جمع بندی افسردگی و تکلیف

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افسردگی و تکلیف

سلام.
۱- نقش ژنتیک در بیماری های روانی چیست؟ اگر ژنتیک نقش داشته باشد تکلیف فردی که ژنتیکی مشکل دارد چیست؟
۲- افسردگی رسما غیرقابل درمان است و دارو تنها نقش کند کننده دارد.تکلیف فرد افسرده چیست؟
۳-در انسان های افسرده یا بیماران روانی سطح پایین عقل در اغلب اوقات خوب کار می کند.اگر مبنای مجازات الهی بر مبنای عقل و آگاهی باشد تکلیف فرد افسرده و بیمار چیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد قول سدید

Mehdi12;973781 نوشت:
سلام.
۱- نقش ژنتیک در بیماری های روانی چیست؟ اگر ژنتیک نقش داشته باشد تکلیف فردی که ژنتیکی مشکل دارد چیست؟
۲- افسردگی رسما غیرقابل درمان است و دارو تنها نقش کند کننده دارد.تکلیف فرد افسرده چیست؟
۳-در انسان های افسرده یا بیماران روانی سطح پایین عقل در اغلب اوقات خوب کار می کند.اگر مبنای مجازات الهی بر مبنای عقل و آگاهی باشد تکلیف فرد افسرده و بیمار چیست؟

سلام و عرض ادب و تبریک ایام

برای پاسخ به پرسش مذکور توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. این که ژنتیک چه تاثیری در بیماری های روانی دارد و این که آیا افسردگی قابل درمان هست یا نه، از مسایل علمی است که برای پاسخگویی به آن باید از متخصصان مربوطه پرسش نمود. البته در این زمینه می توانید با بخش مشاوره مرکز ملی پاسخگویی از دو طریق مکتوب و شفاهی در ارتباط باشید.

2. اما اگر فرضا ژنتیک تاثیر تام بر بیماری روانی داشته باشد و افسردگی قابل درمان نباشد، درباره تکلیف فرد بیمار، سه صورت متصور است:

2-1. اول این که فرد بیمار همچنان عاقل و قادر به انجام تکالیف است، در اینصورت وی همچنان مکلف است و باید از اوامر الهی اطاعت نماید و مشمول این خطاب الهی است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً»[1]؛ یعنی: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر[ اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد(و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين(كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است».

2-2. دوم این فرد بیمار کاملا فاقد عقل و قدرت لازم برای درک و انجام تکالیف است، در این صورت، تکلیفی متوجه او نیست و اصطلاحا معذور است: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»[2]؛ یعنی: «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند». در واقع، بیماری که کاملا فاقد قدرت و عقل لازم برای درک و انجام تکلیف است، همچون کودک فاقد عقل و قدرت لازم است و از این جهت، تکلیفی ندارد و بواسطه ترک دستورات و تکالیف الهی، عذاب نخواهد شد بلکه مشمول فضل عام و گسترده خداوند قرار می گیرد: «وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمينَ»[3]؛ یعنی: «ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد».

2-3. سوم این که فرد بیمار تا حدودی از عقل و آگاهی و قدرت لازم برای تکلیف برخوردار است اما با این حال، همچون شخص سالم نیست و فاقد قدرت و آگاهی متعارف است. در این مورد، خداوند شخص بیمار را مکلف به حساب می آورد اما از او متناسب با موقعیتی که دارد انتظار دارد. در واقع، امتحان الهی به مثابه امتحانهای مرسوم در زندگی ما نیست که از تمامی اعضای کلاس با ضریب هوشی متفاوت و پیش زمینه های علمی مختلف، به صورت یکسان این انتظار وجود دارد که به یکسری سوالات مشترک پاسخگو باشند، بلکه امتحان الهی از این قرار است که برای هر کسی موقعیت و امتحان خاصی طراحی می شود و چون خداوند عالم به همه امور است، به تمامی این امور آگاهی دارد و به همین جهت، از هر کسی متناسب با موقعیت وجودی او انتظار دارد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً»[4]؛ یعنی: «خداوند(حتّى) به اندازه سنگينى ذره‏اى ستم نمى‏كند؛ و اگر كار نيكى باشد، آن را دو چندان مى‏سازد؛ و از نزد خود، پاداش عظيمى(در برابر آن) مى‏دهد».

