشید که ایران در آن دوره وارد کننده پیشرفته ترین وسایل روز بود ولی درآمد
و توقع اکثر مردم در حد همان زنده ماندن و ساده زیستن بود

مردم در ان دوره اسلام را برای ایجاد برابری معیشتی می خواستند ، یعنی دین را برای دنیایشان می خواستند

نه برای رسیدن به فهم وشعور و علم و احکام اسلامی ...

در دولت هشتم این امر تا حد زیادی به نتیجه رسید

اما توقع مردم هر روز بیشتر شد

این توقع تا جایی بالا گرفت که مردم معمول خواستار تمام امکانات ثروتمندان شدند!!!

و حال همان بلایی که سر قوم موسی و پسر عموی او قارون آمد بر سر ما نیز خواهد آمد ...

باسمه البصیر

شروحیل;980010 نوشت:
در مورد سوال یک چون بنده چنین فرضی رو مطرح نکردم وشما خودتون به این نتیجه رسیدید صحبتی ندارم

فحوای کلام بر آن دلالت می کند

شروحیل;980010 نوشت:
با توجه به این آیات حتی قبل از نزول این آیات زنان مومن نیز حجاب نداشتند و پوشش معمول مرسوم بوده ...

پوشش معمول معادل بی حجابی نبوده است بلکه از ابتدا هم زنان پارچه ای به نام جلباب بر سر داشته اند:

یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهنّ...59/احزاب

قسمت رنگی یعنی جلبابهایشان را به خودشان نزدیک کنند(طوری بپوشند که گریبان و گردن و موی سر و....پوشانده شود)

و این نظر که زنان غیر مسلمان حجاب نداشته اند بیان بعضی از مفسران است نه همه ی آنها.

پ.ن

برای حفظ نظم مطالب تاپیک از ادامه بحث پرهیز می کنم،اگر مطلبی بود

می توان موضوعی مرتبط ایجاد کرد.(عذرخواه و متشکر)

شروحیل;980000 نوشت:
با سلام و عرض ادب

باور بفرمائید الان مسلمانان در اکثر کشور ها با افراد بی حجاب به طور مسالمت امیز و بدون هیچ آزاری دارن زندگی میکنن

در زمان پیامبر و ائمه هم به همین صورت بوده و حجاب برای غیر مسلمانان انتخابی بوده نه اجباری

حجاب اجباری برخواسته از طرز فکر مردسالارانه و متعصبانه ملی گرایانه هست نه اسلام ...

در اسلام حجاب مختص زنان مومن هست نه همه زنان جامعه ...

در مورد برهنگی و فاحشگی هم با توجه به این که این دو مورد در اکثر جوامع یک رذیلت اخلاقی هست ، شکی نیست ...

درصد افرادی که در همون جوامع سکولار برهنگی رو رذیلت نمی دونن کمتر از 30-20 درصد هست ...

ببینید در زمان پیامبر و یا حضرت علی برای مثال وضعیت به گونه ای نبود که لب ساحل ملت با بیکینی بگردند (عذر میخوام!) پس طبیعتا هم مشکلی برای اکثریت مسلمان وارد نمیشد.
حجاب و همه محدودیت های اسلامی برای مردان و زنان مومن هست و لاغیر، این اجبار حجاب برای همه اقشار جامعه چه مومن چه غیره تنها به خاطر ضرورت اجتماعی و همان آسیبی هست که فرمودید می باشد و برای مومنین امر به معروف خواهد بود.

شروحیل;980011 نوشت:
با سلام و عرض ادب

باور بفرمائید تمام مشکلات از حکومت نیست

مردم با تفکر کنونی اگر 40 سال پیش بودند سر شاه را می بریدند و روی سینه اش می گذاشتند!!!!

کمی به گذشته بر میگردیم

در ان زمان مردم از حداقل های زندگی راضی بودند

خانه ای ساده حتی بدون فرش و مبل

بدون هیچ گونه تجملات آن چنانی

در حد گذران زندگی و زنده ماندن!

قشری که در حال حاضر متوسط نامیده می شوند در ان دوره ثروتمند نام داشتند!

