جمع بندی حضور فرد مناسب برای ازدواج در عین فراهم نبودن شرایط ازدواج

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حضور فرد مناسب برای ازدواج در عین فراهم نبودن شرایط ازدواج

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:


نقل قول:

سلام؛ امیدوارم حالتون خوب باشه؛
من یه دختر در پایه یازدهم تجربی هستم اهل شمال کشور و تو مدرسه فرزانگان(تیزهوشان) درس میخونم
حدود دو سال و خورده ای پیش دچار سندرم شدید فائدگی شدم و بعد نه ماه ، به تجویز روانپزشک قرص سرترالین صد مصرف میکردم و یک هفته ای میشه الان که قرص رو کنار گذاشتم؛ و زیر نظر روانشناسم هستم ( ده جلسه طی سه ماه (فعلا)).
قبلا ارتباطات حضوری که نه ولی چت های زیادی با پسرا داشتم بخاطر موقعیت روحی و نیاز جنسی ام ؛ که دست کمی از حضوری نداشت؛
عقیده داشتم که اگه صحبت با نامحرم به من آسیبی نزنه ایرادی نداره؛
دختری هستم که به لااقل هشتاد درصد احساسات و نسبت به خودم، خودشناسی دارم؛ به گفته مشاورم طرحواره ندارم(جز یه مقدار خیلی کم انزوا گزینی)؛ اصراری هم به این ندارم که همه چیو میدونم یا کاملم یا از این دست حرفای تقریبا بی اساس
سه ماه پیش تصادفا با یه آقایی از شهر خودم با اختلاف سنی 12 سال آشنا شدم که اصرار و ادعا داره که عاشقم شده و حاضره هر کاری که بخوام برام انجام بده؛ فعلا تقریبا نصف روز به مغازه ها سرویس دهی میکنه و باقی روز هم تو آژانس کار میکنه؛ یه برادر بزرگتر( همسرش هم 11 سال کوچیکتره) و یه برادر کوچیکتر( 25 ساله که با یه دختر 15 ساله ارتباط داره) و یه خواهر که تو سن 18 سالگی ازدواج کرده و الانم دو تا بچه داره و فکر میکنم 25 سالشه؛ داره؛قراره با برادر کوچکترش ، از عید دامداریشون رو با وام گسترش بدن و روش سرمایه گذاری کنه؛
به هر نحوی و با هر دلیلی خواستم قانعش کنم اما قبول نمیکنه که بزاره بره
4 بار حضورا منو دیده و دو بار باهم صحبت کردیم(حضوری حرف خاصی نزدیم و همیشه غیر حضوری حرف زدیم)
من متوجه اشتباهم شدم که نباید با پسری تو این سن چت میکردم چون هیچ وقت تصور نمیکردم کسی با شرایط افتضاح روحیم و کارایی که کردم و دلایل قانع کننده ای که همیشه ازشون استفاده میکردم و طرف مقابل خودش کنار میکشید، عاشقم بشه و منو به نحوی درگیر کنه ؛
قرار شده مانعی برای درسم نباشه، رعایت احوالم رو بکنه و طبق نظر من رفتار کنه ... به هیچ وجه رفتاری از خودش نشون نداده که نشون دهنده قصد و افکار پلیدش توش باشه؛ و از هر نظر که میبینم بنظر در حرفاش صادقه
میخوام بدونم من باید با این ارتباط چیکار کنم؟! میخوام نظرتون رو بدونم
ممنون



