جمع بندی از ولایت هم سوال خواهد شد؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از ولایت هم سوال خواهد شد؟

[="Black"]بسم الله العلی العظیم

از همه در قبال ولایت امیرالمومنین علیه السلام سوال خواهد شد.

خداوند متعال در کتاب آسمانی خویش می فرماید:
وَقِفُوهُمْ اِنَّهُمْ مَسئولُونَ (صافات:24)
در روز قیامت خداوند به ملائكه فرمان مى دهد كه آنها یعنى مردمان كفر پیشه و گمراه را متوقف سازید كه در كارشان سخت مسؤول هستند و باید مورد بازپرسى قرار بگیرند.
خاصه و عامه اتفاق نظر دارد که این آیه در مورد ولایت امیرالمومنین علیه السلام است.

شیخ طوسی در امالی از انس بن مالک از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می کند:
اذا کان یوم القیامه و نصب الصراط علی جهنم لم یجز علیه الا من معه جواز فیه ولایه علی بن ابیطالب، و ذلک قوله تعالی: و قفوهم انهم مسئولون یعنی عن ولایه علی بن ابیطالب (علیه السلام)
هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد. هیچ کس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و این همان است که خداوند می گوید: «و قفوهم انهم مسئولون»

ذکر روایت در منابع مخالفین
در بسیاری از کتب مخالفین، تفسیر این آیه به سؤال شدن از ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) بیان شده است. از جمله بزرگان عامه که این حدیث را نقل کرده اند عبارتند از: ابن حجر هیثمی در صواعق المحرقه ص 147؛ عبد الرزاق حنبلی (طبق نقل کشف الغمه ص92)؛ علامه سبط ابن جوزی در تذکره ص21؛ آلوسی در روح المعانی ذیل آیه مورد بحث؛ ابو نعیم اصفهانی (طبق نقل کفایه الخصال ص360) و بسیاری از محققان عامه از اینها حدیث را نقل کرده اند. حال به ذکر پاره ای از این منابع می پردازیم:
حاکم نیشابوری به اسناد متعدد این روایت را نقل می کند:
عبيد الله بن محمد العائشي قال حدثنا مسلم بن إبراهيم الفراهيدي وقيس بن حفص الدارمي قالا حدثنا عيسى بن ميمون عن أبي هارون العبدي عن أبي سعيد الخدري في قوله: وقفوهم إنهم مسئولون، قال: عن إمامة علي بن أبي طالب.
شواهد التنزيل حاكم حسكاني ج 2 ص 161- 162
حاکم روایت فوق را به چهار طریق ذکر می کند. همچنین روایت می کند:
حدثني أبو الحسن الفارسي حدثنا أبو الفوارس الفضل بن محمد الكاتب حدثنا محمد بن بحر الرهني بكرمان حدثنا أبو كعب الأنصاري حدثنا عبد الله بن عبد الرحمن حدثنا إسماعيل بن موسى حدثنا محمد بن فضيل حدثنا عطاء بن السائب عن سعيد بن جبيرعن إبن عباس قال قال رسول الله:
إذا كان يوم القيامة أوقف أنا و علي على الصراط فما يمر بنا أحد إلاّّّ سألناه عن ولاية علي، فمن كانت معه وإلاّ ألقيناه في النار وذلك قوله: وقفوهم إنهم مسئولون.
حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شود من و علی بر صراط می ایستیم و احدی از صراط عبور نمی کند الا اینکه از او در مورد ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام می پرسیم. پس هر کس با او باشد نجات یافته و هر کس با او نباشد او را در آتش جهنم می اندازیم. و این است قول خداوند متعال که فرمود: آن ها را نگه دارید که آنها مسئولند.
شواهد التنزيل حاكم حسكاني ج 2 ص163
