جمع بندی انتظارات غیر واقعی مادر

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انتظارات غیر واقعی مادر

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خسته نباشید .

الان چند روزه مادرم شروع کرده یا باید اموال رو به اسم من کنید یا من طلاق میگیرم :-s

خون دل ها خوردم سر این موضوع ...

التماس کردم هر کاری کردم ولی مادرم ول کن نیست ، مادرم میخواد به خاطر صد میلیون منو و بابامو ول کنه بره با اینکه میدونه غیر خدا کسی رو نداریم !

البته مادر خودمم مریضه و بیماری روانی داره ، هر کاری میکنیم میگیم ببریمت بیمارستان و ... قبول نمیکنه ، اونقدر ها هم وضعیتش هنوز وخیم نشده که مردم متوجه بشن مریضه !

حتی خودمون هم کاملا مطمئن نیستیم که اینکار ها به خاطر پوله یا واقعا از روی مریضیه .

از طرفی هم اینقدر بهش اعتماد نداریم که اموال رو به اسمش بزنیم ، چون هنوز سی میلیون پول داره یه ریال اجازه نمیده ما ازش استفاده کنیم ( فقط گذاشته توی بانک سود بگیره فقط بیشتر بشه )

بابام میگه بیا حقتو بدم تو هم امضا بده که حقوقمو گرفتم قبول نمیکنه چون مادرش بهش گفته امضا نده هیچ وقت سرت کلاه میزارن ( حتی میگیم بیا پول وکیلتو بدیم وکیل بگیر از طریق اون اقدام کن میگه به وکیلم اعتماد ندارم ) - والا نمیدونم که چه فکری توی سرشه

حتی نمیزاره بابام توی خونه قرآن بخونه ، میاد میره اذیت میکنه میگه باید اموال رو به اسم من بزنین ( میگه فلان کس آپارتمان خریده و اسه زنش و ... تو هم باید بخری ، بابام میگه یه دونه پسر مریض از کار افتاده دارم ( منو میگه ) اگه اینکارو بکنم این فردا باید بردگی بکنه ( بابام خوب میشناسه مامانمو )

واقعا من چی بگم ؟ مادری که به خاطر پول بارها توی روی بچه اش ایستاده ، حتی یکبار به خاطر 50 تومن سود بیشتر زد توی گوش من !

تازه فقط اینا نیست خدا میدونه چه کارهایی میکنه ، مثلا همین امروز بلند شد گفت میخوام آرایش غلیظ کنم برم توی خیابون و ...

توی این چند روز دستشو بوسیدم ، محبت کردم گفتم مادرم بیا و اینکارو با ما نکن ولی قبول نمیکنه ! آخرش بابام نمیدونم چی گفت مامانم بلند شد گفت بلند شین بریم .

یه لحظه گفتم بابا آخرش تسلیم شدی ؟ بابام برگشت گفت نه ، بعد مادرم برگشت به من گفت تو بچه ی من نیستی و ... ( فکر کرد بابام با حرف من پشیمون شد )

الانم با من دشمن شده همش اضطراب اینو دارم بیاد کامپیوترمو خراب کنه یا کاری بکنه که آسیب ببینم x_x

از وقتی دست چپ و راستمو شناختم با اینکه بچه ی پسرم ، مادرم بهم به چشم یک رقیب نگاه کرده ، بابام یه دونه توت فرنگی به من بیشتر میداد مادرم خون به پا میکرد :-s

البته مادرم خوبی هم بهم کرده مثلا وقتی زندان بودم میگه کلی دعا کردم که آزاد بشی و ...

ولی وقتی میبینم رنگ پوست پدرم از عصبانیت عوض میشه ولی بیچاره به خاطر من تحمل میکنه چه قضاوتی میتونم در مورد مادرم بکنم که اینقدر اذیتش میکنه سر پول ؟

میخوام بدونم با این اوضاع وظیفه ی من چیه و چیکار باید بکنم ؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد بدیع

به من بیاموز;977328 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خسته نباشید .

الان چند روزه مادرم شروع کرده یا باید اموال رو به اسم من کنید یا من طلاق میگیرم

خون دل ها خوردم سر این موضوع ...

التماس کردم هر کاری کردم ولی مادرم ول کن نیست ، مادرم میخواد به خاطر صد میلیون منو و بابامو ول کنه بره با اینکه میدونه غیر خدا کسی رو نداریم !

