جمع بندی رفت و آمد نکردن با بستگانی که باعث پسرفت معنوی انسان می شوند

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفت و آمد نکردن با بستگانی که باعث پسرفت معنوی انسان می شوند

[="Times New Roman"][="Black"]سلام

من با بعضی پسرهای فامیل که تقریبا هم سن و سال خودم هستن از نظر عقاید و طرز تفکر و نگرش به مسائل زندگی و .. به شدت اختلاف نظر دارم.

و واقعا اصلا دوست ندارم حتی سالی یک بار هم باهاشون رفت و آمد کنم. اونها خیلی دنبال حرف و حدیث و این چی گفت و اون چی گفت هستن.

بعضی هاشون سیگاری و قلیونی و ... هستن.

ولی من اصلا اینطوری نیستم و خوشم از این کارها نمیاد. و توان اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر هم ندارم. توانم در همین حده که خودم رو نجات بدم.

متاسفانه اینها خیلی اهل زیر آب زدن هستن و وقتی میرن پیش بقیه هرچیزی که بینمون گذشته رو برای بقیه تعریف میکنند.

من بارها اعتراض کردم که من و تو دوتا مرد هستیم هر حرفی بینمون زده میشه نباید بری بگی.

اونها هم اینقدر احمق هستن که فکر میکنن یه نقطه ضعفی از من پیدا کردن که آره حتما مسعود می ترسه که میگه نرید بگید.

در حالی که سر سوزنی برای من این مسائل اهمیت نداره و فقط میگم این کارها درست نیست.

مثلا یکی از بستگان دو روز پیش اومد بهم گفت مسعود تو به فلانی همچین حرفی زدی ؟ اومده همه جا رو پر کرده که مسعود توی تلگرام بهم اینطوری گفته و توهین کرده.

منم زدم زیر خنده و گفتم آره این حرفهایی که میزنی خیلی شبیه حرفهایی هست که من زدم ولی جملات رو وارونه کرده.

چیزی که اون شخص از زبان من گفته بود: مسعود بهم گفته تو هیچ منفعتی برای من نداری.

اما اصل جمله ای که من گفتم: تو فقط در چهارچوب منافع خودت حرکت میکنی. ( حزب باد )

چیزی که اون شخص از زبان من گفته بود: مسعود بهم گفته اگر بیای خونمون جواب سلامت رو هم نمیدم.

اما اصل جمله ای که من گفتم: از این به بعد اگر بیای خونمون هیچ بی احترامی بهت نمی کنم ولی فقط در حد یک سلام و علیک باهات ارتباط دارم.

اصل داستان این بود که چند ماه پیش به این آقا که حدودا 35 سالشه توی تلگرام پیام دادم که چند وقته بهت حس خوبی ندارم. از دستت ناراحتم.

اونم یه لفظی رو به کار برد که مودبانه اش میشه : به درک که ناراحتی.

من خیلی ناراحت شدم و می خواستم قشنگ بشورمش بندازمش رو طناب.

ولی خوب متاسفانه اسلام دست و بالم رو بسته و چیزی بهش نگفتم و فقط همون جملات آبی رنگ بالا رو بهش گفتم.

من از اینکه می بینم گاهی وقتم رو باید واسه توضیح دادن این مسائل پیش پا افتاده و بی ارزش هدر بدم واقعا عصبانی و ناراحت میشم.

فامیل های مادری من چون لر هستن خیلی توی فاز دعوا و درگیری و خالی بندی و این چیزا هستن و من اصلا خوشم از نشستن در چنین جمع های نمیاد.

توی جمع ها میشینیم خالی بندی های بقیه رو گوش می کنیم و اینکه من ادعایی در این زمینه ها نمی کنم و نظر مخالف دارم رو به حساب سوسول بودن و ترسو بودن میزارن.

مثلا توی جمع نشستیم. طرف میگه: شیطونه میگه برم یه کلاش ( کلاشینکف ) بگیرم فلانی رو ببندم به رگبار.

منم بهش گفتم: تو اگر کلاش بگیری دستت بدنت به سمت راست کج میشه. آخه تو مال این حرفایی.

یا مثلا طرف میگه: آخرش یه روز یه کلت میگیرم یه گلوله توی مغز فلانی خالی میکنم. ( لاف اصل آبادان )

بهش میگم: خوب بعدش خیلی شیک اعدام میشی.

میگه: نه یه رفیق دارم از مرز ردم میکنه میرم آمریکا واسه خودم عشق و حال میکنم.

یعنی در این حد ابله و کودن هست که فکر میکنه به همین سادگی می تونه یکی رو بکشه و جیم بشه.

حالا زورم از این میاد که اینا هیچ کدوم هیچ غلطی هم نمی کنن و ترسوتر از خودشون وجود نداره. فقط توی جمع شیرن و بزن بهادر.

تنها فرق من با اونا اینه که اونها هارت و پورت میکنن و هیچکاری نمی کنن و من هارت و پورت نمی کنم و هیچکاری نمی کنم.

خلاصه اینکه دنیای ما زمین تا آسمون با هم فرق داره و من بارها و بارها در اثر رفت و آمد با این آدمها دچار پسرفت معنوی شدم.

و مطمئنم اگر همینطوری پیش برم بیشتر گرفتار میشم. خیلی دوست دارم یک بار برای همیشه باهاشون قطع ارتباط کنم.

