جمع بندی طرح نظریه وحدت خدا و ماده

تب‌های اولیه

137 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طرح نظریه وحدت خدا و ماده

با عرض سلام وادب

میخوام نظریه وحدت خدا و ماده رو مطرح کنم

خوشحال می شم دوستان با نظرات موافق و مخالف در این مبحث شرکت کنن تا به نتیجه مطلوب برسیم

پیشاپیش از تمام دوستان که با رعایت ادب مبحث رو جلو می برن و به جدل نمی پردازن تشکر میکنم

الله اعلم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام خدمت تمامی اعضای محترم انجمن

دوست عزیز شروحیل قصد دارند مطلبی راجع به اتحاد خدا و ماده مطرح کنند.
به نظر میرسد که طرح ایشان مستقیم یا غیر مستقیم به مسئله وحدت وجود عرفا مرتبط باشد.
به هر حال، فعلا تاپیک برای طرح نظر ایشان باز میشود.
لطفا مابقی دوستان اجازه بدهند ابتدا ایشان مطلب خود را به صورت کامل پردازش کنند و سپس به طرح نکات ایضاحی و ایرادها بپردازیم.

باتشکر از همکاری شما

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت دوستان و کارشناسان گرامی

بنده فرضیه ای بر این مضمون دارم

اشیاء و هر آن چه برای ما قابل رویت هست
(با ابزار بیرونی یا بدون ابزار )
ماده ، انرژی ، پاد ماده و کلا همه چیز ،
که بنده در این جا ازش با عنوان اختصاری ماده یاد می کنم

از فضای خالی لایه منفی بی نهایت تا مثبت بی نهایت تشکیل شده
یعنی در واقعیت نه ابتدایی داره و نه انتها
یه چیزی شبیه عدم

ما داریم به اشیائی نگه می کنیم که در واقع به واسطه نور برای ما قابل رویت شدن و اگر نور نبود برای ما قابل رویت و درک نبود
در حالی که نور هم خودش جزئی از این همین ماده هست!

به نظرتون اگر با این دید (با چشم دل نه سر) به ماده نگاه کنیم با خدا یکی نیست؟

منتظر شنیدن نظرات دوستان هستم و توضیحات بیشتری رو در این رابطه خواهم داد

شنیده اید میگویند همه اشیاء وجود دارند و ماهیات نوعی حد و مرز است ؟ یا شنیده اید هر وجود مقید به خاطر قید وجودی اش ظهور خاصی پیدا میکند؟ مثلا گل قرمز، وجودش قیدی خورده که نمیتواند غیر از قرمزی را بروز دهد ... و اگر مثلا قید رنگ خاصی بر وجود گل نمی نشست، گل سفید میشد زیرا همه رنگها را بروز میدهد...

اکنون یک صفحه کاغذ را در نظر بگیرید وقتی از یک طرف نیرو وارد شود کاغذ شکل خاصی میگیرد
مثلا یک دستگاه پرس با قالب مربع یا مثلث میتواند یک ورقه تخت را به شکل مربع یا مثلث در آورد...

داستان ماده و انرژی و ضد ماده نیز به همین شکل است.... این دو مثل یک صحفه کاغذ هستند و هر وقت ماده غلبه میکند کاغذ شکل خاصی و قید خاصی میگیرد و ماهیات مختلف پدید می آید....

خوب این نظر تا اندازه ای شبیه فلاسفه شد و نوعی این همانی بین ماده و خدا قائل میشود
اما برخی، مخالف نظر فلاسفه هستند و اصلا علت و معلول را از خالقیت تفکیک میکنند مثل آیت الله صادقی تهرانی... اصلا دید متفاوتی دارند...

در مورد اون مطلبی که قبلا گفتید
در قرآن نمیتوان فهمید ملائکه چه جنسی دارند
اما احتمالاتی مطرح شده است
برخی میگویند ملائکه از جنس ماده و رقیق هستند
برخی آنها را انرژی دانند اگر چه عرض کردم وجود خارجی انرژی هنوز برایم ثابت نشده
برخی نیز انها را موجوداتی مجرد میدانند و مانند آن که قول فلاسفه است

خوب این نظر تا اندازه ای شبیه فلاسفه شد و نوعی این همانی بین ماده و خدا قائل میشود
اما برخی، مخالف نظر فلاسفه هستند و اصلا علت و معلول را از خالقیت تفکیک میکنند مثل آیت الله صادقی تهرانی... اصلا دید متفاوتی دارند...

در مورد اون مطلبی که قبلا گفتید
در قرآن نمیتوان فهمید ملائکه چه جنسی دارند
اما احتمالاتی مطرح شده است
برخی میگویند ملائکه از جنس ماده و رقیق هستند
برخی آنها را انرژی دانند اگر چه عرض کردم وجود خارجی انرژی هنوز برایم ثابت نشده
برخی نیز انها را موجوداتی مجرد میدانند و مانند آن که قول فلاسفه است

شروحیل;966576 نوشت:
ه نظرتون اگر با این دید (با چشم دل نه سر) به ماده نگاه کنیم با خدا یکی نیست؟

با سلام
این مقدماتی که فرمودید چطور وحدت خدا و ماده را می رساند؟
اولین انتظاری که از خدا می رود وجود بی نیاز از علت بودن اوست. سپس ثبات داشتن و لا یتغیر بودنش. سپس هوشمندیش. و ...
منظور از یکی بودن خدا و ماده چیست؟
آیا منظور این است که مجموع همه مواد می شود خدا؟
آیا منظور این است که ماده وجود ندارد و فقط خدا وجود دارد که ما آن را به شکل مواد مختلف می بینیم؟
...

آیا امکان دارد چیزی باشد اما ذوابعاد نباشد؟

به نظر من هرچیزی که فاقد بعد باشد وجود ندارد.
لا اقل وجود چنین چیزی اثبات پذیر نیست.