البته مادر خودمم مریضه و بیماری روانی داره ، هر کاری میکنیم میگیم ببریمت بیمارستان و ... قبول نمیکنه ، اونقدر ها هم وضعیتش هنوز وخیم نشده که مردم متوجه بشن مریضه !

حتی خودمون هم کاملا مطمئن نیستیم که اینکار ها به خاطر پوله یا واقعا از روی مریضیه. . . . .


ضمن سلام خدمت شما و اعضای محترم انجمن
از مشکلی که با آن روبرو هستید متاسفیم اما به حل آن نیز کاملا امیدوار هستیم.
درباره مشکل عصبی و روانی مادرتان اطلاعات دقیقی نداریم اما ممکن است این مشکل یک بداخلاقی شدید، خشم و عصبانیت کنترل نشده، بخل و ... باشد. اگرچه برای چنین مشکلاتی نیز دارودرمانی موثر است اما پیشگیری و کنترل ان به صورت رفتار درمانی و در محیط خانه و توسط نزدیکان وی هزینه عاطفی و آبرویی بسیار کمتری دارد تا اینکه بخواهید به او برچسب بیمار روانی بزنید و به اجبار و یا آبروریزی او را تحت درمان قرار دهید. با توجه به اینکه گفتید در اصل بیماری او تردید دارید و اگر هم بیمار باشد هنوز دیگران متوجه بیماری او نیستند و او نیز نسبت به درمان مقاومت دارد بهتر است در محیط خانه و با اقدامات مناسب هیجانات و رفتارهای او را کنترل کنید.
اگر علت مشاجرات و بداخلاقی های مادرتان و اینکه مرتب حرف طلاق را میزند فقط دریافت مهریه باشد باید مهریه او را پرداخت کرد. چراکه مهریه حق هر خانم است و میتواند ان را مطالبه و دریافت کند. گاهی یک زن به خاطر احساس عدم امنیت در آینده علاقه مند است مهریه به او منتقل شود و به نام او بخورد. گاهی نیز به خاطر حرف مردم و مقایسه خود با خانم های دیگر این درخواست را مطرح میکند که مادر شما هم به این اشاره کرده بود. اگر مشکل مادرتان با انتقال مهریه به او حل میشود پدرتان این کار را انجام دهد. ولی با توجه به وضعیت مالی شما و روحیات مادرتان بیش از مهریه نباید به او پرداخت کند. اگر هم نسبت به امضا کردن واهمه دارد نیازی به آن نیست. وقتی پدرتان نیت پرداخت مهریه را داشته باشد و این را زبانی نیز بگوید به عنوان مهریه محسوب میشود و در صورتی که مشکلی پیش آمد در محاکم قضایی قابل استناد خواهد بود. نهایتا میتوان به عنوان شاهد افرادی را دعوت کرد.
بنابراین این یک اختلاف مالی میان پدر و مادر شما است. شما بهتر است در آن دخالت نکنید. دخالت کردن شما موضوع را پیچیده تر میکند. پدرتان را احساساتی میکند و قدرت تصمیم را از او میگیرد. مادرتان را نیز در مقابل شما قرار میدهد. شما به مهر مادری و دعای او بیشتر از پول نیاز دارید.
مادر شما از یک خلأ عاطفی رنج می برد. بنابراین هرچه میتوانید به او محبت کنید. مخصوصا از طرف پدرتان باید محبت ببیند تا بتواند تعادل خود را به دست آورد. بخل شدید میتواند حاصل بی اعتمادی فرد به محیط اطراف خود و افراد پیرامونی اش باشد. این بی اعتمادی ممکن است از کودکی نهادینه شده باشد اما به هر حال میتوانید در او تاثیرگذار باشید. به او ببخشید و حتی نسبت به او ایثار داشته باشید تا او نیز بتواند داشته های خود را با شما تقسیم کند.
موفق باشید.

به من بیاموز;977328 نوشت:
حتی نمیزاره بابام توی خونه قرآن بخونه ، میاد میره اذیت میکنه میگه باید اموال رو به اسم من بزنین ( میگه فلان کس آپارتمان خریده و اسه زنش و ... تو هم باید بخری ، بابام میگه یه دونه پسر مریض از کار افتاده دارم ( منو میگه ) اگه اینکارو بکنم این فردا باید بردگی بکنه ( بابام خوب میشناسه مامانمو )

واقعا من چی بگم ؟ مادری که به خاطر پول بارها توی روی بچه اش ایستاده ، حتی یکبار به خاطر 50 تومن سود بیشتر زد توی گوش من !