با توجه به سفارشات اسلام به صله رحم و حتی ارتباط با کسی که با ما قطع ارتباط کرده

آیا راهی وجود داره که در این شرایط من با برخی بستگان قطع ارتباط کنم ؟[/][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

Im_Masoud.Freeman;966506 نوشت:
[=Times New Roman]سلام

من با بعضی پسرهای فامیل که تقریبا هم سن و سال خودم هستن از نظر عقاید و طرز تفکر و نگرش به مسائل زندگی و .. به شدت اختلاف نظر دارم.

و واقعا اصلا دوست ندارم حتی سالی یک بار هم باهاشون رفت و آمد کنم. اونها خیلی دنبال حرف و حدیث و این چی گفت و اون چی گفت هستن.

بعضی هاشون سیگاری و قلیونی و ... هستن.

ولی من اصلا اینطوری نیستم و خوشم از این کارها نمیاد. و توان اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر هم ندارم. توانم در همین حده که خودم رو نجات بدم.

متاسفانه اینها خیلی اهل زیر آب زدن هستن و وقتی میرن پیش بقیه هرچیزی که بینمون گذشته رو برای بقیه تعریف میکنند.

من بارها اعتراض کردم که من و تو دوتا مرد هستیم هر حرفی بینمون زده میشه نباید بری بگی.

اونها هم اینقدر احمق هستن که فکر میکنن یه نقطه ضعفی از من پیدا کردن که آره حتما مسعود می ترسه که میگه نرید بگید.

در حالی که سر سوزنی برای من این مسائل اهمیت نداره و فقط میگم این کارها درست نیست.

مثلا یکی از بستگان دو روز پیش اومد بهم گفت مسعود تو به فلانی همچین حرفی زدی ؟ اومده همه جا رو پر کرده که مسعود توی تلگرام بهم اینطوری گفته و توهین کرده.

منم زدم زیر خنده و گفتم آره این حرفهایی که میزنی خیلی شبیه حرفهایی هست که من زدم ولی جملات رو وارونه کرده.

چیزی که اون شخص از زبان من گفته بود: مسعود بهم گفته تو هیچ منفعتی برای من نداری.

اما اصل جمله ای که من گفتم: تو فقط در چهارچوب منافع خودت حرکت میکنی. ( حزب باد )

چیزی که اون شخص از زبان من گفته بود: مسعود بهم گفته اگر بیای خونمون جواب سلامت رو هم نمیدم.

اما اصل جمله ای که من گفتم: از این به بعد اگر بیای خونمون هیچ بی احترامی بهت نمی کنم ولی فقط در حد یک سلام و علیک باهات ارتباط دارم.

اصل داستان این بود که چند ماه پیش به این آقا که حدودا 35 سالشه توی تلگرام پیام دادم که چند وقته بهت حس خوبی ندارم. از دستت ناراحتم.

اونم یه لفظی رو به کار برد که مودبانه اش میشه : به درک که ناراحتی.

من خیلی ناراحت شدم و می خواستم قشنگ بشورمش بندازمش رو طناب.

ولی خوب متاسفانه اسلام دست و بالم رو بسته و چیزی بهش نگفتم و فقط همون جملات آبی رنگ بالا رو بهش گفتم.

من از اینکه می بینم گاهی وقتم رو باید واسه توضیح دادن این مسائل پیش پا افتاده و بی ارزش هدر بدم واقعا عصبانی و ناراحت میشم.

فامیل های مادری من چون لر هستن خیلی توی فاز دعوا و درگیری و خالی بندی و این چیزا هستن و من اصلا خوشم از نشستن در چنین جمع های نمیاد.

توی جمع ها میشینیم خالی بندی های بقیه رو گوش می کنیم و اینکه من ادعایی در این زمینه ها نمی کنم و نظر مخالف دارم رو به حساب سوسول بودن و ترسو بودن میزارن.

مثلا توی جمع نشستیم. طرف میگه: شیطونه میگه برم یه کلاش ( کلاشینکف ) بگیرم فلانی رو ببندم به رگبار.

منم بهش گفتم: تو اگر کلاش بگیری دستت بدنت به سمت راست کج میشه. آخه تو مال این حرفایی.

یا مثلا طرف میگه: آخرش یه روز یه کلت میگیرم یه گلوله توی مغز فلانی خالی میکنم. ( لاف اصل آبادان )

بهش میگم: خوب بعدش خیلی شیک اعدام میشی.

میگه: نه یه رفیق دارم از مرز ردم میکنه میرم آمریکا واسه خودم عشق و حال میکنم.

یعنی در این حد ابله و کودن هست که فکر میکنه به همین سادگی می تونه یکی رو بکشه و جیم بشه.

حالا زورم از این میاد که اینا هیچ کدوم هیچ غلطی هم نمی کنن و ترسوتر از خودشون وجود نداره. فقط توی جمع شیرن و بزن بهادر.

تنها فرق من با اونا اینه که اونها هارت و پورت میکنن و هیچکاری نمی کنن و من هارت و پورت نمی کنم و هیچکاری نمی کنم.

خلاصه اینکه دنیای ما زمین تا آسمون با هم فرق داره و من بارها و بارها در اثر رفت و آمد با این آدمها دچار پسرفت معنوی شدم.

