جمع بندی تجربه رشد معنوی و اخلاقی با موسیقی

تب‌های اولیه

82 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجربه رشد معنوی و اخلاقی با موسیقی

سلام
من تو صحبتام با موسیقی لهوی کاری ندارم...
صحبتم روی اون مدل موسیقی ها و ترانه ها و تصنیف ها و سرودها و مداحی هایی هست که حرام نیستن.
به نظرم قشری از مذهبی های ما کلا دید منفی به موسیقی دارن. اونا فکر میکنن کلا موسیقی های حلال نمیتونه اونا رو رشد بده و به اونا کمک کنه...
ولی به نظر من موسیقی حلال میتونه به تعالی انسان کمک کنه...
جدای از اینکه تجربه های علمی داریم که از تاثیرات مثبت موسیقی گفتن ( یا مثل شنیده های ما از تاثیرات موسیقی مثل افزایش شیردهی گاوها)
من میخوام بگم موسیقی میتونه بیماری های روانی و اخلاقی ما رو بهبود ببخشه.
فرض کنید کسی رو که به خاطر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی دچار استرس و افسردگی شده، برای درمانش از قرص ها و داروها و روش هایی استفاده میشه که اون فرد دیگه روی مشکلاتش زوم نکنه و از اونا فاصله بگیره...
همینکه اون از مشکلاتش غافل شد و فاصله گرفت، فرصت پیدا میکنه که خودش رو از اون باتلاق نجات بده... موسیقی میتونه همین نقش رو ایفا کنه و بیشتر...
درسته موسیقی جلوی فکر کردن و دل مشغولی ها رو میگیره و تو رو به حالت خلسه میبره... مثل هیپنوتیزم کردن...
ولی همین نقطه قوت موسیقی هست نه نقطه ضعف...
شما وقتی یه مداحی گوش میکنی ، گرفتار خلسه موسیقیایی میشی و اونجا میشه دونه های معرفت و محبت رو به راحتی توی قلبت کاشت... این نقطه قوت موسیقی هست....
با موسیقی میشه محبت اهل بیت رو توی قلبا پرورش داد...
با موسیقی بهتر میتونی معارف رو قبول کنی و به خودت تلقین کنی ....
اگه در حالت عادی این حرفا رو بهت بگن، کلی افکار مزاحم یا شبهات میاد تو ذهنت و قدرت شنوایی تو رو کاهش میده و نمیذاره اون معرفت توی قلبت بنشینه... به تعبیر دیگه یک تاثیر سطحی میذاره... ولی با موسیقی اون معرفت توی لایه های عمیق تر نفوذ میکنه و مثل تلقین و هیپنوتیزم عمل میکنه...
به نظرم آدمی که به دنبال رشد معنوی و اخلاقی هست باید از موسیقی کمک بگیره و معارف صحیح رو توی لایه های عمیق ذهنش بکاره...
بعضی ها از موسیقی فقط برای کاهش تنش ها و مشغله استفاده میکنن... یعنی برای اینکه به چیزی فکر نکنن و برای دفع هجوم افکار و مشکلات از موسیقی استفاده میکنن... خوب اینم میتونه نقطه قوت موسیقی باشه...
بله ممکنه کسی از این مزیت موسیقی در راه منفی استفاده کنه...یا روش و منشش این باشه که راه حل همه چیز فکر نکردن به اون هست و بشه یک آدم تنبل و لاابالی...ولی این ربطی به موسیقی نداره... اون آدم شیوه زندگیش رو روی تنبلی و فرار از مشکلات گذاشته و به همین خاطر به موسیقی پناه آورده...
شما نگاه کنید حتی دکلمه یا یه بخشی از یک سخنرانی را با موسیقی ترکیب میکنن تا تاثیرش بیشتر بشه...
اما یه عده هستن که کلا دید منفی به موسیقی دارن و موسیقی رو مخالف رشد اخلاقی انسان میدونن... البته این افراد دو دسته هستن...یه عده توی مجالس مداحی میرن ولی توی سینه زنی و شور گرفتن شرکت نمیکنن ... یه عده توی سینه زنی و شور شرکت میکنن و اون رو موافق رشد اخلاقی انسان میدونن...
به هر حال موسیقی مداحی یه نوع تخدیره ولی تخدیر مثبتی هست... ولی گویا عده ای کلا موسیقی رو تخدیر کننده میدانند و کلا اون را موافق رشد و تعالی انسان نمیدونن...
به نظرم با موسیقی میشه با حسادت مقابله کرد
با حرص دنیا و پول پرستی مقابله کرد
با خشونت و بیرحمی مقابله کرد
یه نمونه که یادم اومد ظاهرا یکی از طرفدارای یه خواننده ، با آهنگای اون مواد مخدر رو ترک کرده...
با موسیقی میشه خوبی های خدا رو بهتر دید و بدی ها رو از چشم خدا ندید...
با موسیقی میشه به فطرت نزدیک تر شد...

من میبینم که با موسیقی میتونم با افسردگی مقابله کنم
با موسیقی میتونم کمکهای خیریه خودم و دیگران رو بیشتر کنم
با موسیقی میتونم حرص مال رو کمتر کنم
با موسیقی میتونم محبت به اهل بیت رو در خودم رشد بدم ...
اینا تجربه شده هست و منطقی هست پس چه طور میشه موسیقی رو کلا مخالف رشد اخلاقی انسان بدونیم؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد بدیع

سلام خدمت شما پرسشگر گرامی و همه اعضای حاضر در انجمن
همانطوری که اشاره کردید، موسیقی حرام به طور کلی از موضوع بحث خارج است. بنابراین آنچه گفته میشود درباره حرمت و حلیت نیست درباره استحباب و کراهت است. درباره باید و نباید نیست درباره شاید و نشاید است. در مورد موسیقی حلال تقسیمات مختلفی ممکن است وجود داشته باشد که در موضع گیری و قضاوت موثر است. موسیقی یک ابزار است که میتوان از آن به منظور و مقاصد شوم و غلط استفاده نمود و میتوان از آن برای اهداف مقدس و مثبت بهره برد. مسئله دیگری که در موسیقی وجود دارد محتوایی است که در ضمن موسیقی ارائه میشود. هم میتوان به آیات قرآن موسیقی آوایی داد و هم به هرزنگاری های فلان شاعر! مسئله دیگری که در مورد موسیقی حلال وجود دارد مقدار استفاده از آن است. ممکن است کسی به موسیقی عادت پیدا کند و ممکن است به صورت هرزگاهی آن را گوش دهد. استفاده از موسیقی در مقاصد شوم، ارائه محتوای انحرافی در قالب موسیقی و اعتیاد پیدا کردن به آن قطعا آسیب زا است و از دایره بحث خارج است. اما بحث در ارائه معارف در قالب موسیقی و به اهداف مثبت و بدون وابسته شدن فرد به قالب و فاصله گرفتن از محتوا است.

بدیع;975461 نوشت:
سلام خدمت شما پرسشگر گرامی و همه اعضای حاضر در انجمن
همانطوری که اشاره کردید، موسیقی حرام به طور کلی از موضوع بحث خارج است. بنابراین آنچه گفته میشود درباره حرمت و حلیت نیست درباره استحباب و کراهت است. درباره باید و نباید نیست درباره شاید و نشاید است. در مورد موسیقی حلال تقسیمات مختلفی ممکن است وجود داشته باشد که در موضع گیری و قضاوت موثر است. موسیقی یک ابزار است که میتوان از آن به منظور و مقاصد شوم و غلط استفاده نمود و میتوان از آن برای اهداف مقدس و مثبت بهره برد. مسئله دیگری که در موسیقی وجود دارد محتوایی است که در ضمن موسیقی ارائه میشود. هم میتوان به آیات قرآن موسیقی آوایی داد و هم به هرزنگاری های فلان شاعر! مسئله دیگری که در مورد موسیقی حلال وجود دارد مقدار استفاده از آن است. ممکن است کسی به موسیقی عادت پیدا کند و ممکن است به صورت هرزگاهی آن را گوش دهد. استفاده از موسیقی در مقاصد شوم، ارائه محتوای انحرافی در قالب موسیقی و اعتیاد پیدا کردن به آن قطعا آسیب زا است و از دایره بحث خارج است. اما بحث در ارائه معارف در قالب موسیقی و به اهداف مثبت و بدون وابسته شدن فرد به قالب و فاصله گرفتن از محتوا است.

سلام و سپاس

ظاهرا شما نیز قبول دارید که میتوان با موسیقی
درمان کرد و رشد اخلاقی کرد
مثلا برای ترک اعتیاد
برای ترک حسادت
برای افزایش محبت به اهل بیت یا پدر و مادر
برای درمان افسردگی
البته موسیقی به همراه آن محتوا یا آن فکر و تصوراتی که آن را همراهی میکند چنین اثراتی دارد...

البته بنده این موضوع را در انجمن علم و یافته های بشری مطرح کردم و مقصودم تجربه و علوم تجربی بود نه علم عرفان و استاد عرفان... به مدیر هم گفتم دوباره به انجمن قبلی بازگردانند تا متخصص کلام هم نظر بدهد...

از شما نیز بابت پاسخگویی و کامل تر شدن پاسخ متشکرم.

