جمع بندی تجسم اخروی اعمال مباح

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجسم اخروی اعمال مباح

سلام ایا کارهای ناچیزی مثل خاراندن بیدلیل سر یا تکاندادن پا(بازی با پاها هنگام نشستن) در اخزت مجسم میشوند؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

رسول.الف;973544 نوشت:
سلام ایا کارهای ناچیزی مثل خاراندن بیدلیل سر یا تکاندادن پا(بازی با پاها هنگام نشستن) در اخزت مجسم میشوند؟

سلام و ادب@};-

در پاسخ به سؤال شما گفتنی است:

اولاً طبق آیات و روایات وقتی صحبت از تجسم اعمال می شود کل سطح و دامنه و ارتفاع و عمق اعمال انسان و بعبارتی همه شئون اعمال آدمی اعم از افعال حرام و واجب و مستحب و مکروه و مباح مورد نظر است، زیرا تمام افعال انسان و جزء جزء آنها و بعبارت قرآن ذره ذره ها در سعادت و شقاوت انسانی مؤثرند،(1) اینطور نیست که بخشی در سعادت انسان مؤثر باشند و بخشی بلااثر. چنانکه توجه به همه شئون و مراحل زندگی و جزء جزء اعمال و آنات و لحظات زندگی را تقوا گفته اند. در روايتى وارد شده است كه تقوا به اين مى ماند كه انسان در شب تاريكى، در بيابانى پر از مار و عقرب قدم مى زند و هر لحظه ممكن است، پاى روى مار یا عقربی بگذارد و با نيش آن به زندگى اش خاتمه داده شود. حال همان طور كه او كمال حزم و احتياط را به خرج مى دهد تا (در حال حرکت) با مار و عقربی مواجه نشود، و یا حتی در حال نشستن و استراحت نیز تمام جوانب احتیاط را دارد تا خطری به او نزدیک نشود. انسان نیز بايد در (طول و عرض) زندگى، چه انجام واجب یا حرام و چه مباح كمال دقت و احتياط را داشته باشد، تا از خطر نفوذ شيطان برهد و به عذاب جهنم گرفتار نيايد. پس تقوا به اين است كه پيوسته در انديشه كردار خود باشد و به عاقبت اعمال خويش بنگرد.(2) امام صادق(عليه السلام) فرمود: مردى به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا، به من سفارشى بفرماييد؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) سه بار به او فرمودند: اگر من تو را سفارش كنم، آن را مى پذيرى؟ در هر بار آن مرد جواب داد: بله اى رسول خدا، سپس پيامبر فرمود: سفارش من به تو اين است كه اگر بر انجام كارى همت گماشتى، در عاقبت آن انديشه كن، پس اگر سرانجام آن كار خوب بود آن را انجام بده و اگر سرانجام آن ناشايست بود از آن دورى گزين.(2)

ثانیاً اعمال مباح را می توان به چند دسته تقسیم کرد: اعمال مباحی که در طول انجام واجب و مستحب و در حال توجه و مراقبت و حضور انجام می دهد مانند اینکه در حالیکه روزه دار است استراحت هم می کند و یا با کسی صحبت می کند و یا در صله رحم و دیدار اقوام چیزی هم می خورد و ... و یا مباحاتی که در حال ارتکاب به حرام انسان مرتکب می شود مانند اینکه در حال غفلت و گناه، چیزی هم می خورد یا با دستانش بازی می کند و یا با تلفنش صحبت می کند و ... این افعال مباح هم داخل در همان مجموعه افعال واجب و یا حرام و یا غفلت و فراموشی و یا توجه و مراقبت و تقوا به حساب می آیند، در چنین حالتی گفته می شود که انسان در حال عبودیت است یا عبودیت حقتعالی جل و علا و یا عبودیت شیطان و نفس(طاغوت) فلذا حتی افعال مباح نیز داخل در مقام عبودیت، واجد بار ارزشی خیر و شر می باشند یا موجب سعادت و پاداش است (در مقام عبودیت خداوند) و یا موجب خسران و عذاب هستند.(در مقام عبودیت طاغوت) دسته دیگری از مباحات در هیچ حالتی اعم از غفلت و گناه و یا انجام واجب و رعایت تقوا نیستند بعبارتی نه بار ارزشی مثبت دارند و نه بار ارزشی منفی و بعبارتٌ اخری خنثی هستند این کارهای مباح اما در تجسم اعمال اخروی بی اثر نیستند. اساساً انسان ها به خاطر عوامل متعددی از جمله عدم برنامه ریزی های مناسب برای آینده خود و همچنین عدم وجود نظم در برنامه های خود در مراحل مختلف زندگی با حسرت های بسیار زیادی دست و پنجه نرم می كنند، حسرت هایی كه برخی از آنها در همین دنیا قابل جبران است و برخی دیگر برای همیشه به عنوان یك غم بزرگ در وجود آدمی جا خوش می كند و هرگز از قلب و فكر انسان بیرون نمی رود و این غم و حسرت و اندوه بزگ همراه انسان در سرای دیگر می شود.