و مطمئنم اگر همینطوری پیش برم بیشتر گرفتار میشم. خیلی دوست دارم یک بار برای همیشه باهاشون قطع ارتباط کنم.

با توجه به سفارشات اسلام به صله رحم و حتی ارتباط با کسی که با ما قطع ارتباط کرده

آیا راهی وجود داره که در این شرایط من با برخی بستگان قطع ارتباط کنم ؟


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید

صله رحم خودش يکي از دستورات ديني و از واجبات است. اين ادب معاشرت، اختصاص به بستگان پاک و با تقوا ندارد؛ يک وظيفه اخلاقي است، که نسبت‏ به اهل ‏گناه بلکه کفار هم ثابت است. چه بسا به برکت رفت و آمدهاي بستگان صالح، گناهکاران هم راه‏ صلاح پيش گيرند و تأثير بپذيرند. حتي اگر اين ارتباط تأثيري در رفتار ارحام نگذارد باز موظف به حفظ رابطه با آنها هستيم.

نقل شده است که يکي از شيعيان از امام صادق عليه السلام ‏پرسيد: برخي خويشاوندانم ‏خط و تفکر ديگري دارند، غير از فکر و مرامي که من دارم. آيا آنان بر من حقي دارند؟ آن‌ حضرت فرمود: «آري، حق قرابت و خويشاوندي را چيزي قطع نمي‌کند. اگر با تو هم‌فکر و هم‌عقيده باشند که دو حق بر تو دارند: يکي حق خويشاوندي، دوم حق اسلام و مسلماني» [1]

در عين حال، حقيقت اينست که انسان مومن، براي انجام دادن هر کاري بايد يک عنوان و نيت خدائي داشته باشد. مهرباني و مراوده با اطرافيان، با يک عنوان و نيت الهي، مثل اينکه مخلوقات خداوند بوده و جلوه هايي از جمال او هستند، با نيت تأليف قلوب، با نيت صله رحم و امثال اينها، نه تنها بد نيست که عبادت محسوب مي شود.
منتها شما سعی کنید خیلی با انها بحث نکنید، و یا رفت و امد خود را کمتر کنید، منتها قطع ننمایید.
موفق باشید.
______________________
پی نوشت:
[1]. کلینی، الکافي، ج ‏2، ص 157.

[="Times New Roman"][="Black"]

کافی;966628 نوشت:

منتها شما سعی کنید خیلی با انها بحث نکنید، و یا رفت و امد خود را کمتر کنید، منتها قطع ننمایید.

چند وقت یک بار می تونم ارتباط برقرار کنم که قطع ارتباط محسوب نشه ؟

سوال بعدی اینکه پدر و مادر من در مورد رفت و آمد با برخی بستگان اختلاف نظر دارند.

پدر می گوید رفت و آمد کن مادر می گوید رفت و آمد نکن.

من باید حرف کدومشون رو گوش کنم؟ و رفتار درست چیه ؟[/]

Im_Masoud.Freeman;966873 نوشت:
[=Times New Roman]
چند وقت یک بار می تونم ارتباط برقرار کنم که قطع ارتباط محسوب نشه ؟

سوال بعدی اینکه پدر و مادر من در مورد رفت و آمد با برخی بستگان اختلاف نظر دارند.

پدر می گوید رفت و آمد کن مادر می گوید رفت و آمد نکن.

من باید حرف کدومشون رو گوش کنم؟ و رفتار درست چیه ؟

باسمه تعالی
الف:منظور از صله رحم،‌ صرفا منحصر به رفت و آمد نیست؛ بلکه می تواند با تلفن، پیامک و مانند آن تحقق پییدا کند. لذا همین که با انها از طریق تلفن یا پیامک هم ارتباط داشته باشید، صله رحم را به جا آورده اید.
ب: اول از همه باید بدانید مصداق رحم چه کسانی هستند.
رحم شامل پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمه، عمو، دایی، خاله و فرزندان آن ها می شود.
س: مراد از رحم، که قطع صله با آن ها جائز نیست، چه کسانی هستند؟
ج: مقصود از ارحام، خویشاوندان نَسَبی هستند مشروط به این که آن قدر نسب دور نباشد که عرفاً از ارحام شمرده نشوند. و بطور کلی ‌قطع ارحام حرام است ولی صله‌ی رحم منحصر در دید و بازدید نیست بلکه از طرق دیگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نیز محقّق می‌شود.[1]

س: لطفاً بفرمایید که رحم شخص چه کسانی هستند که صله رحم در مورد آن ها واجب است؟

س: رحم در صله رحم به چه طبقه گفته می شود؟
ج: کسانیکه با انسان در یک رحم شریکند و از اقارب بشمار می آیند، بنابراین شامل نزدیکان سببی نمی شود و همچنین کسانیکه ارتباط نسبی دور دارند را شامل نمی شود.[2]