کودکان با سنگ و چوب بازی میکردند و اسباب بازی مخصوص قشر ثروتمند بود

و بسیار مسائل دیگر ...

فقط بحث تکنولوژی را پیش نکشید که ایران در آن دوره وارد کننده پیشرفته ترین وسایل روز بود ولی درآمد
و توقع اکثر مردم در حد همان زنده ماندن و ساده زیستن بود

مردم در ان دوره اسلام را برای ایجاد برابری معیشتی می خواستند ، یعنی دین را برای دنیایشان می خواستند

نه برای رسیدن به فهم وشعور و علم و احکام اسلامی ...

در دولت هشتم این امر تا حد زیادی به نتیجه رسید

اما توقع مردم هر روز بیشتر شد

این توقع تا جایی بالا گرفت که مردم معمول خواستار تمام امکانات ثروتمندان شدند!!!

و حال همان بلایی که سر قوم موسی و پسر عموی او قارون آمد بر سر ما نیز خواهد آمد ...

من هم بعضی وقت ها مثل شما فکر میکنم و با خودم میگم:
احتمالا توقعات زیاد شده و وضع مردم عموما خوب هست.

ولی خب بیایید یک احتمال دیگر هم بدهیم:
شاید وضع مردم واقعا خراب است! شاید جوانان واقعا نمیتوانند ازدواج کنند، شاید واقعا ملت بیکار هست؟

شاید هر دو؟

به هر حال قضاوت در این مورد کاره ساده ای نیست.
ولی وضعیت امروزه به گونه ای شده که افراد با شعار "رضا شاه روحت شاد" تظاهرات میکنند. و این جای تفکر بسیار دارد. باید قبول کنیم که برخی باور دارند که در زمان پهلوی وضع مملکت بهتر بود.
البته من به شدت مخالف پهلوی ها هستم.

zeos_403;980022 نوشت:
من هم بعضی وقت ها مثل شما فکر میکنم و با خودم میگم:
احتمالا توقعات زیاد شده و وضع مردم عموما خوب هست.

ولی خب بیایید یک احتمال دیگر هم بدهیم:
شاید وضع مردم واقعا خراب است! شاید جوانان واقعا نمیتوانند ازدواج کنند، شاید واقعا ملت بیکار هست؟

شاید هر دو؟

به هر حال قضاوت در این مورد کاره ساده ای نیست.
ولی وضعیت امروزه به گونه ای شده که افراد با شعار "رضا شاه روحت شاد" تظاهرات میکنند. و این جای تفکر بسیار دارد. باید قبول کنیم که برخی باور دارند که در زمان پهلوی وضع مملکت بهتر بود.
البته من به شدت مخالف پهلوی ها هستم.

با سلام و عرض ادب

شعار ی که گفتید مربوط به یک حالت روانی در انسان است که همیشه گذشته را بهتر از امروز می داند

حتی اگر گذشته بدتر از امروز بوده باشد!!!

در این حالت فرد برای خود خاطراتی برای گذشته می سازه برای توجیه حرف های خودش ...

مثلا می گه زمان شاه خیلی خوب بود همه شاد بودن دور هم جمع بودن و....

اما این تصور در ذهنش وارد نمی شه که زمان شاه کف خونه ها معمولا یه موکت زمخت یا زیلو بود ، خبری از مبل و فرش نبود ،
امکانات رفاهی حتی اب و برق و گاز(یا نفت) در حد زنده موندن بود ، از هر 100 بچه 10-15 تاشون در کودکی می مردن. شیر به همه نمی رسید

برای اکثر نیاز های اولیه زندگی باید مردم صف می بستن و...

یعنی فقط اون قسمت از زندگی که به نفع حرفهاش هست رو برای بقیه بازگو می کنه

خوب اگه اون موقع با این شرایط خوب بود

اشکالی نداره

کار نداری

مشکل بی کاریه؟

گوشی ، مبل ، فرش ، تلویزیون فول اچ دی ، یخچال ساید بای ساید و... ببر بفروش

یه کاسبی راه بنداز بی کار نباشی ...

