جمع بندی پرنده پرستک در روایات

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پرنده پرستک در روایات

سلام.وقت بخیر
درروایات ما پرنده ای به اسم پرستک هست که از ان تعریف شده که ذکر خداوندمیگوید.
پرستک همان پرستو است؟منظور امامان ع چه نوع پرنده ای است؟
این پرنده یافت میشود؟مثلا برای نگهداری درخانه؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد واسع

بسمه تعالی
با سلام و احترام
لغت نامه دهخدا پرستک را همان پرنده ای می داند که در زبان عربی به آن « خطاف» می گویند. خطّاف نام پرنده ای است خرد که پشت و دم او سیاه و سینه اش سفید و منقارش سرخ میباشد و در سقف خانه ها آشیان میکند و او را بعربی خطّاف میگویند
[1]
با توجه به معنای فوق پرنده ای به نام «خُطّاف» در برخی از روایات آمده است که به نمونه هایی اشاره می شود.
1. عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ إِلَى دَاوُدَ الرَّقِّيِّ أَوْ غَيْرِهِ قَالَ: بَيْنَا نَحْنُ قُعُودٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ مَرَّ رَجُلٌ بِيَدِهِ خُطَّافٌ‏ مَذْبُوحٌ فَوَثَبَ إِلَيْهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع حَتَّى أَخَذَهُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ دَحَا بِهِ الْأَرْضَ‏ فَقَالَ ع أَ عَالِمُكُمْ أَمَرَكُمْ بِهَذَا أَمْ فَقِيهُكُمْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ قَتْلِ السِّتَّةِ مِنْهَا الْخُطَّافُ وَ قَالَ إِنَّ دَوَرَانَهُ فِي السَّمَاءِ أَسَفاً لِمَا فُعِلَ بِأَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ ص وَ تَسْبِيحَهُ قِرَاءَةُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ أَ لَا تَرَوْنَهُ يَقُولُ‏ وَ لَا الضَّالِّينَ‏.
[2]
داود بن كثير رقّى مى‏گويد: هنگامى كه ما نزد امام صادق (ع) نشسته بوديم، مردى از كنار ما عبور كرد در حالى كه در دست او يك پرستوى سر بريده بود، امام صادق (ع) به سوى او جست و آن را از دست او گرفت و به زمين زد، سپس فرمود: آيا عالم شما به اين كار دستور داده يا فقيه شما چنين كرده است؟ پدرم از جدّم نقل مى‏كند كه پيامبر خدا (ص) از كشتن شش حيوان نهى كرده است‏ ... و اما پرستو، گردش او در آسمان براى اظهار تأسف از آنچه بر اهل بيت محمد (ص) كردند و تسبيح او، گفتن الحمد للَّه رب العالمين است، آيا نمى‏بينيد كه او مى‏گويد: و لا الضالين.
[3]
2. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَتْلِ الْخُطَّافِ أَوْ إِيذَائِهِنَّ فِي الْحَرَمِ فَقَالَ لَا يُقْتَلْنَ فَإِنِّي كُنْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَرَآنِي وَ أَنَا أُوذِيهِنَّ فَقَالَ لِي يَا بُنَيَّ لَا تَقْتُلْهُنَّ وَ لَا تُؤْذِهِنَّ فَإِنَّهُنَّ لَا يُؤْذِينَ شَيْئاً.
[4]
جمیل بن دراج می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره کشتن پرستو یا اذیت کردن آن در حرم پرسیدم، فرمودند کشته نشوند زیرا من با همراه علی بن حسین( علیه السلام) بودم و دیدند که من آنها را اذیت می کنم فرمودند ای فرزندم آنها را نکش و اذیت نکن انها به چیزی اذیت نمی رسانند.
با توجه به روایات فوق این پرندگان وجود دارند و در اماکنی که آشیانه می کنند می توان به آنها دسترسی پیدا کرد. البته نگهداری پرندگان در خانه کار شایسته ای به نظر نمی رسد مخصوصا پرندگانی که نگهداری آنان در خانه متعارف و معمول نیست.


[/HR][1] . واژه یاب: https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%A9

[2] . كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي(ط - الإسلامية)(1407ق) - تهران، چاپ: چهارم، ج‏6 ؛ ص223

[3]. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال (1382ش) ترجمه جعفرى - قم، چاپ: اول ؛ ج‏1 ؛ ص477

[4]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي(ط - الإسلامية)(1407ق) - تهران، چاپ: چهارم، ج‏6 ؛ ص223

واسع;966312 نوشت:
از امام صادق (علیه السلام) درباره کشتن پرستو یا اذیت کردن آن در حرم پرسیدم، فرمودند کشته نشوند زیرا من با همراه علی بن حسین( علیه السلام) بودم و دیدند که من آنها را اذیت می کنم

سلام.

