جمع بندی آیا حضرت عیسی (ع) می شنود؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حضرت عیسی (ع) می شنود؟

سلام علیکم
وهابیت به این آیه در رد شنوایی اولیای دین استناد می کنند که حضرت عیسی(ع) بعد از وفات شنوا نبوده؛ پاسخ آن چیست؟

وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوب‏. المائده/117.

متشکرم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب
برخی از سلفیون معاصر در نفی شنوایی اولیای الهی در حیات برزخی به آیه ی شریفه ی: (وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيد)؛[1] استناد نموده، و بیان داشته اند که در این آیه، عیسی (علیه السلام) پس از وفات خویش، از خود نفی علم و شهادت نموده که مقتضای چنین امری عدم اطلاع و اشراف وی به امور عالم دنیا، هر چند به صورت جزئی بعد از وفات خواهد بود.[2]
در پاسخ به این برداشت می گوئیم:
قرآن کریم در آیه ای دیگر عیسی(علیه السلام) را به عنوان شاهد بر امت خویش معرفی نموده که در روز قیامت علیه مشرکین از امت خویش شهادت می دهد:(وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً)؛[3]و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه به او قبل از مرگش[4] ايمان مى‏ آورد و روز قيامت گواه بر آنها خواهد بود.
منظور از گواهى مسيح (علیه السلام) بر ضد آنها اين است كه آنحضرت گواهى مي دهد كه تبليغ رسالت نموده و آنها را هيچگاه به خدايى و الوهيت خویش دعوت ننموده است؛ بلكه آنان را به ربوبيت پروردگار دعوت كرده که مفاد چنین شهادتی عام بوده و همه ی اهل کتاب را شامل می گردد؛ لذا اینکه در آیه ی مورد بحث عیسی(علیه السلام) شهادتش را منحصر به حیات خویش دانسته و مراقبت از امت خود را بعد از وفات خویش نفی نموده؛ نشانده ی آن است که چنین شهادتی، شهادت بر اعمال بوده و آیه ی شهادت در روز قیامت، مربوط به گواهى بر تبليغ رسالت و نفى الوهيت از آنحضرت است.
توضيح آنکه: آيه مورد بحث می فرماید: عيسى (علیه السلام) بر ضد تمام كسانى كه او را به الوهيت پذيرفتند، اعم از كسانى كه در عهد او بودند يا بعدا بوجود آمدند گواهى می دهد كه من هرگز آنها را به چنين چيزى دعوت ننمودم؛ ولى آيه ی 117 سوره ی مائده می فرماید: علاوه بر اينكه من تبليغ رسالت را به طور کافی به انجام رساندم، تا زمانى كه در ميان آنها بودم عملا از انحراف آنان نیز جلوگيرى می کردم و بعد از من بود كه موضوع الوهيت من مطرح شد و راه انحراف پیموده شد و من آن روز در ميان آنان نبودم تا از اعمال انحرافی آنان جلوگيرى نمایم.
به عبارتی دیگر: با توجه به این که انبیای الهی و از جمله حضرت عیسی (علیه السلام) از شاهدان وگواهان اعمال در روز قیامت بوده؛ باید بگوییم شهادت در روز قیامت مبتنی بر شاهد بودن بر اعمال بندگان در دنیا خواهد بود؛ خواه این شهادت در حیات آنحضرت بوده و یا بعد از زمان وفات آنحضرت؛ زیرا شهادتی که شاهد خود ناظر بر عمل نبوده باشد در محکمه ی عدل ارزشی نخواهد داشت. اما اینکه شهادت بر قوم در این آیه،[5] مقیّد به زمان حیات آنحضرت بوده (که چنین قیدی در هیچ جای دیگر دیده نمی شود):(وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ )، به معنا آن است كه: من تا زمانی که در بین امت خود زندگی می کردم شاهد وناظر بر اعمال آنان بودم ومسئولیت جلوگیری از انحراف آنان را در زمینه ي اعتقاد و عمل به عهده داشتم؛ لذا تا من زنده بودم می گفتم: (إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ)؛[6] و مراقب بودم در زمینه توحید برای آنها انحرافی پیش نیاید؛ اما بعد از آنکه مرا توفّی نمودی دیگر«عملا» مراقبت ونظارت وشهادتی بر آنها نداشتم؛ هر چند «عِلما» شاهد ناظر بودم و تو خود رقیب بر آنها بودی، یعنی علاوه بر این که شاهد اعمال بندگان بودی، حافظ آن اعمال نيز بودی ومنتظر و مترصد آنها بودی که در قیامت آنها را به اعمالشان جزا دهی.
خلاصه آنکه شهادت در این آیه که مقیّد به زمان حیات حضرت عیسی(علیه السلام) شده به معنای نفی مطلق شهادت و نظارت حتی شهادت و نظارت علمی بر قوم خود بعد از توفی نخواهد بود؛ بلکه به معنای نفی شهادت ونظارت عملی بعد از توفی است. شاهد بر این تفسیر آن است که در آیات دیگر شهادت علمی به صورت مطلق بر حضرت عیسی (علیه السلام)ثابت شده است.

