قرآن چگونه یک شیعه را هدایت کرد؟

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرآن چگونه یک شیعه را هدایت کرد؟

وقتی در آغاز جوانی به بعضی از مبانی مذهب پدری خود ( مذهب شیعه) شک کردم ، برای علاج این شک به پیش ملایانم شیعه رفتم و کتابهای آنها را خواندم یادم میاید کتابی بود در رد وهابیت که با علاقه تمام خواندم نویسنده این کتاب یا جعفر سبحانی بود یا محمد تقی جعفری
آنها با حرارت این عقیده وهابی ها ؛که نباید بر سر قبور بنا و ساختمان و گنبد و بارگاه ساخته شود را رد میکردند، و در ضمن دلایل خود، برای رد وهابیت به آیه ای از کتاب خدا در سوره کهف چنگ زدند و جمله های شبیه به این متن را بطور مفصل نوشته بودند:

ادعای شیعه :
ساخت بنا برای بزرگان از دست رفته، یك امر قرآنی است زیرا قرآن درباره اصحاب كهف می فرماید: «ابْنُوا عَلَیهِم بُنْیانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِم مَّسْجِدًا» ﴿الكهف: ٢١﴾ و اینكه قرآن ساخت مسجد در كنار قبور اصحاب كهف را با لحن موافق می آورد خود بزرگترین دلیل برای موافقت قرآن با ساخت گنبد و حتی مسجد در كنار مزار بزرگان است، پس وقتی مسجدی در كنار قبر بزرگی ساخته شد، این تضادی با آیه «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّـهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا» ﴿الجن: ١٨﴾ ندارد، زیرا اگر چنین بود قرآن آن را نقل نمی كرد و یا پس از نقل آن را رد می كرد و یا اینكه پیامبر اكرم آن را نسخ و یا رد می فرمود.

جستجوی من
برای کشف حقیقت، قرآن را باز کردم تا آیات قبل و بعد را ببینم تا بدانم حق با سنی است یا با شیعه:
سلسله آیات به این ترتیب بود:
«وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِیتَسَاءَلُوا بَینَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یوْمًا أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْینْظُرْ أَیهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْیأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْیتَلَطَّفْ وَلَا یشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا» (الکهف/19) این‌گونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند؛ یکی از آنها گفت: «چه مدت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکه‌ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه‌تری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. اما باید دقت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...
«وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَیهِمْ لِیعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیبَ فِیهَا إِذْ یتَنَازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدًا» (الکهف/21)
و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می‌گفتند: «دیواری بر در غار آنان بسازید پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنهایی كه حاكم مسلط بر کار بودند گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها می‌سازیم»

«سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَیقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیبِ وَیقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا» (الکهف/22)
گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی می‌گویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بی‌دلیل است- و گروهی می‌گویند: «آنها هفت نفر
بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‌دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!
«قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَیبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِی وَلَا یشْرِكُ فِی حُكْمِهِ أَحَدًا» (الکهف/26)
بگو: «خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است؛ غیب آسمانها و زمین از آن اوست! راستی چه بینا و شنواست! آنها هیچ ولی و سرپرستی جز او ندارند! و او هیچ کس را در حکم خود شرکت نمی‌دهد!»
روش تحقیق
من آیه ای كه شیعه به آن استناد کرده را با رنگ آبی مشخص کردم و و آیه قبل آز آن و دو آیه بعد از آن را نوشتم .
با آنکه من برای یافتن پاسخ به این سوال که گنبد سازی خوب است یا نه، پیش قاضی مغرض رفته بودم! پیش قاضیی که خودش با تمام وجود طرفدار گنبد سازی بود رفته بودم ،
اما هنگامی که او دلیل قرآنی نشان داد، قرآن تلبیس او را باطل نمود.
پس ببینید، قرآن انسانی که در جستجوی حقیقت باشد را (حتی اگر استادش کذاب و گمراه باشد) نیز براحتی هدایت میکند!
حالا اگر شما دقت کنید من جملاتی را با خط سرخ مشخص کرده ام . این جملات رنگیم مشابه یکدیگر است 4 بار در همین متن کوتاه این جمله مشابه تکرار شده جمله این است:
«قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ»بگو: «خداوند آگاهتر است؛
در آیه اول: گفتگو بین اصحاب کهف بود که عده ای گمان میکردند نصف روز یا یک روز تمام خوابیدند و عده ای دیگر از بین أنها گفتند ( حرف بی سند گویید بلکه «اللَّهُ أَعْلَمُ» كه چه مدت خوابیده بودیم و ما میدانم حرف گروه اول درست نبود و سخن کسانی که گفتند الله اعلم درست برد.
در آیه دوم: دعوا بین قبر سازها و مخالفین قبرسازی است شیعه میگوید اگر قبر سازی حرام بود، الله در این آیه آنرا رد میکرد اما الله فقط دعوای دو طرف را ذکر کرده و موضوع را بدون نتیجه گیری رها کرده پس قبر سازی بد نیست .
اما در اینجا هم میبینیم گروهی که میگویند قبر بسازیم و گروهی که مخالف قبر سازی هستند جمله «اللَّهُ أَعْلَمُ» را بکار میبرند پس با توجه به آیه قبلی که حق با گروه «اللَّهُ أَعْلَمُ» بود اینجا هم حق با همان گروه است.
در آیه سوم: دعوا بین چند گروه است گروهی میگویند اصحاب کهف سه نفر بودند گروهی میگویند 5 نفر بودند گروهی میگفتند 7 نفر بودند و حضرت محمد میگوید «اللَّهُ أَعْلَمُ» و حق با گروهی است که میگوید «اللَّهُ أَعْلَمُ»
در آیه چهارم هم رسول الله درباره مدت توقف اصحاب کهف میگوید «اللَّهُ أَعْلَمُ» است و همین فرموده درست است.
قرآن براحتی بمن فهماند که حق با گروهی است که میگویند الله اعلم و پس دانستم بین دوگروه قبر پرست و مخالف قبر سازی حق با کیست!
البته بعد ها كه بیشتر مطالعه کردم به حقیقت دیگری هم دست یافتم و آن اینکه وقتی چیزی حرام باشد حملش هم حرام است و فروشش هم حرام است، خریدش هم حرام است.
مثلا خوردن شراب حرام اعلام شده، پس معنی ندارد که ما ظرف سازی برای شراب را به این حجت که شیشه سازی را قرآن اجازه داده حلال بدانیم یا خرید و فروش شراب را به دلیل این أیه :
(وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیع .......) و خداوند خرید و فروش را حلال کرده،(البقرة/275)جایز بدانیم !
آری وقتیکه خداوند حاجت خواهی از مرده را حرام اعلام کرده:
(وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا یخْلُقُونَ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ)(النحل/20)
معبودهایی را که غیر از خدا می‌خوانند، چیزی را خلق نمی‌کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند!
(أَمْوَاتٌ غَیرُ أَحْیاءٍ وَمَا یشْعُرُونَ أَیانَ یبْعَثُونَ)(النحل/21)
آنها مردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند؛ و نمی‌دانند (عبادت‌کنندگانشان) در چه زمانی محشور می‌شوند!

هنگامی که وسیله گیری را قدغن کرده و وسیله گیر را کاذب و ناسپاس نامیده:
(أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یحْكُمُ بَینَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ)(الزمر/3)
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمی‌پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌کند؛ خداوند آن کس را که دروغگو و کفران‌کننده است هرگز هدایت نمی‌کند!
پس خود بخود اعتنا به قبور و ساختن بارگاه برای قبرها ؛که به منظور رفتن مردم برای حاجت خواهی است؛ حرام میشود ، و دیگر نیازی نیست که علمای شیعه بگردند و برای مهمترین عبادت خود عوض آنکه دلیل محکمی از قرآن بیاورند یک دلیل لزران را از آیه ای که هیچ ربطی به عبادت هم آنها ندارد استنباط کنند!!


محمد باقر سجـــــودى

باسمه تعالی
با سلام
«در آیه دوم: دعوا بین قبر سازها و مخالفین قبرسازی است شیعه میگوید اگر قبر سازی حرام بود، الله در این آیه آنرا رد میکرد اما الله فقط دعوای دو طرف را ذکر کرده و موضوع را بدون نتیجه گیری رها کرده پس قبر سازی بد نیست .
اما در اینجا هم میبینیم گروهی که میگویند قبر بسازیم و گروهی که مخالف قبر سازی هستند جمله «اللَّهُ أَعْلَمُ» را بکار میبرند پس با توجه به آیه قبلی که حق با گروه «اللَّهُ أَعْلَمُ» بود اینجا هم حق با همان گروه است. »
جواب اشکال:
در آیه شریفه« وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدا» جمله « ربهم اعلم بهم» با توجه به اینکه نزاع بین دو گروه مشرکین و مومنین بود و همچنین با توجه به اینکه کلام مومنین به فرموده ی خداوند متعال «
قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدا» اتخاذ مسجد می باشد، کلام مشرکین است و موید بر این مطلب این است که گفتند «ربهم» نگفتند« ربنا».
مسلما حق با گروهی که گفتند« ربهم اعلم بهم» نبوده و استدلال شما باطل است. و آن هدایتی که به آن اشاره کردید در واقع همان گمراهی است که شخص به خاطر تفسیر غیر عالمانه به آن دچار شده است.
اما در مورد توسل به مردگان خدمت جناب عقیل عرض شود بنده در تاپیک « توسل به مردگان فقط از لحاظ قرآن» سوالی مطرح کردم و آن اینکه
«شما با استناد به آیه ی شریفه «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِين‏» گفتید که توسل به مردگان عبادت غیر خدا و شرک است. در این صورت بسیاری از مسلمانان از جمله بزرگان اهل سنت که عباراتی در مورد بعضی از آنها نقل شد مشرک بودند و حال آنکه کسی نگفته که مثلا جناب محمد بن ادريس شافعي و یا احمد بن حنبل از آنجا که به قبر ابوحنیفه و شافعی متوسل شده بودند،مشرک بوده اند.»که هنوز پاسخی ندادید. اگر پاسخ بنده را بدهید بحث در مورد توسل به مردگان را پی می گیریم انشا الله.
تشکر


بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت جناب سعید

سعید;32256 نوشت:
با سلام «در آیه دوم: دعوا بین قبر سازها و مخالفین قبرسازی است شیعه میگوید اگر قبر سازی حرام بود، الله در این آیه آنرا رد میکرد اما الله فقط دعوای دو طرف را ذکر کرده و موضوع را بدون نتیجه گیری رها کرده پس قبر سازی بد نیست . اما در اینجا هم میبینیم گروهی که میگویند قبر بسازیم و گروهی که مخالف قبر سازی هستند جمله «اللَّهُ أَعْلَمُ» را بکار میبرند پس با توجه به آیه قبلی که حق با گروه «اللَّهُ أَعْلَمُ» بود اینجا هم حق با همان گروه است. » جواب اشکال: در آیه شریفه« وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدا» جمله « ربهم اعلم بهم» با توجه به اینکه نزاع بین دو گروه مشرکین و مومنین بود و همچنین با توجه به اینکه کلام مومنین به فرموده ی خداوند متعال «قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدا» اتخاذ مسجد می باشد، کلام مشرکین است و موید بر این مطلب این است که گفتند «ربهم» نگفتند« ربنا». مسلما حق با گروهی که گفتند« ربهم اعلم بهم» نبوده و استدلال شما باطل است. و آن هدایتی که به آن اشاره کردید در واقع همان گمراهی است که شخص به خاطر تفسیر غیر عالمانه به آن دچار شده است.

خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم شما هم محققانه به قضیه نگاه کرده اید اما تحقیق شما اشکال دارد چون شما می گویید آن دسته که گفتند ربهم اعلم بهم مشرکان بودند چون نگفتند ربنا و گفتند ربهم.
اما اگر به دو آیه قبل از این آیه نگاه کنید یعنی این آیه
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا
اين‏گونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يکديگر سؤال کنند؛ يکى از آنها گفت: «چه مدّت خوابيديد؟!» گفتند: «يک روز، يا بخشى از يک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقيقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون يک نفر از خودتان را با اين سکّه‏اى که داريد به شهر بفرستيد، تا بنگرد کدام يک از آنها غذاى پاکيزه‏ترى دارند، و مقدارى از آن براى روزى شما بياورد. امّا بايد دقّت کند، و هيچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...
در این جا هم بعضی از از اصحاب کهف به بعضی دیگر می گویند ربکم و نمی گویند ربنا آیا به نظر شما در این جا اصحاب کهف مشرک شدند امیدوارم دوستان هم محققانه وارد کار شوند.

سعید;32256 نوشت:
«‏ شما با استناد به آیه ی شریفه «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِين‏» گفتید که توسل به مردگان عبادت غیر خدا و شرک است. در این صورت بسیاری از مسلمانان از جمله بزرگان اهل سنت که عباراتی در مورد بعضی از آنها نقل شد مشرک بودند و حال آنکه کسی نگفته که مثلا جناب محمد بن ادريس شافعي و یا احمد بن حنبل از آنجا که به قبر ابوحنیفه و شافعی متوسل شده بودند،مشرک بوده اند.»که هنوز پاسخی ندادید. اگر پاسخ بنده را بدهید بحث در مورد توسل به مردگان را پی می گیریم انشا الله.
سلام
این تیکه رو اصلا ایشون ندید دیدی عقیل حان؟

بشارت;32395 نوشت:
سلام این تیکه رو اصلا ایشون ندید دیدی عقیل حان؟

من دیدم اما ایشان ندیدند که این جا موضوع دیگری است و این جا جای بحث نیست

سلام بر ال یاسین

عقیل;32387 نوشت:
امیدوارم دوستان هم محققانه وارد کار شوند.

امیدوارم گوینده خودش هم عامل باشه

عقیل;32387 نوشت:
قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُبِمَا لَبِثْتُمْ

شما وقتی خوابی چیزی میشنوی نه افرین پس اصحاب کهف هم نمیشنوند حالا شما بعد از سیصد سال دوباره بیدار میشی نه که نمیشی ولی اصحاب کهف بیدار شدند
نتیجه شما با درک خودت میخوای همه چیز رو مقایسه کنی بگو ببینم
الان میتونی صدای مورچه توی اتاقتو بشنوی نه پس چطور حضرت سلیمان شنید اگه حقیر نتیجه بگیرم شما کر هستی این نتیجه درست و منطقیه؟؟
اگه متوجه نشدی بازم شفافتر بگم؟!!!

عقیل جان خسته نباشی :Gol:
هنوز نتوانستن جواب بحث خفقان را بدن:Kaf:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بشارت;32426 نوشت:
شما وقتی خوابی چیزی میشنوی نه افرین پس اصحاب کهف هم نمیشنوند حالا شما بعد از سیصد سال دوباره بیدار میشی نه که نمیشی ولی اصحاب کهف بیدار شدند

اگه شفاف تر بگید ممنون می شوم
بشارت;32426 نوشت:
نتیجه شما با درک خودت میخوای همه چیز رو مقایسه کنی بگو ببینم الان میتونی صدای مورچه توی اتاقتو بشنوی نه پس چطور حضرت سلیمان شنید اگه حقیر نتیجه بگیرم شما کر هستی این نتیجه درست و منطقیه؟؟ اگه متوجه نشدی بازم شفافتر بگم؟!!!

این از معجزات حضرت سلیمان بود و خدا صدای آن مورچه را به سلیمان شنوانید اما این دلیل نمی شود که سلیمان از هر چیزی با خبر است چون در ادامه ی همین آیه (19 نمل) می بینیم که حضرت سلیمان از هدهد خبر ندارد و جالب تر از این هدهد هم می داند که سلیمان غیب نمی داند
وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ
(سليمان) در جستجوى آن پرنده [= هدهد] برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمى‏بينم، يا اينکه او از غايبان است؟!
فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ
چندان درنگ نکرد (که هدهد آمد و) گفت: «من بر چيزى آگاهى يافتم که تو بر آن آگاهى نيافتى؛ من از سرزمين «سبا» يک خبر قطعى براى تو آورده‏ام!
هیوا;32428 نوشت:
عقیل جان خسته نباشی هنوز نتوانستن جواب بحث خفقان را بدن

خیلی ممنون از شما همشهری عزیزم
در ضمن امضای خیلی قشنگی داری

سلام بر ال یاسین

عقیل;32461 نوشت:
این دلیل نمی شود که سلیمان از هر چیزی با خبر است

عقیلکم نازنینم کی گفتم از همه چیز باخبره؟!!!!! سوال کردم چطور سلیمان صدای مورچه رو میشنید تو نمیشنوی؟ایا این دلیل میشه شما کری؟
عقیل;32137 نوشت:
پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‌دانند

اون تعداد کم چه کسانی هستند؟
عقیل;32137 نوشت:
قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ

عقیل معنای این جمله اینه که خدا اگاهتر است یعنی علم خدا بیشتره در این کسی شک نداره اما جالب بدونی همین ایه دلیل بر علم داشتن غیر خدا هم هست وگرنه فعل افضل و تفضیل بکار نمیبرد مثل اینکه به شما بگن یکی از شما بیشتر میفهمه این دلیل میشه شما هیچی نمیفهمی؟ یا کمتر میفهمی؟
مطمئننی قران هدایتت کرده؟ قران بعضی ها رو گمراه میکنه دعا میکنم اول این کمترین بعد هم بقیه عزیزان شامل گمراهی قران نشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بشارت;32488 نوشت:
عقیلکم نازنینم کی گفتم از همه چیز باخبره؟!!!!! سوال کردم چطور سلیمان صدای مورچه رو میشنید تو نمیشنوی؟ایا این دلیل میشه شما کری؟

خیلی خوب شما می خوای از این حرفتون چه نتیجه ای بگیری و این قسمتتان جواب چی بود؟
بشارت;32488 نوشت:
اون تعداد کم چه کسانی هستند؟

اصلا موضوع این نیست دوست عزیز شما اشتباه گرفتید منظور من قسمت دیگری از آیه بود
بشارت;32488 نوشت:
عقیل معنای این جمله اینه که خدا اگاهتر است یعنی علم خدا بیشتره در این کسی شک نداره اما جالب بدونی همین ایه دلیل بر علم داشتن غیر خدا هم هست وگرنه فعل افضل و تفضیل بکار نمیبرد مثل اینکه به شما بگن یکی از شما بیشتر میفهمه این دلیل میشه شما هیچی نمیفهمی؟ یا کمتر میفهمی؟ مطمئننی قران هدایتت کرده؟ قران بعضی ها رو گمراه میکنه دعا میکنم اول این کمترین بعد هم بقیه عزیزان شامل گمراهی قران نشیم

دوست عزیز شما یک بار دیگر از اول بخوان موضوع چیز دیگری است در ضمن قرآن هیچ کس را گمراه نمی کنه و برای هدایت آمده

سلام بر ال یاسین

عقیل;32526 نوشت:
خیلی خوب شما می خوای از این حرفتون چه نتیجه ای بگیری و این قسمتتان جواب چی بود؟
میخوام نتیجه بگیریم که ما درک درستی از پیامبر و به تبعش اهل بیت پیامبر که فقط شامل مولی علی فاطمه زهرا و حسن وحسین و نه فرزند حسین میشه نداریم قدم به قدم میرم جلو
مثلا شما الان میتونی باطن کسی رو ببینی؟ پیامبر به اذن خدا میدید
شما میتونی ملائکه خدا رو ببینی ؟پیامبر باذن خدا میدید
شما میتونی با سنگ ودرخت و در کل جمادات حرف بزنی؟پیامبر به اذن خدا حرف میزد
شما میتونی از اینده خبر بدی؟پیامبر به اذن خدا از اینده خبر میداد
شما میتونی به معراج بری و بهشت و جهنم و همه ملکوت اسمان و زمین رو ببینی ؟پیامبر به اذن خدا همه اینکارها رو کرد
واگر اذن خدا رو از پیامبر بگیری پیامبر دیگه هیچی نداره هیچ هیچ
تا اینجا رو قبول داری؟

عقیل;32526 نوشت:
در ضمن قرآن هیچ کس را گمراه نمی کنه

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (82اسراء )

ترجمه لازمه؟

سلام

برداشت های اشتباه از قران از دیر باز بوده و هست که معمولا این تفسیر به رای ها در راستای منافع شخصی یا حزبی و گروهی قرار می گیرد.