برخی از اطرافیانم کلا دید متفی نسبت به موسیقی دارند
و اصلا آن را مفید نمیدانند

تقسیم بندی دیگری که وجود دارد در معنا و مفهوم موسیقی است. موسیقی یک لفظ شناور است که بر مصادیق متعددی اطلاق و در معانی متفاوتی استعمال میشود. مهم ترین معانی موسیقی دو معنای خوانندگی و نوازندگی است. یعنی موسیقی که بدون استفاده از آلات موسیقی و مستقیما توسط صوت انسان تولید میشود و موسیقی که توسط الات نواخته و تولید میشود. قسم اول به مطرب و غیر مطرب و قسم دوم به لهوی و غیر لهوی تقسیم میشود. غنا یا موسیقی حرام همان موسیقی مطرب و لهوی است. اما موسیقی غیر مطرب اگر به معنای صوت حسن باشد میتوان از آن در تلاوت قرآن و ادعیه استفاده نمود و در برخی از روایات هم به آن توصیه شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: زینوا القرآن باصواتکم فانّ الصوت الحسن یزید القرآن حسناً. (تلاوت) قرآن را با صداهای زیبای خود زینت ببخشید. به درستی که صدای زیبا بر زیبایی قرآن می افزاید.(1)
اما درباره موسیقی غیر لهوی (استفاده از آلات موسیقی در نوازندگی غیر لهوی) هیچ توصیه ای وارد نشده است. آلات موسیقی در انواع مختلف آن در صدر اسلام توسط افراد به کار گرفته می شده و در این رابطه افراد بسیاری حکم الهی را از شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام جویا می شدند. در تمامی بیانات این بزرگواران، حتی یک بار هم مدح نوعی از موسیقی یا استماع نوعی از آن به چشم نمی خورد. در سیره هیچ یک از علمای اخلاق و عرفا نیز، به اثرات مثبت موسیقی در تهذیب و خودسازی و تعالی معنوی، اشاره ای نشده است.
پی نوشت:
(1) مستدرک الوسائل، ج4، ص273.

سرّ عدم توصیه به موسیقی و نداشتن نقش مثبت در تعالی معنوی اخلاقی را میتوان در این دلایل جستجو کرد:
ارائه محتوای دینی و اخلاقی در قالب موسیقی اگرچه ممکن است به جذاب شدن محتوا بینجامد اما باعث میشود معنویت و محتوا اصالت خود را از دست بدهد. در این صورت هیچ تضمینی برای تداوم تعهد دینی و تعالی اخلاقی پس از جدا شدن از قالب موسیقیایی وجود ندارد.
تاثیرگزاری موسیقی یک تاثیرگزاری مقطعی و زودگذر است. بزرگترين هنر موسيقي اين است كه ما را خواسته يا ناخواسته به سفري در دنيايي ذهني و خيالي دعوت ميكند و برايمان سايه اي ساخته و آن را بالا ميبرد و بعد از پايان موسيقي خود را در سرازيري احساس ميكنيم و سرانجام خود را سرگردان و متحيّر و لبريز از احساساتي كه به طور مصنوعي تحريك شده رها مي يابيم و ما مي مانيم و انبوهي از احساسات ـ شادي بخش يا غم انگيز ـ تخليه نشده كه نه مي توانيم از آن دنياي خيالي دل كنده و نه با زندگي واقعي كنار آييم.
نباید فراموش کنیم که برخی از مصادیق موسیقی حرام است که حداقل میتوان گفت از نظر برخی مراجع تقلید بر مصادیق حلال آن غلبه دارد. بنابراین احتیاط و ترک حداکثری از موسیقی برای مبتلا نشدن به حرام، منطقی به نظر می رسد. مخصوصا اینکه تشخیص غنا از موسیقی حلال در برخی موارد به سختی امکان پذیر است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: ... حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ‏ بَيْنَ‏ ذَلِكَ‏ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَم. (امور سه دسته است:) حلال روشن و حرام مشخص و شبهاتى كه بين حلال و حرام است. هر كس از شبهات پرهيز كند از محرمات سالم می ماند و هر كس مرتكب شبهات شود داخل در محرمات می شود و از راهى كه نمی داند هلاك می شود.
پی نوشت:
1. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص68

بدیع;975509 نوشت:
تقسیم بندی دیگری که وجود دارد در معنا و مفهوم موسیقی است. موسیقی یک لفظ شناور است که بر مصادیق متعددی اطلاق و در معانی متفاوتی استعمال میشود. مهم ترین معانی موسیقی دو معنای خوانندگی و نوازندگی است. یعنی موسیقی که بدون استفاده از آلات موسیقی و مستقیما توسط صوت انسان تولید میشود و موسیقی که توسط الات نواخته و تولید میشود. قسم اول به مطرب و غیر مطرب و قسم دوم به لهوی و غیر لهوی تقسیم میشود. غنا یا موسیقی حرام همان موسیقی مطرب و لهوی است. اما موسیقی غیر مطرب اگر به معنای صوت حسن باشد میتوان از آن در تلاوت قرآن و ادعیه استفاده نمود و در برخی از روایات هم به آن توصیه شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: زینوا القرآن باصواتکم فانّ الصوت الحسن یزید القرآن حسناً. (تلاوت) قرآن را با صداهای زیبای خود زینت ببخشید. به درستی که صدای زیبا بر زیبایی قرآن می افزاید.(1)
اما درباره موسیقی غیر لهوی (استفاده از آلات موسیقی در نوازندگی غیر لهوی) هیچ توصیه ای وارد نشده است. آلات موسیقی در انواع مختلف آن در صدر اسلام توسط افراد به کار گرفته می شده و در این رابطه افراد بسیاری حکم الهی را از شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام جویا می شدند. در تمامی بیانات این بزرگواران، حتی یک بار هم مدح نوعی از موسیقی یا استماع نوعی از آن به چشم نمی خورد. در سیره هیچ یک از علمای اخلاق و عرفا نیز، به اثرات مثبت موسیقی در تهذیب و خودسازی و تعالی معنوی، اشاره ای نشده است.
پی نوشت
(1) مستدرک الوسائل، ج4، ص273.

بله بعید نیست استاد اخلاقی اثر مثبتی نبیند
چون اصولا در این وادی نیستند و شاید تجربه نکردند
یا روی آنها اثر نداشته است

اما تجربه های بشری فراوانی داریم که اثرات اخلاقی اش را ثابت میکند
چند نمونه مثال زدم

بدیع;975511 نوشت:
سرّ عدم توصیه به موسیقی و نداشتن نقش مثبت در تعالی معنوی اخلاقی را میتوان در این دلایل جستجو کرد:
ارائه محتوای دینی و اخلاقی در قالب موسیقی اگرچه ممکن است به جذاب شدن محتوا بینجامد اما باعث میشود معنویت و محتوا اصالت خود را از دست بدهد. در این صورت هیچ تضمینی برای تداوم تعهد دینی و تعالی اخلاقی پس از جدا شدن از قالب موسیقیایی وجود ندارد.
تاثیرگزاری موسیقی یک تاثیرگزاری مقطعی و زودگذر است. بزرگترين هنر موسيقي اين است كه ما را خواسته يا ناخواسته به سفري در دنيايي ذهني و خيالي دعوت ميكند و برايمان سايه اي ساخته و آن را بالا ميبرد و بعد از پايان موسيقي خود را در سرازيري احساس ميكنيم و سرانجام خود را سرگردان و متحيّر و لبريز از احساساتي كه به طور مصنوعي تحريك شده رها مي يابيم و ما مي مانيم و انبوهي از احساسات ـ شادي بخش يا غم انگيز ـ تخليه نشده كه نه مي توانيم از آن دنياي خيالي دل كنده و نه با زندگي واقعي كنار آييم.
نباید فراموش کنیم که برخی از مصادیق موسیقی حرام است که حداقل میتوان گفت از نظر برخی مراجع تقلید بر مصادیق حلال آن غلبه دارد. بنابراین احتیاط و ترک حداکثری از موسیقی برای مبتلا نشدن به حرام، منطقی به نظر می رسد. مخصوصا اینکه تشخیص غنا از موسیقی حلال در برخی موارد به سختی امکان پذیر است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: ... حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ‏ بَيْنَ‏ ذَلِكَ‏ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَم. (امور سه دسته است:) حلال روشن و حرام مشخص و شبهاتى كه بين حلال و حرام است. هر كس از شبهات پرهيز كند از محرمات سالم می ماند و هر كس مرتكب شبهات شود داخل در محرمات می شود و از راهى كه نمی داند هلاك می شود.
پی نوشت:
1. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص68

موسیقی اصالت را نمیگیرد بلکه اصالت میبخشد
موسیقی اثرات را مقطعی نمیکند بلکه تثبیت و عمیق میکند

شما یک سخنرانی را گوش میکنید با حالات سخنرانی مثل غم و شادی ، احساساتتان تغییر میکند و با اتمام سخنرانی آن حس و حال فروکش میکند
این دلیل نمیشود که بگوییم سخنرانی های مذهبی تاثیراتشان مقطعی است

خیر اتفاقا اینها تذکر است و باید تکرار شود تا به لایه های ذهن نفوذ کند...
موسیقی این کار را تسهیل میکند...
متاسفانه ما یک گاردی در مقابل موسیقی گرفته ایم
وقتی میگوییم فلانی به خاطر موسیقی خودکشی میکند قبول میکنیم
ولی وقتی میگوییم فلانی به خاطر موسیقی جان شخصی را نجات میدهد قبول نمیکنیم...
اینها اثرات مقطعی نیست بلکه تثبیت میشود و نفوذ میکند و رفتارهای ما را دچار دگرگونی میکند
شما حتما در علوم تجربی در مورد ضمیر ناخودآگاه و تاثیر باور و تداعی معانی و مانند آن شنیده اید پس باید مطلبی که عرض میکنم قابل فهم باشد ...

چون شما دیدتان عرفانی است نه علوم تجربی
طبیعی است که مرجعتان گفتار چند عارف باشد

ولی دید من تجربی است آنچه با علم ثابت میشود...
من کسی را می بینم که افسردگی دارد
به او موسیقی خاصی را پیشنهاد میکنیم و بعد از چند جلسه به او کمک میکنیم تا درجات افسردگی کاهش یافته د در نهایت نجات پیدا کند...
البته موسیقی خالی کمتر جوابگو است باید با محتوا به ذهن تزریق شود....

یا فردی دچار حسادت و کینه است و قهر کرده است
با گوش دادن به موسیقی، از حس کینه و نفرت نجات پیدا میکند..
این حس مقطعی نیست بلکه با محتوای خاصی که در متن موسبقی در ذهن او تزریق میشود
خود را از حس نفرت نجات میدهد و مثلا رتبه نفرتش از 100 به 50 در حالت گوشش دادن میرسد
و بعد از چند بار گوش دادن، در حالت عادی، نفرتش در حالت 70 قرار میگیرد
یعنی 30 درصد موفقیت در کاهش نفرت و موفقیت در ایجاد آشتی و صله رحم

از این مثالها زیاد وجود دارد...