یعنی امام صادق علیه السلام پرستوها را اذیت می کردند بعد به ایشان تذکر داده شده که این کار اشتباست؟

سبحان ا;966459 نوشت:
یعنی امام صادق علیه السلام پرستوها را اذیت می کردند بعد به ایشان تذکر داده شده که این کار اشتباست؟

با سلام
سوال درباره وجود پرستک در روایات بود. ما خواستیم بگوییم در کتب روایی چنین مساله ای آمده است. اما قصد تحلیل روایات را در بخش مضمون نداشتیم. برخی از روایات حکایت از قصه ای می کند که با مقام عصمت چندان سازگاری ندارد هر چند شاید بتوان (در صورت صحت احادیث فوق) با سنین کودکی امام معصوم توجیه کرد.

برای توضیح و تبیین مساله به تاپیک زیر مراجعه فرمایید تا از جنبه کلامی بررسی و پاسخگویی شود:

[h=2]آیا ائمه (علیهم السلام) مرتکب مکروهات می شدند؟[/h]

سوال: آیا در روایات پرنده ای با نام پرستک وجود دارد؟ آیا منظور از ان همان پرستو است؟ نگهداری آن درخانه چه حکمی دارد؟

پاسخ:

لغت نامه دهخدا پرستک را همان پرنده ای می داند که در زبان عربی به آن « خطاف» می گویند. خطّاف نام پرنده ای است خرد که پشت و دم او سیاه و سینه اش سفید و منقارش سرخ میباشد و در سقف خانه ها آشیان میکند و او را بعربی خطّاف میگویند[1]
با توجه به معنای فوق پرنده ای به نام «خُطّاف» در برخی از روایات آمده است که به یک نمونه اشاره می شود.
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ إِلَى دَاوُدَ الرَّقِّيِّ أَوْ غَيْرِهِ قَالَ: بَيْنَا نَحْنُ قُعُودٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ مَرَّ رَجُلٌ بِيَدِهِ خُطَّافٌ‏ مَذْبُوحٌ فَوَثَبَ إِلَيْهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع حَتَّى أَخَذَهُ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ دَحَا بِهِ الْأَرْضَ‏ فَقَالَ ع أَ عَالِمُكُمْ أَمَرَكُمْ بِهَذَا أَمْ فَقِيهُكُمْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ قَتْلِ السِّتَّةِ مِنْهَا الْخُطَّافُ وَ قَالَ إِنَّ دَوَرَانَهُ فِي السَّمَاءِ أَسَفاً لِمَا فُعِلَ بِأَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ ص وَ تَسْبِيحَهُ قِرَاءَةُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ أَ لَا تَرَوْنَهُ يَقُولُ‏ وَ لَا الضَّالِّينَ‏.
[2]
داود بن كثير رقّى مى‏گويد: هنگامى كه ما نزد امام صادق (ع) نشسته بوديم، مردى از كنار ما عبور كرد در حالى كه در دست او يك پرستوى سر بريده بود، امام صادق (ع) به سوى او جست و آن را از دست او گرفت و به زمين زد، سپس فرمود: آيا عالم شما به اين كار دستور داده يا فقيه شما چنين كرده است؟ پدرم از جدّم نقل مى‏كند كه پيامبر خدا (ص) از كشتن شش حيوان نهى كرده است‏ ... و اما پرستو، گردش او در آسمان براى اظهار تأسف از آنچه بر اهل بيت محمد (ص) كردند و تسبيح او، گفتن الحمد للَّه رب العالمين است، آيا نمى‏بينيد كه او مى‏گويد: و لا الضالين.
[3]
با توجه به روایات این پرندگان وجود دارند و در اماکنی که آشیانه می کنند می توان به آنها دسترسی پیدا کرد. البته نگهداری پرندگان در خانه کار شایسته ای به نظر نمی رسد مخصوصا پرندگانی که نگهداری آنان در خانه متعارف و معمول نیست.


[/HR]پانوشت:
[1] . واژه یاب: https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D...B3%D8%AA%DA%A9
[2] . كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي(ط - الإسلامية)(1407ق) - تهران، چاپ: چهارم، ج‏6 ؛ ص223
[3]. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال (1382ش) ترجمه جعفرى - قم، چاپ: اول ؛ ج‏1 ؛ ص477
موضوع قفل شده است