عقیل هم کار خاصی انجام نمی دهد فقط سعی می کند قران را بر اساس آنچه وهابیت در ذهنش ریخته تطبیق دهد بنابر این به هر شکل ممکن قران را مطابق خواسته اش تفسیر می کند .

روزی راهزنی راه مسافری را که مقداری مغز گردو و به همراه داشت ، بست و گفت هر چه بار بر شتر داری بگذار و برو

مسافر از روی نصیحت گفت این چه کاری است که تو انتخاب کرده ای ؟

راهزن گفت من به آیه قرآن عمل می کنم !!!

قران گفته الغارت مالغارت و ما ادراک مالغارت

مسافر که متوجه فهم اشتباه راهزن شد و او را در جهل مرکب دید پاسخی در شان او داد که بفهمد ؛ لذا در مقابل آیات تغییر داده سوره قارعه بخشی از سوره حمد را به همان روش تغییر داد و گفت اگرچه در آنجا به تو اجازه غارت داده ولی در جای دیگر بعضی چیزها را استثنا کرده و می گوید غیر المغز و به ( غیر المغضوب )

راهزن که به زعم خویش مغز و به را مستثنی می دید و خود را عامل به قران می دانست از غارت آنها صرف نظر کرد و رفت .

در مثال مناقشه نیست و شان عقیل هم دور از این مثال اما نوع برداشت از قران ایشان خیلی مشابه است بنابر این اگر کسی می خواهد پاسخی بدهد باید به گونه ای باشد که ایشان بفهمد .

فعلا خدا حافظ :Mohabbat:

باسمه تعالی
با سلام و تشکر از دوستان
نقل از عقیل :شما می گویید آن دسته که گفتند ربهم اعلم بهم مشرکان بودند چون نگفتند ربنا و گفتند ربهم.
اما اگر به دو آیه قبل از این آیه نگاه کنید یعنی این آیه
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُبِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا
اين‏گونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يکديگر سؤال کنند؛ يکى از آنها گفت: «چه مدّت خوابيديد؟!» گفتند: «يک روز، يا بخشى از يک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقيقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون يک نفر از خودتان را با اين سکّه‏اى که داريد به شهر بفرستيد، تا بنگرد کدام يک از آنها غذاى پاکيزه‏ترى دارند، و مقدارى از آن براى روزى شما بياورد. امّا بايد دقّت کند، و هيچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...
در این جا هم بعضی از از اصحاب کهف به بعضی دیگر می گویند ربکم و نمی گویند ربنا آیا به نظر شما در این جا اصحاب کهف مشرک شدند امیدوارم دوستان هم محققانه وارد کار شوند.

جناب عقیل بنده دلیل و برهان آوردم آنرا رها کردید رفتید سراغ موید اگر اشکالی دارید بر دلیل بیاورید. گفته شد « ربهم اعلم بهم» قول مشرکین است به این دلیل که خدای متعال قول مومنین را اتخاذ مسجد معرفی مینماید و بنابر اینکه تنازع بین دو گروه مشرک و مومن بود لذا جمله مذکور، تنها کلام مشرکین است. خواهش بنده این است که از دادن پاسخ منطقی فرار نکنید. نزدیک یک ماه است که در پست های دیگر از جواب دادن سوالات بنده طفره می روید بعد هم آب را گل آلود می کنی و می خواهی ماهی بگیری؟
قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بشارت;32529 نوشت:
میخوام نتیجه بگیریم که ما درک درستی از پیامبر و به تبعش اهل بیت پیامبر که فقط شامل مولی علی فاطمه زهرا و حسن وحسین و نه فرزند حسین میشه نداریم قدم به قدم میرم جلو مثلا شما الان میتونی باطن کسی رو ببینی؟ پیامبر به اذن خدا میدید شما میتونی ملائکه خدا رو ببینی ؟پیامبر باذن خدا میدید شما میتونی با سنگ ودرخت و در کل جمادات حرف بزنی؟پیامبر به اذن خدا حرف میزد شما میتونی از اینده خبر بدی؟پیامبر به اذن خدا از اینده خبر میداد شما میتونی به معراج بری و بهشت و جهنم و همه ملکوت اسمان و زمین رو ببینی ؟پیامبر به اذن خدا همه اینکارها رو کرد واگر اذن خدا رو از پیامبر بگیری پیامبر دیگه هیچی نداره هیچ هیچ تا اینجا رو قبول داری؟

خیر قبول ندارم همیشه پیامبر از دل مردم خبر داشت و ...
اما چند باری این اتفاق به اذن خدا افتاده و فکر نکنم منظور شما هم این باشه که همیشه از باطن مردم خبر داشت چون خیلی وقت ها پیامبر از نیت افراد با خبر نبود مثلا وقتی که یک زن یهودی غذای سمی به او دادند پیامبر آنرا خوردند
ولی حالا هم ندانستم که ربط این با مساله بنا بر قبور چیست
بشارت;32529 نوشت:
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (82اسراء ) ترجمه لازمه؟

این مشکل ظالمین است نه قرآن
kashef;32617 نوشت:
عقیل هم کار خاصی انجام نمی دهد فقط سعی می کند قران را بر اساس آنچه وهابیت در ذهنش ریخته تطبیق دهد بنابر این به هر شکل ممکن قران را مطابق خواسته اش تفسیر می کند .

نمی دونم این وهابیان کی اند که دارند روی مغز من کار می کنند اما من خودم نمی فهمم لطفا نشانه ای از آنها به من بده تا آنها را بشناسم
kashef;32617 نوشت:
برداشت های اشتباه از قران از دیر باز بوده و هست که معمولا این تفسیر به رای ها در راستای منافع شخصی یا حزبی و گروهی قرار می گیرد.

خیلی خوب شما بفرمایید کجای ایت تفسیر اشتباه بود
سعید;32852 نوشت:
جناب عقیل بنده دلیل و برهان آوردم آنرا رها کردید رفتید سراغ موید اگر اشکالی دارید بر دلیل بیاورید. گفته شد « ربهم اعلم بهم» قول مشرکین است به این دلیل که خدای متعال قول مومنین را اتخاذ مسجد معرفی مینماید و بنابر اینکه تنازع بین دو گروه مشرک و مومن بود لذا جمله مذکور، تنها کلام مشرکین است. خواهش بنده این است که از دادن پاسخ منطقی فرار نکنید. نزدیک یک ماه است که در پست های دیگر از جواب دادن سوالات بنده طفره می روید بعد هم آب را گل آلود می کنی و می خواهی ماهی بگیری؟ قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین

دوست عزیز قرآن در مورد این دو گروه هیچ اظهار نظری نکرده که کدام مشرک بود کدام مومن و شما از روی چه مدرکی می فرمایید قول مومنین ایجاد مسجد بود
اما استدلال بنده کاملا منطقی است
«وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِیتَسَاءَلُوا بَینَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یوْمًا أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْینْظُرْ أَیهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْیأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْیتَلَطَّفْ وَلَا یشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا» (الکهف/19) این‌گونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند؛ یکی از آنها گفت: «چه مدت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکه‌ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه‌تری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. اما باید دقت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...
«وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَیهِمْ لِیعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیبَ فِیهَا إِذْ یتَنَازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدًا» (الکهف/21)
و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می‌گفتند: «دیواری بر در غار آنان بسازید پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنهایی كه حاكم مسلط بر کار بودند گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها می‌سازیم»

«سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَیقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیبِ وَیقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا» (الکهف/22)
گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی می‌گویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بی‌دلیل است- و گروهی می‌گویند: «آنها هفت نفر
بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‌دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!
«قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَیبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِی وَلَا یشْرِكُ فِی حُكْمِهِ أَحَدًا» (الکهف/26)
بگو: «خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است؛ غیب آسمانها و زمین از آن اوست! راستی چه بینا و شنواست! آنها هیچ ولی و سرپرستی جز او ندارند! و او هیچ کس را در حکم خود شرکت نمی‌دهد!»

در همه آیات قبل از این آیه گروهی که گفتند الله اعلم مورد تایید قرآنند فکر نمی کنید در این آیه هم همین گروه بر حق باشند

با سلام

از اين قبيل بحثها زياد شده ولي مهم رعايت انصاف است ، در قرآن كريم آيات ديگر ي هم داريم كه با عقايد بعضي مسلمين ! نمي سازد :


و إذ جعلنا البيت مثابه للناس و أمنا و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي (بقره/125)
[به ياد بياوريد] هنگامي که ما کعبه را محل بازگشت مردم و محلي امن قرار داديم. مقام ابراهيم را محل عبادت خود قرار دهيد .


البته اين امر ناشي از عدم شناخت انسان و مقام خليفة اللهي اوست.


بحثهاي كامل در :

http://sites.google.com/site/hojjah/doa.zip?attredirects=0&d=1

باسمه تعالی
با سلام

جنا ب عقیل شاید منظورتان این است که مشرکان گفتند مسجدی بنا کنید که این خلاف عقل است.شما از کدام منطق صحبت می کنید اگر خلاف عقل منطق است، که بحث با شما بیهوده است.
شما به چه دلیلی آیات را با هم قیاس می کنید؟ وقتی دلیل قطعی داریم که « ربهم اعلم بهم» کلام مشرکین است چگونه می شود به گمان و ظن و قیاس کردن اکتفا کرد آیا کلام خداوند را نشنیده ای که گمان حجت نیست « ان الظن لا یغنی من الحق شیئا ».


بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

خیر البریه;33213 نوشت:
با سلام از اين قبيل بحثها زياد شده ولي مهم رعايت انصاف است ، در قرآن كريم آيات ديگر ي هم داريم كه با عقايد بعضي مسلمين ! نمي سازد : و إذ جعلنا البيت مثابه للناس و أمنا و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي (بقره/125) [به ياد بياوريد] هنگامي که ما کعبه را محل بازگشت مردم و محلي امن قرار داديم. مقام ابراهيم را محل عبادت خود قرار دهيد . البته اين امر ناشي از عدم شناخت انسان و مقام خليفة اللهي اوست.

دوست عزیز مقام ابراهیم قبر ابراهیم نیست
سعید;33237 نوشت:
جنا ب عقیل شاید منظورتان این است که مشرکان گفتند مسجدی بنا کنید که این خلاف عقل است.شما از کدام منطق صحبت می کنید اگر خلاف عقل منطق است، که بحث با شما بیهوده است.

منظور بنده از مشرکان کسانی بودند که در حق حضرت عیسی غلو کردند و کارهایی را پدید آوردند که عیسی امر به آن نکرده بود مثلا همین مساله ایجاد مسجد و بارگاه و عبادتگاه بر قبر صالحان را امت افراطی حضرت عیسی پدید آوردند اما گروهی که گفتند ربهم اعلم بهم از پیروان واقعی عیسی و اصحاب کهف بودند
سعید;33237 نوشت:
شما به چه دلیلی آیات را با هم قیاس می کنید؟ وقتی دلیل قطعی داریم که « ربهم اعلم بهم» کلام مشرکین است چگونه می شود به گمان و ظن و قیاس کردن اکتفا کرد آیا کلام خداوند را نشنیده ای که گمان حجت نیست « ان الظن لا یغنی من الحق شیئا ».

اگر کلام من ظن . گمان است است دلیل شما صد بار بیشتر به ظن گمان نزدیک تر است
شما می فرمایید چون نگفتند ربنا و گفتند ربهم پس این قول مشرکین بود زیرا آنها خدای اصحاب کهف را قبول نداشتند اما این دلیل شما کاملا اشتباه است چون ده ها بار این سخن یعنی ربهم یا ربکم در قرآن آمده است و گوینده آن هم انسان های مشرک نبوده اند و حتی پیامبران بوده اند مثلا
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُبِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا
اين‏گونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يکديگر سؤال کنند؛ يکى از آنها گفت: «چه مدّت خوابيديد؟!» گفتند: «يک روز، يا بخشى از يک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقيقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون يک نفر از خودتان را با اين سکّه‏اى که داريد به شهر بفرستيد، تا بنگرد کدام يک از آنها غذاى پاکيزه‏ترى دارند، و مقدارى از آن براى روزى شما بياورد. امّا بايد دقّت کند، و هيچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...
پس با این استدلال شما بعضی از اصحاب کهف که گفتند ربکم و نگفتند ربنا مشرک بودند چون خدای دوستانشان را قبول نداشتند
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِينَ
در آن هنگام که تو به مؤمنان مى‏گفتنى: «آيا کافى نيست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان فرود مى‏آيند، يارى کند؟!»
در این جا هم خطاب به اصحابش می فرماید ربکم و نمی گوید ربنا در حالی که خدای مومنان و پیامبر همان خدای واحد است.
و ده ها مورد دیگر...

نقل قول:

دوست عزیز مقام ابراهیم قبر ابراهیم نیست

با سلام

ما هم میدانیم دوست گرامی ، اما مهم هم همین است که خدای متعال برای بزرگداشت خلیلش اینچنین یاد وخاطره او را بلند میکند و مقامش را مصلی و قرین یاد خود وبیت خود قرار میدهد (اقم الصلوة لذکری ... ان طهرا بیتی ...) ، این که بالاتر از قبر است !

خیر البریه;33477 نوشت:
ما هم میدانیم دوست گرامی ، اما مهم هم همین است که خدای متعال برای بزرگداشت خلیلش اینچنین یاد وخاطره او را بلند میکند و مقامش را مصلی و قرین یاد خود وبیت خود قرار میدهد (اقم الصلوة لذکری ... ان طهرا بیتی ...) ، این که بالاتر از قبر است !

خیلی خوب پس شما هم قبول دارید حالا که قبول کردید مقام ابراهیم قبر ایشان نیست بقیه ی بحث ها بی ربط به موضوع است

:Mohabbat:تأملاتي در سخنان سجودی:Mohabbat:

جناب آقای عقیل سخنانی از سجودی وهابی آورده که وی قبلا شیعه بوده و سپس به هدایت رسیده! . قبل از جواب به استدلالات بی ریشه و سست او سوالاتی به ذهن خطور می کند که قابل تأمل است .

1- وی می گوید«وقتی درآغاز جوانی به بعضی از مبانی مذهب پدری خود ( مذهب شیعه) شک کردم ، برای علاج این شک به پیش ملایانم شیعه رفتم و کتابهای آنها را خواندم یادم میاید کتابی بود در ردوهابیت که با علاقه تمام خواندم نویسنده این کتاب یا جعفر سبحانی بود یا محمد تقی جعفری»که در این سخن نکاتی نهفته است:

الف:پيش ملايانم شیعه رفتم؟!!!!،کسی که با ادبیات شیعه آشنا باشد می داند که به روحانیان شیعی ملایانم نمی گوید؟!!!! ،این ادبیات غیر شیعی است .علاوه بر غلطی که در متن است.

ب:کتابهای آنها را خواندم: بعدمی گوید یک کتاب در رد وهابیت بود . بالاخره ایشان چند کتاب مطالعه نمودند؟اگر این متن سجودی باشد نهایت بی سواد ی او را می رساند ،وقتی ایشان نمی توانند یک عبارت را درست بیان کنند نحوۀ استفادۀاو از قرآن چگونه خواهد بود؟؟و چگونه به هدایت رسیده است؟

ثانیا:با مطالعه یک کتاب کسی دست از عقاید خود برنمی دارد ، و این امری روشن است ،وبر فرض بنای برقبور و امثال آن حرام باشند این حکمی فقهی می شود که اهمیت آن از مسائل کلیدی که مکتب اهل البیت «علیهم السلام» را از مکتب خلفاء جدا ساخته،همچون بحث جانشینی پیامبر «صلی الله علیه وآله» و مرجعیت دینی اهل بیت «علیهم السلام»و... بسیار کمتر است ،حال اگر اساس خراب باشد فرع به چه کار می آید؟خانه از اساس ویران است ،خواجه در فکر در و دیوار است.

ج:با علاقه تمام خواندم: چگونه علاقه ای است که به همراه آن نام کتاب ونام نویسنده را فراموش نموده و با تردید اسم علامه جعفری را می برد که تخصص ایشان در فلسفه بوده است و کتابی در ردوهابیت ندارند .

د:تا انجا که من اطلاع دارم کتابهای رد بر وهابیت که به فارسی برای عموم مردم توسط حضرت آیت الله سبحانی نگارش یافته مربوط به سالهای 1368به بعد است در حالی که خواننده به ذهنش خطور می کند آقای سجودی سالیانی قبل از آن،این مطالعات را داشته است .آیا می توان با درو غ مردم را به هدایت رساند؟!

2-محمد باقر سجودی کیست؟آیا ایشان شخصی شیعی بوده که وهابی شده است؟ «جالب اینجا است آقای عقیل اول مدعی بود سنی کردشافعی است،بعد مبلغ سلفیت می شود ،حالا از کسی که وهابی شده دفاع می کند ومی گوید به هدایت رسیده ،ما منتظر مرحله بعدی هستیم..».اگر واقعا اینگونه است بیوگرافی او را اول بدهید بعد مطالب بعدی را بیان کنید .البته دقت کنیدمثل بیوگرافی برقعی نشود.مثلا اگر جایگاه علمی ایشان،و یاسخنرانی های ایشان و یا آدرس سایت ایشان را بیان کنید ممنون می شوم تا دوستان کمال استفاده را ببرند آخر حیف است این موجود نازنین که الحمد لله به هدایت رسیده اند ،فقط نامش روی کتابها بیایدو ما از بیاناتش بی بهره باشیم.چون از این طرف افرادی به مکتب اهل بیت «علیهم السلام» مشرف شده اند که در میان آنان افرادی چون آقای عصام العماد است که در دسترس هم هستند یا برخی اعتقادات سلفی داشته اند و توبه نموده اند و دارای سایت فعال هم هستند و امرشان بسیار شفاف است.و به نظر می رسد این نحوۀ تبلیغ اثر گذاریش بیشتر باشد.


:Sham:بیان آیۀ شریفه و بیان بی ربط بودن استدلال سجودی::Sham:

[سوره الكهف : آيات 19 تا 20]


وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَسائَلُوا بَيْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى‏ طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً (19) إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً .
«و اين چنين بيدارشان كرديم، تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند. گوينده‏اى از آنان گفت: «چقدر مانده‏ايد؟» گفتند: «روزى يا پاره‏اى از روز را مانده‏ايم.» [سرانجام‏] گفتند: «پروردگارتان به آنچه مانده‏ايد داناتر است، اينك يكى از خودتان را با اين پول خود به شهر بفرستيد، تا ببيند كدام يك از غذاهاى آن پاكيزه‏تر است و از آن، غذايى برايتان بياورد، و بايد زيركى به خرج دهد و هيچ كس را از [حال‏] شما آگاه نگرداند20-چرا كه اگر آنها از وضع شما آگاه شوند سنگسارتان مى‏كنند، يا به آئين خويش شما را بازمى‏گردانند، و در آن صورت هرگز روى رستگارى را نخواهيد ديد!».

وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً (21) سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً (22) .