خباء;975506 نوشت:
برخی از اطرافیانم کلا دید متفی نسبت به موسیقی دارند
و اصلا آن را مفید نمیدانند

سلام جناب.
من اطمینان کاملی از حرفام ندارم فقط نظرمو میگم.

موسیقی به هیچ وجه نمیتونه رشد دهنده کسی باشه.
موسیقی فقط باعث اختلال در احساسات باشه.
درست وقتی که هیچ دلیلی برای غم و غصه وجود نداره با یک موسیقی غمگین میتونی گریه کنی! بدون هیچ دلیلی!
حتی با این موسیقی مواد مخدر صوتی هم ساختند. یعنی انقدر اختلال میتونه ایجاد کنه.
این اختلالات هم مال همون لحظاتیه که دارید اون صوت رو گوش میکنید. به محض اینکه قطعش کنید تا لحظاتی بعد اثرش میره!

من درباره کلیت موسیقی این حرفارو زدم.
حالا چرا بعضی موسیقی ها حلال و بعضی حرامه. چون بعضی از اون اختلالات آدمو به سمت خوبی ها (همونطور که گفتم در همون لحظاتی که گوش میدید) و بعضی از موسیقی ها به سمت بدی میبره (در همون لحظه گوش دادن)
بنا بر این موسیقی های حلال میتونن آرامش بخش باشن و احساس خوبی بدن مثل شنیدن یه موسیقی غمگین برای شهدا و منقلب شدن و گریه کردن. اینا خیلی خوبه قبول دارم. اما فقط برای همون لحظات هست.

نمیتونه رشد دهنده باشه. فقط یک کار خوب معمولی هست. خودتون دیدین افرادیو که آدم خوبی نیستن اما تو مجلس امام حسین منقلب میشن گریه میکنند. در نهایت تاثیری هم روشون نمیزاره. خوبیش اینه که فقط در حد چند لحظه به یاد امام بزرگوارمون اشک ریختن.

بهترین رشد معنوی شاید بشه گفت از طریق مطالعه و عقل و منطق هست.

این نظر منه.
یا حق

مثلا یک نمونه دیگر مثال بزنم
شخصی با گوش دادن یک موسیقی توانست بر حس حسرت غلبه کند
مثلا او هر گاه مال و منال دیگران را میدید ، حسرتی در دلش خطور میکرد...
اما وقتی این حسرت با آن آهنگ عجین شد، ذهنش خود به خود آن آهنگ را یادآوری و تداعی میکرد و کلا آن حس بد کنار میرفت...
این تازه یک امر سطحی و غیر حرفه ای بود ...

صندلی;975529 نوشت:
سلام جناب.
من اطمینان کاملی از حرفام ندارم فقط نظرمو میگم.

موسیقی به هیچ وجه نمیتونه رشد دهنده کسی باشه.
موسیقی فقط باعث اختلال در احساسات باشه.
درست وقتی که هیچ دلیلی برای غم و غصه وجود نداره با یک موسیقی غمگین میتونی گریه کنی! بدون هیچ دلیلی!
حتی با این موسیقی مواد مخدر صوتی هم ساختند. یعنی انقدر اختلال میتونه ایجاد کنه.
این اختلالات هم مال همون لحظاتیه که دارید اون صوت رو گوش میکنید. به محض اینکه قطعش کنید تا لحظاتی بعد اثرش میره!

من درباره کلیت موسیقی این حرفارو زدم.
حالا چرا بعضی موسیقی ها حلال و بعضی حرامه. چون بعضی از اون اختلالات آدمو به سمت خوبی ها (همونطور که گفتم در همون لحظاتی که گوش میدید) و بعضی از موسیقی ها به سمت بدی میبره (در همون لحظه گوش دادن)
بنا بر این موسیقی های حلال میتونن آرامش بخش باشن و احساس خوبی بدن مثل شنیدن یه موسیقی غمگین برای شهدا و منقلب شدن و گریه کردن. اینا خیلی خوبه قبول دارم. اما فقط برای همون لحظات هست.

نمیتونه رشد دهنده باشه. فقط یک کار خوب معمولی هست. خودتون دیدین افرادیو که آدم خوبی نیستن اما تو مجلس امام حسین منقلب میشن گریه میکنند. در نهایت تاثیری هم روشون نمیزاره. خوبیش اینه که فقط در حد چند لحظه به یاد امام بزرگوارمون اشک ریختن.

بهترین رشد معنوی شاید بشه گفت از طریق مطالعه و عقل و منطق هست.

این نظر منه.
یا حق

سلام
میدونم این نظر شماست
ولی اجازه بدید منم نقدم رو بنویسم چون اینم نظر منه...

اگه به حرفام دقت کنید من میگم موسیقی میتواند باعث رشد اخلاقی بشود...
پس من نمیگویم موسیقی حتما باعث رشد اخلاقی میشود...

همان کسی که شما میگویید میرود چند ساعت گریه میکند مطمئن باشید در رفتار او اثر میگذارد
اما اثرات هر موسیقی بستگی به میزان نفوذش دارد...
مثل سخنرانی ... خیلی های ما ممکن است سخنرانی گوش دهیم و جو بگیردمان و چند روزی خوب باشیم و بعد مثل قبل شویم
اما این دلیل نمیشود که سخنرانی تاثیرش مقطعی باشد...
اتفاقا دلیل مقطعی بودنش این است که هنوز در باور ما نگنجیده و در ذهن ما نفوذ نکرده و جزو رفتار ضمیرمان نشده..
پس باید آن قدر با این ابزار روی خودمان کار کنیم که این تاثیرات دائمی شود
با سخنرانی و مداحی و موسیقی و رفتار...
به هر حال هر اثری ، یک دشمنی دارد...
با یک سخنرانی بهتر میشویم اما جامعه و فرهنگ بدش و رفتارهای بد دیگرمان، اثرات آن سخنرانی را خنثی میکند..
این یک نبرد است و چیزی از ارزش های سربازانش کم نمیکند..
یک بار بالا میروی یک بار پایین...

بله کسانی هستند که از موسیقی برای رشد و پرورش ، غم هایشان استفاده میکنند
اما برخی از موسیقی برای نابود کردن غم هایشان استفاده میکنند...
به هر حال موسیقی یک عامل تثبیت کننده و نافذ است...

مثلا طرف افسردگی دارد میرود آهنگی گوش میدهد تا افسردگی اش افزایش یابد..
خوب این اولا ثابت میکند که آهنگ تثبیت کننده و نافذ است نه مقطعی.
شما نمیتوانید ادعا کنیدفرد افسرده بعد از اتمام آن آهنگ ها، افسردگی اش به حالت قبل از گوش دادن آن آهنگ ها برمیگردد.. و استدلالتان این باشد که تاثیر موسیقی مقطعی است..

خیر تاثیر موسیقی مقطعی نیست
اگر مقطعی بود، افسرده نباید وضعش بدتر میشد...

عینا عکس این قضیه هم صادق است
فرد افسرده میتواند با موسیقی درمان شود

اگر تاثیر موسیقی مقطعی است
چرا آهنگ های حرام، تاثیرش مقطعی نیست...

مثلا فردی به خاطر آهنگ هایی که گوش داده است به فردی فحاش یا افسرده تبدیل شده است ..
آیا میتوانید بگویید با قطع موسیقی، فحاشی و افسردگی اش ، برطرف میشود؟
خیر نمیتوانید بگویید..

با سلام و احترام
این تاپیک رو هم ملاحظه بفرمایید تبیین جامع و بسیار خوبی دارد.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=38668

یکی دیگه.;975538 نوشت:
با سلام و احترام
این تاپیک رو هم ملاحظه بفرمایید تبیین جامع و بسیار خوبی دارد.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=38668

سلام

بله آنجا هم گفته ممکنه برخی از موسیقی ها به گونه ای باشد که ما خیال کنیم موجب نرمش عقل عملی شده اند

اما ما خیال نمیکنیم بلکه با علوم تجربی اثبات میکنیم...
طرف حسادت دارد، درمان میشود
افسردگی دارد، درمان میشود
اعتیاد دارد، ترک میکند
از پدر و مادر نفرت داشت، حالا دوستشان دارد
علاقه کمی به اهل بیت داشت، الان زیاد شده است
اینها که خیال نیست...

بحثمان هم موسیقی حرام نیست که بگوییم کار حرامی انجام دادیم...

خباء;975611 نوشت:
اما ما خیال نمیکنیم بلکه با علوم تجربی اثبات میکنیم...
طرف حسادت دارد، درمان میشود
افسردگی دارد، درمان میشود
اعتیاد دارد، ترک میکند
از پدر و مادر نفرت داشت، حالا دوستشان دارد
علاقه کمی به اهل بیت داشت، الان زیاد شده است
اینها که خیال نیست...

سلام
تحقیق در علوم تجربی و اثبات رابطه میان متغیر مستقل و وابسته روش و ضوابط خاص خود را دارد و باید متکی بر مطالعات میدانی و داده های آماری باشد. بنابراین لازم است مستندات خود را در رابطه با تاثیر مثبت موسیقی در درمان بیماری های اخلاقی ارائه بفرمایید.

خباء;975611 نوشت:
سلام

بله آنجا هم گفته ممکنه برخی از موسیقی ها به گونه ای باشد که ما خیال کنیم موجب نرمش عقل عملی شده اند

اما ما خیال نمیکنیم بلکه با علوم تجربی اثبات میکنیم...
طرف حسادت دارد، درمان میشود
افسردگی دارد، درمان میشود
اعتیاد دارد، ترک میکند
از پدر و مادر نفرت داشت، حالا دوستشان دارد
علاقه کمی به اهل بیت داشت، الان زیاد شده است
اینها که خیال نیست...

بحثمان هم موسیقی حرام نیست که بگوییم کار حرامی انجام دادیم...


کتاب موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی از علامه جعفری را پیشنهاد میکنم
وقتی با یک موسیقی علاقه ای زیاد میشود،آیا شناخت انسان نسبت به اون پدیده زیاد شده است؟ قسمت‌هایی از کتاب حضرت علامه را در ادامه داخل گیومه تقدیم میکنم:«[=Vazir]ابوسليمان دارابی:... آواز خوش هيچ چيز در دل زيادت نکند، بلي اگر در دل چيزي بود آن را بجنباند ".»

