بعضی ها می گویند سرنوشت انسان ها از پیش تعیین شده...

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بعضی ها می گویند سرنوشت انسان ها از پیش تعیین شده...

"بعضی ها می گویند سرنوشت انسان ها از پیش تعیین شده و انسان ها نمی توانند آنرا تغییر بدهند.خب,به وسیله علم روانشناسی می توان بسیاری از رفتار های انسان را پیش بینی کرد.حالا تصور کنید که خداوند کمال علم را دارد پس می تواند همه رفتارهای انسان را پیش بینی کند.رفتارهای انسان با توجه به مغز او هوش اوست.پس می توان گفت سرنوشت انسان از قبل تعیین شده(یعنی می توان پیش بینی کرد)ولی برای ما انسان ها هیچ قانونی وجود ندارد که حتمآ باید طبق سرنوشت پیش بریم.ما آزادیم.هر کاری که بخواهیم انجام می دهیم اما در سرنوشت ما آزادی نداریم.

پس فرق سرنوشت و پیش بینی:

در پیش بینی: در سرنوشت:
راه را می پیماییم. راه را می پیماییم.
آزادیم و راه را می پیماییم. آزاد نیستیم.

ما در پیش بینی قرار گرفته ایم.
البته بگم حتی خداوند بهشت و جهنم را بر اساس پیش بینی آفریده! زیرا خود انسان ها بهشت و جهنم را می آفرینن.البته در این پیش بینی استثنایی به نام قیامت هم وجود داره که سرنوشت است نه پیش بینی.چون یک چیز ماورای طبیعه است."
از توضیحات فوق چنین بر می آید که ما انسان ها فطرتآ آزاد هستیم .ما انسان ها نیاز به آزادی در زندگی داریم.وگرنه این حس برای ما عقده ای میشود و در آینده به مشکل بر می خوریم.
من آزادی را چنین تعریف می کنم:
"پیمودن راه زندگی توسط انسان بطوری که فشار و زور بر روی انسان کم باشد یا نباشد."
همه ما انسان ها برای اینکه کاری را اجرا کنیم چهار گزینه داریم که آن ها را انجام میدهیم.
1-آن کار از نظر علمی به ما اثبات می شود.
2-آن کار اثبات شده برایمان ارزش سازی میشود.
3-با فشار و زور آن کار را ناچار انجام میدهیم
4برای آن کار پاداش تعیین می شود.

آزادی یعنی اینکه گزینه 3 نباشد یا ضعیف باشد.زمانی ما از فشار استفاده می کنیم که اثبات و ارزش(گزینه 1 و 2 بالا) ضعیف باشد.
البته بگم فشار در بعضی وقتا لازم است.مثلآ فشار آوردن به سیاست مدار لازم است تا کارش را به خوبی انجام دهد.
در کل فشار به دو دسته تقسیم میشود.
1-فشاری که نتیجه مجازات آن زود داده میشود.
2-فشاری که نتیجه مجازات آن دیرتر داده میشود.

فشار خوب فشار دومی است.مثلآ اگه یک سیاست مدار کارش را درست انجام ندهد تنبیه بدنی که نمی شود.ممکن است برای دفعه دوم رای نیاورد.در فشار دوم آزادی است.چون فرد زمان بیشتری دارد تا کارش را انجام دهد و آزادانه تر کارش را انجام میدهد.
پس ما انسان ها نیاز به آزادی داریم.نیاز به فشار دومی که گفتم داریم.
جالب اینجاست که بدانید اسلام فشار نوع دوم را برگزیده.هم چنین در اسلام آزادی نیز هست.مثلآ هیچ وقت شما اجبار نمی شوی که نماز بخوانی روزه بگیری و یا خمس بدهی.این چیز جالبی است که در اسلام وجود دارد.(فشار دور همون جهنم است)
برعکس در اسلام آزادگی وجود ندارد!بلکه در مسیحیت آزادگی وجود دارد! آزادگی یعنی زندگی همراه با ریاضت.زندگی شبیه مرتاز های هندی.در مسیحیت دنیا گرایی به شدت نفی شده مثلآ میگه که کار کردن برای پول و دنیا بد است اما در اسلام دنیا گرایی هم هست و زندگی خوب نیز هست در کنار معنویات سالم."