پس وقتی میگویند انرژی بعد ندارد یعنی واقعا وجود خارجی ندارد. انرژی فقط یک کمیت فیزیکی برای پر کردن چاله جهل دانشمندان بود. و الا بهتر بود میگفتند خدا وگر نه انرژی تخیلی بیش نیست...
وقتی میگویند فلان ذره بدون بعد است یک مسامحه است مثل اینکه بگوییم این عدد به صفر میل میکند بی نهایت... یعنی ابعادش آن قدر اندک است که قابل شناسایی نیست ...نه اینکه بدون بعد باشد

به هر شکل اگر ثابت شد که ماده ای داریم فاقد ابعاد
پس در این زمینه با خدا مشترک هستند یعنی :
هم ماده و هم خدا فاقد ابعاد هستند...

انرژی بدون جرم است حتی میگویند ذرات بدون جرم داریم
پس این مشکل هم مرتفع شد همانطور که خدا جرم ندارد...

مشکل هوش هم حل شده است
بنگرید ماده چگونه نظام خلقت را شکل داده و ما را پدید آورده؟
چه طور چنین نظمی را از ماده ای بیشعور فرض کرده اید؟!!!
هر عاقلی متوجه میشود این همه کرات و آسمانها از ماده ای هوشمند به وجود آمده...
چه دلیلی برای هوش ماده واضح تر از اینکه رفتارش را میتوان فرمول بندی کرد... اگر چه ما نمیتوانیم کاملا به هوش ماده پی ببریم و ممکن است خلاف آنچه تا به حال مشاهده کردیم رخ دهد...

aminjet;966917 نوشت:

با سلام

اولین انتظاری که از خدا می رود وجود بی نیاز از علت بودن اوست. سپس ثبات داشتن و لا یتغیر بودنش. سپس هوشمندیش. و ...
...

با سلام و عرض ادب و احترام

ماده از نگاه فلسفی ازلی و ابدی است پس بی نیاز از علت است

تغییرات و بی ثباتی در دیدگاه ما اتفاق می افتد نه در اصل ماده

به تعبیری تغییر از ماده به ماده نه معنی تغییر می دهد نه بی ثباتی(با در نظر گرفتن جمیع ماده ، پاده ماده ، انرژی و... با عنوان اختصاری ماده)

خباء;966969 نوشت:
آیا امکان دارد چیزی باشد اما ذوابعاد نباشد؟

به نظر من هرچیزی که فاقد بعد باشد وجود ندارد.
لا اقل وجود چنین چیزی اثبات پذیر نیست.

پس وقتی میگویند انرژی بعد ندارد یعنی واقعا وجود خارجی ندارد. انرژی فقط یک کمیت فیزیکی برای پر کردن چاله جهل دانشمندان بود. و الا بهتر بود میگفتند خدا وگر نه انرژی تخیلی بیش نیست...
وقتی میگویند فلان ذره بدون بعد است یک مسامحه است مثل اینکه بگوییم این عدد به صفر میل میکند بی نهایت... یعنی ابعادش آن قدر اندک است که قابل شناسایی نیست ...نه اینکه بدون بعد باشد

به هر شکل اگر ثابت شد که ماده ای داریم فاقد ابعاد
پس در این زمینه با خدا مشترک هستند یعنی :
هم ماده و هم خدا فاقد ابعاد هستند...

انرژی بدون جرم است حتی میگویند ذرات بدون جرم داریم
پس این مشکل هم مرتفع شد همانطور که خدا جرم ندارد...

با سلام و عرض احترام

برای ماده نه ابتدایی می توان قائل شد نه انتهایی

هرچه در لایه های پایینتر ماده نزول کنیم (چه با ابزار چه بی ابزار) از دسترس جسمی و شهودی ما خارج است
و نیز هر چه در لایه های بالاتر ماده صعود کنیم ( چه با ابزار چه بی ابزار) از دسترس جسمی و شهودی ما خارج است

پس ماده از لحاظ ابعاد نا محدود است

********************************

در مورد قابل وصف بودن

وقتی ما نمی توانیم بالاتر یا پاینتر ماده را بررسی کنیم
چگونه می توانیم آن را وصف کنیم

ما آن مقداری از آثار ماده را وصف می کنیم که در دسترس جسم و عقل ماست

به طور مثال ما انرژی را نه جسمانی و نه شهودی نمی توانیم وصف کنیم

آن چه از انرژی وصف شده آثار آن است نه خود آن

فرضا آیا شما می توانید انرژی را وصف کنید؟!
آنچه به ذهن شما خواهد آمد آثار انرژی خواهد بود نه خود انرژی مانند رعد و برق یا حرکت یا ...

مانند توصیفات ما از خداوند
که توصیف آثار خداست نه خود خدا

شروحیل;966975 نوشت:
با سلام و عرض احترام

برای ماده نه ابتدایی می توان قائل شد نه انتهایی

هرچه در لایه های پایینتر ماده نزول کنیم (چه با ابزار چه بی ابزار) از دسترس جسمی و شهودی ما خارج است
و نیز هر چه در لایه های بالاتر ماده صعود کنیم ( چه با ابزار چه بی ابزار) از دسترس جسمی و شهودی ما خارج است

پس ماده از لحاظ ابعاد نا محدود است

********************************

در مورد قابل وصف بودن

وقتی ما نمی توانیم بالاتر یا پاینتر ماده را بررسی کنیم
چگونه می توانیم آن را وصف کنیم