اگر میخواهید نفرت یا حسادت را درمان کنید و از رهگذر این درمان به کمالات عالیه برسید باید این روند درمانی فعالانه و آگاهانه و با یافتن ریشه های آن و از روی جهد عالمانه وتفکر باشد تا منجر به ظهور ملکه ی عقل عملی شود.نه بصورت منفعلانه و با قرار دادن جایگزین های احساسی.

«[=arial]خلاصه برای انسان خردمند که می خواهد همه موضوعات را از نظر همه جانبه بنگرد، روش اکثریّتی که ، برتراند راسل فیلسوف انگلیسی درباره آن می گوید:هرفردی از انسان زاویه ای برای جنون دارد و راه اعتدال را بشر هنوز نمی شناسد ( راه اعتدال را نمی رود )هیچ گونه ملاکی نمی باشد و نمی توانند راه واقعی را به او نشان بدهند.
[=arial]بلی نغمه خوب مانند نغمه داوودی که بدون تردید دارای مضامین پا در هوا مانند موسیقی امروزی نبوده است، یک پدیده منطقی است.
[=arial]ما نمی خواهیم لذایذ احساس را محکوم نمائیم، ما می خواهیم انسانها اسیر احساساتی نگردند که اندیشه در واقعیّات را از آنها بگیرد و انفعالی در آنها ایجاد کند که شخصیّت آنها را تنها منفعل (پذیرا) نه خلّاق ، تربیت کند.»

«[=Vazir]عمده جذابيت و لذت موسيقي و انبساط آوردن آن، معلول سلب هشياري به واقعيت‌هاي درون ذات و برون ذات و همچنين سلب اختيار به معناي سلطه و نظارت شخصيت به دو قطب مثبت و منفي کار يا هر موقعيتي است که شخصيت آدمي‌ در آن قرار مي‌گيرد و بايد با روشنايي و احساس بايستگي يا شايستگي آن موقعيت را برگزار نمايد، در حالي که موسيقي‌ها حتي روحاني‌ترين آنها با دو حقيقت مزبور (هشياري و اختيار) سازگار نيست و اين اصل را همه ما مي‌دانيم که هيچ حرکت ناهشيارانه و جبري نمي‌تواند تکاملي باشد، اگرچه با نظر به عوامل گوناگون داراي لذت و جذابيت بوده باشد ".
[=Vazir]مستملي بخاري به اين قضيه اعتراف نموده و گفته است: "گروهي از اين طايفه، سماع را بر آن وجه روا داشته‌اند که بي‌اختيار باشد، اما چون اختيار پديد آيد، آن سماع را معلول (مضر) داشته‌اند [يا دانسته‌اند[. "»

بدیع;975622 نوشت:
سلام
تحقیق در علوم تجربی و اثبات رابطه میان متغیر مستقل و وابسته روش و ضوابط خاص خود را دارد و باید متکی بر مطالعات میدانی و داده های آماری باشد. بنابراین لازم است مستندات خود را در رابطه با تاثیر مثبت موسیقی در درمان بیماری های اخلاقی ارائه بفرمایید.

سلام

من از ابتدا عرض کردم، موسیقی میتواند موجب رشد اخلاقی شود.
پس با یک تجربه این امکان ثابت میشود.

اما در علوم امروزی در رشته هیپنوتراپی به این مسئله میپردازند
شما میتوانید با جستجوی کلماتی مثل
موسیقی درمانی
هیپنوتراپی ( هیپنوتیزم، خلسه، ضمیرناخودآگاه و تلقین و القا باور ..)
به مطالب خوبی دست پیدا کنید.

کار کرد موسیقی این طور است :

شما برای اینکه یک اخلاق و رفتار بد را درمان کنید
باید ضمیر خوداگاه خود را غیرفعال کنید یا به طریقی از سد راه ضمیر خودآگاه خودتان رد شوید
وقتی بتوانید خود را از ضمیر خودآگاه به ضمیرناخودآگاه برسانید میتوانید باورهای درستی را به آن القا کنید...
موسیقی با کلام همین کارکرد را دارد

مثلا فرض کنید شما به یک موسیقی با کلام عاشقانه گوش کنید از خواننده های ایرانی...
موسیقی مقاومت ذهن را کم میکند و محتوای ترانه وارد ضمیر ناخوداگاه شما میشود و بر آنها اثر میگذارد
حالا اگر این موسیقی دارای محتوای بدی باشد
میتواند موجبات طلاق را هموار کند...

بدیع;975622 نوشت:
سلام
تحقیق در علوم تجربی و اثبات رابطه میان متغیر مستقل و وابسته روش و ضوابط خاص خود را دارد و باید متکی بر مطالعات میدانی و داده های آماری باشد. بنابراین لازم است مستندات خود را در رابطه با تاثیر مثبت موسیقی در درمان بیماری های اخلاقی ارائه بفرمایید.

سلام

من از ابتدا عرض کردم، موسیقی میتواند موجب رشد اخلاقی شود.
پس با یک تجربه این امکان ثابت میشود.

اما در علوم امروزی در رشته هیپنوتراپی به این مسئله میپردازند
شما میتوانید با جستجوی کلماتی مثل
موسیقی درمانی
هیپنوتراپی ( هیپنوتیزم، خلسه، ضمیرناخودآگاه و تلقین و القا باور ..)
به مطالب خوبی دست پیدا کنید.

کار کرد موسیقی این طور است :

شما برای اینکه یک اخلاق و رفتار بد را درمان کنید
باید ضمیر خوداگاه خود را غیرفعال کنید یا به طریقی از سد راه ضمیر خودآگاه خودتان رد شوید
وقتی بتوانید خود را از ضمیر خودآگاه به ضمیرناخودآگاه برسانید میتوانید باورهای درستی را به آن القا کنید...
موسیقی با کلام همین کارکرد را دارد

مثلا فرض کنید شما به یک موسیقی با کلام عاشقانه گوش کنید از خواننده های ایرانی...
موسیقی مقاومت ذهن را کم میکند و محتوای ترانه وارد ضمیر ناخوداگاه شما میشود و بر آنها اثر میگذارد
حالا اگر این موسیقی دارای محتوای بدی باشد
میتواند موجبات طلاق را هموار کند...

یکی دیگه.;975627 نوشت:
کتاب موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی از علامه جعفری را پیشنهاد میکنم
وقتی با یک موسیقی علاقه ای زیاد میشود،آیا شناخت انسان نسبت به اون پدیده زیاد شده است؟ قسمت‌هایی از کتاب حضرت علامه را در ادامه داخل گیومه تقدیم میکنم:«[=Vazir]ابوسليمان دارابی:... آواز خوش هيچ چيز در دل زيادت نکند، بلي اگر در دل چيزي بود آن را بجنباند ".»

اگر میخواهید نفرت یا حسادت را درمان کنید و از رهگذر این درمان به کمالات عالیه برسید باید این روند درمانی فعالانه و آگاهانه و با یافتن ریشه های آن و از روی جهد عالمانه وتفکر باشد تا منجر به ظهور ملکه ی عقل عملی شود.نه بصورت منفعلانه و با قرار دادن جایگزین های احساسی.

«[=arial]خلاصه برای انسان خردمند که می خواهد همه موضوعات را از نظر همه جانبه بنگرد، روش اکثریّتی که ، برتراند راسل فیلسوف انگلیسی درباره آن می گوید:هرفردی از انسان زاویه ای برای جنون دارد و راه اعتدال را بشر هنوز نمی شناسد ( راه اعتدال را نمی رود )هیچ گونه ملاکی نمی باشد و نمی توانند راه واقعی را به او نشان بدهند.
[=arial]بلی نغمه خوب مانند نغمه داوودی که بدون تردید دارای مضامین پا در هوا مانند موسیقی امروزی نبوده است، یک پدیده منطقی است.
[=arial]ما نمی خواهیم لذایذ احساس را محکوم نمائیم، ما می خواهیم انسانها اسیر احساساتی نگردند که اندیشه در واقعیّات را از آنها بگیرد و انفعالی در آنها ایجاد کند که شخصیّت آنها را تنها منفعل (پذیرا) نه خلّاق ، تربیت کند.»

«[=Vazir]عمده جذابيت و لذت موسيقي و انبساط آوردن آن، معلول سلب هشياري به واقعيت‌هاي درون ذات و برون ذات و همچنين سلب اختيار به معناي سلطه و نظارت شخصيت به دو قطب مثبت و منفي کار يا هر موقعيتي است که شخصيت آدمي‌ در آن قرار مي‌گيرد و بايد با روشنايي و احساس بايستگي يا شايستگي آن موقعيت را برگزار نمايد، در حالي که موسيقي‌ها حتي روحاني‌ترين آنها با دو حقيقت مزبور (هشياري و اختيار) سازگار نيست و اين اصل را همه ما مي‌دانيم که هيچ حرکت ناهشيارانه و جبري نمي‌تواند تکاملي باشد، اگرچه با نظر به عوامل گوناگون داراي لذت و جذابيت بوده باشد ".
[=Vazir]مستملي بخاري به اين قضيه اعتراف نموده و گفته است: "گروهي از اين طايفه، سماع را بر آن وجه روا داشته‌اند که بي‌اختيار باشد، اما چون اختيار پديد آيد، آن سماع را معلول (مضر) داشته‌اند [يا دانسته‌اند[. "»

شما وقتی به یک سخنرانی گوش میدهید
وقتی یک معلم زیست یا فیزیک در میان صحبتهایش از اسلام دفاع میکند
وقتی موسیقی با کلام گوش میدهید...

و اصولا همه اینها میتواند بر روی ضمیر ناخودآگاه شما اثر بگذارد...
اما روشی موفق تر است که بتواند مقاومت های ذهنی شما را رد کند یا بشکند.
البته هر کدام از اینها مزیتهای خودش را دارد
مثلا یک سخنرانی موفق میتواند اثر بهتری از یک موسیقی با کلام داشته باشد
و ممکن است یک موسیقی با کلام اثر بهتری از یک سخنرانی موفق داشته باشد...
اما هیچ یک از اینها منافاتی باکمال اختیاری شما ندارد...
شما با اختیار خودتان به یک سخنرانی یا موسیقی گوش داده اید
نمیتوانید ادعا کنید کارهای خوبی که به خاطر تاثیر سخنرانی انجام داده اید، اختیاری نیست یا تکامل اختیاری نیست....
آن کسی که اخلاقش با موسیقی بهتر شده
نمیتوانید رفتارهای خوب او را تکامل غیراختیاری و بی ارزش بدانید....
واقعا چنین نگاهی خطاست و خلاف منطق است...