چنانکه در آیات و روایات به حسرت و اندوه اهالی برزخ و قیامت بسیار اشاره شده(4) اینکه یکی از بزرگترین و دردناکترین عذابهای اخروی حسرت و اندوه کارهای نکرده و فرصت های به هدر رفته جوانی و عمر ارزشمند است، انسان در قیامت و در تجسم اعمال اخروی با مجموعه ای از همین اعمال مباح مواجه می شود که در حالت بی توجهی کامل و خنثی و بی اثری بوده و چه فرصت های ارزشمندی را با نیت و عزم پاک و الهی هدایت و مدیریت نکرده و در مسیر عبودیت و بندگی خدا قرار نداده و از اینرو بخش های وسیعی از عمر ما در اثر همین بی توجهی و غفلت و تغافلها ضایع و زائل شده در حالیکه می توانست در عین مباح بودن در مسیر توجه و ذکر و یاد و عبودیت و بندگی خداوند قرار گرفته هدایت شود. از اینرو همین افعال بظاهر مباح، مانند تکان دادن بی هدف پا، سر خاراندن های مکرر و بی ثمر، نشست و برخاست های بی جهت، سخن گفتن های بیهوده، بازی کردن با انگشتان و ... نیز می تواند موجب حسرت و ندامت و اندوه و افسوس آدمی و ایکاش گفتن های فراوان باشد. افسوس که چه فرصتها را قدر ندانستم و چه کارهای بیهوده و بی ثمری کردم و ...

از اینرو بسته به اینکه این رفتارهای مباح در چه حالت و با چه نیت و عزمی باشد در حال توجه و مراقبت و تقوا باشد و یا در حال غفلت و گناه و معصیت خدا و یا در حال بی توجهی و اتلاف بیهوده عمر باشد به همان مبنا در تجسم اعمال ما مؤثر خواهد بود.

موفق باشید ...@};-

پی نوشت_________________________________________
1. [=book antiqua]«[=book antiqua]فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ، وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ.»، زلزله، آیه 7.
2. مصباح یزدی، محمد تقی، ره توشه، ج 1، صص 80-81، با کمی تغییر.
3. كافى، ج 8، ص 149.
4. يكي از اسامي قيامت، "روزحسرت" است. بيشترين حسرتي كه انسان در آن روز بدان دچار مي شود، نسبت به لحظات غفلت از خداوند است، وقتي كه مي بيند چه بهره ها در دنيا از عمرش مي توانست ببرد و نبرده و چه كارها كه مي توانست انجام دهد و نداده و چه نورها كه مي توانست براي آخرتش ذخيره كند و نكرده. به فرموده امام على(عليه السلام): عمر تو, همان تعداد نفس هاى توست و كسى مراقب آنها است که آنها را مى شمارد، [=book antiqua]«انّ عمرك عدد انفاسك وعليها رقيب يحصيها.» (غررالحكم، 3434 )؛ امام صادق (ع) مى فرمايد: از جمله مواعظ لقمان به فرزندش اين بود كه در قيامت وقتى در موقف حساب قرار گرفتى، از تو درباره چهار چيز مى پرسند: جوانى ات را چگونه پوساندى و نابود كردى؟ عمرت را در چه راه فانى ساختى؟ مالت را از كجا به دست آوردى و در چه راه صرف كردى؟ [=book antiqua]«عن شبابك في ما ابليته و عمرك في ما افنيته و مالك مما اكتسبته و في ما انفقته.»( اصول كافي، ج2، 134).

