جمع بندی عدالت خداوند و نامساوی بودن توانایی افراد در آیه 32 سوره زخرف

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدالت خداوند و نامساوی بودن توانایی افراد در آیه 32 سوره زخرف

سلام.
از کل دوران تحصیلم قبل دانشگاه در درس دینی یک جمله خیلی خوب یادم مونده : دنیا مزرعه آخرت است.
لطفا در مورد بی عدالتی خداوند در دنیا و نامساوی بودن توانایی افراد که یه سری ذلیل و علیل فقط روز می گذرونند و مسخره عام و خاصند و ثانیه ثانیه زجر می کشند و افرادی در مقابل قوی و خوب هستند و حال دنیا رو می برند و حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید.
لطفا در مورد آیه ۳۲ زخرف توضیح دهید .

[="Tahoma"][="Navy"]

Mehdi12;965971 نوشت:
با سلام.
لطفا طبق آیات و روایات تعریف دقیق زندگی را از نظر اسلام بیان کنید.
معیارهای زندگی از نظر اسلام چیست؟

سلام
از نظر قرآن انسان برای عبادت آفریده شده است.
عبادت به معنای برای خدا بودن است.
وقتی انسان برای خدا شد خدا هم برای او می شود پس انسان در این معامله پرسود خدایی بدست می آورد اما از مسیر بندگی.
معامله شیرینی است. خدا نصیب کند.
یا علیم[/]

محی الدین;968676 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
از نظر قرآن انسان برای عبادت آفریده شده است.
عبادت به معنای برای خدا بودن است.
وقتی انسان برای خدا شد خدا هم برای او می شود پس انسان در این معامله پرسود خدایی بدست می آورد اما از مسیر بندگی.
معامله شیرینی است. خدا نصیب کند.
یا علیم
[/]

خداوند بی نیاز نیازی به عبادت من ندارد فرشتگان کافی است.خداوند چه نیازی به من دارد تا برای او بشوم ؟مگر کمبود دارد؟ این برای من قانع کننده نیست که به خاطر عبادت باید زندگی کنیم.

با نام و یاد دوست





کارشناسان بحث: استاد عمار و استاد مشکور

[=arial]

Mehdi12;968511 نوشت:
لطفا در مورد بی عدالتی خداوند در دنیا و نامساوی بودن توانایی افراد که یه سری ذلیل و علیل فقط روز می گذرونند و مسخره عام و خاصند و ثانیه ثانیه زجر می کشند و افرادی در مقابل قوی و خوب هستند و حال دنیا رو می برند و حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید.

با سلام و ادب
در مورد این عبارت از سوالتون باید کارشناسان کلامی اظهار نظر کنند و پاسخ دهند اما اینکه آیه 32 سوره زخرف چه می فرماید باید عرض کنم :

Mehdi12;968511 نوشت:
لطفا در مورد آیه ۳۲ زخرف توضیح دهید .

بعضی افراد تصورشان اين است كه مفهوم آيه چنين است كه گروه معينى از بشر گروه ديگرى را مسخر خود سازد، آنهم تسخير به معنى بهرهكشى كردن ظالمانه ، در حالى كه مطلب چنين نيست بلكه منظور استخدام
عمومى مردم نسبت به يكديگر است ، به اين معنى كه هر گروهى امكانات و استعدادها و آمادگيهاى خاصى دارند كه در يك رشته از مسائل زندگى مى توانند فعاليت كنند، طبعا خدمات آنها در آن رشته در اختيار ديگران قرار مى گيرد، همانگونه كه خدمات ديگران در رشته هاى ديگر در اختيار آنها قرار مى گيرد، خلاصه استخدامى است متقابل ، و خدمتى است طرفينى ، و به تعبير ديگر هدف تعاون در امر زندگى است و نه چيز ديگر.
ناگفته پيداست كه اگر همه انسانها از نظر هوش ، و استعداد روحى و جسمى ، يكسان باشند هرگز نظامات اجتماعى سامان نمى يابد، همانگونه كه اگر سلولهاى تن انسان از نظر ساختمان و ظرافت و مقاومت همه شبيه هم بودند نظام جسم انسان مختل مى شد، سلولهاى بسيار محكم استخوان پاشنه پا كجا و سلولهاى ظريف شبكه چشم كجا؟، هر كدام از اين دو ماءموريتى دارند كه بر طبق آن ساخته شده اند.
مثال زنده اى كه براى اين موضوع مى توان گفت همان استخدام متقابلى است كه در دستگاه تنفس ، و گردش خون ، و تغذيه ، و ساير دستگاههاى بدن انسان است كه مصداق روشن (ليتخذ بعضهم بعضا سخريا) است (منتها در شعاع فعاليتهاى داخلى بدن ) آيا چنين تسخيرى مى تواند اشكال داشته باشد؟!.
و اگر گفته شود جمله (رفعنا بعضهم فوق بعض درجات ) دليل بر عدم عدالت اجتماعى است ، مى گوئيم اين در صورتى است كه (عدالت ) به معنى (مساوات ) تفسير شود، در حالى كه حقيقت عدالت آن است كه هر چيز در يك سازمان در جاى خود قرار گيرد، آيا وجود سلسله مراتب در يك لشكر يا يك سازمان ادارى ، و يك كشور دليل بر وجود ظلم در آن دستگاه است .
ممكن است افرادى در مقام شعار كلمه (مساوات ) را بدون توجه به مفهوم واقعى آن در همه جا به كار برند، ولى در عمل هرگز نظم بدون تفاوتها امكان پذير
نيست ، اما هرگز وجود اين تفاوتها نبايد بهانه اى براى استثمار انسان به وسيله انسان گردد، همه بايد آزاد باشند كه نيروهاى خلاق خود را به كار گيرند و نبوغ خود را شكوفا سازند و از نتائج فعاليتهاى خود بى كم و كاست بهره گيرند، و در مورد نارسائيها بايد آنها كه قدرت دارند براى بر طرف ساختن آن بكوشند.
كوتاه سخن اينكه خداوند هيچ انسانى را بر انسانهاى ديگر در تمام جهات امتياز نبخشيده ، بلكه جمله (رفع بعضهم فوق بعض ‍ درجات ) اشاره به امتيازهاى مختلفى است كه هر گروهى بر گروه ديگر دارد، و تسخير و استخدام هر گروه نسبت به گروه ديگر درست از همين امتيازات سرچشمه مى گيرد و اين عين عدالت و تدبير و حكمت است .(1)