خباء;975638 نوشت:
شما وقتی به یک سخنرانی گوش میدهید
وقتی یک معلم زیست یا فیزیک در میان صحبتهایش از اسلام دفاع میکند
وقتی موسیقی با کلام گوش میدهید...

و اصولا همه اینها میتواند بر روی ضمیر ناخودآگاه شما اثر بگذارد...
اما روشی موفق تر است که بتواند مقاومت های ذهنی شما را رد کند یا بشکند.
.


مقاومت ذهنی من به چه دلیل است؟اگر دلیلی دارد وقتی اون دلیل همچنان پابرجاست اگر به دلیل هیجان و احساسی که غالب میشود من رفتاری را ترک میکنم , اگر بعداً کسی از من بپرسد چرا حسادت را ترک کردی چه پاسخی به او میدهم؟هر چه هم بخواهم تعقل به خرج دهم دلیلی بهتر از این نخواهم یافت که فعلا نیازی بهش حس نمیکنم.حالم را با این حرفها خراب نکن.اگر کسی بپرسد من چگونه نفرتم را کنار بگذارم به او چه پاسخی میدهم؟میگویم موسیقی مورد علاقه ات را گوش کن روحت تلطیف میشود.به خودت خواهی گفت من به اندازه ی کافی خوشحالم پس نیازی ندارم به اون فرد فکر کنم.... البته اگر ترک حسادت یا چیزهایی این چنین با موسیقی ممکن باشد که من تابحال نشنیده بودم.فقط در مورد افسردگی شنیده بودم که اون هم اگر درمان واقعی میشد الان قرن افسردگی نبود.

این شکستن مقاومت ذهنی بوسیله احساس ارزشی ندارد که اتفاقا نقطه ضعف آن همین است. از کجا معلوم که سخنرانی ای که شما گوش میکنید صد در صد مطابق منطق و عقل باشد؟باید روی اون مطلب توقف و تفقه کنید نه اینکه وارد ناخودآگاه شما کنند. مثل این است که مادران برای خوراندن خوراک مورد نیاز فرزند او را با اسباب بازیهای مختلف مشغول میکنند و در این حین از غفلت فرزند استفاده کرده غذا رابه او می‌خوراند.اگر موسیقی جایگاه مورد تاییدی در ارتقای عقل عملی داشت باید دین آن را برای بشر تبیین می‌نمود.

یکی دیگه.;975648 نوشت:
مقاومت ذهنی من به چه دلیل است؟اگر دلیلی دارد وقتی اون دلیل همچنان پابرجاست اگر به دلیل هیجان و احساسی که غالب میشود من رفتاری را ترک میکنم , اگر بعداً کسی از من بپرسد چرا حسادت را ترک کردی چه پاسخی به او میدهم؟هر چه هم بخواهم تعقل به خرج دهم دلیلی بهتر از این نخواهم یافت که فعلا نیازی بهش حس نمیکنم.حالم را با این حرفها خراب نکن.اگر کسی بپرسد من چگونه نفرتم را کنار بگذارم به او چه پاسخی میدهم؟میگویم موسیقی مورد علاقه ات را گوش کن روحت تلطیف میشود.به خودت خواهی گفت من به اندازه ی کافی خوشحالم پس نیازی ندارم به اون فرد فکر کنم.... البته اگر ترک حسادت یا چیزهایی این چنین با موسیقی ممکن باشد که من تابحال نشنیده بودم.فقط در مورد افسردگی شنیده بودم که اون هم اگر درمان واقعی میشد الان قرن افسردگی نبود.

این شکستن مقاومت ذهنی بوسیله احساس ارزشی ندارد که اتفاقا نقطه ضعف آن همین است. از کجا معلوم که سخنرانی ای که شما گوش میکنید صد در صد مطابق منطق و عقل باشد؟باید روی اون مطلب توقف و تفقه کنید نه اینکه وارد ناخودآگاه شما کنند. مثل این است که مادران برای خوراندن خوراک مورد نیاز فرزند او را با اسباب بازیهای مختلف مشغول میکنند و در این حین از غفلت فرزند استفاده کرده غذا رابه او می‌خوراند.اگر موسیقی جایگاه مورد تاییدی در ارتقای عقل عملی داشت باید دین آن را برای بشر تبیین می‌نمود.

دلیل مقاومت ، باور اشتباه است.
مثلا طرف در ضمیرش هنوز باور ندارد که افزایش رزق و روزی همکارش، موجب نقص او نیست...
باورهای اشتباهی که در ذهن او رسوخ کرده باعث میشود رفتار حسادت آمیزی داشته باشد
شما با سخنرانی و موسیقی این باور را از بین میبرید یا باورهای درست را در ذهن او ایجاد میکنید...

نه اتفاقا شکستن مقاومت ذهنی خیلی هم خوب است
چرا؟
چون شما میدانید که آن مقاومت، اشتباه است و از روی هوی وهوس و عادات ناپسند شکل گرفته است...

مثلا شخصی به خاطر رفتارهای ناپسند به همجنسش علاقه پیدا کرده است
خوب مسلما این شخص با اینکه میداند کارش اشتباه است اما در مقابل دلایل دیگران مقاومت میکند
چرا؟ به خاطر هوی و هوس و عادات گذشته و فرهنگ گذشته ای که در او اثر کرده
او عالمانه و عامدانه مقاومت ذهنش را میشکند تا باورهای درست را در ذهنش بکارد و بعد موفق میشود و درمان میگردد...

این مثال را در زمینه های مختلف در نظر بگیرید...
شما میدانید که لجباز هستید و لجبازی بد است
با موسیقی این مقاومت ذهنی را میشکنید و باورهای اصلاحی را در ذهن پرورش میدهید و درمان میشوید
یامثلا اعتیاد دارید
یا هرچیزی...مثال زیاد است

کسی هم قرار نیست گولتان بزند... شما میدانید باور غلط و درست چیست... و قرار است جه باوری به شما تزریق شود
قرار نیست کسی شما را گول بزند و باور اشتباهی به شما تزریق کند

حتی در کلام عرفا نیز روشهایی برای شکست نفس و مقاومت آن مطرح شده است
مثلا خودم به یاد دارم در کتابی که در مورد عارف بزرگی بود
شخص راه حل میخواهد و عارف به او راه حل میدهد تا بتواند از شر مقاومت نفس خلاص شود...

[="Tahoma"][="Navy"]

خباء;975031 نوشت:
سلام
من تو صحبتام با موسیقی لهوی کاری ندارم...
صحبتم روی اون مدل موسیقی ها و ترانه ها و تصنیف ها و سرودها و مداحی هایی هست که حرام نیستن.
به نظرم قشری از مذهبی های ما کلا دید منفی به موسیقی دارن. اونا فکر میکنن کلا موسیقی های حلال نمیتونه اونا رو رشد بده و به اونا کمک کنه...
ولی به نظر من موسیقی حلال میتونه به تعالی انسان کمک کنه...
جدای از اینکه تجربه های علمی داریم که از تاثیرات مثبت موسیقی گفتن ( یا مثل شنیده های ما از تاثیرات موسیقی مثل افزایش شیردهی گاوها)

سلام
میل انسان به نواهای آهنگین عام است و همه انسانها از آن میل برخوردارند حتی کسانی که بسیار اهل پرهیزند در دعاها و تلاوتهایشان حس نیاز به کلام آهنگین رو ارضا می کنند.
بله ممکن است در مراتبی بتوان از موسیقی بعنوان محرک مفید استفاده کرد اما از آنجا که مسیر کلی کمال انسان، قطع وابستگی به بیرون و تکیه به درون و دارایی های بیکران باطنی است مطمئنا این وابستگی در مراتب بالاتر ایمان و معرفت کاسته بلکه قطع می گردد.
یا علیم[/]

[="Navy"]سلام...موسیقی اگر روی هارمونی متناسب خودش باشه و عدم توازن ایجاد نکنه روح انسان را در عالم ضمیرش به پرواز در میاره و انسان حتی به کمال میره...راه های رسیدن به عوالم بالا فقط نماز خوندن که نیست خیلی چیزا هست ....کسی که نظم و قانون خلقت خودش رو بهم نزند و رعایت کنه از همین موسیقی به چنان مراتبی میرسه که ازش شاهکار خلق میشه و ملت تا سالها هر چی به اهنگ ش گوش میدن براشون جای تعجب و سوال میشه که این بشر چطوری و از کجا ایمن ملودی رو کشف کرد چرا بقیه نمی تونن اینطوری بزنن!....این در مورد بقیه هنر ها هم صدق میکنه مثلا من یکی از آثار استاد فرشپیان (روز بنجم) رو در انجمنی خارجی می خوندم اون نقاش های خبره که خودشون ته هنر طراحی بودن می نوشتن که بحث سر نقاشی کردن نیست ما برامون سوال هست که این استاد این صور را در کدامین عوالم دید که اینطوری نقاشی کرد!...چرا ما در ضمیرمون به چنین عوالمی سفر نمی کنیم که چنین نقش هایی به ذهنمون خطور کنه![/]

محی الدین;975737 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
میل انسان به نواهای آهنگین عام است و همه انسانها از آن میل برخوردارند حتی کسانی که بسیار اهل پرهیزند در دعاها و تلاوتهایشان حس نیاز به کلام آهنگین رو ارضا می کنند.
بله ممکن است در مراتبی بتوان از موسیقی بعنوان محرک مفید استفاده کرد اما از آنجا که مسیر کلی کمال انسان، قطع وابستگی به بیرون و تکیه به درون و دارایی های بیکران باطنی است مطمئنا این وابستگی در مراتب بالاتر ایمان و معرفت کاسته بلکه قطع می گردد.
یا علیم
[/]

سلام
به هر حال شما هم ظاهرا قبول دارید
اگر انسانی با موسیقی حلال، افسردگی یا حسادت یا تکبر را درمان میکند ، به رشد اخلاقی خودش کمک کرده است.