و اينچنين مردم را متوجه حال آنها كرديم تا بدانند وعده (رستاخيز) خداوند حق است و در پايان جهان و قيام قيامت شكى نيست، در آن هنگام كه ميان خود در اين باره نزاع مى ‏كردند: گروهى مى‏گفتند بنائى بر آن بسازيد(تا براى هميشه از نظر پنهان شوند و از آنها سخن نگوئيد كه) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است (ولى آنها كه از رازشان آگاهى يافتند و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند) گفتند ما مسجدى در كنار (مدفن) آنها مى‏سازيم (تا خاطره آنها فراموش نشود).
22- گروهى خواهند گفت آنها سه نفر بودند كه چهارمين‏شان سگ آنها بود، و گروهى مى‏گويند پنج نفر بودند كه ششمين آنها سگشان بود- همه اينها سخنانى بدون دليل است- و گروهى مى‏گويند آنها هفت نفر بودند و هشتمين‏شان سگ آنها بود، بگو پروردگار من از تعداد آنها آگاهتراست، جز گروه كمى تعداد آنها را نمى‏دانند، بنا بر اين در باره آنها جز با دليل سخن مگوى و از هيچكس پيرامون آنها سؤال منما.

:Gol::Sham:بیان آیات:Sham::Gol:


1- قائلین ربکم اعلم چه کسانی اند.

" قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ"- يعنى بعضى ديگراز ايشان در رد آنهايى كه گفتند" يك روز و يا پاره‏اى از يك روز خوابيديم" گفتند:" پروردگار شما بهتر مى‏داند كه چقدرخوابيده‏ايد" چون اگر منظورشان رد آن كلام نبوده باشد جا داشت بگويند:" پروردگار ما بهتر مى ‏داند".
عبارت مذكور صرفا براى رعايت ادب نسبت به خداى تعالى نبوده- آن طور كه بعضى از مفسرين پنداشته‏اند- بلكه براى بيان حقيقتى از حقايق معارف توحيد بوده است، و آن اين است كه اصولا علم- به معناى حقيقى كلمه- جز علم خدا نيست.بنابر این:جمله:«رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ»انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجودات و حوادث، به خداى تعالى را افاده مى‏كند.
از همين جا مى‏توان فهميد كه گويندگان جمله" رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ" در مقام معرفت و خداشناسى از گويندگان جمله" لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ" برتر بوده‏اند، و مقصودشان از گفته خود تنها اظهار ادب نبوده، بلكه به يكى از معارف توحيد آشنايى داشته‏اند، و گرنه ممكن بود بگويند:" ربنا اعلم بما لبثنا- پروردگار ما بهتر مى‏داند كه چقدر خوابيده‏ايم"، آن وقت اين دسته آن عده‏اى نمى‏بودند كه خداى تعالى در باره‏شان فرمود:« ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً» آنان را مبعوث كرديم تا بدانيم كدام طائفه بهتر تشخيص مى ‏دهند كه چقدر خوابيده‏اند"، براى اينكه صرف اظهار ادب ملازم بابهترتشخيص دادن نيست، و اظهار كردن ادب غير از تشخيص دادن و گفتن است.
و ظاهر امر اين است كه گويندگان" رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ" غير گويندگان« لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ»است، زيرا سياق- همانطور كه ديگران هم گفته‏اند- سياق محاوره و پاسخ و پرسش است كه لازمه‏اش اين است كه يك عده بپرسند و عده‏اى ديگر پاسخ گويند. پس گويندگان جمله دومى غير از گويندگان جمله اولى هستند، و اگر هر دو كلام از يك عده مى‏بود جاى آن داشت كه بفرمايد:" ثم قالوا ربنا اعلم بما لبثنا- پس خودشان در جواب خود گفتند پروردگار ما داناتر است به اينكه چقدر خوابيده‏ايم" نه اينكه بفرمايد:" پروردگار شما بهتر مى‏داند ...".
رجوع شود به ترجمه الميزان، ج‏13، ص: 361

:Mohabbat:
2-قائلین ربهم اعلم چه کسانی اند و چرا این سخن را گفتند؟

مخالفان سعى داشتند كه مساله خواب و بيدارى اصحاب كهف به زودى به دست فراموشى سپرده شود، و اين دليل دندان‏شكن را از دست موافقان بگيرند، لذا پيشنهاد كردند در غار گرفته شود، تا براى هميشه از نظر مردم پنهان گردند" (إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً).
و براى خاموش كردن مردم مى‏ گفتند زياد از آنها سخن نگوئيد، آنها سرنوشت اسرارآميزى داشتند و" پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است" (رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ).بنا بر اين داستان آنها را رها كنيد و به حال خودشان واگذاريد.فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً :(كافرانشان) گفتند: بر در غار اينها، ساختمانى مانند مقبره‏ ها بنا كنيد (تا از نظر مردم پنهان شوند).

3-کسانی که غلبه نمودند چه افرادی بودند؟

«قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً»

اين جمله نقل كلام موحدين است، شاهدش اين است كه گفتند مسجدى بنا كنيم، و نگفتند معبدى. چون مسجد در عرف قرآن محلى را گويند كه براى ذكر خدا و سجده براى او مهيا شده است، و قرآن بتكده و يا ساير معابد را مسجد نخوانده هم چنان كه خداوند در سوره حج، مسجد را در مقابل صومعه و بيع و صلوات قرار داده و فرموده:" وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ"حج /40.

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
حال برای نمونه نظر تعدادی از مفسرین اهل سنت را متذکر می شویم تا بی ربط بودن استنباط سجودی روشن شود.

1-سمرقندی در این رابطه می گوید: إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ‏، يعني: إذ يختلفون فيما بينهم، و قال بعضهم: اختلفوا في عددهم و قال بعضهم: اختلفوا، فقال المؤمنون: فيما بينهم نبني مسجدا و قالت النصارى: نبني كنيسة، فغلب عليهم المسلمون و بنوا المسجد... قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ، الذين كانوا على دين أصحاب الكهف و هم المؤمنون. لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً ،... و المسجد للمسلمين.«بحرالعلوم،سمرقندی، ج‏2، ص: 34»

2-فخر رازی نیز در تفسیرش می گوید:
قَالَ الَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَى أَمْرِهِمْ قيل المراد به الملك المسلم وقيل أولياء أصحاب الكهف وقيل رؤساء البلد لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَّسْجِدًا نعبد الله فيه ونستبقي آثار أصحاب الكهف بسبب ذلك المسجدمفاتيح الغيب ـ جزء 21ص90»

3-ابن جریر طبری نیز در تفسیرش می گوید:
فقال المشركون: نبني عليهم بنيانا، فإنهم أبناء آبائنا، ونعبد الله فيها، وقال المسلمون: بل نحن أحق بهم، هم منا، نبني عليهم مسجدا نصلي فيه، ونعبد الله فيه.جامع البيان في تفسير القرآن للطبري،ج،15ص270.

نتیجه این که ما دراین آیات یک «ربکم اعلم» ویک« ربهم اعلم» ویک«ربی اعلم» داریم که حسن فاعلی در قول دوم وجود ندارد چون گوینده آن مشرکین بودند وچون اعتقادی به خدای آنان نداشتند گفتند «ربهم» و نگفتند«ربنا» و گفتند خدای آنان اگاه است تا سرپوش بر مطلب بگذارند و امر آنان فراموش شود.

تصور سجودی این بوده که قائلین این سه جمله همه موحد بوده اند در حالی که دچار اشتباه بزرگی شده ومتوجه نشده قائلین «ربهم اعلم» مشرکین بوده اند که پیشنهاد بنای بنیان را داشتند و این موحدین یکتا پرست بودند که سخن از بنای مسجد داشتند ،«نمی دانم شاید در نظر سجودی مسجد بت کده باشد»و سر انجام نظر آنان نیز به تحقق پیوست .مشکل سجودی و امثال او این است که می خواهند قرآن را بر طبق نظر ناقص خود تفسیر کنند نه اینکه خود را منطبق بر قرآن نمایند ودر این راه حتی حاضر نیستند به تفاسیر اهل سنت رجوع نمایند، تا لااقل از مجموع آنها به یک برداشت برسند.البته این امور نتیجه تبعیت از هوی نفس است همچنان که آقای عقیل در انتهای یکی از پستهایش مرقوم نموده اند:والسلام علی من اتبع الهوی.

:Mohabbat:



:Sham:چه کسانی مخالف بنای بر قبور اند؟:Sham:




سجودی می گوید:برای کشف حقیقت، قرآن را باز کردم تا آیات قبل و بعد را ببینم تا بدانم حق با سنی است یا با شیعه:در حالی که در مسالۀ بنای برقبور وهابیان مقابل مسلمانان اند نه شیعه مقابل سنی،اینک نظر بزرگان سلفیّت را ملاحظه بفرمائید:

1 ـ ابن تيميه مي گويد: «مشاهدي که بر روي قبور انبيا و صالحين از عامه و اهل بيت بنا شده همه از بدعت هاي حرامي است که در دين اسلام وارد شده است.»[1]

2 ـ و در جايي ديگر مي گويد: «شيعه مشاهدي را که روي قبور ساخته اند تعظيم مي کنند، شبيه مشرکين در آن ها اعتکاف مي کنند، براي آن ها حج انجام مي دهند همان گونه که حجاج به سوي بيت عتيق حج انجام مي دهند.» [2]
3 ـ صنعاني مي گويد: «مشهد به منزله بت است، اين ها آن چه که مشرکان در عصر جاهليت بر بت هاي خود انجام مي دهند، بر قبور اولياي خود انجام مي دهند....»[3]
4 ـ اعضاي استفتاي دائمي وهابيون مي نويسند: «بناي بر قبور بدعت منکر است که در آن غلوّ در تعظيم صاحب قبر و راهي به سوي شرک است و لذا بر وليّ امر مسلمين يا نايب اوست که امر به تخريب بناهايي کند که روي قبور ساخته شده، و آن ها را با زمين يکسان سازد، تا با اين بدعت عملاً مقابله شده و راه شرک بسته شود.» [4]
5 ـ ناصر الدين الباني در پيشنهادش به آل سعود براي تخريب گنبد سبز پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله)مي گويد: «از جمله اموري که جاي تأسّف دارد اين که: مدت زيادي است که بر روي ساختمان قبر پيامبر (صلي الله عليه وآله)گنبدي سبز ساخته شده است... به اعتقاد من اگر دولت سعودي مي خواهد داعي توحيد داشته باشد، بايد مسجد نبوي را به حالت سابقش برگرداند.» [5]یعنی گنبد و بارگاه پیامبر «صلی الله علیه وآله»نیز باید ویران شود و اگر چنین کاری تا به حال صورت نگرفته به خاطر ترس از جهان اسلام است .و این امر آشکار است که این بناهای مقدس در حکومت های غیر شیعی به وجود آمده اند، البته دولت سعودی خبیث اکثر آثار مکه و مدینه را به بهانه توسعه حرم از بین برده از جمله خانۀ حضرت خدیجه «سلام الله علیها» که ظاهرا تبدل به دستشویی شده است ؟!