به جای اینکه هر روز فست فود و پلو بخوری ، مثل قدیم سیب زمینی پخته بخور!

گاز رو هم قطع کن بخاری نفتی بخر ، مثل قدیم که خوب بود ، هزینه هات میاد پایین !!!!

موقع ازدواج هم به یه اتاق نقلی تو خونه بابا بدون امکانات فول رفاهی مثل قدیم راضی باش ... !!!!!

اسلام و مسلمین واقعی با زندگی عادی و به دور از تجمل مشکلی ندارن

این مردم دنیا دوست هستن که حاضر هستن دینشون رو فدای دنیاشون کنن

مسلمین واقعی در حال حاضر با اجرای نادرست قوانین اسلامی مشکل دارن

با به کرسی نشستن منافقین و فاسقین بر کرسی قدرت

و ساکت موندن صاحبان قدرتی که ادعای برپایی حکومت اسلامی دارن و اظهار ناتوانی می کنن

دولت می گه حکومت همه کارست و جلوی اجرای صحیح قوانین رو می گیره
و حکومت می گه دولت همه کارست و جلوی اجرای صحیح قوانین رو می گیره

این وسط فقط اسم اسلام بد در رفته ...

[="Tahoma"][="Navy"]

zeos_403;979984 نوشت:
له تنها راه همین است که آن هم فایده ی آنچنانی ندارد.
همانطور که عرض کردم انگار تفکر دینی محکوم به شکست هست و در آینده احتمالا دین کاملا مسئله ای شخصی شود.

سلام
آینده از آن صالحان و دینداران و خداپرستان است
"و کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون"
یا علیم[/]

پرسش
علی رغم بطلان سکولاریسم، این تفکر در بین مردم به خصوص جوانان به شدت در حال گسترش هست، آیا راه حلی برای مقابله با این تفکر وجود دارد؟ با توجه به اینکه برخی افراد با خود قوانین اسلام از جمله حجاب و روزه و ارث غیر مساوی و مانند آن مخالف هستند، آیا اگر در حکومتی اسلامی مانند ایران تبعیض ها و دروغ ها وجود نداشت آیا باز هم مردم به خاطر این احکام جذب سکولاریسم میشدند یا خیر؟ یک حکومت اسلامی بدون دروغ و تبعیض میتواند در مقابل سکولاریسم بایستد؟


پاسخ

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

برای مقایسه بین دو تفکر باید خود آن دو تفکر را دید، نه اجرای آنها را! چرا که ممکن است بهترین تئوری به بدترین نحو عمل شود، و یک تئوری متوسط به بهترین وجه عمل شود.
ما در مقایسه بین حکومت دینی و سکولار از حیث محتوا، برتری برای سکولاریسم بر اسلام نمی بینیم.(1)

نکته دوم:

احکام و محدودیت های اسلامی محدودیت های حکیمانه و موافق با فطرت بشر است که انسان اگر در حالت عادی زندگی کند مصلحت های آن را درک خواهد کرد.
بنابراین آنچه که موجب شده محدودیت های اسلامی برای برخی ناراحت کننده باشد خود این محدودیت ها نیست، بلکه ضمیمه شدن سایر محدودیت های غیر دینی به این محدودیت های دینی است، مثلا فرض کنید جوانی نیاز شدید به ارضاء غریزه جنسی اش دارد، درب ارضاء حلال را مشکلات اقتصادی و نبود اشتغال و سنت های غلط به ناحق بسته است، و درب حرام آن را هم دین به حق! طبیعتا این جوان طغیان خواهد کرد، اینجا دیگر به جهت فشار درونی و غلبه احساسات قدرت تحلیل از او گرفته میشود، هم از حکومت دینی که نتوانسته شرایط ازدواج حلال را تأمین کند زده میشود، و هم از دین که درب دیگر را ولو به حق به روی او بسته است!