باسمه الرقیب

عرض سلام و ادب

مشکور;973856 نوشت:
اعمال مباح را می توان به چند دسته تقسیم کرد

آیا در قران و روایات فعلی تحت عنوان فعل مباح بیان و یا تعریف شده است؟

حبیبه;974550 نوشت:
باسمه الرقیب

عرض سلام و ادب

آیا در قران و روایات فعلی تحت عنوان فعل مباح بیان و یا تعریف شده است؟


سلام و تشکر@};-

در اصطلاح فقهی، مباح یکی از احکام پنجگانه است و برای اشاره به فعلی به کار می‌رود که انجام و ترک آن از نظر فقهی یکسان است و پاداش و کیفری و مدح و ذمّى درباره آن بیان نشده باشد.(1) به بیان دیگر، مباح فعلی است که هیچ یک از احکام واجب، حرام درباره آن وارد نشده باشد و در نتیجه، فرد مکلّف در انجام دادن یا ترک آن فعل کاملاً مخیّر است؛ مانند فعل خوردن یا خوابیدن که در شرایط عادی، حکمی ندارد و فرد می‌تواند به آنچه می‌خواهد عمل کند.

در قرآن کلمه اباحه به کار نرفته و در کلمات پیغمبر اسلام نیز این واژه استعمال نشده است، ولی فقها و دانشمندان آیات متعددی از قرآن را در مقام بیان اباحه می‌دانند، مثل :[=book antiqua] یا اَیهَا النّاس کلوا مِمّا فِی الاْرْض حَلالاً طَیباً (ترجمه: ‌ای مردم از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه را تناول کنید)(2)

موفق باشید ...@};-

پی نوشت____________________________________
1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج ‌۱، ص ۲۰۴.
2. بقره، آیه 168.

باسمه الرزّاق

عرض سلام و ادب و تشکر از توضیحات حضرتعالی

مشکور;975147 نوشت:
در اصطلاح فقهی، مباح یکی از احکام پنجگانه است و برای اشاره به فعلی به کار می‌رود که انجام و ترک آن از نظر فقهی یکسان است و پاداش و کیفری و مدح و ذمّى درباره آن بیان نشده باشد.

مشکور;975147 نوشت:
در قرآن کلمه اباحه به کار نرفته و در کلمات پیغمبر اسلام نیز این واژه استعمال نشده است، ولی فقها و دانشمندان آیات متعددی از قرآن را در مقام بیان اباحه می‌دانند، مثل : یا اَیهَا النّاس کلوا مِمّا فِی الاْرْض حَلالاً طَیباً (ترجمه: ‌ای مردم از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه را تناول کنید)(2)

کسب روزی حلال مباح است؟

در روایات، برای کسب رزق حلال پاداش، فضلیت و آثار بسیاری ذکر شده است که با تعریف فقهی مباح همخوانی ندارد

از جمله:

«پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:

طَلَبُ الحَلالِ جِهادٌ.


به دنبال روزي حلال رفتن، جهاد در راه خدا است. (مواعظ عدديّه، ص ٣)

«پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:

مَن طَلَبَ الدُّنيا حَلالاً في عَفافٍ كانَ في دَرَجَةٍ الشّهداءِ.


كسي که دنياي خود را با عفّت نفس و از راه حلال تأمين مي‌كند مقام و منزلت شهيدان را خواهد داشت. (المحجةالبيضاء، ج ٣، ص ٢٠٣)

«مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»:

ضِياءُ القَلبِ مِن أَكْلِ الحَلالِ.


صفا و نورانيت قلب، نتيجه ی لقمه ی حلال است. (مواعظ عدديّه، ص ٢٣)

«امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:

مَن باتَ كالّاً مِن طَلَبِ الحَلالِ باتَ مَغفوراً لَهُ.


کسي که به دنبال روزي حلال، روز خود را خسته و درمانده سپري کرده، (بداند كه) شب خود را (نيز)

با گناهان آمرزيده سپري خواهد نمود. (بحار، ج ١٠٣، ص ٢)

[="Arial Black"][="Blue"]

رسول.الف;973544 نوشت:
سلام ایا کارهای ناچیزی مثل خاراندن بیدلیل سر یا تکاندادن پا(بازی با پاها هنگام نشستن) در اخزت مجسم میشوند؟

سلام
اعمال خوب ، به صورتهای نیکو تجسم می یابند.
اعمال زشت (گناه) به صورتهای هراسناک و مضر تجسم می یابند.

بعید نیست اعمال مباح ، به صورتهایی تجسم یابند که نه نیکو و لذت آور باشند ، نه هراسناک و مضر.
مثلا یک سنگ کوچک که در گوشه ای افتاده (ریگ) نه لذت آور است نه هراسناک.