در منابع معتبر دیگری از مخالفین نیز این قضیه ذکر شده است:
أخبرنا أبو الحسن الأهوازي أخبرنا أبوبكر البيضاوي حدثنا علي بن العباس حدثنا إسماعيل بن إسحاق حدثنا محمد بن أبي مرة عن عبد الله بن الزبير عن سليمان بن داود بن حسن بن حسن عن أبيه عن أبي جعفر في قوله: وقفوهم إنهم مسئولون قال: عن ولاية علي بن أبي طالب
نظم درر السمطين، الزرندي الحنفي ص 109
و روى في قوله تعالى: وقفوهم إنهم مسئولون (أي) عن ولاية علي والمعنى: إنهم يسئلون هل والوه حق الموالاة كما أوصاهم النبي أم أضاعوها وأهملوها.
و روایت شده در مورد قول خداوند که فرمود: ایشان را نگه دارید که اینها مسئولند. یعنی از ولایت امیرالمومنین علیه السلام و معنای آن این است که: همانا ایشان مسئولند که آیا ولایت او را پذیرفتند آنگونه که حق موالات او بود همانگونه که پیامبر به ایشان وصیت کرده بود؟ یا اینکه آن را ضایع ساختند و در مورد آن اهمال و سستی کردند؟!
كشف الغمة عز الدين عبدالرزاق الحنبلي ص92 ؛ خصائص الوحي المبين، الحافظ إبن البطريق ص142.
حتی سبط ابن جوزی نیز این روایت را در تذکره نقل کرده است:
قوله تعالى: وقفوهم إنهم مسئولون، قال أبو سعيد الخدري صاحب رسول الله: مسئولون عن ولاية علي بن أبي طالب.
التذكرة سبط إبن الجوزي ص22
همچنین منابع دیگر:
الصواعق المحرقة ابن حجر ص 89 ؛ ما نزل من القرآن فى علی علیه السلام حافظ ابى نعیم اصبهانى، ذیل آیه شریفه؛ خطیب بغدادى در ترجمه اسماعیل بن محمد بن عبدالرحمن در شماره 3275 از تاریخ بغداد، ج 6، ص 221؛ أرجح المطالب الأمر تسري ص 63 ؛ كفاية الخصام أبو نعيم الإصبهاني ص360؛ آل محمد العلامة المردي الحنفي ص 282؛ الإمام المهاجر العلامة عبدالله الجيابخوري ص 216 ؛ بحر المناقب العلامة درويش برهان ص 155 ، مخطوط؛ فردوس الأخبار، شیرویه، طبعة طهران؛ مناقب علي، علامة العيني الحيدر آبادي ص57،طبعة بريش چهار منار؛ ينابيع المودة ، القندوزي الحنفي ص270 طبعة إسلامبول؛
آلوسی در تفسیر خود همین مطلب را ذکر کرده است اما به جای ولایت امیرالمومنین ولایت اهل البیت علیهم السلام را ذکر می کند:
قال: ومنها قوله تعالى: وقفوهم إنهم مسئولون ، قال الواحدي : مسئولون ، عن ولاية أهل البيت.
تفسير الآلوسي ص 74
همچینن حموینی نیز آیه را به ولایت و محبت اهل البیت علیهم السلام تفسیر کرده است:
روى، عن أبي معاوية ضرير عن إلأعمش عن مسلم البطين عن سعيد بن جبير عن إبن عباس رواية مفصلة وفيها يقول الله تعالى يوم القيامة: قفوهم إنهم مسئولون ، عن ولاية علي وحب أهل البيت.
الحمويني - فرائد السمطين - مخطوط
و برخی دیگر از بزرگان مخالفین این آیه را به ولایت اهل البیت علیهم السلام تفسیر کرده اند:
قال الحافظ جمال الدين الزرندي عقيب حديث من كنت مولاه فعلي مولاه: قال الإمام الواحدي: هذه الولاية التي أثبتها النبي وهي مسئول عنها كما في قوله تعالى: وقفوهم إنهم مسئولون، عن ولاية علي وأهل البيت
حافظ جمال الدین زرندی بعد از ذکر حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» می گوید امام واحدی گفته است: این ولایتی است که آن را پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم آن را ثابت کرده است و اینکه مسئولند از آن همانگونه که در قول خداوند متعال هم هست که در قرآن فرموند: ایشان را نگه دارید که ایشان مسئولند از ولایت امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام.