پیروز و موفق باشید.@};-


[/HR][1] نساء: 59.

[2] بقره: 286.

[3] بقره: 251.

[4] نساء: 40.

Mehdi12;973781 نوشت:
سلام.
۱- نقش ژنتیک در بیماری های روانی چیست؟ اگر ژنتیک نقش داشته باشد تکلیف فردی که ژنتیکی مشکل دارد چیست؟
۲- افسردگی رسما غیرقابل درمان است و دارو تنها نقش کند کننده دارد.تکلیف فرد افسرده چیست؟
۳-در انسان های افسرده یا بیماران روانی سطح پایین عقل در اغلب اوقات خوب کار می کند.اگر مبنای مجازات الهی بر مبنای عقل و آگاهی باشد تکلیف فرد افسرده و بیمار چیست؟

سلام
من یه مثال بزنم
یکی از اقوام دچار افسردگی و وسواس شده بود.
مثلا 4 ساعت حمام میرفت. خوب این اسرافه
آیا برای اون هم اسراف حساب میشه و داره کار حرامی انجام میده؟
یعنی خدا اون فرد وسواسی که 4 ساعت حموم میره رو عذاب میکنه؟

یا مثلا طرف زن و بچه داره ولی به خاطر این بیماری از کار میافته
خوب شرعا واجبه بره کار کنه
حالا که به خاطر افسردگی قید کار رو زده، گناه کاره و عذاب میشه؟
یا مثلا به خاطر افسردگی یا وسواس نیاز جنسی زنش رو براورده نمیکنه یا اگه زن نداره گرفتار گناه میشه، آیا خدا عذابش میکنه؟

خباء;974447 نوشت:
سلام
من یه مثال بزنم
یکی از اقوام دچار افسردگی و وسواس شده بود.
مثلا 4 ساعت حمام میرفت. خوب این اسرافه
آیا برای اون هم اسراف حساب میشه و داره کار حرامی انجام میده؟
یعنی خدا اون فرد وسواسی که 4 ساعت حموم میره رو عذاب میکنه؟

یا مثلا طرف زن و بچه داره ولی به خاطر این بیماری از کار میافته
خوب شرعا واجبه بره کار کنه
حالا که به خاطر افسردگی قید کار رو زده، گناه کاره و عذاب میشه؟
یا مثلا به خاطر افسردگی یا وسواس نیاز جنسی زنش رو براورده نمیکنه یا اگه زن نداره گرفتار گناه میشه، آیا خدا عذابش میکنه؟

سلام مجدد خدمت شما
تشخیص میزان عقل و قدرت لازم در این مصادیق، در حوزه معلومات بنده نیست و مربوط به علم روانشناسی است(شاید بتوان حدس زد که این موارد مصداق فرض سوم هستند؛ اما حدس و گمان شخصی اعتبار چندانی ندارد و بهتر است در این زمینه از متخصصان پرسید). تا جایی که مربوط به علم کلام است، در نوشتار سابق به آن پرداختیم.

Mehdi12;973781 نوشت:
سلام.
۱- نقش ژنتیک در بیماری های روانی چیست؟ اگر ژنتیک نقش داشته باشد تکلیف فردی که ژنتیکی مشکل دارد چیست؟

با سلام و عرض ادب و احترام

خداوند هیچ کس را بیشتر از توانش مامور نمی کند

وظیفه حیوان حیوان بودن است

اگر شخصی صفت های حیوان گونه درون خود دارد طبق همان صفات جزا داده خواهد شد

اگر بگوییم خدا چرا این افراد رو آفرید خب پاسخ این است خدا هر چه بخواهد می آفریند...

سنگ ، حیوان ، انسان با صفات حیوانی ، انسان آزاد ، انسان برده و ...

و به هر کدام با توجه به نعمتی که به او داده جزا می دهد...

Mehdi12;973781 نوشت:

۲- افسردگی رسما غیرقابل درمان است و دارو تنها نقش کند کننده دارد.تکلیف فرد افسرده چیست؟

تنها کافران از رحمت خدا نا امید می شوند ...