ما آن مقداری از ماده را وصف می کنیم که در دسترس جسم و عقل ماست

به طور مثال ما انرژی را نه به جسمانی و نه شهودی نمی توانیم وصف کنیم

آن چه از انرژی وصف شده آثار آن است نه خود آن

مانند توصیفات ما از خداوند
که توصیف آثار خداست نه خود خدا

سلام
متوجه ارتباط گفتارتان با گفتار خودم نشدم

به هر حال شما قبول دارید انرژی فاقد بعد است؟
و اینکه آیا ماده یا انرژی بدون بعد، وجود خارجی دارد؟ اصلا قابل تصور هست؟

خباء;966978 نوشت:
سلام
متوجه ارتباط گفتارتان با گفتار خودم نشدم

به هر حال شما قبول دارید انرژی فاقد بعد است؟
و اینکه آیا ماده یا انرژی بدون بعد، وجود خارجی دارد؟ اصلا قابل تصور هست؟

با سلام

بله

تعریف شما را از خارج نمی دانم

همانگونه که خداوند را در علوم دینی از آثارش درک می کنیم
انرژی هم از آثارش در علوم تجربی قابل درک است

و وقتی آن را واحد بدانیم برای هر دو قابل درک خواهد بود

شروحیل;966982 نوشت:
با سلام

بله

تعریف شما را از خارج نمی دانم

همانگونه که خداوند را در علوم دینی از آثارش درک می کنیم
انرژی هم از آثارش در علوم تجربی قابل درک است

و وقتی آن را واحد بدانیم برای هر دو قابل درک خواهد بود

سلام
باز هم سوالم را بی پاسخ گذاشتید یا معلوم نشد چه بخشی پاسخ چه بخشی است..
از نظر شما انرژی بعد( طول و عرض و ارتفاع) دارد؟ فضا اشغال میکند یا خیر؟

خباء;967000 نوشت:
سلام
باز هم سوالم را بی پاسخ گذاشتید یا معلوم نشد چه بخشی پاسخ چه بخشی است..
از نظر شما انرژی بعد( طول و عرض و ارتفاع) دارد؟ فضا اشغال میکند یا خیر؟

با سلام

خود انرژی قابل اندازی گیری نیست .
آنچه قابل اندازی گیری است ، آثار انرژی روی اجسام و ذرات است

شروحیل;967081 نوشت:
با سلام

خود انرژی قابل اندازی گیری نیست .
آنچه قابل اندازی گیری است ، آثار انرژی روی اجسام و ذرات است

بزرگوار خدا هم قابل اندازه گیری نیست اما میگویند بعد ندارد...

ضمنا باز هم جوابم را ندادید
اینکه انرژی قابل اندازه گیری نیست ربطی به ذوابعاد بودن ندارد
بعلاوه اگر انرژی قابل اندازه گیری نیست پس شما کلا علم فیزیک را قبول ندارید و نظر شما متفاوت است زیرا انرژی اندازه گیری میشود و کمیت دارد...

سوال واضح است
انرژی ذوابعاد هست یا نه ؟
پاسخ واضح و ساده ای میطلبد
یا میگویید بله یا میگویید نه یا میگویید نمیدانم

خباء;967097 نوشت:
بزرگوار خدا هم قابل اندازه گیری نیست اما میگویند بعد ندارد...

ضمنا باز هم جوابم را ندادید
اینکه انرژی قابل اندازه گیری نیست ربطی به ذوابعاد بودن ندارد
بعلاوه اگر انرژی قابل اندازه گیری نیست پس شما کلا علم فیزیک را قبول ندارید و نظر شما متفاوت است زیرا انرژی اندازه گیری میشود و کمیت دارد...

سوال واضح است
انرژی ذوابعاد هست یا نه ؟
پاسخ واضح و ساده ای میطلبد
یا میگویید بله یا میگویید نه یا میگویید نمیدانم

بنده نمی تونم انرژی رو تصور کنم

اگر کسی می تونه خود انرژی( نه اثرش روی ذرات و اجسام )رو تصور کنه می تونه ادعا کنه که ابعاد داره

می شه لطف کنید و بگید دقیقا کجای علم فیزیک انرژی رو اندازه گیری می کنه؟
تا جایی که بنده اطلاع دارم اندازه گیری ها طبق اثر انرژی روی محیط انجام می شه نه خود انرژی

با سلام

شما پاسخ خیلی از سوالات را ندادید.!!!

شروحیل;966974 نوشت:
ماده از نگاه فلسفی ازلی و ابدی است پس بی نیاز از علت است

چرا ازلی بودن یک چیز بی علت بودن آن را می رساند؟ مثال نقض: فرض کن یک شیء و منبع نوری که به آن می تابد ازلی باشد. سایه آن شیء نیز ازلی است. اما سایه بی نیاز از علت نیست. بلکه علت ایجاد آن شیئ و منبع نور است. اما کسی که فقط سایه را می بیند برای آن حقیقت وجودی ازلی و ابدی قائل می شود اشتباهاً. همینطور تصویر شخص در آینه. همینطور موج و دریا و ... .
ابدی و ازلی بودن لزوماً بی علت بودن را نمی رساند. برای اثبات بی علت بودن ماده باید دلیل فلسفی بیاورید.

شروحیل;966974 نوشت:
تغییرات و بی ثباتی در دیدگاه ما اتفاق می افتد نه در اصل ماده

ما چه هستیم و از چه ساخته شدیم ؟ دیدگاه ما چه هست و از چه ساخته شده است؟ که تغییر در آن اتفاق می افتد نه ماده؟!!!

شروحیل;966974 نوشت:
به تعبیری تغییر از ماده به ماده نه معنی تغییر می دهد نه بی ثباتی(با در نظر گرفتن جمیع ماده ، پاده ماده ، انرژی و... با عنوان اختصاری ماده)

پس چه وقت معنی تغییر می دهد؟ یکی از خصوصیات ماده مثلاً مختصات مکانی یک کوارک یا فوتون عوض میشود. این تغییر است. یا نیست؟

با تشکر

aminjet;967143 نوشت:
با سلام

شما پاسخ خیلی از سوالات را ندادید.!!!

