جمع بندی تصاویر غیر اخلاقی و سقوط معنویت

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تصاویر غیر اخلاقی و سقوط معنویت

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:


سلام
مدتی هست که متاهل شدم ولی همسرم به خاطرنوع کارشون دورازماهستن،
ایشون مردخوبی هستن،به نیازهای خانواده اهمیت میدن،دررابطه ی زناشویی کم نمیزارن
ولی مشکل من اینه که درنبود ایشون و وقتی بهشون دسترسی ندارم،
زمانی که اتفاقی درتلگرام یادرسایتی مطلب مستهجن ببینم،قدرت ارادم ضعیف میشه وحتی ممکنه دچارگناه باخودم بشم

من دلم میخوادزندگی پرازمعنویت داشته باشم
هربارمیگم خداتوبه پذیره ولی بازاون اتفاق تکرارمیشه،خودم نمیرم دنبال عکس وفیلم،ولی اتفاقی که میبینم دیگه نمیتونم کنترل کنم،
مثلا کسی من رو ادکرده بود به یه گروه غیراخلاقی، من اصلاخبرنداشتم کی بود یا ربات ادکرده،
اومدم خارج بشم ازاین گروه وسوسه شدم وفیلماشودانلودکردم،نمیدونم چرااین حماقت روانجام دادم
ولی هردفعه یه عاملی بهانه میشه،میدونم ایناشرایط امتحانه ولی خیلی خودکنترلی برام سخت شده
دیگه امیدی ندارم،خسته شدم ازگناه ازدوری ازخدا

قشنگ‌خودم احساس میکنم چقدرسقوط کردم،
قبلا معرفت وبصیرت بیشتری داشتم ولی الان انگارپرده اومده جلوی چشمم دیگه درکم به اندازه ی قبل نیست،
قبح‌گناه برام ربخته،برای انجام‌گناه جسورشدم. کمکم کنید
دیگه ازچشم خدا افتادم،نمازوسبک میشمارم همش گناه میکنم
چون دیگه عزتم پیش خدا ازدست رفته خودم میدونم ازچشم خدا وامام زمان افتادم،
حتی اگه الان درست کنم خودمو ازترس اینکه دوباره برگردم ناامیدم ودست ودلم به هیچ کارنمیره،
زمینه ی گناه خیلی زیادشده خودآدمم نخوادیادش میندازن
حالم خوش نیست اصلا،یه مدت هم پول شبهه ناک واردزندگیم شد،که بیشترین اثرروازاون میدونم،خودم هم عامل اصلیش بودم،
مال حلالم قاطی به مال شبهه ناک شدکه نمیدونم چطور پاکش کنم الان،وسایلی که خریدم،غذایی که خوردم و....
درآینده قصدبارداری دارم،ولی ازاثروضعی گناهام روبچه وزندگیم میترسم
آیااین گناهای من روی بچه ی آیندم اثرمیزاره؟
اصلاممکنه ازمن نسل مومن وسربازامان زمان تولیدبشه؟
من خیلی آرزوهاواسه آیندم داشتم همشون نابودشد،
مطمئنم اثروضعی گناهان زندگیم و آینده ی خودم و شوهرمو تحت تاثیرقرارمیده.
کمکم کنید!





با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

مدیر ارجاع سوالات;977450 نوشت:
تصاویر غیر اخلاقی و سقوط معنویت

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی

از اینکه در این شرایط قرار گرفته اید، متاسفم. واقعا هم کنترل نفس در برخی شرایط، کار سختی ست. هرچند اگر انسان به نتیجه عملش توجه کند، حتما راحتتر این سختی را تحمل کرده و حتی از تحمل این سختی، خوشحال هم خواهد شد. دقیقا مانند کسی که برای مبتلا نشدن به بیماری، درد واکسن را به جان می خرد و از اینکار راضی هم هست.