تازه فقط اینا نیست خدا میدونه چه کارهایی میکنه ، مثلا همین امروز بلند شد گفت میخوام آرایش غلیظ کنم برم توی خیابون و ...


هوالعالم

سلام و عرض ادب

ایا مادر شما در هر برهه از زندگی اینگونه رفتارهای کنترل نشده رو داشته ؟

ایا مادرتون در تغذیه و خواب هم دچار مشکل هستن ؟ مثلا پرخوابی یا کم خوابی - پرخوری یا کم خوری ؟

اگر مهریه پرداخت بشه شما مطمعن هستید که مشکل حل شود و مشکل دیگری به وجود نیاید ؟

ایا مادرتون قبلا سابقه بیماری جسمی ( تیرویید /کم خونی/ فشار خون و...) و یا روانی ( افسردگی و اضطراب و هراس و... ) داشته ؟

لطفا اگر ایرادی نداره در مورد کارهای مادرتان بیشتر توضیح بدید

اغاثاذیمون;978047 نوشت:
هوالعالم

سلام و عرض ادب

ایا مادر شما در هر برهه از زندگی اینگونه رفتارهای کنترل نشده رو داشته ؟

ایا مادرتون در تغذیه و خواب هم دچار مشکل هستن ؟ مثلا پرخوابی یا کم خوابی - پرخوری یا کم خوری ؟

اگر مهریه پرداخت بشه شما مطمعن هستید که مشکل حل شود و مشکل دیگری به وجود نیاید ؟

ایا مادرتون قبلا سابقه بیماری جسمی ( تیرویید /کم خونی/ فشار خون و...) و یا روانی ( افسردگی و اضطراب و هراس و... ) داشته ؟

لطفا اگر ایرادی نداره در مورد کارهای مادرتان بیشتر توضیح بدید

سلام ، درسته ما در اصل بیماری ایشون شکی نداریم ، پر خوری و پر خوابی داره ، مشکلات جسمی مانند فشار خون و ... هم داره و افسردگی و اضطراب و هراس هم داره .

ما تقریبا با بیماریش کنار اومدیم ، مثلا سوء ظن میکنه و حتی صرع داره و گاهی وقتا که قرصاشو نمیخورد کاملا از خودش بی خود میشد .

ولی مشکل اینه که الان حالش تقریبا طبیعی هستش و ما نمیتونیم تشخیص بدیم از بیماریشه یا نه ، دکتر هم نمیره و میگه شما منو درک نمی کنید و فقط میگین قرص بخور :-s