چرا ازلی بودن یک چیز بی علت بودن آن را می رساند؟ مثال نقض: فرض کن یک شیء و منبع نوری که به آن می تابد ازلی باشد. سایه آن شیء نیز ازلی است. اما سایه بی نیاز از علت نیست. بلکه علت ایجاد آن شیئ و منبع نور است. اما کسی که فقط سایه را می بیند برای آن حقیقت وجودی ازلی و ابدی قائل می شود اشتباهاً. همینطور تصویر شخص در آینه. همینطور موج و دریا و ... .
ابدی و ازلی بودن لزوماً بی علت بودن را نمی رساند. برای اثبات بی علت بودن ماده باید دلیل فلسفی بیاورید.


با سلام و عرض ادب و احترام

اگر باور کنید خود نور هم جزئی از ماده هست(اثری از انرژی) به وحدت ماده( الله) پی خواهید برد

aminjet;967143 نوشت:

ما چه هستیم و از چه ساخته شدیم ؟ دیدگاه ما چه هست و از چه ساخته شده است؟ که تغییر در آن اتفاق می افتد نه ماده؟!!!

ما از او هستیم و به سوی او باز خواهیم گشت
ما از ماده هستیم که پس از مرگ انرژی خواهیم شد و در اخرا باز ماده خواهیم شد( البته با نگرشی متفاوت)

aminjet;967143 نوشت:

پس چه وقت معنی تغییر می دهد؟ یکی از خصوصیات ماده مثلاً مختصات مکانی یک کوارک یا فوتون عوض میشود. این تغییر است. یا نیست؟

با تشکر


آنچه شما تغییر می نامید نگرش ماست
نه خود ماده(الله)

مکان یا زمان تعریفات ما برای درک آن چه می بینیم است نه خود حقیقت

نگاهی به مدل ریاضی مکان-زمان داشته باشید

مانند نگاه ما به یک صفحه دو بعدی کاغذ است!(خبر دادن از آینده توسط گذشتگان به دلیل چنین نگرشی بوده)

دقت کنید تعریف بنده از ماده همه اشیاء و همه هیچ چیز است(منفی بینهایت تا مثبت بی نهایت)

[="Tahoma"][="Navy"]

شروحیل;965911 نوشت:
با عرض سلام وادب

میخوام نظریه وحدت خدا و ماده رو مطرح کنم

خوشحال می شم دوستان با نظرات موافق و مخالف در این مبحث شرکت کنن تا به نتیجه مطلوب برسیم

پیشاپیش از تمام دوستان که با رعایت ادب مبحث رو جلو می برن و به جدل نمی پردازن تشکر میکنم

الله اعلم


سلام
منظورتان از وحدت خدا و ماده چیست؟
اگر می خواهید بفرمایید ماده خدا و خدا ماده است که این را هیچ انسان متدینی قبول ندارد و نمی کند. اما اگر منظورتان این است که عالم ماده هم جلوه ای از جلوه های حق تعالی است این درست است و اشکال ندارد چه اینکه در متون دینی به تجلی بودن مخلوقات برای خدای متعال تصریح شده است.
یا علیم[/]

محی الدین;967147 نوشت:

سلام
منظورتان از وحدت خدا و ماده چیست؟
اگر می خواهید بفرمایید ماده خدا و خدا ماده است که این را هیچ انسان متدینی قبول ندارد و نمی کند. اما اگر منظورتان این است که عالم ماده هم جلوه ای از جلوه های حق تعالی است این درست است و اشکال ندارد چه اینکه در متون دینی به تجلی بودن مخلوقات برای خدای متعال تصریح شده است.
یا علیم

با سلام و عرض ادب واحترام

تعریف بنده از ماده همه اشیاء و همه هیچ چیز است(منفی بی نهایت تا مثبت بی نهایت از دید ریاضی)(مادیات و مجردات از دید دینی)

[="Tahoma"][="Navy"]

شروحیل;967148 نوشت:
تعریف بنده از ماده همه اشیاء و همه هیچ چیز است(منفی بی نهایت تا مثبت بی نهایت از دید ریاضی)(مادیات و مجردات از دید دینی)

سلام
هرچند این تعریف درست نیست ولی همه موجودات تجلی حق تعالی هستند لذا در مقام ظهور و تجلی حق تعالی عین مظاهر است و در مقام ذات غیرآنهاست.
یا علیم[/]

محی الدین;967153 نوشت:

سلام
هرچند این تعریف درست نیست ولی همه موجودات تجلی حق تعالی هستند لذا در مقام ظهور و تجلی حق تعالی عین مظاهر است و در مقام ذات غیرآنهاست.
یا علیم

با سلام و عرض ادب

تعاریف وابسته به نگرش ماست

همانگونه که سال ها قبل زمین صاف پنداشته می شد و اکنون کروی!

[="Tahoma"][="Navy"]

شروحیل;967155 نوشت:
با سلام و عرض ادب

تعاریف وابسته به نگرش ماست

همانگونه که سال ها قبل زمین صاف پنداشته می شد و اکنون کروی!


