جمع بندی مه بانگ و اول بودن خداوند

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مه بانگ و اول بودن خداوند

بسم الله الرحمن الرحیم

نظریهٔ مهبانگ بیان می‌کند که انفجار بزرگ، موقعیت پیدایش توامان فضا و زمان بوده‌است. در این‌صورت پرسش «چه چیزی قبل از جهان بوده‌است؟» هیچ معنایی نخواهد داشت؛ مفهوم «قبل» با در نظر گرفتن موقعیت بدون زمان بی‌معنا می‌شود.


با توجه به این موضوع آیا اول و ازلی بودن خداوند زیر سوال می رود ؟ چگونه خداوند اول و ازلی است جایی که هنوز زمان خلق نشده است ؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Book Antiqua"][="Navy"]

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام و رحمت خدا بر شما
برای روشن شدن بحث ابتدا باید منظور از انواع حادث و قدیم مشخص شود:
1. حدوث و قدم زمانی: حدوث زمانی آن است که یک چیز پیشینۀ عدم زمانی داشته باشد، یعنی در زمانی نبوده و پس از آن وجود پیدا کرده باشد. قدم زمانی، در مقابل حدوث زمانی و به معنای آن است که یک چیز پیشینۀ عدم زمانی نداشته باشد.
2. حدوث و قدم ذاتی: حدوث ذاتی آن است که شئ پیشینه عدم در ذات خود داشته باشد، بدین معنا که به خودی خود اقتضای وجود نداشته و در نتیجه وجود آن از غیر باشد. قدم ذاتی در مقابل حدوث ذاتی و به معنای آن است که قدیم بالذات، ذاتاً و به خودی خود اقتضای وجود دارد.(1)

اما منظور از زمان چیست؟ در اصطلاح فلسفی، زمان عبارتست از نوعی مقدار و کمیت متصل و پیوسته که ویژگی آن قرار ناپذیری بوده و به واسطه حرکت، عارض بر اجسام می‌شود.(2) بنابراین زمان بُعدی است که بر مبنای حرکت بر اجسام عارض شده و تا حرکتی نباشد، زمان هم نخواهد بود. البته زمان از نظر ملاصدرا با دیگر فلاسفه تفاوتی بنیادین دارد. چرا که بر مبنای حرکت جوهری، زمان از وجود جوهر انتزاع شده و یک امر تحلیلی خواهد بود. به عبارتی تنها در ذهن است که حرکت، زمان و جوهر از هم تفکیک می شوند، وگرنه در خارج هر سه به یک وجود موجودند.(3) بر هر دو مبنا(پیشینیان و صدرائیان) زمان فرع بر حرکت بوده و حرکت نیز تنها در اجسام مادی جریان دارد. بنابراین مجردات مقید به زمان نخواهند بود.

حالا باید دید منظور متکلمان و فلاسفه از قدیم بودن خداوند، کدام تعریف است؟
با توجه به مباحث پیشین که زمان را مقید به ماده و اجسام دانستیم، خداوند متعال خارج از زمان و بلکه حاکم بر آنست. به عبارت دیگر زمان نیز به تبع موجودات مادی که مخلوق او هستند، خلقی از مخلوقات او بوده و تحت سلطه اوست نه اینکه خالق، مقید به زمان باشد. به عبارت دیگر خداوند متعال مقید به هیچ قیدی نیست، بلکه تمامی قیود را او خلق کرده و همگی محکوم و مخلوق اویند نه حاکم بر او.
با این توضیحات روشن می شود که منظور از ازلی بودن خداوند یا قدیم بودن او، قدیم زمانی نیست، بلکه قدیم ذاتی منظور است. بنابراین منظور از قبلیت خداوند به عالم ماده و به تبع آن مهبانگ و خلق عالم ماده، قبلیت زمانی نیست. زیرا قبلیت زمانی نسبت به خود زمان قابل تصور نیست. بلکه قبلیت خداوند نسبت به مخلوقات(اعم از مجرد و مادی) قبلیت رُتبی است، چرا که علت بر معلول از حیث رتبه متقدم است.