نکته سوم: عوامل گسترش سکولاریسم

عواملی که در گسترش سکولاریسم نقش دارند را میتوان به چند دسته کلی تقسیم نمود:

الف) جهل برون دینی
:
داعیه حکومت داری فقط در خصوص اسلام صادق است که بسیاری از مردم جهان از چنین داعیه ای بی اطلاع هستند و طبیعتا موجب میشود که اکثریت در جهان سکولاریسم را تنها شکل ممکن حکومت داری بدانند.
چرا که مسیحیت و سایر ادیان در باب احکام اجتماعی احکام قابل توجهی ندارند که از آنها یک نظام اقتصادی، یک نظام اجتماعی، و یک نظام حکومتی در بیاید طبیعتا تدیّن به آن ادیان به سکولاریسم منجر خواهد شد.

از آن طرف بعد از افراطی گرای ها کلیسا در دوران حاکمیتش در قرون وسطی و انقلاب هایی که به جهت خارج ساختن دین از حکومت اتفاق افتاد این اندیشه که دین در حکومت ناکارآمد است گریبان اسلام را هم گرفت، مانند سایر کاستی های مسیحیت در غرب که گریبان همه ادیان را گرفت، و اندیشمندان حوزه سیاست و حکومت گمان کردند این کاستی ها به خاطر اصل دین است!
در حالی که باید همه ادیان بررسی شده، و سکولاریسم را باید نسبت به تک تک ادیان سنجید تا قضاوت صحیحی باشد.

ب) جهل درون دینی:
در میان جریان روشنفکری و مانند آن کسانی هستند که دم از سکولاریسم میزنند، و حتی اسلام را مغایر با سکولاریسم نمی دانند، بلکه قلمرو اسلام را یک قلمرو حداقلی تبیین میکنند که حکومت و سیاست را شامل نمیشود، و در کمال تعجب حتی گاهی دیده میشود که سیره اهل بیت(علیهم السلام) را هم به دور از سیاست تبیین میکنند!
یا بعضی از مردم خودمان که علی رغم پایبندی به اسلام اما از مبانی و معارف و قلمرو اسلام آگاهی کاملی نداشته و اسلام را با سکولاریسم قابل جمع میدانند! و دم از سکولاریسم میزنند.
روشن است که نقد چنین دیدگاهی در گرو تبیین ناسازگاری مبانی سکولاریسم با اسلام است(2) چون هر دینی خودش قلمرو خودش را تعیین میکند، معنا ندارد کسی دینی را بپذیرد اما خودش برای آن دین قلمرو تعیین کند.

ج) تحلیل اشتباه عوامل مشکلات:
گاهی مردم در علت یابی مشکلات و تحلیل عوامل آنها دچار اشتباه میشوند، و اشتباهاتی که با آنها دست و پنج نرم میکنند را به پای اسلامی بودن حکومت میگذارند، در حالی که یک مشکل می تواند عوامل متعدد داشته باشد، آنچه در پیشرفت و یا پسرفت نقش دارد فقط قانون یا تئوری نیست که اگر در تحقق اهداف ناکام ماند فوری به آن تئوری اشکال بگیریم!
در صورتی میتوان این مشکلات را به اسلام نسبت داد که از خود تئوری و تعالیم دین بتوان موانعی برای پیشرفت یافت، در غیر این صورت قطعا مشکلات ناشی از اجرای نادرست خواهد بود.

اسلام، و قوانین اسلامی همواره بر برنامه ریزی، آینده نگری، علم آموزی، رقابت با دشمنان، استقلال و زیر سلطه ی دیگران نرفتن، وجدان کاری، حلال خواری، شایسته سالاری، مسئولیت پذیری، پرهیز از پرداخت رشوه و گرفتن آن و سایر عواملی که برای سعادت یک جامعه مهم است تأکید ورزیده اند؛ پس انسانی که غافل نباشد هرگز از این مشکلات به سمت سکولاریسم متمایل نمیشود.

علامت کارآمدی این قوانین تحقق تمدن طلایی اسلامی در قرون پیشین است، تمدن عظیمی که مستشرقینی چون گوستاولوبون در کتاب "تاریخ تمدن اسلام و عرب" گوشه ای از آن را به تصویر کشیده است که انصافا حیت انگیز است، و تحقق یک چیز بزرگترین دلیل بر وقوع یک چیز است؛ وقتی عمل به اسلام یک بار موجب تحقق چنین تمدن عظیمی شده است، پس این ظرفیت وجود دارد که باز هم در گرو عمل به دین چنین تمدن عظیمی به پا شود.