1. تفسیر نمونه،ذیل آیه مربوطه.

[="Tahoma"][="Navy"]

Mehdi12;968682 نوشت:
خداوند بی نیاز نیازی به عبادت من ندارد فرشتگان کافی است.خداوند چه نیازی به من دارد تا برای او بشوم ؟مگر کمبود دارد؟ این برای من قانع کننده نیست که به خاطر عبادت باید زندگی کنیم.

سلام
شما عبادت را درست نفهمیدید. با دقت بخوانید تا متوجه قضیه بشوید. اگر خداوند از عبادت بی نیاز است پس فرقی بین عبادت انسان و فرشته نیست چون خداوند از هردو بی نیاز است. قضیه چیزی دیگری است دقت کنید.
یا علیم[/]

Mehdi12;968511 نوشت:
سلام.
از کل دوران تحصیلم قبل دانشگاه در درس دینی یک جمله خیلی خوب یادم مونده : دنیا مزرعه آخرت است.
لطفا در مورد بی عدالتی خداوند در دنیا و نامساوی بودن توانایی افراد که یه سری ذلیل و علیل فقط روز می گذرونند و مسخره عام و خاصند و ثانیه ثانیه زجر می کشند و افرادی در مقابل قوی و خوب هستند و حال دنیا رو می برند و حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید.
لطفا در مورد آیه ۳۲ زخرف توضیح دهید .

سلام
این بینش ما انسان ها بعد از بدنیا امدن هست
مثلا قبل اینکه انسان بدنیا بیاد از یک عالم دیگری همین بدن بالغش رو طی مراحلی تحت فشار قرار میدن تا خدا ببینه چقدر به اراده خودش سختی میکشه
مثلا یک نمونه بگم فرض کنین یک کوره ای بزرگی هست که ادم ها رو میزارن توی اون و بهشون گفته میشه هر کدام بیشتر در اون مواد مذاب و و دم اتیش بیشتر طاقت اوردین و زجر بیشتری کشیدین مقام و رتبه بالاتری بهتون داده میشه و به قول معروف اسکلت فولادی بهتون در دنیا داده میشه

طبعا 99 درصد مردم فورا فرار میکنن و اون یک درصد باقی مونده بسته میزان دوامشون طبقه بندی میشن توی دنیا

این رتبه معنوی بود و الا بخوای مادی حساب کنی و بگی حال دنیا رو میبرن باید بگی کجا میبرن!؟

هر وقت برای این سوالت جواب درست پیدا کردی جواب بقیه رو هم پیدا میکنی

Mehdi12;968511 نوشت:
لطفا در مورد بی عدالتی خداوند در دنیا و نامساوی بودن توانایی افراد که یه سری ذلیل و علیل فقط روز می گذرونند و مسخره عام و خاصند و ثانیه ثانیه زجر می کشند و افرادی در مقابل قوی و خوب هستند و حال دنیا رو می برند و حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید.

سلام و تشکر از صبر و بردباری شما@};-

لطفاً دقیقاً محدوده سؤالتان را مشخص کنید اینکه منظورتان از نامساوی بودن توانایی افراد در زندگی دنیا اشاره به چه کسانی است؟ نابرابری های موجود در جامعه اسلامی و بین اهل ایمان مورد نظرتان است یا نابرابری بین مؤمنان و کافران و گناهکاران؟

استاد عمار در تایپیکی در سایت اسک قرآن، موضوعی مشابه سؤال شما را پاسخ داده و جمعبندی کرده اند که بنظرم تا حدود زیادی پرده از ابهامات شما بر می دارد. حداقل مطالعه آن خلی از لطف نیست. اگر باز هم ابهامی باقی بود دقیقاً مشخص کنید تا نکات دیگری را از زاویه ای دیگر تقدیم کنیم:

چرا کافران در ناز و نعمت و مومنان در سختي و مشقت هستند؟

باتشکر ...@};-

باسلام@};-
بله این ما هستیم که به عبادت نیازداریم ، این در ذات ما نهادینه شده چراکه خداخالق ماست و فرموداند نیافریدم جز برای عبادت ، حالا چرا عبادت چون به تکامل برسیم من پیشنهاد دارم شما یه بار دیگه سوره التین را بخوانید ، انصافا بهترین جواب درباره عدالت پروردگار بنظرم این سوره اس حقیر تسلطی روی قرآن ندارم ولی همین سوره مرا قانع کرده .. الیس الله باحکم الحاکمین؟ مراد از حاکم حکم کننده است دیگه وقتی در موضوعی حکم بخواییم می ریم پیش حاکم آیا این خدا بهترین حکم کنندگان نیست ؟ آیا به عدالت حکم نمی کنه ؟ چرا من و شما بی خبریم ما یادمون میره دوساعت پیش چی خوردیم ، دندان به هم میساییم و از عدالت خدا شکایت داریم .. چقدر زیبا ، چقدر عظیمه این سوره ،

نقل قول:
یه سری ذلیل و علیل فقط روز می گذرونند و مسخره عام و خاصند و ثانیه ثانیه زجر می کشند و افرادی در مقابل قوی و خوب هستند و حال دنیا رو می برند و حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید.