ضمن آنکه اگر عمیق تحلیل کنیم ، افعال مباح را می توان به افعال نیک یا بد ملحق نمود.
مثلا خاراندن سر:
آیا این فعل که از فرد صادر شده است، لازم بود؟
آیا صدور فعل غیر لازم از فاعل ، حکیمانه است؟
آیا صدور فعل غیر حکیمانه ، اخلاقی است؟

آیا فاعل ، می توانست به جای این فعل مباح ، فعل خیری انجام دهد؟
آیا انجام فعل مباح به جای فعل خیر ، موجبات "حسرت" در روز قیامت را فراهم نمی کند؟

آیا منشأ صدور این فعل ، غفلت از یاد خدا (هر چند کوتاه مدت و گذرا) نیست؟ (چون اگر فرد در آن لحظه به یاد خدا بود ، چنین کاری نمیکرد. پس "اعراض از ذکر خدا" (ولو کوتاه مدت و آنی) بستر تحقق این فعل مباح بوده است).[/]

حبیبه;975159 نوشت:
کسب روزی حلال مباح است؟

در روایات، برای کسب رزق حلال پاداش، فضلیت و آثار بسیاری ذکر شده است که با تعریف فقهی مباح همخوانی ندارد


سلام مجدد@};-

در پست قبلی گفتیم تناول و خوردن و آشامیدن مباح است و این امر با تلاش و کوشش برای کسب روزی حلال که در روایات دینی جهاد در راه خدا گفته شده متفاوت است. البته چنانکه علمای اخلاق گفته اند با نیت الهی و خیر حتی می توان به کارهای مباحی نظیر خوردن و آشامیدن نیز بار ارزشی و فضیلتی بخشید نظیر اینکه کسی توجه داشته باشد اینکه قصدش از خوردن و آشامیدن، بدست آوردن نیرو و نشاط لازم برای انجام وظایف عبادت و بندگی و خدمت به خلق خدا باشد که در این صورت همان کارهای مباح نیز بعنوان مقدمه انجام وظایف دینی و عبادی ضروری بنظر می رسد.

با تشکر@};-

باسمه العلیم

با سلام و احترام

مشکور;975446 نوشت:
در پست قبلی گفتیم تناول و خوردن و آشامیدن مباح است و این امر با تلاش و کوشش برای کسب روزی حلال که در روایات دینی جهاد در راه خدا گفته شده متفاوت است.

آیه ی شریفه ای را که به عنوان بیان امر مباح در قران شاهد مثال آوردید

مشکور;975147 نوشت:
یا اَیهَا النّاس کلوا مِمّا فِی الاْرْض حَلالاً طَیباً

متضمن اکل حلال است که در روایات مدح گشته و برای آن پاداش و فضایلی ذکر شده است و این خلاف تعریف امر مباح در فقه است.

پس در واقع مثال با ممثل منطبق نیست و اگر مقصود صرف خوردن و آشامیدن باشد که بدون متعلَق(حلال یا حرام)حکمی ندارد،اصلا

فعلی واقع نمی شود تا حکمی داشته باشد بالاخره باید چیزی خورده شود تا عمل خوردن به آن اطلاق گردد،حال آنچه خورده شده یا

از کسب حلال بوده که خورنده مشکور است(پاداش داده می شود)یا حرام بوده که معاقب است یا مجبور بوده که معذور است:

"إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌".

[="Tahoma"][="Navy"]

رسول.الف;973544 نوشت:
سلام ایا کارهای ناچیزی مثل خاراندن بیدلیل سر یا تکاندادن پا(بازی با پاها هنگام نشستن) در اخزت مجسم میشوند؟

سلام
بر اساس عمومات قرآن کریم در مورد مشاهده اعمال تمام اعمال حتی پلک برهم زدن انسان هم مشاهده می شود. در حقیقت آنچه انسان در مشاهده و تجسم اعمال شاهد آن خواهد بود کل زندگی با تمام جزئیات همراه با تاثیرات آن است.
یا علیم[/]

حبیبه;975678 نوشت:
متضمن اکل حلال است که در روایات مدح گشته و برای آن پاداش و فضایلی ذکر شده است و این خلاف تعریف امر مباح در فقه است.

پس در واقع مثال با ممثل منطبق نیست و اگر مقصود صرف خوردن و آشامیدن باشد که بدون متعلَق(حلال یا حرام)حکمی ندارد،اصلا

فعلی واقع نمی شود تا حکمی داشته باشد بالاخره باید چیزی خورده شود تا عمل خوردن به آن اطلاق گردد،حال آنچه خورده شده یا

از کسب حلال بوده که خورنده مشکور است(پاداش داده می شود)یا حرام بوده که معاقب است یا مجبور بوده که معذور است:

"إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌".