د) محدودیت های دینی

محدودیت های دینی هم گاهی بهانه ای برای سکولاریسم میشوند اما آنها چاشنی هستند، نه اصل! یعنی اگر یک جامعه ای بتواند اسلام را پیاده کند، و مردم از نظر عدالت، از نظر سطح رفاه عمومی، از نظر نبود فاصله طبقاتی، از نظر اشتغال و ازدواج و مسکن و سایر نیازها در مضیقه نباشند کسی نمیتواند آنها را به خاطر محدودیت ها از این حکومت ناامید کند؛ اما وقتی زخمی باشد به خاطر نبود اشتغال، به خاطر نبود مسکن، نبود شرایط ازدواج و فشار جنسی طبیعتا می توان با ذکر محدودیت های اسلامی نمک به این زخم پاشید...

تعبیر مقام معظم رهبری زیباست که فرمودند:
«دشمن خارجی هست، امّا این موجب نشود که از ضعفهای خودمان غافل بشویم. ما هم ضعف داریم، ما هم یک جاهایی اشکال و نارسایی و نابسامانی در کارمان هست؛ این‌جوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم، هیچ مشکلی در کار ماها نیست، فقط دشمن خارجی است که دارد [مشکل ایجاد میکند]؛ نه، مگس روی زخم می‌نشیند؛ زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکه‌ها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریکا میتواند هیچ غلطی بکند»(3)

ه) قدرت اقتصادی، سیاسی، و رسانه ای جبهه سکولاریسم

یکی از مهم ترین عواملی که دلسردی از حکومت دینی و رو آوردن به سکولاریسم، سوء استفاده رقیب این جبهه، یعنی جبهه سکولاریسم از قدرت های اقتصادی، سیاسی و رسانه ای اش است که با تمام توان نظامی و اقتصادی و سیاسی به دنبال ناکارآمد جلوه دادن حکومت دینی بوده و از آن طرف با ابزار رسانه ای عظیم خود نقاط ضعف جبه دین را پررنگ و نقاط قوت آن را کمرنگ جلوه میدهد.

یعنی تمام تلاش های دشمن چه در حوزه اقتصاد، چه در حیطه اجتماعی، چه در حیطه نفوذ فرهنگی، چه در حیطه های نظامی و چه حیطه های علمی و نفوذ علوم انسانی با مبانی غربی در میان اندیشمندان، و چه در حیطه های دیگر برای ناکارآمد جلوه دادن حکومت دینی است؛ از یک طرف از نظر اقتصادی تحت فشار قرار میدهند، از یک طرف مانع پیشرفت های علمی در حوزه های مختلف میشوند، از طرف دیگر با در دست داشتن قدرت فوق العاده رسانه ای به اشکال تراشی در خصوص دین پرداخته و مشکلات جامعه دینی را بزرگنمایی کرده و مردم را ناامید میکنند.
به طوری که مثلا طبق آنچه در کتاب جنگ نرم آقای دکتر احمد حسین شریفی آمده است 85% از اخبار جهان توسط چهار غول خبری غربی مخابره میشود؛ و غیر از آن شبکه های خبری مثلا voa آمریکا به 45 زبان دنیا، و bbc با 38 زبان زنده دنیا این اهداف را دنبال میکنند.

حقیقتا این یک جنگ است؛ جنگ جهانی نرم که متاسفانه بسیاری آن را باور ندارند...