الحافظ محمد بن مؤمن الشيرازي - المستخرج من تفاسير الإثنى عشر - مخطوط
علامه شهاب الدین شافعی روایت مفصل دیگری را دال بر همین مطلب ذکر کرده اند:
روى عن أبي معاوية الضرير عن إلأعمش عن مسلم البطين عن سعيد بن جبيرعن إبن عباس قال:
إذا كان يوم القيامة أمر الله مالكاًً أن يسعر النيران السبع وأمر رضوان أن يزخرف الجنان الثمان ويقول: يا ميكائيل مد الصراط على متن جهنم ويقول: يا جبرائيل إنصب ميزان العدل تحت العرش وينادي يا محمد قرب أمتك للحساب ثم يأمر الله تعالى: إن يقعد على الصراط سبع قناطر طول كل قنطرة سبعة عشر ألف فرسخ وعلى كل قنطرة سبعون ألف ملك قيام فيسألون هذه الأمة نساؤهم ورجالهم على القنطرة الأولى عن ولاية أمير المؤمنين وحب أهل بيت محمد فمن أتي به جاز على القنطرة الأولى كالبرق الخاطف ومن لم يحب أهل بيت نبيه سقط على أم رأسه في قعر جهنم ولو كان معه من أعمال البر عمل سبعين صديقاً وعلى القنطرة الثانية فيسألون عن الصلاة وعلى الثالثة يسألون عن الزكاة وعلى الرابعة عن الصيام وعلى الخامسة عن الحج وعلى السادسة عن الجهاد وعلى السابعة عن العدل فمن أتى بشيء من ذلك جازعلى الصراط كالبرق الخاطف ومن لم يأت عذب وذلك قوله تعالى: وقفوهم إنهم مسئولون يعني معاشر الملائكة قفوهم يعني العباد على القنطرة الأولى عن ولاية علي وحب أهل البيت.
هنگامی که روز قیامت می شود خدا امر می کند به مالک جهنم که آتش هفتگانه را شعله ور سازد و به رضوان بهشت امر می کند که بهشت های هشتگانه را زینت دهد و می گوید: ای میکائیل! صراط را به روی جهنم پهن کن و می گوید: ای جبرائیل! میزان عدل را زیر عرش نصب کن و ندا می دهد: ای محمد! امتت را برای حساب بیاور. سپس خداوند امر می کند: که بر صراط هفت پل نصب کنند که طول هر پلی هفده هزار فرسخ است. و هر پلی هفتادهزار ملک دارد که از زن و مرد این امت سوال می پرسند. بر پل اول از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و حب اهل بیت پیامبر می پرسند پس هر کس ولایت ایشان را داشت از پل اول عبور می کند مثل رعد و کسی که محبت اهل بیت را ندارد از سر در قعر آتش جهنم سقوط می کند اگر چه از اعمال نیک عمل هفتاد صدیق را داشته باشد. و بر پل دوم از نماز از او می پرسند و بر پل سوم از زکات و بر پل چهارم از روزه و بر پل پنجم از حج و بر پل ششم از جهاد و بر پل هفتم از عدل، پس هر کس که اینها را آورده باشد مانند برق از صراط می گذرد و کسی که اینها را نیاورده باشد عذاب می شود. و این قول خداوند متعال است که فرمود: آنها را نگه دارید که ایشان مسئولند یعنی ای گروه ملائکه! آنها را نگه دارید یعنی بندگان را بر پل اول از ولایت امیرالمومنین و محبت اهل البیت سوال کنید.
کتاب توضيح الدلائل، علامة شهاب الدين الشافعي ص 165، النسخة المصورة من مخطوطة مكتبة الملي بفارس.
ثابت شد که این روایت را اجلای مخالفین در معتبرترین کتب مخالفین ذکر کرده اند. و در وضوح و صراحت این روایت بر ولایت و خلافت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام هیچ خدشه ای نیست.