بدیع;978016 نوشت:
ضمن سلام خدمت شما و اعضای محترم انجمن
از مشکلی که با آن روبرو هستید متاسفیم اما به حل آن نیز کاملا امیدوار هستیم.
درباره مشکل عصبی و روانی مادرتان اطلاعات دقیقی نداریم اما ممکن است این مشکل یک بداخلاقی شدید، خشم و عصبانیت کنترل نشده، بخل و ... باشد. اگرچه برای چنین مشکلاتی نیز دارودرمانی موثر است اما پیشگیری و کنترل ان به صورت رفتار درمانی و در محیط خانه و توسط نزدیکان وی هزینه عاطفی و آبرویی بسیار کمتری دارد تا اینکه بخواهید به او برچسب بیمار روانی بزنید و به اجبار و یا آبروریزی او را تحت درمان قرار دهید. با توجه به اینکه گفتید در اصل بیماری او تردید دارید و اگر هم بیمار باشد هنوز دیگران متوجه بیماری او نیستند و او نیز نسبت به درمان مقاومت دارد بهتر است در محیط خانه و با اقدامات مناسب هیجانات و رفتارهای او را کنترل کنید.
اگر علت مشاجرات و بداخلاقی های مادرتان و اینکه مرتب حرف طلاق را میزند فقط دریافت مهریه باشد باید مهریه او را پرداخت کرد. چراکه مهریه حق هر خانم است و میتواند ان را مطالبه و دریافت کند. گاهی یک زن به خاطر احساس عدم امنیت در آینده علاقه مند است مهریه به او منتقل شود و به نام او بخورد. گاهی نیز به خاطر حرف مردم و مقایسه خود با خانم های دیگر این درخواست را مطرح میکند که مادر شما هم به این اشاره کرده بود. اگر مشکل مادرتان با انتقال مهریه به او حل میشود پدرتان این کار را انجام دهد. ولی با توجه به وضعیت مالی شما و روحیات مادرتان بیش از مهریه نباید به او پرداخت کند. اگر هم نسبت به امضا کردن واهمه دارد نیازی به آن نیست. وقتی پدرتان نیت پرداخت مهریه را داشته باشد و این را زبانی نیز بگوید به عنوان مهریه محسوب میشود و در صورتی که مشکلی پیش آمد در محاکم قضایی قابل استناد خواهد بود. نهایتا میتوان به عنوان شاهد افرادی را دعوت کرد.
بنابراین این یک اختلاف مالی میان پدر و مادر شما است. شما بهتر است در آن دخالت نکنید. دخالت کردن شما موضوع را پیچیده تر میکند. پدرتان را احساساتی میکند و قدرت تصمیم را از او میگیرد. مادرتان را نیز در مقابل شما قرار میدهد. شما به مهر مادری و دعای او بیشتر از پول نیاز دارید.
مادر شما از یک خلأ عاطفی رنج می برد. بنابراین هرچه میتوانید به او محبت کنید. مخصوصا از طرف پدرتان باید محبت ببیند تا بتواند تعادل خود را به دست آورد. بخل شدید میتواند حاصل بی اعتمادی فرد به محیط اطراف خود و افراد پیرامونی اش باشد. این بی اعتمادی ممکن است از کودکی نهادینه شده باشد اما به هر حال میتوانید در او تاثیرگذار باشید. به او ببخشید و حتی نسبت به او ایثار داشته باشید تا او نیز بتواند داشته های خود را با شما تقسیم کند.
موفق باشید.

سلام ، با تشکر از پاسخ مفیدتون ، فقط مشکل اینجاست که مادرم به مهریه اش راضی نمیشه و میگه باید بیشتر بدید این مورد اختلاف پدر و مادرمه ، یعنی پدرم میگه بریم قانونی هر چقدر شد مهریه ات رو بدم ولی مادرم قبول نمیکنه ( میگه اکه اونطوری بکنی باید بعدش طلاقم بدی )

البته خدا رو شکر نمیدونم چه صحبت هایی مخفیانه با هم کردن که الان مادرم کوتاه اومده و دیگه صحبتشو نمیکنه .

به من بیاموز;978120 نوشت:
دکتر هم نمیره و میگه شما منو درک نمی کنید و فقط میگین قرص بخور

خب کسی که هم بیماری جسمی داره هم بیماری روانی باید بیشتر از افراد عادی ازش مراقبت بشه و درک بشه

مادرتون حق دارند .....باید امنیت مالی و امنیت عاطفی از طرف پدرتون دریافت کنن

اغاثاذیمون;978124 نوشت:
امنیت مالی

آخه مشکل اینه که منم مریضم و به تازگی هم از کار افتاده ام کردن پس من چیکار کنم بابام اینو میگه Beee

اموال هم به قدر کفایت کامل جفتمون نیست ( البته این ادعای مادرمه و اگر نه من که راضی ام به رضای خدا ) ، مادرم با اینکه ارث پدری هم داره و خودش هم تا الان مقداری پول جمع کرده چشمشو دوخته به ارثی که قراره به من برسه :-s

ولی از جهت حمایت عاطفی حق داره ، ولی هر بار به پدرم گفتم میگه تو نمیدونی که توی این بیست و چند سال چه بلایی سر من آورده :-??

به من بیاموز;978127 نوشت:
ولی از جهت حمایت عاطفی حق داره

مادرتون چه بسا به خاطر نداشتن امنیت عاطفی , از مهریه و (سند زدن دارایی به نام خودش) به عنوان سلاح در مقابل پدرتون استفاده میکنه تا

مورد توجه قرار بگیره و حداقل از لحاظ مالی احساس امنیت بدست بیاره

چون در خانم ها امنیت مالی میتونه تا حدودی نداشتن امنیت عاطفی رو جبران کنه

شاید بهتر باشه با پدرتون صحبت کنید و یا اینکه پدرتون به یک روانشناس خوب مراجعه کنن

البته اینکه پدرتون گفته تو نمیدونی که توی این بیست و چند سال چه بلایی به سرم اورده خودش جای سوال هست ؟!