[="Tahoma"][="Navy"]

خباء;975757 نوشت:
سلام
به هر حال شما هم ظاهرا قبول دارید
اگر انسانی با موسیقی حلال، افسردگی یا حسادت یا تکبر را درمان میکند ، به رشد اخلاقی خودش کمک کرده است.

سلام
استفاده از موسیقی حلال برای این مقاصد اشکال ندارد هرچند طرق دیگر شاید اولی باشند
یا علیم[/]

محی الدین;975807 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
استفاده از موسیقی حلال برای این مقاصد اشکال ندارد هرچند طرق دیگر شاید اولی باشند
یا علیم
[/]

سلام
بله خوب فرض ما این بود موسیقی حلاله پس قطعا اشکال شرعی نداره.
بله شاید طرق دیگه بیشتر باعث رشد اخلاقی بشه، اینم ممکنه و منم قبول دارم.
ولی صحبت سر این بود که به هر حال امکان داره با موسیقی به رشد اخلاقی کمک کرد و ظاهرا شما اصل این مطلب رو نفی نمیکنی.
و اگه شواهد تجربی براتون محرز بشه ، قبول خواهید کرد.

سلام به همه دوستان
همانطوری که شاهد هستیم تاکنون دلیلی حتی تجربی بر تاثیر مثبت موسیقی در رشد اخلاقی معنوی ارائه نشد و آنچه گفته شد صرف احتمال و ادعا بود. بنابراین با این وضعیت این مدعا قابل بحث و دفاع نخواهد بود مگر اینکه در ادامه شاهد ارائه مستنداتی در این زمینه باشیم.

بدیع;975931 نوشت:
سلام به همه دوستان
همانطوری که شاهد هستیم تاکنون دلیلی حتی تجربی بر تاثیر مثبت موسیقی در رشد اخلاقی معنوی ارائه نشد و آنچه گفته شد صرف احتمال و ادعا بود. بنابراین با این وضعیت این مدعا قابل بحث و دفاع نخواهد بود مگر اینکه در ادامه شاهد ارائه مستنداتی در این زمینه باشیم.

سلام

متعجبم
ادعا؟!
الان اینها در دنیا تدریس میشود و دکترهای هیپنوتراپ از اینها استفاده میکنند و حتی محصولاتش فروخته میشود
برای سلامتی و اعتماد به نفس و افسردگی و ترک اعتیاد و ...
به شما آدرس هم دادم که چه چیزهایی را در گوگل سرچ کنید
موسیقی درمانی
هیپنوتراپی
سابلیمینال
خوشبختانه اینجا کارشناس روانشناس داریم
از آنها بپرسید به شما اطلاعات میدهند...

ابتدا هم عرض کردم
قرار نیست حتما اینها تدریس شود
همینکه یک تجربه ثابت شود، امکانش ثابت شده.

در سایتهای متعدد نیز تجربیات افراد بسیاری را مشاهده خواهید کرد که نتیجه گرفته اند.

با توجه به صحبتهای شما
اصلا موسیقی هیچ تاثیری ندارد
یعنی اگر من یک شعر با مضامین اخلاقی را یک بار به صورت عادی بخوانم و یک بار با موسیقی حلال بخوانم،
هیچ گاه تاثیر شعر با موسیقی بیشتر از تاثیر شعر بدون موسیقی نخواهد بود.

یعنی یه مداحی هیچ گاه نمیتونه تاثیر بیشتری از خوندن متن مداحی داشته باشه!
یعنی موسیقی های ابتدای انقلاب در مورد مطهری و .. هیچگاه نمیتواند تاثیر بیشتری از خواندن دکلمه وار متن اون اشعار داشته باشه!

باشه اگه واقعا این طور فکر میکنید
سند بیارید
آیا سند دارید؟
خیر
از طرفیم فکر نمیکنم کسی حرفتون رو بپذیره
تا حالا کسی رو نشنیدم که بگه موسیقی های اوایل انقلاب تاثراتشون مثل روخونی محتواشون هست!!

طب سنتی

در طب سنتی هر موسیقی یک طبعی دارد
و با هر موسیقی میتوان بر مزاج انسان تاثیر گذاشت
مثلا اگر شخصی تندخو است میتوان با موسیقی به سلامتش کمک کرد

همچنین با موسیقی با کلام میتوان احساسات خاصی را تقویت یا تضعیف کرد و قوای غضبیه و شهویه را تعدیل کرد... مثلا تقویت یا کاهش احساس حب و بغض نسبت به یک شخص

[="Tahoma"][="Navy"]

خباء;975872 نوشت:
سلام
بله خوب فرض ما این بود موسیقی حلاله پس قطعا اشکال شرعی نداره.
بله شاید طرق دیگه بیشتر باعث رشد اخلاقی بشه، اینم ممکنه و منم قبول دارم.
ولی صحبت سر این بود که به هر حال امکان داره با موسیقی به رشد اخلاقی کمک کرد و ظاهرا شما اصل این مطلب رو نفی نمیکنی.
و اگه شواهد تجربی براتون محرز بشه ، قبول خواهید کرد.

سلام
بنده فکر نمی کنم تا به حال برای رفع یک مشکل خاص جسمی چه رسد اخلاقی یک آلبوم موسیقی با لحاظ همه جوانب روانی و فکری تهیه شده باشد. اگر اینطور بود و نتایجش هم مستند شده بود می شد روی مساله بهتر بحث کرد. ولی به نظر بنده موسیقی قدرت القائی زیادی دارد و می توان از آن برای القای مفاهیم و مضامین موثر در روح و روان و اخلاق استفاده کرد. روزی که موسیقی از صرف سرگرمی بودن خارج و هدفمند شود روز خوب موسیقی خواهد بود...
یا علیم[/]

محی الدین;976003 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
بنده فکر نمی کنم تا به حال برای رفع یک مشکل خاص جسمی چه رسد اخلاقی یک آلبوم موسیقی با لحاظ همه جوانب روانی و فکری تهیه شده باشد. اگر اینطور بود و نتایجش هم مستند شده بود می شد روی مساله بهتر بحث کرد. ولی به نظر بنده موسیقی قدرت القائی زیادی دارد و می توان از آن برای القای مفاهیم و مضامین موثر در روح و روان و اخلاق استفاده کرد. روزی که موسیقی از صرف سرگرمی بودن خارج و هدفمند شود روز خوب موسیقی خواهد بود...
یا علیم
[/]

سلام
شما اصل تاثیر موسیقی را پذیرفتید و همین کافی است برای اثبات مدعایم.
اما ظاهرا در مورد سابلیمینال و پیام پنهان برایتان اثبات نشده. و در انتها عرض خواهم کرد که محصولاتش ساخته شده و حتی میتوانید محصول مورد نظر خودتان را سفارش بدهید تا بسازند.

من نمیگویم موسیقی علت تامه برای بهبود شخص باشد
بنده اصل تاثیرش را عرض کردم که یک امر تقریبا بدیهی است و شما نیز قبول دارید.
الان کشورهای مختلف از ابزار رسانه مشغول فرهنگ سازی یا تهاجم فرهنگی هستند.
در کشور خودمان مداحی ها و تواشی ها و آوازها و موسیقی های انقلابی و مذهبی این رسالت را به عهده دارد
و نمیتوان تاثیر مثبت آنها را انکار کرد.
مثلا در گنجینه صوتی سایت تبیان
یا در میان خواننده های ایرانی

وقتی تاثیر مثبت موسیقی را قبول کردیم، دیگر چه دلیلی برای انکار صحبت بنده وجود دارد؟
آیا تواشی و آوازهایی که مربوط به حب اهل بیت هستند، تاثیرش بیشتر نیست؟
اگر هست یعنی قبول کردید که موسیقی موجب رشد اخلاقی میشود...

آیا شما حاضرید قبول کنید
تاثیر یک تواشی هیچ گاه بیشتر از تاثیر متن تواشی نمیشود؟
نمیتوانید چنین ادعایی کنید
قطعا میدانید که موسیقی باعث تاثیر بیشتر مداحی و تواشی و آواز میشود.

همه اینها برای چه ساخته شده اند، برای رشد اخلاقی مردم.

آنچه شما درباره آلبوم میگویید، درباره پیام های پنهان به ضمیر ناخودآگاه است.
بنده قبلا عرض کردم هر پیامی میتواند روی شما تاثیر بگذارد و لازم نیست حتما سابلیمینال و پیام پنهان باشد.
یعنی مداحی و تواشی تاثیر میگذارد لازم نیست مداحی و تواشی به صورت سابلیمینال باشد.
تفاوت سابلیمینال با موسیقی عادی فقط تاثیر بیشتر و بهتر بر ناخوداگاه است
نه اینکه اگر مداحی ، سابلیمینال نباشد، تاثیر ندارد.
محصولات سابلیمینال به صورت تخصصی الان ساخته میشود و حتی میتوانید سفارشی برای خود بسازید.

ظاهرا برخی دوستان تصور نادرستی از ادعایم دارند
چیزی به عنوان دارو شناخته میشود که دوز بالایی از تاثیر رو بر روی فرد بگذارد.
مثلا خیلی چیزها ممکن است روی آرامش اعصاب شما اثر بگذارند ولی دلیل نمیشود به همه آنها دارو بگوییم.
پس قرار نیست چیزی که دارو محسوب نمیشود اصلا بی تاثیر باشد.
حتی دارو که دوز بالایی از تاثیرات را دارد، علت تامه برای بهبودی فرد محسوب نمیشود و نیازمند فراهم آمدن علل دیگری هم دارد.

[="Tahoma"][="Navy"]

خباء;976023 نوشت:
آنچه شما درباره آلبوم میگویید، درباره پیام های پنهان به ضمیر ناخودآگاه است.
بنده قبلا عرض کردم هر پیامی میتواند روی شما تاثیر بگذارد و لازم نیست حتما سابلیمینال و پیام پنهان باشد.
یعنی مداحی و تواشی تاثیر میگذارد لازم نیست مداحی و تواشی به صورت سابلیمینال باشد.
تفاوت سابلیمینال با موسیقی عادی فقط تاثیر بیشتر و بهتر بر ناخوداگاه است
نه اینکه اگر مداحی ، سابلیمینال نباشد، تاثیر ندارد.
محصولات سابلیمینال به صورت تخصصی الان ساخته میشود و حتی میتوانید سفارشی برای خود بسازید.