[=&quot][1] .منهاج السنة،ج2ص435،437.

[=&quot][2] .همان ،ج1ص474،479.

[=&quot][3] .کشف الارتیاب،ص286.

[=&quot][4].الجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الافتاء،رقم فتوی 7210.

[=&quot][5] .تحذیر المساجد من اتخاذ القبور مساجد ، البانی ،ص68،69.

حادثۀ خونین مسجد جامع زاهدان




امروز با خبر شدیم که باز فتاوای وهابیان کور دل از خدا بی خبر فاجعه ای را در زاهدان به وجود آورد .بله وقتی با بی شرمی تمام شیعه را فرقه ای منحرف و مشرک ومرده پرست می نامند و در سایتهایشان به جای حملۀ برکفر جهانی حملۀ به شیعه از اولویت اول برخودار است،نتیجه ای جز این مورد انتظار نیست . بله اسلامی که توسط پولهای سعودی وابستۀ به آمریکا تبلیغ شود این اسلام است که در منطق آنان مؤمنینی که در مسجد برای عبادت جمع شده اند خونشان مباح است و مسجد شیعیان بت کده است و شیعیان هم بت پرست؟ و بیچاره جوانهایی که برای رسیدن به بهشت به خود مواد انفجاری می بندند اما لحظه ای بعددر قعر جهیم قرار می گیرند:«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً؛آن كس كه انسانى را بدون اينكه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد، گويا همه مردم را كشته است" مائده 32».


«وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً .نساء/93»



و هر كسى فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است كه جاودانه در آن مى‏ماند و خداوند بر او غضب مى‏كند و از رحمتش او را دور مى‏سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.

برای دیدن تصاویر این دو عامل انتحاری به آدرس زیر مراجعه نمائید:

www.momtad.bligfa.com



نقل قول:

خیلی خوب پس شما هم قبول دارید حالا که قبول کردید مقام ابراهیم قبر ایشان نیست بقیه ی بحث ها بی ربط به موضوع است

با سلام

جالب است که شما دم از قران وهدایتش میزنید اما مهمترین سفارش قرآن یعنی تقوا را رعا یت نمیکنید !

همه میدانند که مشکل وهابیون قبر و حرم و توسل و.... نیست ، عقیده وهابیون از اساس خلاف قرآن کریم است نمونه بارز آن همین جا که مقام ابراهیم و غار اصحاب کهف و حتی خانه کعبه و کوه صفا و مروه و شتر و...همگی از شعائر الهی و موجب تقوای قلوب و بنص قرآن ، لازم التعظیم هستند اما عده ای نمیخواهند پذیرای حق شوند (ولا یزید الظالمین الا خسارا).

نکته بسار مهم که مورد غفلت قرار گرفته ، وجود سوره ای بنام کهف در قرآن مجید است . اصلا چرا خدای سبحان یک سوره را به داستان زندگی ومرگ عده ای جوان مومن اختصاص داده وتا آخر به قبور و ساختن مسجد بر آن اشاره میکند ؟؟!!

آیا غیر از این است که همان ساختن مسجد بر قبور ایشان در راستای فلسفه همین سوره کهف وزنده نگه داشتن یاد و خاطره و هدف این جوانمردان است ؟؟

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آَمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ( کهف 13)

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ (96 ال عمران) فِيهِ آَيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ

به کلمات مقام ابراهیم که در کنار بیت الله و هدایت جهانیان آمده دقت کنید .

مگر خداوند خودش قدرت نداشت که خانه ای از روز اول برای خودش بسازد تا نیازی به ابراهیم نداشته باشد تا خانه ای برای خدا بسازد ؟!!!

و مگر خداوند نمیتوانست بجای فرستادن 124000 پیامبر که با آن همه زحمت و جنگ وقتل و کشته شدن نبیین و.... پیام الله را به مردم ابلاغ کنند ، خودش بدون واسطه با مردم سخن بگوید وموسی را واسطه قرار ندهد تا بنی اسرائیل شک کنند و خودش را معرفی کند و خودش بجای عیسی مرده زنده کند وکوروپیس را شفا دهد وخودش بدون نیاز به فرستادن جبرئیل و انزال قرآن بقلب محمد (ص) خودش برای مردم قرآن بخواند .... تا هم مردم بهتروسریعتر ایمان بیاورند و هم بزعم وهابیون مردم دچار شرک نشوند !!!!!!!؟؟؟؟؟

عجیب است که خدای متعال این مطلب را نفهمید اما وهابیون فهمیدند !!!!!

إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ

بسم الله

صدرا;33750 نوشت:
مثلا اگر جایگاه علمی ایشان،و یاسخنرانی های ایشان و یا آدرس سایت ایشان را بیان کنید ممنون می شوم تا دوستان کمال استفاده را ببرند آخر حیف است این موجود نازنین که الحمد لله به هدایت رسیده اند ،فقط نامش روی کتابها بیایدو ما از بیاناتش بی بهره باشیم

سلام خدمت جناب صدرا
من ادعا نکردم ایشان از علما بوده اند و حالا هم می گویم ایشان فقط یک فرد عادی بودند که شغلشان هم مدیریت در مدارس تهران بوده است و سایت ایشان هم اسلام تکس هست که الحمد لله فیلتر شده است.
صدرا;33750 نوشت:
چون از این طرف افرادی به مکتب اهل بیت «علیهم السلام» مشرف شده اند که در میان آنان افرادی چون آقای عصام العماد است که در دسترس هم هستند یا برخی اعتقادات سلفی داشته اند و توبه نموده اند و دارای سایت فعال هم هستند و امرشان بسیار شفاف است.و به نظر می رسد این نحوۀ تبلیغ اثر گذاریش بیشتر باشد.

بله همیشه کسانی بوده اند که گمراه گشته اند و من این را منکر نمی شوم همان طور که مسلمانانی هستند که مرتد می شوند

صدرا;33752 نوشت:
1- قائلین ربکم اعلم چه کسانی اند. " قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ"- يعنى بعضى ديگراز ايشان در رد آنهايى كه گفتند" يك روز و يا پاره‏اى از يك روز خوابيديم" گفتند:" پروردگار شما بهتر مى‏داند كه چقدرخوابيده‏ايد" چون اگر منظورشان رد آن كلام نبوده باشد جا داشت بگويند:" پروردگار ما بهتر مى‏داند". عبارت مذكور صرفا براى رعايت ادب نسبت به خداى تعالى نبوده- آن طور كه بعضى از مفسرين پنداشته‏اند- بلكه براى بيان حقيقتى از حقايق معارف توحيد بوده است، و آن اين است كه اصولا علم- به معناى حقيقى كلمه- جز علم خدا نيست.بنابر این:جمله:«رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ»انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجودات و حوادث، به خداى تعالى را افاده مى‏كند. از همين جا مى‏توان فهميد كه گويندگان جمله" رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ" در مقام معرفت و خداشناسى از گويندگان جمله" لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ" برتر بوده‏اند، و مقصودشان از گفته خود تنها اظهار ادب نبوده، بلكه به يكى از معارف توحيد آشنايى داشته‏اند، و گرنه ممكن بود بگويند:" ربنا اعلم بما لبثنا- پروردگار ما بهتر مى‏داند كه چقدر خوابيده‏ايم"، آن وقت اين دسته آن عده‏اى نمى‏بودند كه خداى تعالى در باره‏شان فرمود:" ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً- آنان را مبعوث كرديم تا بدانيم كدام طائفه بهتر تشخيص مى‏دهند كه چقدر خوابيده‏اند"، براى اينكه صرف اظهار ادب ملازم با بهترتشخيص دادن نيست، و اظهار كردن ادب غير از تشخيص دادن و گفتن است. و ظاهر امر اين است كه گويندگان" رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ" غير گويندگان" لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ" است، زيرا سياق- همانطور كه ديگران هم گفته‏اند- سياق محاوره و پاسخ و پرسش است كه لازمه‏اش اين است كه يك عده بپرسند و عده‏اى ديگر پاسخ گويند. پس گويندگان جمله دومى غير از گويندگان جمله اولى هستند، و اگر هر دو كلام از يك عده مى‏بود جاى آن داشت كه بفرمايد:" ثم قالوا ربنا اعلم بما لبثنا- پس خودشان در جواب خود گفتند پروردگار ما داناتر است به اينكه چقدر خوابيده‏ايم" نه اينكه بفرمايد:" پروردگار شما بهتر مى‏داند ...". رجوع شود به ترجمه الميزان، ج‏13، ص: 361

باز هم مثل همیشه مطالب بی ربط به موضوع را آورده اید جناب صدرا لطفا نتیجه گیری خودتان را مختصر بیان فرمایید و از آوردن متن های طولانی که اکثرش هم بی ربط است خودداری کنید
صدرا;33753 نوشت:
2-قائلین ربهم اعلم چه کسانی اند و چرا این سخن را گفتند؟ مخالفان سعى داشتند كه مساله خواب و بيدارى اصحاب كهف به زودى به دست فراموشى سپرده شود، و اين دليل دندان‏شكن را از دست موافقان بگيرند، لذا پيشنهاد كردند در غار گرفته شود، تا براى هميشه از نظر مردم پنهان گردند" (إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً). و براى خاموش كردن مردم مى‏گفتند زياد از آنها سخن نگوئيد، آنها سرنوشت اسرارآميزى داشتند و" پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است" (رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ).بنا بر اين داستان آنها را رها كنيد و به حال خودشان واگذاريد.فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً :(كافرانشان) گفتند: بر در غار اينها، ساختمانى مانند مقبره‏ ها بنا كنيد (تا از نظر مردم پنهان شوند).