[/HR]1. نهایه الحکمه، طباطبایی، محمد حسین، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ه. ق، چ شانزدهم، ص231-234.
2. همان، ص۲۶۹.
3. ملّاصدرا، الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج 3، ص144.
[/]

به من بیاموز;968385 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

نظریهٔ مهبانگ بیان می‌کند که انفجار بزرگ، موقعیت پیدایش توامان فضا و زمان بوده‌است. در این‌صورت پرسش «چه چیزی قبل از جهان بوده‌است؟» هیچ معنایی نخواهد داشت؛ مفهوم «قبل» با در نظر گرفتن موقعیت بدون زمان بی‌معنا می‌شود. با توجه به این موضوع آیا اول و ازلی بودن خداوند زیر سوال می رود ؟ چگونه خداوند اول و ازلی است جایی که هنوز زمان خلق نشده است ؟

سلام
من همینجا گمونم خوندم که
اول عرش خدا بوده (عالم کریستال مینو ...که متریالش شبیه کریستال هست ولی لطیف هست مثل نور )...بعد خدا عالم ماده رو ساخت از روی همون عالم ساخت ولی در حالت غیر نور

به گفته بزرگان جهان از یک ذره خلق شد و احتمالا همه اون تریلیون تریلون ملائکه در عرش هم تماشا میکردن (شییه تماشا کردن توی یک گوی شیشه ای هست که گذاشته باشن جلوی تخت یک پادشاه و اهل دربار بیان توش و نیگاه کنن!)

وقتی دنیا تموم بشه (که گمون نکنم تموم بشه ) یک عالم دیگری تصمیم به خلقتش گرفته میشه...یعنی چیزی به نام عدم و عزل معنی نمیده!...عالم ماده ملک خداست خواست حیات بده میده نخواست هم اون و با تموم عظمتی که از دید ما موجودات داره میزنه میشکونه و یک عالم دیگه بنا یه ساختش میکنه.....

به من بیاموز;968385 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

نظریهٔ مهبانگ بیان می‌کند که انفجار بزرگ، موقعیت پیدایش توامان فضا و زمان بوده‌است. در این‌صورت پرسش «چه چیزی قبل از جهان بوده‌است؟» هیچ معنایی نخواهد داشت؛ مفهوم «قبل» با در نظر گرفتن موقعیت بدون زمان بی‌معنا می‌شود.
با توجه به این موضوع آیا اول و ازلی بودن خداوند زیر سوال می رود ؟ چگونه خداوند اول و ازلی است جایی که هنوز زمان خلق نشده است ؟

با سلام و عرض ادب و احترام

زمان حاصل نگرش عینی به چرخش اجسام به دور یکدیگر است...

و مکان حاصل نگرش به فاصله اجسام از یکدیگر...

همه مخلوقات زیر مجموعه یک مجموعه نا محدود هستند به نام خداوند

خداوند واحد است و دو تا یا چند تا نیست که مکان یا زمان بتوان برای آن در نظر گرفت

در پناه حق

سلام

به من بیاموز;968385 نوشت:
نظریهٔ مهبانگ بیان می‌کند که انفجار بزرگ، موقعیت پیدایش توامان فضا و زمان بوده‌است. در این‌صورت پرسش «چه چیزی قبل از جهان بوده‌است؟» هیچ معنایی نخواهد داشت؛ مفهوم «قبل» با در نظر گرفتن موقعیت بدون زمان بی‌معنا می‌شود.

قبلا یه موضوعی بود تحت عنوان : هاوکینگ اثبات می کند که جهان می تواند از هیچ بوجود بیاد این نفی خدا نیست ؟

اونجا گفتیم که عبارتی با عنوان " هیچ " که عوام یه تعریفی ازش دارند در فیزیک معنای خاصی داره

پر است از میدان ها و نوسانات کوانتومی (کف کوانتومی)

در نتیجه یه چیزی بوده که جهان ما در بستر اون انبساط یافته و ماده ای که برای ما ملموس هست شکل گرفته .

سوالی که زیاد پرسیده میشه که قبل بیگ بنگ چی بود ؟

جواب خود من این هست : قبل بیگ بنگ یه فضای کوانتومی بود که ازش بعنوان هیچ قلمداد میشه

به من بیاموز;968385 نوشت:
با توجه به این موضوع آیا اول و ازلی بودن خداوند زیر سوال می رود ؟ چگونه خداوند اول و ازلی است جایی که هنوز زمان خلق نشده است ؟

اول و ازلی بودن خداوند یعنی اینکه او حقیقت همه چیز هست و بودنش شروعی نداشته و اخری هم نخواهد داشت
او اسیر این زمان و مکانی که ما درک می کنیم نیست که بگیم چون این زمان شروعی داشته بنابراین ازلی بودن او هم زیر سوال میره !