سلام
شما روی تاثیر موسیقی تاکید دارید که امری مقبول است اما تاثیر بر روی موضوع خاص مثل امور اخلاقی جای بحث و بررسی و تحقیق دارد. باید دید مثلا می توان برای رفع حسادت یا سوء ظن به دیگران یا پرهیز از ستم هم به نحو قابل استنادی از موسیقی استفاده کرد یا نه؟ البته وقتی داریم از موسیقی حرف می زنیم هم آهنگ هم شعر مد نظرند و بنظرم قابل تفکیک نیستند. به هر حال برای اثبات ادعا در این مورد خاص ما نیاز به تجربه و سند داریم هرچند فی الجمله می توان پذیرفت که اثری داشته باشد.
یاعلیم[/]

محی الدین;976102 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
شما روی تاثیر موسیقی تاکید دارید که امری مقبول است اما تاثیر بر روی موضوع خاص مثل امور اخلاقی جای بحث و بررسی و تحقیق دارد. باید دید مثلا می توان برای رفع حسادت یا سوء ظن به دیگران یا پرهیز از ستم هم به نحو قابل استنادی از موسیقی استفاده کرد یا نه؟ البته وقتی داریم از موسیقی حرف می زنیم هم آهنگ هم شعر مد نظرند و بنظرم قابل تفکیک نیستند. به هر حال برای اثبات ادعا در این مورد خاص ما نیاز به تجربه و سند داریم هرچند فی الجمله می توان پذیرفت که اثری داشته باشد.
یاعلیم
[/]

سلام
همین که فی الجمله قبول دارید برای من کافی است
چون برخی اطرافیانم کلا با موسیقی مشکل دارند و آن را شیطانی میدانند که هیچ اثر مثبتی برای فرهنگ و اخلاق جامعه ندارد.
من گفتم اخلاق و مصداق خاصی مدنظرم نیست
ولی ساده بگویم
شما قبول نداری اشعار اهل بیت، به افزایش محبت نسبت به آنها کمک میکند؟
حتما قبول داری درسته؟

حالا تاثیر یک متن خشک و خالی بیشتره یا وقتی با موسیقی خونده بشه ؟
قطعا وقتی با موسیقی و آهنگ خونده بشه تاثیر بیشتری داره...
این کاریه که تو مداحی و تواشی و آوازهای حلال انجام میشه
پس قطعا موسیقی میتونه ، محبت رو افزایش بده
اگه موسیقی بی تاثیر بود ، باید تاثیر خوندن یک متن درباره محبت اهل بیت برابر بود با تاثیر همون متن با موسیقی... اما همه میدونیم که برابر نیست.

محی الدین;976102 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
شما روی تاثیر موسیقی تاکید دارید که امری مقبول است اما تاثیر بر روی موضوع خاص مثل امور اخلاقی جای بحث و بررسی و تحقیق دارد. باید دید مثلا می توان برای رفع حسادت یا سوء ظن به دیگران یا پرهیز از ستم هم به نحو قابل استنادی از موسیقی استفاده کرد یا نه؟ البته وقتی داریم از موسیقی حرف می زنیم هم آهنگ هم شعر مد نظرند و بنظرم قابل تفکیک نیستند. به هر حال برای اثبات ادعا در این مورد خاص ما نیاز به تجربه و سند داریم هرچند فی الجمله می توان پذیرفت که اثری داشته باشد.
یاعلیم
[/]

تاثیر روی یک امر خاص هم مثل توضیح قبلی ساده است
مثلا من یه متن به شما میدم درباره زشتی حسادت
خوندن کلمات یه درجه از تاثیر داره
حالا همین متن رو که زشتی حسادت رو گفته، به صورت تصویری نمایش میدم
باز یه درجه از تاثیر رو داره
حالا این متن رو به صورت فیلم در میارم
باز یه تاثیر خاص دیگه داره
حالا متن رو با موسیقی پخش میکنم
باز یه تاثیری داره
حتی میتونم تصویر و متن و موسیقی رو با هم ترکیب کنم...
پس تو همه این حالتها تاثیر گذاشته میشه
برای چه ؟
برای درمان حسادت
و قطعا هر کدام تاثیر خاص خودش را دارد
پس نمیتوان گفت تاثیر متن با تاثیر تصویر و فیلم و موسیقی برابر است
نه اتفاقا وقتی به صورت فیلم و موسیقی در می آید تاثیرش بیشتر میشود.
پس میتوان با کمک موسیقی به درمان حسادت کمک کرد.
من نمیگویم موسیقی سرعت تاثیرگذاری چشم گیری دارد یا علت تامه است
همانطور که یک متن ساده نیز چنین نیست.
حتی یک کتاب 300 صفحه ای درباره حسادت نمیتواند تاثیر سریع و خارق العاده داشته باشد و علت تامه قلمداد شود اما هیچ کس منکر تاثیر گذاری اینها نمیشود

یه مثال روانشناسی بزنم
فرض کنید یه فردی از کارهای حرام لذت برده
و این کار رو چند سال ادامه داده
مغز این فرد از تصور و عمل کردن به اون کارهای حرام لذت میبره و سلولهای مغزی و گیرنده های لذتش اینطوری شکل گرفته ...
حالا میدونید یکی از روشهای مقابله با این وضع چیه؟

اینه که وقتی اون طرف به چیز بدی فکر میکنه، یه پالس های ضعیفی از درد به بیمار میدن...
با این کار مغز خودش رو درمان میکنه
مغز میبینه قبلا با تصور کردن اعمال زشت لذت میبرد یا به لذت نزدیک میشد
اما الان دچار پالس های درد میشه...
لذا خودش رو اصلاح میکنه...

حالا در فیلم ها و موسیقی ها
اگه شما یه رفتار زشت رو در کنار یه تصویر مستهجن نشون بدید، این دو پیوند میخورن و ذهن شما شرطی میشه...
این شرطی سازی در روانشناسی فکر میکنم 6 مدل داشته باشه...
خوب با همین موسیقی میشه عکس این کار رو انجام داد
یعنی شرطی سازی ذهن به سمت خوبی ها...

همونطور که پدر و مادر میتونن با شرطی سازی اشتباه، تربیت فرزندانشون رو خراب کنن
در مقابل میتونن با شرطی سازی درست، فرزندان صالحی تقدیم جامعه کنن.

متنی رو تصور کنید که تصویرسازی زیبا و لذت بخشی از سیگار کشیدن داره...
این متن را با به صورت موزیکال طراحی میکنن
این نوع موسیقی ، بین تصور سیگار و لذت پیوند ایجاد میکنه
حالا یه جوون هر وقت اسم سیگار میاد، حس اون لذت هم کنارش میاد
وقتی میبینه کسی سیگار میکشه اون حس لذت باهاش میاد
چرا؟
چون توی اون موسیقی بین سیگار و چیزهای خوب و لذت بخش پیوند برقرار شده بود و لین توی مغز تزریق شده بود...

حالا عکسش هم هست
میتونیم یه متن درمورد سیگار درست کنیم که تصویرسازی زشت و منزجر کننده ای ارائه داده باشه
و باهاش یه موسیقی میسازیم
وقتی یه جوون این موسیقی را گوش میده بین سیگار و چیزهای بد و زشت پیوند خورده شده
پس از سیگار دور میشه یا اگه سیگاری شده باشه، بهش کمک میکنه تا از احساس لذت دور بشه...
فرد سیگاری با دیدن سیگار اون حس عطش میاد سراغش اما اگه اون موسیقی رو گوش کنه، روی این شرطی سازی اشتباه اثر میذاره و بهش کمک میکنه...

مثال زیاده
برای حسادت و اعتیاد گفتم
برای هر چیز بد دیگه ای هم میشه گفت

به قول رائفی پور تاثیر موسیقی در شرطی سازی از خوردنی بیشتره...

[="Tahoma"][="Navy"]

خباء;976108 نوشت:
تاثیر روی یک امر خاص هم مثل توضیح قبلی ساده است
مثلا من یه متن به شما میدم درباره زشتی حسادت
خوندن کلمات یه درجه از تاثیر داره
حالا همین متن رو که زشتی حسادت رو گفته، به صورت تصویری نمایش میدم
باز یه درجه از تاثیر رو داره
حالا این متن رو به صورت فیلم در میارم

سلام
صرف تاثیر کافی نیست بلکه بنابر عنوان تاپیک باید رشد اخلاقی رو موجب بشه و این نیازمند تاثیری عمیق تر است تا در رفتار فرد نهادینه بشه و به اصطلاح ملکه اخلاقی و رفتاری بشه. این را وقتی می توان پذیرفت که ما آزمایشات دامنه داری انجام بدیم و به تاثیر عمیقش یقین پیدا کنیم. مثلا یک فرد انزوا طلب رو اجتماعی کنیم یا یک فرد حسود رو ایثارگر کنیم و امثال آن...
یا علیم[/]

خباء;976114 نوشت:
متنی رو تصور کنید که تصویرسازی زیبا و لذت بخشی از سیگار کشیدن داره...
این متن را با به صورت موزیکال طراحی میکنن
این نوع موسیقی ، بین تصور سیگار و لذت پیوند ایجاد میکنه
حالا یه جوون هر وقت اسم سیگار میاد، حس اون لذت هم کنارش میاد
وقتی میبینه کسی سیگار میکشه اون حس لذت باهاش میاد
چرا؟
چون توی اون موسیقی بین سیگار و چیزهای خوب و لذت بخش پیوند برقرار شده بود و لین توی مغز تزریق شده بود...