ما حدیث داریم فکر کنم از حضرت محمد مطصفی ص فرموداند : پروردگار وقتی دنیا را خلق کرد از ان موقع نظر بر دنیا نکرد چراکه دنیارا دشمن بنده اش می داند و از این رو به آن نظر نمی افکند ، ما از محبت معبود نسبت به خودمان چه می دانیم ؟ هروقت طفل شیرخوار از محبت پدر مادر نسبت به خودش مطلع شد ما هم می شویم .. نه اینطورا نیست این معبودی که نه چشم لایق دیدنش را دارد نه فکر ما توان درک عظمتش ، همین حدیث محبت پروردگار مارا بس ! به جلالش قسم همین بر صاحب فهم بسه !

آیت الله بهجت می فرمایند که اگر سلاطین عالم می دانستند عبادت چه لذتی داره کاخ های خود را بی صاحب رها می کردند و مشغول عبادت می شدند

این ثابت شده میشه بحث کرد تا برشما ثابت بشه بالاترین لذت دنیوی و اخری لذت عبادت
پس هر مخلوقی که نه زبان نه اندام بلکه فقط قوه خیال و فکر داشته باشد قادر است از این لذت عبادت و یاد خدا بودن نهایت استفاده را ببرد

مگر کم چیری طی الارض کردن ، مگر کم چیریه آینده بینی ، مگر کم چیریه در آغوش بقیه الله اعظم ارواحنا فداه قرار گرفتن؟
چطور حاصل میشود به جبروتش قسم جز با عبادت خالصانه محقق نشد و نمی شود

اینها در نور حق تعالی غرق شدند اونهایی که شما می فرمایید در دنیا غرقن دنیای فانی دنیایی که پروردگار نظر به آن نمی کند هرگز این دشمن بنده ی منه پس بی ارزشه فقط اسباب آزمایشه اسباب ترقی یه عده اسباب سقوط یه عده دیگر

مطمئن باشید کسی که در عذابه و در ورطه ی سقوطه به انتخاب خودش انجاست .. شمر ملعون به تصمیم خودش در کربلا حاضر شد و آنقدر جنایت کرد

نقل قول:
مسخره عام و خاصند

افراد بد و فاسد حقشانه مسخره عام و خاص بشن این چوب خداست خدا وعده داده با آن همه مهربانی به دشمنانش وعده عقاب و انتقام داده .. چه بلایی سر صدام ملعون آمد ! با فرعون چه کرد ؟ با قوم لوط ، قوم صالح ؟ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ، پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد ؟ اینها مسخره ابدی شدن و امثال اینها خواهند شد .. ان شا الله

ولی اگر مومن مسخره میشه سوره داریم ، سوره الهمزه ، وای برهر عیب جوی مسخره کننده ای
وای گفتن من و شما کجا .. وای و بدابحال گفتن پروردگار و خشم و غضب خداوند خالق کرسی و عرش و فرش کجا
این که نشد دلیل .. حدیث داریم فقیران در دنیا پادشاهان روز قیامتند
نظر حقیر بود
در پناه حق گل

Mehdi12;968511 نوشت:
سلام.
از کل دوران تحصیلم قبل دانشگاه در درس دینی یک جمله خیلی خوب یادم مونده : دنیا مزرعه آخرت است.
لطفا در مورد بی عدالتی خداوند در دنیا و نامساوی بودن توانایی افراد که یه سری ذلیل و علیل فقط روز می گذرونند و مسخره عام و خاصند و ثانیه ثانیه زجر می کشند و افرادی در مقابل قوی و خوب هستند و حال دنیا رو می برند و حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید.
لطفا در مورد آیه ۳۲ زخرف توضیح دهید .

با سلام

شما عدالت را با مساوات اشتباه گرفته اید ...

اگر همه انسان ها مساوی بودند ، همان آدم کافی بود نوبت به دیگران نمی رسید...

اما عدالت

عدالت یعنی اگر به شما 100 تومن دادند اندازه همان 100 تومن بازخواست خواهید شد...

و اگر 200 تومن دادند اندازه 300 تومن شما را بازخواست نخواهند کرد...

یک نابینا برای چشم بازخواست نخواهد شد

یک معلول بدون دست و پا برای معلولیت بازخواست نخواهد شد...

اما یک انسان که دو دست دارد و دو پا و یک مغز و... برای همه داشته هایش بازخواست خواهد شد....

Mehdi12;968511 نوشت:
لطفا در مورد بی عدالتی خداوند در دنیا و نامساوی بودن توانایی افراد که یه سری ذلیل و علیل فقط روز می گذرونند و مسخره عام و خاصند و ثانیه ثانیه زجر می کشند و افرادی در مقابل قوی و خوب هستند و حال دنیا رو می برند و حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید.