در درجه اول این واضح است که شما در این مشکل تنها نیستید؛ همه انسان ها در دنیا دچار وسوسه نفس و شیطان شده و این یک امر کاملا طبیعی ست. اما می بینیم که بسیاری افراد در برابر وسوسه به دام نیفتاده و گرفتار گناه نمی شوند. پس حتما راهی هست و نباید ناامید باشید.

«نمی توانم»، «امید ندارم» و امثال این عبارات، القائات شیطانی ست که نمی خواهد شما راه فرار را بیابید و خودتان را نجات دهید. شما که احیانا نمی خواهید خودتان را مثل او منفور و رانده از درگاه رب العالمین کنید؟!! پس تا دیر نشده بازگردید که خداوند خودش دستور بازگشت داده و توبه پذیر است.

"…تُوبُواْ إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ...اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گردید و به درگاه خدا توبه كنید تا رستگار شوید." (۱)

پی نوشت:
۱. سوره مبارکه نور، آیه ۳۱

اما برای بازگشت، توجه بفرمایید که در حقیقت وسوسه مانند ویروس و میکروب است و در نفوس ضعیف تاثیرگذار است. اگر می خواهید در برابر وسوسه قوی عمل کرده و مبتلا به گناه نشوید، باید خودتان را با تقوا ایمن سازی کنید. کسی که بدنش را مقاوم سازی کرده باشد، به بیماریِ گناه مبتلا نخواهد شد.

تقوا از ماده «وقايه» به معني حفظ کردن چيزي در برابر آفات است؛ و در اصطلاح محفوظ داشتن روح و نفس است از آن چه بيم مي رود که به آن زيان رساند. در زبان شرع، تقوا را به خويشتن داري در برابر گناه و محرّمات اطلاق مي کنند. (۱)

راه تحصیل تقوا، در درجه اول تقویت ایمان و باورهای دینی ست. انسان در درجه اول باید به شریعت و معاد،‌ ایمان حقیقی و به عبارتی «باور» داشته باشد. علم به تنهائی کافی نیست و خیلی اوقات انسان در عین اینکه به چیزی علم قطعی دارد، اما در عمل طور دیگری رفتار می کند.

قرآن در مورد فرعون و قومش تاکید می کند که آنها در عین اینکه به حقانیت موسی یقین داشتند، اما او را انکار کردند:

«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ...؛ و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند در حالى که در دل به آن یقین داشتند...» (۲)

این فقط در مورد مستکبرین نیست، نمونه خیلی واضحی که می توان اشاره کرد، توجه نکردن به مضرات سیگار است. بسیار پزشکانی را دیده ایم که نسبت به مشکلاتی که سیگار برای آنها ایجاد می کند قطع و یقین دارند، اما مصرف می کنند. نمونه های زیادی از این قبیل وجود دارد که حتما خودتان هم اطلاع دارید.

ایمان وقتی به باور تبدیل می شود که انسان به مقتضیات ایمانش عمل کند. در واقع ایمان و عمل، مانند یک سیکل صحیح، هر کدام به افزایش دیگری کمک کرده و به مرور انسان را به باور می رسانند. ایمان باعث می شود که انسان در عمل قوی تر ظاهر شود؛ و هرچه عمل بهتر و کاملتر شود، ایمان افزایش پیدا می کند.

ایمان به حضور خداوند هم دقیقا به همین شکل است. بسیاری از ما نسبت به خداوند و احاطه او بر اعمال و رفتارمان یقین قطعی داریم، اما چون این یقین به باور تبدیل نشده، به خودمان جسارت داده و در محضرش مرتکب گناه می شویم، در حالیکه اگر یک انسان معمولی حضور داشته باشد، از او حیا می کنیم.

اگر ما علم به بودن در محضر خداوند را مرتب به خودمان یادآوری کرده و عمل مان را هم مطابق با آن کنیم، این علم به باور تبدیل شده و تبدیل به استقامت در برابر وسوسه و پرهیز از گناه می شود.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏؛ پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوس های شیطان می شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند و در پر تو یاد او حق را می بینند و بینا می گردند.» (۳)

به طور طبیعی اینکار در ابتدا به نظر سخت رسیده و ذهن انسان مرتب پراکنده می شود. مهم اینست که هر وقت متوجه شدیم، دوباره به حالت قبلی برگردیم. با استمرار بر این عمل، کم کم علم به باور تبدیل شده و حالت توجه و مراقبه دائمی برای انسان به حالت ملکه در می آید.