اما در مورد ابی بکر و عمر، قضیه از دو حال خارج نیست یا از امت رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم بوده اند یا نه؟

اگر نبوده اند یعنی مسلمان نبوده اند و نمی توانستند خلیفه باشند.
اگر از امت پیامبر صلی الله علیه واله و سلم بوده اند از این ها در مورد ولایت امیرالمومنین سوال پرسیده خواهد شد که آیا اقرار به ولایت امیرالمومنین علیه السلام کردند و ایشان را اولی بر جان و نفس خود قرار دادند یا اینکه خود را مقدم بر او کردند؟ پس اگر خود را بر او مقدم کردند ـ که کردند ـ از سر در آتش جهنم می افتند چنانکه خود علمایشان روایت کرده اند. و قد رمسلم این است که مومن در اتش جهنم نمی افتد پس کفر و جهنمی بودن ابی بکر و عمر و عثمان ثابت شد.

یاعلی مدد :Sham:[/]

[="Black"]بسم الله العلی العظیم

☝️ نتیجه بیان نکردن فضائل آقا و مولا امیرالمومنین علیه السلام

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:

خداوند این مردم را عذاب نمی‌كند مگر به خاطر گناه علمای ایشان ، آنها كه حق را كتمان كردند ، و فضایل امیرالمومنین و عترت طاهرین او علیهم السلام را بیان نكردند .
بدانید که راه نمی‌رود بر روی زمین بعد از پیغمبران و رسولان كسی كه مقامش برتر از شیعیان و دوستان امیرالمومنین علیه السلام باشد،

آنان که امر ولایت او را آشکار می سازند و فضائل او را نشر می دهند. آنان کسانی هستند که رحمت حق آنان را فرا می گیرد و فرشتگان برای آنان آمرزش می طلبند.

عذاب و تمامی عذاب از آن کسی است که فضائل او را کتمان می کند و امر ولایت او را پنهان می دارد.
چقدر و چگونه پایدارند این کسان بر آتش دوزخ!

القطرة. ج۱، ص۲۴۸
مشارق الانوار. ص۱۵۱
الدمعةالساکبة. ج۲ ،ص۵۶[/]

غلام عشقتم یاعلی;744818 نوشت:
. بر پل اول از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و حب اهل بیت پیامبر می پرسند پس هر کس ولایت ایشان را داشت از پل اول عبور می کند مثل رعد و کسی که محبت اهل بیت را ندارد از سر در قعر آتش جهنم سقوط می کند اگر چه از اعمال نیک عمل هفتاد صدیق را داشته باشد. و بر پل دوم از نماز از او می پرسند و بر پل سوم از زکات و بر پل چهارم از روزه و بر پل پنجم از حج و بر پل ششم از جهاد و بر پل هفتم از عدل، پ

آنوقت بیچارگان اهالی نروژ و سویس و اتریش .....بگیر تا قبایل آفریقا را در نظر آورید که بخت برگشتگان حتی یک کلمه از این هفت خان در عمرشان به گوششان هم نخورده . تازه اینها که وضعشان خوب است مثلا یک فردی را در نظر اورید که در قبیله استک ها (قبل از کشف آمریکا) بدنیا آمده و از دنیا رفته و اکنون قبل پل صراط گیر افتاده است! و باید اصول رد شدن از این پل ها را بداند. به نظر میرسد بهتر بود این بیچاره ها یک راه میانبری قبل از پل به سمت جهنم باشد که وقت خلق الله گرفته نشود، چون اظهر من الشمس این بخت برگشتگان اصلا در باغ نخواهند بود که موضوع از چه قرار است چه برسد به اینکه جوابها را بدانند.


manmehdiam;966698 نوشت:
آنوقت بیچارگان اهالی نروژ و سویس و اتریش .....بگیر تا قبایل آفریقا را در نظر آورید که بخت برگشتگان حتی یک کلمه از این هفت خان در عمرشان به گوششان هم نخورده

سوره بقره - آیه 286:
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ
خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى‏ اش تكليف نمى ‏كند. آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زيان اوست

دو نوع جاهل (بی اطلاع) وجود دارد. یکی جاهل مقصر و یکی جاهل قاصر
جاهل قاصر کسانی هستند که به هر دلیل حق بر ایشان روشن نشده و راه حق برایشان مشخص نگشته است، پس این گروه معذور دانسته شده‌اند
طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 127، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق

جاهل قاصر چنین تعریف می‌شود: کسى که دسترسى به هیچ طریق معتبر عقلى و شرعى ندارد
قلی زاده، احمد، واژه شناسى اصطلاحات اصول فقه‏، ص 87، تهران، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، 1379ش

گاهی اگر فرصت کردید، بجای تند تند تایپ کردن و دنبال پاسخ‌های نیش‌دار گشتن، کمی هم در جستجوی حق تأمل کنید!

Reza-D;966761 نوشت:
گاهی اگر فرصت کردید، بجای تند تند تایپ کردن و دنبال پاسخ‌های نیش‌دار گشتن، کمی هم در جستجوی حق تأمل کنید

به همان خدایی که فکر میکنید میشناسید و می پرستید قسم! اگر قصدم آزردن شما باشد و سخن نیش دار گفتن. فقط تصور میکنم شاید اینگونه شما اندکی بیشتر فکر کنید . مگر حدیث نداریم که لحظه ای فکر کردن از سالها عبادت بهتر است. خوب چه اشکال دارد بیایید با هم فکر کنیم. قبول؟