سلام
بحث نگرش نیست . شما نمی توانید یک اصطلاح که مفهوم و حد خاصی دارد به دلخواه خود در هرمعنایی بکار ببرید. این مثل آنستکه کسی بگوید: لفظ خدا در نگاه من یعنی آسمان، نگرش من این است.
به نظر شما این درست است؟
یا علیم[/]

محی الدین;967156 نوشت:

سلام
بحث نگرش نیست . شما نمی توانید یک اصطلاح که مفهوم و حد خاصی دارد به دلخواه خود در هرمعنایی بکار ببرید. این مثل آنستکه کسی بگوید: لفظ خدا در نگاه من یعنی آسمان، نگرش من این است.
به نظر شما این درست است؟
یا علیم

سلام علیکم و رحمه الله

اگر دلخواه شخصی باشد حرف شما صحیح است

اما آیا زمین صاف است؟ آیا گالیله را مجبور به اعتراف به صاف بودن زمین نکردند؟ کسانی که به دلخواه زمین را صاف می پنداشتند؟

آیا بنده خداوند را آسمان فرض کرده ام؟ یا کسانی که متوهم هستند و او را پادشاهی بیرون از این دنیا در آسمان های دور و تکیه زده بر اریکه قدرت فرض کرده اند؟

تعرف بنده از خداوند هر انچه در آسمان وزمین است و هر انچه نیست(از دید ما) هست

آیا این با تعریف دین از خدا منافات دارد؟ یا با تعریف گمراهان؟

شروحیل;967104 نوشت:
اگر کسی می تونه خود انرژی( نه اثرش روی ذرات و اجسام )رو تصور کنه می تونه ادعا کنه که ابعاد داره

می شه لطف کنید و بگید دقیقا کجای علم فیزیک انرژی رو اندازه گیری می کنه؟


سلام
شما قبول دارید نور جزو امواج الکترومغناطیسی هست؟ این خود صورتی از انرژی است.که از فوتون ها تشکیل یافته و فوتون ها حامل نیرو هستند.نیروهای بنیادی هم چهار تا هستند که یکیشون همین نیروی الکترومغناطیسی هست. که فوتون نوعی بوزون هست که حامل همین نییروست.
در واقع این ماده هست که بطور مستقیم قابل رویت نیست و ما بواسطه انرژی (در اینجا نور) اجسام مختلف رو میبینیم.
درواقع اگر بنا برا تصور کردن باشه انرژی قابل تصور بصورت مستقیم ولی ماده بواسطه انرژی قابل تصور میشود.
اگر بگید خود انرژی قابل اندازگیری نیست این درست نیست.چون اگر انرژی قابل اندازگیری نبود که نمیشد برایش یکای ژول و کالری و .. تعریف کرد.
آثار انرژی هم حرکت اجسام حرارت و .. می باشند

Miss.Narges;967164 نوشت:
سلام
شما قبول دارید نور جزو امواج الکترومغناطیسی هست؟ این خود صورتی از انرژی است.که از فوتون ها تشکیل یافته و فوتون ها حامل نیرو هستند.نیروهای بنیادی هم چهار تا هستند که یکیشون همین نیروی الکترومغناطیسی هست. که فوتون نوعی بوزون هست که حامل همین نییروست.
در واقع این ماده هست که بطور مستقیم قابل رویت نیست و ما بواسطه انرژی (در اینجا نور) اجسام مختلف رو میبینیم.
درواقع اگر بنا برا تصور کردن باشه انرژی قابل تصور بصورت مستقیم ولی ماده بواسطه انرژی قابل تصور میشود.
اگر بگید خود انرژی قابل اندازگیری نیست این درست نیست.چون اگر انرژی قابل اندازگیری نبود که نمیشد برایش یکای ژول و کالری و .. تعریف نمیشد.
آثار انرژی هم حرکت اجسام حرارت و .. می باشند

با سلام و عرض ادب و احترام

نور اثر امواج است
و امواج حرکت ذرات تحت اثر انرژی

حال خود انرژی را تصور کنید

آن چه تصور می کنید اثرات انرژی است نه خود انرژی (مانند نور یا کار یا...)

یکاها برای تعریف کار بر آمده از اثر انرژی روی محیط است نه اندازه انرژی

کاغذی بردارید و انرژی را ترسیم کنید
وکاغذی دیگر بردارید و خدا را ترسیم کنید
سپس این دو را مقایسه کنید

[h=3]«لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم»[/h]

شروحیل;967166 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام

نور اثر امواج است
و امواج حرکت ذرات تحت اثر انرژی

حال خود انرژی را تصور کنید

آن چه تصور می کنید اثرات انرژی است نه خود انرژی (مانند نور یا کار یا...)

یکاها برای تعریف کار بر آمده از اثر انرژی روی محیط است نه اندازه انرژی

کاغذی بردارید و انرژی را ترسیم کنید
وکاغذی دیگر بردارید و خدا را ترسیم کنید


شما میفرمایید نور هم اثر انرژی هست پس خود این انرژی کجاست؟که اثرات مختلفی از خود بروز میده؟ از کجا مطمئنید که حتی نور هم معادل انرژی نیست بلکه بلکه نور هم مثل حرکت اثر انرژی هست؟
شما در تعریفتون هیچ جایگاهی برای انرژی تعیین نمیکنید.و طبیعی هست که وقتی شخص در تعریف خود چیزی رو مشخص نکند نمی تواند انرا تصور کند.حال باید بگیم چون چیزی رو طبق تعریف خود تصور نمیکنیم پس واقعا قابل تصور نیست؟

Miss.Narges;967167 نوشت:
شما میفرمایید نور هم اثر انرژی هست پس خود این انرژی کجاست؟که اثرات مختلفی از خود بروز میده؟ از کجا مطمئنید که حتی نور هم معادل انرژی نیست بلکه بلکه نور هم مثل حرکت اثر انرژی هست؟
شما در تعریفتون هیچ جایگاهی برای انرژی تعیین نمیکنید.و طبیعی هست که وقتی شخص در تعریف خود چیزی رو مشخص نکند نمی تواند انرا تصور کند.حال باید بگیم چون چیزی رو طبق تعریف خود تصور نمیکنیم پس واقعا قابل تصور نیست؟