تذکر: محارم به سه گروه؛ محارم نَسَبی (شامل؛ مادر/پدر و اجداد، فرزندان و نوادگان، خواهر/برادر، خواهر/برادر زادگان، عمه/عمو/خاله/دایی) که از زمان تولد رابطه محرمیت با آن‌ها برقرار است، محارم سببی که بر اثر ازدواج ایجاد می‌شوند (شامل؛ مادر/پدر ِ همسر، فرزند/نوه ِ همسر، همسر ِ فرزند، همسر ِ پدر/مادر و خواهرزن/شوهرخواهر) و محارم رضاعی (که مشابه محارم نسبی است) تقسیم می‌شوند.
بنابراین اگر مادر مخالف رفت و امد با چنین رحم هایی است، می توانید رفت و امد نکنید، ولی هر چند وقت یک بار با پیامکی، تلفنی، ارتباطی با آنها داشته باشید تا قطع رحم رخ ندهد.
-----------------------------------------
پی نوشت:
[1].
برگرفته از سایت حضرت آیت الله خامنه ای. (http://www.leader.ir/fa/content/14456/).
[2].
برگرفته از سایت حضرت آیت الله سیستانی.(https://www.sistani.org/persian/qa/0960/)

باسمه الجلیل

عرض سلام و ادب

کافی;966885 نوشت:
منظور از صله رحم،‌ صرفا منحصر به رفت و آمد نیست؛ بلکه می تواند با تلفن، پیامک و مانند آن تحقق پییدا کند. لذا همین که با انها از طریق تلفن یا پیامک هم ارتباط داشته باشید، صله رحم را به جا آورده اید.

صله ی رحم برای بانوان با اقارب نامحرمشان چگونه تحقق می یابد؟با توجه به اینکه نیت قطع رحم نیست بلکه تحفظ و اجتناب

از نامحرم است؟

حبیبه;966911 نوشت:
باسمه الجلیل

عرض سلام و ادب

صله ی رحم برای بانوان با اقارب نامحرمشان چگونه تحقق می یابد؟با توجه به اینکه نیت قطع رحم نیست بلکه تحفظ و اجتناب

از نامحرم است؟


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
صله رحم نمودن، منافاتی با رعایت خط قرمزها در برخورد با نامحرم ندارد. یک خانم می تواند در عین حال که صله رحم می نماید، حجاب و عفت خویش را در نوع گفتار و پوشش خویش رعایت نماید.

[="RoyalBlue"]

کافی;966885 نوشت:
باسمه تعالی
الف:منظور از صله رحم،‌ صرفا منحصر به رفت و آمد نیست؛ بلکه می تواند با تلفن، پیامک و مانند آن تحقق پییدا کند. لذا همین که با انها از طریق تلفن یا پیامک هم ارتباط داشته باشید، صله رحم را به جا آورده اید.
ب: اول از همه باید بدانید مصداق رحم چه کسانی هستند.
رحم شامل پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمه، عمو، دایی، خاله و فرزندان آن ها می شود.
س: مراد از رحم، که قطع صله با آن ها جائز نیست، چه کسانی هستند؟
ج: مقصود از ارحام، خویشاوندان نَسَبی هستند مشروط به این که آن قدر نسب دور نباشد که عرفاً از ارحام شمرده نشوند. و بطور کلی ‌قطع ارحام حرام است ولی صله‌ی رحم منحصر در دید و بازدید نیست بلکه از طرق دیگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نیز محقّق می‌شود.[1]

س: لطفاً بفرمایید که رحم شخص چه کسانی هستند که صله رحم در مورد آن ها واجب است؟

س: رحم در صله رحم به چه طبقه گفته می شود؟
ج: کسانیکه با انسان در یک رحم شریکند و از اقارب بشمار می آیند، بنابراین شامل نزدیکان سببی نمی شود و همچنین کسانیکه ارتباط نسبی دور دارند را شامل نمی شود.[2]

تذکر: محارم به سه گروه؛ محارم نَسَبی (شامل؛ مادر/پدر و اجداد، فرزندان و نوادگان، خواهر/برادر، خواهر/برادر زادگان، عمه/عمو/خاله/دایی) که از زمان تولد رابطه محرمیت با آن‌ها برقرار است، محارم سببی که بر اثر ازدواج ایجاد می‌شوند (شامل؛ مادر/پدر ِ همسر، فرزند/نوه ِ همسر، همسر ِ فرزند، همسر ِ پدر/مادر و خواهرزن/شوهرخواهر) و محارم رضاعی (که مشابه محارم نسبی است) تقسیم می‌شوند.
بنابراین اگر مادر مخالف رفت و امد با چنین رحم هایی است، می توانید رفت و امد نکنید، ولی هر چند وقت یک بار با پیامکی، تلفنی، ارتباطی با آنها داشته باشید تا قطع رحم رخ ندهد.
-----------------------------------------
پی نوشت:
[1].
برگرفته از سایت حضرت آیت الله خامنه ای. (http://www.leader.ir/fa/content/14456/).
[2].
برگرفته از سایت حضرت آیت الله سیستانی.(https://www.sistani.org/persian/qa/0960/)

سلام استاد مایک سری فامیل نزدیگ داریم,که اهل دود ودم هستن,حتی به واسطه ی رفت وآمد بااونها یکی ازاعضای خانواده دچاراعتیادشد وزندگیش ازبین رفت
یک بارهم تومهمونی بچه هاروجمع کرده بودن وکف زنی وآموزش دزدی میدادند,واهل هرجورخلافی هستن یک بارم همیناازخونمون کیف مهمون دیگمون روزدن وآبروریزی شد,به اینها اگرزنگ بزنیم واحوال پرسی کنیم فرداش میان خونمون,این جورفامیل ها که باعث فسادمیشن رونمیشه زنگ زدبهشون,اتفاقی توخیابون ببینیم سلام علیک میکنیم,ولی خودمون زنگ نمیزنیم راه باز بشه براشون
تکلیف چیه؟
مرجع امام خامنه ای[/]

باسمه الجلیل

کافی;966912 نوشت:
صله رحم نمودن، منافاتی با رعایت خط قرمزها در برخورد با نامحرم ندارد. یک خانم می تواند در عین حال که صله رحم می نماید، حجاب و عفت خویش را در نوع گفتار و پوشش خویش رعایت نماید.