مثلا همین داستان علم بهتر است یا ثروت را که آورده اید. باور کنید انسان را یاد انشاهای دوره دبستان می اندازد ولی بشخصه خاطرم هست که انشاهای به مراتب بهتری گیرمان میامد تا این جوابهایی که ظاهرا حضرت پاسخ داده.
خوب اگر تصور کنیم که مطابق این داستان این ده نفر (که ظاهرا و احتمالا از سوی دشمنان و احتمال بیشتر خلفای سه گانه! برای ضایع کردن آن حضرت برنامه داشتند!) یا از سایر مردمان به محض شنیدن جواب حضرت قانع میشدند؟ نمیشدند که! مثلا:

غلام عشقتم یاعلی;705714 نوشت:
- یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.


خوب یکی از آنها یا سوال کننده یا هرکسی که در آن مجلس بود معترض مولا نمیشد که خدا خودش گفته اگر مال را انفاق کنی و صدقه بدهی تازه فزونی می یابد و خداوند خودش قول برکت داده آنوقت حضرت روی چه حسابی سخن خدا را نقض میکند؟
مگر میشود هدف سوال کنندگان سو باشد و با یک جمله راضی شوند؟! اصلا اگر پرسشگر سونیت هم نداشته باشد که نباید به این سادگی قبول کند که.
مثلا به نظر شما یکی نمیپرسید که یا علی علم که میتواند بدتر از ثروت هم باشد مثلا اگر عالم متعهد نباشد که ویرانگر تر از ثروت هم میشود. یا همچین چیزی....

حتی ما هم در موضوع انشایمان همیشه مینوشتیم هم علم بهتر است و هم ثروت و مثلا میگفتیم به شرطی که فلان باشد و فلان....ها؟! بد می گویم؟ باز هم نیش دار حرف میزنم؟

یا مثلا این روایتتان را دقت کنید:

غلام عشقتم یاعلی;704026 نوشت:
امام صادق علیه السلام می فرمایند:

ثواب یك * یا علی * گفتن برابر است با

شانزده هزار بار ختم قرانی كه من امام بخوانم

خوب انصاف داشته باشید . ختم قرآن ! یعنی کتابی که تنها معجزه جاوید رسول است با آن همه عظمت ...آن هم شانزده هزار بار!!!!!!!!!!!! آن وقت یک یا علی ؟!

مخلص که تعلقات مذهبی چندانی ندارم ولی باور بفرمایید به عادت همیشگی روزانه دهها بار یاعلی می گویم. یعنی به نظر شما برای هر بار یا علی گفتن مخلص این همه ثواب منظور شد؟ ثواب که بیخودی نباید باشد. مگر ثواب شانزده هزار بار قرآن خواندن امام در روح و جان من به ازای یک بار یا علی گفتن تاثر دارد؟ که به همان اندازه ثواب داشته باشد؟ اصلا چرا شونزده هزار بار و نه بیست هزار بار؟ چرا دو هزار بار نه...چرا صد هزار بار نباشد...
خوب قربانت شوم یک کم فکر کن

یا مثلا :

غلام عشقتم یاعلی;716989 نوشت:
من یکی از اون هزار کلمه رمز بین خدا و رسولش(ص) را میخواهم. سلمان آمد و خبر سلامتی مولا داد و درخواستی که علی(ع) به او آموخته بود را بیان کرد. رسول اکرم (ص) فرمودند:
سلمان این حرف تو نیست حرف علیست باشد میگویم. سلمان یک کاسه پرازآب ویک سوزن بیاور.

خوب شما حتما معنی رمز را میدانید که چیست. رمز یعنی چیزی که بین دو نفر باشد فقط. یعنی به نظر شما از آن لحظه به بعد رموز بین خدا و رسول شد 999تا؟ چون این یکی دیگر رمز فقط بین خدا و رسول نیست. با سلمان و ...علی و ...و البته ما! فاش شده که؟!

البته عجب رمزی هم هست! یک سر سوزن محبت علی و خلاص! خدایی رمز شگفت آوری است که خلق الله بدانند همگی خیالشان راحت است . سر سوزن محبت علی که در دل ابن ملجم هم بیشتر از این یافت میشود خوب!