افسردگی اسماً غیر قابل درمان است نه رسماً ...

با توکل بر خدا هر دردی قابل درمان است جز مرگ...

Mehdi12;973781 نوشت:

۳-در انسان های افسرده یا بیماران روانی سطح پایین عقل در اغلب اوقات خوب کار می کند.اگر مبنای مجازات الهی بر مبنای عقل و آگاهی باشد تکلیف فرد افسرده و بیمار چیست؟

تکلیف هر انسان به اندازه قدرت اوست
اگر 50 درصد مغزش کار کند به اندازه همان 50 درصد تکلیف دارد و به همان اندازه جزا داده خواهد شد

خباء;974447 نوشت:
سلام
من یه مثال بزنم
یکی از اقوام دچار افسردگی و وسواس شده بود.
مثلا 4 ساعت حمام میرفت. خوب این اسرافه
آیا برای اون هم اسراف حساب میشه و داره کار حرامی انجام میده؟
یعنی خدا اون فرد وسواسی که 4 ساعت حموم میره رو عذاب میکنه؟

یا مثلا طرف زن و بچه داره ولی به خاطر این بیماری از کار میافته
خوب شرعا واجبه بره کار کنه
حالا که به خاطر افسردگی قید کار رو زده، گناه کاره و عذاب میشه؟
یا مثلا به خاطر افسردگی یا وسواس نیاز جنسی زنش رو براورده نمیکنه یا اگه زن نداره گرفتار گناه میشه، آیا خدا عذابش میکنه؟

سلام
اقسردگی و وسواس قابل درمان هست در بعضی موارد روانپزشک با دارو نمی تواند کاملا بیماری را برطرف کند باید در کنارش از روانشناس برای روانکاوی استفاده شود.

س.سعید;974589 نوشت:
سلام
اقسردگی و وسواس قابل درمان هست در بعضی موارد روانپزشک با دارو نمی تواند کاملا بیماری را برطرف کند باید در کنارش از روانشناس برای روانکاوی استفاده شود.

سلام
نمیدانم منظورتان چیست
احتمالا مقصودتان این است که شما افسردگی هایی را مد نظر داشتید که قابل درمان نیست.

اما تصور من این بود که گویا تفاوتی بین این دو نوع افسردگی در حین بیماری نیست.
اگر کسی که سه سال دچار افسردگی و وسواس بوده، در آن سه سال ، مشابه فردی است که یک عمر گرفتار افسردگی و وسواس شده است

بله احتمال دارد مقصود شما تفاوت بین نتوانستن و نشدن است.
یعنی فردی که دچار وسواس قابل درمان است، قادر است خود را با کنترل رفتار و کمگ گرفتن از دارو درمان کند پس چون به نحوی میتواند پس مکلف است به همان میزان.

اما فردی که افسردگی اش قابل درمان نیست. اگر هم بخواهد درمان شود نمیتواند.
پس چون نمیشود پس تکلیفی ندارد.
اما اگر کسی دچار این نوع از افسردگی شود باز کنترلش ممکن است پس کنترل بیماری باید انجام گیرد و به همان مقدار که اصلا قابل کنترل نیست، تکلیف ندارد.

خباء;974635 نوشت:
سلام

اما فردی که افسردگی اش قابل درمان نیست. اگر هم بخواهد درمان شود نمیتواند.
پس چون نمیشود پس تکلیفی ندارد.
اما اگر کسی دچار این نوع از افسردگی شود باز کنترلش ممکن است پس کنترل بیماری باید انجام گیرد و به همان مقدار که اصلا قابل کنترل نیست، تکلیف ندارد.


با سلام

برادر من به قضایا صفر و یکی نگاه نکنید

******************

هر دردی قابل درمان هست جز مرگ

و فقط کافران از رحمت خدا نا امید می شوند

*****************

شاید درمان 30-40 سال یا بیشتر طول بکشه اما غیر قابل درمان نیست ...

شما هاوکینگ رو ببینید ...

با اون وضعیت به کجاها رسید ...

دیگه افسردگی از وضعیت هاوکینگ که بدتر نیست

یا مثلا هلن کلر ...