هشت نفر اینو دیدن یک نفر نظر نذاشت :Narahat:

atomization;32200 نوشت:
"بعضی ها می گویند سرنوشت انسان ها از پیش تعیین شده و انسان ها نمی توانند آنرا تغییر بدهند.خب,به وسیله علم روانشناسی می توان بسیاری از رفتار های انسان را پیش بینی کرد.حالا تصور کنید که خداوند کمال علم را دارد پس می تواند همه رفتارهای انسان را پیش بینی کند.رفتارهای انسان با توجه به مغز او هوش اوست.پس می توان گفت سرنوشت انسان از قبل تعیین شده(یعنی می توان پیش بینی کرد)ولی برای ما انسان ها هیچ قانونی وجود ندارد که حتمآ باید طبق سرنوشت پیش بریم.ما آزادیم.هر کاری که بخواهیم انجام می دهیم اما در سرنوشت ما آزادی نداریم.

پس فرق سرنوشت و پیش بینی:

در پیش بینی: در سرنوشت:
راه را می پیماییم. راه را می پیماییم.
آزادیم و راه را می پیماییم. آزاد نیستیم.

ما در پیش بینی قرار گرفته ایم.
البته بگم حتی خداوند بهشت و جهنم را بر اساس پیش بینی آفریده! زیرا خود انسان ها بهشت و جهنم را می آفرینن.البته در این پیش بینی استثنایی به نام قیامت هم وجود داره که سرنوشت است نه پیش بینی.چون یک چیز ماورای طبیعه است."
از توضیحات فوق چنین بر می آید که ما انسان ها فطرتآ آزاد هستیم .ما انسان ها نیاز به آزادی در زندگی داریم.وگرنه این حس برای ما عقده ای میشود و در آینده به مشکل بر می خوریم.
من آزادی را چنین تعریف می کنم:
"پیمودن راه زندگی توسط انسان بطوری که فشار و زور بر روی انسان کم باشد یا نباشد."
همه ما انسان ها برای اینکه کاری را اجرا کنیم چهار گزینه داریم که آن ها را انجام میدهیم.
1-آن کار از نظر علمی به ما اثبات می شود.
2-آن کار اثبات شده برایمان ارزش سازی میشود.
3-با فشار و زور آن کار را ناچار انجام میدهیم
4برای آن کار پاداش تعیین می شود.

آزادی یعنی اینکه گزینه 3 نباشد یا ضعیف باشد.زمانی ما از فشار استفاده می کنیم که اثبات و ارزش(گزینه 1 و 2 بالا) ضعیف باشد.
البته بگم فشار در بعضی وقتا لازم است.مثلآ فشار آوردن به سیاست مدار لازم است تا کارش را به خوبی انجام دهد.
در کل فشار به دو دسته تقسیم میشود.
1-فشاری که نتیجه مجازات آن زود داده میشود.
2-فشاری که نتیجه مجازات آن دیرتر داده میشود.

فشار خوب فشار دومی است.مثلآ اگه یک سیاست مدار کارش را درست انجام ندهد تنبیه بدنی که نمی شود.ممکن است برای دفعه دوم رای نیاورد.در فشار دوم آزادی است.چون فرد زمان بیشتری دارد تا کارش را انجام دهد و آزادانه تر کارش را انجام میدهد.
پس ما انسان ها نیاز به آزادی داریم.نیاز به فشار دومی که گفتم داریم.
جالب اینجاست که بدانید اسلام فشار نوع دوم را برگزیده.هم چنین در اسلام آزادی نیز هست.مثلآ هیچ وقت شما اجبار نمی شوی که نماز بخوانی روزه بگیری و یا خمس بدهی.این چیز جالبی است که در اسلام وجود دارد.(فشار دور همون جهنم است)
برعکس در اسلام آزادگی وجود ندارد!بلکه در مسیحیت آزادگی وجود دارد! آزادگی یعنی زندگی همراه با ریاضت.زندگی شبیه مرتاز های هندی.در مسیحیت دنیا گرایی به شدت نفی شده مثلآ میگه که کار کردن برای پول و دنیا بد است اما در اسلام دنیا گرایی هم هست و زندگی خوب نیز هست در کنار معنویات سالم."



با سلام
به لحاظ قوانین انجمن این عنوان ایراد داره، همینطور این بحث رو نباید در بخش "فروع دین در قرآن" مطرح می کردین.
اگه
واقعا دنبال مطلبین و اهل مطالعه، به این تاپیک مراجعه کنین:

نسبت اختیار انسان و امور شر با برخی اوصاف الهی

موضوع قفل شده است