نحن اقرب الیه من حبل الورید
از رگ گردن به شما نزدیک تر

مگر انرژی برای شما قابل تصور نیست؟

آن را رسم کنید و به بنده نشان دهید تا چشم بنده نیز به جمالش منور شود

شروحیل;967168 نوشت:
نحن اقرب الیه من حبل الورید
از رگ گردن به شما نزدیک تر

مگر انرژی برای شما قابل تصور نیست؟

آن را رسم کنید و به بنده نشان دهید تا چشم بنده نیز به جمالش منور شود


به بالای سرت نگاه کن.اسمان چی میبینی یک خورشید.خود خورشید که کره ای هست که از جنس ماده هست.اما درخشان هست و با چشم دیده میشه.چرا چون از خودش انرژی تابشی فراوان گسیل میکنه که نور مرئی بخشی از طیف ان هست.
حد اقل به جفت چشتان اعتماد داشته باشید

Miss.Narges;967180 نوشت:
به بالای سرت نگاه کن.اسمان چی میبینی یک خورشید.خود خورشید که کره ای هست که از جنس ماده هست.اما درخشان هست و با چشم دیده میشه.چرا چون از خودش انرژی تابشی فراوان گسیل میکنه که نور مرئی بخشی از طیف ان هست.
حد اقل به جفت چشتان اعتماد داشته باشید

این شد انرژی؟

این قسمتی از ماده است که در قسمت مرئی (از نگرش انسانی) قرار گرفته

نه اصل ماده

مثالی می زنم هر چند خداوند شبیه ندارد فقط برای درک موضوع

شما ناخن فیل را به من نشان می دهید و می گویید این فیل است!

اگر می توانید فیل را نشان دهید(العیاذ بالله) نه ناخن آن را !

شروحیل;967186 نوشت:
این شد انرژی؟

این قسمتی از ماده است که در قسمت مرئی (از نگرش انسانی) قرار گرفته


تعریف شما از انرژی چیست؟
انرژی از نظر شما چیست که نامی بعنوان انرژی به ان داده اید؟

شروحیل;967186 نوشت:
شما ناخن فیل را به من نشان می دهید و می گویید این فیل است!

اگر می توانید فیل را نشان دهید(العیاذ بالله) نه ناخن آن را !


وقتی به چیزی اشاره میکنیم در اصل داریم به مجموع کل ان اشاره میکنیم.نه اجزایش
مگر اینکه با اجزایش کار داشته باشیم

Miss.Narges;967189 نوشت:
وقتی به چیزی اشاره میکنیم در اصل داریم به مجموع کل ان اشاره میکنیم.نه اجزایش
مگر اینکه با اجزایش کار داشته باشیم

از نظر شما کل انرژی یعنی خورشید؟

Miss.Narges;967188 نوشت:
تعریف شما از انرژی چیست؟
انرژی از نظر شما چیست که نامی بعنوان انرژی به ان داده اید؟

از نظر بنده انرژی همان است که موجب حرکت تمام ذرات است وبر همه چیز اثر گذار است

حتی در تاریکی

[="Tahoma"][="Navy"]

شروحیل;967162 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

اگر دلخواه شخصی باشد حرف شما صحیح است

اما آیا زمین صاف است؟ آیا گالیله را مجبور به اعتراف به صاف بودن زمین نکردند؟ کسانی که به دلخواه زمین را صاف می پنداشتند؟

آیا بنده خداوند را آسمان فرض کرده ام؟ یا کسانی که متوهم هستند و او را پادشاهی بیرون از این دنیا در آسمان های دور و تکیه زده بر اریکه قدرت فرض کرده اند؟

تعرف بنده از خداوند هر انچه در آسمان وزمین است و هر انچه نیست(از دید ما) هست

آیا این با تعریف دین از خدا منافات دارد؟ یا با تعریف گمراهان؟


سلام
اگر دلخواه شخصی نیست پس چیست؟ آیا کسی غیر شما ( بجز مادیگرایان) چنین اصطلاحی در مورد خداوند بکار برده است؟
اگر گالیله یا افرادی قبل از او به غیرمسطح بودن زمین باوری داشتند برپایه مشاهده و مطالعه و تحقیق بود.
شما در نامیدن "هرآنچه دیدنی و ندیدنی است" بنام ماده یا باید به اصطلاحی استناد کنید یا به دلیلی، که فعلا هیچکدام موجود نیست.
به هر حال اشاره شد که این اصطلاح درست نیست و بیش از این نیاز به تطویل نیست.
خلاصه اینکه حق تعالی عین مظاهر در مرتبه مظهریت و غیر آنها در مرتبه ذات خویش است.
یا علیم[/]

محی الدین;967226 نوشت:

سلام
اگر دلخواه شخصی نیست پس چیست؟ آیا کسی غیر شما ( بجز مادیگرایان) چنین اصطلاحی در مورد خداوند بکار برده است؟
اگر گالیله یا افرادی قبل از او به غیرمسطح بودن زمین باوری داشتند برپایه مشاهده و مطالعه و تحقیق بود.
شما در نامیدن "هرآنچه دیدنی و ندیدنی است" بنام ماده یا باید به اصطلاحی استناد کنید یا به دلیلی، که فعلا هیچکدام موجود نیست.
به هر حال اشاره شد که این اصطلاح درست نیست و بیش از این نیاز به تطویل نیست.
خلاصه اینکه حق تعالی عین مظاهر در مرتبه مظهریت و غیر آنها در مرتبه ذات خویش است.
یا علیم

باسلام و عرض ادب و احترام

اگر بنده همچون استادان شما مشاهدات و تفکرات خودم را نوشته و روی سقف کعبه پهن کنم بعد از یک سال اثبات خواهد شد؟

بنده برای ان چه گفتم از استدلال علمی و آیات قرآن و موضوعات قابل درک بهره گرفتم وبین آن ها جمع بستم