و هرچه انسان حالت مراقبه بیشتری پیدا کند، عملش با کیفیت بهتر و انجامش ساده تر خواهد شد.



پی نوشت ها:
۱. مفردات، ص ۵۳۰
۲. نمل، ۱۴
۳.
سوره مبارکه اعراف ۲۰۱

[="Navy"]سلام...به همون اندازه که انسان گناه میکنه و سقوط هم طبعا داره و دل تاریک میشه باید به همون اندازه نمازات رو بیشتر کنی و دوباره تعادل رو برگردونی ...نه بیشتر و نه کمتر...باید اعتدال و روشنایی و اون لِوِل ی که روحت در ضمیرت باید استاندارش رو حفظ کنه رو در نظر داشته باشی و اونو ثابت نگه بداری...این یک هنر هست و هنرمندی مثل استاد فرشچیان که چنان نقاشی هایی رو میکشه مثل همون هنر رو در ضمیرت باید داشته باشی تا تعادلت بهم نخوره!!...حالا چرا ما اصلا میریم گناه بکنیم که مجبور به تحمل زخم سقوط بشیم و اه و ناله کنیم!؟...جواب اینه که اصلا در ما هدفی نیست که ما رو به هیجان بیاره! و از خواب و خورد و خوراب بندازه که الا و بلا باید من به هدفی که دارم برسم و تا نرسم آرامش ندارم! ...به این میگن غضب تعالی! که روح انسان را بسیار حریص کمال میکنه!...این در وجود مان نیست که اینطوری میشه!...مثلا من نیاز داشتم یه کامپیوتر بخرم پول نداشتم گفتم برم سر کار بنایی ...چند ماه رفتم هی کارگرای دیگه می اومدن گرما سرما بهشون فشار می اورد میرفتن و کار هم نمی کردن و نق میزدن مثلا اوستا میگفت اقا یالّا تند باش چیکار میکنی ! نمی تونی کار کنی از فردا نیا! ...خب یه عده بهشون بر می خورد دعوا میشد میگفتن من برای بابام اینقدر کار نکردم که امروز برای تو کار کردم! خیلی دلت هم بخواد.... که از فردا دیگه نمی اومد! ...اما من توی تموم اون مدت چند ماه همش سکوت چشم تند و تیز کار میکردم بدون حرف چون هدف داشتم و نیاز به پول داشتم و تموم مدت توی ذهنم برنامه های ما بعد اینکه کامپیوتر بخرم و داشتم نظم دهی میکردم!...می دونین غضب و حرص اینطوری در درون ادم نباشه میره سمت چیزای پوچ مثل گناه اعتیاد و ولگردی و خلاف و اینا!...عین همین در بعد معنوی هم صدق میکنه مثلا کسی که همش حرص رفتن به عوالم ما بعد الطبیعه رو داره اون همش بی خوابی میکشه سکوت میکنه روزه میگره نماز زیاد می خونه درس های مربوط به فلسفه و عرفان زیاد می خونوه میره پی استاد موی دماقش میشه با هم دست به یقه میشن همدیگه رو میزنن میرن دادگاه مادگاه که الا و بلا باید به من ازون علم هایی که باهاش میره حهان های موازی دیگه رو یاد بدی و الا من تا اخر همش اینجا می مونم ...خخخخ!:)...می دونی اینطوری باید باشی![/]

سلام.
بهتره خودتونو از محیطش دور کنید. خیلی راحت از تلگرام خارج شید. اکانتتونو پاک کنید. خلاص. مطمئن باشید اتفاق بزرگی نمیفته. زندگیتون به قهقرا نمیره با حذف تلگرام. امتحان کنید.