اینجوری هم که بنویسم میفرمایید نیش دار است که؟! چکار کنیم شما اندکی تفکر کنید؟

Reza-D;966761 نوشت:
دو نوع جاهل (بی اطلاع) وجود دارد. یکی جاهل مقصر و یکی جاهل قاصر
جاهل قاصر کسانی هستند که به هر دلیل حق بر ایشان روشن نشده و راه حق برایشان مشخص نگشته است، پس این گروه معذور دانسته شده‌اند

خوب پس نباید قبل از پل صراط اول کار مهم تری انجام شود و آن هم جدا کردن جاهلان قاصر باشد؟
مثلا همین دوران خودمان را تصور بفرما. خوب از 7میلیارد خلق الله فقط 70میلیونش شیعه هست. بقیه به نحوی اصلا گوششان هم معارفی مثل ولایت علی و ...اینها نخورده. یعنی از هر صد نفر فقط یک نفر این چیزها را شنیده.
اصلا بیا فرض کنیم 2میلیارد مسلمان هم شنیده اند. باز هم از هر هفت نفر 5نفر به گوشش این چیزها نخورده . پس تعداد جاهلان که بیشتر است. پس یعنی تشکیلات تشخیص جاهل قاصر که باید عریض و طویل تر از صراط باشد که ....
تازه بسیار بسیار دورانها بوده که در روی گیتی نه خبری از علی بوده نه حتی اسلام...اگر تمام ادوار و دورانها را در نظر آوریم که این نسبت یک به هزار هم کمتر است...نیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Navy"]

بسم الله الرحمن الرحيم


با عرض سلام و قبولي طاعات خدمت دوستان عزيز


سوالات مطرح شده در تاپيك را مي توان در سه سوال كلي بررسي نمود:


اول؛ آيا از كساني كه مسلمان نيستند نيز سوال از ولايت خواهد شد؟
دوم؛ آيا ممكن است تعداد جاهلان قاصر بيشتر از مقصر باشد؟
سوم؛ نحوه مواجهه با احاديث چگونه بايد باشد؟


در مورد سوال اول، همانطور كه برخي دوستان هم اشاره كردند، سوال از انسان در قيامت، بر اساس آياتي مانند: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها»؛ خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمى‏كند(1) و همچنين آيه شريفه: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»؛‌ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند(2) بستگي به ميزان علم انسان و آگاهي او از مسائل معرفتي دارد. بنابراين اگر كسي هيچ گونه اطلاعي از ولايت امير المومنين(عليه السلام) يا حتي اسلام نداشته باشد، عدالت الهي حكم مي كند كه چنين شخصي معذور باشد و عقل نيز اين مطلب را علاوه بر شرع، تاييد مي كند.


اما در مورد سوال دوم، بايد توجه داشت كه سوال از ولايت بر اساس مكلف بودن انسانها به قبول ولايت امير المومنين(عليه السلام) است، بر اين اساس، كسي كه قبل از اين جريان از دنيا رفته است و كسي كه اطلاعي از اين جريان نداشته است، اصلا مكلف به اين اقرار نيست. بنابراين ملاك قرار دادن كساني كه از زمان حضرت آدم(عليه السلام) تا قيامت، آنهم به منظور زياد جلوه دادن جاهلان قاصر، صحيح نيست. علاوه بر اينكه عمل به اين دسته از احاديث، آنهم در صدر اسلام باعث جلوگيري از انحراف مسلمانها شده و از تعداد جاهلان قاصر به طرز محسوسي كاسته مي شد.
اما در شرايط كنوني كه عده زيادي از اين جريان بي خبر اند، آيا مي توان قائل به بيشتر بودن جاهلان قاصر از هدايت يافتگان بود؟ در پاسخ به اين سوال بايد متذكر شد كه امكان عقلي آن وجود دارد. اما آيا اين مساله با رحمانيت خداوند و هدايت عامه نيز سازگار است؟ در اين زمينه نيز اگر نجات اخروي حداكثري نبود و غالب انسانها اهل عذاب مي شدند، اشكال وارد بود، اما با توجه به نجات انسانهايي كه جاهل قاصر بوده اند، اين اشكال وارد نيست. همچنين خداوند متعال انسانها را با توجه به درك عقلي و فطري خود مواخذه كرده و مسلما حقي از آنها ضايع نخواهد شد.