نکته چهارم:
طبق عواملی که بیان شد روشن میشود کسانی که به سمت سکولاریسم مایل می­شوند خارج از این حالات نیست:
دسته اول: کسانی هستند که اصل دین اسلام را از سر جهل یا دشمنی قبول ندارند.
دسته دوم: کسانی که با برخی احکام دین مشکل دارند، مثلا حجاب را قبول ندارند.
دسته سوم: کسانی که اسلام را قبول دارند، اما قلمرو این احکام را شخصی میدانند، مثلا حجاب را یک مسئله شخصی میدانند،خلاصه حیطه قلمرو احکام را در حیطه های شخصی منحصر میسازند، البته این نگرش خواه ناخواه منجر به تعطیلی برخی احکام دینی میشود که باید به آن پاسخ دهند که در این خصوص ایده پردازی های مختلفی از سوی جریان روشنفکری مطرح شده و حتی برخی تا شخصی کردن «وحی» پیش رفته اند!
دسته چهارم: توده مردم هستند که اصلا نگاه علمی به مسئله ندارند، فقط به خاطر مشکلاتی که با آن در این حکومت درگیر هستند و آن را ناشی از حکومت دینی میدانند چنین نگرشی دارند.

روشن است که هیچ کدام از این دسته دلیل منطقی برای موضع گیری خود ندارند، اسلام هم داعیه حکومت دارد و هم توان و تعالیم آن را؛ و اندیشمندان غربی منصف نیز این را باور دارند، همانطور که دکتر جان اسپوزیتو استاد دانشگاه جرج تاون و رئیس مرکزگفتگوهای اسلام و مسیحیت در آمریکا می گوید:
«در نظر من قلب دموکراسی، مشارکت سیاسی، تکثرگرایی، شکیبایی و حقوق بشر است و من به راستی فکر میکنم مسلمانان میتوانند با ملاک های خودشان، اینها را در حکومت خود لحاظ کنند، و البته چنین چیزی اتفاق افتاده است و قانون اساسی ایران تجربه 20 ساله جمهوری اسلامی، کاملا شکلی از این دموکراسی بسیار جدی در دنیاست.(4)

جمع بندی و نتیجه گیری
طبق آنچه که گفته شد روشن میشود اگر در یک حکومت دینی درب نعمت های حلال به صورت گسترده باز باشد، سطح رفاه عمومی در یک جامعه بالا باشد، فقر نباشد، بی عدالتی و تبعیض نباشد، رشوه و پارتی بازی نباشد، اعتیاد و مفاسد اجتماعی نباشد، و...؛ قطعا در چنین جامعه ای مردم از محدودیت های دینی ناراحت نخواهند شد؛ خصوصا این که هنوز مردم ما حقانیت اسلام را باور دارند، اهل خدا و امام حسین(علیه السلام) هستند...

مطالبات به حق این مردم در حوزه های مختلف خصوصا اقتصادی موجب این نارضایتی و ناامیدی ها شده است؛ وگرنه انصافا اگر این مردم هم شغل خوب، هم مسکن خوب، هم رفاهیات عمومی بالا، هم شرایط ازدواج آسان داشتند و شاهد اختلاس و دست اندازی به بیت المال نبودند، آیا فقط به خاطر این که این حکومت داعیه دین دارد دست از حمایت از آن برمیداشتند؟
مردم حتی اگر سکولار هم باشند در صورتی که نیازهایشان تأمین شود اعتراضی به حکومت نخواهند داشت، چه برسد به مردمی که خودشان دیندار باشند.
پس اگر بتوان ضمن تبیین تعالیم و حقانیت اسلام برای غیر مسلمانان، موانع و مشکلات و ناکارآمدی ها را از جوامع اسلامی ریشه کن کرد قطعا استقبال از حکومت دینی رونق خواهد یافت، همانطور که در تعالیم دینمان معتقد هستیم که در زمان پس از ظهور چنین اتفاقی خواهد افتاد.

پی نوشت ها:
1. با توجه به اینکه پیش فرض سوال بر حقانیت اسلام و بطلان سکولاریسم است دیگر وارد آن نمیشویم.
2. برای آگاهی از این ناسازگاری ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، نقد مبانی سکولاریسم، نشر مرکز مدیریت حوزه ی قم، چاپ اول، 1382ش، فصل چهارم.
3. دیدار با مردم قم، 10 دی ماه 1396.
4. به نقل از نقد مبانی سکولاریسم، ص62.

موضوع قفل شده است