آیا با ضریح و بارگاه یاد صالحان نگهداری می شود اگر این طور است چرا نام پیامبر پس از 1400 سال بدون این طلا کاری ها بر پا است
صدرا;33753 نوشت:
3-کسانی که غلبه نمودند چه افرادی بودند؟ " قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ
عَلَيْهِمْ مَسْجِداً". اين جمله نقل كلام موحدين است، شاهدش اين است كه گفتند مسجدى بنا كنيم، و نگفتند معبدى. چون مسجد در عرف قرآن محلى را گويند كه براى ذكر خدا و سجده براى او مهيا شده است، و قرآن بتكده و يا ساير معابد را مسجد نخوانده هم چنان كه خداوند در سوره حج، مسجد را در مقابل صومعه و بيع و صلوات قرار داده و فرموده:" وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ"حج /40.

بله قول آنها بر دیگران غلبه کرد اما این غلبه نشانه ی حقانیت آنها نیست اما در مورد لفظ مسجد:
آیا مسجد ضرار هم برای ذکر خدا بود؟ و این که گفتند مسجد بنا کنیم پس از موحدین بودند غلط است همانطور که مسجد ضرار را مومنین بنا نکردند
صدرا;33754 نوشت:
حال برای نمونه نظر تعدادی از مفسرین اهل سنت را متذکر می شویم تا بی ربط بودن استنباط سجودی روشن شود. 1-سمرقندی در این رابطه می گوید: إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ‏، يعني: إذ يختلفون فيما بينهم، و قال بعضهم: اختلفوا في عددهم و قال بعضهم: اختلفوا، فقال المؤمنون: فيما بينهم نبني مسجدا و قالت النصارى: نبني كنيسة، فغلب عليهم المسلمون و بنوا المسجد... قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ، الذين كانوا على دين أصحاب الكهف و هم المؤمنون. لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً ،... و المسجد للمسلمين.«بحرالعلوم،سمرقندی، ج‏2، ص: 34» 2-فخر رازی نیز در تفسیرش می گوید: قَالَ الَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَى أَمْرِهِمْ قيل المراد به الملك المسلم وقيل أولياء أصحاب الكهف وقيل رؤساء البلد لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَّسْجِدًا نعبد الله فيه ونستبقي آثار أصحاب الكهف بسبب ذلك المسجد.«مفاتيح الغيب ـ جزء 21ص90» 3-ابن جریر طبری نیز در تفسیرش می گوید: فقال المشركون: نبني عليهم بنيانا، فإنهم أبناء آبائنا، ونعبد الله فيها، وقال المسلمون: بل نحن أحق بهم، هم منا، نبني عليهم مسجدا نصلي فيه، ونعبد الله فيه.جامع البيان في تفسير القرآن للطبري،ج،15ص270.

برادر گرامی اجماع علمای اهل سنت بر تحریم ایجاد مسجد بر قبور می باشد همانطور که این روایت در این کتاب ها آمده
"لعن الله اليهود والنصارى، اتخذوا قبور أنبيائهم وصالحيهم مساجد"
تفسیر ابن کثیر
تفسیر آلوسی
اضواء البیان
فی ظلال القرآن
الجامع الاحکام قرطبی
عقیده طحاویه
صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن نسایی
مسند احمد
مصنف ابن ابی شیبه
السنن کبری بیهقی
و خوشبختانه این روایت در کتاب های معتبر شیعه هم آمده
در کتاب مستدرک الوسایل در باب كراهة بناء المساجد عند القبور جلد 12 صفحه 149 چنین آمده
أمير المؤمنين (عليه السلام) قال: " سمعت رسول الله (صلى الله عليه وآله) يقول: لا تتخذوا قبري عيدا ولا تتخذوا قبوركم مساجدكم ، ولا بيوتكم قبورا "
و در کتاب وسایل الشیعه جلد 2 صفحه 887
محمد بن علي بن الحسين قال: قال النبي صلى الله عليه وآله: لا تتخذوا قبري قبلة، و لا مسجدا، فإن الله عزوجل لعن اليهود حيث اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد.
و روایت های زیاد دیگری که در کتب معتبر شیعیان مبنی بر نهی از بلند کردن قبر بیش از چهار انگشت و گچ کاری کردن آن که اگر مدرک می خواهید بنده در خدمتم
صدرا;33756 نوشت:
امروز با خبر شدیم که باز فتاوای وهابیان کور دل از خدا بی خبر فاجعه ای را در زاهدان به وجود آورد .بله وقتی با بی شرمی تمام شیعه را فرقه ای منحرف و مشرک ومرده پرست می نامند و در سایتهایشان به جای حملۀ برکفر جهانی حملۀ به شیعه از اولویت اول برخودار است،نتیجه ای جز این مورد انتظار نیست . بله اسلامی که توسط پولهای سعودی وابستۀ به آمریکا تبلیغ شود این اسلام است که در منطق آنان مؤمنینی که در مسجد برای عبادت جمع شده اند خونشان مباح است و مسجد شیعیان بت کده است و شیعیان هم بت پرست؟ و بیچاره جوانهایی که برای رسیدن به بهشت به خود مواد انفجاری می بندند اما لحظه ای بعددر قعر جهیم قرار می گیرند:«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً؛آن كس كه انسانى را بدون اينكه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد، گويا همه مردم را كشته است" مائده 32». «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً .نساء/93» و هر كسى فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است كه جاودانه در آن مى‏ماند و خداوند بر او غضب مى‏كند و از رحمتش او را دور مى‏سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.

نمی دونم چند بار باید بگم من این کار ها را خلاف اسلام می دانم و من شیعیان را مشرک نگفته ام.
خیر البریه;33779 نوشت:
جالب است که شما دم از قران وهدایتش میزنید اما مهمترین سفارش قرآن یعنی تقوا را رعا یت نمیکنید !

لطفا ذکر کنید در کجا بنده از تقوا دور گشته ام تا اصلاح کنم

با سلا م به جناب آقای عقیل
فرموده اید:

(من ادعا نکردم ایشان از علما بوده اند و حالا هم می گویم ایشان فقط یک فردعادی بودند که شغلشان هم مدیریت در مدارس تهران بوده است و سایت ایشان هماسلام تکس هست که الحمد لله فیلتر شده است).

الحمد لله خود اعتراف می کنید که استادتان آدم بی سوادی است و البته جواب دروغهایش را ندادید ؟.
سایت اسلام تکس هم بخاطر اهانت و هتاكي به نظام و امام و رهبری مسدود شده است .

(بله همیشه کسانی بوده اند که گمراه گشته اند و من این را منکر نمی شوم همان طور که مسلمانانی هستند که مرتد می شوند).

بله همینطور بوده و خواهد بود ولی کسی که از اهل بیت «علیهم السلام » تبعیّت کند گمراه نشده،گمراه کسی است که از ثقلین «کتاب خداو اهل بیت »دور شده باشد.« إني تارك فيكم ثقلين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض».
«أيها الناس إني مخلف فيكم الثقلين ما ان تمسكتم به لن تضلوا أبدا كتاب الله وعترتي أهل بيتي »
«أهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح في قومه من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق وهوى»

(باز هم مثل همیشه مطالببی ربط به موضوع را آورده اید جناب صدرا لطفا نتیجه گیری خودتان را مختصربیان فرمایید و از آوردن متن های طولانی که اکثرش هم بی ربط است خودداریکنید).

اگر سخن مفسرین شیعه وسنی بی ربط است سخن حضرتعالی که مأخوذ از استاد بی سوادتان است با ربط است؟!

(بله قول آنها بر دیگران غلبه کرد اما این غلبه نشانه ی حقانیت آنها نیست اما در مورد لفظ مسجدآیا مسجد ضرار هم برای ذکر خدا بود؟ و این که گفتند مسجد بنا کنیم پس ازموحدین بودند غلط است همانطور که مسجد ضرار را مومنین بنا نکردند).

1-ابن جریر طبری«که ابن تیمیه در حق او می گوید:و أما أهل العلم الكبار أهل التفسير مثل تفسير محمد بن جرير الطبري،منهاج السنة ج7ص13»
در تفسیرش در بارۀ کسانی که غلبه کردند می گوید:

فقال المشركون: نبني عليهم بنيانا، فإنهم أبناء آبائنا، ونعبد الله فيها، وقال المسلمون: بل نحن أحق بهم، هم منا، نبني عليهم مسجدا نصلي فيه، ونعبد الله فيه. جامع البيان في تفسير القرآن للطبري،ج،15ص270.
البته ظاهرا مقام علمی شما و اساتید محترمتان از طبری که ابن تیمیه اورا از بزرگان علم تفسیر می داند و امثال او بالا تر است.ودر دیدگاه شما کنیسه بهتر از مسجد است.