پی نوشت:
[1]. المائدة(5)، 117: «و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى».
[2]. جمال الدين القاسمي، محاسن التأويل، ج4، ص302، دار الكتب العلميه – بيروت: «دلت الآية على أن الأنبياء، بعد استيفاء أجلهم الدنيويّ، ونقلهم إلى البرزخ لا يعلمون أعمال أمتهم».
[3]. النساء(4)، 159.
[4]. در اینکه ضمیر قبل موته به چه کسی بر می گردد دو احتمال ذکر شده است:
الف) عیسی(علیه السلام) که امت وی در آخر الزمان و قبل از وفات آنضرت ایمان می آورند؛
ب) به پیروان آئین آنحضرت؛ یعنی هر یک از اهل کتاب به هنگام مرگ به عیسی(علیه السلام) ایمان می آورد.

[5]. المائدة(5)، 117.

[6]. آل عمران(3)، 51.

hassan;966075 نوشت:
سلام علیکم
وهابیت به این آیه در رد شنوایی اولیای دین استناد می کنند که حضرت عیسی(ع) بعد از وفات شنوا نبوده؛ پاسخ آن چیست؟

وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوب‏. المائده/117.

متشکرم.

سلام

طبق گفته قرآن پیامبران هم در روز قیامت مورد سوال قرار میگیرند و لذا حضرت عیسی نیز در این آیه که مربوط به قیامت است مورد سوال قرار گرفتند

میدانیم که پیروان عیسی گمراه شدند و عده ی بسیاری از آنها معتقد به الوهیت عیسی شدند...
خوب این گمراهی تقصیر کیست؟

عیسی وظیفه نداشته جلوی گمراهی را بگیرد؟!

عیسی از خود دفاع میکند
به این شکل که من تا زمانی که در میان قومم بودم وظیفه خویش را انجام دادم
اما وقتی از میان آنها رفتم ( ابتدا عروج به آسمان و بعد فوت کردن ) دیگر در قبال گمراهی مردم وظیفه ای به گردن من نیست...

خوب اینجا باز سوالی مطرح میشود
اگر عیسی بعد از عروج و فوت، مسئولیتی ندارد
پس چه کسی باید مردم را هدایت کند؟

عیسی در ادامه میفرماید
خدایا تو بعد از من نگهبان آنها بودی
یعنی آنها را رها نکردی و با کتاب و جانشینان و پیامبران بعدی ، حجت را بر آنها تمام کردی...

این آیه ناظر به انجام وظیفه انبیاء است
اما وهابیت این طور معنا میکند که گویا
حضرت عیسی میگوید من تا زمانی که زنده بودم از احوال امتم آگاه بودم اما بعد از مرگ آگاه نبودم...

hassan;966075 نوشت:
سلام علیکم
وهابیت به این آیه در رد شنوایی اولیای دین استناد می کنند که حضرت عیسی(ع) بعد از وفات شنوا نبوده؛ پاسخ آن چیست؟

وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوب‏. المائده/117.

متشکرم.

سلام مجدد

البته وهابیت در رد شنوایی اولیای الهی تنها به این آیه استناد نمیکنند بلکه 5 آیه و بلکه بیشتر وجود دارد که حداقل سه تای آنها مستقیما درباره اولیای خداست
داستان عزیر و ناآگاهی او از احوال دنیا
داستان پرسش از پیامبران و اظهار بی اطلاعی آنها
داستان عیسی و پرسش از عیسی
ناآگاهی اولیا از پرستش شدن
ناشنوا بودن مردگان در قبر

سؤال: آیا سخن عیسی(ع) که فرمود: (فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ) بیانگر عدم شنوایی آنحضرت در حیات برزخی است؟