سلام و ادب@};-

در پاسخ به این پرسش ابتدا تذکر این امرلازم است که عدالت در مشهورترین معنای کلامی خود عطا کردن حق هر صاحب حقی به اوست. (1) بر این اساس گفته می شود که صدق واژه عدالت فرع وجود "حق" است، یعنی اگر چیزی مستحق قرار گرفتن در مکان و جایگاهی باشد، لازم است که در همان جایگاه قرار بگیرد و گرنه اگر حقی در میان نباشد، عنوان عدالت و ظلم معنا ندارد. فرض کنید شما تصمیم گرفتید به چند نیازمند کمک کنید و اتفاقا به یک فقیر 2000 تومان و به دیگری 1000 تومان دادید؛ آیا فقیر دومی می تواند اعتراض کند که چرا به او 2000 تومان دادی و به من هزار تومان؟ مسلما خیر، زیرا او و فرد اول هیچ حقی به گردن شما نداشتند و شما از روی میل درونی و به اختیار خود خواستید کمکی به آن ها بکنید، حال با دلیل یا بی دلیل در کمک تفاوتی قایل شدید، این امر هیچ ربطی به عدالت و یا ظلم ندارد. نه تنها در حق فرد دوم بلکه در حق کسی هم که هیچ به او ندادید، ظلمی نکردید، چون حقی در میان نبود. رابطه ما و همه موجودات با خداوند از همین قبیل است. هیچ حقی بر خداوند نداریم تا حق مطالبه آن را داشته باشیم و در نحوه اعطای نعمت ها به خداوند گله کرده، از او ناراضی باشیم و عدالت او را زیر سوال ببریم.

البته نحوه توزیع نعمت ها در بین بندگان هرچند با عدالت ارتباطی ندارد، اما با حکمت خداوند در ارتباط است، همان طور که کمک شما به آن دو فقیر از همین قبیل است؛ در واقع اگر دلیل معقولی برای تفاوتی که بین دو فقیر قایل شدید داشته اید نحوه رفتار شما حکیمانه خواهد بود. اگر بی هیچ دلیلی چنین تفاوتی را مرتکب شدید، کار نیک شما دچار صفت منفی بی تدبیری و بی حکمتی خواهد بود.می شود گفت که در نحوه انجام کار نیک تان حکیمانه برخورد نکردید. در مورد خداوند هرچند عدالت و ظلم در مورد اعطای نعمت ها به بندگان بی معناست، اما تفاوت ها که به شکل های گوناگون وجود دارد، تنها در صورتی قابل قبول و منطقی و منطبق بر حکمت الهی هستند که دلیل قانع کننده ای داشته باشند و گرنه می توان گفت خداوند در نعمت دادن به بندگان حکیمانه برخورد ننموده(در حالیکه بر اساس حکمت مطلق خدا این فرض منتفی است) و نوعی تبعیض بی دلیل را در عالم محقق کرده است؛ اما در حالت کلی ابتدا باید دید که اختلافات ناشی از چیست و اختلاف بین مردم از نظر نعمت‏های ظاهری به چه تناسب و معیاری است؟

روشن است که یقینا بین فردی که مثلا با هوش بالا یا سلامت جسمی یا در خانواده ای مرفه و یا با فرهنگ به دنیا می آید، با فردی که با هوشی ضعیف یا در حال بیماری و نقص جسمی و در خانواده ای فقیر و دردمند و یا دور از فرهنگ و موقعیت اجتماعی متولد می شود ، تفاوت های بسیاری وجود دارد و خود فرد در بسیاری از این امور دخالتی ندارد ، اما این نتایج اموری بی علت و خارج از اختیار انسان ها نبوده و در بسیاری از این امور دیگران مانند خانواده و گذشتگان دخالت داشتند ؛ پس ابتدا باید دید منشأ این گونه تفاوت ها چيست و رابطه آن با عدالت خداوند چگونه است؟ با تامل و دقت در اختلافات و تفاوت ها می توان دریافت که اصولا این موارد جهات مختلفی دارد:

1- بعضی از تفاوت‏ها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران است: مشکلات مالی و انواع دردها و رنج ها در بسیاری از خانواده ها ناشی از ظلمی است که در گذشته بر آن ها یا پدران آن ها شده است. اگر ظلم ها نبود، وضع کنونی یک خانواده و خاندان حتی یک جامعه متفاوت بود. خداوند نخواسته ظلم باشد. یا خانواده ای گرفتار فقر و به همین دلیل راهکار برطرف شدن آن ها را هم با ارسال پیامبران ارائه داده، اما چون این راهکار ها به طور کامل به نتیجه نرسیده، چنین اموری هم وجود دارد.

2. خداوند، عالَم هستی را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار کرده است. هیچ پدیده‏ ای بدون علت به وجود نمی‏ آید. هر آنچه در عالم هستی محقق می‏شود، ناشی از علت و سبب خاصی است. آتش علت سوزاندن است. پیدایش درخت میوه، معلول قرار گرفتن نهال درون خاک با شرایط و کیفیت خاص و آب و هوای مناسب و غیره است، لازمه‏ نظام علت و معلولی حاکم بر جهان هستی، تحقق پدیده‏ ها به دنبال علت آن هاست. همان طور که آتش، علت سوزاندن است و برای انسان منافعی مانند روشن کردن کوره‏ های ذوب آهن و یا پختن غذا دارد، اگر آتش به خانه یا بدن انسان برسد، علت و سبب سوزاندن و صدمه دیدن آن ها می‏شود و... ؛ کیفیت زندگی بسیاری از افراد هم در بسیاری از موارد تابع و نتیجه رفتارها و تصمیم گیری های گذشته خود آن ها یا نسل های گذشته شان است همانند بیماری و نقص جسمی برخی افراد که معلول مشکلات و نقائص والدین و مانند آن است .