با سلام و تشکر@};-

هر یک از اخکام واجب و حرام؛ مستحب و مکروه و مباح از لحاظ فقهی تعریف خاص خودشان را دارند. چنانکه انجام یک فعل مستحب گرچه فضیلت دارد اما واجب نمی شود، افعالی که مباح هستند نظیر نفس خوردن و آشامیدن گرچه می توانند بسته به نیت و انگیزه فرد بعنوان مقدمه انجام فعل واجب باشند اما این قبیل امور مباح دیگر در جایگاه واجب و حرام قرار نمی گیرند و فضیلت و ثوابی که برای خوردن و آشامیدن حلال و نهی از خوردن و آشامیدن حرام در آیات و روایات بیان شده فرع بر نفس عمل خوردن و آشامیدن است. اعمال مباح مصادیق متعددی دارد مانند نفس عمل نشستن، برخاستن، راه رفتن، لباس پوشیدن، نگاه کردن و ... اما اینکه این اعمال با چه قصد و نیتی و با چه رویکردی انجام شود می تواند موضوع یا مقدمه تحقق یکی از اعمال واجب یا حرام؛ مستحب یا مکروه قرار گیرد.

موفق باشید ...@};-

پرسش:
آیا کارهای ناچیزی مثل خاراندن بی دلیل سر یا تکان دادن پا(بازی با پاها هنگام نشستن) که جزو کارهای مباح هستند در آخرت مجسم میشوند؟

پاسخ:
در پاسخ به سؤال شما گفتنی است:

اولاً در اصطلاح فقهی، مباح یکی از احکام پنجگانه است و برای اشاره به فعلی به کار می‌رود که انجام و ترک آن از نظر فقهی یکسان است و پاداش و کیفری و مدح و ذمّى درباره آن بیان نشده باشد.(1) به بیان دیگر، مباح فعلی است که هیچ یک از احکام واجب یا حرام درباره آن وارد نشده باشد و در نتیجه، فرد مکلّف در انجام دادن یا ترک آن فعل کاملاً مخیّر است؛ مانند فعل خوردن یا خوابیدن که در شرایط عادی، حکمی ندارد و فرد می‌تواند به آنچه می‌خواهد عمل کند. در قرآن کلمه اباحه به کار نرفته و در کلمات پیغمبر اسلام نیز این واژه استعمال نشده است، ولی فقها و دانشمندان آیات متعددی از قرآن را در مقام بیان اباحه می‌دانند، مثل : «یا اَیهَا النّاس کلوا مِمّا فِی الاْرْض حَلالاً طَیباً» ‌ای مردم از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه را تناول کنید.(2)

ثانیاً ممکن است گفته شود: در روایات، برای کسب رزق حلال؛ پاداش، فضلیت و آثار بسیاری ذکر شده است که با تعریف فقهی مباح همخوانی ندارد در پاسخ لازم به ذکر است: درست است که تناول و خوردن و آشامیدن، مباح است لکن، این امر با تلاش و کوشش برای کسب روزی حلال که در روایات دینی، جهاد در راه خدا گفته شده متفاوت است. مضافاً اینکه علمای اخلاق گفته اند با نیت الهی و خیر حتی می توان به کارهای مباحی نظیر خوردن و آشامیدن نیز بار ارزشی و فضیلتی بخشید نظیر اینکه کسی توجه داشته باشد اینکه قصدش از خوردن و آشامیدن و یا خوابیدن، بدست آوردن نیرو و نشاط لازم برای انجام وظایف عبادت و بندگی و خدمت به خلق خدا باشد که در این صورت همان کارهای مباح نیز بعنوان مقدمه انجام وظایف دینی و عبادی ضروری بنظر رسیده داخل در مجموعه عبادت قرار می گیرد.