مقصود الزام به ارتباط با ارحام است بزرگوار:

کافی;966885 نوشت:
لذا همین که با انها از طریق تلفن یا پیامک هم ارتباط داشته باشید، صله رحم را به جا آورده اید.

کافی;966885 نوشت:
می توانید رفت و امد نکنید، ولی هر چند وقت یک بار با پیامکی، تلفنی، ارتباطی با آنها داشته باشید تا قطع رحم رخ ندهد.

تازه عروس;966914 نوشت:

سلام استاد مایک سری فامیل نزدیگ داریم,که اهل دود ودم هستن,حتی به واسطه ی رفت وآمد بااونها یکی ازاعضای خانواده دچاراعتیادشد وزندگیش ازبین رفت
یک بارهم تومهمونی بچه هاروجمع کرده بودن وکف زنی وآموزش دزدی میدادند,واهل هرجورخلافی هستن یک بارم همیناازخونمون کیف مهمون دیگمون روزدن وآبروریزی شد,به اینها اگرزنگ بزنیم واحوال پرسی کنیم فرداش میان خونمون,این جورفامیل ها که باعث فسادمیشن رونمیشه زنگ زدبهشون,اتفاقی توخیابون ببینیم سلام علیک میکنیم,ولی خودمون زنگ نمیزنیم راه باز بشه براشون
تکلیف چیه؟
مرجع امام خامنه ای


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
در این صورت همین که آنها را می بینید و سلام و علیکی دارید کفایت می کند.

حبیبه;966918 نوشت:
باسمه الجلیل

مقصود الزام به ارتباط با ارحام است بزرگوار:


باسمه تعالی
متوجه منظور شما شدم، و در عین حال صله رحم واجب می باشد.
مگر این که نتوان در صله رحم حضوری، حجاب و عفت را رعایت نمود و به گناه افتاد که در این صورت، به انحاء دیگر که توضیح داده شد، می توان صله رحم را به جا آورد.

[="Times New Roman"][="Black"]

کافی;966923 نوشت:
باسمه تعالی
متوجه منظور شما شدم، و در عین حال صله رحم واجب می باشد.
مگر این که نتوان در صله رحم حضوری، حجاب و عفت را رعایت نمود و به گناه افتاد که در این صورت، به انحاء دیگر که توضیح داده شد، می توان صله رحم را به جا آورد.

سلام مجدد خدمت استاد کافی عزیز

من دقیقا مشکل خانم تازه عروس رو دارم.

گاهی پدر و مادر می گویند بریم مهمانی خونه ی فلانی.

من میگم اونجا نمیام.

چون می دونم رفتن به آن مهمانی برابر است با دیدار با یک شخص خاص.

و سپس پیشنهاد رفتن به خونه ی یکی از اقوام که خالی است تا پسرها دورهم جمع بشوند

و بعد درآوردن پیراهن و شلوار و با زیرپوش (;) ) گشتن در خانه برای نشان دادن تفکر اروپایی و روشنفکری و راحتی

و بعد صحبت کردن درباره تعداد دوست دختر و کل کل درباره اینکه زید من از همه شاخ تره

و بعد صحبت کردن درباره مدل های سکس با دوست دختر و اینکارو بکن و اینکارو نکن و این مدلی خوب نیست و اون مدلی خوبه.

البته به ندرت پیش میاد که این شرایطی که من گفتم همش با هم فراهم بشه.

ولی خوب یکیش هم برای من سنگینه و رنج آور.

منظورم این نیست که حالا من خیلی آدم پاکی باشم. نه اصلا.

منظورم اینه که هر حرفی جایی داره. حسابی داره کتابی داره.

ولی اینها اصلا درک و شعور ندارند و با حرف و صحبت منطقی هم حالیشون نمیشه.

نه دنیای اونها برای من جذابه و نه دنیای من برای اونها.

حد اعتدال رو هم در رفت و آمد رعایت نمی کنند.

یعنی اگر زنگ زدی بهشون حالشونو پرسیدی بهشون این حس دست میده که چیزی بهشون بدهکاری یا بهشون مدیونی.

بعد می خوان سرت خراب بشن و وقتتو بگیرن.

برای همین من هرگز بهشون زنگ نمی زنم و حتی پیام هم نمیدم.

من در اثر رفت و آمد با این بستگان متوجه یه مسئله ای شدم که واسش یه جمله قصار گفتم:khandeh!:

کسی که از همه پرتوقع تره همونیه که کمترین خیر رو به دیگران رسونده.

وقتی بهشون میگم چرا فقط منافع خودتون رو می بینید.

فکر میکنن منظورم اینه که در ازای محبتی که به تو کردم تو هم به من محبت کن.