3- قسمتی دیگر از تفاوت‏ها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است، یعنی هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانی رعایت شود، باز همه انسان‏ها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سلیقه‏ ها یکسان نخواهند بود. مسلما بهره مندی از نعمت هایی مانند مال و ثروت هم رابطه مستقیمی با استعداد و توان کار اقتصادی و مانند آن دارد که این امور در همه افراد یکسان نیست؛ این همان حقیقتی است که از آن به تقدیر روزی خداوند نام برده می شود . به هر حال ماهیت این تفاوت ها هرچه که باشد خداوند بواسطه همین امور بشر را مورد آزمایش قرار می دهد؛ اما با توجه به آنچه ذکر شد به طور کلی نمی توان گفت خداوند لزوما می خواهد کسی را به بیماری و فقر امتحان نماید ،بلکه این خود اوست که با کیفیت زندگی خود فقر و بیماری را برای خود به ارمغان می آورد و همین زمینه امتحان شدن او به این امور می شود ؛ پس لزوما این گونه نیست که خداوند نوع و شکل امتحان یک فرد را برای او مقدر نماید بلکه این علل و عوامل گوناگون در زندگی او هستند که نوع آزمون او را رقم می زنند .

اما در هر حال علت تحقق شکل این آزمون الهی هرچه باشد ، بدلیل عدالت مطلق خداوند این اختلاف وضعیت ها و تفاوت هایی که در سختی و آسانی امتحان برای افراد مختلف وجود دارد به نحو عادلانه ای مورد محاسبه قرار می گیرند. در واقع همه این اختلافات به شکلی دقیق و عادلانه در نحوه تکالیف انسان ها و محاسبه اعمال شان در قیامت مورد مراعات قرار می گیرد . مطمئناً آنان که در دنیا از نعمات بیش تری برخوردار بودند، بیش تر مورد سؤال و درخواست هستند. باید بیش تر پاسخگو باشند. کسانی که آزمون های سخت فقر و بیماری و ... را گذراندند، وضع بسیار بهتر و آسان تری را پیش رو خواهند داشت. خدا را به خاطر این تقدیر شکر خواهند کرد که در برابر سختی کوتاه دنیا سعادت ابدی را نصیب آن ها نموده است. یعنی با وجود این تفاوت شکل آزمون ها، عدالت در تکالیف و مسئولیت ها و آزمایشات و محاسبه اعمال این افراد ملاحظه می گردد.

در واقع این سختی ها و مشکلات در تاثیرات آن در ایمان و عمل افراد چیزی نیست که از منظر خداوند مخفی بماند و مورد توجه قرار نگیرد و توقعی که خداوند از فردی در حال ابتلاء به آزمونی سخت دارد از توقع در قبال فردی برخوردار و مرفه بسیار متفاوت خواهد بود و در نگاه دقیق، سختی و دشواری و حسرت حقیقی برای کسانی است که در دنیا به نعمت آزموده شده اند نه به فقر و سختی و بیماری؛ زیرا در روایات متعددی آمده: «در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قیچی در دنيا چيده بودند براى ثواب هایی كه مى‏ بينند به اهل بلا مى‏ دهند. »(2)؛(3)

در حقیقت حل این ابهام به نوع نگاه انسان و درک و شناخت درست از مجموعه ای از مسائل دارد که از آن جمله اند: 1. فلسفه آفرینش انسان: اینکه انسان برای عبودت و بندگی خدا آفریده شده نه برای برخورداری بیشتر از مواهب مادی دنیا. 2. حقیقت زندگی انسان: قرار گرفتن در آزمونهای مختلف زندگی اعم از سختی و آسانی، فقر و دارایی و بیماری و سلامتی برای سیر در مسیر کمال و سعادت واقعی و ابدی است. 3. توجه به ارزشهای حقیقی نه گرفتار آمدن و دلبستگی به ارزشهای اعتباری و مادی دنیا: اگر انسان حقیقت خود و ارزش واقعی خودش را بشناسد تمام وجهه همتش را متوجه کسب ارزشهای حقیقی؛ الهی و انسانی می کند و برای داشته ها و نداشته های مادی و اعتباری دنیا ارزش چندانی قائل نمی شود در چنین شرایطی است که گرفتار چنین مقایسه های ناروایی نمی شود و حاضر نمی شود حتی برای لحظه ای داشته های حقیقی و معنوی خودش یعنی دینداری، معنویت و انسان بودنش را با داشته ها و ثروتهای اعتباری و مادی دیگران معاوضه کند. از اینرو با چنین معرفت و نگاهی دیگر اذیت و آزارها و نگاه های تحقیرگرایانه و تمسخرآمیز اهل دنیا اهل ایمان را اذیت نمی کند بلکه از همین طریق نیز با صبر و شکیبایی و خویشتنداری کسب فضیلت و ثواب و درجه می کنند.