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امیـن

مدیر ارجاع سوالات;969422 نوشت:
سه ماه پیش تصادفا با یه آقایی از شهر خودم با اختلاف سنی 12 سال آشنا شدم که اصرار و ادعا داره که عاشقم شده و حاضره هر کاری که بخوام برام انجام بده؛ فعلا تقریبا نصف روز به مغازه ها سرویس دهی میکنه و باقی روز هم تو آژانس کار میکنه؛ یه برادر بزرگتر( همسرش هم 11 سال کوچیکتره) و یه برادر کوچیکتر( 25 ساله که با یه دختر 15 ساله ارتباط داره) و یه خواهر که تو سن 18 سالگی ازدواج کرده و الانم دو تا بچه داره و فکر میکنم 25 سالشه؛ داره؛قراره با برادر کوچکترش ، از عید دامداریشون رو با وام گسترش بدن و روش سرمایه گذاری کنه؛
به هر نحوی و با هر دلیلی خواستم قانعش کنم اما قبول نمیکنه که بزاره بره
4 بار حضورا منو دیده و دو بار باهم صحبت کردیم(حضوری حرف خاصی نزدیم و همیشه غیر حضوری حرف زدیم)
من متوجه اشتباهم شدم که نباید با پسری تو این سن چت میکردم چون هیچ وقت تصور نمیکردم کسی با شرایط افتضاح روحیم و کارایی که کردم و دلایل قانع کننده ای که همیشه ازشون استفاده میکردم و طرف مقابل خودش کنار میکشید، عاشقم بشه و منو به نحوی درگیر کنه ؛
قرار شده مانعی برای درسم نباشه، رعایت احوالم رو بکنه و طبق نظر من رفتار کنه ... به هیچ وجه رفتاری از خودش نشون نداده که نشون دهنده قصد و افکار پلیدش توش باشه؛ و از هر نظر که میبینم بنظر در حرفاش صادقه
میخوام بدونم من باید با این ارتباط چیکار کنم؟! میخوام نظرتون رو بدونم

با سلام و تشکر از ارسال سؤالتان به انجمن.
ارتباط با ایشان چنانچه شرایط ازدواج را ندارید به ضرر شماست. روی چنین قولهایی نمی شود حساب باز کرد، چون در اثر ارتباط مستمر و وابستگی عاطفی، خواهی نخواهی، ارتباط شما عمیق تر خواهد شد و در این صورت ممکن است آسیب ببینید.جالب است که بدانید اکثر ارتباطات عاشقانه در ابتدا به ظاهر بسیار پاک و با صداقت شروع می شوند ولی در ادامه، این ارتباط دچار آسیبهایی می شود.
هدف شما از این ارتباط چیست؟آیا ازدواج است و یا صرفا دوستی؟اگر صرفا دوستی است که به لحاظ شرعی مجاز به این کار نیستید و حرام است و حتما به لحاظ روانی در آینده آسیب خواهید دید.
اگر ازدواج است در نظر بگیرید که آیا ملاکهای ازدواج را دارد؟ به لحاظ تحصیلات در چه سطحی است؟ شما با توجه به تیزهوش بودن، آینده علمی خوبی خواهید داشت. بهتر است با کسی ازدواج کنید که اهل علم باشد و نه راننده آژانس.آیا به لحاظ فرهنگی و سطح خانوادگی به هم می خورید؟
ادامه این ارتباط بایستی با آگاهی خانواده ها باشد به این شکل که ایشان به خواستگاری شما بیاید و چنانچه ملاکهای اولیه را داشتند با هم حضورا به مشاور ازدواج مراجعه کنید.

موفق باشید.

بنده نظر شخصیم رو می گم. احتمال این که طرف کلاهبردار باشه زیاده.

[="#0000FF"]ایشون در جواب پاسخ بنده این پیام رو دادند:

من تو ارتباطات مجازی با آقایون اصلا پیشینه ی خوبی نداشته ام؛ بار ها علاقه من، وابسته و یکبار هم دلبسته شدم، این بین خیلی چیزای مفیدی نصیبم شد ولی تو اکثر موارد کار های بی شرمانه بود که ناچار گرفتارشون شدم؛
ولی تو این دو سال با وجود تمام زجر ها و آسیب ها خیلی با خودم آشنا شدم خصوصا با روند احساساتم؛
توانایی کنار گذاشتن و قطع وابستگی رو دارم ، می تونم با دلبستگی کنار بیام و کلا نزارم هر چیزی به راحتی بهم آسیب بزنه ؛ خیلی منطقی با موضوعات کنار میام؛
نمیدونم چطور این حس و عقیده رو بهتون انتقال بدم تو این سه ماه ارتباط مستمر و با وجود اینکه در گذشته من ارتباطات نامشروع مجازی زیادی داشتم تو همین رنج سنی از آقایون، همچنین با اطلاع از آسیب های ممکن این ارتباطات
متوجه ام که یا این آقا خیلی صادق، نسبتا ساده و به طرز عجیبی عاشقه یا اینکه یک شیاد فوق العاده زیرکه
احتمال اول خیلی بیشتره و انقدر سوژه برای شیاد ها وجود داره که نیازی نیست به من با اینهمه مشکلات و حساسیت ها و محدودیت هایی که تو ارتباط با این آقا دارم، بیاد سراغ من
در کل نمیشه گفت قصد سواستفاده ای وجود داره ؛
اما اینکه میگید ابتدا پاک و صادقانه هستند و بعد ها آسیب میبینم ... غیر آسیب عاطفی و جسمی و مسایل حیثیتی که هر سه تحت کنترلم هستند و محتاطانه عمل میکنم، دیگه چه آسیب هایی می تونه باشه؟!
من دوستی های اینچنینی رو به کل قبول ندارم؛
هدف هر دومون متمرکز روی ازدواجه
فعلا "در حال حاضر" بنظرم ملاک های ازدواج متناسب با عقیده خانواده من رو نداره
ینی باید یه درآمد نسبتا ثابت و قابل اطمینان داشته باشه که هنوز آنچنان کفایت نمیکنه اما میبینم که همین حالا تلاش خیلی خوبی داره و گفتم که از عید هم روی دامداری سرمایه گذاری میکنه و میگه که نتیجه بخشه و از نظر من بدک نیست
تحصیلاتش هم که گفت 4 ماه مونده بود فوق دیپلم بگیره ولی چون برای کار به تهران رفت، کنار گذاشت و قول داده تو این سه سال تا زمانی که من لااقل دیپلم گرفته باشم و سال اول دانشگاه رو بگذرونم رشته زبان ادامه تحصیل بده
البته اینکه میگید اهل علم باشه کاملا درسته ولی ابدا مدرک تحصیلی نشاندهنده شعور نیست
چون در فامیل ما هم آقایی بوده قاری قرآن و از لحاظ مالی و تحصیلات کاملا ok بوده ولی بعد ده سال زجر دادن دختره طلاق میگیرن حالا دلایل دو طرفه بوده ولی با توجه به شرح اتفاقاتی که براشون افتاده ...؛
از لحاظ فرهنگی و خانوادگی هم زیاد مشکلی بنظر نمیاد وجود داشته باشه؛
------------------------------------------------------------------
از همه ی این ها بگذریم عاقلانه بنظر میاد که ارتباطم رو با ایشون قطع کنم چون
قطعا تو این سن اجازه نمیدن برای من خواستگار بیاد چه برسه به بقیه ماجراهاش
و البته که با شرایط خانواده ام و خودم (به غیر مشکلات غیر علنی سندرم قائدگی ایم) گزینه های بهتری هم پیش میاد و بعضی ها هم منتظرند (به گفته مادرم)
ولی
من به همچین ارتباطی "نیاز" دارم و خیلی سخته این دو سال (بعد کنکور تا سال اول دانشگاه) رو بگذرونم
درسته که در مقابل یه عمر آدمی دو سال خیلی کم بنظر میاد ولی من با ثانیه ثانیه اش درگیرم و اگه کسی تو زندگیم نباشه که نیاز های عاطفی و شایدم جسمی منو بر طرف کنه قطعا این دوسال مثل دوسالی که گذشت زندگی زهرم میشه ... خوشایند و قابل قبول برای من نیست؛
حالا نظر شما چیه؟
[/]

با سلام

مدیر ارجاع سوالات;969422 نوشت:
عقیده داشتم که اگه صحبت با نامحرم به من آسیبی نزنه ایرادی نداره؛

الان باید به اشتباه بودن عقیده تون پی برده باشید

توجه کنید آسیب زا بودن و افسارش 100 درصد دست شما نمی تونه باشه که بگید من برای سرگرمی و دلخوشی چت می کنم !
اصلا ممکن هست طرف مقابلتون هدف دیگه ای داشته باشه و جدی چت کنه !

شما موقعیت و شرایط خودتون رو در نظر داشته باشید و این علاقه ها از طرف جنس مخالف در هر مقطعی و از طرف هر کسی میتونه بوجود بیاد و مقطعی باشه
شاید اون اقا با یه دختر دیگه هم چت میکرد و آشنا میشد ابراز علاقه می کرد

مهمترین عامل در تفاهم و درک هم دیگه در زندگی پارامتری بنام شناخت عمیق هست که در این جور ارتباطات مجازی و چتی بسیار سطحی و بر پایه احساسات و عواطف شکل میگیره

من فکر میکردم که این ساده بازی ها مال دخترهای دهه شصت بوده.
فکر میکروم دخترهای دهه 70 و 80 به شکل بیرحمانه ایی باهوش و حواس جمعند.
ای داد بر من، اشتباه میکردم.