ولی من منظورم اینه که من خودمم کار و زندگی دارم نمی تونم که همش در حال سرویس دادن به تو باشم.

خداروشکر الان چند ماهه که با اکثرشون ارتباطی ندارم و حالم بسیار خوب هست.

ولی با توجه به اینکه عید نوروز نزدیک هست نگرانم دوباره پاشون باز بشه و حالم رو بد کنند.[/]

Im_Masoud.Freeman;966984 نوشت:
[=Times New Roman]
سلام مجدد خدمت استاد کافی عزیز

من دقیقا مشکل خانم تازه عروس رو دارم.

گاهی پدر و مادر می گویند بریم مهمانی خونه ی فلانی.

من میگم اونجا نمیام.

چون می دونم رفتن به آن مهمانی برابر است با دیدار با یک شخص خاص.

و سپس پیشنهاد رفتن به خونه ی یکی از اقوام که خالی است تا پسرها دورهم جمع بشوند

و بعد درآوردن پیراهن و شلوار و با زیرپوش (;) ) گشتن در خانه برای نشان دادن تفکر اروپایی و روشنفکری و راحتی

و بعد صحبت کردن درباره تعداد دوست دختر و کل کل درباره اینکه زید من از همه شاخ تره

و بعد صحبت کردن درباره مدل های سکس با دوست دختر و اینکارو بکن و اینکارو نکن و این مدلی خوب نیست و اون مدلی خوبه.

البته به ندرت پیش میاد که این شرایطی که من گفتم همش با هم فراهم بشه.

ولی خوب یکیش هم برای من سنگینه و رنج آور.

منظورم این نیست که حالا من خیلی آدم پاکی باشم. نه اصلا.

منظورم اینه که هر حرفی جایی داره. حسابی داره کتابی داره.

ولی اینها اصلا درک و شعور ندارند و با حرف و صحبت منطقی هم حالیشون نمیشه.

نه دنیای اونها برای من جذابه و نه دنیای من برای اونها.

حد اعتدال رو هم در رفت و آمد رعایت نمی کنند.

یعنی اگر زنگ زدی بهشون حالشونو پرسیدی بهشون این حس دست میده که چیزی بهشون بدهکاری یا بهشون مدیونی.

بعد می خوان سرت خراب بشن و وقتتو بگیرن.

برای همین من هرگز بهشون زنگ نمی زنم و حتی پیام هم نمیدم.

من در اثر رفت و آمد با این بستگان متوجه یه مسئله ای شدم که واسش یه جمله قصار گفتم:khandeh!:

کسی که از همه پرتوقع تره همونیه که کمترین خیر رو به دیگران رسونده.

وقتی بهشون میگم چرا فقط منافع خودتون رو می بینید.

فکر میکنن منظورم اینه که در ازای محبتی که به تو کردم تو هم به من محبت کن.

ولی من منظورم اینه که من خودمم کار و زندگی دارم نمی تونم که همش در حال سرویس دادن به تو باشم.

خداروشکر الان چند ماهه که با اکثرشون ارتباطی ندارم و حالم بسیار خوب هست.

ولی با توجه به اینکه عید نوروز نزدیک هست نگرانم دوباره پاشون باز بشه و حالم رو بد کنند.

باسمه تعالی
اینکه شما توقع داشته باشید همه چیز برای شما بر وفق مراد باشد، و هیچگاه در برخورد با دیگران مشکلی نداشته باشید، توقعی است که سخت می شود آن را تحقق ببخشید. به هر حال انسان موجود اجتماعی است و ناچار به آداب و معاشرت و رفت و آمد با بستگان است.
گاهی اوقات باید تحمل نمود، و مدارا کرد.
شما در چنین مواقعی که ناچار به دیدن چنین افرادی می شوید، برای اینکه تحملش برایتان آسان گردد، سعی کنید از قبل به خودتان تلقین کنید که قرار است مجددا آنها را ببینم، و چنین حرف هایی ممکن است رد و بدل گردد و...
این حدیث نفس و تلقین به خود، یک نوع آمادگی برای شما ایجاد می کند که راحت تر می توانید آن جوّ را تحمل نمایید.
موفق باشید.

Im_Masoud.Freeman;966984 نوشت:
[=Times New Roman]

چون می دونم رفتن به آن مهمانی برابر است با دیدار با یک شخص خاص.

و سپس پیشنهاد رفتن به خونه ی یکی از اقوام که خالی است تا پسرها دو

QUOTE]
با سلام اینطور که استاد فرمودند صله رحم شامل افراد خاصی میشه .شما اگر خونه خونه عمو و دایی و ... میرید دیگه لازم نیست به اون پیشنهادها که احتمالا از طرف فرزندان اونها هم هست، پاسخ مثبت بدید میتونید بدون رودربایستی بفرمایید که اون جو رو نمی پسندید و نمیاید.به نظر میرسه در برخی موارد باید هنجارهای شخصی خود رو به هنجارهای محیط اطراف غلبه بدیم.

[="Times New Roman"][="Black"]

یکی دیگه.;966986 نوشت:

با سلام اینطور که استاد فرمودند صله رحم شامل افراد خاصی میشه .شما اگر خونه خونه عمو و دایی و ... میرید دیگه لازم نیست به اون پیشنهادها که احتمالا از طرف فرزندان اونها هم هست، پاسخ مثبت بدید میتونید بدون رودربایستی بفرمایید که اون جو رو نمی پسندید و نمیاید.به نظر میرسه در برخی موارد باید هنجارهای شخصی خود رو به هنجارهای محیط اطراف غلبه بدیم.