[="Tahoma"][="Navy"]

به من بیاموز;977328 نوشت:
ز وقتی دست چپ و راستمو شناختم با اینکه بچه ی پسرم ، مادرم بهم به چشم یک رقیب نگاه کرده ، بابام یه دونه توت فرنگی به من بیشتر میداد مادرم خون به پا میکرد

البته مادرم خوبی هم بهم کرده مثلا وقتی زندان بودم میگه کلی دعا کردم که آزاد بشی و ...

ولی وقتی میبینم رنگ پوست پدرم از عصبانیت عوض میشه ولی بیچاره به خاطر من تحمل میکنه چه قضاوتی میتونم در مورد مادرم بکنم که اینقدر اذیتش میکنه سر پول ؟

میخوام بدونم با این اوضاع وظیفه ی من چیه و چیکار باید بکنم ؟


سلام
اگه منظورش از حق مهریه اش است چندتا شاهد عادل دعوت کنید و جلو اونا مهریه اش رو بهش بدین بعدم از شهود امضا بگیرید که حقشو بهش دادین. خلاصه پرداخت هر نوع حقی هم لازمه هم حضور شهود برای اثباتش کافیه. لازم نیست نوشته و امضاء شهود جلوی مادرتون باشه که ناراحت بشه.
اگه صرفا ادعای حقی داره چیزی بهش ندین چون اینطور که معلومه ایشون برای حفظ اموال شایستگی لازم رو نداره.
و اما در نهایت شما در مورد مادرتون دو راه بیشتر ندارین یکی صبر و مداراست که هرچند بسیار سخته اما خداپسندانه تره و یکی اینه که از شما جدا بشه که البته اینم سخت و مشکله
یا علیم[/]

با سلام
یکی از تعارض ها و معضلات اخلاقی که ممکن است برای خیلی از افراد پیش بیاید چگونگی ورود و نقش آفرینی مثبت در اختلافی است که میان دو نفر دیگر به وجود آمده است. گاهی برخورد اشتباه نفر سوم به اختلاف آن دو نفر دامن میزند و گاهی نحوه ورود و قضاوت به گونه ای است که اختلاف آن دو نفر با یکدیگر بر طرف میشود اما تازه اختلافات آن دو و یا یکی از آن دو با شخص میانجی آغاز میشود. با توجه به ارتباط سوال این تاپیک با این مسئله، به یک دسته بندی حداقلی و کلی در این رابطه اشاره میکنیم:
گاهی اوقات اصل موضوعی که بر سر ان اختلاف وجود دارد یک موضوع واهی است و هیچ کدام از دو طرف صاحب حق نیستند و سعی باطل و زیاده خواهی دارند. در چنین اختلافاتی می بایست به هیچ عنوان دخالت نکرد و هیچ کمکی به هیچ یک از دو اردوگاه ننمود. امیرالمومنین علیه السلام در این باره می فرمایند: كُنْ‏ فِي‏ الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ وَ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ. در فتنه مانند ابن لبون (بچه شتر) باش. نه پستانى دارد كه دوشيده شود و نه کمری كه سوارى بدهد.(1)
مورد بعدی جایی است که طرفین اختلاف یکی حق و دیگری باطل است. یعنی دو نفر تنها بر سر یک موضوع اختلاف دارند و در آن موضوع هم حق تنها از آنِ یکی از آن دو است. در چنین مواردی باید به دفاع از مظلوم و قضاوت عادلانه پرداخت. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است: أنصر أخاك‏ ظالما أو مظلوما إن يك ظالما فاردده عن ظلمه و إن يك مظلوما فانصره. به برادرت کمک کن چه ظالم باشد و چه مظلوم. اگر ظالم بود او را از ظلم کردن باز دار و اگر مظلوم بود از او دفاع کن.(2)
اما صورت سوم در جایی است که نمیتوان حق را به طور صد در صد به یکی از دو طرف دعوا داد و اختلاف پیچیده تر از این است که با یک قضاوت و جانبداری مرتفع شود. مثلا زن و شوهری که مدت ها است با یکدیگر اختلاف دارند. قطعا هر دو اشتباهات و تقصیراتی داشته اند و اختلاف آنها تنها به مورد اخیر ختم نمی شود. در این موارد قضاوت عجولانه و موردی مخصوصا از طرف فرزندان کمکی نمیکند. توصیه قرآن کریم در چنین مواردی حکمیت دو فرد است که یکی از جانب زن و دیگری از جانب مرد باشد. (3)
پی نوشت ها:

  1. نهج البلاغه، ص469.
  2. نهج الفصاحه، ص265.
  3. نساء، 35.