ثالثاً طبق آیات و روایات وقتی صحبت از تجسم اعمال می شود کل سطح و دامنه و ارتفاع و عمق اعمال انسان و بعبارتی همه شئون اعمال آدمی اعم از افعال حرام و واجب و مستحب و مکروه و مباح مورد نظر است، زیرا تمام افعال انسان و جزء جزء آنها و بعبارت قرآن ذره ذره ها در سعادت و شقاوت انسانی مؤثرند،(3) انسان بايد در (طول و عرض) زندگى، چه انجام واجب یا حرام و چه مباح كمال دقت و احتياط را داشته باشد، تا از خطر نفوذ شيطان برهد و به عذاب جهنم گرفتار نيايد. پس تقوا به اين است كه پيوسته در انديشه كردار خود باشد و به عاقبت اعمال خويش بنگرد.(4)

رابعاً اعمال مباح را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

دسته اول؛ افعال مباحی که داخل در مجموعه افعال واجب و یا حرام، یا غفلت و فراموشی و یا توجه و مراقبت و تقوا به حساب می آیند، در چنین حالتی گفته می شود که انسان در حال عبودیت است؛ یا عبودیت حقتعالی (جل و علا) و یا عبودیت شیطان و نفس(طاغوت) فلذا حتی افعال مباح نیز داخل در مقام عبودیت، واجد بار ارزشی خیر و شر می باشند یا موجب سعادت و پاداش است (در مقام عبودیت خداوند) و یا موجب خسران و عذاب هستند (در مقام عبودیت طاغوت).

دسته دوم؛ در هیچ حالتی اعم از غفلت و گناه و یا انجام واجب و رعایت تقوا نیستند بعبارتی نه بار ارزشی مثبت دارند و نه بار ارزشی منفی. اساساً انسان ها به خاطر عوامل متعددی از جمله عدم برنامه ریزی های مناسب برای آینده خود و همچنین عدم وجود نظم در برنامه های خود در مراحل مختلف زندگی با حسرت های بسیار زیادی دست و پنجه نرم می كنند، حسرت هایی كه برخی از آنها در همین دنیا قابل جبران است و برخی دیگر برای همیشه به عنوان یك غم بزرگ در وجود آدمی جا خوش می كند و هرگز از قلب و فكر انسان بیرون نمی رود و این غم و حسرت و اندوه بزگ همراه انسان در سرای دیگر می شود. چنان که در آیات و روایات به حسرت و اندوه اهالی برزخ و قیامت بسیار اشاره شده است.(5) اینکه یکی از بزرگترین و دردناک ترین عذابهای اخروی حسرت و اندوه کارهای نکرده و فرصت های به هدر رفته جوانی و عمر ارزشمند است، بدین خاطر است که چه فرصت های ارزشمندی را از دست داده و در مسیر عبودیت و بندگی خدا نبوده است.

بنابراین، بسته به اینکه این رفتارهای مباح (مانند تکان دادن بی هدف پا، سر خاراندن های مکرر و بی ثمر، نشست و برخاست های بی جهت، سخن گفتن های بیهوده، بازی کردن با انگشتان) در چه حالت و با چه نیت و عزمی باشد در حال توجه و مراقبت و تقوا باشد و یا در حال غفلت و گناه و معصیت خدا و یا در حال بی توجهی و اتلاف بیهوده عمر باشد به همان مبنا در تجسم اعمال ما مؤثر خواهد بود.

پی نوشت ها:
1. هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، محل نشر:قم - ایران، بی تا، ج ‌۱، ص ۲۰۴.
2. بقره/ آیه 168.
3. «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ، وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ.»، زلزله/ آیه 7.
4. مصباح یزدی، محمد تقی، ره توشه، تحقیق: کریم سبحانی، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(قدس سره)، قم- ایران، 1391 ج 1، صص 80-81، با کمی تغییر.
5. يكي از اسامي قيامت، "روزحسرت" است. بيشترين حسرتي كه انسان در آن روز بدان دچار مي شود، نسبت به لحظات غفلت از خداوند است، وقتي كه مي بيند چه بهره ها در دنيا از عمرش مي توانست ببرد و نبرده و چه كارها كه مي توانست انجام دهد و نداده و چه نورها كه مي توانست براي آخرتش ذخيره كند و نكرده. به فرموده امام على(عليه السلام): «انّ عمرك عدد انفاسك وعليها رقيب يحصيها.»، «عمر تو, همان تعداد نفس هاى توست و كسى مراقب آنها است که آنها را مى شمارد». (آمدی، غررالحكم، ح 3434)؛ امام صادق (ع) مى فرمايد: «عن شبابك في ما ابليته و عمرك في ما افنيته و مالك مما اكتسبته و في ما انفقته.»، از جمله مواعظ لقمان به فرزندش اين بود كه در قيامت وقتى در موقف حساب قرار گرفتى، از تو درباره چهار چيز مى پرسند: جوانى ات را چگونه پوساندى و نابود كردى؟ عمرت را در چه راه فانى ساختى؟ مالت را از كجا به دست آوردى و در چه راه صرف كردى؟.(اصول كافي، ج2، 134)

موضوع قفل شده است