چیزی که زیر سوال میره ازلی بودن ماده جهان کنونی زیر سوال میره

بسم الله الرحمن الرحیم


[=Book Antiqua][=Book Antiqua]


سوال:
با توجه به اینکه زمان بر اساس نظریه مهبانگ، پس از این انفجار ایجاد شده، ازلی بودن خداوند چطور توجیه می شود؟

پاسخ:
برای روشن شدن بحث ابتدا باید منظور از انواع حادث و قدیم مشخص شود:
1. حدوث و قدم زمانی: حدوث زمانی آن است که یک چیز پیشینۀ عدم زمانی داشته باشد، یعنی در زمانی نبوده و پس از آن وجود پیدا کرده باشد. قدم زمانی، در مقابل حدوث زمانی و به معنای آن است که یک چیز پیشینۀ عدم زمانی نداشته باشد.
2.
حدوث و قدم ذاتی: حدوث ذاتی آن است که شئ پیشینه عدم در ذات خود داشته باشد، بدین معنا که به خودی خود اقتضای وجود نداشته و در نتیجه وجود آن از غیر باشد. قدم ذاتی در مقابل حدوث ذاتی و به معنای آن است که قدیم بالذات، ذاتاً و به خودی خود اقتضای وجود دارد.(1)

اما منظور از زمان چیست؟ در اصطلاح فلسفی، زمان عبارتست از نوعی مقدار و کمیت متصل و پیوسته که ویژگی آن قرار ناپذیری بوده و به واسطه حرکت، عارض بر اجسام می‌شود.(2) بنابراین زمان بُعدی است که بر مبنای حرکت بر اجسام عارض شده و تا حرکتی نباشد، زمان هم نخواهد بود. البته زمان از نظر ملاصدرا با دیگر فلاسفه تفاوتی بنیادین دارد. چرا که بر مبنای حرکت جوهری، زمان از وجود جوهر انتزاع شده و یک امر تحلیلی خواهد بود. به عبارتی تنها در ذهن است که حرکت، زمان و جوهر از هم تفکیک می شوند، وگرنه در خارج هر سه به یک وجود موجودند.(3) بر هر دو مبنا(پیشینیان و صدرائیان) زمان فرع بر حرکت بوده و حرکت نیز تنها در اجسام مادی جریان دارد. بنابراین مجردات مقید به زمان نخواهند بود.

حالا باید دید منظور متکلمان و فلاسفه از قدیم بودن خداوند، کدام تعریف است؟
با توجه به مباحث پیشین که زمان را مقید به ماده و اجسام دانستیم، خداوند متعال خارج از زمان و بلکه حاکم بر آنست. به عبارت دیگر زمان نیز به تبع موجودات مادی که مخلوق او هستند، خلقی از مخلوقات او بوده و تحت سلطه اوست نه اینکه خالق، مقید به زمان باشد. به عبارت دیگر خداوند متعال مقید به هیچ قیدی نیست، بلکه تمامی قیود را او خلق کرده و همگی محکوم و مخلوق اویند نه حاکم بر او.
با این توضیحات روشن می شود که منظور از ازلی بودن خداوند یا قدیم بودن او، قدیم زمانی نیست، بلکه قدیم ذاتی منظور است. بنابراین منظور از قبلیت خداوند به عالم ماده و به تبع آن مهبانگ و خلق عالم ماده، قبلیت زمانی نیست. زیرا قبلیت زمانی نسبت به خود زمان قابل تصور نیست. بلکه قبلیت خداوند نسبت به مخلوقات(اعم از مجرد و مادی) قبلیت رُتبی است، چرا که علت بر معلول از حیث رتبه متقدم است.

[=Book Antiqua][=Book Antiqua]پی نوشت ها:
1. نهایه الحکمه، طباطبایی، محمد حسین، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ه. ق، چ شانزدهم، ص231-234.
2. همان، ص۲۶۹.
3. ملّاصدرا، الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج 3، ص144.

موضوع قفل شده است