پرسش: مادرم چند روزی است دعوا به راه انداخته که یا باید پدرم اموالش را به نام او بزند و یا اینکه او را طلاق دهد. پدرم حاضر است مهریه او را پرداخت کند به این شرط که امضا دهد حق و حقوقم را دریافت کرده ام. اما او به این مقدار راضی نیست. می گوید اگر قرار باشد فقط مهریه ام را بگیرم پس طلاق میگیرم. امضا هم نمی دهد. احساس میکند ما میخواهیم سرش کلاه بگذاریم. علت اینکه پدرم زیر بار نمی رود، از کارافتادگی من است. اخلاق مادرم را میداند. اگر پولی داشته باشد به هیچ کس حتی خانواده اش حاضر نیست کمک کند. البته به خاطر برخی از رفتارهای غیر عادی مادرم احتمال بیماری روانی را نیز در مورد او میدهیم. ولی مطمئن نیستیم. چه رفتاری باید با او داشته باشیم؟

پاسخ: درباره مشکل عصبی و روانی مادرتان اطلاعات دقیقی نداریم اما ممکن است این مشکل یک بداخلاقی شدید، خشم و عصبانیت کنترل نشده، بخل و ... باشد. اگرچه برای چنین مشکلاتی نیز دارودرمانی موثر است اما پیشگیری و کنترل ان به صورت رفتار درمانی و در محیط خانه و توسط نزدیکان وی هزینه عاطفی و آبرویی بسیار کمتری دارد تا اینکه بخواهید به او برچسب بیمار روانی بزنید و به اجبار و یا آبروریزی او را تحت درمان قرار دهید. با توجه به اینکه گفتید در اصل بیماری او تردید دارید و اگر هم بیمار باشد هنوز دیگران متوجه بیماری او نیستند و او نیز نسبت به درمان مقاومت دارد، بهتر است در محیط خانه و با اقدامات مناسب هیجانات و رفتارهای او را کنترل کنید.

اگر علت مشاجرات و بداخلاقی های مادرتان و اینکه مرتب حرف طلاق را میزند فقط دریافت مهریه باشد باید مهریه او را پرداخت کرد. چراکه مهریه حق هر خانم است و میتواند آن را مطالبه و دریافت کند. گاهی یک زن به خاطر احساس عدم امنیت در آینده علاقه مند است مهریه به او منتقل شود و به نام او بخورد. گاهی نیز به خاطر حرف مردم و مقایسه خود با خانم های دیگر این درخواست را مطرح می کند. اگر مشکل مادرتان با انتقال مهریه به او حل می شود پدرتان این کار را انجام دهد. ولی با توجه به وضعیت مالی شما و روحیات مادرتان بیش از مهریه نباید به او پرداخت کند. اگر هم نسبت به امضا کردن واهمه دارد نیازی به آن نیست. وقتی پدرتان نیت پرداخت مهریه را داشته باشد و این را زبانی نیز بگوید به عنوان مهریه محسوب می شود و در صورتی که مشکلی پیش آمد در محاکم قضایی قابل استناد خواهد بود. نهایتا میتوان به عنوان شاهد افرادی را دعوت کرد.

بنابراین این یک اختلاف مالی میان پدر و مادر شما است. شما بهتر است در آن دخالت نکنید. دخالت کردن شما موضوع را پیچیده تر میکند. پدرتان را احساساتی میکند و قدرت تصمیم را از او میگیرد. مادرتان را نیز در مقابل شما قرار میدهد. شما به مهر مادری و دعای او بیشتر از پول نیاز دارید. مادر شما از یک خلأ عاطفی رنج می برد. بنابراین هرچه می توانید به او محبت کنید. مخصوصا از طرف پدرتان باید محبت ببیند تا بتواند تعادل خود را به دست آورد. بخل شدید می تواند حاصل بی اعتمادی فرد به محیط اطراف خود و افراد پیرامونی اش باشد. این بی اعتمادی ممکن است از کودکی نهادینه شده باشد اما به هر حال می توانید در او تاثیرگذار باشید. به او ببخشید و حتی نسبت به او ایثار داشته باشید تا او نیز بتواند داشته های خود را با شما تقسیم کند.

موضوع قفل شده است