عزیز من اگر با این آقا کات نکنی، اون رتبه ایی که مد نظرت هست برای موفقیت در کنکور رو حداقل در 4 ضرب کن میشه نتیجه نهایی عشق و عاشقی. تا آخر عمر حسرت میخوری که چرا این دوران طلاییتو حروم کردی حتی اگر طرف مقابلت فرشته باشه.
من هم قبلا از ابن اشتباهات کردم. الان درس گرفتم اما افسوس که دورانهای طلایی گذشته هرگز بر نمیگردن. هر چیزی زمان مشخصی داره، الان زمان عشق و عاشقی برای شما نیست، خواهش میکنم متوجه شو.

ابوالفضل;970449 نوشت:
الان باید به اشتباه بودن عقیده تون پی برده باشید

توجه کنید آسیب زا بودن و افسارش 100 درصد دست شما نمی تونه باشه که بگید من برای سرگرمی و دلخوشی چت می کنم !
اصلا ممکن هست طرف مقابلتون هدف دیگه ای داشته باشه و جدی چت کنه !

شما موقعیت و شرایط خودتون رو در نظر داشته باشید و این علاقه ها از طرف جنس مخالف در هر مقطعی و از طرف هر کسی میتونه بوجود بیاد و مقطعی باشه
شاید اون اقا با یه دختر دیگه هم چت میکرد و آشنا میشد ابراز علاقه می کرد

مهمترین عامل در تفاهم و درک هم دیگه در زندگی پارامتری بنام شناخت عمیق هست که در این جور ارتباطات مجازی و چتی بسیار سطحی و بر پایه احساسات و عواطف شکل میگیره

بله خب ، قبلا گفته بهم که با کیا آشنا شده بوده
و به من گفته که آخرین انتخابش هستم ؛
شناخت عمیق چجوری بوجود میاد؟! دیدار های گاه و بیگاه، کوتاه مدت یا طولانی طی یک ماهه؟! دو ماه؟! شش ماه؟! قطعا نه
و من هم، "همه ی" چت هام رو در آخر تایید نکردم
بنظرم بهتر بود یک دور با دقت بیشتر هر دو تا توضیحات منو میخوندند؛ اینطوری حتما نظر درست تر و کامل تری داشتنند

فیزیکدان;970483 نوشت:
من فکر میکردم که این ساده بازی ها مال دخترهای دهه شصت بوده.
فکر میکروم دخترهای دهه 70 و 80 به شکل بیرحمانه ایی باهوش و حواس جمعند.
ای داد بر من، اشتباه میکردم.

عزیز من اگر با این آقا کات نکنی، اون رتبه ایی که مد نظرت هست برای موفقیت در کنکور رو حداقل در 4 ضرب کن میشه نتیجه نهایی عشق و عاشقی. تا آخر عمر حسرت میخوری که چرا این دوران طلاییتو حروم کردی حتی اگر طرف مقابلت فرشته باشه.
من هم قبلا از ابن اشتباهات کردم. الان درس گرفتم اما افسوس که دورانهای طلایی گذشته هرگز بر نمیگردن. هر چیزی زمان مشخصی داره، الان زمان عشق و عاشقی برای شما نیست، خواهش میکنم متوجه شو.