موفق باشید ...@};-

پی‌نوشت‌ها________________________________________
1. سيد محسن خرازى‏ ، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية ، مؤسسة النشر الإسلامي ، قم ‏1417 ق‏ ، ج 1 ص 97
2. شيخ حسن ديلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏، قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42.
3. اقتباس از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، با وجود این همه تبعیض و تفاوت ,آیا عدالت خداوند زیر سوال نمیرود؟، با کمی تغییر.

و مثل همیشه تبرئه شدن خداوند به دلیل نبود مدرک جرم !!
بی زحمت تاپیک بسته بشه.
با تشکر.

Mehdi12;970840 نوشت:
و مثل همیشه تبرئه شدن خداوند به دلیل نبود مدرک جرم !!
بی زحمت تاپیک بسته بشه.
با تشکر.

سلام مجدد@};-

اصل در قضاوت در باره امور بر اساس وجود مدرک معتبر و مستند است، وقتی در باره کسانیکه دارای سوء سابقه و زشتی و بدعملی هستند در جهت اثبات جرمی مشخص، وجود مدرک ضروری می نمایاند و اگر مدرکی در باره ایشان نباشد پرونده بسته می شود حال در باره خدای متعالی که دارای همه صفات کمالی و مشهور به عدالت و حکمت و خیرخواهی و مهربانی نسبت به مخلوقاتش است به مراتب اولی این قضیه صدق می کند. علاوه بر اینکه معمولاً کسانیکه مرتکب ظلم می شوند یا در اثر جهل و نادانی است، یا ضعف و عجز است و یا متأثر از نیاز و فقر است. مثلاً یک کارفرما بدلیل عدم آگاهی از شرایط کارگرانش در حق آنها ظلم می کند؛ یا شخصی بدلیل ضعف و عجز و ناتوانی در انجام دقیق و عالمانه و حکیمانه آن کار دست به کارهایی می زند که خواسته و ناخواسته ظلم و تعدی به دیگران محسوب می شود ماتند مهندسی ناوارد و بی دقت که خانه ها و سدهای سست بسازد و کار ضعیفش فاجعه آفرین شود و یا شخصی در اثر فقر و نیازمندی به مال و دارایی دیگران تعرض نموده مرتکب ظلم و ستم می شود. اما در باره خداوند که دارای همه کمالات وجودی بنحو مطلق و لایتناهی است، عالم و قادر و غنی مطلق است و این معنا در جای خود ثابت شده، هیچ یک از فرضهای (جهل و عجز و فقر) در ذات متعالی او راه ندارد از اینرو ذات احدیت از هرگونه ظلم و ستم و بی عدالتی مبراست.

موفق باشید ...@};-

Mehdi12;970840 نوشت:
و مثل همیشه تبرئه شدن خداوند به دلیل نبود مدرک جرم !!
بی زحمت تاپیک بسته بشه.
با تشکر.

با سلام

خداوند انسان نیست که جرمی مرتکب شود و نیاز به محاکمه داشته باشد...

[=arial]اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم[=arial] وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم

اگر الله را یاری کنید ، الله یاریتان می کند...

برداشت ما از خداوند نتیجه اعمال ماست

هر عملی حاصل عکس العملی است...

اگر ما اورا مجرم فرض کنیم تمام تلاش ما برای مجرم نشان دادن او باعث ارتکاب جرم خودمان خواهد شد...
واگر اورا عادل فرض کنیم تمام تلاش ما برای عادل نشان دادن او باعث عادل شدن خودمان خواهد شد...

واین معنای انتخاب است....

بله حق با شماست.من اشتباه کردم من همیشه اشتباه می کنم منو چه به فضولی تو کار خدا!
لطفا تاپیک بسته بشه
خدانگهدار.

پرسش:
[=book antiqua]الف- لطفا در مورد تبعیض و بی عدالتی خداوند در دنیا و نامساوی بودن توانایی های افراد بشر که گروهی با برخورداری بیشتر حسرت به دل دیگران می گذارند توضیح دهید؟
ب- لطفاً در باره آیه 32 سوره زخرف توضیح دهید؟

پاسخ:
در پاسخ به سؤالات شما در دو بخش نکاتی را تقدیم می کنیم:

الف- بررسی عدالت خداوند نسبت به تفاوت توانایی افراد در دنیا: در پاسخ به این پرسش ابتدا تذکر این امرلازم است که عدالت در مشهورترین معنای کلامی خود عطا کردن حق هر صاحب حقی به اوست. (1) بر این اساس گفته می شود که صدق واژه عدالت فرع وجود "حق" است، یعنی اگر چیزی مستحق قرار گرفتن در مکان و جایگاهی باشد، لازم است که در همان جایگاه قرار بگیرد و گرنه اگر حقی در میان نباشد، عنوان عدالت و ظلم معنا ندارد. علاوه بر این، معمولاً کسانیکه مرتکب ظلم می شوند یا در اثر جهل و نادانی است، یا ضعف و عجز و یا متأثر از نیاز و فقر است. مثلاً یک کارفرما بدلیل عدم آگاهی از شرایط کارگرانش در حق آنها ظلم می کند؛ یا شخصی بدلیل ضعف و عجز و ناتوانی در انجام دقیق و عالمانه آن کار دست به کارهایی می زند که خواسته و ناخواسته ظلم و تعدی به دیگران محسوب می شود و یا شخصی در اثر فقر و نیازمندی به مال و دارایی دیگران تعرض نموده مرتکب ظلم و ستم می شود. اما در باره خداوند که دارای همه کمالات بنحو مطلق است، هیچ یک از فرضهای (جهل و عجز و فقر) معنا ندارد از اینرو ذات احدیت از هرگونه ظلم و ستم و بی عدالتی مبراست.