جواب:
برخی از سلفیون معاصر در نفی شنوایی اولیای الهی در حیات برزخی به آیه ی شریفه ی: (وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيد)؛[1] استناد نموده، و بیان داشته اند که در این آیه، عیسی (علیه السلام) پس از وفات خویش، از خود نفی علم و شهادت نموده که مقتضای چنین امری عدم اطلاع و اشراف وی به امور عالم دنیا، هر چند به صورت جزئی بعد از وفات خواهد بود.[2]
در پاسخ به این برداشت می گوئیم:
قرآن کریم در آیه ای دیگر عیسی(علیه السلام) را به عنوان شاهد بر امت خویش معرفی نموده که در روز قیامت علیه مشرکین از امت خویش شهادت می دهد:(وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً)؛[3]و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه به او قبل از مرگش[4] ايمان مى‏ آورد و روز قيامت گواه بر آنها خواهد بود.
منظور از گواهى مسيح (علیه السلام) بر ضد آنها اين است كه آنحضرت گواهى مي دهد كه تبليغ رسالت نموده و آنها را هيچگاه به خدايى و الوهيت خویش دعوت ننموده است؛ بلكه آنان را به ربوبيت پروردگار دعوت كرده که مفاد چنین شهادتی عام بوده و همه ی اهل کتاب را شامل می گردد؛ لذا اینکه در آیه ی مورد بحث عیسی(علیه السلام) شهادتش را منحصر به حیات خویش دانسته و مراقبت از امت خود را بعد از وفات خویش نفی نموده؛ نشانده ی آن است که چنین شهادتی، شهادت بر اعمال بوده و آیه ی شهادت در روز قیامت، مربوط به گواهى بر تبليغ رسالت و نفى الوهيت از آنحضرت است.
توضيح آنکه: آيه مورد بحث می فرماید: عيسى (علیه السلام) بر ضد تمام كسانى كه او را به الوهيت پذيرفتند، اعم از كسانى كه در عهد او بودند يا بعدا بوجود آمدند گواهى می دهد كه من هرگز آنها را به چنين چيزى دعوت ننمودم؛ ولى آيه ی 117 سوره ی مائده می فرماید: علاوه بر اينكه من تبليغ رسالت را به طور کافی به انجام رساندم، تا زمانى كه در ميان آنها بودم عملا از انحراف آنان نیز جلوگيرى می کردم و بعد از من بود كه موضوع الوهيت من مطرح شد و راه انحراف پیموده شد و من آن روز در ميان آنان نبودم تا از اعمال انحرافی آنان جلوگيرى نمایم.
به عبارتی دیگر: با توجه به این که انبیای الهی و از جمله حضرت عیسی (علیه السلام) از شاهدان وگواهان اعمال در روز قیامت بوده؛ باید بگوییم شهادت در روز قیامت مبتنی بر شاهد بودن بر اعمال بندگان در دنیا خواهد بود؛ خواه این شهادت در حیات آنحضرت بوده و یا بعد از زمان وفات آنحضرت؛ زیرا شهادتی که شاهد خود ناظر بر عمل نبوده باشد در محکمه ی عدل ارزشی نخواهد داشت. اما اینکه شهادت بر قوم در این آیه،[5] مقیّد به زمان حیات آنحضرت بوده (که چنین قیدی در هیچ جای دیگر دیده نمی شود):(وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ )، به معنا آن است كه: من تا زمانی که در بین امت خود زندگی می کردم شاهد وناظر بر اعمال آنان بودم ومسئولیت جلوگیری از انحراف آنان را در زمینه ي اعتقاد و عمل به عهده داشتم؛ لذا تا من زنده بودم می گفتم: (إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ)؛[6] و مراقب بودم در زمینه توحید برای آنها انحرافی پیش نیاید؛ اما بعد از آنکه مرا توفّی نمودی دیگر«عملا» مراقبت ونظارت وشهادتی بر آنها نداشتم؛ هر چند «عِلما» شاهد ناظر بودم و تو خود رقیب بر آنها بودی، یعنی علاوه بر این که شاهد اعمال بندگان بودی، حافظ آن اعمال نيز بودی ومنتظر و مترصد آنها بودی که در قیامت آنها را به اعمالشان جزا دهی.
خلاصه آنکه شهادت در این آیه که مقیّد به زمان حیات حضرت عیسی(علیه السلام) شده به معنای نفی مطلق شهادت و نظارت حتی شهادت و نظارت علمی بر قوم خود بعد از توفی نخواهد بود؛ بلکه به معنای نفی شهادت ونظارت عملی بعد از توفی است. شاهد بر این تفسیر آن است که در آیات دیگر شهادت علمی به صورت مطلق بر حضرت عیسی (علیه السلام)ثابت شده است.

پی نوشت:
[1]. المائدة(5)، 117: «و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى».
[2]. جمال الدين القاسمي، محاسن التأويل، ج4، ص302، دار الكتب العلميه – بيروت: «دلت الآية على أن الأنبياء، بعد استيفاء أجلهم الدنيويّ، ونقلهم إلى البرزخ لا يعلمون أعمال أمتهم».
[3]. النساء(4)، 159.
[4]. در اینکه ضمیر قبل موته به چه کسی بر می گردد دو احتمال ذکر شده است:
الف) عیسی(علیه السلام) که امت وی در آخر الزمان و قبل از وفات آنضرت ایمان می آورند؛
ب) به پیروان آئین آنحضرت؛ یعنی هر یک از اهل کتاب به هنگام مرگ به عیسی(علیه السلام) ایمان می آورد.

[5]. المائدة(5)، 117.
[6]. آل عمران(3)، 51.
موضوع قفل شده است