2-سمرقندی در این رابطه می گوید:
فقال المؤمنون: فيما بينهم نبني مسجدا و قالت النصارى: نبني كنيسة،
فغلب عليهم المسلمون و بنوا المسجد... و المسجد للمسلمين..«بحرالعلوم،سمرقندی، ج‏2، ص: 34»

3-فخر رازی نیز در تفسیرش می گوید:
قَالَ الَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَى أَمْرِهِمْ قيل المراد به الملك المسلم وقيل أولياء أصحاب الكهف وقيل رؤساء البلد لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَّسْجِدًا نعبد الله فيه ونستبقي آثار أصحاب الكهف بسبب ذلك المسجد.«مفاتيح الغيب ـ جزء 21ص90»

آیا بنای مسجد با نیت عبادت خدا با نیت منافقین یکی است؟ چرا در یکی ذکر مسجد می شود و در یکی ذکر مسجد مقید به ضرار و کفربودن «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ ؛گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان) و (تقويت) كفر و تفرقه ميان مومنان و كمينگاه براى كسى كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده بود، آنها سوگند ياد مى‏كنند كه نظرى جز نيكى (و خدمت) نداشته‏ايم اما خداوند گواهى مى‏دهد كه آنها دروغگو هستند!107/توبه».

برادر گرامی اجماع علمای اهل سنت بر تحریم ایجاد مسجد بر قبور می باشد همانطور که این روایت در این کتاب ها آمده
"
لعن الله اليهود والنصارى، اتخذوا قبور أنبيائهم وصالحيهم مساجد"
تفسیر ابن کثیر
تفسیر آلوسی
اضواء البیان
فی ظلال القرآن
الجامع الاحکام قرطبی
عقیده طحاویه
صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن نسایی
مسند احمد
مصنف ابن ابی شیبه
السنن کبری بیهقی

لطفا اجماع را برای ما تعریف کنید که یعنی چه؟
ثانیا :هر وقت خواستید آدرس بدهید آدرس را دقیق ذکر کنید .اسم کتاب آدرس نمی شود .«هر چند در مورد این روایت در اکثر کتب عامه آمده ».
ثالثا:روایت، بنای مسجد بر روی قبور را نهی می کند نه کنار آن.
ثالثا:برداشت علما از روایت متفاوت است همچنان که در فقه البخاری آمده«باب ما یکره من اتخاذ المساجد علی القبور»که عنوان را کراهت آورده نه تحریم.
رابعا:عمل یهود را باید دید که چگونه بوده آنها مشرک بوده اند و بر قبور آنها سجده عبادی می نمودند.
خامسا:عمل وسیرۀ اهل سنت بر خلاف ظاهر این روایت است و بزرگان آنها دارای بارگاه اند .

(و خوشبختانه این روایت در کتاب های معتبر شیعه هم آمده
در کتاب مستدرک الوسایل در باب كراهة بناء المساجد عند القبور جلد 12 صفحه 149 چنین آمده
أمير المؤمنين (عليه السلام) قال: " سمعت رسول الله (صلى الله عليه وآله) يقول: لا تتخذوا قبري عيدا ولا تتخذوا قبوركم مساجدكم ، ولا بيوتكم قبورا).
"
اين هم ازشاهكارهای علمی و بی دقتی و عجله وتعصب شما است که زحمت نمی کشید عنوان بحث را هم ببینید .خودتان آورده اید «:باب کراهةبناء المساجد ...نه باب الحرمة؟!!!».شاید از دیدگاه شما بین کراهت و حرمت تفاوتی وجود ندارد؟

(و در کتاب وسایل الشیعه جلد 2 صفحه 887
محمد بن علي بن الحسين قال: قال النبي صلى الله عليه وآله: لا تتخذوا قبريقبلة، و لا مسجدا، فإن الله عزوجل لعن اليهود حيث اتخذوا قبور أنبيائهممساجد.
و روایت های زیاد دیگری که در کتب معتبر شیعیان مبنی بر نهی از بلند کردنقبر بیش از چهار انگشت و گچ کاری کردن آن )ز

چه شد در پست «توسل به اموات تنها از دیدگاه قرآن»، روایات غیر نهج البلاغة را «نه از هر کتابی » می خواندید و حاضر نبودید چشم محترمتان را به این روایات بیندازید والان از این کتابها روایت می آورید. «البته برای ما نفس روایت مهم است نه در چه کتابی بودن » و این خود تعصب شما را روشن می کند.

که اگر مدرک می خواهید بنده درخدمتم

ما هم در خدمت جواب دادن هستيم.:Mohabbat:

نمونه ای از اجماع عملی اهل سنت در رابطه با منع بناء بر قبور؟!

طلا کاری حرم امام محمد ابن اسماعیل بخاری (م:256ه)

حرم امام بخاری در خرتنگ ازبکستان





قبر امام بخار
ی

قبر امام اهل السنةابو حنیفه


یکی از سه قبری که به معاویه منسوب است


قبر شیخ احمد تجانی

مرقدخالدبن ولید که داستان وی با زن مالک بن نویره معروف است.

قبر خالدبن ولید

مرقد ابو هریرة

ضریح شیخ جنید بغدادی

[=Times New Roman]ضریح حضرة السيد الشيخ عبد القادر الكيلاني (قدس الله سره)
[=Times New Roman]السيد الشيخ الغوث عبد القادر محيي الدين بن أبي صالح موسى (جنكي دوست : محب القتال ) بن الإمام عبدالله بن الإمام يحيى الزاهد بن الإمام محمد بن الإمام داود بن الإمام موسى بن الإمام عبدالله بن الإمام موسى الجون بن الإمام عبدالله المحض بن الإمام الحسن المثنى بن الإمام الحسن السبط بن الإمام علي وسيدتنا فاطمة (سلام الله علیها ) .که امام طریقت شوافع است و تمام شافعی ها به ایشان ارادت تام دارند.

[=Times New Roman]مرقد منسوب به حضرت یونس «علیه السلام»در موصل عراق



محل دفن سر حضرت یحیی «علیه السلام»در مسجد جامع اموی


ضریح امام اهل السنه ابن ادریس شافعی

بقیع در گذشته


بقیع و قبور ائمه شیعه علیهم السلام

سامری و جنایت وهابیت

مرقد مقدس امام هادی و امام عسکری «علیهما السلام»

ظاهرا مشکل فقط برای ائمه شیعه وجود دارد و بنای قبور آنها فقط با توحید منافات دارد و برای تقرب به خدا و به پاس تشکر از زحمات پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» باید قبور آنها را تخریب نمود؟!


مقام سید ابراهیم الدسوقی


ضریح سید عبد القادر گیلانی


مقام الشیخ عثمان سراج الدین «از علمای کرد اهل تسنن»

توسل اهل سنت به قبور بزرگانشان


دکتر مصطفي محمود مي‏نويسد:بعضي از مردم مصر به سوي ضريح رفاعي و دسوقي مي‏ شتابند و آنها را مي‏بوسند و به آنان متوسل مي‏شوند و فرياد مي‏زنند:
- مدد يا رفاعي! (از تو درخواست کمک مي‏کنم اي رفاعي)
- نظرة يا سيد! (نظري به من کن اي آقا)
- الشفا بايدک يا سيدي ابراهيم يا دسوقي!
(شفا با دست تو است اي آقايم ابراهيم! اي دسوقي!)
- ياست الامر امرک (اي ست فرمان فرمان توست)[1]
همچنين توسل فراوان حنفيان را به ضريح ابوحنيفه در بغداد و توسل بسيار مصريان را در مصر به ضريح شافعي و يا توسل مسلمانان ترکيه را به مرقد ابوايوب انصاري مي‏بينيم.
و شيخ محمد غزالي مي‏نويسد:
در مصر ما مردماني هستند که شکايات مکتوب خود را به ضريح امام شافعي مي‏فرستند و بعضي در کنار قبر بعضي از اولياء به گريه و زاري مي‏ پردازند و از آنان چيزهايي مي‏ طلبند [2].

[=Times New Roman][1][=Times New Roman] .مصطفی محمود ،اسرار القرآن،دارالمعارف،ط2ص77.

[=Times New Roman][2] [=Times New Roman] .محمد الغزالی ،دستور الوحدة الثقافیه بین المسلمین ،طبع قاهره ،دار الانصار ،ص175،169.

عقیل;56850 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

جناب صدرا من هم می دانم که نکات خیلی خوبی در این تاپیک آشکار است برای اهل حق.
اما در مورد تصاویر که همیشه آن را به رخ ما می کشید استاد عزیز این قبور مال دوران اوج صوفیه بوده و در ان زمان ساخته شده اما یک نکته ی دیگر برای من تعجب آور است که چرا شما اقول پیامبر و ائمه را رها کرده اید و این تصاویر را برای خود حجت قرار داده اید.
والسلام


با تشکر از جناب آقای عقیل
بی زحمت از طرح مباحث حاشیه ای اجتناب بفرمائید و صداقت را نصب العین خود قرار دهیم حسن صداقت دیگر شیعه و سنی ،مسلمان و کافر ندارد.
اینکه فرمودید :« اما در مورد تصاویر که همیشه آن را به رخ ما می کشید استاد عزیز این قبور مال دوران اوج صوفیه بوده ودر ان زمان ساخته شده اما یک نکته ی دیگر برای من تعجب آور است که چرا شمااقول پیامبر و ائمه را رها کرده اید و این تصاویر را برای خود حجت قرارداده اید».
چند سؤال از شما می کنم لطفا جواب دهید.
1- تاریخ ساخت این بارگاه ها و ضریح ها را بیان بفرمائید.مثلا بارگاه ابو حنبفه ، ابن ادریس شافعی ،که از ائمۀ اهل سنت اند.
2- نظر علمای اهل سنت«فقها» را در این رابطه بیان بفرمایید که آیا این کار حرام است یا خیر؟.چون استنباط حکم کار فقیه است نه محدث و نه خوانندۀ حدیث!.
3- اگر حرام است چرا علما در مقابل این فعل حرام سکوت کرده اند؟
4- بر فرض که بنای این قبور مربوط به دوران صوفیه باشد؟!.شما به چه دلیل آنها را گمراه و خود را هدایت یافته می دانید ؟!!!!!!!!!!!ظاهرا با این معیار شما اکثریت مسلمانان جهان گمراهند و تنها سلفی های مطرود از عالم اسلام هدایت یافته اند .
موضوع قفل شده است