با پیشرفت تکنولوژی الان دست و پا و قلب می سازن ...

افسردگی که یه نوع حالت روانی هست نه ضایعه مغزی ....

بسم الله الرحمن الرحیم


پرسش:

۱- نقش ژنتیک در بیماری های روانی چیست؟ اگر ژنتیک نقش داشته باشد تکلیف فردی که ژنتیکی مشکل دارد چیست؟
۲- افسردگی رسما غیرقابل درمان است و دارو تنها نقش کند کننده دارد.تکلیف فرد افسرده چیست؟
۳-در انسان های افسرده یا بیماران روانی سطح پایین عقل در اغلب اوقات خوب کار می کند.اگر مبنای مجازات الهی بر مبنای عقل و آگاهی باشد تکلیف فرد افسرده و بیمار چیست؟

پاسخ:

برای پاسخ به پرسش مذکور توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:

1. این که ژنتیک چه تاثیری در بیماری های روانی دارد و این که آیا افسردگی قابل درمان هست یا نه، از مسایل علمی است که برای پاسخگویی به آن باید از متخصصان مربوطه پرسش نمود. البته در این زمینه می توانید با بخش مشاوره مرکز ملی پاسخگویی از دو طریق مکتوب و تلفنی (096400) در ارتباط باشید.

2. اما اگر فرضا ژنتیک تاثیر تام در بیماری روانی داشته باشد و افسردگی قابل درمان نباشد، درباره تکلیف فرد بیمار، سه صورت متصور است:
(تشخیص این که یک بیمار در کدام وضعیت قرار دارد نیز مربوط به گروه مشاوره و علم روانشناسی است و باید از آن طریق دنبال گردد.)

2-1. اول این که فرد بیمار همچنان عاقل و قادر به انجام تکالیف است، در اینصورت وی همچنان مکلف است و باید از اوامر الهی اطاعت نماید و مشمول این خطاب الهی است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً»[1]؛ یعنی: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر[ اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد(و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين(كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است».

2-2. دوم این فرد بیمار کاملا فاقد عقل و قدرت لازم برای درک و انجام تکالیف است، در این صورت، تکلیفی متوجه او نیست و اصطلاحا معذور است: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»[2]؛ یعنی: «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند». در واقع، بیماری که کاملا فاقد قدرت و عقل لازم برای درک و انجام تکلیف است، همچون کودک فاقد عقل و قدرت لازم است و از این جهت، تکلیفی ندارد و بواسطه ترک دستورات و تکالیف الهی، عذاب نخواهد شد بلکه مشمول فضل عام و گسترده خداوند قرار می گیرد: «وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمينَ»[3]؛ یعنی: «ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد».

2-3. سوم این که فرد بیمار تا حدودی از عقل و آگاهی و قدرت لازم برای تکلیف برخوردار است اما با این حال، همچون شخص سالم نیست و فاقد قدرت و آگاهی متعارف است. در این مورد، خداوند شخص بیمار را مکلف به حساب می آورد اما از او متناسب با موقعیتی که دارد انتظار دارد. در واقع، امتحان الهی به مثابه امتحانهای مرسوم در زندگی ما نیست که از تمامی اعضای کلاس با ضریب هوشی متفاوت و پیش زمینه های علمی مختلف، به صورت یکسان این انتظار وجود دارد که به یکسری سوالات مشترک پاسخگو باشند، بلکه امتحان الهی از این قرار است که برای هر کسی موقعیت و امتحان خاصی طراحی می شود و چون خداوند عالم به همه امور است، به تمامی این امور آگاهی دارد و به همین جهت، از هر کسی متناسب با موقعیت وجودی او انتظار دارد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً»[4]؛ یعنی: «خداوند(حتّى) به اندازه سنگينى ذره‏اى ستم نمى‏كند؛ و اگر كار نيكى باشد، آن را دو چندان مى‏سازد؛ و از نزد خود، پاداش عظيمى(در برابر آن) مى‏دهد».


[/HR][1] نساء: 59.

[2] بقره: 286.

[3] بقره: 251.

[4] نساء: 40.
موضوع قفل شده است