حالا عکسش هم هست
میتونیم یه متن درمورد سیگار درست کنیم که تصویرسازی زشت و منزجر کننده ای ارائه داده باشه
و باهاش یه موسیقی میسازیم
وقتی یه جوون این موسیقی را گوش میده بین سیگار و چیزهای بد و زشت پیوند خورده شده
پس از سیگار دور میشه یا اگه سیگاری شده باشه، بهش کمک میکنه تا از احساس لذت دور بشه...
فرد سیگاری با دیدن سیگار اون حس عطش میاد سراغش اما اگه اون موسیقی رو گوش کنه، روی این شرطی سازی اشتباه اثر میذاره و بهش کمک میکنه...

مثال زیاده
برای حسادت و اعتیاد گفتم
برای هر چیز بد دیگه ای هم میشه گفت

با سلام و عرض ادب

هدف وسیله رو توجیه نمی کنه

موسیقی حرام هست چون انسان رو وادار به انجام کاری میکنه که خلاف خواسته خودش هست (صلب اختیار)

کسی که برای نوای موسیقی ولذت بردن از موسیقی فرمانبردار موسیقی می شه
اجرش رو هم باید از موسیقی بگیره نه از خدا ...

[SPOILER]

«فاجتنبو الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»
حج / 30
بسياري از لغت‌شناسان كلمه‌ي «زور» را به معناي كذب دانسته‌اند
مؤلف «اقرب الموارد في فصح العربيه و الشوارد» موارد استعمال و معاني واژه «زور» را بر شمرده است
كه آن معاني عبارتستاز
عقل،
دروغ،
شرك به خدا،
اعياد يهوديان و مسيحيان،
بزرگ و سيد،
مجلس غنا،‌
آنچه را كه مشركان بخدايي گيرند،
توانايي،
باطل از هر چيزي،
لذت خوراك و خوبي آن،
نرمي جامه و پاكيزگي آن

اسماعيل بن حم‍ّاد جوهري در «الصحاح» علاوه بر تصريح بر معناي كذب،

زور را به معناي هر چيزي كه به ربوبي‍ّت و خدايي گرفته مي‌شود

و هركسي غيرخدا كه مورد عبودي‍ّت قرار مي‌گيرد دانسته است

[/SPOILER]

به جای این کار می توانیم کلیپ های تجربی بسازیم

یعنی اشتباه یک فرد و سپس برگشتن او از گناه

یا سرانجام اشتباه یک گناهکار

یا سرانجام کار یک نیکوکار

با توجه به احادیث و...

البته باید واقع گرایانه باشد و اغراق نداشته باشد تا فرد قانع شود ...

در پناه حق تعالی

محی الدین;976135 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
صرف تاثیر کافی نیست بلکه بنابر عنوان تاپیک باید رشد اخلاقی رو موجب بشه و این نیازمند تاثیری عمیق تر است تا در رفتار فرد نهادینه بشه و به اصطلاح ملکه اخلاقی و رفتاری بشه. این را وقتی می توان پذیرفت که ما آزمایشات دامنه داری انجام بدیم و به تاثیر عمیقش یقین پیدا کنیم. مثلا یک فرد انزوا طلب رو اجتماعی کنیم یا یک فرد حسود رو ایثارگر کنیم و امثال آن...
یا علیم
[/]

سلام

شما ادعای من رو از روی عنوان تشخیص میدی؟ یعنی برای شما مهم نیست منظور بنده چی بوده؟
جالبه من میگم منظورم اینه بعد شما میگی نه قبول نیست تو عنوان یه چیز دیگه گفتی!!
شما فرض کن عنوان اشتباه گفته شده
منم براتون توضیح میدم منظورم این هست نه اون
حالا چرا شما حرف منو قبول نداری؟ من خودم استارترم و خودم ادعا کردم
دیگه معنا نداره با یک خط عنوان بگویید نه حرفاتو قبول ندارم!!

به علاوه
شما به همون عنوان دقت کنید
من گفتم تجربه رشد با موسیقی
یعنی موسیقی وسیله و ابزار رشد قرار میگیره و نقش علت ناقصه رو داره.
نه اینکه موسیقی به تنهایی و به خودی خود کار کنه!
این که یک برداشت غیر منطقی و دور از انصافه
شما نباید چنین برداشتی داشته باشید.
در توضیحاتم گفتم موسیقی نقش کمک کننده و تاثیر گذاری بیشتر داره.

اینم که شما میگویید تاثیر کافی نیست
بی معناست
وقتی تاثیر میذاره یعنی نقش مثبت در رشد اخلاقی داره
اما شدت و ضعفش بستگی به تکرار و افزوده شدن علتهای دیگر دارد...

از طرفی من نگفتم حتما باید ملکه شود
و اصلن ملکه شدن شرط موثر بودن در رشد اخلاقی نیست.
مثلا فردی که خسیس هست به او میگویند بخشنده شود
بارهای اول که این کار را میکند بخشندگی ملکه نمیشود
ولی هر انسانی قبول میکند که بخشندگی ولو کم در کنار زدن خساست، تاثیر گذار است و به رشد اخلاقی کمک میکند.

شروحیل;976157 نوشت:
با سلام و عرض ادب

هدف وسیله رو توجیه نمی کنه

موسیقی حرام هست چون انسان رو وادار به انجام کاری میکنه که خلاف خواسته خودش هست (صلب اختیار)

کسی که برای موسیقی کار خیر میکنه یا حرامی رو ترک میکنه اجرش رو هم باید از موسیقی بگیره نه از خدا ...

در پناه حق تعالی

سلام شروحیل

بله مقصود از این جمله این است
که نمیتوان به بهانه اینکه هدف مقدس و درستی دارید ، از ابزار حرام و راه باطل استفاده کنید.

من عرض کردم بحث ما موسیقی حرام نیست.

خباء;976159 نوشت:
سلام شروحیل

بله مقصود از این جمله این است
که نمیتوان به بهانه اینکه هدف مقدس و درستی دارید ، از ابزار حرام و راه باطل استفاده کنید.

من عرض کردم بحث ما موسیقی حرام نیست.

با سلام

دوست گرامی

منظور شما موسیقی هست که فرد رو مجبور به انجام کاری کنه که خلاف خواسته خودش هست
اینجا موسیقی اجبار آور هست و می شه حرام

مثلا شما آهنگی بسازید و همه رو بفرستید جنگ این حرام هست
چون اون شخص رو مجبور کردید با آهنگ که رفته جنگ و با میل خودش نرفته

امروزیش می شه جو گیر کردن افراد

این میشه قول زور

شروحیل;976157 نوشت:
با سلام و عرض ادب

هدف وسیله رو توجیه نمی کنه

موسیقی حرام هست چون انسان رو وادار به انجام کاری میکنه که خلاف خواسته خودش هست (صلب اختیار)

کسی که برای نوای موسیقی ولذت بردن از موسیقی فرمانبردار موسیقی می شه
اجرش رو هم باید از موسیقی بگیره نه از خدا ...

[SPOILER]

«فاجتنبو الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور»
حج / 30
بسياري از لغت‌شناسان كلمه‌ي «زور» را به معناي كذب دانسته‌اند
مؤلف «اقرب الموارد في فصح العربيه و الشوارد» موارد استعمال و معاني واژه «زور» را بر شمرده است
كه آن معاني عبارتستاز
عقل،
دروغ،
شرك به خدا،
اعياد يهوديان و مسيحيان،
بزرگ و سيد،
مجلس غنا،‌
آنچه را كه مشركان بخدايي گيرند،
توانايي،
باطل از هر چيزي،
لذت خوراك و خوبي آن،
نرمي جامه و پاكيزگي آن

اسماعيل بن حم‍ّاد جوهري در «الصحاح» علاوه بر تصريح بر معناي كذب،

زور را به معناي هر چيزي كه به ربوبي‍ّت و خدايي گرفته مي‌شود

و هركسي غيرخدا كه مورد عبودي‍ّت قرار مي‌گيرد دانسته است

[/SPOILER]

در پناه حق تعالی

ما نمیخواهیم فرمانبردار موسیقی بشویم
موسیقی یک ابزار است و ما از آن استفاده میکنیم تا تاثیرات منفی ای که در مغز ما گذاشته شده است را خنثی کنیم.
لذت بردن حلال اشکالی ندارد. مثل لذت از غذا یا قرائت قرآن یا شعر یا صدقه دادن و ...
از طرفی وقتی از چیزی لذت میبریم به این معنا نیست که فرمانبردار آن شده ایم.

شروحیل;976165 نوشت:
با سلام

دوست گرامی

منظور شما موسیقی هست که فرد رو مجبور به انجام کاری کنه که خلاف خواسته خودش هست
اینجا موسیقی اجبار آور هست و می شه حرام

مثلا شما آهنگی بسازید و همه رو بفرستید جنگ این حرام هست
چون اون شخص رو مجبور کردید با آهنگ که رفته جنگ و با میل خودش نرفته

امروزیش می شه جو گیر کردن افراد

این میشه قول زور

سلام شروحیل

نه اصلن چنین چیزی مقصودم نبوده
اگر موسیقی انسان را مجبور به کاری کند قطعا نادرست است و کسی هم با موسیقی مجبور به کاری نمیشود.

مثلا شخصی میخواهد برود جنگ برای قوت بخشیدن به خودش رجز میخواند..یا کتاب میخواند یا جلسه روضه میرود و ...
او میخواهد از این ابزار کمک بگیرد ... رجز خواندن او را مجبور به کاری نکرده است...

خباء;976170 نوشت:
سلام شروحیل

نه اصلن چنین چیزی مقصودم نبوده
اگر موسیقی انسان را مجبور به کاری کند قطعا نادرست است و کسی هم با موسیقی مجبور به کاری نمیشود.

مثلا شخصی میخواهد برود جنگ برای قوت بخشیدن به خودش رجز میخواند..یا کتاب میخواند یا جلسه روضه میرود و ...
او میخواهد از این ابزار کمک بگیرد ... رجز خواندن او را مجبور به کاری نکرده است...

با سلام

تجربه ای که بنده داشتم این طوری بوده

موسیقی ذهن انسان رو با خودش هماهنگ می کنه
(به مغز ریتم می ده یه جور حالتی که مغز تو اون ریتم هر چی بهش بگی می پذیره اسمش یادم رفته)

و شعر اون خواسته خواننده رو وارد مغز می کنه

و این وارد ضمیر ناخوداگاه اون فرد می شه

موضوع قفل شده است