یه خواهر دارم از شهر خودش که میاد شهر ما هر بار دو سه ساعتی درباره هدفم حرف میزنه و اینکه آینده ام چیه تقریبا مثل همین خانوم
گاهی حسی بهم دست میده که انگار یه وسیله ام برای رسیدن به آرزو های دیگران؛ مثل یه ربات بشینم درس بخونم فقط؟!
آخرش چی میشع؟! خوشبختی من خیلی آخرش مشخصه و حتمی یه؟! فرض کنیم من بهترین ممکن رو در حد خودم قبول شدم، کی می تونه تضمین کنه کسی که بعد ها باهاش ازدواج میکنم بر عکس از آب در نیاد و باهاش احساس خوشبختی کنم؟! کی می تونه تضمین کنه که با مستقل بودنم بعدها احساس رضایت خواهم داشت و شاید هم از تنها زندگی کردنم!؟!؟!
زندگی همین لحظه هاست!!!!!! دلم نمیخواد نشاط الانم رو در همین حد کمی(با وجود سندرم) که دارم به امید آینده فقط صرف درس کنم؛ گاهی با خودم میگم نکنه من هم وقتی هفت هشت سال از موقعیت الانم بگذره به گذشته بخندم و تصمیماتم رو اشتباه بدونم برای همین همیشه همه لحظات زندگیمو سعی میکنم ثبت کنم تا بدونم در آینده چه شرایطی داشتم؛
دخترای هفتاد و هشتاد به شکل بی رحمانه ای باهوش و ... اند ؟! الان فکرشون اشتباه بوده دقیقا یه توهین به من نکردن؟!؟ من آخرای متن اول چی گفتم؟!؟! گفتم "عاقلانه است" که با این آقا نباشم!!! انقدر از این لحنشون ناراحتم که دیگه اصلا حوصله بیش از این اهمین گذاشتن برای جواب دادن بهشون رو ندارم؛ درسته همه نظر شخصیشون رو میگن و قصدشون کمکه ولی فکر میکنم حتی سرچ نکردن ببینند سندرم قائدگی چی هست یا ... ؛ کاشکی تو حرفاشون یکم بیشتر دقت کنند؛

امین;970410 نوشت:
درسته که در مقابل یه عمر آدمی دو سال خیلی کم بنظر میاد ولی من با ثانیه ثانیه اش درگیرم و اگه کسی تو زندگیم نباشه که نیاز های عاطفی و شایدم جسمی منو بر طرف کنه قطعا این دوسال مثل دوسالی که گذشت زندگی زهرم میشه ... خوشایند و قابل قبول برای من نیست؛
حالا نظر شما چیه؟

شما از یه طرف میگید که آسیبهای عاطفی و جسمی و حیثیتی در کنترلم هستن و از این طرف هم میگید که یه نفر رو میخوام که شاید نیاز جسمی منو تأمین کنه.بنده به عنوان مشاور مرکز ملی پاسخ گویی به سؤالات دینی نمیتونم راهکار غیر شرعی و گناه آلودی که خواهان آن هستید رو تأیید کنم.
پیشنهاد میکنم ایشان به خواستگاری شما بیایند و در صورت مناسب بودن،عقد کنید.به نظر می رسه ازدواج برای شما با توجه به شرایط و بیماریی که دارید در اولویت باشه و تحصیلاتتون هم اگر شرایطش بود ادامه بدید و اگر هم نبود در فرض ازدواج با ایشان، موجب می شود به لحاظ تحصیلات در یک سطح باشید و این برای قوام زندگیتان امتیاز خوبی است.

یه بنده خدابی میگغت براب درست وغلط بودن کارتون به ایمانتون رجوع کنید،وقتی این اقا زن داره شما چرا باهاش دوستین مگر غیر رابطه جنسیه،چرا میخواید زندگی یه خانواده رو از هم بپاشونید،اگر قصد رابطه جنسی ندلرید محکم وقاطع ازش جدابشید بیشرف پست زن دار چیکار یه دختر بیچاره داره

[="#0000FF"][/]پاسخ ایشان:

این مدت یه سری اتفاقا افتاد که منم تجدید نظر هایی داشتم
من چهار پنج سالیه برای صحبت با خدا قرآن باز میکنم و دقیقا جواب میگیرم
مشکل نیاز جنسی رو باهاش کنار میام و طبق چیزایی که از قرآن خوندم و فهمیدم با توجه به نیت هام و صحبت با روانشناس خودم تصمیم گرفتم ارتباط رو خیلی محدود تر و سالم تر و البته پاک تر نگهدارم؛
دقت که کردم بنظرم هر چه قبل ازدواج هر ارتباطی به هر صورتی بسته تر و باحجاب بیشتری باشه، اثرات بهتری بعد ازدواج دارع ... ظاهر خوشایندی نداره که دیدار ها بیش از یک دیدار و یا صمیمت ها بیشتر بشه؛ شاید نتونم این مورد خوب توضیح بدم ولی قطعا شما متوجه حرفم شدید؛
با توجه به هدفی که تو درس هام دارم حاضر نیستم فقط برای جسمم اون همه آرزو رو کنار بزارم ضمن اینکه تو این یکی دو هفته خدا رو باز هم مثل قبل بشتر کنار حس کردم و فکر میکنم می تونم خودمو با وجود خدای خودم آروم کنم و حتما نیازی به وجود این آقا نباشه ...
نمیدونم چقدر از تئوری انتخاب میدونید، شاید هم کلا باهاش آشنا باشید
طبق حرف روانشناسم برای رفع یکی از پنج نیاز اصلی ام، عشق و تعلق خاطر به وجود یه نفر نیاز دارم و فقط چون تنبلم و حوصله ندارم و... که برم دنبال یه جایگزین به غیر این آقا، اونوقت باید پیامد های منفی بودن این آقا رو هم بپذیرم که چندان درست نیست ... تو این مدت سعی کردم جایگزین پیدا کنم و اتفاقی هم دو تا دوست پیدا کردم که شرایطشون با من جوره ...؛
علاوه بر اینها حالا که خدا رو هم مثل قبل کنارم حس میکنم چرا که نه ... خدا نمی تونه اون کسی باشه که نیاز به عشق و تعلق خاطر من رو رفع کنه؟!!؟ - می تونه و کافیه .[="#0000FF"][/]

امین;971647 نوشت:
یه خواهر دارم از شهر خودش که میاد شهر ما هر بار دو سه ساعتی درباره هدفم حرف میزنه و اینکه آینده ام چیه تقریبا مثل همین خانوم
گاهی حسی بهم دست میده که انگار یه وسیله ام برای رسیدن به آرزو های دیگران؛ مثل یه ربات بشینم درس بخونم فقط؟!
آخرش چی میشع؟! خوشبختی من خیلی آخرش مشخصه و حتمی یه؟! فرض کنیم من بهترین ممکن رو در حد خودم قبول شدم، کی می تونه تضمین کنه کسی که بعد ها باهاش ازدواج میکنم بر عکس از آب در نیاد و باهاش احساس خوشبختی کنم؟! کی می تونه تضمین کنه که با مستقل بودنم بعدها احساس رضایت خواهم داشت و شاید هم از تنها زندگی کردنم!؟!؟!
زندگی همین لحظه هاست!!!!!! دلم نمیخواد نشاط الانم رو در همین حد کمی(با وجود سندرم) که دارم به امید آینده فقط صرف درس کنم؛ گاهی با خودم میگم نکنه من هم وقتی هفت هشت سال از موقعیت الانم بگذره به گذشته بخندم و تصمیماتم رو اشتباه بدونم برای همین همیشه همه لحظات زندگیمو سعی میکنم ثبت کنم تا بدونم در آینده چه شرایطی داشتم؛
دخترای هفتاد و هشتاد به شکل بی رحمانه ای باهوش و ... اند ؟! الان فکرشون اشتباه بوده دقیقا یه توهین به من نکردن؟!؟ من آخرای متن اول چی گفتم؟!؟! گفتم "عاقلانه است" که با این آقا نباشم!!! انقدر از این لحنشون ناراحتم که دیگه اصلا حوصله بیش از این اهمین گذاشتن برای جواب دادن بهشون رو ندارم؛ درسته همه نظر شخصیشون رو میگن و قصدشون کمکه ولی فکر میکنم حتی سرچ نکردن ببینند سندرم قائدگی چی هست یا ... ؛ کاشکی تو حرفاشون یکم بیشتر دقت کنند؛[/quote

سلام. اگر این پاسخ از جانب استارتر هست باید بگم که خوب هر طور راحتی عزیزم. اما چند نکته رو باید بدونی
یکی اینکه مگه همه کسانی که رتبه های خوب در کنکور آورون یا رشته دلخواهشون رو قبول شدن مثل رلاط درس خوندن؟ اونها احساس نداشتن، خودشون برای خودشون آرزو نداشتن که بخوان وسیله ایی برای رسیدن به آرزوهای دیگران بشن اصلا چرا باید همچین فکری بکنی؟ هیچکس هیچ تضمینی نمیتونه درباره هیچی بده. البته من هم نه حوصله و نه وقتشو دارم که جوابتونو بدم به نظرم همیشه این آیه "ان الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره" درست هست. هر کس خودش میدونه چی درست هست و چی غلط و در حال حاضر در حال انجام کدومه ولو اینکه یک خروار عذر و دلیل برای کارش بتراشه.
در ضمن احتمال بدید کسی که داره شما رو راهنمایی میکنه دچار همین اختلالات یاحتی مشکلات روحی و جسمی بدتر از اون هم باشه، مسلما فکر کرده میتونه کمکی بکنه وگرنه بیمار نیست که بیاد وقت صرف کنه پست بگذاره.
این موضعی که شما درباره پست من داشتید با موضعی که در پست آخرتون داشتید خیلی فرق داره ها!