البته نحوه توزیع نعمت ها در بین بندگان هرچند با عدالت ارتباطی ندارد، اما با حکمت خداوند در ارتباط است، بعبارتی هرچند واژه عدالت و ظلم در مورد اعطای نعمت ها به بندگان بی معناست، اما تفاوت ها به شکل های گوناگونی که وجود دارد، تنها در صورتی قابل قبول و منطبق بر حکمت الهی هستند که دلیل قانع کننده ای داشته باشند و گرنه می توان گفت خداوند در اعطای نعمت به بندگانش، حکیمانه برخورد ننموده و نوعی تبعیض بی دلیل را در عالم محقق کرده است؛ (در حالیکه بر اساس حکمت مطلق خداوند این فرض منتفی است)

روشن است که یقینا بین دو نفر که در شرایط متفاوت از لحاظ هوش و فکر، سلامت و فرهنگ و اقتصادی هستند خود ایشان در بسیاری از این امور دخالتی نداشته اند، اما این نتایج، اموری بی علت و خارج از اختیار انسان ها نبوده و در بسیاری از این امور دیگران مانند خانواده و گذشتگان دخالت داشته اند؛ پس ابتدا باید دید منشأ این گونه تفاوت ها چيست و رابطه آن با عدالت خداوند چگونه است؟ با تامل و دقت در اختلافات و تفاوت ها می توان دریافت که اصولا این موارد جهات مختلفی دارد:بعضی از تفاوت‏ها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران است: مشکلات مالی و انواع دردها و رنج ها در بسیاری از خانواده ها ناشی از ظلمی است که در گذشته بر آن ها یا پدران آن ها شده است. اگر ظلم ها نبود، وضع کنونی یک خانواده و خاندان حتی یک جامعه متفاوت بود.

  1. خداوند، عالَم هستی را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار کرده است. هیچ پدیده‏ ای بدون علت به وجود نمی‏ آید. هر آنچه در عالم هستی محقق می‏شود، ناشی از علت و سبب خاصی است. آتش، علت سوزاندن است. پیدایش درخت میوه، معلول قرار گرفتن نهال درون خاک با شرایط و کیفیت خاص و آب و هوای مناسب و غیره است، کیفیت زندگی بسیاری از افراد هم در بسیاری از موارد تابع و نتیجه رفتارها و تصمیم گیری های گذشته خود آن ها یا نسل های گذشته شان است همانند بیماری و نقص جسمی برخی افراد که معلول مشکلات و نقائص والدین و مانند آن است .
  2. قسمتی دیگر از تفاوت‏ها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است، یعنی هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانی رعایت شود، باز همه انسان‏ها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سلیقه‏ ها یکسان نخواهند بود. مسلما بهره مندی از نعمت هایی مانند مال و ثروت هم رابطه مستقیمی با استعداد و توان کار اقتصادی و مانند آن دارد که این امور در همه افراد یکسان نیست؛ این همان حقیقتی است که از آن به تقدیر روزی نام برده می شود. به هر حال ماهیت این تفاوت ها هرچه که باشد خداوند بواسطه همین امور بشر را مورد آزمایش قرار می دهد؛ اما با توجه به آنچه ذکر شد به طور کلی نمی توان گفت خداوند لزوما می خواهد کسی را به بیماری و فقر امتحان نماید، بلکه این خود اوست که با کیفیت زندگی خود فقر و بیماری را برای خود به ارمغان می آورد و همین زمینه امتحان شدن او به این امور می شود؛ پس لزوما این گونه نیست که خداوند نوع و شکل امتحان یک فرد را برای او مقدر نماید بلکه این علل و عوامل گوناگون در زندگی او هستند که نوع آزمون او را رقم می زنند.
اما در هر حال علت تحقق شکل این آزمون الهی هرچه باشد ، بدلیل عدالت مطلق خداوند این اختلاف وضعیت ها و تفاوت هایی که در سختی و آسانی امتحان برای افراد مختلف وجود دارد به نحو عادلانه ای مورد محاسبه قرار می گیرند. در واقع همه این اختلافات به شکلی دقیق و عادلانه در نحوه تکالیف انسان ها و محاسبه اعمال شان در قیامت مورد مراعات قرار می گیرد . مطمئناً آنان که در دنیا از نعمات بیش تری برخوردار بودند، بیش تر مورد سؤال و بازخواست هستند. باید بیش تر پاسخگو باشند. کسانی که آزمون های سخت فقر و بیماری و ... را گذراندند، وضع بسیار بهتر و آسان تری را پیش رو خواهند داشت. خدا را به خاطر این تقدیر شکر خواهند کرد که در برابر سختی کوتاه دنیا سعادت ابدی را نصیب آن ها نموده است. یعنی با وجود این تفاوت شکل آزمون ها، عدالت در تکالیف و مسئولیت ها و آزمایشات و محاسبه اعمال این افراد ملاحظه می گردد.