آنان که خداوند را در کهکشان های دور با سفینه های خیال جستجو می کنند چه دلایل محکمی برای اثبات سخنان خود دارند؟

شروحیل;967198 نوشت:
از نظر شما کل انرژی یعنی خورشید؟

خیر.من کجا چنین چیزی گفتم
نوری که خورشید رو روشن و داغ مکیند انرژی هست.نه خود خورشید

شروحیل;967199 نوشت:
از نظر بنده انرژی همان است که موجب حرکت تمام ذرات است وبر همه چیز اثر گذار است

حتی در تاریکی


بله نور هم در تاریکی موجب روشن شدن میشه.البته نور صورتی از انرژی هست.و میتونه به انرژی الکتریکی(نظیر باتری خورشیدی) و جنبشی تبدیل بشه که اونم باعث حرکت میشه.پس اختلافی با من ندارید ظاهرا

Miss.Narges;967245 نوشت:
خیر.من کجا چنین چیزی گفتم
نوری که خورشید رو روشن و داغ مکیند انرژی هست.نه خود خورشید

خورشید انرژی خود را از راه همجوشی هسته‌ایهسته ی هیدروژن به هلیم فراهم می‌کند

نور اثر انرژی حاصل از هم جوشی هسته ای است نه خود انرژی

و انرژی خورشید که ان را به عنوان نور می بینیم(اثر آن نه خود آن) ، ذره ای از اقیانوس بی کران انرژی بالقوه و بالفعل هستی است نه تمام آن

Miss.Narges;967246 نوشت:
بله نور هم در تاریکی موجب روشن شدن میشه.البته نور صورتی از انرژی هست.و میتونه به انرژی الکتریکی(نظیر باتری خورشیدی) و جنبشی تبدیل بشه که اونم باعث حرکت میشه.پس اختلافی با من ندارید ظاهرا

شما ادعای تصور کردن خود انرژی را کردید

و برای مثال بنده را به اثرات آن ارجاع دادید

اگر می توانید خود انرژی نه اثرات آن را به تصویر بکشید

اگر نمی توانید موضوع بحث را منحرف نکنید

شروحیل;967261 نوشت:
شما ادعای تصور کردن خود انرژی را کردید

و برای مثال بنده را به اثرات آن ارجاع دادید

اگر می توانید خود انرژی نه اثرات آن را به تصویر بکشید

پاسخ همان است که عرض کردم
و بیشتر ازین تکرار مکررات هست
شما دوست ندارید قبول کنید تابع احساسات خود هستید..و با این مدل بحث تان بی نتیجه هست

Miss.Narges;967263 نوشت:
پاسخ همان است که عرض کردم
و بیشتر ازین تکرار مکررات هست
شما دوست ندارید قبول کنید تابع احساسات خود هستید..و با این مدل بحث تان بی نتیجه هست

پاسخ شما نور خورشید بود که اثری از انرژی همجوشی هسته ایست

لطف کنید همین انرژی همجوشی یا نور را ترسیم کنید

فقط انرژی بدون در نظر گرفتن ماده یا اثرات

شروحیل;967269 نوشت:
پاسخ شما نور خورشید بود که اثری از انرژی همجوشی هسته ایست

لطف کنید همین انرژی همجوشی یا نور را ترسیم کنید

فقط انرژی بدون در نظر گرفتن ماده یا اثرات


اگر من از شما بخوام آب رو ترسیم کنید میتوانید؟
اب قابل تصور هست ولی مگر شکل واحدی دارد که روی کاغذ رسم شود؟
انرژی نور یا هر صورت دیگری از ماده و انرژی قابل تصور شناخت اندازگیری هستند ولی شکل واحدی ندارند تا بتوان ترسیم شوند.
قابل ترسیم نبودن به معنی قابل تصور نبودن نیست.
بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر ماده یا انرژی موجودیت انرژی یا ماده از بین میرود.مثل این است که من از شما بخوام مستطیلی رسم کنید بدون طول و عرضش.
پس انرژی برای این اینکه ظهور پیدا کند و موجودیت یابد مجبور است به اقسام و صورتهای مختلفی(از نظر شما اثرات) در طبیعت پدیدار شود نظیر نور یا صوت یا حرارت که هر کدام رو با ابزار حسی خود درک میکنیم.(نور با بینایی صوت با شنوئایی حرارت با لامسه)
بدون در نظر گرفتن ویژگی ها انرژی خود انرژی اصلا وجود خارجی ندارد تا بخواهیم از قابل تصور بودن یا نبودنش حرف بزنیم
برای ماده هم همینطور هست
ماده وقتی در طبیعت وجود خود را نشان میدهد که به انواع و اقسام اشکال و صورت ها و حالتها پدیدار شود.مثلا اب یه شکل از ماده هست و بخار میشود یک شکل دیگر.بدون در نظر گرفتن ویژگیها و صفات و صور ماده خود ماده وجود خارجی ندارد.نمیتوان صورت و سایر ویژیگیهای ماده رو ازش گرفت و بعد گفت این همان اصل ماده هست.اصل ماده یا ماده اولیه فقط در ذهن تداعی میشود و وجود خارجی ندارد تنها وقتی وجود خارجی پیدا میکند که صورتی رو بپذیرد.