بسم الله.;971656 نوشت:
یه بنده خدابی میگغت براب درست وغلط بودن کارتون به ایمانتون رجوع کنید،وقتی این اقا زن داره شما چرا باهاش دوستین مگر غیر رابطه جنسیه،چرا میخواید زندگی یه خانواده رو از هم بپاشونید،اگر قصد رابطه جنسی ندلرید محکم وقاطع ازش جدابشید بیشرف پست زن دار چیکار یه دختر بیچاره داره

این آقا زن نداره.ظاهرا اشتباه متوجه شدید.

عنوان: ادامه دوستی با فرد به ظاهر مناسب و خاطر خواه
سؤال:
من یه دختر در پایه یازدهم تجربی هستم اهل شمال کشور و تو مدرسه فرزانگان(تیزهوشان) درس میخونم .حدود دو سال و خورده ای پیش دچار سندرم شدید قائدگی شدم و زیر نظر روانشناسم هستم. قبلا ارتباطات حضوری که نه ولی چت های زیادی با پسرا داشتم بخاطر موقعیت روحی و نیاز جنسی ام ؛ که دست کمی از حضوری نداشت؛ سه ماه پیش تصادفا با یه آقایی از شهر خودم با اختلاف سنی 12 سال آشنا شدم که اصرار و ادعا داره که عاشقم شده و حاضره هر کاری که بخوام برام انجام بده؛ به هر نحوی و با هر دلیلی خواستم قانعش کنم اما قبول نمیکنه که بزاره بره. چهار بار حضورا منو دیده و دو بار باهم صحبت کردیم(حضوری حرف خاصی نزدیم و همیشه غیر حضوری حرف زدیم)قرار شده مانعی برای درسم نباشه، رعایت احوالم رو بکنه و طبق نظر من رفتار کنه ... به هیچ وجه رفتاری از خودش نشون نداده که نشون دهنده قصد و افکار پلیدش توش باشه؛ و از هر نظر که میبینم بنظر در حرفاش صادقه.میخوام بدونم من باید با این ارتباط چیکار کنم؟! میخوام نظرتون رو بدونم.

پاسخ:
ارتباط با ایشان چنانچه شرایط ازدواج را ندارید به ضرر شماست. روی چنین قولهایی نمی شود حساب باز کرد، چون در اثر ارتباط مستمر و وابستگی عاطفی، خواهی نخواهی، ارتباط شما عمیق تر خواهد شد و در این صورت ممکن است آسیب ببینید.جالب است که بدانید اکثر ارتباطات عاشقانه در ابتدا به ظاهر بسیار پاک و با صداقت شروع می شوند ولی در ادامه، این ارتباط دچار آسیبهایی می شود.هدف شما از این ارتباط چیست؟آیا ازدواج است و یا صرفا دوستی؟اگر صرفا دوستی است که به لحاظ شرعی مجاز به این کار نیستید و حرام است و حتما به لحاظ روانی در آینده آسیب خواهید دید.
اگر ازدواج است در نظر بگیرید که آیا ملاکهای ازدواج را دارد؟ به لحاظ تحصیلات در چه سطحی است؟ شما با توجه به تیزهوش بودن، آینده علمی خوبی خواهید داشت. بهتر است با کسی ازدواج کنید که اهل علم باشد و نه راننده آژانس.آیا به لحاظ فرهنگی و سطح خانوادگی به هم می خورید؟ادامه این ارتباط بایستی با آگاهی خانواده ها باشد به این شکل که ایشان به خواستگاری شما بیاید و چنانچه ملاکهای اولیه را داشتند با هم حضورا به مشاور ازدواج مراجعه کنید.

موضوع قفل شده است