در واقع این سختی ها و مشکلات در تاثیرات آن در ایمان و عمل افراد چیزی نیست که از منظر خداوند مخفی بماند و مورد توجه قرار نگیرد و توقعی که خداوند از فردی در حال ابتلاء به آزمونی سخت دارد از توقع در قبال فردی برخوردار و مرفه بسیار متفاوت خواهد بود و در نگاه دقیق، سختی و دشواری و حسرت حقیقی برای کسانی است که در دنیا به نعمت آزموده شده اند نه به فقر و سختی و بیماری؛ زیرا در روایات متعددی آمده: «در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قیچی در دنيا چيده بودند براى ثواب هایی كه مى‏ بينند به اهل بلا مى‏ دهند. »(2)؛(3)

در حقیقت حل این ابهام به نوع نگاه انسان و درک و شناخت درست از مجموعه ای از مسائل دارد که از آن جمله اند: 1. فلسفه آفرینش انسان: اینکه انسان برای عبودت و بندگی خدا آفریده شده نه برای برخورداری بیشتر از مواهب مادی دنیا. 2. حقیقت زندگی انسان: قرار گرفتن در آزمونهای مختلف زندگی اعم از سختی و آسانی، فقر و دارایی و بیماری و سلامتی برای سیر در مسیر کمال و سعادت واقعی و ابدی است. 3. توجه به ارزشهای حقیقی نه گرفتار آمدن و دلبستگی به ارزشهای اعتباری و مادی دنیا: اگر انسان حقیقت خود و ارزش واقعی خودش را بشناسد تمام وجهه همتش را متوجه کسب ارزشهای حقیقی؛ الهی و انسانی می کند و برای داشته ها و نداشته های مادی و اعتباری دنیا ارزش چندانی قائل نمی شود در چنین شرایطی است که گرفتار چنین مقایسه های ناروایی نمی شود و حاضر نمی شود حتی برای لحظه ای داشته های حقیقی و معنوی خودش یعنی دینداری، معنویت و انسان بودنش را با داشته ها و ثروتهای اعتباری و مادی دیگران معاوضه کند. از اینرو با چنین معرفت و نگاهی دیگر اذیت و آزارها و نگاه های تحقیرگرایانه و تمسخرآمیز اهل دنیا اهل ایمان را اذیت نمی کند بلکه از همین طریق نیز با صبر و شکیبایی و خویشتنداری کسب فضیلت و ثواب و درجه می کنند.

ب- نکات تفسیری آیه 32 سوره زخرف:
بعضی افراد تصورشان اين است كه مفهوم آيه چنين است كه گروه معينى از بشر گروه ديگرى را مسخر خود سازد، آنهم تسخير به معنى بهره كشى كردن ظالمانه، در حالى كه مطلب چنين نيست بلكه منظور، استخدام عمومى مردم نسبت به يكديگر است ، به اين معنى كه هر گروهى امكانات و استعدادها و آمادگيهاى خاصى دارند كه در يك رشته از مسائل زندگى مى توانند فعاليت كنند، طبعا خدمات آنها در آن رشته در اختيار ديگران قرار مى گيرد، همانگونه كه خدمات ديگران در رشته هاى ديگر در اختيار آنها قرار مى گيرد، خلاصه استخدامى است متقابل ، و خدمتى است طرفينى ، و به تعبير ديگر هدف تعاون در امر زندگى است و نه چيز ديگر. ناگفته پيداست كه اگر همه انسانها از نظر هوش ، و استعداد روحى و جسمى ، يكسان باشند هرگز نظامات اجتماعى سامان نمى يابد، همانگونه كه اگر سلولهاى تن انسان از نظر ساختمان و ظرافت و مقاومت همه شبيه هم بودند نظام جسم انسان مختل مى شد، سلولهاى بسيار محكم استخوان پاشنه پا كجا و سلولهاى ظريف شبكه چشم كجا؟، هر كدام از اين دو ماءموريتى دارند كه بر طبق آن ساخته شده اند. مثال زنده اى كه براى اين موضوع مى توان گفت همان استخدام متقابلى است كه در دستگاه تنفس، و گردش خون، و تغذيه، و ساير دستگاههاى بدن انسان است كه مصداق روشن «لِيَتَّخِذَ بَعضَهُم بَعضاً سِخريِّاً» است (منتها در شعاع فعاليتهاى داخلى بدن) آيا چنين تسخيرى مى تواند اشكال داشته باشد؟!.

و اگر گفته شود جمله «وَ رَفَعنَا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجَات» دليل بر عدم عدالت اجتماعى است، مى گوئيم اين در صورتى است كه (عدالت ) به معنى (مساوات ) تفسير شود، در حالى كه حقيقت عدالت آن است كه هر چيز در يك سازمان در جاى خود قرار گيرد، آيا وجود سلسله مراتب در يك لشكر يا يك سازمان ادارى، و يك كشور دليل بر وجود ظلم در آن دستگاه است؟ كوتاه سخن اينكه خداوند هيچ انسانى را بر انسانهاى ديگر در تمام جهات امتياز نبخشيده، بلكه جمله «رَفَعَ بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجَات» اشاره به امتيازهاى مختلفى است كه هر گروهى بر گروه ديگر دارد، و تسخير و استخدام هر گروه نسبت به گروه ديگر درست از همين امتيازات سرچشمه مى گيرد و اين عين عدالت و تدبير و حكمت است.(4)

پی نوشت ها:
1. سيد محسن خرازى‏ ، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية ، مؤسسة النشر الإسلامي ، قم ‏1417 ق‏ ، ج 1 ص 97
2. شيخ حسن ديلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏، قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42.
3. اقتباس از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، با وجود این همه تبعیض و تفاوت ,آیا عدالت خداوند زیر سوال نمیرود؟، با کمی تغییر.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1353، ذیل آیه مربوطه.

موضوع قفل شده است