[="#0000CD"]سلام علیکم ؛
ان شا الله زیر سایه ی خدا و اهل بیت زندگی پر برکت و ارامی داشته باشید .

بنظر بنده راه حل این مشکل در خود مشکل شماست .

نقل قول:
ولی همسرم به خاطرنوع کارشون دورازماهستن،

نقل قول:
ولی مشکل من اینه که درنبود ایشون و وقتی بهشون دسترسی ندارم،

همسر شما چقدر ازتون دور هستند ؟! چند روز در میون همدیگه رو میبینید ؟! چرا ازشون دور هستید ؟!
برای ترک یک گناه باید زمینه ی گناه را از بین برد ، دوری از همسر مهم ترین راه نفوذ شیطان به شماست . درکنارش تلگرام و فضای مجازی که وسیله ی نفوذ به حساب میان . اما راه اصلی همین فاصله ای ست که از همسر پیدا کردید ...
و حالا تصور بکنید که همسر شما در نبودتون چه فشارهایی رو تحمل میکنند ...
پیشنهاد من به شما خواهر خوبم اینه که تغییری ایجاد کنید و این فاصله ی مسافتی را ازبین ببرید .

اگه شغلی دارید و بخاطر شرایط شغلی از همسرتون جدا زندگی میکنید رهاش کنید . و همینطور اگه در حال تحصیل هستید ...
و یا اگر پدر و مادرتون مخالف اند .. اولویت زن ، همسرشه .
اینهارو مد نظر داشته باشید .

در پناه حق[/]

پرسش: متاهل هستم. همسرم مرد خوبی ست و به نیازهای خانواده اهمیت می دهد، ولی به خاطر نوع کارش از من دور است. در نبود ایشان وسوسه شده و با استفاده از سایت یا کانال های غیراخلاقی مرتکب گناه می شوم. می خواهم توبه کنم ولی باز این اتفاق تکرار می شود. حس می کنم که قبح گناه برایم از بین رفته و به راحتی گناه می کنم. حتی نمازم را سبک می شمارم. می خواهم برای فرزنددارشدن اقدام کنم ولی از اینکه این گناهان روی فرزندم تاثیر داشته باشد، نگرانم. از اینکه از خدا دور شده ام خسته شدم و می خواهم زندگی معنوی داشته باشم. کمکم کنید.

پاسخ: از اینکه در این شرایط قرار گرفته اید، متاسفم. واقعا هم کنترل نفس در برخی شرایط، کار سختی ست. هرچند اگر انسان به نتیجه عملش توجه کند، حتما راحتتر این سختی را تحمل کرده و حتی از تحمل این سختی، خوشحال هم خواهد شد. دقیقا مانند کسی که برای مبتلا نشدن به بیماری، درد واکسن را به جان می خرد و از اینکار راضی هم هست.

در درجه اول بدانید که شما در این مشکل تنها نیستید؛ همه انسان ها در دنیا دچار وسوسه نفس و شیطان شده و این یک امر کاملا طبیعی ست. اما می بینیم که بسیاری افراد در برابر وسوسه به دام نیفتاده و گرفتار گناه نمی شوند. پس حتما راهی هست و نباید ناامید باشید. «نمی توانم»، «امید ندارم» و امثال این عبارات، القائات شیطانی ست که نمی خواهد شما راه فرار را بیابید و خودتان را نجات دهید. شما که احیانا نمی خواهید خودتان را مثل او منفور و رانده از درگاه رب العالمین کنید؟!! پس تا دیر نشده بازگردید که خداوند خودش دستور بازگشت داده و توبه پذیر است.

"…تُوبُواْ إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ...اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گردید و به درگاه خدا توبه كنید تا رستگار شوید." (1)

اما برای بازگشت، توجه بفرمایید که در حقیقت وسوسه مانند ویروس و میکروب است و در نفوس ضعیف تاثیرگذار است. اگر می خواهید در برابر وسوسه قوی عمل کرده و مبتلا به گناه نشوید، باید خودتان را با تقوا ایمن سازی کنید. کسی که بدنش را مقاوم سازی کرده باشد، به بیماریِ گناه مبتلا نخواهد شد.