سوال سوم نيز از اهميت بالايي برخوردار است، چرا كه براي ملتزم شدن به احاديث بايد چند نكته را رعايت كرد: مهمترين مساله سند حديث است، پس از بررسي سند، نوبت به دلالت حديث مي رسد كه بايد با بررسي لغات و رابطه حديث با قرآن و ديگر احاديث معتبر راهي به فهم حديث مذكور پيدا كرد. بر اين اساس، حديثي كه سند ضعيفي دارد و يا مخالف با قرآن و سنت است، قابل اعتنا نخواهد بود.
اما در مورد دخالت عقل در پذيرش حديث بايد دقت كرد كه برخي مسائل نقلي، خبر از مطالبي مي دهند كه خارج از دسترس عقل و مربوط به ماوراء است، در اين فرض، ملاك رد يا قبول چنين مطالبي در عقل وجود ندارد تا در اين زمينه حكمي صادر كند. البته دخالت عقل در سبك و سنگين كردن روايت و مقايسه آن با مباني محكم عقلي و شرعي لازم است. بنابراين نمي توان به راحتي روايتي را كه با عقل محدود شخص خاصي هم خواني ندارد را نا معقول دانست.

پي نوشت ها:
1. طلاق: 7.
2. بقره: 286.
[/]

با عرض سلام و احترام
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات

منابعی بسیاری از مخالفین در اینجا ذکر کردین برای تایید این روایت اما از منابع شیعه چیزی ذکر نکردین. فقط از امالی شیخ طوسی مطلبی گفتین که آن هم نه جلد و نه صفحه کتاب مشخص است. خدمت شما برادر گرامی عرض کنم که منابع مخالفین برای شیعیان حجتی نیست حتی در این مورد که میخواهند مقام حضرت علی (ع) را والا جلوه بدهند. از شما خواهش میکنم که منابع شیعی رو با ذکر دقیق منبع در ادامه گفتار خودتون بیارید. اجرکم عندالله

غلام عشقتم یاعلی;744818 نوشت:
[="Black"]بسم الله العلی العظیم

از همه در قبال ولایت امیرالمومنین علیه السلام سوال خواهد شد.

خداوند متعال در کتاب آسمانی خویش می فرماید:
وَقِفُوهُمْ اِنَّهُمْ مَسئولُونَ (صافات:24)
در روز قیامت خداوند به ملائكه فرمان مى دهد كه آنها یعنى مردمان كفر پیشه و گمراه را متوقف سازید كه در كارشان سخت مسؤول هستند و باید مورد بازپرسى قرار بگیرند.
خاصه و عامه اتفاق نظر دارد که این آیه در مورد ولایت امیرالمومنین علیه السلام است.

شیخ طوسی در امالی از انس بن مالک از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می کند:
اذا کان یوم القیامه و نصب الصراط علی جهنم لم یجز علیه الا من معه جواز فیه ولایه علی بن ابیطالب، و ذلک قوله تعالی: و قفوهم انهم مسئولون یعنی عن ولایه علی بن ابیطالب (علیه السلام)

یاعلی مدد :Sham:

[/]

این روایت رو در کتاب شریف بحارالانوار جلد ۸ صفحه ۶۸ دیدم اما در امالی شیخ طوسی نتوانستم پیدا کنم. در کتاب بحارالانوار این روایت از قول انس بن مالک گفته شده است. با مطالعه ای که کردم به این نتیجه رسیدم که انس بن مالک مورد تایید محدثین شیعی نیست. و با خلفای ضاله بیعت کرده و حتی مورد نفرین حضرت علی (ع) قرار گرفته. به روایت همچنین شخصی میشه اعتماد کرد؟ممنون میشم از کارشناسان محترم اگه راهنمایی بفرمایند.

[="Tahoma"][="Navy"]

mohammadz;983492 نوشت:
این روایت رو در کتاب شریف بحارالانوار جلد ۸ صفحه ۶۸ دیدم اما در امالی شیخ طوسی نتوانستم پیدا کنم. در کتاب بحارالانوار این روایت از قول انس بن مالک گفته شده است. با مطالعه ای که کردم به این نتیجه رسیدم که انس بن مالک مورد تایید محدثین شیعی نیست. و با خلفای ضاله بیعت کرده و حتی مورد نفرین حضرت علی (ع) قرار گرفته. به روایت همچنین شخصی میشه اعتماد کرد؟ممنون میشم از کارشناسان محترم اگه راهنمایی بفرمایند.