Miss.Narges;967273 نوشت:
اگر من از شما بخوام آب رو ترسیم کنید میتوانید؟
اب قابل تصور هست ولی مگر شکل واحدی دارد که روی کاغذ رسم شود؟
انرژی نور یا هر صورت دیگری از ماده و انرژی قابل تصور شناخت اندازگیری هستند ولی شکل واحدی ندارند تا بتوان ترسیم شوند.
قابل ترسیم نبودن به معنی قابل تصور نبودن نیست.
بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر ماده یا انرژی موجودیت انرژی یا ماده از بین میرود.مثل این است که من از شما بخوام مستطیلی رسم کنید بدون طول و عرضش.
پس انرژی برای این اینکه ظهور پیدا کند و موجودیت یابد مجبور است به اقسام و صورتهای مختلفی(از نظر شما اثرات) در طبیعت پدیدار شود نظیر نور یا صوت یا حرارت که هر کدام رو با ابزار حسی خود درک میکنیم.(نور با بینایی صوت با شنوئایی حرارت با لامسه)
بدون در نظر گرفتن ویژگی ها انرژی خود انرژی اصلا وجود خارجی ندارد تا بخواهیم از قابل تصور بودن یا نبودنش حرف بزنیم
برای ماده هم همینطور هست
ماده وقتی در طبیعت وجود خود را نشان میدهد که به انواع و اقسام اشکال و صورت ها و حالتها پدیدار شود.مثلا اب یه شکل از ماده هست و بخار میشود یک شکل دیگر.بدون در نظر گرفتن ویژگیها و صفات و صور ماده خود ماده وجود خارجی ندارد.نمیتوان صورت و سایر ویژیگیهای ماده رو ازش گرفت و بعد گفت این همان اصل ماده هست.اصل ماده یا ماده اولیه فقط در ذهن تداعی میشود و وجود خارجی ندارد تنها وقتی وجود خارجی پیدا میکند که صورتی رو بپذیرد.

خوب بحث بر سر همین است

شما اصرار بر ابعاد داشتن انرژی داشتید نه بنده

ابعاد داشتن یعنی محدود بودن در حالی که اصل انرژی نامحدود است

بنده جمع هر چه قابل تصور است و نیست را واحد فرض کردم تا به این نتیجه برسم که این جمع همان خداست

[="Tahoma"][="Navy"]

شروحیل;967242 نوشت:
اسلام و عرض ادب و احترام

اگر بنده همچون استادان شما مشاهدات و تفکرات خودم را نوشته و روی سقف کعبه پهن کنم بعد از یک سال اثبات خواهد شد؟

بنده برای ان چه گفتم از استدلال علمی و آیات قرآن و موضوعات قابل درک بهره گرفتم وبین آن ها جمع بستم

آنان که خداوند را در کهکشان های دور با سفینه های خیال جستجو می کنند چه دلایل محکمی برای اثبات سخنان خود دارند؟


سلام
خوب گفته اند العرش ثم النقش شما مقدمه را تمام نکرده نتیجه را گفته اید.
بهتر است پله پله جلو بروید و ادله خود را برای این موضوع مطرح کنید.
اهل معرفت متکی به شهود قلبی هستند، آن نور قدسی که در اوج خود وحی نامیده می شود. اگر شما اهل شهودید از شهود خود سخن بگویید تا با معیارها سنجیده شود اگر اهل برهانید برهان بیاورید و اگر اهل تجربه تجربه را ذکر کنید. اصطلاح سازی تنها بعد از طی مراحل سخت علمی ممکن است.
ما کاری به نظرات اهل عرف درباره خدای تعالی نداریم که "تعالی عن ذلک علوا کبیرا " خودشان باید جوابگوی تفکرشان باشند.
یا علیم[/]

با سلام و عرض ادب و احترام

بنده آن چه را دریافتم ذکر می کنم

شاید درست باشد و شاید نه ، فقط فرضیه است

توصیفات خداوند در قرآن و فرضیه
-------------------------------------------------------------------------------------
طبق این توصیفات خداوند اولین و آخرین است و ظاهر و پنهان است

طبق نظریات فیزیک هستی از ماده و انرژی و ماده تاریک(ماده‌ی تاریک نور گذرنده از خود را خم می کند) تشکیل شده
و ((آغاز )) از ماده تاریک بوده است و در (( انتها )) نیز به آن باز خواهد گشت
ماده ((قابل دیدن است)) اما ماده تاریک و انرژی ((قابل دیدن نیست)) و درک آن ازطریق شهودی است

«هُوَ الاوّل و الآخر و الظاهر و الباطن»

------------------------------------------------------------------

[=arial]يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى [=arial]اللَّهِ[=arial] ۖ [=arial]وَاللَّهُ[=arial] هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ

نیاز های موجودات به وسیله ماده و انرژی وماده تاریک تامین می گردد
اما ماده و انرژی و ماده تاریک از موجودات بی نیاز است

هستی(جمع ماده تاریک ، ماده و انرژی یا همان اول و آخر و ظاهر و باطن)
از اجزاء خود و انسان بی نیاز است اما اجزاء و انسان نیاز مند هستی هستند

******************************************************************


[=arial]انا لله و انا الیه راجعون

[=arial]
ما از ماده و انرژی وماده تاریک ساخته شده ایم
و پس از مرگ ماده و انرژی و ماده تاریک خواهیم شد

همه ما جزئی از هستی می باشیم و پس از مرگ به آن باز خواهیم گشت


[=arial]كُلُّ نَفْسٍ[=arial] ذائِقَةُ [=arial]الْمَوْتِ[=arial] ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ

هر موجود زنده ای می میرد وبه انرژی و ماده و ماده تاریک بر می گردد

[=ParsQuran]وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا

اطلاعات در مورد ماده تاریک بسیار محدود است

به این دلایل:

این ذرات شبح‌مانند هستند،
تشخیص آنها بسیار دشوار است.
وجود این ماده‌ی نامرئی است(به دلیل شکست نور در برخورد با این ماده)
هنگامی که شما با دست خود به یک دیوار ضربه وارد می کنید، دستتان با دیوار تصادم می‌کند.
اما زمانی که ماده تاریک با دیوار یا با ذره‌ی هم نوع خودش برخورد کند، معمولا به طور مستقیم از میان آن عبور خواهد کرد.



موضوع قفل شده است