تقوا از ماده «وقايه» به معني حفظ کردن چيزي در برابر آفات است؛ و در اصطلاح محفوظ داشتن روح و نفس است از آن چه بيم مي رود که به آن زيان رساند. در زبان شرع، تقوا را به خويشتن داري در برابر گناه و محرّمات اطلاق مي کنند. (2)

راه تحصیل تقوا، در درجه اول تقویت ایمان و باورهای دینی ست. انسان در درجه اول باید به شریعت و معاد،‌ ایمان حقیقی و به عبارتی «باور» داشته باشد. علم به تنهائی کافی نیست و خیلی اوقات انسان در عین اینکه به چیزی علم قطعی دارد، اما در عمل طور دیگری رفتار می کند. قرآن در مورد فرعون و قومش تاکید می کند که آنها در عین اینکه به حقانیت موسی یقین داشتند، اما او را انکار کردند:

«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ...؛ و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند در حالى که در دل به آن یقین داشتند...» (3)

این فقط در مورد مستکبرین نیست، نمونه خیلی واضحی که می توان اشاره کرد، توجه نکردن به مضرات سیگار است. بسیار پزشکانی را دیده ایم که نسبت به مشکلاتی که سیگار برای آنها ایجاد می کند قطع و یقین دارند، اما مصرف می کنند. نمونه های زیادی از این قبیل وجود دارد که حتما خودتان هم اطلاع دارید.

ایمان وقتی به باور تبدیل می شود که انسان به مقتضیات ایمانش عمل کند. در واقع ایمان و عمل، مانند یک سیکل صحیح، هر کدام به افزایش دیگری کمک کرده و به مرور انسان را به باور می رسانند. ایمان باعث می شود که انسان در عمل قوی تر ظاهر شود؛ و هرچه عمل بهتر و کاملتر شود، ایمان افزایش پیدا می کند.

ایمان به حضور خداوند هم دقیقا به همین شکل است. بسیاری از ما نسبت به خداوند و احاطه او بر اعمال و رفتارمان یقین قطعی داریم، اما چون این یقین به باور تبدیل نشده، به خودمان جسارت داده و در محضرش مرتکب گناه می شویم، در حالیکه اگر یک انسان معمولی حضور داشته باشد، از او حیا می کنیم.

اگر ما علم به بودن در محضر خداوند را مرتب به خودمان یادآوری کرده و عمل مان را هم مطابق با آن کنیم، این علم به باور تبدیل شده و تبدیل به استقامت در برابر وسوسه و پرهیز از گناه می شود.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏؛ پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوس های شیطان می شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند و در پر تو یاد او حق را می بینند و بینا می گردند.» (4)

به طور طبیعی اینکار در ابتدا به نظر سخت رسیده و ذهن انسان مرتب پراکنده می شود. مهم اینست که هر وقت متوجه شدیم، دوباره به حالت قبلی برگردیم. با استمرار بر این عمل، کم کم علم به باور تبدیل شده و حالت توجه و مراقبه دائمی برای انسان به حالت ملکه در می آید. و هرچه انسان حالت مراقبه بیشتری پیدا کند، عملش با کیفیت بهتر و انجامش ساده تر خواهد شد.


پی نوشت ها:
1. سوره مبارکه نور، آیه 31
2. "حِفظُ الشیءِ مِما یُؤذیهِ وَ یَضُرُّه. یقالُ وَقیتُ الشیءَ اقیهِ وِقایَهً وَ وِقاء.... و التَّقوی جعلُ النَّفسِ فی وِقایَهٍ مِمّا یَخاف" راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، مصحح داوودی، صفان عدنان، انتشارت دارالشامیه، بیروت، ص 881
3. سوره مبارکه نمل، 14
4. سوره مبارکه اعراف 201

موضوع قفل شده است