سلام
از نظر رجالی تنها راویانی از اهل سنت حجت اند که مورد وثوق باشند یعنی احتمال دروغگویی در آنها ندهیم به عبارتی مهم برای ما در فهم حدیث اثبات مستند بودن این حدیث است که حتی اگر از طریق اهل سنت باشد و ما به راوی سنی اعتماد داشته باشیم کافی است.
اما در مورد کسانی مانند انس بن مالک که دشمنی آنها با اهل بیت علیهم السلام در موارد متعددی ثابت شده است، روایات آنها مورد قبول نیست مگر اینکه در مدح اهل بیت وارد شود! زیرا دلیل عدم قبول روایات ایشان به دلیل احتمال کتمان حق و جعل روایتی است که نفعی برای راوی داشته باشد. اما در مواردی که مدح اهل بیت را مطرح می کنند، مسلما قصد مذکور وجود ندارد و از آنجایی که نفعی برای راوی نداشته و بلکه تا حدودی اقرار بر علیه خود است، این روایات پذیرفته خواهد بود و از طرفی بهترین دلیل برای اثبات حقانیت اهل بیت علیهم السلام است.
به عبارت ساده تر بیان این دست روایات از باب اقرار دوست و دشمن به افضلیت اهل بیت است که اتفاقا اقرار دشمن از ارزش بالاتری برای اثبات حقانیت برخوردار است.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]
سوال:

با توجه به عموميت برخي احاديث در مورد سوال از ولايت، آيا غير مسلمانها نيز پس از مرگ در مورد ولايت امير المومنين(عليه السلام) بازخواست مي شوند؟

پاسخ:
مقدمه؛ براي ملتزم شدن به احاديث بايد چند نكته را رعايت كرد:
مهمترين مساله سند حديث است، پس از بررسي سند، نوبت به دلالت حديث مي رسد كه بايد با بررسي لغات و رابطه حديث با قرآن و ديگر احاديث معتبر، راهي به فهم حديث مذكور پيدا كرد. بر اين اساس، حديثي كه سند ضعيفي دارد و يا مخالف با قرآن و سنت است، قابل اعتنا نخواهد بود.
اما در مورد دخالت عقل در پذيرش حديث بايد دقت كرد كه برخي مسائل نقلي، خبر از مطالبي مي دهند كه خارج از دسترس عقل و مربوط به ماوراء است، در اين فرض، ملاك رد يا قبول چنين مطالبي در عقل وجود ندارد تا در اين زمينه حكمي صادر كند. البته دخالت عقل در سبك و سنگين كردن روايت و مقايسه آن با مباني محكم عقلي و شرعي لازم است. بنابراين نمي توان به راحتي روايتي را كه با عقل محدود شخص خاصي هم خواني ندارد را نامعقول دانست.

سوال از انسان در قيامت، بر اساس آياتي مانند: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها»؛ خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمى‏كند(1) و همچنين آيه شريفه: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»؛‌ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند(2) بستگي به ميزان علم انسان و آگاهي او از مسائل معرفتي دارد. بنابراين اگر شخصي هيچ گونه اطلاعي از ولايت امير المومنين(عليه السلام) يا حتي اسلام نداشته باشد، عدالت الهي حكم مي كند كه چنين شخصي معذور باشد و عقل نيز اين مطلب را علاوه بر شرع، تاييد مي كند.

علاوه بر اينكه سوال از ولايت بر اساس مكلف بودن انسانها به قبول ولايت امير المومنين(عليه السلام) است، بر اين اساس، كسي كه قبل از اين جريان از دنيا رفته است و كسي كه اطلاعي از اين جريان نداشته است، اصلا مكلف به اين اقرار نيست.
اما در شرايط كنوني كه عده زيادي از اين جريان بي خبر اند، آيا مي توان قائل به بيشتر بودن جاهلان قاصر از هدايت يافتگان بود؟ در پاسخ به اين سوال بايد متذكر شد كه امكان عقلي آن وجود دارد. اما آيا اين مساله با رحمانيت خداوند و هدايت عامه نيز سازگار است؟ در اين زمينه نيز اگر نجات اخروي حداكثري نبود و غالب انسانها اهل عذاب مي شدند، اشكال وارد بود، اما با توجه به نجات انسانهايي كه جاهل قاصر بوده اند، اين اشكال وارد نيست. همچنين خداوند متعال انسانها را با توجه به درك عقلي و فطري خود مواخذه كرده و مسلما حقي از آنها ضايع نخواهد شد.


پي نوشت ها:

1. طلاق: 7.
2. بقره: 286.
[/]

موضوع قفل شده است