بله من می تونم به راحتی به این افراد نه بگم.

ولی مسئله اینه که پدر و مادرم ( مخصوصا مادرم ) خیلی پیله میکنند که برو باهاشون خوش میگذره تو با آدم های خوب رفت و آمد نمی کنی و...

و از دست من دلخور میشه که چرا حرفش رو گوش نکردم.

اتفاقا من با آدم های خوب و سالم رفت و آمد میکنم

ولی این بار دیگه مادرم از انتخاب های من خوشش نمیاد و میگه باهاش قطع ارتباط کن جواب تماسش رو نده چون من از مادرش خوشم نمیاد.8-|

الان یکی از اقوام که منو خیلی دوست داره و همیشه شادی هاشو با من تقسیم میکنه یک ماهه زنگ میزنه جوابش رو نمیدم.

خیلی هم ناراحتم و خجالت میکشم.

مادرم قسمم داده که جوابش رو ندم. و هرچند وقت یک بار هم جون خودشو قسم میده که راستشو بگم که با فلانی حرف زدم یا نه.

نمی دونم باید چکار کنم.

Im_Masoud.Freeman;967062 نوشت:
[=Times New Roman]
بله من می تونم به راحتی به این افراد نه بگم.

ولی مسئله اینه که پدر و مادرم ( مخصوصا مادرم ) خیلی پیله میکنند که برو باهاشون خوش میگذره تو با آدم های خوب رفت و آمد نمی کنی و...

و از دست من دلخور میشه که چرا حرفش رو گوش نکردم.

اتفاقا من با آدم های خوب و سالم رفت و آمد میکنم

ولی این بار دیگه مادرم از انتخاب های من خوشش نمیاد و میگه باهاش قطع ارتباط کن جواب تماسش رو نده چون من از .


در پاسخ شما میخواستم عرض کنم که تمام مسایلی رو که اینجا مطرح کردید با مادرتون مطرح کنید اما بعد به نظرم رسید که اگر بخواهید به همین شکل باهاشون مطرح کنید شاید مصداق غیبت باشه هر چند شما اسم از فرد خاصی هم نبرید(؟).و شاید باعث بوجود آمدن مشکلاتی در فامیل شود.بنابر این فکر میکنم بهتر است این بخش رو جناب استاد راهنمایی بفرمایند.
اما چیزی که به نظرم بدون اشکال است اینه که حداقل به صورت کلی اشاره بفرمایید که رفت و امد با اونها برای شما تبعات بدی داره و درباره ی اون افرادی هم که خودتون راغب هستید به مراوده با اونها،اگر نمی‌تونید مادر رو متقاعد کنید خدمتشون بفرمایید که با اینکه مراوده با اونها براتون مفیده ولی اگر راضی نیستند نمیرید.فقط راجع به اینکه کسی باقی نمی مونه که باهاش رفت و آمد کنید ،شما رو معذور بدارند!

[="Arial"]

Im_Masoud.Freeman;966506 نوشت:
مثلا توی جمع نشستیم. طرف میگه: شیطونه میگه برم یه کلاش ( کلاشینکف ) بگیرم فلانی رو ببندم به رگبار.

منم بهش گفتم: تو اگر کلاش بگیری دستت بدنت به سمت راست کج میشه. آخه تو مال این حرفایی.

یا مثلا طرف میگه: آخرش یه روز یه کلت میگیرم یه گلوله توی مغز فلانی خالی میکنم. ( لاف اصل آبادان )

بهش میگم: خوب بعدش خیلی شیک اعدام میشی.

میگه: نه یه رفیق دارم از مرز ردم میکنه میرم آمریکا واسه خودم عشق و حال میکنم.

[=arial]
سلام
وا اینا که خوبن که
چرا میخواین قطع رابطه کنین؟
واقعا روحتون شاد نمیشه با دیدنشون؟

ولی گذشته از شوخی
فکر کنم اکثر ماها یه همچین موجوداتی داریم تو اقوام و دوست و آشنا
و صدالبته پدر و مادری که زندگی رو فقط در ارتباط با این افراد میبینن
به نظرم تا زمانی که شما سعی در تفهیم موضع خودتون و کج فهمی اونا دارین این اوضاع ادامه داره
و رسما همیشه آدم بده شمایین
منم یه زمانی همین وضع رو داشتم
خانواده اجازه نمیدادن با رفقای مسجدی و نمازی بگردم
در عوض مجبورم میکردن
دم خور دخترخاله و دخترعمویی باشم که ته نگرانی و دغدغه اش اینه که یادش رفته
ساعتی که دستشه کادوی کدوم یکی از دوست پسراشه ...
اسلام هم که به قول شما دستمو بسته بود
ولی خب طی چند ماه یه کاری کردم خود فامیل باهام قطع رابطه کردن
یعنی دیگه رسما سعی میکردن دعوتم نکنن
و اگرم عیددیدنی عیادتی چیزی بود که بدون دعوت میرفتم
سعی میکردن زودتر سروته این دیدار رو هم بیارن
و خیلی زود خانواده ترجیح دادن به جای تنهایی با کسایی باشم که حالم باهاشون خوبه
و تنها راهش اینه که
به معنای واقعی کلمه این افراد رو نادیده بگیرین
وقتی دارن باهاتون حرف میزنن
وقتی بعدش پشت سرتون چرت و پرت میگن
وقتی یکی این چرت و پرتارو به گوشتون میرسونه
کلا در هرحالتی سکوت کنین
حتی اگه متهم به ترس شدین
اینکه کلا همیشه رو سایلنت باشین به امتحانش میرزه
رو اقوام من که جواب داد
و چون بلاهت و حماقت فقط مقدارش در افراد متفاوته رو اقوام شماهم جواب میده
باور کنید خیلی زود خودشون حذفتون میکنن از روابطشون
و زندگی و ذهنتون به آرامش میرسه.

[="Tahoma"]

Im_Masoud.Freeman;967062 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
بله من می تونم به راحتی به این افراد نه بگم.

ولی مسئله اینه که پدر و مادرم ( مخصوصا مادرم ) خیلی پیله میکنند که برو باهاشون خوش میگذره تو با آدم های خوب رفت و آمد نمی کنی و...

و از دست من دلخور میشه که چرا حرفش رو گوش نکردم.

اتفاقا من با آدم های خوب و سالم رفت و آمد میکنم

ولی این بار دیگه مادرم از انتخاب های من خوشش نمیاد و میگه باهاش قطع ارتباط کن جواب تماسش رو نده چون من از مادرش خوشم نمیاد.8-|

الان یکی از اقوام که منو خیلی دوست داره و همیشه شادی هاشو با من تقسیم میکنه یک ماهه زنگ میزنه جوابش رو نمیدم.

خیلی هم ناراحتم و خجالت میکشم.

مادرم قسمم داده که جوابش رو ندم. و هرچند وقت یک بار هم جون خودشو قسم میده که راستشو بگم که با فلانی حرف زدم یا نه.

نمی دونم باید چکار کنم.

[/]

سلام و احترام خدمت برادر گرامی

باید اهم و مهم کرد . هر گاه مجبور شدی بین دو ضرر یک انتخاب داشته باشی، ضرر کمتر را بگیر و از بیشتری در امان باش.
در مجالسی اینچنینی سعی کن فکر و ذکرت رو به جایی متمرکز کنی و مشغول تفکر باش.

هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگریست

ودر رابطه با صحبت کردن و بحث با دیگران:

کلم الناس علی قدر عقولهم

داداش سکوت ُ تمرین کن گرچه بعضی جاها سکوت کردن هم گناهِ و باید حرف زد ولی در کل
کم گوی و گزیده گوی چون دُر

و در آخر بدونکه در این مسیر تنها نیستی و اینکه دینداری در این زمانه سختی هایی دارد ولی
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین

محتاج دعا@};-

پرسش

با توجه به سفارشات اسلام به صله رحم و حتی ارتباط با کسی که با ما قطع ارتباط کرده، آیا راهی وجود داره که در این شرایط من با برخی بستگان که سودی از رفت و امد با انها نمی برم قطع ارتباط کنم ؟
پاسخ

صله رحم خودش يکي از دستورات ديني و از واجبات است. اين ادب معاشرت، اختصاص به بستگان پاک و با تقوا ندارد؛ يک وظيفه اخلاقي است، که نسبت‏ به اهل ‏گناه بلکه کفار هم ثابت است. چه بسا به برکت رفت و آمدهاي بستگان صالح، گناهکاران هم راه‏ صلاح پيش گيرند و تأثير بپذيرند. حتي اگر اين ارتباط تأثيري در رفتار ارحام نگذارد باز موظف به حفظ رابطه با آنها هستيم.

نقل شده است که يکي از شيعيان از امام صادق عليه السلام ‏پرسيد: برخي خويشاوندانم ‏خط و تفکر ديگري دارند، غير از فکر و مرامي که من دارم. آيا آنان بر من حقي دارند؟ آن‌ حضرت فرمود: «آري، حق قرابت و خويشاوندي را چيزي قطع نمي‌کند. اگر با تو هم‌فکر و هم‌عقيده باشند که دو حق بر تو دارند: يکي حق خويشاوندي، دوم حق اسلام و مسلماني» [1]

در عين حال، حقيقت اينست که انسان مومن، براي انجام دادن هر کاري بايد يک عنوان و نيت خدائي داشته باشد. مهرباني و مراوده با اطرافيان، با يک عنوان و نيت الهي، مثل اينکه مخلوقات خداوند بوده و جلوه هايي از جمال او هستند، با نيت تأليف قلوب، با نيت صله رحم و امثال اينها، نه تنها بد نيست که عبادت محسوب مي شود.
منتها شما سعی کنید خیلی با انها بحث نکنید، و یا رفت و امد خود را کمتر کنید، منتها قطع ننمایید.
البته منظور از صله رحم،‌ صرفا منحصر به رفت و آمد نیست؛ بلکه می تواند با تلفن، پیامک و مانند آن تحقق پیدا کند. لذا همین که با انها از طریق تلفن یا پیامک هم ارتباط داشته باشید، صله رحم را به جا آورده اید.
موفق باشید.
______________________
پی نوشت:
[1]. کلینی، الکافي، ج ‏2، ص 157.

موضوع قفل شده است